احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

9 قي كردن

9 قي كردن
مسأله 1655 : هرگاه روزه دار عمداً قي كند؛ اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد؛ روزه اش باطل مي شود. ولي اگر سهواً يا بي اختيار قي كند؛ اشكال ندارد.
مسأله 1656 : اگر در شب چيزي بخورد كه مي داند به واسطه خوردن آن در روز، بي اختيار قي مي كند؛ احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1657 : اگر روزه دار بتواند از قي كردن خود داري كند؛ چنانچه براي او ضرر و مشقت نداشته باشد؛ بايد خود داري نمايد. ولي در صورتي كه موجبات قي كردن غيراختياري فراهم شده؛ به نحوي كه عرفاً گفته شود كه قي كردن به اختيار او نبوده؛ لازم نيست از آن خود داري كند.
مسأله1658 : اگر مگس در گلوي روزه دار برود؛ چنانچه ممكن باشد بايد آن را بيرون آورد و روزه او باطل نمي شود. ولي اگر بداند كه به واسطه بيرون آوردن آن قي مي كند؛ در صورتي كه به حدي فرورفته باشد كه به فرورفتن آن خوردن گفته نمي شود؛ واجب نيست او را بيرون آورد و روزه اش صحيح است؛ ولي اگر هنوز بَلْع حاصل نشده به نحوي كه به بلعيدن آن خوردن گفته شود؛ بايد آن را بيرون آورد؛ گرچه سبب قي كردن و باطل شدن روزه بشود. براي اينكه به فرو بردن گذشته بر باطل شدن روزه، چون مگس يكي از خبائث است؛ شبهه كفاره جمع است.
مسأله 1659 : اگر سهواً چيزي را فروببرد؛ اگر پيش از رسيدن به آخرين نقطه حلق يادش بيايد كه روزه است؛ چنانچه ممكن باشد بايد آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است و اگر از آخرين نقطه حلق گذشته باشد؛ نبايد بيرون كشيد.
مسأله 1660 : اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزي از گلو بيرون مي آيد؛ نبايد عمداً آروغ بزند؛ بلكه در صورتي كه شك دارد در آروغ زدن چيزي خارج مي شود؛ بنا بر احتياط واجب ترك كند.
مسأله 1661 : اگر آروغ بزند و چيزي قهراً و بي اختيار در گلو يا دهانش بيايد؛ بايد آن را بيرون بريزد و اگر بي اختيار فرورود؛ روزه اش صحيح است.
احكام چيزهايي كه روزه را باطل مي كنند
مسأله 1662 : اگر انسان عمداً و از روي اختيار كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ روزه او باطل مي شود و چنانچه از روي عمد نباشد اشكال ندارد. ولي جنب اگر بخوابد و به تفصيلي كه در مسأله (1639) گفته شد؛ تا اذان صبح غسل نكند؛ روزه او باطل است.
مسأله 1663 : اگر روزه دار سهواً يكي از كارهايي كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و به خيال اينكه روزه اش باطل شده عمداً دوباره يكي از آنها را به جا آورد؛ روزه او باطل مي شود.
مسأله 1664 : اگر چيزي به زور در گلوي روزه دار بريزند؛ يا سر او را به زور در آب فروبرند؛ روزه او باطل نمي شود. ولي اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند؛ مثلاً به او بگويند اگر غذا نخوري ضرر جاني يا مالي به تو مي زنيم و خودش براي جلوگيري از ضرر چيزي بخورد؛ روزه او باطل مي شود؛ گرچه معصيت نكرده است.
مسأله 1665 : روزه دار نبايد جايي برود كه مي داند؛ يا اطمينان دارد كه چيزي در گلويش مي ريزند؛ يا مجبورش مي كنند كه خودش روزه خود را باطل كند؛ اگر برود و چيزي در گلويش بريزند؛ يا از روي ناچاري كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ روزه او باطل مي شود؛ بلكه اگر قصد رفتن كند گرچه نرود روزه اش باطل مي شود.
آنچه براي روزه دار مكروه است
مسأله 1666 : چند چيز براي روزه دار مكروه است:
و از آن جمله: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن و در صورتي كه مزه و بوي آن به حلق مي رسد كراهت شديد دارد بلكه احتياط در ترك آن است؛ يا انجام دادن هر كاري كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن؛ باعث ضعف مي شود؛ يا انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مي رسد و اگر بداند كه به حلق مي رسد جائز نيست؛ يا بو كردن گياه هاي معطر، ولي احتياط در ترك نشستن زن است در آب به نحوي كه آب بالا رود؛ يا استعمال شياف؛ تر كردن لباسي كه در بدن است؛ كشيدن دندان و هر كاري كه به واسطه آن از دهان خون بيايد؛ يا مسواك كردن به چوب تر، بي جهت آب در دهان كردن؛ ولي كراهت در دهان گذاشتن هر چيز در دهان حتي دندان مصنوعي و عقيق معلوم نيست و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن مني، زن خود را ببوسد؛ يا كاري كند كه شهوت خود را به حركت آورد و اگر به قصد بيرون آمدن مني باشد روزه او باطل مي شود.
جاهايي كه قضا و كفاره واجب است
مسأله 1667 : كسي كه در ماه رمضان يكي از كارهايي كه روزه را باطل مي كند از روي عمد و اختيار، در صورتي كه مي دانسته آن كار روزه را باطل مي كند؛ انجام دهد؛ مثلاً اگر بخورد يا بياشامد؛ قضا و كفاره بر او واجب مي شود. ولي در باقي ماندن جنب در شب، تفصيلي بود كه در مسأله (1639) گذشت؛ در بعضي صور فقط قضا و در بعضي صور ديگر كفاره هم داشت.
مسأله 1668 : اگر به واسطه ندانستن مسأله كاري انجام دهد كه روزه
1 چيزهاي ديگري هم براي روزه دار مكروه است به كتاب هاي مفصل مراجعه شود.
را باطل مي كند؛ چنانچه مي توانسته مسأله را ياد بگيرد و ياد نگرفته يعني جاهل مقصر بوده بنا بر احتياط كفاره بر او واجب مي شود. ولي در صورتي كه عقيده داشته كه آن كار حلال است؛ يا اينكه غفلت داشته آن كار روزه را باطل مي كند؛ كفاره واجب نيست گرچه خوب است و اگر نمي توانسته مسأله را ياد بگيرد يعني جاهل قاصر بوده كفاره بر او واجب نيست.
كفاره روزه
مسأله 1669 : كسي كه كفاره روزه ماه رمضان بر او واجب است؛ بايد يك بنده آزاد كند؛ يا به دستوري كه در مسأله بعد گفته مي شود؛ دو ماه روزه بگيرد؛ يا شصت فقير را سير كند؛ يا به هر كدام يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام يعني گندم، يا جو و مانند اينها بدهد و احتياط بر دادن گندم يا آرد يا نان است.
بهتر، دادن دو مُد طعام به هر يك از فقراست و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد؛ احتياط لازم آن است كه هر چند مُد طعام مي تواند به فقرا بدهد و اگر از دادن آن هم عاجز باشد؛ هيجده روز پي در پي روزه بگيرد و اگر از آن هم عاجز است؛ استغفار كند و احتياط آن است كه هرقدر مي تواند روزه بگيرد و اگر آن را هم نمي تواند بگيرد؛ فقط به استغفار اكتفا كند؛ اگر چه مثلاً يك مرتبه بگويد:
اَسْتَغْفِرُ اللهِ و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند كفاره را بدهد.
مسأله 1670 : كسي كه مي خواهد دو ماه كفاره روزه ماه رمضان را بگيرد؛ بايد سي و يك روز آنرا پي در پي بگيرد و اگر بقيه آن پي در پي نباشد اشكال ندارد.
مسأله 1671 : كسي كه مي خواهد دو ماه كفاره روزه ماه رمضان را بگيرد؛ با علم و توجه نبايد موقعي شروع كند كه در بين سي و يك روز، روزي باشد مثل عيد قربان كه روزه آن حرام است؛ ولي اگر غافل بوده؛ يا معتقد بوده كه به عيد تصادف نمي كند؛ اشكال ندارد.
مسأله 1672 : كسي كه بايد پي در پي روزه بگيرد؛ اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد؛ يا وقتي شروع كند؛ در صورتي كه علم و توجه داشته باشد كه در بين آن به روزي مي رسد كه روزه آن واجب است؛ مثلاً به روزي برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد؛ بايد روزه را از سر بگيرد.
ولي اگر نمي دانسته؛ اشكال ندارد.
مسأله 1673 : اگر در بين روزهايي كه بايد پي در پي روزه بگيرد؛ عذر غير اختياري مانند حيض و نفاس، يا سفري كه در رفتن آن مجبور است براي او پيش آيد؛ بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزها را از سر بگيرد بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بلافاصله به جا آورد.
مسأله 1674 : اگر به چيز حرامي روزه خود را باطل كند؛ در صورتي كه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا، كفاره جمع بر او واجب مي شود يعني بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند يا به هر كدام آنها يك مُد كه تقريباً ده سير است؛ طعام بدهد و احوط خصوص گندم يا آرد يا نان است و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد؛ هر كدام آنها كه ممكن است بايد انجام دهد و اگر آن چيز به جهتي حرام شده باشد؛ مثل خوردن غذاي حلالي كه براي انسان ضرر كلي دارد و نزديكي كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط واجب كفاره جمع به نحوي كه بيان شد واجب مي شود.
مسأله 1675 : اگر روزه دار دروغي را به خدا و پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نسبت دهد؛ بنا بر احتياط واجب كفاره جمع واجب مي شود.
مسأله 1676 : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند؛ بنا بر احتياط، بلكه خالي از قوت نيست؛ براي هر دفعه يك كفاره بر او واجب است و اگر جماع او حرام باشد؛ براي هر دفعه يك كفاره جمع واجب مي شود.
مسأله 1677 : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غيرجماع و استمنا، كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ براي همه آنها يك كفاره كافي است.
مسأله 1678 : اگر روزه دار غيرجماع، كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و بعد با حلال خود جماع نمايد؛ بنا بر احتياط، بلكه خالي از وجه نيست براي هر كدام يك كفاره واجب مي شود. ولي اگر ابتدا با حلال خود جماع كند؛ سپس كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ يك كفاره كفايت مي كند.
مسأله 1679 : اگر روزه دار غيرجماع كار ديگري كه حلال است و روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ مثلاً آب بياشامد و بعد كار ديگري كه حرام است و روزه را باطل مي كند؛ غيرجماع، انجام دهد؛ مثلاً غذاي حرامي بخورد؛ يك كفاره كافي است.
مسأله 1680 : اگر روزه دار آروغ بزند و چيزي در دهانش بيايد؛ چنانچه عمداً آن را فروببرد روزه اش باطل است و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مي شود و اگر خوردن آن حرام باشد؛ مثلاً موقع آروغ زدن خون يا غذايي كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو برد؛ بايد قضاي آن روزه را بگيرد و بنا بر احتياط كفاره جمع هم بر او واجب مي شود.
مسأله 1681 : اگر نذر كرده كه روز معيني را روزه بگيرد؛ چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند؛ بايد يك بنده آزاد نمايد؛ يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد؛ يا شصت فقير طعام دهد.
مسأله 1682 : كسي كه مي تواند وقت را تشخيص دهد؛ اگر به گفته كسي كه مي گويد مغرب شده افطار كند و بعد بفهمد نبوده؛ قضا و كفاره بر او واجب مي شود؛ مگر اينكه شرعاً به گفته او اعتماد جايز باشد؛ مثلاً دو نفر عادل گفته باشند؛ در اين صورت كفاره واجب نيست فقط قضا كند.
مسأله 1683 : كسي كه عمداً روزه خود را باطل كرده؛ اگر بعد از ظهرمسافرت كند؛ يا پيش از ظهر براي فرار از كفاره سفر نمايد؛ كفاره از او ساقط نمي شود؛ بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتي براي او پيش آمد كند بنا بر احتياط، بلكه خالي از وجه نيست؛ كفاره بر او واجب است.
مسأله 1684 : اگر عمداً روزه خود را باطل كند و بعد عذري مانند حيض، يا نفاس، يا مرض، براي او پيدا شود؛ بنا بر احتياط كفاره بر او واجب است.
مسأله 1685 : اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند و بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده؛ گرچه تجري كرده و در صورتي كه تجري حرام باشد آن شخص فاسق مي شود؛ ولي كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1686 : اگر شك كند كه آخر ماه رمضان است يا اول شوال و عمداً روزه خود را باطل كند و بعد معلوم شود كه اول شوال بوده؛ گرچه تجري كرده؛ ولي كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1687 : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار استجماع كند؛ چنانچه زن را مجبور كرده باشد؛ كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و پنجاه ضربه شلاق دارد و اگر زن به جماع راضي بوده بر هر كدام يك كفاره واجب مي شود و هر كدام بيست و پنج ضربه شلاق دارند.
مسأله 1688 : اگر زني شوهر روزه دار خود را مجبور كند كه با او جماع كند؛ يا كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
مسأله 1689 : اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را مجبور به جماع كند و در بين جماع، زن راضي شود؛ بنا بر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد.
مسأله 1690 : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خوابست جماع نمايد؛ يك كفاره بر او واجب مي شود و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
مسأله 1691 : اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غيرجماع، كار ديگري كه روزه را باطل مي كند به جا آورد؛ بر هيچيك از آنها كفاره واجب نيست.
مسأله 1692 : كسي كه به واسطه مسافرت يا مرض، روزه نمي گيرد؛ نمي تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند؛ ولي اگر او را مجبور نمايد؛ كفاره بر مرد واجب نيست.
مسأله 1693 : انسان نبايد در به جا آوردن كفاره كوتاهي كند؛ ولي لازم نيست فوراً آن را به جا آورد. ولي اگر اطمينان نداشته باشد كه در آتيه انجام مي دهد؛ تأخير نيندازد.
مسأله 1694 : اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد؛ چيزي بر آن اضافه نمي شود.
مسأله 1695 : كسي كه بايد براي كفاره افطار عمدي يك روز، شصت فقير را طعام دهد؛ نمي تواند به هر كدام آنها بيشتر از يك مُد طعام، كه تقريباً ده سير است؛ طعام بدهد؛ يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد. ولي چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مي دهد؛ يا به آنها مي خوراند؛ مي تواند براي هر يك از عيالات فقير، اگر چه صغير باشند؛ يك مُد به آن فقير بدهد.
مسأله 1696 : كسي كه قضاي روزه ماه رمضان را گرفته؛ اگر بعد از ظهر عمداً كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بايد به ده فقير هر كدام يك مُد، كه تقريباً ده سير است؛ طعام بدهد و اگر نمي تواند سه روز روزه بگيرد و احتياط آن است كه سه روز پي در پي باشد.
جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است
مسأله 1697 : در چند مورد فقط قضاي روزه بر انسان واجب مي شود و كفاره واجب نيست:
اول:
آنكه در شب اول ماه رمضان جنب شود و در خواب دوم به تفصيلي كه در مسأله (1639) گفته شد؛ تا اذان صبح بيدار نشود.
دوم:
جنبي كه در ماه رمضان غسل را فراموش كند و با حال جنابت يك روز، يا چند روز، روزه بگيرد.
چنانچه در مسأله (1631) گذشت.
سوم:
گذشت در مسأله (1629) كسي كه مكره باشد و نتواند تا اذان صبح غسل و تيمم كند؛ روزه اش صحيح است ولي بايد قضاي آن را به جا آورد.
چهارم:
عملي كه روزه را باطل مي كند به جا نياورد؛ ولي نيت روزه نكند؛ يا ريا كند؛ يا قصد كند كه روزه نباشد؛ يا قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد.
پنجم:
آنكه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق، يا اينكه گمان دارد كه صبح شده؛ كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ قضاي آن روز بر او واجب است؛ بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند صبح شده يا نه، يا ظن پيدا كند به آنكه صبح نشده و كاري كه روزه را
باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ احتياط واجب آن است كه قضاي روزه آن روز را به جا آورد.
ششم:
آنكه كسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم:
آنكه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين، يا اطمينان پيدا نكند؛ يا خيال كند شوخي مي كند و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم:
آنكه كور و مانند آن، به گفته كس ديگر افطار كند؛ در صورتي كه از گفته آن كس اطمينان پيدا كرده باشد؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم:
آنكه در هواي صاف به واسطه تاريكي يقين، يا اطمينان پيدا كند كه مغرب شده و افطار كند؛ بعد معلوم شود مغرب نبوده و اگر شك داشته باشد كه مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده؛ كفاره هم واجب است؛ ولي اگر در هواي ابر، به گمان اينكه مغرب شده؛ در صورتي كه به حد اطمينان برسد و افطار كند؛ بعد معلوم شود كه مغرب نبوده؛ قضا لازم نيست.
دهم:
آنكه براي خنك شدن؛ يا بي جهت، مضمضه كند يعني آب در دهان بگرداند و بي اختيار فرورود. ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آن را فرودهد؛ يا براي وضو مضمضه كند؛ در صورتي كه مضمضه براي وضو واجب باشد و بي اختيار فرورود؛ قضا بر او واجب نيست. ولي در صورتي كه در وضو نماز مستحب باشد؛ احتياط اينست كه قضا نمايد.
مسأله 1698 : اگر غيرآب چيز ديگري را در دهان ببرد و بي اختيار فرورود؛ يا آب داخل بيني كند
و بي اختيار فرورود؛ قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1699 : مضمضه زياد براي روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد؛ بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد؛ در صورتي كه بداند بعد از سه مرتبه ريختن؛ آب خارج در دهان نيست و الا بايد به قدري آب دهان را بيرون بريزد تا يقين، يا اطمينان پيدا كند كه آب خارج در دهان باقي نمانده.
مسأله 1700 : اگر انسان بداند؛ يا اطمينان داشته باشد كه به وسيله مضمضه بي اختيار، يا از روي فراموشي آب وارد گلو مي شود؛ نبايد مضمضه كند.
مسأله 1701 : اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين، يا اطمينان پيدا كند كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ بعد معلوم شود صبح بوده؛ قضا لازم نيست.
مسأله 1702 : اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمي تواند افطار كند؛ ولي اگر شك كند كه صبح شده يا نه، يا گمان نمايد كه صبح نشده؛ پيش از تحقيق هم مي تواند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد. ولي در صورتي كه ممكن باشد فحص و تحقيق كند؛ احتياط واجب آن است كه قبل از فحص كاري كه روزه را باطل مي كند انجام ندهد.
احكام روزه قضا
مسأله 1703 : اگر ديوانه عاقل شود؛ واجب نيست روزه هاي وقتي را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 1704 : اگر كافر مسلمان شود؛ واجب نيست روزه هاي وقتي را كه كافر بوده قضا نمايد. ولي اگر پيش از ظهر مسلمان شده و چيزي كه روزه را باطل مي كند به جا نياورده؛ احتياط آن است كه آن روز را روزه باشد و اگر ترك نمود قضا نمايد.
مسأله 1705 : روزه اي كه از انسان به واسطه مستي فوت شده بايد قضا نمايد؛ اگر چه چيزي را كه به واسطه آن مست شده براي معالجه خورده. وليدر جايي كه نيت روزه كرده باشد و مست شده و در حال مستي روزه را تمام كرده؛ احتياط واجب آن است كه آن روز را قضا كند.
مسأله 1706 : اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند چه وقت عذر او برطرف شده؛ واجب نيست مقدار بيشتري را كه احتمال مي دهد روزه نگرفته قضا نمايد. مثلاً كسي كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمي داند پنجم ماه رمضان از سفر برگشته يا ششم، يا اينكه در آخرهاي ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از ماه رمضان برگشته؛ نمي داند كه بيست و پنجم ماه مسافرت كرده يا بيست و ششم، در هر دو صورت مي تواند مقدار كمتر يعني پنج روز را قضا كند؛ ولي در صورتي كه عدد روزهاي قضا شده را مي دانسته بعد فراموش كرده؛ احتياط آن است كه مقدار بيشتر را قضا كند.
مسأله 1707 : اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد؛ قضاي هر كدام را كه اول بگيرد مانعي ندارد. ولي اگر وقت قضاي ماه رمضان آخرتنگ باشد؛ مثلاً پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز همبه ماه رمضان مانده است؛ اول قضاي ماه رمضان آخر را بگيرد.
مسأله 1708 : اگر قضاي روزه چند ماه رمضان بر او واجب شده؛ بنا بر احتياط، گرچه به طور اجمال باشد؛ بايد تعين كند.
مخصوصاً اگر تأخير يكي از آنها كفاره داشته. مثلاً نيت كند اولين روزه قضايي كه بر من واجب شده؛ يا آخرين آن را به جا مي آورم.
مسأله 1709 : كسي كه قضاي روزه ماه رمضان را گرفته؛ اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد مي تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل كند.
مسأله 1710 : اگر قضاي روزه ميتي را گرفته باشد؛ احتياط واجب آنست كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسأله 1711 : اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد؛ لازم نيست روزه هايي را كه نگرفته براي او قضا كنند.
مسأله 1712 : اگر به واسطه مرضي روزه ماه رمضان را نگيرد و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد؛ قضاي روزه هايي را كه نگرفته بر او واجب نيست. بايد براي هر روز يك مُد، كه تقريباً ده سير است؛ طعام به فقير بدهد و احوط دادن گندم، آرد، يا نان است؛ ولي اگر به واسطه عذر ديگري، مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقي بماند؛ روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط واجب آن است كه براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1713 : اگر به واسطه مرضي روزه ماه رمضان را نگيرد و بعد از ماه رمضان مرض او برطرف شود؛ ولي عذر ديگري پيدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد؛ بايد روزه هايي را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان غيرمرض، عذر ديگري داشته باشد و بعد از ماه رمضان آن عذر برطرف شود و تا ماه رمضان بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد؛ روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و در هر دو صورت احتياط آن است كه براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1714 : اگر در ماه رمضان به واسطه عذري روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان عذر او برطرف شود و تا ماه رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد؛ بايد روزه را قضا كند و براي هر روز يك مُد طعام هم به فقير بدهد و احتياط واجب آن است كه گندم، يا آرد، يا نان باشد.
مسأله 1715 : اگر در قضاي روزه كوتاهي كند تا وقت تنگ شود و در تنگي عذري پيدا كند؛ بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد. گذشت احتياط آن است كه گندم، يا آرد، يا نان باشد.
ولي اگر موقعي كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر، روزه هاي خود را قضا كند و پيش از آنكه قضا نمايد؛ در تنگي وقت عذر پيدا كند؛ قضا كافيست و احتياط واجب آن است كه براي هر روز يك مُد طعام نيز به فقير بدهد.
مسأله 1716 : اگر مرض انسان چند سال طول بكشد؛ بعد از آنكه خوب شد بايد قضاي رمضان آخر را، به مقداري كه پس از خوب شدن بتواند؛ قضا كند و براي هر روز از سال هاي پيش يك مُد طعام، بنا بر احتياط گندم، يا آرد، يا نان باشد؛ به فقير بدهد.
مسأله 1717 : كسي كه بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد؛ مي تواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
مسأله 1718 : اگر قضاي روزه ماه رمضان را چند سال تأخير بيندازد؛ بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك طعام به فقير بدهد.
مسأله 1719 : اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگيرد؛ بايد قضاي آن را به جا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد؛ يا به شصت فقير طعام بدهد؛ يا يك بنده آزاد كند و چنانچه تا ماه رمضان آينده قضاي آن روز را به جا نياورد؛ براي هر روز يك مُد طعام بدهد.
مسأله 1720 : اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكرر جماع يا استمنا كند؛ بنا بر احتياط واجب كفاره هم مكرر مي شود. ولي اگر چند مرتبه كار ديگري را كه روزه را باطل مي كند انجام دهد؛ مثلاً چند مرتبه غذا بخورد؛ يك كفاره كافي است.
مسأله 1721 : بعد از مرگ پدر و در مرگ مادر بنا بر احتياط واجب، پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه آنان را به تفصيلي كه در مسأله (1399) گفته شد؛ به جا آورد.
مسأله 1722 : اگر پدر و مادر غير از روزه ماه رمضان، روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشند؛ احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.
احكام روزه مسافر
مسأله 1723 : مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر دو ركعت بخواند؛ نبايد روزه بگيرد و مسافري كه نمازش را تمام مي خواند؛ مثل كسي كه شغلش مسافرت، يا سفر او معصيت است؛ بايد در سفر روزه بگيرد.
مسأله 1724 : اساساً سفر در ماه رمضان مكروه است مگر اينكه سفر براي حج، يا عمره، يا به جهت ضرورتي باشد و از مرسل علي بن اسباط استفاده مي شود كه بعد از بيست و سوم ماه سفر كراهت ندارد.
مسأله 1725 : اگر غير روزه ماه رمضان، روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد؛ مثلاً نذر كرده باشد روز معيني را روزه بگيرد؛ تا ناچار نشود بنا بر احتياط واجب در آن روز مسافرت نكند و اگر در سفر باشد چنانچه ممكن است بنا بر احتياط واجب بايد قصد كند ده روز در جايي بماند و آن روز را روزه بگيرد.
مسأله 1726 : اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند؛ نمي تواند آن را در سفر به جا آورد. ولي چنانچه نذر كند كه روز معيني را در سفر روزه بگيرد؛ بايد آن را در سفر به جا آورد و نيز اگر نذر كند روز معيني را چه مسافر باشد يا نباشد روزه بگيرد؛ بايد آن روز اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد.
مسأله 1727 : مسافر مي تواند براي خواستن حاجت سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبي بگيرد و از صحيح معاوية بن عمار، استفاده مي شود كه آن سه روز چهار شنبه، پنج شنبه و جمعه باشد؛ آن هم با كيفيت خاصي، به وسائل الشيعه باب (11) ابواب نماز مسافر مراجعه شود.
مسأله 1728 : كسي كه نمي داند روزه مسافر باطل است؛ اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد؛ روزه اش باطل مي شود و اگر تا مغرب نفهمد؛ روزه اش صحيح است.
مسأله 1729 : اگر فراموش كند كه مسافر است؛ يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل مي باشد و در سفر روزه بگيرد؛ روزه او باطل است.
مسأله 1730 : اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد؛ بايد روزه خود را تمام كند و اگر پيش از ظهر مسافرت كند؛ وقتي به حد ترخص به تفصيلي كه در نماز مسافر گذشت برسد؛ بايد نيت روزه نداشته باشد و اگر پيش از آن روزه را باطل كند كفاره بر او واجب مي شود و اگر قبل از ظهر به وطن برگردد؛ در صورتي كه مفطر به جا نياورده باشد؛ به حد ترخص كه رسيد بايد نيت روزه نمايد و روزه اش صحيح است.
مسأله 1731 : اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد؛ يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند؛ چنانچه كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده؛ بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده؛ نمي تواند آن روز را روزه باشد.
مسأله 1732 : اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد؛ يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند؛ نبايد آن روز را روزه بگيرد.
مسأله 1733 : مسافر و كسي كه از روزه گرفتن عذر دارد؛ مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و ابوالصلاح حلبي آن را حرام دانسته و مكروه است در خوردن و آشاميدن كاملاً خود را سير كند.
كساني كه روزه بر آنها واجب نيست
مسأله 1734 : كسي كه به واسطه پيري نمي تواند روزه بگيرد؛ يا براي او مشقت دارد؛ روزه بر او واجب نيست؛ بلكه در صورتي كه روزه برايش ضرر معتني به داشته باشد؛ جايز نيست و در صورتي كه روزه برايش مشقت دارد؛ براي هر روز يك مُد طعام، به نحوي كه در مسائل گذشته بيان شد؛ به فقيربدهد؛ بلكه در صورتي كه نمي تواند روزه بگيرد بنا بر احتياط واجب يك مُد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1735 : كسي كه به واسطه پيري روزه نگرفته؛ اگر بعد از ماه رمضان بتواند بدون زحمت و مشقت روزه بگيرد؛ بايد بنا بر احتياط قضاي روزه هايي را كه نگرفته به جا آورد.
مسأله 1736 : اگر انسان مرضي دارد كه زياد تشنه مي شود و نمي تواند تشنگي را تحمل كند؛ يا براي او مشقت و زحمت دارد؛ روزه بر او واجب نيست و در صورت دوم، بلكه در صورت اول، بنا بر احتياط واجب براي هر روز، يك مُد طعام به فقير بدهد. مكرر گذشت احتياط دادن گندم، يا آرد، يا نان است و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقداري كه ناچار است آب نياشامد و چنانچه بتواند بدون زحمت و مشقت روزه بگيرد؛ بايد روزه هايي را كه نگرفته قضا كند.
مسأله 1737 : زني كه زاييدن او نزديك است و روزه براي حملش ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و نيز اگر روزه براي خودش ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد.
مسأله 1738 : زني كه بچه شير مي دهد و شير او كم است؛ چه مادر بچه، يا دايه او باشد؛ يا بي اجرت شير دهد؛ اگر روزه براي بچه اي كه شير مي دهد ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و نيز اگر براي خودش ضرر دارد؛ روزه بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب بايد براي هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد. ولي اگر كسي پيدا شود كه بي اجرت بچه را شير دهد؛ يا براي شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه، يا از كسي ديگر كه اجرت او را بدهد؛ اجرت بگيرد؛ واجب است بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.
راه ثابت شدن اول ماه
مسأله 1739 : اول ماه به پنج چيز ثابت مي شود:
اول:
آنكه خود انسان ماه را ببيند.
دوم:
آنكه عده اي كه از گفته آنان يقين، يا اطمينان پيدا مي شود؛ بگويند:
ماه را ديده ايم.
سوم:
آنكه دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده ايم؛ در صورتي كه به نحوي باشد كه مورد قبول باشد.
مثلا اگر در هوا علتي باشد.
ولي اگر هوا صاف و بي گرد و خاك باشد بعيد است در شهري غير از اين دو نفر نبينند؛ در اين صورت اول ماه به گفته آنان ثابت نمي شود و همچنين شرط است كه شهادتشان بر خلاف واقع نباشد؛ مثل اينكه هر دو، يا يكي از آن دو، بگويند كه دايره ماه داخل به طرف افق بوده. ولي اگر اختلاف در شهادتشان در تشخيص بعضي خصوصيات ماه باشد؛ شهادتشان مقبول است؛ مثل اينكه يكي بگويد ماه بلند بود
و ديگري بگويد بلند نبوده است.
چهارم:
آنكه سي روز از اول ماه شعبان بگذرد كه به واسطه آن اول ماه رمضان ثابت مي شود و سي روز از اول ماه رمضان بگذرد كه به واسطه آن اول ماه شوال ثابت مي شود.
پنجم:
آنكه حاكم شرع يعني مجتهد جامع الشرايط حكم كند كه اول ماه است.
مسأله 1740 : اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است؛ كسي هم كه تقليد او را نمي كند بايد به حكم او عمل نمايد. ولي كسي كه مي داند حاكم اشتباه كرده نمي تواند به حكم او عمل نمايد.
مسأله 1741 : اول ماه با پيشگويي منجمين ثابت نمي شود. ولي اگر انسان از گفته آنان يقين، يا اطمينان پيدا كند؛ بايد به آن عمل كند.
مسأله 1742 : بلند بودن ماه، يا دير غروب كردن آن، دليل نمي شود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.
مسأله 1743 : اگر ماه رمضان براي كسي ثابت نشود و روزه نگيرد؛ چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم؛ بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر در همان روز ثابت شود؛ بايد بقيه روز را هم امساك نمايد.
مسأله 1744 : اگر در شهري اول ماه ثابت شود براي مردم شهر ديگر فايده ندارد؛ مگر آنكه آن دو شهر با هم نزديك باشند؛ يا انسان بداند كه افق آنها يكي است؛ يا اينكه بداند در شهري كه ماه ديده شده آفتاب زودتر از شهري كه در اوست غروب مي كند.
براي اينكه اگر ماه در شهري كه در قسمت شرقيست رؤيت شود؛ حتماً در شهري كه در قسمت غربيست قابل رؤيت است.
مسأله 1745 : اول ماه به تلگراف ثابت نمي شود؛ مگر دو شهري كه از يكي به ديگري تلگراف كرده اند نزديك، يا هم افق باشند؛ يا در شهري كه ماه ديده شده آفتاب زودتر غروب كند و انسان بداند كه تلگراف از روي حكم حاكم شرع، يا شهادت دو مرد، يا از راه ديگري كه شرعاً معتبر است؛ بوده است.
مسأله 1746 : روزي را كه انسان نمي داند آخر ماه رمضان است يا اول ماه شوال، بايد روزه بگيرد.
ولي اگر در بين روز، ولو نزديك مغرب، بفهمد كه اول شوال است؛ بايد افطار كند.
مسأله 1747 : اگر زنداني نتواند به ماه رمضان يقين كند؛ بايد به گمان عمل نمايد و اگر آن هم ممكن نباشد؛ هر ماهي را كه روزه بگيرد صحيح است؛ ولي بايد بعد از يازده ماه از ماهي كه احتمال مي داده ماه رمضان بوده و روزه گرفته؛ دوباره يك ماه روزه بگيرد؛ مگر اينكه بعد گمان پيدا كند؛ كه بايد بدان عمل كند.
روزه هاي حرام و مكروه
مسأله 1748 : روزه عيد فطر و عيد قربان حرام است و نيز روزي را كه انسان نمي داند آخر شعبان است يا اول ماه رمضان، اگر به نيت اول ماه رمضان روزه بگيرد؛ حرام مي باشد.
مسأله 1749 : اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبي حق شوهرش از بين برود؛ روزه او حرام است و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبي نهي كند؛ بنا بر احتياط واجب روزه نگيرد؛ گرچه حق شوهر از بين نرود. احتياط مستحب آن است كه بدون اجازه شوهر روزه مستحبي نگيرد.
لازم نيست اجازه خصوصي به جهت گرفتن روزه بگيرد؛ اگر اجازه عمومي داشته باشد كفايت مي كند
مسأله 1750 : روزه مستحبي اولاد، اگر سبب اذيت پدر و مادر، يا جد بنا بر احتياط واجب، شود حرام است؛ بلكه احتياط واجب آن است كه اگر نهي كنند و نهي آنان جهت عقلايي داشته باشد؛ روزه نگيرند گرچه اذيت هم نشوند.
مسأله 1751 : اگر پسر يا دختر بدون اجازه پدر روزه مستحبي بگيرد و در بين روزه پدر او را نهي كند؛ بايد افطار كند.
مسأله 1752 : كسي كه مي داند روزه براي او ضرر ندارد؛ اگر چه دكتر بگويد:
ضرر دارد؛ بايد روزه بگيرد و كسي كه يقين، يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد؛ اگر چه دكتر بگويد:
ضرر ندارد؛ بايد روزه نگيرد و اگر بگيرد صحيح نيست؛ مگر اينكه بتواند قصد قربت كند در صورتي كه واقعاً روزه برايش ضرر نداشته؛ بعيد نيست روزه اش صحيح باشد.
مسأله 1753 : اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود؛ چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد؛ نبايد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست؛ مگر اينكه چنانچه گذشت بتواند قصد قربت كند و بعد معلوم شود كه ضرر نداشته؛ بعيد نيست روزه اش صحيح باشد.
مسأله 1754 : كسي كه عقيده اش اينست كه روزه براي او ضرر ندارد؛ اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براي او ضرر داشته؛ در صورتي كه ضرر معتني به داشته بايد قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1755 : غير از روزه هايي كه گفته شد؛ روزه هاي حرام ديگري هم هست كه در كتاب هاي مفصل گفته شده است.
مسأله 1756 : روزه عاشورا و روزي كه انسان شك دارد روز عرفه، ياعيد قربان است؛ مكروه است.
روزه هاي مستحب
مسأله 1757 : روزه تمام روزهاي سال، غير از روزه هاي حرام و مكروه كه گفته شد و در كتاب هاي مفصل بيان شده؛ مستحب است و براي بعضي از روزها بيشتر سفارش شده است كه از آن جمله:
1 پنج شنبه اول و پنج شنبه آخر ماه و چهار شنبه اولي كه در دهه دوم ماه است.
گرچه اين كيفيت فضيلت بيشتري دارد ولي گرفتن سه روز روزه در هر ماه به غير اين كيفيت هم فضيلت دارد. در خبر است سه روز روزه گرفتن در هر ماه برابر روزه دهر است و وسوسه، كينه، غضب و غيظ قلب را از بين مي برد و اگر كسي در آن سه روز كه فضيلت زياد دارد به جا نياورد؛ مستحب است قضا نمايد و چنانچه اصلاً نتواند روزه بگيرد؛ مستحب است براي هر روز يك مُد طعام، يا يك درهم كه (6 / 12) نقره است؛ به فقير بدهد.
2 ايام البيض هر ماه كه سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه است.
3 تمام ماه رجب و شعبان و بعضي از اين دو ماه گرچه يك روز باشد.
4 روز مبعث حضرت رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (27 رجب).
5 روز چهارم تا نهم شوال.
6 روز بيست و پنجم ذيقعده.
7 روز اول تا نهم ذيحجه (روز عرفه). ولي اگر به واسطه ضعف روزه در عرفه، نتواند دعاهاي روز عرفه را بخواند؛ روزه آن روز مكروه است.
8 عيد سعيد غدير (18 ذيحجه).
9 روز مباهله (24 ذيحجه).
10 روز اول، سوم و هفتم محرم.
11 ميلاد مسعود پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ
وَ آلِه وَ سَلَّم (17ربيع الاول).
12 پانزدهم جمادي الاولي.
13 روز عيد نوروز.
استحباب روزه در بعضي روزهايي كه در اينجا ذكر شد؛ ثابت نيست. شايسته است به اميد ثواب به جا آورد و اگر كسي روزه مستحبي بگيرد واجب نيست آن را به آخر رساند؛ گرچه بعد از زوال ظهر مكروه است روزه را باطل كند و اگر مؤمني او را به غذا دعوت كند؛ مستحب است دعوت او را قبول كند و در بين روز افطار نمايد.
مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد
مسأله 1758 : براي شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كاري كه روزه را باطل مي كند؛ خود داري نمايند:
اول:
مسافري كه در سفر كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش، يا جايي كه مي خواهد ده روز بماند برسد.
دوم:
مسافري كه بعد از ظهر به وطنش، يا جايي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند برسد.
سوم:
مريضي كه پيش از ظهر خوب شود و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد.
چهارم:
مريضي كه بعد از ظهر خوب شود.
پنجم:
زني كه در بين روز از خون حيض يا نفاس، پاك شود.
ششم:
كافري كه بعد از ظهر مسلمان شود؛ يا قبل از ظهر مسلمان شود؛ در صورتي كه قبل از مسلمان شدن چيزي كه روزه را باطل مي كند به جا آورده باشد و الا احتياط لازم آن است كه بقيه روز را امساك كند.
مسأله 1759 : مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند. ولي اگر كسي منتظر او است؛ يا ميل زيادي به غذا دارد كه نمي تواند با حضور قلب نماز بخواند؛ بهتر است اول افطار كند؛ ولي به قدري كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن به جا آورد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم