احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

احكام سر بريدن حيوان نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات

احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات
[برخي احكام]
مسأله 2617 : حلال شدن گوشت حيوانات حلال گوشت و پاك بودن بدنشان از چند راه حاصل مي شود:
اول:
سر بريدن حيوان اهلي يا وحشي.
دوم:
نحر شتر، يعني فرو بردن كارد يا مانند آن در گودي بين گردن و سينه شتر.
سوم:
صيد ماهي و ملخ.
چهارم:
شكار با اسلحه يا سگ شكاري.
تفصيل احكام مربوط به آنها در مسائل آينده خواهد آمد.
مسأله 2618 : حيوان حلال گوشت چه اهلي باشد مانند گاو و گوسفند و چه وحشي باشد مانند آهو و بز كوهي، هرگاه آن را به دستوري كه بعداً گفته مي شود سر ببرند پس از جان دادن گوشت آن حلال و بدنش پاك است؛ ولي حيوان حلال گوشتي كه العياذ بالله انسان با او وطي و نزديكي كرده؛ يا از شير خوك خورده؛ به تفصيلي كه خواهد آمد؛ يا نجاست خوار شده؛ اگر به دستوري كه در شرع معين شده استبرا نكرده باشند بعد از سر بريدن گوشت آن حلال نيست.
مسأله 2619 : حيوان حلال گوشت وحشي مانند آهو، كبك و بز كوهي و حيوان حلال گوشتي كه اهلي بوده و بعداً وحشي شده مثل گاو يا شتر اهلي كه فرار كرده و وحشي شده اگر به دستوري كه بعداً گفته مي شود آنها را شكار كنند؛ پاك و حلال است؛ ولي حيوان حلال گوشت اهلي مانند گوسفند و مرغ خانگي و حيوان حلال گوشت وحشي كه به واسطه تربيت كردن اهلي شده؛ با شكار كردن پاك و حلال نمي شود.
مسأله 2620 : حيوان حلال گوشت وحشي در صورتي با شكار كردن پاك و حلال مي شود كه بتواند فرار كند؛ يا پرواز نمايد. بنا بر اين بچه آهو يا كبك كه نمي تواند فرار كند و بچه مرغ هوايي كه نمي تواند پرواز نمايد با شكار كردن پاك و حلال نمي شود و هرگاه آهو و بچه اش را كه نمي تواند فرار كند با اسلحه اي شكار كنند؛ آهو حلال و بچه اش حرام است.
مسأله 2621 : حيوان حلال گوشت مانند ماهي كه خون جهنده ندارد؛ هرگاه به خودي خود مثلاً در آب بميرد پاك است ولي گوشت آن را نمي شود خورد.
مسأله 2622 : حيوان حرام گوشتي كه خون جهنده ندارد؛ با سر بريدن حلال نمي شود ولي مرده آن پاك است؛ گرچه خودش بميرد.
مسأله 2623 : سگ و خوك به واسطه سر بريدن و شكار كردن پاك نمي شوند و خوردن گوشت آنها هم حرام است و حيوان حرام گوشتي كه درنده و گوشت خوار است مانند گرگ، پلنگ و روباه اگر به دستوري كه گفته مي شود سر ببرند؛ يا با اسلحه شكار كنند پاكند ولي گوشت آنها حلال نمي شود. ولي اگر با سگ شكاري آن را شكار كنند پاك بودن بدنش هم اشكال دارد.
مسأله 2624 : انسان به واسطه سر بريدن و شكار كردن پاك نمي شود و پاك شدنش اگر مسلمان غيرشهيد است به غسل دادن است و كافر به تمام اقسامش پس از مرگ نجس مي باشد؛ گرچه بعضي اقسام آن را در زماني كه زنده است پاك مي دانيم.
مسأله 2625 : حيواناتي كه مسخ شده اند مانند فيل، خرس، بوزينه، موش و حيواناتي كه مانند مار و سوسمار در داخل زمين زندگي مي كنند؛ اگر خون جهنده داشته باشند و به خودي خود بميرند نجسند؛ بلكه اگر سر آنها را هم ببرند؛ يا آنها را شكار كنند پاك بودن بدنشان اشكال دارد و احتياط لازم اجتناب از آنها است.
مسأله 2626 : هرگاه از شكم حيوان حلال گوشت زنده، بچه مرده اي بيرون آيد؛ يا آن را بيرون آورند گوشت آن حرام است.
دستور سر بريدن حيوانات
مسأله 2627 : دستور سر بريدن حيوانات آن است كه حلقوم حيوان (مجراي نفس كشيدن) و مري (مجراي آب و غذا) و دو رگ بزرگ در دو طرف حلقوم را از پايين برآمدگي زير گلو به طور كامل ببرند و اگر آنها را بشكافند كافي نيست. مجموع حلقوم و مري و دو رگ را چهار رگ گويند.
مسأله 2628 : هرگاه بعضي از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد بعد بقيه را ببرند؛ فايده ندارد؛ بلكه اگر به اين مقدار هم صبر نكنند ولي به طور معمول چهار رگ را طوري پشت سرهم نبرند كه يك كار شمرده شود؛ اشكال دارد اگر چه پيش از جان دادن حيوان بقيه رگها را ببرند.
مسأله 2629 : هرگاه گرگ گلوي گوسفند را به طوري بكند كه از چهار رگي كه در گردن است و بايد بريده شود چيزي نماند؛ آن حيوان حرام مي شود. ولي اگر مقداري از گردن را بكند و چهار رگ باقي باشد؛ يا جاي ديگر بدن را بكند در صورتي كه گوسفند زنده باشد و به دستوري كه گفته شد سر آن را ببرند؛ حلال و پاك مي باشد.
شرايط سر بريدن حيوان
مسأله 2630 : سر بريدن حيوان نه شرط دارد:
اول:
كسي كه سر حيوان را مي برد بايد مسلمان باشد؛ چه مرد باشد و چه زن و بچه مسلمان اگر مميز باشد؛ يعني خوب و بد را بفهمد؛ مي تواند سر حيوان را ببرد؛ ولي بهتر است تا دسترسي به مرد باشد زنان و كودكان سر نبرند. پس حيواني را كه كافر سر ببرد اگر چه از اهل كتاب باشد حلال نمي شود و بعضي فرقه هاي مسلمان مانند بعض غلات كه اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام را العياذ بالله خدا مي دانند و كساني كه اظهار دشمني با اهل بيت گرامي پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را دارند مانند خوارج و نواصب، به حكم كافرند.
دوم:
سر حيوان را در حال اختيار با چيزي ببرند كه از آهن باشد ولي چنانچه آهن پيدا نشود و طوري باشد كه اگر سر حيوان را نبرند حيوان مي ميرد؛ يا در صورتي كه ضرورت به سر بريدن حيوان باشد با چيز تيزي كه چهار رگ آن را جدا مي كند مانند شيشه و سنگ تيز، سر آن را ببرند و احتياط واجب آن است كه با دندان و ناخن نباشد.
سوم:
هنگام سر بريدن، حيوان رو به قبله باشد.
رو به قبله بودن حيوان اگر نشسته يا ايستاده
باشد همانند رو به قبله بودن انسان در نماز بايد باشد و اگر حيوان به طرف راست يا چپ باشد بايد محل بريدن و شكم حيوان رو به قبله باشد و لازم نيست صورت و دستها و پاها رو به قبله باشد.
كسي كه مي داند بايد حيوان را رو به قبله سر ببرند اگر عمداً او را رو به قبله نكند حيوان حرام مي شود ولي اگر فراموش كند؛ يا مسأله را نداند؛ يا قبله را اشتباه كند؛ يا نداند قبله كدام طرف است و نتواند بپرسد و ناچار به ذبح باشد؛ يا نتواند حيوان را رو به قبله كند اشكال ندارد و بنا بر احتياط واجب كسي كه سر حيوان را مي برد رو به قبله باشد.
چهارم:
هنگامي كه سر حيوان را مي برد؛ يا كارد به نيت سر بريدن به گلويش مي گذارد بايد نام خدا را ببرد و احتياط آن است كه نام خدا را به عظمت و بزرگي ياد كند مثل اين كه بگويد:
الحمد لله و الله اكبر و بسم الله و به گفتن الله فقط اكتفاء نكند و اگر عمداً نام خدا را نبرد؛ يا اين كه بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد آن حيوان پاك نمي شود و گوشت آن هم حرام است و همچنين است اگر از روي جهل به مسأله نام خدا را نبرد. ولي اگر از روي فراموشي نام خدا را نبرد اشكال ندارد ولي احتياط مستحب است هر وقت يادش بيفتد نام خدا را ببرد و بگويد:
بسم الله علي اوّله و آخره.
پنچم:
حيوان بعد از سر بريدن حركتي بكند اگر چه مثلاً چشم يا دم خود را حركت دهد؛ يا پاي
خود را به زمين بزند؛ تا معلوم شود زنده است.
ششم:
بنا بر احتياط واجب از بدن حيوان به اندازه معمول خون بيرون آيد. پس اگر خون در رگهايش بماند و از او خارج نشود؛ يا آن كه خون بيرون بيايد ولي نسبت به نوع آن كم باشد بنا بر احتياط واجب از گوشت آن حيوان اجتناب شود. ولي اگر كم بيرون آمدن خون از حيوان به جهت مرض، يا اين كه پيش از سر بريدن خونريزي كرده است باشد؛ اشكال ندارد.
هفتم:
سر بريدن حيوان از جلوي گردن حيوان باشد نه از پشت گردن او، بلكه احتياط واجب آن است كه كارد را روي گردن بگذارند سپس چهار رگ را قطع كنند نه اين كه كارد را پشت رگ ها قرار دهند و به طرف جلو ببرند.
هشتم:
سر حيوان، مخصوصاً غير پرندگان، را عمداً پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا نكنند.
ولي اگر از روي غفلت، يا به جهت تيزي چاقو جدا شود اشكال ندارد.
نهم:
بنا بر احتياط واجب عمداً رگ سفيدي را كه از مهره هاي گردن تا دم حيوان امتداد دارد و آن را نخاع (مغز حرام) مي گويند؛ قطع نكنند.
مسأله 2631 : احتياط واجب آن است كه پيش از جدا شدن روح از بدن حيوان پوستش را نكنند.
دستور كشتن شتر
مسأله 2632 : در بين حيوانات تنها شتر است كه به وسيله نحر گوشتش حلال و بدنش پاك مي شود.
مسأله 2633 : نحر شكافتن گودي بين گردن و سينه شتر است.
اگر با شرايطي كه براي سر بريدن حيوانات گفته شد؛ كارد يا چيز ديگري را كه از آهن و برنده باشد در گودي بين گردن و سينه شتر فرو كنند گوشتش حلال و بدنش پاك مي شود.
مسأله 2634 : از بعضي اخبار استفاده مي شود بهتر است وقتي كه مي خواهند كارد را در گودي گردن شتر فرو ببرند شتر ايستاده باشد ولي اگر در حالي كه زانوهايش را به زمين زده؛ يا به پهلو خوابيده و رو به قبله است كارد را در گودي گردنش فرو كنند اشكال ندارد.
مسأله 2635 : هرگاه به جاي اين كه كارد را در گودي گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند؛ يا گوسفند و گاو و مانند اينها مثل شتر، كارد در گودي گردنشان فرو كنند؛ گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است؛ ولي اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستوري كه گفته شد كارد در گودي گردنش فرو كنند گوشت آن حلال و بدنش پاك است و نيز اگر كارد در گودي گردن گوسفند يا گاو و مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آنها را به دستوري كه گفته شد ببرند حلال و پاك مي باشند.
مسأله 2636 : هرگاه حيوان سركش شود و نتوانند آن را به دستوري كه در شرع معين شده بكشند و همچنين حيواني كه در چاه افتاده و امكان كشتن آن مطابق دستور شرع نيست و احتمال بدهند كه در آنجا بميرد؛ چنانچه با چيز برنده اي مانند كارد جايي از بدنش را زخم زنند به طوري كه در اثر زحم زدن جان بدهد حلال مي شود و رو به قبله بودن آن لازم نيست ولي شرطهاي ديگري كه در كشتن حيوانات گفته شد بايد مراعات شود.
مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات
مسأله 2637 : چنانچه بعض فقها (رضوان الله عليهم) فرموده اند چند چيز در سر بريدن حيوانات مستحب است:
اول:
هنگام سر بريدن گوسفند، بز و ميش دو دست و يك پاي آن را ببندند و پاي ديگرش را باز بگذارند و پشم و موي آن را نگيرند تا سرد شود و هنگام سر بريدن گاو چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و هنگام كشتن شتر در حال نشسته دو دست آن را از پايين تا زانو يا زير بغل به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند؛ ولي در حالي كه ايستاده شايسته است دست چپش بسته باشد و پرنده را بعد از سر بريدن رها كنند تا پر و بال بزند.
دوم:
پيش از كشتن حيوان آب جلوي آن بگذارند.
سوم:
كاري كنند كه حيوان كمتر اذيت شود؛ مثلاً كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.
چهارم:
حيوان كارد را نبيند.
پنجم:
حيوان را جابجا نكنند تا بميرد.
ششم:
كسي كه حيوان را مي كشد رو به قبله باشد ولي گذشت احتياط واجب آن است كه رو به قبله باشد.
مسأله 2638 : بعض فقها (رضوان الله عليهم) چند چيز را در كشتن حيوانات مكروه شمرده اند:
اول:
در جايي حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را ببيند.
دوم:
كارد را پشت حلقوم فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه حلقوم از پشت بريده شود؛ گذشت احتياط اينست كه اين كار را نكنند.
سوم:
پيش از بيرون رفتن روح از بدن حيوان سرش را جدا كنند؛ گذشت كه احتياط واجب آن است كه اين كار را نكنند.
چهارم:
پيش از بيرون رفتن روح پوست حيوان را بكنند؛ گذشت احتياط آن است كه اين كار را نكنند.
پنجم:
در شب يا پيش
از ظهر روز جمعه سر حيوان را ببرند؛ ولي در صورت احتياج كراهت ندارد.
ششم:
خود انسان چهارپايي را كه پرورش داده است بكشد.
احكام شكار كردن با اسلحه
مسأله 2639 : هرگاه حيوان حلال گوشت وحشي و يا اهلي را كه وحشي شده با اسلحه شكار كنند و بميرد؛ با پنج شرط حلال و بدنش پاك است:
اول:
اسلحه شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد؛ يا مثل نيزه و تير تيز باشد كه به وسيله تيز بودن بدن حيوان را پاره كند و اگر به وسيله دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيواني را شكار كنند پاك نمي شود و خوردن آن هم حرام است و هرگاه حيواني را با تفنگ شكار كنند چنانچه گلوله آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند و از آن خون جاري شود؛ پاك و حلال است و اگر گلوله تيز نباشد بلكه با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد؛ يا به واسطه حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در اثر فشار و سوزاندن حيوان بميرد؛ پاك و حلال بودنش اشكال دارد.
دوم:
كسي كه شكار مي كند مسلمان باشد؛ يا بچه مسلماني باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر، يا مسلماني كه در حكم كافر است مانند ناصبي يا خارجي يا غالي، حيواني را شكار كند پاك و حلال نيست.
سوم:
اسلحه را به قصد شكار حيوان به كار برد و اگر مثلاً جايي را نشانه گيري كند و اتفاقاً تير به حيواني اصابت كند؛ آن حيوان پاك نيست و خوردن آن هم حرام است.
چهارم:
هنگام به كار بردن اسلحه نام خدا را به عظمت ببرد و چنانچه عمداً نام
خدا را نبرد شكار پاك و حلال نمي شود. ولي اگر فراموش كند اشكال ندارد.
پنجم:
وقتي به حيوان برسد كه مرده باشد و يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد و چنانچه به اندازه سر بريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد و بميرد نجس و حرام است.
مسأله 2640 : هرگاه دو نفر حيواني را شكار كنند كه يكي از آنان مسلمان و ديگري كافر باشد؛ آن حيوان نجس و حرام است و اگر هر دو مسلمان باشند و يكي از آن دو نام خدا را به عظمت ببرد و ديگري عمداً نام خدا را نبرد بنا بر احتياط نجس و حرام است.
مسأله 2641 : هرگاه بعد از آن كه حيواني را تير زند در آب بيفتد و انسان بداند حيوان به واسطه تير و افتادن در آب جان داده؛ پاك و حلال نيست بلكه اگر نداند كه جان دادن آن فقط به واسطه تير بوده؛ پاك و حلال نيست.
مسأله 2642 : هرگاه با اسلحه يا سگ غصبي حيواني را شكار كند شكار حلال است و مال او مي باشد.
ولي گذشته از اين كه گناه كرده بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.
مسأله 2643 : هرگاه با شمشير يا سلاح ديگري كه شكار با آن صحيح است با شرايطي كه در مسأله قبل گفته شد عضوي از حيوان مانند دست و پاي آن را جدا كنند؛ اگر حيوان تا مدتي زنده بماند عضو جدا شده نجس و حرام است ولي اگر با آن حيواني را دو قسمت كنند و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتي برسد كه حيوان جان داده باشد هر دو قسمت پاك و حلال است و اگر حيوان زنده باشد ولي به اندازه سر بريدن وقت نباشد بنا بر احتياط واجب قسمتي كه سر و گردن ندارد نجس و حرام است و قسمتي كه سر و گردن دارد پاك و حلال است و اگر براي سر بريدن وقت باشد آن قسمت كه سر در آن نيست نجس و حرام است و آن قسمت ديگر اگر سر آن را به دستوري كه در شرع معين شده ببرند پاك و حلال است وگرنه آن هم نجس و حرام است.
مسأله 2644 : هرگاه با چوب يا سنگ يا چيز ديگري كه شكار كردن با آن صحيح نيست حيواني را دو قسمت كنند؛ قسمتي كه سر و گردن ندارد نجس و حرام است و قسمتي كه سر و گردن دارد اگر زنده باشد و سر آن را به دستوري كه در شرع معين شده ببرند پاك و حلال، وگرنه نجس و حرام است.
مسأله 2645 : هرگاه حيواني را سر ببرند يا شكار كنند و بچه زنده اي از آن بيرون آيد چنانچه آن بچه را به دستوري كه در شرع معين شده سر ببرند پاك و حلال، وگرنه نجس و حرام مي باشد.
مسأله 2646 : هرگاه حيواني را سر ببرند؛ يا شكار كنند و بچه مرده اي از شكمش بيرون آورند چنانچه خلقت آن بچه كامل باشد و مو يا پشم در بدنش روييده باشد و در اثر كشتن مادرش مرده باشد پاك و حلال است؛ ولي اگر پيش از كشتن مادرش مرده باشد حرام و نجس است.
شكار با سگ شكاري
مسأله 2647 : هرگاه سگ شكاري حيوان وحشي حلال گوشت، يا اهلي وحشي شده حلال گوشت را شكار كند پاك و حلال بودن آن حيوان هفت شرط دارد:
اول:
سگ طوري تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براي گرفتن شكار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگيري كنند بايستد. ولي اگر پس از نزديك شدن به شكار و ديدن آن با جلوگيري نايستد ضرر ندارد و نيز بايد عادتش اين باشد تا صاحبش نرسد از شكار نخورد؛ ولي اگر اتفاقاً شكار را بخورد؛ يا عادت به خوردن خون شكار داشته باشد اشكال ندارد.
دوم:
صاحبش آن را بفرستد و اگر از پيش خود دنبال شكار رود و حيواني را شكار كند خوردن آن حرام است؛ بلكه در صورتي كه از پيش خود دنبال شكار رود و بعد صاحبش بانگ بزند كه زودتر خود را به شكار برساند؛ اگر چه به واسطه صداي صاحبش شتاب كند بنا بر احتياط واجب از خوردن آن شكار خود داري شود.
سوم:
كسي كه سگ را مي فرستد بايد مسلمان يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر، يا كسي كه در حكم كافر است؛ مانند خارجي و ناصبي و غالي سگ را بفرستد شكار آن سگ حرام است.
چهارم:
وقت فرستادن نام خدا را به بزرگي ببرد و اگر عمداً نام
خدا را به عظمت نبرد آن شكار حرام است؛ بلكه اگر هنگام فرستادن سگ نام خدا را عمداً نبرد و پيش از آن كه سگ به شكار برسد نام خدا را به عظمت ببرد بنا بر احتياط واجب از آن شكار اجتناب شود. ولي اگر نام خدا را از روي فراموشي نبرده باشد اشكال ندارد.
پنجم:
شكار به واسطه زخمي كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد. پس اگر سگ شكار را خفه كند؛ يا شكار از دويدن يا ترس بميرد حلال نيست.
ششم:
كسي كه سگ را فرستاده تند يا به نحو متعارف به طرف شكار برود. ولي اگر به كندي برود و شكار مرده باشد حلال نيست.
هفتم:
كسي كه سگ را فرستاده وقتي برسد كه حيوان مرده باشد؛ يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتي برسد كه به اندازه سر بريدن وقت باشد مثلاً چشم يا دم خود را حركت، يا پاي خود را به زمين بزند چنانچه سر حيوان را نبرد تا بميرد حلال نيست.
مسأله 2648 : كسي كه سگ را فرستاده اگر وقتي برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد چنانچه به طور معمول و با شتاب مثلاً كارد را بيرون آورد و وقت سر بريدن بگذرد و آن حيوان بميرد حلال است؛ ولي اگر به واسطه زياد تنگ بودن غلاف يا چسبندگي آن بيرون آمدن كارد طول بكشد و وقت بگذرد بنا بر احتياط واجب از خوردن آن خود داري شود و نيز اگر چيزي همراه او نباشد كه با آن سر حيوان را ببرد و حيوان بميرد احتياط واجب آن است كه از خوردن آن خود داري شود مگر
اين كه سگ را وادار كند كه آن حيوان را بكشد در اين صورت پاك و حلال است.
مسأله 2649 : هرگاه چند سگ شكاري را بفرستد و با هم حيواني را شكار كنند؛ چنانچه همه آنها داراي شرايطي كه در مسأله (2647) گفته شد بوده اند شكار حلال است و اگر بعضي از آنها داراي آن شرايط نباشند شكار حرام است.
مسأله 2650 : هرگاه سگ را براي شكار حيواني بفرستد و آن سگ حيوان ديگري را شكار كند آن شكار پاك و حلال است و نيز اگر آن حيوان را با حيوان ديگري شكار كند هر دوي آنها پاك و حلال مي باشند.
مسأله 2651 : هرگاه چند نفر با هم سگ را بفرستند و يكي از آنها كافر يا به حكم كافر باشد آن شكار حرام و نجس است و اگر همه مسلمان باشند و يكي از آنها عمداً نام خدا را به عظمت نبرد بنا بر احتياط واجب از آن شكار اجتناب شود.
مسأله 2652 : هرگاه به وسيله باز شكاري يا حيوان ديگر تربيت شده اي غير سگ شكاري، حيواني را شكار كند آن شكار حلال نيست مگر اين كه وقتي برسند كه حيوان زنده باشد و به دستوري كه در شرع معين شده سر آن را ببرند در اين صورت حلال و پاك است.
صيد ماهي و ملخ
مسأله 2653 : از حيوانات دريايي فقط ماهي فلس (پولك) دار خوردنش حلال است خواه فلس او كم باشد يا زياد، ريز باشد يا درشت، حتي ماهياني كه به حسب خلقت داراي فلس باشند ولي در اثر تحرك زياد و افتادن در دام فلس آنها بريزد حلالند.
مسأله 2654 : هرگاه ماهي فلس دار را زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد پاك و خوردن آن حلال است و چنانچه در آب بميرد پاك است ولي خوردن آن حرام است؛ ولي اگر تور ماهي گيري را در آب بيندازند و ماهي بعد از آن كه به تور افتاد در آب بميرد بعيد نيست حلال باشد گرچه احتياط در ترك خوردن او است.
ماهي بي فلس را اگر چه زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد خوردنش حرام است ولي پاك است.
مسأله 2655 : هرگاه ماهي از آب بيرون بيفتد؛ يا موج آن را بيرون بيندازد؛ يا بر اثر جزر و مد دريا در خشكي بماند چنانچه پيش از آن كه جان دهد با دست، يا به وسيله ديگري كسي او را بگيرد بعد جان دهد حلال است.
مسأله 2656 : صيد كننده ماهي لازم نيست مسلمان باشد و در موقع گرفتن ماهي نام خدا را ببرد.
مسأله 2657 : ماهي مرده اي كه معلوم نيست زنده از آب گرفته اند يا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد حلال است و اگر در دست كافر باشد اگر چه بگويد آن را زنده از آب گرفته ام حرام است مگر اين كه يقين حاصل شود؛ يا دو نفر عادل شهادت دهند كه راست مي گويد.
مسأله 2658 : بنا بر احتياط واجب از خوردن ماهي هاي كوچك زنده خود داري شود مگر براي درمان در مقام حاجت.
مسأله 2659 : هرگاه ماهي را كه هنوز كاملاً جان نداده بريان كنند؛ يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند بنا بر احتياط از خوردن آن خود داري شود گرچه بعيد نيست حلال باشد.
مسأله 2660 : هرگاه ماهي را بيرون آب دو قسمت كنند و يك قسمت آن در حالي كه زنده است در آب بيفتد و بميرد بنا بر احتياط واجب از خوردن قسمتي كه بيرون آب است خود داري شود.
مسأله 2661 : هرگاه ملخ را با دست يا به وسيله ديگري زنده بگيرند بعد از جان دادن خوردن آن حلال است و لازم نيست كسي كه آن را مي گيرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد. ولي اگر ملخ مرده اي در دست كافر باشد و معلوم نباشد كه آن را زنده گرفته يا نه، اگر چه بگويد زنده گرفته ام حلال نيست مگر اين كه يقين حاصل شود يا دو نفر عادل شهادت دهند كه راست مي گويد.
مسأله 2662 : خوردن ملخي كه بال در نياورده و نمي تواند پرواز كند حرام است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم