احکام شرعی
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي
آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي

احكام تقليد آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 آب كر 2 آب قليل 3 آب جاري 4 آب باران 5 آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي استبراء مستحبات و مكروهات تخلّي اشاره نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2 بول و غائط 3 مَني 4 مُردار 5 خون 6 و 7 سگ و خوك 8 كافر 9 شراب 10 فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيز پاك احكام نجاسات مطهِّرات اشاره 1 آب 2 زمين 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب [برخي احكام] كم شدن دو سوم آب انگور 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيّت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاست خوار 11 غايب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [احكام] وضوي ارتماسي شرايط وضو اشاره شرط اول: شرط دوم؛ آنكه مطلق باشد. شرط سوم؛ آنكه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتياط فضايي كه در آن وضو مي گيرد نيز مباح باشد. شرط چهارم: شرط پنجم؛ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن؛ يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. شرط نهم: شرط دهم؛ آنكه كارهاي وضو را پشت سرهم انجام دهد. شرط يازدهم؛ آنكه بايد كارهاي وضو را خود انسان انجام دهد. شرط دوازدهم؛ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد. شرط سيزدهم؛ آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. احكام وضو چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت چيزهايي كه وضو را باطل مي كنند غسل هاي واجب اشاره [جنابت] احكام جنابت چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه اشاره احكام استحاضه حيض اشاره احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 صاحب عادت وقتيه 3 صاحب عادت عدديه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس غسل مس ميّت [غسل مس ميّت] احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، حنوط، نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل] اشاره اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از موارد تيمم چيزهايي كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضو دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز اشاره اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود نمازهاي مستحب وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز [برخي احكام] لباس نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار شرايط مكان نمازگزار اشاره شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم [برخي ديگر از احكام] جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنجا مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه [واجبات و مستحبات نماز] واجبات نماز اشاره اركان نماز اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) [احكام] قرائت ركوع سجود [احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز 1 ترجمه سوره حمد 2 ترجمه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد 3 ترجمه ذكر ركوع و سجود 4 ترجمه قنوت 5 ترجمه تسبيحات اربعه 6 ترجمه تشهد و سلام كامل تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز اشاره اول: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكيات اشاره شك هاي مبطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1 شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 شك بعد از سلام 3 شك بعد از وقت 4 كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 شك امام و مأموم 6 شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو دستور سجده سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده كم و زياد كردن اجزا و شرايط نماز مسافر [شرايط شكسته خواندن نماز] اشاره شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر اشاره نماز جماعت [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت وظيفه امام و مأموم در نماز جماعت چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات [احكام] دستور نماز آيات نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز نماز جمعه اشاره بعض احكام و آداب نماز جمعه احكام روزه اشاره نيت چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره 1 خوردن و آشاميدن 2 جماع 3 استمنا 4 دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 رساندن غبار غليظ به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقي ماندن بر جنابت، حيض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله كردن 9 قي كردن آنچه براي روزه دار مكروه است جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره روزه جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت كسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهري كه به واسطه غواصي به دست مي آيد 6 غنيمت 7 زميني كه كافر ذمي از مسلمانان بخرد مصرف خمس [برخي ديگر از احكام] احكام زكات [زكات مال] [زكات در نُه چيز واجب است] شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر، گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات شرايط كساني كه مستحق زكاتند نيت زكات مسائل متفرقه زكات زكات فطره [احكام زكات فطره] مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج احكام خريد و فروش (داد و ستد) [برخي احكام] چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است چيزهايي كه در خريد و فروش مكروه ست معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط جنس و عوض آن صيغه خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله سلف و شرايط آن [برخي احكام] احكام معامله سلفي فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردي كه انسان مي تواند معامله را به هم بزند [مواردي كه نمي توان معامله را به هم زد ] مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [احكام ] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات (آبياري و تربيت درختان ميوه دار) - مغارسه - (درخت كاري) احكام محجور (كساني كه از تصرف در اموالشان ممنوع هستند) احكام وكالت احكام قرض (دين) احكام حواله احكام رهن احكام ضمانت احكام كفالت احكام وديعه (امانت داري) احكام عاريه احكام ازدواج و زناشويي اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرايط عقد ازدواج عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم احكام عقد موقت (متعه) احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويي احكام رضاع (شير دادن) [احكام رضاع ] شرايط شير دادني كه سبب محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق [احكام ] عده طلاق عده زني كه شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعي احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام لقطه (مالي كه پيدا شده) احكام سر بريدن حيوان - نحر (گلو بريدن) شتر و صيد و شكار حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر مستحبات و مكروهات سر بريدن حيوانات احكام شكار كردن با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي و ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] [ساير احكام] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چيزهايي كه در غذا خوردن مكروه ست مستحبات آشاميدن آب مكروهات آشاميدن آب احكام نذر احكام عهد احكام قسم احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [برخي احكام] ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام امر به معروف و نهي از منكر اشاره [برخي احكام] شرايط امر به معروف و نهي از منكر شرط اول: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: شرط چهارم: اشاره مراتب امر به معروف و نهي از منكر مسأله 2860 : مرتبه اول: اشاره مسأله 2863 : مرتبه دوم: اشاره مسأله 2868 : مرتبه سوم: اشاره احكام حدود حد زنا و لواط حد مساحقه حد قياده (جاكش) لخت خوابيدن دو نفر زير يك پوشش بوسيدن از روي شهوت حد نسبت دادن به زنا و لواط تعزير استمنا حد مشروب خواري حد دزدي حد مُحارب احكام مرتد حكم كسي كه ادعاي پيغمبري كند يا به پيغمبر و ائمه معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام دشنام دهد احكام قصاص و ديات اقسام كشتن اشاره اول؛ كشتن عمدي اشاره دوم؛ كشتن خطاء شبه عمد. اشاره سوم؛ كشتن خطايي محض. اشاره انواع ديه كشتن كفاره قتل قصاص و ديه اعضاء جناياتي كه بر اعضاء وارد مي شود ديه جراحات و ضربات وارده بر سر، صورت و بدن موارد ضمان و عدم ضمان ديه سقط جنين ولي مقتول جنايت بر حيوان

احكام ازدواج و زناشويي

احكام ازدواج و زناشويي
اشاره
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
ازدواج از مستحباتيست كه در شريعت مقدسه اسلام بسيار بر انجام آن تأكيد شده و بر ترك آن مذمت شده است.
از حضرت امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلَام روايت شده كه حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمودند:
بنيادي در اسلام محبوب تر نزد خداوند از ازدواج نيست و از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام روايت شده فرمودند:
دو ركعت نماز كسي كه ازدواج كرده برتر است از هفتاد نمازي كه عذب مي خواند و از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت شده فرمودند:
بيشتر دوزخيان كساني هستند كه ازدواج نكرده اند.
شايسته نيست فقر و ناداري انسان را از ازدواج بازدارد؛ بعد از آن كه خداوند متعال در قرآن مجيد وعده بي نيازي و وسعت رزق داده است و از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت شده فرمودند:
كسي كه براي ترس از فقر و تنگدستي ازدواج نكند؛ به خداوند متعال بد گمان است.
مسأله 2389 : به واسطه عقد ازدواج زن و مرد به هم حلال مي شوند و آن بر دو قسم است:
ازدواج دائم و ازدواج موقت. ازدواج دائم آن است كه مدت نداشته باشد و زني را كه به اين قسم به عقد در مي آيد زوجه دائمه گويند و ازدواج موقت آن است كه در آن مدت زناشويي معين شده باشد خواه آن مدت كوتاه باشد؛ مثلاً يك ساعت يا يك روز، يا طولاني مثلاً يك سال يا بيشتر، ولي بايد مدت ازدواج از مقدار متعارف عمر زن و شوهر بيشتر نباشد و الا صحت عقد محل اشكال است؛ زني را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه گويند.
احكام عقد
مسأله 2390 : در زناشويي چه دائم و چه موقت، بايد صيغه خوانده شود و رضايت طرفين به تنهايي كافي نيست. صيغه عقد را مي توانند خود زن و مرد بخوانند؛ در صورتي كه بتوانند قصد انشاء كنند؛ يا ديگري را وكيل كنند كه از طرف آنان بخواند و مي شود يك طرف عقد را خودشان بخوانند و براي طرف ديگر وكيل بگيرند.
مسأله 2391 : وكيل در اجراء عقد لازم نيست مرد باشد؛ زن هم مي تواند براي خواندن صيغه عقد وكيل شود.
مسأله 2392 : هرگاه زن و مردي به كسي وكالت داده باشند كه صيغه عقد آنها را بخواند؛ تا يقين نكنند كه وكيل صيغه را خوانده؛ بر يكديگر حلال نمي شوند. ولي هرگاه وكيل مورد اعتماد باشد و بگويد صيغه را خوانده ام كفايت مي كند.
مسأله 2393 : هرگاه زن كسي را وكيل كند كه او را مثلاً براي ده روز به عقد مردي درآورد و ابتداي ده روز را معين نكند؛ در صورتي كه از گفته زن معلوم شود كه به وكيل اختيار كامل داده؛ آن وكيل مي تواند هر وقت بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد درآورد و اگر معلوم باشد كه زن روز يا ساعت معيني را قصد كرده بايد صيغه را مطابق قصد او بخواند و اگر معلوم نباشد چگونه وكالت داده از خواندن عقد خود داري كند.
مسأله 2394 : يك نفر مي تواند براي خواندن صيغه عقد دائم يا موقت از طرف دو نفر وكيل شود ولي احتياط آن است كه عقد ازدواج را دو نفر بخوانند؛ بلكه زوج بنا بر احتياط واجب نمي تواند از طرف زن وكيل شود كه او را براي خود به طور دائم يا موقت عقد كند.
دستور خواندن عقد دائم
مسأله 2395 : در صورتي كه صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند؛ بعد از مذاكره و تعيين مهر و رضايت طرفين، اول زن بگويد:
زَوَّجْتُك نَفْسي عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ، يعني:
خود را زن تو نمودم به مهري كه معين شده. پس از آن مرد بدون فاصله بگويد:
قَبِلْتُ التَّزْويجَ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ، يعني:
قبول كردم ازدواج را به مهري كه معلوم شده. عقد صحيح است و اگر ديگري را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند بعد از آن كه وكلاء طرفين، موكلين و رضايت و مهر را معين كنند؛ چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه و اسم مرد احمد باشد؛ وكيل زن بگويد:
زَوَّجْتُ مُوَكلَتي فاطِمَةَ مُوَكلَك اَحْمَدَ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ، يعني:
زن قرار دادم موكله خودم فاطمه را براي موكل شما احمد به مهري كه معين شده. سپس وكيل مرد بلافاصله بگويد:
قَبِلْتُ التَّزْويجَ لِمُوَكلي اَحْمَدَ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلُومَ، يعني:
قبول كردم ازدواج را براي موكل خودم احمد به مهر معلوم شده؛ صحيح مي باشد.
بهتر آن است؛ بلكه احتياط آن است لفظي كه مرد يا وكيل او مي گويد با لفظي كه زن يا وكيل او گفته مطابق باشد؛ مثلاً اگر زن يا وكيل او زَوَّجْتُ، گفته؛ مرد يا وكيل او هم قَبِلْتُ التَّزْويجَ، بگويد.
دستور خواندن عقد موقت
مسأله 2396 : هرگاه خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد را بخوانند بعد از آن كه مدت و مبلغ مورد توافق را معين كردند؛ چنانچه زن بگويد:
زَوَّجْتُك نَفْسي فِي الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَي الْمَبْلَغِ الْمَعْلُومِ، بهتر آن است كه جاي فِي الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ، بگويد:
اِلَي الاَْجَلِ الْمَعْلُومِ و آخر مدت را قصد نمايد. بعد مرد بدون فاصله بگويد:
قَبِلْتُ التَّزْويجَ فِي الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ (اِلَي الاَْجَلِ الْمَعْلُومِ) عَلَي الْمَبْلَغِ الْمَعْلُومِ، صحيح است
و اگر ديگري را وكيل كنند؛ اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد:
مَتَّعْتُ مُوَكلَتي مُوَكلَك فِي الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ (اِلَي الاَْجَلِ الْمَعْلُومِ) عَلَي الْمَبْلَغِ الْمَعْلُومِ، سپس بدون فاصله وكيل مرد بگويد:
قَبِلْتُ التمَّْتيعَ لِمُوَكلي عَلَي الْمَبْلَغِ الْمَعْلُومِ (اِلَي الاَْجَلِ الْمَعْلُومِ)، صحيح مي باشد.
شرايط عقد ازدواج
مسأله 2397 : عقد ازدواج يازده شرط دارد. گرچه شرط بودن بعضي آنها محل اشكال است ولي چون امر نكاح مهم است و احتياط در آن حتي المقدور مورد عنايت شريعت مقدسه است؛ بنا بر احتياط لازم شرايطي كه ذكر مي شود مراعات گردد:
اول:
چنانچه گذشت بايد چه در ازدواج دائم و چه موقت، صيغه خوانده شود و تنها راضي بودن زن و مرد كافي نيست.
دوم:
بنا بر احتياط واجب، بلكه خالي از وجه نيست كه به عربي صحيح خوانده شود و اگر خود زن و مرد نتوانند صيغه را به عربي بخوانند؛ چنانچه ممكن باشد احتياط واجب آن است كسي را كه مي تواند عربي صحيح بخواند وكيل كنند؛ بلكه اگر آن هم ممكن نباشد احتياط واجب آن است كه به غير عربي نخوانند و تأخير بيندازند تا كسي كه عربي صحيح مي داند بخواند؛ مگر اين كه با ترك ازدواج در معصيت زنا واقع شوند در اين حال مي توانند به غير عربي بخوانند. اما بايد لفظي بگويند كه معني زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ، را بفهماند. ولي بعد از آن اگر گرفتن وكيل ممكن باشد احتياطاً به عربي صحيح هم خوانده شود.
سوم:
زن و مرد يا وكيل آنها كه صيغه را مي خوانند قصد انشاء داشته باشند يعني اگر خود زن و مرد صيغه را مي خوانند زن به گفتن زَوَّجْتُك نَفْسي … قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به
گفتن قَبِلْتُ التَّزْويجَ لِنَفْسي … زن بودن او را براي خودش قبول نمايد و اگر وكيل آنان صيغه را مي خوانند به گفتن زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ، قصدشان اين باشد كه زن و مردي كه آنان را وكيل كرده اند زن و شوهر كنند.
چهارم و پنجم:
كسي كه صيغه را مي خواند عاقل باشد و بنا بر احتياط لازم بالغ باشد؛ چه براي خودش بخواند يا از طرف ديگري وكيل شده باشد.
ششم:
هرگاه وكيل زن و مرد يا ولي آنها صيغه را مي خوانند در عقد، زن و مرد را معين كنند؛ مثلاً اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسي كه چند دختر دارد اگر به مردي بگويد:
زَوَّجْتُك اِحْدَي بَناتي … يعني:
زن تو نمودم يكي از دخترانم را و او بگويد:
قَبِلْتُ … يعني:
قبول كردم؛ چون در موقع عقد، دختر را معين نكرده عقد باطل است و همچنين اگر كسي كه چند پسر دارد صحيح نيست در حال عقد دختر معين خود را به يكي از پسرها تزويج كند.
وكيل يا ولي پسرها از طرف يكي از آنها قبول كند.
هفتم:
زن و مرد به ازدواج راضي باشند. ولي اگر زن ظاهراً به سختي اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضيست عقد صحيح است.
هشتم:
ايجاب و قبول عرفاً پي در پي باشد؛ يعني فاصله بين آنها نباشد.
نهم:
صيغه منجزاً خوانده شود؛ معلق بر چيزي نباشد.
پس اگر مثلاً صيغه را مشروط بر آمدن كسي يا چيزي بكند عقد باطل است.
دهم:
بنا بر احتياط لازم، بلكه خالي از وجه نيست ايجاب صيغه از طرف زن و قبول آن از طرف مرد باشد؛ بلكه اولي و احوط آن است كه اول از طرف زن خوانده شود و قبول
آن از طرف مرد باشد.
يازدهم:
زن و مرد بر اهليت ازدواج از ابتداي خواندن صيغه عقد تا پايان باشند. پس اگر بعد از گفتن زوجت … و قبل از گفتن قبلت ديوانه، يا بيهوش شوند؛ يا به كلي از عقد غافل شوند عقد باطل است.
مسأله 2398 : هرگاه در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معني آن را عوض كند؛ عقد باطل است.
مسأله 2399 : كسي كه دستور زبان عربي را نمي داند اگر قرائتش صحيح باشد و معني هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و قصد انشاء هم داشته باشد و از هر لفظي معني آن را قصد نمايد مي تواند عقد را بخواند.
مسأله 2400 : هرگاه زني را براي مردي بدون اجازه آنان عقد كنند و بعد زن و مرد راضي شوند و اجازه دهند؛ عقد صحيح است.
مسأله 2401 : هرگاه زن و مرد يا يكي از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضي شوند و اجازه دهند؛ احتياط واجب آن است كه دوباره صيغه عقد را بخوانند.
مسأله 2402 : پدر و جد پدري در صورتي كه مفسده نباشد؛ بلكه اگر مصلحت باشد؛ مي توانند براي فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگي بالغ شده است همسر بگيرند و بعد از آن كه طفل بالغ شد؛ يا ديوانه عاقل گرديد اگر همسري كه براي او گرفته اند با رعايت مصلحت او بوده نمي تواند آن را به هم بزند و اگر بدون رعايت مصلحت او بوده؛ گرچه مفسده هم نداشته باشد بنا بر احتياط واجب دوباره صيغه عقد را بخوانند.
مسأله 2403 : دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است؛ يعني مصلحت خود را درست تشخيص مي دهد؛ اگر بخواهد شوهر كند چنانچه باكره باشد بنا بر احتياط واجب بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد و اجازه مادر و برادر لازم نيست و در صورتي كه باكره بدون اجازه پدر يا جد شوهر كند؛ يا در صورتي كه پدر يا جد بدون اذن باكره او را شوهر دهند احتياط واجب آن است كه طرف مقابل اجازه دهد يا اين كه طلاق داده شود.
مسأله 2404 : هرگاه پدر و جد پدري غايب باشند به طوري كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد لازم نيست از آنان اجازه بگيرد و نيز اگر دختر باكره نباشد؛ در صورتي كه بكارتش به واسطه شوهر كردن از بين رفته باشد اجازه پدر و جد لازم نيست. ولي اگر به وسيله پرش و مانند آن از بين رفته بنا بر احتياط واجب اجازه پدر و جد لازم است.
مسأله 2405 : هرگاه پدر يا جد پدري در موردي كه مي توانند؛ براي پسر نابالغ خود زن بگيرند پسر بايد بعد از بالغ شدن در صورتي كه زن قابليت استمتاع و تمكين داشته باشد خرج او را بدهد بلكه بنا بر احتياط قبل از بلوغ در صورت قابليت استمتاع و تمكين زن و قابليت استمتاع پسر از او بايد از مال پسر نفقه زن داده شود.
مسأله 2406 : هرگاه پدر يا جد پدري در موردي كه مي توانند؛ براي پسر نابالغ خود زن بگيرند چنانچه پسر در موقع عقد مالي نداشته؛ پدر يا جد او بايد مهر او را بدهند و همچنين اگر مالي داشته باشد ولي پدر يا جد ضامن مهر شوند و در غير اين دو صورت چنانچه مهر بيش از مهرالمثل نباشد؛ يا آن كه مصلحتي اقتضي كند كه مهر بيش از مهرالمثل باشد مي توانند مهر را از مال پسر بپردازند و الا نمي توانند بيش از مهرالمثل را از مال پسر بپردازند مگر اين كه پسر بعد از بلوغ آن را قبول كند.
عيب هايي كه به واسطه آنها مي شود عقد را به هم زد
مسأله 2407 : هرگاه مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكي از اين هفت عيبي كه ذكر مي شود در حال عقد داشته؛ مي تواند عقد را به هم بزند:
اول:
ديوانگي، هر چند هميشگي نباشد؛ بلكه هر چند گاهي باشد.
دوم:
بيماري جذام (خوره).
سوم:
بيماري برص (پيسي).
چهارم:
كوري.
پنجم:
شل بودن به طوري كه روشن باشد گرچه زمين گير نباشد.
ششم:
افضا شده باشد؛ يعني راه بول و حيض او يكي شده باشد و با اختلافي كه در معني افضا شده در صورتي كه راه حيض و غائط او يكي شده باشد به هم زدن عقد اشكال دارد. احتياط لازم آن است كه چنانچه بخواهد عقد را به هم بزند طلاق هم بدهد.
هفتم:
گوشت يا استخوان يا غدّه اي در فرج او باشد كه مانع نزديكي شود.
مسأله 2408 : هرگاه زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او در وقت عقد ديوانه بوده؛ يا بعد از عقد ديوانه شده؛ يا بفهمد آلت مردي ندارد؛ يا عنّين است به طوريست كه نمي تواند وطي و نزديكي نمايد؛ يا تخم هاي او كشيده يا كوبيده شده؛ مي تواند عقد را به هم بزند. براي شرح اين مسأله، بلكه مسأله گذشته در صورتي كه لازم باشد به كتاب هاي مفصل مراجعه شود.
مسأله 2409 : هرگاه مرد يا زن به واسطه يكي از عيب هايي كه در دو مسأله پيش گفته شد بخواهد عقد را به هم بزند؛ بدون طلاق از هم جدا شوند.
مسأله 2410 : هرگاه به واسطه آن كه مرد عنين است و نمي تواند وطي و نزديكي كند؛ شوهر بايد نصف مهر را بدهد. ولي اگر به واسطه يكي از عيب هاي ديگري كه گفته شد مرد يا زن عقد را به هم بزند؛ چنانچه مرد با زن نزديكي نكرده باشد چيزي بر او نيست و اگر نزديكي كرده بايد تمام مهر را بدهد.
عده اي از زن ها كه ازدواج با آنان حرام است
مسأله 2411 : ازدواج با زن هايي كه با انسان محرم هستند حرام است؛ مثل مادر، دختر، نوه، خواهر، دختر خواهر، دختر برادر، عروس (زن پسر)، زن پدر، مادرزن و غير اينها چنانچه در مسائل آينده اشاره مي شود.
مسأله 2412 : هرگاه كسي زني را براي خود عقد نمايد؛ اگر چه با او نزديكي نكند؛ مادر و مادر مادر آن و مادر پدر او هرچه بالا روند؛ به آن مرد محرم مي شوند.
مسأله 2413 : هرگاه زني را عقد كند و با او نزديكي نمايد؛ دختر و نوه دختري و پسري آن زن هرچه پايين روند؛ چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند؛ به آن مرد محرم هستند.
مسأله 2414 : هرگاه با زني كه براي خود عقد كرده نزديكي هم نكرده باشد؛ تا وقتي كه آن زن در عقد اوست نمي تواند با دختر او ازدواج كند.
مسأله 2415 : عمه و خاله پدر، عمه و خاله پدر پدر، عمه و خاله مادر، عمه و خاله مادر مادر، هرچه بالا روند به انسان محرمند.
مسأله 2416 : پدر و جد شوهر هرچه بالا روند و پسر و نوه پسري و دختري او هرچه پايين آيند؛ چه در موقع عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند؛ به زن او محرم هستند.
مسأله 2417 : هرگاه زني را براي خود عقد كند؛ خواه در عقد دائم باشد يا موقت، وقتي كه زن در عقد اوست نمي تواند با خواهر آن زن ازدواج كند.
مسأله 2418 : هرگاه زن خود را به ترتيبي كه در كتاب طلاق گفته مي شود طلاق رجعي دهد؛ تا عده او تمام نشده نمي تواند خواهر او را عقد كند و بنا بر احتياط واجب در عده متعه با خواهر او ازدواج نكند؛ بلكه در طلاق باين هم كه بعداً بيان مي شود؛ احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با خواهر او خود داري نمايد بلكه تا مي تواند اجتناب كند.
مسأله 2419 : انسان نمي تواند بدون اجازه زن خود با خواهرزاده، يا برادرزاده او ازدواج كند و اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد و بعداً زن بگويد به آن عقد راضي هستم احتياط واجب تجديد عقد است.
مسأله 2420 : هرگاه زن بفهمد شوهرش برادرزاده يا خواهرزاده او را عقد كرده و حرفي نزند؛ چنانچه بعداً رضايت ندهد عقد آنان باطل است؛ بلكه اگر از حرف نزدنش معلوم باشد كه باطناً راضي بوده احتياط واجب آن است كه شوهرش از برادرزاده يا خواهرزاده او به طلاق جدا شود؛ مگر آن كه صريحاً اذن دهد و عقد را دوباره بخوانند.
مسأله 2421 : هرگاه انسان پيش از آن كه با دختر خاله خود ازدواج كند با مادر او زنا كند ديگر نمي تواند با آن دختر ازدواج نمايد و همچنين است بنا بر احتياط واجب نسبت به دختر عمه خود، در صورتي كه با عمه خود زنا كرده باشد.
مسأله 2422 : هرگاه با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آن كه با آنان نزديكي كند با مادرشان زنا نمايد احتياط واجب آن است كه از آنان با طلاق جدا شود.
مسأله 2423 : هرگاه با زني غير از عمه و خاله خود زنا كرده احتياط واجب آن است كه با دختر و مادر او ازدواج نكند؛ ولي اگر زني را عقد نمايد و با او نزديكي كند بعد با مادر او زنا كند آن زن بر او حرام نمي شود. ولي اگر پيش از آن كه با او نزديكي كند با مادر يا دختر او زنا كرده احتياط واجب آن است كه به طلاق از آن زن جدا شود.
مسأله 2424 : زن مسلمان نمي تواند به عقد كافر به طور دائم يا موقت درآيد و همچنين مرد مسلمان هم نمي تواند با زن هاي كافره غيراهل كتاب ازدواج به طور دائم يا موقت كند و بعضي فرقه ها از قبيل خوارج و غلات و نواصب كه خود را مسلمان مي دانند در حكم كفارند و مرد و زن مسلمان نمي توانند با آنها به طور دائم يا موقت ازدواج نمايند و همچنين بنا بر احتياط واجب ازدواج دائم با زن هاي اهل كتاب ننمايد ولي ازدواج موقت با زن هاي اهل كتاب مانند يهود و نصاري مانعي ندارد.
مسأله 2425 : هرگاه با زني كه در عده طلاق رجعيست زنا كند؛ آن زن بر او حرام مي شود و اگر با زني كه در عده ازدواج موقت است؛ يا طلاق باين، يا عده وفات است زنا كند بعداً مي تواند او را عقد كند؛ گرچه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند.
معناي طلاق رجعي، طلاق باين، عده ازدواج موقت و عده وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.
مسأله 2426 : هرگاه با زن بي شوهري كه در عده نيست زنا كند بعداً مي تواند زن را براي خود عقد نمايد. ولي احتياط واجب آن است كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعداً او را عقد نمايد و همچنين است اگر ديگري بخواهد آن زن را عقد كند و از بعضي اخبار استفاده مي شود كه عقد بعد از توبه زن باشد.
مسأله 2427 : ازدواج با زني كه مشهور به زناست قبل از توبه بنا بر احتياط واجب جايز نيست و همچنين ازدواج با مردي كه مشهور به زناست قبل از توبه بنا بر احتياط واجب جايز نيست.
مسأله 2428 : هرگاه زني را كه در عده ديگري ست براي خود عقد كند چنانچه مرد و زن يا يكي از آنان بداند كه عده زن تمام نشده و بدانند عقد كردن زن در عده حرام است؛ آن زن بر او حرام ابدي مي شود اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكي نكرده باشد.
مسأله 2429 : هرگاه زني را براي خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عده بوده؛ چنانچه هيچكدام نمي دانسته اند زن در عده است و نمي دانسته اند كه عقد كردن زن در عده حرام است؛ يا اين كه بودن زن را در عده مي دانسته اما حرام بودن عقد در عده را نمي دانسته؛ يا به عكس حرام بودن عقد در عده را مي دانسته اما بودن آن زن را در عده نمي دانسته است؛ در صورتي كه مرد با او نزديكي كرده باشد آن زن بر او حرام ابدي مي شود.
مسأله 2430 : هرگاه انسان بداند زني شوهر دارد و با او ازدواج كند بايد فوراً از او جدا شود و بعداً هم نمي تواند او را به عقد خود درآورد؛ چه با او نزديكي كرده باشد يا نه و چنانچه نداند كه شوهر دارد و با او ازدواج كرده؛ در صورتي كه نزديكي و دخول واقع شده باشد آن زن بر او حرام ابدي مي شود و اگر پيش از دخول متوجه شود واجب است فوراً از او جدا شود ولي بعداً مي تواند او را براي خود عقد كند.
مسأله 2431 : زن شوهردار اگر زنا بدهد بر مردي كه با او زنا كرده حرام ابدي مي شود ولي بر شوهر خود حرام نمي شود و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقي باشد بهتر است كه شوهر او را طلاق دهد و اگر آن زن مشهور به دادن زنا بشود احتياط لازم آن است كه شوهر، او را طلاق دهد و تا توبه نكند او را نگيرد.
به هر حال مهريه زن با زنا دادن ساقط نمي شود و در صورتي كه زن را طلاق داد؛ اگر با زنش نزديكي كرده تمام مهر و اگر نزديكي نكرده نصف مهر را بايد بدهد.
مسأله 2432 : زني را كه طلاق داده اند و زني كه صيغه بوده و شوهرش مدت او را بخشيده يا مدتش تمام شده؛ چنانچه بعد از مدتي شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم عده شوهر اول تمام بوده يا نه، در صورتي كه احتمال بدهد كه در حال عقد توجه داشته كه عقد در عده درست نيست به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 2433 : مادر، مادربزرگ، خواهر، دختر و نوه پسري كسي كه لواط داده بر لواط كننده حرام ابدي است؛ اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند. ولي اگر گمان كند كه دخول شده يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمي شود. اما مادر و مادربزرگ لواط كننده و خواهر و دختر و نوه او بر لواط دهنده حرام نيست.
مسأله 2434 : هرگاه با مادر يا خواهر يا دختر كسي ازدواج نمايد و بعد از ازدواج، با آن كس لواط كند؛ بنا بر احتياط آنها بر او حرام مي شوند.
مسأله 2435 : هرگاه كسي در حال احرام، كه يكي از كارهاي حج و عمره است؛ با زني ازدواج كند عقد او باطل است و چنانچه مي دانسته كه زن گرفتن در حال احرام بر او حرام است؛ آن زن بر او حرام ابدي مي شود. ولي اگر نمي دانسته؛ عقد او باطل است ولي حرام ابدي نمي شود.
مسأله 2436 : هرگاه زني كه در حال احرام است با مردي كه در حال احرام نيست ازدواج كند عقد او باطل است و اگر زن مي دانسته كه ازدواج كردن در حال احرام حرام است؛ احتياط واجب آن است كه بعداً با آن مرد ازدواج نكند.
مسأله 2437 : هرگاه مرد طواف نساء را كه يكي از كارهاييست كه بعد از حج و عمره مفرده بايد به جا آورد انجام ندهد؛ زنش و زن هاي ديگر كه به واسطه مُحرِم شدن بر او حرام شده بودند حلال نمي شوند تا طواف نساء را انجام دهد و نيز اگر زن طواف نساء نكند شوهرش، بلكه مرد بر او حلال نمي شود تا طواف نساء را به جا آورد.
مسأله 2438 : دختر بالغي را كه براي خود عقد كرده جايز نيست قبل از آن كه نه سالش تمام شود با او نزديكي كند و اگر نزديكي كرد چنانچه او را افضا نمايد؛ گرچه از زنيت او خارج نمي شود ولي تا آخر عمر نمي تواند با او نزديكي كند و اما اگر افضا نشده بعد از بالغ شدن نزديكي با او جايز است؛ گرچه احتياط بر ترك است.
معناي افضا در مسأله (2407) گذشت.
مسأله 2439 : زني كه شوهرش او را سه مرتبه طلاق داده؛ بر شوهرش حرام مي شود. ولي اگر با شرايطي كه در كتاب طلاق گفته مي شود با مرد ديگري ازدواج كند؛ بعد از مرگ، يا طلاق شوهر دوم و گذشتن مقدار عده او، شوهر اول مي تواند دوباره او را براي خود عقد نمايد.
احكام عقد دائم
مسأله 2440 : زني كه عقد دائمي شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود و بنا بر احتياط براي كارهاي جزيي نيز از خانه بيرون نرود هر چند با حق شوهر مناقات نداشته باشد و بايد خود را براي هر لذتي كه او مي خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعي از نزديكي كردن او جلوگيري نكند و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند تهيه غذا، لباس، منزل و لوازم ديگري كه در كتب مفصله ذكر شده بر شوهرش واجب است و اگر تهيه نكند چه توانايي داشته باشد يا نداشته باشد؛ مديون زن است.
مسأله 2441 : هرگاه زن كارهايي را كه در مسأله گذشته گفته شد انجام ندهد گناهكار است و حق غذا، لباس، منزل و ساير لوازم ديگر را ندارد؛ هر چند نزد او بماند و به مشهور نسبت داده شده اگر در بعضي اوقات به وظايف خود عمل نكند بازهم حق غذا و مانند آن را ندارد. ولي اين حكم مادامي كه زن نزد شوهر خود باشد محل اشكال است.
به هر صورت مهر او بدون اشكال از بين نمي رود.
مسأله 2442 : مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند ولي شايسته است زن، خود به جا آورد؛ بداند پاداش و اجر دارد.
مسأله 2443 : مخارج سفر غيرضروري و غيرمتعارف اگر بيشتر از مخارج محل سكونت باشد با شوهر نيست. ولي اگر شوهر مايل باشد كه زن را به سفر ببرد؛ بايد خرج او را بدهد و در صورتي كه مخارج ضروري و متعارف باشد؛ چنانچه زن مريض باشد و ناگزير بر سفر و معالجه در خارج محل سكونت باشد هزينه سفر و مداوا به عهده شوهر است؛ اگر چه بيشتر از هزينه او در محل سكونت باشد.
ولي اگر سفر زن براي انجام واجبي كه بر عهده او است؛ مثلاً چنانچه مستطيع باشد يا نذر كرده كه حج مستحبي را با اجازه شوهر به جا آورد و شوهر اجازه داده باشد؛ هزينه او به عهده شوهر نيست. چنانچه هزينه كفارات و مانند آنها كه بر زن واجب مي شود بر عهده شوهر نيست.
مسأله 2444 : زني كه از شوهرش اطاعت مي كند و شوهر خرج او را نمي دهد؛ مي تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاكم شرع مراجعه نمايد و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه به هيچ وجه ممكن نباشد؛ مي تواند در هر روز به اندازه خرج آن روز بدون اجازه شوهر از مال او بر دارد. ولي احتياط آن است كه با اجازه حاكم شرع باشد و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند اگر نمي تواند با اطاعت شوهر تهيه معاش كند در موقعي كه مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست و احتياط واجب آن است كه با اجازه حاكم شرع باشد.
مسأله 2445 : مرد حق ندارد زن دائمي خود را به طوري ترك كند كه نه مثل زن شوهردار باشد؛ نه مثل زن بي شوهر. ولي واجب نيست هر چهار شب يك شب نزد او بماند؛ گرچه اولي و احوط است؛ ولي اگر مرد همسرهاي متعددي داشته باشد؛ در صورتي كه شبي نزد يكي از آنها بخوابد بايد يك شب هم نزد ديگري بخوابد؛ ولي نزديكي كردن لازم نيست.
مسأله 2446 : شوهر نمي تواند بيش از چهار ماه نزديكي با زن جوان خود را ترك كند؛ مگر اين كه زن راضي به ترك آن باشد؛ يا اين كه نزديكي براي شوهر ضرر يا مشقت زياد داشته باشد؛ يا اين كه در ضمن عقد ازدواج ترك آن را بر زن شرط كرده باشد و بنا بر احتياط اين حكم در غيرزن جوان هم جاري است.
مسأله 2447 : هرگاه در عقد دائم مهر را معين نكند عقد صحيح است و چنانچه مرد با زن نزديكي كند بايد مهر او را مطابق مهر زناني كه مثل او هستند بدهد. ولي اگر در عقد موقت مهر را معين نكند عقد باطل است.
مسأله 2448 : هرگاه موقع خواندن عقد دائم براي دادن مهر مدتي معين نكرده باشد؛ زن مي تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكي كردن شوهر جلوگيري كند؛ چه شوهر توانايي دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد.
ولي اگر پيش از گرفتن مهر به نزديكي راضي شود و شوهر با او نزديكي كند ديگر نمي تواند بدون عذر شرعي از نزديكي كردن شوهر جلوگيري نمايد.
احكام عقد موقت (متعه)
مسأله 2449 : ازدواج موقت اگر چه براي لذت بردن هم نباشد بلكه به قصد محرم شدن باشد صحيح است؛ ولي بايد حقيقةً قصد زناشويي موقت را داشته باشند و به همين قصد عقد را جاري كنند بنا بر اين دختري را كه به ازدواج موقت در مي آورند بنا بر احتياط بايد در حدي باشد كه قابل لذت جنسي باشد؛ مثلاً اگر دختر كوچك است وقت را به اندازه اي زياد كنند كه دوران آمادگي دختر را شامل شود هر چند بعد از اجراء عقد مدت را ببخشد.
مسأله 2450 : احتياط واجب آن است كه شوهر بيش از چهار ماه نزديكي با همسر خود در ازدواج موقت را ترك نكند مگر در مواردي كه در مسأله (2446) ذكر شد.
مسأله 2451 : زن مي تواند در ازدواج موقت شرط كند كه شوهر با او نزديكي نكند؛ عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط مي تواند لذت هاي ديگر از او ببرد. ولي اگر بعداً به اين امر راضي شود شوهر مي تواند با او نزديكي كند.
مسأله 2452 : زن در ازدواج موقت حق خرجي ندارد هر چند باردار شود.
مسأله 2453 : زن در ازدواج موقت حق همخوابي ندارد و از شوهر ارث نمي برد و شوهر هم از او ارث نمي برد مگر اين كه ارث بردن را از يك طرف، يا از هر دو طرف در عقد شرط كرده باشند در اين صورت طبق شرطي كه كرده اند ارث مي برند و احتياط آن است كه با ساير ورثه مصالحه كنند.
مسأله 2454 : زني كه به ازدواج موقت درآمده اگر نداند كه حق خرجي و همخوابي ندارد؛ عقد او صحيح است و براي آن كه نمي دانسته حقي به شوهر پيدا نمي كند.
مسأله 2455 : زني كه به ازدواج موقت درآمده مي تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود يا كاري در بيرون خانه براي خود انتخاب كند؛ ولي اگر به بيرون رفتن حق شوهر از بين مي رود جايز نيست.
مسأله 2456 : هرگاه زني مردي را وكيل كرده كه به مدت و مبلغ معين او را براي خود به ازدواج موقت درآورد؛ چنانچه مرد او را به عقد دائم خود درآورد؛ يا به غير از مدت يا مبلغي كه معين شده او را به عقد خود درآورد وقتي كه آن زن فهميد؛ اگر بگويد راضي هستم عقد صحيح است؛ وگرنه باطل است.
مسأله 2457 : پدر يا جد پدري مي توانند براي محرم شدن؛ زني را به عقد موقت پسر نابالغ خود درآورند به شرط اين كه بنا بر احتياط واجب عقد براي آن پسر فايده اي داشته باشد؛ مثلاً زن پولي به پسر نابالغ تمليك كند و نيز بنا بر احتياط مدت عقد به اندازه اي باشد كه پسر به حد بهره گيري جنسي برسد و در صورتي كه زن بخواهد از او جدا شود ولي بچه پول يا چيزي كه براي بچه فايده داشته باشد بگيرد و مدت را ببخشد و نيز مي تواند دختر نابالغ خود را براي محرم شدن به عقد موقت كسي درآورند؛ در صورتي كه عقد براي دختر بچه فايده داشته باشد و بنا بر احتياط مدت عقد به اندازه اي باشد كه دختر قابل لذت جنسي باشد هر چند بعد از عقد مدت را ببخشد.
مسأله 2458 : هرگاه پدر يا جد پدري دختر بچه خود را كه در محل ديگر است و نمي داند زنده است يا مرده براي محرم شدن به عقد موقت كسي درآورد؛ در صورتي كه مدت ازدواج به حدي باشد كه قابل بهره گيري جنسي باشد بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مي شود و چنانچه بعداً معلوم شود كه موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است و كساني كه به واسطه عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.
مسأله 2459 : مرد مي تواند مدت ازدواج موقت را ببخشد؛ در اين صورت چنانچه با آن زن نزديكي كرده بايد تمام چيزي را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزديكي نكرده بايد نصف آن را بدهد و احتياط آن است كه تمام آن را بدهد.
مسأله 2460 : مرد مي تواند زني را كه در ازدواج موقت او است؛ يا مدتش تمام شده؛ يا مدتش را بخشيده و هنوز در عده است به عقد دائمي، يا به عقد موقت خود درآورد. ولي بايد در موردي كه در مدت ازدواج موقت است ابتدا مدت را ببخشد سپس او را عقد كند.
احكام نگاه كردن
مسأله 2461 : نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم و همچنين نگاه كردن به موي او چه با قصد لذت باشد چه بدون آن، چه با ترس به اين كه در حرام بيفتد يا نه، حرام است؛ بلكه نگاه كردن به صورت و دست آنان اگر به قصد لذت يا ترس از اين كه در حرام بيفتد باشد؛ حرام است؛ ولي نگاه كردن به صورت و دست آنان تا مچ بدون قصد لذت يا ترس از اين كه در حرام بيفتد؛ حرام نيست گرچه احتياط مستحب آن است كه اجتناب كند و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم به تفصيلي كه در نگاه كردن مرد به زن گفته شد حرام است مگر به جاهايي از بدن مرد كه عادتاً التزام به پوشيدنش نبوده؛ مانند سر، صورت، دستها و ساق پاها، در صورتي كه بدون قصد لذت و ترس از واقع شدن در حرام باشد؛ حرام نيست.
مسأله 2462 : بدن و موي دختري كه نه سالش تمام نشده ولي خوب و بد را مي فهمد بنا بر احتياط حكم بدن و موي زن را دارد؛ فقط نگاه كردن به صورت و دسته اي او تا مچ بدون لذت و ترس از اين كه در حرام نيفتد؛ جايز است و همچنين بنا بر احتياط پسري كه بالغ نشده ولي خوب و بد را مي فهمد حكم مرد را دارد فقط نگاه كردن به جاهايي كه عادتاً التزام به پوشيدنش نبوده به نحوي كه در مسأله گذشته بيان شد جايز است.
مسأله 2463 : دست زدن مرد به بدن زن نامحرم، يا دست زدن زن به بدن مرد نامحرم حرام است و فرقي بين صورت و دستها و ساير بدن آنان نيست.
مسأله 2464 : نگاه كردن به صورت و دسته اي زن كافر گرچه از يهود و نصاري نباشد و جاهايي از بدن آنها كه در سابق عادت به پوشاندنش نبوده؛ مانند مقداري از ساق پاها و موي سر و مانند اينها، بدون قصد لذت در صورتي كه نترسد به حرام بيفتد اشكال ندارد و احتياط آن است كه به غير صورت و دسته اي آنان نگاه نكند.
مسأله 2465 : زن بايد بدن و موي خود را از مرد نامحرم بپوشاند؛ ولي پوشاندن صورت و دستها از مچ به پايين در صورتي كه مورد نظر لذت مرد و ترس از واقع شدن او در حرام نباشد واجب نيست؛ گرچه شايسته است و بنا بر احتياط واجب اين حكم در مورد پسري كه بالغ نشده ولي خوب و بد را مي فهمد به حدي كه احتمال داده شود كه به قصد لذت نگاه مي كند جاري است.
مسأله 2466 : احتياط واجب آن است كه مرد بدن خود را غير از جاهايي كه عادتاً التزام به پوشيدنش نبوده؛ مانند سر، صورت، دستها و ساق پاها از زن نامحرم بپوشاند و در صورتي كه در معرض نظر لذتي زن و ترس از واقع شدن او در حرام باشد لازم است خود را بپوشاند و همچنين بنا بر احتياط مرد بدن خود را از دختر نامحرمي كه نه سالش تمام نشده ولي خوب و بد را مي فهمد بپوشاند. همچنين زن بدن خود را از پسر بچه نامحرمي كه به تكليف نرسيده ولي خوب و بد را مي فهمد بپوشاند.
مسأله 2467 : زن و مرد گرچه محرم باشند حرام است به عورتين ديگري نگاه كنند گرچه از پشت شيشه يا در آينه يا آب و مانند اينها باشد و اين حكم بنا بر احتياط نسبت به عورتين بچه مميزي كه خوب و بد را مي فهمد جاري است؛ ولي زن و شوهر مي توانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله 2468 : مرد نبايد با قصد لذت شهواني به بدن مرد ديگر نگاه كند و زن هم نبايد به بدن زن ديگر با قصد شهواني نگاه كند.
مسأله 2469 : لذت بردن پدر و مادر از ديدن فرزند كه غير از لذت شهواني باشد اشكال ندارد.
مسأله 2470 : مرد و زني كه با يكديگر محرمند اگر قصد لذت شهواني نداشته باشند مي توانند به بدن يكديگر غير از عورتين، به آن مقداري كه در ميان محارم معمول است نگاه كنند و در غير آن احتياط آن است كه نگاه نكنند.
مسأله 2471 : عكس و فيلم برداشتن مرد و زن نامحرم از يكديگر حرام نيست مگر اين كه ناچار شوند كه دست به بدن يكديگر بزنند؛ يا به جاهايي از بدن يكديگر كه نگاه كردن به آنها حرام است نگاه كنند.
مسأله 2472 : شايسته نيست نگاه كردن به عكس و فيلم جاهايي از بدن زن نامحرم كه نگاه كردن به آنها حرام است؛ در صورتي كه آن زن مقيد به حجاب شرعي باشد مخصوصاً در صورتي كه او را بشناسد. ولي در صورتي كه نگاه كردن در معرض هتك و فساد و تحريك شهواني باشد جايز نيست.
مسأله 2473 : هرگاه در حال ناچاري زن بخواهد زن ديگر، يا مردي غير از شوهر خود را تنقيه كند؛ يا عورت او را آب بكشد بايد دستكش يا مانند آن در دست كند كه دست او به عورت نرسد و همچنين است اگر مرد بخواهد در حال ناچاري مرد ديگر، يا زني غير از زن خود را تنقيه كند؛ يا عورت او را آب بكشد.
مسأله 2474 : هرگاه پرستار يا طبيب مرد يا زن براي معالجه نامحرم ناچار باشد كه بدن او را نگاه كند و دست به بدن او بزند چنانچه ناچاري نسبت به اصل معالجه باشد اشكال ندارد. ولي اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند نبايد دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه كند نبايد او را نگاه كند؛ ولي اگر ضرورت به اصل معالجه نباشد؛ ولكن چون بنا بر معالجه مي شود اضطرار به معالجه نامحرم پيدا مي شود نگاه كردن و دست زدن به بدن او جايز نيست؛ بلكه معرض قرار دادن انسان خود را براي نگاه كردن و دست زدن نامحرم جايز نيست.
مسأله 2475 : هرگاه انسان براي معالجه كسي ناچار شود كه به عورت او نگاه كند چنانچه ناچاري نسبت به اصل معالجه باشد بنا بر احتياط واجب بايد آينه را در مقابل گذاشته و در آن نگاه كند؛ ولي اگر چاره اي جز نگاه كردن به عورت نباشد اشكال ندارد. ولكن اگر ضرورت به اصل معالجه نباشد ولكن چون بنا بر معالجه مي شود اضطرار به معالجه نامحرم پيدا مي شود نگاه كردن و دست زدن به بدن او جايز نيست.
مسائل متفرقه زناشويي
مسأله 2476 : مردي كه به واسطه نداشتن زن به حرام مي افتد و زني كه به واسطه نداشتن شوهر به حرام مي افتد لازم است ازدواج كنند.
مسأله 2477 : هرگاه شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد و بعد از عقد معلوم شود كه بكارتش از راه نزديكي از بين رفته است مي تواند عقد را به هم بزند ولي در صورتي كه احتمال داده شود بكارتش به نحو ديگري مثل پريدن و مانند آن از بين رفته باشد؛ مخصوصاً در موردي كه اين احتمال بعد از عقد باشد؛ معلوم نيست شوهر بتواند عقد را به هم بزند. مي تواند تفاوت بين مهر باكره و غيرباكره را از مهر او كم كند.
مسأله 2478 : بودن مرد و زن نامحرم در محل خلوتي كه كسي در آنجا نيست؛ در صورتي كه احتمال فساد برود حرام است؛ هر چند طوري باشد كه كس ديگر بتواند وارد شود و نمازشان هم در آنجا صحيح نيست بلكه بنا بر احتياط جريان اين حكم است در آن محل خلوت هر چند احتمال افتادن به حرام نباشد و ديگري هم بتواند داخل شود؛ در صورتي كه طوري باشد در عرف مردم خلوت با اجنبي گفته شود. ولي اگر به نحوي باشد كه در عرف مردم خلوت با اجنبيه گفته نشود؛ يا اين كه بچه اي كه خوب و بد را مي فهمد در آنجا باشد اشكال ندارد.
مسأله 2479 : هرگاه مرد مهر زن را در عقد معين كند و هنگام عقد با قصد جدي صيغه عقد را جاري كرده باشد ولي قصدش اين باشد كه آن را ندهد عقد صحيح است و بايد مهر را بدهد. ولي اگر در حال خواندن صيغه عقد قصد جدي نداشته بلكه قصدش بوده كه مهر را ندهد چون رضاي زن به دادن مهر است صحت عقد خالي از اشكال نيست.
مسأله 2480 : مسلماني كه منكر خدا يا پيغمبر يا معاد بشود؛ يا انكار حكم ضروري دين بكند؛ يعني حكمي را كه مسلمانان جزء دين اسلام مي دانند مثل واجب بودن نماز و روزه، در صورتي كه بداند آن حكم ضروري دين است و انكار آن حكم به انكار خدا يا پيغمبر برگردد؛ مرتد است.
بعضي از فرقه هاي مسلماني كه محكوم به كفرند مانند نواصب و خوارج و غلات، احكامي كه در مسائل آينده ذكر مي شود بر آنها مترتب است.
مسأله 2481 : هرگاه زن پيش از آن كه شوهرش با او نزديكي كند به طوري كه در مسأله پيش گفته شد مرتد شود؛ عقد او باطل مي گردد و همچنين است اگر بعد از نزديكي مرتد شود ولي يائسه باشد.
اما اگر زن در بين زن هايي باشد كه حيض مي بينند بايد به دستوري كه در احكام طلاق گفته خواهد شد عده نگه دارد. پس اگر در بين عده مسلمان شود عقد او به حال خود باقي مي ماند و اگر تا آخر عده به حال ارتداد بماند عقد باطل است.
مسأله 2482 : كسي كه پدر و مادرش يا يكي از اين دو هنگام بسته شدن نطفه او مسلمان بوده اند چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام كند اگر مرتد شود زنش بر او حرام مي شود و بايد به مقداري كه در احكام طلاق گفته مي شود عده وفات نگه دارد.
مسأله 2483 : مردي كه از پدر و مادر غيرمسلمان به دنيا آمده و مسلمان شده اگر پيش از نزديكي با عيالش مرتد شود يا زنش يائسه باشد عقد او باطل مي گردد و اگر بعد از نزديكي مرتد شود و زن او در سن زن هايي باشد كه حيض مي بينند بايد آن زن به مقدار عده طلاق كه در احكام طلاق گفته مي شود عده نگه
1 - يعني اگر زن سيده باشد شصت سال، ولي بين پنجاه و شصت سال احتياط شود و اگر سيده نباشد پنجاه سال او تمام شده باشد.
2 - به اين شخص در اصطلاح مرتد فطري گفته مي شود.
3 - به اين شخص در اصطلاح مرتد ملي گفته مي شود.
دارد. پس اگر پيش از تمام شدن عده شوهر او مسلمان شود عقد باقيست و احتياط آن است كه عقد را تجديد كند و گرنه عقد باطل است.
مسأله 2484 : هرگاه زن در عقد ازدواج با مرد شرط كند كه او را از شهري بيرون نبرد و مرد هم قبول كند نبايد زن را از آن شهر بدون رضايت او بيرون ببرد.
مسأله 2485 : هرگاه زن انسان از شوهر ديگرش دختري داشته باشد انسان مي تواند آن دختر را براي پسر خود كه از آن زن نيست عقد كند و نيز اگر دختري را براي پسر خود عقد كند مي تواند با مادر آن دختر ازدواج كند.
مسأله 2486 : هرگاه زني از زنا آبستن شود جايز نيست بچه اش را سقط كند.
مسأله 2487 : هرگاه كسي با زني كه شوهر ندارد و در عده كسي هم نيست زنا كند چنانچه بعد او را عقد كند و بچه اي از آنان پيدا شود در صورتي كه ندانند بچه از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2488 : هرگاه مرد نداند زن در عده است؛ حتي از نظر استصحاب، يا نداند كه عقد در عده حرام است و با او ازدواج كند؛ چنانچه زن هم نداند و بچه اي از آنان به دنيا آيد حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو مي باشد.
ولي اگر زن مي دانسته كه در عده است و مي دانسته كه عقد در عده حرام است شرعاً بچه فرزند پدر است و از او ارث مي برد ولي فرزند شرعي مادر نيست و از او ارث نمي برد؛ گرچه ظاهراً ازدواج بين مادر و آن فرزند حرام و محرم هستند و مي توانند به يكديگر نگاه كنند و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر حرام ابدي مي باشند.
مسأله 2489 : هرگاه زن بگويد يائسه ام حرف او قبول نيست مگر اين كه از حرف او اطمينان پيدا شود. ولي اگر بگويد شوهر ندارم؛ يا بگويد در عده نيستم حرف او قبول مي شود؛ بلكه در صورتي كه گفته او به اين كه شوهر ندارم؛ يا در عده نيستم؛ با يائسه بودن ملازمه داشته باشد بعيد نيست گفته او به اين كه يائسه ام پذيرفته شود.
مسأله 2490 : هرگاه بعد از آن كه انسان با زني ازدواج كرد كسي بگويد آن زن شوهر داشته و زن بگويد نداشتم؛ چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته بايد حرف زن را قبول كرد ولي اگر آن كس مورد وثوق باشد بنا بر احتياط واجب مرد با طلاق از آن زن جدا شود.
مسأله 2491 : مشهور فرموده اند و مطابق با احتياط است؛ نوزاد پسر تا دو سال و نوزاد دختر تا هفت سال حق مادر است كه از او حضانت و نگهداري كند؛ پدر نمي تواند او را از مادرش جدا كند در صورتي كه مادر عاقل و مسلمان و آزاده باشد و به ديگري شوهر نكند؛ وگرنه پدر مقدم است؛ ولي اگر پدر مرده باشد مادر هر چند شوهر كرده باشد بر جد و ديگران مقدم است.
مسأله 2492 : مستحب است در شوهر دادن دختري كه به حد تكليف و رشد رسيده شتاب داشته باشند. از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام روايت شده فرمودند:
يكي از سعادت هاي مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند و شايسته است ديانت و اخلاق خواستگار مورد رضايت باشد؛ در صورتي كه مي تواند زندگي را اداره كند سخت گيري از جهت حسب و نسب و ساير امور نشود و از پيغمبر
1 - معناي يائسه در پاورقي مسأله (2481) گفته شد.
اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت شده هرگاه خواستگاري براي دختر شما آمد كه اخلاق و ديانت او مورد رضايت شما بود؛ دختر را به ازدواج او درآوريد گرچه از لحاظ نسب پايين باشد؛ اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگي در زمين به پا خواهد شد صدق رسول الله صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم.
مسأله 2493 : هرگاه زن مهر خود را به شوهر خود صلح كند كه زن ديگر نگيرد و شوهر هم قبول كند احتياط واجب آن است كه زن مهر نگيرد و شوهر هم با زن ديگر ازدواج نكند.
مسأله 2494 : كسي كه از زنا به دنيا آمده اگر زن بگيرد و فرزندي پيدا كند آن فرزند حلال زاده است ولي ممكن است با ديگران در بعضي از رفتارها تفاوت داشته باشد.
مسأله 2495 : هرگاه مرد روزه دار در روز ماه رمضان، يا در حال حيض زن خود با او نزديكي كند معصيت كرده. ولي اگر فرزندي از آنان به دنيا آيد حلال زاده است و از آنان ارث مي برد.
مسأله 2496 : زني كه يقين دارد شوهرش در سفر يا در جبهه جنگ يا به جهت ديگري مرده است بايد عده وفات بگيرد؛ مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد و بعد از آن مي تواند شوهر كند؛ در صورتي كه شوهر كرد اگر شوهر اول برگردد بايد از شوهر دوم جدا شود و شوهر اول بر او حلال است؛ ولي اگر شوهر دوم با او نزديكي كرده باشد زن بايد عده نگه دارد و شوهر دوم بايد مهر او را بدهد و اگر مهري كه براي او تعيين كرده بود با مهري كه براي زن هايي كه مثل او هستند تفاوت داشته باشد بنا بر احتياط در مقدار تفاوت بين آنها با هم مصالحه كنند ولي زن خرج عده را طلبكار نيست و شوهر دوم حرام ابدي مي شود.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم