احکام شرعی
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي

رساله توضیح المسائل آيت الله شيخ عباس محفوظي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت «اقسام آب ها» اشاره آب كُر آب قليل آب جاري آب باران آب چاه «احكام آب ها» «احكام تخلّي» استبراء آداب تخلي نجاسات [نجاسات] اشاره بول و غائط مَني مُردار خون سگ و خوك كافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشياء «احكام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمين آفتاب انتقال اسلام تبعيّت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار غايب شدن مسلمان «پاك شدن اشياء نجس» «احكام ظرف ها» وضو وضوي ارتماسي دعاهاي وضو «شرايط وضو» اشاره شرط اول و دوم؛ آب وضو پاك و مطلق باشد. شرط سوم؛ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد. شرط چهارم؛ ظرف آب وضو مباح باشد غصبي نباشد ، ولي مانند شرط سوم ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنان كه در مسأله 271 گذشت شرط پنجم؛ ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد مگر اينكه به وسيله وضو گرفتن و شستن صورت و يا دست ها، اعضاي وضو خود به خود پاك شود شرط هفتم؛ وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است ولي اگر به قصد قربت وضو بگيرد و قصد ديگري مثل خنك شدن تابع قصد وضو باشد، اشكال ندارد شرط نهم؛ وضو را به ترتيبي كه گفته مي شود به جا آورد، اشاره شرط دهم؛ موالات يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد. شرط يازدهم؛ مباشرت يعني شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است؛ و منظور كمك در اصل شستن و مسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد. شرط دوازدهم؛ استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد. شرط سيزدهم؛ در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد و گرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود. «احكام وضو» مبطلات وضو وضوي جبيره اشاره غسل [غسل هاي واجب ] اشاره «احكام جنابت» آنچه كه بر جنب حرام است آنچه كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي «احكام غسل» «خون هاي سه گانه» 1 استحاضه اشاره [اقسام] استحاضه احكام استحاضه 2 حيض اشاره اقسام زن هاي حائض احكام حائض 3 نفاس اشاره «احكام اموات» غسل ميّت غسل مسّ ميت كفن ميّت حنوط نماز ميّت دستور نماز ميّت مستحبات نماز ميّت دفن ميّت مسائل متفرقه ميّت نبش قبر «غسل هاي مستحب» اشاره تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل ] اشاره 1 پيدا نكردن آب 2 مشقّت بيش از حد 3 ترس از ضرر 4 نياز به آب براي حفظ جان 5 نياز به آب براي تطهير 6 نداشتن آب مباح 7 نداشتن فرصت براي وضو يا غسل چيزهايي كه تيمّم بر آنها صحيح است دستور تيمّم احكام تيمّم احكام نماز اشاره «نمازهاي واجب» اشاره نمازهاي يوميّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام اوقات نماز ترتيب نمازها «نمازهاي مستحب» وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» [شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اول: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مكروهات لباس نمازگزار «مكان نمازگزار» اشاره «احكام مسجد» مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره [اركان نماز] نيّت قيام ايستادن تكبيرة الاحرام قرائت ركوع سجود چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است سجده واجب قرآن تشهّد و سلام سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] «قنوت» تعقيبات نماز «مبطلات نماز» اشاره اول: دوم: سوم: [توضيح] چهارم: پنجم: ششم: [توضيح] هفتم: [توضيح] هشتم: نهم: [توضيح] دهم: [توضيح] يازدهم: دوازدهم: [توضيح] مكروهات نماز «شكّيات نماز» اشاره شك هاي مُبطِل اشاره شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد شك هاي صحيح موارد شكستن نماز «نماز احتياط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو «نماز مسافر» اشاره شرط اول: اشاره شرط هفتم: شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرايط امام جماعت احكام جماعت مكروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آيات» دستور نماز آيات «نماز عيد فطر و قربان» اشاره «اجير گرفتن براي نماز» احكام روزه اشاره نيّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشاميدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقي ماندن بر جنابت حيض و نفاس تا اذان صبح اِماله كردن قِي كردن «كفّاره روزه» مواردي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست روزه حرام روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» اشاره احكام خُمس [خمس بر چه چيزهايي واجب مي شود] اشاره منفعت كسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهري كه با غواصي به دست مي آيد غنيمت زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد «مصرف خمس» احكام زكات اشاره «شرايط وجوب زكات» زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زكات» اشاره شرايط مستحقين زكات نيّت زكات مسائل متفرقه زكات «زكات فطره» مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج [شرايط وجوب حج] اشاره امر به معروف و نهي از منكر اشاره خريد و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل اشاره معاملات مكروه معاملات مكروه خريد و فروش ميوه معامله سَلَف شرايط معامله سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرايط فروشنده و خريدار» اشاره «شرايط جنس و عوض آن» صيغه خريد و فروش «موارد فسخ معامله» اشاره احكام شركت مضاربه اشاره احكام صلح اشاره احكام اجاره شرايط مال مورد اجاره اشاره شرايط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله اشاره احكام مزارعه اشاره احكام مساقات اشاره احكام محجور اشاره احكام وكالت اشاره احكام قرض اشاره احكام رهن اشاره احكام وَديعه امانت اشاره احكام عاريه اشاره احكام ازدواج اشاره احكام عقد صيغه عقد دائم صيغه عقد غيردائم شرايط عقد موارد فسخ عقد احكام عقد دائم متعه يا صيغه «ازدواج هاي حرام» احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ازدواج احكام شير دادن شرايط شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام اولاد حضانت و نفقه احكام طلاق اشاره طلاق دادن زن در حال حيض صيغه طلاق عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعي احكام رجوع كردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احكام مالي كه پيدا شده» ذبح و شكار [و صيد] دستور ذبح شرايط ذبح دستور كشتن شتر شكار با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ خوردنيها و آشاميدنيها آداب غذا خوردن احكام قسم نذر و عهد وقف اشاره وصيّت اشاره احكام ارث ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام ديه [اقسام قتل] [احكام] احكام بانك ها اعتبارات بانكي؛ صادرات كالا اشاره صادرات كالا [احكام] واردات كالا مسائل متفرقه

اشاره

اشاره
يعني اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد و اگر به ترتيب وضو نگيرد باطل است و در مسح دو پا آن است كه مسح پاي راست را با دست راست بر مسح پاي چپ با دست چپ مقدم بدارد.
مسأله 286 : هر گاه كسي شستن عضو قبلي را فراموش كرد و عضو بعدي را شست، مثلاً اول دست چپ را شست بعد دست راست را، بايد بعد از دست راست دست چپ را بشويد تا ترتيب مراعات شود به شرط اين كه بااين شستن بيجا موالات بهم نخورد؛ و اگر موالات بهم خورد، بايد وضو را از سر بگيرد.
شرط دهم؛ موالات يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد.
مسأله 287 : اگر بين كارهاي وضو به قدري فاصله شود كه وقتي مي خواهد جايي را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايي كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد، وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جايي كه جلوتر از محليست كه مي خواهد بشويد يا مسح كند، خشك شده باشد مثلا موقعي كه مي خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت، تر باشد، احتياط واجب آن است كه وضو را باطل كند و از سر بگيرد.
مسأله 288 : اگر كارهاي وضو را پشت سر هم به جا آورَد ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشك شود وضوي او
صحيح است.
مسأله 289 : راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دست ها چند قدم راه برود و بعد سر و پاها را مسح كند وضوي او
صحيح است.
شرط يازدهم؛ مباشرت يعني شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است؛ و منظور كمك در اصل شستن و مسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد.
مسأله 290 : كسي كه نمي تواند وضو بگيرد بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد؛ و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتي كه بتواند بايد بدهد، ولي بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند، بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاي مسح او بكشد و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاي او را مسح كنند و احوط اين است كه تيمم هم بنمايد، اگر در تيمم كردن محذوري نبوده يا محذور كمتري باشد.
مسأله 291 : هر كدام از كارهاي وضو را كه مي تواند به تنهايي انجام دهد نبايد در آن كمك بگيرد.
شرط دوازدهم؛ استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد.
مسأله 292 : كسي كه مي ترسد اگر وضو بگيرد مريض شود، يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند نبايد وضو بگيرد ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و ترس از استعمال آب هم نداشته باشد و وضو بگيرد اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته وضوي او صحيح است و اگر ترس ضرر را داشت ولي به اميد ضرر نداشتن وضو گرفت و بعد فهميد ضرر نداشته وضويش صحيح است
مسأله 293 : اگر رساندن آب به صورت و دست ها به مقدار كمي كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار
وضو بگيرد.
شرط سيزدهم؛ در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد و گرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود.
مسأله 294 : اگر مي داند چيزي به اعضاي وضو چسبيده ولي شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيري مي كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.
مسأله 295 : اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد ولي اگر ناخن را بگيرند بايد براي وضو آن چرك را برطرف كنند و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقداري را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.
مسأله 296 : اگر در صورت و دست ها و جلوي سر و روي پاها به سبب سوختن يا چيز ديگر، برآمدگي پيدا شود، مثل بلند شدن پوست به سبب باد كردن محل آن، تا وقتي كه جزو بدن به حساب مي آيد شستن و مسح روي آن كافيست و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوستِ يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتي كه كنده نشده برساند، ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود، مي تواند آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند يا آن كه در هر وقتي به وظيفه آن وقت عمل نمايد.
مسأله 297 : اگر انسان شك كند كه به اعضاي وضوي او چيزي چسبيده يا نه چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گِل كاري شك كند گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسي كند يا به قدري دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است؛ و اگر از روي غفلت وضو گرفت و بعد معلوم شد كه مانعي بوده، وضويش باطل است؛ و اگر احتمال داد كه مانعي در كار نيست و به اميد عدم مانع وضو گرفت يا غافل شد و بعد معلوم شد مانعي در كار نبوده، صحيح بودن وضو خالي از
وجه نيست.
مسأله 298 : جايي را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد، اگر چرك مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد و همچنين است اگر بعد از گچ كاري و مانند آن چيز سفيدي كه جلوگيري از رسيدن آب به پوست نمي نمايد بر دست بماند، ولي اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مي رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.
مسأله 299 : كسي كه پوست بدن او چرب است اگر چربي آن جِرم ندارد كه مانع رسيدن آب به پوست باشد اشكال ندارد و اگر احراز كند كه محل وضو به طوري چرب است كه مانع رسيدن آب مي شود اول خشك كند بعد وضو بگيرد.
مسأله 300 : اگر پيش از وضو بداند كه در بعضي از اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آن جا رسانده يا نه، در صورتي كه احتمال بدهد موقع وضو ملتفت و متوجه بوده و مانع را برطرف كرده است وضوي او صحيح است.
مسأله 301 : اگر در بعضي از اعضاي وضو مانعي باشد كه گاهي آب به خودي خود زير آن مي رسد و گاهي نمي رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
مسأله 302 : اگر بعد از وضو چيزي كه مانع از رسيدن آب است در اعضاي وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوي او صحيح است، ولي اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
مسأله 303 : اگر بعد از وضو شك كند چيزي كه مانع رسيدن آب است در اعضاي وضو بوده يا نه وضو صحيح است.
«احكام وضو»
مسأله 304 : كسي كه در كارهاي وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبي نبودن آن خيلي شك مي كند بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 305 : اگر شك كند كه وضوي او باطل شده يا نه، بنا مي گذارد كه وضوي او باقي است ولي اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتي از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر وضوي او
باطل است.
مسأله 306 : كسي كه شك دارد وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد.
مسأله 307 : اگر بعد از وضو يا در اثناء آن يقين كند كه بعضي جاها را نشسته يا مسح نكرده است چنانچه رطوبت جاهايي كه پيش از آن است خشك شده باشد بايد دوباره وضو بگيرد و اگر خشك نشده باشد، جايي را كه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است بايد بشويد يا مسح كند و اگر در اثناء وضو در شستن يا مسح كردن جايي شك كند بايد به همين دستور عمل كند.
مسأله 308 : اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است، ولي بايد براي نمازهاي بعد وضو بگيرد.
مسأله 309 : اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند، مگر اين كه به اميد صحيح بودن، نماز را بخواند بعد اگر فهميد كه وضو داشته نمازش بنا بر اظهر صحيح است و همچنين است اگر قبل از نماز شك كرد كه وضو دارد يا نه ولي گمان به وضو داشت.
مسأله 310 : اگر بعد از نماز شك كند، كه قبل از نماز وضوي او باطل شده يا بعد از نماز، نمازي كه خوانده صحيح است.
مسأله 311 : كسي كه مي داند وضو گرفته و حدثي هم از او سر زده مثلا بول كرده است اگر نداند كدام جلوتر بوده چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد و اگر در اثناء نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد و اگر بعد از نماز است نمازي كه خوانده صحيح است و براي نماز بعد بايد وضو بگيرد
مسأله 312 : اگر انسان مرضي دارد كه بول او قطره قطره مي ريزد يا نمي تواند از بيرون آمدن غائط خودداري كند، چنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مي كند، بايد نماز را در وقتي كه مهلت پيدا مي كند بخواند؛ و اگر مهلت او به مقدار كارهاي واجب نماز است، بايد در وقتي كه مهلت دارد فقط كارهاي واجب نماز را به جا آورد و كارهاي مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترك نمايد، اگر در مراقبتِ آن وقت عسر و حرج و مشكلي براي او پيش نيايد
مسأله 313 : اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمي كند و در بين نماز چند دفعه بول يا غائط از او خارج مي شود، اگر وضو گرفتن بعد از هر دفعه برايش سخت نيست و عُسر و حرج در كار نيست و كاري كه نمازش را باطل كند پيش نمي آيد، بايد ظرف آبي پهلوي خود بگذارد و هر وقت بول يا غائط از او خارج شد فوراً وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند و احتياط مستحب آن است كه همان نماز را دوباره با يك وضو بخواند و اگر در بين آن نماز وضوي او باطل شد
اعتنا نكند.
مسأله 314 : كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود و وضو گرفتن بعد از هر دفعه براي او سخت است، اگر بتواند مقداري از نماز را با وضو بخواند، بايد براي هر نماز يك وضو بگيرد.
مسأله 315 : كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند احتياط واجب آن است كه براي هر نماز يك وضو بگيرد و اگر با تيمم مي تواند مقداري از نماز را با تيمم بخواند تيمم
هم بنمايد.
مسأله 316 : اگر مرضي دارد كه نمي تواند از خارج شدن باد جلوگيري كند، بايد به وظيفه كساني كه نمي توانند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كنند
عمل نمايد.
مسأله 317 : كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود، بايد براي هر نماز وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود، ولي براي به جا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط كه بايد بعد از نماز انجام داد در صورتي كه آنها را بعد از نماز بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.
مسأله 318 : كسي كه بول او قطره قطره مي ريزد بايد براي نماز به وسيله كيسه اي كه در آن، پنبه يا چيز ديگريست كه از رسيدن بول به جاهاي ديگر جلوگيري مي كند، خود را حفظ نمايد و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول و كيسه اي را كه نجس شده آب بكشد يا عوض كند و نيز كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن غائط خودداري كند، چنانچه ممكن باشد به مقدار نماز از رسيدن غائط به جاهاي ديگر بايد جلوگيري نمايد و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت ندارد براي هر نماز مخرج غائط را آب بكشد
مسأله 319 : كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند در صورتي كه ممكن باشد و مشقت و زحمت و خوف ضرر نداشته باشد بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيري نمايد اگر چه خرج داشته باشد و خرج آن به او ضرر زيادي نزند، بلكه اگر مرض او به آساني يعني بدون عُسر شخصي معالجه شود، احتياط واجب آن است كه خود را معالجه نمايد.
مسأله 320 : كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايي را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد. ولي اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد بنا بر احتياط مستحب نمازي را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
وضوهاي واجب و مستحب
براي شش چيز وضو گرفتن واجب است:
1 براي نمازهاي واجب غير از نماز ميت.
2 براي سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثي از او سر زده مثلا بول كرده باشد؛ و احتياط واجب آن است كه براي سجده سهو هم وضو بگيرد.
3 براي طواف واجب خانه كعبه.
4 اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.
5 اگر نذر كرده باشد كه جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند.
6 براي آب كشيدن قرآني كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتي كه مجبور باشد دست يا جاي ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولي چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن باشد بايد بدون اينكه وضو بگيرد، قرآن
را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بكشد و در صورت پنجم و ششم بنا بر احتياط واجب اسم پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) و حضرت زهرا ( عليها السلام ) هم مثل قرآن است.
مسأله 321 : مس نمودن خط قرآن، يعني رساندن جايي از بدن به خط قرآن براي كسي كه وضو ندارد حرام است، ولي تماس موي انسان با خط قرآن بنا بر اظهر مانعي ندارد، حتي اگر كوتاه باشد و اگر قرآن را به زبان فارسي يا به زبان ديگر ترجمه كنند مس آن اشكال ندارد.
مسأله 322 : جلوگيري بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست، ولي اگر مس نمودن آنان بي احترامي به قرآن باشد، بايد از آنان جلوگيري كنند.
مسأله 323 : كسي كه وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زباني كه نوشته شده باشد مس نمايد و احتياط واجب آن است كه اسم پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) و امام ( عليه السلام ) و حضرت زهرا ( عليها السلام ) را هم مس ننمايد.
مسأله 324 : اگر پيش از وقت نماز به قصد اين كه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل كند صحيح است.
مسأله 325 : كسي كه يقين دارد وقت داخل شده اگر نيت وضوي واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوي او صحيح است.
مسأله 326 : مستحب است انسان براي امور زير وضو بگيرد:
براي نماز ميت، زيارت اهل قبور، رفتن به مسجد و حرم ائمه ( عليهم السلام )، براي همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براي مس حاشيه قرآن و براي خوابيدن و نيز مستحب است كسي كه وضو دارد دوباره وضو بگيرد و اگر براي يكي از اين كارها وضو بگيرد هر كاري را كه بايد با وضو انجام داد مي تواند به جا آورد مثلا مي تواند با آن وضو نماز بخواند
مبطلات وضو
مسأله 327 : هفت چيز وضو را باطل مي كند:
1 بول و در حكم بول است رطوبتي كه انسان نداند بول است يا نه اگر قبل از استبراء كردن از او خارج شود
2 غائط.
3 باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج مي شود و يا از غير مخرج اگر اين عنوان بر آن صدق نمايد
4 خوابي كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود ولي اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمي شود و همچنين است اگر گوش هم نشنود ولي نخوابيده باشد مثل اين كه به ادامه فكر سابق مشغول باشد
5 چيزهايي كه عقل را از بين مي برد:
مانند ديوانگي مستي و بيهوشي
6 استحاضه زنان كه بعداً گفته مي شود
7 جنابت و بنا بر احوط مس ميت اگر غسل براي آن كافي نبوده و نياز به وضو نيز داشته باشد
وضوي جبيره
اشاره
چيزي كه با آن زخم و شكسته را مي بندند و دوايي كه روي زخم و مانند آن مي گذارند جبيره ناميده مي شود.
مسأله 328 : اگر در يكي از جاهاي وضو زخم يا دمل يا شكستگي باشد، چنانچه روي آن باز است و آب براي آن ضرر ندارد، بايد به طور معمول وضو گرفت.
مسأله 329 : اگر زخم يا دمل يا شكستگي در صورت و دستها باشد و روي آن باز بوده و آب ريختن به كمترين مقدار و شستن روي آن ضرر دارد، چنانچه كشيدن دست تر بر آن با آبي كه در دست هست ضرر ندارد ولي شستن صدق نمي كند احتياط واجب آن است كه دست تر بر آن بكشد و بعد احتياطاً پارچه پاكي روي آن گذاشته و دست تر را روي پارچه هم بكشد به قصد وظيفه كه مسح يا غَسْل باشد و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمي شود آب كشيد بايد اطراف زخم را به طوري كه در وضو گفته شد از بالا به پايين بشويد و بنا بر احتياط واجب پارچه پاكي روي زخم گذاشته و دست تر روي آن بكشد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نيست بايد اطراف زخم را بشويد و بنا بر احتياط مستحب تيمم هم بنمايد
مسأله 330 : اگر زخم يا دمل يا شكستگي در جلو سر يا روي پاها باشد و روي آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد مسح لازم نيست ولي بايد بعد از وضو احتياطاً تيمم نمايد
مسأله 331 : اگر روي دمل يا زخم يا شكستگي بسته باشد، چنانچه باز كردن آن ممكن است و آب هم براي آن ضرر ندارد، بايد روي آن را باز كند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دست ها باشد و چه جلو سر و روي پاها.
مسأله 332 : اگر زخم يا دمل يا شكستگي در صورت يا دست ها باشد و بشود روي آن را باز كرد، چنانچه ريختن آب روي آن ضرر دارد و كشيدن دست تر ضرر ندارد، بنا بر اظهر بايد دست تر روي آن بكشد و بعد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را هم دست تر بكشد به نحوي كه در محل مسح و غَسل گذشت و اگر صدق غَسل جبيره در محل غَسل ننمايد احتياط اين است كه تيمم هم بنمايد
مسأله 333 : اگر نمي شود روي زخم را باز كرد ولي زخم و چيزي كه روي آن گذاشته پاك است و رسانيدن آب به زخم ممكن است و ضرر هم ندارد بايد آب را به روي زخم برساند به طوري كه شسته شود و اگر زخم يا چيزي كه روي آن گذاشته نجس است چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب بر روي زخم به طوري كه شسته شود ممكن باشد بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند به طوري كه گذشت و در صورتي كه آب براي زخم ضرر دارد، يا آن كه رساندن آب به روي زخم ممكن نيست يا زخم نجس است و نمي شود آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاك است روي آن را مسح كند و اگر جبيره نجس است يا نمي شود روي آن را دست تر كشيد، مثلا دواييست كه به دست مي چسبد، پارچه پاكي را به طوري كه جزو جبيره حساب شود، روي آن بگذارد و دست تر روي آن
بكشد، به طوري كه شسته و مسح شود بنا بر احوط و اگر اين هم ممكن نيست احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد با شستن يا مسح كردن اطراف زخم و تيمم هم بنمايد.
مسأله 334 : اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكي از دست ها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد، بايد وضوي جبيره اي بگيرد و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد.
مسأله 335 : اگر جبيره تمام اعضاي وضو را گرفته باشد بنا بر اظهر بايد تيمم بنمايد ولي اگر تيمم هم جبيره ايست احتياط در جمع بين وضو و تيمم است.
مسأله 336 : كسي كه در كف دست و انگشت ها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روي آن كشيده است، مي تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح كند.
مسأله 337 : اگر جبيره تمام پهناي روي پا را گرفته ولي مقداري از طرف انگشتان و مقداري از طرف بالاي پا باز است، بايد جاهايي كه باز است روي پا را و جايي كه جبيره است روي جبيره را مسح كند
مسأله 338 : اگر در صورت يا دست ها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روي پاها باشد، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايي كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد.
مسأله 339 : اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست بايد به دستور جبيره عمل كند و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد و اگر برداشتن جبيره ممكن است بايد جبيره را بردارد پس اگر زخم در صورت و دستهاست اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روي پاهاست اطراف آن را مسح كند و براي جاي زخم به دستور جبيره عمل نمايد
مسأله 340 : اگر در جاي وضو زخم و جراحت و شكستگي نيست ولي به جهت ديگري آب براي آن ضرر دارد بايد تيمم كند و احتياط واجب آن است كه وضوي جبيره اي هم بگيرد اگر ضرر در تمام اعضا نيست بلكه در يك عضو است و حكم وضوي جبيره اي از آنچه كه گذشت معلوم مي شود
مسأله 341 : اگر جايي از اعضاي وضو را رگ زده است و نمي تواند آن را آب بكشد يا آب براي آن ضرر دارد، بايد به دستور جبيره عمل كرده و احتياطاً تيمم نمايد.
مسأله 342 : اگر در جاي وضو يا غسل چيزي چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست، يا به قدري مشقت دارد كه نمي شود تحمل كرد، بايد بنا بر اظهر به دستور جبيره عمل كند و احتياط در جمع بين تيمم و وضوي جبيره اي است.
مسأله 343 : غسل جبيره اي مثل وضوي جبيره اي است، ولي بايد بنا بر احوط آن را ترتيبي به جا آورند.
مسأله 344 : كسي كه وظيفه او تيمم است اگر در بعضي از جاهاي تيمم او زخم يا دمل يا شكستگي باشد، بايد به دستور وضوي جبيره اي تيمم جبيره اي نمايد.
مسأله 345 : كسي كه بايد با وضو يا غسل جبيره اي نماز بخواند، چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف نمي شود، مي تواند در اول وقت نماز بخواند و اگر بعد از نماز عذر زائل شد اعاده نماز لازم نيست بلكه با همان وضوي جبيره اي مي تواند كارهاي ديگري هم كه وضو لازم دارد انجام دهد. ولي اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف مي شود، احتياط واجب آن است كه صبر كند و اگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اي به جا آورد.
مسأله 346 : اگر انسان براي مرضي كه در چشم اوست موي چشم خود را بچسباند، به طوري كه آب به تمام ظاهر بشره وموها نرسد بايد وضو و غسل را جبيره اي انجام دهد و احتياطاً تيمم هم بنمايد.
مسأله 347 : كسي كه نمي داند وظيفه اش تيمم است يا وضوي جبيره اي، در صورتي كه حجّتي بر تعيين يكي ندارد بنا بر احتياط واجب بايد هر دو را به جا آورد.
مسأله 348 : نمازهايي را كه انسان با وضوي جبيره اي خوانده صحيح است و بعد از آن كه عذرش برطرف شد، با همان وضو مي تواند نمازهاي بعد را نيز بخواند ولي اگر براي آن كه نمي دانسته تكليفش وضوي جبيره ايست يا تيمم هر دو را انجام داده باشد، بنا بر احتياط واجب در صورت بقاي جهل براي نمازهاي بعد وضو بگيرد
غسل
[غسل هاي واجب ]
اشاره
غسل هاي واجب هفت قسم مي باشد:
1 غسل جنابت.
2 غسل استحاضه.
3 غسل حيض.
4 غسل نفاس.
5 غسل ميت.
6 غسل مس ميت.
7 غسلي كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مي شود.
به مناسبت ذكر غسل ميت و مس ميت احكام ديگر مربوط به اموات نيز ذكر مي شود
«احكام جنابت»
مسأله 349 : به دو چيز انسان جنب مي شود
اول:
جماع
دوم:
بيرون آمدن مني چه در خواب باشد چه در بيداري با اختيار باشد يا بي اختيار كم باشد يا زياد با شهوت باشد يا بي شهوت
مسأله 350 : اگر رطوبتي از انسان خارج شود و نداند مني است يا بول يا غير اينها چنانچه با شهوت و جَستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن، بدن سست شده آن رطوبت حكم مني را دارد بلكه اگر فقط با شهوت و جَستن باشد ثابت شدن حكم مني خالي از وجه نيست و اگر هيچ يك از اين سه نشانه را نداشته باشد حكم مني ندارد و در مريض لازم نيست آن آب با جَستن بيرون آمده باشد بلكه اگر با شهوت بيرون آمده باشد در حكم مني است بنا بر اظهر و همچنين در زن مريض بنا بر احوط و لازم نيست بدن او سست شود بلكه خالي از وجه نيست كه حكم زن در صحت و مرض مانند مرد باشد
مسأله 351 : مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن مني بول كند و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتي از او بيرون آيد، كه نداند مني است يا رطوبت ديگر، حكم مني را دارد و اگر نمي تواند بول كند بنا بر احوط بايد استبراء كند به كيفيتي كه در احكام تخلي گذشت و اگر به اين صورت استبراء كرد و يا بول نمود و بعد رطوبتي خارج شد كه ندانست بول است يا مني، حكم بول را دارد.
مسأله 352 : اگر كسي در قُبُل زن جماع كند و به اندازه ختنه گاه داخل شود هر دو جنب مي شوند و همچنين است بنا بر اظهر اگر در دُبُر زن نزديكي كند بلكه بنا بر اظهر و احوط اگر در دُبُر مردي نزديكي كند نيز همين طور است و در نزديكي با حيوان نيز بنا بر احتياط حكم همين است
مسأله 353 : اگر شك كند به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه، غسل بر او واجب نيست
مسأله 354 : اگر نَعُوذُ بِاللهِ حيواني را وَطي كند يعني با او نزديكي نمايد و مني از او بيرون آيد غسل تنها كافيست و اگر مني بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطي وضو داشته باز هم غسل تنها كافي بوده و احتياطيست و اگر وضو نداشته احتياط واجب آن است كه غسل كند، وضو هم بگيرد.
مسأله 355 : اگر مني از جاي خود حركت كند و بيرون نيايد، يا انسان شك كند كه مني از او بيرون آمده يا نه، غسل بر او واجب نيست و همچنين است اگر خواب ببيند كه محتلم شده ولي بعد از بيدار شدن اثري از مني نبيند.
مسأله 356 : هرگاه بعد از غسل مني مرد از زن خارج شود غسل واجب نيست و همچنين است اگر شك كند كه مني بيرون آمده از خود اوست يا از مرد، اما اگر علم يا اطمينان داشته باشد كه مني خارج شده از خود اوست و يا مخلوط با مني مرد است غسل بر او واجب است
مسأله 357 : كسي كه نمي تواند غسل كند ولي تيمم برايش ممكن است، بعد از داخل شدن وقت نماز هم مي تواند با عيال خود نزديكي كند، مگر آنكه قبل از وقت متطهر باشد
مسأله 358 : اگر در لباس خود مني ببيند و بداند كه از خود اوست و براي آن غسل نكرده بايد غسل كند و نمازهايي را كه يقين يا اطمينان دارد كه بعد از بيرون آمدن مني خوانده قضا يا اعاده كند
آموزش تصویری مرتبط با این حکم