احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

تيمّم

تيمّم
[تيمم بدل از وضو و غسل]
اشاره
در هفت مورد به جاي وضو و غسل بايد تيمم كرد.
اول از موارد تيمم
مسأله 655 : اگر انسان در آبادي باشد؛ بايد براي تهيه آب وضو و غسل به قدري جستجو كند كه از پيدا شدن آن نا اميد شود و اگر در بيابان باشد؛ چنانچه زمين آن پست و بلند است؛ يا به جهات ديگري عبور و مرور دشوار باشد؛ مانند اينكه زمين نيزار باشد يا درخت هاي زيادي باشد كه راه رفتن در آن دشوار باشد؛ بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمي كه با كمان پرتاب مي كردند؛ در جستجوي آب برود. از علامه مجلسي اول ( قدس سره ) نقل شده كه مقدار پرتاب تير دويست گام است و اگر زمين آن پست و بلند نيست؛ يا عبور و مرور در آن دشوار نيست؛ بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو كند.
احتياط واجب آن است كه همه وسعت دايره اي كه مركز آن مبدء حركت و محيط آن انتهاي پرتاب يك تير يا دو تير است؛ جستجو كند.
احتياط مستحب در اين زمان براي كسي كه وسيله نقليه در اختيار او باشد و برايش مشكل نيست؛ تا مقداري كه مأيوس شود جستجو كند.
مسأله 656 : اگر بعضي از چهار جهت هموار و بعضي ديگر پست و بلند باشد؛ يا عبور و مرور دشوار است؛ بايد در طرفي كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفي كه هموار نيست به اندازه پرتاب يك تير، به نحوي كه در مسأله گذشته بيان شد؛ جستجو كند.
مسأله 657 : در هر طرفي كه يقين دارد آب نيست؛ در آن طرف جستجو لازم نيست.
مسأله 658 : كسي كه وقت نماز او تنگ نيست و براي تهيه آب وقت دارد؛ اگر يقين دارد در محلي دورتر از مقداري كه بايد جستجو كند آب هست؛ بايد براي تهيه آب برود؛ در صورتي كه زحمت زياد يا مانع ديگري نباشد و الا لازم نيست و اگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نيست؛ گرچه مستحب است؛ ولي اگر گمانش به حد اطمينان باشد؛ بايد براي تهيه آب به آن محل برود.
مسأله 659 : لازم است خود انسان به جستجوي آب برود؛ مگر اينكه از جستجوي شخص ديگر، گرچه آن شخص نايب او هم نباشد؛ علم، يا اطمينان پيدا كند.
در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافي است.
مسأله 660 : اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود، يا در منزل، يا در قافله آب هست؛ بايد به قدري جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين، يا اطمينان پيدا كند؛ يا از پيدا كردن آن نا اميد شود. ولي اگر در سابق يقين داشته كه آب نبوده؛ به مجرد احتمال بودن آب جستجو لازم نيست.
مسأله 661 : اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همانجا بماند؛ اگر چه احتمال دهد كه آب پيدا مي شود؛ واجب نيست كه دوباره در جستجوي آب برود؛ مگر اينكه تغييري در اوضاع محل شده باشد؛ يا اينكه قبل از وقت در بعضي اطراف به لحاظ آنكه يقين داشته آب در آن طرف نبوده جستجو نكرده ولي پس از وقت احتمال عقلايي دهد كه آب در آن طرف باشد؛ در اين صورت دوباره جستجو كند.
مسأله 662 : اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت ديگر آنجا بماند؛ اگر چه احتمال دهد كه آب پيدا مي شود؛ حكم آن از آنچه كه در مسأله گذشته بيان شد؛ روشن است.
مسأله 663 : اگر وقت نماز تنگ باشد به اندازه اي كه نتواند به هيچ طرف جستجو كند؛ لازم نيست. وگرنه به مقداري كه مي تواند جستجو كند؛ بايد جستجو كند و اگر از دزد به جان يا مالي كه قابل اعتنا باشد مي ترسد؛ نبايد در جستجوي آب برود. ولي اگر مالي كه احتمال مي دهد از بين برود به حسب حالش قابل اعتنا نباشد؛ در اين صورت جستجو لازم است.
مسأله 664 : اگر در جستجوي آب نرود تا وقت نماز تنگ شود؛ در صورتي كه اگر جستجو مي كرد آب پيدا مي كرد؛ معصيت كرده و الا معصيت نكرده؛ مگر آنكه تجرّي را معصيت بدانيم. در هر دو صورت نمازش صحيح است.
گرچه احتياط آن است كه قضا نمايد مخصوصاً در صورتي كه يقين پيدا كند اگر جستجو مي كرده آب پيدا مي كرده.
مسأله 665 : كسي كه يقين دارد آب پيدا نمي كند چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مي كرد آب پيدا مي شد؛ اگر در وقت بفهمد؛ وضو بگيرد و نماز را اعاده كند و اگر بعد از وقت بفهمد قضا كند
مسأله 666 : اگر بعد از جستجو آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايي كه جستجو كرده آب بوده؛ اگر وقت باقيست احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد و نمازش را اعاده كند و اگر بعد از وقت بفهمد قضا لازم نيست.
مسأله 667 : كسي كه يقين دارد وقت نماز تنگ است؛ اگر بدون جستجو با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه براي جستجو وقت داشته و احتمال پيدا شدن آب را هم مي داده احتياط واجب آن است كه دوباره نمازش را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد و اما اگر يقين داشته كه آب پيدا نمي شود اعاده و قضا لازم نيست ولي اگر يقين پيدا كند كه آب پيدا مي شده اعاده و قضا لازم است
مسأله 668 : اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضو داشته باشد و بداند؛ يا دو عادل خبر دهند كه اگر وضوي خود را باطل كند تهيه آب براي او ممكن نيست؛ اگر بتواند بدون ضرر و مشقت شديد وضوي خود را نگهدارد نبايد آن را باطل كند؛ بلكه اگر احتمال صحيح عقلايي دهد؛ احتياط واجب آن است كه وضو را باطل نكند؛ ولي در مسأله (350) گذشت مي تواند با عيال خود نزديكي كند.
مسأله 669 : اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند؛ يا دو عادل خبر دهند كه اگر وضوي خود را باطل كند تهيه آب براي او ممكن نيست؛ چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقت شديد وضوي خود را نگهدارد؛ احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.
مسأله 670 : كسي كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد و مي داند؛ يا دو نفر عادل خبر دهند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمي كند؛ چنانچه وقت نماز داخل شده باشد؛ ريختن آن حرام است.
احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز آن را نريزد. اگر احتمال عقلايي بدهد كه پيدا نشود اين احتياط مراعات شود.
مسأله 671 : كسي كه مي داند؛ يا دو نفر عادل خبر دهند كه آب پيدا نمي كند؛ اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضوي خود را باطل كند؛ يا آبي كه دارد بريزد؛ معصيت كرده؛ ولي نمازش با تيمم صحيح است.
اگر چه احتياط مستحب آن است كه قضاي آن نماز را بخواند.
دوم از موارد تيمم
مسأله 672 : اگر به واسطه پيري و ناتواني، يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها بر جان خود، يا نفس محترمه، يا نداشتن وسيله اي كه آب از چاه بكشد؛ دسترسي به آب نداشته باشد؛ بايد تيمم كند و همچنين است اگر بترسد بر مال ارزشمند، ولي اگر مال ارزشمند نباشد نبايد تيمم كند و اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن به قدري مشقت داشته باشد كه مردم تحمل آن را نكنند؛ بايد تيمم كند؛ در صورتي كه مشقت براي شخص او داشته باشد؛ ولي اگر براي نوع مردم مشقت دارد؛ ولي براي شخص او مشقت نداشته باشد؛ تيمم جايز نيست و در صورتي كه وضو گرفتن مشقت داشته؛ اگر تيمم نكند و تحمل مشقت كرده و وضو بگيرد؛ يا غسل كند؛ وضو و غسلش صحيح است.
مسأله 673 : اگر براي كشيدن آب از چاه، دلو و ريسمان و مانند اينها لازم است و مجبور است بخرد يا كرايه نمايد؛ اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد؛ بايد تهيه كند و همچنين است اگر آن را به چندين برابر قيمتش بفروشند. ولي اگر تهيه آنها به قدري پول مي خواهد كه نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد؛ ضرري كه قابل تحمل نباشد؛ واجب نيست تهيه نمايد.
مسأله 674 : اگر ناچار شود كه براي تهيه آب، قرض كند بايد قرض نمايد و اكتفا به تيمم مشكل است؛ ولي كسي كه مي داند؛ يا گمان دارد كه نمي تواند قرض خود را بدهد؛ يا دادن قرض بر او مشكل است؛ واجب نيست قرض كند.
مسأله 675 : اگر كندن چاه مشقت ندارد؛ بايد براي تهيه آب چاه بكند.
مسأله 676 : اگر كسي مقداري از آب بي منّت به او ببخشد بايد قبول كند.
سوم از موارد تيمم
مسأله 677 : اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد؛ يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرض يا عيبي در او پيدا شود؛ يا مرضش طول بكشد؛ يا شدت كند؛ يا به سختي معالجه شود؛ بايد تيمم نمايد. ولي اگر بتواند وضو يا غسل جبيره اي بگيرد؛ علاوه بر تيمم، واجب است وضو يا غسل جبيره اي هم بگيرد.
مسأله 678 : لازم نيست يقين كند كه آب براي او ضرر دارد؛ بلكه اگر احتمال ضرر بدهد؛ چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود؛ بايد تيمم نمايد.
مسأله 679 : كسي كه مبتلا به درد چشم است و آب براي او ضرر دارد؛ بايد تيمم كند؛ ولي اگر وضو يا غسل جبيره اي ضرر نداشته باشد؛ واجب است بعد از تيمم، وضو يا غسل جبيره اي هم بكند.
مسأله 680 : اگر به واسطه يقين، يا ترس ضرر تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد؛ تيمم او باطل است و اگر بعد از نماز بفهمد؛ بنا بر احتياط واجب بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند؛ ولي اگر وقت گذشته قضا واجب نيست.
مسأله 681 : كسي كه مي داند آب برايش ضرر ندارد؛ چنانچه غسل كند؛ يا وضو بگيرد و بعد بفهمد آب براي او ضرر داشته؛ وضو و غسل او صحيح است؛ ولي احتياط مستحب اعاده است.
چهارم از موارد تيمم
مسأله 682 : هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند؛ خود او، يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و كساني كه با او مربوطند؛ مانند نوكر و كلفت، از تشنگي بميرند؛ يا مريض شوند؛ يا به قدري تشنه شوند كه تحمل آن براي شخص مشقت داشته باشد؛ بايد به جاي وضو و غسل تيمم نمايد و نيز اگر بترسد حيواني كه مال خود اوست از تشنگي تلف شود؛ بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد؛ بلكه اگر حيوان مال او هم نباشد؛ خصوصاً مانند اسب و قاطر كه متعارف نيست براي خوردن سرش را ببرند؛ در خوف مردن آن هم بايد تيمم كند و همچنين است اگر كسي كه حفظ جان او واجب است؛ به طوري تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود.
مسأله 683 : اگر غير از آب پاكي كه براي وضو يا غسل دارد؛ آب نجسي هم به مقدار آشاميدن خود و كساني كه با او مربوطند داشته باشد؛ بايد آب پاك را براي آشاميدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند؛ در صورتي كه مربوطين از نجاست آب با خبر باشند و الا مي تواند از آب نجس بياشامند و اگر آب را براي حيوانش يا بچه نابالغ بخواهد؛ بايد آب نجس را به آنها بدهد و با آب پاك وضو و غسل نمايد.
پنجم از موارد تيمم
مسأله 684 : كسي كه بدن يا لباسش نجس است و كمي آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد؛ يا غسل كند؛ براي آب كشيدن بدن يا لباس او نمي ماند؛ بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند؛ بهتر آن است كه ابتدا بدن يا لباسش را آب بكشد سپس تيمم نمايد. ولي اگر چيزي نداشته باشد كه بر آن تيمم كند؛ بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
ششم از موارد تيمم
مسأله 685 : اگر غير از آب يا ظرفي كه استعمال آن حرام است؛ آب يا ظرف ديگري ندارد؛ مثلاً آب يا ظرفش غصبيست و غير از آن، آب و ظرف ديگري ندارد و خالي كردن آب هم از ظرف جايز نباشد؛ به جاي وضو و غسل تيمم كند؛ ولي اگر آب مباح باشد در حالي كه آب را تدريجاً از ظرف غصبي خارج مي كند؛ غسل يا وضو بگيرد.
هفتم از موارد تيمم
مسأله 686 : هرگاه وقت به قدري تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند؛ تمام نماز، يا كمتر از يك ركعت بعد از وقت خوانده مي شود؛ بايد تيمم كند؛ ولي اگر بتواند يك ركعت از نماز را با وضو يا غسل در وقت به جا آورد؛ نماز را با وضو يا غسل به جا آورد و پس از وقت احتياط واجب آن است كه آن را قضا كند.
مسأله 687 : اگر عمداً نماز را به قدري تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد معصيت كرده؛ ولي نماز او با تيمم صحيح است گرچه تا مي تواند قضاي آن نماز را بخواند.
مسأله 688 : كسي كه شك دارد اگر وضو بگيرد؛ يا غسل كند؛ وقت براي نماز او مي ماند يا نه، بايد وضو يا غسل را به جا آورد؛ در صورتي كه شك در كم و زياد وقت باشد؛ به اينكه مثلاً نداند يك ساعت وقت دارد يا نيم ساعت. ولي اگر بداند وقت تنگ است؛ به اينكه مثلاً مي داند نيم ساعت بيشتر وقت نمانده ولي شك دارد كه در اين وقت مي تواند وضو يا غسل بگيرد؛ احتياط آن است كه تيمم كند و نماز بخواند و پس از وقت قضا نمايد.
مسأله 689 : كسي كه به واسطه تنگي وقت تيمم كرده؛ چنانچه بعد از نماز آبي كه داشته از دستش برود؛ اگر چه تيمم خود را نشكسته باشد؛ اگر بخواهد عملي كه مشروط به طهارت است به جا آورد؛ تيمم دوباره نمايد؛ در صورتي كه پس از نماز وقت براي وضو يا غسل داشته سپس آب از دستش برود و الا تيمم ديگر لازم نيست گرچه احوط است.
مسأله 690 : كسي كه آب دارد اگر به واسطه تنگي وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبي كه داشته از دستش برود؛ چنانچه وظيفه اش تيمم باشد همان تيمم سابق كفايت مي كند؛ لازم نيست براي نمازهاي بعد دوباره تيمم كند.
مسأله 691 : اگر انسان به قدري وقت دارد كه مي تواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاي مستحبي آن مثل اقامه و قنوت بخواند؛ بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاي مستحبي آن به جا آورد؛ بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.
چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است
مسأله 692 : تيمم به خاك، ريگ، كلوخ و سنگ صحيح است؛ ولي احتياط مستحب، بلكه تا مي شود؛ اگر خاك ممكن باشد به چيز ديگر تيمم نكند و اگر خاك نباشد؛ با ريگ يا كلوخ و چنانچه ريگ و كلوخ نباشد؛ با سنگ تيمم نمايد.
مسأله 693 : تيمم بر سنگ گچ، سنگ آهك، سنگ مرمر سياه و ساير اقسام سنگ ها صحيح است؛ ولي تيمم به جواهر مثل سنگ عقيق و فيروزه و قير كه اسم زمين بر آنها گفته نمي شود؛ باطل مي باشد.
احتياط واجب آن است كه با بودن خاك يا چيز ديگري كه تيمم به آن صحيح است؛ به گچ پخته و آهك پخته، تيمم نكند و اگر آن چيزها نباشد احتياط لازم آن است كه به گچ پخته و آهك پخته تيمم كند و نماز بخواند و بعد اعاده يا قضا نمايد.
مسأله 694 : اگر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ پيدا نشود؛ بايد به گرد و غباري كه روي فرش و مانند آن باشد تيمم كند و اگر لاي آنها باشد بايد اول كاري شود كه غبار روي آنها قرار گيرد سپس تيمم كند.
اگر غبار لاي آنها نباشد يا خارج نشود؛ تيمم روي فرش و مانند آن درست نيست. ظاهراً گرد و غباري در مرتبه بعديست كه كم باشد و اگر گرد و غبار زياد باشد در مرتبه خاك و سنگ است و چنانچه گرد پيدا نشود؛ بايد به گِل تيمم كرد؛ اگر نتواند گِل را خشك كند و الا واجب است گِل را خشك كند و بر آن تيمم كند در اين صورت در رديف خاك خواهد شد و اگر گِل هم پيدا نشود؛ اگر بتواند به سفال و آجر و خاكستر و مانند اينها تيمم كند و نماز بخواند سپس بنا بر احتياط واجب اعاده يا قضا نمايد و اگر هيچيك از اينها نبود احتياط واجب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند و بنا بر احتياط واجب نماز را
اعاده يا قضا نمايد.
مسأله 695 : چنانچه در مسأله گذشته اشاره شد؛ اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن، خاك و گرد زيادي تهيه كند؛ تيمم كردن به فرش و مانند آن كه گرد كمي دارد باطل است و اگر بتواند گِل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد؛ تيمم به گِل باطل است.
مسأله 696 : كسي كه آب ندارد؛ اگر برف يا يخ داشته باشد؛ چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد و اگر ممكن نيست يا اينكه اين كار برايش مشقت دارد و چيزي كه به آن تيمم صحيح است ندارد؛ احتياط واجب آن است كه برف و يخ را به اعضا بمالد به حدي كه اول مرتبه جريان حاصل شود و با رطوبت كف دست در وضو سر و پشت پاها را مسح كند و نماز بخواند و اگر اين هم ممكن نيست؛ يا مشقت شديد دارد؛ خوب است اعضاء وضو و غسل را نمناك كند و نماز بخواند و در دو صورت اخير نماز را كه خوانده اعاده يا قضا كند.
مسأله 697 : اگر با خاك و ريگ چيزي مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود نمي تواند به آن تيمم كند؛ ولي اگر آن چيز به قدري كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود؛ تيمم به آن خاك و ريگ صحيح است.
مسأله 698 : اگر چيزي ندارد كه بر آن تيمم كند؛ چنانچه ممكن است بايد به خريدن و مانند آن، تهيه نمايد.
مسأله 699 : تيمم به ديوار گِلي صحيح است و احتياط واجب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.
مسأله 700 : چيزي كه بر آن تيمم مي كند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكي كه تيمم به آن صحيح است ندارد بنا بر احتياط واجب تيمم بر آن چيز نجس بكند و نماز بخواند و بعد آن را اعاده يا قضا نمايد.
مسأله 701 : اگر يقين داشته باشد كه تيمم به چيزي صحيح است و به آن تيمم نمايد؛ بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده؛ نمازهايي را كه با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند.
مسأله 702 : چيزي كه بر آن تيمم مي كند و مكان آن چيز، بايد غصبي نباشد.
پس اگر بر خاك غصبي تيمم كند يا خاكي را كه مال اوست بي اجازه در ملك ديگري بگذارد و بر آن تيمم كند؛ تيمم او باطل مي باشد.
مسأله 703 : بنا بر احتياط تيمم در فضاي غصبي باطل است.
پس اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بي اجازه داخل ملك ديگري شود و دستها را به پيشاني بكشد؛ تيمم او باطل است.
مسأله 704 : تيمم به چيز غصبي، يا در فضاي غصبي، يا بر چيزي كه در ملك غصبي است؛ در صورتي باطل است كه انسان بداند غصب است و عمداً تيمم كند و چنانچه نداند؛ يا فراموش كرده باشد؛ تيمم او صحيح است؛ ولي اگر چيزي را خودش غصب كرده و فراموش كند كه غصب كرده و بر آن تيمم كند؛ يا ملكي را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده و چيزي را كه بر آن تيمم مي كند در آن ملك باشد و يا در فضاي آن ملك تيمم نمايد؛ بنا بر احتياط واجب تيمم او باطل است مگر اينكه بعد از غصب كردن توبه كرده باشد پس از آن فراموش كرده باشد؛ در اين صورت تيمم او صحيح است.
مسأله 705 : كسي كه در جاي غصبي حبس است؛ اگر آب و خاك او غصبيست بايد با تيمم نماز بخواند؛ در صورتي كه تصرف زايدي حساب نشود؛ چنانچه غالباً چنين است؛ ولي اگر تصرف زايدي حساب شود بي تيمم نماز بخواند سپس نماز را اعاده يا قضا نمايد.
مسأله 706 : تا مي تواند بر چيزي كه گَردي داشته باشد كه به دست بماند تيمم كند و بعد از زدن دست بر آن بهتر است كف دستها را به هم بزند؛ ريختن گرد لازم نيست بلكه غالباً در تيمم بر غيرخاك چيزي ريخته نمي شود.
مسأله 707 : تيمم به زمين گرد و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روي آن را نگرفته؛ مكروه است و اگر نمك روي آن را گرفته باشد باطل است.
دستور تيمم بدل از وضو
مسأله 708 : در تيمم بدل از وضو چهار چيز واجب است:
اول:
نيت.
دوم:
بنا بر احتياط واجب زدن دو كف دست با هم بر چيزي كه تيمم به آن صحيح است.
سوم:
كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشاني و دو طرف آن از جايي كه موي سر مي رويد؛ تا ابروها و بالاي بيني و احتياطاً بايد دستها روي ابروها هم كشيده شود.
چهارم:
كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.
دستور تيمم بدل از غسل
مسأله 709 : در تيمم بدل از غسل بعد از آنكه نيت كرد و به دستوري كه در مسأله پيش گفته شد دستها را به زمين و به پيشاني كشيد؛ بايد بنا بر احتياط واجب يك مرتبه ديگر دستها را به زمين بزند و به پشت دستها بكشد و تا ممكن است تيمم را چه بدل از وضو باشد چه بدل از غسل، به اين ترتيب به جا آورد:
يك مرتبه دستها را به زمين بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و پشت دستها را مسح كند.
احكام تيمم
مسأله 710 : اگر مختصري از پيشاني و پشت دستها را مسح نكند تيمم باطل است؛ چه عمداً مسح نكند؛ يا مسأله را نداند؛ يا فراموش كرده باشد.
ولي دقت زياد لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشاني و پشت دستها را مسح كرده كافي است.
مسأله 711 : براي آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده؛ بايد مقداري بالاتر از مچ را هم مسح نمايد؛ ولي مسح بين انگشتان لازم نيست.
مسأله 712 : پيشاني و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاي آن را بايد پشت سرهم به جا آورد و اگر بين آنها به قدري فاصله دهد كه نگويند تيمم مي كند؛ باطل است.
مسأله 713 : در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو و اگر بدل از غسل باشد بايد آن غسل را معين كند و چنانچه اشتباهاً به جاي بدل از وضو بدل از غسل، يا به جاي بدل از غسل بدل از وضو نيت كند؛ يا مثلاً در تيمم بدل از غسل جنابت نيت بدل از غسل مس ميت نمايد؛ تيمم او باطل است؛ مگر اينكه يك تيمم بر او واجب باشد و قصد نمايد كه وظيفه فعلي خود را انجام مي دهد؛ در تمام صور صحيح است؛ اگر چه اشتباه در تشخيص كرده باشد.
مسأله 714 : در تيمم بايد پيشاني و كف دستها و پشت دستها پاك باشد.
اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد؛ اگر نجاست كف دست مُسري نيست؛ تيمم با كف دست كفايت مي كند و احتياط مستحب آن است كه دو تيمم كند:
يكي با كف دست و يكي با پشت دست، يعني پشت دست را به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد.
مسأله 715 : انسان بايد براي تيمم انگشتري را از دست بيرون آورد و اگر در پيشاني، يا پشت دسته ا، يا در كف دستها مانعي باشد؛ مثلاً چيزي به آنها چسبيده باشد؛ بايد برطرف نمايد.
مسأله 716 : اگر پيشاني يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته نمي تواند باز كند؛ بايد دست را روي آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته نتواند باز كند؛ بايد دست را با همان پارچه به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد و احتياط آن است كه يك مرتبه هم پشت دستها را به چيزي كه تيمم بر آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد.
مسأله 717 : اگر پيشاني و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد؛ ولي اگر موي سر روي پيشاني آمده باشد بايد آن را عقب بزند.
مسأله 718 : اگر احتمال دهد كه در پيشاني و كف دستها يا پشت دستها مانعي هست؛ چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد؛ بايد جستجو كند تا يقين، يا اطمينان پيدا كند كه مانعي نيست.
مسأله 719 : اگر وظيفه او تيمم است و نمي تواند تيمم كند؛ بايد نايب بگيرد و كسي كه نايب مي شود بايد او را با دست خود او تيمم دهد و خودش هم بايد نيت تيمم داشته باشد و اگر ممكن نباشد با دست او تيمم دهد؛ بايد نايب دست خود را به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دسته اي او بكشد و احتياط واجب آن است كه هر دو نيت داشته باشند.
مسأله 720 : اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتي از آن را فراموش كرده يا نه، اگر از محل آن نگذشته است؛ بايد آن قسمت را با آنچه بعد از آن است به جا آورد. ولي اگر شك پس از داخل شدن در جزء ديگر باشد؛ به شكش اعتنا نكند؛ تيمم صحيح است.
مسأله 721 : اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه، در صورتي كه احتمال دهد حال عمل ملتفت بوده؛ تيمم او صحيح است؛ ولي اگر شك او در مسح دست چپ باشد و موالات فوت نشده؛ يا وارد عملي كه مشروط به طهارت است نشده باشد؛ احتياط آن است كه آن را به جا آورد.
مسأله 722 : كسي كه وظيفه اش تيمم است نمي تواند پيش از وقت نماز براي نماز تيمم كند؛ ولي اگر براي كار واجب ديگر يا مستحبي تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقي باشد و از پيدا كردن آب مأيوس باشد؛ مي تواند با همان تيمم نماز بخواند و اگر بداند در وقت نماز تيمم هم براي او ميسر نيست؛ بايد قبل از وقت تيمم كند.
مسأله 723 : كسي كه وظيفه اش تيمم است اگر بداند يا اطمينان داشته باشد عذر او باقي مي ماند؛ در وسعت وقت مي تواند با تيمم نماز بخواند و اگر بعد از نماز عذرش برطرف شد؛ نماز را با وضو يا غسل اعاده كند؛ ولي اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مي شود بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند و اگر اميد دارد كه عذرش برطرف شود لازم نيست صبر كند؛ مي تواند با تيمم نماز بخواند و اگر عذرش برطرف شد نماز را با وضو يا غسل اعاده كند.
مسأله 724 : كسي كه نمي تواند وضو بگيرد؛ يا غسل كند؛ اگر احتمال ندهد كه عذرش به زودي برطرف شود مي تواند نمازهاي قضاي خود را با تيمم بخواند و اگر بعداً عذرش برطرف شد دوباره آنها را با وضو يا غسل به جا آورد؛ بلكه اگر احتمال دهد به زودي عذر او برطرف مي شود؛ مي تواند نماز قضا بخواند ولي اگر بعداً عذرش برطرف شد دوباره آنها را با وضو يا غسل به جا آورد.
مسأله 725 : كسي كه نمي تواند وضو بگيرد يا غسل كند؛ جايز است نمازهاي مستحبي را كه مثل نافله هاي شبانه روزي وقت معين دارد؛ با تيمم بخواند و همچنين اگر احتمال دهد كه تا آخر وقت آنها برطرف مي شود؛ مي تواند آنها را در اول وقتشان به جا آورد.
مسأله 726 : كسي كه احتياطاً بايد غسل جبيره اي و تيمم نمايد؛ مثلاً جراحتي در پشت او است؛ اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند و بعد از نماز حدث اصغري از او سر زند؛ مثلاً بول كند؛ تا عذرش باقيست وضو كفايت مي كند و تيمم بدل از غسل واجب نيست گرچه خوب است.
مسأله 727 : اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگري تيمم كند؛ بعد از برطرف شدن عذر تيمم او باطل مي شود.
مسأله 728 : چيزهايي كه وضو را باطل مي كند؛ تيمم بدل از وضو را هم باطل مي كند و چيزهايي كه غسل را باطل مي نمايد؛ تيمم بدل از غسل را هم باطل مي نمايد.
مسأله 729 : كسي كه نمي تواند غسل كند؛ اگر چند غسل بر او واجب باشد؛ واجب نيست براي هر يك از آنها يك تيمم كند.
اگر يك تيمم را به نيت همه آنها به جا آورد كفايت مي كند.
مسأله 730 : كسي كه نمي تواند غسل كند؛ اگر بخواهد عملي را كه براي آن غسل واجب است انجام دهد؛ بايد بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملي را كه براي آن وضو واجب است انجام دهد؛ بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
مسأله 731 : اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند؛ لازم نيست براي نماز وضو بگيرد.
ولي اگر بدل از غسل هاي ديگر تيمم كند؛ بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد بايد تيمم ديگري هم بدل از وضو بنمايد.
مسأله 732 : اگر بدل از غسل تيمم كند و بعد كاري كه وضو را باطل مي كند براي او پيش آيد؛ چنانچه براي نمازهاي بعد نتواند غسل كند بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد بايد بدل از وضو تيمم نمايد و تا زماني كه عذر باقيست لازم نيست تيمم بدل از غسل هم بكند.
مسأله 733 : كسي كه براي انجام عملي، مثلاً براي نماز خواندن؛ بايد بدل از غسل و وضو تيمم كند؛ همين دو تيمم كفايت مي كند و تيمم سوم لازم نيست.
مسأله 734 : كسي كه وظيفه اش تيمم است؛ اگر براي كاري تيمم كند؛ تا تيمم و عذر او باقي است؛ كارهايي را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد مي تواند به جا آورد. ولي اگر با داشتن آب براي نماز ميت، يا خوابيدن، تيمم كرده؛ فقط كاري را كه براي آن تيمم نموده مي تواند انجام دهد و در مورد تيمم به خاطر تنگي وقت، بنا بر احتياط آن است كه كارهايي را كه بايد با وضو يا غسل انجام شود؛ انجام ندهد؛ ولي در حال نماز خواندن مي تواند آن كارها را انجام دهد.
مسأله 735 : فرموده اند:
در چند مورد مستحب است نمازهايي را كه انسان با تيمم خوانده دوباره بخواند:
اول:
آنكه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
دوم:
آنكه مي دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمي كند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
سوم:
آنكه تا آخر وقت عمداً در جستجو آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد اگر جستجو مي كرد آب پيدا مي شد.
چهارم:
آنكه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است.
پنجم:
آنكه مي دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمي شود و آبي را كه داشته ريخته و با تيمم نماز خوانده.
ششم:
آنكه از ترس مزاحمت جمعيَّت و نرسيدن به نماز جماعت، نماز جمعه را با تيمم خوانده است؛ ولي احتياط آن است كه در مورد سوم، چهارم و پنجم دوباره نماز بخواند و در مورد ششم، داخل شدن در نماز جمعه با تيمم، با دو وجهي كه ذكر شد محل اشكال است؛ ظاهر آن است كه نماز را به عنوان
ظهر اعاده كند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم