احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

احكام لُقَطه

احكام لُقَطه
«اموال پيدا شده»
«اموال پيدا شده»
به مالى كه گم شده و انسان آن را پيدا مى كند «لُقَطه» مى گويند. مالى كه انسان پيدا مى كند، اگر نشانه اى نداشته باشد كه به واسطۀ آن صاحب آن معلوم شود، احتياط واجب آن است كه آن را از طرف صاحبش صدقه بدهد.
«مسألۀ 3117» اگر مالى را پيدا كند كه نشانه داشته و قيمت آن از «12/6» نخود نقرۀ سكّه دار كمتر باشد، چنانچه صاحب آن معلوم باشد و انسان نداند راضى است يا نه، نمى تواند بدون اجازۀ او آن را بردارد و اگر صاحب آن معلوم نباشد، مى تواند به قصد اين كه ملك خودش شود، آن را بردارد و در اين صورت اگر تلف شود، لازم نيست عوض آن را بدهد، بلكه اگر قصد ملك شدن هم نكرده باشد و بدون تقصير او تلف شود، دادن عوض بر او واجب نيست.
«مسألۀ 3118» اگر چيزى كه پيدا كرده نشانه اى داشته باشد كه به واسطۀ آن بتواند صاحب آن را پيدا كند - اگرچه صاحب آن كافرى باشد كه در امان مسلمانان است - در صورتى كه قيمت آن به «12/6» نخود نقرۀ سكّه دار برسد، احوط آن است كه يك سال به نحوى اعلام كند كه عرفاً گفته شود يك سال اعلام كرده است.
«مسألۀ 3119» اگر انسان خودش نخواهد اعلام كند، مى تواند به كسى كه اطمينان دارد بگويد تا از طرف او اعلام نمايد.
«مسألۀ 3120» اگر معرّفى و اعلام، نياز به هزينه داشته باشد - مثل اين كه پيدا كننده به هر دليلى قدرت اعلام نداشته باشد و بايد به ديگرى مزد بدهد تا اعلام كند يا
كالاى پيدا شده داراى اهميّت باشد و بايد به وسيلۀ روزنامه يا نظاير آن آگهى و اعلام نمايد - مى تواند هزينۀ معرّفى و آگهى را از صاحب آن بگيرد.
«مسألۀ 3121» اگر تا يك سال اعلام كند و صاحب مال پيدا نشود، مى تواند به قصد اين كه هر وقت صاحب آن پيدا شد عوض آن را به او بدهد، براى خود بردارد يا براى او نگهدارى كند كه هر وقت پيدا شد به او بدهد، ولى احتياط مستحب آن است كه از طرف صاحب آن صدقه بدهد، امّا چيزى كه در حرم (مكّه) پيدا شود، احتياط واجب آن است كه آن را براى خود برندارد بلكه صدقه دهد.
«مسألۀ 3122» اگر بعد از آن كه يك سال اعلام كرد و صاحب مال پيدا نشد، مال را براى صاحب آن نگهدارى كند و از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى يا زياده روى نكرده باشد، ضامن نيست؛ همچنين اگر آن مال را به حاكم شرعى تحويل دهد و سپس صاحب آن پيدا شود، ضامن نيست؛ ولى اگر از طرف صاحب آن صدقه داده باشد يا براى خود برداشته باشد، ضامن است.
«مسألۀ 3123» كسى كه مالى را پيدا كرده، اگر عمداً به دستورى كه گفته شد اعلام نكند، علاوه بر اين كه معصيت كرده، باز هم واجب است اعلام كند.
«مسألۀ 3124» اگر بچّۀ نابالغ چيزى پيدا كند، ولىّ او بايد اعلام نمايد.
«مسألۀ 3125» اگر انسان در بين سالى كه اعلام مى كند، از پيدا شدن صاحب مال نااميد شود، اگر نخواهد آن را اعلام كند، احتياط واجب آن است كه آن را صدقه بدهد.
«مسألۀ 3126» اگر در بين سالى كه اعلام مى كند، مال از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى يا زياده روى كرده باشد، بايد عوض آن را به صاحب آن بدهد و اگر كوتاهى نكرده و زياده روى هم ننموده باشد، چيزى بر او واجب نيست.
«مسألۀ 3127» اگر مالى را كه نشانه دارد و قيمت آن به «12/6» نخود نقرۀ سكّه دار مى رسد، در جايى پيدا كند كه معلوم است به واسطۀ اعلام صاحب آن پيدا نمى شود، مى تواند در روز اوّل آن را از طرف صاحب آن صدقه بدهد و چنانچه صاحب آن پيدا شود و به صدقه دادن راضى نشود، بايد عوض آن را به او بدهد و ثواب صدقه اى
كه داده مال خود اوست.
«مسألۀ 3128» اگر چيزى را پيدا كند و به گمان اين كه مال خود اوست بردارد و بعد بفهمد مال خود او نبوده، بايد تا يك سال اعلام نمايد.
«مسألۀ 3129» لازم نيست هنگام اعلام، جنس چيزى را كه پيدا كرده بگويد، بلكه همين قدر كه بگويد: «چيزى پيدا كرده ام» كافى است.
«مسألۀ 3130» اگر كسى چيزى را پيدا كند و ديگرى بگويد مالِ من است، در صورتى بايد به او بدهد كه نشانه هاى آن را بگويد و يقين پيدا كند كه مال اوست، ولى اگر ذكر نشانه ها فقط موجب گمان به مالك بودن آن شود، مخيّر است كه به او بدهد يا از دادن به او خوددارى نمايد.
«مسألۀ 3131» اگر قيمت چيزى كه پيدا كرده به «12/6» نخود نقرۀ سكّه دار برسد، چنانچه اعلام نكند و در مسجد يا جاى ديگرى كه محلّ اجتماع مردم است بگذارد و آن چيز از بين برود يا ديگرى آن را بردارد، كسى كه آن را پيدا كرده ضامن است.
«مسألۀ 3132» هرگاه چيزى را پيدا كند كه اگر بماند فاسد مى شود، بايد تا مقدارى كه ممكن است آن را نگهدارد، بعد قيمت كند و خودش بردارد يا بفروشد و پول آن را نگهدارد و احتياط مستحب آن است كه در صورت امكان براى فروش آن به خودش يا به ديگرى، از حاكم شرع اجازه بگيرد و در هر صورت بايد اعلام را يك سال ادامه دهد تا اگر صاحب آن پيدا شد، پول آن چيز را به او تسليم كند و اگر صاحب آن پيدا نشود، از طرف او صدقه بدهد و احتياط واجب آن است كه براى صدقه دادن از حاكم شرع اجازه بگيرد.
«مسألۀ 3133» قيمت مال پيدا شده بايد بر حسب زمان و مكانى كه مال در آن پيدا شده محاسبه شود.
«مسألۀ 3134» اگر چيزى كه پيدا كرده، هنگام وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد، در صورتى كه قصد او اين باشد كه صاحب آن را پيدا كند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 3135» اگر دو شاهد عادل شهادت دهند كه مالِ پيدا شده متعلّق به فلان
شخص است، بايد مال به آن فرد داده شود، چه پيش از شروع اعلام يا در بين و يا بعد از آن باشد.
«مسألۀ 3136» اگر كسى كه مال نشانه دار را پيدا كرده بميرد، چنانچه پس از پايان اعلام، آن را براى خود برداشته و مرده باشد، مالكيّت آن به همان صورت به وارث او منتقل مى شود كه اگر صاحب آن پيدا شد، به او برگردانده شود و اگر قبل از شروع اعلام يا در بين آن مرده باشد، ظاهراً ورثه بايد به جاى او اعلام نمايند.
«مسألۀ 3137» اگر كفش او را اشتباهاً ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند، چنانچه بداند كفشى كه مانده مالِ كسى است كه كفش او را برده و قيمت آن از كفش خودش بيشتر نباشد، در صورتى كه از پيدا شدن صاحب آن مأيوس شود و يا براى او مشقّت داشته باشد، مى تواند آن را به جاى كفش خودش بردارد، ولى اگر قيمت آن از كفش خودش بيشتر باشد، بايد هر وقت صاحب آن پيدا شد زيادى قيمت را به او بدهد و چنانچه از پيدا شدن او نااميد شود، بايد با اجازۀ حاكم شرع زيادى قيمت را از طرف صاحب آن صدقه بدهد و اگر احتمال بدهد كفشى كه مانده مالِ كسى نيست كه كفش او را برده، بايد با آن معاملۀ مجهول المالك نمايد، يعنى از صاحب آن جستجو و تحقيق كند و چنانچه از پيدا كردن او مأيوس شود، از طرف او به فقير صدقه بدهد.
«مسألۀ 3138» اگر مالى را كه كمتر از «12/6» نخود نقرۀ سكّه دار ارزش دارد، پيدا كند و از آن صرف نظر نمايد و در مسجد يا جاى ديگرى بگذارد، چنانچه كسى آن را بردارد، براى او حلال است.
«مسألۀ 3139» لوازم و ابزار و اشيايى كه آنها را براى تعمير و مانند آن نزد تعميركاران و صاحبان صنايع مى برند، اگر صاحب آن جنس ناشناخته باشد و ديگر سراغ آن نرود و صاحب صنعت پس از جستجو و تحقيق از آمدن صاحب جنس نااميد شود، بايد آن را از طرف صاحب آن صدقه بدهد و بنابر احتياط واجب بايد با اجازۀ حاكم شرع باشد.
«مسألۀ 3140» اگر دزد مالى را كه به سرقت برده نزد انسان امانت بگذارد، جايز نيست آن را به خود دزد برگرداند، بلكه بايد آن را به صاحب آن بدهد و اگر صاحب آن به
هيچ وجه معلوم نباشد، حكم لُقطه بر آن جارى مى شود.
«مسألۀ 3141» اگر مالى از ديگران در بين اموال انسان باقى بماند و صاحب آن يا محل و مكان او به هيچ وجه معلوم نباشد به گونه اى كه رساندن مال به صاحب آن براى او ميسّر نبوده و از پيدا كردن او نيز مأيوس باشد، بايد آن را از طرف صاحب آن و بنابر احتياط واجب با اجازۀ حاكم شرع صدقه بدهد. همچنين اگر انسان در معاملات و دادوستدها كم و زياد كرده و بر اثر مرور زمان صاحبان آنها را فراموش كرده باشد و شناخت آنان براى او ميسّر نباشد، بايد عوض آنها را از طرف صاحبان آنها و بنابر احتياط واجب با اجازۀ حاكم شرع صدقه بدهد و بنابر احتياط در هر دو صورت اگر مقدار آن را نداند، بايد به قدرى صدقه بدهد كه مطمئن شود برىءالذّمّه شده است و به اين كار در اصطلاح «ردّمظالم» گفته مى شود.
احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده
«مجهول المالك» به مالى مى گويند كه صاحب آن مشخص نيست.
«مسألۀ 3142» اگر حيوانى مثل گوسفند يا مرغ وارد خانۀ انسان شود و صاحب آن معلوم نباشد، حكم لُقَطه را ندارد بلكه «مجهول المالك» مى باشد، پس بايد براى پيدا كردن صاحب آن جستجو كند و چنانچه از يافتن او مأيوس شد، حيوان يا بهاى آن را صدقه بدهد و بنابر احتياط از حاكم شرع براى صدقه دادن اجازه بگيرد. همچنين است اگر كبوترى كه بال آن بريده شده است وارد منزل انسان شود، ولى اگر بال كبوتر بريده نباشد و انسان نداند صاحب دارد يا نه، مى تواند آن را به قصد تملّك براى خود بردارد و اگر بداند صاحب دارد، بايد آن را به صاحب آن برگرداند و اگر صاحب آن را نشناسد و از پيدا كردن او مأيوس باشد، بايد آن را صدقه دهد.
«مسألۀ 3143» اگر در جايى كه عمران و آبادى است حيوانى را پيدا كند، يكى از دو صورت را دارد:
اوّل: اگر حيوان سالم بوده و در معرض تلف نباشد، جايز نيست آن را بگيرد و اگر گرفت بايد آن را حفظ كند و علوفۀ آن را نيز تأمين كند و حق ندارد از صاحب آن عوض آن را مطالبه نمايد و در صورتى كه آن حيوان گوسفند باشد و صاحب آن پيدا نشود، مى تواند آن را براى صاحب آن نگهدارد و يا اين كه پس از سه روز آن را بفروشد و پول آن را از طرف صاحب آن صدقه بدهد و چنانچه صاحب آن پيدا شود و صدقه را قبول نكند، بايد پول آن را به صاحب آن بدهد.
دوم: اگر حيوان در اثر بيمارى يا غير آن در معرض تلف باشد، جايز است آن را
بگيرد و در اين صورت واجب است علوفۀ آن را تأمين كند و در صورتى كه قصد رايگان نداشته باشد، مى تواند پس از پيدا شدنِ صاحب آن عوض آن را مطالبه نمايد و يا اين كه از شير يا پشم يا سوارى آن به طور معمول استفاده كند و از مخارج آن كم كند و اگر حيوان تلف شود، ضامن آن نيست، مگر اين كه در حفظ آن كوتاهى كرده باشد.
«مسألۀ 3144» اگر حيوانى را در جايى كه عمران و آبادى نيست، مانند بيابان ها، جنگل ها، كوه ها و راه هاى بيابانى پيدا كند و صاحب آن معلوم نباشد، دو صورت دارد:
اوّل: اگر در آن محل آب و گياه وجود داشته باشد و حيوان از لحاظ جسمى و قدرت دويدن بتواند خود را از درندگان حفظ كند، جايز نيست آن را بگيرد.
دوم: اگر در آن محل آب و گياه وجود نداشته باشد و يا حيوان در معرض خطر باشد، مانند گوسفند و بچّه شتر، جايز است آن را بگيرد و به مقدار ممكن معرّفى كند و چنانچه از پيدا كردن صاحب آن مأيوس شود، مى تواند آن را تملّك كند و يا اين كه براى صاحب آن حفظ نمايد، ولى در صورت تملّك اگر صاحب آن پيدا شود، بايد عوض آن را به او بدهد.
«مسألۀ 3145» اگر بچّه اى گم شود و ولىّ او پيدا نشود و يا او را سرِ راه گذاشته باشند، جايز است بلكه اگر در معرض تلف شدن باشد واجب است كه انسان او را بردارد و حفظ كند و مخارج او را تأمين نمايد تا به حدّ بلوغ برسد و يا پدر يا مادر يا جدّ پدرى او پيدا شود و چنانچه بچّه مالى همراه خود داشته باشد، جايز است با اجازۀ حاكم شرع آن مال را به مصرف او برساند و اگر مال نداشته باشد، از بيت المال يا زكوات يا مردم خيّر براى مخارج او كمك بگيرد و اگر ممكن نشد، خودش مخارج او را بدهد و در اين صورت مى تواند مخارجى را كه متحمّل مى شود، يادداشت كند تا پس از بزرگ شدن و تمكّن بچّه، از او مطالبه نمايد.
«مسألۀ 3146» مالى كه صاحب آن مشخّص است ولى به هيچ وجه به او دسترسى نيست، در حكم مجهول المالك مى باشد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم