احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

نماز مسافر

نماز مسافر
اشاره
مسافر بايد در صورت وجود هشت شرط نماز ظهر و عصر و عشاء را شكسته (يعنى دو ركعتى) بجا آورد و روزۀ او نيز صحيح نيست:
* شرط اوّل: آن كه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
«مسألۀ 1296» كسى كه مجموع مسافت رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر هيچكدام از رفتن و برگشتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر مجموع مسافت رفتن و برگشتن او هشت فرسخ بوده ولى رفت يا برگشت او كمتر از چهار فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب نماز را بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1297» اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، در صورتى كه تحقيق كردن براى او مشقّت داشته باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر مشقّت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند و اگر بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است و براى او يقين يا اطمينان حاصل شود و يا دو عادل بگويند كه سفر او هشت فرسخ است، نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1298» اگر يك نفر خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، عادل باشد يا نباشد، چنانچه از گفتۀ او اطمينان پيدا كند، در اين صورت بايد نمازش را شكسته بخواند وگرنه نمازش تمام است.
«مسألۀ 1299» اگر كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آن نماز را چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.
«مسألۀ 1300» كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هشت فرسخ است يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه كمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از تمام خواندن نماز بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده، بايد نماز را دوباره شكسته اعاده نمايد، ولى در صورتى كه بعد از وقت متوجه شود، لازم نيست نماز را قضا نمايد.
«مسألۀ 1301» اگر بين دو محلّى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگرچه رفت و آمد او روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1302» اگر محلّى دو راه داشته باشد كه يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.
«مسألۀ 1303» مبدأ محاسبه هشت فرسخ، آخرين ساختمانهاى شهر است و فرقى در اين جهت بين بلاد صغيره و كبيره (شهرهاى كوچك و بزرگ) نيست، مگر آن كه محلّه هاى يك شهر بزرگ به گونه اى از يكديگر دور و جدا باشند كه عرفاً چند محل حساب شوند، به گونه اى كه اگر شخصى از يك محلّه به محلّۀ ديگر برود، بگويند:
«مسافرت كرده است» كه در اين صورت مبدأ محاسبۀ هشت فرسخ از آخر محله اى است كه وطن او محسوب مى شود.
* شرط دوم: آن كه از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد؛ پس اگر به جايى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند به جايى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را
نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1304» كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطن خود يا جايى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ يا بيشتر فاصله باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه از آنجا هشت فرسخ برود يا حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1305» مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلاً قصد او اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان داشته باشد كه رفيق پيدا مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان نداشته باشد، بايد تمام بخواند.
«مسألۀ 1306» كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار كمى راه برود، وقتى به جايى برسد كه ديوارهاى شهر را نبيند و اذان آن را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند؛ ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است، بايد نماز خود را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1307» كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، مانند خدمتگزارى كه با كارفرماى خود مسافرت مى كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر نداند، بايد نماز خود را تمام بخواند.
«مسألۀ 1308» كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود و سفر نمى كند، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1309» كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر شك داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند، بلكه اگر
احتمال جدايى نيز بدهد، حكم همين است؛ ولى اگر شك او از اين جهت باشد كه احتمال دهد مانعى براى سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، بايد نماز خود را شكسته بخواند.
* شرط سوم: آن كه در بين راه از قصد خود برنگردد؛ پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردّد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1310» اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1311» اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه پيش از ده روز برگردد و مسير بازگشت او نيز كمتر از چهار فرسخ نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1312» اگر براى رفتن به محلّى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محلّ اوّلى كه حركت كرده تا جايى كه اكنون مى خواهد برود به اندازۀ مسافت شرعى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1313» اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيّۀ راه را برود يا نه و هنگامى كه مردّد است، راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيّۀ راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1314» اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيّۀ راه را برود يا نه و هنگامى كه مردّد است، مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود يا حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1315» اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقيّۀ راه را برود يا نه و هنگامى كه مردّد است، مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيّۀ راه را برود، چنانچه بقيّۀ سفر او به اندازۀ مسافت شرعى نباشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى
اگر مجموع مسافتى كه پيش از مردّد شدن و بعد از تصميمِ دوباره مى رود، هشت فرسخ باشند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1316» اگر پيش از آن كه از قصد خود برگردد، نماز شكسته خوانده باشد، احتياط واجب آن است كه دوباره آن را تمام بخواند و اگر وقت گذشته، آن را به صورت تمام قضا كند.
* شرط چهارم: آن كه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند؛ پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1317» كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود مى گذرد يا ده روز در محلى مى ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1318» كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند و نيز كسى كه مردّد است كه از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند، مگر اين كه بقيّۀ راه هشت فرسخ باشد يا بخواهد از آن محل حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد كه در اين صورت بايد نماز را شكسته بخواند.
* شرط پنجم: آن كه براى كار حرامى سفر نكند، پس اگر براى كار حرامى - مانند دزدى - سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر خودِ سفر حرام باشد، مثل آن كه سفر براى او ضرر داشته باشد يا زن بدون اجازۀ شوهر به سفرى برود كه بر او واجب نباشد و منافات با وظايف همسرى او داشته باشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر مثل سفر حجّ واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، هرچند بدون اجازۀ شوهر رفته باشد.
«مسألۀ 1319» سفرى كه واجب نباشد و موجب اذيّت پدر و مادر باشد، حرام است و انسان بايد در آن سفر، نماز را تمام بخواند و روزه اش نيز صحيح است.
«مسألۀ 1320» كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام نيز سفر نمى كند، اگرچه در سفر معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت كند يا دزدى كند، بايد نماز را
شكسته بخواند.
«مسألۀ 1321» اگر مخصوصاً براى آن كه كار واجبى را ترك كند مسافرت نمايد، نمازش تمام است؛ مثلاً كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار نيز آن را مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر مسافرت او براى ترك واجب نباشد، اما در مسافرت يكى از واجبات را ترك كند، بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1322» اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار آن است غصبى باشد، نمازش شكسته است و چنانچه در زمين غصبى مسافرت كند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته وهم تمام بخواند.
«مسألۀ 1323» اگر كسى كه با ظالم مسافرت مى كند، ناچار به مسافرت با او نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد يا موجب تقويت و سلطۀ او شود، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
«مسألۀ 1324» اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1325» اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود، نمازش تمام است و چنانچه براى تهيّۀ معاش يا براى كسب و زياد كردن مال به شكار برود، نمازش شكسته است، هرچند احتياط مستحب آن است كه اگر شكار براى كسب و زياد كردن مال باشد، نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، ولى نبايد روزه بگيرد.
«مسألۀ 1326» اگر كسى كه براى معصيت سفر كرده، هنگامى كه از سفر برمى گردد توبه كرده باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر توبه نكرده باشد، بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1327» اگر كسى كه سفر او سفر معصيت است، در بين راه از قصد معصيت
برگردد، چنانچه بقيّۀ راه به اندازۀ مسافت شرعى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، وگرنه بايد آن را تمام بخواند.
«مسألۀ 1328» اگر كسى كه براى معصيت سفر نكرده، در بين راه قصد كند كه بقيّۀ راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند و نمازهايى كه شكسته خوانده را بنابر احتياط واجب بايد دوباره تمام بخواند و اگر وقت آنها گذشته، به صورت تمام آنها را قضا نمايد.
* شرط ششم: آن كه مانند صحرانشين هايى نباشد كه در بيابان ها گردش مى كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حيواناتشان پيدا شود، مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند، چون صحرانشين ها در اين مسافرت ها بايد نماز را تمام بخوانند.
«مسألۀ 1329» اگر يكى از صحرانشين ها براى پيدا كردن منزل و چراگاه براى حيوانات خود سفر كند، چنانچه سفر او به اندازۀ مسافت شرعى باشد، احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1330» اگر صحرانشين براى زيارت يا حجّ يا تجارت و مانند اينها از خانه و زندگى خود جدا شده و مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند.
* شرط هفتم: آن كه شغل او مسافرت نباشد، بنابر اين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيّۀ منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اوّل بايد نماز را تمام بخوانند.
«مسألۀ 1331» بازرگانان و پيشه وران سيّار، فرماندهان نيروهاى نظامى و انتظامى يا معلّمانى كه محلّ كار آنها ثابت نيست، مأموران گشت مانند سيم بانان و راه بانان، مهمانداران هواپيما وقطار و كشتى و نيز كسانى كه محلّ كار آنها در چند شهر است و همواره در بين آن شهرها رفت و آمد مى كنند، بايد نماز خود را تمام خوانده و روزه بگيرند، بلكه همۀ افرادى كه بيشتر اوقات در حال سفر هستند و تعداد روزهايى كه در وطن هستند، كمتر از تعداد روزهايى است كه در حال سفر هستند، بايد نماز خود را در حال سفر تمام بخوانند و روزه نيز بگيرند و همچنين كسانى كه در هر سه روز حداقل يك بار و يا هر شش
روز دو بار و يا در هر نه روز سه بار و مانند آن مسافرت مى كنند، بايد در سفر نماز را كامل بخوانند و روزه نيز بگيرند. بنابر اين اساتيد و يا دانشجويانى كه محل تدريس يا تحصيل آنها به اندازۀ مسافت شرعى از وطنشان فاصله دارد، چنانچه در هر سه روز يك بار يا هر شش روز دو بار و مانند آن از وطن خود به محل تدريس يا تحصيل خود بروند و يا اين كه بيشتر روزهاى هفته را در محل تحصيل يا تدريس باشند، بايد در سفرى كه براى تحصيل يا تدريس به آن شهر انجام مى دهند، نمازشان را تمام بخوانند و روزه نيز بگيرند.
«مسألۀ 1332» نماز چوپان ها - چه محلّ مخصوصى را براى چرانيدن گوسفندان انتخاب كرده باشند و چه نكرده باشند - تمام است.
«مسألۀ 1333» مهمانداران هواپيما، قطار يا كشتى كه نوعاً در مسافرتند و نيز ساير كسانى كه شغل آنان مسافرت است، چنانچه ده روز را در يك مكان با قصد اقامت بمانند و پس از آن دوباره مسافرت كنند، در سفر اوّلِ پس از ده روز، بايد نماز خود را شكسته بخوانند، ولى در بقيّۀ سفرها نماز آنان تمام است و اگر بدون قصد اقامت ده روز بمانند، چنانچه در وطن خود بمانند، حكم همين است و اگر در محل ديگرى مانده باشند، بنابر احتياط واجب در سفر اول نماز را هم شكسته و هم تمام بخوانند.
«مسألۀ 1334» منظور از سفر اول، سفرى است كه پس از ده روز اقامت در وطن و يا محلّى كه قصد ماندن ده روز در آن را كرده، آغاز مى شود و با بازگشت به وطن پايان مى يابد. البته چنانچه سفر اول طولانى شود، بايد در آن سفر نيز نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1335» اگر كسى كه شغل او مسافرت است، شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1336» كسى كه در هر هفته معمولاً چند روز در وطن خود مشغول به كار است و چند روز هم در خارج از شهر مشغول رانندگى است و حداقل به مقدار مسافت شرعى سفر مى كند، چنانچه بيشتر روزهاى هفته را در خارج از شهر و مشغول رانندگى باشد، نماز او تمام و روزه بر او واجب مى باشد.
«مسألۀ 1337» اگر راننده اى كه در مسير معيّنى سفر مى كند، اتّفاقاً مسير خود را
براى كارش تغيير دهد - اگرچه يك مرتبه هم باشد - نمازش در آن مسير تمام است.
«مسألۀ 1338» اگر كسى كه شغل او مسافرت است، براى كار ديگرى مثل زيارت يا حجّ مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند؛ ولى اگر مثلاً راننده اى اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن خودش نيز زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1339» حمله دار - يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها به مكّه مسافرت مى كند - چنانچه در بيشتر ايام سال مشغول اين كار باشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر فقط در ايام حجّ يا در ايام مخصوصى از سال به اين كار مبادرت ورزد، بايد نماز را در سفر شكسته بخواند.
«مسألۀ 1340» كسى كه مثلاً فقط در تابستان يا زمستان شغل او مسافرت است، مثل راننده اى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد، بايد در سفرى كه شغل او مى باشد، نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1341» راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كنند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى بروند، بايد نماز را شكسته بخوانند.
«مسألۀ 1342» كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1343» كسى كه شغل او مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهر يا در روستا جنسى داشته باشد كه براى حمل و نقل آن مسافرت هاى پى درپى بكند، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1344» كسى كه از وطن خود صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغل او مسافرت نباشد، بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند؛ ولى چنانچه قصد او اين باشد كه وطنى براى خود اختيار نكند و يا اين كه مردّد باشد كه وطن اختيار كند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1345» كسى كه دو وطن دارد، نمازش در هر دو وطن تمام است و
روزه اش را نيز در آن دو وطن بايد بگيرد و چنانچه در هر سه روز يك بار يا در هر شش روز دو بار و يا به همين ترتيب در بين آن دو وطن به خاطر شغل خود رفت و آمد كند، در بين راه نيز نمازش تمام و روزه اش صحيح است.
* شرط هشتم: آن كه به حَدّ تَرَخُّص برسد، يعنى از وطن خود به قدرى دور شود كه در هواى صاف و بدون گرد و غبار، ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را هم نشود و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند يا ديوارها هيچ پيدا نباشند، بلكه همين اندازه كه ديوارها كاملاً معلوم نباشند، كافى است.
«مسألۀ 1346» اگر كسى كه به سفر مى رود، به جايى برسد كه اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند يا ديوار را نبيند ولى صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1347» مسافرى كه به وطن خود برمى گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند
«مسألۀ 1348» هرگاه شهر در مكان بلندى باشد كه از دور ديده شود يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود، ديوار آن را نبيند، كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانه ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظۀ معمول را بنمايد.
«مسألۀ 1349» اگر از محلّى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1350» اگر به قدرى از محل دور شود كه نداند صدايى كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگرى، بايد نماز را شكسته بخواند؛ ولى اگر بفهمد اذان مى گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
«مسألۀ 1351» اگر به قدرى از محل دور شود كه اذان خانه ها را نشنود، ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلندى مى گويند بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1352» اگر به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلندى مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1353» اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در محلّى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسّط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسّط صداى اذان معمولى را نشنود.
«مسألۀ 1354» اگر بخواهد در جايى نماز بخواند كه شك دارد به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند و هنگام برگشتن اگر شك كند كه به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند؛ ولى اگر هم به هنگام رفتن و هم به هنگام بازگشتن بخواهد در جايى كه شك دارد به حد ترخص هست يا نه، نماز چهار ركعتى بخواند، يا بايد در آن جا نماز نخواند و يا اين كه در آن محل، نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
«مسألۀ 1355» حكم حدّ ترخّص مخصوص وطن است و در مورد محلّى كه با قصد ده روز در آنجا اقامت كرده و يا بدون قصد، سى روز در حال ترديد در آنجا مانده است، حكم حد ترخّص جارى نيست؛ بنابر اين كسى كه به قصد مسافرت از محل اقامت خود و يا محلى كه سى روز بدون قصد اقامت در آنجا مانده است خارج شود، به محض خارج شدن بايد نماز را شكسته بخواند و در حال رفتن به محلى كه قصد اقامت ده روز در آنجا را دارد، تا قبل از رسيدن به آن محل، بايد نماز را شكسته بخواند.
چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند
1 - رسيدن به وطن
«مسألۀ 1356» مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1357» اگر مسافرى در بين سفر به وطن خود برسد، بايد تا وقتى كه در آنجاست نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن
را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1358» محلّى كه انسان آن را براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه خود آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد، چه در آنجا ملك شخصى داشته يا نداشته باشد و لازم نيست قصد اقامت دائمى در محل را داشته باشد، بلكه چنانچه عرفاً محلى را مقر و محل زندگى او بدانند و در آنجا مسافر محسوب نشود، آن محل براى او حكم وطن را دارد.
«مسألۀ 1359» كسى كه مى خواهد جايى را به عنوان وطن انتخاب كند و در آن جا زندگى كند، وقتى مى تواند نماز خود را در آن جا تمام بخواند كه به اندازه اى در آن جا بماند كه ديگر در آن جا مسافر محسوب نشود و اگر بخواهد پيش از گذشتن اين مدت در آن جا نمازش را تمام بخواند، بايد قصد اقامت ده روز نمايد.
«مسألۀ 1360» اگر شخصى در يك محل ملكى داشته باشد، چنانچه آن جا را محلّ زندگى خود قرار نداده باشد و عرفاً در آن محل مسافر محسوب شود، بايد نماز خود را در آن جا شكسته بخواند.
«مسألۀ 1361» زن در توطّن (انتخاب وطن) به طور مطلق تابعيّت شوهر را ندارد، بلكه در صورتى كه زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگى كنند، محلّى كه زن به همراه شوهرش در آن زندگى مى كند براى وى وطن محسوب مى شود، ولى اگر از روى نافرمانى و نُشوز يا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگى كند، هر جا را كه براى خود وطن قرار دهد، وطن او مى باشد؛ همچنين «اولاد» در صورتى كه بالغ و رشيد باشند - يعنى خودشان اهل درك و تشخيص باشند - مى توانند در انتخاب وطن و محلّ زندگى مستقل بوده و از تابعيّت پدر و مادر خارج شوند.
«مسألۀ 1362» محل تولّد انسان در صورتى كه قبلاً در آنجا سكونت و اقامت نداشته و در حال حاضر نيز ساكن آنجا نباشد، حكم وطن را ندارد و چنانچه قبلاً در آن جا ساكن بوده ولى در حال حاضر ساكن آن جا نباشد و عملاً از آن جا اعراض كرده باشد نيز وطن وى محسوب نمى شود.
«مسألۀ 1363» دانشجويانى كه براى تحصيل در شهرى غير از وطن خود قصد دارند مدت زيادى بمانند و همچنين اساتيد دانشگاه ها، معلمان، طلاب، كاركنان دولت و مانند آنها كه قصد دارند جهت كار خود مدت زيادى در محلّى غير از وطن خود اقامت كنند، اگر مدتى از اقامت آنها در آن محل بگذرد كه ديگر عرفاً در آنجا مسافر محسوب نشوند، آن محل براى آنها حكم وطن را پيدا مى كند. بنابر اين پس از گذشت مدت مذكور، چنانچه از آنجا به سفر بروند، پس از بازگشت لازم نيست براى تمام خواندن نماز و روزه گرفتن، قصد اقامت ده روز كنند.
«مسألۀ 1364» افرادى كه در مسألۀ قبل ذكر شدند، در مدتى كه شك دارند در آن محل عرفاً به آنها مسافر مى گويند يا نه، چنانچه قصد اقامت ده روز در آن محل نداشته باشند و بين وطن خود و آن محل نيز رفت و آمد دائمى - با شرايطى كه در مسألۀ 1331 گفته شد - نداشته باشند، بايد بنابر احتياط واجب نماز را هم شكسته و هم تمام بخوانند.
«مسألۀ 1365» «اِعراض از وطن» به معناى انصراف از سكونت در آنجاست و تنها به قصد و نيّت حاصل نمى شود، بلكه بايد عملاً به گونه اى اعراض كرده باشد كه محل سكونت فعلى او حساب نشود.
«مسألۀ 1366» اگر كسى در دو محل زندگى كند و مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگرى بماند، هر دو وطن او مى باشند و اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، در صورتى كه در هيچ كدام مسافر محسوب نشود، بايد در همۀ محل ها نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1367» اگر به جايى برسد كه وطن او بوده و از آنجا اعراض كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن ديگرى نيز براى خود اختيار نكرده باشد.
2 - ده روز اقامت
«مسألۀ 1368» مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلّى بماند يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلّى مى ماند، بايد در آن محل نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1369» مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اوّل يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اذان صبحِ روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر مثلاً قصد او اين باشد كه از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1370» مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند؛ پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و رى بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1371» در وحدت يا تعدّد محل، نظر عرف تعيين كننده است؛ پس اگر در يك شهر قصد ده روز كند، رفت و آمد او به محلّه هاى آن شهر مانعى ندارد، هر چند آن شهر بزرگ باشد، مگر آن كه محلّه هاى آن شهر به گونه اى از يكديگر دور و جدا باشند كه چند محل حساب شوند و شخصى را كه از يك محلّه به محلّۀ ديگر رفته، مسافر حساب كنند.
«مسألۀ 1372» اگر مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آن محل برود، چنانچه جايى كه مى خواهد برود جزء اطراف محل اقامت يا از بستان ها و مزارع و باغات اطراف آن باشد به گونه اى كه رفتن به آنجا منافى با صدق اقامت در بلد نباشد، بايد در تمام ده روز نماز را تمام بخواند و اگر بخواهد تا كمتر از چهار فرسخ برود، چنانچه در نيّت او باشد كه در بين ده روز فقط يك مرتبه برود و رفتن و برگشتن بيش از دو ساعت زمان نبرد، ضررى به قصد اقامت اونمى زند.
«مسألۀ 1373» مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در جايى بماند، مثلاً قصد او اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1374» كسى كه تصميم دارد ده روز در محلّى بماند، اگر احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى پيش آيد، در صورتى كه مردم به احتمال او اعتنايى نكنند، بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1375» اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايى بماند، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر نداند تا آخر ماه چند روز
مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1376» اگر مسافر قصد كند ده روز در محلّى بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردّد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگرى برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف يا مردّد شود، تا وقتى در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند و روزه نيز بگيرد.
«مسألۀ 1377» مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتىِ اداء خوانده باشد، روزۀ او صحيح است و تا وقتى در آنجاست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد نيز روزۀ آن روز او صحيح است، امّا نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد نيز نمى تواند روزه بگيرد.
«مسألۀ 1378» اگر مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آن كه از قصد ماندن منصرف شود، يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1379» اگر مسافر به نيّت اين كه نماز را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.
«مسألۀ 1380» اگر مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند، در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه وارد ركوع ركعت سوم نشده باشد، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و بقيّۀ نمازهاى خود را شكسته بخواند و اگر وارد ركوع ركعت سوم شده باشد، نماز او باطل است و تا وقتى در آنجاست، بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1381» مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نكرده، بايد نماز خود را تمام بخواند و لازم نيست پس از گذشتن ده روز اوّل، دوباره قصد ماندن ده روز كند.
«مسألۀ 1382» مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، بايد روزۀ واجب را بگيرد و مى تواند روزۀ مستحبّى را نيز بجا آورد و امامت نماز جمعه را به عهده بگيرد و
نافلۀ ظهر و عصر و عشاء را نيز بخواند.
«مسألۀ 1383» مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند، اگر بعد از گذشتن ده روز يا خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و سپس به محل اقامت خود برگردد، بايد در رفت و برگشت نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1384» مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند، اگر بعد از گذشتن ده روز يا خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ فاصله دارد برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در مسير رفتن و در جايى كه قصد ماندن ده روز كرده نمازهاى خود را تمام بخواند؛ ولى اگر جايى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر فاصله داشته باشد، بايد هنگام رفتن نمازهاى خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرده، نماز خود را در آن محل تمام بخواند.
«مسألۀ 1385» مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند، اگر بعد از گذشتن ده روز يا خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ فاصله دارد برود، چنانچه مردّد باشد كه به محل اوّل خود برگردد يا نه يا به كلّى از برگشتن به آنجا غافل باشد يا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه يا آن كه از ده روز ماندن و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى كه مى رود تا هنگامى كه برمى گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.
«مسألۀ 1386» اگر به گمان اين كه رفقاى او مى خواهند ده روز در محلّى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگرچه خود نيز از ماندن منصرف شود، تا مدّتى كه در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.
3 - يك ماه توقّف در حال ترديد
«مسألۀ 1387» اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلّى بماند و در تمام سى روز در مورد رفتن يا ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز، اگرچه
مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيّۀ راه مردّد شود، از وقتى كه مردّد مى شود بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1388» مسافرى كه مى خواهد نُه روز يا كمتر در محلّى بماند، اگر بعد از آن كه نُه روز يا كمتر در آنجا ماند بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا كمتر بماند و به همين ترتيب تا سى روز ادامه يابد، روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
«مسألۀ 1389» مسافرى كه سى روز مردّد بوده، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يك جا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز نيز بايد نماز را شكسته بخواند.
محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند
«مسألۀ 1390» مسافر مى تواند در مسجدالحرام و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مسجد كوفه نماز خود را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد در جايى كه اوّل جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط مستحب آن است كه نماز را شكسته بخواند، اگرچه اقوى صحّت تمام است و نيز مسافر مى تواند در حرم و رواق حضرت سيدالشهداء عليه السلام بلكه در مسجد متّصل به حرم نيز نماز را تمام بخواند. اين حكم براى هر نماز چهار ركعتى جارى است؛ بنابر اين مى تواند مثلاً نماز ظهر را تمام و نماز عصر را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1391» حكم مذكور مربوط به نماز است و مسافر نمى تواند در اين مكانها روزه بگيرد.
«مسألۀ 1392» اگر مسافر در يكى از اين چهار مكان، نماز چهار ركعتى را به نيت شكسته شروع كند، مى تواند تا قبل از سلام نماز، نيت خود را به نماز تمام برگرداند و نماز را چهار ركعتى تمام كند. همچنين اگر نماز مذكور را به نيت تمام شروع كند، مى تواند قبل از ورود به ركوع ركعت سوم، نيّت خود را به نماز شكسته برگرداند و نماز را دو ركعتى تمام كند.
مسائل متفرّقۀ نماز مسافر
«مسألۀ 1393» كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر در غير چهار مكانى كه گفته شد عمداً تمام بخواند، نماز او باطل است و نيز اگر فراموش كند كه مسافر است يا فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند، بايد نماز را دوباره به صورت شكسته بخواند؛ ولى اگر بعد از وقت به خاطر آورد، واجب نيست قضا نمايد.
«مسألۀ 1394» در هر موردى كه وظيفۀ انسان است كه نماز خود را هم تمام و هم شكسته بخواند، بايد روزه خود را نيز بگيرد و قضاى آن را نيز بجا آورد.
«مسألۀ 1395» كسى كه به خاطر دارد مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر بدون توجّه و به طور عادت تمام بخواند، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده و يا قضا نمايد.
«مسألۀ 1396» مسافرى كه نمى داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.
«مسألۀ 1397» مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر بعضى از خصوصيّات آن را نداند، مثلاً نداند كه پس از گذشتن از حدّ ترخّص بايد نمازش را شكسته بخواند و يا اين كه نداند در صورتى كه چهار فرسخ برود و چهار فرسخ بازگردد، نمازش شكسته است، چنانچه تمام بخواند، در صورتى كه وقت باقى باشد، بنابر احتياط بايد نماز را دوباره شكسته بخواند، ولى اگر پس از گذشتن وقت بفهمد، قضا بر او واجب نيست.
«مسألۀ 1398» مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اين كه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، بايد نمازى را كه تمام خوانده دوباره شكسته بخواند، ولى اگر پس از گذشتن وقت بفهمد، قضا لازم نيست.
«مسألۀ 1399» كسى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر آن را شكسته بجا آورد، در هر صورت نمازش باطل است و بايد آن را اعاده و يا قضا نمايد؛ ولى اين حكم در مورد كسى كه ده روز در جايى اقامت كرده و به علت ندانستن مسأله نماز را شكسته
خوانده است، مبنى بر احتياط است.
«مسألۀ 1400» اگر فراموش كند كه مسافر است و مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين نماز به خاطر آورد كه مسافر است يا متوجّه شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته باشد، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته باشد، نماز او باطل است و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت نيز وقت داشته باشد، بايد نماز را دوباره به صورت شكسته بخواند و چنانچه به اندازۀ خواندن يك ركعت وقت نداشته باشد، بايد قضاى آن را به جا آورد.
«مسألۀ 1401» اگر مسافر بعضى از خصوصيّات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند، چنانچه به نيّت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته باشد، نماز او باطل است و در صورتى كه به مقدار يك ركعت نيز از وقت باقى مانده باشد، بايد نماز را به صورت شكسته بخواند و چنانچه به اندازۀ خواندن يك ركعت نيز وقت نداشته باشد، بايد قضاى آن را در خارج وقت به جا آورد.
«مسألۀ 1402» اگر مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند، به واسطۀ ندانستن مسأله به نيّت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز، دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.
«مسألۀ 1403» اگر مسافرى كه نماز نخوانده پيش از تمام شدن وقت به حدّ ترخّص وطن خود يا به جايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند و كسى كه مسافر نيست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
«مسألۀ 1404» اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشاء قضا شود، بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد، اگرچه در غير سفر بخواهد قضاى آن را
بجا آورد و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از سه نماز قضا شود، بايد آن را چهار ركعتى قضا نمايد، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
«مسألۀ 1405» كسى كه قسمتى از وقت نماز چهار ركعتى را در سفر و قسمتى از آن را در وطن مى باشد، چنانچه آن نماز قضا شود، اگر در آخر وقت در سفر بوده، بايد نماز را دو ركعتى قضا كند و اگر در وطن بوده، بايد آن را چهار ركعتى قضا كند.
«مسألۀ 1406» اگر در سفرى كه وظيفۀ او در آن سفر جمع بين نماز تمام و شكسته است، نماز ظهر، عصر يا عشاى او قضا شود، قضاى آن را بايد هم به صورت شكسته و هم به صورت تمام به جا آورد.
«مسألۀ 1407» اگر در يكى از چهار مكانى كه مسافر مى تواند نماز خود را در آن جا تمام يا شكسته بخواند و در مسألۀ 1390 بيان شد، نماز ظهر، عصر يا عشاى او قضا شود، چنانچه بخواهد در مكان ديگرى آن را قضا نمايد، بايد به صورت شكسته آن را به جا آورد؛ ولى اگر بخواهد در همان چهار محل قضاى آن نماز را به جا آورد، مى تواند آن را به صورت شكسته يا تمام بخواند.
«مسألۀ 1408» مستحب است انسان بعد از هر نمازى كه مى خواند سى مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إِلهَ إِلَّا اللّهُ وَاللّهُ أَكْبَرُ»، ولى اين ذكر در تعقيب نمازهايى كه مسافر به صورت شكسته مى خواند بيشتر سفارش شده است، بلكه بهتر است مسافر بعد از اين نمازها شصت مرتبه اين ذكر را بگويد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم