احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

واجبات نماز

واجبات نماز
اشاره
واجبات نماز يازده چيز است:
اوّل: نيّت، دوم: تكبيرةُ الاِحرام (يعنى گفتن «اَللّهُ اكْبَر» در اوّل نماز)، سوم: قيام (يعنى ايستادن)، چهارم: قرائت، پنجم: ذكر ركوع و سجود و ركعتهاى سوم و چهارم، ششم:
ركوع، هفتم: سجود، هشتم: تشهّد، نهم: سلام، دهم: ترتيب، يازدهم: موالات (يعنى پى
در پى بودن اجزاى نماز).
«مسألۀ 965» بعضى از واجبات نماز ركن هستند؛ يعنى اگر انسان آنها را عمداً يا سهواً بجا نياورد يا در نماز اضافه كند، نماز باطل مى شود، ولى زيادى سهوى تكبيرة الاحرام موجب بطلان نماز نمى شود و بعضى ديگر ركن نيستند؛ يعنى اگر عمداً كم يا زياد شوند، نماز باطل مى شود و چنانچه سهواً كم يا زياد گردند، نماز باطل نمى شود. پنج چيز ركن نماز هستند:
اوّل: نيّت. دوم: تكبيرةُ الاِحرام. سوم: قيام در هنگام گفتن تكبيرةُ الاِحرام وقيام متّصل به ركوع (يعنى ايستادن پيش از ركوع). چهارم: ركوع. پنجم: دو سجده.
1 - نيّت
«مسألۀ 966» انسان بايد نماز را به نيّت قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند بجا آورد و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند يا مثلاً به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربةً إلى اللّه.
«مسألۀ 967» لازم نيست نمازگزار به هنگام نيت شمارۀ ركعت هاى نمازى را كه مى خواند تعيين كند؛ ولى بايد متوجه باشد نمازى كه مى خواند، مثلاً نماز ظهر است يا عصر و همچنين بايد بداند كه نماز ادا مى خواند يا قضا؛ ولى لازم نيست قصد وجوب يا استحباب نمايد، مگر در مثل نماز صبح و نافلۀ آن كه تعيين هر كدام متوقّف بر قصد وجوب يا استحباب مى باشد.
«مسألۀ 968» انسان بايد از اوّل تا آخر نماز به نيّت خود باقى باشد؛ پس اگر در بين نماز به گونه اى غافل شود كه اگر بپرسند: «چه مى كنى؟» نداند چه بگويد، نمازش باطل است.
«مسألۀ 969» انسان فقط بايد براى انجام دستور خداوند يكتا نماز بخواند، پس نماز كسى كه ريا كند، يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، باطل است، خواه فقط براى مردم باشد يا هم خدا و هم مردم را در نظر بگيرد.
«مسألۀ 970» اگر قسمتى از نماز را براى غير خدا بجا آورد، چنانچه آن قسمت مثل حمد و سوره واجب باشد و محل تدارك آن باقى باشد (مثل اين كه هنوز وارد ركوع نشده باشد)، بنابر احتياط واجب بايد آن را دوباره به قصد قربت تكرار كرده و نماز را تمام كند و سپس دوباره نماز را بخواند، و اگر نتواند آن را دوباره بگويد؛ يعنى محل تدارك آن گذشته باشد، نمازش باطل است؛ و اگر آن قسمت مانند قنوت مستحب باشد، بنابر احتياط واجب نماز را تمام كند و سپس آن را دوباره بخواند، بلكه اگر تمام نماز را براى خدا بجا آورد، ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اوّل وقت يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت نماز بخواند، نماز او باطل است.
2 - تَكبيرةُ الإحرام
«مسألۀ 971» گفتن «الله اكبر» در اوّل هر نماز، واجب و «ركن» است و بايد حروف «الله» و «اكبر»: و دو كلمه «الله اكبر» را پشت سر هم بگويد و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شوند و اگر به عربى غلط بگويد يا مثلاً ترجمۀ آن را به فارسى بگويد، صحيح نيست.
«مسألۀ 972» احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى خواند - مثلاً به اقامه يا به دعايى كه پيش از تكبير مى خواند - و همچنين به چيزى كه پس از آن مى خواند، نچسباند.
«مسألۀ 973» هنگام گفتن تكبيرة الاحرام، بدن بايد آرام باشد و اگر عمداً در حالى كه بدن او حركت دارد تكبيرة الاحرام را بگويد، احتياطاً بايد نماز را پس از اتمام آن اعاده كند، ولى چنانچه سهواً حركت كند، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 974» نمازگزار بايد تكبير، حمد، سوره، ذكر و دعا را به گونه اى بخواند كه خودش بشنود و اگر به واسطۀ سنگينى يا ناشنوايى گوش يا سر و صداى زياد نمى شنود، بايد به نحوى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
«مسألۀ 975» كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمى تواند «الله اكبر» را
درست بگويد، بايد به هر نحو كه مى تواند بگويد و اگر هيچ نمى تواند بگويد، بايد در قلب خود بگذراند و براى تكبير اشاره كند و اگر مى تواند، بنابر احتياط واجب زبانش را نيز حركت دهد.
«مسألۀ 976» مستحب است بعد از تكبيرة الاحرام بگويد: «يا مُحْسِنُ قَدْ أتاكَ الْمُسىءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسىءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسىءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبيٖحِ ما تَعْلَمُ مِنّى» يعنى: «اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى، بندۀ گنهكار به در خانۀ تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكوكار از گنهكار بگذرد، تو نيكوكارى و من گناهكار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلى الله عليه و آله و سلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدى هايى كه مى دانى از من سر زده درگذر.»
«مسألۀ 977» مستحب است هنگام گفتن تكبير اوّل نماز و تكبيرهاى بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
«مسألۀ 978» اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه بعد از آن مشغول خواندن چيزى شده باشد، به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزى نخوانده باشد، بايد تكبير را بگويد.
«مسألۀ 979» اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
«مسألۀ 980» مستحب است انسان علاوه بر تكبيرة الاحرام شش تكبير ديگر نيز بگويد و مى تواند هر كدام از آنها را كه خواست به عنوان تكبيرة الاحرام تعيين كند.
3 - قيام (ايستادن)
«مسألۀ 981» قيام در هنگام گفتن تَكبيرةُ الاِحرام و قيام متّصل به ركوع - به اين معنا كه از حالت قيام به ركوع برود - ركن است، ولى قيام در هنگام خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 982» واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين
كند كه در حال ايستادن، تكبير گفته است.
«مسألۀ 983» اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و به خاطر آورد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود و اگر بدون اين كه بايستد، به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده، نماز او باطل است.
«مسألۀ 984» نبايد هنگامى كه ايستاده است بدن را حركت دهد و به طرفى خم شود و بنابر احتياط به جايى تكيه نيز نبايد بكند؛ ولى اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها را حركت دهد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 985» اگر هنگامى كه ايستاده از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، اشكال ندارد، ولى اگر در قيام به هنگام گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع از روى فراموشى به طرفى خم شود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
«مسألۀ 986» هنگام ايستادن بنابر احتياط بايد هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد و اگر روى يك پا نيز باشد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 987» اگر كسى كه مى تواند درست بايستد، پاها را به قدرى از هم فاصله دهد كه به حال ايستادن معمولى نباشد، نماز او باطل است.
«مسألۀ 988» اگر انسان در نماز بخواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، نبايد چيزى بگويد، ولى «بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ» را بايد در حال برخاستن بگويد و در هنگام گفتن ذكرهاى واجب نيز بدن بايد بى حركت باشد؛ بلكه احتياط واجب آن است كه در هنگام گفتن ذكرهاى مستحبّى نماز نيز بدنش آرام باشد.
«مسألۀ 989» اگر عمداً در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلاً هنگام رفتن به ركوع يا سجده تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد، احتياطاً بايد نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد، نماز صحيح است.
«مسألۀ 990» حركت دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن حمد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را نيز حركت ندهد.
«مسألۀ 991» اگر هنگام خواندن حمد و سوره يا تسبيحات، بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده، دوباره بخواند.
«مسألۀ 992» اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود، بايد بنشيند و اگر از نشستن نيز عاجز شود، بايد بخوابد، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
«مسألۀ 993» انسان تا مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند، مثلاً كسى كه در هنگام ايستادن، بدنش حركت مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول از هم فاصله دهد، بايد به هر نحوى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، ولى اگر به هيچ صورت، حتّى مثل حال ركوع نيز نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
«مسألۀ 994» انسان تا مى تواند بنشيند، نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد به هر نحو كه مى تواند بنشيند و اگر به هيچ صورت نتواند بنشيند، بايد به گونه اى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست بخوابد و اگر نتواند، به پهلوى چپ بخوابد و اگر آن نيز ممكن نباشد، به گونه اى به پشت بخوابد كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
«مسألۀ 995» اگر كسى كه نشسته نماز مى خواند، بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را نيز نشسته بجا آورد.
«مسألۀ 996» اگر كسى كه خوابيده نماز مى خواند، در بين نماز بتواند بنشيند، بايد مقدارى را كه مى تواند نشسته بخواند و نيز اگر مى تواند بايستد، بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
«مسألۀ 997» اگر كسى كه نشسته نماز مى خواند، در بين نماز بتواند بايستد، بايد
مقدارى را كه مى تواند، ايستاده بخواند، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
«مسألۀ 998» كسى كه مى تواند بايستد، اگر بترسد كه به واسطۀ ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد، بايد نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن نيز بترسد، بايد خوابيده نماز بخواند.
«مسألۀ 999» اگر انسان گمان داشته باشد كه تا آخر وقت مى تواند ايستاده نماز بخواند، بايد نماز را به تأخير بيندازد، ولى اگر احتمال دهد، لازم نيست آن را به تأخير بيندازد.
«مسألۀ 1000» مستحب است نمازگزار در حال ايستادن، ستون فقرات و گردن خود را صاف نگهدارد، شانه ها و دست ها را پايين بيندازد و كف دستها را روى رانها بگذارد، انگشتان را به هم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد و پاها را سه انگشتِ باز تا يك وجب از هم فاصله دهد.
4 - قرائت
«مسألۀ 1001» در ركعت اوّل و دوم نمازهاى واجب شبانه روزى، انسان بايد نخست سوره حمد و بعد از آن بنابر احتياط يك سورۀ كامل بخواند.
«مسألۀ 1002» اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند و در حال بيمارى و همچنين اگر در كارى عجله داشته باشد، مى تواند سوره را نخواند.
«مسألۀ 1003» اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند، نماز او باطل است و اگر سهواً سوره را پيش از حمد بخواند، چنانچه در بين آن به خاطر آورد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اوّل بخواند و اگر بعد از اتمام سوره و قبل از خواندن حمد يا در بين حمد يا پس از تمام كردن حمد و پيش از رفتن به ركوع به خاطر
آورد، پس از حمد همان سوره يا سورۀ ديگرى را به قصد رجا بخواند.
«مسألۀ 1004» اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 1005» اگر پيش از آن كه براى ركوع خم شود بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بخواند؛ ولى اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اوّل حمد و بعد از آن سوره را به قصد رجا بخواند و نيز اگر خم شود و پيش از آن كه به حدّ ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره يا سورۀ تنها يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
«مسألۀ 1006» اگر يكى از چهار سوره اى را كه آيۀ سجده دارد - يعنى سوره هاى:
سجده، فصّلت، نجم و علق - عمداً در نماز بخواند، چنانچه آيۀ سجده دار را در ضمن آن بخواند، نمازش باطل است، بلكه بنابر احتياط با قرائت عمدى جزئى از اين سوره ها نيز نماز باطل مى شود.
«مسألۀ 1007» اگر سهواً مشغول خواندن سوره اى شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيۀ سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سورۀ ديگرى را بخواند و اگر بعد از خواندن آيۀ سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجدۀ آن را بجا آورد و همان سوره را تمام كند و پس از نماز به جهت آيۀ سجده يك سجده بجا آورد.
«مسألۀ 1008» اگر در نماز آيۀ سجده را بشنود، نماز او صحيح است و انجام سجده لازم نيست، ولى اگر به آن گوش كند، مانند كسى است كه آيۀ سجده را بخواند.
«مسألۀ 1009» در نماز مستحبّى خواندن سوره لازم نيست، اگرچه آن نماز به واسطۀ نذر كردن واجب شده باشد؛ ولى در بعضى از نمازهاى مستحبّى مثل نماز شب دفن كه سوره مخصوصى دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد، بايد همان سوره را بخواند.
«مسألۀ 1010» در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در ركعت اوّل بعد از حمد، سورۀ جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سورۀ منافقين را بخواند
و اگر مشغول يكى از آنها شود، بنابر احتياط واجب نمى تواند آن را رها كند و سورۀ ديگرى بخواند.
«مسألۀ 1011» اگر بعد از حمد مشغول خواندن سورۀ توحيد -«قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» - يا سورۀ كافرون -«قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ» - شود، نمى تواند آن را رها كند و سورۀ ديگرى بخواند، ولى اگر در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه از روى فراموشى به جاى سورۀ جمعه يا منافقين يكى از اين دو سوره را بخواند، تا دو ثلث آن را نخوانده، مى تواند آن را رها كند و سورۀ «جمعه» يا «منافقين» را بخواند.
«مسألۀ 1012» اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمداً سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»
يا سورۀ «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ» را بخواند، بنابر احتياط واجب نمى تواند آن را رها كند و سورۀ جمعه و منافقين را بخواند.
«مسألۀ 1013» اگر در نماز، غير از سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» و «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ»
سورۀ ديگرى بخواند، تا به دو ثلث سوره نرسيده، مى تواند آن را رها كند و سورۀ ديگرى بخواند، اگرچه احتياط مستحب آن است كه پس از گذشتن از نصف سوره، به سورۀ ديگر عدول نكند.
«مسألۀ 1014» دو سورۀ «فيل» و «قريش» و نيز دو سورۀ «الضّحى» و «انشراح» با هم در نماز يك سوره محسوب مى شوند و بايد با همان ترتيبى كه در قرآن آمده و با گفتن «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» براى هر كدام خوانده شوند.
«مسألۀ 1015» هر سوره اى را كه نمازگزار بخواهد بخواند، بايد «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آن را به نيّت همان سوره بگويد، پس نمى تواند اوّل «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را بگويد و بعد سوره را انتخاب نمايد و يا آن را به قصد سوره اى بگويد و سورۀ ديگرى را بخواند.
«مسألۀ 1016» اگر مقدارى از سوره را فراموش كند يا از روى ناچارى، مثلاً به واسطۀ تنگى وقت يا جهت ديگرى نتواند آن را تمام نمايد، مى تواند آن سوره را رها كند و سورۀ ديگرى را بخواند، اگرچه از دو ثلث آن گذشته باشد يا سوره اى كه مى خوانده،
«قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» يا «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ» باشد.
«مسألۀ 1017» بر مرد واجب است حمد و سورۀ نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سورۀ نمازهاى ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
«مسألۀ 1018» مرد بايد در نمازهاى صبح، مغرب و عشاء مراقب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتى بنابر احتياط حرف آخر آنها را بلند بخواند.
«مسألۀ 1019» ملاك در بلند و آهسته بودن صدا، تشخيص عرف است؛ بنابر اين اگر صدا به اندازه اى آهسته باشد كه تنها خود او بشنود و به نظر مردم بلند به حساب نيايد - هر چند جوهره داشته باشد - كافى نيست.
«مسألۀ 1020» زن مى تواند حمد و سورۀ نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم صداى او را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.
«مسألۀ 1021» اگر نمازگزار در جايى كه بايد نماز را بلند خواند، عمداً آهسته بخواند يا در جايى كه بايد آهسته خواند، عمداً بلند بخواند، نماز او باطل است؛ ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره نيز بفهمد كه اشتباه كرده، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند.
«مسألۀ 1022» اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صداى خود را بلند كند، مثل آن كه آن را با فرياد بخواند، نماز او باطل است.
«مسألۀ 1023» انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسى كه به هيچ صورت نمى تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد به هر نحوى كه مى تواند بخواند، گرچه احتياط مستحب آن است كه نماز خود را به جماعت بخواند.
«مسألۀ 1024» كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمى داند و مى تواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت داشته باشد، بايد يا نماز را به جماعت بخواند و يا آن را به نحو صحيح ياد بگيرد و اگر وقت تنگ باشد، بنابر احتياط واجب در صورتى كه ممكن باشد، بايد نماز خود را به جماعت بخواند.
«مسألۀ 1025» براى ياد دادن واجبات يا مستحبات نماز مى توان مزد گرفت.
«مسألۀ 1026» اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را عمداً نگويد يا عمداً به جاى يك حرف، حرف ديگرى بگويد، مثلاً به جاى حرف «ض» حرف «ظ» بگويد يا جايى كه بايد بدون كسره و فتحه خوانده شود، كسره و فتحه بدهد يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.
«مسألۀ 1027» اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند و در نماز به همان نحو بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، لازم نيست دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته، آن را قضا نمايد.
«مسألۀ 1028» اگر كسره و فتحه كلمه اى را نداند، بايد ياد بگيرد؛ ولى اگر كلمه اى را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند، ياد گرفتن كسره و فتحه آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلاً كلمه اى با «س» است يا با «ص»، بايد ياد بگيرد و چنانچه دو نوع يا بيشتر بخواند - مثل آن كه در «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» ، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند - نماز او باطل است، مگر آن كه در كلمه اى هر دو نوع قرائت شده باشد - مانند كلمۀ «صراط» كه «سراط» نيز قرائت شده - كه در اين صورت اگر هر دو را بگويد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1029» اگر در كلمه اى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه ضمّه داشته باشد و حرف بعد از «واو» در آن كلمه «همزه» باشد - مثل كلمۀ «سُوْء» - بايد آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بكشد و همچنين اگر در كلمه اى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن كلمه «همزه» باشد - مثل كلمۀ «جاءَ» - احتياطاً بايد «الف» آن را بكشد و نيز اگر در كلمه اى «ياء» باشد و حرف پيش از «ياء» در آن كلمه كسره داشته باشد و حرف بعد از «ياء» در آن كلمه همزه باشد - مثل كلمۀ «جِىْ ءَ» - بايد «ياء» را با مدّ بخواند و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ياء»، به جاى «همزه» حرف ساكنى - يعنى حرفى كه كسره و فتحه و ضمّه ندارد - باشد، بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در «ولاَ الضّالّيٖن» كه بعد از «الف» حرف «لام» ساكن است، بايد «الف» را با مدّ بخواند.
«مسألۀ 1030» بهتر است كه در نماز «وقف به حركت» و «وصل به سكون» ننمايد و معنى وقف به حركت آن است كه فتحه، كسره يا ضمۀ آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمۀ بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگويد:«اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» و ميم «اَلرَّحِيمِ» را كسره بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد:«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» و معنى وصل به سكون آن است كه كسره، فتحه يا ضمۀ آخر كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمۀ بعد بچسباند، مثل آن كه بگويد: «الرحمن الرحيم» و ميم «الرحيم» را كسره ندهد و فوراً «مالك يوم الدين» را بگويد.
«مسألۀ 1031» هرگاه شك كند كه آيه يا كلمه اى را درست گفته يا نه، اگر به خواندن چيزى كه بعد از آن است مشغول نشده باشد، بايد آن آيه يا كلمه را به نحو صحيح بخواند و اگر به چيزى كه بعد از آن است مشغول شده باشد، چنانچه آن چيز ركن باشد، مثل آن كه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، نبايد به شك خود اعتنا كند و اگر ركن نباشد، مثلاً هنگام گفتن «اَللّهُ الصَّمَدُ» شك كند كه «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را درست گفته يا نه، لازم نيست به شك خود اعتنا كند، ولى اگر براى مراعات احتياط برگردد و آن را به نحو صحيح بگويد، اشكال ندارد و اگر چند مرتبه نيز شك كند، مى تواند چند بار بگويد، اما اگر به حدّ وسواس برسد، ديگر نبايد تكرار كند و چنانچه باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نماز خود را دوباره بخواند.
«مسألۀ 1032» مستحب است در ركعت اوّل پيش از خواندن حمد بگويد: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيٖمِ» و در ركعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
را بلند بگويد و مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند؛ يعنى آن را به آيۀ بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره، به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مى خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادى مى خواند، بعد از آن كه حمد خود او تمام شد بگويد:«اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» و بعد از خواندن سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» ، يك يا دو يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللّهُ رَبِّى» يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللّهُ رَبُّنا» بگويد و بعد از خواندن سوره كمى صبر كند، بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.
«مسألۀ 1033» مستحب است در تمام نمازها، در ركعت اوّل، سوره «إنا أنزلناه» و در ركعت دوم، سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را بخواند.
«مسألۀ 1034» مكروه است كه انسان در هيچ يك از نمازهاى يك شبانه روز، سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را نخواند.
«مسألۀ 1035» خواندن سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» به يك نفس مكروه است.
«مسألۀ 1036» مكروه است سوره اى را كه در ركعت اوّل خوانده در ركعت دوم نيز بخواند، ولى اگر سورۀ «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را در هر دو ركعت بخواند، مكروه نيست.
5 - ذكر
بر نمازگزار واجب است كه در حال ركوع و سجود و همچنين در ركعت هاى سوم و چهارم نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى ذكر بگويد. احكام ذكر ركوع و سجود در مسائل آينده خواهد آمد.
«مسألۀ 1037» نمازگزار مى تواند در ركعت سوم و چهارم نماز، فقط سورۀ حمد بخواند و يا يك مرتبه «تسبيحات اربعه» را بگويد، يعنى بگويد: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلَّااللّهُ وَاللّهُ أَكْبَرُ» و احتياط مستحب آن است كه كمتر از سه مرتبه نگويد و مى تواند در يك ركعت، حمد و در ركعت ديگر، تسبيحات را بگويد.
«مسألۀ 1038» بنابر احتياط بر مرد و زن، واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات اربعه را آهسته بخوانند.
«مسألۀ 1039» اگر در ركعت سوم يا چهارم عمداً حمد يا تسبيحات را بلند بخواند، بنابر احتياط نمازش باطل است، ولى اگر به علت ندانستن حكم مسأله يا فراموشى بلند بخواند، نمازش صحيح است و نيازى به اعادۀ حمد يا تسبيحات نيست.
«مسألۀ 1040» اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتياط واجب بايد «بسم اللّه» آن را نيز آهسته بگويد.
«مسألۀ 1041» كسى كه نمى تواند تسبيحات اربعه را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد
در ركعت سوم و چهارم سوره حمد را بخواند.
«مسألۀ 1042» اگر در دو ركعت اوّل نماز به گمان اين كه دو ركعت آخر است تسبيحات اربعه را بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
«مسألۀ 1043» اگر در دو ركعت آخر نماز به گمان اين كه در دو ركعت اوّل است، حمد بخواند يا در دو ركعت اوّل نماز با اين كه گمان مى كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
«مسألۀ 1044» اگر در ركعت سوم يا چهارم بخواهد حمد بخواند، ولى تسبيحات به زبانش بيايد يا بخواهد تسبيحات بخواند، ولى حمد به زبانش بيايد، چنانچه كاملاً غافل بوده و بدون قصد مشغول خواندن آن شده، بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند، ولى اگر عادت او خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته، مى تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
«مسألۀ 1045» در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات اربعه استغفار كند، مثلاً بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَأَتُوبُ إلَيْهِ» يا بگويد: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِى» و اگر به گمان آن كه حمد يا تسبيحات را گفته، مشغول گفتن استغفار شود و شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، نبايد به شك خود اعتنا نمايد؛ ولى اگر استغفار نكند و پيش از آن كه به ركوع برود، شك كند حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد يا تسبيحات اربعه را بخواند. همچنين اگر بدون گفتن استغفار براى ركوع خم شود و پيش از آن كه به حدّ ركوع برسد، شك كند، بايد برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند.
6 - ركوع
«مسألۀ 1046» نمازگزار در هر ركعت بعد از قرائت يا گفتن تسبيحات اربعه و يا قنوت، بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند كف دست ها را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مى گويند.
«مسألۀ 1047» بنابر احتياط واجب نمازگزار در هنگام ركوع بايد كف دست هاى خود را روى زانوها قرار دهد.
«مسألۀ 1048» چنانچه ركوع را به نحو غير معمول بجا آورد، مثلاً به چپ يا راست خم شود، اگرچه دستهاى او به زانو برسند، صحيح نيست.
«مسألۀ 1049» خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگرى، مثلاً براى كشتن حيوانى خم شود، نمى تواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود و به واسطۀ اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نمى شود.
«مسألۀ 1050» كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد، مثلاً دست او به قدرى بلند است كه اگر كمى خم شود، به زانو مى رسد يا زانوى او به قدرى پايين تر از حدّ معمول است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازۀ معمول افراد عادى خم شود.
«مسألۀ 1051» كسى كه نشسته ركوع مى كند، بايد به قدرى خم شود كه عرفاً بگويند ركوع كرده و بهتر است به قدرى خم شود كه صورت نزديك جاى سجده برسد.
«مسألۀ 1052» در حال ركوع، گفتن ذكر واجب است و ذكر ركوع «سبحان الله» و يا «سُبْحانَ رَبّىِ َ الْعَظيٖمِ وَبِحَمْدِهِ» مى باشد و چنانچه در ركوع ذكر «سُبْحانَ اللّهِ» بگويد، بنابر احتياط واجب بايد آن را سه مرتبه تكرار كند؛ ولى در صورت ضرورت و تنگى وقت، گفتن يك «سُبْحانَ اللّهِ» نيز كافى است و چنانچه ذكر «سُبْحانَ رَبّىِ َ الْعَظيٖمِ وَبِحَمْدِهِ» را بگويد، يك بار كافى است. گفتن ذكرهاى ديگر، مثل «اَلْحَمْدُ للّهِ» يا «اللّهُ اكْبَرُ» به جاى دو ذكر فوق نيز در ركوع جايز است، به شرط آن كه به اندازۀ سه بار «سُبْحانَ اللّهِ» باشد.
«مسألۀ 1053» ذكر ركوع بايد به دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود و مستحب است «سُبْحانَ رَبّىِ َ الْعَظيٖمِ وَبِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه و بلكه بيشتر بگويند.
«مسألۀ 1054» بايد بدن در ركوع به مقدار ذكر واجب آرام باشد و در ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى ركوع دستور داده اند بگويد، بنابر احتياط واجب آرام بودن بدن لازم است.
«مسألۀ 1055» اگر هنگامى كه ذكر ركوع را مى گويد، بى اختيار به قدرى حركت كند كه بدن از حال آرام بودن خارج شود، نمازش صحيح است، ولى چنانچه در حال گفتن ذكر واجب، بى اختيار حركت كرده باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذكر را بگويد و اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1056» اگر پيش از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمداً ذكر واجب ركوع را بگويد، نماز او باطل است.
«مسألۀ 1057» اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد، نماز او باطل است و اگر سهواً سر بردارد، چنانچه پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود به خاطر آورد كه ذكر ركوع را تمام نكرده، بايد در حال ركوع و با آرامش بدن دوباره ذكر را بگويد و اگر بعد از آن كه از حال ركوع خارج شد به خاطر آورد، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 1058» اگر نتواند به مقدار ذكر واجب در ركوع بماند، در صورتى كه بتواند پيش از آن كه از حدّ ركوع خارج شود، ذكر را بگويد، بايد در آن حال تمام كند و اگر نتواند، چنانچه به مقدار يك «سبحان اللّه» هم بتواند در حال ركوع بماند، بايد در حال ركوع آن را بگويد و اگر به اين مقدار هم نتواند، بنابر احتياط ذكر را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگويد.
«مسألۀ 1059» اگر به واسطۀ بيمارى و مانند آن در ركوع آرام نگيرد، نماز صحيح است، ولى بايد پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود، به مقدار ذكر واجب، يعنى «سُبْحانَ رَبّىِ َ الْعَظيٖمِ وَبِحَمْدِهِ» يا سه مرتبه «سُبْحانَ اللّه» ذكر بگويد.
«مسألۀ 1060» اگر نتواند به اندازۀ ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند و اگر هنگامى كه تكيه داده نيز نتواند به نحو معمول ركوع كند، بايد به هر اندازه كه مى تواند خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد هنگام ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى نيز بخواند و براى ركوع آن با سر اشاره نمايد.
«مسألۀ 1061» اگر كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، در حال ايستاده يا نشسته
نتواند ركوع كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند، بايد به نيّت ركوع چشمها را ببندد و ذكر آن را بگويد و به نيّت برخاستن از ركوع، چشمها را باز كند و اگر از اين عمل نيز عاجز باشد، بايد در قلب خود نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
«مسألۀ 1062» كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براى ركوع فقط مى تواند در حالى كه نشسته است، كمى خم شود يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى نيز بخواند و هنگام ركوع آن بنشيند و هر اندازه كه مى تواند براى ركوع خم شود.
«مسألۀ 1063» اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن، سر بردارد و دو مرتبه به قصد ركوع به اندازۀ ركوع خم شود، نماز او باطل است؛ بلكه چنانچه قبل از آرام گرفتن بدن نيز از ركوع سر بردارد و دو مرتبه به قصد ركوع به اندازۀ ركوع خم شود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را از سر بگيرد و نيز اگر بعد از آن كه به اندازۀ ركوع خم شد و بدن آرام گرفت، به قصد ركوع به قدرى خم شود كه از اندازۀ ركوع بگذرد و دوباره به ركوع برگردد، به صورتى كه گفته شود ركوع اضافى انجام داده، نمازش باطل است و بهتر آن است كه نماز را تمام كند و دوباره از سر بخواند.
«مسألۀ 1064» بعد از تمام شدن ذكر ركوع، بايد راست بايستد و بعد از آن كه بدن آرام گرفت، به سجده رود و اگر عمداً پيش از ايستادن يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود، نماز او باطل است.
«مسألۀ 1065» اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آن كه به سجده برسد به خاطر آورد، بايد بايستد و بعد به ركوع رود و چنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد، نماز او باطل است.
«مسألۀ 1066» اگر نمازگزار بعد از آن كه پيشانيش به زمين رسيد به خاطر آورد كه ركوع نكرده، نمازش باطل است.
«مسألۀ 1067» مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده، تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به طرف عقب دهد، پشت را صاف نگهدارد و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، بين دو قدم را نگاه كند، پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامش بدن بگويد:
«سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
7 - سجود
اشاره
«مسألۀ 1068» نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده بجا آورد و در سجده لازم است كه پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد.
«مسألۀ 1069» لازم نيست تمام پيشانى روى زمين قرار گيرد، بلكه به اندازه اى كه عرفاً سجده گفته شود، كفايت مى كند و بنابر احتياط جاى سجده نبايد از مقدار يك درهم كمتر باشد و اگر همين مقدار متفرق بوده ولى مثل دانه هاى تسبيح به هم اتصال داشته باشد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1070» دو سجده روى هم يك «ركن» است و اگر كسى در نماز واجب عمداً يا از روى فراموشى هر دو را ترك كند يا دو سجدۀ ديگر به آنها اضافه نمايد، نماز او باطل است.
«مسألۀ 1071» اگر عمداً يك سجده را كم يا زياد كند، نماز باطل مى شود و اگر سهواً در يك ركعت يك سجده زيادى به جا آورد، نمازش صحيح است و چنانچه سهواً يك سجده را به جا نياورد، حكم آن در مسائل بعدى گفته خواهد شد.
«مسألۀ 1072» اگر پيشانى را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد، سجده نكرده است، اگرچه اعضاى ديگر سجده به زمين برسند، ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهواً اعضاى ديگر را به زمين نرساند يا سهواً ذكر نگويد، سجده صحيح است.
«مسألۀ 1073» حكم ذكر سجده مانند حكم ذكر ركوع است كه در مسألۀ 1052
بيان شد، با اين تفاوت كه در سجده به جاى ذكر «سُبْحانَ رَبّىِ َ الْعَظيٖمِ وَبِحَمْدِهِ» ذكر «سُبْحانَ رَبّىِ َ الاَعْلى وَبِحَمْدِهِ» گفته مى شود.
«مسألۀ 1074» بايد بدن در سجده به مقدار ذكر واجب آرام باشد و هنگام گفتن ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى سجده دستور داده اند بگويد، بنابر احتياط آرام بودن بدن لازم است.
«مسألۀ 1075» اگر پيش از آن كه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد، عمداً ذكر واجب سجده را بگويد يا پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
«مسألۀ 1076» اگر پيش از آن كه پيشانى به زمين برسد، سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آن كه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده، بايد دوباره ذكر را بگويد و بنابر احتياط واجب اگر قبل از آرام گرفتن بدن نيز سهواً ذكر سجده را بگويد، بايد پس از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر سجده را بگويد.
«مسألۀ 1077» اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر راگفته يا پيش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 1078» اگر به واسطۀ بيمارى و مانند آن نتواند در سجده آرام بگيرد، نماز او صحيح است، ولى بايد پيش از آن كه از حالت سجده خارج شود، ذكر واجب را بگويد.
«مسألۀ 1079» اگر هنگامى كه ذكر سجده را مى گويد يكى از هفت عضو سجده را عمداً از زمين بردارد، احتياطاً بايد نماز را از سر بگيرد، ولى اگر هنگامى كه مشغول گفتن ذكر نيست غير از پيشانى اعضاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1080» اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده سهواً پيشانى را از زمين بردارد، نمى تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند، ولى اگر اعضاى ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد احتياطاً دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد.
«مسألۀ 1081» بعد از تمام شدن ذكر سجدۀ اوّل، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
«مسألۀ 1082» اگر در سجده اوّل مهر به پيشانى بچسبد، بايد قبل از سجدۀ دوم آن را از پيشانى جدا كند و سپس به سجده برود و چنانچه بدون اين كه مهر را بردارد، عمداً دوباره به سجده رود، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده كند.
«مسألۀ 1083» جاى پيشانى نمازگزار بايد از محل ايستادن و همچنين از محل زانوهاى او بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر نباشد.
«مسألۀ 1084» در زمين سراشيبى كه شيب آن كم است، اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى ايستادن و سر زانوهاى او بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر يا پايين تر باشد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1085» اگر پيشانى را سهواً بر چيزى بگذارد كه از جاى انگشتان پا و سر زانوهاى او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندى آن به قدرى باشد كه نگويند در حال سجده است، بنابر احتياط واجب بايد سر را بردارد و به چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد و احتياط اين است كه سر را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازۀ چهار انگشت بسته يا كمتر است نكشد و اگر بلندى آن به قدرى باشد كه بگويند در حال سجده است، احتياط واجب آن است كه پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازۀ چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد و اگر كشيدن پيشانى ممكن نباشد، بنابر احتياط واجب بايد پيشانى را بلند كند و بر موضعى كه بلندى زايدى ندارد بگذارد و نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
«مسألۀ 1086» نبايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده مى كند چيزى فاصله باشد، پس اگر مهر به قدرى چرك باشد كه پيشانى به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1087» اگر در حال سجده بفهمد چيزى مانند موى سر بين پيشانى و مهر فاصله شده، نبايد پيشانى را بلند كند، بلكه بايد به هر شكل ممكن چيزى را كه فاصله شده برطرف نمايد، مگر اين كه به قدرى كم باشد (مانند يك يا دو تار مو) كه مانع از تحقق سجده نباشد.
«مسألۀ 1088» در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد، ولى در حال ناچارى، گذاشتن پشت دست نيز مانعى ندارد و اگر پشت دست نيز ممكن نباشد، بنابر احتياط بايد مچ دست را بر زمين بگذارد و چنانچه آن را نيز نتواند، احتياطاً بايد تا آرنج هر جا را كه مى تواند بر زمين بگذارد و اگر آن نيز ممكن نباشد، احتياطاً بايد بازو را بر زمين بگذارد.
«مسألۀ 1089» در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين بگذارد و گذاشتن پشت شست يا داخل آن نيز كفايت مى كند و اگر انگشتان ديگر پا يا روى پا را به زمين بگذارد يا به واسطۀ بلند بودن ناخن، سر شست به زمين نرسد، نماز باطل است.
«مسألۀ 1090» كسى كه مقدارى از شست پاى او بريده شده، بايد بقيۀ آن را به زمين بگذارد و اگر چيزى از آن نمانده باشد يا اگر مانده خيلى كوتاه باشد، بنابر احتياط بايد بقيۀ انگشتان را بگذارد و اگر هيچ انگشتى در پا نداشته باشد، بنابر احتياط بايد هر مقدارى از پا را كه باقى مانده به زمين بگذارد.
«مسألۀ 1091» بنابر احتياط واجب سجده بايد به نحو معمول و متعارف صورت بگيرد، بنابر اين چسباندن سينه و شكم به زمين و يا دراز كردن پاها در سجده، بنابر احتياط واجب جايز نيست، اگرچه تمام اعضاى سجده بر زمين قرار گرفته باشد.
«مسألۀ 1092» مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده مى كند بايد پاك باشد، ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس بگذارد يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1093» اگر در پيشانى دُمَل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن باشد بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند و اگر ممكن نباشد، بايد چيزى كه سجده بر آن صحيح است را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد، بر آن بگذارد.
«مسألۀ 1094» اگر دُمَل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد، بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند و احتياط واجب اين است كه در صورت امكان به طرف راست پيشانى سجده كند و اگر سجده بر پيشانى ممكن نباشد، به چانه سجده كند و اگر به چانه نيز ممكن
نباشد، بنابر احتياط بايد به هر جايى از صورت كه ممكن باشد سجده كند.
«مسألۀ 1095» كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند، بايد تا اندازه اى كه مى تواند خم شود و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است روى چيز بلندى گذاشته و به گونه اى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پاها را به نحو معمول به زمين بگذارد.
«مسألۀ 1096» كسى كه هيچ نمى تواند خم شود، بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند و اگر نتواند، بايد با چشمها اشاره نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه اگر مى تواند قدرى مهر را بلند كند و پيشانى را بر آن بگذارد و اگر با سر يا چشمها نيز نمى تواند اشاره كند، بايد در قلب نيّت سجده كند و بنابر احتياط واجب با دست و مانند آن، براى سجده اشاره نمايد.
«مسألۀ 1097» كسى كه نمى تواند بنشيند، بايد ايستاده نيّت سجده كند و چنانچه بتواند، بايد براى سجده با سر اشاره كند و اگر نتواند، بايد با چشمها اشاره نمايد و اگر اين را نيز نتواند، در قلب نيّت سجده كند و بنابر احتياط واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.
«مسألۀ 1098» اگر پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد و اين يك سجده حساب مى شود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه و اگر نتواند سر را نگهدارد و بى اختيار دوباره به جاى سجده برسد، روى هم يك سجده حساب مى شود و اگر ذكر نگفته باشد، بايد بگويد.
«مسألۀ 1099» انسان مى تواند در جايى كه بايد تقيّه كند، بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براى فرار از تقيه به مكان ديگر برود، ولى اگر در آن جا چيزى مثل حصير يا سنگ كه سجده بر آن صحيح است وجود داشته باشد و سجده بر آن نيز محذورى نداشته باشد، بايد بر آن سجده كند.
«مسألۀ 1100» اگر روى چيزى كه بدن روى آن آرام نمى گيرد سجده كند، سجده او باطل است، ولى اگر روى تشك پَر يا چيز ديگرى كه بعد از گذاشتن سر و مقدارى پايين
رفتن آرام مى گيرد سجده كند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1101» اگر انسان ناچار شود كه در زمين گِل نماز بخواند، در صورتى كه آلوده شدن بدن يا لباس براى او مشقّت داشته باشد، مى تواند در حالى كه ايستاده است براى سجده با سر اشاره كند و تشهّد و سلام را ايستاده بخواند وگرنه بايد سجده و تشهّد و سلام را به نحو معمول بجا آورد.
«مسألۀ 1102» در ركعت اوّل و ركعت سومى كه تشهّد ندارد - مثل ركعت سوم نماز ظهر، عصر و عشاء - بهتر است بعد از سجده دوم مقدارى بنشيند و سپس براى ركعت بعد برخيزد.
چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است
«مسألۀ 1103» سجده بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراكى و غير پوشاكى كه از زمين مى رويند - مانند چوب و برگ درخت - باشد و سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى صحيح نيست و نيز سجده كردن بر چيزهايى مانند طلا، نقره و عقيق، باطل است و سجده بر فيروزه خالى از اشكال نيست، امّا سجده كردن بر سنگهاى معدنى مانند سنگ مرمر و سنگهاى سياه، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1104» احتياط واجب آن است كه بر برگ درخت مو (انگور) سجده نكنند.
«مسألۀ 1105» سجده بر چيزهايى مثل علف و كاه كه از زمين روييده و خوراك حيوان هستند، صحيح است.
«مسألۀ 1106» سجده بر گُلهايى كه خوراكى نيستند صحيح است، ولى سجده بر گلها و گياهان دارويى كه از زمين مى رويند، مانند گُل بنفشه و گل گاوزبان، بنابر احتياط صحيح نيست.
«مسألۀ 1107» سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها معمول است و در شهرهاى ديگر معمول نيست و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست.
«مسألۀ 1108» سجده بر آجر و كوزۀ گِلى در حال اختيار جايز نيست و احتياط واجب
در ترك سجده بر گچ و آهك پخته است، ولى سجده بر گچ و آهك پخته نشده اشكال ندارد.
«مسألۀ 1109» اگر كاغذ را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است، مثلاً از كاه ساخته باشند، مى شود بر آن سجده كرد و سجده بر كاغذى كه از پنبه ساخته شده، خالى از اشكال نيست.
«مسألۀ 1110» براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيدالشهدا عليه السلام و بعد از آن خاك و بعد از آن سنگ و بعد از سنگ، گياه است.
«مسألۀ 1111» اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است، نداشته باشد يا اگر دارد به واسطۀ سرما يا گرماى زياد و مانند آنها نتواند بر آن سجده كند، بايد به لباس خود سجده كند و اگر نتواند، بايد بر پشت دست خود و چنانچه آن نيز ممكن نباشد، بر چيزهاى معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.
«مسألۀ 1112» اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى كند گم شود و چيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت داشته باشد، بايد نماز را رها كند و اگر وقت تنگ باشد، بايد به لباس خود سجده كند و اگر ممكن نباشد، بر پشت دست و اگر آن نيز نشود، بر چيز معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.
«مسألۀ 1113» هرگاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اگر ممكن باشد بايد پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد و اگر ممكن نباشد، بنابر احتياط بايد سر را از آن بردارد و بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و سپس نماز را اعاده نمايد.
«مسألۀ 1114» اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، احتياط واجب تكرار سجده و اتمام نماز و اعادۀ آن است.
«مسألۀ 1115» سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام است و بعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عليهم السلام پيشانى را به زمين مى گذارند، اگر براى شكر خداوند متعال باشد، اشكال ندارد و گرنه حرام است و در هر صورت اجتناب از اين امور بهتر است.
مستحبّات و مكروهات سجده
«مسألۀ 1116» در سجده چند چيز مستحب است:
الف - كسى كه ايستاده نماز مى خواند، پس از آن كه سر از ركوع برداشت و كاملاً ايستاد و كسى كه نشسته نماز مى خواند، پس از آن كه كاملاً نشست، براى رفتن به سجده تكبير بگويد.
ب - هنگامى كه مرد مى خواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمين بگذارد.
ج - بينى را بر مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است، بگذارد.
د - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و به گونه اى برابر گوش بگذارد كه سر آنها رو به قبله باشد.
ه - در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و مستحب است اين دعا را بخواند:
«يا خَيْرَ الْمَسْؤُوليٖنَ وَيا خَيْرَ الْمُعْطيٖنَ ارْزُقْنى وَارْزُقْ عِيالى مِنْ فَضْلِكَ فَإنَّكَ ذُوالفَضْلِ الْعَظيٖمِ» يعنى: «اى بهترين كسى كه از او حاجت خواسته مى شود و اى بهترين عطا كنندگان، به من و عيال من از فضل خودت روزى بده، پس به درستى كه تو داراى فضل بزرگى هستى».
و - بعد از سجده بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.
ز - بعد از هر سجده، هنگامى كه نشست و بدن آرام گرفت تكبير بگويد.
ح - بعد از سجدۀ اوّل كه بدن آرام گرفت، بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّى وَأَتُوبُ إلَيْهِ».
ط - سجده را طولانى كند و هنگام نشستن دستها را روى رانها بگذارد.
ى - براى رفتن به سجدۀ دوم، در حال آرامش بدن «اَللّهُ اكْبَر» بگويد.
ك - در سجده ها، صلوات بفرستد و اگر صلوات را به قصد ذكرى كه در سجده دستور داده اند بگويد، اشكال ندارد.
ل - هنگام بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمين بردارد.
م - مردها بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنج ها و شكم را بر زمين بگذارند و
اعضاى بدن را به يكديگر بچسبانند.
مستحبّات ديگر سجده در كتابهاى مفصّل گفته شده است.
«مسألۀ 1117» قرآن خواندن در سجده مكروه است و نيز مكروه است براى برطرف كردن گرد و غبار، جاى سجده را فوت كند و اگر در اثر فوت كردن، حرفى از دهان خارج شود، نماز باطل است و غير از اينها مكروهات ديگرى نيز در كتابهاى مفصّل بيان شده است.
سجدۀ واجب قرآن
«مسألۀ 1118» در هر يك از چهار سورۀ «و النجم (نجم)، اقرء (علق)، الم تنزيل (سجده) و حم تنزيل (فصّلت)»، يك آيۀ سجده وجود دارد كه اگر انسان آن را بخواند يا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند و اگر فراموش كرد، هر وقت به خاطر آورد، بايد سجده نمايد.
«مسألۀ 1119» اگر انسان هم زمان با اين كه آيۀ سجده را مى خواند همان آيه را از ديگرى نيز بشنود، يك سجده كافى است، چه به آن گوش داده باشد و چه به گوش او خورده باشد و همچنين است اگر به صداى گروهى كه با هم آن آيه را مى خوانند، گوش كند؛ ولى چنانچه يك بار آيۀ سجده را بخواند و يا به آن گوش كند و سپس دوباره آن را بخواند يا به آن گوش كند، بايد دو سجده به جا آورد.
«مسألۀ 1120» اگر در غير نماز در حال سجده آيۀ سجده را بخواند يا به آن گوش بدهد، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.
«مسألۀ 1121» اگر ديوانه و يا كودك غير بالغ آيۀ سجده را به قصد قرآن بخواند، چنانچه كسى به آن آيه گوش كند، بايد سجده نمايد؛ ولى اگر كسى آيۀ سجده را بدون آن كه قصد خواندن قرآن داشته باشد، بخواند (مثل كسى كه در خواب آن را مى خواند)، با گوش دادن به آن، سجده واجب نمى شود؛ ولى اگر از چيزى مثل ضبط صوت و راديو به آيۀ سجده گوش كند، احتياطاً لازم است سجده نمايد و اگر از وسيله اى كه صداى قارى
را هم زمان با قرائت او پخش مى كند به آيۀ سجده گوش كند، واجب است سجده كند.
«مسألۀ 1122» در سجدۀ واجب قرآن بايد نيت كند و پيشانى را بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و محلى كه در آن سجده مى كند، نبايد غصبى باشد؛ ولى ساير شرايطى را كه در سجدۀ نماز وجود دارد، لازم نيست مراعات كند.
«مسألۀ 1123» سجدۀ واجب قرآن را بايد به نحوى انجام دهد كه بگويند سجده كرده است.
«مسألۀ 1124» چنانچه در سجدۀ واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده به زمين بگذارد - اگرچه ذكر نگويد - كافى است و گفتن ذكر مستحب است و بهتر است بگويد:
«لا إلهَ إلَّااللّهُ حَقّاً حَقّاً لاإلهَ إلَّااللّهُ إيماناً وَتَصْديٖقاً لاإلهَ إلَّااللّهُ عُبُودِيَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لامُسْتَنْكِفاً وَلا مُسْتَكْبِراً بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَليٖلٌ ضَعيٖفٌ خائِفٌ مُسْتَجيٖرٌ».
8 - تَشَهُّد
«مسألۀ 1125» نمازگزار بايد در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب و مستحب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نمازهاى ظهر، عصر و عشاء، بعد از سجدۀ دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند، يعنى بگويد: «أَشْهَدُ أن لاإلهَ إلَّااللّهُ وَحْدَهُ لا شَريٖكَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.»
«مسألۀ 1126» كلمات تشهّد بايد به عربى صحيح و به نحوى كه معمول است پشت سر هم گفته شوند.
«مسألۀ 1127» اگر نمازگزار تشهّد را عمداً ترك كند، نمازش باطل است و اگر تشهّد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع به خاطر آورد كه تشهّد را نخوانده، بايد بنشيند وتشهّد را بخواند و دوباره بايستد و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود را بخواند و نماز را تمام كند و بنابر احتياط واجب، براى ايستادن بى جا دو سجدۀ سهو به جا آورد و اگر در ركوع يا بعد از آن يا پس از سلام نماز به خاطر آورد، مسأله داراى تفصيلى است كه
خواهد آمد.
«مسألۀ 1128» مستحب است در حال تشهّد روى ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد و پيش از تشهّد بگويد: «أَلْحَمْدُ للّهِ» يا بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَخَيْرُ الْأَسْماءِ للّهِ» و نيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد و انگشتان را به يكديگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهّد بگويد: «وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ».
«مسألۀ 1129» مستحب است زنها در وقت خواندن تشهّد، رانها را به هم بچسبانند.
9 - سلام نماز
«مسألۀ 1130» بعد از تشهّد ركعت آخر نماز، نمازگزار در حالى كه نشسته و بدنش آرام است بايد به عربى صحيح بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» و احوط استحبابى آن است كه «وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ» را نيز اضافه نمايد و يا بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحيٖنَ» گرچه در اين صورت، گفتن: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» نيز احتياطاً واجب است و مستحب است پيش از گفتن سلام واجب بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِىُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ».
«مسألۀ 1131» اگر سلام نماز را عمداً ترك كند، نمازش باطل است و اگر آن را فراموش كند و هنگامى به خاطر آورد كه موالات و صورت نماز به هم نخورده و كارى هم كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند - مثل پشت به قبله كردن - انجام نداده، بايد سلام را بگويد و نماز او صحيح است و چنانچه حرف زده باشد، سلام نماز را بگويد و دو سجده سهو نيز انجام دهد.
«مسألۀ 1132» اگر سلام نماز را فراموش كند و هنگامى به خاطر آورد كه فاصلۀ زيادى شده و موالات از بين رفته باشد، چنانچه پيش از آن كه موالات از بين برود، كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند - مثل پشت به قبله كردن - انجام نداده باشد، لازم
نيست سلام را بگويد و نمازش صحيح است و اگر پيش از آن كه موالات از بين برود، كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند انجام داده باشد، نماز او باطل است.
10 - ترتيب
«مسألۀ 1133» نمازگزار بايد اجزاء و واجبات نماز را به همان ترتيبى كه گفته شده بجا آورد و اگر عمداً ترتيب نماز را به هم بزند، مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند يا سجده را پيش از ركوع بجا آورد، نمازش باطل مى شود.
«مسألۀ 1134» اگر ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً پيش از آن كه ركوع كند، به سجده برود، نماز باطل است.
«مسألۀ 1135» اگر ركنى را فراموش كند و چيزى را كه بعد از آن است و ركن نيست بجا آورد، مثلاً پيش از آن كه دو سجده كند، تشهّد بخواند، بايد ركن را بجا آورد و آنچه را سهواً پيش از آن خوانده، دوباره بخواند.
«مسألۀ 1136» اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 1137» اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و چيزى را كه بعد از آن است و آن نيز ركن نيست بجا آورد، مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند، چنانچه مشغول ركن بعد شده باشد، مثلاً در ركوع به خاطر آورد كه حمد را نخوانده، بايد بگذرد و نماز او صحيح است و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آنچه را فراموش كرده - مثلاً حمد را - بجا آورد و بعد از آن چيزى را كه سهواً جلوتر خوانده - مثلاً سوره را - دوباره بخواند.
«مسألۀ 1138» اگر سجدۀ اوّل را به گمان اين كه سجدۀ دوم است يا سجدۀ دوم را به گمان اين كه سجدۀ اوّل است بجا آورد، نماز صحيح است و سجدۀ اوّل او سجدۀ اوّل و سجدۀ دوم او سجدۀ دوم حساب مى شود.
11 - موالات
«مسألۀ 1139» انسان بايد نماز را با موالات بخواند، يعنى اعمال نماز مانند ركوع،
سجده و تشهّد را پشت سر هم بجا آورد و چيزهايى را كه در نماز مى خواند، به گونه اى كه معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدرى بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى خواند، نمازش باطل است.
«مسألۀ 1140» اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد و فاصله به قدرى نباشد كه صورت نماز از بين برود، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آن حرفها يا كلمات را به نحو معمول دوباره بخواند و اگر مشغول ركن بعد شده باشد، نماز او صحيح است.
«مسألۀ 1141» طولانى كردن ركوع و سجود و خواندن سوره هاى بزرگ، موالات را به هم نمى زند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم