احکام شرعی
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

احكام تقليد احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام آبها احكام تخلى (بول و غائط كردن) استبراء مستحبات و مكروهات تخلى نجاسات نجاسات راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاست مطهّرات مطهّرات احكام ظرفها وضو وضو وضوى ارتماسى دعاهائى كه موقع وضو گرفتن مستحب است شرائط وضو احكام وضو چيزهائى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهائى كه وضو را باطل مى كند غسلهاى واجب غسلهاى واجب احكام جنابت احكام جنابت چيزهائى كه بر جنب حرام است چيزهائى كه بر جنب مكروه است غسل جنابت غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه استحاضه احكام استحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهاى مستحب تيمم تيمم چيزهائى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء يا غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب احكام وقت نماز نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهائى كه در لباس نماز گزار مستحب است مكان نمازگزار احكام مسجد اذان و اقامة واجبات نماز واجبات نماز تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) ركوع سجود سجود چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز موالات قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قل هوالله احد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائى كه بعد از آنها مستحب است 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام تعقيب نماز مبطلات نماز چيزهائى كه در نماز مكروه است. مواردى كه مى شود نماز واجب را شكست شكيات شكيات شكهاى باطل شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر نماز مسافر مسائل متفرقه نماز قضا نماز قضا نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهائى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه نيت چيزهائى كه روزه را باطل مى كند چيزهائى كه روزه را باطل مى كند احكام چيزهائى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهائى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است انسان از كارهائى كه احكام خمس احكام خمس مصرف خمس احكام زكات احكام زكات شرايط واجب شدن زكات زكات گندم و جو و خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرائط كسانى كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره زكات فطره مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش چيزهائى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات حرام شرائط فروشنده و خريدار شرائط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف معامله سلف شرائط معامله سلف احكام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را بهم بزند مسائل متفرقه احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرائط مالى كه آنرا اجاره مى دهند شرائط استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت احكام قرض احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه(امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرائط عقد عده اى از زنها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشوئى احكام شير دادن احكام شير دادن شرائط شير دادنى كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام حيوان و مالى كه انسان آنرا پيدا مى كند احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهائى كه موقع سربريدن حيوانات مستحب است چيزهائى كه در كشتن حيوانات مكروه است احكام شكار كردن با اسلحه احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها و آشاميدنيها احكام خوردنيها و آشاميدنيها چيزهائى كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهائى كه موقع غذا خوردن مكروه است مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن احكام وقف احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است حد مرتد احكام ديه مسائل متفرقه

حيض

حيض
حيض
حيض خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى شود. و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مى گويند.
مسأله 440 خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سياه يا سرخ است و با فشار و كمى سوزش بيرون مى آيد.
مسأله 441 زنهاى سيّده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مى شوند،
يعنى خون حيض نمى بينند و زنهائى كه سيّده نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مى شوند.
مسأله 442 خونى كه دختر پيش از تمام شدن نه سال، و زن بعد از يائسه شدن مى بيند حيض نيست.
مسأله 443 زن حامله و زنى كه بچه شير مى دهد، ممكن است حيض ببيند.
مسأله 444 دخترى كه نمى داند نُه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند كه نشانه هاى حيض را نداشته باشد حيض نيست، و اگر نشانه هاى حيض را داشته باشد، حيض است و معلوم مى شود نه سال او تمام شده است.
مسأله 445 زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
مسأله 446 مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى شود، و اگر مختصرى
هم از سه روز كمتر باشد حيض نيست.
مسأله 447 لازم نيست سه روز اول حيض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روزخون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض است بنا برأقوى،و احتياط به جمع بين تروك حائض و اعمال مستحاضه ترك نشود.
مسأله 448 لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در فرج يا رحم، خون باشد كافى است، ولى چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك شود و مدت پاك شدن، به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج يا رحم خون بوده، چون مسامحه عرفى در مقام تطبيق حكم شرعى، اعتبار ندارد، حيض نيست.
مسأله 449 لازم نيست شب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد درشب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد، يا در وسطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم و چهارم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.
مسأله 450 اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهائى كه خون ديده و در وسط پاك بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهائى هم كه در وسط پاك بوده، حيض است.
مسأله 451 اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض، در صورتى كه اطمينان
به حيض بودن آن پيدا كند، بايد آنرا حيض قرار دهد.
مسأله 452 اگر خونى ببيند كه نداند خون زخم است يا حيض، بنابر احتياط واجب، بايد عبادتهاى خود را بجا آورد و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك كند.
مسأله 453 اگر خونى ببيند و شك كند كه خون حيض است يا نفاس، چنانچه شرائط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.
مسأله 454 اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند، بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده حيض مى باشد.
مسأله 455 اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد از ده روز سه روز خون ببيند، خون دوم حيض است و خون اول اگر چه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.
احكام حائض
مسأله 456 چند چيز بر حائض حرام است:
اول عبادتهائى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود ولى بجا آوردن عبادتهائى كه وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعى ندارد.
دوم تمام چيزهائى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
سوم جماع كردن در فرج كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آنست كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند و در دُبُر زن حائض أقوى
كراهت شديده است. ولى سائر استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه نمودن مانعى ندارد.
مسأله 457 جماع كردن در روزهائى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد حرام است، پس زنى كه بيشتر از ده روز خون مى بيند و بايد به دستورى كه بعداً گفته مى شود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى تواند در آن روزها با او نزديكى نمايد.
مسأله 458 اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن با زن خود در قُبُلْ جماع كند بنابر احتياط واجب بايد هجده نخود طلا كفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، بايد چهار نخود و نيم بدهد، مثلاً زنى كه شش روز خون حيض مى بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع كند، بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد. و بنابر احتياط واجب براى وطى در دُبُر زن حائض هم بايد كفاره بدهد.
مسأله 459 اگر مرد بداند كه زن در حال حيض است و با او نزديكى نمايد بايد كفاره بدهد و اما اگر نداند و نزديكى كند كفاره ندارد.
مسأله 460 واجب نيست هجده نخود، طلاىكفاره سكه دار باشد، بلكه بنابر أظهر و اشهر دادن قيمت آن كافى است.
مسأله 461 اگر قيمت طلا در وقتى كه جماع كرده، با وقتى
كه مى خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، بايد قيمت وقتى را كه مى خواهد به فقير بدهد حساب كند.
مسأله 462 اگر كسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض با زن خود جماع كند، بايد هر سه كفاره را كه روى هم سىويك نخود و نيم مى شود بدهد.
مسأله 463 اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفاره آنرا داده دوباره جماع كند باز هم بايد كفاره بدهد.
مسأله 464 اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفاره ندهد، احتياط واجب آنست كه براى هر جماع يك كفاره بدهد.
مسأله 465 اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بايد كفاره بدهد.
مسأله 466 اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اينكه عيال خود اوست جماع نمايد، احتياط واجب آنست كه كفاره بدهد.
مسأله 467 كسى كه نمى تواند كفاره بدهد، بنابر احتياط واجب بايد استغفار كند اگر هنگام تعلق كفاره متمكن نبوده، و اما اگر متمكن بود و بعد عاجز شد در هر وقت توانست بايد كفاره را بدهد.
مسأله 468 طلاق دادن زن در حال حيض، بطورى كه در كتاب طلاق گفته مى شود باطل است.
مسأله 469 اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شده ام، بايد حرف او را قبول كرد. لكن اگر بگويد در يك ماه سه مرتبه حيض شده ام بايد از زنهائى كه مطلع به حال او هستند
سئوال شود كه آيا حال او چنين بوده سابقاً.
مسأله 470 اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.
مسأله 471 اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه نماز او صحيح است، ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازى كه خوانده باطل است.
مسأله 472 بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، واجبست براى نماز و عبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل كند، و دستور آن مثل غسل جنابت است، ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد، و اگر پيش از غسل وضو بگيردبهتر است.
مسأله 473 بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد اگر چه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است شوهرش هم مى تواند با او جماع كند، ولى احتياط شديد آنست كه پيش از جماع موضع را بشويد و احتياط مستحب آنست كه پيش از غسل از جماع با او خوددارى نمايد، اما كارهاى ديگرى كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن تا غسل نكند بر او حلال نمى شود.
مسأله 474 اگر آب براى وضو و غسل كافى نباشد و به اندازه اى باشد كه بتواند يا غسل كند وضو بگيرد، بايد غسل كند و بدل از وضو تيمم نمايد، و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد و اگر براى هيچ يك از آنها آب
ندارد بايد دو تيمم كند يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.
مسأله 475 نمازهاى يوميه اى كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد، ولى روزه هاى واجب را بايد قضا نمايد. نماز كسوف و خسوف او هم قضاء ندارد.
مسأله 476 هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مى شود، بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله 477 اگر زن غير حائض نماز را تأخير بيندازد و از اول وقت باندازه خواندن يك نماز بگذرد و حائض شود قضاى آن نماز بر او واجب است، ولى در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بكند. مثلاً زنى كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستورى كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود و براى كسى كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافيست.
مسأله 478 اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آنرا بجا آورد، و اما اگر فقط به قدر يك ركعت با وضو و غسل درك كند بنابر احتياط واجب بايد نماز را بخواند و اگر نخواند قضا نمايد.
مسأله 479 اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد،
ولى مى تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست، اما اگر گذشته از تنگى وقت تكليفش تيمم است مثل آنكه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند.
مسأله 480 اگر زن حائض شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند على الاحوط.
مسأله 481 اگر بخيال اينكه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله 482 مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد به رجاء مطلوبيت مى تواند تيمم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.
مسأله 483 خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جائى از بدن به مابين خطهاى قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن، براى حائض مكروه است.
اقسام زنهاى حائض
مسأله 484 زنهاى حائض بر شش قسمند:
اول صاحب عادت وقتيّه و عدديّه و آن زنى است كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض او هم در هر دو ماه يك اندازه باشد، مثل آنكه دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببيند.
دوم صاحب عادت وقتيه و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى حيض او در هر
دو ماه يك اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود.
سوم صاحب عادت عدديه و آن زنى است كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم به يك اندازه باشد، ولى وقت ديدن آن دو خون يكى نباشد مثل آنكه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.
چهارم مضطربه و آن زنى است كه چند ماه خون ديده، ولى عادت معينى پيدا نكرده يا عادتش بهم خورده و عادت تازه اى پيدا نكرده است.
پنجم مبتدئه و آن زنى است كه دفعه اول خون ديدن او است.
ششم ناسيه و آن زنى است كه عادت خود را فراموش كرده است. و هر كدام اينها احكامى دارند كه در مسائل آينده گفته مى شود.
1 صاحب عادت وقتيه و عدديه
مسأله 485 زنهائى كه عادت وقتيه و عدديه دارند سه دسته اند:
اول زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاك شود، مثلاً دوماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند و روز هفتم پاك شود كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است.
دوم زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز معين مثلاً از اول ماه تا هشتم خونى كه مى بيند نشانه هاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم و بافشار و سوزش بيرون مى
آيد و بقيه خونهاى او نشانه هاى استحاضه را دارد كه عادت او از اول ماه تا هشتم مى شود.
سوم زنى كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و در هردو ماه همه روزهائى كه خون ديده و در وسط پاك بوده روى هم يك اندازه باشد كه عادت او به اندازه تمام روزهائى است كه خون ديده و در وسط پاك بوده است، و لازم نيست روزهائى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد، مثلاً اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آنكه سه روز خون ديده سه روز يا كمتر يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از نه روز بيشتر نشود، همه حيض است و عادت اين زن نه روز مى شود.
مسأله 486 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقب تر خون ببيند، به طورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته اگر چه آن خون، نشانه هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زن حائض گفته شد عمل كند، و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينكه
پيش از سه روز پاك شود، بايدعبادتهائى را كه بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 487 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است. و اگر ده روز بيشتر شود، فقط خونى را كه در روزهاى عادت خود ديده حيض است و خونى كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مى باشد. و بايد عبادتهائى را كه در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، و اگر از ده روز بيشتر شود فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى كه جلوتر از آن ديده استحاضه مى باشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نكرده بايد قضا نمايد و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است، و اگر بيشتر شود فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است.
مسأله 488 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است، واگر از ده روز بيشتر شود روزهائى كه در عادت خون ديده با چند روز قبل آن كه روى هم به اندازه عادت اوست حيض است و روزهاى اول
را استحاضه قرار مى دهد، و اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است، و اگر بيشتر شود، بايد روزهائى كه در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن كه روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 489 زنى كه عادت دارد، اگر بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همه روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد:
1 آنكه تمام خونى كه دفعه اول ديده، يا مقدارى از آن، در روزهاى عادت باشد و خون دوم كه بعد از پاك شدن مى بيند در روزهاى عادت نباشد كه بايد همه خون او را حيض، و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2 آنكه خون اول در روزهاى عادت نباشد، و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد كه بايد همه خون دوم را حيض، و خون اول را استحاضه قرار دهد.
3 آنكه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد و خون اولى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر نباشد، و با پاكى وسط و مقدارى از خون دوم كه آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز
بيشتر نباشد، كه در اين صورت همه آنها حيض است، و مقدارى از خون اول كه پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم كه بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است، مثلاً اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه ميباشد.
4 آنكه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد ولى خون اولى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر باشد، كه بنابر احتياطى كه ترك آن سزاوار نيست بايد در تمام دو خون و پاكى وسط كارهائى را كه بر حائض حرام است و سابقاً گفته شد ترك كند و كارهاى استحاضه را بجا آورد يعنى به دستورى كه براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد. اگر چه اقوى آنست كه حكم صورت سوم را دارد.
مسأله 490 زنى كه عادت وقتيه وعدديه دارد، اگر در وقت عادت، خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.
مسأله 491 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند ولى شماره روزهاى آن كمتر يا بيشتر از روزهاى عادت او باشد و بعد از پاك شدن دوباره به شماره روزهاى عادتى كه داشته خون ببيند خون ايام عادت
را حيض قرار دهد و اگر قبل از ايام عادت خود به شماره روزهاى عادت خود خون ببنند و در ايام عادت هم نيز خون ببيند، بهتر آنست كه در هر دو خون كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك كند و كارهاى استحاضه رابجا آورد.
مسأله 492 زنى كه عادت وقتيه وعدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى كه در روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه هاى حيض را نداشته باشد حيض است و خونى كه بعد از روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه هاى حيض را داشته باشد استحاضه است، مثلاً زنى كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر ازاول تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض و پنج روز بعد استحاضه مى باشد.
2 صاحب عادت وقتيه
مسأله 493 زنهائى كه عادت وقتيه دارند سه دسته اند:
اول زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد، مثلا دو ماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود، كه اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد.
دوم زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون او نشانه هاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى آيد و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه
را دارد و شماره روزهائى كه خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يك اندازه نيست، مثلاً در ماه اول از اول ماه تا هفتم و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم خون او نشانه هاى حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
سوم زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد مثلاً در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
مسأله 494 زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت خون ببيند بطورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، اگر چه آن خون نشانه هاى حيض را نداشته بايد به احكامى كه براى زنهاى حائض گفته شد رفتار نمايد، و اگر بعد بفهمد حيض نبوده، مثل آنكه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادتهائى را كه بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 495 زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند مقدار ايام حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، شماره
عادت خويشان خود را حيض قرار دهد به نحوى كه(در مسأله شماره 500) مى آيد چه پدرى باشند چه مادرى، زنده باشند يا مرده، ولى در صورتى مى تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاى حيض همه آنان يك اندازه باشد، و اگر شماره روزهاى حيض آنان يك اندازه نباشد، مثلاً عادت بعضى پنج روز و عادت بعض ديگر هفت روز باشد نمى تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد، مگر كسانى كه عادتشان با ديگران فرق دارد بقدرى كم باشند كه در مقابل آنان هيچ حساب شوند، كه در اين صورت بايد عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد.
مسأله 496 زنى كه عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار مى دهد به نحوى كه در (مسأله شماره 500) مى آيد بايد روزى را كه در هر ماه اول عادت او بوده اول حيض خود قرار دهد، مثلاً زنى كه هر ماه روز اول ماه خون مى ديده و گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاك مى شده، چنانچه يك ماه دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد، بايد هفت روز اول ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد.
مسأله 497 زنى كه بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد چنانچه خويش نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه از اول روزى كه خون مى بيند تا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، ولى اگر در خون روزهاى وسط يا آخر نشانه هاى حيض بيشتر باشد،
بايد هفت روز وسط يا آخر را حيض قرار دهد.
3 صاحب عادت عدديه
مسأله 498 زنهائى كه عادت عدديه دارند سه دسته اند:
اول زنى كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد، ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد، كه در اين صورت هر چند روزى كه خون ديده عادت او مى شود، مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مى شود.
دوم زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز از خونى كه مى بيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهائى كه خون، نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه است اما وقت آن يكى نيست، كه در اين صورت هر چند روزى كه خون او نشانه حيض را دارد عادت او مى شود، مثلاً اگر يك ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مى شود.
سوم زنى كه دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون، در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، كه اگر تمام روزهائى كه خون ديده و روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم به يك اندازه باشد، تمام
روزهائى كه خون ديده با روزهاى وسط كه پاك بوده عادت حيض او مى شود، و لازم نيست روزهائى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد. مثلاً اگر ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند، و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا كمتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مى شود.
مسأله 499 زنى كه عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهائى كه ديده يك جور باشد بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همه خونهائى كه ديده يك جور نباشد، بلكه چند روز از آن، نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهائى كه خون نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يك اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر روزهائى كه خون نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او بيشتر است فقط به اندازه روزهاى عادت او حيض و بقيه استحاضه است، و اگر روزهائى كه نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او كمتر است، بايد آن روزها را با چند روز ديگر كه روى هم به اندازه روزهاى عادتش شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
4 مضطربه
مسأله 500 مضطربه يعنى
زنى كه چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نكرده اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهائى كه ديده يك جور باشد، چنانچه عادت خويشان او هفت روز است، بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر كمتر است مثلاً پنج روز است بايد همانرا حيض قرار دهد، و بنابر احتياط واجب، در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز كه دو روز است كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد و كارهاى استحاضه را بجا آورد، يعنى به دستورى كه براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد، و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز مثلاً نه روز است، بايد هفت روز راحيض قرار دهد، و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان كه دو روز است كارهاى استحاضه را بجا آورد و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد.
مسأله 501 مضطربه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز باشد، بايد به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد رفتار نمايد، و اگر خونى كه نشانه حيض دارد، كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد همه آن حيض است، ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند كه آن هم نشانه حيض را داشته باشد، مثل آنكه پنج روز خون سياه و نه
روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد رفتار نمايد.
5 مبتدئه
مسأله 502 مبتدئه يعنى زنى كه دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهائى كه ديده يك جور باشد، بايد عادت خويشان خود را بطورى كه در وقتيه گفته شد حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد به نحوى كه در(مسأله 500) گذشت.
مسأله 503 مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد همه آن حيض است، ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند كه آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آنكه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد به نحوى كه در (مسأله 500 گذشت).
مسأله 504 مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد به نحوى كه در (مسأله 500 گذشت).
6 ناسيه
مسأله 505 ناسيه يعنى زنى كه عادت خود را فراموش كرده است، اگر بيشتر
از ده روز خون ببيند بايد روزهائى كه خون او نشانه حيض را دارد، حيض قرار دهد و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، بايد هفت روز اول را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسائل متفرقه حيض
مسأله 506 مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى كه عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند كه نشانه هاى حيض را داشته باشد، يا يقين كنند كه سه روز طول مى كشد، بايد عبادت را ترك كنند، و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده بايد عبادتهائى را كه بجا نياورده اند قضا نمايند، ولى اگر يقين نكنند كه تا سه روز طول مى كشد و نشانه هاى حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز كارهاى استحاضه را بجا آورند و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايند و چنانچه پيش از سه روز پاك نشدند بايد آنرا حيض قرار دهند.
مسأله 507 زنى كه در حيض عادت دارد چه در وقت حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم برخلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد، عادتش بر مى گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است، مثلاً اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى ديده و پاك مى شده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببيند و پاك شود، از دهم تا هفدهم عادت او مى شود.
مسأله 508 مقصود
از يك ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
مسأله 509 زنى كه معمولاً ماهى يك مرتبه خون مى بيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانه هاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.
مسأله 510 اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانه هاى حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را كه نشانه هاى حيض داشته حيض قرار دهد.
مسأله 511 اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست بايد براى عبادتهاى خود غسل كند، اگر چه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند، ولى اگر يقين داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند نبايد غسل كند.
مسأله 512 اگر زن پيش از ده روز پاك شود، و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بيرون آورد، پس اگر پاك بود، غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد و اگر پاك نبود، اگر چه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد، يا عادت او ده روز است، بايد صبر كند كه اگر پيش از ده روز پاك شد، غسل كند
و اگر سر ده روز پاك شد، يا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نمايد و اگر عادتش كمتر از ده روز است، در صورتى كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاك مى شود نبايد غسل كند، و اگر احتمال دهد خون او از ده روز مى گذرد، واجب است تا دهم احتياط كند به ترك عبادت اگر خون به صفات حيض باشد، و الا نيز احتياط كند به ترك عبادت تا دهم در يك روزش واجب و در باقى مستحب اگر چه احوط جمع است بين تروك حائض و اعمال مستحاضه. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاك شد تمامش حيض است و اگر از ده روز گذشت بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهائى را كه بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 513 اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد نماز و روزه اى را كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد، و اگر چند روز را به گمان اينكه حيض نيست عبادت كند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته بايد قضا نمايد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم