احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

اعمالى كه روزه را باطل مى كنند

اعمالى كه روزه را باطل مى كنند
اشاره
«مسألۀ 1647» نُه چيز روزه را باطل مى كند:
اوّل: خوردن و آشاميدن. دوم: جِماع. سوم: استمناء، (استمناء آن است كه انسان با خود عملى انجام دهد كه منى از او بيرون آيد.) چهارم: دروغ بستن به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و جانشينان ايشان عليهم السلام. پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب.
هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان. نهم: قى كردن؛ واحكام آنها در مسائل آينده بيان مى شود.
1 - خوردن و آشاميدن
«مسألۀ 1648» اگر روزه دار عمداً چيزى بخورد يا بياشامد، روزۀ او باطل مى شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز مثل نان و آب، معمول باشد يا مثل خاك و شيرۀ درخت، معمول نباشد، چه كم باشد و چه زياد، حتّى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزۀ او باطل مى شود، مگر آن كه رطوبت مسواك در آب دهان به گونه اى از بين برود كه به آن رطوبت خارج گفته نشود.
«مسألۀ 1649» اگر هنگامى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد فوراً لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمداً فرو ببرد، روزۀ او باطل مى شود و به دستورى كه بعداً گفته خواهد شد، كفّاره نيز بر او واجب است.
«مسألۀ 1650» اگر روزه دار سهواً چيزى را بخورد يا بياشامد، روزۀ او باطل نمى شود.
«مسألۀ 1651» احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپول دارويى و آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود، خوددارى كند؛ ولى تزريق آمپولى كه عضوى را
بى حس مى كند و آمپولى كه مانند برخى واكسن ها زير پوست تزريق مى شود، اشكال ندارد؛ بنابر اين اگر انسان بيماريى داشته باشد كه روزه براى او ضرر نداشته ولى به آمپول دارويى نياز داشته باشد و ناچار باشد آن را در روز تزريق كند، بايد پس از تزريق آمپول، روزۀ آن روز را بگيرد و بنابر احتياط واجب قضاى آن را نيز بجا آورد.
«مسألۀ 1652» اگر روزه دار چيزى را كه لاى دندان او مانده است عمداً فرو ببرد، روزۀ او باطل مى شود.
«مسألۀ 1653» كسى كه مى خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان صبح دندان هاى خود را خلال كند؛ ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود، روزۀ او باطل مى شود بلكه اگر فرو نيز نرود، بايد روزۀ آن روز را قضا كند.
«مسألۀ 1654» فرو بردن آب دهان، اگرچه به واسطۀ تصوّر كردن مزۀ ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى كند.
«مسألۀ 1655» فرو بردن اخلاط سر و سينه، اگر به فضاى دهان نرسيده باشند، روزه را باطل نمى كند؛ ولى اگر داخل فضاى دهان شود، نبايد آن را فرو برد.
«مسألۀ 1656» اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، واجب است به اندازه اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزۀ او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيّۀ روز از بجا آوردن عملى كه روزه را باطل مى كند، خوددارى نمايد و نيز اگر بترسد كه در اثر نخوردن آب، به او ضرر قابل توجهى برسد يا نخوردن آب براى او موجب مشقّتى باشد كه قابل تحمّل نيست، مى تواند به اندازۀ رفع ضرر و مشقّت آب بياشامد و در هر صورت بايد روزۀ آن روز را قضا نمايد.
«مسألۀ 1657» جويدن غذا براى بچّه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند آنها كه معمولاً از حلق پايين نمى رود، اگرچه اتّفاقاً پايين رود، روزه را باطل نمى كند؛ ولى اگر انسان از اوّل بداند كه از حلق پايين مى رود، چنانچه پايين رود، روزه اش باطل مى شود و بايد قضاى آن را بگيرد و كفّاره نيز بر او واجب است و اگر پايين نرود نيز روزه اش
باطل است، ولى كفّاره ندارد.
«مسألۀ 1658» انسان نمى تواند براى ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى باشد كه نتواند آن را تحمّل كند، خوردن روزه اشكال ندارد.
«مسألۀ 1659» اگر روزه براى انسان ضرر داشته باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر با وجود ضرر روزه گرفت، روزۀ او باطل است و بايد قضاى آن را بجا آورد و همچنين اگر احتمال بدهد كه روزه براى او ضرر دارد و احتمال او در نظر مردم عقلايى و بجا باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر روزه گرفت، باطل است و قضا دارد.
2 - جِماع
«مسألۀ 1660» جماع روزه را باطل مى كند، اگرچه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى نيز بيرون نيايد.
«مسألۀ 1661» اگر كمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى نيز بيرون نيايد، روزه باطل نمى شود، ولى كسى كه آلتش را بريده اند، اگر كمتر از ختنه گاه را نيز داخل كند، بنابر احتياط روزه اش باطل مى شود.
«مسألۀ 1662» اگر شك كند كه به اندازۀ ختنه گاه داخل شده يا نه و يا كسى كه آلتش را بريده اند، شك كند كه دخول صورت گرفته يا نه، چنانچه قصد دخول نداشته، روزۀ او صحيح است.
«مسألۀ 1663» در صورتى كه تصميم به جماع و دخول گرفته و توجّه داشته باشد كه روزۀ او باطل مى شود - هر چند جماع انجام نگرفته يا به اندازۀ ختنه گاه داخل نشده و منى نيز بيرون نيامده باشد - روزۀ او اشكال دارد و بايد قضاى آن را بجا آورد.
«مسألۀ 1664» اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد يا او را به جماع مجبور نمايند به طورى كه از خود اختيار نداشته باشد، روزۀ او باطل نمى شود؛ ولى چنانچه در بين جماع به خاطر آورد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزۀ او باطل است و چنانچه مثلاً او را تهديد نمايند كه در صورت
جماع نكردن، ضرر جانى قابل توجه به وى وارد خواهند كرد و به همين جهت ناچار به جماع گردد، اگرچه معصيت نكرده و معذور بوده است، ولى بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
3 - استمناء
«مسألۀ 1665» اگر روزه دار استمناء كند، يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد، روزه او باطل مى شود.
«مسألۀ 1666» هرگاه روزه دار بداند كه اگر در حال روزه بخوابد محتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، اگر موجب حرج و مشقت نباشد، بنابر احتياط نبايد بخوابد.
«مسألۀ 1667» اگر روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.
«مسألۀ 1668» روزه دارى كه محتلم شده، مى تواند ادرار كند و به دستورى كه در مسألۀ 246 گفته شد استبراء نمايد، ولى در صورتى كه بداند به واسطۀ بول يا استبراء كردن، منى از مجراى ادرار بيرون مى آيد، چنانچه غسل نكرده باشد، مى تواند استبراء كند و اگر غسل كرده باشد، بنابر احتياط جايز نيست.
«مسألۀ 1669» روزه دارى كه محتلم شده، اگر بداند منى در مجرا مانده و چنانچه پيش از غسل ادرار نكند، بعد از غسل منى از او بيرون مى آيد، بنابر احتياط واجب بايد پيش از غسل ادرار كند.
«مسألۀ 1670» اگر به قصد بيرون آمدن منى عملى انجام دهد، چنانچه بداند بيرون آوردن منى باطل كنندۀ روزه است، اگرچه منى هم از او خارج نشود، روزۀ او باطل مى شود.
«مسألۀ 1671» اگر بى اختيار منى از روزه دار بيرون آيد، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر عملى انجام دهد كه به حسب عادت با آن عمل منى از او خارج مى شود و يا احتمال دهد كه با آن عمل منى از او خارج شود، روزه اش باطل است، هرچند منى از او خارج نشود.
«مسألۀ 1672» اگر روزه دار بدون قصد بيرون آوردن منى با كسى بازى و شوخى كند، در صورتى كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، بلكه اطمينان داشته باشد كه خارج نخواهد شد، اگرچه اتفاقاً منى بيرون آيد، روزۀ او صحيح است، ولى اگر شوخى را تا آنجا ادامه دهد كه نزديك باشد منى خارج شود و خوددارى نكند تا خارج گردد، روزۀ او باطل است.
4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام
«مسألۀ 1673» اگر روزه دار با گفتن يا با نوشتن يا با اشاره و مانند آنها به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و جانشينان آن حضرت عليهم السلام عمداً نسبت دروغ بدهد، اگرچه فوراً بگويد:
«دروغ گفتم» يا توبه كند، روزۀ او بنابر احتياط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا عليها السلام و ساير پيامبران و جانشينان آنان عليهم السلام موجب دروغ بستن به خدا يا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم يا جانشينان آن حضرت عليهم السلام گردد نيز همين حكم را دارند.
«مسألۀ 1674» اگر بخواهد خبرى را كه نمى داند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه خبر را گفته يا از كتابى كه آن چيز در آن نوشته شده نقل نمايد، لكن اگر خودش نيز خبر بدهد، روزۀ او باطل نمى شود.
«مسألۀ 1675» اگر چيزى را با اعتقاد به اين كه راست است از قول خدا يا معصومان عليهم السلام نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمى شود.
«مسألۀ 1676» اگر بداند دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعد بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده، به احتياط واجب بايد آن روز را امساك كند و سپس روزه را قضا نمايد.
«مسألۀ 1677» اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً به خدا و معصومان عليهم السلام نسبت دهد، روزۀ او بنابر احتياط باطل مى شود؛ ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1678» اگر از روزه دار بپرسند: «آيا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم چنين مطلبى فرموده اند؟»
و او جايى كه در جواب بايد بگويد: «نه»، عمداً بگويد: «بلى»، يا جايى كه بايد بگويد:
«بلى»، عمداً بگويد: «نه»، بنابر احتياط روزۀ او باطل مى شود.
«مسألۀ 1679» اگر از قول خدا يا معصومان عليهم السلام حرف راستى را بگويد و بعد بگويد: «آنچه گفتم دروغ بود» يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز كه روزه مى باشد بگويد: «آنچه ديشب گفتم راست است»، بنابر احتياط روزۀ او باطل مى شود.
«مسألۀ 1680» نسبت دادن دروغ به خدا و معصومان عليهم السلام از روى شوخى، به نحوى كه به هيچ وجه معناى آن را قصد نكند و شوخى بودن آن براى شنونده و گوينده معلوم باشد، هر چند بى ادبى است ولى روزه را باطل نمى كند.
5 - رساندن غبار غليظ به حلق
«مسألۀ 1681» رساندن غبار غليظ به حلق بنابر احتياط روزه را باطل مى كند، چه غبار چيزى مثل آرد باشد كه خوردن آن حلال است، يا غبار چيزى مانند خاك باشد كه خوردن آن حرام است.
«مسألۀ 1682» اگر به واسطۀ باد، غبار غليظى پيدا شود و انسان با اين كه متوجّه است، مواظبت نكند و به حلق برسد، بنابر احتياط روزه اش باطل مى شود.
«مسألۀ 1683» احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ، دود سيگار و تنباكو و مانند آنها را نيز به حلق نرساند و اگر بخار غليظ در دهان به صورت آب درآيد و آن را فرو برد، روزه اش باطل مى شود.
«مسألۀ 1684» اشخاصى كه به خاطر بيمارى تنگى نفس، به دستور پزشك از وسيله اى استفاده مى كنند كه توسط آن از راه دهان يا بينى استنشاق مى نمايند، چنانچه بدون آن نتوانند روزه بگيرند، استفادۀ آنان از آن وسيله اشكال ندارد؛ ولى بنابر احتياط بايد هر وقت توانستند روزۀ خود را قضا كنند.
«مسألۀ 1685» اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند آنها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نمى رسد، روزۀ او صحيح است.
«مسألۀ 1686» اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند يا بى اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزۀ او باطل نمى شود و چنانچه ممكن باشد بايد آن را از حلق بيرون آورد.
6 - فرو بردن سر در آب
«مسألۀ 1687» حرام است كه روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد و چنانچه عمداً تمام سر را در آب فرو برد، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد، ولى اگر تمام بدن را زير آب ببرد و مقدارى از سر بيرون باشد، روزۀ او باطل نمى شود.
«مسألۀ 1688» اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعۀ ديگر در آب فرو برد، روزۀ او باطل نمى شود.
«مسألۀ 1689» اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه، روزۀ او صحيح است؛ ولى اگر قصد داشته كه تمام سر را زير آب فرو برد، بنابر احتياط روزه اش باطل است.
«مسألۀ 1690» اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند، بنابر احتياط روزه باطل مى شود.
«مسألۀ 1691» احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب و آب هاى مضاف ديگر فرو نبرد، ولى فرو بردن سر در چيزهاى ديگرى كه روان هستند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1692» اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب فرا بگيرد يا فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو ببرد، روزۀ او باطل نمى شود.
«مسألۀ 1693» اگر عادتاً با افتادن در آب سرش زير آب مى رود، چنانچه با توجّه به اين مطلب خود را در آب بيندازد، بنابر احتياط روزه اش باطل مى شود.
«مسألۀ 1694» اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا شخص ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب به خاطر آورد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فوراً سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد، بنابر
احتياط روزه اش باطل مى شود.
«مسألۀ 1695» اگر فراموش كند كه روزه است و به نيّت غسل، سر خود را در آب فرو ببرد، روزه و غسل او صحيح است.
«مسألۀ 1696» اگر بداند كه روزه است و عمداً براى غسل سر خود را در آب فرو برد، چنانچه روزۀ او روزۀ مستحبى و يا روزۀ واجب غير رمضان باشد، غسل او صحيح و بنابر احتياط روزۀ او باطل مى باشد و اگر روزۀ ماه رمضان باشد، بنابر احتياط هم غسل و هم روزۀ او باطل است.
«مسألۀ 1697» اگر براى آن كه كسى را از غرق شدن نجات دهد سر خود را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزۀ او باطل مى شود.
«مسألۀ 1698» ريختن آب روى سر اشكال ندارد، ولى اگر مثل آب لوله هاى بزرگ يا آبشار باشد كه يك مرتبه تمام سر را مى پوشاند، اشكال دارد.
«مسألۀ 1699» اگر روزه دار سر خود را در محفظه اى مانند كلاه غواصى قرار دهد و زير آب برود، روزه اش باطل نمى شود.
7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح
«مسألۀ 1700» در روزۀ رمضان و قضاى آن اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند يا اگر وظيفۀ او تيمّم است عمداً تيمّم ننمايد، روزۀ او باطل است و بنابر احتياط واجب، حكم بقيۀ روزه هاى واجب نيز همين است.
«مسألۀ 1701» كسى كه جنب است و مى خواهد روزۀ واجبى بگيرد كه مثل روزۀ رمضان وقت آن معيّن است، چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، معصيت كرده و بايد تيمّم كرده و آن روز را روزه بگيرد و سپس بنابر احتياط قضاى آن را نيز به جا آورد.
«مسألۀ 1702» اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از اذان صبح به خاطر آورد، بايد روزۀ آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز به خاطر آورد، بايد روزۀ تمام روزهايى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد، پس اگر نمى داند سه روز جنب
بوده يا چهار روز، بايد روزۀ سه روز را قضا كند.
«مسألۀ 1703» كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمّم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزۀ او باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود؛ امّا اگر براى تيمّم وقت داشته باشد، چنانچه خود را جنب كند گناهكار است و بايد تيمم كند و علاوه بر روزۀ آن روز، احتياطاً قضاى آن را نيز بگيرد.
«مسألۀ 1704» اگر گمان كند كه به اندازۀ غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه با بررسى كردن و توجه به وقت، اين گمان براى او حاصل شده باشد، بايد تيمّم كند و روزۀ او صحيح است، وگرنه بايد تيمّم كند و آن روز را روزه بگيرد و سپس احتياطاً قضاى آن روزه را نيز به جا آورد.
«مسألۀ 1705» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود، قبل از غسل كردن نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزۀ او باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.
«مسألۀ 1706» هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، چنانچه احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار مى شود، مى تواند بخوابد.
«مسألۀ 1707» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزۀ او صحيح است.
«مسألۀ 1708» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، بايد روزۀ آن روز را بگيرد و بنابر احتياط آن را قضا نيز بنمايد، ولى كفّاره ندارد.
«مسألۀ 1709» كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزۀ او
باطل است و قضا و كفّاره بر او واجب است.
«مسألۀ 1710» اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود و تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد روزۀ آن روز را قضا كند، ولى كفّاره ندارد و اگر از خواب دوم بيدار شود و با احتمال بيدار شدن براى مرتبۀ سوم بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، علاوه بر قضا احتياطاً كفّاره نيز بر او واجب مى شود و خواب هاى بعد از خواب سوم كه تا اذان صبح ادامه پيدا مى كنند نيز حكم خواب سوم را دارند.
«مسألۀ 1711» احكامى كه در مورد خوابيدن پس از جنابت در روزۀ رمضان در چند مسألۀ قبل گفته شد، بنابر احتياط واجب در بقيۀ روزه هاى واجب معيّن، مثل روزۀ نذر معيّن نيز جارى است.
«مسألۀ 1712» خوابى كه در آن محتلم شده، خواب اوّل محسوب نمى شود، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اوّل حساب مى شود.
«مسألۀ 1713» اگر روزه دار در روز رمضان محتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند.
«مسألۀ 1714» هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزۀ او صحيح است.
«مسألۀ 1715» باقى ماندن بر جنابت در روزۀ رمضان و بقيۀ روزه هاى واجب معيّن، چنانچه از روى عمد نباشد، باعث باطل شدن روزه نمى شود؛ ولى كسى كه مى خواهد قضاى روزۀ رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگرچه از روى عمد نيز نباشد، روزۀ او باطل است و بنابر احتياط واجب حكم بقيۀ روزه هاى واجب غير معيّن (مثل روزۀ كفّاره) نيز مثل قضاى روزۀ رمضان است.
«مسألۀ 1716» كسى كه مى خواهد قضاى روزۀ رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ باشد، مثلاً پنج روز روزۀ قضاى رمضان داشته باشد و پنج روز نيز به
رمضان مانده باشد، بايد بعد از رمضان عوض آن را بجا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نباشد، بايد روز ديگرى روزه بگيرد و در هر صورت لازم نيست اين روز را روزه بگيرد.
«مسألۀ 1717» باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح در روزۀ مستحبى باعث باطل شدن روزه نمى شود.
«مسألۀ 1718» اگر زن در روزۀ رمضان پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند يا اگر وظيفۀ او تيمّم است عمداً تيمّم نكند، روزۀ او باطل است و بنابر احتياط واجب حكم قضاى روزۀ رمضان و بقيۀ روزه هاى واجب نيز همين است.
«مسألۀ 1719» اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و تا اذان صبح غسل نكند، چنانچه غسل نكردن او از روى عمد نباشد، روزه اش صحيح است و در روزۀ مستحبى چنانچه عمداً نيز غسل نكند، اشكالى به روزۀ او وارد نمى شود.
«مسألۀ 1720» اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود، ولى به اندازۀ غسل كردن وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزۀ رمضان و يا روزۀ واجب معين ديگرى را بگيرد، بايد تيمم كند و روزۀ او صحيح است و همچنين اگر براى هيچ كدام از غسل و تيمّم وقت نداشته باشد يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، مى تواند روزۀ رمضان و يا روزۀ واجب معيّن ديگرى را بگيرد و روزۀ او صحيح است؛ ولى بنابر احتياط واجب در هيچ يك از دو صورتى كه گفته شد، نمى تواند روزۀ واجب غير معيّن مثل روزۀ قضاى رمضان را بگيرد.
«مسألۀ 1721» اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگرچه نزديك مغرب باشد، روزۀ او باطل است.
«مسألۀ 1722» اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز به خاطر آورد، روزه هايى كه گرفته صحيح است.
«مسألۀ 1723» خواب دوم و سوم حائض يا نفساء در شب ماه رمضان پس از پاك شدن، حكم خواب دوم و سوم جنب را ندارد، بلكه اگر براى بيدار شدن و غسل كردن كوتاهى نكرده باشد، خواب سوم او نيز اشكال ندارد؛ وچنانچه تا اذان صبح بيدار نشود،
روزۀ او صحيح است و در صورتى كه كوتاهى كرده باشد، خواب اوّل او نيز اشكال دارد و چنانچه تا اذان صبح بيدار نشود، روزۀ او باطل است.
«مسألۀ 1724» اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، معصيت كرده و بايد تيمّم كند و آن روز را روزه بگيرد و بنابر احتياط واجب بعداً قضاى آن را نيز به جا آورد و اگر تيمّم نيز نكند، روزۀ او باطل است؛ ولى چنانچه كوتاهى نكند مثلاً منتظر باشد كه حمّام زنانه شود يا آب آن گرم شود و وقت براى غسل كردن تنگ شود، بايد تيمّم كند و روزۀ او صحيح است.
«مسألۀ 1725» كسى كه بايد بدل از غسل جنابت، حيض يا نفاس براى روزه، تيمّم كند، بنابر احتياط واجب پس از تيمّم نبايد تا اذان صبح بخوابد و حدث ديگرى نيز نبايد از او سر بزند.
«مسألۀ 1726» اگر زنى كه در حال استحاضه است غسل هاى خود را به تفصيلى كه در مسألۀ 523 گفته شد بجا آورد، روزۀ او صحيح است.
«مسألۀ 1727» كسى كه مسّ ميّت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميّت رسانده، مى تواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد و اگر در حال روزه ميّت را مس نمايد، روزۀ او باطل نمى شود.
8 - اماله كردن
«مسألۀ 1728» اماله كردن با مايعات اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مى كند؛ ولى استعمال شياف، چه براى معالجه و چه براى غير آن اشكال ندارد.
9 - قِى كردن
«مسألۀ 1729» اگر روزه دار عمداً قى (استفراغ) كند - اگرچه به واسطۀ بيمارى و مانند آن ناچار به اين عمل باشد - روزۀ او باطل مى شود، ولى اگر سهواً يا بى اختيار قى كند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 1730» اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند به واسطۀ خوردن آن در روز بى اختيار قى مى كند، احتياط واجب آن است كه روزۀ آن روز را قضا نمايد.
«مسألۀ 1731» اگر روزه دار بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقّت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.
«مسألۀ 1732» اگر حشره اى در گلوى روزه دار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه ديگر به فرو بردن آن، خوردن نگويند، اگرچه آن را فرو برد، روزۀ او صحيح است هر چند بنابر احتياط در صورت امكان بايد آن را خارج كند، مگر آن كه خارج كردن آن باعث قى كردن شود كه در اين صورت نبايد قى كند و اگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود كه قى كند و روزۀ او باطل شود كه در اين صورت بايد آن را قضا كند و چنانچه فرو ببرد روزۀ او باطل مى شود و علاوه بر قضاى روزه، بنابر احتياط واجب بايد كفّارۀ جمع بدهد.
«مسألۀ 1733» اگر سهواً چيزى را فرو ببرد و پيش از آن كه كاملاً پايين رود، به خاطر آورد كه روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد كه ديگر به فرو بردن آن خوردن نگويند، مى تواند آن را فرو برد و روزۀ او باطل نمى شود و اگر به اين حد نرسيده باشد، بايد در صورت امكان آن را خارج كند، مگر اين كه خارج كردن آن موجب قى كردن شود.
«مسألۀ 1734» اگر يقين داشته باشد كه به واسطۀ آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد، بنابر احتياط واجب نبايد عمداً آروغ بزند؛ ولى اگر احتمال بدهد، آروغ زدن اشكال ندارد.
«مسألۀ 1735» اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد؛ ولى اگر بى اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم