احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

[شرايط شكسته خواندن نماز]

[شرايط شكسته خواندن نماز]
اشاره
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شكسته به جا آورد؛ يعني دو ركعت بخواند.
شرط اول:
اشاره
آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد و فرسخ شرعي عبارت از سه ميل و هر ميل، چهار هزار ذراع متوسط و ذراع فاصله بين سر انگشتان دست و آرنج مرفق است.
ذراع معمولا برابر با عرض بيست و چهار انگشت متعارف است و در تطبيق آن به كيلومتر بايد علم، يا اطمينان حاصل شود؛ گرچه بعضي فقها پنج كيلومتر و نيم فرموده اند؛ ولي بعضي ديگر كمتر از آن مي دانند.
مسأله 1281 : كسي كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است؛ چنانچه رفتن او و همچنين برگشتنش كمتر از چهار فرسخ نباشد؛ بايد نماز را شكسته بخواند. بنا بر اين اگر رفتن او سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ، يا به عكس باشد؛ بايد نماز را تمام، يعني چهار ركعتي بخواند.
مسأله 1282 : اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد؛ اگر چه روزي كه مي رود همان روز يا شب آن برنگردد؛ بايد نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار كند.
مسأله 1283 : اگر سفر، مختصري از هشت فرسخ كمتر باشد؛ يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، تحقيق كردن لازم نيست؛ همين كه شك دارد؛ نماز را تمام بخواند؛ مگر اينكه به راحتي بتواند بفهمد.
مسأله 1284 : اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است؛ به گفته او ثابت نمي شود؛ بايد نماز را تمام و روزه را بگيرد.
مسأله 1285 : كسي كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است؛ اگر نماز را شكسته بخواند بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده؛ بايد آن را چهار ركعتي به جا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1286 : كسي كه قصد سفر به جايي دارد و يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست؛ يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده؛ بايد نماز را شكسته بخواند؛ اگر چه كمي از راه باقي باشد و اگر تمام خوانده دوباره شكسته به جا آورد.
مسأله 1287 : اگر بين دو محلي كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است؛ چند مرتبه رفت و آمد كند؛ اگر چه روي هم رفته هشت فرسخ شود؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288 : اگر محلي دو راه داشته باشد؛ يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد؛ چنانچه انسان از راهي كه هشت فرسخ است به آنجا برود؛ بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهي كه هشت فرسخ نيست برود؛ بايد تمام بخواند.
مسأله 1289 : اگر شهر ديوار دارد؛ بايد ابتداي هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند و اگر ديوار ندارد؛ بايد از خانه هاي آخر شهر حساب نمايد و در اين جهت فرقي بين شهرهاي بزرگ و كوچك نيست؛ مگر اينكه شهر به حدي بزرگ باشد كه محلات آن از يكديگر دور و جدا باشد؛ به نحوي كه اگر شخص از يك محله به محله ديگر برود؛ عنوان مسافر بر او صدق كند؛ در اين صورت آخر محله را حساب نمايد.
شرط دوم:
اشاره
آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد؛ يا قصد جايي را داشته باشد كه هشت فرسخ است.
پس اگر به جايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايي برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود؛ چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته؛ بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود؛ يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ ديگر به وطنش، يا محلي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند برگردد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1290 : كسي كه نمي داند سفرش چند فرسخ است؛ مثلاً براي پيدا كردن گمشده اي مسافرت مي كند و نمي داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند؛ بايد نماز را تمام بخواند. ولي در برگشتن چنانچه تا وطنش، يا جايي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ يا بيشتر باشد؛ بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1291 : مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود. پس كسي كه از شهر بيرون مي رود و مثلاً قصدش اينست كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخي برود؛ چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مي كند؛ بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد؛ بايد تمام بخواند.
مسأله 1292 : كسي كه قصد هشت فرسخ دارد؛ اگر چه در هر روز مقدار كمي راه برود؛ وقتي به جايي برسد كه ساختمان شهر را نبيند و اذان آن را نشنود؛ يا يكي از اين دو، در صورتي كه نداند كه ديگري حاصل نشده؛ بايد نماز را شكسته بخواند. مراد ساختمان كم ارتفاع است كه در صدر اسلام بوده؛ نه ساختمان عصر ما، ولي اگر در هر روز مقدار خيلي كمي راه برود كه نگويند مسافر است؛ بايد نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه شكسته هم بخواند.
مسأله 1293 : كسي كه در سفر تابع ديگري است؛ مانند نوكري كه با آقاي خود مسافرت مي كند؛ يا متهمي كه به اضطرار با مأمور مسافرت مي كند؛ چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند و اگر نداند؛ نماز را تمام به جا آورد و پرسيدن لازم نيست.
مسأله 1294 : كسي كه در سفر تابع ديگري است؛ اگر بداند؛ يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي شود و سفر نمي كند؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295 : كسي كه در سفر تابع ديگري است؛ اگر شك دارد كه پيشاز رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي شود يا نه، بايد نماز را شكسته بخواند؛ مگر اينكه اطمينان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ جدا مي شود؛ در اين صورت نماز را تمام بخواند.
شرط سوم:
اشاره
آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد. پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود؛ نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 : اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود؛ چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند؛ يا بعد از ده روز برگردد؛ يا در برگشتن و ماندن مردد باشد؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 : اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد قبل از ده روز برگردد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1298 : اگر براي رفتن به محلي كه هشت فرسخ باشد حركت كند و بعد از رفتن مقداري از راه بخواهد جاي ديگري برود؛ چنانچه از محل اولي كه حركت كرده تا جايي كه مي خواهد برود هشت فرسخ باشد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1299 : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد؛ در صورتي كه چهار فرسخ رفته باشد؛ مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعي كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود؛ بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند. ولي اگر قبل از چهار فرسخ مردد شود؛ در حال تردد نمازش تمام است.
مسأله 1300 : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد؛ در صورتي كه چهار فرسخ رفته باشد؛ مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعي كه مردد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود يا چهار فرسخ برود؛ تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند. ولي اگر قبل از رسيدن به چهار فرسخ مردد شود؛ نماز را بايد تمام بخواند گرچه چهار فرسخ برود.
مسأله 1301 : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعي كه مردد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود؛ چنانچه باقي مانده آن، چهار فرسخ يا بيشتر باشد؛ در صورتي كه مسافتي كه قبل از ترديد رفته چهار فرسخ بوده؛ نمازش شكسته است؛ چه در آن روز برگردد يا نه.
شرط چهارم:
اشاره
آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد؛ يا ده روز يا بيشتر، در جايي بماند. پس كسي كه مي خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد؛ يا ده روز در محلي بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302 : كسي كه نمي داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مي گذرد يا نه، يا ده روز مي ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303 : كسي كه مي خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد؛ يا ده روز در محلي بماند و نيز كسي كه مردد است كه از وطنش بگذرد؛ يا ده روز در محلي بماند؛ اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود؛ بازهم بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر باقي مانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد؛ در صورتي كه برگشتن چهار فرسخ باشد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط پنجم:
اشاره
آنكه براي كار حرام سفر نكند و اگر براي كار حرامي مانند دزدي سفر كند؛ بايد نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد؛ مثل آنكه براي او ضرري كه اقدام بر آن شرعاً حرام است؛ داشته باشد.
ولي در صورتي كه ضرر جزئي، مثلاً تب يكي دو روزه و مانند آن، مخصوصاً در صورتي كه منافع زياد بر آن سفر مترتب باشد؛ دليل براي حرمت آن سفر نيست و همچنين است سفر زن بدون اجازه شوهر، در صورتي كه صدق نُشُوزْ بر آن سفر شود و منافي حق زوج باشد.
پس اگر زوج در سفر، يا غايب است و دسترسي به او نيست؛ اگر زن با تحفظ بر تمام جهات مقرره شرعيه، به زيارت امام معصوم عَلَيْهِ السَّلَام يا پدر و مادر برود؛ معلوم نيست حرام باشد و همچنين سفر فرزند با نهي پدر و مادر در جايي كه اطاعت آنان واجب باشد و آن جاييست كه نهي آنان غرض شرعي يا عقلايي داشته باشد؛ چه براي منفعت به فرزند، يا براي مصلحت و منفعت راجع به خودشان باشد؛ در اين موارد
اطاعت پدر و مادر واجب است خصوصاً اگر در ترك اطاعت اذيت شوند؛ يا خداي ناكرده باعث عاق آنان شود. ولي در صورتي كه نهي پدر و مادر به جهت غرض شرعي و عقلايي نباشد؛ بعيد نيست اطاعت فرزند واجب نباشد.
به هر حال اگر سفر واجب باشد؛ مثل سفر حج واجب، زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهي پدر و مادر، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1304 : سفري كه واجب نيست؛ اگر سبب اذيت پدر و مادر باشد؛ حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
مسأله 1305 : كسي كه سفر او حرام نيست و براي كار حرام هم سفر نمي كند؛ اگر چه در سفر معصيتي انجام دهد؛ مثلاً غيبت كند يا آزاري به مؤمنين برساند؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1306 : اگر براي آنكه كار واجبي را ترك كند؛ مسافرت نمايد؛ نمازش تمام است.
پس كسي كه بدهكار است اگر بتواند بدهي خود را بدهد و طلب كار هم مطالبه كند؛ چنانچه در سفر نتواند بدهي خود را بدهد و براي فرار از دادن قرض مسافرت نمايد؛ بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر براي ترك واجب مسافرت نكند؛ بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط لازم آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1307 : اگر سفر او حرام نباشد؛ ولي حيوان سواري يا مَركب ديگري كه سوار است غصبي باشد؛ يا در زمين غصبي مسافرت كند؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1308 : كسي كه با ظالم مسافرت مي كند؛ اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك و تقويت ظالم در ظلمش باشد؛ بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد؛ يا مثلاً براي نجات دادن مظلومي با او مسافرت كند؛ نمازش شكسته است.
مسأله 1309 : اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند؛ حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1310 : اگر براي لهو و خوش گذراني به شكار رود؛ در حال رفتن به شكار، نمازش تمام است؛ ولي در حال برگشتن از شكار در صورتي كه مسافت هشت فرسخ باشد؛ نماز شكسته است و چنانچه براي تهيه معاش خود، يا عيال و مهمانش به شكار رود؛ نماز شكسته و روزه را بايد بگيرد و اگر براي كسب و زياد كردن مال برود؛ بايد نماز را شكسته و روزه را بگيرد.
ولي چون جمعي از قدما در اين مسأله فرموده اند:
بايد نماز را تمام بخواند؛ احتياطاً تمام هم بخواند.
مسأله 1311 : كسي كه براي معصيت سفر كرده؛ موقعي كه از سفر بر مي گردد اگر توبه كرده بايد نماز را شكسته بخواند؛ در صورتي كه راه برگشت به مقدار هشت فرسخ باشد و اگر توبه نكرده در صورتي كه برگشتن جزء آن سفر حساب شود؛ بايد تمام بخواند. ولي اگر سفر جداگانه حساب شود نمازش شكسته است؛ در صورتي كه مسافت برگشتن به تنهايي هشت فرسخ باشد؛ مگر اينكه در برگشت هم قصد معصيت داشته باشد؛ در اين صورت نمازش تمام است.
مسأله 1312 : كسي كه سفر او سفر معصيت است؛ اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد؛ چنانچه باقي مانده راه هشت فرسخ باشد؛ يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و قبل از ده روز برگردد؛ نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1313 : كسي كه براي معصيت سفر نكرده؛ اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براي معصيت برود؛ بايد نماز را تمام بخواند. ولي نمازهايي را كه شكسته خوانده صحيح است؛ مگر اينكه مقداري كه گذشته به حد مسافت نبوده؛ در اين صورت احتياط واجب آن است كه آن نمازها را تمام اعاده كند.
شرط ششم:
اشاره
آنكه از صحرانشين هايي نباشد كه در بيابان ها گردش مي كنند و هر جا آب و خوراك براي خود و حشمشان پيدا كنند مي مانند و بعد از چندي به جاي ديگر مي روند يعني خانه بدوش نباشد صحرانشين ها در اين مسافرت ها بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314 : اگر يكي از صحرانشين ها براي پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند؛ چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد؛ در صورتي كه با لوازم زندگي حركت كرده باشد؛ نمازش تمام است؛ ولي اگر بدون لوازم، فقط به منظور تعيين محل سكونت خود و احشام خود باشد؛ نمازش شكسته است.
مسأله 1315 : اگر صحرانشين براي زيارت، يا حج، يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند؛ در صورتي كه با لوازم زندگيش كه هميشه همراهش بوده نباشد؛ بايد نماز را شكسته بخواند. ولي اگر سفر زيارت و حج و تجارت ادامه همان خانه بدوشي باشد؛ بايد نماز را تمام بخواند.
شرط هفتم:
اشاره
آنكه شغل او مسافرت نباشد؛ بنا بر اين ساربان، راننده، خلبان، كاپيتان كشتي و مانند اينها اگر چه در سفر معمولي خود كه شغل اوست براي بردن اثاثيه خود سفر كند؛ در غير سفر اول، بايد نماز را تمام بخواند؛ بلكه در سفر اول هم اگر سفر طولاني باشد؛ يا به نحوي باشد كه بگويند شغلش مسافرت است؛ بايد نمازشان را تمام بخوانند و ملحق مي شود به كسي كه شغل او سفر است؛ كسي كه سفر مقدمه شغلش باشد؛ به اينكه در محلي اقامت دارد و محل كارش جاي ديگري ست و هر روز، يا يك روز در ميان، مثلاً براي تدريس يا تجارت به آنجا سفر كرده و بر مي گردد.
مسأله 1316 : كسي كه شغلش مسافرت است؛ يا سفر مقدمه شغلش باشد؛ اگر براي كار ديگري مثلاً براي زيارت يا حج مسافرت كند؛ بايد نماز را شكسته بخواند. ولي اگر مثلاً راننده، اتومبيل خود را براي زيارت كرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت كند؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1317 : حمله دار يعني كسي كه براي رساندن حاجي ها به مكه مسافرت مي كند چنانچه شغلش مسافرت باشد؛ بايد نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد؛ بايد شكسته بخواند؛ مخصوصاً در صورتي كه مدت سفر او كم باشد.
مانند اين زمان كه سفر حج پيش از چند هفته نيست.
مسأله 1318 : كسي كه شغل او حمله داريست و حاجي ها را از راه دور به مكه مي برد؛ چنانچه تمام سال، يا قسمت عمده سال را در راه باشد؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1319 : كسي كه در مقداري از سال شغلش مسافرت است؛ مثل شوفري كه فقط در تابستان يا زمستان مسافركشي مي كند؛ بايد در سفري كه مشغول به كارش هست؛ نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه شكسته هم بخواند.
مسأله 1320 : راننده و دوره گردي كه در دو سه فرسخي شهر رفت و آمد مي كند؛ چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخي برود؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1321 : كسي كه شغلش مسافرت است؛ يا مسافرت مقدمه شغلش باشد؛ اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند؛ چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد؛ چه بدون قصد بماند؛ بايد در سفر اولي كه بعد از ده روز مي رود نماز را شكسته بخواند. در روايت ابن سنان آمده اگر پنج روز در منزل خود بماند؛ نماز ظهر و عصر را هم شكسته و هم تمام بخواند. ولي نماز عشا را تمام و روزه هم بگيرد.
گرچه كمتر طبق آن فتوي داده شده ولي مناسب است مراعات آن.
مسأله 1322 : كسي كه شغلش مسافرت است؛ يا مسافرت مقدمه شغلش باشد؛ اگر در غيروطن خود ده روز بماند؛ چنانچه از اول قصد ماندن ده روز را داشته؛ در سفر اولي كه بعد از ده روز مي رود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته؛ در سفر اول تمام بخواند. احتياط لازم آن است كه شكسته هم بخواند.
مسأله 1323 : كسي كه شغلش مسافرت است؛ يا مسافرت مقدمه شغلش باشد؛ اگر شك كند كه در وطن خود يا جاي ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324 : كسي كه در شهرها سياحت مي كند و براي خود وطني اختيار نكرده؛ بايد نماز را تمام بخواند. احتياط مستحب آن است كه شكسته هم بخواند.
مسأله 1325 : كسي كه شغلش مسافرت نيست؛ اگر مثلاً در شهري يا در دهي جنسي دارد كه براي حمل آن اتفاقاً مسافرت هاي پي در پي مي كند؛ بايد نماز را شكسته بخواند. ولي اگر به حدي رفت و آمد كند كه عرفاً اين كار شغلش به حساب آيد؛ در اين صورت نماز را تمام بخواند.
مسأله 1326 : كسي كه از وطنش صرف نظر كرده و مي خواهد وطن ديگري براي خود اختيار كند؛ اگر شغلش مسافرت نباشد؛ بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.
شرط هشتم:
اشاره
آنكه به حد ترخص برسد و معني حد ترخص در مسأله (1292) گذشت. اعتبار حد ترخص در غيروطن و جايي كه قصد كرده ده روز بماند روشن نيست. احتياط لازم آن است كه نماز را بعد از حد ترخص شكسته بخواند و اگر بخواهد قبل از رسيدن به حد ترخص نماز بخواند؛ نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1327 : كسي كه به سفر مي رود اگر به جايي برسد كه اذان را نشنود ولي ديوار شهر را ببيند؛ يا ديوارها را نبيند و صداي اذان را بشنود؛ چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند؛ بنا بر احتياط واجب نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله 1328 : مسافري كه به وطنش بر مي گردد؛ وقتي ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود؛ بايد نماز را تمام بخواند. گذشت اعتبارحد ترخص در جايي كه قصد ماندن ده روز را دارد روشن نيست. اگر بخواهد در حد ترخص نماز بخواند؛ احتياط واجب آن است كه نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله 1329 : هرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود؛ يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند؛ كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند؛ وقتي به اندازه اي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود؛ ديوارش از آنجا ديده نمي شد؛ بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستي و بلندي خانه ها بيشتر از معمول باشد؛ بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1330 : اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد؛ وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمي شد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1331 : اگر به قدري دور شود كه نداند صدايي را كه مي شنود؛ صداي اذان است يا صداي ديگر، احتياط لازم آن است كه در آن مكان هم تمام بخواند؛ هم شكسته. احتياط آن است كه نماز را تأخير بيندازد تا برسد به جايي كه چنين صدايي شنيده نشود. ولي اگر بفهمد اذان مي گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد؛ بايد تمام بخواند.
مسأله 1332 : اگر به قدري دور شود كه اذان خانه ها را نشنود؛ ولي اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويند بشنود؛ نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1333 : اگر به جايي برسد كه اذان شهر كه معمولا در جاي بلند مي گويند نشنود؛ ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند به طوري كه خارج از متعارف باشد بشنود؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1334 : اگر چشم، يا گوش او، يا صداي اذان، غير معمولي باشد؛ در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداي اذان معمولي را نشنود.
مسأله 1335 : اگر موقعي كه سفر مي رود شك كند كه به حد ترخص يعني جايي كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند. ولي شخصي كه از يك محل به مسافرت مي رود و بر مي گردد؛ چنانچه در هر دو موقع نماز را در آنجايي كه شك دارد خواهد خواند؛ احتياط لازم آن است كه هم تمام بخواند و هم شكسته، بنا بر اين اگر در رفتن نماز را تمام خوانده؛ اگر وقت باقيست شكسته هم بخواند و اگر وقت گذشته قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1336 : مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مي كند؛ وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1337 : مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده تا وقتي كه در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود؛ يا چهار فرسخ برود و برگردد؛ وقتي به حد ترخص برسد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1338 : محلي را كه انسان براي اقامت و زندگي اختيار كرده وطن او است؛ گرچه قصد ماندن دائم در آن محل را نداشته باشد.
ولي اگر ماندنشان را محدود به زمان، گرچه طولاني، بكند؛ وطن او نمي شود. خلاصه همين كه شخص بخواهد در محلي اقامت و زندگي كند و آن را محدود به مدتي نكند؛ وطن او حساب مي شود؛ گرچه نيت ماندن دائم را نداشته باشد.
به هر حال به ماندن در محلي ولو چند سال، گرچه وطن او حساب نمي شود؛ ولي آثار و احكام وطن بر آن مترتب است.
همين كه به كسي كه در محلي زندگي مي كند مسافر نگويند؛ مادامي كه در آن محل مي باشد نماز را بايد تمام و روزه را بايد بگيرد.
مسأله 1339 : كسي كه قصد كرده در محلي كه وطن اصليش نيست مدتي بماند؛ در صورتي كه از ماندن در آنجا منصرف شود؛ آثار وطن بر او مترتب نيست؛ هر وقت به آنجا برود بايد به احكام مسافر عمل كند.
مسأله 1340 : جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده؛ كه اگر مسافرتي برايش پيش بيايد دوباره به همانجا بر مي گردد؛ اگر چه قصد ماندن هميشگي را در آنجا نداشته باشد؛ در حكم وطن است.
مسأله 1341 : كسي كه در دو محل يا بيشتر زندگي مي كند؛ مثلاً شش ماه در شهري و شش ماه يا كمتر در شهر ديگري مي ماند و بناي زندگي هميشگي دارد؛ همه آنها وطن او حساب مي شود.
مسأله 1342 : محلي را كه صرف نظر كرده از ماندن در آن، احكام وطن بر او جاري نيست؛ چه در آنجا ملك داشته باشد يا نه و چه در آنجا شش ماه ولو پي در پي مانده باشد يا نه، هر وقت در مسافرت به آنجا مي رسد؛ اگر قصد ماندن ده روز نداشته باشد؛ نمازش شكسته است.
مسأله 1343 : اگر به جايي برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده؛ نبايد نماز را تمام بخواند؛ اگر چه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد؛ مگر اينكه بخواهد براي هميشه بي جا و سكني باشد و جايي را براي ماندن در آن انتخاب نكند؛ اين شخص به حكم خانه بدوش است و گذشت كه بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1344 : مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سرهم در محلي بماند؛ يا مي داند كه بدون اختيار ده روز در محلي مي ماند؛ در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند؛ لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد؛ همين كه قصد كند از اول آفتاب روز اول تا غروب روز دهم بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند و احتياط مراعات مغرب و زايل شدن سرخي از طرف شرق است و همچنين است اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه در اين صورت شكسته هم بخواند.
مسأله 1346 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند؛ در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند. ميزان در تشخيص يك جا بودن و تعدد آن، عرف است؛ بنا بر اين اگر بنا دارد در يك شهر در محلات آن حركت كند نمازش تمام است؛ گرچه آن شهر بزرگ باشد مگر اينكه محلات آن شهر به نحوي از يكديگر دور و جدا باشند كه حركت شخص از محلي به محل ديگر در عرف مسافرت حساب شود؛ در اين صورت نمازش شكسته است.
مسأله 1347 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند؛ قصد بيرون رفتن به اطراف و توابع آن مانند باغات و مزارع آن ضرر به اقامت در آن محل نمي رساند؛ بايد نماز را تمام بخواند؛ بلكه اگر قصد بيرون رفتن به اطراف و توابع كه كمتر از مسافت شرعيست داشته باشد؛ ضرر به اقامت نمي رساند؛ در صورتي كه رفت و برگشت به اندازه اي نباشد كه در نظر عرف با قصد اقامت در محل منافات داشته باشد.
ولي اگر قصد داشته باشد كه در آن روز برنگردد؛ نمازش شكسته است؛ مگر اينكه آن روز را از ده روز حساب نكند و در محل ده روز كامل بماند؛ در اين صورت نماز را تمام بخواند.
مسأله 1348 : مسافري كه تصميم ندارد ده روز در محلي بماند؛ مثلاً قصدش اينست كه اگر رفيقش بيايد؛ يا منزل خوبي پيدا كند؛ ده روز بماند؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1349 : كسي كه تصميم دارد ده روز در محلي بماند؛ اگر چه احتمال دهد كه براي ماندن او مانعي برسد؛ بايد نماز را تمام بخواند؛ در صورتي كه احتمالش نزد عقلا مورد اعتنا نباشد.
ولي اگر احتمالش عقلايي باشد؛ به قصد اقامت ضرر مي رساند؛ نمازش شكسته است.
مسأله 1350 : اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند تا آخر ماه در جايي بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر نداند تا آخر ماه چند روز مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند؛ بايد نماز را شكسته بخواند؛ در صورتي كه ترديد در اين باشد كه اگر ماه تمام است ده روز بماند و اگر ناقص است نه روز بماند. ولي اگر ترديد در اين نباشد؛ مثلاً بداند آخر ماه شنبه است و قصد ماندن تا آن روز را داشته باشد؛ ولي نداند روز اولي كه قصد ماندن كرده پنج شنبه بوده يا جمعه، بعد معلوم شود پنج شنبه بوده؛ در اين صورت نمازش تمام است.
مسأله 1351 : اگر مسافري كه قصد كند ده روز در محلي بماند؛ چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود؛ يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود؛ بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف، يا مردد شود؛ تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود؛ چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد؛ روزه اش صحيح است و تا وقتي در آنجا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد؛ روزه آن روزش صحيح است.
صحيح بودن روزه اش از صحيح بودن روزه كسي كه بعد از ظهر مسافرت مي كند به خوبي روشن است؛ ولي نمازهاي خود را بايد شكسته بخواند و روزهاي بعد هم نمي تواند روزه بگيرد.
مسأله 1353 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد يك نماز چهار ركعتي خوانده يا نه، بايد نمازهاي خود را شكسته بخواند؛ مگر اينكه شك بعد از گذشتن وقت حاصل شود؛ در اين صورت بعيد نيست نمازها را تمام بخواند و احتياط جمع بين شكسته و تمام است.
مسأله 1354 : اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند؛ بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
مسأله 1355 : مسافري كه قصد دارد ده روز در محلي بماند؛ اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصدش برگردد؛ چنانچه مشغول ركعت سوم نشده؛ بايد نماز را دو ركعتي تمام نمايد و بقيه نمازهاي خود را شكسته بخواند و همچنين است اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته؛ بايد بنشيند و نمازش را دو ركعتي با تشهد و سلام تمام كند و دو سجده سهو براي ايستادن بي جا انجام دهد و تا هنگامي كه در آنجاست نمازها را شكسته بخواند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته؛ نمازش با اين زيادتي قهري ركوع باطل شده؛ بايد نماز را دوباره شكسته بخواند و تا هنگامي كه در آنجاست بايد نمازها را شكسته بخواند.
مسأله 1356 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند؛ تا وقتي كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1357 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ بايد روزه واجب را بگيرد و مي تواند روزه مستحبي را هم به جا آورد و نافله ظهر و عصر را بخواند. نافله عشا (وتيره) را در سفر گرچه قصد ماندن ده روز را نداشته باشد مي تواند بخواند. مسافري كه قصد ماندن ده روز را ندارد مي تواند نماز جمعه بخواند؛ ولي نمي تواند امام جماعت شود؛ مگر اينكه قصد ماندن ده روز را داشته باشد.
مسأله 1358 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي، يا بعد از آنكه ده روز در آنجا مانده؛ گرچه نماز چهار ركعتي نخوانده باشد؛ به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاي اول خود ده روز بماند؛ از وقتي كه مي رود تا بر مي گردد و بعد از برگشتن؛ بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر نخواهد بعد از برگشتن ده روز بماند بايد در رفتن و در مدتي كه در آنجا مي ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه به آن محل برگشت؛ نمازش را تمام بخواند؛ مگر اينكه آن محل را در برگشت يكي از منازل خود قرار دهد؛ در صورتي كه قصد مسافت شرعي را داشته باشد در برگشت به آن محل نمازش شكسته است و اگر قصد هشت فرسخ نداشته باشد نمازش تمام است.
مسأله 1359 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند؛ بايد در رفتن و در محلي كه قصد ماندن ده روز دارد؛ نمازهاي خود را تمام بخواند. ولي اگر جايي كه مي خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد؛ بايد موقع رفتن نمازهاي خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرده نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1360 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود؛ چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلي از برگشتن به آنجا غافل باشد؛ يا بخواهد برگردد ولي مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد؛ بايد وقتي كه مي رود تا بر مي گردد و بعد از برگشتن؛ نمازهاي خود را تمام بخواند و احتياط واجب آن است كه نماز شكسته هم بخواند.
مسأله 1361 : اگر به خيال اينكه رفقايش مي خواهند ده روز در محلي بمانند؛ قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند؛ اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود؛ تا مدتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند؛ در صورتي كه قصد رفقا داعي بر قصدش باشد.
ولي اگر قصدش وابسته به قصد آنان باشد به نحوي كه اگر رفقا قصد ماندن ده روز را داشته باشند قصد داشته؛ در اين صورت نمازش شكسته است.
مسأله 1362 : اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد؛ بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آنجا بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد شود بين ماندن در آنجا و ادامه سفر، از وقتي كه مردد مي شود بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر مردد شود بين ادامه سفر و برگشتن به محل خود، اگر به مقدار چهار فرسخ رفته؛ بايد شكسته بخواند و اگر كمتر از چهار فرسخ باشد تمام بخواند.
مسأله 1363 : مسافري كه مي خواهد نه روز يا كمتر در محلي بماند؛ اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر در آنجا ماند؛ بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند و همين طور تا سي روز، روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 : مسافري كه سي روز مردد بوده؛ در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يك جا بماند. پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند؛ بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم