احکام شرعی
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

احكام تقليد احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام آبها احكام تخلى (بول و غائط كردن) استبراء مستحبات و مكروهات تخلى نجاسات نجاسات راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاست مطهّرات مطهّرات احكام ظرفها وضو وضو وضوى ارتماسى دعاهائى كه موقع وضو گرفتن مستحب است شرائط وضو احكام وضو چيزهائى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهائى كه وضو را باطل مى كند غسلهاى واجب غسلهاى واجب احكام جنابت احكام جنابت چيزهائى كه بر جنب حرام است چيزهائى كه بر جنب مكروه است غسل جنابت غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه استحاضه احكام استحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهاى مستحب تيمم تيمم چيزهائى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء يا غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب احكام وقت نماز نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهائى كه در لباس نماز گزار مستحب است مكان نمازگزار احكام مسجد اذان و اقامة واجبات نماز واجبات نماز تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) ركوع سجود سجود چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز موالات قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قل هوالله احد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائى كه بعد از آنها مستحب است 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام تعقيب نماز مبطلات نماز چيزهائى كه در نماز مكروه است. مواردى كه مى شود نماز واجب را شكست شكيات شكيات شكهاى باطل شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر نماز مسافر مسائل متفرقه نماز قضا نماز قضا نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهائى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه نيت چيزهائى كه روزه را باطل مى كند چيزهائى كه روزه را باطل مى كند احكام چيزهائى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهائى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است انسان از كارهائى كه احكام خمس احكام خمس مصرف خمس احكام زكات احكام زكات شرايط واجب شدن زكات زكات گندم و جو و خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرائط كسانى كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره زكات فطره مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش چيزهائى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات حرام شرائط فروشنده و خريدار شرائط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف معامله سلف شرائط معامله سلف احكام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را بهم بزند مسائل متفرقه احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرائط مالى كه آنرا اجاره مى دهند شرائط استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت احكام قرض احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه(امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرائط عقد عده اى از زنها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشوئى احكام شير دادن احكام شير دادن شرائط شير دادنى كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام حيوان و مالى كه انسان آنرا پيدا مى كند احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهائى كه موقع سربريدن حيوانات مستحب است چيزهائى كه در كشتن حيوانات مكروه است احكام شكار كردن با اسلحه احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها و آشاميدنيها احكام خوردنيها و آشاميدنيها چيزهائى كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهائى كه موقع غذا خوردن مكروه است مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن احكام وقف احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است حد مرتد احكام ديه مسائل متفرقه

غسلهاى واجب

غسلهاى واجب
غسلهاى واجب
غسلهاى واجب هفت است.
اول غسل جنابت. دوم غسل حيض. سوم غسل نفاس. چهارم غسل استحاضه. پنجم غسل مس ميت. ششم غسل ميت. هفتم غسلى كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مى شود.
احكام جنابت
احكام جنابت
مسأله 351 به دو چيز انسان جنب مى شود. اول جماع. دوم بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد يا بيدارى، كم باشد يا زياد، با شهوت باشد، يا بى شهوت، با اختيار باشد يا بى اختيار.
مسأله 352 اگر رطوبتى از مرد خارج شود و نداند منى است يا بول يا غير اينها، چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن، بدن سست شده، آن رطوبت حكم منى دارد و اگر هيچ يك از اين سه نشانه يا بعضى از اينها را نداشته باشد حكم منى ندارد، ولى در مريض لازم نيست آن آب با جستن بيرون آمده باشد، بلكه اگر با شهوت بيرون آيد و در موقع بيرون آمدن، بدن سست شود، در حكم منى است. لكن شرط بودن سست شدن بدن محل تأمل است.
مسأله 353 اگر از مردى كه مريض نيست آبى بيرون آيد كه يكى از سه نشانه اى را كه در مسأله پيش گفته شد داشته باشد و نداند نشانه هاى ديگر را داشته يا نه، چنانچه پيش از بيرون آمدن آن آب، وضو داشته غسل تنها كافى است و اگر وضو نداشته، بايد غسل كند و بنابر احتياط واجب وضو هم بگيرد.
مسأله 354 مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند، و اگر بول
نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد، كه نداند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى دارد.
مسأله 355 اگر انسان جماع كند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، در زن، بالغ باشند يا نابالغ، اگر چه منى بيرون نيايد هر دو جنب مى شوند. و تحقق جنابت به دخول در دبر محل اشكال است و احتياط ترك نشود.
مسأله 356 اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه غسل بر او واجب نيست.
مسأله 357 اگر نعوذبالله حيوانى را وطى كند، يعنى با او نزديكى نمايد و منى از او بيرون آيد غسل تنها كافى است، و اگر منى بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطى وضو داشته باز هم غسل تنها كافى است، و اگر وضو نداشته احتياط واجب آنست كه غسل كند، وضو هم بگيرد.
مسأله 358 اگر منى از جاى خود حركت كند و بيرون نيايد، يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه، غسل بر او واجب نيست.
مسأله 359 كسى كه نمى تواند غسل كند ولى تيمم برايش ممكن است، بعد از داخل شدن وقت نماز هم مى تواند با عيال خود نزديكى كند.
مسأله 360 اگر در لباس خود منى ببيند و بداند كه از خود او است و براى آن غسل نكرده، بايد غسل كند و نمازهائى را كه يقين دارد، بعد از بيرون آمدن آن منى خوانده قضا كند، ولى نمازهائى را كه احتمال مى دهد، بعد از بيرون آمدن آن منى خوانده، لازم نيست قضا نمايد.
چيزهائى كه بر جنب حرام است
مسأله 361 پنج چيز بر
جنب حرام است:
اول رساندن جائى از بدن به خط قرآن، يا به اسم خدا و اما اسم پيغمبران و امامان عليهم السلام را بنابر احتياط مستحب مس ننمايد.
دوم رفتن در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم اگر چه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.
سوم توقف در مساجد ديگر و همچنين حرم امامان عليهم السلام بنابر احتياط واجب ولى اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا براى برداشتن چيزى برود مانعى ندارد.
چهارم داخل شدن در مسجد به قصد گذاشتن چيزى در آن، بلكه بنا بر احتياط واجب گذاشتن چيزى در آن اگر چه بدون داخل شدن هم باشد.
پنجم خواندن سوره اى كه سجده واجب دارد و آن چهار سوره است:
اول سوره سىودوم قرآن(آلم تنزيل) دوم سوره چهل و يكم(حم سجده) سوم سوره پنجاه و سوم (والنجم) چهارم سوره نود و ششم(إقرء) و اگر يك حرف از اين چهار سوره را هم بخواند حرام است.
چيزهائى كه بر جنب مكروه است
مسأله 362 نه چيز بر جنب مكروه است:
اول و دوم خوردن و آشاميدن ولى اگر وضو بگيرد يا دستها را بشويد مكروه نيست. سوم خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هائى كه سجده واجب ندارد.
چهارم رساندن جائى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن.
پنجم همراه داشتن قرآن. ششم خوابيدن ولى اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل تيمم كند مكروه نيست. هفتم خضاب كردن به حنا و مانند آن. هشتم ماليدن روغن
به بدن. نهم جماع كردن، بعد از آنكه محتلم شده، يعنى در خواب منى از او بيرون آمده است.
غسل جنابت
مسأله 363 غسل جنابت به خودى خود مستحب است و براى خواندن نماز واجب و مانند آن واجب مى شود، ولى براى نماز ميت و سجده شكر و سجده هاى واجب قرآن غسل جنابت لازم نيست، اگر چه براى نماز ميت احوط است.
مسأله 364 لازم نيست در وقت غسل، نيت كند كه غسل واجب يا مستحب مى كنم و اگر فقط به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم غسل كند كافى است.
مسأله 365 اگر يقين كند وقت نماز شده و نيت غسل واجب كند بعد معلوم شود كه پيش از وقت غسل كرده، غسل او صحيح است.
مسأله 366 غسل را چه واجب باشد و چه مستحب به دو قسم مى شود انجام داد ترتيبى و ارتماسى.
مسأله 367 در غسل ترتيبى بايد به نيت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست، بعد طرف چپ بدن را بشويد، و اگر عمداً يا از روى فراموشى يا به واسطه ندانستن مسأله به اين ترتيب عمل نكند غسل او باطل است.
مسأله 368 نصف ناف و نصف عورت را بايد با طرف راست بدن و نصف ديگر را بايد با طرف چپ بشويد، بلكه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
مسأله 369 براى آنكه يقين كند هر سه قسمت يعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را كاملاً غسل داده بايد هر قسمتى را كه مى شويد مقدارى از قسمتهاى ديگر را
هم با آن قسمت بشويد، بلكه احتياط مستحب آنست كه تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشويد.
مسأله 370 اگر بعد از غسل بفهمد جائى از بدن را نشسته و نداند كجاى بدن است، بايد دوباره غسل كند.
مسأله 371 اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار كافى است. و اگر از طرف راست باشد بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشويد، و اگر از سر و گردن باشد بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.
مسأله 372 اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ شك كند، شستن همان مقدار كافى است، ولى اگر در شستن مقدارى از طرف راست شك كند، بايد بعد از شستن آن مقدار، طرف چپ را هم بشويد، و اگر در شستن مقدارى از سر و گردن شك كند، بايد بعد از شستن آن، دوباره طرف راست و طرف چپ را بشويد.
غسل ارتماسى
مسأله 373 در غسل ارتماسى بايد آب در يك آن تمام بدن را بگيرد، پس اگر به نيت غسل ارتماسى در آب فرو رود، چنانچه پاى او روى زمين باشد بايد از زمين بلند كند.
مسأله 374 در غسل ارتماسى لازم نيست موقعى نيت كند كه مقدارى از بدن بيرون آب باشد، بلكه اگر تمام بدن هم زير آب باشد مى تواند نيت كند.
مسأله 375 اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد به مقدارى از بدن
آب نرسيده چه جاى آنرا بداند يا نداند، بايد دوباره غسل كند.
مسأله 376 اگر براى غسل ترتيبى وقت ندارد و براى ارتماسى وقت دارد، بايد غسل ارتماسى كند.
مسأله 377 كسى كه روزه واجب گرفته يا براى حج يا عمره احرام بسته نمى تواند غسل ارتماسى كند، ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند صحيح است.
احكام غسل كردن
مسأله 378 در غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك باشد، ولى در غسل ترتيبى پاك بودن تمام بدن لازم نيست، و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پيش از غسل دادن آن قسمت آب بكشد كافى است.
مسأله 379 كسى كه از حرام جنب شده و اگر بخواهد با آب گرم غسل كند عرق مى كند، چون عرق او بنابر أقوى طاهر است. لازم نيست كه با آب سرد غسل كند ولكن چون كه احتياط مستحب نجاست است بهتر آنست كه با آب سرد غسل كند و اگر آب سرد پيدا نكند يا براى او ضرر داشته باشد، بعد از آنكه تمام بدن زير آب كُر رفت نيت غسل ترتيبى كند و به نيت سر و گردن بدن را حركت دهد بعد يك مرتبه به نيت طرف راست و مرتبه ديگر به نيت طرف چپ بدن را حركت دهد.
مسأله 380 اگر در غسل به اندازه سر موئى از بدن نشسته بماند، غسل باطل است، ولى شستن جاهائى از بدن كه ديده نمى شود، مثل توى گوش و بينى واجب نيست.
مسأله 381 جائى را كه شك دارد از ظاهر بدن است يا از باطن آن بنا بر احتياط واجب بايد بشويد.
مسأله 382
اگر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى گشاد باشد كه داخل آن ديده شود، بايد آنرا شست و اگر ديده نشود شستن داخل آن لازم نيست.
مسأله 383 چيزى را كه مانع از رسيدن آب به بدن است، بايد برطرف كند و اگر پيش از آنكه يقين كند برطرف شده غسل نمايد، غسل او باطل است.
مسأله 384 اگر موقع غسل شك كند، چيزى كه مانع از رسيدن آب باشد، در بدن او هست يا نه، بايد وارسى كند تا مطمئن شود كه مانعى نيست.
مسأله 385 در غسل بايد موهاى كوتاهى را كه جزء بدن حساب مى شوند بشويد، و شستن موهاى بلند واجب نيست، بلكه اگر آب را طورى به پوست برساند كه آنها تر نشوند، غسل صحيح است ولى اگر رساندن آب به پوست، بدون شستن آنها ممكن نباشد، بايد آنها را بشويد كه آب به بدن برسد.
مسأله 386 تمام شرطهائى كه براى صحيح بودن وضو گفته شد، مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن، در صحيح بودن غسل هم شرط است، ولى در غسل لازم نيست بدن را از بالا به پائين بشويد و نيز در غسل ترتيبى لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فوراً قسمت ديگر را بشويد بلكه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى صبر كند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتى طرف چپ را بشويد اشكال ندارد، ولى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، اگر به اندازه اى كه غسل كند و نماز بخواند، بول و غائط از او بيرون
نمى آيد، بايد هر قسمت را فوراً بعد از قسمت ديگر غسل دهد و بعد از غسل هم فوراً نماز بخواند، و همچنين است حكم زن مستحاضه كه بعداً گفته مى شود.
مسأله 387 كسى كه قصد دارد پول حمامى را ندهد يا بدون اينكه بداند حمامى راضى است، بخواهد نسيه بگذارد، اگر چه بعد حمامى را راضى كند، غسل او باطل است.
مسأله 388 اگر حمامى راضى باشد كه پول حمام نسيه بماند، ولى كسى كه غسل مى كند قصدش اين باشد كه طلب او را ندهد، يا از مال حرام بدهد غسل او اشكال دارد مگر آنكه علم به رضايت حمامى حتى در اين صورت داشته باشد.
مسأله 389 اگر بخواهد پول حرام يا پولى كه خمس آنرا نداده به حمامى بدهد، غسل او باطل است مگر آنكه علم به رضايت حمامى حتى در اين صورت داشته باشد.
مسأله 390 اگر مخرج غائط را در آب خزينه تطهير كند و پيش از غسل شك كند كه چون در خزينه تطهير كرده حمامى به غسل كردن او راضى است يا نه، غسل او باطل است، مگر اينكه پيش از غسل حمامى را راضى كند.
مسأله 391 اگر شك كند كه غسل كرده يا نه بايد غسل كند، ولى اگر بعد از غسل شك كند، كه غسل او درست بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد.
مسأله 392 اگر در بين غسل، حدث اصغر از او سر زند، مثلاً بول كند أقوى كفايت تمام نمودن غسل و بجا آوردن وضوء است، و احتياط مستحب آنست كه دوباره غسل كند، به قصد آنچه بر او
است واقعاً و بعد از آن وضو هم بگيرد.
مسأله 393 اگر به خيال اينكه به اندازه غسل و نماز وقت دارد براى نماز غسل كند، چنانچه بعد از غسل به اندازه خواندن يك ركعت يا بيشتر وقت داشته باشد غسل او صحيح است، و اگر كمتر از يك ركعت وقت داشته باشد و غسل را به قصد غايتى از غايات ديگر نياورده باشد، اولى إعاده آنست اگر بنحو تقييد باشد.
مسأله 394 كسى كه جنب شده اگر شك كند غسل كرده يا نه نمازهائى را كه خوانده صحيح است، ولى براى نمازهاى بعد بايد غسل كند.
مسأله 395 كسى كه چند غسل بر او واجب است مى تواند به نيت همه آنها يك غسل بجا آورد، يا آنها را جداجدا انجام دهد. و اگر نيت غسل جنابت نمايد كفايت از بقيه مى نمايد على الاقوى.
مسأله 396 اگر بر جائى از بدن، آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، بنابر احتياط واجب اگر ممكن است بايد آنرا از بين ببرد، و اگر ممكن نيست بايد وضو و غسل را ارتماسى انجام دهد، و چنانچه بخواهد وضو يا غسل را ترتيبى بجا آورد، بايد آب را طورى به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد.
مسأله 397 كسى كه غسل جنابت كرده، نبايد براى نماز وضو بگيرد، ولى با غسلهاى ديگر نمى شود نماز خواند و بايد وضو هم گرفت.
استحاضه
استحاضه
يكى از خونهائى كه از زن خارج مى شود خون استحاضه است و زن را در موقع ديدن خون استحاضه، مستحاضه مى گويند.
مسأله 398 خون استحاضه در بيشتر اوقات زردرنگ و
سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون مى آيد و غليظ هم نيست، ولى ممكن است گاهى سياه يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد.
مسأله 399 استحاضه سه قسم است: قليله و متوسطه و كثيره.
استحاضه قليله آنست كه خون فقط روى پنبه اى را كه زن داخل فرج مى نمايد آلوده كند و در آن فرو نرود.
استحاضه متوسطه آنست كه خون در پنبه فرو رود، اگر چه در يك گوشه آن باشد، ولى از پنبه به دستمالى كه معمولاً زنها براى جلوگيرى از خون مى بندند، نرسد.
استحاضه كثيره آنست كه خون، پنبه را بگيرد و به دستمال هم برسد.
احكام استحاضه
مسأله 400 در استحاضه قليله بايد زن براى هر نماز يك وضو بگيرد و پنبه را عوض كند و ظاهر فرج را اگر خون به آن رسيده آب بكشد.
مسأله 401 در استحاضه متوسطه بايد زن براى نماز صبح غسل كند و تا صبح ديگر براى نمازهاى خود، كارهاى استحاضه قليله را كه در مسأله پيش گفته شد انجام دهد، و اگر عمداً يا از روى فراموشى براى نماز صبح غسل نكند، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند، و اگر براى نماز ظهر غسل نكند بايد پيش از نماز مغرب و عشا غسل نمايد، چه آنكه خون بيايد يا قطع شده باشد.
مسأله 402 در استحاضه كثيره علاوه بر كارهاى استحاضه متوسطه كه در مسأله پيش گفته شد، بايد براى هر نماز دستمال را عوض كند، يا آب بكشد و يك غسل براى نماز ظهر و عصر و يكى براى نماز
مغرب و عشا بجا آورد و بين نماز ظهر و عصر فاصله نيندازد و اگر فاصله بيندازد، بايد براى نماز عصر دوباره غسل كند و نيز اگر بين نماز مغرب و عشا فاصله بيندازد، بايد براى نماز عشا دوباره غسل نمايد.
مسأله 403 اگر خون استحاضه پيش از وقت نماز هم بيايد چنانچه زن براى آن خون، وضو و غسل بجا نياورده باشد، بايد در موقع نماز وضو و غسل را بجا آورد.
مسأله 404 مستحاضه متوسطه و كثيره كه بايد وضو بگيرد و غسل كند هر كدام را اول بجا آورد صحيح است، ولى بهتر آنست كه اول وضو بگيرد.
مسأله 405 اگر استحاضه قليله زن بعد از نماز صبح متوسطه شود، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود بايد براى نماز مغرب و عشا غسل نمايد.
مسأله 406 اگر استحاضه قليله يا متوسطه زن بعد از نماز صبح كثيره شود بايد براى نماز ظهر و عصر يك غسل و براى نماز مغرب و عشا غسل ديگرى بجا آورد و اگر بعد از نماز ظهر و عصر كثيره شود بايد براى نماز مغرب و عشا غسل نمايد.
مسأله 407 مستحاضه كثيره يا متوسطه اگر پيش از داخل شدن وقت نماز صبح براى نماز صبح غسل كند، غسل او باطل است، ولى اگر خيلى نزديك اذان صبح براى نماز شب غسل كند و نماز شب را بخواند و همينكه وقت داخل شد، فوراً نماز صبح را بخواند اشكال ندارد.
مسأله 408 زن مستحاضه براى هر نمازى چه واجب باشد و چه مستحب بايد وضو
بگيرد، و نيز اگر بخواهد نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند يا بخواهد نمازى را كه تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند، بايد تمام كارهائى را كه براى استحاضه گفته شد انجام دهد. ولى براى خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهد فراموش شده و سجده سهو، اگر آنها را بعد از نماز فوراً بجا آورد، لازم نيست كارهاى استحاضه را انجام دهد.
مسأله 409 زن مستحاضه بعد از آنكه خونش قطع شد، فقط براى نماز اولى كه مى خواند، بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد و براى نمازهاى بعد لازم نيست.
مسأله 410 اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است، موقعى كه مى خواهد نماز بخواند، بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بيرون آورد و بعد از آنكه فهميد استحاضه او كدام يك از آن سه قسم است كارهائى را كه براى آن قسم دستور داده شده انجام دهد، ولى اگر بداند تا وقتى كه مى خواهد نماز بخواند استحاضه او تغيير نمى كند، پيش از داخل شدن وقت هم مى تواند خود را وارسى نمايد.
مسأله 411 زن مستحاضه اگر پيش از آنكه خود را وارسى كند، مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته و به وظيفه خود عمل كرده مثلاً استحاضه اش قليله بوده و به وظيفه استحاضه قليله عمل نموده، نماز او صحيح است، و اگر قصد قربت نداشته يا عمل او مطابق وظيفه اش نبوده مثل آنكه استحاضه او متوسطه بوده و به وظيفه قليله رفتار كرده،نماز او باطل است.
مسأله 412 زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسى نمايد،
بايد به آنچه مسلماً وظيفه اوست عمل كند، مثلاً اگر نمى داند استحاضه او قليله است يا متوسطه، بايد كارهاى استحاضه قليله را انجام دهد و اگر نمى داند متوسطه است يا كثيره، بايد كارهاى مستحاضه متوسطه را انجام دهد ولى اگر بداند سابقاً كدام يك از آن سه قسم بوده، بايد به وظيفه همان قسم رفتار نمايد.
مسأله 413 اگر خون استحاضه در باطن باشد و بيرون نيايد، وضو و غسل باطل نمى شود، و اگر بيرون بيايد هر چند كم باشد وضو و غسل را باطل مى كند.
مسأله 414 زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسى كند و خون نبيند اگر چه بداند دوباره خون مى آيد، با وضوئى كه دارد مى تواند نماز بخواند.
مسأله 415 زن مستحاضه اگر بداند از وقتى كه مشغول وضو يا غسل شده خونى از او بيرون نيامده، مى تواند خواندن نماز را تأخير بيندازد.
مسأله 416 اگر مستحاضه بداند كه پيش از گذشتن وقت نماز به كلى پاك مى شود، يا به اندازه خواندن نماز خون بند مى آيد، بايد صبر كند و نماز را در وقتى كه پاك است بخواند على الاحوط.
مسأله 417 اگر بعد از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد به مقدارى كه وضو و غسل و نماز را بجا آورد به كلى پاك مى شود أحوط آنست كه نماز را تأخير بيندازد، و موقعى كه به كلّى پاك شد دوباره وضو و غسل را بجا آورد و نماز را بخواند. و اگر وقت نماز تنگ شد، لازم
نيست وضو و غسل را دوباره بجا آورد، بلكه با وضو و غسلى كه دارد مى تواند نماز بخواند.
مسأله 418 مستحاضه كثيره و متوسطه وقتى به كلى از خون پاك شد بايد غسل كند، ولى اگر بداند از وقتى كه براى نماز پيش مشغول غسل شده ديگر خون نيامده لازم نيست دوباره غسل نمايد.
مسأله 419 مستحاضه قليله بعد از وضو و مستحاضه كثيره و متوسطه بعد از غسل و وضو، بايد فوراً مشغول نماز شود ولى گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهاى قبل از نماز اشكال ندارد. و در نماز هم مى تواند كارهاى مستحب مثل قنوت و غير آنرا بجا آورد.
مسأله 420 زن مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد، بايد دوباره غسل كند و بلافاصله مشغول نماز شود.
مسأله 421 اگر خون استحاضه زن جريان دارد و قطع نمى شود چنانچه براى او ضرر ندارد، بايد پيش از غسل و بعد از آن به وسيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند، ولى اگر هميشه جريان ندارد، فقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيرى نمايد، و چنانچه كوتاهى كند و خون بيرون آيد، بايد دوباره غسل كند و اگر نماز هم خوانده بايد دوباره بخواند.
مسأله 422 اگر در موقع غسل، خون قطع نشود، غسل صحيح است، ولى اگر در بين غسل، استحاضه متوسطه كثيره شود، بايد غسل را از سر بگيرد.
مسأله 423 احتياط مستحب آنست كه زن مستحاضه در تمام روزى كه روزه است به مقدارى كه مى تواند، از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند.
مسأله 424 روزه زن مستحاضه اى
كه غسل بر او واجب مى باشد، على الاحوط در صورتى صحيح است كه غسل نماز مغرب و عشاى شبى كه مى خواهد فرداى آن را روزه بگيرد بجا آورد، و نيز غسلهائى را كه براى نمازهاى روزش واجب است، انجام دهد ولى اگر براى نماز مغرب و عشا غسل نكند و براى خواندن نماز شب پيش از اذان صبح غسل نمايد و در روز هم غسلهائى را كه براى نمازهاى روزش واجب است بجا آورد، روزه او صحيح است.
مسأله 425 اگر بعد از نماز عصر، مستحاضه شود و تا غروب غسل نكند روزه او صحيح است.
مسأله 426 اگر استحاضه قليله زن پيش از نماز، متوسطه يا كثيره شود، بايد كارهاى متوسطه يا كثيره را كه گفته شد انجام دهد، و اگر استحاضه متوسطه كثيره شود بايد كارهاى استحاضه كثيره را انجام دهد و چنانچه براى استحاضه متوسطه غسل كرده باشد فائده ندارد و بايد دوباره براى كثيره غسل كند.
مسأله 427 اگر در بين نماز، استحاضه متوسطه زن كثيره شود، بايد نماز را بشكند و براى استحاضه كثيره غسل كند و وضو بگيرد و كارهاى ديگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند، و اگر براى هيچ كدام از غسل، و وضو وقت ندارد، بايد دو تيمم كند، يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو و اگر براى يكى از آنها وقت ندارد، بايد عوض آن تيمم كند و ديگرى را بجا آورد، ولى اگر براى تيمم هم وقت ندارد نمى تواند نماز را بشكند و بايد نماز را تمام كند و بنابر احتياط واجب قضا نمايد و
همچنين است اگر در بين نماز، استحاضه قليله او متوسطه يا كثيره شود.
مسأله 428 اگر در بين نماز خون بند بيايد و مستحاضه نداند كه در باطن هم قطع شده يا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده، بايد وضو و غسل و نماز را دوباره بجا آورد على الاحوط.
مسأله 429 اگر استحاضه كثيره زن متوسطه شود، بايد براى نماز اول، عمل كثيره و براى نمازهاى بعد عمل متوسطه را بجا آورد مثلاً اگر پيش از نماز ظهر استحاضه كثيره متوسطه شود، بايد براى نماز غسل كند و براى نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگيرد، ولى اگر براى نماز ظهر غسل نكند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشد بايد براى نماز عصر غسل نمايد و اگر براى نماز عصر هم غسل نكند، بايد براى نماز مغرب غسل كند و اگر براى آن هم غسل نكند و فقط به مقدار نماز عشا وقت داشته باشد بايد براى عشا غسل نمايد.
مسأله 430 اگر پيش از هر نماز خون مستحاضه كثيره قطع شود و دوباره بيايد براى هر نماز بايد يك غسل بجا آورد.
مسأله 431 اگر استحاضه كثيره قليله شود، بايد براى نماز اول عمل كثيره و براى نمازهاى بعد عمل قليله را انجام دهد، و نيز اگر استحاضه متوسطه قليله شود، بايد براى نماز اول، عمل متوسطه و براى نمازهاى بعد عمل قليله را بجا آورد.
مسأله 432 اگر مستحاضه يكى از كارهائى را كه بر او واجب مى باشد، حتى عوض كردن پنبه را ترك كند نمازش باطل است.
مسأله 433 مستحاضه قليله اگر
بخواهد غير از نماز كارى انجام دهد، كه شرط آن وضو داشتن است، مثلاًبخواهد جائى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد وضو بگيرد و وضوئى كه براى نماز گرفته كافى نيست.
مسأله 434 اگر مستحاضه غسلهاى واجب خود را بجا آورد، رفتن در مسجد و توقف در آن و خواندن سوره اى كه سجده واجب دارد و نزديكى شوهر با او حلال مى شود، اگر چه كارهاى ديگرى را كه براى نماز واجب است مثل عوض كردن پنبه و دستمال انجام نداده باشد.
مسأله 435 اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسطه بخواهد پيش از وقت نماز سوره اى را كه سجده واجب دارد بخواند يا مسجد برود، بنابر احتياط واجب بايد غسل نمايد، و همچنين است اگر شوهرش بخواهد با او نزديكى كند، ولى اگر بخواهد جائى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد وضو هم بگيرد.
مسأله 436 نماز آيات بر مستحاضه واجب است، و بايد براى نماز آيات هم كارهائى را كه براى نماز يوميه گفته شد انجام دهد.
مسأله 437 هر گاه در وقت نماز يوميه نماز آيات بر مستحاضه واجب شود، اگر چه بخواهد هر دو را پشت سر هم بجا آورد، بايد براى نماز آيات هم تمام كارهائى را كه براى نماز يوميه او واجب است انجام دهد. و نمى تواند هر دو را با يك غسل و وضو بخواند.
مسأله 438 اگر زن مستحاضه بخواهد نماز قضا بخواند، بايد براى هر نماز كارهائى را كه براى نماز ادا بر او واجب است بجا آورد.
مسأله 439 اگر زن بداند خونى كه از او
خارج مى شود خون زخم نيست و شرعاً حكم حيض و نفاس را ندارد، بايد به دستور استحاضه عمل كند بلكه اگر شك داشته باشد كه خون استحاضه است يا خونهاى ديگر، چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد.
حيض
حيض
حيض خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى شود. و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مى گويند.
مسأله 440 خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سياه يا سرخ است و با فشار و كمى سوزش بيرون مى آيد.
مسأله 441 زنهاى سيّده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مى شوند،
يعنى خون حيض نمى بينند و زنهائى كه سيّده نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مى شوند.
مسأله 442 خونى كه دختر پيش از تمام شدن نه سال، و زن بعد از يائسه شدن مى بيند حيض نيست.
مسأله 443 زن حامله و زنى كه بچه شير مى دهد، ممكن است حيض ببيند.
مسأله 444 دخترى كه نمى داند نُه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند كه نشانه هاى حيض را نداشته باشد حيض نيست، و اگر نشانه هاى حيض را داشته باشد، حيض است و معلوم مى شود نه سال او تمام شده است.
مسأله 445 زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
مسأله 446 مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى شود، و اگر مختصرى
هم از سه روز كمتر باشد حيض نيست.
مسأله 447 لازم نيست سه روز اول حيض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روزخون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض است بنا برأقوى،و احتياط به جمع بين تروك حائض و اعمال مستحاضه ترك نشود.
مسأله 448 لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در فرج يا رحم، خون باشد كافى است، ولى چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك شود و مدت پاك شدن، به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج يا رحم خون بوده، چون مسامحه عرفى در مقام تطبيق حكم شرعى، اعتبار ندارد، حيض نيست.
مسأله 449 لازم نيست شب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد درشب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد، يا در وسطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم و چهارم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.
مسأله 450 اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهائى كه خون ديده و در وسط پاك بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهائى هم كه در وسط پاك بوده، حيض است.
مسأله 451 اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض، در صورتى كه اطمينان
به حيض بودن آن پيدا كند، بايد آنرا حيض قرار دهد.
مسأله 452 اگر خونى ببيند كه نداند خون زخم است يا حيض، بنابر احتياط واجب، بايد عبادتهاى خود را بجا آورد و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك كند.
مسأله 453 اگر خونى ببيند و شك كند كه خون حيض است يا نفاس، چنانچه شرائط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.
مسأله 454 اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند، بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده حيض مى باشد.
مسأله 455 اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد از ده روز سه روز خون ببيند، خون دوم حيض است و خون اول اگر چه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.
احكام حائض
مسأله 456 چند چيز بر حائض حرام است:
اول عبادتهائى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود ولى بجا آوردن عبادتهائى كه وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعى ندارد.
دوم تمام چيزهائى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
سوم جماع كردن در فرج كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آنست كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند و در دُبُر زن حائض أقوى
كراهت شديده است. ولى سائر استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه نمودن مانعى ندارد.
مسأله 457 جماع كردن در روزهائى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد حرام است، پس زنى كه بيشتر از ده روز خون مى بيند و بايد به دستورى كه بعداً گفته مى شود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى تواند در آن روزها با او نزديكى نمايد.
مسأله 458 اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن با زن خود در قُبُلْ جماع كند بنابر احتياط واجب بايد هجده نخود طلا كفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، بايد چهار نخود و نيم بدهد، مثلاً زنى كه شش روز خون حيض مى بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع كند، بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد. و بنابر احتياط واجب براى وطى در دُبُر زن حائض هم بايد كفاره بدهد.
مسأله 459 اگر مرد بداند كه زن در حال حيض است و با او نزديكى نمايد بايد كفاره بدهد و اما اگر نداند و نزديكى كند كفاره ندارد.
مسأله 460 واجب نيست هجده نخود، طلاىكفاره سكه دار باشد، بلكه بنابر أظهر و اشهر دادن قيمت آن كافى است.
مسأله 461 اگر قيمت طلا در وقتى كه جماع كرده، با وقتى
كه مى خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، بايد قيمت وقتى را كه مى خواهد به فقير بدهد حساب كند.
مسأله 462 اگر كسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض با زن خود جماع كند، بايد هر سه كفاره را كه روى هم سىويك نخود و نيم مى شود بدهد.
مسأله 463 اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفاره آنرا داده دوباره جماع كند باز هم بايد كفاره بدهد.
مسأله 464 اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفاره ندهد، احتياط واجب آنست كه براى هر جماع يك كفاره بدهد.
مسأله 465 اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بايد كفاره بدهد.
مسأله 466 اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اينكه عيال خود اوست جماع نمايد، احتياط واجب آنست كه كفاره بدهد.
مسأله 467 كسى كه نمى تواند كفاره بدهد، بنابر احتياط واجب بايد استغفار كند اگر هنگام تعلق كفاره متمكن نبوده، و اما اگر متمكن بود و بعد عاجز شد در هر وقت توانست بايد كفاره را بدهد.
مسأله 468 طلاق دادن زن در حال حيض، بطورى كه در كتاب طلاق گفته مى شود باطل است.
مسأله 469 اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شده ام، بايد حرف او را قبول كرد. لكن اگر بگويد در يك ماه سه مرتبه حيض شده ام بايد از زنهائى كه مطلع به حال او هستند
سئوال شود كه آيا حال او چنين بوده سابقاً.
مسأله 470 اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.
مسأله 471 اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه نماز او صحيح است، ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازى كه خوانده باطل است.
مسأله 472 بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، واجبست براى نماز و عبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل كند، و دستور آن مثل غسل جنابت است، ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد، و اگر پيش از غسل وضو بگيردبهتر است.
مسأله 473 بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد اگر چه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است شوهرش هم مى تواند با او جماع كند، ولى احتياط شديد آنست كه پيش از جماع موضع را بشويد و احتياط مستحب آنست كه پيش از غسل از جماع با او خوددارى نمايد، اما كارهاى ديگرى كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن تا غسل نكند بر او حلال نمى شود.
مسأله 474 اگر آب براى وضو و غسل كافى نباشد و به اندازه اى باشد كه بتواند يا غسل كند وضو بگيرد، بايد غسل كند و بدل از وضو تيمم نمايد، و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد و اگر براى هيچ يك از آنها آب
ندارد بايد دو تيمم كند يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.
مسأله 475 نمازهاى يوميه اى كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد، ولى روزه هاى واجب را بايد قضا نمايد. نماز كسوف و خسوف او هم قضاء ندارد.
مسأله 476 هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مى شود، بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله 477 اگر زن غير حائض نماز را تأخير بيندازد و از اول وقت باندازه خواندن يك نماز بگذرد و حائض شود قضاى آن نماز بر او واجب است، ولى در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بكند. مثلاً زنى كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستورى كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود و براى كسى كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافيست.
مسأله 478 اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آنرا بجا آورد، و اما اگر فقط به قدر يك ركعت با وضو و غسل درك كند بنابر احتياط واجب بايد نماز را بخواند و اگر نخواند قضا نمايد.
مسأله 479 اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد،
ولى مى تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست، اما اگر گذشته از تنگى وقت تكليفش تيمم است مثل آنكه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند.
مسأله 480 اگر زن حائض شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند على الاحوط.
مسأله 481 اگر بخيال اينكه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله 482 مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد به رجاء مطلوبيت مى تواند تيمم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.
مسأله 483 خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جائى از بدن به مابين خطهاى قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن، براى حائض مكروه است.
اقسام زنهاى حائض
مسأله 484 زنهاى حائض بر شش قسمند:
اول صاحب عادت وقتيّه و عدديّه و آن زنى است كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض او هم در هر دو ماه يك اندازه باشد، مثل آنكه دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببيند.
دوم صاحب عادت وقتيه و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى حيض او در هر
دو ماه يك اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود.
سوم صاحب عادت عدديه و آن زنى است كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم به يك اندازه باشد، ولى وقت ديدن آن دو خون يكى نباشد مثل آنكه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.
چهارم مضطربه و آن زنى است كه چند ماه خون ديده، ولى عادت معينى پيدا نكرده يا عادتش بهم خورده و عادت تازه اى پيدا نكرده است.
پنجم مبتدئه و آن زنى است كه دفعه اول خون ديدن او است.
ششم ناسيه و آن زنى است كه عادت خود را فراموش كرده است. و هر كدام اينها احكامى دارند كه در مسائل آينده گفته مى شود.
1 صاحب عادت وقتيه و عدديه
مسأله 485 زنهائى كه عادت وقتيه و عدديه دارند سه دسته اند:
اول زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاك شود، مثلاً دوماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند و روز هفتم پاك شود كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است.
دوم زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز معين مثلاً از اول ماه تا هشتم خونى كه مى بيند نشانه هاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم و بافشار و سوزش بيرون مى
آيد و بقيه خونهاى او نشانه هاى استحاضه را دارد كه عادت او از اول ماه تا هشتم مى شود.
سوم زنى كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و در هردو ماه همه روزهائى كه خون ديده و در وسط پاك بوده روى هم يك اندازه باشد كه عادت او به اندازه تمام روزهائى است كه خون ديده و در وسط پاك بوده است، و لازم نيست روزهائى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد، مثلاً اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آنكه سه روز خون ديده سه روز يا كمتر يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از نه روز بيشتر نشود، همه حيض است و عادت اين زن نه روز مى شود.
مسأله 486 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقب تر خون ببيند، به طورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته اگر چه آن خون، نشانه هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زن حائض گفته شد عمل كند، و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينكه
پيش از سه روز پاك شود، بايدعبادتهائى را كه بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 487 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است. و اگر ده روز بيشتر شود، فقط خونى را كه در روزهاى عادت خود ديده حيض است و خونى كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مى باشد. و بايد عبادتهائى را كه در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، و اگر از ده روز بيشتر شود فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى كه جلوتر از آن ديده استحاضه مى باشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نكرده بايد قضا نمايد و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است، و اگر بيشتر شود فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است.
مسأله 488 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است، واگر از ده روز بيشتر شود روزهائى كه در عادت خون ديده با چند روز قبل آن كه روى هم به اندازه عادت اوست حيض است و روزهاى اول
را استحاضه قرار مى دهد، و اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است، و اگر بيشتر شود، بايد روزهائى كه در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن كه روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 489 زنى كه عادت دارد، اگر بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همه روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد:
1 آنكه تمام خونى كه دفعه اول ديده، يا مقدارى از آن، در روزهاى عادت باشد و خون دوم كه بعد از پاك شدن مى بيند در روزهاى عادت نباشد كه بايد همه خون او را حيض، و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2 آنكه خون اول در روزهاى عادت نباشد، و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد كه بايد همه خون دوم را حيض، و خون اول را استحاضه قرار دهد.
3 آنكه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد و خون اولى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر نباشد، و با پاكى وسط و مقدارى از خون دوم كه آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز
بيشتر نباشد، كه در اين صورت همه آنها حيض است، و مقدارى از خون اول كه پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم كه بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است، مثلاً اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه ميباشد.
4 آنكه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد ولى خون اولى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر باشد، كه بنابر احتياطى كه ترك آن سزاوار نيست بايد در تمام دو خون و پاكى وسط كارهائى را كه بر حائض حرام است و سابقاً گفته شد ترك كند و كارهاى استحاضه را بجا آورد يعنى به دستورى كه براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد. اگر چه اقوى آنست كه حكم صورت سوم را دارد.
مسأله 490 زنى كه عادت وقتيه وعدديه دارد، اگر در وقت عادت، خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.
مسأله 491 زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند ولى شماره روزهاى آن كمتر يا بيشتر از روزهاى عادت او باشد و بعد از پاك شدن دوباره به شماره روزهاى عادتى كه داشته خون ببيند خون ايام عادت
را حيض قرار دهد و اگر قبل از ايام عادت خود به شماره روزهاى عادت خود خون ببنند و در ايام عادت هم نيز خون ببيند، بهتر آنست كه در هر دو خون كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك كند و كارهاى استحاضه رابجا آورد.
مسأله 492 زنى كه عادت وقتيه وعدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى كه در روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه هاى حيض را نداشته باشد حيض است و خونى كه بعد از روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه هاى حيض را داشته باشد استحاضه است، مثلاً زنى كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر ازاول تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض و پنج روز بعد استحاضه مى باشد.
2 صاحب عادت وقتيه
مسأله 493 زنهائى كه عادت وقتيه دارند سه دسته اند:
اول زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد، مثلا دو ماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود، كه اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد.
دوم زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون او نشانه هاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى آيد و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه
را دارد و شماره روزهائى كه خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يك اندازه نيست، مثلاً در ماه اول از اول ماه تا هفتم و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم خون او نشانه هاى حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
سوم زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد مثلاً در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
مسأله 494 زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت خون ببيند بطورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، اگر چه آن خون نشانه هاى حيض را نداشته بايد به احكامى كه براى زنهاى حائض گفته شد رفتار نمايد، و اگر بعد بفهمد حيض نبوده، مثل آنكه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادتهائى را كه بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 495 زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند مقدار ايام حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، شماره
عادت خويشان خود را حيض قرار دهد به نحوى كه(در مسأله شماره 500) مى آيد چه پدرى باشند چه مادرى، زنده باشند يا مرده، ولى در صورتى مى تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاى حيض همه آنان يك اندازه باشد، و اگر شماره روزهاى حيض آنان يك اندازه نباشد، مثلاً عادت بعضى پنج روز و عادت بعض ديگر هفت روز باشد نمى تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد، مگر كسانى كه عادتشان با ديگران فرق دارد بقدرى كم باشند كه در مقابل آنان هيچ حساب شوند، كه در اين صورت بايد عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد.
مسأله 496 زنى كه عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار مى دهد به نحوى كه در (مسأله شماره 500) مى آيد بايد روزى را كه در هر ماه اول عادت او بوده اول حيض خود قرار دهد، مثلاً زنى كه هر ماه روز اول ماه خون مى ديده و گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاك مى شده، چنانچه يك ماه دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد، بايد هفت روز اول ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد.
مسأله 497 زنى كه بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد چنانچه خويش نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه از اول روزى كه خون مى بيند تا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، ولى اگر در خون روزهاى وسط يا آخر نشانه هاى حيض بيشتر باشد،
بايد هفت روز وسط يا آخر را حيض قرار دهد.
3 صاحب عادت عدديه
مسأله 498 زنهائى كه عادت عدديه دارند سه دسته اند:
اول زنى كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد، ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد، كه در اين صورت هر چند روزى كه خون ديده عادت او مى شود، مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مى شود.
دوم زنى كه از خون پاك نمى شود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز از خونى كه مى بيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهائى كه خون، نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه است اما وقت آن يكى نيست، كه در اين صورت هر چند روزى كه خون او نشانه حيض را دارد عادت او مى شود، مثلاً اگر يك ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مى شود.
سوم زنى كه دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون، در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، كه اگر تمام روزهائى كه خون ديده و روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم به يك اندازه باشد، تمام
روزهائى كه خون ديده با روزهاى وسط كه پاك بوده عادت حيض او مى شود، و لازم نيست روزهائى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد. مثلاً اگر ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند، و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا كمتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مى شود.
مسأله 499 زنى كه عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهائى كه ديده يك جور باشد بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همه خونهائى كه ديده يك جور نباشد، بلكه چند روز از آن، نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهائى كه خون نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يك اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر روزهائى كه خون نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او بيشتر است فقط به اندازه روزهاى عادت او حيض و بقيه استحاضه است، و اگر روزهائى كه نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او كمتر است، بايد آن روزها را با چند روز ديگر كه روى هم به اندازه روزهاى عادتش شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
4 مضطربه
مسأله 500 مضطربه يعنى
زنى كه چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نكرده اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهائى كه ديده يك جور باشد، چنانچه عادت خويشان او هفت روز است، بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر كمتر است مثلاً پنج روز است بايد همانرا حيض قرار دهد، و بنابر احتياط واجب، در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز كه دو روز است كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد و كارهاى استحاضه را بجا آورد، يعنى به دستورى كه براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد، و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز مثلاً نه روز است، بايد هفت روز راحيض قرار دهد، و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان كه دو روز است كارهاى استحاضه را بجا آورد و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد.
مسأله 501 مضطربه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز باشد، بايد به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد رفتار نمايد، و اگر خونى كه نشانه حيض دارد، كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد همه آن حيض است، ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند كه آن هم نشانه حيض را داشته باشد، مثل آنكه پنج روز خون سياه و نه
روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد رفتار نمايد.
5 مبتدئه
مسأله 502 مبتدئه يعنى زنى كه دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهائى كه ديده يك جور باشد، بايد عادت خويشان خود را بطورى كه در وقتيه گفته شد حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد به نحوى كه در(مسأله 500) گذشت.
مسأله 503 مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد همه آن حيض است، ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند كه آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آنكه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد به نحوى كه در (مسأله 500 گذشت).
مسأله 504 مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد به نحوى كه در (مسأله 500 گذشت).
6 ناسيه
مسأله 505 ناسيه يعنى زنى كه عادت خود را فراموش كرده است، اگر بيشتر
از ده روز خون ببيند بايد روزهائى كه خون او نشانه حيض را دارد، حيض قرار دهد و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، بايد هفت روز اول را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسائل متفرقه حيض
مسأله 506 مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى كه عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند كه نشانه هاى حيض را داشته باشد، يا يقين كنند كه سه روز طول مى كشد، بايد عبادت را ترك كنند، و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده بايد عبادتهائى را كه بجا نياورده اند قضا نمايند، ولى اگر يقين نكنند كه تا سه روز طول مى كشد و نشانه هاى حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز كارهاى استحاضه را بجا آورند و كارهائى را كه بر حائض حرام است ترك نمايند و چنانچه پيش از سه روز پاك نشدند بايد آنرا حيض قرار دهند.
مسأله 507 زنى كه در حيض عادت دارد چه در وقت حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم برخلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد، عادتش بر مى گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است، مثلاً اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى ديده و پاك مى شده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببيند و پاك شود، از دهم تا هفدهم عادت او مى شود.
مسأله 508 مقصود
از يك ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
مسأله 509 زنى كه معمولاً ماهى يك مرتبه خون مى بيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانه هاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.
مسأله 510 اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانه هاى حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را كه نشانه هاى حيض داشته حيض قرار دهد.
مسأله 511 اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست بايد براى عبادتهاى خود غسل كند، اگر چه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند، ولى اگر يقين داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند نبايد غسل كند.
مسأله 512 اگر زن پيش از ده روز پاك شود، و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بيرون آورد، پس اگر پاك بود، غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد و اگر پاك نبود، اگر چه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد، يا عادت او ده روز است، بايد صبر كند كه اگر پيش از ده روز پاك شد، غسل كند
و اگر سر ده روز پاك شد، يا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نمايد و اگر عادتش كمتر از ده روز است، در صورتى كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاك مى شود نبايد غسل كند، و اگر احتمال دهد خون او از ده روز مى گذرد، واجب است تا دهم احتياط كند به ترك عبادت اگر خون به صفات حيض باشد، و الا نيز احتياط كند به ترك عبادت تا دهم در يك روزش واجب و در باقى مستحب اگر چه احوط جمع است بين تروك حائض و اعمال مستحاضه. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاك شد تمامش حيض است و اگر از ده روز گذشت بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهائى را كه بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 513 اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد نماز و روزه اى را كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد، و اگر چند روز را به گمان اينكه حيض نيست عبادت كند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته بايد قضا نمايد.
نفاس
مسأله 514 از وقتى كه اولين جزء بچه از شكم مادر بيرون مى آيد، هر خونى كه زن مى بيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است، و زن را در حال نفاس، نفساء مى گويند.
مسأله 515 خونى كه زن پيش
از بيرون آمدن اولين جزء بچه مى بيند نفاس نيست.
مسأله 516 لازم نيست كه خلقت بچه تمام باشد، بلكه اگر خون بسته اى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند، كه اگر در رحم مى ماند انسان مى شد كه عرفا بگويند سقط نموده خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است.
مسأله 517 ممكن است خون نفاس يك آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمى شود.
مسأله 518 هر گاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مى ماند انسان مى شد يا نه، لازم نيست وارسى كند و خونى كه از او خارج مى شود شرعاً خون نفاس نيست.
مسأله 519 زن نفساء مثل زن حائض است در جميع واجبات و محرمات هر چند كه نسبت به بعض آنها به نحو احتياط وجوبى است، مگر در دادن كفاره جماع كه احتياط مستحبى است.
مسأله 520 طلاق دادن زنى كه در حال نفاس است صحيح نيست، و نزديكى كردن با او حرام مى باشد، و اگر شوهرش با او نزديكى كند، احتياط مستحب آن است به دستورى كه در احكام حيض گفته شد كفاره بدهد.
مسأله 521 وقتى زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد، و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده، روى هم ده روز يا كمتر از ده روز باشد تمام آن نفاس است، و اگر روزهائى كه پاك بوده روزه گرفته باشد بايد قضا
نمايد.
مسأله 522 اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند كه اگر پاك است، براى عبادتهاى خود غسل كند.
مسأله 523 اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد، به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است، و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مى باشد، و احتياط مستحب آنست كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت و كسى عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هجدهم زايمان، كارهاى استحاضه را بجا آورد و كارهائى را كه بر نفساء حرام است ترك كند.
مسأله 524 زنى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد و بعد از آن بنابر احتياط واجب تا يك روز عبادت خود را ترك نمايد و بعد از يك روز تا روز دهم مستحب است كه كارهاى استحاضه را بجا آورد و كارهائى را كه بر نفساء حرام است ترك نمايد، و اگر از ده روز بگذرد استحاضه است و بايد روزهاى بعد از عادت تا روز دهم را هم استحاضه قرار دهد و عبادتهائى را كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد، مثلاً زنى كه عادت او شش روز بوده اگر بيشتر از شش روز خون ببيند، بايد شش روز را نفاس قرار دهد و بنابر احتياط واجب در روز هفتم عبادت را ترك كند و در روز هشتم و
نهم و دهم مستحب است كه كارهاى استحاضه را بجا آورد و كارهائى را كه بر نفساء حرام است ترك نمايد و اگر بيشتر از ده روز خون ديد، از روز بعد از عادت او، استحاضه مى باشد.
مسأله 525 زنى كه در حيض عادت دارد اگر بعد از زائيدن، تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه پى درپى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است، و ده روز از خونى كه بعد از نفاس مى بيند اگر چه در روزهاى عادت ماهانه اش باشد استحاضه است. مثلاً زنى كه عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زائيده و تا يك ماه يا بيشتر پى درپى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتى خونى كه در روزهاى عادت خود كه از بيستم تا بيست و هفتم است مى بيند استحاضه مى باشد، و بعد از گذشتن ده روز اگر خونى را كه مى بيند در روزهاى عادتش باشد حيض است، چه نشانه هاى حيض را داشته باشد، يا نداشته باشد، و همچنين است اگر در روزهاى عادتش نباشد ولى نشانه هاى حيض را داشته باشد اما اگر خونى كه بعد از گذشتن ده روز از نفاس مى بيند، در روزهاى عادت حيض او نباشد و نشانه هاى حيض را هم نداشته باشد استحاضه است.
مسأله 526 زنى كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه خون ببيند، ده روز اول آن نفاس و ده روز دوم
آن استحاضه است و خونى كه بعد از آن مى بيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض وگرنه آن هم استحاضه مى باشد.
غسل مس ميت
مسأله 527 اگر كسى بدن انسان مرده اى را كه سرد شده و غسلش نداده اند، مس كند يعنى جائى از بدن خود را به آن برساند بايد غسل مس ميت نمايد، چه در خواب مس كند چه در بيدارى با اختيار مس كند يا بى اختيار حتى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد بايد غسل كند، ولى اگر حيوان مرده اى را مس كند غسل بر او واجب نيست.
مسأله 528 براى مس مرده اى كه تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست اگر چه جائى را كه سرد شده مس نمايد.
مسأله 529 اگر موى خود را به بدن ميت برساند يا بدن خود را به موى ميت يا موى خود را به موى ميت برساند، چنانچه مو خيلى بلند و خارج از متعارف نباشد بنحوى كه عرفاً مس ميت بر او صدق نمايد بايد غسل كند.
مسأله 530 براى مس بچه مرده، حتى بچه سقط شده اى كه چهار ماه او تمام شده غسل مس ميت واجب است. و بنابر احتياط مستحب براى بچه سقط شده اى كه از چهار ماه كمتر دارد غسل كند، بنابر اين اگر بچه چهار ماهه اى مرده به دنيا بيايد، چنانچه بدن او در حال سقط شدن سرد شده باشد، مادر او بايد غسل مس ميت كند، و اما اگر از چهار ماه كمتر داشته باشد، واجب نيست مادر او غسل نمايد.
مسأله 531 بچه
اى كه بعد از مردن مادر به دنيا مى آيد، چنانچه در آنحال بدن مادرش سرد شده باشد، وقتى بالغ شد واجبست غسل مسّ ميت كند.
مسأله 532 اگر شخصى، ميتى را كه سه غسل او كاملاً تمام شده مس نمايد غسل بر او واجب نمى شود، ولى اگر پيش از آنكه غسل سوم تمام شود جائى از بدن او را مس كند اگر چه غسل سوم آنجا تمام شده باشد، بايد غسل مس ميت نمايد.
مسأله 533 اگر ديوانه يا بچه نابالغى ميت را مس كند، بعد از آنكه آن ديوانه عاقل يا بچه، بالغ شد بايد غسل مس ميت نمايد.
مسأله 534 اگر از بدن زنده يا مرده اى كه غسلش نداده اند، قسمتى كه داراى استخوان است جدا شود و پيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آنرا مس نمايد، بايد غسل مس ميت كند، ولى اگر قسمتى كه جدا شده استخوان نداشته باشد براى مس آن، غسل احوط است.
مسأله 535 براى مس استخوانى كه گوشت ندارد و آنرا غسل نداده اند چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده، بنابر احتياط واجب بايد غسل كرد و همچنين است براى مس دندانى كه از مرده جدا شده، در صورتى كه آن مرده را غسل نداده باشند، ولى براى مس دندانى كه از زنده جدا شده و گوشت ندارد، يا گوشت آن خيلى كم است، غسل واجب نيست.
مسأله 536 غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند، ولى كسى كه غسل مس ميت كرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.
مسأله 537 اگر
چند ميت را مس كند يا يك ميت را چند بار مس نمايد يك غسل كافى است.
مسأله 538 براى كسى كه بعد از مس ميت غسل نكرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سوره هائى كه سجده واجب دارد مانعى ندارد، ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل كند و وضو بگيرد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم