احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

احكام ارث

احكام ارث
اشاره
«مسألۀ 3344» اسباب ارث، يعنى رابطه اى كه موجب ارث بردن از ميّت مى شود، سه چيز است:
اوّل: «خويشاوندى نَسبى» كه خود به سه دسته تقسيم مى شود و تفصيل آن در مسأله بعدى بيان مى شود.
دوم: «خويشاوندى سببى»، يعنى رابطه اى كه به سبب نكاح دائم ايجاد مى شود و به وسيلۀ آن زن و شوهر از يكديگر ارث مى برند.
سوم: «وِلاء» كه به وسيلۀ آن كسى كه بر ديگرى يك نوع ولايت دارد، در صورت نبودن خويشاوندان نسبى و سببى، از او ارث مى برد و آن بر سه قسم است:
1 -«وِلاء عِتق» كه موضوع آن در اين زمان منتفى شده است. 2 -«ضِمان جَريره»؛ يعنى اين كه انسان با كسى قرار مى گذارد كه در زندگى ضامن جنايات او باشد و در عوض از او ارث ببرد. 3 -«امامت» كه به واسطۀ آن امام مسلمين در برخى از صور كه بيان خواهد شد، از ميّت ارث مى برد.
«مسألۀ 3345» كسانى كه به واسطۀ خويشاوندى نسبى ارث مى برند، سه طبقه هستند:
طبقۀ اوّل: پدر و مادر و فرزندان ميّت و با نبودن فرزندان، اولاد آنها هر چه پايين روند هر كدام آنان كه به ميّت نزديك تر باشد ارث مى برد و تا يك نفر از اين طبقه وجود داشته باشد، طبقۀ دوم ارث نمى برند. طبقۀ دوم: جدّ، يعنى پدر بزرگ و پدر او هر چه بالا رود و جدّه، يعنى مادر بزرگ و مادر او هر چه بالا رود، پدرى باشند يا مادرى و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ايشان هر كدام آنان كه به ميّت نزديك تر
باشد ارث مى برد و تا يك نفر از اين طبقه وجود داشته باشد، طبقۀ سوم ارث نمى برند.
طبقۀ سوم: عمو و عمّه و دايى و خاله هر چه بالا روند و فرزندان آنان هر چه پايين روند و تا يك نفر از عموها و عمّه ها و دايى ها و خاله هاى ميّت زنده باشند، فرزندان آنان ارث نمى برند، ولى اگر ميّت عموى پدرى و پسر عموى پدر و مادرى داشته باشد و غير از اينها وارثى نداشته باشد، ارث به پسر عموى پدر و مادرى مى رسد و عموى پدرى ارث نمى برد.
«مسألۀ 3346» اگر عمو و عمّه و دايى و خالۀ خود ميّت و فرزندان آنان و اولادِ فرزندان آنان وجود نداشته باشند، عمو و عمّه و دايى و خالۀ پدر و مادر ميّت ارث مى برند و اگر اينها نباشند، فرزندان آنها ارث مى برند و اگر اينها هم نباشند، عمو و عمّه و دايى و خالۀ جد و جدّۀ ميّت و اگر اينها نباشند، فرزندان آنها ارث مى برند.
«مسألۀ 3347» زن و شوهر به تفصيلى كه بعد گفته مى شود، از يكديگر ارث مى برند.
ارث طبقۀ اوّل
«مسألۀ 3348» اگر وارث ميّت فقط يك نفر از طبقۀ اوّل باشد، مثلاً «پدر» يا «مادر» يا «يك پسر» يا «يك دختر» باشد، همۀ مالِ ميّت به او مى رسد و اگر «چند پسر» يا «چند دختر» باشند، همۀ مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود و اگر «يك پسر و يك دختر» باشد، مال را سه قسمت مى كنند، دو قسمت را پسر و يك قسمت را دختر مى برد و اگر «چند پسر و چند دختر» باشند، مال را به گونه اى قسمت مى كنند كه هر پسرى دو برابر دختر ارث ببرد؛ مثلاً اگر شش هزار تومان به ارث مانده باشد و ميّت پنج پسر و دو دختر داشته باشد، به هر دختر پانصد تومان و به هر پسر هزار تومان مى رسد.
«مسألۀ 3349» اگر وارث ميّت فقط «پدر و مادر» او باشند، مال سه قسمت مى شود، دو قسمت آن را پدر و يك قسمت را مادر مى برد؛ ولى اگر ميّت «دو برادر» يا «چهار خواهر» يا «يك برادر و دو خواهر» داشته باشد كه همۀ آنان پدرى باشند - يعنى پدر آنان با پدر ميّت يكى باشد، خواه مادر آنها هم با مادر ميّت يكى باشد يا نه - اگرچه تا ميّت پدر و مادر داشته باشد اينها ارث نمى برند، اما به واسطۀ بودن اينها، مادر يك ششم
مال را مى برد و بقيّه را به پدر مى دهند.
«مسألۀ 3350» اگر وارث ميّت فقط «پدر و مادر و يك دختر» باشد، چنانچه ميّت «دو برادر» يا «چهار خواهر» يا «يك برادر و دو خواهر» پدرى نداشته باشد، مال را پنج قسمت مى كنند، پدر و مادر هر كدام يك قسمت و دختر سه قسمت آن را مى برد و اگر «دو برادر» يا «چهار خواهر» يا «يك برادر و دو خواهر» پدرى داشته باشد، مال را شش قسمت مى كنند، پدر و مادر هر كدام يك قسمت و دختر سه قسمت مى برد و يك قسمت باقى مانده را چهار قسمت مى كنند، يك قسمت را به پدر و سه قسمت را به دختر مى دهند؛ مثلاً اگر مال ميّت را 24 قسمت كنند، 15 قسمت آن را به دختر و 5 قسمت آن را به پدر و 4 قسمت آن را به مادر مى دهند.
«مسألۀ 3351» اگر وارث ميّت فقط «پدر و مادر و يك پسر» باشند، مال را شش قسمت مى كنند، پدر و مادر هر كدام يك قسمت و پسر چهار قسمت آن را مى برد و اگر «چند پسر» يا «چند دختر» باشند، آن چهار قسمت را به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند و اگر «پسر و دختر» باشند، آن چهار قسمت را طورى تقسيم مى كنند كه هر پسرى دو برابر دختر ببرد.
«مسألۀ 3352» اگر وارث ميّت فقط «پدر و يك پسر» يا «مادر و يك پسر» باشد، مال را شش قسمت مى كنند، يك قسمت آن را پدر يا مادر و پنج قسمت را پسر مى برد و اگر چند پسر باشند، آن پنج قسمت را به طور مساوى بين خود تقسيم مى كنند.
«مسألۀ 3353» اگر وارث ميّت فقط «پدر» يا «مادر» با «پسر و دختر» باشد، مال را شش قسمت مى كنند، يك قسمت آن را پدر يا مادر مى برد و بقيّه را طورى قسمت مى كنند كه هر پسرى دو برابر دختر ببرد.
«مسألۀ 3354» اگر وارث ميّت فقط «پدر و يك دختر» يا «مادر و يك دختر» باشد، مال را چهار قسمت مى كنند، يك قسمت آن را پدر يا مادر و بقيّه را دختر مى برد.
«مسألۀ 3355» اگر وارث ميّت فقط «پدر و چند دختر» يا «مادر و چند دختر» باشد، مال را پنج قسمت مى كنند، يك قسمت را پدر يا مادر مى برد و چهار قسمت را
دخترها به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند.
«مسألۀ 3356» اگر ميّت فرزند نداشته باشد، نوۀ پسرى او - اگرچه دختر باشد - سهم پسر ميّت را مى برد و نوۀ دخترى او - اگرچه پسر باشد - سهم دختر ميّت را مى برد؛ مثلاً اگر ميّت «يك پسر» از دختر خود و «يك دختر» از پسر خود داشته باشد، مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر مى دهند.
«مسألۀ 3357» مقصود از فرزندى كه از انسان ارث مى برد، بچّه اى است كه از نطفۀ او متولّد شده باشد، خواه از زن دائم باشد يا موقّت؛ پس اگر كسى بچّه دار نشود و بچّه اى را از پرورشگاه يا از ديگران به فرزندى قبول كند، آن بچّه فرزند او نمى شود و از او ارث نمى برد، مگر اين كه در زمان حيات خود چيزى را به او ببخشد و جايز نيست شناسنامۀ او را نيز به نام خود بگيرد تا حكم اولاد نسبى بر او جارى شود، هر چند اصل عمل او از نظر عاطفى كار خوبى است و اجر و ثواب نيز دارد.
ارث طبقۀ دوم
«مسألۀ 3358» طبقۀ دوم از كسانى كه به واسطۀ خويشاوندى نَسَبى ارث مى برند، عبارتند از «جدّ»، يعنى پدر بزرگ و «جدّه»، يعنى مادربزرگ و «برادران» و «خواهران» ميّت و اگر ميّت، برادر و خواهر نداشته باشد، اولاد آنها ارث مى برند.
«مسألۀ 3359» اگر وارث ميّت فقط «يك برادر» يا «يك خواهر» باشد، همۀ مال به او مى رسد و اگر «چند برادر» يا «چند خواهر» پدر و مادرى باشد، مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود و اگر «برادر و خواهر پدر و مادرى» با هم باشند، هر برادرى دو برابر خواهر مى برد؛ مثلاً اگر «دو برادر و يك خواهر پدر و مادرى» داشته باشد، مال را پنج قسمت مى كنند، هر يك از برادرها دو قسمت و خواهر يك قسمت آن را مى برد.
