احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

[واجبات و مستحبات نماز]

[واجبات و مستحبات نماز]
واجبات نماز
اشاره
واجبات نماز يازده چيز است:
اول:
نيت.
دوم:
قيام، يعني ايستادن.
سوم:
تكبيرة الاحرام، يعني گفتن: اَللهُ اَكبَرُ در اول نماز.
چهارم:
ركوع.
پنجم:
سجود.
ششم:
قرائت.
هفتم:
ذكر.
هشتم:
تشهد.
نهم:
سلام.
دهم:
ترتيب.
يازدهم:
موالات، يعني پي در پي بودن اجزاء نماز.
اركان نماز
اشاره
مسأله 951 : بعضي از واجبات نماز ركن است؛ يعني اگر انسان آن را به جا نياورد؛ يا در نماز اضافه كند؛ عمداً باشد يا اشتباهاً، نماز باطل مي شود. ولي در بعضي واجبات ركني كه ذكر مي شود زيادي در آن تصور نمي شود؛ چنانچه اگر نيت را داعي بر عمل بدانيم؛ نه گذراندن از قلب و چنانچه زيادي قيام ركني، به تنهايي بدون زيادي ركوع و تكبيرة الاحرام ممكن نيست و چنانچه خواهد آمد باطل شدن نماز به زياد شدن تكبيرة الاحرام اشتباهاً، محل اشكال است و بعضي ديگر ركن نيست؛ يعني اگر عمداً كم يا زياد شود باطل مي شود و چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد نماز باطل نمي شود. ولي تصوير زيادي عمدي در ترتيب و موالات ممكن نيست و در بعضي موارد؛ چنانچه مي آيد؛ اخلال به ترتيب و موالات اشتباهاً نماز را باطل مي كند.
اركان نماز پنج چيز است:
اول:
نيت.
دوم:
تكبيرة الاحرام.
سوم:
قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع، يعني ايستادن پيش از ركوع.
چهارم:
ركوع.
پنجم:
دو سجده در صورتي كه از يك ركعت نماز باشد و اگر از دو ركعت باشد زياد شدن يا كم شدنشان اشتباهاً نماز را باطل نمي كند
نيت
مسأله 952 : انسان بايد نماز را به نيت قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند؛ يا مثلاً به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مي خوانم قربة الي الله، بلكه در نماز احتياط نبايد به زبان بگويد بلكه همين كه توجه داشته باشد اگر از او سؤال شود:
چه مي كني؟
بگويد:
براي خدا نماز مي خوانم؛ كفايت مي كند.
مسأله 953 : اگر در نماز ظهر، يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مي خوانم و معين نكند ظهر است يا عصر، نمازش درست نيست. ولي اگر اجمالا نيت داشته باشد؛ مثلاً در نماز ظهر و عصر بگويد نماز اولي كه بر من واجب است؛ كفايت مي كند و نيز كسي كه مثلاً قضاي نماز ظهر بر او واجب است؛ اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضا، يا نماز ظهر بخواند؛ بايد نمازي را كه مي خواند در نيت معين كند.
مسأله 954 : انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقي باشد؛ پس اگر در بين نماز به طوري غافل شود كه اگر بپرسند:
چه مي كني؟
نداند چه بگويد؛ نمازش درست نيست.
مسأله 955 : انسان بايد فقط براي انجام دادن امر خداوند عالم نماز بخواند پس كسي كه ريا كند يعني براي نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش درست نيست؛ خواه فقط براي مردم باشد؛ يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسأله 956 : اگر قسمتي از نماز را هم براي غير خدا، يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد؛ نمازش درست نيست؛ چه آن قسمت واجب باشد مثل حمد و سوره و چه مستحب باشد مانند قنوت، بلكه اگر تمام نماز را براي خدا به جا آورد؛ ولي براي نشان دادن به مردم در جاي مخصوص مثل مسجد، يا در وقت مخصوص مثل اول وقت، يا به طرز مخصوص مثلاً با جماعت، بخواند؛ نمازش درست نيست.
تكبيرة الاحرام
مسأله 957 : گفتن اَللهُ اَكبَرُ، در اول نماز واجب و ركن است؛ ولي اگر اشتباهاً زياد شود؛ نمازش باطل نمي شود و بايد حروف اَلله و حروف اَكبَر و دو كلمه اَللهُ اَكبَرُ را پشت سرهم بگويد و نيز بايد اين دو كلمه به عربي صحيح گفته شود و اگر به عربي غلط بگويد؛ يا مثلاً ترجمه آن را به فارسي بگويد؛ صحيح نيست.
مسأله 958 : اگر نيت را به لفظ بگويد؛ احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام را به او نچسباند و اگر بخواهد اقامه يا دعايي كه قبل از تكبيرة الاحرام مي خواند به او بچسباند مانعي ندارد.
مسأله 959 : اگر وصل به سكون جايز نباشد و انسان بخواهد اَللهُ اَكبَرُ را به چيزي كه بعد از آن مي خواند؛ مثلاً به بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ بچسباند؛ بايد (ر) اكبر را پيش (ُ) دهد. ولي خواهيم گفت وصل به سكون مانعي ندارد؛ بنا بر اين لازم نيست پيش (ُ) دهد.
مسأله 960 : موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالي كه بدنش حركت دارد تكبيرة الاحرام را بگويد؛ نمازش باطل است و اگر سهواً حركت داشته باشد به آن تكبير اكتفا نكند.
احتياط آن است كه يا نماز را تمام كند و دوباره نماز را بخواند؛ يا اينكه ابتدا عملي كه نماز را باطل مي كند به جا آورد سپس تكبيرة الاحرام بگويد.
مسأله 961 : تكبيرة الاحرام، حمد، سوره، ذكر و دعا را بايد طوري بخواند كه خودش بشنود؛ يا كسي كه گوشش نزديك دهانش باشد بشنود؛ گرچه خودش نشنود اگر فرضي داشته باشد و اگر به واسطه سنگيني، يا كري گوش، يا سرو صداي زياد نمي شنود؛ بايد طوري بگويد كه اگر مانعي نباشد بشنود.
مسأله 962 : كسي كه لال است يا زبان او مرضي دارد كه نمي تواند اَللهُ اَكبَرُ را درست بگويد؛ بايد به هر طوري كه مي تواند بگويد و اگر هيچ نمي تواند؛ اگر اين حالت بر او عارض شده بايد در قلب خود بگذراند و براي تكبير اشاره كند و زبانش را هم اگر مي تواند حركت دهد. چون اين كار براي لال مادرزاد ميسور نيست؛ بايد لال، زبان و دو لبش را مانند كسي كه زبان دارد حركت دهد. به هر حال چنانچه در خبر است با انگشت بايد اشاره داشته باشد.
مسأله 963 : مستحب است پيش از تكبيرة الاحرام بگويد:
يا مُحْسِنُ قَدْ اَتاك الْمُسئُ وَ قَدْ اَمَرْتَ الْمحُْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسئِ اَنْتَ الْمحُْسِنُ وَ اَنَا الْمُسئُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما تَعْلَمُ مِنّي يعني:
اي خدايي كه به بندگان احسان مي كني؛ بنده گنه كار به در خانه تو آمده و تو امر كرده اي كه نيكوكار از گناهكار بگذرد. تو نيكوكاري و من گناهكار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدي هايي كه مي داني از من سرزده بگذر.
مسأله 964 : مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاي بين نماز، دستها را تا مقابل گوش ها، يا برابر صورت، يا زير گلو بالا ببرد. چون تخيير بين اقل و اكثر درست نيست؛ اگر دستها را به اندازه اي بلند كند كه انگشت سبابه به نرمي گوش برسد؛ ظاهراً هر سه تحقق پيدا مي كند.
مسأله 965 : اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزي شده؛ به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزي نخوانده بايد تكبير را بگويد.
مسأله 966 : اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، چه مشغول خواندن چيزي شده باشد يا نه، به شك خود اعتنا نكند و به هم زدن نماز در صورتي كه چيزي نخوانده؛ خلاف احتياط است.
احتياط مستحب در اين صورت آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
قيام (ايستادن)
[احكام]
مسأله 967 : قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مي گويند؛ ركن است؛ ولي قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع، ركن نيست و اگر كسي آن را از روي فراموشي ترك كند نمازش صحيح است.
مسأله 968 : واجب است پيش از گفتن تكبيرة الاحرام و بعد از آن، مقداري بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير گفته است.
مسأله 969 : اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده؛ بايد بايستد و به ركوع رود و اگر بدون اينكه بايستد به حال خميدگي به ركوع برگردد؛ چون قيام متصل به ركوع را به جا نياورده نماز او باطل است.
مسأله 970 : در حال گفتن تكبيرة الاحرام و خواندن قرائت و ساير ذكرهاي وارده و قيام متصل به ركوع، نبايد بدن را حركت دهد و به طرفي خم شود و به جايي تكيه كند؛ ولي اگر از روي ناچاري باشد؛ يا چيزي نمي خواند؛ يا در حال خم شدن براي ركوع پاها را حركت دهد؛ اشكال ندارد.
مسأله 971 : اگر موقعي كه ايستاده از روي فراموشي بدن را حركت دهد؛ يا به طرفي خم شود؛ يا به جايي تكيه كند؛ اشكال ندارد. ولي در قيام موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع، اگر از روي فراموشي هم باشد واجب است نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 972 : احتياط واجب آن است كه در موقع ايستادن، هر دو پا روي زمين باشد و سنگيني بدن روي پاها باشد.
ولي لازم نيست سنگيني بدن بر دو پا يكسان باشد.
مسأله 973 : كسي كه مي تواند درست بايستد؛ اگر پاها را خيلي گشاد بگذارد كه به حال ايستادن معمولي نيست و به حدي باشد كه عرفاً به او ايستاده گفته نشود؛ نمازش باطل است.
مسأله 974 : موقعي كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزي است؛ حتي موقع گفتن ذكرهاي مستحبي نماز، بايد بدنش آرام باشد و در موقعي كه مي خواهد كمي عقب يا جلو رود؛ يا كمي بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد؛ بايد چيزي از مقررات شرعي را نگويد ولي بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدْ را بايد در حال برخاستن بگويد و گفتن ذكرهاي غيروارده را در حال حركت، در صورتي كه به قصد ورود نباشد اشكال ندارد.
مسأله 975 : اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد؛ مثلاً موقع رفتن به ركوع، يا رفتن به سجده تكبير بگويد؛ چنانچه آن را به قصد ذكري كه در نماز دستور داده اند بگويد احتياطاً نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد؛ بلكه بخواهد ذكري گفته باشد؛ نمازش صحيح است.
مسأله 976 : حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد، اشكال ندارد؛ اگر چه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.
مسأله 977 : اگر موقع خواندن حمد و سوره، يا خواندن تسبيحات، بي اختيار به قدري حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود؛ احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
مسأله 978 : اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود؛ بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود؛ بايد بخوابد. ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي از ذكرهايي كه در نماز دستور داده اند نخواند؛ در اين صورت نمازش صحيح است و دوباره خواندن لازم نيست؛ مگر اينكه بداند بعد از اين حالتي كه پيدا شده قبل از گذشتن وقت، توانايي بر ايستاده خواندن نماز را پيدا مي كند در اين صورت نماز را قطع كند و بعد از آن نماز را ايستاده بخواند و همچنين در صورت عاجز شدن از نشستن.
مسأله 979 : تا انسان مي تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند. مثلاً كسي كه در موقع ايستادن بدنش حركت مي كند؛ يا مجبور است به چيزي تكيه دهد؛ يا بدنش را كج كند؛ يا خم شود؛ يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد؛ به حدي كه عرفاً به او ايستاده گفته نشود؛ بايد به هر طور كه مي تواند ايستاده نماز بخواند. ولي اگر به هيچ قسم نتواند بايستد بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 980 : تا انسان مي تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طور كه مي تواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمي تواند بنشيند بايد به طوري كه در احكام قبله گفته شد؛ به پهلوي راست بخوابد و اگر نمي تواند؛ به پهلوي چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد؛ به طوري كه كف پاهاي او رو به قبله باشد.
مسأله 981 : كسي كه نشسته نماز مي خواند؛ اگر بعد از خواندن حمد و سوره، بتواند بايستد و ركوع را ايستاده به جا آورد؛ بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر اين قدرت تا بعد از نماز ادامه داشته باشد احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره ايستاده بخواند و اگر نتواند بعد از خواندن حمد و سوره بايستد؛ بايد ركوع را هم نشسته بخواند.
مسأله 982 : كسي كه خوابيده نماز مي خواند؛ اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقداري را كه مي تواند؛ نشسته بخواند و نيز اگر مي تواند بايستد بايد مقداري را كه مي تواند؛ ايستاده بخواند. ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي از ذكرهايي كه در نماز دستور داده اند نخواند. چنانچه در مسأله گذشته اشاره شد؛ اگر قدرت نشستن يا ايستادن تا بعد از نماز باقي باشد؛ بايد در هر دو صورت به نحوي كه قادر است نماز را دوباره بخواند.
مسأله 983 : كسي كه نشسته نماز مي خواند؛ اگر در بين نماز بتواند بايستد بايد مقداري را كه مي تواند؛ ايستاده بخواند. ولي تا بدنش آرام نگرفته نبايد از ذكرهايي كه در نماز دستور داده اند بخواند و اگر قدرتش تا بعد از نماز باقي باشد احتياط آن است كه نماز را دوباره ايستاده بخواند.
مسأله 984 : كسي كه مي تواند بايستد؛ اگر بترسد كه به واسطه ايستادن مريض شود؛ يا ضرري به او برسد؛ مي تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد مي تواند خوابيده نماز بخواند.
مسأله 985 : اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند؛ لازم نيست نماز را تاخير بيندازد؛ گرچه بهتر است؛ مي تواند به همان حالت به اميد باقي بودن عذر نماز بخواند. ولي اگر آخر وقت توانست ايستاده نماز بخواند؛ نماز را دوباره ايستاده بخواند.
مسأله 986 : مستحب است در حال ايستادن بدن را راست نگهدارد؛ شانه ها را پايين بيندازد؛ دستها را روي ران ها بگذارد؛ انگشت ها را به هم بچسباند؛ جاي سجده را نگاه كند؛ سنگيني بدن را به طور مساوي روي دو پا بيندازد؛ با خضوع و خشوع باشد؛ پاها را پس و پيش نگذارد؛ اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
قرائت
مسأله 987 : در ركعت اول و دوم نمازهاي واجب يوميه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام بخواند. ولي سوره و الضحي و سوره الم نشرح و همچنين سوره فيل و سوره لأيلاف، در نماز يك سوره حساب مي شود.
مسأله 988 : اگر وقت نماز تنگ باشد؛ يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند؛ مثلاً بترسد اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگري به او صدمه بزند؛ نبايد سوره را بخواند و مي تواند سوره را نخواند در موردي كه عجله و شتاب دارد براي انجام كار شرعي يا عرفي، مثل اينكه مي خواهد غريقي را نجات دهد؛ يا مسجدي كه نجس شده تطهير كند؛ يا قضاوت و حكم كند؛ يا براي رسيدن به قافله، در صورتي كه در نرسيدن به آن برايش مشكلاتي دارد.
مسأله 989 : اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد؛ بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره كامل بخواند.
مسأله 990 : اگر حمد و سوره، يا يكي از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد؛ نمازش صحيح است.
مسأله 991 : اگر پيش از آنكه براي ركوع خم شود بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده؛ بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده بايد فقط سوره را بخواند. ولي اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده؛ بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و نيز اگر خم بشود و پيش از آنكه به ركوع برسد بفهمد حمد و سوره، يا سوره تنها و يا حمد تنها را نخوانده؛ بايد بايستد و به همين دستور عمل كند.
مسأله 992 : اگر در نماز واجب آيه سجده واجب را بخواند و سجده رود نمازش باطل است؛ ولي اگر پس از شروع به خواندن يكي از چهار سوره اي كه آيه سجده واجب دارد و در مسأله (361) بيان شد؛ به سوره ديگر عدول كند؛ احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند؛ دوباره نماز را بخواند.
مسأله 993 : اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره اي شود كه سجده واجب دارد؛ چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد؛ بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد؛ مي تواند سوره را تمام كند و به همان سوره اكتفا كند؛ ولي واجب است در بين نماز با سر اشاره به سجده كند.
مسأله 994 : اگر در نماز آيه سجده را بشنود نمازش صحيح است؛ در بين نماز با اشاره سر سجده كند.
مسأله 995 : در نماز مستحبي خواندن سوره لازم نيست گرچه آن نماز به واسطه نذر كردن واجب شده باشد؛ مگر اينكه نذر انصراف به نماز مستحبي داشته باشد كه با سوره خوانده مي شود؛ در اين صورت خواندن سوره لازم است و در بعضي نمازهاي مستحبي مثل نماز وحشت، كه سوره مخصوص دارد اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد؛ بايد همان سوره را بخواند.
مسأله 996 : در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين بخواند؛ بلكه چنانچه در خبر است در نماز صبح و نماز عصر روز جمعه نيز مستحب است و اگر مشغول يكي از اينها شود؛ نمي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند؛ گرچه به نصف سوره هم نرسيده باشد.
مسأله 997 : اگر بعد از حمد، مشغول خواندن سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد، يا سوره قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ شود؛ نمي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند. ولي در نماز ظهر روز جمعه، بلكه در نماز صبح و نماز عصر آن روز، اگر از روي فراموشي به جاي سوره جمعه و منافقين، يكي از اين دو سوره را بخواند؛ مي تواند آن را رها كند و سوره جمعه و منافقين بخواند؛ گرچه به نصف رسيده باشد.
محتمل است مراد از نصف از نظر آيات، يا كلمات، يا حروف باشد؛ احتياطاً ملاحظه حروف شود.
مسأله 998 : اگر در نماز جمعه، يا ظهر روز جمعه، عمداً سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد، يا سوره قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ بخواند؛ اگر چه به نصف نرسيده؛ بعيد نيست بتواند رها كند و سوره جمعه و منافقين بخواند.
مسأله 999 : اگر در نماز غيرسوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد و قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ، سوره ديگري بخواند؛ تا از نصف تجاوز نكرده؛ مي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 1000 : اگر مقداري از سوره را فراموش كند؛ يا از روي ناچاري، مثلاً به واسطه تنگي وقت يا به جهت ديگر نشود آن را تمام كند؛ مي تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند؛ گرچه از نصف گذشته باشد؛ يا سوره اي كه مي خواند قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد، يا قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ باشد.
مسأله 1001 : بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح، مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
مسأله 1002 : مرد بايد در نماز صبح، مغرب و عشا مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره، حتي آخر آنها را اگر وصل كند به كلمه بعدي، بلند بخواند. ولي اگر خواسته باشد وقف كند؛ بعيد نيست كه بلند گفتن حرف آخر لازم نباشد؛ چنانچه معمولا هم بلند گفته نمي شود.
مسأله 1003 : زن مي تواند حمد و سوره نماز صبح، مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند. ولي اگر نامحرم صدايش را بشنود؛ در صورتي كه در معرض فتنه و ريبه باشد؛ بنا بر احتياط واجب آهسته بخواند.
مسأله 1004 : اگر در جايي كه بايد نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند؛ يا در جايي كه بايد آهسته خواند عمداً بلند بخواند؛ نمازش باطل است؛ ولي اگر از روي فراموشي يا ندانستن مسأله باشد صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده؛ لازم نيست مقداري را كه خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1005 : اگر كسي در خواندن حمد و سوره، بيشتر از معمول صدايش را بلند كند؛ مثل آنكه آنها را با فرياد بخواند؛ نمازش باطل است.
مسأله 1006 : بر انسان لازم است نماز را صحيح بخواند؛ ولو به وسيله تلقين باشد؛ نه خصوص يادگيري، گرچه يادگيري بهترين راه است.
كسي كه به هيچ قسم نمي تواند صحيح بخواند؛ بايد به هر طور كه مي تواند نماز بخواند و اگر برايش مشقت و حرج نباشد؛ احتياط آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.
مسأله 1007 : كسي كه حمد و سوره و چيزهاي ديگر نماز را به خوبي نمي داند و مي تواند ياد بگيرد؛ چنانچه وقت نماز وسعت دارد؛ بايد ياد بگيرد؛ يا در سايه تلقين آنها را درست انجام دهد و اگر وقت است و نتواند درست انجام دهد؛ بنا بر احتياط واجب در صورتي كه مشقت و حرج نباشد؛ نماز را به جماعت بخواند.
مسأله 1008 : مزد گرفتن براي ياد دادن واجبات نماز حرام است؛ ولي اجرت گرفتن براي ياد دادن مستحبات آن مانع ندارد؛ مگر اينكه از شعائر دين باشد؛ يا ياد ندادن باعث تعطيل آن مستحب شود؛ در اين صورت احتياط واجب نگرفتن اجرت است.
مسأله 1009 : اگر يكي از كلمات حمد، يا سوره، يا چيزهاي واجب نماز را نداند؛ يا عمداً آن را نگويد؛ يا به جاي حرفي، حرف ديگر بگويد؛ مثلاً به جاي (ض) (ظ) بگويد؛ يا جايي كه بايد بدون زير (-ِ) و زِبَر (َ) خوانده شود؛ زير (-ِ) و زِبَر (َ) دهد؛ يا تشديد را نگويد؛ نماز او باطل است.
مسأله 1010 : اگر انسان كلمه اي را صحيح بداند و در نماز همان طور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده؛ دوباره خواندن در وقت و قضاي آن بعد از وقت، لازم نيست.
مسأله 1011 : اگر زير (-ِ) و زبر (-َ) كلمه اي را نداند؛ يا نداند مثلاً كلمه اي به (س) است يا (ص)، بايد ياد بگيرد.
ولي آخر كلمه اي را كه وقف بر آن جايز است؛ اگر هميشه وقف كند لازم نيست ياد بگيرد و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند نمازش باطل است؛ ولي در اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم، مستقيم را مي توان با (سين) يا (صاد) خواند؛ گرچه بهتر است با (صاد) خوانده شود؛ پس اگر يك مرتبه با (سين) و يك مرتبه با (صاد) بخواند؛ نمازش باطل نيست.
مسأله 1012 : علماء تجويد گفته اند اگر در كلمه اي (واو) باشد و حرف قبل از (واو) در آن كلمه پيش (ُ) داشته باشد و حرف بعد از (واو) در آن كلمه همزه باشد؛ مثل كلمه سُوء، بايد آن (واو) را مد بدهد يعني آن را بكشد و همچنين اگر در كلمه اي (الف) باشد و حرف قبل از (الف) در آن كلمه زير (-ِ) داشته باشد و حرف بعد از (الف) در آن كلمه همزه باشد؛ مثل جَاء، بايد (الف) آن را بكشد و نيز اگر در كلمه اي (ي) باشد و حرف پيش از (ي) در آن كلمه زير (-ِ) داشته باشد و حرف بعد از (ي) در آن كلمه همزه باشد؛ مانند جِئ، بايد (ي) را با مد بخواند و اگر بعد از اين (واو) و (الف) و (ي) به جاي همزه حرفي باشد كه ساكنست؛ يعني زير (-ِ) و زِبَر (َ) و پيش (ُ) ندارد؛ باز هم بايد اين سه حرف را با مد بخواند؛ مثلاً در وَ لا الضّالّين، كه بعد از (الف) حرف ساكن است؛ بايد (الف) آن را با مد بخواند.
ولي چون صحيح ادا كردن كلمات در سه مورد اول توقف بر دادن مد نيست؛ بهتر است در آن موارد مد دهد و اگر مد نداد نمازش باطل نيست. ولي در مثل وَ لا الضّالّين، كه اداء كلمه صحيح توقف بر تشديد و مقداري مد دارد؛ بايد به همان اندازه (الف) را مد داد و اگر مد نداد نمازش باطل است.
مسأله 1013 : احتياط مستحب آن است كه در نماز وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد. معني وقف به حركت آن است كه زير (-ِ) يا زِبَر (َ) يا پيش (ُ) آخر كلمه اي را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدي فاصله دهد؛ مثلاً بگويد:
اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ و (ميم) الرحيم را زير (-ِ) دهد و بعد قدري فاصله دهد و بگويد:
مالِك يَوْمِ الدّين و معني وصل به سكون آن است كه زير (-ِ) يا زِبَر (َ) يا پيش (ُ) كلمه اي را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعدي بچسباند؛ مثل آنكه بگويد:
اَلرَّحْمنِ الرَّحيمْ و (ميم) الرحيم را زير (-ِ) ندهد و فوراً مالِك يَوْمِ الدّين را بگويد.
مسأله 1014 : در ركعت سوم و چهارم نماز مي تواند فقط يك حمد بخواند؛ يا بنا بر احتياط واجب سه مرتبه تسبيحات اربعه بگويد؛ يعني سه مرتبه بگويد:
سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكبَرُ و مي تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد و بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات بگويد.
مسأله 1015 : در تنگي وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
مسأله 1016 : بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد، يا تسبيحات اربعه را آهسته بخوانند.
مسأله 1017 : اگر در ركعت سوم و چهارم، حمد بخواند؛ بنا بر احتياط بايد
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ آن را هم آهسته بگويد.
مسأله 1018 : كسي كه نمي تواند تسبيحات اربعه را ياد بگيرد؛ يا درست بخواند؛ بايد در ركعت سوم و چهارم، حمد بخواند.
مسأله 1019 : اگر در دو ركعت اول نماز، به خيال اينكه دو ركعت آخرست؛ تسبيحات اربعه بگويد؛ چنانچه پيش از ركوع بفهمد؛ بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع، يا بعد از ركوع بفهمد؛ نمازش صحيح است.
مسأله 1020 : اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اينكه در دو ركعت اول است حمد بخواند؛ يا در ركعت اول نماز با اينكه گمان مي كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند؛ چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
مسأله 1021 : اگر در ركعت سوم و چهارم مي خواست حمد بخواند؛ تسبيحات به زبانش آمد؛ يا مي خواست تسبيحات اربعه بخواند؛ حمد به زبانش آمد؛ بايد آن را رها كند و دوباره حمد، يا تسبيحات را بخواند. ولي اگر عادتش خواندن چيزي بوده به اينكه قصد اجمالي آن را داشته باشد مي تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است و گرنه آن را رها كند و از سر شروع كند.
مسأله 1022 : كسي كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم تسبيحات اربعه بخواند؛ اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1023 : در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات اربعه استغفار كند؛ مثلاً بگويد:
اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّي وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ.
يا بگويد:
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لي و كسي كه مشغول گفتن استغفار است اگر شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، به شك خود اعتنا ننمايد؛ چه در جاهاي ديگر به گفتن استغفار عادت داشته يا نه، ولي اگر نمازگزار پيش از خم شدن براي ركوع در حالي كه مشغول گفتن استغفار نيست؛ شك كند كه حمد، يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد، يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1024 : اگر در موقع ركوع ركعت سوم و چهارم، يا در حال رفتن به ركوع، شك كند كه حمد، يا تسبيحات اربعه را خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1025 : هرگاه بعد از تمام شدن آيه يا كلمه اي شك كند؛ كه آيه يا كلمه را درست گفته يا نه، تا داخل ركن بعد نشده مي تواند برگردد و احتياطاً آن آيه يا كلمه را به طور صحيح بگويد. ولي اگر جزء بعدي ركن باشد؛ مثلاً در ركوع شك كند كه آيه را درست خوانده يا نه، نمي تواند برگردد و بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1026 : مستحب است در ركعت اول پيش از خواندن حمد بگويد:
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ را بلند بگويد و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند يعني آن را به آخر آيه بعدي نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره، به معناي آيه توجه داشته باشد.
اگر نماز را به جماعت مي خواند بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادي مي خواند بعد از آنكه حمد خودش تمام شد؛ بگويد:
اَلْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمين. بعيد نيست براي امام گفتن: اَلْحَمْدُ للهِِ، بعد از تمام شدن حمد، رجحان داشته باشد؛ بهتر آن است كه به قصد قربت مطلقه بگويد و بعد از خواندن سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد، يك، يا دو، يا سه مرتبه كذلِك اللهُ رَبّي، يا سه مرتبه كذلِك اللهُ رَبُّنا، بگويد و بعد از خواندن سوره كمي صبر كند؛ بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد؛ يا قنوت را بخواند.
مسأله 1027 : مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول سوره انا انزلنا و در ركعت دوم سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد را بخواند.
مسأله 1028 : مكروه است انسان در تمام نمازهاي يك شبانه روز سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد را نخواند.
مسأله 1029 : خواندن سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد به يك نفس مكروه است.
مسأله 1030 : سوره اي را كه در ركعت اول خوانده؛ مكروه است در ركعت دوم بخواند؛ ولي اگر سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست.
ركوع
مسأله 1031 : در هر ركعت بعد از قرائت، بايد به اندازه اي خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد و اين عمل را ركوع مي گويند.
مسأله 1032 : اگر به اندازه ركوع خم شود؛ ولي دستها را به زانو نگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1033 : هرگاه ركوع را به طور غيرمعمول به جا آورد؛ مثلاً به چپ يا راست خم شود؛ اگر چه دسته اي او به زانو برسد؛ صحيح نيست.
مسأله 1034 : خم شدن بايد به قصد ركوع باشد؛ پس اگر به قصد كار ديگر مثلاً براي كشتن جانور خم بشود؛ نمي تواند آن را ركوع حساب كند؛ بلكه بايد بايستد دوباره براي ركوع خم شود و به واسطه اين عمل ركن زياد نشده و نماز باطل نمي شود.
مسأله 1035 : كسي كه دست يا زانوي او، با دست و زانوي ديگران فرق دارد؛ مثلاً دستش خيلي بلند است كه اگر كمي خم شود به زانو مي رسد؛ يا زانوي او پايين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلي خم شود تا دستش به زانو برسد؛ بايد به اندازه معمول خم شود.
مسأله 1036 : كسي كه نشسته ركوع مي كند؛ بايد به قدري كه اگر ايستاده ركوع مي كرده؛ كمرش را خم كند.
مسأله 1037 : احتياط واجب آن است كه در ركوع سه مرتبه: سُبْحانَ اللهِ يا يك مرتبه: سُبْحانَ رَبّي الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ بگويد. ولي در تنگي وقت و در حال ناچاري، گفتن يك سُبْحانَ اللهِ كافي است.
مسأله 1038 : ذكر ركوع بايد دنبال هم و بدون فاصله زياد و به عربي صحيح گفته شود
و مستحب است آن را سه مرتبه، يا پنج، يا هفت مرتبه، بلكه بيشتر بگويد.
مسأله 1039 : در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب بدن آرام باشد و در ذكر مستحب است اگر آن را به قصد ذكري كه براي ركوع دستور داده اند بگويد؛ بنا بر احتياط آرام بودن بدن لازم است؛ ولي اگر به قصد مطلق ذكر كه در همه حالات نماز مستحب است بگويد؛ آرام بودن بدن لازم نيست.
مسأله 1040 : اگر موقعي كه ذكر واجب ركوع را مي گويد بي اختيار به قدري حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود؛ بايد بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد. ولي اگر كمي حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود؛ يا انگشتان را حركت دهد؛ اشكال ندارد.
مسأله 1041 : اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد؛ عمداً ذكر ركوع را بگويد؛ نمازش باطل است.
مسأله 1042 : اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد؛ نمازش باطل است و اگر سهواً سر بردارد؛ چنانچه پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام نكرده؛ بايد در حال آرامي بدن دوباره ذكر را بگويد و اگر بعد از آنكه از حال ركوع خارج شد يادش بيايد؛ نمازش صحيح است.
مسأله 1043 : اگر نتواند به مقدار ذكر ركوع بماند؛ واجب آن است كه در حال حركت بگويد؛ ولو در حال رفتن به ركوع باشد.
مسأله 1044 : اگر به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نماز او صحيح است؛ ولي بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود ذكر واجب، يعني:
سُبْحانَ رَبّي الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ، يا سه مرتبه: سُبْحانَ اللهِ را بگويد.
مسأله 1045 : هرگاه نتواند به اندازه ركوع خم شود؛ بايد به چيزي تكيه دهد و ركوع كند و اگر موقعي هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند؛ بايد به هر اندازه كه مي تواند خم شود؛ در اين صورت احتياط لازم آن است كه نماز را دوباره بخواند و ركوع آن را نشسته به جا آورد و اگر هيچ نتواند خم شود؛ بايد موقع ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند و احتياط لازم آن است كه نماز ديگري ايستاده بخواند و براي ركوع آن با سر اشاره كند.
مسأله 1046 : كسي كه مي تواند ايستاده نماز بخواند؛ اگر در حال ايستاده يا نشسته نتواند ركوع كند؛ بايد ايستاده نماز بخواند و براي ركوع با سر اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند؛ بايد به نيت ركوع چشم ها را هم بگذارد و ذكر آن را بگويد و به نيت برخاستن از ركوع چشم ها را باز كند و اگر از اين هم عاجز است؛ بايد در قلب نيت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
مسأله 1047 : كسي كه نمي تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براي ركوع فقط مي تواند در حالي كه نشسته است كمي خم شود؛ يا در حالي كه ايستاده است با سر اشاره كند؛ بايد ايستاده نماز بخواند و براي ركوع با سر اشاره نمايد و احتياط واجب آن است كه نماز ديگري هم بخواند و موقع ركوع آن بنشيند و هرقدر مي تواند براي ركوع خم شود.
مسأله 1048 : اگر بعد از رسيدن به حد ركوع، چه بدن آرام گرفته باشد يا نه، سر بردارد و دو مرتبه به اندازه ركوع خم شود؛ چون ركوع زياد شده نمازش باطل است و اگر بعد از آنكه به اندازه ركوع خم شد چه آرام گرفته باشد يا نه، به قدري خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد و دوباره به ركوع برگردد؛ احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره نماز را بخواند.
مسأله 1049 : بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد و بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود؛ نمازش باطل است.
مسأله 1050 : اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده برسد يادش بيايد؛ بايستد بعد ركوع رود و چنانچه به حالت خميدگي به ركوع برگردد؛ نمازش باطل است.
مسأله 1051 : اگر بعد از آنكه پيشاني در سجده دوم به زمين رسيد يادش بيايد؛ نمازش باطل است و اگر قبل از داخل شدن در سجده دوم يادش بيايد؛ بايد پا شود و ركوع كند و نمازش صحيح است و به جهت زيادي سجده، دو سجده سهو به جا آورد. بهتر اينست كه نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1052 : مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالي كه راست ايستاده، تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگهدارد و گردن را بكشد و مساوي پشت نگهدارد و بين دو قدم را نگاه كند و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد؛ مي تواند آن را به نيت ذكر ركوع بگويد و بعد از آنكه از ركوع برخاست و راست ايستاد در حال آرامي بدن بگويد:
سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه.
مسأله 1053 : مستحب است در ركوع زن ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب بدهند.
سجود
[احكام]
مسأله 1054 : نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاي واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده كند و سجده آن است كه به هيأت مخصوصي پيشاني را به قصد خضوع به زمين گذارد. گذاشتن پيشاني، كف دو دست، سر زانو و دو انگشت بزرگ پاها به زمين، از واجبات سجده در حال نماز است.
مسأله 1055 : دو سجده از يك ركعت، با هم ركن است؛ كه اگر كسي در نماز واجب عمداً، يا از روي فراموشي هر دو را ترك كند؛ يا دو سجده اضافه نمايد؛ نمازش باطل است.
پس اگر از هر ركعتي يك سجده را فراموش كند؛ يا سهواً زياد كند؛ نمازش باطل نيست.
مسأله 1056 : اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند نماز باطل مي شود و اگر سهواً يك سجده كم كند حكم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 1057 : اگر پيشاني را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد؛ سجده نكرده است؛ اگر چه جاهاي ديگر به زمين برسد. ولي اگر پيشاني را به زمين بگذارد و سهواً جاهاي ديگر را به زمين نرساند؛ يا سهواً ذكر نگويد؛ سجده صحيح است.
مسأله 1058 : احتياط واجب آن است كه در سجده سه مرتبه: سُبْحانَ اللهِ، يا يك مرتبه: سُبْحانَ رَبّي الاَْعْلي وَ بِحَمْدِهِ بگويد و بايد اين كلمات دنبال هم و به عربي صحيح گفته شود؛
و مستحب است سُبْحانَ رَبّي الاَْعْلي وَ بِحَمْدِهِ را سه، يا پنج، يا هفت مرتبه بگويد.
مسأله 1059 : در سجود بايد به مقدار ذكر واجب بدن آرام باشد و موقع گفتن ذكر مستحب هم اگر آن را به قصد ذكري كه براي سجده دستور داده اند بگويد؛ آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1060 : اگر پيش از آنكه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام بگيرد؛ عمداً ذكر سجده را بگويد؛ يا پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد؛ نماز باطل است.
مسأله 1061 : اگر پيش از آنكه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام گيرد؛ سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آنكه سر از سجده بردارد بفهمد اشتباه كرده است؛ بايد دوباره در حال آرام بودن ذكر را بگويد.
مسأله 1062 : اگر بعد از آنكه سر از سجده برداشت بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته؛ يا پيش از آنكه ذكر سجده تمام شود سر برداشته؛ نمازش صحيح است.
مسأله 1063 : اگر موقعي كه ذكر سجده را مي گويد؛ يكي از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد؛ بنا بر احتياط واجب نماز باطل مي شود. بنا بر اين پس از آرامش بدن دوباره ذكر را بگويد و نماز را تمام كند و دوباره بخواند. ولي موقعي كه مشغول گفتن ذكر نيست؛ اگر غيرپيشاني، جاهاي ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد؛ اشكال ندارد.
مسأله 1064 : اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده، سهواً پيشاني را از زمين بردارد؛ نمي تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند؛ ولي اگر جاهاي ديگر را سهواً از زمين بردارد؛ بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد.
مسأله 1065 : بعد از تمام شدن ذكر سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره سجده رود.
مسأله 1066 : جاي پيشاني نمازگزار بايد با جاي زانوها و سر انگشتان پاي او مساوي باشد و اگر بلندتر يا پست تر از كلفتي آجري كه در صدر اسلام درست مي شد؛ كه تقريباً به مقدار چهار انگشت بسته است؛ نباشد مانعي ندارد.
مسأله 1067 : در زمين سراشيب كه سراشيبي آن درست معلوم نيست؛ اگر پيشاني نمازگزار از جاي انگشتان پا و سر زانوهاي او مختصري بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد؛ اشكال دارد.
مسأله 1068 : اگر پيشاني را سهواً به چيزي بگذارد كه از جاي انگشت هاي پا و سر زانوهاي او بلندتر از چهار انگشت بسته است؛ چنانچه بلندي آن به قدريست كه نمي گويند در حال سجده است؛ بايد سر را بردارد و به چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته، يا كمتر است بگذارد. ولي اگر سر را عمداً به جاي بلند گذاشته باشد نمازش باطل است و اگر بلندي آن به قدريست كه مي گويند در حال سجده است؛ چنانچه پس از انجام ذكر واجب ملتفت شود؛ مي تواند سر از سجده بردارد و نماز را تمام كند و اگر قبل از انجام ذكر واجب ملتفت شود؛ بايد پيشاني را از روي آن به روي چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته، يا كمتر است بكشد و ذكر واجب را به جا آورد و اگر كشيدن پيشاني ممكن نباشد؛ مي تواند ذكر واجب را در همان حال به جا آورد و نماز را تمام كند و احتياط آن است كه نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1069 : بايد بين پيشاني و آنچه بر آن سجده مي كند چيزي نباشد؛ پس اگر مهر به قدري چرك باشد كه پيشاني به خود مهر نرسد؛ سجده باطل است؛ ولي اگر رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.
مسأله 1070 : در سجده بايد كف دست را به زمين بگذارد. ولي در حال ناچاري پشت دست هم مانعي ندارد و اگر پشت دست ممكن نباشد بايد مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند؛ بايد تا آرنج هر جا را كه مي تواند بر زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافي است.
مسأله 1071 : در سجده بنا بر احتياط واجب بايد سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين بگذارد و اگر انگشت هاي ديگر پا يا روي پا را به زمين بگذارد؛ يا به واسطه بلند بودن ناخن سر شست به زمين نرسد؛ نماز باطل است و كسي كه به واسطه ندانستن مسأله در صورتي كه جاهل مقصر بوده نمازهاي خود را اين طور خوانده؛ بايد دوباره بخواند و اگر جاهل قاصر بوده لازم نيست دوباره بخواند.
مسأله 1072 : كسي كه مقداري از شست پايش بريده؛ بايد بقيه آن را به زمين بگذارد و اگر چيزي از آن نمانده؛ يا اگر مانده خيلي كوتاه است؛ بايد بقيه انگشتان را بگذارد و احتياط آن است كه اگر بتواند ذكر را در حالي كه جاي شست يا باقي مانده آن روي زمين است تكرار كند.
مسأله 1073 : اگر به طور غيرمعمول سجده كند؛ مثلاً سينه و شكم را به زمين بچسباند؛ يا پاها را دراز كند؛ اگر چه هفت عضوي كه گفته شد به زمين برسد؛ بنا بر احتياط واجب در صورتي كه صدق سجده بكند بايد نماز را دوباره بخواند. ولي اگر عرفاً سجده صادق نباشد بايد نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1074 : مهر يا چيز ديگري كه بر آن سجده مي كند بايد پاك باشد.
ولي اگر مثلاً مهر را روي فرش نجس بگذارد؛ يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشاني را به طرف پاك آن بگذارد؛ اشكال ندارد و اگر مقداري از مهر كه لازم است پيشاني بر آن قرار بگيرد پاك باشد و مابقي نجس باشد مانعي ندارد.
مسأله 1075 : اگر در پيشاني دمل و مانند آن باشد؛ چنانچه ممكن است بايد با جاي سالم پيشاني سجده كند و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاي سالم را به مقداري كه براي سجده كافي باشد بر زمين گذارد.
مسأله 1076 : اگر دمل يا زخم تمام پيشاني را گرفته؛ اگر ابروها را نگرفته ابروها را به زمين گذارد و اگر ابروها را هم گرفته؛ بايد به يكي از دو طرف پيشاني سجده كند و احتياط مقدم داشتن طرف راست است بر طرف چپ و اگر ممكن نيست به بيني و اگر ممكن نباشد به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست؛ بايد به هر جايي از صورت كه ممكن است سجده كند و اگر به هيچ جايي از صورت ممكن نباشد؛ سجده با جلو سر واجب نيست ولي به قصد رجاء انجامش موافق با احتياط است و براي سجده اشاره كند.
مسأله 1077 : كسي كه نمي تواند پيشاني را به زمين برساند؛ بايد به قدري كه مي تواند خم شود و مهر و چيز ديگري را كه سجده بر آن صحيح است روي چيز بلندي گذاشته و طوري پيشاني بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است؛ ولي بايد كف دسته ا، زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمين بگذارد و اگر نتواند تمام آنها را به طور معمول به زمين بگذارد؛ به مقداري كه مي تواند به زمين بگذارد.
مسأله 1078 : كسي كه هيچ نمي تواند خم شود؛ بايد براي سجده بنشيند و با سر اشاره كند و اگر نتواند بايد با چشم ها اشاره نمايد و در هر دو صورت احتياط آن است كه اگر مي تواند مهر را بلند كند و به پيشاني بگذارد؛ در صورتي كه نتواند پيشاني را روي آن بگذارد و اگر با سر يا چشم ها هم نمي تواند اشاره كند؛ بايد در قلب نيت سجده كند و بنا بر احتياط واجب با دست و مانند آن براي سجده اشاره نمايد.
مسأله 1079 : كسي كه نمي تواند بنشيند؛ بايد ايستاده نيت سجده كند و چنانچه مي تواند براي سجده با سر اشاره كند و اگر نمي تواند با چشم ها اشاره نمايد و اگر اين را هم نمي تواند؛ در قلب نيت سجده كند و بنا بر احتياط واجب با دست و مانند آن براي سجده اشاره نمايد.
مسأله 1080 : اگر پيشاني بي اختيار به جاي سجده به خورد و بلند شود؛ بعيد است كه سجده تحقق پيدا كرده باشد.
بايد سجده را به طور صحيح به جا آورد و احتياط آن است كه نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1081 : جايي كه انسان ناچار است تقيه كند؛ مي تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براي نماز به جاي ديگر برود. ولي اگر بتواند بر حصير يا چيزي كه سجده بر آن صحيح مي باشد؛ طوري سجده كند كه به زحمت نيفتد؛ نبايد بر فرش و مانند آن سجده نمايد.
مسأله 1082 : اگر چيزي كه بر آن سجده مي كند مانند فنر باشد كه بدن روي آن هيچ آرام نمي گيرد؛ باطل است؛ ولي اگر مثل تشك پر باشد كه بعد از سر گذاشتن بر آن و قدري پايين رفتن بدن آرام مي گيرد؛ سجده بر آن مانعي ندارد.
مسأله 1083 : اگر انسان ناچار شود كه در زمين گِل نماز بخواند؛ چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براي او مشقت ندارد؛ بايد سجده و تشهد را به طور معمول به جا آورد و اگر مشقت دارد مي تواند در جايي كه ايستاده، براي سجده با سر اشاره كند و تشهد را ايستاده بخواند و اگر سجده و تشهد را به طور معمول هم به جا آورد نمازش صحيح است.
مسأله 1084 : در ركعت اول و ركعت سومي كه تشهد ندارد؛ مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا، واجب است بعد از سجده دوم قدري بي حركت بنشيند و بعد برخيزد.
چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است
مسأله 1085 : بايد بر زمين و چيزهاي غيرخوراكي كه از زمين مي رويد؛ مانند چوب و برگ درخت سجده كرد و سجده بر چيزهاي خوراكي، پوشاكي و معدني، در صورتي كه از اجزاء زمين شمرده نشود؛ مانند عقيق، فيروزه، طلا، نقره، قير و مانند آنها باطل است؛ ولي اگر از اجزاء زمين شمرده مي شود؛ مانند انواع سنگ مرمر و سنگ هاي سياه، سجده بر آن صحيح است.
مسأله 1086 : احتياط واجب آن است كه بر برگ مو اگر تازه باشد؛ سجده نكنند.
ولي اگر برگ خشك شده باشد؛ سجده بر آن جايز است.
مسأله 1087 : سجده بر چيزهايي كه از زمين مي رويد و خوراك حيوان است؛ مثل علف و كاه، صحيح است.
مسأله 1088 : سجده بر گُل هايي كه خوراكي نيستند صحيح است و بنا بر احتياط واجب سجده نكند بر مثل گُل بنفشه و گُل گاوزبان و مانند آن كه از زمين مي رويد و آن را دَم مي كنند يا مي جوشانند و آبش را مي نوشند.
مسأله 1089 : سجده بر گياهي كه خوردن آن در بعضي از شهرها معمول است و در شهرهاي ديگر معمول نيست؛ صحيح نيست و همچنين ميوه نارس كه استعداد خوردن را دارد مانند بادام نارس و اگر استعداد خوردن را ندارد؛ بعيد نيست سجده بر آن جايز باشد.
مسأله 1090 : سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ و مانند آنها صحيح است؛ ولي در حال اختيار سجده بر گچ و آهك پخته و آجر و كوزه گِلي و مانند آنها جايز نيست.
مسأله 1091 : اگر كاغذ را از چيزي كه سجده بر آن صحيح است؛ مثلاً از كاه ساخته باشند؛ مي شود بر آن سجده كرد. ولي سجده بر كاغذي كه از پنبه و مانند آن ساخته شده اشكال دارد و اگر از مثل حرير يا ابريشم و مانند آنها كه نه از زمين هستند و نه از او روييده شده؛ ساخته شده باشد؛ بعيد نيست سجده بر آن جايز نباشد.
مسأله 1092 : براي سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام مي باشد؛ بعد از آن، از خاك و سنگ و بعد از سنگ، گياه است.
مسأله 1093 : اگر چيزي كه سجده بر آن صحيح است ندارد؛ يا اگر دارد به واسطه سرما يا گرماي زياد و مانند اينها نمي تواند بر آن سجده كند؛ چنانچه پنبه يا كتان، رشته نشده باشد بر آن سجده كند و در درجه دوم به لباس يا غيرلباس كه از كتان يا پنبه رشته شده باشد سجده كند و در درجه سوم لازم است بر پشت دست سجده كند و اگر بر آن هم ممكن نيست؛ بر مثل عقيق و فيروزه و مانند آنها سجده كند.
مسأله 1094 : سجده بر گِل و خاك سستي كه پيشاني روي آن آرام نمي گيرد باطل است؛ مگر اينكه چنانچه گذشت سر را كه روي آنها گذاشته پس از فرورفتن مقداري آرام بگيرد؛ سجده بر آن صحيح است.
مسأله 1095 : اگر در سجده اول مهر به پيشاني بچسبد؛ براي سجده دوم بايد مهر را از پيشاني جدا كند و پيشاني را بر آن بگذارد.
مسأله 1096 : اگر در بين نماز چيزي كه بر آن سجده مي كند گم شود و چيزي كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد؛ چنانچه وقت دارد بهتر است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند و اگر تنگ است به دستوري كه در مسأله (1093) بيان شد عمل كند.
مسأله 1097 : هرگاه در حال سجده بفهمد پيشاني را بر چيزي گذاشته كه سجده بر آن صحيح نيست؛ اگر ممكن باشد بايد پيشاني را از روي آن بر روي چيزي كه سجده بر آن صحيح است بكشد و اگر ممكن نباشد از آنچه كه در مسأله (1093) بيان شد روشن است.
مسأله 1098 : اگر بعد از سجده بفهمد پيشاني را روي چيزي گذاشته كه سجده بر آن صحيح نبوده اشكال ندارد.
مسأله 1099 : سجده كردن براي غير خداوند متعال حرام مي باشد و بعضي از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عَلَيْهم ُالسَّلَام پيشاني را بر زمين مي گذارند؛ اگر براي شكر خداوند متعال باشد اشكال ندارد وگرنه حرام است.
مستحبات و مكروهات سجده
مسأله 1100 : در سجده چند چيز مستحب است:
1 كسي كه ايستاده نماز مي خواند بعد از آنكه سر از ركوع برداشت و كاملاً ايستاد و كسي كه نشسته نماز مي خواند بعد از آنكه كاملاً نشست؛ براي رفتن به سجده تكبير بگويد.
2 موقعي كه مرد مي خواهد سجده برود اول دستها را و زن اول زانوها را به زمين بگذارد.
3 بيني را به مهر يا به چيزي كه سجده بر آن صحيح است بگذارد.
4 در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد به طوري كه سر آنها رو به قبله باشد.
5 در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را بخواند:
يا خَيْرَ الْمَسْئُولينَ وَ يا خَيْرَ الْمُعْطينَ، اُرْزُقْني وَ ارْزُقْ عِيالي مِنْ فَضْلِك فَاِنَّك ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ.
يعني:
اي بهترين كسي كه از او سؤال مي كنند و اي بهترين عطاكنندگان، روزي بده به من و عيال من، از فضل خودت، پس به درستي كه تو داراي فضل بزرگي هستي و اينكه متعارف است در خصوص سجده آخر ركعت آخري نماز دعا مي كنند؛ دليلي بر آن نيست.
6 بعد از سجده، بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را بر كف پاي چپ بگذارد.
7 بعد از هر سجده وقتي نشست و بدنش آرام گرفت تكبير بگويد.
8 بعد از سجده اول بدنش كه آرام گرفت؛ اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّي وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ،
1 شنيده مي شود بعضي عين عيال را به فتح مي خوانند؛ ولي
بايد به كسر خواند.
بگويد.
9 سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روي ران ها بگذارد.
10 براي رفتن به سجده در حال آرامي بدن، اَللهُ اَكبَرُ بگويد.
11 در سجده صلوات بفرستد؛ چنانچه در ركوع گفته شد؛ مي تواند به قصد دستوري كه در سجده داده شده بگويد.
12 در موقع بلند شدن دستها را بعد از زانوها از زمين بردارد.
13 مردها آرنج ها و شكم را به زمين نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زن ها آرنج ها و شكم را به زمين بگذارند و اعضاء بدن را به يكديگر بچسبانند.
مستحبات ديگر سجده در كتاب هاي مفصل گفته شده است.
مسأله 1101 : قرآن خواندن در سجده مكروه است و نيز مكروه است براي برطرف كردن گرد و غبار جاي سجده را فوت كند و اگر در اثر فوت كردن دو حرف از دهان بيرون آيد؛ نماز باطل مي شود.
غير از اينها مكروهات ديگري هم در كتاب هاي مفصل گفته شده است.
سجده واجب قرآن
مسأله 1102 : در هر يك از چهار سوره وَ النَّجْم و اقْرَأْ بِاسْم و الم تنزيل و حم سجده يك آيه سجده است كه اگر انسان بخواند؛ يا گوش به آن فرا دهد؛ بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند و اگر فراموش كرد هر وقت يادش بيايد بايد سجده كند و اگر به آيه سجده گوش فرا نداده باشد؛ بلكه فقط به گوشش برسد؛ سجده بر او واجب نيست گرچه بهتر است سجده نمايد.
مسأله 1103 : اگر انسان موقعي كه آيه سجده را مي خواند از ديگري هم بشنود؛ در صورتي كه گوش فرا داده باشد؛ بنا بر احتياط بايد دو سجده نمايد. ولي اگر به گوشش برسد؛ فقط يك سجده براي خواندن واجب است.
مسأله 1104 : در غير نماز، اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند؛ يا گوش فرا دهد؛ بايد سر بر دارد و دوباره سجده كند.
مسأله 1105 : اگر انسان از بچه غيرمميز كه خوب و بد را نمي فهمد؛ يا از كسي كه قصد خواندن قرآن ندارد؛ آيه سجده را بشنود؛ احتياط واجب آن است كه سجده كند و همچنين است اگر از مثل نوار آيه سجده را گوش فرا دهد و همچنين است گوش فرا دادن از راديو، اگر از نوار پخش شود؛ ولي اگر مستقيماً از راديو پخش مي شود؛ واجب است سجده كند.
گوش فرا دادن از بلندگو هم به دو گونه است:
اگر مستقيماً پخش شود سجده واجب و اگر از نوار باشد احتياطاً سجده كند.
مسأله 1106 : در سجده واجب قرآن بنا بر احتياط واجب بايد جاي انسان غصبي نباشد و در صورتي كه صدق سجده بكند مانعي ندارد جاي پيشاني او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر از جاي زانوها و انگشتان باشد و لازم نيست با وضو، يا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند و بدن و جاي پيشاني او پاك باشد و نيز چيزهايي كه در لباس نمازگزار شرط است در لباس او شرط نيست. چون سجده تصرف در لباس غصبي نيست؛ اگر لباسش غصبي باشد سجده اش صحيح است.
مسأله 1107 : احتياط واجب آن است كه در سجده واجب قرآن، پيشاني را بر مهر يا چيز ديگر كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و بنا بر احتياط مستحب جاهاي ديگر بدن را به دستوري كه در سجده نماز گفته شد بر زمين بگذارد.
مسأله 1108 : هرگاه در سجده واجب قرآن پيشاني را به قصد سجده به زمين بگذارد اگر چه ذكر نگويد؛ كافيست و گفتن ذكر مستحب است و بهتر است بگويد:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ ايماناً وَ تَصْديقاً، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عُبُوديَّةً وَ رِقاً، سَجَدْتُ لَك يا رَبِّ تَعَبُداً وَ رِقاً، لا مُسْتَكبِراً عَنْ عِبادَتِك وَ لا مُسْتَنْكفاً وَ لا مُسْتَعْظِماً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَليلٌ خائِفٌ مُسْتَجير.
تشهد
مسأله 1109 : در ركعت دوم تمام نمازهاي واجب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، انسان بايد بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند يعني بگويد:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريك لَهُ و اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد
و بايد تشهد به همين ترتيب و كمتر از اين نباشد.
مسأله 1110 : كلمات تشهد بايد به عربي صحيح و به طوري كه معمول است پشت سرهم گفته شود.
مسأله 1111 : اگر تشهد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع يادش بيايد كه تشهد را نخوانده؛ بايد بنشيند و تشهد را بخواند و دوباره بايستد و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام كند و بنا بر احتياط واجب بعد از نماز براي ايستادن بي جا دو سجده سهو به جا آورد و اگر در ركوع، يا بعد از آن يادش بيايد؛ بايد نماز را تمام كند و بعد از سلام نماز تشهد را قضا نمايد و براي تشهد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1112 : مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را به كف پاي چپ بگذارد و پيش از تشهد بگويد:
اَلْحَمْدُ للهِِ، يا بگويد:
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ وَ خَيْرُ الاَْسْماءِ للهِِ و نيز مستحب است دستها را بر ران ها بگذارد و انگشت ها را به يكديگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهد بگويد:
وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
مسأله 1113 : مستحب است زن ها در وقت خواندن تشهد ران ها را به هم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1114 : بعد از تشهد ركعت آخر نماز مستحب است در حالي كه نشسته و بدن آرام است بگويد:
اَلسَّلامُ عَلَيْك اَيُّهَا النَّبي وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ و بعد از آن بگويد:
اَلسَّلامُ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ، يا بگويد:
اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلي عِبادِ اللهِ الصّالِحينَ. ولي اگر اين سلام را بگويد احتياط واجب آن است كه بعد از آن اَلسَّلامُ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ. را هم بگويد.
مسأله 1115 : اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعي يادش بيايد كه صورت نماز به هم نخورده و كاري هم كه عمدي و سهوي آن، نماز را باطل مي كند؛ مثل پشت به قبله كردن؛ انجام نداده؛ بايد سلام را بگويد و نمازش صحيح است.
مسأله 1116 : اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعي يادش بيايد كه صورت نماز به هم خورده است؛ چنانچه پيش از آنكه صورت نماز به هم بخورد كاري كه عمدي و سهوي آن، نماز را باطل مي كند؛ مثل پشت به قبله كردن انجام نداده باشد؛ سلام دهد نمازش صحيح است و اگر پيش از آنكه صورت نماز به هم بخورد كاري كه عمدي و سهوي آن، نماز را باطل مي كند انجام داده باشد؛ نمازش باطل است.
ترتيب
مسأله 1117 : اگر عمداً ترتيب نماز را به هم بزند؛ مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند؛ يا سجود را پيش از ركوع به جا آورد؛ نمازش باطل مي شود.
مسأله 1118 : اگر ركني از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را به جا آورد؛ مثلاً پيش از آنكه ركوع كند؛ دو سجده نمايد؛ نماز باطل است.
مسأله 1119 : اگر ركني از نماز را فراموش كند و چيزي را كه بعد از آن است و ركن نيست به جا آورد؛ مثلاً پيش از آنكه دو سجده كند تشهد بخواند؛ بايد ركن را به جا آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره بخواند و دو سجده سهو براي زيادي تشهد به جا آورد.
مسأله 1120 : اگر چيزي را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را به جا آورد؛ مثلاً حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود نمازش صحيح است.
مسأله 1121 : اگر چيزي را كه ركن نيست فراموش كند و چيزي را كه بعد از آن است و آن هم ركن نيست به جا آورد؛ مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند؛ چنانچه مشغول ركن بعدي شده باشد؛ مثلاً در ركوع يادش بيايد كه حمد را نخوانده؛ بايد بگذرد و نماز او صحيح است و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد؛ بايد آنچه را فراموش كرده به جا آورد و بعد از آن، چيزي را كه اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1122 : اگر سجده اول را به خيال اينكه سجده دوم است؛ يا سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول است به جا آورد؛ نماز صحيح است و سجده اول او سجده اول و سجده دوم او سجده دوم، حساب مي شود.
موالات
مسأله 1123 : انسان بايد نماز را با موالات بخواند؛ يعني كارهاي نماز مانند ركوع، سجود و تشهد را پشت سرهم به جا آورد و چيزهايي را كه در نماز مي خواند به طوري كه معمول است پشت سرهم بخواند و اگر به قدري بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مي خواند؛ نمازش باطل است.
مسأله 1124 : اگر در نماز سهواً بين حرف ها يا كلمات فاصله بيندازد و فاصله به قدري نباشد كه صورت نماز از بين برود؛ گرچه صورت قرائت يا ذكر از بين برود؛ چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد بايد آن حرف ها يا كلمات را به طور معمول بخواند و اگر مشغول ركن شده باشد نمازش صحيح است؛ مگر اينكه بين كلمات تكبيرة الاحرام به قدري فاصله شود كه از صورت تكبيرة الاحرام خارج شده باشد؛ در اين صورت نمازش باطل است.
مسأله 1125 : طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره هاي بزرگ، موالات را به هم نمي زند.
[مستحبات نماز]
قنوت
مسأله 1126 : در تمام نمازهاي واجب و مستحب، پيش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند و در نماز وتر با آنكه يك ركعت مي باشد؛ قنوت پيش از ركوع مستحب است و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد؛ در ركعت اول پيش از ركوع و در ركعت دوم بعد از ركوع و نماز آيات پنج قنوت دارد و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اول پنج قنوت دارد و در ركعت دوم چهار قنوت دارد.
مسأله 1127 : اگر بخواهد قنوت بخواند؛ به احتياط واجب بايد دستها را مقابل صورت بلند كند و شايسته است كف دستها را رو به آسمان و پهلوي هم نگهدارد؛ دستها را به جز ابهام به هم بچسباند و نگاهش هنگام قنوت به كف دستها باشد.
مسأله 1128 : در قنوت هر ذكري بگويد؛ اگر چه يك سُبْحانَ اللهِ باشد؛ كافيست و بهتر است بگويد:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْحَليمُ الْكريمُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْعَلي الْعَظيمُ، سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَ الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمينَ.
مسأله 1129 : مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند. ولي براي كسي كه نماز را به جماعت مي خواند مستحب نيست بلند بخواند؛ بلكه در صورتي كه امام جماعت صداي او را مي شنود مكروه است بلند بخواند.
مسأله 1130 : اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد؛ مستحب است بايستد و بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد؛ مستحب است بعد از ركوع قضا كند و اگر در سجده يادش بيايد؛ مستحب است بعد از سلام قضا كند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم