احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

احكام مُزارعه

احكام مُزارعه
«مزارعه» آن است كه مالك با زارع قراردادى منعقد كند كه به موجب آن، مالك زمينى را براى مدّت معيّنى به زارع مى دهد كه در آن زراعت كند و حاصل را تقسيم كنند.
«مسألۀ 2488» مزارعه چند شرط دارد:
اوّل: آن كه صاحب زمين يا مالك منافع آن، به زارع بگويد: «زمين را به تو واگذار كردم» و زارع هم بگويد: «قبول كردم» يا بدون اين كه حرفى بزنند، مالك زمين را براى مزارعه واگذار كند و زارع هم به اين قصد تحويل بگيرد.
دوم: صاحب زمين و زارع هر دو مكلّف و عاقل باشند و با قصد و اختيار خود مزارعه را انجام دهند و حاكم شرع آنان را از تصرّف در اموالشان جلوگيرى نكرده باشد و امّا سفيه اگرچه حاكم شرع نيز او را از تصرف در اموالش منع نكرده باشد، مزارعه او صحيح نيست.
سوم: همۀ حاصل زمين به يكى اختصاص داده نشود؛ بنابر اين زارع و مالك بايد از تمام حاصل زمين سهم ببرند، مثلاً حاصل اوّل و آخر به يكى اختصاص داده نشود.
چهارم: سهم هر كدام به طور مشاع باشد، مثل نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها كه بايد تعيين شده باشد، پس اگر حاصل يك قطعه را براى يكى و حاصل قطعه ديگر را براى ديگرى قرار دهند، صحيح نيست و نيز اگر مالك بگويد: «در اين زمين زراعت كن و هر چه مى خواهى به من بده»، صحيح نيست.
پنجم: مدّتى را كه بايد زمين در اختيار زارع باشد، معيّن كنند و بايد مدّت به قدرى باشد كه در آن مدّت به دست آمدن محصول ممكن باشد.
ششم: زمين قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممكن نباشد امّا بتوانند كارى كنند
كه زراعت ممكن شود، مزارعه صحيح است.
هفتم: اگر در محلّى هستند كه مثلاً يك نوع زراعت مى كنند، چنانچه اسم هم نبرند، همان زراعت معيّن مى شود و اگر چند نوع زراعت مى كنند، بايد زراعتى را كه مى خواهد انجام دهد معيّن نمايد، مگر آن كه رسم معمولى داشته باشد كه به همان نحو بايد عمل شود.
هشتم: مالك، زمين را معيّن كند، پس كسى كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند، اگر به زارع بگويد: «در يكى از اين زمين ها زراعت كن» و آن را معيّن نكند، مزارعه باطل است.
نهم: خرجى را كه هركدام آنان بايد بكنند معيّن نمايند، ولى اگر خرجى كه هر كدام بايد بكنند معلوم باشد، لازم نيست آن را معيّن نمايند.
«مسألۀ 2489» اگر مالك با زارع قرار بگذارد كه مقدارى از حاصل براى او باشد و بقيّه را بين خودشان قسمت كنند، چنانچه بدانند كه بعد از برداشتن آن مقدار، چيزى باقى مى ماند، مزارعه صحيح است.
«مسألۀ 2490» اگر مدّت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نيايد، چنانچه مالك راضى شود كه با اجاره يا بدون اجاره، زراعت در زمين او بماند و زارع هم راضى باشد، مانعى ندارد و اگر مالك راضى نشود، چنانچه چيدن زراعت به زارع ضرر بزند و ماندن آن موجب ضرر مالك نباشد، مالك نمى تواند زارع را مجبور كند كه زراعت را بچيند و اگر مجبور كند، بايد ضرر را جبران نمايد، بلكه اگر ماندن زراعت موجب ضرر مالك نباشد، زارع مى تواند با دادن اجرت زمين، او را مجبور كند كه زراعت در زمينش باقى بماند.
«مسألۀ 2491» اگر به واسطۀ پيش آمدى، زراعت در زمين ممكن نشود - مثلاً آب از زمين قطع شود - در صورتى كه مقدارى از زراعت به دست آمده باشد - حتّى مثل «قَصيل» كه مى توان قبل از رسيدن و دانه بستن آن را به حيوانات داد - آن مقدار مطابق قرارداد از آن هر دوى آنها است و در بقيّه، مزارعه باطل است و اگر زارع زراعت نكند، چنانچه زمين در تصرّف او بوده و مالك در آن تصرّفى نداشته است، بايد اجارۀ آن مدّت
را به مقدار معمول به مالك بدهد.
«مسألۀ 2492» اگر مالك و زارع صيغه خوانده باشند، بدون رضايت يكديگر نمى توانند مزارعه را به هم بزنند و همچنين است اگر مالك به قصد مزارعه زمين را به كسى و اگذار كند و طرف هم به همين قصد بگيرد؛ ولى اگر در ضمن خواندن صيغۀ مزارعه شرط كرده باشند كه هر دو يا يكى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مى توانند مطابق قرارى كه گذاشته اند معامله را به هم بزنند.
«مسألۀ 2493» اگر بعد از قرارداد مزارعه، مالك يا زارع بميرد، مزارعه به هم نمى خورد و وارثها به جاى آنان هستند؛ ولى اگر زارع بميرد و شرط كرده باشند كه خود زارع زراعت را انجام دهد، مزارعه به هم مى خورد و چنانچه زراعت نمايان شده باشد، بايد سهم او را به ورثه او بدهند و از حقوق ديگرى هم كه زارع داشته ورثۀ او ارث مى برند و اگر ضرر به مالك نمى خورد، مى توانند مالك را مجبور كنند كه زراعت تا هنگام رسيدن در زمين باقى بماند.
«مسألۀ 2494» اگر بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده، چنانچه بذر مال مالك بوده، حاصلى هم كه به دست مى آيد مال اوست و بايد مزد زارع و مخارجى را كه كرده و كرايۀ وسايل يا ابزار ديگرى را كه مال زارع بوده و در آن زمين كار كرده به او بدهد، مگر آن كه بطلان مزارعه از جهت قراردادن تمام حاصل براى مالك زمين باشد كه در اين صورت مالك، ضامن چيزى نيست و اگر بذر مال زارع بوده، زراعت هم مال اوست و بايد اجارۀ زمين و خرج هايى را كه مالك كرده و كرايۀ وسايل يا ابزار ديگرى را كه مال او بوده و در آن زراعت كار كرده به او بدهد، مگر آن كه بطلان مزارعه از جهت قرار دادن تمام حاصل براى زارع باشد كه در اين صورت زارع ضامن اجرت زمين و عوامل نيست.
«مسألۀ 2495» اگر بذر، مال زارع باشد و بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده، چنانچه مالك و زارع راضى شوند كه با اجرت يا بى اجرت زراعت در زمين بماند، اشكال ندارد و اگر مالك راضى نشود، در صورتى كه چيدن زراعت پيش از رسيدن آن به زارع ضرر بزند و ماندن آن موجب ضرر مالك نباشد، نمى تواند زارع را مجبور كند تا
زراعت را بچيند و اگر مجبور كند، بايد ضرر او را جبران نمايد، بلكه اگر ماندن زراعت موجب ضرر مالك نباشد، زارع مى تواند با دادن اجرت زمين، او را مجبور كند كه زراعت در زمينش باقى بماند.
«مسألۀ 2496» اگر بعد از جمع كردن حاصل و تمام شدن مدّت مزارعه، ريشۀ زراعت در زمين باقى بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه قرارداد بين زارع و مالك بر اشتراكِ در زرع و اصول آن بوده، حاصل سال دوم را هم بايد مثل سال اوّل قسمت كنند، ولى اگر قرارداد فقط بر اشتراك در آنچه از زراعت در سال اوّل حاصل مى شود بوده باشد، حاصل سال دوم متعلّق به صاحب بذر خواهد بود.
«مسألۀ 2497» اگر قرارداد مزارعه همزمان يا كمى پيش از زمان وجوب زكات باشد و سهم هر يك از مالك و زارع به حدّ نصاب برسد، بايد هر كدام زكات سهم خود را بپردازند، ولى اگر زمان قرارداد پس از وقت وجوب زكات باشد، زكات زراعت بر عهدۀ صاحب بذر است.
«مسألۀ 2498» اگر در قرارداد مزارعه شرط كنند كه زمين و كشت به عهدۀ يك طرف و بذر و ساير كارها به عهدۀ ديگرى باشد، صحيح است.
«مسألۀ 2499» لازم نيست قرارداد مزارعه ميان دو نفر باشد، بلكه ممكن است بين چند نفر باشد، به عنوان مثال يكى عهده دار زمين، ديگرى عهده دار كشت، سومى عهده دار بذر و چهارمى عهده دار تأمين ساير وسايل زراعت و كارهاى ديگر آن گردد، هر چند اين نوع مزارعه خلاف احتياط است و بهتر است به عنوان مصالحه انجام شود.
«مسألۀ 2500» در مزارعه لازم نيست كه زمين ملك مزارعه دهنده باشد، بلكه كافى است كه به وسيلۀ اجاره و مانند آن، مالك منافع و بهره بردارى از زمين باشد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم