احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

احكام روزه

احكام روزه
اشاره
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
روزه آن است كه انسان براي انجام فرمان خداوند عالم از طلوع فجر دوم (اذان صبح) تا مغرب، از چيزهايي كه روزه را باطل مي كند و شرح آنها بعداً گفته مي شود؛ خود داري نمايد.
نيت
مسأله 1559 : لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند؛ يا مثلاً بگويد فردا را روزه مي گيرم؛ بلكه همين قدر كه براي انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام ندهد؛ كافي است.
در صورتي كه يقين، يا اطمينان به وقت طلوع فجر دوم يا مغرب را ندارد؛ براي آنكه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده؛ بايد مقداري پيش از طلوع فجر و مقداري بعد از مغرب، از انجام كاري كه روزه را باطل مي كند؛ خود داري كند؛ وگرنه لازم نيست پيش از طلوع فجر يا بعد از مغرب خود داري كند.
مسأله 1560 : بهتر آن است كه شب اول ماه رمضان نيت روزه همه ماه را بنمايد و احتياط لازم آن است كه هر شب نيت را ترك نكند؛ يعني داعي بر امساك فردا را داشته باشد.
مسأله 1561 : مي تواند روزه ماه رمضان را از اول شب تا طلوع نيت كند؛ ولي اگر اول شب نيت كند بايد به نيت خود تا طلوع فجر باقي بماند. در صورتي كه بنا داشته باشد كه فردا را روزه بگيرد؛ نيت اول شب كفايت مي كند؛
گرچه به واسطه خواب و مانند آن در تمام شب بدان توجه نداشته باشد؛ بلكه اگر روز قبل بنا داشته باشد كه فردا روزه باشد و با همين نيت بخوابد تا مغرب فردا، روزه اش صحيح است.
مسأله 1562 : وقت نيت روزه مستحبي از اول شب است تا موقعي كه به اندازه نيت كردن و امساك مختصري به مغرب وقت مانده باشد؛ كه اگر تا اين وقت كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبي كند؛ روزه او صحيح است.
مسأله 1563 : كسي كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است؛ اگر پيش از ظهر بيدار شود و نيت روزه كند؛ اكتفاء به آن در روزه واجب مشكل است و در روزه ماه رمضان و واجب معين، احتياط واجب آن است كه نيت روزه كند و آن روز را تمام كند و بعد قضاي آن روز را به جا آورد و اگر بعد از ظهر بيدار شود؛ نمي تواند نيت روزه واجب نمايد. ولي در ماه رمضان و واجب معين، بايد تا مغرب امساك داشته باشد و قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1564 : اگر بخواهد غير روزه ماه رمضان، روزه ديگري بگيرد؛ بايد آن را معين نمايد. مثلاً نيت كند كه روزه قضا، يا روزه نذر مي گيرم. ولي در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان مي گيرم. بعيد نيست در روزه مستحبي و روزه اي كه زمانش معين است؛ مثل اول ماه، يا ايام البيض، تعيين لازم نباشد؛ بلكه در روزه ماه رمضان اگر نداند ماه رمضان است؛ يا فراموش نمايد و روزه ديگري را نيت كند؛ روزه ماه رمضان حساب مي شود.
مسأله 1565 : اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نيت روزه غيررمضان كند؛ نه روزه رمضان حساب مي شود و نه روزه اي كه قصد كرده است.
مسأله 1566 : اگر مثلاً به نيت روز اول ماه روزه بگيرد؛ بعد بفهمد دوم يا سوم بوده؛ روزه اش صحيح است.
مسأله 1567 : اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و در بين روز بهوش آيد؛ بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و اگر تمام نكرد قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1568 : اگر پيش از اذان صبح نيت كند و مست شود و در بين روز بهوش آيد؛ احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاي آن را هم به جا آورد.
مسأله 1569 : اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود؛ روزه اش صحيح است.
مسأله 1570 : اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت شود؛ چنانچه كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده؛ بنا بر احتياط واجب نيت روزه كند و آن را تمام كند و قضاي آن را هم به جا آورد و اگر كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد؛ يا بعد از ظهر ملتفت شود كه ماه رمضان است؛ روزه او باطل مي باشد؛ ولي بايد تا مغرب كاري كه روزه را باطل مي كند انجام ندهد و بعد از ماه رمضان هم آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1571 : اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود؛ بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود؛ روزه آن روز واجب نيست؛ مگر اينكه پيش از ظهر بالغ شود و چيزي كه روزه را باطل مي كند به جا نياورده باشد؛ در اين صورت احتياط واجب آن است كه آن روز را روزه بگيرد؛ مخصوصاً اگر از اول طلوع فجر نيت روزه را كرده باشد.
مسأله 1572 : كسي كه براي به جا آوردن روزه ميتي اجير شده؛ گرفتن روزه مستحبي بي اشكال نيست؛ احتياط در ترك است؛ ولي كسي كه روزه قضاي ماه رمضان و بنا بر احتياط روزه واجب ديگري غير از روزه قضاي ماه رمضان داشته باشد؛ نمي تواند روزه مستحبي بگيرد؛ مگر اينكه در سفر باشد و در مدينه منوره بخواهد سه روز مستحبي براي قضاء حاجت بگيرد؛ در اين صورت بعيد نيست روزه اش صحيح باشد.
به هر حال كسي كه روزه واجب دارد؛ چنانچه فراموش كند و روزه مستحبي بگيرد؛ در صورتي كه پيش از ظهر يادش بيايد؛ روزه مستحبي او به هم مي خورد؛ مي تواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفت شود؛ روزه او باطل است و اگر بعد از مغرب يادش بيايد؛ روزه اش خالي از اشكال نيست.
مسأله 1573 : اگر غير از روزه ماه رمضان، روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد؛ مثلاً نذر كرده باشد كه روز معيني را روزه بگيرد؛ چنانچه عمداً تا اذان صبح نيت نكند؛ روزه اش باطل است و اگر نداند كه در آن روز مي بايد روزه باشد؛ يا مي دانسته ولي فراموش كرده و پيش از ظهر يادش بيايد؛ چنانچه كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده باشد و بعد از آنكه يادش بيايد بدون فاصله نيت كند؛ روزه اش صحيح، وگرنه باطل مي باشد.
مسأله 1574 : اگر براي روزه اي كه واجب است و روز آن معين نيست؛ مثل روزه كفاره، عمداً تا نزديك ظهر نيت نكند؛ اشكال ندارد بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد؛ يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده باشد و پيش از ظهر نيت كند؛ روزه او صحيح است.
مسأله 1575 : اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر، مسلمان شود؛ روزه آن روز بر او واجب نيست؛ اگر چه از اذان صبح تا آن وقت كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده باشد.
ولي بعد از آنكه اسلام آورد تا مغرب از چيزهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري كند.
مسأله 1576 : اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده؛ بنا بر احتياط واجب نيت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد و چنانچه بعد از ظهر خوب شود؛ روزه آن روز بر او واجب نيست. ولي احتياطاً بقيه روز را امساك كند.
مسأله 1577 : روزي را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول ماه رمضان، واجب نيست روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد نمي تواند نيت روزه ماه رمضان كند؛ نيت كند اگر ماه رمضان است روزه رمضان و اگر ماه رمضان نيست روزه قضا و مانند آن باشد.
ولي در صورتي كه قضا به ذمه اش نباشد اگر نيت كند روزه فردا را به نيت آنچه كه فعلا خداوند از او خواسته؛ از واجب يا مستحب، صحيح است و نيز چنانچه قضا به ذمه اش باشد و نيت كند روزه فردا را يا ادا يا قضا، صحيح است و چنانچه بعد معلوم شود ماه رمضان بوده؛ از رمضان حساب مي شود.
مسأله 1578 : اگر روزي را كه آخر شعبان است يا اول ماه رمضان، به نيت روزه قضا يا روزه مستحبي و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است؛ بايد نيت روزه رمضان كند.
مسأله 1579 : اگر در روزه واجب معيني مثل روزه ماه رمضان قصد كند كه روزه را باطل كند؛ يا مردد شود كه روزه خود را باطل كند يا نه، روزه اش باطل مي شود؛ اگر چه از قصدي كه كرده توبه نمايد و كاري هم كه روزه را باطل مي كند انجام ندهد. ولي اگر ترديد به جهت رخ دادن چيزي باشد كه نمي داند روزه را باطل مي كند يا نه، روزه اش صحيح است.
مثلا كسي كه روز ماه رمضان محتلم شود و شك كند كه احتلام روزه را باطل مي كند يا نه، قهراً حالت ترديد پيدا مي شود؛ ولي تصميم دارد اگر احتلام روزه را باطل نكند روزه باشد و پس از پرسش در روز يا شب، معلوم شود كه مبطل نيست. اين نحو از ترديد روزه را باطل نمي كند.
مسأله 1580 : در روزه مستحبي و روزه واجبي كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفاره اگر قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ يا مردد شود كه به جا آورده يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند؛ روزه او صحيح است؛ بلكه در روزه مستحبي اگر نزديك مغرب نيت روزه كند؛ روزه او صحيح است.
چيزهايي كه روزه را باطل مي كند
اشاره
مسأله 1581 : نُه چيز روزه را باطل مي كند؛ گرچه باطل كردن بعضي آنها احتياطيست چنانچه خواهد آمد.
اول:
خوردن و آشاميدن.
دوم:
جماع.
سوم:
استمنا، استمنا آن است كه انسان با خود يا با ديگري، به غير از جماع، كاري كند كه مني از او بيرون آيد.
چهارم:
دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم.
پنجم:
رسانيدن غبار غليظ به حلق.
ششم:
فرو بردن تمام سر در آب.
هفتم:
باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس، تا اذان صبح.
هشتم:
اماله كردن با چيزهاي روان.
نهم:
قي كردن.
احكام اينها در مسائل آينده گفته مي شود.
1 خوردن و آشاميدن
مسأله 1582 : اگر روزه دار عمداً چيزي بخورد يا بياشامد؛ روزه او باطل مي شود. چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد؛ مثل نان و آب و چه معمول نباشد؛ مثل خاك و شيره درخت، چه كم باشد يا زياد، حتي اگر مسواك را از دهان بيرون بياورد و دوباره به دهان فروببرد و رطوبت آن را فرو برد؛ روزه او باطل مي شود؛ مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طوري از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشود. ولي در صورتي كه بداند آب خارج در دهان است گرچه مستهلك شده؛ احتياط لزومي آن است كه آن را فرونبرد؛ وگرنه مي توان يك ليوان آب يا ماست را به وسيله سر انگشت مثلاً، در مدت طولاني در دهان قرارداد به نحوي كه در هر دفعه رطوبت سر انگشت در آب دهان مستهلك شود.
مسأله 1583 : اگر موقعي كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده؛ بايد لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمداً فرو برد روزه اش باطل است و به دستوري كه بعداً گفته خواهد شد كفاره هم بر او واجب مي شود.
مسأله 1584 : اگر روزه دار سهواً چيزي بخورد يا بياشامد؛ روزه اش باطل نمي شود.
مسأله 1585 : احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپول و سرمي كه به جاي دوا و غذا به كار مي رود؛ خود داري كند؛ ولي ترزيق آمپولي كه عضو را بي حس مي كند اشكال ندارد. در صورتي كه روزه دار مرضي داشته باشد كه روزه برايش ضرر ندارد؛ ولي در روز ناچار به ترزيق آمپول و سرم است؛ در صورت ترزيق احتياط لازم آن است كه روزه آن روز را به پايان برساند و قضاي آن روز را به جا آورد.
مسأله 1586 : اگر روزه دار چيزي را كه لاي دندان مانده است عمداً فروببرد؛ روزه اش باطل مي شود؛ بلكه اگر آن چيز فاسد شده باشد به نحوي كه از خبائث محسوب شود شبهه خوردن چيز حرام است و كفاره جمع در بين است.
مسأله 1587 : كسي كه مي خواهد روزه بگيرد لازم نيست پيش از اذان دندان هايش را خلال كند؛ ولي اگر بداند غذايي كه لاي دندان مانده در روز فرو مي رود؛ چنانچه خلال نكند و چيزي از آن فرورود روزه اش باطل است؛ بلكه اگر فرو هم نرود باطل است براي اينكه با اين علم، نيت امساك در تمام روز را نكرده است.
مسأله 1588 : فرو بردن آب دهان گرچه به واسطه خيال كردن ترشي و مانند آن در دهان جمع شده باشد؛ روزه را باطل نمي كند؛ ولي احتياط مستحب آن است كه آن آب را فرونبرد؛ مخصوصاً در صورتي كه سبب جمع شدن آب از روي عمد باشد.
مسأله 1589 : فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا به فضاي دهان نرسيده؛ اشكال ندارد. ولي اگر داخل فضاي دهان شود احتياط واجب آن است كه آن را فرونبرند.
مسأله 1590 : اگر روزه دار به قدري تشنه شود كه بترسد از تشنگي بميرد؛ يا اينكه مي ترسد كه تشنگي به او ضرر معتني به مي رساند و يا اينكه اگر آب نخورد در مشقت شديد واقع مي شود؛ مي تواند به اندازه اي كه از مردن، يا از ضرر تشنگي و از مشقت شديد نجات پيدا كند؛ آب بياشامد؛ بلكه در مورد ترس از مردن و ضرر معتني به واجب است به مقداري كه از مرگ و ضرر نجات پيدا كند؛ آب بياشامد. به هر حال در تمام اين موارد روزه او باطل مي شود و اگر ماه رمضان باشد بايد در بقيه روز از به جا آوردن كاري كه روزه را باطل مي كند خود داري كند.
مسأله 1591 : جويدن غذا براي بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولا به حلق نمي رسد؛ در صورتي كه مجرد رسيدن به حلق روزه را باطل بكند؛ اگر اتفاقاً به حلق برسد؛ روزه را باطل نمي كند؛ ولي اگر انسان از اول بداند كه به حلق مي رسد؛ روزه اش باطل مي شود و بايد قضاي آن را بگيرد و اگر به حلق برسد؛ كفاره هم بر او واجب است و الا فقط قضا واجب است.
مسأله 1592 : انسان نمي تواند براي ضعف، روزه را بخورد؛ ولي اگر ضعف به قدريست كه معمولا نمي شود آن را تحمل كرد؛ خوردن روزه اشكال ندارد.
2 جماع
مسأله 1593 : جماع روزه را باطل مي كند؛ گرچه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد.
مسأله 1594 : اگر كمتر از ختنه گاه داخل شود؛ در صورتي كه مني بيرون نيايد روزه باطل نمي شود؛ مگر اينكه ختنه گاهش بريده شده باشد در اين صورت احتياط واجب آن است كه به هر اندازه داخل شود؛ گرچه كمتر از ختنه گاه باشد؛ روزه اش باطل مي شود.
مسأله 1595 : كسي كه آلتش صحيح است؛ اگر شك كند كه به اندازه ختنه گاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است؛ ولي اگر كسي كه ختنه گاهش بريده است اين شك را بكند؛ بنا بر احتياط واجب روزه اش باطل مي شود و اگر اين شخص شك كند كه داخل شده يا نه، روزه اش صحيح است.
مسأله 1596 : اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد؛ يا او را به جماع مجبور نمايند به نحوي كه از اختيار خارج شود؛ مثل آنكه دست و پاي او را ببندند و با او جماع كنند؛ روزه او باطل نمي شود. ولي اگر او را تهديد به اين كار كنند و از ترس اين عمل را انجام دهد؛ گرچه گناه نكرده ولي روزه اش باطل مي شود بايد قضا كند.
به هر حال كسي كه فراموش كرده بود كه روزه است و جماع كرده؛ يا مجبور به جماع بوده؛ اگر در بين جماع يادش بيايد؛ يا ديگر مجبور نباشد؛ بايد فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود روزه او باطل است.
3 استمنا
مسأله 1597 : اگر روزه دار استمنا كند يعني با خود، يا با ديگري، به غير از نزديكي، كاري كند كه مني از او بيرون آيد روزه اش باطل مي شود.
مسأله 1598 : اگر بي اختيار مني از او بيرون آيد روزه اش باطل نيست. ولي اگر كاري كند كه بي اختيار مني از او بيرون آيد روزه اش باطل مي شود؛ بلكه در اين صورت اگر علم، يا اطمينان داشته باشد كه از او مني خارج مي شود؛ گرچه مني از او خارج نشود؛ روزه اش باطل مي شود.
مسأله 1599 : هرگاه روزه دار بداند كه در روز بخوابد محتلم مي شود يعني در خواب مني از او بيرون مي آيد بنا بر احتياط مستحب نخوابد و اگر بخوابد روزه اش باطل نمي شود.
مسأله 1600 : اگر روزه دار در حال بيرون آمدن مني از خواب بيدار شود؛ واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيري كند.
مسأله 1601 : روزه داري كه محتلم شده مي تواند بول كند و به دستوري كه در مسأله (73) گفته شد؛ استبراء نمايد؛ اگر چه بداند به واسطه بول يا استبراء كردن؛ باقي مانده مني از مجري بيرون مي آيد. ولي اگر غسل كرده باشد نمي تواند استبراء يا بول كند؛ در صورتي كه بداند مني بيرون مي آيد.
مسأله 1602 : روزه داري كه محتلم شده اگر بداند مني در مجري مانده و در صورتي كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل مني از او بيرون مي آيد؛ بنا بر احتياط واجب بايد پيش از غسل بول كند و اگر بعد از غسل به اختيار خود بول كند و مني از او خارج شود؛ بنا بر احتياط واجب روزه اش باطل مي شود؛ بلكه خالي از وجه نيست.
مسأله 1603 : كسي كه مي داند اگر عمداً مني از خود بيرون آورد روزه اش باطل مي شود؛ در صورتي كه به قصد بيرون آمدن مني با كسي شوخي و بازي كند؛ روزه اش باطل مي شود و بايد قضاي آن را به جا آورد اگر چه مني از او بيرون نيايد و اگر مني بيرون آيد علاوه بر قضا، كفاره نيز بر او لازم مي شود و در هر دو صورت در ماه رمضان، در بقيه روز از آنچه روزه را باطل مي كند؛ خود داري نمايد.
مسأله 1604 : اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن مني با كسي بازي و شوخي كند؛ چنانچه اطمينان دارد كه مني از او خارج نمي شود؛ اگر چه اتفاقاً مني بيرون آيد روزه او صحيح است؛ ولي اگر اطمينان ندارد؛ اما عادتش اين بوده كه با مثل چنين كاري مني از او خارج مي شود؛ در صورتي كه مني از او بيرون آيد روزه اش باطل است.
4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر
مسأله 1605 : اگر روزه دار به گفتن؛ يا به نوشتن؛ يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و رسول خدا و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام عمداً نسبت دروغ بدهد؛ اگر چه فوراً بگويد دروغ گفتم؛ يا توبه كند؛ روزه او باطل است و همچنين نسبت دروغ به ساير پيغمبران و جانشينانشان، در صورتي كه دروغ به آنان برگردد به دروغ به خدا، مثلاً حكم دروغي به شريعت حضرت عيسي عَلَيْهِ السَّلَام كه از طرف خداست نسبت دهد. اما اگر دروغ به شخص آن حضرت باشد به اينكه آن حضرت لباسش چنين بوده يا فلان غذا را مصرف مي كرده؛ باطل شدن بنا بر احتياط واجب است و همچنين نسبت دروغ به حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام، اگر نسبت دروغ به آن حضرت، برگردد به دروغ به خدا و رسول خدا و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام روزه را باطل مي كند و اگر به شخص آن حضرت باشد بنا بر احتياط واجب روزه را باطل مي كند.
مسأله 1606 : اگر بخواهد خبري را كه نمي داند راست است يا دروغ نقل كند؛ بايد از كسي كه آن خبر را گفته؛ يا از كتابي كه آن خبر در آن نوشته شده؛ نقل نمايد؛ يا به نحو اجمال بگويد خبري به اين مضمون وارد شده.
مسأله 1607 : اگر چيزي را به اعتقاد اينكه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده؛ روزه اش باطل نمي شود.
مسأله 1608 : اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مي كند و چيزي را كه مي داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آنچه را گفته راست بوده؛ روزه اش باطل است براي اينكه قصد مفطِر كرده و در ماه رمضان بايد تا مغرب از آنچه روزه را باطل مي كند خود داري كند و بعداً قضا نمايد.
مسأله 1609 : اگر دروغي را كه ديگري ساخته؛ عمداً به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت نسبت دهد؛ روزه اش باطل است؛ ولي اگر از قول كسي كه آن دروغ را ساخته نقل كند؛ روزه اش باطل نمي شود.
مسأله 1610 : اگر از روزه دار بپرسند كه آيا پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم چنين مطلبي فرموده؟ و او جايي كه در جواب بايد بگويد:
نه، عمداً بگويد:
بلي، يا جايي كه بايد بگويد:
بلي، عمداً بگويد:
نه، روزه اش باطل مي شود.
مسأله 1611 : اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستي را بگويد بعد بگويد دروغ گفتم؛ يا در شب دروغي را به آنان نسبت دهد و فرداي آن كه روزه مي باشد بگويد آنچه در شب گفتم راست است؛ روزه اش باطل مي شود.
5 رساندن غبار غليظ به حلق
مسأله 1612 : رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل مي كند؛ چه غبار چيزي باشد كه خوردن آن حلال است؛ مثل آرد گندم، يا غبار چيزي باشد كه خوردن آن حرام است؛ مثل خاك و بنا بر احتياط واجب بايد غباري را كه غليظ نيست؛ به حلق نرساند.
مسأله 1613 : اگر به واسطه باد، غبار غليظي پيدا شود و انسان با اينكه متوجه است؛ مواظبت نكند و به حلق برسد؛ روزه اش باطل مي شود.
مسأله 1614 : احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ، دود سيگار، تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند.
مسأله 1615 : در صورتي كه مواظبت نكند و غبار، يا بخار، يا دود و مانند اينها داخل حلق شود؛ چنانچه يقين، يا اطمينان داشته باشد كه به حلق نمي رسد؛ روزه اش صحيح است و اگر در معرض رسيدن به حلق باشد؛ بنا بر احتياط واجب آن روز را قضا كند.
مسأله 1616 : اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند؛ يا عمداً، يا بي اختيار، غبار و مانند آن به حلق او برسد؛ روزه اش باطل نمي شود. چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.
6 فرو بردن سر در آب
مسأله 1617 : اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد؛ گرچه باقي بدن او از آب بيرون باشد؛ روزه اش باطل مي شود. ولي اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقداري از سر بيرون باشد؛ روزه اش باطل نمي شود.
مسأله 1618 : اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر را دفعه ديگر، در آب فرو برد؛ به طوري كه در يك آن تمام سر زير آب نباشد؛ روزه اش باطل نمي شود
مسأله 1619 : اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه، روزه اش صحيح است.
مسأله 1620 : اگر تمام سر زير آب برود؛ ولي مقداري از موها بيرون بماند؛ روزه باطل مي شود.
مسأله 1621 : احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب كه مضاف است و آب هاي مضاف ديگر فرونبرد. ولي در چيزهاي ديگري كه روان نيست اشكال ندارد.
مسأله 1622 : اگر روزه دار بي اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد؛ يا فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد؛ روزه او باطل نمي شود.
مسأله 1623 : اگر به خيال اينكه آب سر او را نمي گيرد خود را در آب بيندازد و آب تمام سر او را بگيرد؛ روزه اش اشكال دارد. ولي اگر با اطمينان به اينكه آب سر او را نمي گيرد بوده؛ اشكال ندارد.
مسأله 1624 : اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد؛ يا ديگري به زور سر او را در آب فرو برد؛ چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است؛ يا آن كس دست خود را بردارد؛ بايد فوراً سر را بيرون آورد. چنانچه بيرون نياورد؛ روزه اش باطل است.
مسأله 1625 : اگر فراموش كند كه روزه است و عمداً براي غسل سر را در آب فرو برد؛ روزه و غسل او صحيح است.
مسأله 1626 : اگر بداند كه روزه است و عمداً براي غسل سر را در آب فرو برد؛ چنانچه روزه او مثل روزه ماه رمضان واجب معين باشد؛ روزه و غسل، هر دو باطل است و اگر روزه مستحب باشد؛ يا روزه واجبي باشد كه مثل روزه كفاره وقت معيني ندارد و شرعاً هم جايز باشد باطل كردن آن، چنانچه پيش از ظهر باشد غسل صحيح و روزه باطل مي شود و اگر بعد از ظهر باشد چون باطل كردن روزه واجب جايز نيست؛ روزه و غسل باطل است.
مسأله 1627 : اگر براي آنكه كسي را از غرق شدن نجات دهد سر را در آب فرو برد؛ گرچه نجات دادن او واجب باشد؛ روزه اش باطل مي شود و اگر روزه واجب معين باشد بايد بقيه روز را امساك كند و قضاي آن را هم بگيرد.
7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح
مسأله 1628 : اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند؛ يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم ننمايد؛ روزه اش باطل است؛ در صورتي كه در روز ماه رمضان يا قضاي آن باشد و بنا بر احتياط واجب در روزه هاي واجب ديگر، اما در روزه مستحبي ثابت نيست؛ مستحب است قبل از طلوع فجر غسل كند.
مسأله 1629 : اگر در ماه رمضان تا اذان صبح غسل نكند و تيمم هم نكند؛ ولي به جهت اين باشد كه ديگري اختيار از او سلب كرده و نگذارد غسل و تيمم كند؛ روزه اش صحيح است؛ ولي در صورتي كه مكره باشد قضا دارد.
مسأله 1630 : كسي كه جنب است و مي خواهد روزه واجبي بگيرد؛ كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است؛ چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود؛ معصيت كرده؛ ولي واجب است تيمم كند و روزه اش صحيح است و قضا واجب نيست.
مسأله 1631 : اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد؛ بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز يادش بيايد؛ بايد روزه هر چند روز را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلاً اگر نمي داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، سه روز قضا كند.
مسأله 1632 : كسي كه در شب ماه رمضان براي هيچكدام از غسل و تيمم وقت ندارد؛ اگر خود را جنب كند و با حالت جنابت صبح كند؛ روزه اش باطل، قضا و كفاره بر او واجب مي شود. ولي اگر وقت براي تيمم دارد؛ چنانچه خود را جنب كند؛ گرچه معصيت كرده ولي بايد تيمم كند و روزه اش صحيح است.
مسأله 1633 : اگر گمان كند كه براي غسل وقت دارد و خود را جنب نمايد و بعد بفهمد وقت تنگ بوده؛ چه جستجو كرده باشد چه نكرده؛ واجب است تيمم كند و روزه اش صحيح است.
مسأله 1634 : كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و مي داند؛ يا اطمينان دارد؛ اگر بخوابد تا اذان صبح بيدار نمي شود؛ نبايد بخوابد. چنانچه بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود؛ روزه اش باطل و قضا و كفاره بر او واجب مي شود.
مسأله 1635 : هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود؛ در صورتي كه اطمينان به بيدار شدن قبل از اذان صبح را ندارد؛ احتياط واجب آن است كه نخوابد و اگر خوابيد و تا اذان صبح بيدار نشد؛ بايد قضاي روزه را بگيرد و كفاره هم دارد.
مسأله 1636 : كسي كه در شب ماه رمضان جنب است اگر يقين، يا اطمينان به بيدار شدن پيش از اذان صبح دارد؛ با تصميم به اينكه بعد از بيدار شدن غسل كند؛ جايز است بخوابد و چنانچه اتفاقاً تا اذان صبح خواب بماند؛ روزه اش صحيح است.
مسأله 1637 : كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و مي داند؛ يا احتمال مي دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مي شود؛ در صورتي كه عادت بر بيدار شدن دارد؛ چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند؛ در صورتي كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند؛ قضا و كفاره بر او نيست و اگر عادت بر بيدار شدن ندارد و تا اذان صبح بخوابد؛ بنا بر احتياط قضا و كفاره واجب است.
مسأله 1638 : كسي كه در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند؛ يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مي شود؛ چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند؛ يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتي كه بخوابد و بيدار نشود؛ روزه اش باطل است؛ قضا و كفاره دارد.
مسأله 1639 : اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند؛ يا احتمال دهد؛ در صورتي كه عادت بر بيدار شدن باشد؛ به اينكه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مي شود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند؛ چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود؛ بايد روزه آن روز را قضا كند و اگر عادت بر بيدار شدن نبوده؛ احتياط واجب كفاره هم هست و اگر از خواب دوم بيدار شود و براي مرتبه سوم بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود؛ قضاي روزه بر او واجب و بنا بر احتياط واجب كفاره هم واجب مي شود.
مسأله 1640 : خوابي كه انسان در آن محتلم شده؛ خواب اول حساب نمي شود؛ بلكه اگر از آن بيدار شود و دوباره بخوابد؛ خواب اول است و اگر بعد از آن بخوابد خواب دوم و اگر بعد از آن بخوابد خواب سوم است.
مسأله 1641 : اگر روزه دار در روز محتلم شود؛ واجب نيست فوراً غسل كند؛ گرچه بهتر است.
مسأله 1642 : هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده؛ اگر چه بداند پيش از اذان صبح محتلم شده؛ روزه اش صحيح است.
مسأله 1643 : كسي كه مي خواهد قضاي روزه ماه رمضان را بگيرد؛ هرگاه تا اذان صبح جنب بماند؛ اگر از روي عمد نباشد و وقت وسعت داشته باشد؛ روزه او درست نيست و اگر وقت تنگ باشد؛ احتياط واجب گرفتن روزه آن روز و عوض آن است.
مسأله 1644 : كسي كه مي خواهد قضاي روزه ماه رمضان را بگيرد؛ اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان صبح محتلم شده؛ چنانچه وقت قضاي روزه تنگ است؛ مثلاً يك روز قضاي ماه رمضان دارد و روز آخر شعبان است؛ بنا بر احتياط واجب بقيه آن روز را روزه بگيرد و بعد از ماه رمضان عوض آن را به جا آورد و اگر وقت قضاي روزه تنگ نيست؛ روزه باطل است.
مسأله 1645 : اگر در روزه واجب، غير روزه ماه رمضان و قضاي آن، تا اذان صبح جنب بماند ولي از روي عمد نباشد؛ چنانچه وقت آن روز معين باشد؛ مثلاً نذر كرده باشد كه آن روز را روزه بگيرد؛ روزه اش صحيح است و اگر مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست؛ احتياط مستحب آن است كه غير از آن روز، روز ديگري را روزه بگيرد.
مسأله 1646 : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند؛ يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند؛ روزه اش باطل است.
مسأله 1647 : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براي غسل وقت نداشته باشد؛ چنانچه بخواهد روزه واجبي بگيرد كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است؛ بايد تيمم نمايد و بنا بر احتياط واجب تا اذان صبح بيدار بماند و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجبي كه وقت آن معين نيست بگيرد؛ مثل روزه كفاره، نمي تواند با تيمم بگيرد.
مسأله 1648 : اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براي هيچكدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد؛ يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده؛ چنانچه روزه اي را مي گيرد كه مثل روزه ماه رمضان واجب معين باشد؛ صحيح است و اگر روزه مستحب، يا روزه واجب غيرمعين باشد؛ صحيح بودن آن خالي از اشكال نيست.
مسأله 1649 : اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود؛ يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند؛ اگر چه نزديك مغرب باشد روزه او باطل است.
مسأله 1650 : اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز يادش بيايد؛ روزه هايي را كه گرفته خالي از اشكال نيست؛ احتياطاً آنها را قضا كند.
مسأله 1651 : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهي كند و تا اذان غسل نكند و در وقت تنگ تيمم هم نكند؛ روزه اش باطل است؛ ولي چنانچه كوتاهي نكند؛ مثلاً منتظر باشد كه حمام زنانه شود؛ اگر چه سه مرتبه بخوابد و تا اذان صبح غسل نكند؛ در صورتي كه در تنگي وقت تيمم كند؛ يا اينكه از تيمم كردن هم عاجز باشد؛ روزه او صحيح است.
مسأله 1652 : اگر زني كه در حال استحاضه است غسل هاي خود را به تفصيلي كه در احكام استحاضه در مسأله (401 و 405) گفته شد به جا آورد؛ روزه او صحيح است.
مسأله 1653 : كسي كه مس ميت كرده يعني جايي از بدن خود را به بدن ميت رسانده مي تواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد و اگر در حال روزه هم ميت را مس كند؛ روزه او باطل نمي شود.
8 اماله كردن
مسأله 1654 : اماله كردن با چيز روان، اگر چه از روي ناچاري و براي معالجه باشد؛ روزه را باطل مي كند.
9 قي كردن
مسأله 1655 : هرگاه روزه دار عمداً قي كند؛ اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد؛ روزه اش باطل مي شود. ولي اگر سهواً يا بي اختيار قي كند؛ اشكال ندارد.
مسأله 1656 : اگر در شب چيزي بخورد كه مي داند به واسطه خوردن آن در روز، بي اختيار قي مي كند؛ احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1657 : اگر روزه دار بتواند از قي كردن خود داري كند؛ چنانچه براي او ضرر و مشقت نداشته باشد؛ بايد خود داري نمايد. ولي در صورتي كه موجبات قي كردن غيراختياري فراهم شده؛ به نحوي كه عرفاً گفته شود كه قي كردن به اختيار او نبوده؛ لازم نيست از آن خود داري كند.
مسأله1658 : اگر مگس در گلوي روزه دار برود؛ چنانچه ممكن باشد بايد آن را بيرون آورد و روزه او باطل نمي شود. ولي اگر بداند كه به واسطه بيرون آوردن آن قي مي كند؛ در صورتي كه به حدي فرورفته باشد كه به فرورفتن آن خوردن گفته نمي شود؛ واجب نيست او را بيرون آورد و روزه اش صحيح است؛ ولي اگر هنوز بَلْع حاصل نشده به نحوي كه به بلعيدن آن خوردن گفته شود؛ بايد آن را بيرون آورد؛ گرچه سبب قي كردن و باطل شدن روزه بشود. براي اينكه به فرو بردن گذشته بر باطل شدن روزه، چون مگس يكي از خبائث است؛ شبهه كفاره جمع است.
مسأله 1659 : اگر سهواً چيزي را فروببرد؛ اگر پيش از رسيدن به آخرين نقطه حلق يادش بيايد كه روزه است؛ چنانچه ممكن باشد بايد آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است و اگر از آخرين نقطه حلق گذشته باشد؛ نبايد بيرون كشيد.
مسأله 1660 : اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزي از گلو بيرون مي آيد؛ نبايد عمداً آروغ بزند؛ بلكه در صورتي كه شك دارد در آروغ زدن چيزي خارج مي شود؛ بنا بر احتياط واجب ترك كند.
مسأله 1661 : اگر آروغ بزند و چيزي قهراً و بي اختيار در گلو يا دهانش بيايد؛ بايد آن را بيرون بريزد و اگر بي اختيار فرورود؛ روزه اش صحيح است.
احكام چيزهايي كه روزه را باطل مي كنند
مسأله 1662 : اگر انسان عمداً و از روي اختيار كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ روزه او باطل مي شود و چنانچه از روي عمد نباشد اشكال ندارد. ولي جنب اگر بخوابد و به تفصيلي كه در مسأله (1639) گفته شد؛ تا اذان صبح غسل نكند؛ روزه او باطل است.
مسأله 1663 : اگر روزه دار سهواً يكي از كارهايي كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و به خيال اينكه روزه اش باطل شده عمداً دوباره يكي از آنها را به جا آورد؛ روزه او باطل مي شود.
مسأله 1664 : اگر چيزي به زور در گلوي روزه دار بريزند؛ يا سر او را به زور در آب فروبرند؛ روزه او باطل نمي شود. ولي اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند؛ مثلاً به او بگويند اگر غذا نخوري ضرر جاني يا مالي به تو مي زنيم و خودش براي جلوگيري از ضرر چيزي بخورد؛ روزه او باطل مي شود؛ گرچه معصيت نكرده است.
مسأله 1665 : روزه دار نبايد جايي برود كه مي داند؛ يا اطمينان دارد كه چيزي در گلويش مي ريزند؛ يا مجبورش مي كنند كه خودش روزه خود را باطل كند؛ اگر برود و چيزي در گلويش بريزند؛ يا از روي ناچاري كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ روزه او باطل مي شود؛ بلكه اگر قصد رفتن كند گرچه نرود روزه اش باطل مي شود.
آنچه براي روزه دار مكروه است
مسأله 1666 : چند چيز براي روزه دار مكروه است:
و از آن جمله: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن و در صورتي كه مزه و بوي آن به حلق مي رسد كراهت شديد دارد بلكه احتياط در ترك آن است؛ يا انجام دادن هر كاري كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن؛ باعث ضعف مي شود؛ يا انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مي رسد و اگر بداند كه به حلق مي رسد جائز نيست؛ يا بو كردن گياه هاي معطر، ولي احتياط در ترك نشستن زن است در آب به نحوي كه آب بالا رود؛ يا استعمال شياف؛ تر كردن لباسي كه در بدن است؛ كشيدن دندان و هر كاري كه به واسطه آن از دهان خون بيايد؛ يا مسواك كردن به چوب تر، بي جهت آب در دهان كردن؛ ولي كراهت در دهان گذاشتن هر چيز در دهان حتي دندان مصنوعي و عقيق معلوم نيست و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن مني، زن خود را ببوسد؛ يا كاري كند كه شهوت خود را به حركت آورد و اگر به قصد بيرون آمدن مني باشد روزه او باطل مي شود.
جاهايي كه قضا و كفاره واجب است
مسأله 1667 : كسي كه در ماه رمضان يكي از كارهايي كه روزه را باطل مي كند از روي عمد و اختيار، در صورتي كه مي دانسته آن كار روزه را باطل مي كند؛ انجام دهد؛ مثلاً اگر بخورد يا بياشامد؛ قضا و كفاره بر او واجب مي شود. ولي در باقي ماندن جنب در شب، تفصيلي بود كه در مسأله (1639) گذشت؛ در بعضي صور فقط قضا و در بعضي صور ديگر كفاره هم داشت.
مسأله 1668 : اگر به واسطه ندانستن مسأله كاري انجام دهد كه روزه
1 چيزهاي ديگري هم براي روزه دار مكروه است به كتاب هاي مفصل مراجعه شود.
را باطل مي كند؛ چنانچه مي توانسته مسأله را ياد بگيرد و ياد نگرفته يعني جاهل مقصر بوده بنا بر احتياط كفاره بر او واجب مي شود. ولي در صورتي كه عقيده داشته كه آن كار حلال است؛ يا اينكه غفلت داشته آن كار روزه را باطل مي كند؛ كفاره واجب نيست گرچه خوب است و اگر نمي توانسته مسأله را ياد بگيرد يعني جاهل قاصر بوده كفاره بر او واجب نيست.
كفاره روزه
مسأله 1669 : كسي كه كفاره روزه ماه رمضان بر او واجب است؛ بايد يك بنده آزاد كند؛ يا به دستوري كه در مسأله بعد گفته مي شود؛ دو ماه روزه بگيرد؛ يا شصت فقير را سير كند؛ يا به هر كدام يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام يعني گندم، يا جو و مانند اينها بدهد و احتياط بر دادن گندم يا آرد يا نان است.
بهتر، دادن دو مُد طعام به هر يك از فقراست و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد؛ احتياط لازم آن است كه هر چند مُد طعام مي تواند به فقرا بدهد و اگر از دادن آن هم عاجز باشد؛ هيجده روز پي در پي روزه بگيرد و اگر از آن هم عاجز است؛ استغفار كند و احتياط آن است كه هرقدر مي تواند روزه بگيرد و اگر آن را هم نمي تواند بگيرد؛ فقط به استغفار اكتفا كند؛ اگر چه مثلاً يك مرتبه بگويد:
اَسْتَغْفِرُ اللهِ و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند كفاره را بدهد.
مسأله 1670 : كسي كه مي خواهد دو ماه كفاره روزه ماه رمضان را بگيرد؛ بايد سي و يك روز آنرا پي در پي بگيرد و اگر بقيه آن پي در پي نباشد اشكال ندارد.
مسأله 1671 : كسي كه مي خواهد دو ماه كفاره روزه ماه رمضان را بگيرد؛ با علم و توجه نبايد موقعي شروع كند كه در بين سي و يك روز، روزي باشد مثل عيد قربان كه روزه آن حرام است؛ ولي اگر غافل بوده؛ يا معتقد بوده كه به عيد تصادف نمي كند؛ اشكال ندارد.
مسأله 1672 : كسي كه بايد پي در پي روزه بگيرد؛ اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد؛ يا وقتي شروع كند؛ در صورتي كه علم و توجه داشته باشد كه در بين آن به روزي مي رسد كه روزه آن واجب است؛ مثلاً به روزي برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد؛ بايد روزه را از سر بگيرد.
ولي اگر نمي دانسته؛ اشكال ندارد.
مسأله 1673 : اگر در بين روزهايي كه بايد پي در پي روزه بگيرد؛ عذر غير اختياري مانند حيض و نفاس، يا سفري كه در رفتن آن مجبور است براي او پيش آيد؛ بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزها را از سر بگيرد بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بلافاصله به جا آورد.
مسأله 1674 : اگر به چيز حرامي روزه خود را باطل كند؛ در صورتي كه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا، كفاره جمع بر او واجب مي شود يعني بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند يا به هر كدام آنها يك مُد كه تقريباً ده سير است؛ طعام بدهد و احوط خصوص گندم يا آرد يا نان است و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد؛ هر كدام آنها كه ممكن است بايد انجام دهد و اگر آن چيز به جهتي حرام شده باشد؛ مثل خوردن غذاي حلالي كه براي انسان ضرر كلي دارد و نزديكي كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط واجب كفاره جمع به نحوي كه بيان شد واجب مي شود.
مسأله 1675 : اگر روزه دار دروغي را به خدا و پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نسبت دهد؛ بنا بر احتياط واجب كفاره جمع واجب مي شود.
مسأله 1676 : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند؛ بنا بر احتياط، بلكه خالي از قوت نيست؛ براي هر دفعه يك كفاره بر او واجب است و اگر جماع او حرام باشد؛ براي هر دفعه يك كفاره جمع واجب مي شود.
مسأله 1677 : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غيرجماع و استمنا، كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ براي همه آنها يك كفاره كافي است.
مسأله 1678 : اگر روزه دار غيرجماع، كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و بعد با حلال خود جماع نمايد؛ بنا بر احتياط، بلكه خالي از وجه نيست براي هر كدام يك كفاره واجب مي شود. ولي اگر ابتدا با حلال خود جماع كند؛ سپس كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ يك كفاره كفايت مي كند.
مسأله 1679 : اگر روزه دار غيرجماع كار ديگري كه حلال است و روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ مثلاً آب بياشامد و بعد كار ديگري كه حرام است و روزه را باطل مي كند؛ غيرجماع، انجام دهد؛ مثلاً غذاي حرامي بخورد؛ يك كفاره كافي است.
مسأله 1680 : اگر روزه دار آروغ بزند و چيزي در دهانش بيايد؛ چنانچه عمداً آن را فروببرد روزه اش باطل است و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مي شود و اگر خوردن آن حرام باشد؛ مثلاً موقع آروغ زدن خون يا غذايي كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو برد؛ بايد قضاي آن روزه را بگيرد و بنا بر احتياط كفاره جمع هم بر او واجب مي شود.
مسأله 1681 : اگر نذر كرده كه روز معيني را روزه بگيرد؛ چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند؛ بايد يك بنده آزاد نمايد؛ يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد؛ يا شصت فقير طعام دهد.
مسأله 1682 : كسي كه مي تواند وقت را تشخيص دهد؛ اگر به گفته كسي كه مي گويد مغرب شده افطار كند و بعد بفهمد نبوده؛ قضا و كفاره بر او واجب مي شود؛ مگر اينكه شرعاً به گفته او اعتماد جايز باشد؛ مثلاً دو نفر عادل گفته باشند؛ در اين صورت كفاره واجب نيست فقط قضا كند.
مسأله 1683 : كسي كه عمداً روزه خود را باطل كرده؛ اگر بعد از ظهرمسافرت كند؛ يا پيش از ظهر براي فرار از كفاره سفر نمايد؛ كفاره از او ساقط نمي شود؛ بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتي براي او پيش آمد كند بنا بر احتياط، بلكه خالي از وجه نيست؛ كفاره بر او واجب است.
مسأله 1684 : اگر عمداً روزه خود را باطل كند و بعد عذري مانند حيض، يا نفاس، يا مرض، براي او پيدا شود؛ بنا بر احتياط كفاره بر او واجب است.
مسأله 1685 : اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند و بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده؛ گرچه تجري كرده و در صورتي كه تجري حرام باشد آن شخص فاسق مي شود؛ ولي كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1686 : اگر شك كند كه آخر ماه رمضان است يا اول شوال و عمداً روزه خود را باطل كند و بعد معلوم شود كه اول شوال بوده؛ گرچه تجري كرده؛ ولي كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1687 : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار استجماع كند؛ چنانچه زن را مجبور كرده باشد؛ كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و پنجاه ضربه شلاق دارد و اگر زن به جماع راضي بوده بر هر كدام يك كفاره واجب مي شود و هر كدام بيست و پنج ضربه شلاق دارند.
مسأله 1688 : اگر زني شوهر روزه دار خود را مجبور كند كه با او جماع كند؛ يا كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
مسأله 1689 : اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را مجبور به جماع كند و در بين جماع، زن راضي شود؛ بنا بر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد.
مسأله 1690 : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خوابست جماع نمايد؛ يك كفاره بر او واجب مي شود و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
مسأله 1691 : اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غيرجماع، كار ديگري كه روزه را باطل مي كند به جا آورد؛ بر هيچيك از آنها كفاره واجب نيست.
مسأله 1692 : كسي كه به واسطه مسافرت يا مرض، روزه نمي گيرد؛ نمي تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند؛ ولي اگر او را مجبور نمايد؛ كفاره بر مرد واجب نيست.
مسأله 1693 : انسان نبايد در به جا آوردن كفاره كوتاهي كند؛ ولي لازم نيست فوراً آن را به جا آورد. ولي اگر اطمينان نداشته باشد كه در آتيه انجام مي دهد؛ تأخير نيندازد.
مسأله 1694 : اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد؛ چيزي بر آن اضافه نمي شود.
مسأله 1695 : كسي كه بايد براي كفاره افطار عمدي يك روز، شصت فقير را طعام دهد؛ نمي تواند به هر كدام آنها بيشتر از يك مُد طعام، كه تقريباً ده سير است؛ طعام بدهد؛ يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد. ولي چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مي دهد؛ يا به آنها مي خوراند؛ مي تواند براي هر يك از عيالات فقير، اگر چه صغير باشند؛ يك مُد به آن فقير بدهد.
مسأله 1696 : كسي كه قضاي روزه ماه رمضان را گرفته؛ اگر بعد از ظهر عمداً كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بايد به ده فقير هر كدام يك مُد، كه تقريباً ده سير است؛ طعام بدهد و اگر نمي تواند سه روز روزه بگيرد و احتياط آن است كه سه روز پي در پي باشد.
جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است
مسأله 1697 : در چند مورد فقط قضاي روزه بر انسان واجب مي شود و كفاره واجب نيست:
اول:
آنكه در شب اول ماه رمضان جنب شود و در خواب دوم به تفصيلي كه در مسأله (1639) گفته شد؛ تا اذان صبح بيدار نشود.
دوم:
جنبي كه در ماه رمضان غسل را فراموش كند و با حال جنابت يك روز، يا چند روز، روزه بگيرد.
چنانچه در مسأله (1631) گذشت.
سوم:
گذشت در مسأله (1629) كسي كه مكره باشد و نتواند تا اذان صبح غسل و تيمم كند؛ روزه اش صحيح است ولي بايد قضاي آن را به جا آورد.
چهارم:
عملي كه روزه را باطل مي كند به جا نياورد؛ ولي نيت روزه نكند؛ يا ريا كند؛ يا قصد كند كه روزه نباشد؛ يا قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد.
پنجم:
آنكه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق، يا اينكه گمان دارد كه صبح شده؛ كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ قضاي آن روز بر او واجب است؛ بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند صبح شده يا نه، يا ظن پيدا كند به آنكه صبح نشده و كاري كه روزه را
باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ احتياط واجب آن است كه قضاي روزه آن روز را به جا آورد.
ششم:
آنكه كسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم:
آنكه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين، يا اطمينان پيدا نكند؛ يا خيال كند شوخي مي كند و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم:
آنكه كور و مانند آن، به گفته كس ديگر افطار كند؛ در صورتي كه از گفته آن كس اطمينان پيدا كرده باشد؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم:
آنكه در هواي صاف به واسطه تاريكي يقين، يا اطمينان پيدا كند كه مغرب شده و افطار كند؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده و اگر شك داشته باشد كه مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده؛ كفاره هم واجب است؛ ولي اگر در هواي ابر، به گمان اينكه مغرب شده؛ در صورتي كه به حد اطمينان برسد و افطار كند؛ بعد معلوم شود كه مغرب نبوده؛ قضا لازم نيست.
دهم:
آنكه براي خنك شدن؛ يا بي جهت، مضمضه كند يعني آب در دهان بگرداند و بي اختيار فرورود. ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آن را فرودهد؛ يا براي وضو مضمضه كند؛ در صورتي كه مضمضه براي وضو واجب باشد و بي اختيار فرورود؛ قضا بر او واجب نيست. ولي در صورتي كه در وضو نماز مستحب باشد؛ احتياط اينست كه قضا نمايد.
مسأله 1698 : اگر غيرآب چيز ديگري را در دهان ببرد و بي اختيار فرورود؛ يا آب داخل بيني كند
و بي اختيار فرورود؛ قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1699 : مضمضه زياد براي روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد؛ بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد؛ در صورتي كه بداند بعد از سه مرتبه ريختن؛ آب خارج در دهان نيست و الا بايد به قدري آب دهان را بيرون بريزد تا يقين، يا اطمينان پيدا كند كه آب خارج در دهان باقي نمانده.
مسأله 1700 : اگر انسان بداند؛ يا اطمينان داشته باشد كه به وسيله مضمضه بي اختيار، يا از روي فراموشي آب وارد گلو مي شود؛ نبايد مضمضه كند.
مسأله 1701 : اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين، يا اطمينان پيدا كند كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ قضا لازم نيست.
مسأله 1702 : اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمي تواند افطار كند؛ ولي اگر شك كند كه صبح شده يا نه، يا گمان نمايد كه صبح نشده؛ پيش از تحقيق هم مي تواند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد. ولي در صورتي كه ممكن باشد فحص و تحقيق كند؛ احتياط واجب آن است كه قبل از فحص كاري كه روزه را باطل مي كند انجام ندهد.
احكام روزه قضا
مسأله 1703 : اگر ديوانه عاقل شود؛ واجب نيست روزه هاي وقتي را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 1704 : اگر كافر مسلمان شود؛ واجب نيست روزه هاي وقتي را كه كافر بوده قضا نمايد. ولي اگر پيش از ظهر مسلمان شده و چيزي كه روزه را باطل مي كند به جا نياورده؛ احتياط آن است كه آن روز را روزه باشد و اگر ترك نمود قضا نمايد.
مسأله 1705 : روزه اي كه از انسان به واسطه مستي فوت شده بايد قضا نمايد؛ اگر چه چيزي را كه به واسطه آن مست شده براي معالجه خورده. وليدر جايي كه نيت روزه كرده باشد و مست شده و در حال مستي روزه را تمام كرده؛ احتياط واجب آن است كه آن روز را قضا كند.
مسأله 1706 : اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند چه وقت عذر او برطرف شده؛ واجب نيست مقدار بيشتري را كه احتمال مي دهد روزه نگرفته قضا نمايد. مثلاً كسي كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمي داند پنجم ماه رمضان از سفر برگشته يا ششم، يا اينكه در آخرهاي ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از ماه رمضان برگشته؛ نمي داند كه بيست و پنجم ماه مسافرت كرده يا بيست و ششم، در هر دو صورت مي تواند مقدار كمتر يعني پنج روز را قضا كند؛ ولي در صورتي كه عدد روزهاي قضا شده را مي دانسته بعد فراموش كرده؛ احتياط آن است كه مقدار بيشتر را قضا كند.
مسأله 1707 : اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد؛ قضاي هر كدام را كه اول بگيرد مانعي ندارد. ولي اگر وقت قضاي ماه رمضان آخرتنگ باشد؛ مثلاً پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز همبه ماه رمضان مانده است؛ اول قضاي ماه رمضان آخر را بگيرد.
مسأله 1708 : اگر قضاي روزه چند ماه رمضان بر او واجب شده؛ بنا بر احتياط، گرچه به طور اجمال باشد؛ بايد تعين كند.
مخصوصاً اگر تأخير يكي از آنها كفاره داشته. مثلاً نيت كند اولين روزه قضايي كه بر من واجب شده؛ يا آخرين آن را به جا مي آورم.
مسأله 1709 : كسي كه قضاي روزه ماه رمضان را گرفته؛ اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد مي تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل كند.
مسأله 1710 : اگر قضاي روزه ميتي را گرفته باشد؛ احتياط واجب آنست كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسأله 1711 : اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد؛ لازم نيست روزه هايي را كه نگرفته براي او قضا كنند.
مسأله 1712 : اگر به واسطه مرضي روزه ماه رمضان را نگيرد و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد؛ قضاي روزه هايي را كه نگرفته بر او واجب نيست. بايد براي هر روز يك مُد، كه تقريباً ده سير است؛ طعام به فقير بدهد و احوط دادن گندم، آرد، يا نان است؛ ولي اگر به واسطه عذر ديگري، مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقي بماند؛ روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط واجب آن است كه براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1713 : اگر به واسطه مرضي روزه ماه رمضان را نگيرد و بعد از ماه رمضان مرض او برطرف شود؛ ولي عذر ديگري پيدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد؛ بايد روزه هايي را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان غيرمرض، عذر ديگري داشته باشد و بعد از ماه رمضان آن عذر برطرف شود و تا ماه رمضان بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد؛ روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و در هر دو صورت احتياط آن است كه براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1714 : اگر در ماه رمضان به واسطه عذري روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان عذر او برطرف شود و تا ماه رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد؛ بايد روزه را قضا كند و براي هر روز يك مُد طعام هم به فقير بدهد و احتياط واجب آن است كه گندم، يا آرد، يا نان باشد.
مسأله 1715 : اگر در قضاي روزه كوتاهي كند تا وقت تنگ شود و در تنگي عذري پيدا كند؛ بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد. گذشت احتياط آن است كه گندم، يا آرد، يا نان باشد.
ولي اگر موقعي كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر، روزه هاي خود را قضا كند و پيش از آنكه قضا نمايد؛ در تنگي وقت عذر پيدا كند؛ قضا كافيست و احتياط واجب آن است كه براي هر روز يك مُد طعام نيز به فقير بدهد.
مسأله 1716 : اگر مرض انسان چند سال طول بكشد؛ بعد از آنكه خوب شد بايد قضاي رمضان آخر را، به مقداري كه پس از خوب شدن بتواند؛ قضا كند و براي هر روز از سال هاي پيش يك مُد طعام، بنا بر احتياط گندم، يا آرد، يا نان باشد؛ به فقير بدهد.
مسأله 1717 : كسي كه بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد؛ مي تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
مسأله 1718 : اگر قضاي روزه ماه رمضان را چند سال تأخير بيندازد؛ بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك طعام به فقير بدهد.
مسأله 1719 : اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگيرد؛ بايد قضاي آن را به جا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد؛ يا به شصت فقير طعام بدهد؛ يا يك بنده آزاد كند و چنانچه تا ماه رمضان آينده قضاي آن روز را به جا نياورد؛ براي هر روز يك مُد طعام بدهد.
مسأله 1720 : اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكرر جماع يا استمنا كند؛ بنا بر احتياط واجب كفاره هم مكرر مي شود. ولي اگر چند مرتبه كار ديگري را كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ مثلاً چند مرتبه غذا بخورد؛ يك كفاره كافي است.
مسأله 1721 : بعد از مرگ پدر و در مرگ مادر بنا بر احتياط واجب، پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه آنان را به تفصيلي كه در مسأله (1399) گفته شد؛ به جا آورد.
مسأله 1722 : اگر پدر و مادر غير از روزه ماه رمضان، روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشند؛ احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.
احكام روزه مسافر
مسأله 1723 : مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر دو ركعت بخواند؛ نبايد روزه بگيرد و مسافري كه نمازش را تمام مي خواند؛ مثل كسي كه شغلش مسافرت، يا سفر او معصيت است؛ بايد در سفر روزه بگيرد.
مسأله 1724 : اساساً سفر در ماه رمضان مكروه است مگر اينكه سفر براي حج، يا عمره، يا به جهت ضرورتي باشد و از مرسل علي بن اسباط استفاده مي شود كه بعد از بيست و سوم ماه سفر كراهت ندارد.
مسأله 1725 : اگر غير روزه ماه رمضان، روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد؛ مثلاً نذر كرده باشد روز معيني را روزه بگيرد؛ تا ناچار نشود بنا بر احتياط واجب در آن روز مسافرت نكند و اگر در سفر باشد چنانچه ممكن است بنا بر احتياط واجب بايد قصد كند ده روز در جايي بماند و آن روز را روزه بگيرد.
مسأله 1726 : اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند؛ نمي تواند آن را در سفر به جا آورد. ولي چنانچه نذر كند كه روز معيني را در سفر روزه بگيرد؛ بايد آن را در سفر به جا آورد و نيز اگر نذر كند روز معيني را چه مسافر باشد يا نباشد روزه بگيرد؛ بايد آن روز اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد.
مسأله 1727 : مسافر مي تواند براي خواستن حاجت سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبي بگيرد و از صحيح معاوية بن عمار، استفاده مي شود كه آن سه روز چهار شنبه، پنج شنبه و جمعه باشد؛ آن هم با كيفيت خاصي، به وسائل الشيعه باب (11) ابواب نماز مسافر مراجعه شود.
مسأله 1728 : كسي كه نمي داند روزه مسافر باطل است؛ اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد؛ روزه اش باطل مي شود و اگر تا مغرب نفهمد؛ روزه اش صحيح است.
مسأله 1729 : اگر فراموش كند كه مسافر است؛ يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل مي باشد و در سفر روزه بگيرد؛ روزه او باطل است.
مسأله 1730 : اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد؛ بايد روزه خود را تمام كند و اگر پيش از ظهر مسافرت كند؛ وقتي به حد ترخص به تفصيلي كه در نماز مسافر گذشت برسد؛ بايد نيت روزه نداشته باشد و اگر پيش از آن روزه را باطل كند كفاره بر او واجب مي شود و اگر قبل از ظهر به وطن برگردد؛ در صورتي كه مفطر به جا نياورده باشد؛ به حد ترخص كه رسيد بايد نيت روزه نمايد و روزه اش صحيح است.
مسأله 1731 : اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد؛ يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند؛ چنانچه كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده؛ بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده؛ نمي تواند آن روز را روزه باشد.
مسأله 1732 : اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد؛ يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند؛ نبايد آن روز را روزه بگيرد.
مسأله 1733 : مسافر و كسي كه از روزه گرفتن عذر دارد؛ مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و ابوالصلاح حلبي آن را حرام دانسته و مكروه است در خوردن و آشاميدن كاملاً خود را سير كند.
كساني كه روزه بر آنها واجب نيست
مسأله 1734 : كسي كه به واسطه پيري نمي تواند روزه بگيرد؛ يا براي او مشقت دارد؛ روزه بر او واجب نيست؛ بلكه در صورتي كه روزه برايش ضرر معتني به داشته باشد؛ جايز نيست و در صورتي كه روزه برايش مشقت دارد؛ براي هر روز يك مُد طعام، به نحوي كه در مسائل گذشته بيان شد؛ به فقيربدهد؛ بلكه در صورتي كه نمي تواند روزه بگيرد بنا بر احتياط واجب يك مُد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1735 : كسي كه به واسطه پيري روزه نگرفته؛ اگر بعد از ماه رمضان بتواند بدون زحمت و مشقت روزه بگيرد؛ بايد بنا بر احتياط قضاي روزه هايي را كه نگرفته به جا آورد.
مسأله 1736 : اگر انسان مرضي دارد كه زياد تشنه مي شود و نمي تواند تشنگي را تحمل كند؛ يا براي او مشقت و زحمت دارد؛ روزه بر او واجب نيست و در صورت دوم، بلكه در صورت اول، بنا بر احتياط واجب براي هر روز، يك مُد طعام به فقير بدهد. مكرر گذشت احتياط دادن گندم، يا آرد، يا نان است و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقداري كه ناچار است آب نياشامد و چنانچه بتواند بدون زحمت و مشقت روزه بگيرد؛ بايد روزه هايي را كه نگرفته قضا كند.
مسأله 1737 : زني كه زاييدن او نزديك است و روزه براي حملش ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و نيز اگر روزه براي خودش ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد.
مسأله 1738 : زني كه بچه شير مي دهد و شير او كم است؛ چه مادر بچه، يا دايه او باشد؛ يا بي اجرت شير دهد؛ اگر روزه براي بچه اي كه شير مي دهد ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و نيز اگر براي خودش ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد. ولي اگر كسي پيدا شود كه بي اجرت بچه را شير دهد؛ يا براي شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه، يا از كسي ديگر كه اجرت او را بدهد؛ اجرت بگيرد؛ واجب است بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.
راه ثابت شدن اول ماه
مسأله 1739 : اول ماه به پنج چيز ثابت مي شود:
اول:
آنكه خود انسان ماه را ببيند.
دوم:
آنكه عده اي كه از گفته آنان يقين، يا اطمينان پيدا مي شود؛ بگويند:
ماه را ديده ايم.
سوم:
آنكه دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده ايم؛ در صورتي كه به نحوي باشد كه مورد قبول باشد.
مثلا اگر در هوا علتي باشد.
ولي اگر هوا صاف و بي گرد و خاك باشد بعيد است در شهري غير از اين دو نفر نبينند؛ در اين صورت اول ماه به گفته آنان ثابت نمي شود و همچنين شرط است كه شهادتشان بر خلاف واقع نباشد؛ مثل اينكه هر دو، يا يكي از آن دو، بگويند كه دايره ماه داخل به طرف افق بوده. ولي اگر اختلاف در شهادتشان در تشخيص بعضي خصوصيات ماه باشد؛ شهادتشان مقبول است؛ مثل اينكه يكي بگويد ماه بلند بود
و ديگري بگويد بلند نبوده است.
چهارم:
آنكه سي روز از اول ماه شعبان بگذرد كه به واسطه آن اول ماه رمضان ثابت مي شود و سي روز از اول ماه رمضان بگذرد كه به واسطه آن اول ماه شوال ثابت مي شود.
پنجم:
آنكه حاكم شرع يعني مجتهد جامع الشرايط حكم كند كه اول ماه است.
مسأله 1740 : اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است؛ كسي هم كه تقليد او را نمي كند بايد به حكم او عمل نمايد. ولي كسي كه مي داند حاكم اشتباه كرده نمي تواند به حكم او عمل نمايد.
مسأله 1741 : اول ماه با پيشگويي منجمين ثابت نمي شود. ولي اگر انسان از گفته آنان يقين، يا اطمينان پيدا كند؛ بايد به آن عمل كند.
مسأله 1742 : بلند بودن ماه، يا دير غروب كردن آن، دليل نمي شود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.
مسأله 1743 : اگر ماه رمضان براي كسي ثابت نشود و روزه نگيرد؛ چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم؛ بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر در همان روز ثابت شود؛ بايد بقيه روز را هم امساك نمايد.
مسأله 1744 : اگر در شهري اول ماه ثابت شود براي مردم شهر ديگر فايده ندارد؛ مگر آنكه آن دو شهر با هم نزديك باشند؛ يا انسان بداند كه افق آنها يكي است؛ يا اينكه بداند در شهري كه ماه ديده شده آفتاب زودتر از شهري كه در اوست غروب مي كند.
براي اينكه اگر ماه در شهري كه در قسمت شرقيست رؤيت شود؛ حتماً در شهري كه در قسمت غربيست قابل رؤيت است.
مسأله 1745 : اول ماه به تلگراف ثابت نمي شود؛ مگر دو شهري كه از يكي به ديگري تلگراف كرده اند نزديك، يا هم افق باشند؛ يا در شهري كه ماه ديده شده آفتاب زودتر غروب كند و انسان بداند كه تلگراف از روي حكم حاكم شرع، يا شهادت دو مرد، يا از راه ديگري كه شرعاً معتبر است؛ بوده است.
مسأله 1746 : روزي را كه انسان نمي داند آخر ماه رمضان است يا اول ماه شوال، بايد روزه بگيرد.
ولي اگر در بين روز، ولو نزديك مغرب، بفهمد كه اول شوال است؛ بايد افطار كند.
مسأله 1747 : اگر زنداني نتواند به ماه رمضان يقين كند؛ بايد به گمان عمل نمايد و اگر آن هم ممكن نباشد؛ هر ماهي را كه روزه بگيرد صحيح است؛ ولي بايد بعد از يازده ماه از ماهي كه احتمال مي داده ماه رمضان بوده و روزه گرفته؛ دوباره يك ماه روزه بگيرد؛ مگر اينكه بعد گمان پيدا كند؛ كه بايد بدان عمل كند.
روزه هاي حرام و مكروه
مسأله 1748 : روزه عيد فطر و عيد قربان حرام است و نيز روزي را كه انسان نمي داند آخر شعبان است يا اول ماه رمضان، اگر به نيت اول ماه رمضان روزه بگيرد؛ حرام مي باشد.
مسأله 1749 : اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبي حق شوهرش از بين برود؛ روزه او حرام است و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبي نهي كند؛ بنا بر احتياط واجب روزه نگيرد؛ گرچه حق شوهر از بين نرود. احتياط مستحب آن است كه بدون اجازه شوهر روزه مستحبي نگيرد.
لازم نيست اجازه خصوصي به جهت گرفتن روزه بگيرد؛ اگر اجازه عمومي داشته باشد كفايت مي كند
مسأله 1750 : روزه مستحبي اولاد، اگر سبب اذيت پدر و مادر، يا جد بنا بر احتياط واجب، شود حرام است؛ بلكه احتياط واجب آن است كه اگر نهي كنند و نهي آنان جهت عقلايي داشته باشد؛ روزه نگيرند گرچه اذيت هم نشوند.
مسأله 1751 : اگر پسر يا دختر بدون اجازه پدر روزه مستحبي بگيرد و در بين روزه پدر او را نهي كند؛ بايد افطار كند.
مسأله 1752 : كسي كه مي داند روزه براي او ضرر ندارد؛ اگر چه دكتر بگويد:
ضرر دارد؛ بايد روزه بگيرد و كسي كه يقين، يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد؛ اگر چه دكتر بگويد:
ضرر ندارد؛ بايد روزه نگيرد و اگر بگيرد صحيح نيست؛ مگر اينكه بتواند قصد قربت كند در صورتي كه واقعاً روزه برايش ضرر نداشته؛ بعيد نيست روزه اش صحيح باشد.
مسأله 1753 : اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود؛ چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد؛ نبايد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست؛ مگر اينكه چنانچه گذشت بتواند قصد قربت كند و بعد معلوم شود كه ضرر نداشته؛ بعيد نيست روزه اش صحيح باشد.
مسأله 1754 : كسي كه عقيده اش اينست كه روزه براي او ضرر ندارد؛ اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براي او ضرر داشته؛ در صورتي كه ضرر معتني به داشته بايد قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1755 : غير از روزه هايي كه گفته شد؛ روزه هاي حرام ديگري هم هست كه در كتاب هاي مفصل گفته شده است.
مسأله 1756 : روزه عاشورا و روزي كه انسان شك دارد روز عرفه، ياعيد قربان است؛ مكروه است.
روزه هاي مستحب
مسأله 1757 : روزه تمام روزهاي سال، غير از روزه هاي حرام و مكروه كه گفته شد و در كتاب هاي مفصل بيان شده؛ مستحب است و براي بعضي از روزها بيشتر سفارش شده است كه از آن جمله:
1 پنج شنبه اول و پنج شنبه آخر ماه و چهار شنبه اولي كه در دهه دوم ماه است.
گرچه اين كيفيت فضيلت بيشتري دارد ولي گرفتن سه روز روزه در هر ماه به غير اين كيفيت هم فضيلت دارد. در خبر است سه روز روزه گرفتن در هر ماه برابر روزه دهر است و وسوسه، كينه، غضب و غيظ قلب را از بين مي برد و اگر كسي در آن سه روز كه فضيلت زياد دارد به جا نياورد؛ مستحب است قضا نمايد و چنانچه اصلاً نتواند روزه بگيرد؛ مستحب است براي هر روز يك مُد طعام، يا يك درهم كه (6 / 12) نقره است؛ به فقير بدهد.
2 ايام البيض هر ماه كه سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه است.
3 تمام ماه رجب و شعبان و بعضي از اين دو ماه گرچه يك روز باشد.
4 روز مبعث حضرت رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (27 رجب).
5 روز چهارم تا نهم شوال.
6 روز بيست و پنجم ذيقعده.
7 روز اول تا نهم ذيحجه (روز عرفه). ولي اگر به واسطه ضعف روزه در عرفه، نتواند دعاهاي روز عرفه را بخواند؛ روزه آن روز مكروه است.
8 عيد سعيد غدير (18 ذيحجه).
9 روز مباهله (24 ذيحجه).
10 روز اول، سوم و هفتم محرم.
11 ميلاد مسعود پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ
وَ آلِه وَ سَلَّم (17ربيع الاول).
12 پانزدهم جمادي الاولي.
13 روز عيد نوروز.
استحباب روزه در بعضي روزهايي كه در اينجا ذكر شد؛ ثابت نيست. شايسته است به اميد ثواب به جا آورد و اگر كسي روزه مستحبي بگيرد واجب نيست آن را به آخر رساند؛ گرچه بعد از زوال ظهر مكروه است روزه را باطل كند و اگر مؤمني او را به غذا دعوت كند؛ مستحب است دعوت او را قبول كند و در بين روز افطار نمايد.
مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد
مسأله 1758 : براي شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كاري كه روزه را باطل مي كند؛ خود داري نمايند:
اول:
مسافري كه در سفر كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش، يا جايي كه مي خواهد ده روز بماند برسد.
دوم:
مسافري كه بعد از ظهر به وطنش، يا جايي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند برسد.
سوم:
مريضي كه پيش از ظهر خوب شود و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد.
چهارم:
مريضي كه بعد از ظهر خوب شود.
پنجم:
زني كه در بين روز از خون حيض يا نفاس، پاك شود.
ششم:
كافري كه بعد از ظهر مسلمان شود؛ يا قبل از ظهر مسلمان شود؛ در صورتي كه قبل از مسلمان شدن چيزي كه روزه را باطل مي كند به جا آورده باشد و الا احتياط لازم آن است كه بقيه روز را امساك كند.
مسأله 1759 : مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند. ولي اگر كسي منتظر او است؛ يا ميل زيادي به غذا دارد كه نمي تواند با حضور قلب نماز بخواند؛ بهتر است اول افطار كند؛ ولي به قدري كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن به جا آورد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم