احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

احكام حدود

احكام حدود
مسأله 2874 : حد جريمه بدني معصيتيست كه شريعت مقدسه براي ارتكاب بعضي گناهان تعيين فرموده كه حاكم شرع بايد آن را انجام دهد. در اخبار تأكيدات زيادي بر اجراء حدود الهي وارد شده به اين كه انجام دادن حدود الهي سبب مي شود كه مردم كار نامشروع انجام ندهند؛ نظم در جامعه حاصل شود و دنيا و آخرتشان محفوظ بماند و از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت شده فرمودند:
فايده اجراء حدي از حدود الهي براي مردم بهتر است از اين كه چهل روز باران رحمت بر آنان ببارد و نيز فرمودند:
حدي كه روي زمين بپا شود پاكيزه تر و بهتر از عبادت شصت سال است.
مسأله 2875 : اجراء حدود شرعي وظيفه حاكم شرع، يعني مجتهد جامع الشرايط است و ديگران حق دخالت ندارند مگر در موارد خاص.
مسأله 2876 : در باب اجراء حدود شرعي بايد احتياط شديد بشود و به اندك شبهه اي از اجراء حد خود داري شود.
حد زنا و لواط
مسأله 2877 : هرگاه كسي با يكي از زن هايي كه محرم نسبي او هستند؛ مانند مادر، عمه، خاله، خواهر، دختر، دختر برادر، دختر خواهر زنا كند گرچه مفاد بعضي اخبار آن است كه با شمشير يك ضربه به گردن او بزنند و اگر زنده ماند بايد او را حبس كنند تا بميرد؛ ولي مورد عمل اكثر فقهاء عظام نيست فرموده اند بايد سر او را با شمشير به حكم حاكم شرع از تنش جدا كنند و جريان اين حكم در زنا با كساني كه با او از جهت شير خوردن يا سببي غير از زن بابا، با او محرم شده اند خالي از اشكال نيست.
مسأله 2878 : هرگاه كافري كه در پناه اسلام است با زن مسلمان زنا كند حد او كشتن است و اگر هنگام اجراء حد مسلمان شود حد از او ساقط نمي شود.
مسأله 2879 : هرگاه كسي به زور و جبر با زني زنا كند حد او كشتن است چه زن داشته باشد يا نداشته باشد.
مسأله 2880 : هرگاه مرد مسلمان آزادي با زني كه محرم او نيست به اختيار خود زنا كند حد او صد تازيانه است و چنانچه سه مرتبه زنا كند و در هر دفعه صد تازيانه اش بزنند؛ دفعه چهارم حد او كشتن است.
مسأله 2881 : كسي كه بالغ و عاقل و آزاد باشد و زن دائمي يا كنيز داشته باشد و با او نزديكي كرده و هر وقت هم بخواهد مي تواند با او نزديكي كند اگر با زني كه محرم او نيست ولي بالغ و عاقل هست به اختيار زنا كند بايد او را سنگسار نمايند. ولي اگر زن يا كنيز داشته باشد ولي با او نزديكي نكرده باشد علاوه بر زدن صد تازيانه سر او را بتراشند و مدت يك سال از شهرش تبعيد كنند.
مسأله 2882 : هرگاه زن بالغه عاقله كه شوهر دارد و شوهرش با او نزديكي كرده و فعلا هم شوهر در اختيار او است؛ اگر به اختيار خود زنا دهد سنگسار مي شود. ولي اگر شوهر با او نزديكي نكرده و در اختيار او نيست حد او صد تازيانه است؛ تبعيد و تراشيدن سر ندارد.
مسأله 2883 : هرگاه پيرمردي كه زن دارد زنا كند؛ يا پيرزني كه شوهر دارد زنا دهد؛ اين دو را صد تازيانه مي زنند و بعد سنگسارشان مي كنند.
مسأله 2884 : هرگاه مردي ببيند كه كسي با زن او زنا مي كند چنانچه نترسد كه به او ضرري بزنند؛ اگر بداند زن او هم راضي به اين عمل است مي تواند هر دو را بكشد وگرنه زن را نمي تواند بكشد؛ به هر حال زن بر او حرام نمي شود و چون اجراء اين دستور به حكم حاكم شرع نيست از حدود به حساب نمي آيد.
مسأله 2885 : مردي كه زنا كرده؛ يا زني كه زنا داده قبل از اين كه نزد حاكم شرع ثابت شود توبه كنند توبه ايشان قبول است.
مسأله 2886 : هرگاه مرد بالغ و عاقل و آزاد به اختيار خود با بچه يا مردي لواط كند در صورتي كه محصن باشد به نحوي كه در مسأله (2881) گذشت حدش كشتن است ولي اگر محصن نباشد گرچه مشهور فرموده اند حدش كشتن است ولي محل اشكال است احتياط آن است كه حدش مانند مرد زنا كار است؛ او را صد ضربه تازيانه مي زنند.
مسأله 2887 : حاكم شرع در كشتن لواط كننده اي كه محصن است مخير است بين اين كه او را با شمشير بكشد و بعد از كشتن او را بسوزاند؛ يا سنگسار كند؛ يا زنده در آتش بسوزاند؛ يا دست و پاي او را بسته از جاي بلندي پرت كند؛ يا ديواري را روي او خراب كند تا بميرد.
مسأله 2888 : كسي كه با او عمل شنيع لواط انجام شده اگر بالغ و عاقل باشد و به اختيار و رضايت او بوده حدش كشتن است چه محصن باشد يا غيرمحصن به نحوي كه در مسأله قبل براي لواط كننده گفته شد.
مسأله 2889 : هرگاه مقدمات عمل لواط تحقق پيدا كرده باشد ولي دخول واقع نشده باشد هر كدام را صد تازيانه مي زنند.
مسأله 2890 : كسي كه عمل شنيع لواط را انجام داده؛ يا كسي كه با او عمل شنيع لواط انجام شده؛ اگر قبل از آن كه نزد حاكم شرع ثابت شود توبه كنند توبه آنان قبول است.
مسأله 2891 : زنا و لواط به يكي از دو راه ثابت مي شود:
اول:
خودشان هرگاه بالغ، عاقل و آزاد باشند و با اختيار چهار مرتبه اقرار كنند.
دوم:
چهار مرد عادل شهادت حسي دهند كه عمل زنا يا لواط را به چشم ديده اند و اگر سه مرد عادل و دو زن عادله شهادت دهند كفايت مي كند.
حد مساحقه
مسأله 2892 : هرگاه زني كه عاقل و بالغ و با اختيار است همجنس بازي كند گناه بزرگي انجام داده؛ حد او يكصد تازيانه است و فرقي هم بين زن مسلمان و كافر نيست و اگر زني كه با او اين عمل شنيع شده عاقل و بالغ و مختار باشد همين حكم جاري است؛ گرچه بعضي فرموده اند اين حكم در موردي كه زن شوهر دارد هم جاريست ولي ظاهر اينست كه بايد سنگسار شود.
حد قياده (جاكش)
مسأله 2893 : حرام است كسي مرد و زني را براي زنا، يا دو نفر را براي لواط، يا براي مساحقه به هم برساند. در خبر است كسي كه مرد و زني را به حرام به هم برساند خداوند بهشت را بر او حرام گرداند و جهنم براي او مهيا خواهد بود و بدجايي است؛ چنانچه آن كس زن باشد حد او هفتاد و پنج تازيانه است و اگر مرد باشد علاوه بر هفتاد و پنج تازيانه مشهور فرموده اند سر او را بتراشند و در كوچه و بازار بگردانند و بنا بر احتياط اگر در مرتبه دوم اين عمل را مرتكب شده از شهري كه در آن اين كار زشت را انجام داده بيرونش كنند.
نزديكي با چهارپا
مسأله 2894 : هرگاه كسي با يكي از چهارپايان نزديكي كند عمل حرامي انجام داده؛ به حكم حاكم شرع تعزير مي شود و در خبر اسحاق بن عمار وارد شده و فقها هم فرموده اند:
بيست و پنج تازيانه به او مي زنند. حكم حيواني كه با او اين عمل شنيع واقع شده در احكام خوردني ها گذشت.
لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش
مسأله 2895 : هرگاه دو مرد لخت، يا دو زن لخت، يا يك مرد لخت و يك زن لخت، غير از مرد با همسر يا كنيز خود، زير يك لحاف بدون اين كه بين آنها مانعي باشد بخوابند مشهور فرموده اند:
هر كدام از آنان از سي تا نودونه شلاق بايد تعزير شوند. در اين حكم فرقي نمي كند كه با يكديگر خويشي داشته باشند يا نه.
بوسيدن از روي شهوت
مسأله 2896 : هرگاه كسي پسري را گرچه از محارم باشد؛ بلكه غير از پسر را از روي شهوت ببوسد حاكم شرع تا نود تازيانه، هرقدر صلاح بداند به او تازيانه مي زند. در خبر است كسي كه جواني را از روي شهوت ببوسد ملائكه آسمان، ملائكه زمين، ملائكه رحمت و ملائكه غضب بر او لعنت مي كنند و جهنم براي او مهيا خواهد بود و بد جايگاهيست و در خبر ديگر است خداوند دهانه اي از آتش به دهن او مي زند. ولي اگر توبه كند توبه او قبول مي شود.
حد نسبت دادن به زنا و لواط
مسأله 2897 : هرگاه كسي كه بالغ و عاقل است به مرد يا زن مسلماني كه بالغ، عاقل، آزاد و عفيف است نسبت زنا يا لواط دهد حدش هشتاد تازيانه است به مقدار متوسط نه به مقداري كه در حد زنا زده مي شود؛ تازيانه را از روي لباس به او مي زنند. ولي اگر به كسي بگويد ولدالزنا به قصد خشم و فحش دادن؛ مثل اين كه به كسي بگويد اي الاغ، بعيد نيست هشتاد تازيانه نداشته باشد ولي عزير مي شود. چنانچه هرگاه فحش هاي ديگر بدهد؛ يا اهانت و اذيت به شخص يا اشخاص بكند از طرف حاكم تعزير مي شود.
تعزير استمنا
مسأله 2898 : يكي از گناهان كبيره استمنا كردن است؛ يعني با خود يا چيز ديگر غير از همسر و كنيزش كاري كند كه از او مني خارج شود؛ اگر چنين كرد به دستور حاكم شرع تعزير مي شود. در روايتي وارد شده حضرت اميرالمؤمنين عَلَيْهِ السَّلَام تازيانه بر دست كسي كه استمنا كرده بود زدند به حدي كه سرخ شد سپس او را از بيت المال زن دادند.
حد مشروب خواري
مسأله 2899 : هرگاه مسلمان بالغ و عاقل با اختيار و توجه شراب، يا عرق، يا آب جو، يا ساير مشروبات مست كننده را بخورد هر چند كم باشد؛ از طرف حاكم شرع به او هشتاد تازيانه مي زنند و اگر دو مرتبه مشروب بخورد و در هر مرتبه او را تازيانه بزنند در مرتبه سوم يا چهارم حدّش كشتن است و كافري كه در ذمه حكومت اسلاميست اگر علناً مشروب بخورد همين حكم را دارد.
مسأله 2900 : مشروب خوار اگر مرد باشد بدنش را منهاي عورتش برهنه مي كنند و در حال برهنگي بين دو شانه اش تازيانه بزنند به نحوي كه به صورت و عورتش تازيانه نخورد. ولي اگر زن باشد نبايد برهنه شود.
مسأله 2901 : مشروب خوردن به دو راه ثابت مي شود:
اول:
شهادت دو مرد عادل.
دوم:
دو مرتبه خودش اقرار كند.
مسأله 2902 : هرگاه مشروب خوار قبل از اين كه دو مرد عادل شهادت دهند توبه كند حد از او ساقط مي شود. ولي اگر بعد از اين كه دو مرد عادل شهادت بدهند توبه كند حد ساقط نمي شود.
حد دزدي
مسأله 2903 : هرگاه كسي با شرايطي كه در مسأله بعدي گفته مي شود دزدي كند؛ در دفعه اول به دستور حاكم شرع چهار انگشت دست راستش را از بيخ مي برند و كف دست و شصت او را باقي مي گذارند و در دفعه دوم پاي چپش را از وسط قدم مي برند و پاشنه پا را باقي مي گذارند؛ كه روي او بايستد و نماز بخواند و راه برود و در دفعه سوم او را حبس مي كنند تا بميرد و مخارجش را اگر ندارد از بيت المال مي دهند و اگر در زندان هم دزدي كرد او را مي كشند. در اين حكم فرقي بين مرد و زن، كافر و مسلمان و بنده و آزاد نيست.
مسأله 2904 : شرايط اجراء حد دزدي كه در مسأله قبل آمده يازده چيز است:
اول:
دزد بالغ باشد؛ پس غيربالغ اگر يك مرتبه يا دو مرتبه دزدي كند كاري با او ندارند ولي در مرتبه سوم تعزير مي شود.
دوم:
عاقل باشد.
سوم:
به اختيار خود دزدي كرده باشد.
چهارم:
مال دزدي حداقل يك چهارم دينار، يعني چهار نخود و نيم طلاي سكه دار، يا چيز ديگري به اين ارزش باشد.
پنجم:
او در مالي كه بر مي دارد شريك نباشد؛ پس اگر در مال مشتركي كه بين او و ديگري ست به مقدار حق خود يا كمتر از آن بردارد حد ندارد ولي تعزير مي شود.
ششم:
بداند مالي را كه بر مي دارد مال مردم است؛ پس اگر خيال كرده مال خود اوست حد جاري نمي شود هر چند ضامن است.
هفتم:
مال در جاي محفوظ و دربسته باشد و او حفاظت آنجا را از بين ببرد؛ مثل اين كه قفل را بشكند يا باز كند؛ يا ديوار را سوراخ يا خراب كند؛ يا از ديوار بالا
رود و مال را ببرد؛ پس اگر مال را در مثل حمام و مسجد و جاهاي عمومي يا جاهايي كه اجازه وارد شدن در آن داشته ببرد؛ يا ديگري در را باز كند يا ديوار را خراب كند و او مال را ببرد حد ندارد ولي او را تعزير مي كنند.
هشتم:
مخفيانه مال را ببرد؛ پس اگر ظالمي به زور علناً در را باز كند و مال را ببرد؛ يا به زور مال را از صاحبش بگيرد؛ يا از دست او بر بايد؛ يا مالي را كه به عنوان امانت نزد اوست تصرف كند و پس ندهد دست او را نمي برند هر چند ضامن است و تعزير مي شود.
نهم:
دزد پدر صاحب مال نباشد؛ پس دست پدر را براي دزدي مال فرزندش نمي برند ولي دست فرزند را براي دزدي مال پدر مي برند.
دهم:
دزد بنده صاحب مال نباشد؛ پس اگر بنده اي از مال مالكش دزدي كند دستش قطع نمي شود.
يازدهم:
اضطرار و ناچاري او را وادار به دزدي نكرده باشد.
؛ پس كسي كه مثلاً در زمان قحطي، مواد غذايي مورد نياز را بدزدد دست او را نمي برند.
مسأله 2905 : بر دزد واجب است چيزي را كه دزديده به مالكش برگرداند و اگر مالكش مرده به ورثه اش برساند و در صورتي كه آن چيز معيوب شده؛ يا قيمتش كم شده بايد خسارت آن را جبران كند و اگر آن چيز تلف شده اگر مانند آن باشد بايد مانند آن را بدهد و اگر مانند ندارد بايد قيمت آن را پرداخت كند.
مسأله 2906 : هرگاه صاحب مال پيش از آن كه كار دزد به حاكم شرع مراجعه شود او را ببخشد حد از او ساقط مي شود؛ ولي اگر بعد از آن كه به حاكم شرع مراجعه شود او را عفو كند حد ساقط نمي شود.
مسأله 2907 : هرگاه دزد قبل از اين كه دزديش ثابت شود توبه كند حد از او ساقط مي شود ولي اگر بعد از آن كه با بينه ثابت شده باشد توبه كند فايده ندارد.
مسأله 2908 : دزدي به دو راه ثابت مي شود:
اول:
شهادت دو مرد عادل، پس اگر يك مرد عادل و دو زن عادله، يا زن هاي عادله شهادت دهند فايده ندارد.
دوم:
اقرار خود دزد، بنا بر احتياط چنانچه مشهور فرموده اند دو مرتبه اقرار كند.
حد مُحارب
مسأله 2909 : كسي كه بالغ، عاقل و تواناست اگر با شمشير برهنه يا سلاح ديگري به منظور ترساندن مردم و اخلال در نظم اجتماعي يا ترور اشخاص و غارت اموال به آنها يورش ببرد مُحارب و مفسد في الارض است.
حكم محارب در قرآن مجيد و اخبار اينست كه او را بكشند؛ يا به دار بياويزند؛ يا دست راست و پاي چپ او را قطع كنند؛ يا از وطنش آواره و تبعيد نمايند. در اين حكم فرق نمي كند محارب و مفسد في الارض مرد باشد يا زن، در شب اين كارها را انجام دهد يا روز، در شهر و ديار باشد يا در صحرا و دريا. در اين كه حاكم شرع مخير است و مي تواند هر يك از اين كارها را در باره محارب انجام دهد؛ يا مثلاً كشتن و دار زدن را درباره كسي كه شخصي را كشته و قطع دست و پا را درباره كسي كه دزدي كرده و تبعيد را در موردي كه با شمشير و سلاح مردم را ترسانده؛ در روايات و كلمات فقها اختلاف است به كتاب هاي مفصل مراجعه شود.
احكام مرتد
مسأله 2910 : مرتد، يعني مسلماني كه در حال بلوغ و عقل با قصد و اختيار خود از اسلام خارج شود و بر دو قسم است:
اول:
مرتد فطري، مسلماني كه پدر و مادر او يا يكي از آنان مسلمان بوده و از اسلام خارج شده.
دوم:
مرتد ملي، مسلماني كه پدر و مادر او كافر بوده پس از گرايش به اسلام دوباره كافر شده.
مسأله 2911 : هرگاه مرتد فطري مرد باشد به محض كافر شدن زنش از او جدا مي شود و احتياج به طلاق ندارد و بايد عده وفات نگه دارد و پس از تمام شدن عده مي تواند شوهر كند و مالش هم به محض كافر شدن پس از پرداخت بدهي هاي او بين ورثه او تقسيم مي شود و كشتنش واجب است و هرگاه توبه كند و به اسلام برگردد توبه او بين خود و خدا درست است ولي به حسب ظاهر پذيرفته نيست؛ يعني اسلام او تأثيري در حفظ جان و برگشت زن و مال او ندارد. ولي به هر علتي اگر كشته نشد هرگاه مالي بعد از توبه به دست آورد مال خود اوست و حق ازدواج مجدد حتي با زن سابق خود را نيز دارد.
مسأله 2912 : مرتد ملي اگر مرد باشد اموالش به ملك او باقي مي ماند و به مجرد ارتداد كشته نمي شود بلكه تا سه روز از او مي خواهند توبه كند اگر توبه كرد آزاد مي شود و اگر توبه نكرد روز چهارم از طرف حاكم شرع به اعدام محكوم مي شود و اگر بين او و همسرش كه مسلمان است نزديكي واقع نشده؛ يا زن يائسه است ازدواج آنان فوراً باطل مي شود و اگر نزديكي واقع شده و زن هم يائسه نباشد تا تمام شدن عده كه عده طلاق است صبر مي كند در صورتي كه در اين مدت مرتد توبه كند ازدواج باقيست و اگر توبه نكرد حكم به جدايي آنان از همان زماني كه مرتد شده مي شود.
مسأله 2913 : هرگاه مرتد زن باشد گرچه مرتد فطري باشد؛ اموالش به ملك خودش باقي مي ماند و كشته نمي شود؛ بلكه حبس مي شود و در زندان به او سخت گيري مي كنند و در اوقات نمازها او را مي زنند تا توبه كند اگر توبه كرد آزاد مي شود و اگر توبه نكرد در زندان مي ماند تا بميرد. شوهرش اگر با او نزديكي نكرده باشد؛ يا يائسه باشد پس از آن كه كافر شد از شوهرش جدا مي شود و عده ندارد؛ ولي اگر شوهر با او نزديكي كرده باشد و يائسه هم نباشد از زماني كه مرتد شده تا تمام شدن عده اش صبر مي كند (عده او عده طلاق است) اگر در اين مدت توبه كرد ازدواج آنان باقيست و اگر توبه نكرد حكم مي شود به جدايي آنان از زماني كه كافر شده.
حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد
مسأله 2914 : هرگاه كسي ادعاي نبوت و پيغمبري كند؛ يا به پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم يا صديقه كبري عَلَيْهاالسَّلَام يا يكي از ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد بر هر كس كه بشنود و بتواند؛ جايز، بلكه واجب است او را بكشد در صورتي كه بر جان يا مال يا ناموس خود يا مسلمان ديگري نترسد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم