احکام شرعی
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي
آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمد حسيني شاهرودي

احكام تقليد احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام طهارت(آب مطلق و مضاف) احكام آبها احكام تخلى (بول و غائط كردن) استبراء مستحبات و مكروهات تخلى نجاسات نجاسات راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاست مطهّرات مطهّرات احكام ظرفها وضو وضو وضوى ارتماسى دعاهائى كه موقع وضو گرفتن مستحب است شرائط وضو احكام وضو چيزهائى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهائى كه وضو را باطل مى كند غسلهاى واجب غسلهاى واجب احكام جنابت احكام جنابت چيزهائى كه بر جنب حرام است چيزهائى كه بر جنب مكروه است غسل جنابت غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه استحاضه احكام استحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهاى مستحب تيمم تيمم چيزهائى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء يا غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب احكام وقت نماز نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهائى كه در لباس نماز گزار مستحب است مكان نمازگزار احكام مسجد اذان و اقامة واجبات نماز واجبات نماز تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) ركوع سجود سجود چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز موالات قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قل هوالله احد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائى كه بعد از آنها مستحب است 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام تعقيب نماز مبطلات نماز چيزهائى كه در نماز مكروه است. مواردى كه مى شود نماز واجب را شكست شكيات شكيات شكهاى باطل شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر نماز مسافر مسائل متفرقه نماز قضا نماز قضا نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهائى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه نيت چيزهائى كه روزه را باطل مى كند چيزهائى كه روزه را باطل مى كند احكام چيزهائى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است جاهائى كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهائى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است انسان از كارهائى كه احكام خمس احكام خمس مصرف خمس احكام زكات احكام زكات شرايط واجب شدن زكات زكات گندم و جو و خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرائط كسانى كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره زكات فطره مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش چيزهائى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات حرام شرائط فروشنده و خريدار شرائط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف معامله سلف شرائط معامله سلف احكام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را بهم بزند مسائل متفرقه احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرائط مالى كه آنرا اجاره مى دهند شرائط استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت احكام قرض احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه(امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرائط عقد عده اى از زنها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشوئى احكام شير دادن احكام شير دادن شرائط شير دادنى كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام حيوان و مالى كه انسان آنرا پيدا مى كند احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات احكام سربريدن و شكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهائى كه موقع سربريدن حيوانات مستحب است چيزهائى كه در كشتن حيوانات مكروه است احكام شكار كردن با اسلحه احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها و آشاميدنيها احكام خوردنيها و آشاميدنيها چيزهائى كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهائى كه موقع غذا خوردن مكروه است مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن احكام وقف احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است حد مرتد احكام ديه مسائل متفرقه

احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى

احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى
احكام نكاح يا ازدواج و زناشوئى
به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال مى شود، و آن بر دو قسم است: دائم و غير دائم.
عقد دائم: آنست كه مدت زناشوئى در آن معين نشود، و زنى را كه به اين قسم عقد مى كنند دائمه مى گويند، و عقد غير دائم: آنست كه مدت زناشوئى در آن معين شود، مثلاً زن را به مدت يك ساعت يا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند، و زنى را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه مى نامند.
احكام عقد
مسأله 2371
در زناشوئى چه دائم و چه غير دائم، بايد صيغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد كافى نيست و صيغه عقد را يا خود زن و مرد مى خوانند، يا ديگرى را وكيل مى كنند كه از طرف آنان بخواند.
مسأله 2372 وكيل لازم نيست مرد باشد، زن هم مى تواند براى خواندن صيغه عقد از طرف ديگرى وكيل شود.
مسأله 2373 زن و مرد تا يقين نكنند كه وكيل آنها صيغه را خوانده است نمى توانند به يكديگر نگاه محرمانه نمايند و گمان به اينكه وكيل صيغه را خوانده است كفايت نمى كند، ولى اگر وكيل بگويد صيغه را خوانده ام كافى است چونكه موجب اطمينان است.
مسأله 2374 اگر زنى كسى را وكيل كند كه مثلاً ده روزه او را به عقد مردى درآورد و ابتداى ده روز را معين نكند، آن وكيل مى تواند هر وقت كه بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد درآورد، ولى اگر معلوم باشد كه زن، روز يا ساعت معينى را قصد كرده، بايد صيغه را مطابق قصد او بخواند.
مسأله 2375 يك نفر مى تواند براى خواندن صيغه عقد دائم يا غير دائم از طرف دو نفر وكيل شود، و نيز انسان مى تواند از طرف زن وكيل شود و او را براى خود به طور دائم يا غير دائم عقد كند، ولى احتياط مستحب آنست كه عقد را دو نفر بخوانند.
دستور خواندن عقد دائم
مسأله 2376 اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگويد: زَوَّجْتُكَ نَفْسى عَلَى الصِّداقِ الْمَعْلُوم(يعنى خود را زن تو نمودم به مهرى
كه معين شده)، پس از آن بدون فاصله مرد بگويد: قَبِلْتُ التَّزْويج(يعنى قبول كردم ازدواج را) عقد صحيح است، و اگر ديگرى را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكيل زن بگويد: زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتى فاطِمَةَ مُوَكِّلَكَ اَحْمَدَ عَلَى الصِّداقِ الْمَعْلُوم، پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: قَبِلْتُ لِمُوَكِّلى اَحْمَدَ عَلَى الصِّداق صحيح مى باشد، و واجب نيست لفظى را كه مرد مى گويد با لفظى كه زن مى گويد مطابق باشد، كه اگر زن زوجت، بگويد بايد مرد هم قبلت التزويج بگويد، بلكه قَبِلْتُ النِّكاح بگويد صحيح است.
دستور خواندن عقد غير دائم
مسأله 2377 اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند، بعد از آنكه مدت، و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد: زَوَّجْتُكَ نَفْسى فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمعلوم، بعد بدون فاصله مرد بگويد: قَبِلتُ صحيح است و اگر ديگرى را وكيل كنند، و اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد: مَتَّعْتُ مُوَكِّلَتى مُوَكِّلَكَ فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلوْم، پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: قَبِلْتُ لِمُوَكِّلى هكَذا صحيح مى باشد.
شرائط عقد
مسأله 2378 عقد ازدواج چند شرط دارد:
اول آنكه به عربى صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند، چنانچه ممكن باشد، احتياط واجب آنست كسى را كه مى تواند به عربى صحيح بخواند وكيل كنند و اگر ممكن نباشد، خودشان مى توانند به غير عربى بخوانند، اما بايد لفظى بگويند كه معنى زوجت و قبلت را بفهماند.
دوم مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مى خوانند قصد انشاء داشته باشند، يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مى خوانند، زن به گفتن زوجتك نفسى قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد، و مرد به گفتن قبلت التزويج زن بودن او را براى خود قبول نمايد و اگر وكيل مرد و زن، صيغه را مى خوانند، به گفتن زوجت و قبلت قصدشان اين باشد كه مرد و زنى كه آنان را وكيل كرده اند، زن و شوهر شوند.
سوم كسى كه صيغه را مى خواند، بالغ و عاقل باشد، چه براى خودش بخواند، يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد.
چهارم
اگر وكيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مى خوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلاً اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسى كه چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد: زوجتك احدى بناتى(يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را) و او بگويد: قبلت يعنى قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نكرده اند عقد باطل است.
پنجم زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهراً به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است عقد صحيح است.
مسأله 2379 اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معنى آنرا عوض كند عقد باطل است.
مسأله 2380 كسى كه دستور زبان عربى را نمى داند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آنرا قصد نمايد مى تواند عقد را بخواند.
مسأله 2381 اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد كنند و بعداً زن و مرد بگويند به آن عقد راضى هستيم، عقد صحيح است.
مسأله 2382 اگر زن و مرد يا يكى از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند به آن عقد راضى هستيم چنانچه در حال واقع شدن عقد اظهار نارضايتى نموده باشند احتياط مستحب آنست كه دوباره عقد را بخوانند.
مسأله 2383 پدر و جد پدرى مى توانند براى فرزند نابالغ، يا ديوانه خود كه به حال ديوانگى بالغ شده است ازدواج كنند، و بعد از آنكه آن طفل بالغ شد، يا ديوانه
عاقل گرديد، اگر ازدواجى كه براى او كرده اند، مفسده اى نداشته، نمى تواند آنرا بهم بزند، و اگر مفسده اى داشته، مى تواند آنرا بهم بزند.
مسأله 2384 دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى دهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، سزاوار است از پدر، يا جد پدرى خود اجازه بگيرد و اجازه مادر و برادر لازم نيست.
مسأله 2385 اگر پدر و جد پدرى غائب باشند، يا دختر باكره نباشد، اجازه پدر و جد لازم نيست.
مسأله 2386 اگر پدر يا جد پدرى، براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد.
مسأله 2387 اگر پدر يا جد پدرى، براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته مديون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالى نداشته پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.
عيبهائى كه به واسطه آنها مى شود عقد را بهم زد
مسأله 2388 اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن، يكى از اين هفت عيب را دارد مى تواند عقد را بهم بزند:
اول ديوانگى.
دوم مرض خوره.
سوم مرض برص.
چهارم كورى.
پنجم زمين گير بودن.
ششم آنكه افضا شده يعنى راه بول و حيض يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد.
هفتم آنكه گوشت يا استخوانى در فرج او باشد كه مانع نزديكى شود.
مسأله 2389 اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او ديوانه است، يا آلت مردى ندارد، يا عنين است، يعنى مرضى دارد كه نمى
تواند وطى و نزديكى نمايد، يا تخمهاى او را كشيده اند، مى تواند عقد را بهم بزند، بلكه اگر شوهر بعد از عقد هم كاملاً ديوانه شود كه اوقات نماز را تمييز ندهد، زن مى تواند عقد را بهم بزند، و نيز اگر بعد از عقد و قبل از دامادى شوهر عنين شود، زن مى تواند عقد را بهم بزند، و در خصوص عنن بايد مرد را مهلت بدهند تا يكسال شايد معالجه شود.
مسأله 2390 اگر مرد يا زن به واسطه يكى از عيبهايى كه در دو مسأله پيش گفته شد عقد را بهم بزنند، بايد بدون طلاق از هم جدا شوند.
مسأله 2391 اگر به واسطه آنكه مرد نمى تواند وطى و نزديكى كند، زن عقد را بهم بزند، شوهر بايد نصف مهر را بدهد، ولى اگر به واسطه يكى از عيبهاى ديگرى كه گفته شد مرد يا زن عقد را بهم بزنند، چنانچه مرد با زن نزديكى نكرده باشد، چيزى بر او نيست و اگر نزديكى كرده بايد تمام مهر را بدهد، و چنانچه مرد را گول زده اند و تدليس نموده اند، مرد مهر را از آنكه تدليس نموده و او را گول زده مى گيرد.
عده اى از زنها كه ازدواج با آنها حرام است
مسأله 2392 ازدواج با زنهايى كه مثل مادر و خواهر و مادرزن با انسان محرم هستند، حرام است.
مسأله 2393 اگر كسى زنى را براى خود عقد نمايد، اگر چه با او نزديكى نكند، مادر و مادر مادرِآن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند با آن مرد محرم مى شوند.
مسأله 2394 اگر زنى را عقد كند و با او نزديكى
نمايد، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پائين روند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند، با آن مرد محرم مى شوند.
مسأله 2395 اگر با زنى كه براى خود عقد كرده نزديكى هم نكرده باشد، تا وقتى كه آن زن در عقد اوست نمى تواند با دختر او ازدواج كند.
مسأله 2396 عمه و خاله پدر، و عمه و خاله پدر پدر، و عمه و خاله مادر، و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.
مسأله 2397 پدر و جد شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسرى و دخترى او هر چه پائين آيند چه در موقع عقد باشند، يا بعداً به دنيا بيايند به زن او محرم هستند.
مسأله 2398 اگر زنى را براى خود عقد كند، دائمه باشد يا صيغه، تا وقتى كه آن زن در عقد اوست، نمى تواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.
مسأله 2399 اگر زن خود را به ترتيبى كه در كتاب طلاق گفته مى شود طلاق رجعى دهد، در بين عده نمى تواند خواهر او را عقد نمايد، بلى اگر طلاق بائن باشد بعد از وقوع طلاق مى تواند خواهر او را بگيرد، و اما اگر زنى را متعه نمايد، پس اقوى لزوم خوددارى از ازدواج با خواهر او است در بين عده، هر چند مدت تمتع گذشته باشد، يا متمتع مدت را بخشيده باشد، به جهت ورود نص.
مسأله 2400 انسان نمى تواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادرزاده او ازدواج كند، ولى اگر بدون اجازه زنش
آنان را عقد نمايد و بعداً زن بگويد به آن عقد راضى هستم اشكال ندارد.
مسأله 2401 اگر زن بفهمد شوهرش برادرزاده يا خواهرزاده او را عقد كرده و حرفى نزند، چنانچه بعداً رضايت ندهد، عقد آنان باطل است.
مسأله 2402 اگر انسان پيش از آنكه دختر عمه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نمى تواند با آنان ازدواج نمايد.
مسأله 2403 اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آنكه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد، احتياط مستحب آنست كه از ايشان جدا شود.
مسأله 2404 اگر با زنى غير از عمه و خاله خود زنا كند، احوط بلكه اقوى آنست كه با دختر او ازدواج نكند، ولى اگر زنى را عقد نمايد و با او نزديكى كند بعد با مادر او زنا كند، آن زن بر او حرام نمى شود، اگر چه در اين صورت احتياط استحبابى جدا شدن از او است، و همچنين است اگر پيش از آنكه با او نزديكى كند با مادر او زنا نمايد.
مسأله 2405 زن مسلمان نمى تواند به عقد كافر درآيد، مرد مسلمان هم نمى تواند با زنهاى كافره غير كتابيه مانند يهود و نصارى بطور دائم و يا متعه ازدواج كند و همچنين با زنهاى كتابيه به طور دائم بنابر احتياط واجب ولى صيغه كردن زن يهوديه و نصرانيه مانعى ندارد.
مسأله 2406 اگر با زنى كه شوهر دارد يا در عده طلاق رجعى است زنا كند آن زن بر او حرام مى شود على الاحوط، و اگر با زنى كه در
عده متعه، يا طلاق بائن، يا عده وفات است زنا كند، بعداً مى تواند او را عقد نمايد، و معناى طلاق رجعى و طلاق بائن و عده متعه و عده وفات، در احكام طلاق گفته خواهد شد.
مسأله 2407 اگر با زن بى شوهرى كه در عده نيست زنا كند، بعداً مى تواند آن زن را براى خود عقد نمايد، ولى احتياط مستحب آنست كه صبر كند، تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد، و همچنين است اگر ديگرى بخواهد آن زن را عقد
كند.
مسأله 2408 اگر زنى را كه در عده ديگرى است براى خود عقد كند، چنانچه مرد و زن، يا يكى از آنان بدانند كه عده زن تمام نشده و بدانند عقد كردن زن در عده حرام است آن زن بر او حرام مى شود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكى نكرده باشد.
مسأله 2409 اگر زنى را براى خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عده بوده چنانچه هيچ كدام نمى دانسته اند زن در عده است و نمى دانسته اند كه عقد كردن زن در عده حرام است، در صورتى كه مرد با او نزديكى كرده باشد، آن زن بر او حرام مى شود.
مسأله 2410 اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج كند، بايد از او جدا شود، و نمى تواند بعداً هم او را به عقد خود درآورد، و همچنين اگر نمى دانسته ولكن نزديكى نموده.
مسأله 2411 زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمى شود، و چنانچه توبه نكند و بر عمل
خود باقى باشد، بهتر است كه شوهر او را طلاق دهد، ولى چنانچه مهرش را نداده و طلب نمايد و وقت آن رسيده باشد و شوهر بتواند بدهد بايد مهرش را بدهد.
مسأله 2412 زنى را كه طلاق داده اند، و زنى كه صيغه بوده و شوهرش مدت او را بخشيده يا مدتش تمام شده، چنانچه بعد از مدتى شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم، عده شوهر اول تمام بوده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 2413 مادر و خواهر و دختر پسرى كه لواط داده بر لواط كننده حرام است، اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان كند كه دخول شده، يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمى شود.
مسأله 2414 اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج، با آنكس لواط كند، آنها بر او حرام نمى شوند.
مسأله 2415 اگر كسى در حال احرام كه يكى از كارهاى حج است، با زنى ازدواج نمايد عقد او باطل است، و چنانچه مى دانسته كه زن گرفتن بر او حرام است، ديگر نمى تواند آن زن را عقد كند.
مسأله 2416 اگر زنى كه در حال احرام است با مردى كه در حال احرام نيست ازدواج كند عقد او باطل است، و اگر زن مى دانسته كه ازدواج كردن در حال احرام حرام است، احتياط واجب بلكه خالى از قوت نيست كه بعداً با آن مرد ازدواج نكند.
مسأله 2417 اگر مرد طواف نساء را كه يكى از كارهاى حج
است و نيز يكى از كارهاى عمره مفرده است بجا نياورد، زنش بر او حرام مى شود، و نيز اگر زن طواف نساء نكند شوهرش بر او حرام مى شود، ولى اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند، به يكديگر حلال مى شوند.
مسأله 2418 اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند بايد تا آخر عمر از دخول به او خوددارى نمايد على الاحوط، در صورتى كه افضا شده باشد.
مسأله 2419 زنى را كه سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مى شود، ولى اگر با شرائطى كه در كتاب طلاق گفته مى شود، با مرد ديگرى ازدواج كند، شوهر اول مى تواند دوباره او را براى خود عقد نمايد.
احكام عقد دائم
مسأله 2420 زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى خواهد تسليم نمايد، و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند، و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است، و اگر تهيه نكند چه توانائى داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.
مسأله 2421 اگر زن در كارهايى كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است، و حق غذا و لباس و منزل و همخوابى را ندارد ولى مهر او از بين نمى رود.
مسأله 2422 مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.
مسأله 2423 مخارج سفر زن،
اگر بيشتر از مخارج وطن باشد، با شوهر نيست ولى اگر شوهر زن را سفر ببرد، بايد خرج سفر او را بدهد.
مسأله 2424 زنى كه از شوهر اطاعت مى كند و شوهر خرج او را نمى دهد اگر ممكن است، مى تواند خرجى خود را بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.
مسأله 2425 بنابر مشهور بين علماء قدس الله أرواحهم، مرد بايد در هر چهار شب يك شب نزد زن دائمى خود بماند، لكن اقوى عدم وجوب آنست، در صورتى كه يك زن داشته باشد و اقوى وجوب آن است در صورت تعدد و شروع در شب ماندن پيش آنها و در غير اين دو صورت ترك آن سزاوار نيست.
مسأله 2426 شوهر نمى تواند بيش از چهار ماه، نزديكى با عيال دائمى خود را ترك كند، و همچنين است غير دائمى على الاحوط بلكه على الاقوى در بعض صور.
مسأله 2427 اگر در عقد دائمى مهر را معين نكنند عقد صحيح است، و چنانچه مرد با زن نزديكى كند، بايد مهر او را مطابق مهر زنهائى كه مثل او هستند بدهد.
مسأله 2428 اگر موقع خواندن عقد دائمى براى دادن مهر مدتى معين نكرده باشند، زن مى تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكى كردن شوهر جلوگيرى كند، چه شوهر توانائى دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد ولى اگر پيش از گرفتن مهر به نزديكى راضى شود و شوهر با او نزديكى كند، ديگر نمى
تواند بدون عذرشرعى، از نزديكى شوهر جلوگيرى نمايد.
متعه يا صيغه
مسأله 2429 صيغه كردن زن اگر چه براى لذت بردن هم نباشد صحيح است.
مسأله 2430 احتياط واجب آنست كه شوهر بيش از چهار ماه نزديكى با متعه خود را ترك نكند، مگر با اجازه او بلكه در صورتى كه زن جوان باشد و مدت زياد باشد مثلاً ده سال يا پنجاه سال اقوى حرمت ترك است.
مسأله 2431 زنى كه صيغه مى شود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكى نكند، عقد و شرط او صحيح است، و شوهر فقط مى تواند لذتهاى ديگر از او ببرد، ولى اگر بعداً به نزديكى راضى شود، شوهر مى تواند با او نزديكى نمايد.
مسأله 2432 زنى كه صيغه شده اگر چه آبستن شود، حق خرجى ندارد.
مسأله 2433 زنى كه صيغه شده حق همخوابى ندارد، و از شوهر ارث نمى برد و شوهر هم از او ارث نمى برد و چنانچه در ضمن عقد شرط نمايند ارث بردن را، بعد از عقد با ورثه مصالحه نمايند.
مسأله 2434 زنى كه صيغه شده اگر نداند كه حق خرجى و همخوابى ندارد، عقد او صحيح است، و براى آنكه نمى دانسته حقى بر شوهر پيدا نمى كند.
مسأله 2435 زنى كه صيغه شده مى تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولى اگر به واسطه بيرون رفتن، حق شوهر از بين مى رود، بيرون رفتن او حرام است.
مسأله 2436 اگر زنى مردى را وكيل كند كه به مدت و مبلغ معين او را براى خود صيغه نمايد، چنانچه مرد او را به عقد دائم
خود درآورد يا به غير از مدت يا مبلغى كه معين شده او را صيغه كند، وقتى آن زن فهميد اگر بگويد راضى هستم عقد صحيح وگرنه باطل است.
مسأله 2437 اگر پدر يا جد پدرى براى محرم شدن، يك ساعت يا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود درآورد كافى است، و نيز مى تواند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن به عقد كسى درآورد، ولى بايد آن عقد براى دختر يا پسر نفعى داشته باشد على الاحوط.
مسأله 2438 اگر پدر يا جد پدرى طفل خود را كه در محل ديگرى است و نمى داند زنده است يا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مى شود، و چنانچه بعداً معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است، و كسانى كه به واسطه عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.
مسأله 2439 اگر زنى كه صيغه شده به تمام مدتى كه قرار داده اند وفا نكند، شوهر مى تواند به همان مقدار از مهر او كم كند، مثلاً اگر نصف مدت را حاضر نشده نصف مهر را كم كند، و اگر ثلث را حاضر نشده ثلث را كم كند، مگر ايام حيض او كه نزديكى جايز نيست، لذا نمى تواند كم كند. و اگر مرد مدت صيغه را ببخشد، چنانچه با او نزديكى كرده، بايد تمام چيزى را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزديكى نكرده، بايد نصف آنرا بدهد، حسب اجماع و اتفاق علماء، طبق خبر زرعة از سماعه از حضرت صادق عليه الصلاة والسلام،
ولكن اگرزن در عقد شرط كرده باشد كه شوهر نزديكى نكند محل اشكال است، خصوصاً اگر مدتى لذتهاى ديگرى از او برده باشد.
مسأله 2440 مرد مى تواند زنى را كه صيغه او بوده و هنوز عده اش تمام نشده به عقد دائم خود درآورد.
احكام نگاه كردن
مسأله 2441 نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم، و همچنين نگاه كردن به موى او چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه كردن به صورت و دستها اگر به قصد لذت باشد حرام است، و احتياط واجب بلكه اقوى آنست كه بدون قصد لذت هم به آنها نگاه نكند و اين اقوائيت در غير نظره اولى است، كه غالباً قهرى است، هر چند كه مقدمات آن اختيارى باشد، و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام مى باشد.
مسأله 2442 اگر انسان بدون قصد لذت به سر و صورت و دستهاى زنهاى اهل كتاب مثل زنهاى يهود و نصارى نگاه كند، در صورتى كه نترسد كه به حرام بيفتد اشكال ندارد، و احتياط واجب آنست كه به غير آنچه كه متعارف بوده نپوشيدن آن، نگاه نكند.
مسأله 2443 زن بايد بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند، و بنابر احتياط واجب زن جوان بايد صورت و دستهاى خود را از مرد نامحرم بپوشاند بلكه احتياط واجب آنست كه بدن و موى خود را از پسرى هم كه بالغ نشده ولى خوب و بد را مى فهمد و به حدى رسيده كه نظر كردن او يا نظر كردن به او موجب هيجان شهوت بشود بپوشاند.
مسأله 2444 نگاه كردن به
عورت ديگرى حتى به عورت بچه مميزى كه خوب و بد را مى فهمد حرام است، اگر چه از پشت شيشه يا در آئينه يا آب صاف و مانند اينها باشد، ولى زن و شوهر مى توانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله 2445 مرد و زنى كه با يكديگر محرمند، اگر قصد لذت نداشته باشند مى توانند غير از عورت به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله 2446 مرد نبايد با قصد لذت به بدن مرد ديگر نگاه كند، و نگاه كردن زن هم به بدن زن ديگر با قصد لذت حرام است.
مسأله 2447 مرد نبايد عكس زن نامحرم را بيندازد، و اگر زن نامحرمى را بشناسد نبايد به عكس او نگاه كند على الاحوط.
مسأله 2448 اگر زن بخواهد زن ديگر، يا مردى غير از شوهر خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد، بايد چيزى در دست كند، كه دست او به عورت آن مرد نرسد و همچنين است اگر مرد بخواهد مرد ديگر، يا زنى غير زن خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد.
مسأله 2449 اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار باشد، كه او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد، ولى اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند، نبايد دست به بدن او بزند، و اگر با دست زدن بتواند معالجه كند، نبايد او را نگاه كند.
مسأله 2450 اگر انسان براى معالجه كسى ناچار شود كه به عورت او نگاه كند، بنابر احتياط واجب بايد آئينه را در مقابل گذاشته و در آن نگاه كند، ولى
اگر چاره اى جز نگاه كردن به عورت نباشد اشكال ندارد.
مسائل متفرقه زناشوئى
مسأله 2451 كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، لازم است زن بگيرد، و اگر به سبب زن گرفتن واجبى مثل حج يا اداء دين مطالَب از او فوت مى شود بايد آن واجب را مقدم بدارد و از حرام هم خوددارى نمايد و صبر كند.
مسأله 2452 اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد، و بعد از عقد معلوم شود كه باكره نبوده، مى تواند عقد را بهم بزند.
مسأله 2453 ماندن مرد و زن نامحرم در محل خلوتى كه كسى در آنجا نيست و ديگرى هم نمى تواند وارد شود حرام است على الاحوط، چه به ذكر خدا مشغول باشند يا به صحبت ديگر، خواب باشند يا بيدار، ولى اگر طورى باشد كه كس ديگر بتواند وارد شود، يا بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد در آنجا باشد اشكال ندارد.
مسأله 2454 اگر مرد مهر زن را در عقد معين كند، و قصدش اين باشد كه آنرا ندهد، عقد صحيح است ولى مهر را بايد بدهد.
مسأله 2455 مسلمانى كه منكر خدا يا پيغمبر شود، يا حكم ضرورى دين يعنى حكمى را كه مسلمانان جزء دين اسلام مى دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انكار كند، در صورتى كه بداند آن حكم ضرورى دين است، مرتد مى شود.
مسأله 2456 اگر زن پيش از آنكه شوهرش با او نزديكى كند، به طورى كه در مسأله پيش گفته شد مرتد شود، عقد او باطل مى گردد على الاحوط و همچنين است اگر
بعد از نزديكى مرتد شود ولى يائسه باشد، يعنى اگر سيده است شصت سال و اگر نيست پنجاه سال او تمام شده باشد، و اما اگر يائسه نباشد، بايد به دستورى كه در احكام طلاق گفته خواهد شد عده نگهدارد، پس اگر در بين عده مسلمان شود عقد باقى، و اگر تا آخر عده مرتد بماند، عقد باطل است على الاحوط.
مسأله 2457 مردى كه مسلمان زاده است اگر مرتد شود، زنش بر او حرام مى شود، و بايد به مقدارى كه در احكام طلاق گفته مى شود، عده وفات نگهدارد.
مسأله 2458 مردى كه از پدر و مادر غير مسلمان به دنيا آمده و مسلمان شده اگر پيش از نزديكى با عيالش مرتد شود، عقد او باطل مى گردد على الاحوط، و اگر بعد از نزديكى مرتد شود، چنانچه زن او در سن زنهائى باشد كه حيض مى بينند بايد آن زن به مقدارى كه در احكام طلاق گفته مى شود عده نگهدارد، پس اگر پيش از تمام شدن عده، شوهر او مسلمان شود، عقد باقى وگرنه باطل است على الاحوط.
مسأله 2459 اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بيرون نبرد و مرد هم قبول كند، نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد.
مسأله 2460 اگر زن انسان از شوهر ديگرش دخترى داشته باشد، انسان مى تواند آن دختر را براى پسر خود كه از آن زن نيست عقد كند، و نيز اگر دخترى را براى پسر خود عقد كند، مى تواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد.
مسأله 2461 اگر زنى از زنا آبستن شود،
در صورتى كه خود آن زن، يا مردى كه با او زنا كرده، يا هر دوى آنان مسلمان باشند، براى آن زن جايز نيست بچه را سقط كند، ولكن اگر روح در او دميده نشده باشد و بقاء او موجب ضرر مهمى بر مادر باشد در اين صورت مى تواند او را سقط نمايد.
مسأله 2462 اگر كسى با زنى كه شوهر ندارد و در عده كسى هم نيست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچه اى از آنان پيدا شود، در صورتى كه ندانند از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2463 اگر مرد نداند كه زن در عده است و با او ازدواج كند، چنانچه زن هم نداند و بچه اى از آنان به دنيا آيد، حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو مى باشد، ولى اگر زن مى دانسته كه در عده است شرعاً بچه فرزند پدر است، و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر حرام مى باشند.
مسأله 2464 اگر زن بگويد يائسه ام(1) نبايد حرف او را قبول كرد، ولى اگر بگويد شوهر ندارم، حرف او قبول مى شود.
مسأله 2465 اگر بعد از آنكه انسان با زنى ازدواج كرد، كسى بگويد آن زن شوهر داشته و زن بگويد نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته، بايد حرف زن را قبول كرد.
مسأله 2466 تا هفت سال دختر تمام نشده، پدر نمى تواند او را از مادرش جدا كند.
مسأله 2467 مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه است يعنى مكلف شده عجله
كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آنست كه دخترش در خانه او حيض نبيند.
مسأله 2468 اگر زن مهر خود را به شوهر صلح كند كه زن ديگر نگيرد، احتياط واجب آنست كه زن مهر را نگيرد، و شوهر هم با زن ديگر ازدواج نكند.
مسأله 2469 كسى كه از زنا به دنيا آمده، اگر زن بگيرد و بچه اى پيدا كند آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2470 هر گاه مرد در روزه ماه رمضان يا در حال حيض زن با او نزديكى كند معصيت كرده، ولى اگر بچه اى از آنان به دنيا آيد حلال زاده است.
مسأله 2471 زنى كه يقين دارد شوهرش در سفر مرده اگر بعد از عده وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد، بايد از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است، ولى اگر شوهر دوم با او نزديكى كرده باشد، زن بايد عده نگهدارد و شوهر دوم بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مثل او هستند بدهد ولى خرج عده ندارد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم