احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

نجاسات

نجاسات
نجاسات
اشاره
مسأله 84 : نجاسات يازده چيز است:
اول:
بول.
دوم:
غائط.
سوم:
مَني.
چهارم:
مردار.
پنجم:
خون.
ششم و هفتم:
سگ و خوك.
هشتم:
كافر.
نهم:
شراب.
دهم:
فُقّاع.
يازدهم:
عرق حيوان نجاست خوار.
1 و 2 بول و غائط
مسأله 85 : بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشتي كه خون جهنده دارد يعني اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مي كند نجس است و بنا بر احتياط واجب بايد از بول و غائط حيوان حرام گوشتي كه خون آن جستن نمي كند؛ مانند ماهي حرام گوشت، اجتناب كرد. ولي فضله ي حيوانات كوچك، مثل پشه و مگس كه گوشت ندارند؛ يا گوشت كمي كه به آن اعتناء نمي شود داشته باشند؛ پاك است.
مسأله 86 : بنا بر احتياط واجب بايد از فضله پرندگان حرام گوشت، خصوصاً از فضله خفاش، مخصوصاً از بول آن اجتناب كرد.
مسأله 87 : بول و غائط حيوان نجاست خوار نجس است و همچنين است بول و غائط حيواني كه انسان آن را وطي كرده يعني با آن نزديكي نموده و گوسفند، بلكه بنا بر احتياط هر حيوان حلال گوشت، كه گوشت آن از خوردن شير خوك محكم شده است.
3 مَني
مسأله 88 : مَني حيواني كه خون جهنده دارد نجس است.
4 مُردار
مسأله 89 : مردار حيواني كه خون جهنده دارد نجس است؛ چه خودش مرده باشد؛ يا به غير دستوري كه در شرع معين شده آن را كشته باشند و ماهي چون خون جهنده ندارد اگر چه در آب بميرد؛ پاك است.
مسأله 90 : چيزهايي از حيواني كه نجس العين نيست؛ مثل پشم، مو، كرك و استخوان پاك است؛ ولي چون در دندان روح خفيفي است؛ بايد اجتناب كرد.
مسأله 91 : اگر از بدن انسان يا حيواني كه خون جهنده دارد در حالي كه زنده است گوشت يا چيز ديگري را كه روح دارد جدا كنند؛ نجس است.
مسأله 92 : پوست هاي مختصر لب و جاهاي ديگر بدن، كه موقع افتادنشان رسيده؛ اگر چه آنها را بكنند پاك است؛ ولي بنا بر احتياط واجب بايد از پوستي كه موقع افتادنش نرسيده و آن را بكنند؛ اجتناب نمايند.
مسأله 93 : تخم مرغي كه از شكم مرغ مرده بيرون مي آيد اگر پوست روي آن باشد پاك است گرچه پوست سفت نشده باشد؛ ولي ظاهر آن را بايد آب كشيد.
مسأله 94 : اگر برّه و بزغاله، پيش از آنكه علف خوار شوند بميرند؛ پنيرمايه اي كه در شير آنها مي باشد پاك است؛ ولي ظاهر آن را بايد آب كشيد.
مسأله 95 : دواجات روان، عطر، روغن، واكس و صابون كه از خارج مي آورند؛ اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد پاك است.
مسأله 96 : گوشت، پيه و چرمي كه در بازار مسلمانان فروخته مي شود پاك است؛ مگر اينكه در دست كافر باشد كه احوط اجتناب است؛ مگر اينكه دانسته شود كه از دست مسلمان گرفته است و همچنين اگر يكي از اينها در دست مسلمان باشد و او در بلد اسلام باشد و اگر در بلد كفر باشد در صورتي حكم به پاك بودن مي شود كه مسلمان با او معامله پاكي كند و احتمال داده شود كه طهارت آن را به نحوي به دست آورده؛ وگرنه حكم به طهارت مشكل است.
5 خون
مسأله 97 : خون انسان و هر حيواني كه خون جهنده دارد يعني حيواني كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مي كند نجس است.
پس خون حيواني كه مانند ماهي و پشه، خون جهنده ندارد پاك است.
مسأله 98 : اگر حيوان حلال گوشت را به دستوري كه در شرع معين شده بكشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد؛ خوني كه در بدنش مي ماند پاك است؛ ولي اگر به علت نفس كشيدن؛ يا به واسطه اينكه حيوان در جاي بلندي بوده خون به بدن برگردد؛ آن خون نجس است.
مسأله 99 : بنا بر احتياط واجب از تخم مرغي كه ذرّه اي خون در آن است بايد اجتناب كرد. ولي اگر خون در زرده باشد؛ تا پوست نازك روي آن پاره نشده؛ سفيده پاك است و اگر ذرّه خون در پوسته باشد زرده هم نجس نمي شود.
مسأله 100 : خوني كه گاهي موقع دوشيدن شير ديده مي شود نجس است و شير را نجس مي كند.
مسأله 101 : خوني كه از لاي دندان ها مي آيد؛ اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود پاك است؛ ولي بهتر آن است كه آن را فرونبرند.
مسأله 102 : خوني كه به واسطه كوبيده شدن زير ناخن، يا زير پوست مي ميرد؛ اگر طوري شود كه ديگر به آن خون نگوييد پاك است و اگر به آن خون بگويند؛ تا زير پوست است و ظاهر نشده پاك است.
چنانچه ناخن يا پوست سوراخ شود؛ در صورتي كه با سوراخ شدن از ظاهر محسوب شود؛ اگر مشقت ندارد بايد براي وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طوري كه نجاست زياد نشود بشويند و پارچه يا چيزي مثل پارچه بر آن بگذارند و روي پارچه دست تر بكشند و تيمم هم بكنند و اگر باطن به حساب آيد بيرون آوردن لازم نيست.
مسأله 103 : اگر انسان نداند كه خون زير پوست مرده، يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به آن حالت درآمده؛ پاك است؛ بلكه اگر بداند خون مرده است؛ مادامي كه زير پوست است و ظاهر نشده پاك است.
مسأله 104 : اگر موقع جوشيدن غذا ذره اي خون در آن بيفتد تمام غذا و ظرف آن نجس مي شود و جوشيدن و حرارت و آتش پاك كننده نيست.
مسأله 105 : زردآبه اي كه در حال بهبودي زخم در اطراف آن پيدا مي شود و آن را پلاسما مي گويند؛ اگر معلوم نباشد با خون مخلوط است پاك مي باشد.
6 و 7 سگ و خوك
مسأله 106 : سگ و خوكي كه در خشكي زندگي مي كنند؛ حتي مو، استخوان، پنجه، ناخن و رطوبت هاي آنها نجس است؛ ولي سگ و خوك دريايي پاك است.
8 كافر
مسأله 107 : كافر يعني كسي كه منكر خدا است؛ يا براي خدا شريك قرار مي دهد؛ يا منكر نبوّت و معاد است نجس است و همچنين غُلات يعني كساني كه قائل به ربوبيّت حضرت اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام يا يكي از اهل البيت عَلَيْهم ُالسَّلَام يا حلول خداوند در آنان باشند و خوارج و نواصب يعني كساني كه دشمني با ائمه اطهار عَلَيْهم ُالسَّلَام را اظهار مي كنند نجسند. اما اهل كتاب كه مراد يهود، نصاري و مجوسند، كه پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبدالله صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را قبول ندارند؛ بعيد نيست طهارت ذاتي آنان در صورتي كه آلوده به نجاستي نشده باشند؛ گرچه اجتناب از آنها بهتر است و كسي كه ضروري دين يعني چيزي را كه از واضحات دين اسلام است كه هر مسلماني آن را مي داند؛ مانند نماز و روزه را منكر شود؛ در صورتي كه انكارش برگردد به انكار خداوند، يا توحيد، يا نبوت، نجس است و اگر برنگردد احتياطاً اجتناب شود.
مسأله 108 : تمام بدن كافر حتي مو، ناخن و رطوبت هاي او نجس است.
مسأله 109 : اگر پدر و مادر و جد و جده بچّه نابالغ كافر باشند؛ آن بچّه نجس است؛ مگر اينكه بچه مميّز باشد و اظهار اسلام كند؛ در اين صورت پاك است و اگر يكي از اينها مسلمان باشند بچه غيرمميّز پاك است؛ ولي پاك بودن بچه مميّز محل اشكال است.
مسأله 110 : كسي كه معلوم نيست مسلمان است يا نه، پاك مي باشد.
ولي احكام ديگر مسلمانان را ندارد مثلاً نمي تواند زن مسلمان بگيرد و در قبرستان مسلمانان دفن شود؛ مگر اينكه اماره بر مسلمان بودنش داشته باشيم؛ يا در بلد اسلام باشد؛ در اين صورت در قبرستان مسلمين دفن شود.
مسأله 111 : اگر مسلماني با يكي از دوازده امام عَلَيْهم ُالسَّلَام دشمني داشته باشد نجس است و دشنام دادن به آنان كاشف از دشمني است.
9 شراب
مسأله 112 : شراب و هر چيزي كه انسان را مست مي كند؛ چنانچه به خودي خود روان باشد نجس است و اگر مثل بنگ و حشيش روان نباشد؛ گرچه چيزي در آن بريزند كه روان شود؛ پاك است؛ ولي خوردنش حرام است.
مسأله 113 : الكل صنعتي كه براي رنگ كردن درب، ميز، صندلي و مانند اينها به كار مي برند؛ اگر انسان نداند از چيزي كه مست كننده و روان است درست شده پاك است؛ ولي اگر بداند خود الكل مست كننده است احتياط اجتناب است.
مسأله 114 : اگر انگور و آب انگور به خودي خود جوش بيايد؛ حرام و نجس است؛ در صورتي كه ثابت شود كه مست كننده است؛ چنانچه مرحوم آيت الله شريعت اصفهاني ( قدس سره ) فرموده و پاك نمي شود تا اينكه به سركه منقلب شود و اگر ثابت نشود مسكر بودنش؛ پاك است؛ گرچه اجتناب اوليست و به هر تقدير خوردنش حرام است و اگر به واسطه پختن جوش بيايد؛ خوردن آن حرام، ولي نجس نيست و احتياط مستحب اجتناب است.
مسأله 115 : خرما، مويز، كشمش و آب آنها اگر به واسطه پختن به آتش جوش بيايد پاك و خوردن آنها حلال است؛ گرچه دو ثلث آن كم نشده باشد.
اما احتياط مستحب خصوصاً در مويز، آن است كه از آنها اجتناب كند و اين حكم تا وقتيست كه دو ثلث آن به وسيله پختن كم نشود و الا استحباب اجتناب نيست.
10 فُقّاع
مسأله 116 : فقّاع كه از جو مي گيرند و به آن آبجو مي گويند؛ نجس است؛ ولي آبي كه به دستور طبيب از جو مي گيرند و به آن ماء الشعير مي گويند؛ پاك است.
عرق جنب از حرام
مسأله 117 : عرق جنب از حرام نجس نيست گرچه سزاوار است اجتناب از آن، چه در حال جماع بيرون آيد يا بعد از آن، از مرد باشد يا از زن، از زنا باشد؛ يا از لواط، يا از وطي و نزديكي با حيوانات، يا استمناء حرام. استمناء حرام آن است كه انسان با خود يا ديگري غير از حليله خود كاري كند كه از او مَني بيرون آيد؛ ولي احتياط واجب بلكه خالي از قوّة نيست با بدن، يا لباسي كه آلوده به عرق جنب از حرام است نماز خوانده نشود.
مسأله 118 : اگر انسان در موقعي كه نزديكي با زن حرام است؛ مثلاً در روزهاي ماه رمضان، با زن خود نزديكي كند؛ از عرق خود در نماز اجتناب كند.
مسأله 119 : اگر جنب از حرام عوض غسل تيمم نمايد و بعد از تيمم عرق كند؛ از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.
مسأله 120 : اگر كسي از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديكي كند؛ از عرق آن در نماز اجتناب كند و اگر اول با حلال خود نزديكي كند و بعد از حرام جنب شود؛ احتياط واجب آن است كه از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.
عرق شتر نجاست خوار
مسأله 121 : عرق شتر نجاست خوار و هر حيواني كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده؛ نجس است.
راه ثابت شدن نجاست
مسأله 122 : نجاست هر چيز از سه راه ثابت مي شود:
اول:
آنكه خود انسان يقين، يا اطمينان كند چيزي نجس است و اگر گمان داشته باشد چيزي نجس است لازم نيست از آن اجتناب نمايد. بنا بر اين غذا خوردن در قهوه خانه و مهمان خانه اي كه مردمان لااُبالي و كساني كه نجس را مراعات نمي كنند در آنها غذا مي خورند؛ اگر انسان يقين، يا اطمينان نداشته باشد غذايي را كه براي او آورده اند نجس است؛ اشكال ندارد.
دوم:
كسي كه چيزي در اختيار اوست و متّهم به دروغ گفتن نباشد؛ بگويد آن چيز نجس است.
مثلا همسر انسان، يا نوكر، يا كلفت بگويد ظرف يا چيز ديگري كه در اختيار اوست نجس مي باشد.
سوم:
آنكه دو مرد عادل بگويند چيزي نجس است و نيز اگر يك نفر عادل، يا شخص مُوثق بگويد چيزي نجس است؛ اگر يقين، يا اطمينان پيدا شود؛ بايد از آن چيز اجتناب كرد.
مسأله 123 : اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس و پاك بودن چيزي را نداند؛ مثلاً نداند عرق جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد يا احتياط نمايد. ولي اگر با اينكه مسأله را مي داند چيزي را شك كند پاك است يا نه، مثلاً شك كند آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مي باشد.
مسأله 124 : چيز نجسي كه انسان شك دارد پاك شده يا نه نجس است و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است؛ اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست وارسي كند.
مسأله 125 : اگر بداند يكي از دو ظرف، يا دو لباسي كه از هر دوي آنها استفاده مي كند نجس شده و نداند كدام است؛ بايد از هر دو اجتناب كند؛ ولي اگر مثلاً نمي داند لباس خودش نجس شده يا لباسي كه هيچ از آن استفاده نمي كند و مال ديگري است؛ از لباس خودش لازم نيست اجتناب نمايد.
راه نجس شدن چيز پاك
مسأله 126 : اگر چيز پاك به چيز نجس يا متنجس برسد و هر دو يا يكي از آنها به طوري تر باشد كه تري يكي به ديگري برسد؛ چيز پاك نجس مي شود و اگر تري به قدري كم باشد كه به ديگري نرسد؛ چيزي كه پاك بوده نجس نمي شود.
مسأله 127 : اگر چيز پاكي به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هر دو، يا يكي از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمي شود.
مسأله 128 : دو چيزي كه انسان نمي داند كدام پاك و كدام نجس است؛ اگر چيز پاكي با رطوبت به يكي از آنها برسد نجس نمي شود؛ مگر اينكه يكي از آن دو قبلا نجس بوده و انسان نداند پاك شده يا نه، چنانچه چيز پاكي با رطوبت به آن برسد نجس مي شود.
مسأله 129 : زمين، پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد؛ هر قسمتي كه نجاست به آن برسد نجس مي شود و جاهاي ديگر آن پاك است و همچنين است خيار، خربزه و مانند اينها ولي اگر رطوبت به حدي باشد كه اگر يك قسمت نجس شود به جاي ديگر سرايت مي كند در اين صورت حكم به پاكي نمي شود.
مسأله 130 : هرگاه شيره و روغن و مانند اينها طوري باشد كه روان و مايع باشد؛ همين كه يك نقطه از آن نجس شود؛ تمام آن نجس مي شود و اگر روان نباشد؛ اگر نقطه اي نجس شود تمام آن نجس نمي شود؛ گرچه به مجرد برداشتن مقداري جاي آن پر شود؛ فقط جايي كه نجاست به آن رسيده نجس مي باشد.
پس اگر فضله موش در آن بيفتد جايي كه فضله افتاده نجس و بقيه پاك است.
مسأله 131 : اگر مگس يا حيواني مانند آن روي چيز نجس كه تر است بنشيند و بعد روي چيز پاكي كه آن هم تر است بنشيند؛ چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده؛ چيز پاك نجس مي شود و اگر نداند پاك است؛ مگر اينكه بداند هنگامي كه روي نجس نشسته رطوبت مسريه داشته و شك كند كه برطرف شده؛ در اين صورت بايد اجتناب كرد.
مسأله 132 : اگر جايي از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جاي ديگر برود؛ هر جا كه عرق به آن برسد نجس مي شود و اگر عرق به جاي ديگر نرود؛ جاهاي ديگر بدن پاك است؛ مگر اينكه عرق زياد و متصل باشد گرچه جريان نداشته؛ در اين حال نجس مي شود.
مسأله 133 : خِلطي كه از بيني يا گلو مي آيد اگر خون داشته باشد؛ جايي كه خون دارد نجس است و بقيه آن پاك است؛ در صورتي كه غليظ باشد.
پس اگر به بيرون دهان يا بيني برسد؛ مقداري را كه انسان يقين دارد جاي نجس خلط به آن رسيده نجس است و محلي را كه شك دارد جاي نجس به آن رسيده يا نه، پاك مي باشد.
مسأله 134 : اگر آفتابه اي را كه ته آن سوراخ است روي زمين نجس بگذارند؛ در حالي كه آب آفتابه با فشار بيرون مي آيد؛ آب داخل آفتابه نجس نمي شود؛ چه آب بر زمين جاري شود يا به زمين فرورود؛ بلكه اگر آب آفتابه با آبي كه در زير آن جمع شده يكي حساب شود. ولي اگر آب آفتابه با فشار بيرون نيايد و يا با آبي كه زير آن جمع شده متصل باشد نجس مي شود؛ گرچه دو آب حساب شود.
مسأله 135 : اگر چيزي داخل بدن بشود و به نجاست برسد؛ در صورتي كه بعد از بيرون آمدن آلوده به نجاست نباشد پاك است.
پس اگر اسباب اِماله، يا آب آن در مخرج غائط وارد شود؛ يا سوزن، چاقو و مانند اينها در بدن فرورود و بعد از بيرون آمدن به نجاست آلوده نباشد؛ نجس نيست و همچنين است آب دهان و بيني اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.
احكام نجاسات
مسأله 136 : نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
مسأله 137 : اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتي كه بي احترامي به قرآن باشد؛ بايد آن را آب بكشند.
مسأله 138 : گذاشتن قرآن روي عين نجس مانند خون و مردار، گرچه آن عين نجس خشك باشد؛ حرام است؛ در صورتي كه بي احترامي و هتك به قرآن باشد؛ در اين حال برداشتن قرآن از روي آن واجب مي باشد.
ولي در صورتي كه بي احترامي و هتك نباشد حرام نيست؛ چنانچه قرآن را روي صندلي چرمي كه از بلاد كفر آمده؛ يا بر سينه ميت مسلمان قبل از غسل دادن؛ بگذارند.
مسأله 139 : نوشتن قرآن با مُركب نجس، اگر چه يك حرف آن باشد؛ حرام است و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند؛ يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كاري كنند كه از بين برود.
مسأله 140 : دادن قرآن به كافر حرام است؛ در صورتي كه در معرض هتك و اهانت به قرآن باشد و اگر در اختيار او باشد بايد از او گرفته شود. ولي اگر وسيله هدايت كافر، يا به اميد هدايت او، يا تبليغ هدايت اسلام باشد جايز است و چه بسا واجب است.
مسأله 141 : اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام او لازم است؛ مثل كاغذي كه اسم خدا يا پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و يا امام عَلَيْهِ السَّلَام بر آن نوشته شده؛ در مستراح بيفتد درآوردن و آب كشيدن؛ اگر چه خرج داشته باشد؛ واجب است و اگر بيرون آوردن ممكن نباشد؛ يا مستلزم حرج و ضرر باشد؛ بايد به آن مستراح نروند تا يقين، يا اطمينان پيدا كنند آن ورق پوسيده است و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتي كه يقين، يا اطمينان پيدا نكرده اند به كلّي از بين رفته؛ به آن مستراح نروند.
مسأله 142 : خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و همچنين است خورانيدن آن به ديگري حتي به اطفال. در صورتي كه عين نجس باشد مانند مردار يا شراب، يا اينكه خوردنش براي طفل ضرر داشته باشد؛ بايد طفل را از خوردن آن منع كرد و الا خورانيدن چيز نجس به طفل از جهت نجاست جايز است گرچه مستحب است ترك آن. چنانچه خود طفل غذاي نجس را بخورد؛ يا با دست نجس آن را نجس كند و بخورد؛ لازم نيست از او جلوگيري شود.
مسأله 143 : فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه قابل پاك شدن مي باشد صحيح است؛ گرچه به طرف نگويد. ولي اگر آن چيز را در كاري كه شرط آن طهارت است استعمال مي كند؛ مانند ظرفي كه در خوردن و آشاميدن استعمال مي شود؛ واجب است نجاست آن را به طرف بگويد. اما اگر آن چيز را در نماز استعمال مي كند لازم نيست بگويد؛ براي اينكه پاك بودن در نماز شرط واقعي نيست.
مسأله 144 : اگر انسان ببيند كسي چيز نجس را مي خورد؛ لازم نيست به او بگويد؛ مگر اينكه آن چيز نجس، مانند شراب يا مردار و مانند آن باشد كه خوردن و آشاميدن به هر نحو منع شده؛ در اين صورت لازم است به او بگويند و اگر با لباس نجس نماز مي خواند لازم نيست به او بگويد.
مسأله 145 : اگر جايي از خانه يا فرش كسي نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كساني كه وارد خانه او مي شوند با رطوبت به جاي نجس رسيده است؛ بايد به آنان بگويد؛ در صورتي كه در معرض اين باشد كه نجاست به خوردني يا آشاميدني سرايت كند و الا گفتن لازم نيست.
مسأله 146 : اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است؛ بايد به مهمان ها بگويد. اما اگر يكي از مهمان ها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد؛ ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه مي داند به واسطه نگفتن؛ خود او هم نجس مي شود؛ بايد بعد از غذا به آنان بگويد و الا واجب نيست.
مسأله 147 : اگر چيزي را كه عاريه كرده نجس شود؛ در صورتي كه بداند صاحبش آن را در كاري كه پاكي شرط آن است استعمال مي كند؛ مانند خوردن و آشاميدن، واجب است به او بگويد. اما اگر پاك بودن شرط استعمال در آن نباشد؛ يا شرط واقعي آن نباشد؛ مانند پاك بودن لباس نمازگزار كه اگر در واقع لباس نجس باشد و نمازگزار نداند نماز در آن درست است؛ واجب نيست به او بگويد.
مسأله 148 : بچه مميّزي كه مسأله طهارت و نجاست را مي داند و بي مبالات نباشد؛ اگر بگويد چيزي نجس است؛ يا چيزي را آب كشيده؛ در صورتي كه از گفته او اطمينان حاصل شود حرف او قبول مي شود و اگر نزديك به بلوغ باشد و به پاكي يا نجاست چيزي كه در اختيار اوست خبر دهد؛ گفته او پذيرفته است و اگر به پاكي يا نجاست چيزي كه در اختيار او نيست خبر دهد و اطمينان حاصل نشود؛ گفته اش پذيرفته نيست.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم