احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

وضو

وضو
[احكام]
مسأله 242 : در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلو سر و روي پاها را مسح كنند.
مسأله 243 : درازاي صورت را بايد از بالاي پيشاني، جايي كه موي سر بيرون مي آيد؛ تا آخر چانه شست و پهناي آن مقداري كه بين انگشت وسط و شصت فرا مي گيرد؛ بايد شسته شود و اگر مختصري از اين مقدار را نشويد وضو باطل است و براي آنكه يقين كند آن مقدار كاملاً شسته شده؛ بايد كمي اطراف آن را هم بشويد.
مسأله 244 : اگر صورت يا دست كسي كوچكتر، يا بزرگتر از معمول مردم باشد؛ بايد ملاحظه كند كه مردمان معمولي تا كجاي صورت خود را مي شويند؛ او هم تا همان جا را بشويد و اگر دست و صورتش هر دو بر خلاف معمول باشد؛ ولي با هم متناسب باشند؛ ملاحظه ديگران را نكند و به نحوي كه در مسأله پيش گفته شد وضو بگيرد.
مسأله 245 : اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگري در ابروها و گوشه هاي چشم و لب او هست كه نمي گذارد آب به آنها برسد؛ چنانچه احتمال او در نظر مردم عقلايي باشد؛ بايد پيش از وضو، يا حال وضو وارسي كند كه اگر هست برطرف نمايد و الا وارسي لازم نيست.
مسأله 246 : اگر پوست صورت از لاي مو پيدا شود؛ بايد آب را به پوست برساند و اگر پيدا نباشد شستن مو كافيست و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
مسأله 247 : اگر شك كند كه پوست صورت از لاي مو پيداست يا نه، بنا بر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.
مسأله 248 : شستن توي بيني و مقداري از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمي شود؛ واجب نيست. ولي براي آنكه يقين كند از جايي كه بايد شسته شود چيزي باقي نمانده؛ واجب است مقداري از آنها را هم بشويد. كسي كه نمي دانسته بايد اين مقدار را بشويد؛ در صورتي كه بداند؛ يا اطمينان داشته باشد كه اين مقدار را شسته صحيح است؛ وگرنه اگر وقت نماز نگذشته باشد لازم است وضو بگيرد و نماز را دوباره بخواند. ولي اگر وقت نماز گذشته قضاي نمازي كه وقتش گذشته واجب نيست.
مسأله 249 : بايد صورت و دستها را از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا بشويد؛ وضو باطل است.
مسأله 250 : اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد؛ چنانچه تري دست به قدري باشد كه به واسطه كشيدن دست آب كمي بر آن جاري شود؛ به نحوي كه شستن از بالا به پايين صدق كند؛ كافي است.
مسأله 251 : بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتان بشويد.
مسأله 252 : براي آنكه يقين كند آرنج را كاملاً شسته؛ بايد مقداري بالاتر از آرنج را هم بشويد.
مسأله 253 : كسي كه پيش از شستن صورت، دسته اي خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است.
مسأله 254 : در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام است.
بهتر اينست كه به شستن يك مرتبه اكتفا كند مخصوصاً در شستن دست چپ و اگر دو مرتبه مي شويد؛ مرتبه دوم را به قصد تجديد و اسباغ وضو انجام دهد. مقصود از شستن هر مرتبه، شستن تمام عضو است.
اگر با ريختن يك مشت به قصد وضو يقين نمايد كه تمام عضو را فراگرفته؛ يك مرتبه حساب مي شود؛ ولي اگر با بيش از يك مشت تمام عضو شسته شود يك شستن حساب مي شود.
مسأله 255 : بعد از شستن هر دو دست، بايد جلوي سر را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند.
حتي المقدور با دست راست از بالا به پايين مسح كند.
مسأله 256 : يك قسمت از چهار قسمت سر كه مقابل پيشاني است؛ جاي مسح مي باشد و احتياط واجب اينست كه از درازا، كمتر از درازاي يك انگشت و از پهنا، كمتر از سه انگشت نباشد.
مسأله 257 : لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موي جلوي سر هم صحيح است؛ ولي اگر مثلاً موي سر را شانه كند به صورتش مي ريزد؛ يا به جاهاي ديگر سر مي رسد؛ بايد بيخ موها را مسح كند؛ يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد و اگر موهايي را كه به صورت مي ريزد؛ يا به جاهاي ديگر سر مي رسد جلوي سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد؛ يا بر موي جاهاي ديگر كه جلوي آن آمده مسح كند باطل است.
مسأله 258 : پس از مسح سر بايد با تري آب وضو كه در دست مانده؛ روي پاها را از سر يكي از انگشت ها حتي المقدور از سر انگشت ابهام باشد تا برآمدگي روي پا مسح كند و احتياط واجب آن است كه تا مفصل مسح نمايد و بهتر از آن مسح تمام روي پاست با تمام كف دست.
مسأله 259 : پهناي مسح پا به هر اندازه باشد كافي است؛ ولي بهتر آن است كه به اندازه سه انگشت بسته مسح نمايد و بهتر از آن مسح تمام روي پاست با تمام كف دست.
مسأله 260 : احتياط واجب آن است كه در مسح پا دست را بر سر انگشت ها بگذارد و بعد به پشت پا بكشد نه آنكه تمام دست را روي پا بگذارد و كمي بكشد
مسأله 261 : در مسح سر و روي پا بايد دست را روي آنها بكشد و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد؛ وضو باطل است؛ ولي اگر موقعي كه دست را مي كشد سر يا پا مختصري حركت كند اشكال ندارد.
مسأله 262 : جاي مسح بايد خشك باشد و اگر به قدري تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند؛ مسح باطل است؛ ولي اگر تري آن به قدري كم باشد كه رطوبتي كه بعد از مسح در آن ديده مي شود؛ بگويند فقط از تري كف دست است اشكال ندارد.
مسأله 263 : اگر براي مسح رطوبتي در كف دست نمانده باشد؛ نمي تواند دست را با آب خارج تَر كند؛ بلكه بايد از اعضاء ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح كند و احتياط اينست كه از خصوص تري ريش كه داخل صورت است و مژگان و ابرو كه محاذي صورت است؛ بگيرد.
مسأله 264 : اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد؛ احتياط واجب آن است كه سر را با همان رطوبت مسح كند و براي مسح پاها چنانچه در مسأله گذشته گفته شد؛ از تري ريش كه در حد صورت و مژگان و ابرو كه محاذي صورت است بگيرد.
مسأله 265 : مسح كردن از روي جوراب و كفش باطل است؛ ولي اگر به واسطه سرماي شديد يا ترس از دزد و مانند اينها، نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد؛ مسح كردن بر آنها اشكال ندارد و احتياط واجب اينست كه تيمم نمايد؛ خصوصاً در ترسي كه غير از جهت تقيه باشد و اگر روي كفش نجس باشد بايد چيز پاكي بر آن بيندازد و بر آن مسح كند و احتياط واجب آن است كه تيمم هم بكند.
مسأله 266 : اگر همه روي پا نجس باشد و نتواند براي مسح آن را آب بكشد؛ بايد تيمم كند و بنا بر احتياط لازم وضو هم بگيرد و چيز پاكي روي پا بگذارد و مسح كند.
وضوي ارتماسي
مسأله 267 : وضوي ارتماسي آن است كه انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فروببرد؛ با مراعات شستن از بالا به پايين و حركت تدريجي آنها و براي اينكه مسح سر و پاها با آب وضو باشد بايستي در شستن ارتماسي دسته ا، قصد شستن را ادامه دهد تا هنگامي كه آنها را از آب بيرون مي آورد و ريزش آب از آنها ادامه دارد. به هر حال بهتر و احتياط آن است كه مقداري از دست چپ را باقي بگذارد تا آن را با دست راست ترتيبي بشويد.
مسأله 268 : اگر وضو بعضي از اعضاء را ارتماسي و بعضي را غيرارتماسي انجام دهد؛ اشكال ندارد.
دعاهايي كه موقع گرفتن وضو شايسته ست
مسأله 269 : كسي كه وضو مي گيرد شايسته است به رجاء مطلوبيت، موقعي كه نگاهش به آب مي افتد بگويد:
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ الَّذي جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً. در صحيح زراره از امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام اين دعا را در موقعي كه دست خود را در آب فرو مي برد فرموده و موقعي كه پيش از وضو دست خود را مي شويد بگويد:
اَللّهُمَّ اجْعَلْني مِنَ التَّوّابينَ وَ اجْعَلْني مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ و در وقت مضمضه كردن يعني آب در دهان گردانيدن بگويد:
اَللّهُمَّ لَقِّني حُجَّتي يَوْمِ اَلْقاك و اَطْلِقْ لِساني بِذِكرِك و در وقت استنشاق يعني آب در بيني كردن بگويد:
اَللّهُمَّ لاتُحَرِّمْ عَلَي ريحَ الْجَنَّة وَ اجْعَلْني مِمَّنْ يَشُمُّ ريحَها وَرَوْحَها وَطيبَها و موقع شستن صورت بگويد:
اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهي يَوْمَ تَسْوَدُّ الْوُجُوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهي يَوْمَ تَبْيَضُّ الْوُجُوهُ و در وقت شستن دست راست بخواند:
اَللّهُمَّ اَعْطِني كتابي بِيَميني وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنانِ بِيَساري وَ حاسِبْني حِساباً يَسيراً
و موقع شستن دست چپ بگويد:
اَللّهُمَّ لا تُعْطِني كتابي بِشِمالي وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْري وَ لا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلي عُنُقي وَ اَعُوذُ بِك مِنْ مُقَطِّعاتِ النّيرانِ
و موقعي كه سر را مسح مي كند بگويد:
اَللّهُمَّ غَشِّني بِرَحْمَتِك وَ بَرِكاتِك وَ عَفْوِك
و در موقع مسح پا بگويد:
اَللّهُمَّ ثَبِّتْني عَلَي الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ الاَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيي في ما يُرْضيك عَنّي ياذَالْجَلالِ وَ الاِْكرامِ
و چون فارغ شدي از وضو مي گويي:
اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُك تَمامَ الْوُضُوءِ وَ تَمامَ الصَّلاةِ وَ تَمامَ رِضْوانِك وَ الْجَنَّةَ
وَ الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمينَ.
شرايط وضو
اشاره
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:
شرط اول:
آنكه آب وضو پاك باشد.
شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد.
مسأله 270 : وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است؛ گرچه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند؛ يا فراموش كرده باشد و اگر با آن وضو نمازي هم خوانده باشد بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بخواند.
مسأله 271 : اگر غير از آب گِل آلودِ مضاف، آب ديگري براي وضو ندارد؛ چنانچه وقت نماز تنگ است بايد تيمم كند و اگر وقت دارد واجب است صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد.
شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد.
مسأله 272 : وضو با آب غصبي و آبي كه معلوم نيست صاحب آن راضيست يا نه، حرام و باطل است؛ مگر اينكه بداند پيش از اين صاحبش راضي بوده و نداند كه از رضايتش برگشته يا نه، در اين حال جايز و وضويش صحيح است.
مسأله 273 : بنا بر احتياط اگر وضو گرفتن سبب ريختن آب وضو در محل غصبي شود؛ وضو باطل است و در غير اين صورت وضو صحيح است و فرقي نيست بين اينكه بتواند در غير آنجا وضو بگيرد يا نه. پس اگر محل ريزش آب وضو غصبي باشد؛ بنا بر احتياط وضو باطل است؛ گرچه بتواند در غير آنجا و يا آخر وقت وضو بگيرد و اگر محل ريزش آب وضو مباح باشد و پس از ريختن به جاي غصبي برسد وضو صحيح است.
مسأله 274 : وضو گرفتن از حوض مدرسه اي كه انسان نمي داند آن حوض را براي همه مردم وقف كرده اند؛ يا براي محصلين همان مدرسه، در صورتي كه معمولا از آب آن وضو مي گيرند و از وضو گرفتن آنان اطمينان پيدا شود كه وقف عام است؛ اشكال ندارد و الا وضو اشكال دارد.
مسأله 275 : كسي كه نمي خواهد در مسجدي نماز بخواند؛ اگر نداند حوض آن را براي همه مردم وقف كرده اند؛ يا براي كساني كه در آنجا نماز مي خوانند؛ نمي تواند از حوض آن وضو بگيرد.
ولي اگر معمولا كساني هم كه نمي خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو مي گيرند؛ اگر از وضو گرفتن آنان اطمينان پيدا شود كه وقف عمومي است؛ مي تواند از حوض آن وضو بگيرد.
والا مشكل است.
مسأله 276 : وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اينها براي كساني كه ساكن آنجا نيستند؛ در صورتي صحيح است كه از وضو گرفتن كساني كه ساكن آنجا نيستند اطمينان به رضايت صاحبانش حاصل شود و الا مشكل است.
مسأله 277 : سيره متشرّعه بر جواز آشاميدن و وضو گرفتن و مانند اينها در نهرهاي بزرگ است؛ بدون اذن و اجازه و قدر متيقن از آن صورتيست كه نداند صاحب آن راضي نيست؛ يا صاحب آن ديوانه، يا صغير و يا در تصرف غاصب است؛ ولي در صورتي كه صاحب آن راضي نباشد؛ يا مالك آن ديوانه، يا صغير است؛ يا در تصرف غاصب است؛ مخصوصاً در صورتي كه غاصب مجراي آب را عوض كرده باشد؛ از آن آب وضو نگيرد.
مسأله 278 : اگر فراموش كند آب غصبيست و با آن وضو بگيرد؛ صحيح است؛ ولي كسي كه خودش آب را غصب كرده اگر غصبي بودن آن را فراموش كند؛ بنا بر احتياط واجب وضوي او باطل است؛ مگر اينكه پس از غصب كردن توبه كرده و پس از آن فراموش كرده؛ در اين صورت وضويش صحيح است.
شرط چهارم:
آنكه ظرف آب وضو مباح باشد.
شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
مسأله 279 : اگر آب وضو در ظرف غصبي يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگري ندارد؛ در صورتي كه بتواند؛ به وجه شرعي آن آب را در ظرفي ديگر خالي كند و وضو بگيرد و اگر ميسور نشد بايد تيمم كند و اگر آب ديگري دارد؛ چنانچه در ظرف غصبي يا طلا و نقره وضوي ارتماسي بگيرد؛ يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد؛ وضوي او باطل است و در صورتي كه با مشت و يا چيز ديگر آب را بردارد و به صورت و دستها بريزد؛ وضوي او صحيح است.
هر چند از جهت تصرف در ظرف غصبي و طلا و نقره معصيت كرده.
مسأله 280 : بنا بر احتياط واجب بايد در حوضي كه مثلاً يك آجر و يا يك سنگ آن غصبيست وضو نگيرد.
مسأله 281 : اگر در صحن يكي از امامان يا امام زادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهري بسازند؛ چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براي قبرستان وقف كرده؛ وضو گرفتن در آن حوض و نهر مانعي ندارد.
شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.
مسأله 282 : اگر پيش از تمام شدن وضو جايي را كه شسته يا مسح كرده نجس شود وضو صحيح است.
مسأله 283 : اگر غير از اعضاء وضو جايي از بدن نجس باشد؛ وضو صحيح است؛ ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد؛ احتياط مستحب آن است كه اول آن را تطهير كند؛ بعد وضو بگيرد.
مسأله 284 : اگر يكي از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده؛ بنا بر احتياط وضو باطل است و همچنين است در صورتي كه شك دارد كه ملتفت بوده يا نه. فقط در صورتي كه يقين، يا اطمينان دارد كه ملتفت بوده؛ وضويش صحيح است و در هر صورت جايي را كه نجس بوده و جاهايي كه نجاست از آنجا به آنها سرايت كرده؛ بايد آب بكشد.
مسأله 285 : اگر در صورت يا دستها بريدگي يا زخميست كه خون آن بند نمي آيد و آب براي آن ضرر ندارد؛ عضو را به قصد وضو در آب كر يا جاري فرو برد و پس از شستن آن عضو از بالا به پايين انگشت خود را روي بريدگي يا زخم بگذارد و قدري فشار دهد تا خون بند بيايد سپس انگشت خود را از بالا به پايين بكشد تا آب بر آن جاري شود؛ چنانچه در مسأله (267) گفته شد؛ بايد ملاحظه شود كه مسح با آب خارجي مخلوط نشود و اگر آب ضرر داشته باشد بايد وضوي جبيره اي كه بعداً گفته مي شود بگيرد
شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد.
مسأله 286 : هرگاه وقت به قدري تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز، يا مقداري از آن، بعد از وقت خوانده مي شود؛ بايد تيمم كند؛ ولي اگر براي وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد.
مسأله 287 : كسي كه در تنگي وقت نماز بايد تيمم كند؛ اگر به قصد قربت يا براي كار مستحبي مثل خواندن قرآن، وضو بگيرد؛ صحيح است و اگر صرفاً داعي او بر وضو گرفتن؛ آن نماز باشد؛ باطل است.
شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است.
مسأله 288 : لازم نيست نيّت وضو را به زبان بياورد؛ يا از قلب خود بگذراند؛ ولي بايد در تمام افعال وضو متوجه باشد كه وضو را به داعي امر الهي انجام دهد. به طوري كه اگر از او بپرسند چه مي كني؛ بگويد وضو مي گيرم.
شرط نهم:
آنكه وضو را به ترتيبي كه گفته شد به جا آورد يعني اول صورت، بعد دست راست، بعد دست چپ را بشويد؛ بعد از آن سر و احتياط واجب آنكه بعد پاي راست را مسح كند و در آخر پاي چپ را مسح كند و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است.
شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد.
مسأله 289 : اگر افعال وضو را پي در پي انجام دهد كه عرفاً يك عمل حساب شود؛ وضو صحيح است؛ گرچه عضو قبلي از جهت وزيدن باد و مانند آن خشك شده باشد.
ولي در صورتي كه فاصله زياد باشد كه يك عمل عرفاً حساب نشود؛ وضو باطل است.
در صورتي كه وضو صحيح نباشد؛ باطل كردن وضو لازم نيست. فقط از سر بگيرد.
مسأله 290 : اگر كارهاي وضو را پشت سرهم به جا آورد؛ ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها، رطوبت خشك شود؛ وضوي او صحيح است؛ در صورتي كه رطوبت براي مسح داشته باشد و الا اگر نتواند وضوي ديگري بگيرد؛ احتياط اينست كه ابتداء با دست بي رطوبت مسح كند؛ سپس با آب خارج مسح نمايد و در آخر هم تيمم نمايد.
مسأله 291 : راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند؛ وضوي او صحيح است.
شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد.
مسأله 292 : هر كدام از كارهاي وضو را كه مي تواند به تنهايي انجام دهد؛ نبايد در آن كمك بگيرد.
مسأله 293 : كسي كه نمي تواند وضو بگيرد؛ بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد. چنانچه مزد هم بخواهد؛ در صورتي كه بتواند و ضرر به حالش نداشته باشد؛ بايد بدهد. ولي بايد خود او نيّت وضو بكند و احتياط واجب اينست كه نايب هم نيّت وضو داشته باشد و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاي مسح بكشد و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاي او را مسح كند و احتياط واجب اينست كه در صورت امكان تيمم هم بنمايد.
شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد.
مسأله 294 : كسي كه مي ترسد اگر وضو بگيرد؛ مريض مي شود؛ يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه مي ماند؛ نبايد وضو بگيرد؛ بلكه بايد تيمم كند.
در صورتي كه تشنگي موجب هلاكت خود يا نفس محترمه ديگري بشود؛ اگر وضو بگيرد وضويش باطل است؛ ولي اگر تحمل تشنگي برايش دشوار است و مشقّت دارد؛ با اين حال وضو بگيرد وضويش صحيح است؛ ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد؛ گرچه بعد بفهمد ضرر داشته؛ وضوي او صحيح است.
گرچه احتياط اينست كه اگر ضرر به حدي بوده كه ارتكاب آن جايز نبوده؛ اكتفاء به آن وضو نكند و وضوي ديگري، مثلاً با آب گرم وضو بگيرد؛ اگر ضرر نداشته باشد و اگر آن هم ضرر داشته باشد تيمم كند و اگر نمازي با وضو خوانده احتياطاً اعاده كند.
مسأله 295 : اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمي كه وضو با آن صحيح است:
ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد؛ بايد به همان مقدار وضو بگيرد.
شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد.
مسأله 296 : اگر مي داند چيزي به اعضاء وضو چسبيده؛ ولي شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيري مي كند يا نه، بايد آن را برطرف كند؛ يا آب به زير آن برساند.
مسأله 297 : اگر زير ناخن چرك باشد وضو اشكال ندارد اگر از باطن حساب شود و الا خالي از اشكال نيست. ولي اگر ناخن را بگيرند بايد براي وضو، آن چرك را برطرف كنند و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد بايد چرك زير مقداري را كه از معمول بلندتر است؛ برطرف نمايند.
مسأله 298 : اگر در صورت و دستها و جلو سر و روي پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگي پيدا شود؛ شستن و مسح روي آن كافيست و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست؛ بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود لازم نيست آب را به زير قسمتي كه كنده نشده برساند. ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود؛ بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.
مسأله 299 : اگر انسان شك كند كه به اعضاء وضو او چيزي چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد؛ مثل آنكه بعد از گِل كاري شك كند گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسي كند كه اگر بوده برطرف شده؛ يا آب به زير آن رسيده است.
مسأله 300 : جايي را كه بايد شست و مسح كرد هرقدر چرك باشد؛ اگر چرك آن مانع رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد. همچنين است اگر بعد از گچ كاري و مانند آن چيز سفيدي كه جلوگيري از رسيدن آب به پوست نمي كند؛ بر دست بماند. ولي اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مي رسد يا نه، آنها را برطرف كند.
مسأله 301 : اگر پيش از وضو بداند كه در بعضي از اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب است و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوي او صحيح است؛ در صورتي كه بداند در حال وضو التفات به مانع داشته. وگرنه وضو را اعاده كند.
مسأله 302 : اگر در بعضي از اعضاء وضو مانعي باشد كه گاهي آب به خودي خود زير آن مي رسد و گاهي نمي رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب به زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده؛ احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
مسأله 303 : اگر بعد از وضو چيزي كه مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده؛ وضوي او صحيح است؛ ولي اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده؛ احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
مسأله 304 : اگر بعد از وضو شك كند چيزي كه مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه، در صورتي كه بداند در حال وضو ملتفت بوده وضو صحيح است و الا لازم است دوباره وضو بگيرد.
احكام وضو
مسأله 305 : كسي كه در كارهاي وضو و شرايط آن، مثل پاك بودن آب و غصبي نبودن آن خيلي شك مي كند؛ در صورتي كه به حد وسواسي برسد بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 306 : اگر شك كند كه وضوي او باطل شده يا نه بنا گذارد كه وضوي او باقي است؛ ولي اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتي از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر، وضوي او باطل است.
مسأله 307 : كسي كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.
مسأله 308 : كسي كه مي داند وضو گرفته و حدثي هم از او سرزده؛ مثلاً بول كرده؛ اگر نداند كدام جلوتر بوده؛ چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد؛ مگر اينكه تاريخ وضو را بداند در اين صورت بنا گذارد بر وضو و اگر در بين نماز است؛ احتياط اينست كه نماز را تمام كند و نماز را با وضوي ديگري اعاده كند و اگر بعد از نماز است نمازي كه خوانده صحيح است؛ در صورتي كه احتمال دهد حال شروع به نماز ملتفت بوده. مع ذلك احتياط اينست كه نماز را اعاده كند.
به هر حال براي نمازهاي بعد بايد وضو بگيرد.
مسأله 309 : اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين كند كه بعضي جاها را نشسته؛ يا مسح نكرده است؛ چنانچه رطوبت جايي كه پيش از آن است خشك شده؛ در صورتي كه موالات عرفي به هم خورده؛ بايد دوباره وضو بگيرد و اگر خشك نشده؛ بايد جايي را كه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است؛ بشويد يا مسح كند و همچنين است در صورتي كه به جهت حرارت هوا و وزيدن باد و مانند آن خشك شده باشد و اگر در بين وضو و شستن؛ يا مسح كردن جايي، شك كند؛ بايد به همين دستور عمل نمايد.
مسأله 310 : اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است؛ در صورتي كه بداند يا احتمال دهد كه در اول نماز توجه داشته و يا اينكه شك بعد از گذشتن وقت نماز باشد.
مسأله 311 : اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، احتياط لازم آن است كه نماز را تمام كند؛ بعد از آن وضو بگيرد و نماز را اعاده كند.
مسأله 312 : اگر بعد از نماز شك كند كه قبل از نماز وضوي او باطل شده يا بعد از نماز، نمازي كه خوانده صحيح است.
مسأله 313 : اگر انسان مرضي دارد كه بول او قطره قطره مي ريزد؛ يا نمي تواند از بيرون آمدن غائط خود داري كند؛ چنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مي كند؛ بايد نماز را در وقتي كه مهلت پيدا مي كند بخواند و اگر مهلت او به مقدار كارهاي واجب نماز است بايد در وقتي كه مهلت دارد فقط كارهاي واجب نماز را به جا آورد و كارهاي مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد.
مسأله 314 : اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمي كند و در بين نماز چند دفعه بول يا غائط از او خارج مي شود كه اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست؛ احتياط آن است كه ظرف آبي پهلوي خود بگذارد و هر وقت بول يا غائط از او خارج شد؛ فوراً به نحوي كه موالات ترك نشود وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند. گرچه ظاهر اينست كه اگر همان نماز را با يك وضو، مخصوصاً در مورد بول بخواند؛ كفايت مي كند.
مسأله 315 : كسي كه بول يا غائط طوري پي در پي از او خارج مي شود كه وضو گرفتن بعد از هر دفعه براي او سخت است؛ اگر بتواند مقداري از نماز را با وضو بخواند؛ بايد براي هر نماز يك وضو بگيرد؛ مگر اينكه حدث ديگري غير از حدث مرض از او سرزند؛ در اين صورت وضوي ديگر لازم است.
مسأله 316 : كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود؛ اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند؛ احتياط واجب آن است كه براي هر نماز يك وضو بگيرد.
مسأله 317 : اگر كسي مرضي دارد كه نمي تواند از خارج شدن باد معده جلوگيري كند؛ بايد به وظيفه كساني كه نمي توانند از بيرون آمدن بول و غائط خود داري كنند؛ عمل نمايد.
مسأله 318 : كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود؛ چنانچه گذشت بايد براي هر نماز وضو بگيرد.
سجده و تشهد فراموش شده حكم ساير اجزاء نماز را داشته و وضو لازم ندارد. ولي در نماز احتياط، احتياطاً مراعات نماز مستقل شود. به اين طور: نماز احتياط را با همان وضو بخواند و پس از آن احتياطاً وضو بگيرد و نماز احتياط را بخواند.
مسأله 319 : كسي كه بول او قطره قطره مي ريزد؛ بايد براي نماز به وسيله كيسه اي كه در آن پنبه يا چيز ديگري ست كه از رسيدن بول به جاهاي ديگر جلوگيري مي كند؛ خود را حفظ نمايد و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول و آن مقدار كه از اطراف آلوده شده؛ آب بكشد و آب كشيدن كيسه لازم نيست و نيز كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن غائط خود داري كند؛ چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غائط به جاهاي ديگر جلوگيري نمايد و احتياط واجب آن است كه اگر مشقّت ندارد؛ مخرج غائط و اطراف آن را كه آلوده شده آب بكشد.
مسأله 320 : كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خود داري كند؛ در صورتي كه ممكن باشد و مشقت، زحمت و خوف ضرر نداشته باشد؛ بايد بنا بر احتياط به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيري نمايد؛ گرچه خرج داشته باشد؛ بلكه اگر مرض او به آساني معالجه شود؛ احتياط واجب آن است كه خود را معالجه كند.
مسأله 321 : كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خود داري كند؛ بعد از آنكه مرض او خوب شد؛ لازم نيست نمازهايي را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده؛ قضا نمايد. ولي اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود؛ بايد نمازي را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت
مسأله 322 : فرموده اند:
براي هفت چيز وضو گرفتن واجب است؛ ولي مي توان گفت كه وضو در هيچيك از آن چيزها، حتي براي نماز واجب، وضو واجب تكليفي نمي شود؛ بلكه مستحب است؛ ولي شرط صحت آن چيزها و هر نماز واجب و مستحب، غير از نماز ميّت است.
اول:
براي نمازهاي واجب، غير از نماز ميّت.
دوم:
براي سجده و تشهد فراموش شده. اگر بين نماز و انجام سجده و تشهد فراموش شده حدثي از او سر زده؛ مثلاً بول كرده باشد؛ احتياط واجب آن است كه بعد از وضو گرفتن و قضاي سجده و تشهد فراموش شده؛ اصل نماز را اعاده كند.
سوم:
براي طواف واجب خانه كعبه.
چهارم:
بنا بر احتياط واجب براي انجام دو سجده سهو واجب، اگر بين نماز و انجام دو سجده سهو حدثي از او سر زده باشد.
پنجم:
اگر نذر، يا عهد كرده؛ يا قسم خورده كه وضو بگيرد.
ششم:
اگر نذر كرده باشد كه جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند؛ در صورتي كه اين كار رجحان داشته باشد.
هفتم:
براي آب كشيدن قرآني كه نجس شده؛ يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتي كه مجبور باشد دست يا جاي ديگر از بدن خود را به خط قرآن برساند. ولي چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن است؛ اگر معطل شدن به مقدار تيمم كردن
هتك نمي شود بايد تيمم كند و اگر معطل شدن به مقدار تيمم هم هتك به قرآن است؛ بدون اينكه وضو بگيرد و تيمم كند؛ بايد قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد و يا اگر نجس شده آب بكشد و تا بتواند از تماس بدن به خط قرآن خود داري كند.
مسأله 323 : مس نمودن خط قرآن يعني رساندن جايي از بدن به خط قرآن براي كسي كه وضو ندارد حرام است و احتياط واجب، بلكه واجب است موي خود را در صورتي كه مو كوتاه باشد به حدي كه عرفاً مس بدن صدق كند؛ به خط قرآن نرساند. ولي اگر مو بلند باشد؛ احتياط مستحب است كه به خط قرآن نرساند. به هر حال اگر قرآن را به زبان فارسي، يا به زبان ديگر ترجمه كنند؛ در غيرنام هاي خداوند و نام هاي انبياء عَلَيْهم ُالسَّلَام مس آن اشكال ندارد.
مسأله 324 : جلوگيري بچه و ديوانه از مس قرآن واجب نيست. ولي اگر مس نمودن آنان بي احترامي به قرآن باشد بايد از آن جلوگيري كنند.
مسأله 325 : كسي كه وضو ندارد حرام است اسم خداوند و صفات مختصّه ايشان را، به هر زباني نوشته شده باشد؛ مس نمايد و تا مي تواند اسم مبارك پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و امامان معصوم و حضرت زهرا عَلَيْهم السَّلَام را مس ننمايد. ولي اگر مس اسماء ذوات، بدون وضو هتك و بي احترامي باشد جايز نيست.
مسأله 326 : اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد وضو بگيرد؛ يا غسل كند؛ صحيح است و نزديك وقت نماز اگر به قصد مهيا بودن براي نماز وضو بگيرد؛ خالي از اشكال نيست. ولي اگر وضو را به قصد پاك بودن بگيرد؛ خالي از اشكال است.
مسأله 327 : كسي كه يقين دارد وقت داخل شده؛ اگر نيّت وضو واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده؛ اگر وضو را عَلي اَي حال و به قصد امر واقعي به جا آورده باشد صحيح است و الا در صورتي كه اگر يقين به وقت نداشته وضو نمي گرفته؛ صحت وضويش محل اشكال است.
مسأله 328 : فرموده اند:
مستحب است انسان براي نماز ميّت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان عَلَيْهم ُالسَّلَام وضو بگيرد و همچنين براي همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براي مس حاشيه قرآن و براي خوابيدن، وضو مستحب است و نيز مستحب است كسي كه وضو دارد دوباره وضو بگيرد و اگر براي يكي از اينها وضو بگيرد؛ هر كاري را كه بايد با وضو انجام داد مي تواند به جا آورد. مثلاً مي تواند با آن وضو نماز بخواند؛ ولي چون استحباب وضو براي بعضي از امور ياد شده ثابت نيست؛ بهتر اينست كه در تمام موارد وضو را به قصد پاك بودن انجام دهد و هر يك از اين موارد، بلكه تمام آنها، بلكه غير آنها را انجام دهد.
چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند
مسأله 329 : هفت چيز وضو را باطل مي كند:
اول و دوم:
بول و غائط.
سوم:
باد معده كه از مخرج غائط خارج شود.
چهارم:
خوابي كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود به نحوي كه خواب بر قلب غلبه كرده باشد و اگر خواب بر قلب غلبه نكرده باشد؛ مجرد اينكه چشم نبيند و گوش نشنود؛ وضو باطل نمي شود.
پنجم:
چيزهايي كه عقل را از بين مي برد؛ مانند ديوانگي، مستي و بيهوشي.
ششم:
استحاضه زنان كه بعداً گفته مي شود.
هفتم:
كاري كه براي آن بايد غسل كرد؛ مانند حيض و نفاس و جنابت، ولي باطل شدن وضو به مس ميّت معلوم نيست.
احكام وضوي جبيره اي
چيزي كه با آن زخم شكسته را مي بندند و دوايي كه روي زخم و مانند آن مي گذارند؛ جبيره ناميده مي شود.
مسأله 330 : اگر در يكي از جاهاي وضو زخم، يا دمل، يا شكستگي باشد؛ چنانچه روي آن باز است و آب براي آن ضرر ندارد؛ بايد به طور معمول وضو گرفت.
مسأله 331 : اگر زخم، يا دمل، يا شكستگي در صورت يا دسته است و روي آن باز است و آب ريختن روي آن ضرر دارد؛ چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد؛ واجب است دست بر آن بكشد و اگر بتواند؛ تري به حدي باشد كه اقل مرتبه شستن تحقق پيدا كند
و مستحب است پارچه پاكي روي آن بگذارد و دست تر را روي آن پارچه هم بكشد و اگر اين مقدار هم ضرر دارد؛ يا زخم نجس است و نمي شود آب كشيد؛ بايد اطراف زخم را به طوري كه در وضو گفته شد از بالا به پايين بشويد و بنا بر احتياط واجب پارچه پاكي روي زخم بگذارد و دست تر روي آن بكشد و اگر گذاشتن پارچه روي آن ممكن نيست؛ بايد اطراف زخم را بشويد و بنا بر احتياط مستحب تيمم هم بنمايد.
مسأله 332 : اگر زخم، يا دمل، يا شكستگي در جلوي سر يا روي پاهاست و روي آن باز است و زخم و مانند آن تمام محل را گرفته باشد و يا اينكه ممكن نباشد جاي سالم را مسح كند؛ بايد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بكند و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد مسح لازم نيست. ولي بايد بعد از وضو تيمم نمايد.
مسأله 333 : اگر روي دمل، يا زخم، يا شكستگي بسته باشد؛ چنانچه بدون زحمت و مشقّت باز كردن آن ممكن است و آب هم براي آن هم ضرر ندارد؛ بايد باز كند و وضو بگيرد؛ چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد؛ يا جلو سر و روي پاها.
مسأله 334 : اگر زخم، يا دمل، يا شكستگي در صورت يا دستها باشد و بشود روي آن را باز كرد؛ چنانچه ريختن آب روي آن ضرر دارد و كشيدن دست تر روي آن ضرر ندارد؛ واجب است دست بر آن بكشد و اگر بتواند تري به حدي باشد كه اقل مرتبه شستن تحقق يابد
و مستحب است پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را هم دست تر بكشد.
مسأله 335 : اگر نمي شود روي زخم را باز كرد؛ ولي زخم و چيزي كه روي آن گذاشته پاك است و رسانيدن آب به زخم بدون زحمت و مشقت ممكن است و ضرر هم ندارد؛ بايد آب را به روي زخم از بالا به پايين برساند و در صورتي كه آب براي زخم ضرر دارد؛ يا اينكه رساندن آب به روي زخم ممكن نيست؛ يا زخم نجس است و نمي شود آن را آب كشيد؛ بايد اطراف زخم را بشويد. در صورتي كه نتواند آب بكشد؛ اگر شستن آن ضرر ندارد لازم است تيمم كند و اگر جبيره پاك است؛ روي آن را مسح كند و اگر جبيره نجس است يا نمي شود روي آن را دست تر كشيد؛ مثلاً دواييست كه به دست مي چسبد؛ پارچه پاكي را به طوري كه جزء جبيره حساب شود روي آن بگذارد و دست تر از بالا به پايين روي آن بكشد و اگر اين هم ممكن نيست؛ احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد؛ در صورتي كه تمام محل تيمم يا بعض آن بي مانع باشد؛ تيمم هم بنمايد و اگر تمام مواضع تيمم پوشيده باشد؛ وضوي جبيره كفايت مي كند و تيمم جبيره لازم نيست.
مسأله 336 : اگر جبيره تمام صورت، يا تمام يكي از دسته ا، يا تمام هر دو دست را گرفته باشد؛ بايد وضوي جبيره اي بگيرد و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد.
مسأله 337 : اگر جبيره تمام اعضاء وضو را گرفته باشد؛ بنا بر احتياط بايد وضوي جبيره اي بگيرد و تيمم هم بنمايد؛ در صورتي كه ممكن باشد به خود بشره تيمم كند و الا تيمم مستحب است.
مسأله 338 : كسي كه در كف دست و انگشت ها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روي آن كشيده است؛ بايد سر و پا را با همان رطوبت مسح كند و احوط آن است كه اگر بتواند از رطوبتي كه در اعضاي وضو هست ايضاً استفاده كند.
مسأله 339 : اگر جبيره تمام پهناي روي پا را گرفته؛ ولي مقداري از طرف انگشتان و مقداري از طرف بالاي پا باز است؛ بايد جاهايي كه باز است؛ روي پا را و جاهايي كه جبيره است؛ روي جبيره را مسح كند.
مسأله 340 : اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد؛ بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روي پاها باشد؛ بايد بين آنها را مسح كند و در جايي كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل كند.
مسأله 341 : اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن بدون زحمت و مشقت ممكن نيست؛ بايد به دستور جبيره عمل كند و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد و اگر برداشتن جبيره ممكن است بايد جبيره را بردارد. پس اگر زخم در صورت و دسته است اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روي پاهاست اطراف آن را مسح كند و براي جاي زخم به دستور جبيره عمل كند.
مسأله 342 : اگر در جاي وضو زخم و جراحت و شكستگي نيست؛ ولي به جهت ديگري آب براي آن ضرر دارد؛ بايد تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه وضو جبيره اي هم بگيرد.
مسأله 343 : اگر جايي از اعضاء وضو را رگ زده است و نمي تواند آن را آب بكشد؛ يا آب براي آن ضرر دارد؛ بايد به دستور جبيره عمل كند.
گذشت در مسأله (335) كه اگر شستن عضو ضرر ندارد تيمم هم لازم است.
مسأله 344 : اگر در جاي وضو يا غسل چيزي چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست يا به قدري مشقت دارد كه عادةً نمي شود تحمل كرد؛ بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد؛ در صورتي كه تمام يا بعض محل تيمم بي مانع باشد.
مسأله 345 : غسل جبيره اي، مثل وضوي جبيره اي است.
اگر بتواند غسل ارتماسي انجام دهد لازم نيست ترتيب ي به جا آورد گرچه بهتر است ترتيبي به جا آورد
مسأله 346 : كسي كه وظيفه او تيمم است؛ اگر در بعضي از جاهاي تيمم او زخم، يا دمل، يا شكستگي باشد؛ بايد به دستور وضوي جبيره اي، تيمم جبيره اي نمايد.
مسأله 347 : كسي كه بايد با وضو يا غسل جبيره اي نماز بخواند؛ چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف نمي شود؛ مي تواند در اول وقت نماز بخواند؛ بلكه اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف نمي شود؛ مي تواند به اميد بقاء عذر، در اول وقت بخواند. ولي اگر تا آخر وقت عذرش برطرف شد؛ لازم است وضو يا غسل بگيرد و نماز را در وقت اعاده كند.
مسأله 348 : اگر انسان براي مرضي كه در چشم او است؛ موي چشم خود را بچسباند؛ بايد وضو و غسل را جبيره اي انجام دهد و احتياط لازم آن است كه تيمم هم بنمايد.
مسأله 349 : كسي كه نمي داند وظيفه اش تيمم است يا وضوي جبيره اي، اگر چگونگي زخم و مانند آن را نمي داند؛ بنا بر احتياط واجب بايد هر دو را به جا آورد. ولي اگر حكم مساله را نمي داند مي تواند رجوع به مرجع تقليد خود كند.
مسأله 350 : نمازهايي را كه انسان با وضوي جبيره اي مي خواند؛ اگر عذرش تا آخر وقت استمرار داشته باشد صحيح است و اگر در اثناء وقت عذرش برطرف شود؛ لازم است نماز را با وضوي بي جبيره اعاده نمايد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم