احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

مسائل متفرقه زكات

مسائل متفرقه زكات
مسأله 1969 : موقعي كه گندم و جو را از كاه جدا مي كنند و موقع خشك شدن خرما و انگور، بايد زكات را به فقير بدهد؛ يا از مال خود جدا كند و زكات طلا، نقره، گاو، گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه يازدهم و داخل شدن در ماه دوازدهم بايد به فقير بدهد؛ يا از مال خود جدا نمايد. اگر منتظر فقير معيني باشد؛ يا بخواهد به فقيري بدهد كه از جهتي برتري دارد؛ احتياط لازم آن است كه زكات را از مال خود جدا كند.
مسأله 1970 : بعد از جدا كردن زكات، اگر انتظار مورد معيني را نداشته باشد؛ احتياط لازم آن است كه فوراً آن را به مستحق بدهد.
مسأله 1971 : كسي كه مي تواند زكات را به مستحق برساند؛ اگر ندهد و به واسطه كوتاهي او از بين برود؛ بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 1972 : كسي كه مي تواند زكات را به مستحق برساند؛ اگر زكات را ندهد و بدون آنكه در نگهداري آن كوتاهي كند از بين برود؛ چنانچه دادن زكات را به قدري تأخير انداخته كه نمي گويند فوراً داده است؛ بايد عوض آن را بدهد و اگر به اين مقدار تأخير نينداخته؛ مثلاً دو سه ساعت تأخير انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده؛ در صورتي كه مستحق حاضر نبوده و تمكن رساندن به مستحق هم نداشته؛ چيزي بر او واجب نيست و الا بنا بر احتياط واجب بايد عوض آن را بدهد مخصوصاً در صورتي كه مستحق حاضر بوده و مطالبه هم كرده.
مسأله 1973 : اگر زكات را از خود مال كنار بگذارد؛ مي تواند در بقيه آن تصرف كند و نيز اگر از مال ديگرش كنار بگذارد؛ مي تواند در تمام مال تصرف نمايد.
مسأله 1974 : انسان نمي تواند زكاتي را كه كنار گذاشته براي خود بردارد و چيز ديگري به جاي آن بگذارد.
مسأله 1975 : اگر از زكاتي كه كنار گذاشته منفعتي ببرد؛ مثلاً گوسفندي كه براي زكات گذاشته؛ بره بياورد؛ حكم زكات را دارد.
مسأله 1976 : اگر موقعي كه زكات را كنار مي گذارد مستحق حاضر باشد؛ احتياط لازم آن است كه زكات را به او بدهد؛ مگر كسي را در نظر داشته باشد كه دادن زكات به او از جهتي بهتر باشد.
مسأله 1977 : بدون اجازه حاكم شرع، تجارت در مالي كه براي زكات كنار گذاشته صحيح نيست؛ گرچه منفعت كند؛ ولي با اجازه حاكم شرع، در صورتي كه مصلحت زكات باشد و نفعي داشته باشد؛ تجارت صحيح و منفعت حكم زكات را دارد.
مسأله 1978 : اگر پيش از آنكه زكات بر او واجب شود چيزي بابت زكات بدهد؛ زكات حساب نمي شود و بعد از آنكه زكات بر او واجب شد اگر چيزي را كه به فقير داده؛ گرچه از بين نرفته و آن فقير هم به فقر خود باقي باشد؛ احتياط واجب آن است كه بابت زكات به قبض فقير درآورد و فقير بعد از آن بابت بدهي خود بدهد.
مسأله 1979 : فقيري كه مي داند زكات بر انسان واجب نشده؛ اگر چيزي بابت زكات بگيرد و پيش او تلف شود؛ ضامن است.
پس موقعي كه زكات بر انسان واجب مي شود؛ اگر آن فقير به فقر خود باقي باشد مي تواند عوض چيزي را كه به او داده بابت زكات حساب كند و احتياط آن است كه قبض و اقباض صورت گيرد.
مسأله 1980 : فقيري كه نمي داند زكات بر انسان واجب نشده؛ اگر چيزي بابت زكات بگيرد و پيش او تلف شود؛ در صورتي كه در گرفتن زكات و تلف شدنش معصيتي نكرده باشد؛ ضامن نيست و انسان نمي تواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.
مسأله 1981 : مستحب است زكات گاو، گوسفند و شتر را به فقيرهاي آبرومند بدهند و زكات طلا، نقره و غلات را به فقرايي كه سخت نيازمندند و به اصطلاح خاك نشينند؛ بدهند و در دادن زكات، خويشان خود را بر ديگران و اهل علم و كمال را بر غير آنان و كساني را كه اهل سؤال نيستند بر اهل سؤال، مقدم بدارد. ولي اگر دادن زكات به فقيري از جهت ديگري بهتر باشد؛ مستحب است زكات را به او بدهد.
مسأله 1982 : بهتر است زكات واجب را آشكارا و صدقه مستحبي را مخفي بدهد.
مسأله 1983 : اگر در شهر كسي كه مي خواهد زكات بدهد مستحق نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگري هم كه براي آن معين شده برساند؛ چنانچه اميد نداشته باشد كه بعداً مستحق پيدا كند؛ بايد زكات را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زكات برساند. در صورتي كه بردن به آن شهر با اجازه حاكم شرع باشد؛ مي تواند مخارج بردن را از زكات بردارد و اگر زكات تلف شود؛ ضامن نيست.
مسأله 1984 : اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود؛ مي تواند زكات را به شهر ديگر ببرد. ولي مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكات تلف شود ضامن است؛ مگر آنكه با اجازه حاكم شرع بوده باشد.
مسأله 1985 : اجرت وزن كردن و پيمانه نمودن گندم، جو، كشمش و خرمايي را كه براي زكات مي دهد با خود او است.
مسأله 1986 : كسي كه مثقال و (15) نخود نقره يا بيشتر، از بابت زكات بدهكار است؛ بنا بر احتياط واجب كمتر از مثقال و (15) نخود نقره به يك فقير ندهد و نيز اگر غيرنقره چيز ديگري مثل گندم و جو بدهكار باشد و قيمت آن به مثقال و (15) نخود برسد؛ احتياط واجب آن است كه كمتر از آن به يك فقير ندهد.
مسأله 1987 : مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتي را كه از او گرفته به او بفروشد.
ولي اگر مستحق بخواهد چيزي را كه گرفته بفروشد؛ بعد از آنكه به قيمت رساند؛ كسي كه زكات را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.
مسأله 1988 : اگر شك كند زكاتي را كه بر او واجب بوده داده يا نه، زكات را بدهد؛ هر چند شك او براي زكات سال هاي پيش باشد؛ مگر اينكه حالش به نحوي بوده كه ابتداء هر سال زكات را مي داده؛ در اين سال شك كرده كه خارج كرده يا نه، در اين صورت بعيد نيست دادن زكات واجب نباشد؛ ولي مع ذلك احتياط ترك نشود به دادن زكات.
مسأله 1989 : در بعضي موارد حتماً فقير حق ندارد زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند؛ يا چيزي را گران تر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد؛ يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد و در بعضي موارد احتياط واجب آن است كه اين كارها را انجام ندهد. ولي كسي كه زكات زياد بدهكار است و فقير شده و نمي تواند زكات را بدهد و اميد اينكه دارا شود نيست؛ چنانچه توبه كند؛ در اين صورت فقير مي تواند زكات را از او بگيرد و به او ببخشد.
ومع ذلك احتياط آن است كه بر مالك شرط كند اگر خداوند وسعتي داد؛ ادا كند؛ ولي بهتر، بلكه موافق با احتياط آن است كه اين كار را هم نكند.
كسي كه نمي تواند زكات را ادا كند بر ذمه او مي ماند مانند بدهي هاي ديگرش، صلح به كمتر از مقدار، يا قبول گران تر، يا گرفتن و بخشيدن؛ مناسب نيست.
مسأله 1990 : انسان مي تواند از سهم سبيل الله زكات، قران، يا كتاب ديني، يا كتاب دعا، به اندازه اي كه مورد نياز و استفاده مسلمانان باشد بخرد و وقف نمايد؛ اگر چه بر اولاد خود و بر كساني وقف كند كه خرج آنان بر او واجبست و احتياط آن است كه توليت آن را براي حاكم شرع قرار دهد.
مسأله 1991 : انسان نمي تواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود، يا بر كساني كه مخارج آنان بر او واجب است؛ وقف نمايد كه عايدي آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 1992 : فقير مي تواند براي رفتن به حج و زيارت و مانند اينها زكات بگيرد؛ بهتر آن است كه از سهم سبيل الله باشد.
ولي اگر به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد؛ بنا بر احتياط واجب نمي تواند از سهم فقرا براي زيارت و مانند آن زكات بگيرد؛ ولي از سهم سبيل الله مي تواند بگيرد.
مسأله 1993 : اگر مالك فقيري را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد؛ چنانچه فقير يقين داشته باشد قصد مالك اين بوده كه خودش برندارد؛ نمي تواند براي خود بردارد و چنانچه يقين داشته كه قصد مالك اين نبوده؛ مي تواند براي خودش هم بردارد؛ بلكه چنانچه فقير احتمال دهد قصد مالك اين بوده كه خودش برندارد؛ بعيد نيست بتواند به مقداري كه به ديگران مي دهد؛ خودش هم بردارد.
مسأله 1994 : اگر فقير هر يك از شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره را به عنوان زكات بگيرد؛ چنانچه شرطهايي كه براي واجب شدن گفته شد در آنها جمع شود؛ بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 1995 : اگر دو نفر در مالي كه سهم هر يك به حد نصاب رسيده و زكات واجب شده با هم شريك باشند و يكي از آنان زكات قسمت خود رابدهد و بعد مال را تقسيم كنند؛ چنانچه بداند شريكش زكات سهم خود را نداده و بعد هم نمي دهد؛ تصرف او در سهم خودش هم اشكال دارد؛ مگر اينكه زكات شريكش را با اذنش تبرعاً، يا با اذن حاكم شرع بدهد.
مسأله 1996 : كسي كه خمس يا زكات بدهكار است و كفاره و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد؛ چنانچه نتواند همه آنها را بدهد؛ اگر مالي كه خمس يا زكات آن واجب شده؛ از بين نرفته؛ بايد خمس و زكات را بدهد و اگر از بين رفته باشد؛ احتياط آن است كه آنچه كه دارد به نسبت بدهي تقسيم كند.
مسأله 1997 : كسي كه خمس يا زكات بدهكار است و حج و مانند اينها بر او واجب است و قرض هم دارد؛ اگر بميرد و مال او براي همه آنها كافي نباشد؛ چنانچه مالي كه خمس و زكات آن واجب شده؛ از بين نرفته باشد؛ بايد خمس يا زكات را بدهند و بقيه مال او را به چيزهاي ديگري كه بر او واجب است قسمت كنند و اگر مالي كه خمس و زكات آن واجب شده؛ از بين رفته باشد؛ بايد مال او را به خمس و زكات و حج و قرض و مانند آن قسمت نمايند. مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب شده و بيست تومان به كسي بدهكار است و همه مال او سي تومان است؛ بايد بيست تومان بابت خمس و ده تومان به دين او بدهند.
مسأله 1998 : كسي كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند مي تواند براي معاش خود كسب كند؛ چنانچه تحصيل آن بر او واجب باشد؛ مي شود به او زكات داد. ولي اگر تحصيل آن علم مستحب باشد؛ فقط از سهم سبيل الله مي توان به او داد و اگر تحصيل آن علم نه واجب و نه مستحب باشد؛ زكات دادن به او اشكال دارد؛ مگر اينكه تحصيل آن علم منفعت عمومي داشته باشد در اين صورت مي توان از سهم سبيل الله داد و احتياط آن است كه با اجازه حاكم شرع باشد.
زكات فطره
آموزش تصویری مرتبط با این حکم