«مسألۀ 3360» اگر ميّت «برادر و خواهر پدر و مادرى» داشته باشد، «برادر يا خواهر پدرى» كه از مادر با ميّت جدا است ارث نمى برد و اگر برادر و خواهر پدر و مادرى نداشته باشد، چنانچه فقط «يك خواهر» يا «يك برادر» پدرى داشته باشد، همۀ مال به او مى رسد و
اگر «چند برادر» يا «چند خواهرِ پدرى» داشته باشد، مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود و اگر «برادر و خواهر پدرى» داشته باشد، هر برادرى دو برابر خواهر مى برد.
«مسألۀ 3361» اگر وارث ميّت فقط «يك خواهر» يا «يك برادرِ» مادرى باشد كه از پدر با ميّت جدا است، همۀ مال به او مى رسد و اگر «چند برادر مادرى» يا «چند خواهر مادرى» يا «چند برادر و خواهر مادرى» باشند، مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود.
«مسألۀ 3362» اگر ميّت «برادر و خواهر پدر و مادرى» و «برادر و خواهر پدرى» و «يك برادر مادرى» يا «يك خواهر مادرى» داشته باشد، برادر و خواهر پدرى ارث نمى برند و مال را شش قسمت مى كنند، يك قسمت آن را به برادر يا خواهر مادرى و بقيّه را به برادر و خواهر پدر و مادرى مى دهند و هر برادرى دو برابر خواهر ارث مى برد.
«مسألۀ 3363» اگر ميّت «برادر و خواهر پدر و مادرى» و «برادر و خواهر پدرى» و «برادر و خواهر مادرى» داشته باشد، برادر و خواهر پدرى ارث نمى برند و مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت آن را برادر و خواهر مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند و بقيّه را به برادر و خواهر پدر و مادرى مى دهند و هر برادرى دو برابر خواهر ارث مى برد.
«مسألۀ 3364» اگر وارث ميّت فقط «برادر و خواهر پدرى» و «يك برادر مادرى» يا «يك خواهر مادرى» باشد، مال را شش قسمت مى كنند، يك قسمت آن را برادر يا خواهر مادرى مى برد و بقيّه را به برادر و خواهر پدرى مى دهند و هر برادرى دو برابر خواهر ارث مى برد.
«مسألۀ 3365» اگر وارث ميّت فقط «برادر و خواهر پدرى» و چند «برادر و خواهر مادرى» باشد، مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت آن را برادر و خواهر مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند و بقيّه را به برادر و خواهر پدرى مى دهند و هر برادرى دو برابر خواهر ارث مى برد.
«مسألۀ 3366» اگر وارث ميّت فقط «برادر و خواهر و زن» او باشد، زن ارث خود
را به تفصيلى كه در «ارث زن و شوهر» گفته مى شود مى برد و خواهر و برادر به نحوى كه در مسائل گذشته گفته شد، ارث خود را مى برند و نيز اگر زنى بميرد و وارث او فقط «خواهر و برادر و شوهر» او باشد، شوهر نصف مال را مى برد و خواهر و برادر به نحوى كه در مسائل گذشته گفته شد، ارث خود را مى برند؛ ولى با ارث بردن زن يا شوهر، از سهم برادر و خواهر مادرى چيزى كم نمى شود و از سهم برادر و خواهر پدر و مادرى يا پدرى كم مى شود؛ مثلاً اگر وارث ميّت «شوهر و برادر و خواهر مادرى» و «برادر و خواهر پدر و مادرى» او باشد، نصف مال به شوهر مى رسد و يك قسمت از سه قسمت اصل مال را به برادر و خواهر مادرى مى دهند و آنچه مى ماند مال برادر و خواهر پدر و مادرى است، پس اگر همۀ مال او شش هزار تومان باشد، سه هزار تومان به شوهر و دو هزار تومان به برادر و خواهر مادرى و يك هزار تومان به برادر و خواهر پدر و مادرى مى دهند.
«مسألۀ 3367» اگر ميّت خواهر و برادر نداشته باشد، سهم ارث آنان را به اولاد آنها مى دهند و سهم برادرزاده و خواهر زادۀ مادرى به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود و از سهمى كه به برادرزاده و خواهرزادۀ پدرى يا پدر و مادرى مى رسد، هر پسرى دو برابر دختر مى برد.
«مسألۀ 3368» اگر وارث ميّت فقط «يك جدّ» يا «يك جدّه» باشد، چه پدرى باشد و چه مادرى، همۀ مال به او مى رسد و با بودن جدّ ميّت، پدر جدّ او ارث نمى برد.
«مسألۀ 3369» اگر وارث ميّت فقط «جدّ و جدّۀ پدرى» باشد، مال سه قسمت مى شود، دو قسمت را جدّ و يك قسمت را جدّه مى برد و اگر «جدّ و جدّۀ مادرى» باشد، مال را به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند.
«مسألۀ 3370» اگر وارث ميّت فقط «يك جدّ» يا «جدّۀ پدرى» و «يك جدّ» يا «جدّۀ مادرى» باشد، مال سه قسمت مى شود، دو قسمت را جدّ يا جدّۀ پدرى و يك قسمت را جدّ يا جدّۀ مادرى مى برد.
«مسألۀ 3371» اگر وارث ميّت «جدّ و جدّۀ پدرى» و «جدّ و جدّۀ مادرى» باشد، مال سه قسمت مى شود، يك قسمت آن را جدّ و جدّۀ مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت
مى كنند و دو قسمت آن را به جدّ و جدّۀ پدرى مى دهند و جدّ دو برابر جدّه مى برد.
«مسألۀ 3372» اگر وارث ميّت فقط «زن و جدّ و جدّۀ پدرى» و «جدّ و جدّۀ مادرى» او باشد، زن ارث خود را به تفصيلى كه در مسألۀ 3391 به بعد گفته مى شود مى برد و يك قسمت از سه قسمت اصل مال را به جدّ و جدّۀ مادرى مى دهند كه به طور مساوى بين خودشان قسمت كنند و بقيّه را به جدّ و جدّۀ پدرى مى دهند و جدّ دو برابر جدّه مى برد و اگر وارث ميّت «شوهر و جدّ و جدّه» باشد، شوهر نصف مال را مى برد و جدّ و جدّه به دستورى كه در مسائل گذشته گفته شد، ارث خود را مى برند.
«مسألۀ 3373» اگر وارث ميّت «پدر بزرگ» يا «مادر بزرگ» يا هر دوى آنان با «برادر» يا «خواهر» و يا هر دو و يا با «برادرزاده» يا «خواهرزاده» و يا هر دو باشند، در همۀ اين موارد پدربزرگ حكم يك برادر و مادربزرگ حكم يك خواهر را براى ميّت دارند، ولى مانع از ارث بردن برادرزاده و خواهرزاده نمى شوند.
ارث طبقۀ سوم
«مسألۀ 3374» طبقۀ سوّم، «عمو، عمّه، دايى، خاله و فرزندان آنان» هستند به تفصيلى كه گفته شد كه اگر از طبقۀ اوّل و دوم كسى نباشد، اينها ارث مى برند.
«مسألۀ 3375» اگر وارث ميّت فقط «يك عمو» يا «يك عمّه» باشد - چه پدر و مادرى باشد، يعنى با پدر ميّت از يك پدر و مادر باشند يا پدرى باشد يا مادرى - همۀ مال به او مى رسد و اگر «چند عمو» يا «چند عمّه» باشد و همه پدرى و مادرى يا همه پدرى باشند، مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود و اگر «عمو و عمّه» هر دو باشند و همه پدر و مادرى يا همه پدرى باشند، عمو دو برابر عمّه مى برد؛ مثلاً اگر وارث ميّت «دو عمو و يك عمّه» باشد، مال را پنج قسمت مى كنند، يك قسمت را به عمّه مى دهند و چهار قسمت را عموها به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند.
«مسألۀ 3376» اگر وارث ميّت فقط «چند عموى مادرى» يا «چند عمّۀ مادرى» باشد، مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود؛ ولى اگر فقط «چند عمو و عمّۀ
مادرى» داشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد با هم صلح كنند.
«مسألۀ 3377» اگر وارث ميّت «عمو و عمّه» باشد و بعضى پدرى و بعضى مادرى و بعضى پدر و مادرى باشند، عمو و عمّۀ پدرى ارث نمى برند؛ پس اگر ميّت «يك عمو» يا «يك عمّۀ مادرى» داشته باشد، مال را شش قسمت مى كنند، يك قسمت را به عمو يا عمّۀ مادرى و بقيّه را به عمو و عمّۀ پدر و مادرى مى دهند و عموى پدر و مادرى دو برابر عمّۀ پدر و مادرى ارث مى برد و اگر هم عمو و هم عمّۀ مادرى داشته باشد، مال را سه قسمت مى كنند، دو قسمت را به عمو و عمّۀ پدر و مادرى مى دهند و عمو دو برابر عمّه مى برد و يك قسمت را به عمو و عمّۀ مادرى مى دهند و احتياط واجب آن است كه عمو و عمه مادرى در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
«مسألۀ 3378» عمو يا عمۀ پدر و مادرى، مانع از ارث بردن عمو و عمۀ پدرى مى شود؛ ولى اگر ميّت عمو و عمۀ پدر و مادرى نداشته باشد، ارث عمو و عمۀ پدرى مانند ارث عمو و عمۀ پدر و مادرى محاسبه مى شود.
«مسألۀ 3379» اگر وارث ميّت فقط «يك دايى» يا «يك خاله» باشد، همۀ مال به او مى رسد و اگر «دايى و خاله» باشند و همه مادرى باشند، مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود و اگر همه پدر و مادرى يا پدرى باشند، احتياط واجب آن است كه در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
«مسألۀ 3380» اگر وارث ميّت فقط «يك دايى يا يك خالۀ مادرى» و «دايى و خالۀ پدر و مادرى» و «دايى و خالۀ پدرى» باشد، دايى و خالۀ پدرى ارث نمى برند و مال را شش قسمت مى كنند، يك قسمت را به دايى يا خالۀ مادرى مى دهند و بقيّه را به دايى و خالۀ پدر و مادرى مى دهند و احتياط واجب آن است كه در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
«مسألۀ 3381» اگر وارث ميّت فقط «دايى و خالۀ پدرى» و «دايى و خالۀ مادرى» و «دايى و خالۀ پدر و مادرى» باشد، دايى و خالۀ پدرى ارث نمى برند و بايد مال را سه قسمت كنند، يك قسمت آن را دايى و خالۀ مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت مى نمايند و بقيّه را به دايى و خالۀ پدر و مادرى مى دهند و احتياط واجب آن است كه
اينان در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
«مسألۀ 3382» دايى يا خالۀ پدر و مادرى، مانع از ارث بردن دايى و خالۀ پدرى مى شود؛ ولى اگر ميّت دايى و خالۀ پدر و مادرى نداشته باشد، ارث دايى و خالۀ پدرى مانند ارث دايى و خالۀ پدر و مادرى محاسبه مى شود.
«مسألۀ 3383» اگر وارث ميّت «يك دايى يا يك خاله» و «يك عمو يا يك عمّه» باشد، مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت را دايى يا خاله و بقيّه را عمو يا عمّه مى برد.
«مسألۀ 3384» اگر وارث ميّت «يك دايى يا يك خاله» و «عمو» و «عمّه» باشد، چنانچه عمو و عمّه، پدر و مادرى يا پدرى باشند، مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت را دايى يا خاله مى برد و از بقيّه دو قسمت به عمو و يك قسمت به عمّه مى دهند؛ بنابر اين اگر مال را نُه قسمت كنند، سه قسمت را به دايى يا خاله و چهار قسمت را به عمو و دو قسمت را به عمّه مى دهند.
«مسألۀ 3385» اگر وارث ميّت «يك دايى يا يك خاله» و «يك عمو يا يك عمّۀ مادرى» و «عمو و عمّۀ پدر و مادرى يا پدرى» باشد، مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت آن را به دايى يا خاله مى دهند و دو قسمت باقى مانده را شش قسمت مى كنند، يك قسمت را به عمو يا عمّۀ مادرى و بقيّه را به عمو و عمّۀ پدر و مادرى يا پدرى مى دهند و عمو دو برابر عمّه ارث مى برد؛ بنابر اين اگر مال را نُه قسمت كنند، سه قسمت را به دايى يا خاله و يك قسمت را به عمو يا عمّۀ مادرى و پنج قسمت ديگر را به عمو و عمّۀ پدر و مادرى يا پدرى مى دهند.
«مسألۀ 3386» اگر وارث ميّت «يك دايى يا يك خاله» و «عمو وعمّۀ مادرى» و «عمو و عمّۀ پدر و مادرى يا پدرى» باشد، مال را سه قسمت مى كنند، يك قسمت را دايى يا خاله مى برد و دو قسمت باقى مانده را سه سهم مى كنند، يك سهم آن را به عمو وعمّۀ مادرى مى دهند كه بنابر احتياط واجب با هم مصالحه مى كنند و دو سهم ديگر را بين عمو وعمّۀ پدر و مادرى يا پدرى قسمت مى نمايند و عمو دو برابر عمّه مى برد، بنابر اين اگر مال را نُه قسمت كنند، سه قسمت آن سهم خاله يا دايى و دو قسمت سهم عمو و عمّۀ
مادرى و چهار قسمت سهم عمو و عمّۀ پدر و مادرى يا پدرى مى باشد.
«مسألۀ 3387» اگر وارث ميّت «چند دايى و چند خاله» باشد كه همه پدر و مادرى يا پدرى يا مادرى باشند و «عمو و عمّه» هم داشته باشد، مال سه سهم مى شود، دو سهم آن را به دستورى كه در مسألۀ پيش گفته شد، عمو و عمّه بين خودشان قسمت مى كنند و يك سهم آن را دايى ها و خاله ها، اگر مادرى باشند، به طور مساوى بين خودشان تقسيم مى نمايند، ولى اگر پدرى يا پدر و مادرى باشند، احتياطاً بايد با هم مصالحه كنند.
«مسألۀ 3388» اگر وارث ميّت «دايى يا خالۀ مادرى» و «چند دايى و خاله پدر و مادرى يا پدرى» و «عمو و عمّه» باشد، مال سه سهم مى شود، دو سهم آن را به دستورى كه سابقاً گفته شد عمو و عمّه بين خودشان قسمت مى كنند؛ پس اگر ميّت يك دايى يا يك خالۀ مادرى داشته باشد، يك سهم ديگر آن را شش قسمت مى كنند، يك قسمت را به دايى يا خالۀ مادرى مى دهند و بقيّه را به دايى و خالۀ پدر و مادرى يا پدرى مى دهند كه بنابر احتياط واجب بايد در تقسيم آن با هم صلح كنند و اگر چند دايى مادرى يا چند خالۀ مادرى يا هم دايى مادرى و هم خالۀ مادرى داشته باشد، آن يك سهم را سه قسمت مى كنند، يك قسمت را دايى ها و خاله هاى مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند و بقيّه را به دايى و خالۀ پدر و مادرى يا پدرى مى دهند كه بنابر احتياط واجب بايد در تقسيم آن با هم صلح كنند.
«مسألۀ 3389» اگر ميّت عمو و عمّه و دايى و خاله نداشته باشد، مقدارى كه به عمو و عمّه مى رسد، به فرزندان آنان و مقدارى كه به دايى و خاله مى رسد، به فرزندان آنان داده مى شود.
«مسألۀ 3390» اگر وارث ميّت «عمو و عمّه و دايى و خالۀ پدر» و «عمو و عمّه و دايى و خالۀ مادرِ» او باشند، مال سه سهم مى شود، يك سهم آن مال عمو و عمّه و دايى و خالۀ مادر ميّت است و دو سهم ديگر آن را به عمو و عمّه و دايى و خالۀ پدر ميّت مى دهند و طريقۀ تقسيم ارث در بين هر يك از عموها و عمه ها و خاله ها و دايى هاى پدر و مادر ميّت، به همان ترتيبى است كه در مسائل گذشته بيان شد.
ارث زن و شوهر از يكديگر
«مسألۀ 3391» اگر زن دائمى بميرد و فرزند نداشته باشد، نصف همۀ مال را شوهر او و بقيّه را ورثۀ ديگر مى برند و اگر از آن شوهر يا از شوهر سابق فرزند داشته باشد، يك چهارم همۀ مال را شوهر و بقيّه را ورثۀ ديگر مى برند.
«مسألۀ 3392» اگر مردى بميرد و فرزند نداشته باشد، يك چهارم مال او را زن و بقيّه را ورثه ديگر مى برند و اگر از آن زن يا از زن ديگر فرزند داشته باشد، يك هشتم مال را زن و بقيّه را ورثۀ ديگر مى برند و اگرچه بعيد نيست گفته شود كه: «زن از همۀ اموال ارث مى برد، ولى زنى كه از لحاظ سنى و داشتن يا نداشتن اولاد و جهات ديگر، مظنّه ماندن او در خانۀ مرد كم است، از زمين خانه اى كه محل زندگى مرد و خانواده او بوده و قيمت آن زمين ارث نمى برد و نيز از خود هوايى آن، مثل بنا و درخت ارث نمى برد و فقط از قيمت هوايى ارث مى برد و همچنين از زمين ها و خانه هاى ديگر مرد كه به عنوان سرمايه او محسوب مى شدند و نه محل زندگى خانواده اش، ارث مى برد»؛ ولى احتياط واجب آن است كه بقيۀ ورثه با زن در مورد زمين ها و خانه هايى كه متعلّق به مرد بوده، مصالحه نمايند.
«مسألۀ 3393» اگر زنى بميرد و جز شوهر هيچ وارثى نداشته باشد، همۀ مال او به شوهر مى رسد و اگر مردى بميرد و جز زن وارث ديگرى نداشته باشد، يك چهارم مال به زن مى رسد و بقيّه مال امام مسلمين است كه در زمان غيبت به فقيه جامع الشرايط داده مى شود.
«مسألۀ 3394» بنابر اين قول كه زن از برخى از اموال شوهر ارث نمى برد، اگر بخواهد در چيزهايى كه از آنها ارث نمى برد تصرّف كند، بايد از ورثۀ ديگر اجازه بگيرد و نيز ورثه تا سهم زن را نداده اند، بنابر احتياط واجب نبايد در بنا و چيزهايى كه زن از قيمت آنها ارث مى برد، بدون اجازۀ او تصرّف كنند و چنانچه پيش از دادن سهم زن اينها را بفروشند، در صورتى كه زن معامله را اجازه دهد، صحيح و گرنه نسبت به سهم او باطل است.
«مسألۀ 3395» اگر بخواهند بنا و درخت و مانند آن را قيمت نمايند، بايد حساب
كنند كه اگر آنها بدون اجاره در زمين بمانند تا از بين بروند، چقدر ارزش دارند و سهم زن را از آن قيمت بدهند.
«مسألۀ 3396» اگر ميّت بيش از يك زن دائم داشته باشد، چنانچه فرزند نداشته باشد، بايد يك چهارم مال و اگر فرزند داشته باشد، بايد يك هشتم مال را به شرحى كه گفته شد به طور مساوى بين زنان او قسمت كنند، اگرچه شوهر با هيچ يك از آنان يا بعض آنان نزديكى نكرده باشد، ولى اگر در مرضى كه با آن از دنيا رفته، زنى را عقد كرده و با او نزديكى نكرده باشد، آن زن از او ارث نمى برد و حقّ مهر هم ندارد.
«مسألۀ 3397» اگر زن در حال بيمارى شوهر كند و به همان بيمارى بميرد، شوهرش اگرچه با او آميزش نكرده باشد، از او ارث مى برد.
«مسألۀ 3398» اگر زن را - به ترتيبى كه در احكام طلاق گفته شد - طلاق رجعى بدهد، هر يك از زن يا شوهر اگر در بين عدّۀ زن بميرد، ديگرى از او ارث مى برد؛ ولى اگر بعد از گذشتن عدّۀ رجعى يا در عدّۀ طلاق بائن يكى از آنان بميرد، ديگرى از او ارث نمى برد.
«مسألۀ 3399» اگر شوهر در حال بيمارى زن خود را طلاق دهد و پيش از تمام شدن دوازده ماه قمرى بميرد، زن با سه شرط از او ارث مى برد:
اوّل: آن كه زن در اين مدّت شوهر ديگرى نكرده باشد. دوم: زن به واسطۀ بى ميلى به شوهر، مالى به او نداده باشد كه به طلاق دادن راضى شود، بلكه اگر چيزى هم به شوهر ندهد، ولى طلاق به تقاضاى زن باشد، باز هم ارث بردن او اشكال دارد. سوم: شوهر در همان مرضى كه زن را طلاق داده، به واسطۀ آن بيمارى يا به جهت ديگرى بميرد؛ پس اگر از آن بيمارى خوب شود و به جهت ديگرى از دنيا برود، زن از او ارث نمى برد.
«مسألۀ 3400» لباس يا چيزهايى كه مرد به زن بخشيده است، بعد از طلاق يا وفات شوهر جزء اموال زن است؛ ولى اگر لباس يا مانند آن را مرد به زن نبخشيده باشد بلكه براى پوشيدن و استفاده زنِ خود گرفته باشد، اگرچه زن آن را پوشيده باشد، بعد از مردن شوهر، جزء اموال شوهر است.
«مسألۀ 3401» اگر به واسطۀ وجود زن يا شوهر نقصى در سهام ورثه پديد آيد، از سهم «زن» و «شوهر» و «مادر» و «برادران و خواهران مادرى» و «پدر بزرگ و مادر بزرگ مادرى» و «دايى ها» و «خاله ها» چيزى كسر نمى شود، بلكه آنان تمام سهام خود را از اصل مال مى برند و نقص وارد شده از سهام «پدر» و «برادران و خواهران پدر و مادرى يا پدرى» و «پدر بزرگ و مادر بزرگ پدرى» و «عموها» و «عمّه ها» كسر مى شود.
«مسألۀ 3402» در ازدواج موقّت بين زن و شوهر ارث نيست مگر اين كه در ضمن عقد شرط كنند كه از يكديگر ارث ببرند و يا فقط مرد از زن و يا فقط زن از مرد ارث ببرد؛ ولى فرزندى كه از ازدواج موقّت به دنيا مى آيد، مانند فرزندان زن دائم ارث مى برد.
مسائل متفرّقه ارث
«مسألۀ 3403» «قرآن»، «انگشتر» و «شمشير» ميّت و «لباسى كه ميّت پوشيده يا براى پوشيدن گرفته و دوخته است» - اگرچه نپوشيده باشد - متعلّق به پسر بزرگ تر است و اگر ميّت از اين چهار چيز بيشتر از يكى داشته باشد، مثلاً دو قرآن يا دو انگشتر داشته باشد، چنانچه مورد استفاده باشد يا براى استفاده مهيّا شده باشد، متعلّق به پسر بزرگ تر است.
«مسألۀ 3404» اگر پسر بزرگ ميّت بيش از يكى باشد - مثلاً از دو زن او در يك زمان دو پسر به دنيا آمده باشد - بايد لباس و قرآن و انگشتر و شمشير ميّت را به طور مساوى بين خودشان تقسيم كنند.
«مسألۀ 3405» اگر پسر بزرگ تر ميّت پيش از او مرده باشد، اشياى نامبرده را به بزرگ ترين پسرى كه هنگام درگذشت ميّت زنده است مى دهند.
«مسألۀ 3406» اگر ميّت بدهى داشته باشد، چنانچه بدهىِ او به اندازۀ مال او يا زيادتر باشد، بايد چهار چيزى را هم كه مال پسر بزرگ تر است و در مسألۀ پيش گفته شد، بابت بدهى او بدهند و اگر قرضش كمتر از مال او باشد، بنابر احتياط واجب بايد از آن چهار چيزى هم كه به پسر بزرگ تر مى رسد به نسبت به قرض او بدهند؛ مثلاً اگر همۀ
دارايى او شصت هزار تومان باشد و به مقدار بيست هزار تومان آن از چيزهايى باشد كه مال پسر بزرگ تر است و سى هزار تومان هم قرض داشته باشد، بنابر احتياط واجب پسر بزرگ بايد به مقدار ده هزار تومان از آن چهار چيز را بابت قرض ميّت بدهد.
«مسألۀ 3407» مسلمان از كافر ارث مى برد، ولى كافر، اگرچه پدر يا پسر ميّت باشد، از او ارث نمى برد.
«مسألۀ 3408» اگر كافر بميرد و وارث مسلمان داشته باشد، همۀ ارث او به وارث مسلمان مى رسد، هرچند جزء دستۀ دوم يا سوم باشد؛ ولى اگر وارث مسلمانى نداشته باشد، ارث او به وارث كافر مى رسد، لكن كافر «مُرْتَد» در اين جهت حكم مسلمان را دارد كه ارث او به وارث كافر نمى رسد، بلكه اگر وارث مسلمان نداشته باشد، ارث او مال امام مسلمين است.
«مسألۀ 3409» اگر كسى يكى از خويشان خود را عمداً و به ناحق بكشد، از او ارث نمى برد، ولى اگر از روى خطا باشد، مثل آن كه سنگ به هوا بيندازد و اتّفاقاً به يكى از خويشان او بخورد و او را بكُشد، از او ارث مى برد، ولى از ديۀ قتل ارث نمى برد.
«مسألۀ 3410» قاتل علاوه بر آن كه خود ارث نمى برد، مانع از ارث بردن ديگران نيز نمى شود، بنابر اين اگر به عنوان مثال فرزندى پدر خود را عمداً و به ناحق بكشد و ميّت فرزند ديگرى نداشته باشد، خود قاتل ارث نمى برد، ولى فرزندان او ارث مى برند و اگر كسى از دستۀ اوّل وجود نداشته باشد، دستۀ دوم ارث مى برند و اگر دستۀ دوم هم وجود نداشته باشد، دستۀ سوم ارث مى برند.
«مسألۀ 3411» هرگاه بخواهند ارث را تقسيم كنند، در صورتى كه ميّت بچّه اى داشته باشد كه در شكم مادر باشد و در طبقۀ او وارث ديگرى هم مانند اولاد و پدر و مادر باشند، براى بچّه اى كه در شكم است و اگر زنده به دنيا بيايد ارث مى برد، سهم دو پسر را كنار مى گذارند، ولى اگر احتمال بدهند كه بيشتر باشد، مثلاً احتمال بدهند كه زن به سه بچّه حامله باشد، سهم سه پسر را كنار مى گذارند و چنانچه مثلاً يك پسر يا يك دختر به دنيا آمد، زيادى را ورثه بين خودشان تقسيم مى كنند.
«مسألۀ 3412» اگر كسى از دو راه با ميّت خويشاوندى داشته باشد، در صورتى كه مانعى براى ارث بردن از هر دو طريق وجود نداشته باشد يا يكى مانع از طريق ديگرى نگردد، از هر دو راه از او ارث مى برد، بنابر اين اگر زن و شوهر با يكديگر خويشاوند باشند، علاوه بر ارث زن و شوهرى، از جهت خويشاوندى نيز ارث مى برند، از باب مثال اگر مردى بميرد و زن او دختر عموى او باشد و وارث او فرزندان عمو باشند، زن از دو جهت ارث مى برد.
«مسألۀ 3413» اگر ميّت هيچ وارثى نداشته باشد، همۀ مال او متعلّق به امام مسلمين است كه در زمان غيبت بايد به فقيه جامع الشرايط پرداخت شود.
«مسألۀ 3414» اگر زمان درگذشت اشخاصى كه از هم ارث مى برند و تقدّم و تأخّر مرگ آنان معلوم نباشد، اشخاص مزبور از يكديگر ارث نمى برند و همچنين است اگر تاريخ مرگ يكى معلوم و ديگرى مجهول باشد؛ ولى اگر دو يا چند نفر كه از يكديگر ارث مى برند، با هم غرق شوند و يا زير آوار بمانند و با هم بميرند و معلوم نشود كدام يك از آنان اوّل مرده است، همه از يكديگر نسبت به آنچه قبل از مردن داشته اند ارث مى برند و آنچه را كه از يكديگر ارث مى برند، به ساير ورثۀ آنان منتقل مى شود و اگر يكى از آنان دارايى داشته باشد و ديگرى نداشته باشد، كسى كه مال ندارد از ديگرى ارث مى برد و در صورتى كه به سبب حوادث ديگرى مانند تصادف اتومبيل يا سقوط هواپيما از دنيا رفته باشند، بنابر اقوى همين حكم جارى مى شود.
«مسألۀ 3415» حقوقى كه به خانوادۀ بازنشستگان پرداخت مى شود، اگر پس انداز دوران خدمت باشد، جزء تركۀ ميّت بوده و پس از اداى دَين و وصيّت به همۀ وارثان مى رسد و آنچه كه از طرف خود اداره يا ادارۀ بيمه پس از مرگ مى دهند، تابع مقرّرات است و به هر كس بدهند مال او مى شود.
«مسألۀ 3416» اگر وارث، خُنْثاى مشكل باشد - به گونه اى كه با هيچ يك از نشانه هاى تعيين شده، مرد يا زن بودن او مشخّص نشود - نصف ارث يك مرد و نصف ارث يك زن را به او مى دهند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم