احکام شرعی
آيت الله سيد محمدباقر موسوي شيرازي
آيت الله سيد محمدباقر موسوي شيرازي
آيت الله سيد محمدباقر موسوي شيرازي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدباقر موسوي شيرازي

احکام تقلید احکام آب ها آب مطلق و مضاف 1- آب کُر 2- آب قلیل 3- آب جاری 4- آب باران 5- آب چاه احکام آبها * احکام تخلی بول و غائط اسْتِبْراء مستحبات و مکروهات تخلّی * نجاسات اشاره 2 و 2- بول و غائط 3- مَنی 4- مردار 5- خون 7 و 7- سگ و خوک 8- کافر 9- شراب 10- فقّاع  11_ عرق جُنُب از حرام  12- عرق شتر نجاست خوار * راه ثابت شدن نجاست * چگونگی نجس شدن چیزهای پاک * احکام نجاسات * مطهرات اشاره  1- آب : 2- زمین: 4 - آفتاب : 4- اسْتِحاله : 5- انقلاب :  6- اسلام: 7- انتقال: 8- تَبَعیت: 9- برطرف شدن عین نجاست:  10- اسْتِبْراء حیوان نجاست خوار : 11- غائب شدن مسلمان:  * احکام ظرف ها وضو * واجبات وضو * وضوی ارتماسی * ادعیه مستحب هنگام وضو دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است * شرائط وضو شرایط صحیح بودن وضو سیزده چیز است:  شرط اول: آن که آب وضو پاک باشد. شرط دوم: آن که آب وضو مطلق باشد. شرط سوم: آن که آب وضو مباح باشد.و همچنین بنابر احتیاط باید فضایی که در آن وضو می گیرد مباح باشد. شرط چهارم: آن که ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم: آن که ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم: آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن، پاک باشد. شرط هفتم: آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. شرط هشتم: آن که به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد، و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد باطل است بلی اگر مرادش از خنک شدن و یا گرم شدن به نحو داعی و تعدد مطلوب باشد پس وضوی او اشکالی ندارد. شرط نهم: آن که وضو را به ترتیبی که گفته شد به جا آورد، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و باید پای راست را پیش از پای چپ مسح کند، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است.هر چند صحت وضو در صورتی که هر دو پا را با دو دست و بطور همزمان مسح کند خالی از قوت نیست. شرط دهم: آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد، یعنی موالات را حفظ کند. شرط یازدهم: آن که شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است. شرط دوازدهم: آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. شرط سیزدهم: آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. * احکام وضو * موارد وجوب وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت * مبطلات وضو چیزهایی که وضو را باطل می کند * احکام وضوی جبیره غسل * غسلهای واجب * احکام جنابت * احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است چیزهایی که بر جنب مکروه است * اقسام غسل اشاره 1_ غسل ترتیبی 2_ غسل ارتماسی * احکام غسل احکام اموات * احکام میت غسل مسّ میت احکام محتضر احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میت * کیفیت غسل میت و احکام آن * احکام کفن میت احکام حُنوط * نماز میت و کیفیت آن احکام نماز میت کیفیت نماز میت مستحبات نماز میت * احکام دفن مستحبات دفن * نماز وحشت * نبش قبر غسلهای مستحب * انواع غسلهای مستحب و احکام آنها غسلهای مستحبی تیمّم * مواردی که به جای وضو و غسل باید تیمم کرد: در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمم کرد: دوّمین مورد از تیمّم سوّمین مورد از تیمّم چهارمین مورد از تیمّم پنجمین مورد از تیمّم ششمین مورد از تیمّم هفتمین مورد از تیمّم * چیزهایی که تیمّم بر آنها صحیح است * کیفیت تیمّم و احکام آن کیفیت تیمّم احکام تیمّم نماز * احکام نماز اشاره نمازهای واجب * نمازهای واجب یومیه و اوقات آنها نمازهای واجب یومیه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح * احکام وقت نماز * نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود * نمازهای مستحب * وقت نافله های یومیه * نماز غفیله * احکام قبله * پوشانیدن بدن در نماز * لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوّم شرط سوّم شرط چهارم شرط پنجم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است                 * مکان نمازگزار شرط اوّل: آنکه مباح باشد: شرط دوّم: شرط سوّم: شرط چهارم: آن که مکان نمازگزار شرط پنجم: * جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب و مکروه است جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است * احکام مسجد * اذان و اقامه اشاره ترجمه اذان و اقامه * چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است * مستحبات و مکروهات سجده * سجده های واجب قرآن * تشهّد و سلام نماز تشهّد سلام نماز * ترتیب و موالات ترتیب مُوالات * قنوت * ترجمه نماز 1- ترجمه سوره حمد 2- ترجمه سوره توحید 3- ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است 4- ترجمه قنوت 5- ترجمه تسبیحات اربعه 6- ترجمه تشهد و سلام * تعقیبات نماز * حکم صلوات بر پیغمبر در نماز صلوات بر پیغمبردر نماز * مُبْطِلات نماز * چیزهایی که در نماز مکروه است * مواردی که می شود نماز واجب را شکست * شکیّات نماز/شکهای باطل کننده نماز اشاره شکهای باطل کننده نماز * شکیّات نماز شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد 1- شک در چیزی که محل آن گذشته است: 2- شک بعد از سلام 3- شک بعد از وقت 4- شک کَثیرُ الشَّک (کسی که زیاد شک می کند) 5- شک امام و مأموم 6- شک در نماز مستحبی * شکیّات نماز شکهای صحیح * نماز احتیاط * مواردسجده سهو و کیفیت آن موارد سجده سهو کیفیت سجده سهو * قضای سجده و تشهد فراموش شده * کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز * نماز مسافر * مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا * نماز جماعت شرایط امام جماعت * احکام جماعت * چیزهایی که در نماز جماعت مستحب و مکروه است چیزهایی که در نماز جماعت مستحب است چیزهایی که در نماز جماعت مکروه است * نماز آیات * کیفیت نماز آیات * نماز عید فطر و قربان * اجیر گرفتن برای نماز روزه * احکام روزه اشاره نیّت * چیزهایی که روزه را باطل می کند و احکام آنها چیزهایی که روزه را باطل می کند 1- خوردن و آشامیدن 2- جِماع 3- استمناء 4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5- رساندن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن سر در آب 7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8- اماله کردن 9- قِیْ کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند * آنچه برای روزه دار مکروه است * جاهایی که قضا و کَفّاره واجب است * کَفّاره روزه * جاهایی که فقط قضای روزه واجب است * احکام روزه قضا * احکام روزه مسافر * کسانی که روزه بر آنها واجب نیست * راه ثابت شدن اوّل ماه * روزه های حرام و مکروه * روزه های مستحب خمس * موارد خمس: احکام خمس 1- منفعت کسب 2- معدن 3_ گنج 4_ مال حلال مخلوط به حرام 6_ غنیمت 7- زمینی که کافر ذِمّی از مسلمان بخرد * مصرف خمس زکات * احکام زکات * شرایط وجوب زکات شرایط واجب شدن زکات * زکات گندم و جو و خرما و کشمش * نِصاب طلا * نِصاب نقره * شرائط زکات شتر و گاو و گوسفند * نِصاب شتر * نصاب گاو و گوسفند نِصاب گاو نِصاب گوسفند * مصرف زکات * شرایط کسانی که مستحق زکاتند * نیّت زکات * مسائل متفرقه زکات * زکات فِطْرَه مصرف زکات فطره * مسائل متفرقه زکات فطره حج * مختصری از احکام حج احکام حجّ احکام خرید و فروش * چیزهایی که در خرید و فروش مستحب است احکام خرید و فروش چیزهایی که در خرید و فروش مستحب است * معاملات مکروه و باطل معاملات مکروه معاملات باطل * شرایط فروشنده و خریدار * شرایط جنس و عوض آن اشاره اول: آن که مقدار آن با وزن یا پیمانه یا شماره و مانند اینها معلوم باشد. دوم: آن که بتوانند آن را تحویل دهند، بنابر این فروختن اسبی که فرار کرده صحیح نیست، ولی اگر بنده ای را که فرار کرده با چیزی که می تواند تحویل دهد مثلاً با یک فرش بفروشد، اگر چه آن بنده پیدا نشود، معامله صحیح است و در غیر بنده مشکل است. سوم: خصوصیاتی را که در جنس و عوض هست و به واسطه آنها میل مردم به معامله فرق می کند معین نماید. چهارم: کسی در جنس، یا در عوض آن حقی نداشته باشد، پس مالی را که انسان پیش کسی گرو گذاشته، بدون اجازه او نمی تواند بفروشد. پنجم: آن که بنابر احتیاط خودِ جنس را بفروشد نه منفعت آن را اگر چه جائز بودن خالی از قوّت نیست، پس اگر مثلاً منفعت یک ساله خانه را بفروشد صحیح است، و چنانچه خریدار به جای پول، منفعت ملک خود را بدهد، مثلاً فرشی را از کسی بخرد و عوض آن منفعت یک ساله خانه خود را به او واگذار کند اشکال ندارد، و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد. * صیغه خرید و فروش * خرید و فروش میوه ها * نقد و نسیه * معامله سَلَف و شرائط و احکام آن معامله سَلَف شرایط معامله سَلَف احکام معامله سَلَف * فروش طلا و نقره، به طلا و نقره * مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند * مسائل متفرقه خرید و فروش مسائل متفرقه احکام شرکت * احکام صلح * احکام اجاره * شرایط مال الاجاره و شرائط استفاده از آن شرایط مال الاجاره شرایط استفاده از مال الاجاره * مسائل متفرقه اجاره * احکام جُعالَه * احکام مُزارَعَه * احکام مُساقات * کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند * علائم بلوغ * احکام وکالت * احکام قرض * احکام حواله دادن * احکام رهن * احکام ضامن شدن * احکام کفالت * احکام ودیعه (امانت) * احکام عاریه احکام ازدواج و زناشویی * احکام عقد احکام ازدواج و زناشویی احکام عقد * دستور خواندن عقد دائم و غیر دائم دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیردائم * شرایط عقد * عیبهائی که بواسطه آنها می شود عقد را به هم زد * عده ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است * احکام عقد دائم * متعه یا صیغه(عقد غیر دائم) * احکام نگاه کردن * مسائل متفرقه زناشویی * احکام شیر دادن * شرایط شیر دادنی که سبب محرم شدن می شود * آداب شیر دادن * مسائل متفرقه شیر دادن طلاق * احکام طلاق * عدّه طلاق اشاره عده زنی که شوهرش مرده * طلاق بائن و طلاق رجعی * احکام رجوع کردن * طلاق خلع * طلاق مبارات * احکام متفرقه طلاق غصب * احکام غصب مال پیدا شده * احکام مال پیدا شده احکام مالی که انسان آن ر ا پیدا می کند * احکام سربریدن و شکار حیوانات * دستور و شرائط سر بریدن حیوانات دستور سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوان * دستور کشتن شتر * مستحبات کشتن حیوانات چیزهایی که موقع سربریدن حیوانات مستحب است * احکام شکار با اسلحه * شکار با سگ شکاری * احکام صید ماهی * صید ملخ خوردنی ها و آشامیدنی ها * احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها * مستحبات و مکروهات غذا خوردن چیزهایی که موقع خوردن غذا مستحب است چیزهایی که در غذا خورد ن مکروه است * مستحبات و مکروهات آب آشامیدن مستحبات آب آشامیدن مکروهات آب آشامیدن نذر و عهد * احکام نذر و عهد قسم خوردن * احکام قسم خوردن وقف * احکام وقف * احکام وصیت

* نصاب گاو و گوسفند

* نصاب گاو و گوسفند
نِصاب گاو
مسأله 1796- گاو دو نصاب دارد: نصاب اول آن سی تا است که وقتی شماره گاو به سی رسید، اگر شرایطی را که گفته شد داشته باشد، انسان باید یک گوساله ای که داخل سال دوم شده از بابت زکات بدهد. و نصاب دوم آن چهل است و زکات آن یک گوساله ماده ای است که داخل سال سوم شده باشد و زکات ما بین سی و چهل واجب نیست مثلاً کسی که سی و نه گاو دارد، فقط باید زکات سی
تای آنها را بدهد، و نیز اگر از چهل گاو زیادتر داشته باشد تا به شصت نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد و بعد از آن که به شصت رسید، چون دو برابر نصاب اول را دارد، باید دو گوساله ای که داخل سال دوم شده بدهد و همچنین هر چه بالا رود، باید سی تا سی تا حساب کند یا چهل تا چهل تا یا با سی و چهل حساب نماید و زکات آن را به دستوری که گفته شده بدهد، ولی باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می ماند از نُه تا بیشتر نباشد، مثلاً اگر هفتاد گاو دارد، باید به حساب سی و چهل حساب کند و برای سی تای آن زکات سی تا و برای چهل تای آن زکاتِ چهل تا را بدهد، چون اگر به حساب سی تا حساب کند، ده تا زکات نداده می ماند.
نِصاب گوسفند
مسأله 1797- گوسفند پنج نصاب دارد:
اول: چهل، و زکات آن یک گوسفند است و تا گوسفند به چهل نرسد زکات ندارد.
دوم: صد و بیست و یک، و زکات آن دو گوسفند است.
سوم: دویست و یک، و زکات آن سه گوسفند است.
چهارم: سیصد و یک، و زکات آن بنابر احتیاط واجب، چهار گوسفند است.
پنجم: چهار صد و بالاتر از آن است، که باید آنها را صد تا صد تا حساب کند و برای هر صد تای آنها یک گوسفند بدهد. و لازم نیست زکات را از خود گوسفندها بدهد، بلکه اگر گوسفند دیگری بدهد، یا مطابق قیمت گوسفند، پول بدهد کافی است ولی اگر بخواهد جنس دیگر بدهد در
صورتی بی اشکال است که برای فقرا بهتر باشد، اگر چه لازم نیست.
مسأله 1798- زکات ما بین دو نصاب واجب نیست، پس اگر شماره گوسفندهای کسی از نصاب اول که چهل است بیشتر باشد تا به نصاب دوم که صد و بیست و یک است نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد و زیادی آن زکات ندارد و همچنین است در نصابهای بعد.
مسأله 1799- زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است، چه همه آنها نر باشند یا ماده، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
مسأله 1800- در زکات، گاو و گاومیش یک جنس حساب می شود و شتر عربی و غیر عربی یک جنس است، و همچنین بز و میش و شیشک در زکات با هم فرق ندارند.
مسأله 1801- اگر گوسفند برای زکات بدهد، باید اقلًا داخل سال دوم شده باشد، و اگر بز بدهد باید داخل سال سوم شده باشد.
مسأله 1802- گوسفندی را که بابت زکات می دهد، اگر قیمتش مختصری از گوسفندهای دیگر او کمتر باشد اشکال ندارد. ولی بهتر است گوسفندی را که قیمت آن از تمام گوسفندهایش بیشتر است بدهد، و همچنین است در گاو و شتر.
مسأله 1803- اگر چند نفر با هم شریک باشند هر کدام آنان که سهمش به نصاب اول رسیده، باید زکات بدهد و بر کسی که سهم او کمتر از نصاب اول است زکات واجب نیست.
مسأله 1804- اگر یک نفر در چند جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشد و روی هم به اندازه نصاب باشند، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1805- اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد
مریض و معیوب هم باشند، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1806- اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد همه مریض یا معیوب یا پیر باشند، می تواند زکات را از خود آنها بدهد. ولی اگر همه سالم و بی عیب و جوان باشند نمی تواند زکات آنها را مریض، یا معیوب، یا پیر بدهد. بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض و دسته ای معیوب و دسته دیگر بی عیب، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، احتیاط واجب آن است که برای زکات آنها سالم و بی عیب و جوان بدهد.
مسأله 1807- اگر پیش از تمام شدن ماه یازدهم گاو و گوسفند و شتری را که دارد با چیز دیگر عوض کند، یا نصابی را که دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نماید، مثلاً چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند دیگر بگیرد، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1808- کسی که باید زکات گاو و گوسفند و شتر را بدهد، اگر زکات آنها را از مال دیگرش بدهد، تا وقتی شماره آنها از نصاب کم نشده، همه ساله باید زکات را بدهد و اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اول کمتر شوند، زکات بر او واجب نیست مثلاً کسی که چهل گوسفند دارد، اگر از مال دیگرش زکات آنها را بدهد تا وقتی که گوسفندهای او از چهل کم نشده، همه ساله باید یک گوسفند بدهد و اگر از خود آنها بدهد تا وقتی به چهل نرسیده، زکات بر او واجب نیست.
* مصرف زکات
مسأله 1809- انسان می تواند زکات را در هشت مورد مصرف کند:
اول: فقیر، و آن کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش
را ندارد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایه ای دارد که می تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست.
دوم: مسکین، و آن کسی است که از فقیر سخت تر می گذراند.
سوم: کسی که از طرف امام علیه السلام یا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیه السلام یا نائب امام یا فقرا برساند.
چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهد به دین اسلام مایل می شوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک می کنند.
پنجم: خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان.
ششم: بدهکاری که نمی تواند قرض خود را بدهد.
هفتم: سبیل اللَّه، یعنی کاری که مانند ساختن مسجد منفعت عمومی دینی دارد، یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان می رسد و آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد.
هشتم: ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله 1810- احتیاط واجب آن است که فقیر و مسکین بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زکات نگیرد و اگر مقداری پول یا جنس دارد، فقط به اندازه کسری مخارج یک سالش زکات بگیرد.
مسأله 1811- کسی که مخارج سالش را داشته اگر مقداری از آن را مصرف کند و بعد شک کند که آنچه باقی مانده به اندازه مخارج سال او هست یا نه، نمی تواند زکات بگیرد.
مسأله 1812- صنعتگر یا مالک یا تاجری که درآمد او از مخارج سالش کمتر است، می تواند برای کسری مخارجش زکات بگیرد. و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایه خود را
به مصرف مخارج برساند.
مسأله 1813- فقیری که خرج سال خود و عیالاتش را ندارد، اگر خانه ای دارد که ملک اوست و در آن نشسته، یا مال سواری دارد، چنانچه بدون اینها نتواند زندگی کند، اگر چه برای حفظ آبرویش باشد، می تواند زکات بگیرد و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد. و فقیری که اینها را ندارد، اگر به اینها احتیاج داشته باشد، می تواند از زکات خریداری نماید.
مسأله 1814- فقیری که یاد گرفتن صنعت برای او مشکل نیست، بنابر احتیاط واجب باید یاد بگیرد و با گرفتن زکات زندگی نکند، ولی تا وقتی مشغول یاد گرفتن است، می تواند زکات بگیرد.
مسأله 1815- به کسی که قبلاً فقیر بوده و می گوید فقیرم، اگر چه انسان از گفته او اطمینان پیدا نکند، می شود زکات داد.
مسأله 1816- کسی که می گوید فقیرم و قبلاً فقیر نبوده، یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه، اگر از ظاهر حالش گمان پیدا شود که فقیر است می شود به او زکات داد.
مسأله 1817- کسی که باید زکات بدهد، اگر از فقیری طلبکار باشد، می تواند طلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
مسأله 1818- اگر فقیر بدهکار بمیرد، و ترکه ای که وافی به بدهیش باشد نداشته باشد، انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند.
مسأله 1819- چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است بطوری که دروغ نشود به اسم پیشکش بدهد ولی باید قصد زکات نماید.
مسأله 1820- اگر به خیال این
که کسی فقیر است به او زکات بدهد، بعد بفهمد فقیر نبوده، یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می داند فقیر نیست زکات بدهد، چنانچه چیزی را که به او داده باقی باشد، باید از او بگیرد و به مستحق بدهد، و اگر از بین رفته باشد، پس اگر کسی که آن چیز را گرفته می دانسته یا احتمال می داده که زکات است، انسان باید عوض آن را از او بگیرد و به مستحق بدهد، ولی اگر به غیر عنوان زکات داده نمی تواند چیزی از او بگیرد و باید از مال خودش زکات را به مستحق بدهد، و در همه صور می تواند از مال خودش زکات را بدهد و از کسی که گرفته مطالبه نکند.
مسأله 1821- کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد، می تواند برای دادن قرض خود زکات بگیرد ولی باید مالی را که قرض کرده در معصیت خرج نکرده باشد یا اگر در معصیت خرج کرده از آن معصیت توبه کرده باشد، که در این صورت از سهم فقرا می شود به او داد.
مسأله 1822- اگر به کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد زکات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصیت مصرف کرده، چنانچه آن بدهکار فقیر باشد، می تواند آنچه را به او داده بابت زکات حساب کند ولی اگر چیزی را که گرفته در شرابخواری یا به طور آشکارا در معصیت صرف کرده و از معصیت خود توبه نکرده بنابر احتیاط واجب باید چیزی را که به او داده بابت زکات حساب نکند.
مسأله 1823- کسی که بدهکار است
و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگر چه فقیر نباشد، انسان می تواند طلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
مسأله 1824- مسافری که خرجی او تمام شده، یا مرکبش از کار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقیر نباشد، می تواند زکات بگیرد. ولی اگر بتواند در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کند، فقط به مقداری که به آنجا برسد، می تواند زکات بگیرد.
مسأله 1825- مسافری که در سفر درمانده شده و زکات گرفته بعد از آنکه به وطنش رسید، اگر چیزی از زکات زیاد آمده باشد، در صورتی که بدون مشقت نتواند بقیه را به صاحب مال یا نائب او برساند باید آن را به حاکم شرع بدهد و بگوید آن چیز زکات است.
* شرایط کسانی که مستحق زکاتند
مسأله 1826- کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد، و اگر از راه شرعی شیعه بودن کسی ثابت شود و به او زکات بدهد، و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده، لازم نیست دوباره زکات بدهد.
مسأله 1827- اگر طفل یا دیوانه ای از شیعه فقیر باشد، انسان می تواند به ولیّ او زکات بدهد، به قصد این که آنچه را می دهد ملک طفل یا دیوانه باشد.
مسأله 1828- اگر به ولیّ طفل و دیوانه دسترسی ندارد، می تواند خودش یا به وسیله یک نفر امین زکات را به مصرف طفل یا دیوانه برساند و باید موقعی که زکات به مصرف آنان می رسد نیت زکات کنند.
مسأله 1829- به فقیری که گدایی می کند، می شود زکات
داد، ولی به کسی که زکات را در معصیت مصرف می کند نمی شود زکات داد.
مسأله 1830- به کسی که معصیت کبیره را آشکارا به جا می آورد، احتیاط واجب آن است که زکات ندهند.
مسأله 1831- به کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد، می شود زکات داد. ولی اگر زن برای خرجی خودش قرض کرده باشد شوهر نمی تواند بدهی او را از زکات بدهد بلکه اگر کس دیگری هم که مخارج او بر انسان واجب است برای خرجی خود قرض کند احتیاط واجب آن است که بدهی او را از زکات ندهد.
مسأله 1832- انسان نمی تواند مخارج کسانی را که مثل اولاد، خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد، ولی دیگران می توانند به آنان زکات بدهند.
مسأله 1833- اگر انسان زکات به پسرش بدهد که خرج زن و نوکر و کلفت خود نماید اشکال ندارد.
مسأله 1834- اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
مسأله 1835- پدر می تواند به پسرش زکات بدهد که برای خود زن بگیرد پسر هم می تواند برای آنکه پدرش زن بگیرد زکات خود را به او بدهد.
مسأله 1836- به زنی که شوهرش مخارج او را می دهد، یا خرجی نمی دهد، ولی زن او را به دادن خرجی مجبور کند، نمی شود زکات داد.
مسأله 1837- زنی که صیغه شده اگر فقیر باشد، شوهرش و دیگران می توانند به او زکات بدهند. ولی اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد، یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر او واجب باشد، در صورتی که بتواند مخارج
آن زن را بدهد یا زن بتواند او را مجبور کند، نمی شود به آن زن زکات داد.
مسأله 1838- زن می تواند به شوهر فقیر خود زکات بدهد، اگر چه شوهر زکات را صرف مخارج خود آن زن نماید.
مسأله 1839- سیّد نمی تواند از غیر سیّد زکات بگیرد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات ناچار باشد، می تواند از غیر سید زکات بگیرد. ولی احتیاط واجب آن است که اگر ممکن باشد فقط به مقداری که برای مخارج روزانه اش ناچار است بگیرد.
مسأله 1840- به کسی که معلوم نیست سیّد است یا نه، می شود زکات داد.
* نیّت زکات
مسأله 1841- انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات مال است، یا زکات فطره.ولی اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.
مسأله 1842- کسی که زکات چند مال بر او واجب شده، اگر مقداری زکات بدهد و نیت هیچ کدام آنها را نکند، چنانچه چیزی را که داده هم جنس یکی از آنها باشد، زکات همان جنس حساب می شود و اگر هم جنس هیچ کدام آنها نباشد، به همه آنها قسمت می شود، پس کسی که زکات چهل گوسفند و زکات پانزده مثقال طلا بر او واجب است، اگر مثلاً یک گوسفند از بابت زکات بدهد و نیّت هیچ کدام آنها را نکند، زکات گوسفند حساب می شود، ولی اگر مقداری نقره بدهد به زکاتی که برای گوسفند و طلا بدهکار است تقسیم می شود.
مسأله 1843- اگر کسی را وکیل کند که زکات مال او را بدهد چنانچه وکیل وقتی که زکات را به فقیر می دهد، از طرف مالک نیت زکات کند کافی است.
مسأله 1844- اگر مالک یا وکیل او بدون قصد قربت زکات را به فقیر بدهد و پیش از آن که آن مال از بین برود، خود مالک، نیت زکات کند، زکات حساب می شود.
* مسائل متفرقه زکات
مسأله 1845- موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و موقع خشک شدن خرما و انگور، انسان باید زکات را به فقیر بدهد یا از مال خود جدا کند. و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم باید به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا نماید. ولی بعد از جدا کردن اگر منتظر فقیر معینی باشد، یا بخواهد به فقیری بدهد که از جهتی برتری دارد، می تواند زکات را به انتظار او و لو تا چند ماه نگهدارد.
مسأله 1846- بعد از جدا کردن زکات لازم نیست فوراً آن را به مستحق بدهد ولی اگر به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد احتیاط مستحب آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد.
مسأله 1847- کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند اگر ندهد و به واسطه کوتاهی او از بین برود باید عوض آن را بدهد.
مسأله 1848- کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند، اگر زکات را ندهد، و بدون آنکه در نگهداری آن کوتاهی کند از بین برود، چنانچه دادن زکات را بقدری تأخیر انداخته که نمی گویند فوراً داده است، باید عوض آن را بدهد و اگر به
این مقدار تأخیر نینداخته مثلاً دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده در صورتی که مستحق حاضر نبوده، چیزی بر او واجب نیست و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتیاط واجب باید عوض آن را بدهد.
مسأله 1849- اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد، می تواند در بقیه آن تصرف کند و اگر از مال دیگرش کنار بگذارد، می تواند در تمام مال تصرف نماید.
مسأله 1850- انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.
مسأله 1851- اگر از زکاتی که کنار گذاشته منفعتی ببرد مثلاً گوسفندی که برای زکات گذاشته برّه بیاورد، مال فقیر است.
مسأله 1852- اگر موقعی که زکات را کنار می گذارد مستحقی حاضر باشد، بهتر است زکات را به او بدهد، مگر کسی را در نظر داشته باشد که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.
مسأله 1853- اگر با عین مالی که برای زکات کنار گذاشته برای خودش تجارت کند صحیح نیست، و اگر با اجازه حاکم شرع برای مصلحتِ زکات تجارت کند، تجارت صحیح و نفعش مال زکات است.
مسأله 1854- اگر پیش از آنکه زکات بر او واجب شود، چیزی بابت زکات به فقیر بدهد، زکات حساب نمی شود و بعد از آن که زکات بر او واجب شد، اگر چیزی را که به فقیر داده از بین نرفته باشد و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد می تواند چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 1855- فقیری که می داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود
ضامن است پس موقعی که زکات بر انسان واجب می شود، اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد، می تواند عوض چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 1856- فقیری که نمی داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود، ضامن نیست و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.
مسأله 1857- مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد و در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران، و اهل علم و کمال را بر غیر آنان و کسانی را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدم بدارد. ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد، مستحب است زکات را به او بدهد.
مسأله 1858- بهتر است زکات را آشکار و صدقه مستحبی را مخفی بدهند.
مسأله 1859- اگر در شهر کسی که می خواهد زکات بدهد مستحقی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری هم که برای آن معین شده برساند، چنانچه امید نداشته باشد که بعداً مستحق پیدا کند باید زکات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند، ولی مخارج بردن به آن شهر به عهده خود اوست، و اگر زکات تلف شود ضامن نیست.
مسأله 1860- اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، می تواند زکات را به شهر دیگر ببرد. ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد و اگر زکات تلف شود ضامن است، مگر آنکه با اجازه حاکم شرع برده باشد.
مسأله 1861- اجرت وزن کردن، پیمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمایی را که برای
زکات می دهد با خود اوست.
مسأله 1862- کسی که 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر از بابت زکات بدهکار است، می تواند کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره هم به یک فقیر بدهد و نیز اگر غیر نقره چیز دیگری مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره هم برسد می تواند به یک فقیر کمتر از آن بدهد.
مسأله 1863- مکروه است انسان از مستحق درخواست کند که زکاتی را که از او گرفته به او بفروشد، ولی اگر مستحق بخواهد چیزی را که گرفته بفروشد بعد از آنکه به قیمت رساند، کسی که زکات را به او داده در خریدن آن بر دیگران مقدم است.
مسأله 1864- اگر شک کند زکاتی را که بر او واجب بوده داده یا نه، باید زکات را بدهد، هر چند شک او برای زکات سالهای پیش باشد.
مسأله 1865- فقیر نمی تواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند یا چیزی را گرانتر از قیمت آن بابت زکات قبول نماید، یا زکات را از مالک بگیرد و به او ببخشد.ولی کسی که زکات زیادی بدهکار است و فقیر شده و نمی تواند زکات را بدهد و امید هم ندارد که دارا شود، چنانچه بخواهد توبه کند، فقیر می تواند زکات را از او بگیرد و به او ببخشد.
مسأله 1866- انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
مسأله 1867- انسان نمی تواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 1868- فقیر می تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها زکات بگیرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زکات گرفته باشد، برای زیارت و مانند آن نمی تواند زکات بگیرد.
مسأله 1869- اگر مالک فقیری را وکیل کند که زکات مال او را بدهد چنانچه آن فقیر احتمال دهد که قصد مالک این بوده که خود آن فقیر از زکات برندارد نمی تواند چیزی از آن را برای خودش بردارد، و اگر یقین داشته باشد که قصد مالک این نبوده، برای خودش هم می تواند بردارد.
مسأله 1870- اگر فقیر شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکات بگیرد، چنانچه شرطهایی که برای واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1871- اگر دو نفر در مالی که زکات آن واجب شده با هم شریک باشند و یکی از آنان زکات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسیم کنند، چنانچه بداند شریکش زکات سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش هم اشکال دارد.
مسأله 1872- کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهد و اگر از بین رفته باشد، می تواند خمس
یا زکات را بدهد، یا کفاره و نذر و قرض و مانند اینها را ادا نماید.
مسأله 1873- کسی که خمس یا زکات بدهکار است و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او برای همه آنها کافی نباشد چنانچه مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیه مال او را به چیزهای دیگری که بر او واجب است قسمت کنند و اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مال او را به خمس و زکات و قرض و نذر و مانند اینها قسمت نمایند، مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بیست تومان به کسی بدهکار است و همه مال او سی تومان است، باید بیست تومان بابت خمس و ده تومان به دَیْن او بدهند.
مسأله 1874- کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
* زکات فِطْرَه
مسأله 1875- کسی که موقع غروبِ شب عید فطر بالغ و عاقل و هشیار است و فقیر و بنده کس دیگر نیست، باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند، هر نفری یک صاع که تقریباً سه کیلو است گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یکی
از اینها را هم بدهد کافی است.
مسأله 1876- کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذراند فقیر است و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
مسأله 1877- انسان باید فطره کسانی را که در غروب شب عید فطر نان خور او حساب می شوند بدهد؛ کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر.
مسأله 1878- اگر کسی را که نان خور او است و در شهر دیگر است وکیل کند که از مال او فطره خود را بدهد، چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را می دهد، لازم نیست خودش فطره او را بدهد.
مسأله 1879- فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و نان خور او حساب می شود بر او واجب است.
مسأله 1880- فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر بدون رضایت صاحبخانه وارد می شود و مدتی نزد او می ماند واجب است، و همچنین است فطره کسی که انسان را مجبور کرده اند که خرجی او را بدهد.
مسأله 1881- فطره مهمانی که بعد از غروب شب عید فطر وارد می شود، بر صاحبخانه واجب نیست، اگر چه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کند.
مسأله 1882- اگر کسی موقع غروب شب عید فطر دیوانه یا بیهوش باشد، زکات فطره بر او واجب نیست.
مسأله 1883- اگر پیش از غروب بچه بالغ شود، یا دیوانه عاقل گردد، یا فقیر غنی شود، در صورتی که شرایط واجب شدن
فطره را دارا باشد، باید زکات فطره را بدهد.
مسأله 1884- کسی که موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره بر او واجب نیست، اگر تا پیش از ظهر روز عید شرطهای واجب شدن فطره در او پیدا شود، مستحب است زکات فطره را بدهد.
مسأله 1885- کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده فطره بر او واجب نیست. ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
مسأله 1886- کسی که فقط به اندازه یک صاع که تقریباً سه کیلو است گندم و مانند آن دارد، مستحب است زکات فطره را بدهد، و چنانچه عیالاتی داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد می تواند به قصد فطره، آن یک صاع را به یکی از عیالاتش بدهد و او هم به همین قصد به دیگری بدهد، و همچنین تا به نفر آخر برسد، و بهتر است نفر آخر چیزی را که می گیرد به کسی بدهد که از خودشان نباشد.و اگر یکی از آنها صغیر باشد، احتیاط آن است که او را در دور دادن زکات فطره داخل نکنند، و چنانچه ولیّ صغیر از طرف او قبول نماید باید آن زکات فطره را به مصرف صغیر برساند، نه این که از طرف او به دیگری بدهد.
مسأله 1887- اگر بعد از غروب شب عید فطر بچه دار شود، یا کسی نان خور او حساب شود، واجب نیست فطره او را بدهد. اگر چه مستحب است فطره کسانی را که بعد از غروب تا پیش از ظهر روز عید نان خور او حساب می شوند بدهد.
مسأله 1888- اگر انسان نان خور کسی باشد و
پیش از غروب نان خور کس دیگر شود، فطره او بر کسی که نان خور او شده واجب است مثلاً اگر دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش باید فطره او را بدهد.
مسأله 1889- کسی که دیگری باید فطره او را بدهد واجب نیست فطره خود را بدهد.
مسأله 1890- اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمی شود.
مسأله 1891- اگر کسی که فطره او بر دیگری واجب است خودش فطره را بدهد، از کسی که فطره بر او واجب شده ساقط نمی شود.
مسأله 1892- زنی که شوهرش مخارج او را نمی دهد، چنانچه نان خور کس دیگر باشد، فطره اش بر آن کس واجب است. و اگر نان خور کس دیگر نیست، در صورتی که فقیر نباشد، باید فطره خود را بدهد.
مسأله 1893- کسی که سیّد نیست نمی تواند به سیّد فطره بدهد حتی اگر سیّدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
مسأله 1894- فطره طفلی که از مادر یا دایه شیر می خورد، بر کسی است که مخارج مادر یا دایه را می دهد. ولی اگر مادر یا دایه مخارج خود را از مال طفل برمی دارد فطره طفل بر کسی واجب نیست.
مسأله 1895- انسان اگر چه مخارج عیالاتش را از مال حرام بدهد، باید فطره آنان را از مال حلال بدهد.
مسأله 1896- اگر انسان کسی را اجیر نماید و شرط کند که مخارج او را بدهد در صورتی که به شرط خود عمل کند و نان خور او حساب شود باید فطره او را هم بدهد ولی چنانچه شرط کند که مقدار مخارج او را بدهد و مثلاً پولی برای مخارجش
بدهد، دادن فطره او واجب نیست.
مسأله 1897- اگر کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد، باید فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند، ولی اگر پیش از غروب بمیرد، واجب نیست فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم