احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

اشاره

اشاره
آنكه به حد ترخص برسد و معني حد ترخص در مسأله (1292) گذشت. اعتبار حد ترخص در غيروطن و جايي كه قصد كرده ده روز بماند روشن نيست. احتياط لازم آن است كه نماز را بعد از حد ترخص شكسته بخواند و اگر بخواهد قبل از رسيدن به حد ترخص نماز بخواند؛ نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1327 : كسي كه به سفر مي رود اگر به جايي برسد كه اذان را نشنود ولي ديوار شهر را ببيند؛ يا ديوارها را نبيند و صداي اذان را بشنود؛ چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند؛ بنا بر احتياط واجب نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله 1328 : مسافري كه به وطنش بر مي گردد؛ وقتي ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود؛ بايد نماز را تمام بخواند. گذشت اعتبارحد ترخص در جايي كه قصد ماندن ده روز را دارد روشن نيست. اگر بخواهد در حد ترخص نماز بخواند؛ احتياط واجب آن است كه نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله 1329 : هرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود؛ يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند؛ كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند؛ وقتي به اندازه اي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود؛ ديوارش از آنجا ديده نمي شد؛ بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستي و بلندي خانه ها بيشتر از معمول باشد؛ بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1330 : اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد؛ وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمي شد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1331 : اگر به قدري دور شود كه نداند صدايي را كه مي شنود؛ صداي اذان است يا صداي ديگر، احتياط لازم آن است كه در آن مكان هم تمام بخواند؛ هم شكسته. احتياط آن است كه نماز را تأخير بيندازد تا برسد به جايي كه چنين صدايي شنيده نشود. ولي اگر بفهمد اذان مي گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد؛ بايد تمام بخواند.
مسأله 1332 : اگر به قدري دور شود كه اذان خانه ها را نشنود؛ ولي اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويند بشنود؛ نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1333 : اگر به جايي برسد كه اذان شهر كه معمولا در جاي بلند مي گويند نشنود؛ ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند به طوري كه خارج از متعارف باشد بشنود؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1334 : اگر چشم، يا گوش او، يا صداي اذان، غير معمولي باشد؛ در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداي اذان معمولي را نشنود.
مسأله 1335 : اگر موقعي كه سفر مي رود شك كند كه به حد ترخص يعني جايي كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند. ولي شخصي كه از يك محل به مسافرت مي رود و بر مي گردد؛ چنانچه در هر دو موقع نماز را در آنجايي كه شك دارد خواهد خواند؛ احتياط لازم آن است كه هم تمام بخواند و هم شكسته، بنا بر اين اگر در رفتن نماز را تمام خوانده؛ اگر وقت باقيست شكسته هم بخواند و اگر وقت گذشته قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1336 : مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مي كند؛ وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود؛ بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1337 : مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده تا وقتي كه در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود؛ يا چهار فرسخ برود و برگردد؛ وقتي به حد ترخص برسد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1338 : محلي را كه انسان براي اقامت و زندگي اختيار كرده وطن او است؛ گرچه قصد ماندن دائم در آن محل را نداشته باشد.
ولي اگر ماندنشان را محدود به زمان، گرچه طولاني، بكند؛ وطن او نمي شود. خلاصه همين كه شخص بخواهد در محلي اقامت و زندگي كند و آن را محدود به مدتي نكند؛ وطن او حساب مي شود؛ گرچه نيت ماندن دائم را نداشته باشد.
به هر حال به ماندن در محلي ولو چند سال، گرچه وطن او حساب نمي شود؛ ولي آثار و احكام وطن بر آن مترتب است.
همين كه به كسي كه در محلي زندگي مي كند مسافر نگويند؛ مادامي كه در آن محل مي باشد نماز را بايد تمام و روزه را بايد بگيرد.
مسأله 1339 : كسي كه قصد كرده در محلي كه وطن اصليش نيست مدتي بماند؛ در صورتي كه از ماندن در آنجا منصرف شود؛ آثار وطن بر او مترتب نيست؛ هر وقت به آنجا برود بايد به احكام مسافر عمل كند.
مسأله 1340 : جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده؛ كه اگر مسافرتي برايش پيش بيايد دوباره به همانجا بر مي گردد؛ اگر چه قصد ماندن هميشگي را در آنجا نداشته باشد؛ در حكم وطن است.
مسأله 1341 : كسي كه در دو محل يا بيشتر زندگي مي كند؛ مثلاً شش ماه در شهري و شش ماه يا كمتر در شهر ديگري مي ماند و بناي زندگي هميشگي دارد؛ همه آنها وطن او حساب مي شود.
مسأله 1342 : محلي را كه صرف نظر كرده از ماندن در آن، احكام وطن بر او جاري نيست؛ چه در آنجا ملك داشته باشد يا نه و چه در آنجا شش ماه ولو پي در پي مانده باشد يا نه، هر وقت در مسافرت به آنجا مي رسد؛ اگر قصد ماندن ده روز نداشته باشد؛ نمازش شكسته است.
مسأله 1343 : اگر به جايي برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده؛ نبايد نماز را تمام بخواند؛ اگر چه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد؛ مگر اينكه بخواهد براي هميشه بي جا و سكني باشد و جايي را براي ماندن در آن انتخاب نكند؛ اين شخص به حكم خانه بدوش است و گذشت كه بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1344 : مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سرهم در محلي بماند؛ يا مي داند كه بدون اختيار ده روز در محلي مي ماند؛ در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند؛ لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد؛ همين كه قصد كند از اول آفتاب روز اول تا غروب روز دهم بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند و احتياط مراعات مغرب و زايل شدن سرخي از طرف شرق است و همچنين است اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه در اين صورت شكسته هم بخواند.
مسأله 1346 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند؛ در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند. ميزان در تشخيص يك جا بودن و تعدد آن، عرف است؛ بنا بر اين اگر بنا دارد در يك شهر در محلات آن حركت كند نمازش تمام است؛ گرچه آن شهر بزرگ باشد مگر اينكه محلات آن شهر به نحوي از يكديگر دور و جدا باشند كه حركت شخص از محلي به محل ديگر در عرف مسافرت حساب شود؛ در اين صورت نمازش شكسته است.
مسأله 1347 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند؛ قصد بيرون رفتن به اطراف و توابع آن مانند باغات و مزارع آن ضرر به اقامت در آن محل نمي رساند؛ بايد نماز را تمام بخواند؛ بلكه اگر قصد بيرون رفتن به اطراف و توابع كه كمتر از مسافت شرعيست داشته باشد؛ ضرر به اقامت نمي رساند؛ در صورتي كه رفت و برگشت به اندازه اي نباشد كه در نظر عرف با قصد اقامت در محل منافات داشته باشد.
ولي اگر قصد داشته باشد كه در آن روز برنگردد؛ نمازش شكسته است؛ مگر اينكه آن روز را از ده روز حساب نكند و در محل ده روز كامل بماند؛ در اين صورت نماز را تمام بخواند.
مسأله 1348 : مسافري كه تصميم ندارد ده روز در محلي بماند؛ مثلاً قصدش اينست كه اگر رفيقش بيايد؛ يا منزل خوبي پيدا كند؛ ده روز بماند؛ بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1349 : كسي كه تصميم دارد ده روز در محلي بماند؛ اگر چه احتمال دهد كه براي ماندن او مانعي برسد؛ بايد نماز را تمام بخواند؛ در صورتي كه احتمالش نزد عقلا مورد اعتنا نباشد.
ولي اگر احتمالش عقلايي باشد؛ به قصد اقامت ضرر مي رساند؛ نمازش شكسته است.
مسأله 1350 : اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند تا آخر ماه در جايي بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر نداند تا آخر ماه چند روز مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند؛ بايد نماز را شكسته بخواند؛ در صورتي كه ترديد در اين باشد كه اگر ماه تمام است ده روز بماند و اگر ناقص است نه روز بماند. ولي اگر ترديد در اين نباشد؛ مثلاً بداند آخر ماه شنبه است و قصد ماندن تا آن روز را داشته باشد؛ ولي نداند روز اولي كه قصد ماندن كرده پنج شنبه بوده يا جمعه، بعد معلوم شود پنج شنبه بوده؛ در اين صورت نمازش تمام است.
مسأله 1351 : اگر مسافري كه قصد كند ده روز در محلي بماند؛ چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود؛ يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود؛ بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف، يا مردد شود؛ تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود؛ چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد؛ روزه اش صحيح است و تا وقتي در آنجا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد؛ روزه آن روزش صحيح است.
صحيح بودن روزه اش از صحيح بودن روزه كسي كه بعد از ظهر مسافرت مي كند به خوبي روشن است؛ ولي نمازهاي خود را بايد شكسته بخواند و روزهاي بعد هم نمي تواند روزه بگيرد.
مسأله 1353 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد يك نماز چهار ركعتي خوانده يا نه، بايد نمازهاي خود را شكسته بخواند؛ مگر اينكه شك بعد از گذشتن وقت حاصل شود؛ در اين صورت بعيد نيست نمازها را تمام بخواند و احتياط جمع بين شكسته و تمام است.
مسأله 1354 : اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند؛ بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
مسأله 1355 : مسافري كه قصد دارد ده روز در محلي بماند؛ اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصدش برگردد؛ چنانچه مشغول ركعت سوم نشده؛ بايد نماز را دو ركعتي تمام نمايد و بقيه نمازهاي خود را شكسته بخواند و همچنين است اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته؛ بايد بنشيند و نمازش را دو ركعتي با تشهد و سلام تمام كند و دو سجده سهو براي ايستادن بي جا انجام دهد و تا هنگامي كه در آنجاست نمازها را شكسته بخواند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته؛ نمازش با اين زيادتي قهري ركوع باطل شده؛ بايد نماز را دوباره شكسته بخواند و تا هنگامي كه در آنجاست بايد نمازها را شكسته بخواند.
مسأله 1356 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند؛ تا وقتي كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1357 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ بايد روزه واجب را بگيرد و مي تواند روزه مستحبي را هم به جا آورد و نافله ظهر و عصر را بخواند. نافله عشا (وتيره) را در سفر گرچه قصد ماندن ده روز را نداشته باشد مي تواند بخواند. مسافري كه قصد ماندن ده روز را ندارد مي تواند نماز جمعه بخواند؛ ولي نمي تواند امام جماعت شود؛ مگر اينكه قصد ماندن ده روز را داشته باشد.
مسأله 1358 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي، يا بعد از آنكه ده روز در آنجا مانده؛ گرچه نماز چهار ركعتي نخوانده باشد؛ به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاي اول خود ده روز بماند؛ از وقتي كه مي رود تا بر مي گردد و بعد از برگشتن؛ بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر نخواهد بعد از برگشتن ده روز بماند بايد در رفتن و در مدتي كه در آنجا مي ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه به آن محل برگشت؛ نمازش را تمام بخواند؛ مگر اينكه آن محل را در برگشت يكي از منازل خود قرار دهد؛ در صورتي كه قصد مسافت شرعي را داشته باشد در برگشت به آن محل نمازش شكسته است و اگر قصد هشت فرسخ نداشته باشد نمازش تمام است.
مسأله 1359 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند؛ بايد در رفتن و در محلي كه قصد ماندن ده روز دارد؛ نمازهاي خود را تمام بخواند. ولي اگر جايي كه مي خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد؛ بايد موقع رفتن نمازهاي خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرده نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1360 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند؛ اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود؛ چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلي از برگشتن به آنجا غافل باشد؛ يا بخواهد برگردد ولي مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد؛ بايد وقتي كه مي رود تا بر مي گردد و بعد از برگشتن؛ نمازهاي خود را تمام بخواند و احتياط واجب آن است كه نماز شكسته هم بخواند.
مسأله 1361 : اگر به خيال اينكه رفقايش مي خواهند ده روز در محلي بمانند؛ قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند؛ اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود؛ تا مدتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند؛ در صورتي كه قصد رفقا داعي بر قصدش باشد.
ولي اگر قصدش وابسته به قصد آنان باشد به نحوي كه اگر رفقا قصد ماندن ده روز را داشته باشند قصد داشته؛ در اين صورت نمازش شكسته است.
مسأله 1362 : اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد؛ بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آنجا بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد شود بين ماندن در آنجا و ادامه سفر، از وقتي كه مردد مي شود بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر مردد شود بين ادامه سفر و برگشتن به محل خود، اگر به مقدار چهار فرسخ رفته؛ بايد شكسته بخواند و اگر كمتر از چهار فرسخ باشد تمام بخواند.
مسأله 1363 : مسافري كه مي خواهد نه روز يا كمتر در محلي بماند؛ اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر در آنجا ماند؛ بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند و همين طور تا سي روز، روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 : مسافري كه سي روز مردد بوده؛ در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يك جا بماند. پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند؛ بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
مسائل متفرقه نماز مسافر
مسأله 1365 : افضل اينست كه مسافر در مسجدالحرام و مسجد پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و مسجد كوفه، نمازش را تمام بخواند؛ ولي شكسته خواندن احوط است.
بعيد نيست اين حكم در تمام شهر مكه و مدينه، جاري باشد و نيز مسافر مي تواند در حائر حضرت سيدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام در فاصله كمتر از بيست و پنج ذراع از قبر مطهر، نماز را تمام بخواند و در فاصله دورتر از اين مقدار احتياط واجب آن است كه نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1366 : كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند؛ اگر در غير چهار مكاني كه در مسأله پيش گفته شد؛ عمداً تمام بخواند؛ نمازش باطل است و اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند؛ اگر در وقت ملتفت شود لازم است نماز را شكسته اعاده كند و اگر اعاده نكرد واجب است قضاي آن را شكسته در خارج وقت به جا آورد. ولي اگر بعد از گذشتن وقت ملتفت شود؛ قضاي آن لازم نيست.
مسأله 1367 : كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند؛ ولي سهواً بدون توجه به طور عادت تمام بخواند؛ اگر در وقت يادش بيايد لازم است شكسته اعاده كند و اگر اعاده نكرد بعد از وقت شكسته قضا كند و اگر بعد از وقت ملتفت شد بنا بر احتياط لازم شكسته قضا نمايد.
مسأله 1368 : مسافري كه نمي داند بايد نماز را شكسته بخواند؛ اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.
مسأله 1369 : مسافري كه مي داند بايد نماز را شكسته بخواند؛ اگر بعضي از خصوصيات آن را نداند؛ مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخي بايد شكسته بخواند؛ چنانچه تمام بخواند؛ اگر در وقت ملتفت شود بنا بر احتياط واجب اعاده كند و اگر بعد از وقت بفهمد؛ قضا لازم نيست.
مسأله 1370 : مسافري كه مي داند بايد نماز را شكسته بخواند؛ اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند؛ وقتي بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده؛ نمازي را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا لازم نيست گرچه خوب است.
مسأله 1371 : اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند؛ چنانچه در وقت يادش بيايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد قضاي آن نماز بر او واجب نيست.
مسأله 1372 : كسي كه بايد نماز تمام بخواند؛ اگر شكسته به جا آورد؛ در هر صورت نمازش باطل است.
هر چند اين حكم در مسافري كه قصد ماندن ده روز در جايي داشته و به جهت ندانستن حكم مسأله نماز را شكسته خوانده؛ احتياطي است.
مسأله 1373 : اگر مشغول نماز چهار ركعتي شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است؛ يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است؛ چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته؛ بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته؛ نمازش باطل است و در صورتي كه به مقدار خواندن يك ركعت وقت داشته باشد؛ بايد نماز را از سر شكسته بخواند.
مسأله 1374 : اگر مسافر بعضي از خصوصيات نماز مسافر را نداند؛ مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد؛ بايد شكسته بخواند. چنانچه به نيت نماز چهار ركعتي مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد؛ بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود؛ نمازش باطل است.
در صورتي كه به مقدار يك ركعت هم از وقت مانده باشد؛ بايد نماز را از سر شكسته بخواند.
مسأله 1375 : مسافري كه بايد نماز را تمام بخواند؛ اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيت نماز دو ركعتي مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد؛ بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند.
احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتي بخواند.
مسأله 1376 : مسافري كه نماز نخوانده؛ اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد؛ يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند؛ بايد نماز را تمام بخواند و كسي كه مسافر نيست اگر در اول وقت نماز نخوانده و مسافرت كند؛ در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1377 : اگر از مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند؛ نماز ظهر، يا عصر، يا عشا، قضا شود؛ بايد آن را دو ركعتي قضا نمايد اگر چه در غيرسفر بخواهد قضاي آن را به جا آورد و اگر از كسي كه مسافر نيست يكي از اين سه نماز قضا شود؛ بايد چهار ركعتي قضا نمايد اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا كند.
مسأله 1378 : مستحب است مسافر، بلكه هر نمازگزار، بعد از هر نماز سي مرتبه بگويد:
سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكبَرُ و در تعقيب نماز ظهر، عصر و عشا بيشتر سفارش شده؛ بلكه بهتر است مسافري كه اين سه نماز را شكسته مي خواند در تعقيب آنها شصت مرتبه بگويد؛ بنا بر اين سي مرتبه به عنوان تعقيب نماز و سي مرتبه آن به جاي دو ركعتي كه در سفر كم شده.
نماز قضا
[احكام]
مسأله 1379 : كسي كه نماز واجب خود را در وقت نخوانده؛ بايد قضاي آن را به جا آورد اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده؛ يا به واسطه مستي نخوانده و اگر در تمام وقت، بيهوشي به اختيار حاصل شده باشد؛ احتياط واجب آن است كه قضا نمايد. ولي اگر بيهوشي بي اختيار بوده؛ قضا لازم نيست گرچه مستحب است و همچنين نمازهاي يوميه، بلكه نماز آيات و نذر معين كه زن در حال حيض و نفاس نخوانده؛ قضا ندارد.
مسأله 1380 : اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازي را كه خوانده باطل بوده؛ بايد قضاي آن را بخواند.
مسأله 1381 : كسي كه نماز قضا دارد؛ بايد در خواندن آن كوتاهي نكند؛ ولي واجب نيست فوراً آن را به جا آورد.
مسأله 1382 : كسي كه نماز قضا دارد مي تواند نماز مستحبي بخواند.
مسأله 1383 : اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايي دارد؛ يا نمازهايي كه خوانده صحيح نبوده؛ مستحب است احتياطاً قضاي آنها را به جا آورد.
مسأله 1384 : نمازهاي قضاي يوميه خوب است به ترتيب خوانده شود ولي لازم نيست؛ خصوصاً در صورتي كه ترتيب را فراموش كرده. ولي اگر ترتيب در فوت را بداند؛ احتياطاً به ترتيب قضا نمايد. بله فقط در قضاي نماز ظهر و عصر يك روز و قضاي نماز مغرب و عشاء يك شب، ترتيب لازم است.
مسأله 1385 : اگر بخواهد قضاي چند نماز غيريوميه مانند نماز آيات را بخواند؛ يا مثلاً بخواهد قضاي يك نماز يوميه و چند نماز غيريوميه را بخواند؛ لازم نيست آنها را به ترتيب به جا آورد.
مسأله 1386 : در مسأله (1384) گفته شد ترتيب در قضاي نمازهاي يوميه لازم نيست مگر در بعضي موارد. اگر ترتيب نمازهايي را كه نخوانده فراموش كند؛ بهتر آن است كه طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبي كه قضا شده به جا آورده؛ مثلاً اگر قضاي يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمي داند كدام اول قضا شده؛ اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند؛ يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند؛ تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده؛ اول خوانده.
مسأله 1387 : اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر، يا دو نماز ظهر، يا دو نماز عصر، از او قضا شده و نمي داند كدام اول قضا شده است؛ چنانچه دو نماز چهار ركعتي بخواند به نيت اينكه اولي قضاي نماز روز اول و دومي قضاي نماز روز دوم باشد؛ كافي است.
مسأله 1388 : اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا، يا يك نماز عصر و يك نماز عشا، از او قضا شود و نداند كدام اول قضا شده است؛ بهتر آن است كه طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب به جا آورده است؛ مثلاً اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اولي آنها را نمي داند؛ اول يك نماز ظهر و بعد يك نماز عشا، دوباره يك نماز ظهر بخواند؛ يا اول يك نماز عشا، بعد يك نماز ظهر دوباره يك نماز عشا بخواند.
مسأله 1389 : كسي كه مي داند يك نماز چهار ركعتي نخوانده؛ ولي نمي داند نماز ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتي به نيت قضاي نمازي كه نخوانده به جا آورد؛ كافي است.
مسأله 1390 : كسي كه پنج نماز پشت سرهم از او قضا شده و نمي داند اوّلي آنها كدام است و بخواهد به ترتيبي كه فوت شده به جا آورد؛ نُه نماز به اين كيفيت بخواند:
مثلا از نماز صبح شروع كند و بعد از آنكه ظهر، عصر، مغرب و عشا را خواند؛ دو مرتبه نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا را بخواند و اگر شش نماز پشت سرهم از او قضا شده و اولي آنها را نمي داند؛ ده نماز به ترتيب قضا كند و همين طور براي هر نماز يك نماز به نمازهاي او اضافه مي شود؛ در صورتي كه پشت سرهم قضا شده باشد.
مسأله 1391 : كسي كه مي داند نمازهاي پنج گانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نمي داند؛ نماز يك شبانه روز را به جا آورد كافي است؛ ولي اگر بخواهد احتياط كند؛ پنج شبانه روز بخواند و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده؛ شش شبانه روز بخواند و همچنين براي هر نمازي كه به نمازهاي قضاي او اضافه شود؛ يك روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبي كه قضا شده به جا آورده.
مسأله 1392 : كسي كه مثلاً چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمي داند يا فراموش كرده؛ مثلاً نمي داند كه سه، يا چهار، يا پنج نماز بوده؛ چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافي است؛ ولي بهتر اينست كه به قدري نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است؛ مثلاً اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده نماز نبوده؛ احتياطاً ده نماز صبح بخواند.
مسأله 1393 : كسي كه فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد؛ بنا بر احتياط واجب اگر ممكن است اول آن را بخواند بعد مشغول نماز آن روز بشود و نيز اگر از روزهاي پيش نماز قضا ندارد ولي يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده است؛ در صورتي كه ممكن باشد بنا بر احتياط واجب نماز قضاي آن روز را پيش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1394 : اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر، از همان روز از او قضا شده؛ يا فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد؛ چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است؛ نيت را به نماز قضا برگرداند. بنا بر احتياط نيت قضا كند؛ مثلاً اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده؛ در صورتي كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد؛ احتياطاً نيت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتي تمام كند؛ بعد نماز ظهر را بخواند. ولي اگر وقت تنگ است يا نمي تواند نيت را به نماز قضا برگرداند؛ مثلاً در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده؛ چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد مي شود؛ نبايد نيت را به قضاي صبح برگرداند.
مسأله 1395 : اگر از روزهاي گذشته نمازهاي قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده؛ چنانچه براي قضاي تمام آنها وقت ندارد؛ يا نمي خواهد همه را در آن روز بخواند؛ احتياط واجب آن است كه نماز قضاي آن روز را پيش از نماز ادا بخواند و اگر ترتيب فوت شده نمازهاي گذشته را بداند؛ احتياط واجب آن است كه بعد از خواندن قضاي نمازهاي سابق، دوباره نماز قضايي را كه در آن روز، پيش از نماز ادا خوانده به جا آورد.
مسأله 1396 : تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاي خود عاجز باشد؛ ديگري نمي تواند نمازهاي او را قضا نمايد.
مسأله 1397 : نماز قضا را با جماعت مي شود خواند؛ بلكه مستحب است؛ چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، به شرط اينكه نماز قضا بر ذمه اما مقطعي باشد و لازم نيست هر دو، يك نماز را بخوانند. مثلاً اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند؛ اشكال ندارد.
مسأله 1398 : مستحب است بچه مميز يعني بچه اي كه خوب و بد را مي فهمد به نماز خواندن و عبادت هاي ديگر عادت دهند؛ بلكه مستحب است او را به قضاي نمازها هم وادار نمايند
نماز قضاي پدر و مادر
اشاره
كه بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1399 : اگر پدر به جهت عذري نماز يا روزه خود را به جا نياورده است؛ بلكه اگر بدون عذر هم نياورده؛ در صورتي كه از روي طغيان و سركشي نبوده؛ بر پسر بزرگتر واجب است پس از مرگ پدر به جا آورد و اين حكم در باره مادر بنا بر احتياط واجب است و پسر بزرگتر مي تواند نماز و روزه اي كه به عهده اش واقع شده؛ اجير بگيرد كه آنها را انجام دهد.
مسأله 1400 : اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر و مادرش نماز و روزه قضا داشته يا نه، چيزي بر او واجب نيست.
مسأله 1401 : اگر پسر بزرگتر بداند كه پدر و مادرش نماز قضا داشتهو شك كند به جا آورده؛ بنا بر احتياط بايد قضا نمايد.
مسأله 1402 : اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است؛ قضاي نماز و روزه پدر و مادر بر هيچكدام از پسرها واجب نيست. ولي احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه آنان را بين خودشان قسمت كنند؛ يا براي آن قرعه بزنند.
مسأله 1403 : اگر ميت وصيت كرده باشد كه براي نماز و روزه او اجير بگيرند؛ بعد از آنكه اجير نماز و روزه او را به طور صحيح به جا آورد؛ بر پسر بزرگتر چيزي واجب نيست.
مسأله 1404 : اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز مادر خود را بخواند؛ بايد در جهر و اخفات به تكليف خود عمل كند؛ مثلاً قضاي نماز صبح و مغرب و عشاي مادر را بايد بلند بخواند.
مسأله 1405 : كسي كه خودش نماز و روزه قضا دارد؛ اگر نماز و روزهپدر و مادر هم بر او واجب شود؛ هر كدام را اول به جا آورد صحيح است.
مسأله 1406 : اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر يا مادر، نابالغ يا ديوانه باشد؛ وقتي كه بالغ شد يا عاقل گرديد؛ بايد نماز و روزه پدر و مادر را قضا نمايد. چنانچه پيش از بالغ شدن؛ يا عاقل شدن بميرد؛ بر پسر دوم چيزي واجب نيست.
مسأله 1407 : اگر پسر بزرگتر پيش از آنكه نماز و روزه پدر يا مادر راقضا كند بميرد؛ بر پسر دوم چيزي واجب نيست.
نماز جماعت
[احكام]
مسأله 1408 : مستحب است نمازهاي واجب، خصوصاً نمازهاي يوميهرا به جماعت بخوانند و در نماز صبح، مغرب و عشا، خصوصاً براي همسايه مسجد و كسي كه صداي اذان مسجد را مي شنود؛ سفارش بيشتر شده. ولي خواندن نماز به جماعت در نماز طواف واجب در حج و عمره و نماز احتياط و نمازي كه به نذر واجب شده باشد؛ درست نيست و جماعت در بعضي نمازها مانند نماز جمعه و نماز عيدين، در صورتي كه شرايط واجب شدن آن باشد؛ شرط صحت آنها است.
مسأله 1409 : در روايت معتبر وارد شده كه نماز جماعت بيست و پنجدرجه برتر از نماز فراديست و در خبر ابي سعيد خدري از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت كرده اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كند هر ركعتي ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بيشتر شوند؛ ثواب نمازشان بيشتر مي شود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت؛ اگر آسمان ها كاغذ و درياها مُركب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند؛ نمي توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
مسأله 1410 : حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي اعتنايي جايز نيست و سزاوار نيست؛ بلكه كراهت دارد انسان بدون عذر جماعت را ترك كند.
مسأله 1411 : مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادي يعني تنها خوانده شود بهتر است؛ در صورتي كه نماز جماعت در وقت فضيلت واقع شود؛ وگرنه برتري نماز جماعت در غير وقت فضيلت، بر نماز فرادي اول وقت روشن نيست و نماز جماعتي را كه مختصر بخوانند از نماز فرادي كه آن را طول بدهند؛ بهتر است.
مسأله 1412 : وقتي كه جماعت برپا مي شود؛ مستحب است كسي كه نمازش را فرادي خوانده دوباره به جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اولش باطل بوده؛ نماز دوم او كافي است.
مسأله 1413 : اگر امام يا مأموم بخواهد نمازي را كه به جماعت خوانده؛ دوباره با جماعت بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1414 : كسي كه در نماز وسواس دارد؛ به حدي كه تحملش بر او دشوار و مشقت داشته باشد؛ در صورتي كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت مي شود؛ بايد نماز را با جماعت بخواند.
مسأله 1415 : اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند؛ نماز جماعت واجب نمي شود بلكه اطاعت از پدر يا مادر واجب است و اطاعت آنان، به خواندن نماز جماعت مستحب است.
مسأله 1416 : نماز مستحب را نمي شود به جماعت خواند؛ مگر نمازاستسقا كه براي آمدن باران مي خوانند و نمازي كه واجب بوده و به جهتي مستحب شده است؛ مانند نماز عيد فطر و قربان كه در زمان حضور امام عَلَيْهِ السَّلَام واجب بوده و به واسطه غايب شدن ايشان مستحب مي باشد.
مسأله 1417 : موقعي كه امام جماعت نماز يوميه مي خواند؛ هر كدام از نماز يوميه را مي شود به او اقتدا كرد. ولي اگر نماز يوميه اش را احتياطاً دوباره مي خواند اقتدا كردن به او اشكال دارد؛ مگر اينكه سبب احتياط هر دو، يكي باشد در اين صورت مي شود به او اقتدا كرد و به رجاء مشروعيت بخواند و حمد را هم رجاءً بخواند.
مسأله 1418 : اگر امام جماعت قضاي نماز يوميه خود را مي خواند؛ مي شود به او اقتدا كرد. ولي اگر نمازش را احتياطاً قضا مي كند يا قضاي نماز احتياطي ديگر را مي خواند؛ اگر چه براي آن پول نگرفته؛ اقتدا به او اشكال دارد. اما در صورتي كه قضاي نماز ديگري يقيني باشد؛ اقتدا به او جايز است.
مسأله 1419 : اگر انسان نداند نمازي را كه امام مي خواند نماز واجب يوميه است؛ يا نماز مستحب، نمي تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1420 : اگر امام در محراب باشد و كسي پشت سر او اقتدا نكردهباشد كساني كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمي بينند؛ نمي توانند اقتدا كنند؛ بلكه اگر كسي هم پشت سر امام اقتدا كرده باشد؛ كساني كه در صف اول دو طرف او ايستاده باشند و به واسطه ديوار محراب امام را نمي بينند؛ اشكال دارد. ولي اقتداء صف هاي بعدي اگر متصل باشند به شخص يا اشخاصي كه پشت سر امام هستند صحيح است؛ گرچه امام را نبينند.
مسأله 1421 : اگر به واسطه درازاي صف اول، كساني كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نبينند؛ مي توانند اقتدا كنند و نيز اگر به واسطه درازاي يكي از صف هاي ديگر، كساني كه دو طرف آن ايستاده اند صف جلوي خود را نبينند؛ مي توانند اقتدا نمايند.
مسأله 1422 : اگر صف هاي جماعت تا درب مسجد برسد؛ كسي كه مقابل درب، پشت صف ايستاده نمازش صحيح است و نيز نماز كساني كه پشت سر او اقتدا مي كنند؛ صحيح مي باشد.
ولي نماز كساني كه دو طرف ايستاده اند و صف جلو را نمي بينند؛ اشكال دارد.
مسأله 1423 : كسي كه پشت ستون ايستاده اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل نباشد؛ نمي تواند اقتدا كند؛ ولي اگر از يك طرف يا دو طرف اتصال داشته باشد و صف جلو را ببيند؛ اقتدايش صحيح است.
مسأله 1424 : جاي ايستادن امام بايد از جاي مأموم بلندتر نباشد؛ ولي اگر مكان امام مقدار خيلي كمي بلندتر باشد؛ اشكال ندارد و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفي كه بلندتر است بايستد؛ در صورتي كه سراشيبي آن زياد نباشد و طوري باشد كه به آن زمين مسطح بگويند؛ مانعي ندارد.
مسأله 1425 : اگر جاي مأموم بلندتر از امام باشد اشكال ندارد؛ ولي اگر به قدري بلند باشد كه نگويند اجتماع در محلي كرده اند؛ جماعت صحيح نيست.
مسأله 1426 : اگر در بين كساني كه در يك صف ايستاده اند فاصلهبه اندازه نشستن بچه مميز، گرچه نمازش باطل باشد؛ بلكه بچه غيرمميز، باشد؛ مي توانند اقتدا كنند.
ولي اگر فاصله بيش از يك گام باشد؛ در صورتي كه نماز مميز درست باشد اقتدا مانعي ندارد و حمل نماز بچه مميز بر صحت، در صورتي كه شك در صحت نماز او باشد؛ مشكل است.
مسأله 1427 : بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز و تكبير گفتن آنان نزديك باشد؛ كسي كه در صف بعد ايستاده مي تواند تكبير بگويد. ولي احتياط آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود.
مسأله 1428 : اگر بداند نماز يك صف از صف هاي جلو باطل است؛ در صف هاي بعد نمي تواند اقتدا كند؛ ولي اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مي تواند اقتدا كند.
مسأله 1429 : هرگاه بداند نماز امام باطل است؛ مثلاً بداند امام وضوندارد؛ اگر چه خود امام ملتفت نباشد؛ نمي تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1430 : اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده؛ يا كافربوده؛ يا به جهتي نمازش باطل بوده؛ مثلاً بيوضو نماز خوانده؛ نمازش صحيح است؛ مگر اينكه از مأموم كاري كه نماز فرادي را ولو سهواً، باطل مي كند؛ مانند زياد كردن ركوع، صادر شده باشد در اين صورت نمازش را اعاده كند.
مسأله 1431 : اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالي باشد كه وظيفه مأموم است؛ مثلاً به حمد و سوره امام گوش مي دهد؛ در صورتي كه بنايش بر خواندن جماعت بوده و احتمال دهد از روي فراموشي نيت جماعت نكرده؛ بايد نماز را به جماعت تمام كند؛ ولي مع ذلك احتياط آن است كه در تمام حالات نماز را به نيت فرادي تمام كند و اگر مشغول كاري باشد كه هم وظيفه منفرد و هم وظيفه مأموم است؛ مثلاً در ركوع يا سجده باشد؛ بايد نماز را به نيت فرادي تمام كند.
مسأله 1432 : احتياط مستحب آن است كه در بين نماز جماعت تا ناچار نشود نيت فرادي نكند؛ ولي احتياط آن است كه به نحوي نباشد كه صفوف جماعت را به هم زند. چنانچه احتياط آن است كه قبل از تمام شدن ركعتي كه اقتدا كرده نيت فرادي نكند.
مسأله 1433 : اگر مأموم به واسطه عذري بعد از حمد و سوره امام، نيت فرادي كند؛ بنا بر احتياط واجب حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه بخواند و اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادي نمايد؛ حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1434 : اگر در بين نماز جماعت نيت فرادي نمايد؛ نمي تواند دوباره نيت جماعت كند و اگر مردد شود كه نيت فرادي كند يا نه، بعد تصميم بگيرد كه نماز را با جماعت تمام كند صحت نماز به عنوان جماعت خالي از اشكال نيست
مسأله 1435 : اگر شك كند كه نيت فرادي كرده يا نه، بايد بنا بگذاردكه نيت فرادي نكرده است.
مسأله 1436 : اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و به ركوع امام برسد؛ اگر چه ذكر امام تمام شده باشد؛ نمازش صحيح است و يك ركعت حساب مي شود. اما اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد؛ نمازش به عنوان جماعت باطل است؛ مي تواند نماز را فرادي تمام كند و احتياط لازم آن است كه نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1437 : اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و به مقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه، حكم آن از آنچه در مسأله گذشته گفته شد روشن است.
مسأله 1438 : اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود امام سر از ركوع بردارد؛ احتياط واجب آن است كه قصد فرادي كند.
مسأله 1439 : اگر اول نماز، يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آنكه به ركوع رود امام سر از ركوع بردارد؛ چنانچه عمداً ركوع خود را تأخير نيندازد؛ نماز او صحيح و الا احتياط لازم آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1440 : اگر موقعي برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است؛ چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد؛ بايد بعد از نيت و گفتنتكبيرة الاحرام، بنشيند و تشهد را به قصد قربت مطلقه، يا رجاءً با امام بخواند؛ ولي سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد بعد بايستد و بدون آنكه دوباره نيت كند و تكبيرة الاحرام بگويد؛ حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اول نماز خود حساب كند.
مسأله 1441 : مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و بنا بر احتياط واجبمأموم اگر مرد باشد؛ قدري عقب تر در طرف راست امام بايستد و اگر قد او بلندتر از امام است؛ بنا بر احتياط طوري بايستد كه در ركوع و سجود، جلوتر از امام نباشد و اگر مأموم متعدد باشد؛ پشت سر امام بايستند.
مسأله 1442 : در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام پرده و مانند آنكه پشت آن ديده نمي شود؛ فاصله نباشد؛ بلكه بنا بر احتياط واجب شيشه و مانند آن هم فاصله نباشد و همچنين است بين انسان و مأموم ديگري كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است؛ ولي اگر امام مرد و مأموم زن باشد؛ چنانچه بين آن زن و امام، يا بين آن زن و مأموم ديگري كه مرد است و زن به واسطه او به امام متصل شده است؛ پرده و مانند آن باشد؛ اشكال ندارد.
مسأله 1443 : اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه او متصل به امام است؛ پرده يا چيز ديگري، گرچه ديده بشود بنا بر احتياط، فاصله شود؛ چنانچه مأموم فوراً قصد فرادي بكند؛ جماعتش باطل است؛ قهراً نمازش فرادي مي شود و نمازش صحيح است؛ در صورتي كه به وظيفه منفرد عمل كند.
مسأله 1444 : واجب است بين جاي سجده مأموم و جاي ايستادن امام بيشتر از يك قدم باز كه قريب يك متر و به مقدار خواب گاه گوسفند است؛ فاصله نباشد و نيز بين ايستادن انسان به واسطه مأمومي كه جلو او ايستاده و به واسطه او متصل به امام است؛ بيش از اين اندازه نباشد و احتياط مستحب آن است كه جاي سجده مأموم با جاي كسي كه جلو او ايستاده، هيچ فاصله نداشته باشد.
مسأله 1445 : اگر مأموم به واسطه كسي كه طرف راست يا چپ او اقتداكرده به امام متصل باشد و از جلو متصل نباشد؛ نبايد بيش از يك قدم باز كه در مسأله گذشته بيان شد؛ فاصله باشد.
مسأله 1446 : اگر در نماز بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه او به امام متصل است؛ بيشتر از يك قدم باز فاصله پيدا شود؛ چنانچه قصد فرادي نكند؛ جماعتش باطل مي شود. قهراً نمازش فرادي مي شود؛ در صورتي كه به وظيفه منفرد عمل كند نمازش صحيح است.
مسأله 1447 : اگر نماز همه كساني كه در صف جلو هستند تمام شود؛ يا همه نيت فرادي نمايند؛ نماز صف بعد فرادي مي شود؛ هر چند صف جلو فوراً براي نماز ديگري به امام اقتدا كنند.
مسأله 1448 : اگر در ركعت دوم اقتدا كند؛ در نمازهاي جهريه كه صداي قرائت امام را مي شنود؛ نبايد حمد و سوره بخواند و در نمازهاي اخفاتيه كه صداي قرائت امام را نمي شنود؛ احتياط بر نخواندن حمد و سوره است؛ ولي قنوت و تشهد را با امام بخواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد؛ حمد را تمام كند و در ركوع خود را به امام برساند و در صورتي كه در ركوع به امام نرسد بنا بر احتياط فرادي كند و يا نماز را با امام تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1449 : اگر موقعي كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتيست اقتدا كند؛ بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است؛ بعد از دو سجده بنشيند و تشهد را به مقدار واجب بخواند؛ در صورتي كه بترسد كه به قيام امام نرسد؛ وگرنه خواندن بعضي تسبيحات مانع ندارد؛ سپس برخيزد و احتياط واجب آن است كه سه مرتبه تسبيحات بگويد و چنانچه بعد از گفتن سه مرتبه تسبيحات در ركوع به امام نرسد؛ قصد فرادي كند.
مسأله 1450 : اگر امام در ركعت سوم و چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمي رسد؛ واجب است صبر كند تا امام به ركوع رود بعداً اقتدا نمايد.
مسأله 1451 : اگر در ركعت سوم يا چهارم امام اقتدا كند؛ بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد؛ بايد حمد را بخواند و در ركوع خود را به امام برساند و اگر به ركوع امام نرسد احتياط واجب آن است كه فرادي كند؛ يا اينكه نماز را با امام تمام كند و دوباره نماز را بخواند.
مسأله 1452 : كسي كه مي داند اگر سوره يا قنوت را تمام كند به ركوع امام نمي رسد؛ چنانچه عمداً سوره يا قنوت را بخواند و به ركوع نرسد؛ بعيد نيست نمازش صحيح باشد بايد به وظيفه فرادي عمل كند.
مسأله 1453 : كسي كه اطمينان دارد اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد؛ به ركوع امام مي رسد؛ واجب است سوره را شروع كند؛ يا اگر شروع كرده تمام نمايد. ولي همين كه امام به ركوع رفت در هر دو صورت مي تواند سوره را ترك كند و به ركوع رود و اگر با تمام كردن سوره بتواند ركوع امام را درك كند مي تواند سوره را تمام كند و به ركوع رود.
مسأله 1454 : كسي كه يقين دارد اگر سوره را بخواند به ركوع امام مي رسد؛ چنانچه سوره را بخواند و به ركوع امام نرسد؛ نمازش صحيح است؛ ولي احتياط آن است كه قصد فرادي كند.
مسأله 1455 : اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است؛ مي تواند اقتدا كند؛ ولي بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند؛ اگر چه بعد بفهمد كه امام در ركعت اول يا دوم بوده؛ نمازش صحيح است.
مسأله 1456 : اگر به خيال اينكه امام در ركعت اول يا دوم است؛ حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده؛ نمازش صحيح است؛ ولي اگر پيش از ركوع بفهمد؛ بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در ركوع خود را به امام برساند و اگر به ركوع امام نرسد؛ احتياط واجب آن است كه فرادي كند؛ يا اينكه نماز را با امام تمام كند و نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1457 : اگر به خيال اينكه امام در ركعت سوم و چهارم است حمد و سوره بخواند و پيش از ركوع، يا بعد از آن، بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده؛ نمازش صحيح است و اگر در بين حمد و سوره بفهمد؛ لازم نيست آنها را قطع كند.
مسأله 1458 : اگر موقعي كه مشغول نماز مستحبيست جماعت برپا شود؛ چنانچه اطمينان ندارد كه اگر آنها را تمام كند به جماعت برسد؛ مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود؛ بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد؛ مستحب است به همين دستور رفتار نمايد.
مسأله 1459 : اگر موقعي كه مشغول نماز سه ركعتي يا چهار ركعتيست جماعت برپا شود؛ چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد؛ مستحب است به نيت نماز مستحبي نماز را دو ركعتي تمام كند و خود را به جماعت برساند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته به نماز مستحبي برنگرداند.
مسأله 1460 : اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد؛ لازم نيست نيت فرادي كند.
مسأله 1461 : كسي كه يك ركعت از امام عقب مانده؛ لازم نيست وقتي امام تشهد ركعت آخر را مي خواند انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد؛ مي تواند قصد فرادي كند و نماز را تمام كند.
شرايط امام جماعت
مسأله 1462 : امام جماعت بايد بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامي، عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند و نيز اگر مأموم مرد است؛ امام او هم بايد مرد باشد؛ بلكه احتياط آن است كه زن براي زن ها هم امامت نكند؛ خصوصاً در مثل نماز جمعه و نماز عيدين، بلكه جايز نبودن امامت زن در اين نمازها كه مشتمل بر خطبه است؛ روشن است.
بلي در نماز ميت در صورتي كه كسي از آن زن به ميت اولي نباشد مي تواند امام بشود؛ در اين صورت زن در وسط زن ها قرار گيرد؛ جلوتر از آنها نايستد. اقتدا كردن بچه مميز كه خوب و بد را مي فهمد؛ به بچه مميز ديگر، خالي از اشكال نيست. ولي به عنوان تمرين مانعي ندارد؛ آثار جماعت بر آن مترتب نمي شود.
مسأله 1463 : امامي را كه عادل مي دانسته اگر شك كند به عدالت خود باقيست يا نه، مي تواند به او اقتدا نمايد.
مسأله 1464 : كسي كه ايستاده نماز مي خواند؛ نمي تواند به كسي كه نشسته، يا خوابيده نماز مي خواند؛ اقتدا كند و كسي كه نشسته نماز مي خواند؛ نمي تواند به كسي كه خوابيده نماز مي خواند اقتدا نمايد.
مسأله 1465 : كسي كه نشسته نماز مي خواند؛ مي تواند به كسي كه نشسته نماز مي خواند اقتدا كند؛ ولي اقتدا كسي كه خوابيده نماز مي خواند؛ به كسي كه نشسته يا خوابيده نماز مي خواند؛ محل اشكال است.
مسأله 1466 : اگر امام جماعت به واسطه عذري با لباس نجس نماز مي خواند؛ احتياط واجب آن است كه به او اقتدا نشود. ولي اگر امام جماعت به واسطه عذري با وضو جبيره اي يا تيمم نماز مي خواند؛ مي شود به او اقتدا كرد.
مسأله 1467 : اگر امام مرضي دارد كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خود داري كند؛ بنا بر احتياط واجب نمي شود به او اقتدا كرد و زني كه مستحاضه نيست به زن مستحاضه بنا بر احتياط واجب اقتدا نكند؛ گذشته [از اينكه] اساساً امامت زن خلاف احتياط است.
مسأله 1468 : كسي كه مرض خوره يا پيسي دارد؛ مكروه است امام جماعت شود.
احكام جماعت
مسأله 1469 : موقعي كه مأموم نيت مي كند؛ بايد امام را معين كند؛ ولي دانستن اسم او لازم نيست؛ مثلاً اگر نيت كند اقتدا مي كنم به امام حاضر، نمازش صحيح است.
مسأله 1470 : مأموم بايد غير از حمد و سوره، همه چيز نماز را خودش بخواند؛ بلكه اگر ركعت اول يا دوم او، ركعت سوم يا چهارم امام باشد؛ بايد حمد و سوره را هم بخواند.
مسأله 1471 : اگر مأموم در ركعت اول و دوم نماز صبح، مغرب و عشا صداي حمد و سوره امام را بشنود؛ اگر چه كلمات را تشخيص ندهد؛ نبايد حمد و سوره بخواند و بهتر آن است كه به قرائت امام گوش فرا دهد و اگر صداي امام را نشنود؛ مستحب است حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه، آهسته بخواند؛ نه به قصد جزئيت و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1472 : اگر مأموم بعضي از كلمات حمد و سوره امام را بشنود؛ احتياط واجب آن است كه حمد و سوره نخواند.
مسأله 1473 : اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند؛ يا خيال كند صدايي را كه مي شنود صداي امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداي امام بوده؛ نمازش صحيح است.
مسأله 1474 : اگر شك كند كه صداي امام را مي شنود يا نه، يا صدايي بشنود و نداند صداي امام است يا صداي كس ديگر، مي تواند حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه بخواند.
مسأله 1475 : احتياط واجب آن است كه مأموم در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، حمد و سوره نخواند
و مستحب است به جاي آن ذكر بگويد.
مسأله 1476 : مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد؛ بلكه احتياط واجب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده؛ تكبير نگويد.
مسأله 1477 : اگر مأموم سلام امام را بشنود؛ يا بداند چه وقت سلام مي گويد؛ در صورتي كه بخواهد نماز را با جماعت تمام كند؛ احتياط واجب آن است كه پيش از امام سلام ندهد و چنانچه عمداً پيش از امام سلام دهد؛ نمازش خالي از اشكال نيست. ولي اگر قصد فرادي كند و پيش از امام سلام دهد؛ اشكال ندارد و چنانچه سهواً پيش از امام سلام دهد؛ نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد.
مسأله 1478 : اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام، چيزهاي ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد. ولي اگر آنها را بشنود؛ يا بداند امام چه وقت مي گويد؛ تا مي شود پيش از امام نگويد.
مسأله 1479 : مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مي شود؛ كارهاي ديگر آن مانند ركوع و سجود را تا مي تواند كمي بعد از امام به جا آورد و اگر عمداً پيش از امام يا مدتي طولاني بعد از امام انجام دهد؛ معصيت كرده؛ احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1480 : اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بردارد؛ چنانچه امام در ركوع باشد؛ بايد به ركوع برگردد و با امام سر بردارد و زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمي كند و اگر به ركوع برگردد و پيش از آنكه به ركوع برسد امام سر بردارد؛ چون به قصد متابعت بوده؛ باطل شدن نماز معلوم نيست. احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1481 : اگر اشتباهاً سر بردارد و ببيند امام در سجده است؛ بايد به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد؛ براي زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمي شود.
مسأله 1482 : كسي كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته؛ هرگاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد؛ نمازش صحيح و اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد؛ چنانچه در مسأله گذشته گفته شد چون به قصد متابعت بوده معلوم نيست نماز باطل شود. احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1483 : اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً، يا به خيال اينكه به امام نمي رسد به ركوع يا سجده نرود؛ نمازش صحيح است.
مسأله 1484 : اگر سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است؛ چنانچه به خيال اينكه سجده اول امام است به قصد اينكه با امام سجده كند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم حساب مي شود و اگر به خيال اينكه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول بوده؛ بايد به قصد اينكه با امام سجده كند تمام كند و دوباره با امام به سجده رود و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1485 : اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر سر بردارد به مقداري از قرائت امام مي رسد؛ چنانچه سر بردارد و با امام به ركوع رود نمازش صحيح است؛ ولي جماعت را به قصد احتياط تمام كند و در نظر داشته باشد كه از وظيفه فرادي چيزي كم نشود.
مسأله 1486 : اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر برگردد به چيزي از قرائت امام نمي رسد؛ در صورتي كه صبر كند تا امام به او برسد نمازش صحيح است؛ ولي جماعت را به قصد احتياط تمام كند و در نظر داشته باشد كه از وظيفه فرادي چيزي كم نشود و اگر به قصد اينكه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به ركوع رود؛ واجب نيست نماز را با امام تمام كند فقط دوباره به جا آورد.
مسأله 1487 : اگر سهواً پيش از امام سجده رود؛ در صورتي كه صبر كند تا امام به او برسد؛ نمازش صحيح است و اگر به قصد اينكه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به سجده رود؛ واجب نيست نماز را با امام تمام كند؛ فقط دوباره به جا آورد.
مسأله 1488 : اگر امام در ركعتي كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند؛ يا در ركعتي كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود؛ مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند؛ ولي پيش از امام نمي تواند به ركوع رود؛ يا پيش از ايستادن امام بايستد؛ بلكه بايد صبر كند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقيه نماز را با او بخواند. در صورت امكان، احتياط آن است كه امام را به نحوي متوجه سازد.
وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت
مسأله 1489 : گذشت در مسأله (1441) به اينكه احتياط آن است كه اگر
1 موارد ديگري هم هست به كتاب هاي مفصل مانند كتاب عروة الوثقي مراجعه شود.
مأموم يك مرد باشد؛ طرف راست امام كمي عقب تر بايستد و اگر چند مرد باشند؛ پشت سر امام قرار گيرند و اگر يك زن باشد؛ احتياط آن است كه مخير است بين اينكه در طرف راست امام به طوري بايستد كه جاي سجده اش مساوي با زانوي امام، يا قدم امام باشد؛ يا پشت سر امام بايستد و اگر يك مرد و يك زن، يا يك مرد و چند زن باشند؛ احوط آن است كه مرد طرف راست امام كمي عقب تر و باقي پشت سر امام بايستند. اگر چند مرد يا چند زن باشند؛ مستحب است پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد و چند زن باشند؛ احوط آن است كه مردها عقب امام و زن ها پشت سر مردها بايستند.
مسأله 1490 : گذشت احتياط آن است كه زن در غير نماز ميت امامت نكند و در موردي كه جايز است امامت كند؛ احتياط آن است كه كمي جلوتر باشد.
مسأله 1491 : مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و كمال و تقوي، در غير نماز ميت، در صف اول بايستند و در نماز ميت افضل است در صف هاي آخرين آنها بايستند.
مسأله 1492 : مستحب است صف هاي جماعت منظم باشد و بين كساني كه در يك صف ايستاده اند؛ فاصله نباشد و شانه آنها رديف يكديگر باشد.
مسأله 1493 : مستحب است بعد از گفتن: قَدْ قامَتِ الصَّلاة، مأمومين برخيزند.
مسأله 1494 : مستحب است امام جماعت حال مأمومي را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و عجله نكند تا افراد ضعيف به او برسند و نيز مستحب است قنوت و ركوع و سجود را طول ندهد؛ مگر بداند همه كساني كه به او اقتدا كرده اند؛ مايلند.
مسأله 1495 : مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهايي كه بلند مي خواند؛ صداي خود را به قدري بلند كند كه ديگران بشنوند؛ مخصوصاً در تشهد و سلام، ولي بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.
مسأله 1496 : اگر امام در ركوع بفهمد كسي تازه رسيده و مي خواهد اقتدا كند؛ مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد و بعد برخيزد؛ اگر چه بفهمد كس ديگري هم براي اقتدا وارد شده است.
چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است
مسأله 1497 : اگر در صف هاي جماعت جا باشد؛ مكروه است انسان تنها بايستد.
مسأله 1498 : مكروه است مأموم آنچه را مي گويد از ذكرها و دعا، گرچه در قنوت باشد؛ طوري بگويد كه امام بشنود.
مسأله 1499 : مسافري كه نماز ظهر، عصر و عشا را دو ركعت مي خواند؛ مكروه است در اين نمازها به كسي كه مسافر نيست اقتدا كند و كسي كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد.
نماز آيات
[احكام]
مسأله 1500 : نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد؛ به واسطه چهار چيز واجب مي شود:
اول و دوم:
گرفتن خورشيد و ماه، گرچه مقدار كمي از آنها گرفته شود و كسي هم از آن نترسد.
سوم:
زلزله، گرچه كسي نترسد.
چهارم:
رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند آنها از حوادث آسماني، در صورتي كه بيشتر مردم بترسند و در حوادث زميني مانند ريزش كوه،
1 مكروهات ديگري هم هست؛ به كتاب هاي مفصل مراجعه شود.
و فرورفتن زمين، كه باعث ترس بيشتر مردم شود؛ بنا بر احتياط واجب.
مسأله 1501 : اگر از چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است؛ بيشتر از يكي اتفاق بيفتد؛ انسان بايد براي هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند. مثلاً اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود؛ بايد دو نماز آيات بخواند.
مسأله 1502 : كسي كه چند نماز آيات بر او واجب شده؛ چه همه آنها براي يك چيز واجب شده؛ مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است و چه براي چند چيز، مثلاً براي گرفتن آفتاب، ماه و زلزله، نمازهايي بر او واجب شده باشد؛ بنا بر احتياط واجب موقع نيت معين كند براي كداميك از آنهاست و لو اينكه نيت اجمالي باشد؛ به اينكه اول نماز آياتي كه واجب شده يا دوم يا سوم.
مسأله 1503 : چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است؛ در هر جايي اتفاق بيفتد فقط مردم همان جا بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست.
مسأله 1504 : وقت نماز آيات موقعيست كه خورشيد، يا ماه شروع به گرفتن مي كند و تا زماني كه تمام قرص باز نشده؛ ادامه دارد. گرچه بهتر آن است كه به قدري تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند.
مسأله 1505 : اگر خواندن نماز آيات را به قدري تأخير بيندازد كه تمام قرص آفتاب، يا ماه، باز شود؛ بايد نيت قضا نمايد و اگر قبل از باز شدن كامل بخواند؛ به نيت ادا بخواند.
مسأله 1506 : اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه خواندن يك ركعت نماز، يا كمتر باشد؛ واجب شدن نماز آيات در اين صورت بنا بر احتياط است؛ در خواندنش نيت ادا و قضا نكند به قصد ما في الذمه به جا آورد و اگر مدت بيشتر باشد ولي انسان نماز را نخواند تا به اندازه خواندن يك ركعت به آخر آن مانده باشد؛ در اين صورت نماز آيات واجب و ادا است.
مسأله 1507 : موقعي كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مي افتد؛ انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند به نحوي كه در نظر مردم تأخير حساب نشود و اگر تأخير كرد معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت خواند ادا است.
مسأله 1508 : اگر بعد از باز شدن آفتاب بفهمد كه تمام آن گرفته بوده؛ بايد قضاي نماز آيات را بخواند. ولي اگر بفهمد مقداري از آن گرفته بوده؛ قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1509 : اگر عده اي بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است؛ چنانچه انسان از گفته آنان يقين، يا اطمينان پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند؛ در صورتي كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد؛ بايد نماز آيات را بخواند؛ بلكه اگر مقداري از آن هم گرفته باشد؛ بنا بر احتياط نماز آيات بر او واجب است و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنها معلوم نيست؛ بگويند خورشيد يا ماه گرفته؛ بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.
مسأله 1510 : اگر انسان به گفته كساني كه از روي قواعد علمي وقت گرفتن خورشيد و ماه را مي دانند؛ اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته؛ بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مي گيرد و فلان مقدار طول مي كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند؛ بايد به حرف آنان عمل نمايد. مثلاً اگر بگويند آفتاب يا ماه، فلان ساعت باز مي شود؛ نبايد نماز را تا آن وقت تأخير بيندازد.
مسأله 1511 : اگر بفهمد نماز آياتي كه خوانده باطل بوده؛ بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1512 : اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود؛ چنانچه براي هر دو نماز وقت دارد؛ هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد؛ گرچه بهتر است نماز يوميه را اول بخواند و اگر وقت يكي از آن دو تنگ باشد؛ بايد اول آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد؛ بايد اول نماز يوميه را بخواند.
مسأله 1513 : اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است؛ چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد؛ بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد؛ بايد آن را رها كند اول نماز آيات، بعد نماز يوميه را به جا آورد.
مسأله 1514 : اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است؛ بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آنكه نماز را تمام كرد؛ پيش از انجام كاري كه نماز را به هم مي زند؛ بقيه نماز آيات را از همان جا كه رها كرده بخواند.
مسأله 1515 : اگر در حال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد و تا باز شدن آنها پاك نشوند؛ نماز آيات بر او واجب نيست. ولي اگر زلزله يا رعد و برق و مانند اينها اتفاق بيفتد؛ احتياط واجب آن است كه بعد از پاك شدن نماز آيات را بخواند.
دستور نماز آيات
مسأله 1516 : نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن اينست كه انسان بعد از نيت، تكبيرة الاحرام بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد؛ دوباره يك حمد و يك سوره بخواند باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1517 : در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبيرة الاحرام و خواندن حمد، آيه هاي يك سوره را پنج قسمت كند و يك آيه يا بيشتر، يا كمتر از يك آيه، ولي بنا بر احتياط به مقدار جمله اي تام باشد؛ بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اينكه حمد بخواند قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام كند؛ مي تواند يك سوره را به كمتر از پنج قسمت تقسيم كند؛ لكن هر وقت سوره تمام شد لازم است حمد را پيش از ركوع بعدي بخواند. مثلاً به قصد سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، بگويد و به ركوع رود؛ بعد بايستد و بگويد:
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ، دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد:
اَللهُ الصَّمَدُ، باز ركوع رود و بايستد و بگويد:
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ و برود به ركوع باز هم سر بردارد و بگويد:
وَلَمْ يَكنْ لَهُ كفُواً اَحَدٌ و بعد از آن به ركوع
پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده كند و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1518 : اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد و سوره را پنج قسمت كند؛ مانعي ندارد.
مسأله 1519 : چيزهايي كه در نماز يوميه واجب
و مستحب است؛ در نماز آيات هم واجب و مستحب مي باشد.
ولي در نماز آيات در صورتي كه به جماعت خوانده مي شود؛ به جاي اذان و اقامه، سه مرتبه بگويد:
الصلاة.
مسأله 1520 : مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد:
سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه و نيز پيش از هر ركوع و بعد از آن، تكبير بگويد. ولي بعد از ركوع پنجم و دهم، گفتن تكبير مستحب نيست؛ ولي براي رفتن به سجود در اين دو مورد مستحب است.
مسأله 1521 : مستحب است پيش از ركوع دوم، چهارم، ششم، هفتم و دهم، قنوت بخواند و اگر يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافيست و در روايتي كه صد و ق (رحمه الله) نقل كرده؛ دو قنوت، يكي قبل از ركوع پنجم و ديگري قبل از ركوع دهم، جايز است.
مسأله 1522 : اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جايي نرسد؛ نماز باطل است.
مسأله 1523 : اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است؛ يا در ركوع اول ركعت دوم و فكرش به جايي نرسد؛ نماز باطل است؛ ولي اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه براي رفتن به سجده خم نشده؛ بايد ركوعي را كه شك دارد به جا آورده يا نه، به جا آورد و اگر براي رفتن به سجده خم شده؛ بايد به شك خود عمل نكند.
مسأله 1524 : هر يك از ركوع هاي نماز آيات ركن است؛ كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود؛ نماز باطل است.
نماز عيد فطر و قربان
مسأله 1525 : نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عَلَيْهِ السَّلَام و بسط يد آن حضرت واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام عَلَيْهِ السَّلَام غايب است مستحب مي باشد و مي شود آن را به جماعت و فرادي خواند.
مسأله 1526 : وقت نماز عيد فطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر
مسأله 1527 : مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند و كسي كه مي خواهد نماز عيد بخواند؛ احتياط آن است كه زكات فطره را پيش از نماز عيد بدهد؛ يا جدا كند؛ بعد نماز عيد را بخواند.
مسأله 1528 : نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمد و سوره، بايد پنج تكبير بگويد و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند؛ بعد از قنوت پنجم تكبير ديگري بگويد و به ركوع رود و دو سجده به جا آورد و برخيزد و در ركعت دوم چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهد و سلام بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1529 : در قنوت نماز عيد فطر و قربان، هر دعا و ذكري بخواند كافي است؛ ولي بهتر است اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ اَهْلَ الْكبْرياءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوي وَ الْمَغْفِرَةِ، أَسْئَلُك بِحَقِّ هذَا الْيَوْمِ، اَلَّذي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمحَُمَّد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كرامَةً وَ مَزيداً، اَنْ تُصَلّي عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تُدْخِلَني في كلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ اَنْ تُخْرِجَني مِنْ كلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُك عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ،
اَللّهُمَّ إِنّي أَسْئَلُك خَيْرَ ما سَئَلُك بِهِ عِبادُك الصّالِحُونَ وَ اَعُوذُ بِك مِمّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُك الْمخُْلِصُونَ.
مسأله 1530 : در زمان غايب بودن امام عَلَيْهِ السَّلَام مستحب است بعد از نماز عيد فطر و قربان، دو خطبه بخوانند و بهتر است كه در خطبه عيد فطر احكام زكات فطره و در خطبه عيد قربان احكام قرباني را بگويند.
مسأله 1531 : نماز عيد سوره مخصوصي ندارد ولي بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس (سوره91) و در ركعت دوم سوره غاشيه (سوره88) را بخواند؛ يا در ركعت اول سوره سبح اسم (سوره87) و در ركعت دوم سوره شمس را بخواند.
مسأله 1532 : مستحب است نماز عيد را در صحرا، يا جايي باز بخوانند؛ ولي در مكه معظمه مستحب است در مسجدالحرام خوانده شود.
مسأله 1533 : مستحب است پياده و پا برهنه و با وقار به نماز عيد بروند و پيش از نماز غسل كنند و عمامه سفيد از پنبه بر سر بگذارند.
مسأله 1534 : مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند.
از صحيح معاوية بن عمار استفاده مي شود؛ مستحب است در تمام حالات نماز عيد روي زمين باشند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و كسي كه نماز عيد مي خواند؛ اگر امام جماعت است نماز را بلند بخواند. ولي بلند خواندن نماز عيد براي كسي كه فرادي مي خواند؛ ثابت نيست؛ بلكه از روايتي خلافش استفاده مي شود.
مسأله 1535 : بعد از نماز مغرب و عشاء شب عيد فطر و بعد از نماز صبح آن و بعد از نماز عيد فطر، مستحب است اين تكبيرها را بگويد:
اَللهُ اَكبَرُ، اَللهُ اَكبَرُ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ و اَللهُ اَكبَرُ، اَللهُ اَكبَرُ وَللهِِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَكبَرُ عَلي ما هَدانا وَ لَهُ الشُّكرُ عَلي ما اَوْلينا و از روايت اَعْمَش استفاده مي شود كه گفتن اين تكبيرها بعد از نماز ظهر و عصر روز عيد هم وارد است.
مسأله 1536 : مستحب است كسي كه عيد قربان در مني نباشد بعد از ده نماز، كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است؛ تكبيرهايي را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد به اضافه اَللهُ اَكبَرُ عَلي ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الاَْنْعامِ وَ لَهُ الْحَمْدُ عَلي ما اَبْلانا و كسي كه عيد قربان در مني است؛ مستحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نماز روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذيحجه است؛ اين تكبيرها را بگويد.
مسأله 1537 : احتياط مستحب آن است كه زن ها از رفتن به نماز عيد خود داري كنند.
ولي اين احتياط براي زن هاي پير نيست.
مسأله 1538 : در نماز عيد هم مثل نمازهاي ديگر، مأموم بايد غير از حمد و سوره، چيزهاي ديگر نماز را خودش بخواند.
مسأله 1539 : اگر مأموم موقعي برسد كه امام مقداري از تكبيرها را گفته؛ بعد از آنكه امام به ركوع رفت بايد آنچه از تكبيرها و قنوت ها را كه با امام نگفته خودش بگويد و در ركوع خود را به امام برساند و اگر در هر قنوت يك سُبْحانَ اللهِ، يا يك اَلْحَمْدُ للهِِ بگويد؛ كافيست و اگر در ركوع نرسد احتياط آن است كه نماز را فرادي تمام كند.
مسأله 1540 : اگر در نماز عيد موقعي برسد كه امام در ركوع است؛ مي تواند نيت كند و تكبير اول نماز را بگويد و به ركوع رود.
مسأله 1541 : اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند؛ احتياط آن است كه بعد از نماز آن را به جا آورد و نيز اگر كاري كه براي آن سجده سهو لازم است پيش آيد؛ بنا بر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو بنمايد.
اجير گرفتن براي نماز
مسأله 1542 : بعد از مرگ انسان، مي شود براي نماز و عبادت هاي ديگر او كه در زنده بودن به جا نياورده؛ ديگري را اجير كنند؛ يعني به او مزد بدهند كه آن عمل عبادي را به نيابت از ميت به جا آورد. گرچه اگر كسي بدون مزد و اجرت آنها را انجام دهد؛ بهتر است.
مسأله 1543 : انسان مي تواند براي بعضي از كارهاي مستحبي مثل زيارت قبر پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و امامان عَلَيْهم ُالسَّلَام از طرف زندگان اجير شود؛ يعني به نيابت از شخص يا اشخاص، آن كار را انجام دهد و نيز مي تواند كار مستحبي را انجام دهد و ثواب آن را براي مردگان يا زندگان هديه نمايد.
مسأله 1544 : كسي كه براي نماز قضاي ميت اجير شده؛ بايد يا مجتهد باشد؛ يا مسائل نماز را از روي تقليد صحيح بداند و اگر نماز را مطابق با فتواي مجتهدي كه فتوايش حجت است باشد كفايت مي كند؛ گرچه تمام مسائل نماز را از روي تقليد صحيح نداند؛ يا اينكه عمل به احتياط كند؛ در صورتي كه موارد احتياط را بداند و عمل كند.
مسأله 1545 : اجير بايد موقع نيت ميت را معين نمايد؛ لازم نيست اسم او را بداند. پس اگر نيت كند از طرف كسي نماز مي خواند كه براي او اجير شده؛ كافي است.
مسأله 1546 : لازم نيست اجير خود را به جاي ميت فرض كند؛ بلكه اجير بايد عمل را به قصد آنچه در ذمه ميت است به جا آورد و اگر عملي را انجام دهد و ثواب آن را براي ميت هديه كند؛ كافي نيست.
مسأله 1547 : بايد كسي را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را به طور صحيح انجام مي دهد.
مسأله 1548 : كسي كه ديگري را براي نمازهاي ميت اجير كرده؛ اگر بفهمد كه عمل را به جا نياورده؛ يا باطل انجام داده؛ بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله 1549 : هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، در صورتي كه اجير بگويد انجام داده ام؛ گفته او معتبر است؛ دوباره اجير گرفتن لازم نيست مگر اينكه مورد تهمت باشد؛ در اين صورت بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله 1550 : كسي كه عذري دارد؛ مثلاً نشسته نماز مي خواند؛ نمي شود براي نمازهاي ميت اجير شود؛ بلكه بنا بر احتياط واجب نبايد كسي را كه با تيمم يا جبيره، نماز مي خواند؛ اجير كنند.
گرچه نماز ميت نشسته يا با تيمم و جبيره قضا شده باشد.
مسأله 1551 : مرد براي زن و زن هم براي مرد، مي تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن؛ بايد به تكليف خود عمل كند و در صورتي كه زن از طرف مرد اجير شده؛ احوط آن است كه در نمازهايي كه مرد بايد حمد و سوره را بلند بخواند؛ قرائت را بلند بخواند.
مسأله 1552 : گذشت كه ترتيب در قضاي نمازهاي ميت در غير نماز ظهر و عصر از يك روز و مغرب و عشا از يك شب، واجب نيست؛ مگر اينكه بدانند كه ميت مي دانسته كداميك اول قضا شده؛ در اين صورت احتياط لازم مراعات ترتيب است.
بنا بر اين اگر ترتيب را نمي دانند؛ لازم نيست با اجير شرط كنند به قدري نماز بخواند كه ترتيب به عمل آيد.
مسأله 1553 : اگر با اجير شرط كنند كه عمل را به طور مخصوصي انجام دهد؛ بايد همان طور به جا آورد؛ در صورتي كه مخالف با تكليف اجير نباشد و اگر با او شرط نكنند؛ بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد و احتياط مستحب آن است كه از وظيفه خودش و ميت، هر كدام به احتياط نزديك تر است؛ به آن عمل كند.
مثلا اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است؛ سه مرتبه بگويد.
مسأله 1554 : اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند؛ بايد مقداري از مستحبات نماز را كه معمول است به جا آورد.
مسأله 1555 : اگر انسان چند نفر را براي نمازهاي قضا شده ميت اجير كند؛ در غير مواردي كه در مسأله (1552) بيان شد؛ لازم نيست براي هر كدام آنها وقتي را معين كند.
گرچه خوب است.
مسأله 1556 : اگر كسي اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاي ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال بميرد؛ بايد براي نمازهايي كه مي دانند به جا نياورده؛ ديگري را اجير نمايند و اگر احتمال مي دهند كه به جا نياورده؛ بنا بر احتياط واجب اجير بگيرند.
مسأله 1557 : كسي را كه براي نمازهاي ميت اجير كرده اند؛ اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد؛ چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند؛ يا اينكه قرينه اي در بين بوده كه بايد خودش به جا آورد؛ بايد اجرت مقداري را كه نخوانده از مال او به ولي ميت بدهند مثلاً اگر نصف آن را نخوانده؛ بايد نصف پولي را كه گرفته از مال او به ولي ميت بدهند. اين در صورتيست كه تفاوتي در اجرت نماز قضا قبل از فوت اجير و بعد از فوت، نباشد و الا اگر اجرت بالا رفته باشد؛ اكتفا به آن مبلغ مشكل است؛ بايد ورثه اش از مال او اجير بگيرند. اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزي واجب نيست. ولي عهده ميت نسبت به آن مقدار فارغ نشده بايد اجير بگيرند.
مسأله 1558 : اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاي ميت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد؛ بايد از مال او براي نمازهايي كه اجير شده؛ ديگري را اجير نمايند؛ در صورتي كه شرط نشده يا قرينه اي نباشد كه خودش عمل را انجام دهد و الا حكم آن در مسأله گذشته بيان شد و مي توانند خودشان آن نمازها را از طرف او تبرعاً به جا آورند و اگر چيزي از مال او زياد بيايد؛ در صورتي كه وصيت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند؛ براي نمازهاي او اجير بگيرند و اگر ورثه اجازه ندهند؛ ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند و در صورتي كه وصيت نكرده باشد؛ پسر بزرگتر يا وارث ديگري كه عهده دار كارهاي ميت
است؛ بايد ذمه ميت را به نحوي فارغ كنند.
نماز جمعه
اشاره
نماز جمعه نمازيست كه در شريعت مقدسه اسلام واجب شده و مورد اتفاق همه مسلمانان است؛ بلكه از واجبات ضروري اسلام است.
شايسته است در اينجا اشاره اجمالي به نحوه واجب بودن آن و كيفيت و شرايط تشكيل آن و شرايط كساني كه واجب است در آن شركت كنند و به قسمتي از آداب مستحبات و مكروهات آن بشود.
بعض احكام و آداب نماز جمعه
مسأله 1 : نماز جمعه مانند نماز صبح دو ركعت است؛ با تفاوت جزيي كه بيان خواهد شد.
مسأله 2 : اجزا و شرايط و موانع نماز جمعه مانند نمازهاي شبانه روزي است.
چيزهايي كه نمازهاي واجب را باطل مي كند؛ اين نماز را هم باطل مي كند و همچنين احكام شكيات و سهويات و زياد و كم شدن اركان و غيرذلك در اين نماز جاري است.
مسأله 3 : بعيد نيست نماز جمعه در زمان پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام و در زمان غيبت كبراي حضرت حجة بن الحسن العسكري عجل الله فرجه الشريف واجب تخييري باشد؛ به اين معني كه در روز جمعه انسان مي تواند به جاي نماز ظهر، نماز جمعه بخواند. ولي در زمان پيامبر
1 اينكه شماره مسائل احكام نماز جمعه جداگانه آورده شده به لحاظ هماهنگ شدن شماره هاي توضيح المسائل، با شماره مسلسل توضيح المسائل حضرات آيات است.
گرامي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم يا حضور امام معصوم عَلَيْهِ السَّلَام در صورتي كه نماز جمعه را خودشان، يا به امرشان بپا شود؛ شركت در آن واجب است.
اما در زمان غيبت كبري، در صورتي كه با شرايطش باشد؛ از آن جمله آنكه مجتهد جامع الشرايط آن را به جا آورد يا به امر ايشان تشكيل شود؛ واجب تخييري است؛ انسان مي تواند در آن نماز شركت نكند؛ گرچه افضل شركت كردن است و خواندن نماز ظهر احوط است و احتياط بيشتر آن است كه هم نماز جمعه بخواند و هم نماز ظهر.
مسأله 4 : كسي كه نماز جمعه را با شرايطش مي خواند؛ لازم نيست نماز ظهر را بخواند؛ ولي احتياط آن است كه نماز ظهر را هم بعد از آن به جا آورد.
مسأله 5 : نماز جمعه بايد به جماعت خوانده شود؛ نمي شود آن را فرادي خواند.
مسأله 6 : كمترين عدد لازم در تشكيل نماز جمعه پنج نفر است؛ مي تواند يكي از آنها امام جمعه باشد و بعضي هفت نفر گفته اند.
با كمتر از پنج نفر نماز جمعه تشكيل نمي شود. اگر هفت نفر و بيشتر باشند؛ فضيلت بيشتري دارد.
مسأله 7 : نماز جمعه بايد توسط مردان تشكيل شود؛ امام جمعه و اقل عدد جماعت، بايد مردان باشند. با زن ها و كسي كه مرد بودن يا زن بودن آن معلوم نيست و از او خنثي مشكل تعبير مي شود و كودكان، گرچه مميز باشند؛ صحيح نيست و تشكيل نمي شود. ولي پس از تشكيل نماز جمعه با مردان، زنان و خنثي و كودكان مي توانند شركت كنند و نمازشان هم صحيح است.
مسأله 8 : تمام شرايطي كه در تشكيل نماز جماعت معتبر است بايد در نماز جمعه مراعات شود؛ مانند فاصله نبودن بين امام جمعه و مأمومين و بين مأمومين، بيش از مقدار خوابگاه گوسفند و بالا نبودن جاي امام نسبت به مأمومين و نبودن حايل و غير اينها، چنانچه در شرايط نماز جماعت ذكر شد.
مسأله 9 : گذشته از اينكه امام جمعه بايد مجتهد جامع الشرايط يا به امر ايشان باشد؛ تمام شرايطي كه در امام جماعت معتبر است؛ مانند عقل، ايمان، حلال زاده بودن؛ عدالت، صحيح خواندن نماز و غير اينها، چنانچه در شرايط امام جماعت بيان شد؛ در امام جمعه معتبر است؛ ولي امامت زنان و كودكان در نماز جمعه جايز نيست؛ گرچه در نماز جماعت زنان و كودكان، امامت زن در جماعت زنان و كودك مميز براي كودكان، صحيح است؛ ولي شايسته است خانم ها امامت نكنند.
مسأله 10 : به مشهور نسبت داده شده كه وقت نماز جمعه از ابتداي زوال ظهر است تا هنگامي كه سايه شاخص به اندازه خودش برسد. ولي بعيد نيست لازم باشد نماز جمعه در اول وقت عرفي بعد از زوال خوانده شود.
مسأله 11 : نماز جمعه در شرايطي، حتي در زمان حضور معصوم عَلَيْهِ السَّلَام واجب مي شود؛ بايد انسان مكلف، مرد، آزاد، حاضر، سالم و بينا باشد؛ پير نباشد؛ بين جايي كه انسان در اوست و جايي كه در آن نماز برپا شده كمتر از يك فرسخ فاصله باشد و شركت در نماز جمعه برايش دشواري و مشقت نداشته باشد؛ بنا بر اين بر بچه مميز، ديوانه، زن، بيمار، كسي كه پا ندارد؛ كور، مسافر، كسي كه بين او و محل برگزاري نماز جمعه بيش از يك فرسخ فاصله باشد و كسي كه به جهت برف، باران و سرماي شديد و مانند اينها شركت در نماز جمعه برايش سخت و دشوار است؛ نماز جمعه واجب نيست. مي تواند در اول وقت نماز ظهر بخواند.
مسأله 12 : مستحب است حمد و سوره نماز جمعه بلند خوانده شود و در ركعت اولبعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين، خوانده شود؛ بلكه احتياط آن است كه تا مي شود در نماز جمعه غير از اين دو سوره، سوره ديگر خوانده نشود.
مسأله 13 : در نماز جمعه دو قنوت مستحب است؛ اول در ركعت اول قبل از رفتن به ركوع، دوم در ركعت دوم بعد از سر برداشتن از ركوع، در اين دو قنوت مانند قنوت هاي نمازهاي ديگر، هر دعايي مي توان خواند. خواندن كلمات فرج در قنوت فضيلت بيشتري دارد؛ در خبر ابي بصير از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام روايت كرده كه حضرت فرمودند:
در قنوت ركعت اول نماز جمعه مي خواني: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْحَليمُ الْكريمُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْعَلي الْعَظيمُ، سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَ الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمين،
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد كما هَدَيْتَنا بِهِ،
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد كما اَكرَمْتَنا بِهِ،
اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ اخْتَرْتَهُ لِدينِك وَ خَلَقْتَهُ لَجَنَّتِك،
اَللّهُمَّلا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْك رَحْمَةً، إِنَّك اَنْتَ الْوَهّابُ.
مسأله 14 : در صورتي كه شرطي از شرايط نماز جمعه نباشد؛ يا بوده ولي از بين رفته باشد؛ بايد نماز ظهر خواند و همچنين است اگر شك كند كه شرط، يا شرايط مقرره هست يا نه.
مسأله 15 : اگر مأموم ركعت دوم نماز جمعه را درك كند؛ نمازش صحيح است؛ ولي اگر به ركوع ركعت دوم امام برسد؛ نماز خالي از اشكال نيست.
مسأله 16 : اقتداء كسي كه نماز جمعه نخوانده به كسي كه بعد از نماز جمعه، نماز عصر مي خواند؛ خلاف احتياط است.
در صورتي كه اقتدا كرده؛ احتياط آن است كه نماز ظهر را دوباره بخواند؛ مگر آنكه امام جمعه بعد از نماز جمعه احتياطاً نماز ظهر را خوانده باشد؛ در اين صورت اقتدا به نماز عصر بي اشكال است.
مسأله 17 : در صورتي كه نماز ظهر احتياطاً بعد از نماز جمعه خوانده شود؛ كسي كه نماز جمعه نخوانده نمي تواند نماز ظهر يا عصر را به او اقتدا كند؛ ولي كسي كه نماز جمعه خوانده مي تواند ظهر احتياطي را به او اقتدا كند.
مسأله 18 : كسي كه نماز جمعه بر او واجب بوده؛ به هر علتي، ولو از روي عمد و التفات، نماز جمعه از او ترك شود؛ بايد نماز ظهر بخواند.
مسأله 19 : در صورتي كه نماز جمعه واجب تخييري باشد؛ خريد و فروش هنگام برپا بودن نماز جمعه حرام نيست. ولي در صورتي كه نماز جمعه واجب تعيني باشد؛ در صورتي حرام است كه منافي با نماز جمعه باشد و الا حرام نيست و در فرضي كه خريد و فروش حرام باشد اگر خريد و فروش كند؛ معصيت كرده ولي معامله صحيح است.
مسأله 20 : بر كساني كه نماز جمعه بر آنان واجب نيست؛ در صورتي كه در نماز شركت كردند؛ مانند مسافر، يا پيرمرد، يا كور، يا زن، يا مريض و كسي كه با وجود برف و باران سرماي شديد و مانند اينها در نماز جمعه شركت كرده اند؛ نمازشان صحيح است و لازم نيست نماز ظهر بخوانند.
مسأله 21 : فاصله بين دو نماز جمعه نبايد كمتر از يك فرسخ باشد و اگر دو نماز جمعه در فاصله كمتر از يك فرسخ در يك زمان تشكيل شود هر دو باطل است؛ ولي اگر يكي از آنها سابق بوده؛ ولو به گفتن الله اكبر، دومي باطل است.
مسأله 22 : كسي كه نماز جمعه نمي خواند و داراي شرايط واجب شدن نماز جمعه است؛ بهتر است خواندن نماز ظهر را تأخير بيندازد تا وقت نماز جمعه بگذرد. ولي كسي كه بر او نماز جمعه واجب نيست؛ مانعي ندارد هنگامي كه نماز جمعه خوانده مي شود نماز ظهر بخواند.
مسأله 23 : نماز جمعه داراي دو خطبه است كه مانند اصل نماز واجب است؛ بدون اين دو خطبه نماز جمعه تحقق پيدا نمي كند.
مسأله 24 : دو خطبه نماز جمعه قبل از نماز است؛ بايد مانند ساير عبادات به قصد قربت ادا شود و بايد توسط امام جمعه ايراد شود. اگر نماز جمعه قبل از دو خطبه خوانده شود صحيح نيست.
مسأله 25 : احتياط آن است كه خطبه هاي نماز جمعه هنگام زوال ظهر باشد و در صورتي كه نزديك ظهر ادا شود؛ اگر به نحوي باشد كه هنگام زوال ظهر پايان يابد و نماز جمعه خوانده شود؛ جايز است.
مسأله 26 : امام جمعه بايد خطبه ها را ايستاده ايراد كند و لازم است بين دو خطبه مقداري بنشيند و احتياط آن است كه مقدار نشستن كم و كوتاه باشد.
مسأله 27 : در خطبه اول نماز جمعه ابتدا حمد و ثناي الهي، سپس بنا بر احتياط صلوات بر محمد و آل محمد و توصيه و سفارش به تقوي و پرهيزگاري شود و در آخر سوره كوتاهي از قرآن خوانده شود؛ سپس امام جمعه مقدار كمي بنشيند؛ سپس خطبه دوم را شروع كند و ابتدا حمد و ثناي الهي و سپس صلوات و درود بر پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ائمه هدي عَلَيْهم ُالسَّلَام بفرستد و بنا بر احتياط نامي هم از حضرت صديقه كبري عَلَيْهاالسَّلَام برده شود و شايسته است؛ بلكه احوط است كه براي مؤمنين و مؤمنات استغفار و طلب آمرزش شود.
مسأله 28 : احتياط آن است كه حمد و ثناي الهي و صلوات بر پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام و وصيت به تقوي، به عربي ادا شود؛ مخصوصاً در حمد و ثناي الهي و در صورتي كه تمام مستمعين غيرعرب زبان باشند؛ احتياط آن است كه به زبان آنها هم تكرار شود؛ بلكه در وعظ و وصيت به تقوي در صورتي كه مستمعين غيرعرب زبان هستند؛ بايد به نحوي ادا شود كه مستمعين درك كنند و الا كاري بي فايده است.
مسأله 29 : بايد خطبه هاي نماز جمعه به نحوي ادا شود كه نماز جمعه در اول وقت عرفي آن، يا قبل از رسيدن سايه شاخص به اندازه شاخص، باشد.
مسأله 30 : چون وقت نماز جمعه تنگ است؛ در صورتي كه خطبه ها طول بكشد؛ يا نحوي شود كه نماز از اول وقت مقرر آن تأخير بيفتد؛ به نحوي كه حتي يك ركعت آن هم در وقت واقع نمي شود؛ بايد نماز ظهر بخواند و در صورتي كه به مقدار يك ركعت وقت را درك مي كند؛ احتياط آن است كه اكتفاء به نماز جمعه نشود و نماز ظهر هم بخواند.
مسأله 31 : هنگامي كه خطيب نماز جمعه خطبه مي خواند؛ احتياط آن است كه مستمعين حرف نزنند؛ بلكه احتياط آن است كه به خطبه گوش فرا دهند. ولي كساني كه معني خطبه را نمي فهمند؛ گوش دادن بر آنها واجب نيست؛ گرچه خوب است.
مسأله 32 : شايسته است خطيب نماز جمعه شجاع باشد و در بيان حقايق و واقعيات، ترس و اضطراب نداشته باشد و در اظهار حق و ابطال باطل، صراحت لهجه داشته باشد؛ آگاه به مصالح اسلام و مسلمين باشد؛ فصيح و بليغ باشد؛ مقتضي حال را مراعات كند و از كلمات و عبارات غير مأنوس خود داري كند؛ مواظبت بيشتري در انجام وظايف محوله داشته باشد؛ از آن جمله مراقبت داشته باشد كه نمازها را در اول وقت آنها به جا آورد؛ مراقبت در انجام مستحبات و ترك مشتبهات داشته باشد؛ زبانش از گفتار ناهنجار و كردارش از كارهاي زننده به دور باشد و در زمستان و تابستان با عمامه نماز بخواند و شايسته است با تحت الحنك باشد؛ تميزترين لباس هاي خود را بپوشد؛ بوي خوش استعمال كند؛ تكيه بر سلاح داشته باشد؛ در حال ايراد خطبه روبروي مردم باشد و مردم هم خود را روبروي او قرار دهند؛ در ابتداي خطبه به مردم سلام كند و شايسته است در خطبه مصالح اسلام و مسلمين، مخصوصاً آنچه كه مربوط به محلي كه در آن نماز مي خواند يادآور شود و آنچه كه مربوط به معاش و معاد است متذكر شود و مردم را به آنچه كه در جهان اسلام و غيراسلام مي گذرد آگاه كند.
خلاصه نماز جمعه موقف عظيمي دارد شايسته است خطيب نماز جمعه مسلمانان را به آنچه كه
مربوط به استقلال و كيان و عظمت آنان است آگاه كند و از اموري كه سبب ضعف و ناتواني مسلمانان است برحذر دارد. شايسته نيست در حال ايراد خطبه حرف ديگر كه غير مربوط به خطبه ها باشد؛ بزند و خلاف احتياط است؛ بلكه هر كاري كه صورت خطبه را از بين مي برد؛ مانند راه رفتن و فعل كثير، خطبه را باطل مي كند.
بهتر آن است كه بين خطبه ها و بين خطبه و نماز، حرف نزند.
مسأله 33 : خطبه هاي نماز جمعه بايد به نحوي بلند ادا شود كه مستمعين بشنوند؛ ولو اينكه به وسيله بلندگو و مانند آن باشد؛ مخصوصاً قسمتي كه مربوط به موعظه و وصيت به تقوي و مانند آن است.
مسأله 34 : در صورت وجود شرايط واجب شدن نماز جمعه، فرقي بين ساكنين شهر، حاشيه نشينان، چادر نشينان، روستاييان و بيابانگردان نيست. بر همه نماز جمعه واجب است.
مسأله 35 : اذان دوم روز جمعه، كه در بعضي كلمات اذان سوم تعبير شده؛ بدعت و حرام است و آن اذاني است كه مخالفين بعد از اذان مؤظف انجام مي دهند؛ ريشه آن از عثمان و معاويه است و براي سوم بودن آن وجوهي ذكر شده از آن جمله به ملاحظه اذان نماز صبح و اذان ظهر و اذان نماز جمعه است.
اين بود اجمالي از احكام مربوط به نماز جمعه، تفصيل آنها در كتاب هاي مفصل بيان شده.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم