احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

عرق شتر نجاست خوار

عرق شتر نجاست خوار
مسأله 121 : عرق شتر نجاست خوار و هر حيواني كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده؛ نجس است.
راه ثابت شدن نجاست
مسأله 122 : نجاست هر چيز از سه راه ثابت مي شود:
اول:
آنكه خود انسان يقين، يا اطمينان كند چيزي نجس است و اگر گمان داشته باشد چيزي نجس است لازم نيست از آن اجتناب نمايد. بنا بر اين غذا خوردن در قهوه خانه و مهمان خانه اي كه مردمان لااُبالي و كساني كه نجس را مراعات نمي كنند در آنها غذا مي خورند؛ اگر انسان يقين، يا اطمينان نداشته باشد غذايي را كه براي او آورده اند نجس است؛ اشكال ندارد.
دوم:
كسي كه چيزي در اختيار اوست و متّهم به دروغ گفتن نباشد؛ بگويد آن چيز نجس است.
مثلا همسر انسان، يا نوكر، يا كلفت بگويد ظرف يا چيز ديگري كه در اختيار اوست نجس مي باشد.
سوم:
آنكه دو مرد عادل بگويند چيزي نجس است و نيز اگر يك نفر عادل، يا شخص مُوثق بگويد چيزي نجس است؛ اگر يقين، يا اطمينان پيدا شود؛ بايد از آن چيز اجتناب كرد.
مسأله 123 : اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس و پاك بودن چيزي را نداند؛ مثلاً نداند عرق جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد يا احتياط نمايد. ولي اگر با اينكه مسأله را مي داند چيزي را شك كند پاك است يا نه، مثلاً شك كند آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مي باشد.
مسأله 124 : چيز نجسي كه انسان شك دارد پاك شده يا نه نجس است و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است؛ اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست وارسي كند.
مسأله 125 : اگر بداند يكي از دو ظرف، يا دو لباسي كه از هر دوي آنها استفاده مي كند نجس شده و نداند كدام است؛ بايد از هر دو اجتناب كند؛ ولي اگر مثلاً نمي داند لباس خودش نجس شده يا لباسي كه هيچ از آن استفاده نمي كند و مال ديگري است؛ از لباس خودش لازم نيست اجتناب نمايد.
راه نجس شدن چيز پاك
مسأله 126 : اگر چيز پاك به چيز نجس يا متنجس برسد و هر دو يا يكي از آنها به طوري تر باشد كه تري يكي به ديگري برسد؛ چيز پاك نجس مي شود و اگر تري به قدري كم باشد كه به ديگري نرسد؛ چيزي كه پاك بوده نجس نمي شود.
مسأله 127 : اگر چيز پاكي به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هر دو، يا يكي از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمي شود.
مسأله 128 : دو چيزي كه انسان نمي داند كدام پاك و كدام نجس است؛ اگر چيز پاكي با رطوبت به يكي از آنها برسد نجس نمي شود؛ مگر اينكه يكي از آن دو قبلا نجس بوده و انسان نداند پاك شده يا نه، چنانچه چيز پاكي با رطوبت به آن برسد نجس مي شود.
مسأله 129 : زمين، پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد؛ هر قسمتي كه نجاست به آن برسد نجس مي شود و جاهاي ديگر آن پاك است و همچنين است خيار، خربزه و مانند اينها ولي اگر رطوبت به حدي باشد كه اگر يك قسمت نجس شود به جاي ديگر سرايت مي كند در اين صورت حكم به پاكي نمي شود.
مسأله 130 : هرگاه شيره و روغن و مانند اينها طوري باشد كه روان و مايع باشد؛ همين كه يك نقطه از آن نجس شود؛ تمام آن نجس مي شود و اگر روان نباشد؛ اگر نقطه اي نجس شود تمام آن نجس نمي شود؛ گرچه به مجرد برداشتن مقداري جاي آن پر شود؛ فقط جايي كه نجاست به آن رسيده نجس مي باشد.
پس اگر فضله موش در آن بيفتد جايي كه فضله افتاده نجس و بقيه پاك است.
مسأله 131 : اگر مگس يا حيواني مانند آن روي چيز نجس كه تر است بنشيند و بعد روي چيز پاكي كه آن هم تر است بنشيند؛ چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده؛ چيز پاك نجس مي شود و اگر نداند پاك است؛ مگر اينكه بداند هنگامي كه روي نجس نشسته رطوبت مسريه داشته و شك كند كه برطرف شده؛ در اين صورت بايد اجتناب كرد.
مسأله 132 : اگر جايي از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جاي ديگر برود؛ هر جا كه عرق به آن برسد نجس مي شود و اگر عرق به جاي ديگر نرود؛ جاهاي ديگر بدن پاك است؛ مگر اينكه عرق زياد و متصل باشد گرچه جريان نداشته؛ در اين حال نجس مي شود.
مسأله 133 : خِلطي كه از بيني يا گلو مي آيد اگر خون داشته باشد؛ جايي كه خون دارد نجس است و بقيه آن پاك است؛ در صورتي كه غليظ باشد.
پس اگر به بيرون دهان يا بيني برسد؛ مقداري را كه انسان يقين دارد جاي نجس خلط به آن رسيده نجس است و محلي را كه شك دارد جاي نجس به آن رسيده يا نه، پاك مي باشد.
مسأله 134 : اگر آفتابه اي را كه ته آن سوراخ است روي زمين نجس بگذارند؛ در حالي كه آب آفتابه با فشار بيرون مي آيد؛ آب داخل آفتابه نجس نمي شود؛ چه آب بر زمين جاري شود يا به زمين فرورود؛ بلكه اگر آب آفتابه با آبي كه در زير آن جمع شده يكي حساب شود. ولي اگر آب آفتابه با فشار بيرون نيايد و يا با آبي كه زير آن جمع شده متصل باشد نجس مي شود؛ گرچه دو آب حساب شود.
مسأله 135 : اگر چيزي داخل بدن بشود و به نجاست برسد؛ در صورتي كه بعد از بيرون آمدن آلوده به نجاست نباشد پاك است.
پس اگر اسباب اِماله، يا آب آن در مخرج غائط وارد شود؛ يا سوزن، چاقو و مانند اينها در بدن فرورود و بعد از بيرون آمدن به نجاست آلوده نباشد؛ نجس نيست و همچنين است آب دهان و بيني اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.
احكام نجاسات
مسأله 136 : نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
مسأله 137 : اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتي كه بي احترامي به قرآن باشد؛ بايد آن را آب بكشند.
مسأله 138 : گذاشتن قرآن روي عين نجس مانند خون و مردار، گرچه آن عين نجس خشك باشد؛ حرام است؛ در صورتي كه بي احترامي و هتك به قرآن باشد؛ در اين حال برداشتن قرآن از روي آن واجب مي باشد.
ولي در صورتي كه بي احترامي و هتك نباشد حرام نيست؛ چنانچه قرآن را روي صندلي چرمي كه از بلاد كفر آمده؛ يا بر سينه ميت مسلمان قبل از غسل دادن؛ بگذارند.
مسأله 139 : نوشتن قرآن با مُركب نجس، اگر چه يك حرف آن باشد؛ حرام است و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند؛ يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كاري كنند كه از بين برود.
مسأله 140 : دادن قرآن به كافر حرام است؛ در صورتي كه در معرض هتك و اهانت به قرآن باشد و اگر در اختيار او باشد بايد از او گرفته شود. ولي اگر وسيله هدايت كافر، يا به اميد هدايت او، يا تبليغ هدايت اسلام باشد جايز است و چه بسا واجب است.
مسأله 141 : اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام او لازم است؛ مثل كاغذي كه اسم خدا يا پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و يا امام عَلَيْهِ السَّلَام بر آن نوشته شده؛ در مستراح بيفتد درآوردن و آب كشيدن؛ اگر چه خرج داشته باشد؛ واجب است و اگر بيرون آوردن ممكن نباشد؛ يا مستلزم حرج و ضرر باشد؛ بايد به آن مستراح نروند تا يقين، يا اطمينان پيدا كنند آن ورق پوسيده است و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتي كه يقين، يا اطمينان پيدا نكرده اند به كلّي از بين رفته؛ به آن مستراح نروند.
مسأله 142 : خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و همچنين است خورانيدن آن به ديگري حتي به اطفال. در صورتي كه عين نجس باشد مانند مردار يا شراب، يا اينكه خوردنش براي طفل ضرر داشته باشد؛ بايد طفل را از خوردن آن منع كرد و الا خورانيدن چيز نجس به طفل از جهت نجاست جايز است گرچه مستحب است ترك آن. چنانچه خود طفل غذاي نجس را بخورد؛ يا با دست نجس آن را نجس كند و بخورد؛ لازم نيست از او جلوگيري شود.
مسأله 143 : فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه قابل پاك شدن مي باشد صحيح است؛ گرچه به طرف نگويد. ولي اگر آن چيز را در كاري كه شرط آن طهارت است استعمال مي كند؛ مانند ظرفي كه در خوردن و آشاميدن استعمال مي شود؛ واجب است نجاست آن را به طرف بگويد. اما اگر آن چيز را در نماز استعمال مي كند لازم نيست بگويد؛ براي اينكه پاك بودن در نماز شرط واقعي نيست.
مسأله 144 : اگر انسان ببيند كسي چيز نجس را مي خورد؛ لازم نيست به او بگويد؛ مگر اينكه آن چيز نجس، مانند شراب يا مردار و مانند آن باشد كه خوردن و آشاميدن به هر نحو منع شده؛ در اين صورت لازم است به او بگويند و اگر با لباس نجس نماز مي خواند لازم نيست به او بگويد.
مسأله 145 : اگر جايي از خانه يا فرش كسي نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كساني كه وارد خانه او مي شوند با رطوبت به جاي نجس رسيده است؛ بايد به آنان بگويد؛ در صورتي كه در معرض اين باشد كه نجاست به خوردني يا آشاميدني سرايت كند و الا گفتن لازم نيست.
مسأله 146 : اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است؛ بايد به مهمان ها بگويد. اما اگر يكي از مهمان ها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد؛ ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه مي داند به واسطه نگفتن؛ خود او هم نجس مي شود؛ بايد بعد از غذا به آنان بگويد و الا واجب نيست.
مسأله 147 : اگر چيزي را كه عاريه كرده نجس شود؛ در صورتي كه بداند صاحبش آن را در كاري كه پاكي شرط آن است استعمال مي كند؛ مانند خوردن و آشاميدن، واجب است به او بگويد. اما اگر پاك بودن شرط استعمال در آن نباشد؛ يا شرط واقعي آن نباشد؛ مانند پاك بودن لباس نمازگزار كه اگر در واقع لباس نجس باشد و نمازگزار نداند نماز در آن درست است؛ واجب نيست به او بگويد.
مسأله 148 : بچه مميّزي كه مسأله طهارت و نجاست را مي داند و بي مبالات نباشد؛ اگر بگويد چيزي نجس است؛ يا چيزي را آب كشيده؛ در صورتي كه از گفته او اطمينان حاصل شود حرف او قبول مي شود و اگر نزديك به بلوغ باشد و به پاكي يا نجاست چيزي كه در اختيار اوست خبر دهد؛ گفته او پذيرفته است و اگر به پاكي يا نجاست چيزي كه در اختيار او نيست خبر دهد و اطمينان حاصل نشود؛ گفته اش پذيرفته نيست.
مطهِّرات
اشاره
مسأله 149 : يازده چيز نجاست را پاك مي كند و آنها را مطهِّرات گويند:
اول:
آب.
دوم:
زمين.
سوم:
آفتاب.
چهارم:
استحاله.
پنجم:
انقلاب.
ششم:
انتقال.
هفتم:
اسلام.
هشتم:
تبعيّت.
نهم:
برطرف شدن نجاست.
دهم:
استبراء حيوان نجاست خوار.
يازدهم:
غايب شدن مسلمان.
احكام آنها به طور تفصيل در مسائل آينده گفته مي شود.
1 آب
مسأله 150 : آب با چهار شرط چيز نجس را پاك مي كند:
اول:
آنكه مطلق باشد.
پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد، چيز نجس را پاك نمي كند.
دوم:
آنكه پاك باشد.
سوم:
آنكه وقتي چيز نجس را مي شويند آب مضاف نشود و بو، يا رنگ، يا مزه نجاست هم نگيرد.
چهارم:
آنكه بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست حتي اجزاء ريز نجاست در او نباشد.
ولي باقي ماندن رنگ و بوي نجاست ضرر ندارد. پاك شدن چيز نجس با آب قليل يعني آب كمتر از كر، شرطهاي ديگري هم دارد كه بعداً گفته مي شود.
مسأله 151 : ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست و در كر و جاري يك مرتبه كافي است؛ ولي ظرفي را كه سگ ليسيده؛ يا از آن آب يا چيز روان ديگر خورده؛ بايد اول بنا بر احتياط واجب با خاك پاك، خاك مالي كنند و احوط اينكه پس از آن خاك را با كمي آب مخلوط كنند و سپس بمالند و با آب خالص خاك را زايل، سپس يك مرتبه در آب باران و احتياط آنكه در آب كر يا جاري دو مرتبه باشد، يا دو مرتبه در آب قليل شسته شود و همچنين ظرفي را كه آب دهان سگ در او ريخته؛ بايد پيش از شستن خاك مال كرد.
مسأله 152 : اگر دهانه ظرفي را كه سگ دهن زده تنگ باشد و نشود آن را خاك مال كرد؛ چنانچه ممكن است بايد كهنه اي به چوبي بپيچند و به توسط آن با مراعات احتياطي كه در مسأله پيش گفته شد؛ خاك را به آن ظرف بمالند و اگر ممكن نيست بايد خاك را با احتياطي كه در مسأله پيش گفته شد؛ در آن بريزند و به شدّت حركت دهند تا به همه آن ظرف برسد. ولي با اين وجود پاك شدن ظرف خالي از اشكال نيست.
مسأله 153 : ظرفي را كه خوك بليسد؛ يا از آن چيز رواني بخورد؛ با آب قليل بنا بر احتياط واجب بايد هفت مرتبه شست و در كر و جاري هم بنا بر احتياط واجب بايد هفت مرتبه شست و لازم نيست آن را خاك مال كنند؛ اگر چه احتياط مستحب آن است كه خاك مال شود.
مسأله 154 : ظرفي را كه به شراب نجس شده؛ بعد از آنكه دست بمالند و شراب زايل شود؛ سه مرتبه بشويند كفايت مي كند و هفت مرتبه مستحب است و فرقي بين آب قليل، كر و جاري نيست. بعيد نيست در تطهير با آب باران يك مرتبه كفايت كند.
مسأله 155 : كوزه اي كه از گِل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن رفته؛ اگر در آب كر يا جاري بگذارند؛ به هر جاي آن آب برسد پاك مي شود؛ در صورتي كه رطوبتي در آن باشد كه مانع از رسيدن آب به باطن باشد.
اگر اين كار پس از خشك كردن كوزه انجام شود؛ بايد به قدري در آب كر يا جاري بماند كه آب به تمام آن فرورود.
مسأله 156 : ظرف نجس را با آب قليل دو جور مي شود آب كشيد:
اول:
آنكه سه مرتبه پر كنند و خالي كنند؛
دوم:
آنكه سه دفعه قدري آب در آن بريزند و هر دفعه آب را طوري در آن بگردانند كه به جاهاي نجس آن برسد و بيرون بريزند.
مسأله 157 : اگر ظرف بزرگي مثل پاتيل و خمره نجس شود؛ چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر كنند و خالي كنند پاك مي شود. همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بريزند به طوري كه تمام اطراف آن را بگيرد و هر دفعه آبي كه ته آن جمع مي شود بيرون آورند و احتياط واجب آن است كه در هر دفعه ظرفي را كه با آن آب ها را بيرون مي آورند و همچنين دست را اگر تر شده باشد آب بكشند.
مسأله 158 : اگر مس نجس و مانند آن را آب كنند و آب بكشند؛ ظاهرش پاك مي شود.
مسأله 159 : تنوري كه به بول نجس شده است؛ بنا بر احتياط واجب اگر از بالا آب در آن بريزند به طوري كه تمام اطراف آن را بگيرد؛ پاك مي شود. در غير بول بعد از برطرف شدن نجاست بنا بر احتياط واجب اگر سه مرتبه به دستوري كه گفته شد آب در آن بريزند كافيست و بهتر است گودالي ته آن بكنند؛ تا آب ها در آن جمع شود و بيرون بياورند بعد آن گودال را با خاك پر كنند.
مسأله 160 : اگر چيز نجس را بعد از برطرف كردن عين نجاست يك مرتبه در آب كر يا جاري فروبرند؛ كه آب به تمام جاهاي نجس آن برسد پاك مي شود و در فرش و لباس و مانند اينها احتياط لازم در فشار دادن؛ يا ماليدن؛ يا لگد كردن و مانند اينها است، به نحوي كه بيشتر آب آن خارج شود.
مسأله 161 : اگر بخواهند چيزي را كه به بول نجس شده با آب قليل آب بكشند؛ چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند پاك مي شود؛ در صورتي كه در مرتبه اول پس از زوال بول آب بر آن جاري شده باشد ولو در يك آن و الا دو مرتبه بريزند. ولي در لباس و فرش و مانند اينها بايد بعد از هر دفعه فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد. غساله آبيست كه معمولاً در وقت شستن و بعد از آن از چيزي كه شسته مي شود خود به خود يا به وسيله فشار مي ريزد.
مسأله 162 : اگر چيزي به بول پسر شيرخواري كه غذاخور نشده و بنا بر احتياط شير خوك و زن كافره نخورده؛ نجس شود؛ چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند كه به تمام جاهاي نجس آن برسد پاك مي شود و احتياط واجب اينست كه غساله آن خارج شود. ولي احتياط مستحب آنكه يك مرتبه ديگر هم آب روي آن بريزند و در لباس و فرش و مانند اينها احتياط واجب فشار دادن است.
مسأله 163 : اگر چيزي به غير بول نجس شود؛ چنانچه بعد از برطرف كردن عين نجاست يك مرتبه آب روي آن بريزند و از آن جدا بشود پاك مي گردد و نيز اگر در دفعه اولي كه آب روي آن مي ريزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست هم آب روي آن بيايد پاك مي شود. ولي در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.
مسأله 164 : اگر حصير نجس را با نخ بافته شده در آب كر يا جاري فروبرند؛ بعد از برطرف شدن عين نجاست پاك مي شود و احتياط واجب اينست كه توأم با ماليدن و لگد باشد و اگر بخواهند آن را با آب قليل آب بكشند بايد به هر قسم كه ممكن است؛ اگر چه به لگد كردن باشد؛ در صورتي كه به بول نجس شده دو دفعه فشار دهند و اگر به غير بول نجس شده يك مرتبه فشار كفايت مي كند و اگر ممكن نباشد پاك شدن آن با آب قليل مشكل است.
مسأله 165 : اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اينها نجس شود به فرو بردن در كر و جاري پاك مي گردد؛ بلكه با آب قليل هم ظاهر آنها پاك مي شود و اگر باطن آنها نجس شود پاك شدن باطن آنها محل اشكال است؛ مگر اينكه يقين شود كه آب به وصف اطلاق به مقداري كه نجس شده فرورفته باشد؛ در اين صورت باطن آنها پاك مي شود.
مسأله 166 : اگر انسان شك كند كه آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه، باطن صابون پاك است.
مسأله 167 : اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزي مانند اينها نجس شده باشد؛ چنانچه آن را در ظرفي كه نجس باشد بگذارند و سه مرتبه آب روي آن بريزند و خالي كنند؛ پاك مي شود و ظرف آن هم پاك مي گردد و اگر ظرف پاك باشد پس از زوال عين نجاست اگر متنجس به بول شده باشد دو مرتبه و اگر به غير بول نجس شده باشد يك مرتبه كفايت مي كند.
از آنچه گفته شد حكم آب كشيدن چيزهايي كه فشار لازم دارد روشن مي شود؛ در صورتي كه ظرف هم نجس باشد سه مرتبه آب روي آن بريزند و هر مرتبه آن را فشار دهند و ظرف را كج كنند تا غساله اي كه در آن جمع شده بيرون بريزد و اگر ظرف پاك باشد پس از زوال عين نجاست در صورتي كه متنجس به بول شده آن كار را دو مرتبه و اگر به غير بول نجس شده يك مرتبه انجام دهد.
مسأله 168 : لباس نجسي را كه به نيل و مانند آن رنگ شده؛ اگر در آب كر يا جاري فروبرند و يا با آب قليل بشويند؛ چنانچه در موقع فشار دادن؛ آب مضاف از آن بيرون نيايد پاك مي شود.
مسأله 169 : اگر لباسي را در كر يا جاري آب بكشند و بعد مثلاً لجن آب در آن ببينند؛ چنانچه احتمال ندهند كه جلوگيري از رسيدن آب كرده؛ آن لباس پاك است.
مسأله 170 : اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن، خورده گِل يا اشنان در آن ديده شود و بداند كه آب مطلق زير گِل و اشنان رسيده پاك است؛ ولي اگر آب نجس به باطن گِل يا اشنان رسيده باشد ظاهر گِل و اشنان پاك و باطن نجس است؛ ولي اگر بداند كه آب مطلق به باطن آن رسيده باطن آنها هم پاك مي شود.
مسأله 171 : هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نمي شود؛ ولي اگر بو، يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند پاك مي باشد.
اما چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين كنند؛ يا احتمال دهند كه ذره هاي نجاست در آن مانده نجس است.
مسأله 172 : اگر نجاست بدن را در آب كر يا جاري برطرف كنند بدن پاك مي شود و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
مسأله 173 : غذاي نجسي كه لاي دندان ها مانده؛ اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذاي نجس برسد پاك مي شود؛ در صورتي كه آب به جوف رسيده و الا فقط ظاهر آن پاك مي شود.
مسأله 174 : اگر موي سر و صورت را با آب قليل آب بكشند؛ بايد فشار دهند كه غساله آن جدا شود؛ در صورتي كه موها انبوه باشد كه بدون فشار غساله از آن خارج نشود؛ وگرنه جدا شدن غساله به نحو متعارف در اكثر موارد كافيست و فشار لازم نيست.
مسأله 175 : اگر جايي از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند؛ اطراف آنجا كه متصل به آن است و معمولا موقع آب كشيدن آب به آنها سرايت مي كند؛ با پاك شدن جاي نجس پاك مي شود؛ يعني آب كشيدن اطراف آنها مستقلا لازم نيست بلكه اطراف محل نجس با آب كشيدن با هم پاك مي شود و همچنين است اگر چيز پاكي را پهلوي چيز نجس بگذارند و روي هر دو آب بريزند. پس اگر براي آب كشيدن يك انگشت نجس روي همه انگشت ها آب بريزند و آب به همه آنها برسد؛ بعد از پاك شدن انگشت نجس تمام انگشت ها پاك مي شود.
مسأله 176 : گوشت و دنبه اي كه نجس شده؛ مثل چيزهاي ديگر آب كشيده مي شود و همچنين است اگر بدن يا لباس، چربي كمي داشته باشد كه از رسيدن آب به آنها جلوگيري نكند.
مسأله 177 : اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به طوري چرب شود كه جلوگيري از رسيدن آب به آنها كند؛ چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند بايد چربي را برطرف كنند تا آب به آنها برسد.
مسأله 178 : چيز نجس كه عين نجاست در آن نيست؛ اگر زير شيري كه متصل به كر است يك دفعه بشويند پاك مي شود و نيز اگر عين نجاست در آن باشد چنانچه عين نجاست آن زير شير، يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبي كه از آن چيز مي ريزد بو، يا رنگ، يا مزه نجاست نگرفته باشد؛ با آب شير پاك مي گردد. اما اگر آبي كه از آن مي ريزد بو، يا رنگ، يا مزه نجاست گرفته باشد؛ بايد به قدري آب شير روي آن بريزند تا در آبي كه از آن جدا مي شود بو، يا رنگ، يا مزه نجاست نباشد.
مسأله 179 : اگر چيزي را آب بكشد و يقين كند پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، چنانچه موقع آب كشيدن متوجه برطرف كردن عين نجاست بوده آن چيز پاك است؛ در صورتي كه احتمال ندهد چيزي كه مشاهده نموده عين نجاست باشد و الا پاك بودنش محل اشكال است و اگر متوجه برطرف كردن عين نجاست نبوده؛ بايد بنا بر احتياط واجب دوباره آن را آب بكشد.
مسأله 180 : زميني كه آب روي آن جاري نمي شود؛ اگر نجس شود با آب قليل پاك نمي گردد؛ مگر اينكه ممكن باشد به وسيله پارچه پاكي آب را از روي آن بردارند و دوباره آب بريزند. ولي زميني كه روي آن شن و ريگ باشد؛ چون آبي كه روي آن مي ريزند از آن جدا شده و در شن فرو مي رود؛ با آب قليل پاك مي شود اما زير ريگ ها نجس مي ماند؛ در موردي كه غساله محكوم به نجاست باشد.
مسأله 181 : زمين سنگ فرش و آجرفرش و زمين سختي كه آب در آن فرو نمي رود؛ اگر نجس شود با آب قليل پاك مي گردد؛ ولي بايد به قدري آب روي آن بريزند كه جاري شود و چنانچه آبي كه روي آن ريخته اند از سوراخي بيرون رود همه زمين پاك مي شود و اگر بيرون نرود جايي كه آب ها جمع مي شود نجس مي ماند؛ در موردي كه غساله محكوم به نجاست باشد.
مسأله 182 : اگر ظاهر نمك سنگ و مانند آن نجس شود؛ با آب كمتر از كر پاك مي شود؛ در صورتي كه آب به مجرد برخورد به آن مضاف نشود.
مسأله 183 : اگر شكر آب شده نجس را قند بسازند و در آب كر يا جاري بگذارند پاك نمي شود؛ مگر اينكه قند در آب كر يا جاري در حالي كه وصف اطلاق دارند؛ مستهلك شود.
2 زمين
مسأله 184 زمين با پنج شرط كف پا و ته كفش نجس را پاك مي كند: : اول:
آنكه زمين پاك باشد.
دوم:
آنكه خشك باشد.
سوم:
آنكه اگر عين نجاست مثل خون و بول، يا متنجس مثل گِلي كه نجس شده؛ در كف پا و ته كفش است؛ به واسطه راه رفتن؛ يا ماليدن پا به زمين، يا به وسيله ديگر برطرف بشود. ولي بعداً روي زمين راه برود يا پا را بر آن بمالد.
چهارم:
آنكه زمين بايد خاك، يا سنگ، يا آجرفرش و مانند آن باشد و با راه رفتن روي فرش، حصير و سبزه، پا و ته كفش نجس پاك نمي شود.
پنجم:
بنا بر احتياط واجب بايد نجاست از راه رفتن روي زمين باشد؛ يا اينكه از زمين باشد؛ گرچه از راه رفتن نباشد.
بنا بر اين پاك شدن كف پا و ته كفش كه به غيرزمين نجس شده باشد به اين وسيله مشكل است.
مسأله 185 : كف پا و ته كفش به واسطه راه رفتن روي آسفالت و زميني كه با چوب فرش شده پاك نمي شود.
مسأله 186 : براي پاك شدن كف پا و كف كفش، چنانچه در خبر است؛ پانزده ذراع، كه تقريباً ده قدم مي شود؛ يا بيشتر راه بروند؛ اگر چه به كمتر از پانزده ذراع، يا ماليدن پا به زمين، نجاست برطرف شود.
مسأله 187 : لازم نيست كف پا و ته كفش نجس تر باشد؛ بلكه اگر خشك هم باشد به راه رفتن پاك مي شود.
مسأله 188 : بعد از آنكه كف پا و ته كفش نجس با راه رفتن به زمين پاك شد؛ مقداري از اطراف آن هم كه معمولا به گِل آلوده مي شود پاك مي گردد؛ به شرطي كه آن مقدار هم در راه رفتن به زمين برسد و آلودگي آن برطرف گردد.
مسأله 189 : كسي كه با دست و زانو راه مي رود؛ اگر كف دست، يا زانوي او نجس شود با راه رفتن پاك مي گردد؛ گرچه خالي از اشكال نيست. همچنين است ته عصا، ته پاي مصنوعي، نعل چهارپايان، چرخ اتومبيل و درشكه و مانند اينها.
مسأله 190 : اگر بعد از راه رفتن بو، يا رنگ، يا ذره هاي كوچكي از نجاست كه ديده نمي شود و معمولا بدون آب زايل نمي شود؛ در كف پا يا ته كفش بماند اشكال ندارد و الا بايد ذره هاي كوچك را نيز برطرف كند.
مسأله 191 : توي كفش و مقداري از كف پا كه به زمين نمي رسد؛ به واسطه راه رفتن پاك نمي شود و پاك شدن كف جوراب به واسطه راه رفتن محل اشكال است؛ مگر اينكه جوراب از چرم و مانند آن باشد كه به طور متعارف به جاي كفش مي پوشند؛ در اين صورت به وسيله راه رفتن پاك مي شود.
3 آفتاب
مسأله 192 : آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايي كه مانند درب و پنجره در ساختمان به كار برده شده و همچنين ميخي را كه به ديوار كوبيده اند و جزء ساختمان محسوب شده؛ با شش شرط پاك مي كند.
بنا بر اين ميخي كه به ديوار براي بستن ريسمان و مانند آن كوبيده مي شود پاك نمي شود.
اول:
چيز نجس به طوري تر باشد كه اگر چيز ديگر به آن برسد تَر شود. پس اگر خشك باشد؛ يا نَم داشته باشد؛ بايد به وسيله اي آن را تر كنند تا آفتاب آن را خشك كند.
دوم:
آنكه اگر عين نجاست در آن باشد؛ پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند.
سوم:
آنكه چيزي از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند.
پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند آن چيز پاك نمي شود. ولي اگر ابر به قدري نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند اشكال ندارد.
چهارم:
آنكه آفتاب به تنهايي چيز نجس را خشك كند؛ پس اگر مثلاً چيز نجس به واسطه باد و آفتاب خشك شود پاك نمي گردد. ولي اگر باد به قدري كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده؛ اشكال ندارد.
پنجم:
آنكه آفتاب مقداري از بنا و ساختمان را كه نجاست به آن فرورفته يك مرتبه خشك كند.
پس اگر يك
مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روي آن را خشك كند و دفعه ديگر زير آن را خشك نمايد؛ فقط روي آن پاك مي شود و زير آن نجس مي ماند.
ششم:
آنكه مابين روي زمين يا ساختمان كه آفتاب به آن مي تابد؛ با داخل آن، هوا يا جسم پاك ديگر فاصله نباشد.
بنا بر اين اگر هوا يا جسم پاك ديگري فاصله باشد قسمت داخل آن پاك نمي شود؛ هر چند در اثر تابش آفتاب خشك شود.
مسأله 193 : پاك كردن آفتاب حصير را محل اشكال است و ظاهر اينست كه درخت، شاخه، برگ و ميوه آن گرچه چيدن آن نزديك باشد و گياهان در حال اتصال به زمين، به تابش آفتاب پاك مي شوند.
مسأله 194 : اگر آفتاب به زمين نجس بتابد و بعد انسان شك كند كه زمين موقع تابيدن آفتاب تر بوده يا نه، يا تري آن به واسطه آفتاب خشك شده يا نه، آن زمين نجس است و همچنين است اگر شك كند كه پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن برطرف شده يا نه، يا شك كند كه چيزي مانع تابش آفتاب بود يا نه.
مسأله 195 : اگر آفتاب به يك طرف ديوار نجس بتابد؛ طرفي كه آفتاب به آن نتابيده پاك نمي شود؛ مگر اينكه ديوار نازك باشد به نحوي كه با تابش آفتاب به يك طرف، طرف ديگر خشك شود؛ در اين صورت بعيد نيست آن طرف هم پاك شود.
4 استحاله
مسأله 196 : اگر جنس چيز نجس به طوري عوض شود كه به صورت چيز پاكي در آيد؛ پاك مي شود و مي گويند استحاله شده است؛ مثل آنكه چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد؛ يا سگ در نمكزار استحاله شود. ولي پاك شدن به فرورفتن سگ در نمك و نمك شدن آن مشكل است؛ براي اينكه به مجرد افتادن سگ در نمكزار محل نجس مي شود و با نجس شدن نمكزار چگونه مي توان به پاك شدن سگ حكم كرد. به هر حال اگر جنس چيز نجس عوض نشود؛ مثل آنكه گندم نجس را آرد كنند؛ يا نان بپزند؛ پاك نمي شود.
مسأله 197 : كوزه گِلي و مانند آن، كه از گِل نجس ساخته شده نجس است و پاك شدن آن چنانچه گذشت به اينست كه پس از خشك شدن در آب جاري يا كر بگذارند كه آب به جوف آن فرورود. واجب نيست اجتناب از ذغال خالصي كه از چوب نجس درست شده. ولي از ذغال نيم سوز بايد اجتناب نمايد.
مسأله 198 : چيز نجسي كه معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.
5 انقلاب
آموزش تصویری مرتبط با این حکم