احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

حيض

حيض
اشاره
حيض خوني است كه غالباً در هر ماه چند روزي از رحم زن ها خارج مي شود و زن را در موقع ديدن خون حيض حائض مي گويند.
مسأله 440 : خون حيض در بيشتر اوقات غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهي، يا سرخ است و با فشار و كمي سوزش بيرون مي آيد.
مسأله 441 : زن هاي قرشيّه بعد از تمام شدن شصت سال قمري، يائسه مي شوند يعني خون حيض نمي بينند زن هايي كه قرشيّه نيستند؛ بعد از تمام شدن پنجاه سال قمري يائسه مي شوند.
مسأله 442 : خوني كه دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن مي بيند؛ حيض نيست.
مسأله 443 : زن حامله و زني كه بچه شير مي دهد؛ ممكن است حيض ببيند.
مسأله 444 : دختري كه نمي داند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خوني ببيند كه نشانه هاي حيض را نداشته باشد؛ حيض نيست و اگر نشانه هاي حيض را داشته باشد و اطمينان به حيض بودن پيدا شود؛ حيض است و معلوم مي شود نُه سال او تمام شده است.
مسأله 445 : زني كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
مسأله 446 : مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمي شود و اگر مختصري هم از سه روز كمتر باشد حيض نيست.
مسأله 447 : زني كه در سه روز اول پشت سرهم خون نبيند؛ مثل آنكه دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود دوباره خون ببيند؛ در صورتي كه خون در سه روز نشانه هاي حيض را داشته؛ يا در روزهاي عادتش باشد؛ احتياط لازم آن است كه جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 448 : لازم است در ابتداي حيض خون بيرون بيايد؛ گرچه كم باشد و اگر خون در فضاي فرج ريخته و هنوز خارج نشده؛ احتياط آن است كه جمع كند بين انجام آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه بر حائض حرام است و اگر در بين سه روز مختصري پاك شود؛ اما مدت پاك شدن به قدري كم باشد كه بگويند در تمام سه روز خون در فرج بوده باز هم حيض است.
مسأله 449 : گرچه مشهور فقها فرموده اند:
لازم نيست شب اول و چهارم را خون ببيند؛ ولي بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود. پس اگر از اذان صبح روز اول، تا غروب روز سوم پشت سرهم خون بيايد؛ يا در وسطهاي روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود؛ حيض است؛ ولي بعيد نيست مراد از سه روز در باب حيض، سه شبانه روز، يعني هفتاد و دو ساعت باشد و در صورتي كه سه شبانه روز پشت سرهم نباشد؛ احتياط كند به جمع بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 450 : اگر سه شبانه روز با نشانه هاي حيض خون ببيند؛ يا در روزهاي عادت باشد و پاك نشود؛ چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده؛ روي هم از ده روز بيشتر نشود؛ احتياط لازم آن است كه در روزهاي پاكي جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 451 : اگر خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است؛ يا خون حيض، در صورتي كه خون به صفات حيض باشد و يا در ايام عادتش باشد؛ بايد آن را حيض بداند. وگرنه احتياط واجب آن است كه جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 452 : اگر خوني ببيند كه نداند خون زخم است يا حيض، بنا بر احتياط جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است؛ مگر اينكه حالت سابقه اش حيض باشد؛ در اين صورت بناگذارد كه حيض است.
مسأله 453 : اگر خوني ببيند و شك كند كه خون حيض است يا استحاضه، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد بايد حيض قرار دهد.
مسأله 454 : اگر خوني ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسي كند.
يعني مقداري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن خط دايره مانندي از خون روي آن ديده شود خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده حيض مي باشد.
مسأله 455 : اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند؛ خون دوم در صورتي كه به صفات حيض باشد؛ يا در زمان عادت باشد حيض است و خون اول اگر چه در روزهاي عادتش باشد حيض نيست؛ مگر اينكه مدت دو خون و پاكي بين آن دو خون مجموعاً ده روز يا كمتر از آن باشد؛ در اين صورت احتياط لازم آن است كه در زمان خون اول و پاكي وسط، جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
احكام حائض
مسأله 456 : چند چيز بر حائض حرام است:
اول:
عبادت هايي كه مانند نماز بايد با وضو، يا غسل، يا تيمم به جا آورده شود. ولي به جا آوردن عبادت هايي كه وضو، غسل و تيمم براي آنها لازم نيست؛ مانند نماز ميت، مانعي ندارد.
دوم:
تمام چيزهايي كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
سوم:
جماع كردن در فرج، كه هم براي مرد حرام است و هم براي زن، گرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد؛ بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند.
وطي در دُبر زن چه در حال حيض و چه در پاكي، كراهت شديد دارد.
مسأله 457 : جماع كردن در روزهايي كه حيض زن قطعي نيست؛ ولي شرعاً بايد براي خود حيض قرار دهد حرام است.
پس زني كه بيشتر از ده روز خون مي بيند و بايد به دستوري كه بعداً گفته مي شود؛ روزهاي عادت خويشان خود را حيض قرار دهد؛ شوهرش نمي تواند در آن روزها با او نزديكي كند.
مسأله 458 : اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در اول آن با زن خود در قُبل جماع كند؛ استغفار نمايد
و مستحب است بلكه احوط است كه هيجده نخود طلا كفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند؛ نُه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند؛ چهار نخود و نيم بدهد مثلاً زني كه شش روز خون مي بيند؛ اگر شوهرش در شب، يا روز اول و دوم با او جماع كند؛ مستحب است بلكه احوط كه هيجده نخود طلا بدهد و در شب، يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب، يا روز پنجم و ششم، چهار نخود و نيم بدهد.
مسأله 459 : كفاره براي وطي در دُبر حائض واجب نيست.
مسأله 460 : لازم نيست هيجده نخود طلاي كفاره، سكه دار باشد؛ مي تواند قيمت آن را بدهد. ولي اگر قيمت آن را مي دهد بهتر است قيمت دينار باشد؛ اگر قيمت آن با هيجده نخود طلا فرق داشته باشد.
مسأله 461 : اگر قيمت طلا در وقتي كه جماع كرده؛ با وقتي كه مي خواهد به فقير بدهد فرق دارد؛ بايد قيمت وقتي را كه مي خواهد به فقير بدهد حساب كند.
مسأله 462 : اگر كسي در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض با زن خود جماع كند؛ واجب نيست؛ ولي احوط آن است كه هر سه كفاره را كه روي هم سي و يك نخود و نيم طلا مي شود؛ بدهد.
مسأله 463 : اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده؛ دوباره جماع كند؛ احوط آن است كه بازهم كفاره بدهد.
مسأله 464 : اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفاره ندهد؛ واجب نيست براي هر جماع كفاره بدهد. گرچه بهتر است.
مسأله 465 : اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده؛ بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنا بر احتياط كفاره بدهد.
مسأله 466 : اگر مرد با زن حائض زنا كند؛ يا با زن حائض نامحرمي به گمان اينكه عيال خود اوست جماع نمايد؛ احتياط آن است كه كفاره بدهد.
مسأله 467 : كسي كه نمي تواند كفاره بدهد؛ واجب است استغفار كند و بهتر است صدقه اي به فقير بدهد و هر وقت توانست مستحب است كفاره بدهد.
مسأله 468 : طلاق دادن زن در حال حيض، به طوري كه در كتاب طلاق گفته مي شود باطل است.
مسأله 469 : اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شدم؛ در صورتي كه متهم نباشد؛ بايد حرف او را قبول كرد و الا احتياط شود.
مسأله 470 : اگر زن در بين نماز حائض شود؛ نماز او باطل است.
مسأله 471 : اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، چون نماز در حال حيض حرمت ذاتي دارد؛ اگر ممكن است وارسي كند و اگر ممكن نيست ادامه دهد و نمازش را تمام كند؛ ولي اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده؛ نمازي كه خوانده باطل است.
مسأله 472 : بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد؛ واجب است براي نماز و عبادت هاي ديگري كه بايد با وضو، يا غسل يا تيمم به جا آورده شود؛ غسل كند و دستور آن مثل غسل جنابت است؛ ولي براي نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو بگيرد و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.
مسأله 473 : بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد؛ اگر چه غسل نكرده باشد؛ طلاق او صحيح است و شوهرش هم مي تواند با او جماع كند و احتياط شديد شستن فرج است از خون، قبل از جماع، ولي احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل، از جماع با او خود داري نمايد. اما كارهاي ديگر كه در وقت حيض بر او حرام بوده؛ مثل مس خط قرآن و نام خداوند متعال، بر او حلال نمي شود؛ اما داخل شدن در مسجد و توقف در آن، بنا بر احتياط واجب ترك شود.
مسأله 474 : اگر آب براي وضو و غسل، كافي نباشد و به اندازه اي باشد كه بتواند يا غسل كند يا وضو بگيرد؛ بايد غسل كند و بدل از وضو تيمم نمايد و اگر فقط براي وضو كافي باشد و به اندازه غسل نباشد؛ بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد و اگر براي هيچيك از آنها آب ندارد؛ دو تيمم كند يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو.
مسأله 475 : نمازهاي يوميه اي كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد. ولي روزه هاي واجب را بايد قضا نمايد.
مسأله 476 : هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير اندازد حائض مي شود؛ بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله 477 : اگر زن حائض نماز را تأخير اندازد و از اول وقت به اندازه خواندن واجبات يك نماز، به حسب حالش از نظر شرايط و واجبات، بگذرد و حائض شود؛ قضاي آن نماز واجب و الا واجب نيست و در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاي ديگر بايد ملاحظه خود را بكند.
مثلا زني كه مسافر نيست؛ اگر در اول ظهر نماز نخواند؛ قضاي آن روز در صورتي واجب مي شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت به دستوري كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود و براي كسي كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت به دستوري كه گفته شد كافي است.
مسأله 478 : اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز، مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد؛ بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاي آن را به جا آورد و الا واجب نيست؛ مگر اينكه توانسته باشد اين مقدمات را قبل از پاك شدن انجام دهد؛ در اين صورت اگر بتواند با طهارت يك ركعت نماز در وقت بخواند احتياط لازم آن است كه نماز بخواند؛ گرچه وقت براي انجام ساير شرايط نداشته باشد و اگر نخواند قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 479 : اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد؛ ولي مي تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند؛ واجب است آن نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 480 : اگر زن حائض شك كند كه براي نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.
مسأله 481 : اگر به خيال اينكه به اندازه تهيه ي مقدمات نماز و خواندن يك ركعت، وقت ندارد؛ نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته؛ بايد قضاي نماز را به جا آورد.
مسأله 482 : مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمي تواند وضو بگيرد تيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.
مسأله 483 : خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايي از بدن به مابين خطهاي قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن براي حائض مكروه است.
اقسام زن هاي حائض
مسأله 484 : زن هاي حائض بر شش قسمند:
اول:
صاحب عادت وقتيه و عدديه و آن زني است كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون ببيند و شماره روزهاي حيض او هم در هر دو ماه، يك اندازه باشد.
مثل آنكه دو ماه پشت سرهم از اول ماه تا هفتم خون ببيند.
دوم:
صاحب عادت وقتيه و آن زني است كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين حيض ببيند؛ ولي شماره روزهاي حيض او در هر دو ماه، يك اندازه نباشد.
مثلا دو ماه پشت سرهم از اول ماه خون ببيند؛ ولي ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود.
سوم:
صاحب عادت عدديه و آن زني است كه شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشت سرهم به يك اندازه باشد؛ ولي وقت ديدن آن دو خون يكي نباشد.
مثل آنكه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم، خون ببيند.
چهارم:
مضطربه و آن زني است كه چند ماه خون ديده و هر ماه به يك نحو نبوده؛ يا عادتي داشته و به هم خورده و عادت تازه اي پيدا نكرده؛ يا اينكه مثلاً سه دفعه يا بيشتر بر خلاف عادتش خون ببيند.
پنجم:
مبتدئه و آن زني است كه دفعه اولِ خون ديدن او است.
ششم:
ناسيه و از او به متحيّره و چه بسا مضطربه هم تعبير مي شود و آن زني است كه عادت خود را فراموش كرده است و هر كدام اينها احكامي دارند كه در مسائل آينده گفته
مي شود.
1 صاحب عادت وقتيه و عدديه
مسأله 485 : زن هايي كه عادت وقتيه و عدديه دارند سه دسته اند:
اول:
زني كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و در وقت معين پاك شود. مثلاً دو ماه پشت سرهم از روز اول ماه خون ببيند و روز هفتم پاك شود؛ كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است.
دوم:
زني كه از خون پاك نمي شود؛ ولي دو ماه پشت سرهم چند روز معين، مثلاً از اول ماه تا هشتم، خوني كه مي بيند نشانه هاي حيض را دارد يعني سرخ مايل به سياهي و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مي آيد و بقيه خون هاي او نشانه هاي استحاضه را دارد. كه عادت او از اول ماه تا هشتم مي شود. در اين مدت جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
سوم:
زني كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد؛ يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده؛ از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همه روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده روي هم يك اندازه باشد.
كه عادت او به اندازه تمام روزهاييست كه خون ديده و در وسط پاك بوده است.
حكم به حيض كردن زمان پاكي در بين، مشكل است.
عادت او روزهاييست كه به نحو متفرقه خون مي بيند؛ بنا بر اين احتياط در پاكي بين، اينست كه جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است
و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 486 : زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد؛ اگر در وقت عادت خون ببيند؛ گرچه آن خون نشانه هاي حيض را نداشته باشد؛ بايد به احكامي كه براي زن حائض گفته شد عمل كند و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده؛ مثل اينكه پيش از سه روز پاك شود؛ بايد عبادت هايي را كه به جا نياورده قضا نمايد و در صورتي كه خون بيش از يك يا دو روز عادتش باشد؛ احتياط كند به جمع بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و در صورتي كه خون چند روز از عادتش تأخير افتاده؛ در ايام عادتش اگر به صفات حيض باشد احتياط كند و اگر به صفات حيض نباشد؛ حيض نيست.
مسأله 487 : زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد؛ اگر يك روز يا دو روز پيش از عادت و همه روزهاي عادت و چند روز بعد از عادت، خون ببيند و به صفات حيض باشد و روي هم از ده روز بيشتر نشود؛ همه حيض است و الا حكم به حيض بودن آن مشكل است؛ پس احتياط كند به جمع بين انجام آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و اگر خون از ده روز بيشتر شود؛ فقط خوني را كه در روزهاي عادت خود ديده حيض است و خوني كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مي باشد و بايد عبادت هايي را كه در روزهاي پيش از عادت و بعد از عادت به جا نياورده قضا نمايد.
مسأله 488 : زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد؛ اگر مقداري از روزهاي عادت را، با يكي دو روز پيش از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود؛ همه حيض است و اگر بيش از يكي دو روز بود؛ احتياط كند به جمع بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و اگر بيشتر شود؛ روزهايي كه در عادت خون ديده با يكي دو روز بيش از آنكه روي هم رفته به مقدار عادت شود؛ حيض است و روزهاي اول را جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و اگر مقداري از روزهاي عادت را با يكي يا دو روز بعد از عادت خون ببيند و روي
هم از ده روز بيشتر نباشد؛ همه حيض است و اگر بيشتر شود بايد روزهايي كه در عادت خون ديده؛ با چند روز بعد از آن، كه روي هم از ده روز بيشتر نشود؛ همه را حيض قرار دهد و بقيه را استحاضه.
مسأله 489 : زني كه عادت دارد بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد؛ پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همه روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده؛ از ده روز بيشتر باشد؛ مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند؛ چند صورت دارد:
1 آنكه تمام خوني كه در دفعه اول ديده؛ يا مقداري از آن، در روزهاي عادت باشد و خون دوم كه بعد از پاك شدن مي بيند در روزهاي عادت نباشد؛ بايد همه خون اول را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2 آنكه خون اول در روزهاي عادت نباشد و تمام خون دوم يا مقداري از آن در روزهاي عادت باشد؛ بايد همه خون دوم را حيض و خون اول را استحاضه قرار دهد.
3 آنكه مقداري از خون اول و دوم در روزهاي عادت باشد و خون اولي كه در روزهاي عادت بوده از سه روز كمتر نباشد و يا پاكي وسط و مقداري از خون دوم كه آن هم در روزهاي عادت بوده از سه روز كمتر نباشد؛ در اين صورت خون اول و دوم را كه در روزهاي عادت بوده حيض قرار دهد و در خوني كه يكي دو روز قبل از زمان
عادت و همچنين بعد از عادت و پاكي در بين مي بيند؛ احتياط اينست كه جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مثلا اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده؛ در صورتي كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و يك روز پاك شود و بعد تا چهاردهم خون ببيند؛ در روز اول و دوم ماه و نهم و دهم، بايد چنانچه گفته شد احتياط نمايد و روز سوم تا ششم و هشتم را حيض قرار دهد و در هفتم كه پاكي در بين است؛ به نحوي كه گفته شد احتياط كند.
4 آنكه مقداري از خون اول و دوم در روزهاي عادت باشد؛ ولي هر يك از خون اولي و دومي كه در روزهاي عادت بوده از سه روز كمتر باشد؛ بايد در تمام دو خون جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و در پاكي بين هم، همين احتياط را به جا آورد.
مسأله 490 : زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد؛ اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره هاي روز حيض خون ببيند؛ در صورتي كه به نشانه هاي حيض باشد؛ همان را حيض قرار دهد؛ چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن و اگر نشانه هاي خون حيض در آن نباشد؛ در سه روز اول جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 491 : زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد؛ اگر در وقت عادت خود خون ببيند؛ ولي شماره روزهاي آن كمتر يا بيشتر از روزهاي عادت او باشد و بعد از پاك شدن دوباره، به شماره روزهاي عادتي كه داشته خون ببيند؛ بايد خوني كه در ايام عادت مي بيند حيض قرار دهد؛ گرچه كمتر از روزهاي عادتش باشد و خوني كه در روزهاي غيرعادتش مي بيند؛ در صورتي كه مدت پاكي در بين دو خون كمتر از ده روز باشد استحاضه قرار دهد و اگر بيشتر از ده روز باشد جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 492 : زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد؛ اگر بيشتر از ده روز خون ببيند؛ خوني كه در روزهاي عادت ديده؛ اگر چه نشانه هاي حيض را نداشته باشد؛ حيض است و خوني كه بعد از روزهاي عادت ديده؛ اگر چه نشانه هاي حيض را داشته باشد؛ استحاضه است.
مثلا زني كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است؛ اگر از اول تا دوازدهم خون ببيند؛ هفت روز اول آن حيض و پنج روز بعد استحاضه است.
2 صاحب عادت وقتيه
مسأله 493 : زن هايي كه عادت وقتيه دارند سه دسته اند:
اول:
زني كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود؛ ولي شماره روزهاي آن در هر ماه يك اندازه نباشد.
مثلا دو ماه پشت سرهم روز اول ماه خون ببيند؛ ولي ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود؛ كه اين زن بايد روز اول ماه را عادت خود قرار دهد.
دوم:
زني كه از خون پاك نمي شود؛ ولي دو ماه پشت سرهم در وقت معين خون او نشانه هاي حيض را دارد يعني غليظ و سرخ مايل به سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مي آيد و بقيه خون هاي او نشانه هاي استحاضه را دارد و شماره روزهايي كه خون او نشانه هاي حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه نيست. مثلاً در ماه اول از اول ماه تا هفتم و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم، خون او نشانه هاي حيض و بقيه نشانه هاي استحاضه را داشته باشد؛ كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز عادت حيض خود قرار دهد.
سوم:
زني كه دو ماه پشت سرهم در
وقت معين سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود؛ ولي ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد؛ مثلاً در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نُه روز باشد؛ گذشت در مسأله (485) كه در روز اول جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 494 : زني كه عادت وقتيه دارد؛ اگر در وقت عادت خود، يا دو سه روز پيش از عادت، يا دو سه روز بعد از عادت خون ببيند؛ حكم او در مسأله (485) بيان شد.
مسأله 495 : زني كه عادت وقتيه دارد؛ اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را به واسطه نشانه هاي آن تشخيص دهد؛ بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد؛ چه پدري باشند چه مادري، زنده باشند يا مرده، ولي در صورتي مي تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاي حيض همه آنان يك اندازه باشد و اگر شماره روزهاي حيض آنان يك اندازه نباشد؛ مثلاً عادت بعضي پنچ روز و عادت بعضي ديگر هفت روز باشد؛ نمي تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد؛ مگر كساني كه عادتشان با ديگران فرق دارد به قدري كم باشد كه در مقابل آنان هيچ حساب نشود؛ كه در اين صورت در مقدار تفاوت عادت جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 496 : زني كه عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار مي دهد؛ بايد روزي را كه در هر ماه، اول عادت او بوده اول حيض قرار دهد. مثلاً زني كه هر ماه روز اول ماه خون مي ديده و گاهي روز هفتم و گاهي روز هشتم پاك مي شود؛ چنانچه يك ماه دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد؛ بايد هفت روز اول ماه را حيض و باقي را استحاضه قرار دهد.
مسأله 497 : زني كه بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد؛ چنانچه خويش نداشته باشد؛ يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد؛ بايد در هر ماه از روزي كه خون مي بيند تا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد؛ ولي اگر در خون روزهاي وسط يا آخر، نشانه هاي حيض بيشتر باشد؛ بايد هفت روز وسط يا آخر را حيض قرار دهد؛ در صورتي كه عادت وقتيه نداشته و اگر عادت داشته باشد؛ هفت روز اول را عادت خود قرار دهد و در هفت روز وسط تا هفت روز آخر احتياط كند.
3 صاحب عادت عدديه
مسأله 498 : زن هايي كه عادت عدديه دارند سه دسته اند:
اول:
زني كه شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشت سرهم يك اندازه باشد؛ ولي خون ديدن او يكي نباشد؛ در اين صورت هر چند روزي كه خون ديده عادت او مي شود. مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند؛ عادت او پنج روز مي شود.
دوم:
زني كه از خون پاك نمي شود؛ ولي دو ماه پشت سرهم چند روز از خوني كه مي بيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايي كه خون نشانه حيض دارد در هر ماه يك اندازه است اما وقت آن يكي نيست؛ در اين صورت هر چند روزي كه خون او نشانه هاي حيض را دارد مشكل است عادت او شود؛ احتياط آن است كه جمع كند بين انجام آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مثلا اگر يك ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم خون او
نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد؛ شماره روزهايي كه بايد احتياط كند پنج روز مي شود.
سوم:
زني كه دو ماه پشت سرهم سه روز يا بيشتر خون ببيند و نشانه هاي خون حيض داشته باشد و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد؛ كه اگر تمام روزهايي كه خون ديده و روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاي آن هم يك اندازه باشد؛ تمام روزهايي كه به طور متفرق خون ديده عادت او مي شود و در پاكي در بين، احتياط كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 499 : زني كه عادت عدديه دارد؛ اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود؛ چنانچه همه خون هايي كه ديده يك جور باشد؛ بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاي عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر همه خون هايي كه ديده يك جور نباشد بلكه چند روز از آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد؛ تا ده روز احتياط كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و اگر روزهايي كه خون نشانه حيض دارد؛ از روزهاي عادت او بيشتر است؛ به اندازه روزهاي عادت او حيض قرار دهد و بقيه را اگر از ده روز تجاوز نكند؛ جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و
ترك آنچه كه بر حائض حرام است و اگر روزهايي كه خون نشانه حيض دارد از روزهاي عادت او كمتر است؛ بايد آن روزها را با چند روز ديگر كه روي هم به اندازه روزهاي عادتش شود حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
4 مضطربه
مسأله 500 : مضطربه يعني زني كه چند ماه خون ديده؛ ولي عادت معيني پيدا نكرده؛ يا عادتش به هم خورده و عادت ديگري پيدا نكرده است اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خون هايي كه ديده يك جور باشد؛ چنانچه عادت خويشان او هفت روز است بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر كمتر است؛ مثلاً پنج روز است؛ بايد همان را حيض قرار دهد و بنا بر احتياط واجب در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز، كه دو روز است؛ جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز است؛ مثلاً نُه روز است؛ بايد هفت روز را حيض قرار دهد و بنا بر احتياط واجب در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان، كه دو روز است؛ جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 501 : مضطربه اگر بيشتر از ده روز خون ببيند؛ كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد؛ چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز باشد؛ بايد به احتياطي كه در مسأله قبل گفته شد رفتار كند و اگر خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد؛ همه آن حيض است؛ ولي اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني كه نشانه حيض دارد؛ دوباره خوني بييند كه آن هم نشانه حيض را
داشته باشد؛ مثل آنكه پنج روز خون سرخ سياه رنگ و نُه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سرخ سياه رنگ ببيند؛ به احتياطي كه در مسأله گذشته گفته شد رفتار نمايد.
5 مبتدئه
مسأله 502 : مبتدئه يعني زني كه دفعه اول خون ديدن اوست اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خون هايي كه ديده يك جور باشد؛ بايد عادت خويشان خود را به طوري كه در وقتيه گفته شد؛ حيض، بقيه را استحاضه قرار دهد و در صورتي كه خويش نداشته باشد و يا اگر داشته باشد عادت آنها يكسان نباشد؛ احتياط آن است كه هفت روز اول را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 503 : مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد؛ چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد؛ همه آن حيض است؛ ولي اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني كه نشانه حيض دارد دوباره خوني ببيند كه آن هم نشانه خون حيض داشته باشد؛ مثل آنكه پنج روز خون سرخ سياه رنگ و نُه روز خون زرد و دوباره خون سرخ سياه رنگ ببيند؛ بايد از اول ديدن خون اول، كه نشانه حيض دارد؛ حيض قرار دهد و در عدد رجوع به خويشان كند و احتياط آن است كه در خون دوم كه نشانه حيض است؛ جمع كند بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است.
مسأله 504 : مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد؛ چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر، يا از ده روز بيشتر باشد؛ در اين مسأله نيز مانند مسأله گذشته؛ بايد از ابتداء خوني كه نشانه حيض دارد حيض و در عدد به خويشاوندان رجوع كند.
6 ناسيه
مسأله 505 : ناسيه يعني زني كه عادت خود را فراموش كرده است اگر بيشتر از ده روز خون ببيند بايد روزهايي كه خون او نشانه حيض دارد؛ حيض قرار دهد و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاي آن تشخيص دهد؛ هر اندازه را كه احتمال مي دهد عادتش بوده؛ حيض قرار دهد و در صورتي كه احتمال بيش از هفت روز باشد؛ احوط اينست كه در آن زيادي احتياط كند.
مسائل متفرقه حيض
مسأله 506 : مبتدئه، مضطربه، ناسيه و زني كه عادت عدديه دارد؛ اگر خوني ببيند كه نشانه هاي حيض داشته باشد؛ بايد عبادت را ترك كند و در صورتي كه يقين دارد كه سه روز طول مي كشد؛ در صورتي كه خون نشانه هاي حيض را نداشته باشد؛ به مجرد يقين مذكور ترك عبادت نكند؛ بلكه احتياط كند در جمع بين انجام دادن آنچه كه بر مستحاضه لازم است و ترك آنچه كه بر حائض حرام است؛ بلكه در صورتي كه يقين نداشته باشد كه تا سه روز طول مي كشد احتياط كند و اگر خون ادامه پيدا كرد؛ تا ده روز احتياط كند؛ ولي خوني كه بعد از ده روز مي بيند حيض نيست.
مسأله 507 : زني كه در حيض عادت دارد؛ چه در وقت حيض عادت داشته باشد؛ چه در عدد حيض؛ يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سرهم برخلاف عادت خوني ببيند كه وقت آن با شماره روزهاي آن، يا هم وقت و هم شماره روزهاي آن يكي باشد؛ عادتش بر مي گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است.
مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مي ديد و پاك مي شد؛ چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم خون ببيند و پاك شود؛ از دهم تا هفدهم عادت او مي شود.
مسأله 508 : مقصود از يك ماه، از ابتداي خون ديدن است تا به سي روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
مسأله 509 : زني كه معمولا ماهي يك مرتبه خون مي بيند؛ اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانه هاي حيض را داشته باشد؛ چنانچه روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد؛ بايد هر دو را حيض قرار دهد.
مسأله 510 : اگر سه روز يا بيشتر خوني ببيند كه نشانه حيض را دارد؛ بعد ده روز يا بيشتر خوني ببيند كه نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خوني به نشانه هاي حيض ببيند؛ بايد خون اول و خون آخر را كه نشانه هاي حيض داشته؛ حيض قرار دهد.
مسأله 511 : اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست؛ بايد براي عبادت هاي خود غسل كند؛ اگر چه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مي بيند. ولي اگر يقين داشته كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مي بيند؛ بايد خود را حائض بداند و نماز نخواند.
مسأله 512 : اگر زن پيش از ده روز پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون است؛ بايد قدري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند و بيرون آورد؛ پس اگر پاك بود غسل كند و عبادت هاي خود را به جا آورد و اگر پاك نبود اگر چه به آب زرد رنگي هم آلوده باشد؛ چنانچه در حيض عادت ندارد؛ يا عادت او ده روزه است؛ بايد صبر كند اگر پيش از ده روز پاك شود غسل كند و اگر سر ده روز پاك شد؛ يا خون او از ده روز گذشت؛ سر ده روز غسل نمايد و اگر عادتش كمتر از ده روز است؛ در صورتي كه بداند پيش از تمام شدن ده روز، يا سر ده روز، پاك مي شود؛ نبايد غسل كند و اگر احتمال دهد خون او از ده روز مي گذرد؛ احتياط واجب آن است كه تا ظن پيدا نكند كه خون از ده روز مي گذرد؛ ترك عبادت كند و در صورتي كه ظن پيدا كند كه خون از ده روز مي گذرد؛ روزهاي عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز، يا سر ده روز، از خون پاك شود تمامش حيض است و اگر
از ده روز گذشت؛ بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادت هايي را كه بعد از روزهاي عادت به جا نياورده قضا نمايد.
مسأله 513 : اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند؛ بعد بفهمد حيض نبوده است؛ بايد نماز و روزه اي را كه در آن روزها به جا نياورده قضا نمايد و اگر بفهمد حيض بوده؛ قضاي روزه واجب است و اگر چند روز را به گمان اينكه حيض نيست عبادت كند؛ بعد بفهمد حيض بوده؛ چنانچه آن روزها را روزه گرفته بايد قضا كند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم