احکام شرعی
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

احكام تقليد احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام آبها احكام تخلى (بول و غائط كردن) استبراء مستحبات و مكروهات تخلى نجاسات نجاسات راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاست مطهّرات مطهّرات احكام ظرفها وضو وضو وضوى ارتماسى دعاهائى كه موقع وضو گرفتن مستحب است شرائط وضو احكام وضو چيزهائى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهائى كه وضو را باطل مى كند غسلهاى واجب غسلهاى واجب احكام جنابت احكام جنابت چيزهائى كه بر جنب حرام است چيزهائى كه بر جنب مكروه است غسل جنابت غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه استحاضه احكام استحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهاى مستحب تيمم تيمم چيزهائى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء يا غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب احكام وقت نماز نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهائى كه در لباس نماز گزار مستحب است مكان نمازگزار احكام مسجد اذان و اقامة واجبات نماز واجبات نماز تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) ركوع سجود سجود چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز موالات قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قل هوالله احد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائى كه بعد از آنها مستحب است 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام تعقيب نماز مبطلات نماز چيزهائى كه در نماز مكروه است. مواردى كه مى شود نماز واجب را شكست شكيات شكيات شكهاى باطل شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر نماز مسافر مسائل متفرقه نماز قضا نماز قضا نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهائى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه نيت چيزهائى كه روزه را باطل مى كند چيزهائى كه روزه را باطل مى كند احكام چيزهائى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهائى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است انسان از كارهائى كه احكام خمس احكام خمس مصرف خمس احكام زكات احكام زكات شرايط واجب شدن زكات زكات گندم و جو و خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرائط كسانى كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره زكات فطره مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش چيزهائى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات حرام شرائط فروشنده و خريدار شرائط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف معامله سلف شرائط معامله سلف احكام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را بهم بزند مسائل متفرقه احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرائط مالى كه آنرا اجاره مى دهند شرائط استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت احكام قرض احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه(امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرائط عقد عده اى از زنها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشوئى احكام شير دادن احكام شير دادن شرائط شير دادنى كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام حيوان و مالى كه انسان آنرا پيدا مى كند احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهائى كه موقع سربريدن حيوانات مستحب است چيزهائى كه در كشتن حيوانات مكروه است احكام شكار كردن با اسلحه احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها و آشاميدنيها احكام خوردنيها و آشاميدنيها چيزهائى كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهائى كه موقع غذا خوردن مكروه است مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن احكام وقف احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است حد مرتد احكام ديه مسائل متفرقه

احكام نماز

احكام نماز
احكام نماز
نماز مهمترين اعمال دينى است، كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول
نمى شود. و همانطور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند، چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند. و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود، كسى كه به نماز اهميت ندهد و آنرا سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزى آنحضرت در مسجد تشريف داشتند، مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملاً بجا نياورد حضرت فرمودند اگر اين مرد در حالى كه نمازش اينطور است از دنيا برود به دين من از دنيا نرفته است. پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله و شتابزدگى نماز نخواند، و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد، و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسيار پست و ناچيز ببيند، و اگر انسان در موقع نماز كاملاً به اين مطلب توجه كند از خود بى خبر مى شود، چنانكه در حال نماز تير را از پاى مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد، و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات، و ندادن خمس و زكات، بلكه هر معصيتى را ترك كند، و همچنين سزاوار است كارهائى كه ثواب نماز را كم
مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى، و خوددارى از بول به نماز نايستد. و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهائى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد، و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.
نمازهاى واجب
نمازهاى واجب شش است: اول نماز يوميه. دوم نماز آيات سوم نماز ميت. چهارم نماز طواف واجب خانه كعبه. پنجم نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است. ششم نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد، واجب مى شود.
نمازهاى واجب يوميه
نمازهاى واجب يوميه پنج است: ظهر و عصر، هر كدام چهار ركعت. مغرب سه ركعت. عشا، چهار ركعت. صبح دو ركعت.
مسأله 736 در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.
وقت نماز ظهر و عصر
مسأله 737 اگر چوب يا چيزى مانند آنرا، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هر چه آفتاب بالا مى آيد، اين سايه كم مى شود، و در شهرهاى ما، در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد، و ظهر كه گذشت، سايه آن به طرف مشرق بر مى گردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود، بنابر اين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است(1) ولى در بعضى شهرها مثل مكه كه گاهى موقع
ظهر سايه به كلى از بين مى رود، بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شده معلوم مى شود ظهر شده است.
مسأله 738 چوب يا چيز ديگرى را، كه براى معين كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند.
مسأله 739 نماز ظهر و عصر هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد كه اگر كسى سهواً تمام نماز عصر را در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى در اين موقع نماز ظهر را بخواند نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، كه اگر كسى در اين وقت اشتباهاً تمام نماز عصر را پيش از نماز ظهر بخواند نمازش صحيح است و عصر حساب مى شود. و بايد نماز ظهر را بعد از آن بجا آورد ولكن سزاوار نيست ترك احتياط به خواندن چهار ركعت به قصد ما فى الذمه.
مسأله 740 اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند، يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد، و بعد از آنكه نماز را تمام
كرد، نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، آنچه را كه آورده باطل است،چه در اثناء بفهمد چه بعد از اتمام.
مسأله 741 در زمان حضور امام عليه السلام واجب است، انسان در روز جمعه به جاى نماز ظهر دو ركعت نماز جمعه بخواند، ولى در اين زمان اگر كسى نماز جمعه بخواند، احتياط واجب آنست كه نماز ظهر را هم بخواند.
مسأله 742 وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا هر مقدارى كه از وقت را فرا گيرد.
وقت نماز مغرب و عشا
مسأله 743 مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق، كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد.
مسأله 744 نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد، كه اگر كسى مثلاً مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا براى مختار موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد، كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب و عشا است، كه اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحيح است، و بايد نماز مغرب را بعد از آن
بجا آورد.
مسأله 745 وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مسأله پيش گفته شد، براى اشخاص فرق مى كند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود. و براى كسى كه مسافر نيست، بايد به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد.
مسأله 746 اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده، چنانچه تمام آنچه را كه خوانده يا مقدارى از آنرا در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند، و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام آنچه را كه خوانده در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد باطل است. و بايد نماز مغرب و عشا را به ترتيب انجام دهد.
مسأله 747 آخر وقت نماز عشا براى مختار نصف شب است، و شب را بايد از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد، نه تا اول آفتاب(1)
مسأله 748 اگر از روى معصيت، نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط مستحب، بايد تا قبل از اذان صبح، بدون اينكه نيت ادا و قضا كند بجا آورد.
وقت نماز صبح
مسأله 749 نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آنرا فجر اول گويند، موقعى كه آن سفيده پهن شد، فجر
دوم و اول وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.
احكام وقت نماز
مسأله 750 موقعى انسان مى تواند مشغول نماز شود، كه يقين كند وقت داخل شده است، يا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، يا يك نفر عادل اگر موجب اطمينان شود.
مسأله 751 اگر به واسطه ابر يا غبار يا نابينائى و يا بودن در زندان نتواند در اول وقت نماز، به داخل شدن وقت يقين كند، بايد نماز را تأخير بيندازد تا يقين كند وقت داخل شده است.
مسأله 752 اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، يا انسان يقين كند كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده نماز او باطل است، و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد كه دربين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
مسأله 753 اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت، مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز هم بفهمد كه نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده، يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است. بلكه اگر بعد از نماز هم بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده بايد دوباره آن نماز را بخواند.
مسأله 754 اگر يقين كند وقت داخل شده و
مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه
نماز او باطل است، ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده، و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح است.
مسأله 755 اگر وقت نماز به قدرى تنگ است، كه به واسطه بجا آوردن بعضى از كارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد آن مستحب را بجا نياورد، مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت، مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود بايد قنوت نخواند.
مسأله 756 كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد بايد نماز را به نيت ادا بخواند، ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
مسأله 757 كسى كه مسافر نيست، اگر تامغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند. و همچنين اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را قضا نمايد.
مسأله 758 كسى كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند. و اگر شخص مختار تا نصف شب به
اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را قضا نمايد. و چنانچه بعد از خواندن عشا، معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است، بايد فوراً نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.
مسأله 759 مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است، و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آنكه تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
مسأله 760 هر گاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اول وقت، نماز بخواند، ناچار است مثلاً با تيمم يا با لباس نجس نماز بخواند، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقى است، مى تواند در اول وقت، نماز بخواند، ولى اگر احتمال دهد كه عذر او از بين مى رود، بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براى مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، مى تواند تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
مسأله 761 كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد، بايد براى يادگرفتن اينها نماز را از اول وقت
تأخير بيندازد، ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را بطور صحيح تمام مى كند، مى تواند در اول وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسأله اى كه حكم آنرا نمى داند پيش نيايد، نماز او صحيح است، و اگر مسأله اى كه حكم آنرا نمى داند پيش آيد، جايز است به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد و نماز را تمام كند، ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
مسأله 762 اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مى كند، در صورتى كه ممكن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فوراً آنرا بجا آورد پيش آمد كند مثلاً ببيند مسجد نجس است كه بايد اول مسجد را تطهير كند، بعد نماز بخواند و چنانچه اول نماز بخواند، معصيت كرده ولى نماز او صحيح است.
نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود
مسأله 763 انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است.
مسأله 764 اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است، نمى تواند نيت را به نماز عصر برگرداند، بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند، و همينطور است در نماز مغرب و عشا.
مسأله 765 اگر در بين نماز عصر يقين كند
كه نماز ظهر را نخوانده است ونيت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده، بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و در صورتى كه جزئى از نماز را به قصد ظهر آورده باشد بايد بعد از تمام كردن دوباره نماز عصر را بخواند و مى تواند كه نماز را بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 766 اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز عصر را بعد از آن بجا آورد، ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز، مغرب مى شود بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام كند، و در اين صورت ترك احتياط نكند به قضا نمودن نماز ظهر را در خارج وقت.
مسأله 767 اگر در نماز عشا پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز نصف شب مى شود، بايد به نيت عشا نماز را تمام كند و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتى تمام كند، بعد نماز عشا را بخواند.
مسأله 768 اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند.
مسأله 769 اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد، نمازى را كه
بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمى تواند نيت را به آن نماز برگرداند، مثلاً موقعى كه نماز عصر را احتياطاً مى خواند، اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است، نمى تواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.
مسأله 770 برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا، و از مستحب به نماز واجب جايز نيست.
مسأله 771 اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مى تواند در بين نماز نيت را به نماز قضا برگرداند ولى بايد برگرداندن نيت، به نماز قضا ممكن باشد مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مى تواند نيت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركوع ركعت سوم نشده باشد.
نمازهاى مستحب
مسأله 772 نمازهاى مستحبى زياد است و آنها را نافله گويند و بين نمازهاى مستحبى به خواندن نافله شبانه روز بيشتر سفارش شده و آنها در غير روز جمعه سىوچهار ركعتند كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح مى باشد و چون دو ركعت نافلها عشا نشسته خوانده مى شود، يك ركعت حساب مى شود ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر چهار ركعت اضافه مى شود.
مسأله 773 از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب و دو ركعت آن به نيت نماز شفع و يك ركعت آن، به نيت نماز و تر خوانده شود. و دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است.
مسأله 774 نمازهاى
نافله را مى شود نشسته خواند، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند، مثلاً كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده ركعت بخواند، و اگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.
مسأله 775 نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند، و اما نافله عشا را اگر به رجاء مطلوبيت بياورد مانعى ندارد.
وقت نافله هاى يوميه
مسأله 776 نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلاً اگر درازاى شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايه اى كه بعد از ظهر پيدا مى شود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.
مسأله 777 نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود و وقت آن تا موقعى است كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود، به چهار هفتم آن برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بايد نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنابر احتياط واجب نيت ادا و قضا نكند.
مسأله 778 وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مى شود از بين برود، اگر چه دور
نيست كه وقت او امتداد داشته باشد به امتداد وقت خود مغرب تا وقت مختص به عشاء.
مسأله 779 وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
مسأله 780 نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود و وقت آن بعد از فجر اول است تا وقتى كه سرخى طرف مشرق پيدا شود. و نشانه فجر اول در وقت نماز صبح گفته شد. و ممكن است نافله صبح را بعد از نافله شب بلافاصله بخواند.
مسأله 781 وقت نافله شب از نصف شب است، تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
مسأله 782 مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى تواند آنرا در اول شب بجا آورد.
نماز غفيله
مسأله 783 يكى از نمازهاى مستحبى نماز غفيله است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود. در ركعت اول آن، بعد از حمد بايد به جاى سوره اين آيه را بخوانند: «و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤمنين» و در ركعت دوم بعد از حمد بجاى سوره اين آيه را بخوانند: «و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو ويعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا يعلمها و لا حبة فى ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين» و
در قنوت آن بگويند: «اللهم انى اسئلك بمفاتح الغيب التى لا يعلمها الا انت ان تصلى عل محمد و آل محمد و ان تفعل بى كذا و كذا». و بجاى كلمه كذا و كذا حاجتهاى خود را بگويند و بعد بگويند: «اللهم انت ولّى نعمتى و القادر على طلبتى تعلم حاجتى فاسئلك بحق محمد و آله (عليه و عليهم السلام)لما قضيتهالى».
احكام قبله
مسأله 784 خانه كعبه كه درمكه معظمه مى باشد قبله است و بايد رو بروى آن نماز خواند ولى كسى كه دور
است، اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافيست. و همچنين است كارهاى ديگرى كه مانند سر
بريدن حيوانات، بايد رو به قبله انجام گيرد.
مسأله 785 كسى كه نماز واجب را ايستاده مى خواند، بايد صورت و سينه و شكم و جلوى پاهاى او رو به قبله
باشد،و احتياط مستحب آنست كه انگشتان پاى او هم رو به قبله باشد. لكن نبايد بيشتر از متعارف انگشتان پا را از قبله
منحرف نمايد.
مسأله 786 كسى كه بايد نشسته نماز بخواند، اگر نمى تواند بطور معمول بنشيند و در موقع نشستن، كف پاها را
بزمين مى گذارد بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم و ساق پاى او رو به قبله باشد.
مسأله 787 كسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى
بدن او رو به قبله باشد و اگر ممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله، باشد و اگر اين
را هم نتواند بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او
رو به قبله باشد.
مسأله 788 نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش شده را بايد رو به قبله بجا آورد.
مسأله 789 نماز مستحبى را مى شود در حال راه رفتن و سوارى خواند، و اگر انسان در اين دو حال، نماز
مستحبى بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد.
مسأله 790 كسى كه مى خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد، تا يقين كند كه قبله كدام
طرف است و اگر نتواند يقين پيدا كند، بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر
پيدا مى شود عمل نمايد، حتى اگر از گفته فاسق يا كافرى كه به واسطه قواعد علمى قبله را مى شناسد گمان به قبله پيدا
كند كافيست.
مسأله 791 كسى كه گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قويترى پيدا كند نمى تواند به گمان خود عمل نمايد،
مثلاً اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند، ولى بتواند از راه ديگر گمان قويترى پيدا كند، نبايد به حرف
او عمل نمايد.
مسأله 792 اگر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد، يا با اينكه كوشش كرده، گمانش به طرفى نمى رود،
چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، بايد به
اندازه اى كه وقت دارد، نماز بخواند مثلاً اگر فقط به اندازه يك نماز وقت دارد، بايد يك نماز به هر طرفى كه مى خواهد
بخواند، و بايد نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آنها رو به قبله بوده، يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست
راست يا
چپ قبله نرسيده است.
مسأله 793 اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است، بايد به هر دو طرف نماز بخواند، ولى
احتياط واجب آنست كه در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند.
مسأله 794 كسى كه بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد دو نماز بخواند كه مثل نماز ظهر و عصر بايد
يكى بعد از ديگرى خوانده شود، بهتر آنست كه نماز اول را به هر چند طرف كه واجب است بخواند، بعد نماز دوم را
شروع كند.
مسأله 795 كسى كه يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از نماز كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد، مثلاً
بخواهد سر حيوانى را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد و اگر گمان ممكن نيست به هر طرف كه انجام دهد در صورت
ضرورت به آن كار صحيح است.
پوشاندن بدن در نماز
مسأله 796 مرد بايد در حال نماز، اگر چه كسى او را نمى بيند عورتين خود را بپوشاند، و بهتر است از ناف تا
زانو را هم بپوشاند.
مسأله 797 زن بايد در موقع نماز، تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشاند و احتياط مستحب آنست كه كف
پا را هم بپوشاند، ولى پوشاندن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دستها تا مچ و روى پاها تا مچ پا لازم
نيست. اما براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پائين تر از مچ
را بپوشاند.
مسأله 798 موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را بجا مى آورد، بلكه بنابر
احتياط مستحب در موقع سجده
سهو هم، بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند.
مسأله 799 اگر انسان عمداً، يا از روى ندانستن مسأله، در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
مسأله 800 اگر در بين نماز بفهمد كه عورتش پيدا است، بايد آنرا بپوشاند و احتياط مستحب آنست كه نماز را
تمام كند و دوباره بخواند، خصوصاً اگر پوشانيدن آن احتياج به وقت معتدّبه داشته باشد ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه
در نماز عورت او پيدا بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 801 اگر در حال ايستادن لباسش عورت او را مى پوشاند ولى ممكن است در حال ديگر، مثلاً در حال
ركوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى شود، به وسيله اى آنرا بپوشاند نماز او صحيح است. ولى
احتياط مستحب آنست كه با آن لباس نماز نخواند.
مسأله 802 انسان مى تواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند، ولى احتياط مستحب آنست
موقعى خود را با اينها بپوشاند كه چيز ديگرى نداشته باشد.
مسأله 803 انسان در حال ناچارى مى تواند در نماز خود را با گل بپوشاند.
مسأله 804 اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه احتمال دهد كه پيدا مى كند، اقوى
اينست كه نماز را تأخير بيندازد و اگر چيزى پيدا نكرد، در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز بخواند. و چنانچه در اول
وقت نماز را رجاءاً بخواند و بعداً معلوم شود كه تا آخر وقت لباس پيدا نمى كرده نماز او صحيح است.
مسأله 805 كسى كه مى خواهد نماز بخواند، اگر براى پوشاندن خود حتى برگ درخت و علف و گل و لجن
نداشته
باشد و احتمال ندهد كه تا آخر وقت چيزى پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند در صورتى كه احتمال بدهد كه
ناظر محترم او را مى بيند، بايد نشسته نماز بخواند و براى ركوع و سجود باسر اشاره نمايد و بهتر آنست كه به قدرى خم
شود كه عورتش پيدا نباشد و براى سجود كمى بيشتر از ركوع خم شود و مهر را بالا بياورد و پيشانى را بر آن بگذارد، و
اگر اطمينان دارد كه ناظر محترم او را نمى بيند، احتياط مستحب آنست كه دو نماز ايستاده بخواند و موقعى كه ايستاده
است قُبل خود را با دست بپوشاند و در يكى از آن دو نماز، ركوع و سجود را بجا آورد و در ديگرى بجاى ركوع و سجود
با سر اشاره نمايد و اقوى كفايت قسم دوم است.
لباس نمازگزار
لباس نمازگزار
مسأله 806 لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول آنكه پاك باشد. دوم آنكه مباح باشد. سوم آنكه از اجزاء مردار
نباشد. چهارم آنكه از حيوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم آنكه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و
طلا باف نباشد. و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته مى شود.
شرط اول:
مسأله 807 لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسى عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل
است.
مسأله 808 كسى كه نمى داند با بدن و لباس نجس نماز باطل است، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند،
نمازش باطل مى باشد.
مسأله 809 اگر به واسطه ندانستن مسأله، چيز نجسى را نداند نجس است مثلاً نداند عرق شتر جلال نجس
است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است.
مسأله 810
اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحيح است، ولى
احتياط مستحب آنست كه اگر وقت دارد، دوبار آن نماز را بخواند.
مسأله 811 اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را
دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 812 كسى كه در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن يا لباس او نجس شود و پيش از
آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود كه نجس شده، يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است و شك كند كه
همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون
آوردن آن،نماز را بهم نمى زند، بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض نمايد، يا اگر چيز ديگرى
عورت او را پوشانده، لباس را بيرون آورد، ولى چنانچه طورى باشد كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض
كند يا بيرون آورد، نماز بهم مى خورد و يا اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى ماند، بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك
نماز بخواند.
مسأله 813 كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز لباس او نجس شود و پيش از آنكه چيزى
از نماز را با نجاست بخواند، بفهمد كه نجس شده، يا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس
شده يا از پيش
نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس، نماز را بهم نمى زند و
مى تواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند، يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده، لباس را
بيرون آورد و نماز را تمام كند، اما اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمى تواند آب بكشد يا عوض
كند، بايد لباس را اگر ممكن است بيرون آورد و به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را تمام كند، ولى چنانچه
طورى است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند، نماز بهم مى خورد و به واسطه سرما و مانند آن نمى تاند لباس را
بيرون آورد، بايد با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحيح است، و بعد نمازش را در لباس پاك احتياطاً قضا نمايد.
مسأله 814 كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن او نجس شود و پيش از آنكه چيزى
از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود كه نجس شده يا بفهمد بدن او نجس است و شك كند كه همانوقت نجس
شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن بدن نماز را بهم نمى زند، بايد آب بكشد و اگر نماز را بهم مى زند،
بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است.
مسأله 815 كسى كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن
يا لباسش نجس بوده نماز او صحيح است.
مسأله 816 اگر لباس را آب
بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك
نشده، واجب نيست نماز را دوباره بخواند، اگر چه احوط اعاده آنست.
مسأله 817 اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه از خونهاى نجس نيست، مثلاً يقين كند كه خون
پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائى بوده كه نمى شود با آن نماز خواند، نماز او صحيح است.
مسأله 818 اگر يقين كند خونى كه در بدن يا لباس اوست خون نجسى است كه نماز با آن صحيح است، مثلاً
يقين كند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز با آن باطل است، نمازش صحيح
است.
مسأله 819 اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشى
نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است، ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آنرا
فراموش كرده برسد و بدون اينكه خود را آب بكشد، غسل كند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است. و نيز اگر
جائى از اعضاء وضو با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش از آنكه آنجا را آب بكشد،
وضو بگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل مى باشد.
مسأله 820 كسى كه يك لباس دارد اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب كشيدن يكى از آنها آب داشته
باشد، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد، بايد بدن را آب بكشد و نماز را به دستورى كه
براى برهنگان گفته شد بجا
آورد و اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد، هر كدام از بدن يا لباس را كه بخواهد، مى تواند آب
بكشد. ولى اگر مثلاً نجاست يكى بول است كه اگر بخواهد با آب قليل آب بكشد بايد دو مرتبه آب روى آن بريزد و
ديگرى خون است كه يك مرتبه ريختن آب روى آن كافيست بايد آنرا كه به بول نجس شده آب بكشد.
مسأله 821 كسى كه غير از لباس نجس، لباس ديگرى ندارد بايد نماز را بدستورى كه براى برهنگان گفته شد
بجا آورد ولى اگر به واسطه سرما و مانند آن نمى تواند لباسش را بيرون آورد، بايد با لباس نجس نماز بخواند و نماز او
صحيح است.
مسأله 822 كسى كه دو لباس دارد، اگر بداند يكى از آنها نجس است و نداند كدام يك آنهاست، چنانچه وقت
دارد، بايد با هر دو لباس نماز بخواند، مثلاً اگر مى خواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هر كدام يك نماز ظهر و يك
نماز عصر بخواند، ولى اگر وقت تنگ است، اظهر آنست كه با يكى از آن دو لباس نماز بخواند هر چند كه قول به تخيير
بين آن و بين برهنه نماز خواندن بعيد نيست. و احتياط مستحب آنست كه آن نماز را با لباس پاك قضا نمايد.
شرط دوم:
مسأله 823 لباس نمازگزار بايد مباح باشد و كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، اگر عمداً در
لباس غصبى يا در لباسى كه نخ يا تكمه يا چيز ديگر آن غصبى است نماز بخواند باطل است، و همچنين است اگر
جاهل مقصر باشد.
مسأله 824
كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، ولى نمى داند نماز را باطل مى كند، اگر عمداً با
لباس غصبى نماز بخواند نمازش باطل است.
مسأله 825 اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است، ولى
اگر كسى خودش لباسى را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده است و با آن نماز بخواند، اگر چه حكم به بطلان
نماز او نمى توان كرد، لكن احوط آنست كه اكتفابه آن نماز ننموده و دو باره آنرا با لباس مباح بخواند.
مسأله 826 اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و در بين نماز بفهمد، چنانچه چيز ديگرى عورت
او را پوشانده است و مى تواند فوراً يا بدون اينكه موالات يعنى پى درپى بودن نماز بهم بخورد لباس غصبى را بيرون
آورد، بايد آنرا بيرون آورد و نمازش صحيح است. و اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده، يا نمى تواند لباس غصبى را
فوراً بيرون آورد، يا اگر بيرون آورد پى درپى بودن نماز بهم مى خورد، در صورتى كه به مقدار يك ركعت هم وقت داشته
باشد بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بخواند و اگر به اين مقدار وقت ندارد، بايد در حال نماز لباس را
بيرون آورد و به دستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد.
مسأله 827 اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند، يا مثلاً براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد
با آن نماز بخواند نمازش صحيح است.
مسأله 828 اگر كسى با عين پولى كه خمس يا زكات آنرا نداده لباس بخرد، نماز
خواندن در آن لباس باطل
است.
شرط سوم:
مسأله 829 لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده اى كه خون جهنده دارد، يعنى حيوانى كه اگر رگش را ببرند
خون از آن جستن مى كند نباشد، بلكه اگر از حيوان مرده اى كه مانند ماهى و مار خون جهنده ندارد لباس تهيه كنند،
احتياط واجب آنست كه با آن نماز نخواند.
مسأله 830 هر گاه چيزى از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد، اگر چه لباس
او نباشد نمازش باطل است.
مسأله 831 اگر چيزى از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد، يا با لباسى كه
از آنها تهيه كرده اند نماز بخواند، نمازش صحيح است.
شرط چهارم:
مسأله 832 لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان حرام گوشت نباشد، و اگر موئى از آن هم همراه نمازگزار باشد،
نماز او باطل است.
مسأله 833 اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار
باشد، چنانچه تر باشد نماز باطل، و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد، نماز صحيح است.
مسأله 834 اگر مو و عرق و آب دهان كسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر
مرواريد و موم و عسل همراه او باشد.
مسأله 835 اگر شك داشته باشد كه لباسى از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، چه در داخله تهيه
شده باشد چه در خارجه، جايز است كه با آن نماز بخواند.
مسأله 836 صدف از حيوانات حرام گوشت است. و اگر انسان احتمال دهد كه تكمه صدفى و مانند آن
از آن
حيوان است، جايز است با آن نماز بخواند.
مسأله 837 پوشيدن خز خالص در نماز اشكال ندارد، ولى احتياط واجب آنست كه با پوست سنجاب نماز
نخوانند.
مسأله 838 اگر با لباسى كه نمى داند يا فراموش كرده كه از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند، بنابر اقوى
نمازش صحيح است.
شرط پنجم:
مسأله 839 پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام و نماز با آن باطل است، ولى براى زن در نماز و غير نماز
اشكال ندارد.
مسأله 840 زينت كردن با طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشترطلا به دست كردن و بستن ساعت
مچى طلا به دست، براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است. و احتياط واجب آنست كه از استعمال عينك طلا
هم خوددارى كند، ولى زينت كردن به طلا، براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
مسأله 841 اگر مردى فراموش كند كه انگشترى يا لباس از طلا است يا شك داشته باشد و با آن نماز بخواند،
واجب نيست كه آن نماز را دوباره بخواند و همچنين اگر جاهل قاصر باشد.
شرط ششم :
مسأله 842 لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است، و
در عرقچين و بند شلوار و مثل اينها از چيزهائى كه نماز در آنها به تنهائى تمام نمى شود نيز اقوى بطلان است.
مسأله 843 اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در
آن باطل است.
مسأله 844 لباسى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، اگر در نماز بپوشد اشكال
ندارد.
مسأله 845 دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.
مسأله 846 پوشيدن لباس ابريشمى براى زن، در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
مسأله 847 پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلا باف و لباسى كه از مردار تهيه شده در حال ناچارى
مانعى ندارد. و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد، مى تواند با اين لباسها نماز
بخواند.
مسأله 848 اگر غير از لباس غصبى و لباسى كه از مردار تهيه شده، لباس ديگرى ندارد و ناچار نيست لباس
بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 849 اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگرى ندارد، چنانچه در پوشيدن لباس
ناچار باشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد اگر چه ترك احتياط به تكرار نماز ايضاً در لباس
حرام گوشت سزاوار نيست.
مسأله 850 اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلا باف، لباس ديگرى نداشته باشد، چنانچه در پوشيدن
لباس ناچار نباشد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 851 اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگر چه به كرايه يا خريدارى
باشد تهيه نمايد، ولى اگر تهيه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارائى او زياد است، يا طورى است كه اگر پول را
به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 852 كسى كه
لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد چنانچه قبول كردن آن براى او
مشقت نداشته باشد، بايد قبول كند، بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نيست، بايد از كسى كه لباس
دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد.
مسأله 853 پوشيدن لباسى كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آنرا بپوشد معمول نيست،
مثل آنكه اهل علم لباس نظامى بپوشد، احتياط واجب ترك آنست، ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 854 احتياط واجب آنست كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد بلكه اقوى حرمت است در
صورت صدق تشبه و خروج از لباس معمولى. ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 855 كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد، و لحاف و تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از
اجزاء حيوان حرام گوشت باشد، بنابر اقوى بايد در نماز اگر صدق پوشيدن نمايد خود را با آنها نپوشاند.
مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد
مسأله 856 در سه صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مى شود اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او
صحيح است: اول آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است، لباس يا بدنش به خون آلوده شده
باشد. دوم آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (كه تقريباً به اندازه يك اشرفى مى شود) به خون آلوده باشد.
سوم آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او
صحيح است: اول آنكه لباسهاى كوچك
او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد. دوم آنكه لباس زنى كه پرستار بچه
خودش است نجس شده باشد، و احكام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مى شود.
مسأله 857 اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، چنانچه طورى است كه آب
كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى او سخت است تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است،
مى تواند با آن خون نماز بخواند. و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوائى كه روى زخم گذاشته اند و
نجس شده، در بدن يا لباس او باشد. بلكه اقوى صحت نماز است اگر چه بر او شستن سخت نباشد.
مسأله 858 اگر خون بريدگى و زخمى كه به زودى خوب مى شود و شستن آن آسان است، در بدن يا لباس
نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
مسأله 859 اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز
بخواند، ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولاً به رطوبت زخم آلوده مى شود، به رطوبت آن نجس شود، نماز
خواندن با آن مانعى ندارد.
مسأله 860 اگر از زخمى كه توى دهان و بينى و مانند اينها است، خونى به بدن يا لباس برسد، احتياط واجب
آنست كه با آن نماز نخواند، و با خون بو اسيرى كه دانه هاى آن بيرون است، مى شود نماز خواند، بلكه بنابر اقوى در
صورتى كه دانه هايش بيرون نباشد نيز مى شود با آن نماز خواند.
مسأله 861 كسى كه بدنش زخم
است، اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند و نداند از زخم است يا خون
ديگر، جايز است كه با آن نماز بخواند.
مسأله 862 اگر چند زخم در بدن باشد و بطورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود تا وقتى همه
خوب نشده اند، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد ولى اگر به قدرى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب
شود، هر كدام كه خوب شد، بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.
مسأله 863 اگر مقدار سر سوزنى خون حيض يا خون سگ، يا خوك يا بقيه حيوانهاى حرام گوشت، در بدن يا
لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است و همچنين است خون نفاس و استحاضه و كافر و مردار على الاحوط. ولى
خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه
روى هم كمتر از درهم باشد(كه تقريباً به اندازه يك اشرفى مى شود) نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
مسأله 864 خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد يك خون حساب مى شود، ولى اگر پشت آن،
جدا، خونى شود، و بهم متصل نشود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خونى كه در پشت و روى لباس است
روى هم كمتر از درهم باشد، نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 865 اگر خون، روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى
شود، و روى
لباس و آستر آن بهم متصل نباشد بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روى لباس و آستر، كمتر
از درهم باشد، نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 866 اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به
آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند، نماز با آن باطل است. بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه
درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند، نماز خواندن با آن اشكال دارد.
مسأله 867 اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون نجس شود، اگر چه مقدارى كه نجس
شده كمتر از درهم باشد، نمى شود با آن نماز خواند.
مسأله 868 اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد، مثلاً يك
قطره بول روى آن بريزد نماز خواندن با آن جايز نيست.
مسأله 869 اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نمى شود با آنها عورت را پوشانيد نجس
باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد، نماز با آنها صحيح است، و نيز اگر با انگشترى نجس
نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 870 جايز است كه چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوى نجس همراه نمازگزار باشد.
مسأله 871 زنى كه پرستار بچه خود مى باشد چه پسر باشد و چه دختر و به بول او لباسش نجس شده و بيشتر
از يك لباس ندارد، هر گاه شبانه روزى يك مرتبه لباس
خود را آب بكشد، اگر چه تا روز ديگر لباسش به بول بچه نجس
شود، مى تواند با آن لباس نماز بخواند. ولى احتياط مستحب آنست كه لباس خود را طراف عصر براى نماز ظهر و عصر
آب بكشد.
مسأله 872 هر گاه لباس پرستار به بول بچه اى كه از خودش نيست نجس شود، اگرچه روزى يك مرتبه آنرا آب
بكشد، چنانچه بعد از آن نجس شود نماز خواندن در آن لباس خالى از اشكال نيست.
چيزهائى كه در لباس نماز گزار مستحب است
مسأله 873 چند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است: عمامه با تحت الحنك، پوشيدن
عبا و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و استعمال بوى خوش و دست كردن انگشترى عقيق.
چيزهائى كه در لباس نمازگزار مكروه است
مسأله 874 چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است و از آنجمله است: پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ و
لباس شرابخوار و لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند و لباسى كه نقش صورت دارد. و نيز باز بودن تكمه هاى لباس
و دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد مكروه مى باشد.
مكان نمازگزار
مكان نمازگزار نه شرط دارد:
شرط اول: آنكه مباح باشد.
مسأله 875 كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگر چه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد، نمازش باطل
است. ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد.
مسأله 876 نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است، بدون اجازه كسى كه منفعت ملك، مال او
مى باشد باطل است، مثلاً در خانه اجاره اى اگر صاحب خانه يا ديگرى بدون اجازه كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز
بخواند نمازش باطل است، و همچنين است اگر در ملكى كه ديگرى در آن حقى دارد نماز بخواند، مثلاً اگر ميت
وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند، تا وقتى ثلث را جدا نكنند، نمى شود در ملك او نماز خواند.
مسأله 877 كسى كه در مسجد نشسته، اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند نمازش باطل
است على الاحوط.
مسأله 878 اگر در جائى كه نمى
داند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جائى كه غصبى
بودن آنرا فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است، ولى كسى كه خودش جائى را
غصب كرده، اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند اگر چه حكم به بطلان نمازش نمى توان كرد، لكن احوط آنست كه
اكتفا به آن نماز ننموده و در جاى ديگرى دوباره آنرا بخواند.
مسأله 879 اگر بداند جائى غصبى است، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است و در آنجا نماز
بخواند، نماز او باطل مى باشد.
مسأله 880 كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه مثلاً ماشين يا تخت هاى آن يا حيوان
سوارى يا زين آن غصبى باشد نماز او باطل است در صورتى كه سجده بر جاى غصبى نمايد يا فضا مغصوب باشد مثل
فضاء داخل ماشين غصبى. و اما چنانچه فضاء مغصوب نباشد و سجود به نحو ايماء و اشاره باشد و قصد قربت هم
بتواند بكند در اين صورت احتياط مستحبى اعاده آن است و همچنين است اگر بخواهد بر آن حيوان نماز مستحبى
بخواند.
مسأله 881 كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد بدون اجازه شريكش نمى تواند در
آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.
مسأله 882 اگر با عين پولى كه خمس و زكات آنرا نداده ملكى بخرد، تصرف او در آن ملك حرام، و نمازش هم
در آن باطل است.
مسأله 883 اگر صاحب ملك به زبان اجازه نماز خواندن بدهد، وانسان بداند كه قلباً راضى نيست، نماز
خواندن در ملك او باطل است. و اگر اجازه
ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضى است نماز صحيح است.
مسأله 884 تصرف در ملك ميتى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است، ولى اگر
بدهى او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند، تصرف و نماز در ملك او اشكال ندارد.
مسأله 885 تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است، حرام و نماز در آن باطل است، ولى اگر ضامن
شوند كه قرضهاى او را بپردازند، يا اينكه طلبكارها و وصى ميت يا طلبكارها و حاكم شرع اجازه بدهند، تصرف و نماز
در ملك او مانعى ندارد.
مسأله 886 اگر ميت قرض نداشته باشد، ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرف در
ملك او حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله 887 نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اينها كه براى واردين آماده است اشكال ندارد، چون
اطمينان به رضا حاصل است، ولى در غير اين قبيل جاها در صورتى مى شود نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد، يا
حرفى بزند كه معلوم شود براى نماز خواندن اذن داده است، مثل اينكه به كسى اجازه دهد در ملك او بنشيند و
بخوابد، كه از اينها فهميده مى شود براى نماز خواندن هم اذن داده است.
مسأله 888 در زمين بسيار وسيعى كه براى او مشكل است موقع نماز از آنجا بجاى ديگر برود، بى اجازه مالك
مى شود نماز خواند.
شرط دوم:
مسأله 889 مكان نمازگزار بايد بى حركت باشد. واگر به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر ناچار باشد در جائى
كه حركت دارد، مانند اتو مبيل و كشتى و ترن نماز
بخواند، به قدرى كه ممكن است بايد، در حال حركت چيزى نخواند
و اگر آنها از قبله به طرف ديگرى حركت كنند، به طرف قبله برگردد.
مسأله 890 نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و ترن و مانند اينها، وقتى ايستاده اند مانعى ندارد.
مسأله 891 روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه نمى شود بى حركت ماند نماز باطل است.
شرط سوم:
مسأله 892 در جائى كه به واسطه باد يا باران يازيادتى جمعيت، انسان اطمينان دارد كه نمى تواند نماز را تمام
كند، نمى تواند شروع به نماز نمايد، ولى چنانچه شك دارد و احتمال مى دهد كه بتواند نماز را تمام كند، مى تواند
رجاءاً شروع به نماز نمايد.
شرط چهارم : آنكه در جائى كه ماندن در آن حرام است،مثلاً زير سقفى كه نزديك است خراب شود نماز
نخواند. لكن اقوى آنست كه حرمت ماندن در آن موجب بطلان نماز نمى شود هر چند كه اعاده احوط است.
شرط پنجم : آنكه روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است مثل فرشى كه اسم خدا يا قرآن بر آن
نوشته شده نماز نخواند چونكه موجب هتك دين است بلكه در بعضى موارد موجب كفر است و ممكن نيست به اين
گونه نماز قصد قربت نمود.
شرط ششم : آنكه در جائى كه سقف آن كوتاه است و نمى تواند در آنجا راست بايستد، يا به اندازه اى كوچك
است كه جاى ركوع و سجود ندارد، نماز نخواند. و اگر ناچار شود كه در چنين جائى نماز بخواند، بايد به قدرى كه
ممكن است قيام و ركوع و سجود را بجا آورد.
شرط هفتم:
مسأله 893 بنابر اقوى بايد جلوتر از
قبر پيغمبر و امام عليه السلام نماز نخواند، و همچنين مساوى با آن نماز
نخواند بنابر احتياط واجب.
مسأله 894 اگردر نماز چيزى مانند ديوار بين او و قبر مطهر باشد كه بى احترامى نشود اشكال ندارد، ولى
فاصله شدن صندوق شريف و ضريح و پارچه اى كه روى آن افتاده كافى نيست.
شرط هفتم: آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است بطورى تر نباشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولى
جائى كه پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد، در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل است. و احتياط مستحب
آنست كه مكان نمازگزار اصلاً نجس نباشد.
شرط نهم: آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها و سر انگشتان پاى او، بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا
بلندتر نباشد، و تفصيل اين مسأله در احكام سجده گفته مى شود.
مسأله 895 لازم نيست زن در حال نماز عقب تر از مرد بايستد، و جاى سجده او از جاى ايستادن مرد كمى
عقب تر باشد، اگر چه احوط است. لكن در صورتى كه عقب تر نباشد احتياط واجب آنست كه لااقل به مقدار يك ذراع
بين مرد و زن فاصله باشد.
مسأله 896 مكروه است زن برابر مرد يا جلوتر بايستد و باهم وارد نماز شوند ولى چنانچه بين آنها يك ذراع
فاصله باشد واجب نيست كه نماز را دوباره بخوانند، و اگر يكى زودتر از ديگرى به نماز بايستد نماز او صحيح است، و
همچنين كسى كه بعد مشغول نماز شده واجب نيست نمازش را دوباره بخواند در صورت فاصله يك ذراع.
مسأله 897 اگر بين مرد و زن ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد كه
يكديگر را نبينند، و يا بين آنان اقلاً ده ذراع كه
تقريباً پنج ذرع مى شود فاصله باشد، و يا آنكه مكان يكى از آنان به قدرى بلند باشد كه نگويند زن جلوتر از مرد يا برابر
او ايستاده است كراهت برطرف مى شود.
مسأله 898 مشهور بين علماء آنست بودن مرد و زن نامحرم در اطاقى كه كسى در آنجا نيست و كسى هم
نمى تواند وارد شود حرام است، لكن ادله حرمت قابل اشكال است سنداً و دلالةً و احتياط مستحب آنست كه در آنجا
نماز نخوانند ولى اگر يكى از آنها مشغول نماز باشد و ديگرى كه با او نامحرم است وارد شود نماز او اشكال ندارد.
مسأله 899 نماز خواندن در جائى كه تار و مانند آن استعمال مى كنند در صورتى كه ضرورتى اقتضا نكند و
وقت هم واسع باشد، باطل است لكن اگر قصد قربت از او متمشى شود اقوى صحت است.
مسأله 900 احتياط واجب آنست كه در خانه كعبه و بر بام آن نماز واجب نخوانند، ولى در حال ناچارى
اشكال ندارد.
مسأله 901 خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد بلكه مستحب است در داخل خانه
مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند.
جاهائى كه نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 902 در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است كه نماز را درمسجد بخوانند، و بهتر از همه مسجدها
مسجد الحرام است، و بعد از آن مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم وبعد مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بيت
المقدس و بعد از مسجد بيت المقدس، مسجد جامع هر شهر و بعد ازآن مسجد
محله و بعد از مسجد محله، مسجد
بازار است.
مسأله 903 براى زنها نماز خواندن در خانه، بلكه در صندوقخانه واطاق عقب بهتر است، ولى اگر بتوانند كاملاً
خود را از نامحرم حفظ كنند، و در مسجد نماز بخوانند فضيلت مسجد را درك خواهند نمود.
مسأله 904 نماز در حرم امامان عليهم السلام مستحب بلكه بهتر از مسجد است، ونماز درحرم مطهر حضرت
امير المؤمنين عليه السلام برابر دويست هزارنماز است .
مسأله 905 زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحب است، و همسايه مسجد
اگرعذرى نداشته باشد مكروه است در غير مسجدنماز بخواند.
مسأله 906 مستحب است انسان باكسى كه در مسجد حاضر نمى شود غذانخورد و در كارها با او مشورت
نكند و همسايه او نشود و از او زن نگيرد و به او زن ندهد.
جاهائى كه نماز خواندن در آنها مكروه است
مسأله 907 نماز خواندن در چند جا بنابرمشهور مكروه است و از آن جمله است : حمام، زمين نمكزار، مقابل
انسان، مقابل درى كه باز است، در جاده، خيابان
و كوچه اگربراى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد حرام و بنابر احتياط واجب نماز باطل
است، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و چاله اى كه محل بول باشد، روبروى
عكس و مجسمه چيزى كه روح دارد مگر آنكه روى آن پرده بكشند، در اطاقى كه جنب در آن باشد، در جائى كه عكس
باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر، در قبرستان ولكن دليلى بر كراهت بعض
ازمذكورات نداريم .
مسأله 908 كسى كه در
محل عبور مردم نماز مى خواند، يا كسى روبروى اوست مستحب است جلوى خود
چيزى بگذارد، و اگر چوب يا ريسمانى هم باشد كافى است
احكام مسجد
مسأله 909 نجس كردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است، و هر كس بفهمد كه نجس
شده است بايد فوراً نجاست آنرا برطرف كند، و احتياط واجب آنست كه طرف بيرون ديوار مسجد راهم نجس نكنند،
و اگرنجس شود نجاستش رابر طرف نمايند .
مسأله 910 اگر نتواند مسجد راتطهير نمايد، ياكمك لازم داشته باشد و پيدا نكند، تطهير مسجد بر او واجب
نيست، ولى بنابر احتياط واجب، بايد به كسى كه مى تواند تطهير كند اطلاع دهد.
مسأله 911 اگر جائى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن ممكن نيست بايد آنجا رابكنند، و اگر تطهير
آنهم متوقف باشد برخراب كردن مقداركمى از آن جايز است آن مقدار كم راخراب نمايند، وپركردن جائى كه كنده اند،
و ساختن مقدار كمى راكه خراب كرده اند، واجب نيست . ولى اگرچيزى مانندآجر مسجد نجس شود در صورتى كه
ممكن باشد، بايد بعد از آب كشيدن بجاى اولش بگذارند.
مسأله 912 اگر مسجدى راغصب كنند و بجاى آن خانه و مانند آن بسازند يا بطورى خراب شود كه نماز
خواندن در آن ممكن نباشد، باز هم نجس كردن آن حرام، و تطهير آن واجب است.
مسأله 913 نجس كردن حرم امامان عليهم السلام حرام است . واگر يكى از آنهانجس شود، چنانچه نجس
ماندن آن بى احترامى باشد تطهير آن واجب است بلكه احتياط مستحب آنست كه اگربى احترامى هم نباشد آن
راتطهيركنند.
مسأله 914 اگر حصيرمسجد نجس شود بايد آن راآب بكشند،
ولى چنانچه بواسطه آب كشيدن خراب
مى شود، و بريدن جاى نجس بهتر است بايد آن را ببرند.
مسأله 915 بردن عين نجس مانندخون در مسجد اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است، بلكه احتياط
واجب آنست كه اگر بى احترامى هم نباشد، عين نجس رادر مسجد الحرام به حدود قديمى آن نبرند، ولى بردن چيزى
كه نجس شده در صورتى حرام است كه بى احترامى به مسجد باشد.
مسأله 916 اگر مسجد رابراى روضه خوانى چادر بزنند و فرش كنندو سياهى بكوبند و اسباب چاى در آن
ببرند، در صورتى كه اين كارها به مسجد ضررنرساند ومانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد.
مسأله 917 بنابر احتياط واجب نبايد مسجد رابه طلا زينت نمايند و نبايد صورت چيزهائى كه مثل انسان و
حيوان روح دارد، در مسجد نقش كنند و نقاشى چيزهائى كه روح ندارد، مثل گل و بوته مكروه است.
مسأله 918 اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آنرا بفروشند يا داخل ملك و جاده نمايند. و اين در صورتى
است كه از اجزاء مسجد باشد، و اما اگر چيزى رابعد از ساخته شدن مسجد وقف بر مسجد نمودند و بعداً از استفاده
افتاد و خواستند كه در مسجد ديگر از آن استفاده نمايند، بايد جهت مسجد ديگر آنرا بخرند و وجه آنرا در همان
مسجد اول صرف نمايند.
مسأله 919 فروختن در وپنجره و چيزهاى ديگرمسجد حرام است، واگر مسجد خراب شود بايد اينها راصرف
تعمير همان مسجد كنند، و چنانچه بدرد آن مسجد نخورد بايد در مسجد ديگر مصرف شود، ولى اگر بدرد مسجدهاى
ديگر هم نخورد، مى توانند آنرا بفروشند و پول آنرا اگر ممكن است صرف تعمير همان
مسجد و گرنه صرف تعمير
مسجد ديگر نمايند.
مسأله 920 ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد مستحب است، واگر مسجدى
طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد مى توانند آنرا خراب كنند و دو باره بسازند، بلكه مى توانند مسجدى راكه
خراب نشده براى احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند يعنى بر زمين آن اضافه نمايند.
مسأله 921 تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است، و كسى كه مى خواهد مسجد برود
مستحب است خود راخوشبو كند، و لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد، و ته كفش خود را وارسى كند كه نجاستى به آن
نباشد، و موقع داخل شدن به مسجد اول پاى راست و موقع بيرون آمدن اول پاى چپ رابگذارد، و همچنين مستحب
است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر ازمسجد بيرون رود.
مسأله 922 وقتى انسان وارد مسجد مى شود، مستحب است دو ركعت نماز بقصد تحيت و احترام مسجد
بخواند، و اگر نماز واجب يامستحب ديگرى هم بخواند كافى است.
مسأله 923 خوابيدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد، و صحبت كردن راجع به كارهاى دنيا، و مشغول
صنعت شدن، و خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد مكروه است. و نيز مكروه است آب دهان و بينى و
اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و چيز گمشده اى راطلب كند، و صداى خود رابلند كند، ولى بلند كردن صدابراى
اذان مانعى ندارد.
مسأله 924 راه دادن بچه و ديوانه به مسجد مكروه است، و كسى كه پياز و سير و مانند اينها خورده كه بوى
دهانش مردم رااذيت مى كند مكروه است به مسجد برود.
اذان و اقامة
مسأله 925 براى مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاى واجب يوميه اذان و همچنين اقامه بگويند، بلكه
ترك اقامه سزاوار نيست، ولى پيش از نمازهاى واجب غير يوميه مثل نماز آيات، مستحب است سه مرتبه بگويند
الصّلوة .
مسأله 926 مستحب است در روز اولى كه بچه به دنيا مى آيد ياپيش از آنكه بند نافش بيفتد، در گوش راست او
اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله 927 اذان هجده جمله است : اَللهُ اَكْبَرُ چهار مرتبه اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ اللهِ، حَىَّ عَلَى
الصَّلوةِ، حَىَّ عَلى الفَلاح، حَىَّ عَلى خَيرِ العَمَلِ، اللهُ اَكْبَرُ، لا اِلهَ اِلا اللهُ هر يك دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است يعنى دو مرتبه
اَلله اَكْبَرُ از اول اذان و يك مرتبه لا اِلهَ اِلا اللهُ از آخر آن كم مى شود و بعد از گفتن حَىَّ عَلى خَيرِ العَمَلِ، بايد دو مرتبه قَدْ قامَتِ
الصَّلوةُ اضافه نمود.
مسأله 928 اَشْهُدُ اَنَّ عَليّاً وَلىُّ اللهِ جزء اذان و اقامه نيست. ولى خوبست بعد از اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ اللهِ، به قصد
قربت گفته شود.
ترجمه اذان و اقامه
الله اكبر يعنى خداى تعالى بزرگتر از آنست كه او را وصف كنند. اشهد ان لا اله الا الله يعنى شهادت مى دهم كه غير
خدائى كه يكتا و بى همتا است خداى ديگرى سزاوار پرستش نيست. اشهد ان محمداً رسول الله يعنى شهادت مى دهم كه
حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله وسلم پيغمبر و فرستاده خداست. اشهد ان عليا اميرالمؤمنين ولى الله يعنى
شهادت مى دهم كه حضرت على عليه الصلاة والسلام اميرالؤمنين و ولى خدا بر همه
خلق است. حى على الصلوة يعنى
بشتاب براى نماز. حى على الفلاح يعنى بشتاب براى رستگارى. حى على خيرالعمل يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه
نماز است. قد قامت الصلوة يعنى بتحقيق نماز برپاشد. لا اله الاالله يعنى خدائى سزاوار پرستش نيست مگرخدائى كه
يكتا و بى همتا است.
مسأله 929 بين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله نشود، و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد،
بايد دوباره آنرا از سربگيرد.
مسأله 930 اگر در اذان و اقامه صدا رادر گلوبيندازد چنانچه غنا شود يعنى بطور آوازه خوانى كه درمجالس لهو
و بازيگرى معمول است، اذان و اقامه را بگويد حرام است، و اگر غنا نشود مكروه مى باشد.
مسأله 931 در پنج نماز اذان ساقط ميشود: اول نماز عصر روز جمعه بنابر مشهور. دوم نماز عصر روز عرفه كه
روز نهم ذيحجه است. سوم نماز عشاء شب عيد قربان، براى كسى كه در مشعر الحرام باشد. چهارم نماز عصر و عشاء
زن مستحاضه بنابر مشهور. پنجم نماز عصر و عشاء كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول خوددارى كند و همچنين
است بنابر مشهور كسى كه نمى تواند از غائط خوددارى كند. و در اين پنج نماز در صورتى اذان ساقط مى شود، كه با
نماز قبلى هيچ فاصله نشود، يا فاصله كمى بين آنها باشد، ولى فاصله شدن نافله ضرر دارد . و هر جاكه جمع بين ظهر و
عصر يا بين مغرب و عشاء نمود ترك اذان در دومى مانعى ندارد و در احاديث صحيحه نقل شده كه حضرت جمع بين
دو نماز نمودند و در دومى اذان نگفتند.
مسأله 932 اگربراى نمازجماعتى اذان و اقامه گفته باشند
كسى كه باآن جماعت نماز مى خواند، مى تواند براى
نماز خود رجاءاً اذان و اقامه بگويد.
مسأله 933 اگر براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببيند جماعت تمام شده، تا وقتى كه صفها بهم
نخورده و جمعيت متفرق نشده نمى تواند براى نماز خود اذان و اقامه بگويد .
مسأله 934 در جائى كه عده اى مشغول نماز جماعتند يا نماز آنان تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است،
اگر انسان بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه برپا مى شود، نماز بخواند، باسه شرط اذان و اقامه از او ساقط
مى شود: اول آنكه براى آن نماز، اذان واقامه گفته باشند. دوم آنكه نماز جماعت باطل نباشد. سوم آنكه نماز او و نماز
جماعت در يك مكان باشد، پس اگر نماز جماعت، داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز
بخواند،مستحب است اذان و اقامه بگويد. لكن چنانچه نماز جماعت در مسجد نباشد سقوط اذان و اقامه محل تامل
است و اگر رجاءاً بجا بياورد مانعى ندارد.
مسأله 935 اگر در شرط دوم از شرطهائى كه در مسأله پيش گفته شد شك كند، يعنى شك كند كه نماز جماعت
صحيح بوده يانه اذان و اقامه از او ساقط است ولى اگر در يكى از دو شرط ديگر شك كند، مستحباً يا رجاءاً اذان و اقامه
بگويد .
مسأله 936 كسى كه اذان و اقامه ديگرى را مى شنود، مستحب است هر قسمتى راكه مى شنود بگويد.
مسأله 937 كسى كه اذان و اقامه ديگرى را شنيده، چه با او گفته باشد يا نه در صورتى كه بين آن اذان و اقامه و
نمازى كه مى خواهد بخواند، زياد
فاصله نشده باشد مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد.
مسأله 938 اگر مرد اذان زن رابا قصد لذت بشنود، اذان او ساقط نمى شود بلكه اگر قصد لذت هم نداشته
باشد، ساقط شدن اذان اشكال دارد.
مسأله 939 اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، ولى در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگويد
كافيست.
مسأله 940 اقامه بايد بعد از اذان گفته شود، واگر قبل از اذان بگويند صحيح نيست.
مسأله 941 اگركلمات اذان و اقامه رابدون ترتيب بگويد مثلاً حى على الفلاح راپيش از حى على الصلاة بگويد،
بايد از جائى كه ترتيب بهم خورده، دو باره بگويد.
مسأله 942 بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بين آنها بقدرى فاصله دهد، كه اذانى را كه گفته اذان اين
اقامه حساب نشود مستحب است دو باره اذان و اقامه رابگويد. و نيز اگربين اذان و اقامه و نماز بقدرى فاصله دهد كه
اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براى آن نماز، اذان و اقامه بگويد .
مسأله 943 اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود، پس اگر به عربى غلط بگويد، يا بجاى حرفى حرف
ديگر بگويد، يا مثلا ترجمه آنها رابه فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله 944 اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود، و اگر عمداً يااز روى فراموشى پيش از
وقت بگويد باطل است .
مسأله 945 اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يانه، بايد اذان رابگويد ، ولى اگر مشغول اقامه شود
وشك كندكه اذان گفته يا نه، گفتن اذان لازم نيست.
مسأله 946
اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتى را بگويد شك كندكه قسمت پيش ازآن را گفته يا نه،
بايد قسمتى را كه در گفتن آن شك كرده بگويد
ولى اگردر حال گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش از آنست گفته يانه، گفتن آن لازم نيست.
مسأله 947 مستحب است انسان در موقع گفتن اذان رو به قبله بايستد، و با وضو يا غسل باشد، و دستها را به
گوش بگذارد، و صدارا بلند نمايد و بكشد، و بين جمله هاى اذان كمى فاصله دهدو بين آنها حرف نزند.
مسأله 948 مستحب است انسان در موقع گفتن اقامه راه نرود، و آن را از اذان آهسته تر بگويد، و جمله هاى آنرا
بهم نچسباند ولى به اندازه اى كه بين جمله هاى اذان فاصله مى دهد، بين جمله هاى اقامه فاصله ندهد.
مسأله 949 مستحب است بين اذان و اقامه يك قدم بر دارد، يا قدرى بنشيند يا سجده كند، يا ذكر بگويد، يا
دعا بخواند، يا قدرى ساكت باشد، يا حرفى بزند يا دو ركعت نماز بخواند، ولى حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح و
مغرب مستحب نيست.
مسأله 950 مستحب است كسى راكه براى گفتن اذان معين مى كنند، عادل و وقت شناس و صدايش بلند
باشد، و اذان رادر جاى بلند بگويد .
واجبات نماز
واجبات نماز
واجبات نماز يازده چيز است : اول نيت. دوم قيام يعنى ايستادن. سوم تكبيرة الاحرام يعنى گفتن الله اكبر دراول نماز. چهارم ركوع. پنجم سجود. ششم قرائت. هفتم
ذكر. هشتم تشهد. نهم سلام. دهم ترتيب. يازدهم موالات يعنى پى درپى بودن اجزاء نماز.
مسأله 951 بعضى از واجبات نماز ركن است، يعنى اگر انسان آنها را بجا نياورد، يا در نماز اضافه كند، عمداً
باشد يا اشتباهاً نماز باطل مى شود، و بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمداً كم يا زياد شود نماز باطل مى شود، و
چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى شود، و ركن نماز پنج چيز است: اول نيت. دوم تكبيرة الاحرام (1).
سوم قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع يعنى ايستادن پيش از ركوع . چهارم ركوع. پنجم دو
سجده.
مسأله 952 انسان بايد نماز را به نيت قربت ، يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد ، و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند يا مثلاً به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر ميخوانم قربةً الى الله.
مسأله 953 اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم و معين نكند ظهر است يا
عصر نماز او باطل است. و نيز كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است، اگردر وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز
قضا يانماز ظهر رابخواند، بايد نمازى را كه مى خواند، در نيت معين كند.
مسأله 954 انسان بايد از اول تاآخر نماز به نيت خود باقى باشد، پس اگر در بين نمازبطورى غافل شود كه اگر
بپرسند چه مى كنى نداند چه
بگويد نمازش باطل است.
مسأله 955 انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس كسى كه ريا كند يعنى براى نشان
دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط براى مردم باشد، يا خدا و مردم هردو را در نظربگيرد .
مسأله 956 اگر قسمتى از نماز راهم براى غير خدا بجا آورد نماز باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل
حمد و سوره، چه مستحب باشد مانند قنوت بلكه اگرتمام نماز را براى خدا بجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در
جاى مخصوصى مثل مسجد، يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت يا بطرز مخصوصى، مثلاً با جماعت نماز بخواند،
نمازش باطل است.
تكبيرة الاحرام
مسأله 957 گفتن اللهُ اَكْبَر در اول هر نماز، واجب و ركن است، و بايد حروف الله و حروف اكبر و دو كلمه الله و
اكبر را پشت سر هم بگويد، و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود، و اگر به عربى غلط بگويد يا مثلاً ترجمه
آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله 958 احتياط مستحب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش ازآن مى خواند، مثلاً به اقامه
يا به دعائى كه پيش از تكبير مى خواند نچسباند.
مسأله 959 اگر انسان بخواهد الله اكبر رابه چيزى كه بعد از آن مى خواند مثلاً به بسم الله الرَّحْمن الرَّحيم بچسباند،
بايد ( ر ) اكبر را پيش (ضمه )بدهد.
مسأله 960 موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد، و اگر عمداً درحالى كه بدنش حركت دارد، تكبيرة
الاحرام را بگويد باطل است.
مسأله 961 تكبير و حمد و سوره
و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش بشنود، و اگر بواسطه سنگينى يا
كرى گوش يا سر و صداى زياد نمى شنود بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
مسأله 962 كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمى تواند الله اكبر رادرست بگويد بايد به هر طور كه
مى تواند بگويد، و اگر هيچ نمى تواند بگويد بايد در قلب خود بگذراند، و براى تكبير اشاره كند و زبانش را هم اگر
مى تواند حركت دهد.
مسأله 963 مستحب است قبل از تكبيرة الاحرام بگويد : «يامُحسِنُ قَدْ اَتاكَ المُسىُ وَ قَدْاَمَرتَ اَلْمُحْسِنَ اَنْ
يَتَجاوَزَعَنِ الْمُسئِ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا المُسىُ بِحَقّ مُحَمّد وَ آلِ مُحَمّد صَلِّ عَلى مُحَمّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما
تَعْلَّمُ مِنّى»يعنى اى خدائى كه به بندگان احسان مى كنى بنده گنه كار به در خانه تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكو كار از
گناهكار بگذرد تو نيكوكارى و من گناهكار، بحق محمد و آل محمد صلى الله عليه وآله و سلم رحمت خود را بر محمد
و آل محمد بفرست و از بديهائى كه مى دانى از من سر زده بگذر.
مسأله 964 مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز، و تكبيرهاى بين نماز دستها راتا مقابل گوشها بالا ببرد.
مسأله 965 اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام راگفته يانه، چنانچه مشغول خواندن چيزى شده به شك خود
اعتنانكند، و اگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد.
مسأله 966 اگربعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آنرا صحيح گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزى
شده به شك خود اعتنا نكند، و اگر چيزى
نخوانده بايد تكبير را بگويد، و احتياط واجب آنست كه اول عملى كه نماز را
باطل ميكند انجام دهد، مثلاً صورت خود را از قبله بر گرداند بعد تكبير رابگويد .
قيام (ايستادن)
مسأله 967 قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند ركن
است، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست. و اگر كسى آنرا از روى فراموشى ترك كند
نمازش صحيح است.
مسأله 968 واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد ازآن مقدارى بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير
گفته است.
مسأله 969 اگرركوع رافراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد بايستد و به
ركوع رود، و اگر بدون اينكه بايستد بحال خميدگى به ركوع بر گردد، چون قيام متصل به ركوع رابجا نياورده نماز او
باطل است.
مسأله 970 موقعى كه ايستاده است بايد بدن را حركت ندهد و به طرفى خم نشود و به جائى تكيه نكند . ولى
اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها راحركت دهد اشكال ندارد و احتياط واجب آنست كه در
حال قيام گردن را راست نگهدارد واما راست نگهداشتن سر لازم نيست.
مسأله 971 اگر موقعى كه ايستاده، از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جائى تكيه
كند اشكال ندارد، ولى در قيام موقع گفتن تكبيرة الاحرام اگر از روى فراموشى هم باشد بنابر احتياط مستحب بايد نماز
راتمام كند و دوباره بخواند . و بنابراقوى مى تواند نماز
را بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 972 احتياط واجب آنست كه در موقع ايستادن هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن
روى هر دو پا باشد، و اگر روى يك پا باشد اشكال ندارد.
مسأله 973 كسى كه مى تواند درست بايستد، اگرپاها راخيلى گشاد بگذارد كه صدق ايستادن ننمايد، نمازش
باطل است.
مسأله 974 موقعى كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزيست حتى موقع گفتن ذكرهاى مستحبى نماز، بايد
بدنش آرام باشد. و در موقعى كه مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن رابه طرف راست يا چپ حركت دهد
بايد چيزى نگويد، ولى «بحول الله وقوته اقوم واقعد» را بايد در حال برخاستن بگويد.
مسأله 975 اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلاً موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد، چنانچه
آنرا بقصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد، دور نيست وجوب اعاده نماز، و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد
ذكرى گفته باشد نماز صحيح است.
مسأله 976 حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد، اگر چه احتياط مستحب
آنست كه آنها راهم حركت ندهد.
مسأله 977 اگرموقع خواندن حمد و سوره يا خواندن تسبيحات، بى اختياربقدرى حركت كند كه از حال آرام
بودن بدن خارج شود، احتياط واجب آنست كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه رادر حال حركت خوانده دوباره بخواند.
مسأله 978 اگردربين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند، و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد، ولى
تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند.
مسأله 979 تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند. مثلاً
كسى كه در موقع ايستادن بدنش حركت
مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد، يابدنش راكج كند، يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد، بايد
به هر طور كه مى تواند ايستاده نماز بخواند ولى اگر به هيچ قسم حتى مثل حال ركوع هم نتواند بايستد، بايد راست
بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 980 تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند، و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طور كه
مى تواند بنشيند، و اگربه هيچ قسم نمى تواند بنشيند بايد به طورى كه در احكام قبله گفته شد به پهلوى راست بخوابد،
و اگر نمى تواند به پهلوى چپ، واگر آنهم ممكن نيست به پشت بخوابد، به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 981 كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگربعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع راايستاده بجا
آورد بايد بايستد و از حال ايستادن به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع راهم نشسته بجاآورد.
مسأله 982 كسى كه خوابيده نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بنشنيد بايد مقدارى راكه مى تواند نشسته
بخواند، و نيز اگر مى تواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى
نخواند.
مسأله 983 كسى كه نشسته نماز مى خواند اگر دربين نماز بتواند بايستد بايد مقدارى راكه مى تواند ايستاده
بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند.
مسأله 984 كسى كه مى تواند بايستد اگربترسد كه بواسطه ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد مى تواند
نشسته نماز بخواند، و اگر از نشستن هم بترسد مى
تواند خوابيده نماز بخواند.
مسأله 985 اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند بايد نماز راتأخير بيندازد، پس
اگر نتوانست بايستد در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز رابجا آورد. و چنانچه در اول وقت نماز را رجاءاً نشسته خواند
و در آخر وقت توانست كه ايستاده بخواند بايد اعاده نمايد.
مسأله 986 مستحب است در حال ايستادن، بدن راراست نگهدارد، شانه ها راپائين بيندازد، دستها را روى
رانها بگذارد، انگشتها رابهم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن رابطور مساوى روى دو پابيندازد،
باخضوع و خشوع باشد، پاهاراپس و پيش نگذارد،اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله ، دهد و
اگر زن است پاها رابهم بچسباند.
قرائت
مسأله 987 در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميه انسان بايد، اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام
بخواند .
مسأله 988 اگر وقت نماز تنگ باشد، يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلاً بترسد كه اگرسوره را بخواند،
دزد يا درنده ياچيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند.
مسأله 989 اگر عمداً سوره راپيش از حمد بخواند نمازش باطل است، و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد
بخواند ودر بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد سوره رااز اول بخواند.
مسأله 990 اگر حمد و سوره يا يكى از آنها رافراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح
است .
مسأله 991 اگرپيش از آنكه براى ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده بايد بخواند، و اگر بفهمد
سوره را نخوانده بايد
فقط سوره را بخواند، ولى اگر بفهمد حمد تنها رانخوانده بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره
را بخواند، و نيز اگر خم شود و پيش از آنكه به ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره ياسوره تنها ياحمد تنها را نخوانده ،
بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد .
مسأله 992 اگر درنماز يكى از چهار سوره اى راكه آيه سجده دارد و در مسأله 361 گفته شد، عمداًبخواند،
نمازش باطل است .
مسأله 993 اگراشتباهاًمشغول خواندن سوره اى شود كه سجده واجب دارد چنانچه پيش از رسيدن به آيه
سجده بفهمد، بايد آن سوره رارها كند و سوره ديگر بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، مى تواند سوره
راتمام كند و احتياطاً در حال نماز بدل از سجده تلاوت ايماء كند و بعد از نماز سجده آنرا بجا آورد.
مسأله 994 اگردر نماز آيه سجده رابشنود، نمازش صحيح است و بايدبعد از نماز سجده آنرا بجاآورد. و در بين
نماز هم احتياطاً باسر اشاره نمايد.
مسأله 995 در نماز مستحبى خواندن سوره لازم نيست، اگر چه آن نماز بواسطه نذر كردن واجب شده باشد،
ولى در بعضى از نمازهاى مستحبى مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصى دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار
كرده باشد بايد همان سوره را بخواند.
مسأله 996 درنماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه
ودر ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين بخواند و اگر مشغول يكى از اينها شود، بنابر احتياط واجب نمى تواند آنرا
رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 997 اگر بعد از حمد مشغول خواندن
سوره قل هو الله احد يا سوره قل يا ايها الكافرون شود ولو به گفتن
بسم الله آنها نمى تواندآنرا رها كند و سوره ديگربخواند، ولى در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روى فراموشى
بجاى سوره جمعه و منافقين يكى از اين دو سوره رابخواند، تا به نصف نرسيده مى تواند آنرا رها كند و سوره جمعه و
منافقين رابخواند.
مسأله 998 اگر در نماز جمعه يانماز ظهر روز جمعه عمداً سوره قل هو الله أحد يا سوره قل ياايها الكافرون
بخواند، اگر چه به نصف نرسيده باشد، بنابراحتياط واجب نمى تواند رهاكند و سوره جمعه و منافقين رابخواند.
مسأله 999 اگر در نماز، غير از سوره قل هو الله احد و قل ياايها الكافرون، سوره ديگرى بخواند، تا به نصف
نرسيده مى تواند رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 1000 اگر مقدارى از سوره را فراموش كند، يا از روى ناچارى، مثلاً بواسطه تنگى وقت يا جهت ديگر
نشود آنرا تمام نمايد مى تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند، اگر چه از نصف گذشته باشد، يا سوره اى راكه
مى خوانده قل هو الله احد، يا قل يا ايها الكافرون باشد.
مسأله 1001 بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء رابلند بخواند ، و بر مرد و زن
واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند مگر نماز ظهر روز جمعه كه مخير است .
مسأله 1002 مرد بايد در نماز صبح و مغرب و عشاء مواظب باشد كه تمام كلمات حمد وسوره حتى حرف
آخر آنها را بلند بخواند.
مسأله 1003 زن
مى تواند حمد وسوره نماز صبح ومغرب و عشاء رابلنديا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم
صدايش را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.
مسأله 1004 اگر در جائى كه بايد نماز رابلند خواند، عمداً آهسته بخواند يا در جائى كه بايد آهسته خواند،
عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است. ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن حكم مسأله باشد و توجه به سئوال و ياد
گرفتن آن نداشته باشد صحيح است، و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده لازم نيست مقدارى راكه
خوانده دو باره بخواند.
مسأله 1005 اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش رابلند كند، مثل آنكه آنها رابا فرياد
بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1006 انسان بايد نماز راياد بگيرد كه غلط نخواند، و كسى كه به هيچ قسم نمى تواند صحيح آنرا ياد
بگيرد، بايد هر طور كه مى تواند بخواند. و احتياط مستحب آنست كه نماز را به جماعت بجا آورد.
مسأله 1007 كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را بخوبى نمى داند و مى تواند ياد بگيرد، چنانچه
وقت نماز وسعت دارد بايد ياد بگيرد، و اگر وقت تنگ است، بنابر احتياط واجب در صورتى كه ممكن باشد، بايد
نمازش را به جماعت بخواند.
مسأله 1008 مشهور بين علماء آنست كه مزد گرفتن براى ياد دادن واجبات نماز حرام است و ما در ادله آن
اشكال نموديم ولى براى مستحبات آن اشكال ندارد.
مسأله 1009 اگر يكى از كلمات يا سوره رانداند ، يا عمداًآنرا نگويد يا بجاى حرفى حرف ديگر بگويد مثلا
بجاى (ض ) (ظ) بگويد ، يا جائى كه بايد بدون زير و
زبر خوانده شود زير و زبر بدهد يا تشديد رانگويد نماز او باطل
است اگر مقصر باشد.
مسأله 1010 اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند و در نماز همانطور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، بايد
دوباره نماز را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد اگر كوتاهى در ياد گرفتن نموده.
مسأله 1011 اگر زير و زبر كلمه اى را نداند، يا نداند مثلاً كلمه اى به (س) است يا به(ص) بايد ياد بگيرد و
چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، مثل آنكه در أهدناالصراط المستقيم، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد
بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1012 اگر در كلمه اى واو و حرف قبل از واو در آن كلمه پيش داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه
همزه(ء) باشد مثل كلمه سوء، بنابر احتياط واجب بايد آن واو را مد بدهد يعنى آن را بكشد، و همچنين اگر در كلمه اى
الف باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد مثل (جاء)، بايد
الف آنرا بكشد، و نيز اگر در كلمه اى (ى) باشد و حرف پيش از(ى) در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از(ى) در
آن كلمه همزه باشد مثل(جىء)، بايد (ى) را با مد بخواند، و اگر بعد از اين واو و الف و يا بجاى همزه(ء)حرفى باشد كه
ساكن است يعنى زير و زبر و پيش ندارد، باز هم بايد اين سه حرف را با مد بخواند، مثلاً در ولاالضالين كه بعد از الف،
حرف لام ساكن است، بايد الف آنرا با مد
بخواند و چنانچه به دستورى كه گفته شد رفتار نكند احتياط واجب آنست كه
نماز را تمام كند و دوباره بخواند و يا بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1013 احتياط واجب آنست كه در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد، و معنى وقف به
حركت آنست كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد. مثلاً بگويد، الرحمن
الرحيم و ميم الرحيم را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد مالك يوم الدين. و معنى وصل به سكون آنست كه
زير يا زبر يا پيش كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند مثل آنكه بگويد الرحمن الرحيم و ميم الرحيم را
زير ندهد و فوراً مالك يوم الدين را بگويد.
مسأله 1014 در ركعت سوم و چهارم نماز مى تواند فقط يك حمد بخواند، يا يك مرتبه تسبيحات اربعه بگويد
يعنى: سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُللهِ وَ لا اِلهَ اِلاّاللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ و گفتن سه مرتبه مستحب است، پس در وسعت وقت خود را از ثواب
آن محروم ننمايد و مى تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد، و بهتر است در هر دو ركعت
تسبيحات بخواند.
مسأله 1015 در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
مسأله 1016 بر مرد واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز حمد يا تسبيحات را آهسته بخواند.
مسأله 1017 اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتياط واجب بايد بسم الله آنرا هم آهسته بگويد.
مسأله 1018 كسى كه نمى تواند تسبيحات را ياد
بگيرد، يا درست بخواند بايد در ركعت سوم و چهارم حمد
بخواند.
مسأله 1019 اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اينكه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از
ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگردر ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
مسأله 1020 اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اين كه در دو ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت
اول نماز با اينكه گمان مى كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن نمازش
صحيح است.
مسأله 1021 اگر در ركعت سوم يا چهارم مى خواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد، يا مى خواست
تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد، بنابر احتياط واجب بايد آنرا رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند، ولى
اگر عادتش خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده، مى تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
مسأله 1022 كسى كه عادت دارد در ركعت سوم يا چهارم تسبيحات بخواند، اگر بدون قصد مشغول خواندن
حمد شود، بنابر احتياط واجب بايد آنرا رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1023 در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات استغفار كند، مثلاً بگويد: استغفر الله
ربى و اتوب اليه. يا بگويد اللهم اغفرلى وكسى كه مشغول گفتن استغفار است، اگر شك كند كه حمد يا تسبيحات را
خوانده يا نه، بنابر احتياط واجب بايد برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند، و چنانچه عادت داشته در نماز فقط بعد
از تسبيحات استغفار كند بايد به شك خود اعتنا ننمايد
و اگر در جاهاى ديگر نماز هم استغفار مى كرده، بايد حمد يا
تسبيحات را بخواند، و نيز اگر نمازگزار پيش از خم شدن به ركوع در حالى كه مشغول گفتن استغفار نيست، شك كند كه
حمد يا تسبيحات را خوانده يانه، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1024 اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يانه، بايد به شك
خود اعتنا نكند و اما اگر در حال رفتن به ركوع شك كند اگر در ابتداى آن ملتفت شود بايد برگردد حمد يا تسبيحات را
به قصد قربت مطلقه بخواند ولى اگر خيلى نزديك به ركوع ملتفت شود احتياطاً بايد برگردد به قيام و حمد يا تسبيحات
اربعه را به نيت قربت مطلقه بخواند.
مسأله 1025 هر گاه شك كند كه آيه يا كلمه را درست گفته يا نه، اگر به چيزى كه بعد از آنست مشغول نشده،
بايد آن آيه يا كلمه را بطور صحيح بگويد و اگر به چيزى كه بعد از آنست مشغول شده، چنانچه آن چيز ركن باشد مثل
آنكه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند، و اگر ركن نباشد مثلاً
موقع گفتن الله الصمد شك كند كه قل هو الله احد را درست گفته يا نه، باز هم مى تواند به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر
احتياطاً آن آيه يا كلمه را بطور صحيح بگويد اشكال ندارد، و اگر چند مرتبه هم شك كند مى تواند چند بار بگويد، اما
اگر به وسواس برسد و باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره
بخواند.
مسأله 1026 مستحب است در ركعت اول، پيش از خواندن حمد بگويد: اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ و در
ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، بِسم الله را بلند بگويد، و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند
يعنى آنرا به آيه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت
مى خواند بعد از تمام شدن حمد امام، و اگر فرادى مى خواند بعد از آنكه حمد خودش تمام شد بگويد: اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ
الْعالَمين، و بعد از خواندن سوره قول هو اللهُ احد، يك يا دو يا سه مرتبه كذلك الله ربنا بگويد، و بعد از خواندن سوره
كمى صبر كند بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.
مسأله 1027 مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول، سوره انا انزلناه و در ركعت دوم، سوره قل هو الله
احد را بخواند.
مسأله 1028 مكروه است انسان در تمام نمازهاى يك شبانه روز، سوره قل هو الله احد را نخواند.
مسأله 1029 خواندن سوره قل هو الله احد به يك نفس مكروه است.
مسأله 1030 سوره اى را كه در ركعت اول خوانده مكروه است در ركعت دوم بخواند، ولى اگر سوره قل هو الله
احد را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست.
ركوع
مسأله 1031 در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد، و اين
عمل را ركوع مى گويند.
مسأله 1032 اگر به اندازه ركوع خم شود، ولى دستها را به زانو نگذارد
اشكال ندارد.
مسأله 1033 هر گاه ركوع را بطور غير معمول بجا آورد، مثلاً به چپ يا راست خم شود، اگر چه دستهاى او به
زانو برسد، صحيح نيست.
مسأله 1034 خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگر مثلاً براى كشتن جانور خم شود،
نمى توان آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود و به واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و
نماز باطل نمى شود.
مسأله 1035 كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر
كمى خم شود به زانو مى رسد، يا زانوى او پائين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد،
بايد به اندازه معمول خم شود.
مسأله 1036 كسى كه نشسته ركوع مى كند، بايد به قدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر
است به قدرى خم شود كه صورت، نزديك جاى سجده برسد.
مسأله 1037 احتياط واجب آنست كه در ركوع سه مرتبه سُبْحانَ اللهِ يا يك مرتبه سُبّحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ
بگويد، ذكرهاى ديگر هم به اين مقدار كافيست و در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك سبحان الله كافيست.
مسأله 1038 ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود، و مستحب است آن را سه يا پنج يا هفت
مرتبه بلكه بيشتر بگويند.
مسأله 1039 در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و در ذكر مستحب هم اگر آن را به قصد ذكرى كه
براى ركوع دستور داده اند بگويد، بنابر
احتياط واجب آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1040 اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مى گويد، بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن
بدن خارج شود بايد بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد، ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن
خارج نشود، يا انگشتان را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 1041 اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد نمازش باطل
است.
مسأله 1042 اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب عمداً سر از ركوع بردارد نمازش باطل است، و اگر سهواً سر
بردارد چنانچه پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود، يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام نكرده، بايد در حال آرامى بدن
دوباره ذكر را بگويد، و اگر بعد از آنكه از حال ركوع خارج شد يادش بيايد نماز او صحيح است.
مسأله 1043 اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، احتياط واجب آنست كه بقيه آنرا در حال برخاستن بگويد.
مسأله 1044 اگر به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نماز صحيح است، ولى بايد پيش از آنكه از
حال ركوع خارج شود، ذكر واجب يعنى سبحان ربى العظيم و بحمده يا سه مرتبه سبحان الله را بگويد.
مسأله 1045 هر گاه نتواند به اندازه ركوع خم شود بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند، و اگر موقعى هم كه
تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند بايد به هر اندازه مى تواند خم شود، و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد موقع
ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند،
و احتياط مستحب آنست كه نماز ديگرى هم بخواند، و براى ركوع آن باسر اشاره
نمايد.
مسأله 1046 كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، اگر در حال ايستادن يا نشستن نتواند ركوع كند، بايد
ايستاده نماز بخواند و براى ركوع باسر اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند، بايد به نيت ركوع چشم ها را هم بگذارد و ذكر
آنرا بگويد و به نيت برخاستن از ركوع چشمها را باز كند، و اگر از اين هم عاجز است بايد در قلب نيت ركوع كند و ذكر
آن را بگويد.
مسأله 1047 كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند، و براى ركوع فقط مى تواند در حالى كه نشسته
است كمى خم شود، يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره
نمايد، و احتياط مستحب آنست كه نماز ديگرى هم بخواند، و موقع ركوع آن بنشيند و هر قدر مى تواند براى ركوع خم
شود.
مسأله 1048 اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن سر بردارد و دو مرتبه به اندازه ركوع خم شود، يا
بعد از آنكه به اندازه ركوع خم شد و بدنش آرام گرفت، به قدرى خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد و دوباره به ركوع
برگردد چون ركوع زياد شده نمازش باطل است، و اين حكم در صورتيست كه رجوعش به ركوع، به قصد ركوع باشد
والا در آن تأمل است.
مسأله 1049 بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد، وبعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود، و اگر
عمداً پيش از ايستادن يا پيش از آرام گرفتن بدن
به سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 1050 اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده برسد يادش بيايد بايد بايستد بعد به ركوع رود،
و چنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد نمازش باطل است.
مسأله 1051 اگر بعد از آنكه پيشانى به زمين رسيد يا بعد از برداشتن سر از سجده اول يادش بيايد كه ركوع
نكرده، بنابر احتياط واجب بايد برگردد و بعد از ايستادن ركوع را بجا آورد، و پس از تمام كردن نماز دو سجده سهو بجا
آورد، و نماز را هم اعاده نمايد و يا اينكه نماز را بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1052 مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد و در ركوع زانوها را
به عقب دهد، و پشت را صاف نگهدارد، و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، وبين دو قدم را نگاه كند، و پيش از
ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد ولى آنرا به نيت ذكر ركوع نگويد، و بعد از آنكه از ركوع برخاست و راست ايستاد در
حال آرامى بدن بگويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه.
مسأله 1053 مستحب است در ركوع، زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
سجود
مسأله 1054 نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب بعد از ركوع دوسجده كند، و سجده
آنست كه پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين بگذارند.
مسأله 1055 دو سجده روى هم يك ركن است، كه اگر كسى در نماز واجب عمداً يا از روى فراموشى هر
دو را
ترك كند يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد نمازش باطل است.
مسأله 1056 اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند نماز باطل مى شود، و اگر سهواً يك سجده كم كند حكم آن
بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 1057 اگر پيشانى را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد سجده نكرده است اگر چه جاهاى ديگر به زمين
برسد، ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهواً جاهاى ديگر را به زمين نرساند، يا سهواً ذكر نگويد سجده صحيح
است.
مسأله 1058 احتياط واجب آنست كه در سجده سه مرتبه سُبْحانَ اللهِ يا يك مرتبه سُبْحانَ رَبِّىَ الاَعْلى وَ بِحَمْدِهْ
بگويد. و بايد اين كلمات دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود. و مستحب است سبحان ربى الاعلى و بحمده را سه يا
پنج يا هفت مرتبه بگويد.
مسأله 1059 در سجود بايد به مقدار ذكر واجب بدن آرام باشد، و موقع گفتن ذكر مستحب هم اگر آن را بقصد
ذكرى كه براى سجده دستور داده اند بگويد، آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1060 اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، يا پيش از
تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد نماز باطل است.
مسأله 1061 اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام گيرد سهواً ذكر سجده را بگويد، و پيش از آنكه
سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده است بايد دوباره در حال آرام بودن ذكر را بگويد.
مسأله 1062 اگر بعد از آنكه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته، يا پيش
از
آنكه ذكر سجده تمام شود سر برداشته نمازش صحيح است.
مسأله 1063 اگر موقعى كه ذكر سجده را مى گويد، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد نماز باطل
مى شود، ولى موقعى كه مشغول گفتن ذكر نيست اگر غير پيشانى جاهاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد اشكال
ندارد.
مسأله 1064 اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده، سهواً پيشانى را از زمين بردارد نمى تواند دوباره به زمين
بگذارد، و بايد آن را يك سجده حساب كند، ولى اگر جاهاى ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد دو مرتبه به زمين
بگذارد و ذكر را بگويد.
مسأله 1065 بعد از تمام شدن ذكر سجده اول، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1066 جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوهاى او بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد. بلكه اقوى
آنست كه جاى پيشانى او از جاى انگشتان و سر زانوهايش پست تر از چهار انگشت بسته نباشد.
مسأله 1067 در زمين سراشيب كه سراشيبى آن درست معلوم نيست، اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى
انگشتهاى پا و سر زانوهاى او مختصرى بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد اشكال ندارد.
مسأله 1068 اگر پيشانى را به چيزى بگذارد كه از سر زانوهاى او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه
بلندى آن بقدرى است كه نمى گويند در حال سجده است، بنابر احتياط واجب بايد سر را بردارد و به چيزى كه بلندى
آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد، و اگر بلندى آن به قدريست كه مى گويند در حال سجده است
بنابر اقوى بايد پيشانى را از روى
آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد، و اگر
كشيدن پيشانى ممكن نيست، بنابر اقوى بايد سر را بردارد و بگذارد، و نماز را تمام كند و احتياط مستحب آنست كه
دوباره بخواند. و اگر عمداً سر را بر آنجاى بلند گذاشته احتياط واجب آنست كه دوباره بخواند يا بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1069 بايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده مى كند چيزى نباشد، پس اگر مهر به قدرى چرك باشد كه
پيشانى به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.
مسأله 1070 در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد، ولى در حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد،
و اگر پشت دست ممكن نباشد بايد مچ دست را بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند بايد تا آرنج هر جا را كه مى تواند بر
زمين بگذارد، و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافيست.
مسأله 1071 در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين بگذارد و اگر انگشتهاى ديگر پا، يا روى پا را
به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن سر شست به زمين نرسد نماز باطل است. و كسى كه به واسطه ندانستن
مسأله نمازهاى خود را اينطور خوانده بنابر احتياط واجب بايد دوباره بخواند.
مسأله 1072 كسى كه مقدارى از شست پايش بريده، بايد بقيه آنرا به زمين بگذارد، و اگر چيزى از آن نمانده يا
اگر مانده خيلى كوتاه است بايد بقيه انگشتان را بگذارد، و اگر هيچ انگشت ندارد، بايد هر مقدارى از پا باقى مانده
به
زمين بگذارد.
مسأله 1073 اگر به طور غير معمول سجده كند، مثلاً سينه و شكم را به زمين بچسباند، يا پاها را دراز كند، اگر
چه هفت عضوى كه گفته شد به زمين برسد بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1074 مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده مى كند بايد پاك باشد، ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس
بگذارد، يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1075 اگر در پيشانى دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند،
و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد بر
زمين بگذارد.
مسأله 1076 اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد، بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند، و اگر
ممكن نيست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست بايد به هر جا از صورت كه ممكن است سجده كند، و اگر به هيچ
جا از صورت ممكن نيست بايد با جلوى سر سجده نمايد.
مسأله 1077 كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند بايد به قدرى كه مى تواند خم شود، و مهر يا چيز
ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را برآن بگذارد كه بگويند سجده كرده
است، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول به زمين بگذارد.
مسأله 1078 كسى كه هيچ نمى تواند خم شود، بايد براى سجده
با سر اشاره كند، و اگر نتواند بايد با چشمها
اشاره نمايد، و در هر دو صورت احتياط مستحب آنست كه بنشيند و چنانچه بتواند محل سجده را بلند كند و پيشانى
را بر آن بگذارد، و اگر با سر يا چشمها هم نمى تواند اشاره كند بايد در قلب نيت سجده كند، و بنابر احتياط واجب با
دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.
مسأله 1079 كسى كه نمى تواند بنشيند بايد ايستاده نيت سجده كند، و چنانچه مى تواند براى سجده با سر
اشاره كند، و اگر نمى تواند با چشمها اشاره نمايد، و اگر اين را هم نمى تواند در قلب نيت سجده كند و بنابر احتياط
واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.
مسأله 1080 اگر پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى
سجده برسد، و اين يك سجده حساب مى شود چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه، و اگر نتواند سر را نگهدارد و
بى اختيار دوباره به جاى سجده برسد روى هم يك سجده حساب مى شود، و اگر ذكر نگفته باشد بايد بگويد به قصد
قربت مطلقه.
مسأله 1081 جائى كه انسان بايد تقيه كند مى تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد، و گفتن به اينكه لازم
نيست براى نماز بجاى ديگر برود محل اشكال است، ولى اگر بتواند بر حصير يا چيزى كه سجده بر آن صحيح
مى باشد طورى سجده كند كه به زحمت نيفتد، نبايد بر فرش و مانند آن سجده نمايد.
مسأله 1082 اگر روى تشك پر يا چيز ديگرى كه بدن روى آن آرام نمى گيرد
سجده كند باطل است.
مسأله 1083 اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براى او مشقت
ندارد و در حال سجده پيشانى او بر گل مستقر مى شود بنابر احتياط واجب بايد نماز را به طور معمول بجا آورد، و اگر
مشقت دارد مى تواند در حالى كه ايستاده براى سجده با سر اشاره كند و تشهد را ايستاده بخواند، و اگر سجده و تشهد
را به طور معمول هم بجا آورد، نمازش صحيح است. و احتياط مستحب آنست كه در صورت اول هر دو قسم را بجا
آورد.
مسأله 1084 در ركعت اول و ركعت سومى كه تشهد ندارد، مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا، بنابر
احتياط واجب بايد بعد از سجده دوم قدرى بى حركت بنشيند و بعد برخيزد، و اين عمل را جلسه استراحت مى نامند.
چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است
مسأله 1085 بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراكى كه از زمين مى رويد مانند چوب و برگ درخت سجده كرد، و
سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى و معدنى صحيح نيست.
مسأله 1086 چنانچه برگ مو خشك شده باشد سجده بر آن اشكال دارد.
مسأله 1087 سجده بر چيزهائى كه از زمين مى رويد و خوراك حيوان است مثل علف و كاه صحيح است.
مسأله 1088 سجده بر گلهائى كه خوراكى نيستند صحيح است، ولى سجده بر دواهاى خوراكى كه از زمين
مى رويد مانند گل بنفشه و گل گاوزبان صحيح نيست.
مسأله 1089 سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها معمول است و در شهرهاى ديگر معمول
نيست و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست.

مسأله 1090 سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ صحيح است. و احتياط واجب آنست كه در حال اختيار به گچ
و آهك پخته و آجر و كوزه گلى و مانند آن سجده نكنند.
مسأله 1091 اگر كاغذ را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است مثلاً از كاه ساخته باشند مى شود بر آن سجده
كرد، بلكه مى شود بر كاغذى هم كه از پنبه و مانند آن ساخته شده سجده نمايد.
مسأله 1092 براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيد الشهداء عليه السلام مى باشد، بعد از آن خاك و
بعد از خاك سنگ و بعد از سنگ گياه است.
مسأله 1093 اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است ندارد، يا اگر دارد و به واسطه سرما يا گرماى زياد و مانند
اينهانمى تواند بر آن سجده كند چنانچه لباس او از كتان يا پنبه است بايد به لباسش سجده كند، و اگر از چيز ديگر است
بايد بر پشت دست يا چيز معدنى مانند انگشترى عقيق سجده نمايد، ولى احتياط مستحب آنست كه تا سجده بر
پشت دست ممكن است، بر چيز معدنى سجده نكند.
مسأله 1094 سجده بر گل و خاك سستى كه پيشانى روى آن آرام نمى گيرد باطل است.
مسأله 1095 اگر در سجده اول مهر مثلاً به پيشانى بچسبد بنابر اقوى بايد آن را براى سجده دوم بكند، و
همچنين است اگر خاك باشد.
مسأله 1096 اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى كند گُم شود، و چيزى كه سجده بر آن صحيح است
نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد بايد نماز را بشكند، و اگر وقت تنگ است
بايد به لباسش اگر از پنبه يا كتان
است سجده كند، و اگر از چيز ديگر است بر پشت دست يا چيز معدنى مانند انگشترى عقيق سجده نمايد و احتياط
مستحب آنست كه تا سجده بر پشت دست ممكن است، به چيز معدنى سجده نكند.
مسأله 1097 هر گاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اگر ممكن
باشد بايد پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد، و اگر ممكن نباشد چنانچه وقت
نماز وسعت دارد، بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است در صورتى كه لباسش از پنبه يا كتان است بايد پيشانى را از
روى آن به روى لباسش بكشد، و اگر از چيز ديگر است پيشانى را از روى آن به پشت دست يا چيزى معدنى بكشد.
مسأله 1098 اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اشكال ندارد.
مسأله 1099 سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام مى باشد. و بعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان
عليهم السلام پيشانى را به زمين مى گذارند، اگر براى شكر خداوند متعال باشد اشكال ندارد وگرنه حرام است.
مستحبات و مكروهات سجده
مسأله 1100 در سجده چند چيز مستحب است:
1 كسى كه ايستاده نماز مى خواند بعد از آنكه سر از ركوع برداشت و كاملاً ايستاد، و كسى كه نشسته نماز
مى خواند بعد از آنكه كاملاً نشست براى رفتن به سجده تكبير بگويد.
2 موقعى كه مرد مى خواهد به سجده برود اول دستها را و زن اول زانوها را به زمين بگذارد.
3 بينى را به مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد.
4 در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند، و برابر گوش بگذارد به طورى كه سر آنها رو به قبله باشد.
5 در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را بخواند: «يا خير المسؤلين و يا خير المعطين ارزقنى و
ارزق عيالى من فضلك فانك ذو الفضل العظيم» يعنى اى بهترين كسى كه از او سؤال مى كنند و اى بهترين عطا كنندگان،
روزى بده به من و عيال من از فضل خودت پس بدرستى كه تو داراى فضل بزرگى.
6 بعد از سجده بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.
7 بعد از هر سجده وقتى نشست و بدنش آرام گرفت تكبير بگويد.
8 بعد از سجده اول بدنش كه آرام گرفت استغفر الله ربى و اتوب اليه بگويد.
9 سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روى رانها بگذارد.
10 براى رفتن به سجده دوم، در حال آرامى بدن الله اكبر بگويد.
11 در سجده ها صلوات بفرستد، ولى آنرا به قصد ذكرى كه در سجده دستور داده اند نگويد.
12 در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمين بردارد.
13 مردها آرنجها و شكم را به زمين نچسبانند، و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند، و زنها آرنجها را بر زمين
بگذارند، و اعضاء بدنرا به يكديگر بچسبانند، و مستحبات ديگر سجده در كتابهاى مفصل گفته شده است.
مسأله 1101 قرآن خواندن در سجده مكروه است. و نيز مكروه است براى
برطرف كردن گرد و غبار جاى
سجده را فوت كند، و اگر در اثر فوت كردن دو حرف از دهان بيرون آيد نماز باطل است. و غير از اينها مكروهات
ديگرى هم در كتابهاى مفصل گفته شده است.
سجده واجب قرآن
مسأله 1102 در هر يك از چهار سوره «والنجم» و «اقرء» و «الم تنزيل» و «حم سجده» يك آيه سجده است، كه
اگر انسان بخواند يا بشنود بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند، و اگر فراموش كرد هر وقت يادش آمد بايد
سجده نمايد.
مسأله 1103 اگر انسان موقعى كه آيه سجده را مى خواند، از ديگرى هم بشنود بنابر احتياط واجب، بايد دو
سجده نمايد.
مسأله 1104 در غير نماز اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند يا بشنود بايد سر از سجده بر دارد و دوباره
سجده كند.
مسأله 1105 اگر انسان از بچه غير مميز كه خوب و بد را نمى فهمد، يا از كسى كه قصد خواندن قرآن ندارد آيه
سجده را بشنود احتياط واجب آنست كه سجده كند و همچنين است اگر مثلاً از گرامافون و راديو آيه سجده را بشنود.
مسأله 1106 در سجده واجب قرآن بايد جاى انسان غصبى نباشد، و جاى پيشانى او از جاى زانوها و سر
انگشتانش بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد، ولى لازم نيست با وضو يا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را
بپوشاند و بدن و جاى پيشانى او پاك باشد، و نيز چيزهائى كه در لباس نمازگزار شرط مى باشد، درلباس او شرط نيست
اما اگر لباس او غصبى است چنانچه سجده كردن، تصرف در آن لباس باشد سجده باطل است.
مسأله 1107
احتياط واجب آنست كه در سجده واجب قرآن، پيشانى را بر مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن
صحيح است گذاشته و جاهاى ديگر بدن را به دستورى كه در سجده نماز گفته شد بر زمين بگذارد.
مسأله 1108 هر گاه در سجده واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده به زمين بگذارد، اگر چه ذكر نگويد
كافيست، و گفتن ذكر، مستحب است و بهتر است بگويد:
لا اِلهَ اِلاّ اللهُ حَقَّا حَقَّاً لا اِلهَ الاّ اللهُ ايماناً وَ تَصْديقاً لا اِلهَ الاّ اللهُ عُبُوديَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يارَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا
مُسْتَكْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ.
تشهد
مسأله 1109 در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب، و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و
عشاء، بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند، و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند يعنى بگويد: اَشْهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّاللهُ
وُحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد. و احتياط واجب آنست كه به غير اين
ترتيب نگويد.
مسأله 1110 كلمات تشهد بايد به عربى صحيح و به طورى كه معمول است پشت سر هم گفته شود.
مسأله 1111 اگر تشهد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع يادش بيايد كه تشهد را نخوانده بايد بنشيند و
تشهد را بخواند و دوباره بايستد و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام كند، و بنابر احتياط واجب
بايد بعد از نماز براى ايستادن بيجا دو سجده سهو بجا آورد، و اگر در ركوع يا بعد از آن
يادش بيايد، بايد نماز را تمام
كند، و بعد از سلام نماز تشهد را قضا كند، و براى تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1112 مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را به كف پاى چپ بگذارد و
پيش از تشهد بگويد: اَلْحَمْدُ لِلّهِ، يا بگويد:
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الحَمْدُ للهِ وَ خَيْرُ الاَسماءِ للهِ و نيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد و انگشتها را به يكديگر
بچسباند و به دامان خود نگاه كند، و بعد از تمام شدن تشهد بگويد: وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
مسأله 1113 مستحب است زنها در وقت خواندن تشهد، رانها را بهم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1114 بعد از تشهد ركعت آخر نماز، مستحب است در حالى كه نشسته و بدن آرام است بگويد:«اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ اَيُّها النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه» و بعد از آن بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» به اضافه «وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ» بنابر احتياط
واجب، يا بگويد: «اَلسّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللهِ الصالِحين» ولى اگر اين سلام را بگويد احتياط مستحب آنست كه بعد از آن
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه» را هم بگويد.
مسأله 1115 اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم نخورده، و كارى هم كه
عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند مثل پشت به قبله كردن انجام نداده، بايد سلام را بگويد و نمازش صحيح
است.
مسأله 1116 اگر يادش بيايد كه سلام نماز را نگفته است، باد و شراط نمازش صحيح است و احتياطاً دو
سجده سهو بجا آورد:
1 بعد از تشهد حالت نمازگزار را
حفظ كرده باشد به اندازه اى كه در اثر گذشت زمان از حال نمازگزار خارج
شده باشد.
2 در مدت مذكور، مرتكب عملى كه عمدى و سهوى آن مبطل نماز است(مثل پشت به قبله كردن يا خروج
حدث) نشده باشد. در غير اينصورت نماز او باطل است.
ترتيب
مسأله 1117 اگر عمداً ترتيب نماز را بهم بزند، مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند، يا سجود را پيش از ركوع بجا
آورد، نماز باطل مى شود.
مسأله 1118 اگر ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آنرا بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه ركوع كند دو سجده
نمايد، نماز باطل است.
مسأله 1119 اگر ركنى را فراموش كند و چيزى را كه بعد از آنست و ركن نيست بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه دو
سجده كند تشهد بخواند، بايد ركن را بجا آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1120 اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاًحمد را فراموش كند و
مشغول ركوع شود، نمازش صحيح است.
مسأله 1121 اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و چيزى را كه بعد از آنست و آن هم ركن نيست بجا آورد،
مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند چنانچه مشغول ركن بعد شده باشد، مثلاً در ركوع يادش بيايد كه حمد را
نخوانده بايد بگذرد و نماز او صحيح است، و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آنچه را فراموش كرده بجا آورد و
بعد از آن، چيزى را كه اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1122 اگر سجده اول را به
خيال اينكه سجده دوم است، يا سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول
است بجا آورد نماز صحيح است، و سجده اول سجده اول، و سجده دوم او سجده دوم حساب مى شود.
موالات
مسأله 1123 انسان بايد نماز را با موالات بخواند، يعنى كارهاى نماز مانند ركوع و سجود و تشهد را پشت سر
هم بجا آورد، و چيزهائى را كه در نماز مى خواند به طورى كه معمول است پشت سر هم بخواند، و اگر به قدرى بين آنها
فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى خواند نمازش باطل است.
مسأله 1124 اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد و فاصله به قدرى نباشد كه صورت نماز از
بين برود، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد بايد آن حرفها يا كلمات را به طور معمول بخواند، و اگر مشغول ركن بعد
شده باشد نمازش صحيح است.
مسأله 1125 طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره هاى بزرگ موالات را بهم نمى زند.
قنوت
مسأله 1126 در تمام نمازهاى واجب و مستحب، پيش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند بلكه
در نمازهاى واجب، احتياط در ترك نكردن آنست ولكن در ركعت دوم از نماز شفع رجاءاً بياورد، و در نماز وتر با آنكه
يك ركعت مى باشد خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است، و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد، و نماز
آيات پنج قنوت، و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اول پنج قنوت و در ركعت دوم چهار قنوت دارد، و احتياط واجب
آنست كه قنوتهاى نماز عيد فطر و قربان را ترك نكند.
مسأله 1127 مستحب است در قنوت دستها مقابل صورت و كف آنها را رو به آسمان و پهلوى هم نگهدارد، و
غير شست انگشتهاى ديگر را بچسباند، و به كف دستها نگاه كند.
مسأله 1128 در قنوت هر ذكرى بگويد، اگر
چه يك«سُبْحانَ الله» باشد كافيست و بهتر است بگويد:«لا اِلهَ اِلاّ اللهُ
الْحَليمُ الْكَريمُ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ العَلىُّ الْعَظيمُ سُبحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبعِ وَ رَبِّ الاَرَضينَ السَّبعِ و ما فيهِنَّ و ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ
الْعَظيمِ وَ الحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمينَ».
مسأله 1129 مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند، ولى براى كسى كه نماز را به جماعت مى خواند اگر
امام جماعت صداى او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نيست.
مسأله 1130 اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد، و اگر فراموش كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود
يادش بيايد مستحب است بايستد و بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد مستحب است بعد از ركوع قضا كند، و اگر در
سجده يادش بيايد مستحب است بعد از سلام نماز قضا نمايد.
ترجمه نماز
1 ترجمه سوره حمد
بِسْمِ اللهِ الَّرحمنِ الرَّحيمِ، يعنى ابتداء مى كنم به نام خداوندى كه در دنيا بر مؤمن و كافر رحم مى كند و در آخرت بر
مؤمن رحم مى نمايد.
اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمينَ، يعنى ثنا مخصوص خداونديست كه پرورش دهنده همه موجودات است. اَلرَّحمنِ الرَّحيمِ،
يعنى در دنيا بر مؤمن و كافر و در آخرت بر مؤمن رحم مى كند. مالِكِ يَوْمِ الدّينِ، يعنى پادشاه و صاحب اختيار روز
قيامت است. اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينَ، يعنى فقط تو را عبادت مى كنيم و فقط از تو كمك مى خواهيم. اِهْدِنَاالصِّراطَ
الْمُسْتَقيمَ، يعنى هدايت كن ما را به راه راست كه آن دين اسلام است. صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، يعنى به راه كسانى كه به
آنان نعمت دادى كه آنان پيغمبران و جانشينان پيغمبران هستند. غَيْرِ المَغْضُوبِ عَلَيْهِم وَ لا الضّالِّينَ، يعنى نه
براه كسانى كه
غضب كرده اى برايشان و نه آن كسانى كه گمراهند.
2 ترجمه سوره قل هوالله احد
بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ، يعنى بگو اى محمد(ص) كه خداوند، خدائيست يگانه. اللهُ الصَّمَدُ، يعنى
خدائى كه از تمام موجودات بى نياز است. لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. فرزند ندارد و فرزند كسى نيست. وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَد، يعنى
هيچ كس از مخلوقات، مثل او نيست.
3 ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائى كه بعد از آنها مستحب است
سُبْحانَ رَبِّىَ العَظيمِ وَ بِحَمْدِه، يعنى پرورگار بزرگ من از هر عيب و نقصى پاك و منزه است و من مشغول ستايش او
هستم. سُبْحانَ رَبِّىَ الاَعْلى وَ بِحَمْدِه، يعنى پروردگار من كه از همه كس بالاتر مى باشد از هر عيب و نقصى پاك و منزه است
و من مشغول ستايش او هستم. سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه، يعنى خدا بشنود و بپذيرد ثناى كسى كه او را ستايش مى كند. اَسْتَغْفِرُ
اللهَ رَبِّى وَ اَتُوبُ اِلَيْه، يعنى طلب آمرزش و مغفرت مى كنم از خداوندى كه پرورش دهنده من است و من به طرف او
بازگشت مى نمايم، بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقوُمُ وَ اَقْعُدْ، يعنى بيارى خداى متعال و قوه او بر مى خيزم و مى نشينم.
4 ترجمه قنوت
لا اله الله الحليم الكريم، يعنى نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بى همتائى كه صاحب حلم و كرم
است. لا اله الا الله العلى العظيم، يعنى نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بى همتائى كه بلند مرتبه و بزرگ
است. سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضين السبع، يعنى پاك و منزه است خداوندى كه پروردگار
هفت آسمان و
پروردگار هفت زمين است. و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم، پروردگار هر چيزيست كه در آسمانها و زمينها و ما بين
آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. و الحمدلله رب العالمين، يعنى حمد و ثنا مخصوص خداونديست كه پرورش
دهنده تمام موجودات است.
5 ترجمه تسبيحات اربعه
سبحان الله والحمد للهولا اله الا اللهوالله اكبر، يعنى پاك و منزه است خداوند تعالى و ثنا مخصوص اواست و نيست
خدائى سزاوار پرستش مگر خداى بى همتا و بزرگتر است از اينكه او را وصف كنند.
6 ترجمه تشهد و سلام
الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، يعنى ستايش مخصوص پروردگار است و شهادت مى دهم كه
خدائى سزاوار پرستش نيست، مگر خدائى كه يگانه است و شريك ندارد. و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، يعنى شهادت
مى دهم كه محمد صلى الله عليه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. اللهم صل على محمد و آل محمد، يعنى خدايا رحمت
بفرست بر محمد و آل محمد. وتقبل شفاعته و ارفع درجته، يعنى قبول كن شفاعت پيغمبر را و درجه آنحضرت را نزد خود
بلند كن.
السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته، يعنى سلام بر تو اى پيغمبر و رحمت و بركات خدا بر تو باد.السلامُ علينا
و على عبادالله الصالحين، يعنى سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او.
السلام عليكم و رحمة الله و بركاته، يعنى سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنين باد.
تعقيب نماز
مسأله 1131 مستحب است انسان بعد از نماز مقدارى مشغول تعقيب، يعنى خواندن ذكر و دعا و قرآن شود.
و بهتر است پيش
از آنكه از جاى خود حركت كند و وضو و غسل و تيمم او باطل شود، رو به قبله تعقيب را بخواند. و
لازم نيست تعقيب به عربى باشد، ولى بهتر است چيزهائى را كه در كتابهاى دعا دستور داده اند بخواند، و از تعقيبهائى
كه خيلى سفارش شده است، تسبيح حضرت زهراسلام الله عليها است كه بايد به اين ترتيب گفته شود: 34 مرتبه
الله اكبر، بعد 33 مرتبه الحمدلله ، بعد از آن 33 مرتبه سبحان الله. و مى شود سبحان الله را پيش از الحمدلله گفت، ولى
بهتر است بعد از الحمدلله گفته شود.
مسأله 1132 مستحب است بعد از نماز، سجده شكر نمايد و همين قدر كه پيشانى را به قصد شكر بر زمين
بگذارد كافيست. ولى بهتر است صد مرتبه يا سه مرتبه يا يك مرتبه، شكراًلِلّه يا عَفُواً بگويد. و نيز مستحب است هر
وقت نعمتى به انسان مى رسد يا بلائى از او دور مى شود سجده شكر بجا آورد.
صلوات بر پيغمبر
مسأله 1133 هر وقت انسان اسم مبارك حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم مانند محمد و احمد يالقب و
كنيه آنجناب را مثل مصطفى و ابوالقاسم، بگويد يا بشنود، اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد.
مسأله 1134 موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم مستحب است صلوات را هم
بنويسد. و نيز بهتر است هر وقت آن حضرت را ياد مى كند صلوات بفرستد.
مبطلات نماز
مسأله 1135 دوازده چيز نماز را باطل مى كند، و آنها را مبطلات مى گويند.
اول آنكه در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود، مثلاً در
نماز بفهمد مكانش غصبى است.
دوم آنكه در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روى نا چارى، چيزى كه وضو يا غسل را باطل مى كند پيش آيد، مثلاً
بول از او بيرون آيد ولى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، اگر در بين نماز بول يا غائط از او
خارج شود چنانچه به دستورى كه در احكام وضو گفته شد(1) رفتار نمايد، نمازش باطل نمى شود و نيز اگر در بين نماز
از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى كه به دستور استحاضه رفتار كرده باشد، نمازش صحيح است.
مسأله 1136 كسى كه بى اختيار خوابش برده، اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن، بايد نمازش را
دوباره بخواند.
مسأله 1137 اگر بداند به اختيار خودش خوابيده و شك كند كه بعد از نماز بوده يا در بين نماز، نمازش صحيح
است.
مسأله 1138 اگر در حال سجده از خواب بيدار شود و شك كند كه در سجده آخر نماز است، يا در سجده
شكر، بايد آن نماز را دوباره بخواند.
سوم از مبطلات نماز آنست كه مثل بعضى كسانى كه شيعه نيستند دستها را روى هم بگذارد، بنابر احتياط
واجب.
مسأله 1139 هر گاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد اگر چه مثل آنها نباشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز
را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را رويهم
بگذارد اشكال ندارد.
چهارم از مبطلات نماز آنست كه بعد از خواندن حمد، آمين بگويد، ولى اگر اشتباهاً يا از روى تقيه بگويد،
نمازش باطل نمى
شود.
پنجم از مبطلات نماز آنست كه عمداً يا از روى فراموشى پشت به قبله كند، يا بطرف راست يا چپ قبله
برگردد، بلكه اگر عمداً به قدرى برگردد كه نگويند رو به قبله است، اگر چه به طرف راست يا چپ نرسد، نمازش باطل
است.
مسأله 1140 اگر عمداً يا سهواً سر را به قدرى بگرداند كه بتواند پشت سر را ببيند نمازش باطل است، ولى اگر
سر را كمى بگرداند عمداً باشد يا اشتباهاً نمازش باطل نمى شود.
ششم از مبطلات نماز آنست كه عمداً كلمه اى بگويد كه دو حرف يا بيشتر باشد اگر چه معنى هم نداشته باشد،
ولى اگر سهواً بگويد نماز باطل نمى شود.
مسأله 1141 اگر كلمه اى بگويد كه يك حرف دارد، چنانچه آن كلمه معنى داشته باشد مثل(ق) كه در زبان
عرب به معناى اين است كه نگهدارى كن، چنانچه معناى آنرا بداند و قصد آنرا نمايد، نمازش باطل مى شود. بلكه اگر
قصد معناى آنرا نكند ولى ملتفت معناى آن باشد، احتياط واجب آنست كه نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1142 سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد ولى گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو
حرف است اگر عمدى باشد، نماز را باطل مى كند.
مسأله 1143 اگر كلمه اى را به قصد ذكر بگويد مثلاً بقصد ذكر بگويد: الله اكبر و در موقع گفتن آن ، صدا را بلند
كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند اشكال ندارد، ولى چنانچه بقصد اينكه چيزى به كسى بفهماند بگويد، اگر چه قصد
ذكر هم داشته باشد نماز باطل مى شود.
مسأله 1144 خواندن قرآن در نماز، غير
از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد و در احكام جنابت گفته
شد(1) و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد، ولى احتياط واجب آنست كه به غير عربى دعا نكند.
مسأله 1145 اگر چيزى از حمد و سوره و ذكرهاى نماز را احتياطاً چند مرتبه بگويد اشكال ندارد. و همچنين
است اگر عمداً بگويد و به قصد جزئيت نباشد. ولى اگر از روى وسواس چند مرتبه بگويد، نماز باطل مى شود.
مسأله 1146 در حال نماز انسان نبايد به ديگرى سلام كند، و اگر ديگرى به او سلام كند، بايد همانطور كه او
سلام كرده جواب دهد، مثلاً اگر گفته سلام عليكم در جواب بگويد سلام عليكم.
مسأله 1147 انسان بايد جواب سلام را چه در نماز يا در غير نماز فوراً بگويد و اگر عمداً يا از روى فراموشى
جواب سلام را به قدرى طول دهد كه اگر جواب بگويد جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد نبايد
جواب بدهد، و اگر در نماز نباشد جواب دادن واجب نيست.
مسأله 1148 بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود، ولى اگر سلام كننده كر باشد، چنانچه
انسان بطور معمول جواب او را بدهد كافيست.
مسأله 1149 واجب نيست كه نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگويد به اين معنى كه از خداوند عالم براى
كسى كه سلام كرده سلامتى بخواهد، بلكه به قصد تحيّت هم جايز است.
مسأله 1150 اگر زن يا مرد نامحرم يا بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نمازگزار سلام كند،
نمازگزار مى تواند بلكه واجب است جواب او را به عنوان رد تحييت بدهد،
ولى در جواب سلام زن بگويد، سلام
عليك و كاف را زير و زبر و پيش ندهد.
مسأله 1151 اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد معصيت كرده، ولى نمازش صحيح است.
مسأله 1152 اگر كسى به نمازگزار غلط سلام كند، به طورى كه سلام حساب نشود جواب او واجب نيست.
مسأله 1153 جواب سلام كسى كه از روى مسخره يا شوخى سلام مى كند واجب نيست.
مسأله 1154 اگر كسى به عده اى سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى اگر يكى از آنان
جواب دهد كافيست.
مسأله 1155 اگر كسى به عده اى سلام كند و كسى كه سلام كننده قصد سلام دادن به او را نداشته جواب دهد،
بازهم جواب سلام او بر آن عده واجب است.
مسأله 1156 اگر به عده اى سلام كند و كسى كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده قصد سلام
كردن به او را هم داشته يا نه، نبايد جواب بدهد. و همچنين است اگر بداند قصد او را هم داشته ولى ديگرى جواب
سلام را بدهد، اما اگر بداند كه قصد او را هم داشته و ديگرى جواب ندهد بايد جواب او را بگويد.
مسأله 1157 سلام كردن مستحب است، و خيلى سفارش شده است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و
كوچكتر به بزرگتر سلام كند.
مسأله 1158 اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند، بر هر يك واجب است جواب سلام ديگرى را بدهد.
مسأله 1159 در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد مثلاً اگر كسى گفت سلام عليكم در جواب بگويد سلام عليكم و رحمة الله.


هفتم از مبطلات نماز خنده با صدا است چه عمدى و چه اضطرارى و اما چنانچه سهواً با صدا بخندد، نمازش
اشكال ندارد مگر آنكه از صورت نماز خارج شود، و همچنين لبخند نماز را باطل نمى كند.
مسأله 1160 اگر براى جلوگيرى از صداى خنده حالتش تغيير كند، مثلاً رنگش سرخ شود، بنابر احتياط
مستحب بايد نمازش را دوباره بخواند، مگر آنكه از صورت نماز خارج شود كه واجب است نمازش را دوباره بخواند.
هشتم از مبطلات نماز آنست كه براى كار دنيا عمداً با صدا گريه كند. و احتياط واجب آنست كه براى كار دنيا
بى صدا هم گريه نكند، ولى اگر از ترس خدا يا براى آخرت گريه كند، آهسته باشد يا بلند اشكال ندارد، بلكه از بهترين
اعمال است.
نهم از مبطلات نماز كاريست كه صورت نماز را بهم بزند مثل دست زدن و به هوا پريدن و مانند اينها كم باشد يا
زياد، عمداً باشد يا از روى فراموشى، ولى كارى كه صورت نماز را بهم نزند مثل اشاره كردن با دست اشكال ندارد.
مسأله 1161 اگر در بين نماز به قدرى ساكت بماند كه نگويند نماز مى خواند نمازش باطل مى شود.
مسأله 1162 اگر در بين نماز كارى انجام دهد، يا مدتى ساكت شود و شك كند كه نماز بهم خورده يا نه، نمازش
صحيح است.
دهم از مبطلات نماز خوردن و آشاميدن است، كه اگر در نماز طورى بخورد يا بياشامد كه نگويند نماز
مى خواند عمداً باشد يا از روى فراموشى نمازش باطل مى شود، ولى كسى كه مى خواهد روزه بگيرد اگر پيش از اذان
صبح مشغول به خواندن نماز وتر باشد
و تشنه باشد چنانچه بترسد كه اگر نماز را تمام كند صبح شود، در صورتى كه
آب روبروى او در دو سه قدمى باشد مى تواند در بين نماز آب بياشامد اما بايد كارى كه نماز را باطل مى كند، مثل رو
گرداندن از قبله انجام ندهد.
مسأله 1163 اگر به واسطه خوردن يا آشاميدن عمدى، موالات نماز بهم بخورد يعنى طورى شود كه نگويند
نماز را پشت سر هم مى خواند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1164 اگر در بين نماز، غذائى را كه در دهان يا لاى دندانها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمى شود. و نيز
اگر قند يا شكر و مانند اينها در دهان مانده باشد و در حال نماز كم كم آب شود و فرو رود اشكال ندارد.
يازدهم از مبطلات نماز شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى يا سه ركعتى، يا در دو ركعت اول نمازهاى چهار
ركعتى است.
دوازدهم از مبطلات نماز آنست كه ركن نماز را عمداً ياسهواً كم يا زياد كند، ولكن زيادى تكبيرة الاحرام سهواً
نماز را باطل نمى كند، يا چيزى را كه ركن نيست، عمداً كم يا زياد نمايد.
مسأله 1165 اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كارى كه نماز را باطل مى كند انجام داده يا نه، نمازش
صحيح است.
چيزهائى كه در نماز مكروه است.
مسأله 1166 مكروه است در نماز صورت را كمى به طرف راست يا چپ بگرداند و چشمها را، هم بگذارد يا به
طرف راست و چپ بگرداند، و باريش و دست خود بازى كند و انگشتها را داخل هم نمايد و آب دهان، بيندازد، و به
خط قرآن يا كتاب يا خط انگشترى
نگاه كند و نيز مكروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذكر براى شنيدن
حرف كسى ساكت شود، بلكه هر كارى كه خضوع و خشوع را از بين ببرد مكروه مى باشد.
مسأله 1167 موقعى كه انسان خوابش مى آيد، و نيز موقع خوددارى كردن از بول و غائط، مكروه است نماز
بخواند. و همچنين پوشيدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد در نماز مكروه مى باشد، و غير از اينها مكروهات ديگرى
هم در كتابهاى مفصل گفته شده است.
مواردى كه مى شود نماز واجب را شكست
مسأله 1168 بنابر احتياط مستحب نبايد نماز واجب را اختياراً بشكند، ولى براى حفظ مال و جلوگيرى از
ضرر مالى يا بدنى مانعى ندارد.
مسأله 1169 اگر حفظ جان خود انسان يا كسى كه حفظ جان او واجب است يا حفظ مالى كه نگهدارى آن
واجب مى باشد بدون شكستن نماز ممكن نباشد، بايد نماز را بشكند، ولى شكستن نماز براى مالى كه اهميت ندارد
مكروه است.
مسأله 1170 اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبكار طلب خود را از او مطالبه كند، چنانچه بتواند در
بين نماز طلب او را بدهد، بايد در همان حال بپردازد و اگر بدون شكستن نماز، دادن طلب او ممكن نباشد، بايد نماز را
بشكند و طلب او را بدهد بعد نماز را بخواند.
مسأله 1171 اگر در بين نماز بفهمد كه مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، بايد نماز را تمام كند، و
اگر وقت وسعت دارد و تطهير مسجد نماز را بهم نمى زند بايد در بين نماز تطهير كندبعد بقيه نماز را بخواند و اگر نماز را
بهم مى زند در صورتى كه بعد از نماز تطهير مسجد ممكن
باشد، نشكستن نماز اولى است، مگر آنكه بودن نجاست در
مسجد موجب هتك مسجد باشد كه در اين صورت هم مثل وقتى كه اگر بعد از نماز تطهير مسجد ممكن نباشد، بايد
نماز را بشكند و مسجد را تطهير نمايد، بعد نماز را بخواند.
مسأله 1172 كسى كه بايد نماز را بشكند، اگر نماز را تمام كند معصيت كرده ولى نماز او صحيح است. اگر چه
احتياط مستحب آنست كه دوباره بخواند.
مسأله 1173 اگر پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود، يادش بيايد كه اذان و اقامه را فراموش كرده، چنانچه
وقت نماز وسعت دارد، مستحب است براى گفتن آنها نماز را بشكند.
شكيات
شكيات
شكيات نماز 23 قسم است: هشت قسم آن شكهائى است كه نماز را باطل مى كند و به شش قسم آن نبايد اعتنا كرد، و نه قسم ديگر آن صحيح است.
شكهاى باطل
مسأله 1174 شكهائى كه نماز را باطل مى كند از اين قرار است:
اول شك در شماره ركعتهاى نماز دو ركعتى مثل نماز صبح و نماز مسافر ولى شك در شماره ركعتهاى نماز مستحب دو ركعتى و نماز احتياط نماز را باطل نمى كند.
دوم شك در شماره ركعتهاى نماز سه ركعتى.
سوم آنكه در نماز چهار ركعتى شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر.
چهارم آنكه در نماز چهار ركعتى پيش از تمام شدن سجده دوم، شك كند كه دو ركعت خوانده يا بيشتر (تفصيل اين مسأله در صورت چهارم در مسأله 1208).
پنجم شك بين دو و پنج يا دو و بيشتر از پنج.
ششم شك بين سه و شش يا سه و بيشتر از شش.
هفتم شك در ركعتهاى نماز كه نداند چند ركعت خوانده است.
هشتم شك بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش، پيش از تمام شدن سجده دوم. ولى اگر بعد از سجده دوم شك بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش براى او پيش آيد، احتياط واجب آنست كه بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند، و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند. و مى تواند هم نماز را بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1175 اگر يكى از شكهاى باطل براى انسان پيش آيد مى تواند نماز را بهم
بزند، و بهتر آنست كه به قدرى فكر كند كه صورت نماز بهم بخورد، يا از پيدا شدن يقين يا گمان نا اميد شود.
شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد
مسأله 1176 شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد از اين قرار است:
اول شك در چيزى كه محل آوردن آن گذشته است، مثل آنكه در ركوع شك كند كه حمد را خوانده يا نه.
د و م شك بعد از سلام نماز.
سوم شك بعد از گذشتن وقت نماز.
چهارم شك كثير الشك يعنى كسى كه زياد شك مى كند.
پنجم شك امام در شماره ركعتهاى نماز، در صورتى كه مأموم شماره آنها را بداند و همچنين شك مأموم در صورتى كه امام شماره ركعتهاى نماز را بداند.
ششم شك در نماز مستحبى
1 شك در چيزى كه محل آن گذشته است
مسأله 1177 اگر در بين نماز شك كند كه يكى از كارهاى واجب آنرا انجام داده يا نه، مثلاً شك كند كه حمد خوانده يا نه، چنانچه مشغول كارى كه بايد بعد از آن انجام دهد نشده، بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده بجا آورد، و اگر مشغول كارى كه بايد بعد از آن انجام دهد شده، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1178 اگر در بين خواندن آيه اى شك كند كه آيه پيش را خوانده يا نه و همچنين اگر آخر آيه را مى خواند شك كند كه اول آنرا خوانده يا نه بنابر احتياط استحبابى بايد جزء مشكوك را به قصد قربت مطلقه بخواند.
مسأله 1179 اگر بعد از ركوع يا سجود شك كند كه كارهاى واجب آن مانند ذكر و
آرام بودن بدن را انجام داده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1180 اگر در حالى كه به سجده مى رود شك كند كه ركوع كرده يا نه، يا شك كند كه بعد از ركوع ايستاده يا نه، اظهر عدم اعتناء به شك است لكن احتياط به اعاده نماز يا از سر گرفتن ترك نشود.
مسأله 1181 اگر در حال برخاستن شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد برگردد و بجا آورد.
مسأله 1182 كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند، اگر موقعى كه حمد يا تسبيحات مى خواند، شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند، و اگر پيش از آنكه مشغول حمد يا تسبيحات شود، شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد.
مسأله 1183 اگر شك كند كه يكى از ركنهاى نماز را بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آنست نشده، بايد آنرا بجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن تشهد شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد و چنانچه بعد يادش بيايد كه آن ركن را بجا آورده بوده، چون ركن زياد شده نمازش باطل است.
مسأله 1184 اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه،چنانچه مشغول كارى كه بعد از آنست نشده، بايد آنرا بجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن سوره شك كند كه حمد را خوانده يا نه بايد حمد را بخواند، و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد
كه آنرا بجا آورده بوده، چون ركن زياد نشده نمازش صحيح است.
مسأله 1185 اگر شك كند كه ركنى را بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول تشهد است اگر شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر يادش بيايد كه آن ركن را بجا نياورده، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده بايد آنرا بجا آورد، و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است، مثلاً اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد كه دو سجده را بجا نياورده بايد بجا آورد، و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد نمازش باطل است.
مسأله 1186 اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آنست شده، بايد به شك خود اعتنا نكند، مثلاً موقعى كه مشغول خواندن سوره است، اگر شك كند كه حمد را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر بعد يادش بيايد كه آنرا بجا نياورده، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده بايد بجا آورد، و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش صحيح است، بنابر اين اگر مثلاً در قنوت يادش بيايد كه حمد را نخوانده بايد بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است.
مسأله 1187 اگر شك كند كه سلام نماز را گفته يا نه، يا شك كند درست گفته يا نه، چنانچه مشغول تعقيب نماز يا مشغول نماز ديگر شده، يا به واسطه انجام كارى كه نماز را بهم مى زند، از حال نمازگزار بيرون رفته، بايد به شك
خود اعتنا نكند، و اگر پيش از اينها شك كند، بايد سلام را بگويد.
2 شك بعد از سلام
مسأله 1188 اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه، مثلاً شك كند ركوع كرده يا نه، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت، به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر هر دو طرف شك او باطل باشد، مثلاً بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه سه ركعت خوانده يا پنج ركعت نمازش باطل است.
3 شك بعد از وقت
مسأله 1189 اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شك كند كه نماز خوانده يا نه يا گمان كند كه نخوانده خواندن آن لازم نيست، ولى اگر پيش از گذشتن وقت شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، بايد آن نماز را بخواند بلكه اگر گمان كند كه خوانده، بايد آنرا بجا آورد.
مسأله 1190 اگر بعد از گذشتن وقت ش كند كه نماز را درست خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1191 اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار ركعت نماز خوانده، ولى نداند به نيت ظهر خوانده يا به نيت عصر، بايد چهار ركعت نماز قضا به نيت نمازى كه بر او واجب است بخواند.
مسأله 1192 اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بداند يك نماز خوانده، ولى نداند سه ركعتى خوانده يا چهار ركعتى، بايد قضاى نماز مغرب و عشا را بخواند.
4 كثير الشك(كسى كه زياد شك مى كند)
مسأله 1193 اگر
كسى در يك نماز سه مرتبه شك كند، يا در سه نماز پشت سر هم مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر شك كند، كثيرالشك است. و چنانچه زياد شك كردن او از غضب يا ترس يا پريشانى حواس نباشد، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1194 كثير الشك اگر در بجا آوردن چيزى شك كند، چنانچه بجا آوردن آن، نماز را باطل نمى كند، بايد بنا بگذارد كه آنرا بجا آورده، مثلاً شك كند كه ركوع كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است، و اگر بجا آوردن آن، نماز را باطل مى كند، بايد بنا بگذارد كه آنرا انجام نداده، مثلاً اگر شك كند كه يك ركوع كرده يا بيشتر، چون زياد شدن ركوع نماز را باطل مى كند، بايد بنا بگذارد كه بيشتر از يك ركوع نكرده است.
مسأله 1195 كسى كه در يك چيز نماز زياد شك مى كند چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شك كند، بايد به دستور آن عمل نمايد، مثلاً كسى كه زياد شك مى كند سجده كرده يا نه، اگر در بجا آوردن ركوع شك كند، بايد به دستور آن رفتار نمايد، يعنى اگر ايستاده ركوع را بجا آورد، و اگر به سجده رفته اعتنا نكند.
مسأله 1196 كسى كه در نماز مخصوصى مثلاً در نماز ظهر زياد شك مى كند اگر در نماز ديگر مثلاً در نماز عصر شك كند، بايد به دستور شك رفتار نمايد.
مسأله 1197 كسى كه وقتى در جاى مخصوصى نماز مى خواند، زياد شك مى كند اگر در غير آنجا نماز بخواند و شكى براى او پيش آيد،
بايد به دستور شك عمل نمايد.
مسأله 1198 اگر انسان شك كند كه كثير الشك شده يا نه، بايد به دستور شك عمل نمايد. و كثير الشك تا وقتى يقين نكند كه به حال معمولى مردم برگشته بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1199 كسى كه زياد شك مى كند، اگر شك كند ركنى را بجا آورده يا نه و اعتنا نكند، بعد يادش بيايد كه آنرا بجا نياورده چنانچه مشغول ركن بعد نشده بايد آنرا بجا آورد، و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است، مثلاً اگر شك كند ركوع كرده يا نه و اعتنا نكند، چنانچه پيش از سجده يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد ركوع كند و اگر در سجده دوم يادش بيايد نمازش باطل است.
مسأله 1200 كسى كه زياد شك مى كند، اگر شك كند چيزى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه اعتنا نكند و بعد يادش بيايد كه آنرا بجا نياورده، چنانچه از محل آن گذشته نمازش صحيح است، مثلاً اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه و اعتنا نكند، چنانچه در قنوت يادش بيايد كه حمد نخوانده بايد بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است.
5 شك امام و مأموم
مسأله 1201 اگر امام جماعت در شماره ركعتهاى نماز شك كند، مثلاً شك كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت، چنانچه مأموم يقين داشته باشد كه چهار ركعت خوانده و به امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است، امام بايد نماز را تمام كند و خواندن نماز احتياط لازم نيست. و نيز اگر امام يقين داشته باشد كه
چند ركعت خوانده است و مأموم در شماره ركعتهاى نماز شك كند، بايد به شك خود اعتنا ننمايد.
6 شك در نماز مستحبى
مسأله 1202 اگر در شماره ركعتهاى نماز مستحبى شك كند، چنانچه طرف بيشتر شك نماز را باطل مى كند، بايد بنا را بر كمتر بگذارد، مثلاً اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است. و اگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند، مثلاً شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت به هر طرف شك عمل كند، نمازش صحيح است.
مسأله 1203 كم شدن ركن، نافله را باطل مى كند، ولى زياد شدن ركن، آنرا باطل نمى كند، پس اگر يكى از كارهاى نافله را فراموش كند و موقعى يادش بيايد كه مشغول ركن بعد از آن شده بايد آن كار را انجام دهد، و دوباره آن ركن را بجا آورد مثلاً اگر در بين ركوع يادش بيايد كه سوره را نخوانده، مى تواند بر گردد و سوره را بخواند و دوباره به ركوع رود.
مسأله 1204 اگر در يكى از كارهاى نافله شك كند، خواه ركن باشد يا غير ركن، چنانچه محل آن نگذشته، بايد بجا آورد، و اگر محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1205 اگر در نماز مستحبى دو ركعتى گمانش به سه ركعت يا بيشتر برود، بايد اعتنا نكند و نمازش صحيح است، و اگر گمانش به دو ركعت يا كمتر برود احتياط مستحب آنست كه به همان گمان عمل كند، مثلاً اگر گمانش به يك ركعت مى رود
بنابر احتياط مستحب يك ركعت ديگر بخواند.
مسأله 1206 اگر در نماز نافله كارى كند كه براى آن سجده سهو واجب مى شود، يا يك سجده يا تشهد را فراموش نمايد، لازم نيست بعد از نماز، سجده سهو يا قضاى سجده و تشهد را بجا آورد.
مسأله 1207 اگر شك كند كه نماز مستحبى را خوانده يا نه چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طيار وقت معين نداشته باشد بنا بگذارد كه نخوانده است، و همچنين است اگر مثل نافله يوميه وقت معين داشته باشد، و پيش از گذشتن وقت شك كند كه آنرا بجا آورده يا نه، ولى اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
شكهاى صحيح
مسأله 1208 در نه صورت، اگر در شماره ركعتهاى نماز چهار ركعتى، شك كند، بايد فوراً فكر نمايد. پس اگر يقين يا گمان به يك طرفِ شك پيدا كرد، همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند. وگرنه به دستورهائى كه گفته مى شود، عمل نمايد و آن نه صورت از اين قرار است:
اول آنكه بعد از سر برداشتن از سجده دوم شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت، كه بايد بنا بگذارد سه ركعت خوانده و يك ركعت ديگر بخواند و نماز را تمام كند، و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به دستورى كه بعداً گفته مى شود بجا آورد.
دوم شك بين دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا بگذارد چهار ركعت خوانده و نماز را تمام كند، و بعد از
نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند.
سوم شك بين دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا بر چهار بگذارد، و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته بجا آورد.
چهارم شك بين چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا بر چهار بگذارد و نماز را تمام كند، و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد، ولى اگر بعد از گفتن ذكر، و پيش از سر برداشتن از سجده دوم، يكى از اين چهار شك، براى او پيش آيد بنابر احتياط واجب بايد به دستور همان شك عمل كند، و نماز را هم دوباره بخواند.
پنجم شك بين سه و چهار، كه در هر جاى نماز باشد، بايد بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند، و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بجا آورد.
ششم شك بين چهار و پنج در حال ايستادن كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بجا آورد، و بنا بر احتياط واجب بايد دو سجده سهو هم براى قيام بيجا بنمايد.
هفتم شك بين سه و پنج در حال ايستادن كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد، و دو ركعت نماز احتياط ايستاده بجا آورد. و بنابر احتياط واجب بايد دو سجده سهو هم براى قيام بيجا بنمايد.
هشتم شك بين سه و چهار و پنج در حال ايستادن، كه بايد بنشيند و تشهد
بخواند و بعد از سلام نماز، دو ركعت نماز احتياط و بعد دو ركعت نشسته بجا آورد و بنابر احتياط واجب بايد دو سجده سهو هم براى قيام بيجا بنمايد.
نهم شك بين پنج و شش در حال ايستادن كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد، و دو سجده سهو بجا آورد، و بنابر احتياط واجب بايد دو سجده سهو ديگر براى ايستادن بيجا بنمايد.
مسأله 1209 اگر يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد و به وظيفه شك عمل ننمايد بلكه از سر بگيرد چنانچه پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند مثل رو گرداندن از قبله، نماز را از سر گيرد نماز دومش هم باطل است. و اگر بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند، مشغول نماز شود نماز دومش صحيح است.
مسأله 1210 اگر يكى از شكهائى كه نماز احتياط براى آنها واجب است در نماز پيش آيد، چنانچه انسان نماز را تمام كند و بدون خواندن نماز احتياط نماز را از سر بگيرد. پس اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند نماز را از سر گرفته نماز دومش هم باطل است، و اگر بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند، مشغول نماز شده، نماز دومش صحيح است.
مسأله 1211 وقتى يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد، چنانكه گفته شد، بايد فوراً فكر كند، ولى اگر چيزهائى كه به واسطه آنها ممكن است يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا شود، از بين نمى رود، چنانچه كمى بعد فكر كند اشكال
ندارد، مثلاً اگر در سجده شك كند مى تواند تابعد از سجده فكر كردن را تأخير بيندازد.
مسأله 1212 اگر اول گمانش به يك طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود، بايد به دستور شك عمل نمايد. و اگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى كه وظيفه اوست بنا بگذارد، بعد گمانش بطرف ديگر برود، بايد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند.
مسأله 1213 كسى كه نمى داند گمانش به يك طرف بيشتر است يا هر دو طرف در نظر او مساويست بايد طبق حالت سابق خود عمل نمايد.
مسأله 1214 اگر بعد از نماز بداند كه در بين نماز حال ترديدى داشت كه مثلاً دو ركعت خوانده يا سه ركعت و بنا را به سه گذاشته، ولى نداند كه گمانش به خواندن سه ركعت بوده، يا هر دو طرف در نظر او مساوى بوده، بايد نماز احتياط را بخواند.
مسأله 1215 اگر موقعى كه تشهد مى خواند، يا بعد از ايستادن شك كند كه دو سجده را بجا آورد يا نه، و در همان موقع يكى از شكهائى كه اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بيفتد صحيح مى باشد، براى او پيش آيد، مثلاً شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت چنانچه به دستور آن شك عمل كند نمازش صحيح است.
مسأله 1216 اگر پيش از آنكه مشغول تشهد شود، يا پيش از ايستادن، شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، و در همان موقع يكى از شكهائى كه بعد از تمام شدن دو سجده
صحيح است، برايش پيش آيد نماز باطل است.
مسأله 1217 اگر موقعى كه ايستاده بين سه و چهار يا بين سه و چهار و پنج شك كند و يادش بيايد كه دو سجده از ركعت پيش بجا نياورده، نمازش باطل است.
مسأله 1218 اگر شك او از بين برود و شك ديگرى برايش پيش آيد، مثلاً اول شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بعد شك كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت، بايد به دستور شك دوم عمل نمايد.
مسأله 1219 اگر بعد از نماز شك كند كه در نماز مثلاً بين دو و چهار شك كرده يا بين سه و چهار، واجب است كه به دستور هر دو عمل كند، و بنابر احتياط واجب نماز را هم دوباره بخواند. و مى تواند كه نماز را بشكند و بعد از شكستن از سر بگيرد.
مسأله 1220 اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز شكى براى او پيش آمده ولى نداند از شكهاى باطل بوده يا از شكهاى صحيح و اگر از شكهاى صحيح بوده كدام قسم آن بوده است، بايد دو ركعت نماز احتياط ايستاده، و دو ركعت نشسته و دو سجده سهو بجا آورد، و نماز را هم دوباره بخواند و مى تواند كه نماز را بشكند و بعداً از سر بگيرد.
مسأله 1221 كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر شكى كند كه بايد براى آن يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بخواند، بايد دو ركعت نشسته بجا آورد، و اگر شكى كند كه بايد براى آن دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند، بايد دو
ركعت نشسته بجا آورد.
مسأله 1222 كسى كه ايستاده نماز مى خواند، اگر موقع خواندن نماز احتياط از ايستادن عاجز شود، بايد مثل كسى كه نماز را نشسته مى خواند و حكم آن در مسأله پيش گفته شد، نماز احتياط را بجا آورد.
مسأله 1223 كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر موقع خواندن نماز احتياط بتواند بايستد، بايد به وظيفه كسى كه نماز را ايستاده مى خواند عمل كند.
نماز احتياط
مسأله 1224 كسى كه نماز احتياط بر او واجب است، بعد از سلام نماز بايد فوراً نيت نماز احتياط كند و تكبير بگويد و حمد را بخواند و به ركوع رود و دو سجده نمايد، پس اگر يك ركعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد، و اگر دو ركعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده، يك ركعت ديگر مثل ركعت اول بجا آورد، و بعد از تشهد سلام دهد.
مسأله 1225 نماز احتياط سوره و قنوت ندارد، و بايد آنرا آهسته بخوانند و نيت آنرا بزبان نياورند، و احتياط واجب آنست كه بسم الله آنرا هم آهسته بگويند.
مسأله 1226 اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد، نمازى كه خوانده درست بوده، لازم نيست نماز احتياط را بخواند. و اگر در بين نماز احتياط بفهمد، لازم نيست آنرا تمام نمايد.
مسأله 1227 اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد كه ركعتهاى نمازش كم بوده، چنانچه كارى كه نماز را باطل مى كند انجام نداده، بايد آنچه از نماز نخوانده بخواند ، و براى سلام بيجا دو سجده سهو بنمايد . و
اگر كارى كه نماز راباطل مى كند انجام داده مثلاً پشت به قبله كرده ، بايد نماز را دوباره بجا آورد .
مسأله 1228 اگر بعد از نماز احتياط بفهمد كسرى نمازش به مقدار نماز احتياط بوده، مثلاً در شك بين سه و چهار يك ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه ركعت خوانده، نمازش صحيح است.
مسأله 1229 اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسرى نماز كمتر از نماز احتياط بوده، مثلاً در شك بين دو و چهار، دو ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه ركعت خوانده بايد نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1230 اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسرى نماز بيشتر از نماز احتياط بوده، مثلاً در شك بين سه و چهار يك ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو ركعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتياط كارى كه نماز را باطل مى كند انجام داده مثلاً پشت به قبله كرده، بايد نماز را دوباره بخواند، و اگر كارى كه نماز را باطل مى كند انجام نداده، بايد دو ركعت كسرى نمازش را بجا آورد، و نماز را هم دوباره بخواند.
مسأله 1231 اگر بين دو و سه و چهار شك كند و بعد از خواندن دو ركعت نماز احتياط ايستاده، يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده، لازم نيست دو ركعت نماز احتياط نشسته را بخواند.
مسأله 1232 اگر بين سه و چهار شك كند و موقعى كه دو ركعت نماز احتياط نشسته يا يك ركعت ايستاده را مى خواند، يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده بايد نماز احتياط
را تمام كند، و بنابر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1233 اگر بين دو و سه و چهار شك كند و موقعى كه دو ركعت نماز احتياط ايستاده را مى خواند، پيش از ركوع ركعت دوّم يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده، بايد بنشيند و نماز احتياط را يك ركعتى تمام كند، و بنابر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1234 اگر در بين نماز احتياط بفهمد كسرى نمازش بيشتر يا كمتر از نماز احتياط بوده، چنانچه نتواند نماز احتياط را مطابق كسرى نمازش تمام كند، بايد آنرا رها كند و كسرى نماز را بجا آورد، و بنا بر احتياط واجب، نماز را دوباره بخواند، مثلاً در شك بين سه و چهار اگر موقعى كه دو ركعت نماز احتياط نشسته را مى خواند يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده، چون نمى تواند دو ركعت نشسته را بجاى دو ركعت ايستاده حساب كند، بايد نماز احتياط نشسته را رها كند، و دو ركعت كسرى نمازش را بخواند، و احتياطاً نماز را هم دوباره بجا آورد.
مسأله 1235 اگر شك كند نماز احتياطى را كه بر او واجب بوده بجا آورده يا نه، چنانچه وقت نماز گذشته، به شك خود اعتنا نكند، و اگر وقت دارد، در صورتى كه مشغول كار ديگرى نشده و از جاى نماز بر نخاسته و كارى هم مثل رو گرداندن از قبله كه نماز را باطل مى كند انجام نداده، بايد نماز احتياط را بخواند. و اگر كارى كه نماز را باطل مى كند بجا آورده، يا بين نماز و شك او زياد طول كشيده،
بنابر احتياط واجب بايد اصل نماز را دوباره بخواند، و اما اگر فقط مشغول كار ديگرى شده، بنابر احتياط واجب بايد نماز احتياط را بجا آورد، و ترك احتياط به اعاده اصل نماز سزاوار نيست.
مسأله 1236 اگر در نماز احتياط، ركنى را زياد كند يا مثلاً بجاى يك ركعت دو ركعت بخواند، نماز احتياط باطل مى شود، بايد دوباره نماز احتياط واصل نماز را بخواند.
مسأله 1237 موقعى كه مشغول نماز احتياط است اگر در يكى از كارهاى آن شك كند، چنانچه محل آن نگذشته، بايد بجا آورد، و اگر محلش گذشته، بايد به شك خود اعتنا نكند، مثلاً اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه، چنانچه به ركوع نرفته بايد بخواند. و اگر به ركوع رفته بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1238 اگر در شماره ركعتهاى نماز احتياط شك كند، چنانچه طرف بيشتر شك نماز را باطل مى كند، بايد بنا را بر كمتر بگذارد، و اگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند، بايد بنا را بر بيشتر بگذارد. مثلاً موقعى كه مشغول خواندن دو ركعت نماز احتياط است، اگر شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، چون طرف بيشتر شك نماز را باطل مى كند، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده و اگر شك كند كه يك ركعت خوانده يا دو ركعت، چون طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است، و معذلك احتياط واجب آنست كه نماز احتياط با اصل نماز را اعاده نمايد.
مسأله 1239 اگر در نماز احتياط چيزى كه ركن نيست سهواً
كم يا زياد شود، احتياط واجب آنست كه دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1240 اگر بعد از سلام نماز احتياط، شك كند كه يكى از اجزاء يا شرائط آنرا بجا آورده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1241 اگر در نماز احتياط، تشهد يا يك سجده را فراموش كند، احتياط واجب آنست كه بعد از سلام نماز، آنرا قضا نمايد.
مسأله 1242 اگر نماز احتياط و قضاى يك سجده يا قضاى يك تشهد يا دو سجده سهو بر او واجب شود، بايد اول نماز احتياط را بجا آورد.
مسأله 1243 حكم گمان در عدد ركعات نماز مثل حكم يقين است مگر گمان به چيزى كه سبب بطلان نماز باشد كه در اين صورت حكم يقين را ندارد و اما گمان در افعال نماز اگر چه به حكم شك است على الاظهر لكن ترك احتياط سزاوار نيست.
مسأله 1244 حكم شك و سهو و گمان در نمازهاى واجب يوميه و نمازهاى واجب ديگر فرق ندارد، مثلاً اگر در نماز آيات شك كند كه يك ركعت خوانده يا دو ركعت، چون شك او در نماز دو ركعتى است، نمازش باطل مى شود.
سجده سهو
مسأله 1245 براى پنج چيز بعد از سلام نماز، انسان بايد دو سجده سهو به دستورى كه بعداً گفته مى شود بجا آورد:
اول آنكه در بين نماز، سهواً حرف بزند.
دوم جائى كه نبايد نماز را سلام دهد، مثلاً در ركعت اول سهواً سلام بدهد.
سوم آنكه يك سجده را فراموش كند.
چهارم آنكه تشهد را فراموش كند.
پنجم آنكه در نماز چهار ركعتى بعد از سجده دوم شك كند
كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت، و نيز اگر در جائى كه بايد بايستد مثلاً موقع خواندن حمد و سوره اشتباهاً بنشيند يا در جائى كه بايد بنشيند مثلاً موقع خواندن تشهد اشتباهاً بايستد، بنابر احتياط واجب، بايد دو سجده سهو بجا آورد. بلكه براى هر چيزى كه در نماز اشتباهاً كم يا زياد كند بنابر احتياط واجب بايد دو سجده سهو بنمايد. و احكام اين چند صورت در مسائل آينده گفته مى شود.
مسأله 1246 اگر انسان اشتباهاً يا بخيال اينكه نمازش تمام شده حرف بزند، بايد دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1247 براى حرفى كه از آه كشيدن و سرفه پيدا مى شود سجده سهو واجب نيست. ولى اگر مثلاً سهواً آخ يا آه بگويد بايد سجده سهو نمايد.
مسأله 1248 اگر چيزى را كه غلط خوانده دوباره بطور صحيح بخواند، براى آن غلط سجده سهو واجب نيست.
مسأله 1249 اگر در نماز سهواً مدتى حرف بزند و تمام آنها يك مرتبه حساب شود، دو سجده سهو بعد از سلام نماز كافيست.
مسأله 1250 اگر سهواً تسبيحات اربعه را بيشتر از سه مرتبه بگويد بنا بر احتياط واجب بايد بعد از نماز دو سجده سهو آورد.
مسأله 1251 اگر در جائى كه نبايد سلام نماز را بگويد سهواً بگويد: السلام علينا و على عبادالله الصالحين يا بگويد السلام عليكم و رحمة الله و بركاته، بايد دو سجده سهو بنمايد، ولى اگر اشتباهاً مقدارى از اين دو سلام را بگويد، يا بگويد السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته بنابر احتياط واجب بايد دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1252
اگر درجائى كه نبايد سلام دهد اشتباهاً هر سه سلام را بگويد دو سجده سهو كافيست.
مسأله 1253 اگر يك سجده يا تشهد را فراموش كند و پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد، بايد برگردد و بجا آورد، و بعد از نماز بنابر احتياط واجب بايد براى ايستادن بيجا دو سجده سهو بنمايد.
مسأله 1254 اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد كه يك سجده يا تشهد را از ركعت پيش فراموش كرده، بايد بعد از سلام نماز سجده يا تشهد را قضا نمايد و بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1255 اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً بجا نياورد، معصيت كرده و واجب است هر چه زودتر آنرا انجام دهد و چنانچه سهواً بجا نياورد، هر وقت يادش آمد بايد فوراً انجام دهد، و لازم نيست نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1256 اگر شك دارد كه سجده سهواً بر او واجب شده يا نه، لازم نيست بجا آورد.
مسأله 1257 كسى كه شك دارد مثلاً دو سجده سهو بر او واجب شده يا چهار تا، اگر دو سجده بنمايد كافيست.
مسأله 1258 اگر بداند يكى از دو سجده سهو را بجا نياورده، بايد دو سجده سهو بجا آورد، و اگر بداند سهواً سه سجده كرده. احتياط واجب آنست كه دوباره دو سجده سهو بنمايد.
دستور سجده سهو
مسأله 1259 دستور سجده سهو اينست كه بعد از سلام نماز نيت سجده سهو كند و پيشانى را به چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذار دو هر ذكرى كه بخواهد بگويد و احتياط مستحب آنست كه بگويد: «بِسْمِ
اللهِ وَ بِاللهِ وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحمد وَ آلهِ » يا «بِسْمِ اللهِ و بِاللهِ اَللهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» ولى بهتر است بگويد: «بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهاَ النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ» بعد بايد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكى از ذكرهائى را كه گفته شد بگويد و بنشيند، و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
قضاى سجده و تشهد فراموش شده
مسأله 1260 سجده و تشهد را كه انسان فراموش كرده و بعد از نماز قضاى آنرا بجا مى آورد، بايد تمام شرائط نماز: مانند پاك بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهاى ديگر را داشته باشد.
مسأله 1261 اگر سجده را چند دفعه فراموش كند، مثلاً يك سجده از ركعت اول و يك سجده از ركعت دوم فراموش نمايد، بايد بعد از نماز قضاى هر دو را با سجده هاى سهوى كه براى آنها لازم است بجا آورد، و لازم نيست معين كند كه قضاى كدام يكِ آنها است و اگر يك سجده از ركعت اول و يك سجده از ركعت آخر فراموش نمايد و يا دو تشهد را فراموش نمايد بنا بر اقوى بايد اول سجده آخر را كه فراموش شده و بعد از آن تشهد و سلام بجا آورد و بعد سجده اول را قضاء نمايد و همچنين بنا بر اقوى بايد تشهد آخر را كه فراموش شده و سلام را بجا آورد و بعد تشهد اول را قضا نمايد اين در صورتى است كه كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند انجام نداده باشد و اگر انجام
داده باشد بايد اصل نماز را اعاده نمايد.
مسأله 1262 اگر يك سجده و تشهد را فراموش كند، احتياط واجب آنست كه هر كدام را اول فراموش كرده، اول قضا نمايد. و اگر نداند كدام اول فراموش شده، بايد احتياطاً يك سجده و تشهد و بعد يك سجده ديگر بجا آورد، يا يك تشهد و يك سجده و بعد يك تشهد ديگر بجا آورد، تا يقين كند سجده و تشهد را به ترتيببى كه فراموش كرده قضا نموده است.
مسأله 1263 اگر به خيال اينكه اول، سجده را فراموش كرده اول قضاى آنرا بجا آورد، و بعد از خواندن تشهد يادش بيايد كه اول تشهد را فراموش كرده، احتياط واجب آنست كه دوباره سجده را قضا نمايد. و نيز اگر بخيال اينكه اول تشهد را فراموش كرده، اول بجا آورد، و بعد از سجده يادش بيايد كه اول سجده را فراموش كرده، بنابر احتياط واجب بايد دوباره تشهد را بخواند.
مسأله 1264 اگر بين سلام نماز و قضاى سجده يا تشهد كارى كند كه اگر عمداً يا سهواً در نماز اتفاق بيفتد نماز باطل مى شود مثلاً پشت به قبله نمايد، احتياط واجب آنست كه بعد از قضاى سجده و تشهد دوباره نماز را بخواند اين در صورتى است كه سجده يا تشهدى كه فراموش شده از غير ركعت آخر باشد و اما اگر از ركعت آخر باشد بنابر اقوى بايد اصل نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1265 اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك سجده از ركعت آخر فراموش كرده، چنانچه كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند،
مثل رو گرداندن از قبله انجام نداده، بنابر اقوى بايد بقصد اينكه وظيفه خود را انجام داده باشد، سجده فراموش شده و بعد از آن تشهد و سلام و دو سجده سهو بجا آورد. و نيز اگر يادش بيايد كه تشهد ركعت آخر را فراموش كرده،بنابر اقوى بايد بقصد اينكه وظيفه خود را انجام داده باشد، تشهد را بخواند و بعد از آن سلام دهد و دو سجده سهو بنمايد.
مسأله 1266 اگر بين سلام نماز و قضاى سجده يا تشهدى كه از ركعت سابق فراموش شده كارى كند كه براى آن سجده سهو واجب مى شود، مثل آنكه سهواً حرف بزند، بايد سجده يا تشهد را قضا كند و غير از سجده سهوى كه براى قضاى سجده يا تشهد لازم است لازم نيست كه دو سجده سهو ديگر بنمايد.
مسأله 1267 اگر نداند كه سجده را فراموش كرده يا تشهد را بايد هر دو را قضا نمايد، و هر كدام را اول بجا آورد اشكال ندارد.
مسأله 1268 اگر شك دارد كه سجده يا تشهد را فراموش كرده يا نه واجب نيست قضا نمايد.
مسأله 1269 اگر بداند سجده يا تشهد را فراموش كرده و شك كند كه پيش از ركوع ركعت بعد بجا آورده يا نه، احتياط واجب آنست كه آنرا قضا نمايد.
مسأله 1270 كسى كه بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد، اگر براى كار ديگرى هم سجده سهو بر او واجب شود، بايد بعد از نماز سجده يا تشهد را قضا نمايد، بعد سجده سهو را بجا آورد.
مسأله 1271 اگر شك دارد كه بعد از نماز، قضاى سجده يا
تشهد فراموش شده را بجا آورده يا نه، چنانچه وقت نماز نگذشته بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد و اگر وقت نماز گذشته، قضاى آن احوط است.
كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز
مسأله 1272 هر گاه چيزى از واجبات نماز را عمداً كم يا زياد كند، اگر چه يك حرف آن باشد، نماز باطل است.
مسأله 1273 اگر به واسطه ندانستن مسأله، چيزى از واجبات نماز را كم يا زياد كند، نماز باطل است. ولى چنانچه به واسطه ندانستن مسأله حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را آهسته بخواند، يا حمد و سوره نماز ظهر و عصر را بلند بخواند، يا در مسافرت نماز ظهر و عصر و عشا را چهار ركعتى بخواند، نمازش صحيح است.
مسأله 1274 اگر در بين نماز بفهمد وضو يا غسلش باطل بوده، يا بدون وضو يا غسل مشغول نماز شده، بايد نماز را بهم بزند، و دوباره با وضو يا غسل بخواند. و اگر بعد از نماز بفهمد، بايد دوباره نماز با وضو يا غسل بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1275 اگر بعد از رسيدن به ركوع يادش بيايد كه دو سجده از ركعت پيش فراموش كرده، نمازش باطل است. و اگر پيش از رسيدن به ركوع يادش بيايد، بايد برگردد و دو سجده را بجا آورد و برخيزد و حمد و سوره باتسبيحات را بخواند و نماز را تمام كند، و بعد از نماز بنا بر احتياط واجب بايد براى ايستادن بيجا دو سجده سهو بنمايد.
مسأله 1276 اگر پيش از گفتن السلام علينا والسلام عليكم يادش بيايد كه دو سجده ركعت آخر را
بجا نياورده، بايد دو سجده را بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1277 اگر پيش از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر از آخر نماز نخوانده، بايد مقدارى را كه فراموش كرده بجا آورد.
مسأله 1278 اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه كارى انجام داده كه اگر در نماز عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد نماز را باطل مى كند، مثلاً پشت به قبله كرده، نمازش باطل است. و اگر كارى كه عمدى و سهوى آن، نماز را باطل مى كند انجام نداده، بايد فوراً مقدارى را كه فراموش كرده بجا آورد.
مسأله 1279 هر گاه بعد از سلام نماز عملى انجام دهد كه اگر در نماز عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد نماز را باطل مى كند، مثلاً پشت به قبله نمايد و بعد يادش بيايد كه دو سجده آخر را بجا نياورده نمازش باطل است. و اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند يادش بيايد، بايد دو سجده اى را كه فراموش كرده بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو براى سلامى كه اول گفته است بنمايد.
مسأله 1280 اگر بفهمد نماز را پيش از وقت خوانده، يا پشت به قبله يا به طرف راست يا به طرف چپ قبله بلكه مطلق انحراف به زيادتر از آن مقدار كه عمداً جائز است بجا آورده، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
نماز مسافر
نماز مسافر
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را
با هشت شرط شكسته بجا آورد، يعنى دو ركعت بخواند:
شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد و فرسخ شرعى تقريباً پنج كيلومتر و نيم است.
مسأله 1281 كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر در يك شب و يك روز يا به فاصله كمتر از ده روز برود و برگردد مثلاً اگر روز برود و همان روز يا شب آن برگردد، چنانچه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد و همچنين برگشتن او، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد يا به عكس اظهر آنست كه بايد تمام بخواند اگر چه در هر دو صورت ترك احتياط به جمع بين شكسته و تمام سزاوار نيست.
مسأله 1282 اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، ولى روزى كه مى رود، همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برنگردد مثلاً امروز برود و فردا و يا بعد از چند روز برگردد، نماز را شكسته بخواند و روزه را هم نگيرد، بلكه قضاى آنرا بجا آورد.
مسأله 1283 اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند. و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه در صورتى كه تحقيق كردن برايش مشقت دارد، بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد، بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند كه اگر دو عادل بگويند، يا بين مردم معروف باشد به طورى كه سبب اطمينان شود كه سفر او هشت فرسخ است،
نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1284 اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، و روزه بگيرد و قضاى آنرا هم بجا آورد.
مسأله 1285 كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آنرا چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1286 كسى كه يقين دارد از جاى خود تا جائى كه قصد رفتن به آنجا را دارد هشت فرسخ نيست، يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه هشت فرسخ بوده، اگر چه كمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد.
مسأله 1287 اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288 اگر محلى دو راه داشته باشد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.
مسأله 1289 اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانه هاى آخر شهر حساب نمايد.
شرط دوم آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را
داشته باشد، پس اگر به جائى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جائى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا روز ديگر به وطنش يا به جائى كه مى خواهد ده روز بماند برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1290 كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلاًبراى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آنرا پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند. و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1291 مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1292 كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمى
راه برود وقتى به جائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آنرا نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1293 كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مى كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر نداند بنابر احتياط واجب بايد از او بپرسد، كه اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته بجا آورد.
مسأله 1294 كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295 كسى كه در سفر به اختيار ديگريست، اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر شك او از اينجهت است كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط سوم آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در
برگشتن و ماندن مردد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه همان روز يا شب آن برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند بلكه اگر بعد از چند روز هم برگردد بايد شكسته بخواند.
مسأله 1298 اگر براى رفتن به محلى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جائى كه مى خواهد برود، هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1299 اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1300 اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برگردد تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1301 اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، چنانچه باقيمانده سفر او كمتر از هشت فرسخ باشد و نخواهد همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز
ديگربرگردد بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر راهى كه پيش از مردد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود، روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
شرط چهارم آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جائى بماند، پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302 كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه، يا ده روز در محلى مى ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303 كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، و نيز كسى كه مردد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط پنجم آنكه براى كار حرام سفر نكند و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند، و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنكه براى او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادر و
اذيت شدن آنها سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخوانند.
مسأله 1304 سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
مسأله 1305 كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام هم سفر نمى كند، اگر چه در سفر، معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1306 اگر مخصوصاً براى آنكه كار واجبى را ترك كند، مسافرت نمايد نمازش تمام است. پس كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصاً براى ترك واجب مسافرت نكند، بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1307 اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد، يا در زمين غصبى مسافرت كند، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1308 كسى كه با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
مسأله 1309 اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، حرام نيست و بايد نماز را
شكسته بخواند.
مسأله 1310 اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود، نمازش تمام است و چنانچه براى تهيه معاش به شكار رود نمازش شكسته است و همچنين اگر براى كسب و زياد كردن مال برود، ولى احتياط مستحب آنست كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، ولى بايد روزه نگيرد.
مسأله 1311 كسى كه براى معصيت سفر كرده، موقعى كه از سفر برمى گردد اگر توبه كرده و برگشتن او هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند. و همچنين اگر توبه نكرده، بايد شكسته بخواند، اگر چه احتياط مستحب آنست كه در اين صورت هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1312 كسى كه سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز يا شب آن يا چند روز ديگر برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1313 كسى كه براى معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، ولى نمازهائى را كه شكسته خوانده صحيح است.
شرط ششم آنكه از صحرا نشينهائى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند، مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند، و صحرا نشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314 اگر يكى از صحرا نشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتياط واجب
آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند اگر لوازم زندگى با او نباشد والا بنابر اقوى بايد تمام بخواند.
مسأله 1315 اگر صحرا نشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط هفتم آنكه شغل او مسافرت نباشدبنا بر اين شتر دارو راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگر چه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند. ولى در سفر اول اگر چه طول بكشد، نمازشان شكسته است.
مسأله 1316 كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى مثلاً براى زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر مثلاً شوفر، اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن، خودش هم زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1317 حمله دار يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها به مكه مسافرت مى كند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد شكسته بخواند.
مسأله 1318 كسى كه شغل او حمله داريست و حاجيها را از راه دور به مكه مى برد چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد، بايد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1319 كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفرى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد، بايد در سفر نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1320 راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر
رفت و آمد مى كند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر مردم بگويند شغل او مسافرت است، در صورتى كه سفر هشت فرسخى برود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1321 كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود نماز را شكسته بخواند ولكن در غير چاروادار(مُكارى) احوط وجوبى جمع است.
مسأله 1322 كسى كه شغلش مسافرت است، اگر در غير وطن خود ده روز بماند، چنانچه از اول قصد ماندن ده روز را داشته، در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، بايد نماز را شكسته بخواند ولكن در غير چار وادار(مُكارى) احوط وجوبى جمع است. و اگر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته، بايد در سفر اول تمام بخواند. و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1323 كسى كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324 كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325 كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى درپى مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1326 كسى كه از وطنش
صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد و عنوان ديگرى هم از عناوينى كه موجب تمام نماز مى شود بر او صادق نباشد، بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.
شرط هشتم آنكه به حد ترخص برسد، يعنى از وطنش و همچنين بنابر احتياط واجب از جائى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند،به قدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آنرا نشنود. ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همينقدر كه ديوارها كاملاً معلوم نباشد، كافى است.
مسأله 1327 كسى كه به سفر مى رود اگر به جائى برسد كه صداى اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1328 مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آنرا بشنود، بايد نماز را تمام بخواند. و اما مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى اذانش را بشنود بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و يا نمازش را تأخير بيندازد تا به منزل برسد.
مسأله 1329 هر گاه شهر در بلندى باشد كه از دور ديده شود، يا به قدرى گود باشد
كه اگر انسان كمى دور شود ديوار آنرا نبيند، كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند، و نيز اگر پستى و بلندى خانه بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول بنمايد.
مسأله 1330 اگر از محلى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد وقتى به جائى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1331 اگر به قدرى دور شود كه نداند صدائى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر نماز را شكسته بخواند و بنابر احتياط مستحب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند. ولى اگر بفهمد اذان مى گويند و كلمات آنرا تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1332 اگر به قدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1333 اگر به جائى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1334 اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1335 اگر موقعى كه سفر مى رود شك كند كه به حد ترخص
يعنى جائى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن، اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند. به شرط آنكه نماز در رفتن و برگشتن در يك جا نباشد.
مسأله 1336 مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آنرا بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1337 مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا چند روز ديگر برگردد. وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آنرا نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1338 محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد و در نظر مردم وطن او محسوب گردد.
مسأله 1339 اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى اش نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمى شود.
مسأله 1340 جائى را كه انسان قصد دارد مدت زيادى بماند مثلاً سى سال يا بيشتر اگر چه دور نيست اينجا وطن عرفى او باشد، ولكن مع ذلك اگر مسافرتى براى او پيش آيد و دوباره به همان جا بر گردد تا مادامى كه
قصد اقامه نكرده بنابر احتياط واجب بايد نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله 1341 كسى كه در دو محل زندگى مى كند، مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگرى مى ماند، هر دو وطن اوست و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مى شوند.
مسأله 1342 كسى كه در محلى ملك دارد، اگر موقعى كه آن ملك را دارد شش ماه بقصد توطن در آنجا بماند، تا وقتى كه آن ملك، مال اوست هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، بايد نماز را تمام بخواند تا مادامى كه از آنجا صرف نظر نكرده و اما اگر صرف نظر كرده باشد بايد نمازش را شكسته بخواند و احتياط مستحب آنست كه نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله 1343 اگر به جائى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
مسأله 1344 مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محل بماند، يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد، و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر
روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند، واجب نيست كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، بلكه تمام خواندن كفايت مى كند.
مسأله 1346 مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1347 مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برودتا كمتر از مسافت اگر چند ساعتى بيش معطل نشود ضرر به اقامه ندارد و بايد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1348 مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در محلى بماند مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1349 كسى كه تصميم دارد، ده روز در محلى بماند، اگر چه احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد، بايد نماز را تمام بخواند، اين در صورتى است كه احتمالى كه مى دهد عقلائى نباشد كه منافات با تصميم بر ماندن ده روزش داشته باشد و الا بايد قصر بخواند.
مسأله 1350 اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جائى بماند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند بايد نماز را شكسته بخواند. اگر چه از موقعى كه قصد كرده تا
آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسأله 1351 اگر مسافر قصد كند ده روز در محلى بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند. و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد روزه اش صحيح است و تا وقتى در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند. و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، روزه آن روزش صحيح است، اما نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد.
مسأله 1353 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد، يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.
مسأله 1354 اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.
مسأله 1355 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه داخل ركوع ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و
بقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند. و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، بنابر احتياط واجب بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و دوباره شكسته بخواند، و تا در آنجا هست نمازهايش را هم تمام و هم شكسته بجا آورد.
مسأله 1356 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نكرده، بايد نمازش را تمام بخواند، و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1357 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد، و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1358 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاى اول خود ده روز بماند، از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر نخواهد بعد از برگشتن، ده روز بماند در موقع رفتن به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است و در مدتى كه آنجا مى ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه بر گشت بنابر اقوى بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم تمام و هم شكسته بخواند خصوصاًدر برگشتن و محل اقامت، اين در صورتى است كه قصد مسافرت نكرده باشد و اما اگرقصد مسافرت كرده باشد بايد در رفتن به جائى كه قصد
دارد و در مدتى كه آنجا مى ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه برگشت نمازش را شكسته بخواند.
مسأله 1359 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماندبايد در رفتن و در محلى كه قصد ماندن ده روز دارد،نمازهاى خود راتمام بخواند، ولى اگر محلى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد و نخواهد ده روزدر آنجا بماند، بايد موقع رفتن و مدتى كه در آنجا مى ماند نمازهاى خود راشكسته بخواند.
مسأله 1360 مسافرى قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردديا نه، يا بكلى از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولى مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.
مسأله 1361 اگر بخيال اينكه رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند، و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362 اگر مسافر بعد از رسيدن
به چهار فرسخ سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ در رفتن بقيه راه مردد شود، از وقتى كه مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363 مسافرى كه مى خواهد نه روز يا كمتر در محلى بماند، اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند و همينطور تا سى روز، روز سىويكم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 مسافرى كه سى روز مردد بود، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يكجا بماند، پس اگر مقدارى از آنرا در جائى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
مسائل متفرقه
مسأله 1365 مسافر مى تواند در مسجد الحرام، و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم، و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد در جائى كه اول جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آنست كه شكسته بخواند، و نيز مسافر مى تواند در حائر حضرت سيدالشهداء عليه السلام نماز را تمام بخواند. ولى احتياط واجب آنست كه در غير حرم مطهر شكسته بخواند و مسجد پشت سر كه ملحق به حرم شده خارج از حرم است و اگر دورتر از اطراف قبر مطهر به مقدار بيست و پنج ذراع نماز بخواند،
شكسته بجا آورد.
مسأله 1366 كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند اگر در غير چهار مكانى كه در مسأله پيش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است و همچنين است اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند در وقت اعاده نمايد و چنانچه بعد از گذشتن وقت متذكر شود بنا بر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
مسأله 1367 كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر غفلتاً تمام بخواند نمازش باطل است.
مسأله 1368 مسافرى كه نمى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.
مسأله 1369 مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از خصوصيات آنرا نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند نمازش باطل است.
مسأله 1370 مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1371 اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند. چنانچه در وقت يادش بيايد، بايد شكسته بجا آورد، و اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاى آن نماز بر او واجب نيست.
مسأله 1372 كسى كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.
مسأله 1373 اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر
است، يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است. و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1374 اگر مسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند چنانچه به نيت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1375 مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و احتياط مستحب آنست كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.
مسأله 1376 مسافرى كه نماز نخوانده اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد يا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و كسى كه مسافر نيست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1377 اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آنرا دو
ركعتى قضا نمايد اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آنرا بجا آورد، و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار ركعتى قضا نمايد اگر چه در سفر بخواهد آنرا قضا نمايد.
مسأله 1378 مستحب است مسافر بعد از هر نماز سى مرتبه بگويد، سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُللهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا بيشتر سفارش شده است. بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد.
نماز قضا
نماز قضا
مسأله 1379 كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آنرا بجا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستى يا بيهوشى كه به اختيار خودش بوده نماز نخوانده باشد، ولى نمازهاى يوميه اى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده، قضا ندارد.
مسأله 1380 اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آنرا بخواند.
مسأله 1381 كسى كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهى نكند ولى واجب نيست فوراً آنرا بجا آورد.
مسأله 1382 كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند.
مسأله 1383 اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضائى دارد يا نمازهائى را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطاً قضاى آنها را بجا آورد.
مسأله 1384 قضاى نمازهاى يوميه كه در اداء آنها ترتيب شرط است مثل ظهر و عصر از يك روز و مغرب و عشا از يك شب بايد به ترتيب خوانده شود و در غير آنها بنابر احتياط
استحبابى كه تركش سزاوار نيست مراعات ترتيب را نمايد.
مسأله 1385 اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلاًبخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
مسأله 1386 اگر ترتيب نمازهائى را كه نخوانده فراموش كند، مستحب است طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است مثلاً اگر قضاى يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمى داند كدام اول قضا شده، احتياطاً بايد اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است، ولى اگر نمازهائى كه ترتيب آنها را فراموش كرده به قدرى زياد باشد كه اگر بخواهد به ترتيب بخواند خيلى مشقت دارد بدون ترتيب بجا آورد.
مسأله 1387 اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمى داند كدام اول قضا شده است. چنانچه دو نماز چهار ركعتى بخواند به نيت اينكه اولى قضاى نماز روز اول و دومى قضاى نماز روز دوم باشد كافيست.
مسأله 1388 اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا يا يك نماز عصر و يك نماز عشا از او قضا شود و نداند كدام اول قضا شده است مستحب است طورى آنها
را بخواند كه يقين كند به ترتيب بجا آورده است، مثلاً اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اوّلى آنها را نمى داند، بايد اول يك نماز ظهر بعد يك نماز عشا دوباره يك نماز ظهر، يا اول يك نماز عشا بعد يك نماز ظهر، دوباره يك نماز عشا بخواند.
مسأله 1389 كسى كه مى داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمى داند ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده بجا آورد كافيست.
مسأله 1390 كسى كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمى داند اولى آنها كدامست پنج نماز بايد بجا آورد و اگر بخواهد ترتيب استحبابى را مراعات نمايد بايد نه نماز به ترتيب بخواند مثلاً از نماز صبح شروع كند و بعد از آنكه ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند، و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اولى آنها را نمى داند، بايد ده نماز به ترتيب قضا كند، و همينطور براى هر يك نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه مى شود در صورتى كه پشت سر هم قضا شده باشد، بايد يك نماز بر مقدارى كه گفته شد اضافه نمايد، مثلاً اگر هفت نماز او قضا شده و اولى آنها را نمى داند بايد يازده نماز به ترتيب بجا آورد.
مسأله 1391 كسى كه مى داند نمازهاى پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را
نمى داند، اگر بخواهد ترتيب استحبابى را مراعات نمايد بايد پنج شبانه روز نماز بخواند، و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده بايد شش شبانه روز نماز بخواند، و همچنين براى هر نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه شود، بايد يك شبانه روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد، بايد هفت شبانه روز قضا نمايد.
مسأله 1392 كسى كه مثلاً چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمى داند، مثلاً نمى داند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافيست. ولى اگر شماره آنها را مى دانسته و فراموش كرده، بنابر احتياط واجب بلكه خالى از قوت نيست كه بايد به قدرى نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است مثلاً اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده تا نبوده، احتياطاً بايد ده نماز صبح بخواند.
مسأله 1393 كسى كه فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد لازم نيست كه اول آنرا بخواند و بعد مشغول نماز آنروز شود. ولى اگر يك نماز يا بيشتر، از همانروز از او قضا شده، در صورتى كه ممكن باشد بنا بر احتياط واجب بايد نماز قضاى آنروز را پيش از نماز اداء بخواند.
مسأله 1394 اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همانروز از او قضا شده، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن
است نيت را به نماز قضا برگرداند، بنا بر احتياط واجب بايد نيت نماز قضا كند. مثلاً اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آنروز قضا شده در صورتى كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد، احتياطاً بايد نيت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتى تمام كند بعد نماز ظهر را بخواند، ولى اگر وقت تنگ است يا نمى تواند نيت را به نماز قضا برگرداند مثلاً در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد مى شود، نبايد نيت را به قضاى صبح برگرداند.
مسأله 1395 اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده چنانچه براى قضاى تمام آنها وقت ندارد، يا نمى خواهد همه را در آنروز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند ولى اگر مى خواهد مراعات ترتيب استحبابى را نمايد بعد از خواندن قضاى نمازهاى سابق دوباره نماز قضائى را كه در آن روز پيش از نماز ادا خوانده بجا آورد.
مسأله 1396 تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاى خود عاجز باشد. ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا نمايد.
مسأله 1397 نماز قضا را با جماعت مى شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر
امام بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1398 مستحب است بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.
نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1399 اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براى او اجير بگيرد. ولى روزه اى را كه در سفر نگرفته، اگر چه نمى توانسته قضا كند، احتياط واجب آنست كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى آن اجير بگيرد. و نسبت به مادر دليل معتبرى بر وجوب قضاى نماز و روزه بر پسر بزرگتر نداريم، لكن ترك احتياط سزاوار نيست.
مسأله 1400 اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر و مادرش نماز و روزه قضا داشته اند يا نه، چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 1401 اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجا آورده يا نه، بنابر احتياط واجب بلكه اقوى بايد قضا نمايد.
مسأله 1402 اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است قضاى نماز و روزه پدر و مادر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست. ولى احتياط مستحب آنست كه نماز و روزه آنان را بين خودشان قسمت كنند، يا براى انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1403 اگر ميت وصيت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آنكه اجير، نماز و روزه او را بطور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.
مسأله 1404 اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر و مادر
را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند، مثلاً قضاى نماز صبح و مغرب و عشاء مادرش را بايد بلند بخواند.
مسأله 1405 كسى كه خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر و مادر هم بر او واجب شود، هر كدام را اول بجا آورد صحيح است.
مسأله 1406 اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه باشد، وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد، بايد نماز و روزه پدر را قضا نمايد. و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد بر پسر دوم چيزى واجب نيست.
مسأله 1407 اگر پسر بزرگتر پيش از آنكه نماز و روزه پدر يا مادر را قضا كند بميرد بر پسر دوم چيزى نيست.
نماز جماعت
نماز جماعت
مسأله 1408 مستحب است نمازهاى واجب مخصوصاً نمازهاى يوميه را به جماعت بخوانند و در نماز صبح و مغرب و عشا، خصوصاً براى همسايه مسجد و كسى كه صداى اذان مسجد را مى شنود بيشتر سفارش شده است.
مسأله 1409 اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان ثواب صدو پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مى شود تا به ده نفر برسند وعده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختهاقلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمى توانند ثواب يك ركعت آنرا بنويسند.
مسأله 1410 حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنائى جايز نيست. و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر
نماز جماعت را ترك كند.
مسأله 1411 مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادى يعنى تنها خوانده شود بهتر است. و نيز نماز جماعتى را كه مختصر بخوانند از نماز فرادائى كه آنرا طول بدهند بهتر مى باشد.
مسأله 1412 وقتى كه جماعت بر پا مى شود، مستحب است كسى كه نمازش را فرادى خوانده دوباره با جماعت بخواند. و اگر بعد بفهمد كه نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او كافيست.
مسأله 1413 اگر امام يا مأموم بخواهد نمازى را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند اشكال دارد.
مسأله 1414 كسى كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند، از وسواس راحت مى شود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را با جماعت بخواند.
مسأله 1415 اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر او به صرف امرشان واجب نمى شود.
مسأله 1416 نماز مستحب را نمى شود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء كه براى آمدن باران مى خوانند، و نمازى كه واجب بوده و به جهتى مستحب شده است، مانند نماز عيد فطر و قربان كه در زمان امام عليه السلام واجب بوده و به واسطه غائب شدن ايشان مستحب مى باشد.
مسأله 1417 موقعى كه امام جماعت نماز يوميه مى خواند، هر كدام از نمازهاى يوميه را مى شود به او اقتدا كرد، ولى اگر نماز يوميه اش را احتياطاً دوباره مى خواند، اقتدا كردن به او اشكال دارد. مگر
در دو صورت :
1 آنكه مأموم هم مثل امام باشد در اينكه نمازش را احتياطاً دوباره بخواند و در سبب احتياط به نحوى كه اگر نماز قبلى مأموم باطل بوده نماز قبلى امام هم باطل بوده مثلاً هر دو نماز را احتياطاً اعاده نمايند به جهت اينكه در نماز قبل در ذكر ركوع يا سجود عمداً اكتفاء به يك سبحان الله نموده اند.
2 آنكه امام نماز قبلى را منفرداً خوانده باشد و فعلاً به قصد امر واقعى به جماعت اعاده نمايد، چه فعلاً واجب باشد به جهت باطل بودن نماز قبلى و چه مستحب باشد به جهت اينكه به جماعت اعاده نموده و در هر دو صورت اقتدا به او صحيح است.
مسأله 1418 اگر امام جماعت قضاى نماز يوميه خود را مى خواند مى شود به او اقتدا كرد، ولى اگر نمازش را احتياطاً قضا مى كند، يا احتياطاً قضاى نماز كس ديگر را مى خواند، اگر چه براى آن پول نگرفته باشد، اقتداى به او اشكال دارد مگر آنكه قضاى قطعى غير باشد.
مسأله 1419 اگر انسان نداند نمازى را كه امام مى خواند نماز واجب يوميه است يا نماز مستحب، نمى تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1420 اگر امام در محراب باشد و كسى پشت سر او اقتدا نكرده باشد، كسانى كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند نمى توانند اقتدا كنند.
مسأله 1421 اگر به واسطه درازى صف اول، كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند، امام را نبينند مى توانند اقتدا كنند. و نيز اگر به واسطه درازى يكى
از صفهاى ديگر كسانى كه دو طرف آن ايستاده اند، صف جلوى خود را نبينند مى توانند اقتدا نمايند.
مسأله 1422 اگر صفهاى جماعت تا درب مسجد برسد كسى كه مقابل درب پشت صف ايستاده نمازش صحيح است، و نيز نماز كسانى كه پشت سر او اقتدا مى كنند صحيح مى باشد، ولى نماز كسانى كه دو طرف او ايستاده اند وصف جلو را نمى بيند صحيح نيست.
مسأله 1423 كسى كه پشت ستون ايستاده، اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل نباشد نمى تواند اقتدا كند.
مسأله 1424 جاى ايستادن امام بايد از جاى مأموم بلندتر نباشد، ولى اگر مكان امام مقدار خيلى كمى بلندتر باشد اشكال ندارد و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و طورى باشد كه به آن، زمين مسطح بگويند مانعى ندارد.
مسأله 1425 اگر جاى مأموم بلندتر از جاى امام باشد اشكال ندارد، ولى اگر بقدرى بلند باشد كه نگويند اجتماع كرده اند، جماعت صحيح نيست.
مسأله 1426 اگر بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است مى توانند اقتدا كنند.
مسأله 1427 بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز، و تكبير گفتن آنان نزديك باشد، بنابر احتياط واجب كسى كه در صف بعد ايستاده، نمى تواند تكبير بگويد و بايد صبر كند تا تكبير شخص جلو او تمام شود.
مسأله 1428 اگر بداند نماز يك صف
از صفهاى جلو باطل است، در صفهاى بعد نمى تواند اقتدا كند، ولى اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مى تواند اقتدا نمايد.
مسأله 1429 هر گاه بداند نماز امام باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نمى تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1430 اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده، يا كافر بوده، يا به جهتى نمازش باطل بوده، مثلاً بىوضو نماز خوانده چنانچه به وظيفه منفرد عمل كرده باشد غير از ترك قرائت نمازش صحيح است.
مسأله 1431 اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه چنانچه در حالى باشد كه وظيفه مأموم است مثلاً به حمد و سوره امام گوش مى دهد بنابر احتياط واجب بايد نمازش را به نيت فرادى تمام نمايد. لكن اگر خود را مقتدى ببيند و مشغول به نماز جماعت بداند اظهر عدم اعتنا به شك است. و اگر مشغول كارى باشد كه هم وظيفه امام و هم وظيفه مأموم است مثلاً در ركوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيت فرادى تمام نمايد.
مسأله 1432 احتياط واجب آنست كه در بين نماز جماعت تا ناچار نشود چنانچه جماعت خواندن از برايش واجب باشد، نيت فرادى نكند. بلى بهتر بلكه احوط آنست كه اگر جماعت هم واجب نباشد، از اول قصد فرادى را نداشته باشد.
مسأله 1433 اگر مأموم به واسطه عذرى يا بدون عذر بعد از حمد و سوره امام نيت فرادى كند، لازم نيست حمد و سوره را بخواند ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادى
نمايد، بايد مقدارى را كه امام نخوانده بخواند.
مسأله 1434 اگر در بين نماز جماعت نيت فرادى نمايد، نمى تواند دوباره نيت جماعت كند، ولى اگر مردد شود كه نيت فرادى كند يا نه و بعد تصميم بگيرد كه نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.
مسأله 1435 اگر شك كند كه نيت فرادى كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيت فرادى نكرده است.
مسأله 1436 اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگر چه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش صحيح است و يك ركعت حساب مى شود. اما اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد نمازش باطل است، و احتياط مستحب آنست كه نماز را تمام نموده و بعد اعاده نمايد مگر آنكه يقين داشته كه به امام مى رسد در اين صورت اقوى صحت نماز و احوط اعاده است.
مسأله 1437 اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و بمقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه نمازش باطل است . و احتياط مستحب آنست كه نماز را تمام نموده و بعداًاعاده نمايد مگر آنكه يقين داشته كه به امام مى رسد كه اقوى در اين صورت صحت نماز و احوط اعاده است .
مسأله 1438 اگرموقعى كه امام در ركوع است اقتداكند و پيش از آنكه باندازه ركوع خم شود، امام سر از ركوع بر دارد واجب نيست بايستد تا امام براى ركعت بعد بر خيزد و آنرا ركعت اول نماز خود حساب كند. بلكه مى تواند نيت فرادى
نمايد، و اگر برخاستن امام بقدرى طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت مى خواند، بايد نيت فرادى نمايد.
مسأله 1439 اگراول نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آنكه به ركوع رود، امام سر از ركوع بر دارد نماز اوصحيح است.
مسأله 1440 اگر موقعى برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تكبيرة الاحرام بنشيند و تشهد را به قصد قربت مطلق با امام بخواند ولى سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بايستد و بدون آنكه دوباره نيت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آنرا ركعت اول نماز خود حساب كند.
مسأله 1441 مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و اگر مساوى او بايستد اشكال ندارد، ولى اگر قد او بلندتر از امام است، بنابر احتياط واجب بايد طورى بايستد كه در ركوع و سجود جلوتر از امام نباشد.
مسأله 1442 در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نمى شود فاصله نباشد، و همچنين است بين انسان و مأموم ديگرى كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است، ولى اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن زن و امام يا بين آن زن و مأموم ديگرى كه مرد است، و زن به واسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشكال ندارد.
مسأله 1443 اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام، يا بين
مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او متصل به امام است، پرده يا چيز ديگرى كه پشت آنرا نمى توان ديد فاصله شود، قهراً فرادى مى شود، و چنانچه به وظيفه منفرد عمل نمايد نمازش صحيح است.
مسأله 1444 احتياط واجب آنست كه بين جاى سجده مأموم و جاى ايستادن امام بيشتر از مقدارى كه بشود به يك گام از آن رد شد فاصله نباشد. و نيز اگر انسان به واسطه مأمومى كه جلوى او ايستاده به امام متصل باشد، احتياط واجب آنست كه فاصله جاى سجده اش از جاى ايستادن او بيشتر از اين مقدار نباشد.
مسأله 1445 اگر مأموم به واسطه كسى كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، مستحب آنست كه با كسى كه در طرف راست يا چپ او اقتدا كرده، بيشتر از يك قدم معمولى فاصله نداشته باشد.
مسأله 1446 اگر در نماز، بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او به امام متصل است، فاصله بيش از حد پيدا شود قهراً فرادى مى شود، و نمازش اگر به وظيفه منفرد عمل نموده باشد صحيح است.
مسأله 1447 اگر نماز همه كسانى كه در صف جلو هستند تمام شود، يا همه نيت فرادى نمايند، نماز كسانى كه در صف بعد ايستاده اند قهراً فرادى مى شود، و صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نموده باشند.
مسأله 1448 اگر در ركعت دوم اقتدا كند، لازم نيست حمد و سوره بخواند، ولى قنوت و تشهد را با امام بخواند، و احتياط آنست
كه موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند، و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد سوره را نخواند و خود را به امام برساند و اگر براى حمد وقت ندارد بنابر احتياط واجب قصد فرادى نمايد و عمل به وظيفه منفرد نمايد.
مسأله 1449 اگر موقعى كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتى است، اقتدا كند، بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است بعد از دو سجده، بنشيند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد، و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد، يك مرتبه بگويد و در ركوع خود را به امام برساند.
مسأله 1450 اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود، بعد اقتدا نمايد.
مسأله 1451 اگر در ركعت سوم يا چهارم امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام كند و در ركوع خود را به امام برساند.
مسأله 1452 كسى كه مى داند اگر سوره يا قنوت را تمام كند به ركوع امام نمى رسد، چنانچه عمداً سوره يا قنوت را بخواند و به ركوع نرسد نمازش فرادى مى شود و صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نمايد.
مسأله 1453 كسى كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا
تمام نمايد به ركوع امام مى رسد، احتياط واجب آنست كه سوره را شروع كند، يا اگر شروع كرده تمام نمايد.
مسأله 1454 كسى كه يقين دارد، اگر سوره را بخواند به ركوع امام مى رسد، چنانچه سوره را بخواند و به ركوع نرسد نمازش صحيح است.
مسأله 1455 اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است مى تواند اقتدا كند، ولى بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمدكه امام در ركعت اول يا دوم بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 1456 اگر بخيال اينكه امام در ركعت اول يا دوم است، حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده نمازش صحيح است. ولى اگر پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند، و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و در ركوع خود را به امام برساند.
مسأله 1457 اگر بخيال اينكه امام در ركعت سوم يا چهارم است حمد و سوره بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده، نمازش صحيح است. و اگر در بين حمد و سوره بفهمد لازم نيست آنها را تمام كند.
مسأله 1458 اگر موقعى كه مشغول نماز مستحبى است جماعت برپا شود، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود. بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد مستحب است به همين دستور رفتار نمايد.
مسأله 1459 اگر موقعى كه
مشغول نماز سه ركعتى يا چهار ركعتى است جماعت برپا شود، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبى نماز را دو ركعتى تمام كند و خود را به جماعت برساند.
مسأله 1460 اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد، لازم نيست نيت فرادى كند.
مسأله 1461 كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده، مستحب است وقتى امام تشهد ركعت آخر را مى خواند، انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد.
شرائط امام جماعت
مسأله 1462 امام جماعت بايد بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامى و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند، و نيز اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد و اقتدا كردن بچه مميز كه خوب و بد را مى فهمد به بچه مميز ديگر مانعى ندارد.
مسأله 1463 امامى را كه عادل مى دانسته، اگر شك كند به عدالت خود باقيست يا نه، مى تواند به او اقتدا نمايد.
مسأله 1464 كسى كه ايستاده نماز مى خواند، نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند، و كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد.
مسأله 1465 كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند، مى تواند به كسى كه نشسته نماز مى خواند اقتدا كند. و كسى كه
خوابيده نماز مى خواند مى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد.
مسأله 1466 اگر امام جماعت به واسطه عذرى با لباس نجس يا با تيمم يا با وضوى جبيره اى نماز بخواند، مى شود به او اقتدا كرد.
مسأله 1467 اگر امام مرضى دارد كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، مى شود به او اقتدا كرد. و نيز زنى كه مستحاضه نيست مى تواند به زن مستحاضه اقتدا نمايد.
مسأله 1468 بنابر احتياط واجب كسى كه مرض خوره يا پيسى دارد، امام جماعت نشود.
احكام جماعت
مسأله 1469 موقعى كه مأموم نيت مى كند، بايد امام را معين نمايد ولى دانستن اسم او لازم نيست، مثلاً اگر نيت كند اقتدا مى كنم به امام حاضر، نمازش صحيح است.
مسأله 1470 مأموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولى اگر ركعت اول يا دوم او ركعت سوم يا چهار امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1471 اگر مأموم در ركعت اول و دوم نماز صبح و مغرب و عشاء صداى حمد و سوره امام را بشنود، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد، بايد حمد و سوره را نخواند، و اگر صداى امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره را بخواند ولى بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1472 اگر مأموم بعضى از كلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتياط واجب آنست كه حمد و سوره نخواند.
مسأله 1473 اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، يا خيال كند صدائى را كه مى
شنود صداى امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداى امام بوده، نمازش صحيح است .
مسأله 1474 اگر شك كند كه صداى امام را مى شنود يانه، يا صدائى بشنود و نداند صداى امام است يا صداى كس ديگر، مى تواند حمد و سوره بخواند.
مسأله 1475 احتياط واجب آنست كه مأموم در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است بجاى آن ذكر بگويد .
مسأله 1476 مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد بلكه احتياط مستحب آنست كه تا تكبير امام تمام نشده تكبير نگويد .
مسأله 1477 اگر مأموم سلام امام را بشنود، يا بداند چه وقت سلام مى گويد، واجب نيست كه پيش از امام سلام نگويد، و چنانچه عمداً پيش از امام سلام دهد نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد.
مسأله 1478 اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام، چيزهاى ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد . ولى اگر آنها را بشنود، يا بداند امام چه وقت مى گويد، احتياط مستحب آنست كه پيش از امام نگويد.
مسأله 1479 مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مى شود، كارهاى ديگر آن، مانند ركوع و سجود را با امام يا كمى بعد از امام بجا آورد . و اگر عمداًپيش از امام يا مدت بيش ازحدى بعد از امام انجام دهد، معصيت كرده على الاحوط . و نمازش صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نمايد و احتياط مستحب آنست كه نماز را اعاده نمايد .
مسأله 1480
اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بر دارد، چنانچه امام در ركوع باشد، بايد به ركوع بر گردد و با امام سر بر دارد و دراين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمى كند ولى اگر به ركوع برگردد و پيش از آنكه به ركوع برسد، امام سر بر دارد نمازش باطل است.
مسأله 1481 اگر اشتباهاً سر بر دارد و ببيند امام در سجده است بايد به سجده بر گردد، و چنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد براى زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمى شود.
مسأله 1482 كسى كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده بر داشته هر گاه به سجده بر گردد، و هنوز به سجده نرسيده امام سر بر دارد، نمازش صحيح است، ولى اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد نمازش باطل است .
مسأله 1483 اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بر دارد، و سهواً يا بخيال اينكه به امام نمى رسد، به ركوع يا سجده نرود، نمازش صحيح است .
مسأله 1484 اگر سر از سجده بر دارد و ببيند امام در سجده است، چنانچه بخيال اينكه سجده اول امام است، بقصد اينكه با امام سجده كند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم او حساب مى شود. واگر بخيال اينكه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، بايد بقصد اينكه با امام سجده كند تمام كند و دو باره با امام به سجده رود. و در هر دو صورت احتياط مستحب آنست كه
نماز را بهجماعت تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1485 اگر سهواًپيش از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر سر بر دارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد، بايد بر گردد و با امام به ركوع رود، و احتياط مستحب اعاده نماز است، و اگر عمداً بر نگردد، احتياط واجب آنست كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند يا بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1486 اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر بر گردد به چيزى از قرائت امام نمى رسد، در صورتى كه صبر كند تا امام به او برسد، نمازش صحيح است، و همچنين اگر بقصد اينكه با امام نماز بخواند، سر بر دارد و با امام به ركوع رود، نيز نمازش صحيح است .
مسأله 1487 اگر سهواً پيش از امام به سجده رود، در صورتى كه صبر كند تا امام به او برسد نمازش صحيح است، و چنانچه بقصد اينكه با امام نماز بخواند سر بر دارد و با امام به سجده رود، احتياط واجب اعاده نماز است .
مسأله 1488 اگر امام درركعتى كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند،يا در ركعتى كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود، مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند، ولى نمى تواند پيش از امام به ركوع رود يا پيش ازايستادن امام بايستد بلكه بايد صبر كند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقيه نماز را با او بخواند .
چيزهائى كه در نماز جماعت مستحب است
مسأله 1489 اگر مأموم يك مرد باشد مستحب است طرف راست
امام بايستد و اگر يك زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طورى بايستد كه جاى سجده اش مساوى زانو يا قدم امام باشد و اگريك مرد و يك زن يا يك مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقى پشت سر امام بايستند، و اگر چند مرد يا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بايستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بايستند.
مسأله 1490 اگر امام و مأموم هر دو زن باشند بهتر است كه رديف يكديگر بايستند و امام جلوتر از ديگران نايستد.
مسأله 1491 مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و كمال و تقوى در صف اول بايستند.
مسأله 1492 مستحب است صفهاى جماعت منظم باشد و بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند فاصله نباشد و شانه آنان رديف يكديگر باشد .
مسأله 1493 مستحب است بعد از گفتن قد قامت الصلوة مأمومين برخيزند.
مسأله 1494 مستحب است امام جماعت حال مأمومى را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و قنوت و ركوع و سجود راطول ندهد مگربداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند مايلند.
مسأله 1495 مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهائى كه بلند مى خواند، صداى خود رابقدرى بلند كند كه ديگران بشنوند، ولى بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.
مسأله 1496 اگر امام در ركوع بفهمد كسى تازه رسيده و مى خواهد اقتدا كند مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد و
بعد برخيزد، اگر چه بفهمد كس ديگرى هم براى اقتدا وارد شده است.
چيزهائى كه در نماز جماعت مكروه است
مسأله 1497 اگر در صفهاى جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد.
مسأله 1498 مكروه است مأموم ذكرهاى نماز را طورى بگويد كه امام بشنود.
مسأله 1499 مسافرى كه نماز ظهر و عصر و عشا را دو ركعت مى خواند مكروه است در اين نمازها به كسى كه مسافر نيست اقتدا كند. و كسى كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد .
نماز آيات
نماز آيات
مسأله 1500 نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد، بواسطه چهار چيز واجب ميشود : اول گرفتن خورشيد. دوم گرفتن ماه اگر چه مقدار كمى از آنها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم زلزله اگر چه كسى هم نترسد. چهارم رعد و برق و بادهاى سياه وسرخ و مانند اينها در صورتى كه بيشتر مردم بترسند.
مسأله 1501 اگر از چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است بيشتر از يكى اتفاق بيفتد، انسان بايدبراى هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلا اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند .
مسأله 1502 كسى چندنماز آيات بر او واجب است، اگر همه آنها براى يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته ونماز آنها رانخوانده است، موقعى كه قضاى آنها را ميخواند، لازم نيست معين كند كه براى كدام دفعه آنها باشد. و همچنين است اگر چند نماز براى رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها بر او واجب شده باشد، ولى اگر براى آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، يا
براى دو تاى اينها نمازهائى بر او واجب شده باشد، بنابر احتياط واجب، بايد موقع نيت معين كند نماز آياتى را كه مى خواند براى كدام يك آنهااست.
مسأله 1503 چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است، در هر شهرى اتفاق بيفتد، فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست، ولى اگر مكان آنها بقدرى نزديك باشد كه با آن شهريكى حساب شود، نماز آيات بر آنها هم واجب است .
مسأله 1504 از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند انسان بايد نماز آيات را بخواند، و احتياط واجب آن است كه بقدرى تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند.
مسأله 1505 اگر خواندن نماز آيات را بقدرى تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند نماز را بخواند بقصد قربت مطلقه و نيت اداء و قضاء لازم نيست و همچنين است اگر بعد از باز شدن تمام آن ، نماز بخواند .
مسأله 1506 اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه باندازه خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد، نمازى را كه مى خواند بقصد قربت مطلقه بجا آورد. و همچنين است اگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد، ولى انسان نماز را نخواند، تا باندازه خواندن يك ركعت به آخر وقت آن مانده باشد.
مسأله 1507 موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مى افتد، انسان بايد فوراًنماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداء است.
مسأله 1508 اگر بعد از
باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاى نماز آيات را بخواند. ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1509 اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گفته باشد بايد نماز آيات را بخواند بلكه اگر مقدارى از آن هم گرفته باشد، احتياط استحبابى خواندن نماز آيات است. و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست، بگويند خورشيد يا ماه گرفته، بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.
مسأله 1510 اگر انسان به گفته كسانى كه كه از روى قاعده علمى وقت گرفتن خورشيد و ماه را مى دانند، اطمينان پيداكند كه خورشيد يا ماه گرفته، بنابر احتياط واجب بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند، بنابر احتياط واجب بايد به حرف آنان عمل نمايد، مثلاً اگر بگويند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن مى كند، احتياطاً بايد نماز را تا آن وقت تأخير نيندازد.
مسأله 1511 اگر بفهمد نماز آياتى كه خوانده باطل بوده بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1512 اگر وقت نماز يوميه، نماز آيات هم برانسان واجب شود، چنانچه براى هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد و اگر وقت يكى از آن
دو تنگ باشد، بايد اول آنرا بخواند و اگر وقت هر دوتنگ باشد، بايد اول نماز يوميه را بخواند .
مسأله 1513 اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آنرا تمام كند بعد نماز آيات را بخواند. و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، بايد آنرا بشكند و اول نماز آيات، بعد نماز يوميه را بجا آورد.
مسأله 1514 اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود، و بعد از آنكه نماز را تمام كرد پيش از انجام كارى كه نماز را بهم بزند، بقيه نماز آيات را از همانجا كه رها كرده بخواند.
مسأله 1515 اگردرحال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضاهم ندارد. ولى اگر زلزله يا رعد و برق و مانند اينها اتفاق بيفتد، بنابر احتياط واجب بايد بعد از پاك شدن، نماز آيات را بخواند بلكه گفتن به وجوب آن خالى از قوت نيست.
دستور نماز آيات
مسأله 1516 نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن اينست كه انسان بعد از نيت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد دوباره يك حمد و يك سوره بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد
و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1517 در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند، و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اينكه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همينطور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد. مثلاً به قصد سوره قل هو الله احد، بسم الله الرحمن الرحيم بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد: قل هوالله احد دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: الله الصمد باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: لم يلد ولم يولد و به ركوع رود باز هم سر بردارد و بگويد: و لم يكن له كفواً احد و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند، و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1518 اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعى ندارد.
مسأله 1519 چيزهائى كه در نماز يوميه واجب و مستحب است در نماز آيات هم واجب و مستحب مى باشد. ولى در نماز آيات مستحب است بجاى اذان و اقامه سه مرتبه بگويند الصلوة.
مسأله 1520 مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد سمع الله لمن حمده
و نيز پيش از هر ركوع و بعداز آن تكبير بگويد ولى بعداز ركوع پنجم ودهم گفتن تكبير مستحب نيست.
مسأله 1521 مستحب است پيش از ركوع دوم وچهارم وششم و هششتم ودهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافيست.
مسأله 1522 اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش بجائى نرسدنماز باطل است.
مسأله 1523 اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است يادر ركوع اول ركعت دوم وفكرش به جائى نرسد نماز باطل است. ولى اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع چنانچه به سجده نرسيده بايد ركوعى را كه شك دارد بجا آورده يا نه، بجا آورد. و اگربه سجده رسيده بايد به شك خود اعتنانكند.
مسأله 1524 هر يك از ركوعهاى نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود باطل است.
نماز عيد فطر وقربان
مسأله 1525 نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ماكه امام عليه السلام غائب است مستحب مى باشد. و مى شود آنرا به جماعت يا فرادى خواند.
مسأله 1526 وقت نماز عيدفطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.
مسأله 1527 مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند بعد نماز عيد را بخوانند.
مسأله 1528 نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت
اول بعد از خواندن حمدوسوره بايد پنج تكبير بگويد وبعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و به ركوع رود و دو سجده بجا آورد. و بر خيزد و در ركعت دوم چهارتكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود وبعد از ركوع دوسجده كند وتشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1529 در قنوت نماز عيدفطر و قربان هر دعا و ذكرى بخوانند كافيست. ولى بهتر است اين دعا را بخوانند: «اَللّهُمَّ اَهْلَ الْكِبرِياءِ وَالْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَروُتِ وَ اهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوى وَالمَغْفِرَةِ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذا الْيَومِ الذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلمينَ عيداً و لِمُحَمَّد صَلّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ذُخراً و شَرَفاً و مَزيداً أَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ أَن تُدْخِلَنى فى كُلِّ خَيْر أَدْخَلْتَ فيه مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ أَن تَخْرِجَنى مِنْ كُلِّ سُوء أَخْرَجْتَ مِنهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ و عَلَيْهِمْ، اَللّهُمَّ إنى أَسْئَلُكَ خَيْرَ ما سئَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصّالِحوُنَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمّا اسْتَعاذ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصون».
مسأله 1530 در زمان غائب بودن امام عليه السلام مستحب است بعد از نماز عيد فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است كه در خطبه عيدفطر احكام زكات فطره و در خطبه عيد قربان احكام قربانى را بگويند.
مسأله 1531 نماز عيد سوره مخصوصى ندارد ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس «سوره 91 » ودرركعت دوم سوره غاشيه «سوره 88» را بخوانند يا در ركعت اول سوره سبح اسم«سوره 87»
و در ركعت دوم سوره شمس را بخوانند.
مسأله 1532 مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند ولى در مكه مستحب است در مسجدالحرام خوانده شود.
مسأله1533 مستحب است پياده و پابرهنه و با وقار به نماز عيد بروند و پيش از نماز غسل كنند و عمامه سفيد برسر بگذارند.
مسأله 1534 مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و كسى كه نماز عيد ميخواند اگر امام جماعت است، يا فرادى نماز مى خواند، نماز را بلند بخواند.
مسأله 1535 بعد از نماز مغرب و عشاء شب عيد فطر و بعد از نماز صبح آن و بعد از نماز عيد فطر، مستحب است اين تكبيرها را بگويد : «اَللهُ اَكْبرُ اَللهُ اَكْبرُ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ اللهُ اَكْبر وَلِلّهِ الْحَمْدُ اَلْحَمْدُ للهِ عَلى ما هَدينا وَلَهُ الشُّكْرُ عَلى ما اَوْلينا».
مسأله 1536 مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است ، تكبيرهائى را كه در مسأله پيش گفته شد تا على ماهدينا بگويد و بعد از آن بگويد : « اَللهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الاَنْعامِ وَالْحَمْدُ للهِ عَلى ما اَبْلانا» ولى اگر عيد قربان را در منى باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد وآخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذى حجه است، اين تكبيرها رابگويد.
مسأله 1537 احتياط مستحب آنست كه زنها از رفتن به نماز عيد خوددارى كنند، ولى اين احتياط
براى زنهاى پير نيست .
مسأله 1538 در نماز عيد هم مثل نمازهاى ديگر، مأموم بايد غير از حمد و سوره چيزهاى ديگر نماز را خودش بخواند.
مسأله 1539 اگر مأموم موقعى برسد كه امام مقدارى از تكبيرها را گفته، بعد از آنكه امام به ركوع رفت، بايد آنچه از تكبيرها و قنوتها را كه با امام نگفته خودش بگويد، و اگر در هر قنوت يك سبحان الله يا يك الحمدالله بگويد كافيست.
مسأله 1540 اگر در نماز عيد موقعى برسد كه امام در ركوع است، مى تواند نيت كند و تكبير اول نماز را بگويد و به ركوع رود.
مسأله 1541 اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند، احتياط آنست كه بعد از نماز آنرا بجا آورد. و نيز اگر كارى كه براى آن سجده سهو لازم است پيش آيد، بنابر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو بنمايد.
اجير گرفتن براى نماز
مسأله 1542 بعد از مرگ انسان، مى شود براى نماز و عبادتهاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده، ديگرى را اجير كنند يعنى به او مزد دهند كه آنها را بجا آورد. و اگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است.
مسأله 1543 انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل زيارت قبر پيغمبر و امامان عليهم السلام، از طرف زندگان اجير شود. و نيز مى تواند كار مستحبى انجام دهد و ثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.
مسأله 1544 كسى كه براى نماز قضاى ميت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روى تقليدى صحيح بداند.

مسأله 1545 اجير بايد موقع نيت، ميت را معين نمايد. و لازم نيست اسم او را بداند پس اگر نيت كند از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام كافيست.
مسأله 1546 اجير بايد عبادتهاى ميت را به قصد ما فى الذمه او بجا آورد.
مسأله 1547 بايد كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را بطور صحيح انجام مى دهد.
مسأله 1548 كسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميت اجير كرده اگر بفهمد كه عمل را بجا نياورده، يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله 1549 هر گاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر چه بگويد انجام داده ام، بنابر احتياط واجب بايد دوباره اجير بگيرد. ولى اگر شك كند كه عمل صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.
مسأله 1550 كسى را كه عذرى دارد و مثلاً با تيمم يا نشسته نماز مى خواند، نمى شود براى نمازهاى ميت اجير كرد، اگر چه نماز ميت هم همانطور قضا شده باشد.
مسأله 1551 مرد براى زن و زن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد.
مسأله 1552 قضاى نمازهاى ميت بنابر احتياط مستحب كه ترك آن سزاوار نيست در صورتى كه ترتيب آنها معلوم باشد، بايد به ترتيب خوانده شود، اما اگر ترتيب آنها را نمى دانند، بنابر احتياط مستحب با اجير شرط كنند كه به قدرى نماز بخواند كه ترتيب به عمل آيد و اگر به دستورى كه در آخر (مسأله 1555)داده مى شود، عمل شود
رعايت احتياط شده، چه يك نفر نمازها را بخواند و چه چند نفر.
مسأله 1553 اگر با اجير شرط كنند كه عمل را بطور مخصوصى انجام دهد چنانچه در نظر او باطل نباشد بايد همانطور بجا آورد. و اگر با او شرط نكنند، بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد و احتياط مستحب آنست كه از وظيفه خودش و ميت هر كدام به احتياط نزديكتر است به آن عمل كند مثلاً اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است، سه مرتبه بگويد.
مسأله 1554 اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد.
مسأله 1555 اگر انسان چند نفر را براى نماز قضاى ميت اجير كند، بنا بر احتياط مستحب كه ترك آن سزاوار نيست بايد براى هر كدام آنها وقتى را معين نمايد، مثلاً اگر با يكى از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با ديگرى قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند و نيز بايد نمازى را كه در هر دفعه شروع مى كند، معين نمايد مثلاً قرار بگذارد، اول نمازى را كه مى خواند صبح باشد يا ظهر يا عصر و همچنين بايد با آنها قرار بگذارد كه در هر دفعه، نماز يك شبانه روز را تمام كنند و اگر ناقص بگذارند آنرا حساب نكنند و در دفعه بعد نماز يك شبانه روز را از سر شروع نمايند.
مسأله 1556 اگر كسى اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال
نمازهاى ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال بميرد، بنابر احتياط واجب بايد براى نمازهائى كه مى دانند يا احتمال مى دهند بجا نياورده، ديگرى را اجير نمايند.
مسأله 1557 كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده اند، اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقدارىرا كه نخوانده از مال او به ولىّ ميت بدهند. مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولى را كه گرفته از مال او به ولىّ ميت بدهند، و اگر شرط نكرده باشند، بايد ورثه اش از مال او اجير بگيرند اما اگر مال نداشته باشد برورثه او چيزى واجب نيست.
مسأله 1558 اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميت بميرد وخودش هم نماز قضا دشته باشد ، بايد از مال او براى نمازهائى كه اجير بوده ديگرى را اجير نمايند و اگر چيزى زياد آمد ،در صورتى كه وصيت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند ، براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند، و اگر اجازه ندهند ثلث آنرا به مصرف نماز خودش برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم