احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است

شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است
«مسألۀ 2954» شير دادنى كه علّت محرم شدن است نُه شرط دارد:
اوّل: بچّه شير زن زنده را بخورد، پس اگر از پستان زنى كه مرده است شير بخورد اثر ندارد.
دوم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچّه اى را كه از راه زنا به دنيا آمده به بچّۀ ديگرى بدهند، به واسطۀ آن شير، بچّه به كسى محرم نمى شود.
سوم: بچّه شير را از پستان بمكد، پس اگر شير را در گلوى او بريزند به كسى محرم نمى شود.
چهارم: شير، خالص بوده و با چيز ديگرى مخلوط نباشد مگر اين كه آنچه با شير مخلوط شده به گونه اى كم باشد كه در شير مستهلك شود.
پنجم: شير بر اثر زايمان باشد نه اين كه به واسطۀ مكيدن، شير در پستان پديدار شود.
ششم: شير از يك شوهر باشد؛ پس اگر زن شيردهى را طلاق دهند و بعد شوهر ديگرى كند و از او آبستن شود و تا هنگام زاييدن، شيرى كه از شوهر اوّل داشته باقى باشد و مثلاً هشت دفعه پيش از زاييدن از شير شوهر اوّل و هفت دفعه بعد از زاييدن از شير شوهر دوم به بچّه اى بدهد، آن بچّه به كسى محرم نمى شود.
هفتم: بچّه به واسطۀ بيمارى شير را برنگرداند و اگر شير را برگرداند، بنابر احتياط واجب كسانى كه به واسطۀ شير خوردن به آن بچّه محرم مى شوند، بايد با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
هشتم: بچّه پانزده مرتبه يا يك شبانه روز - به گونه اى كه در مسألۀ بعد گفته مى شود - به قدرى شير بخورد كه سير شود؛ بلكه اگر ده مرتبه هم به او شير بدهند، احتياط مستحب آن است كسانى كه به واسطۀ شير خوردن به او محرم مى شوند، با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
نهم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال او را شير دهند، به كسى محرم نمى شود، بلكه اگر مثلاً پيش از تمام شدن دو سال، چهارده مرتبه و بعد از آن يك مرتبه شير بخورد، به كسى محرم نمى شود؛ ولى چنانچه از هنگام زاييدن زن شيرده بيشتر از دو سال گذشته باشد و شير او باقى باشد و بچّه اى را شير بدهد، آن بچّه به كسانى كه گفته شد، محرم مى شود.
«مسألۀ 2955» بايد بچّه در بين يك شبانه روز، غذا يا شير كس ديگرى رانخورد؛
ولى اگر كمى غذا بخورد كه نگويند در وسط غذا خورده، اشكال ندارد و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يك زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير كس ديگرى را نخورد و در هر دفعه بدون فاصله شير بخورد؛ ولى اگر در بين خوردن نفس تازه كند يا كمى صبر كند، از اوّلى كه پستان در دهان مى گيرد تا وقتى سير مى شود، يك دفعه حساب مى شود و اشكال ندارد.
«مسألۀ 2956» شير دادنى كه علّت محرم شدن است به دو چيز ثابت مى شود:
اوّل: خبردادن عدّه اى كه انسان از گفتۀ آنان يقين پيدا كند.
دوم: شهادت دو مرد يا چهار زن كه عادل باشند، ولى بايد شرايط شير دادن را هم بگويند، مثلاً بگويند: «ما ديده ايم كه فلان بچّه بيست و چهار ساعت از پستان فلان زن شير خورده و چيزى هم در بين نخورده است» و همچنين ساير شرطها را كه در مسألۀ 2954 گفته شد شرح دهند؛ ولى اگر معلوم باشد كه شرايط را مى دانند و در عقيده با هم مخالف نيستند و با مرد و زن هم در عقيده مخالفت ندارند، لازم نيست شرايط را شرح دهند.
«مسألۀ 2957» اگر شك كنند بچّه به مقدارى كه موجب محرم شدن است شير خورده يا نه يا گمان داشته باشند كه به آن مقدار شير خورده، بچّه به كسى محرم نمى شود، ولى بهتر آن است كه احتياط كنند.
«مسألۀ 2958» اگر زن از شير شوهر خود بچّه اى را شير دهد و بعد شوهر ديگرى كند و از شير آن شوهر هم بچّۀ ديگرى را شير دهد، آن دو بچّه به يكديگر محرم نمى شوند، اگرچه بهتر است با هم ازدواج نكنند و نگاه محرمانه به يكديگر ننمايند.
«مسألۀ 2959» اگر زن از شير يك شوهر چند بچّه را شير دهد، همۀ آنان به يكديگر و به شوهر و به زنى كه آنان را شير داده محرم مى شوند.
«مسألۀ 2960» اگر كسى چند زن داشته باشد و هر كدام از آنان با شرايطى كه در مسائل پيش گفته شد، بچّه اى را شير دهد، همۀ آن بچّه ها به يكديگر و به آن مرد و به همۀ آن زن ها محرم مى شوند.
«مسألۀ 2961» اگر كسى دو زن داشته باشد و يكى از آنان بچّه اى را مثلاً هشت مرتبه
و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد، آن بچّه به كسى محرم نمى شود.
احكام تلقيح
«مسألۀ 2962» وارد كردن مَنى مرد در رحم زوجۀ او به وسيله اى غير از آميزش، اشكال ندارد، لكن بايد از مقدمات حرام احتراز نمايند؛ پس اگر مرد با رضايت زن اين عمل را خودش انجام دهد و منى خود را به وجه حلالى بدست بياورد، مانعى ندارد.
«مسألۀ 2963» اگر منىِ مرد را در رحم زن وى وارد نمودند - چه به وجه حلال يا حرام - و از آن بچّه متولّد شد، بچّه مال زن و مرد است و همۀ احكام فرزند را دارد.
«مسألۀ 2964» بنابر احتياط واجب، داخل نمودن منى مرد اجنبى در رحم زن اجنبيّه - زنى كه همسر آن مرد نيست - جايز نيست، چه با اجازۀ زن باشد يا نه و چه شوهر داشته باشد يا نه و چه با اجازۀ شوهر او باشد يا نباشد.
«مسألۀ 2965» اگر منى مردى را داخل رحم زن اجنبيّه نمودند و معلوم شد بچّه از آن منى است، چنانچه اين عمل به نحو شبهه بوده باشد، مثل آن كه مرد گمان مى كرده زن خود اوست و زن نيز گمان مى كرده منى شوهر خود اوست و بعد از عمل معلوم شد كه منى از شوهر نيست، بچّه شرعاً از آنِ مرد و زن است و تمام احكام فرزندى را دارد و لكن اگر از روى علم و عمد باشد، محلّ اشكال است لكن اشكالى نيست كه اگر اين بچّه دختر باشد، پدر نمى تواند او را به زنى بگيرد و اگر پسر باشد مادر نمى تواند با او ازدواج كند و همچنين دختر نمى تواند به كسانى كه به فرض صحّت عقد، محارم او محسوب مى شوند، شوهر كند و پسر نمى تواند با آن محارم ازدواج نمايد و در تمام مسائل ديگر بايد احتياط مراعات شود.
«مسألۀ 2966» اگر جنينى را در حال نطفه يا به صورت عَلَقه يا مُضْغه يا بعد از دميده شدن روح در آن، به رحم زن ديگرى منتقل كنند و در آن رحم رشد و پرورش يابد و متولّد شود، هر دو زن در جميع احكام، مادر او مى باشند و اين بچّه دو مادرى محسوب مى شود.
احكام سقط جنين و جلوگيرى
«مسألۀ 2967» ساقط كردن جنين مطلقا - چه روح در آن دميده شده باشد يا نه و چه جنين از حلال باشد يا از راه زنا - حرام است و «ديه» نيز دارد؛ ولى اگر روح در جنين دميده نشده باشد و به تشخيص پزشك حاذق و موثّق، زنده ماندن مادر متوقّف بر سقط آن باشد يا اين كه بقاء آن در رحم مستلزم نقص عضو يا درد غير قابل تحمّل براى مادر باشد و زنده نگاه داشتن در خارج رحم نيز ميسّر نباشد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 2968» اگر انسان كارى كند كه زن حامله سقط كند، گناه كرده است و اگر آن جنين محكوم به اسلام باشد، ديۀ آن به شرح زير مى باشد:
اوّل: اگر جنين به صورت «نُطْفه» باشد، ديۀ آن بيست مثقال شرعى طلاى سكّه دار است.
دوم: اگر به صورت «عَلَقه» (خون بسته شده) باشد، ديۀ آن چهل مثقال شرعى طلاى سكّه دار است.
سوم: اگر به صورت «مُضْغه» (يك پاره گوشت) باشد، ديۀ آن شصت مثقال شرعى طلاى سكّه دار است.
چهارم: اگر به صورت استخوان شده باشد، ديۀ آن هشتاد مثقال شرعى طلاى سكّه دار است.
پنجم: اگر روى استخوان گوشت روييده و صورت بندى شده باشد، ولى هنوز روح نداشته باشد، ديۀ آن يكصد مثقال شرعى طلاى سكّه دار است.
ششم: اگر روح در آن دميده شده باشد، چنانچه جنين پسر باشد، ديۀ او يك هزار مثقال شرعى طلاى سكّه دار است و اگر دختر باشد، ديۀ او پانصد مثقال شرعى طلاى سكّه دار است و در اين صورت بنابر احتياط، كفّارۀ قتل نيز بر عهدۀ ساقط كننده مى آيد.
«مسألۀ 2969» ديۀ سقط جنين اگر از روى عمد يا شبه عمد باشد، بر عهدۀ ساقط كننده جنين مى باشد و همچنين است اگر از روى خطا باشد و روح در آن دميده نشده باشد، اما اگر از روى خطا باشد و روح در آن دميده شده باشد، بر عهدۀ عاقلۀ
ساقط كننده است.
«مسألۀ 2970» اگر زن حامله از روى عمد كارى كند كه جنين او سقط شود، بايد ديۀ آن را به تفصيلى كه بيان شد به وارث طفل بپردازد و خود او از اين ديه ارث نمى برد و اگر ورثۀ جنين او را عفو كنند، ديه ساقط مى شود، ولى در جنينى كه روح در آن دميده شده، بنابر احتياط كفّارۀ قتل بر او واجب است.
«مسألۀ 2971» اگر كسى زن حامله اى را بكشد و كشتن آن زن به مرگ جنين او منجر شود، بايد علاوه بر ديۀ زن، ديۀ جنين را هم به تفصيلى كه گفته شد بپردازد.
«مسألۀ 2972» اگر زنى از راه زنا آبستن شود، جايز نيست بچّه اش را سقط كند، هرچند روح در آن دميده نشده باشد و چنانچه پس از دميده شدن روح آن را سقط نمايد، بايد علاوه بر كفّارۀ جمع، ديۀ آن را هم بپردازد و قدر متيقّن از آن، مقدار ديۀ كافر ذمّى (يعنى 800 درهم) مى باشد.
«مسألۀ 2973» اگر حكومت صالح و شرعى احياناً مصلحت جامعه را در مهار جمعيّت و تنظيم خانواده تشخيص دهد، تشويق جامعه نسبت به آن با راهنمايى راه هاى حلال و منع از راه هاى حرام - از قبيل سقط كردن جنين - مانعى ندارد، ولى الزام افراد به محدود نمودن نسل جايز نيست.
«مسألۀ 2974» جلوگيرى هاى موقّت به وسيلۀ قرص يا آمپول - با تجويز پزشك متخصّص - اشكال ندارد؛ همچنين بستن لوله هاى مرد يا زن و عقيم كردن آنان، اگر عمل جرّاحى به وسيلۀ جنس مخالف صورت نگيرد و مستلزم نگاه كردن به عورت يا لمس آن توسّط كسى كه نگاه و لمس او حرام است نباشد، بدون اشكال است.
«مسألۀ 2975» بيرون ريختن منى در حال آميزش توسّط شوهر در مورد زن دائم بدون رضايت او احتياطاً جايز نيست ولى اگر با رضايت طرفين باشد مانعى ندارد و در مورد متعه، مرد مى تواند منى خود را بيرون بريزد؛ ولى زن - دائمى باشد يا متعه - حق ندارد بدون رضايت شوهر، كارى كند كه نطفۀ او بيرون بريزد، مگر در مواردى كه بيرون نريختن نطفه موجب بچّه دار شدن شود و زن نسبت به آن شرعاً معذور باشد.
احكام نوزاد
آموزش تصویری مرتبط با این حکم