احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

نماز قضا

نماز قضا
اشاره
«مسألۀ 1409» كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، بايد قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطۀ مستى نماز نخوانده باشد.
«مسألۀ 1410» نمازهاى واجب شبانه روزى كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارند، همچنين نمازهاى واجبى كه از انسان در حال كفر يا جنون يا بى هوشى كه به اختيار خود نبوده ترك شده - در صورتى كه كفر يا جنون يا بى هوشى در همۀ وقت نماز
بوده باشد - قضا ندارند، ولى اگر در وقت نماز، مسلمان يا عاقل شود يا به هوش آيد و يا پاك گردد، بايد نماز خود را بجا آورد، هر چند تنها به مقدار يك ركعت از وقت باقى مانده باشد.
«مسألۀ 1411» اگر در مقدارى از وقت نماز عذر داشته باشد و نتواند نماز بخواند، ولى در بخشى از وقت، به مقدار خواندن نماز (پس از انجام دادن مقدمات آن) وقت داشته باشد و نماز را بجا نياورد، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
«مسألۀ 1412» اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بخواند.
«مسألۀ 1413» كسى كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهى كند، ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
«مسألۀ 1414» كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبّى بخواند.
«مسألۀ 1415» اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطاً قضاى آن را بجا آورد.
«مسألۀ 1416» در بجا آوردن قضاى نمازهاى واجب شبانه روزى مراعات ترتيب لازم نيست، مگر در قضاى نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء از يك روز؛ بنابر اين كسى كه مثلاً يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، لازم نيست اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نمايد.
«مسألۀ 1417» اگر بخواهد قضاى چند نماز غير از نمازهاى شبانه روزى مانند نماز آيات را بخواند يا مثلاً بخواهد قضاى يك نماز شبانه روزى و چند نماز غير آن را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
«مسألۀ 1418» اگر كسى نداند كدام يك از نمازهايى كه از او قضا شده مقدم بوده، لازم نيست به نحوى بخواند كه ترتيب حاصل شود بلكه مى تواند هر يك را مقدّم بدارد.
«مسألۀ 1419» اگر كسى كه نمازهايى از او قضا شده بداند كدام يك جلوتر قضا شده، احتياط مستحب آن است كه به ترتيب قضا كند و آنچه اوّل قضا شده را اوّل و دومى را
بعد و به همين نحو بخواند.
«مسألۀ 1420» كسى كه چند نماز از او قضا شده و شمارۀ آنها را نمى داند، مثلاً نمى داند چهار نماز بوده يا پنج نماز، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است و همچنين اگر شمارۀ آنها را مى دانسته و فراموش كرده، اگر مقدار كمتر را بخواند كفايت مى كند.
«مسألۀ 1421» كسى كه نماز قضايى از روزهاى پيش دارد، مى تواند قبل از خواندن نمازى كه قضا شده نماز ادا بخواند و لازم نيست نماز قضا را مقدم بدارد، ولى اگر نماز قضا از همان روز باشد - مثل اين كه نماز صبح او قضا شده و بخواهد نماز ظهر بخواند - و وقت نيز براى خواندن آن داشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز قضا را پيش از نماز ادا بخواند و اگر سهواً مشغول نماز ادا شده باشد، چنانچه قبل از گذشتن از محل عدول متوجّه شود، بنابر احتياط واجب بايد نيّت خود را به نماز قضا برگرداند و آن را بخواند.
«مسألۀ 1422» كسى كه مى داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده و نمى داند نماز ظهر است يا عصر يا عشاء، اگر به نيّت قضاى نمازى كه نخوانده يك نماز چهار ركعتى بخواند، كافى است و در بلند يا آهسته خواندن اين نماز مخيّر است.
«مسألۀ 1423» كسى كه نماز قضا به عهده دارد و نمى تواند نمازهاى خود را به طور كامل و با رعايت همۀ شرايط آن بخواند، اگر بداند و يا گمان داشته باشد كه در مدت كوتاهى عذر او برطرف خواهد شد، بايد انجام نماز قضا را تا برطرف شدن عذر به تأخير اندازد، وگرنه مى تواند در حال عذر نمازهاى قضاى خود را بجا آورد و اگر بعد از آن عذر او برطرف شد، لازم نيست آنها را اعاده نمايد.
«مسألۀ 1424» تا انسان زنده است، اگرچه از خواندن نمازهاى قضاى خود عاجز باشد، ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا كند.
«مسألۀ 1425» نماز قضا را با جماعت مى شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا - به شرط اين كه نماز قضاى امام يقينى باشد نه احتياطى - و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند؛ مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1426» كسى كه هنگام نماز، آب براى وضو يا غسل ندارد و چيزى هم كه
تيمّم بر آن صحيح است در اختيارش نيست، بايد پس از وقت هرگاه توانست وضو يا غسل يا تيمّم كند و آن را قضا نمايد و احتياط واجب آن است كه در وقت نيز آن نماز را بدون طهارت به جا آورد.
«مسألۀ 1427» كسى كه تا نصف شب خواب مانده و نماز عشاى او قضا شده، مستحب است علاوه بر قضاى نماز، فرداى آن روز را نيز روزه بگيرد و در صورتى كه بيدار بوده و در اثر فراموشى يا به علّت ديگر نماز عشاى او قضا شده باشد، اين حكم جارى نمى شود و فقط قضاى نماز كفايت مى كند.
«مسألۀ 1428» مستحب است بچّۀ مميّز (يعنى بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد) را به نماز خواندن و عبادت هاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را با رعايت اعتدال و بدون اين كه باعث انزجار وى گردند، به قضاى نمازها نيز وادار نمايند.
قضاى نماز و روزۀ پدر
«مسألۀ 1429» اگر پدر نماز خود را بجا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده باشد و مى توانسته قضا كند، بر پسر بزرگ تر واجب است كه بعد از مرگ او قضاى نمازهايش را بجا آورد يا براى آنها اجير بگيرد، بلكه اگر از روى نافرمانى نيز ترك كرده باشد، واجب است به همين نحو عمل كند، مگر اين كه از روى عناد و انكار ترك كرده باشد و يا اين كه در مدت نسبتاً زيادى نماز را به جهت كوتاهى و سستى نخوانده باشد و نيز روزه اى را كه در سفر نگرفته - اگرچه نمى توانسته آن را قضا كند - واجب است كه پسر بزرگ تر قضا نمايد يا براى انجام دادن آن اجير بگيرد و اگر پدر به جهت عذر ديگر (مثل مريضى) روزه نگرفته باشد، چنانچه در حال حيات مى توانسته آن را قضا كند و قضا نكرده، پسر بزرگ تر بايد قضاى آن را به جا آورد، و گرنه قضاى آن بر او واجب نيست.
«مسألۀ 1430» منظور از پسر بزرگ، بزرگ ترين پسر در حال مرگ پدر است و اگر كسى در حال مرگ، پسر نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بزرگ ترين مرد كه در نزديك ترين طبقۀ ارث به او قرار دارد، بايد قضاى نمازهاى او را بجا آورد.
«مسألۀ 1431» اگر پدر بعد از داخل شدن وقت نماز و گذشتن مقدارى از آن كه مى توانسته در آن مدّت نماز بخواند بميرد، بر پسر بزرگ تر لازم است آن نماز را بدون نيّت ادا و قضا و به قصد ما فى الذمّه از طرف پدر بجا آورد.
«مسألۀ 1432» اگر پسر بزرگ تر براى انجام قضاى نماز و روزۀ پدر شخصى را اجير كند، اجير بايد نماز و روزه را به نيابت از ميّت بجا آورد نه به نيابت از پسر.
«مسألۀ 1433» اگر پسر بزرگ تر شك داشته باشد كه پدر نماز و روزۀ قضا داشته يا نه، چيزى بر او واجب نيست.
«مسألۀ 1434» اگر پسر بزرگ تر بداند كه پدر او نماز قضا داشته و شك كند كه بجا آورده يا نه، بايد آنها را قضا نمايد.
«مسألۀ 1435» اگر معلوم نباشد پسر بزرگ تر كدام است، قضاى نماز و روزۀ پدر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست؛ ولى احتياط مستحب آن است كه نماز و روزۀ او را بين خود قسمت كنند يا براى انجام آنها قرعه بزنند.
«مسألۀ 1436» كسى كه قضاى نماز پدر به عهدۀ اوست، لازم نيست فوراً آنها را بجا آورد، اگرچه بهتر است به تأخير نيندازد.
«مسألۀ 1437» اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه براى نماز و روزۀ او اجير بگيرند، بعد از آن كه اجير نماز و روزۀ او را به نحو صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگ تر چيزى واجب نيست.
«مسألۀ 1438» اگر پسر بزرگ تر بخواهد قضاى نماز پدر را بخواند، بايد در اجزا و شرايط نماز و احكام شك و سهو، بر طبق تكليف خود عمل كند.
«مسألۀ 1439» كسى كه خودش نماز و روزۀ قضا دارد، اگر نماز و روزۀ پدر هم بر او واجب شود، هر كدام را اوّل بجا آورد صحيح است.
«مسألۀ 1440» پسرى كه مكلّف نشده ولى خوب و بد را تشخيص مى دهد و نماز و روزۀ خود را به نحو صحيح به جا مى آورد، مى تواند قضاى نماز و روزۀ پدر خود را بجا آورد.
«مسألۀ 1441» اگر پسر بزرگ تر پيش از آن كه نماز و روزۀ پدر را قضا كند بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست، مگر اين كه قبل از گذشتن زمانى كه در آن مدّت
مى توانسته قضاى نماز و روزه را به جا آورد، بميرد كه در اين صورت بر پسر بزرگ تر بعدى واجب است همان مقدار از نماز و روزه پدر را كه پسر اول وقت قضا كردن آنها را نداشته، قضا نمايد.
«مسألۀ 1442» قضاى نماز و روزۀ مادر بر پسر بزرگ تر واجب نيست، اگرچه بهتر است آنها را بجا آورد.
نايب گرفتن براى نماز
«مسألۀ 1443» بعد از مرگِ انسان، مى توان براى نماز و عبادت هاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده، شخص ديگرى را نايب گرفت، يعنى به او مزد داد تا آنها را به نيابت از ميّت بجا آورد و اگر كسى بدون مزد نيز آنها را انجام دهد، صحيح است.
«مسألۀ 1444» انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبّى، مثل حج، عمره، طواف از طرف كسى كه در مكه نيست، قرائت قرآن، زيارت قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام و توابع آن مثل نماز زيارت، از طرف زندگان اجير شود و ظاهراً نيابت تبرّعى (مجانى) در جميع مستحبات از طرف افراد زنده اگر به قصد رجا باشد اشكال ندارد؛ اما صحّت اجير شدن براى غير از مثل مستحبات ذكر شده، محلّ تأمّل است و نيز انسان مى تواند كار مستحبّى را انجام دهد و ثواب آن را به مردگان يا زندگان هديه نمايد.
«مسألۀ 1445» كسى كه براى نماز قضاى ميّت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل مورد ابتلاى نماز را از روى تقليد به نحو صحيح بداند.
«مسألۀ 1446» اجير بايد هنگام نيّت، ميّت را معيّن نمايد، ولى لازم نيست اسم او را بداند؛ پس اگر نيّت كند: «از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام» كافى است.
«مسألۀ 1447» اجير بايد خود را به جاى ميّت فرض كند و عبادت هاى او را قضا نمايد و يا اين كه عمل خود را به منزلۀ عمل او قرار دهد و اگر عملى را انجام دهد و ثواب آن را به او هديه كند، كافى نيست.
«مسألۀ 1448» بايد كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند كه نماز را بجا مى آورد
و لازم نيست اطمينان داشته باشند كه به صورت صحيح انجام داده است، بلكه اگر علم به بطلان عمل او نداشته باشند، كافى است.
«مسألۀ 1449» اگر كسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميّت اجير كرده، بفهمد كه اجير عمل را بجا نياورده يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.
«مسألۀ 1450» هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر اجير بگويد:
«انجام داده ام»، انجام دادن مجدّد لازم نيست و همچنين اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.
«مسألۀ 1451» بنابر احتياط واجب نمى توان كسى را كه عذرى دارد - مثلاً نشسته و يا با تيمّم و يا با وضوى جبيره اى نماز مى خواند - براى نمازهاى ميّت اجير كرد.
«مسألۀ 1452» مرد براى زن و زن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز، بايد به تكليف خود عمل نمايد.
«مسألۀ 1453» كسى كه براى نماز اجير شده، بايد طبق وظيفۀ خود عمل كند، ولى اگر كيفيّت مخصوصى براى خواندن نماز شرط شده باشد و به نظر اجير آن كيفيّت موجب بطلان نماز نباشد، بايد بر طبق آن عمل كند.
«مسألۀ 1454» اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبّات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبّات نماز را كه معمول است بجا آورد.
«مسألۀ 1455» لازم نيست قضاى نمازهاى ميّت به ترتيب خوانده شود، مگر نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاى قضا شده از يك روز.
«مسألۀ 1456» اگر بخواهند براى ميّت چند نفر را اجير كنند كه نماز بخوانند، لازم نيست براى آنها وقت مرتّب معيّن كنند كه با هم شروع در عمل نكنند، مگر در مورد نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاى قضا شده از يك روز.
«مسألۀ 1457» اگر كسى اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاى ميّت را بخواند، ولى پيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براى نمازهايى كه مى دانند بجا نياورده، شخص ديگرى را اجير نمايند، بلكه براى نمازهايى هم كه احتمال مى دهند بجا نياورده،
بنابر احتياط واجب بايد اجير بگيرند.
«مسألۀ 1458» اگر كسى كه براى نمازهاى ميّت اجير كرده اند پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همۀ آنها را گرفته باشد، چنانچه قيد شده باشد كه تمام نمازها را خودش بخواند و مدّتى كه مى توانسته در خلال آن، عمل را انجام دهد نگذشته باشد، اجاره باطل است و در غير اين صورت موجر از خيار فسخ برخوردار است، يعنى مى تواند اجاره را فسخ كند و پولى را كه داده پس بگيرد يا از ورثۀ اجير بخواهد كه از مال او براى انجام دادن آن نمازها اجير بگيرند، ولى اگر اجير مال نداشته باشد، بر ورثۀ او چيزى واجب نيست.
«مسألۀ 1459» اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميّت بميرد و خودش نيز نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براى نمازهايى كه اجير بوده، شخص ديگرى را اجير نمايند و اگر چيزى زياد آمد، در صورتى كه وصيّت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند، براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند و اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز خود او برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم