احکام شرعی
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي

رساله توضیح المسائل آيت الله شيخ عباس محفوظي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت «اقسام آب ها» اشاره آب كُر آب قليل آب جاري آب باران آب چاه «احكام آب ها» «احكام تخلّي» استبراء آداب تخلي نجاسات [نجاسات] اشاره بول و غائط مَني مُردار خون سگ و خوك كافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشياء «احكام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمين آفتاب انتقال اسلام تبعيّت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار غايب شدن مسلمان «پاك شدن اشياء نجس» «احكام ظرف ها» وضو وضوي ارتماسي دعاهاي وضو «شرايط وضو» اشاره شرط اول و دوم؛ آب وضو پاك و مطلق باشد. شرط سوم؛ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد. شرط چهارم؛ ظرف آب وضو مباح باشد غصبي نباشد ، ولي مانند شرط سوم ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنان كه در مسأله 271 گذشت شرط پنجم؛ ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد مگر اينكه به وسيله وضو گرفتن و شستن صورت و يا دست ها، اعضاي وضو خود به خود پاك شود شرط هفتم؛ وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است ولي اگر به قصد قربت وضو بگيرد و قصد ديگري مثل خنك شدن تابع قصد وضو باشد، اشكال ندارد شرط نهم؛ وضو را به ترتيبي كه گفته مي شود به جا آورد، اشاره شرط دهم؛ موالات يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد. شرط يازدهم؛ مباشرت يعني شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است؛ و منظور كمك در اصل شستن و مسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد. شرط دوازدهم؛ استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد. شرط سيزدهم؛ در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد و گرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود. «احكام وضو» مبطلات وضو وضوي جبيره اشاره غسل [غسل هاي واجب ] اشاره «احكام جنابت» آنچه كه بر جنب حرام است آنچه كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي «احكام غسل» «خون هاي سه گانه» 1 استحاضه اشاره [اقسام] استحاضه احكام استحاضه 2 حيض اشاره اقسام زن هاي حائض احكام حائض 3 نفاس اشاره «احكام اموات» غسل ميّت غسل مسّ ميت كفن ميّت حنوط نماز ميّت دستور نماز ميّت مستحبات نماز ميّت دفن ميّت مسائل متفرقه ميّت نبش قبر «غسل هاي مستحب» اشاره تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل ] اشاره 1 پيدا نكردن آب 2 مشقّت بيش از حد 3 ترس از ضرر 4 نياز به آب براي حفظ جان 5 نياز به آب براي تطهير 6 نداشتن آب مباح 7 نداشتن فرصت براي وضو يا غسل چيزهايي كه تيمّم بر آنها صحيح است دستور تيمّم احكام تيمّم احكام نماز اشاره «نمازهاي واجب» اشاره نمازهاي يوميّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام اوقات نماز ترتيب نمازها «نمازهاي مستحب» وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» [شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اول: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مكروهات لباس نمازگزار «مكان نمازگزار» اشاره «احكام مسجد» مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره [اركان نماز] نيّت قيام ايستادن تكبيرة الاحرام قرائت ركوع سجود چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است سجده واجب قرآن تشهّد و سلام سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] «قنوت» تعقيبات نماز «مبطلات نماز» اشاره اول: دوم: سوم: [توضيح] چهارم: پنجم: ششم: [توضيح] هفتم: [توضيح] هشتم: نهم: [توضيح] دهم: [توضيح] يازدهم: دوازدهم: [توضيح] مكروهات نماز «شكّيات نماز» اشاره شك هاي مُبطِل اشاره شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد شك هاي صحيح موارد شكستن نماز «نماز احتياط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو «نماز مسافر» اشاره شرط اول: اشاره شرط هفتم: شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرايط امام جماعت احكام جماعت مكروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آيات» دستور نماز آيات «نماز عيد فطر و قربان» اشاره «اجير گرفتن براي نماز» احكام روزه اشاره نيّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشاميدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقي ماندن بر جنابت حيض و نفاس تا اذان صبح اِماله كردن قِي كردن «كفّاره روزه» مواردي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست روزه حرام روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» اشاره احكام خُمس [خمس بر چه چيزهايي واجب مي شود] اشاره منفعت كسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهري كه با غواصي به دست مي آيد غنيمت زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد «مصرف خمس» احكام زكات اشاره «شرايط وجوب زكات» زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زكات» اشاره شرايط مستحقين زكات نيّت زكات مسائل متفرقه زكات «زكات فطره» مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج [شرايط وجوب حج] اشاره امر به معروف و نهي از منكر اشاره خريد و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل اشاره معاملات مكروه معاملات مكروه خريد و فروش ميوه معامله سَلَف شرايط معامله سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرايط فروشنده و خريدار» اشاره «شرايط جنس و عوض آن» صيغه خريد و فروش «موارد فسخ معامله» اشاره احكام شركت مضاربه اشاره احكام صلح اشاره احكام اجاره شرايط مال مورد اجاره اشاره شرايط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله اشاره احكام مزارعه اشاره احكام مساقات اشاره احكام محجور اشاره احكام وكالت اشاره احكام قرض اشاره احكام رهن اشاره احكام وَديعه امانت اشاره احكام عاريه اشاره احكام ازدواج اشاره احكام عقد صيغه عقد دائم صيغه عقد غيردائم شرايط عقد موارد فسخ عقد احكام عقد دائم متعه يا صيغه «ازدواج هاي حرام» احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ازدواج احكام شير دادن شرايط شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام اولاد حضانت و نفقه احكام طلاق اشاره طلاق دادن زن در حال حيض صيغه طلاق عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعي احكام رجوع كردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احكام مالي كه پيدا شده» ذبح و شكار [و صيد] دستور ذبح شرايط ذبح دستور كشتن شتر شكار با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ خوردنيها و آشاميدنيها آداب غذا خوردن احكام قسم نذر و عهد وقف اشاره وصيّت اشاره احكام ارث ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام ديه [اقسام قتل] [احكام] احكام بانك ها اعتبارات بانكي؛ صادرات كالا اشاره صادرات كالا [احكام] واردات كالا مسائل متفرقه

فُقّاع

فُقّاع
مسأله 119 : فُقّاع كه غالباً از جو گرفته مي شود و به آن آبجو مي گويند نجس و خوردن آن حرام است، ولي آبي كه به دستور طبيب از جو مي گيرند و به آن ماءالشعير مي گويند پاك مي باشد.
عرق جنب از حرام
مسأله 120 : عرق جنب از حرام نجس نيست ولي بنا بر اظهر و احوط با بدن يا لباسي كه به آن آلوده شده تا خشك نشده است نماز نخوانند.
مسأله 121 : اگر در زماني كه نزديكي با زن حرام است مثلا در روزه ماه رمضان يا در حال حيض با زن خود نزديكي كند در صورتي كه عرق او خشك نشده و اگر وظيفه اش تيمم باشد تيمم نكرده بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در حال نماز اجتناب نمايد و اگر تيمم كرده بنا بر اظهر اجتناب از عرقي كه بعد از تيمم فوق حاصل شده حتي اگر خشك نشده باشد لازم نيست
مسأله 122 : اگر جنب از حرام بدون عذر به جاي غسل تيمم نمايد و بعد از تيمم عرق كند بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در حال نماز
اجتناب نمايد.
مسأله 123 : اگر كسي از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديكي كند بايد از عرق خود اجتناب كند و اگر اول با حلال نزديكي كند و سپس از حرام جنب شود مي تواند با آن نماز بخواند.
عرق شتر نجاستخوار
مسأله 124 : عرق شتر نجاستخوار بنا بر اظهر پاك است اگر چه احتياط مستحب در اجتناب است؛ ولي اگر حيوانات ديگر نجاستخوار شوند، اجتناب از عرق آنها لازم نيست.
«راه ثابت شدن نجاست»
مسأله 125 : نجاست هرچيز از سه راه ثابت مي شود:
1 آنكه خود انسان يقين يا ظن اطمينان آور پيدا كند كه چيزي نجس است و گرنه لازم نيست از آن اجتناب نمايد. بنا بر اين در قهوه خانه و مهمانخانه هايي كه مردمان بي مبالات و كساني كه پاكي و نجسي را مراعات نمي كنند در آنها غذا مي خورند، اگر انسان يقين نداشته باشد غذايي را كه براي او آورده اند نجس است، غذا خوردن اشكال ندارد.
2 كسي كه چيزي در اختيار اوست بگويد آن چيز نجس است و از گفته او اطمينان حاصل گردد، مثلاً همسر يا خدمتكار بگويد ظرف يا چيز ديگري كه در اختيار اوست نجس مي باشد.
3 آن كه دو مرد عادل بگويند چيزي نجس است و همچنين اگر يك نفر عادل هم بگويد چيزي نجس است بنا بر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كرد.
مسأله 126 : اگر به واسطه ندانستن مسأله نجس بودن و پاك بودن چيزي را نداند مثلا نداند عرق جنب از حرام پاك است يا نه بايد مسأله را بپرسد يا احتياط نمايد ولي اگر با اينكه مسأله را مي داند در چيزي شك كند كه پاك است يا نه مثلا شك كند كه آن چيز خون است يا نه يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان پاك مي باشد
نجاست اشياء
مسأله 127 : اگر چيز پاك به نجس برسد و هر دو يا يكي از آنها به طوري تَر باشد كه تري يكي به ديگري برسد، چيز پاك نجس مي شود و اگر تري به قدري كم باشد كه به ديگري نرسد، چيزي كه پاك بوده نجس نمي شود. ولي اگر دست انسان به بدن ميّتي كه هنوز او را غسل نداده اند برسد اگر چه بدن ميت خشك باشد، احتياط در اين است كه دست را بشويد.
مسأله 128 : اگر چيز پاكي به نجس برسد و انسان شك كند كه هر دو يا يكي از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك، نجس نمي شود.
مسأله 129 : دو چيزي كه انسان نمي داند كدام پاك و كدام نجس است، اگر چيز پاكي با رطوبت به يكي از آنها برسد نجس نمي شود ولي اگر يكي از آنها قبلا نجس بوده و انسان نداند پاك شده يا نه، چنانچه چيز پاكي با رطوبت به آن برسد نجس مي شود.
مسأله 130 : زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتي كه نجاست به آن برسد نجس مي شود و جاهاي ديگر آن پاك است و همچنين است خيار و خربزه و مانند اينها.
مسأله 131 : هرگاه شيره و روغن، مايع باشد به طوري كه اگر قدري از آن برداشته شود جاي آن پُر مي شود همين كه يك نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس مي شود ولي اگر مايع نباشد و يا اينكه مايع باشد ولي نجاست به جاي ديگر سرايت نكند نجس نمي شود
مسأله 132 : اگر مگس يا حيواني مانند آن، روي چيز نجسي كه تر است بنشيند و بعد روي چيز پاكي كه آن هم تر است بنشيند چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده چيز پاك نجس مي شود و اگر نداند پاك است
مسأله 133 : اگر جايي از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جاي ديگر برود هر جا كه عرق نجس به آن برسد نجس مي شود و اگر عرق به جاي ديگر نرود جاهاي ديگر بدن پاك است
مسأله 134 : اخلاطي كه از بيني يا گلو مي آيد اگر خون داشته باشد جايي كه خون دارد نجس و بقيه آن پاك است پس اگر به بيرون دهان يا بيني برسد مقداري را كه انسان يقين دارد جاي نجسِ اخلاط به آن رسيده نجس است و محلي را كه شك دارد جاي نجس به آن رسيده يا نه، پاك مي باشد.
مسأله 135 : اگر آفتابه اي را كه ته آن سوراخ است روي زمين نجس بگذارند چنانچه آب طوري زير آن جمع گردد كه با آب آفتابه يكي حساب شود، آب آفتابه نجس مي شود ولي اگر آب آفتابه از داخل به بيرون با فشار جريان داشته باشد يا احتمال برود كه نجاست بيرون به داخل سرايت نمي كند، حتي اگر سطح آب بيرون و داخل مساوي هم باشد، آب آفتابه نجس نمي شود.
«احكام نجاسات»
مسأله 136 : نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
مسأله 137 : اگر جلد قرآن نجس شود در صورتي كه نجس شدن موجب بي احترامي به قرآن باشد، بايد آن را آب بكشند.
مسأله 138 : گذاشتن قرآن روي عين نجس مانند خون و مردار، اگر چه آن عين نجس خشك باشد حرام است و برداشتن قرآن از روي آن واجب مي باشد.
مسأله 139 : نوشتن قرآن با مركّب نجس، اگر چه يك حرف آن باشد، حرام است و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا به وسيله تراشيدن و مانند آن، كاري كنند كه عين مركب نجس از بين برود و ورق متنجس به آن، آب كشيده شود
مسأله 140 : احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خودداري كنند و اگر قرآن در دست اوست در صورت امكان از او بگيرند.
مسأله 141 : اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام آن لازم است، مثل كاغذي كه اسم خدا يا پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) يا امام ( عليه السلام ) بر آن نوشته شده، در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد بر كسي كه آن را انداخته واجب است و اگر او اين كار را نكرد يا نتوانست انجام دهد، بر ديگران واجب مي شود و خرج آن از بيت المال داده مي شود و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد، كساني كه مطلع هستند نبايد به آن مستراح بروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده شده است. ولي وجوب اعلام محل تأمل است و همچنين اگر تُربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد تا وقتي يقين نكرده اند كه كاملا از بين رفته نبايد به آن مستراح بروند
مسأله 142 : خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال در صورتي كه ضرر داشته باشد حرام مي باشد بلكه اگر ضرر هم نداشته باشد بنا بر احتياط واجب بايد از آن خودداري كنند و همچنين است چيزهايي كه پاك است ولي خوردنش حرام است بنا بر احتياط ولي خوراندن غذاهايي كه نجس شده است به طفل حرام نيست امّا احتياط مستحب در اجتناب است
مسأله 143 : فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه مي شود آن را آب كشيد، اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند اشكال ندارد ولي چنانچه انسان بداند كه عاريه گيرنده يا خريدار آن را در خوردن و آشاميدن استعمال مي كند بايد نجاستش را به آنها بگويد و اگر بداند كه آن را در كار حرامي استعمال مي كند اصل فروختن يا عاريه دادن محل اشكال است
مسأله 144 : اگر انسان ببيند كسي چيز نجسي را مي خورد يا با لباس نجس نماز مي خواند، لازم نيست به او بگويد مگر اين كه با او طوري معاشرت داشته باشد كه اگر نگويد لوازم مشترك بين آن دو نجس خواهد شد
مسأله 145 : اگر جايي از خانه يا فرش كسي نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كساني كه وارد خانه او مي شوند با رطوبت به جاي نجس رسيده است لازم نيست به آنان بگويد مگر اينكه مثل مسأله فوق با آنها معاشرت داشته باشد.
مسأله 146 : اگر صاحبخانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمانها بگويد. اما اگر يكي از مهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه مي داند به واسطه نگفتن، لوازم خود او هم نجس مي شود بايد بعد از غذا به آنان بگويد.
مسأله 147 : چيز نجسي كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، نجس است و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است و اگر چه بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست جستجو كند.
مسأله 148 : اگر بداند يكي از دو ظرف يا دو لباس كه از هر دو استفاده مي كند نجس شده و نداند كدام است بايد از هر دو اجتناب كند
مسأله 149 : اگر چيزي را كه عاريه گرفته نجس شود، اگر بداند كه صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن استعمال مي كند واجب است به او بگويد
مسأله 150 : بچه مميّزي كه خوب و بد را مي فهمد اگر چه زمان تكليفش هم نزديك باشد اگر بگويد چيزي را آب كشيدم بايد دوباره آن را آب كشيد مگر اينكه انسان بداند آن را درست آب كشيده است ولي اگر بگويد چيزي كه در اختيار اوست نجس است احتياط واجب آن است كه از آن اجتناب كنند
مطهِّرات
اشاره
يازده چيز نجاست را پاك مي كند و آنها را مطهّرات گويند:
1 آب
2 زمين
3 آفتاب
4 استحاله و انقلاب
5 كم شدن دو سوم آب انگور
6 انتقال 7 اسلام 8 تبعيت 9 برطرف شدن عين نجاست 10 استبراء حيوان نجاستخوار 11 غايب شدن مسلمان
و احكام اينها به طور تفصيل در مسائل آينده ذكر مي شود.
آب
مسأله 151 : آب با چهار شرط چيز نجس را پاك مي كند:
اول:
مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد، چيز نجس را پاك نمي كند.
دوم:
پاك باشد.
سوم:
وقتي چيز نجس را مي شويند آب مضاف نشود، مگر اينكه قبل از مضاف شدن چيز نجس پاك شده باشد و آب هم بو يا رنگ يا مزه نجاست را نگرفته باشد.
چهارم:
بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست يا چيزي كه نجس شده و پاك نشده است در آن نباشد و پاك شدن چيز نجس با آب قليل يعني آب كمتر از كر شرط هاي ديگري هم دارد كه بعداً گفته مي شود.
مسأله 152 : ظرفي كه به غير بول نجس شده اگر يك مرتبه شسته شود پاك مي شود حتي اگر با آب قليل باشد بنا بر اقوي ولي ظرفي را كه سگ ليسيده يا از آن، آب يا چيز مايع ديگر خورده اظهر اين است كه اگر با خاكِ ممزوج با آب، خاك مالي شود و بعد از آن دو مرتبه با آب قليل، يا يك مرتبه با آب كر يا جاري شسته شود كافيست و احوط آن است كه قبل از همه اينها با خاك تنها خاك مالي شود و همچنين ظرفي را كه آب دهان سگ در آن ريخته شود بنا بر احتياط بايد پيش از شستن خاك مال كرد
مسأله 153 : اگر دهانه ظرفي كه سگ دهن زده، تنگ باشد و به راحتي نشود آن را خاك مال كرد، چنانچه ممكن است بايد پارچه به چوبي بپيچند و به وسيله آن، خاك را درون آن ظرف بمالند و در غير اين صورت پاك شدن ظرف اشكال دارد ولي ممكن است خاك مالي را با حركت دادن شديدِ خاكِ ممزوج با آب در همه اطراف داخل ظرف انجام داد
مسأله 154 : ظرفي را كه خوك از آن چيز مايع بخورد با آب قليل بنا بر احتياط بايد هفت مرتبه شست و در كر و جاري نيز بنا بر احتياط واجب هفت مرتبه بايد شست و بنا بر اظهر لازم نيست آن را خاك مال كنند و نيز بنا بر احتياط واجب ليسيدن خوك مانند آب خوردن آن است
مسأله 155 : اگر بخواهند ظرفي را كه به شراب نجس شده با آب قليل آب بكشند بنا بر احتياط بايد سه مرتبه بشويند ولي بنا بر اقوي شستن يك مرتبه كافي است
مسأله 156 : كوزه اي كه از گل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن فرو رفته اگر در آب كر يا جاري بگذارند، به هر جاي آن كه آب برسد پاك مي شود و اگر بخواهند باطن آن هم پاك شود، بايد بخشكانند و بعد به قدري در آب كر يا جاري بگذارند كه آب به تمام آن فرو رود و احتياط مستحب اين است كه دو مرتبه بلكه سه مرتبه در آب به همين صورت قرار دهند، مخصوصاً اگر به شراب و يا مردن موش بزرگ صحرايي نجس شود
مسأله 157 : ظرفي را كه به غير بول نجس شده با آب قليل به دو صورت مي توان آب كشيد:
اول:
آن كه بنا بر اقوي يك مرتبه از آب پر كنند و خالي كنند
دوم:
يك بار قدري آب در آن بريزند و آب را طوري در آن بگردانند كه به جاهاي نجس آن برسد و بيرون بريزند
و اگر به بول نجس شده باشد اين كار را دو بار انجام دهند
مسأله 158 : اگر ظرف بزرگي مثل پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه يك مرتبه آن را از آب پر كنند و خالي كنند بنا بر اظهر پاك مي شود و همچنين است اگر يك مرتبه از بالا آب در آن بريزند، به طوري كه تمام اطراف آن را بگيرد و بايد آبي كه ته آن جمع مي شود بيرون آورند.
مسأله 159 : اگر مِس نجس و مانند آن را آب كنند و آب بكشند ظاهرش پاك مي شود.
مسأله 160 : تنوري كه به بول نجس شده است، اگر دو مرتبه از بالا آب در آن بريزند به طوري كه تمام اطراف آن را بگيرد پاك مي شود و در غير بول اگر بعد از برطرف شدن نجاست يك مرتبه به دستوري كه گفته شده آب در آن بريزند كافيست و بهتر است كه گودالي ته آن حفر كنند تا آب ها در آن جمع شود و بيرون بياورند بعد آن گودال را با خاك پاك پر كنند
مسأله 161 : اگر چيز نجس را بعد از برطرف كردن عين نجاست يك مرتبه در آب كر يا جاري فرو برند كه آب به تمام جاهاي نجس آن برسد، پاك مي شود؛ و احتياط واجب آن است كه فرش و لباس و مانند اينها را اگر با آب قليل شسته شود طوري فشار يا حركت دهند كه آب داخل آن خارج شود.
مسأله 162 : اگر بخواهند چيزي را كه به بول نجس شده با آب قليل آب بكشند، چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند و از آن جدا شود و در صورتي كه بول در آن چيز نمانده باشد، يك مرتبه ديگر آب روي آن بريزند پاك مي شود، ولي در لباس و فرش و مانند اينها بايد بعد از هر دفعه فشار دهند تا غُساله آن بيرون آيد و غساله آبيست كه معمولا در وقت شستن و بعد از آن، از چيزي كه شسته مي شود خود به خود يا به وسيله فشار مي ريزد .
مسأله 163 : اگر چيزي به بول پسر شيرخواري كه غذاخور نشده نجس شود، چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند كه به تمام جاهاي نجس آن برسد پاك مي شود و شستن و فشار دادن آن لازم نيست و بنا بر احوط بايد شير كافر و شير نجس و شير غير پسر نيز نخورده باشد و احوط اين است كه به وسيله آب ريختن خود بول از بين برود يا اينكه قبلا خشك شده باشد
مسأله 164 : اگر چيزي به غير بول نجس شود، چنانچه بعد از برطرف كردن نجاست يك مرتبه آب روي آن بريزند و از آن جدا شود پاك مي گردد و نيز اگر در دفعه اولي كه آب روي آن مي ريزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست هم آب روي آن بيايد پاك مي شود و اگر با آب قليل چيزي را مي خواهند پاك كنند بهتر اين است كه دو مرتبه آن را بشويند ولي در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.
مسأله 165 : اگر حصير نجس را كه با نخ بافته شده در آب كر يا جاري فرو برند، بعد از برطرف شدن عين نجاست اگر آب به همه جاي نجس رسيده باشد پاك مي شود و اگر با آب قليل آب بكشند در هر دفعه كه شسته مي شود، بنا بر احوط بايد غساله را خارج كنند.
مسأله 166 : اگر ظاهر گندم برنج صابون و مانند اينها نجس شود به وسيله آب قليل يا فرو بردن در آب كر و جاري پاك مي شود؛ و اگر باطن آنها نجس شود با آب قليل ظاهر آنها پاك مي شود ولي باطن آنها پاك نمي شود، مگر اينكه در كر يا جاري به قدري بماند كه آب به باطن آنها نفوذ كند يعني آب به هر جايي از باطن كه يقين دارد نجاست به آنجا رسيده بود، برسد و بنا بر احوط بايد آب مطلق به باطن آنها برود نه آب مضاف و قبلا آنها را براي تطهير باطن خشك كنند
مسأله 167 : اگر انسان شك كند كه آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه باطن آن پاك است
مسأله 168 : اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزي مانند اينها نجس شده باشد، چنانچه آن را در ظرفي بگذارند و يك مرتبه آب روي آن بريزند و خالي كنند پاك مي شود و ظرف آن هم پاك مي گردد. ولي اگر بخواهند لباس يا چيزي را كه فشار لازم دارد در ظرفي بگذارند و آب بكشند، بايد بعد از آن كه آب روي آن مي ريزند آن را فشار دهند و ظرف را كج كنند، تا غساله اي كه در آن جمع شده بيرون بريزد.
مسأله 169 : لباس نجسي را كه به نيل و مانند آن رنگ شده اگر در آب كر يا جاري فرو برند و آب پيش از آنكه به واسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد آن لباس پاك مي شود اگر چه موقع فشار دادن آب مضاف يا رنگين از آن بيرون آيد و همچنين است در شستن با آب قليل با ساير شرايط
مسأله 170 : اگر لباسي را در آب كر يا جاري آب بكشند و بعد مثلا لجن در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند كه جلوگيري از رسيدن آب كرده آن لباس
پاك است
مسأله 171 : اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن، خرده گِل يا اشنان در آن ديده شود پاك است ولي اگر آب نجس به باطن گل يا اشنان رسيده باشد ظاهر گل و اشنان پاك و باطن آنها نجس است اشنان گياهيست كه در شستشو استفاده مي شود .
مسأله 172 : هرچيز نجس، تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نمي شود، ولي اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد، پس اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند پاك مي باشد اما چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين كنند يا احتمال دهند كه ذره هاي نجاست در آن چيز مانده نجس است
مسأله 173 : حناي نجس را اگر به سر يا ريش ببندند بعد از شستن ريش و سر، رنگ آن پاك است و آنچه از اجزاء كوچك آن باقي بماند بعد از شستن ظاهر آنها پاك مي شود.
مسأله 174 : اگر نجاست بدن را در آب كر يا جاري برطرف كنند، بدن پاك مي شود و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
مسأله 175 : غذاي نجسي كه لاي دندان ها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذاي نجس برسد پاك مي شود در صورتي كه يقين كند آب مطلق به همه جاي نجس رسيده، با تعدد در آنچه تعدد در آن لازم است.
مسأله 176 : اگر موي سر و صورت را با آب قليل آب بكشند بنا بر احتياط واجب بايد فشار دهند كه غساله آن جدا شود اگر چه محتاج به تعدد شستن نباشد در صورتي كه آب در لابلاي موها فرو رفته باشد
مسأله 177 : اگر جايي از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند اطراف آن جا كه متصل به آن است و معمولا موقع آب كشيدن آن جا نجس مي شود با پاك شدن جاي نجس پاك مي شود و در صورتي كه بيش از يك مرتبه بايد شسته شود آب دوم بايد به تمام جاهايي كه آب اول رسيده و با آن نجس شده بود برسد؛ و همچنين است اگر چيز پاكي را پهلوي چيز نجس بگذارند و روي هر دو آب بريزند. پس اگر براي آب كشيدن يك انگشت نجس، روي همه انگشت ها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد، بعد از پاك شدن انگشت نجس، تمام انگشت ها پاك مي شوند.
مسأله 178 : چيز نجسي را كه عين نجاست در آن نيست اگر زير شيري كه متصل به كُر است يك دفعه بشويند پاك مي شود و نيز اگر عين نجاست در آن باشد چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبي كه از آن چيز مي ريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد با آب شير پاك مي گردد امّا اگر آبي كه از آن مي ريزد در اول زمان اتصال بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته باشد بايد به قدري آب شير روي آن بريزند تا در آبي كه از آن جدا مي شود بو يا رنگ يا مزه نجاست نباشد
مسأله 179 : اگر چيزي را آب بكشد و يقين كند پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، چنانچه موقع آب كشيدن متوجه برطرف كردن عين نجاست بوده، آن چيز پاك است و اگر متوجه برطرف كردن عين نجاست نبوده بنا بر احتياط واجب بايد دوباره آن را آب بكشد، مگر آن كه احتمال بدهد كه بعد از علم به نجاست متوجه بوده كه بايد عين را برطرف نمايد.
مسأله 180 : زميني كه آب روي آن جاري نمي شود اگر نجس شود با آب قليل پاك نمي گردد بلكه فقط ظاهر آن پاك مي شود و زميني كه روي آن شن يا ريگ باشد چون آبي كه روي آن مي ريزند از آن جدا شده و در شن و ريگ فرو مي رود با آب قليل پاك مي شود اما زير ريگ ها نجس مي ماند
مسأله 181 : زمين سنگفرش و آجرفرش و زمين سختي كه آب در آن فرو نمي رود اگر نجس شود با آب قليل پاك مي گردد ولي براي اخراج غساله بايد به قدري آب روي آن بريزند كه جاري شود و چنانچه آبي كه روي آن ريخته اند از سوراخي بيرون رود همه زمين پاك مي شود و اگر بيرون نرود جايي كه آب ها جمع مي شود نجس مي ماند و براي پاك شدن آنجا بايد گودالي حفر كنند كه آب در آن جمع شود؛ بعد آب را بيرون بياورند و گودال را با خاك پاك پر كنند
مسأله 182 : اگر ظاهر سنگ نمك و مانند آن نجس شود با آب كمتر از كر هم پاك مي شود.
مسأله 183 : اگر از شكر آب شده نجس، قند بسازند و در آب كر يا جاري بگذارند پاك نمي شود.
زمين
مسأله 184 : زمين با پنج شرط كف پا و ته كفش نجس را پاك مي كند:
اول:
آن كه زمين بنا بر احوط از عين نجاست و آنچه در حكم نجاست است پاك باشد بنا بر اين زميني كه آلوده به بول شده و هنوز تطهير نشده پاك كننده نيست هرچند خشك شده باشد
دوم:
آن كه زمين خشك باشد و رطوبتي كه سرايت به جاي ديگر كند نداشته باشد بنا بر احوط
سوم:
آن كه اگر عين نجس مثل خون و بول، يا متنجس مثل گلي كه نجس شده در كف پا و ته كفش باشد، به واسطه راه رفتن يا ماليدن پا به زمين يا به هر سبب ديگري برطرف شود
چهارم:
آن كه زمين بايد خاك يا سنگ يا آجر فرش و مانند اينها باشد پس با راه رفتن روي فرش و حصير و سبزه، كف پا و ته كفش نجس پاك نمي شود
پنجم:
آنكه كف پا و ته كفش به واسطه راه رفتن نجس شده باشد پس اگر به واسطه غير راه رفتن نجس شده باشد بنا بر اظهر به واسطه راه رفتن پاك نمي شود
مسأله 185 : پاك شدن كف پا و ته كفش نجس، به واسطه راه رفتن روي آسفالت و روي زميني كه با چوب فرش شده يا هرچيزي كه به آن زمين نگويند محل اشكال است و اظهر بقاء نجاست است
مسأله 186 : بعد از برطرف شدن عين نجاست بنا بر اظهر تماس كف پا و ته كفش با زمين كافيست اگرچه راه رفتن و ماليدن صدق ننمايد ولي براي پاك شدن كف پا و ته كفش بهتر است پانزده قدم يا بيشتر راه بروند اگرچه به كمتر از پانزده قدم يا ماليدن پا به زمين عين نجاست برطرف شود
مسأله 187 : لازم نيست كف پا و ته كفش نجس تر باشد بلكه اگر خشك هم باشد به وسيله راه رفتن پاك مي شود
مسأله 188 : بعد از آن كه كف پا يا ته كفش نجس به راه رفتن پاك شد مقداري از اطراف آن هم كه معمولا به گل آلوده مي شود پاك مي گردد
مسأله 189 : كسي كه با دست و زانو راه مي رود اگر دست يا زانوي او نجس شود با راه رفتن پاك مي گردد و همچنين است ته عصا و ته پاي مصنوعي و نعل چهارپايان و چرخ اتومبيل و گاري و مانند اينها بنا بر اظهر
مسأله 190 : اگر بعد از راه رفتن، بو يا رنگ نجاست در كف پا يا ته كفش بماند اشكال ندارد ولي ذرّه هاي كوچك كه معلوم باشد اشكال دارد.
مسأله 191 : درون كفش و مقداري از كف پا كه به زمين نمي رسد به واسطه راه رفتن پاك نمي شود ولي جورابي كه به جاي كفش از آن استفاده مي شود با راه رفتن پاك مي شود اگر چه جوراب از پوست درست نشده باشد
آفتاب
مسأله 192 : آفتاب با پنج شرط، زمين و ساختمان و چيزهايي مانند درب و پنجره كه در ساختمان به كار برده شده و همچنين ميخي را كه به ديوار كوبيده اند پاك مي كند:
1 چيز نجس به طوري تر باشد كه اگر چيز ديگري به آن برسد تر شود پس اگر خشك باشد بايد به وسيله اي آن را تر كنند تا آفتاب خشك كند
2 اگر عين نجاست در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند
3 چيزي از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند آن چيز پاك نمي شود ولي اگر ابر به قدري نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند اشكال ندارد
4 آفتاب به تنهايي چيز نجس را خشك كند پس اگر مثلا چيز نجس به واسطه باد و آفتاب خشك شود پاك نمي گردد ولي اگر باد به قدري كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده اشكال ندارد
5 آفتاب مقداري از زمين و ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته يك مرتبه با هم خشك كند پس اگر يك بار بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روي آن را خشك كند و دفعه ديگر زير يا درون آن را
خشك نمايد فقط روي آن پاك مي شود و زير و درون آن نجس مي ماند
مسأله 193 : منقولاتي كه در اصل از زمين بوده ولي به صورتي درآمده كه در حال حاضر به آن «زمين» نمي گويند، مثل كوزه و تسبيح و مُهر به آفتاب پاك نمي شود و آنچه در حال حاضر از زمين شمرده مي شود مانند پاره سنگ و امثال آن، با آفتاب پاك مي شود هرچند منقول قابل نقل و انتقال باشد
مسأله 194 : آفتاب، درخت و گياه و حصير نجس را پاك مي كند.
مسأله 195 : اگر آفتاب به زمين نجس بتابد، بعد انسان شك كند كه زمين موقع تابيدن آفتاب تر بوده يا نه و يا شك كند كه تري آن به واسطه آفتاب خشك شده يا نه و يا شك كند كه پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن برطرف شده يا نه آن زمين نجس است مگر اينكه از قبيل شك در تطهيراتي باشد كه زمان آن گذشته و در زمان تطهير شك نكرده است، يا شك كند كه چيزي مانع تابش آفتاب بوده يا نه كه در اين صورت پاك است
مسأله 196 : اگر آفتاب به يك طرف ديوار نجس بتابد طرفي كه آفتاب به آن نتابيده پاك نمي شود.
استحاله و انقلاب
مسأله 197 : اگر چيز نجس استحاله شود يعني جنس آن به طوري عوض شود كه به صورت چيز پاكي درآيد پاك مي شود مثل آن كه چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد يا سگ در نمكزار فرو رود و نمك شود ولي اگر جنس آن عوض نشود مثل آن كه گندم نجس را آرد كنند و يا آرد نجس را نان بپزند پاك نمي شود
مسأله 198 : بخار و دود و شعله اي كه از چيز نجس يا متنجس بر مي خيزد پاك است ولي اگر بخار به صورت عرق و مايع درآيد، چه از نجس باشد و چه از متنجّس، نجس است؛ و نيز بنا بر احتياط واجب بايد از ذرّات چربي و روغني كه از دود نجس و متنجس حاصل مي شود و بر سطوح مجاور آن مي نشيند اجتناب شود.
مسأله 199 : كوزه گِلي و مانند آن كه از گل نجس ساخته شده نجس است و بنا بر احتياط واجب بايد از زغالي كه از چوب نجس درست شده اجتناب نمايند
مسأله 200 : چيز نجسي كه معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است
مسأله 201 : اگر شراب به خودي خود يا به واسطه آن كه چيزي مثل سركه و نمك در آن ريخته اند سركه شود، پاك مي گردد در صورتي كه شراب با چيز نجس ديگري مخلوط نشده باشد و اين از مطهّريّت انقلاب است
مسأله 202 : سركه اي كه از انگور و كشمش و خرماي نجس درست كنند نجس است و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سركه
تأمل است
مسأله 203 : اگر پوشال ريز انگور يا خرما با آنها باشد و سركه بريزند اشكال ندارد و نيز اگر پيش از آن كه خرما و كشمش و انگور سركه شود خيار و بادنجان و مانند اينها در آن بريزند بنا بر اظهر اشكال ندارد
كم شدن دو سوم آب انگور
مسأله 204 : آب انگوري كه جوش آمده پيش از آن كه دو سوم آن به واسطه جوشيدن كم شود و يك سوم آن باقي بماند، بنا بر اقوي و احوط نجس است و بنا بر اظهر و احوط فرقي نيست در اين كه به وسيله آتش جوش بيايد يا به وسيله ديگر ولي همين كه دو سوم آن كم شد يا مبدّل به سركه گرديد، پاك مي شود.
مسأله 205 : اگر مثلا در يك خوشه غوره يك دانه يا دو دانه انگور باشد چنانچه به آبي كه از آن خوشه گرفته مي شود آبغوره بگويند و اثري از شيرينيِ دانه انگور در آن نباشد و بجوشد پاك و خوردن آن حلال است
مسأله 206 : چيزي كه معلوم نيست غوره است يا انگور اگر جوش بيايد نجس نمي شود و نيز اگر شك در جوشيدن آب انگور داشته باشيم پاك و خوردن آن حلال است اما اگر يقين به جوشيدن آب انگور پيدا شد بايد يقين به كم شدن دو سوم آن يا سركه شدن آن پيدا كنيم تا پاك و حلال شود
مسأله 207 : هرگاه انگور را در ميان تيزاب بگذارند كه سبزه شود در صورتي كه علم به جوشيدن حاصل نشود پاك است
انتقال
مسأله 208 : اگر خون بدن انسان يا خون حيواني كه خون جهنده دارد به بدن حيواني كه خون جهنده ندارد برود و خون آن حيوان حساب شود پاك مي گردد و اين را انتقال گويند پس خوني كه زالو از انسان مي مكد چون خون زالو به آن گفته نمي شود و مي گويند خون انسان است تا وقتي كه چنين است نجس مي باشد
مسأله 209 : اگر كسي پشه اي را كه به بدنش نشسته بكُشد و نداند خوني كه از پشه بيرون آمده از او مكيده يا از خود پشه مي باشد پاك است و همچنين است اگر بداند از او مكيده ولي جزو بدن پشه حساب شود اما اگر فاصله بين مكيدن خون و كشتن پشه به قدري كم باشد كه بگويند خون انسان است يا معلوم نباشد كه به آن خون پشه مي گويند يا خون انسان نجس مي باشد
اسلام
مسأله 210 : اگر كافر شهادتين بگويد يعني أَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ الله و أَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله يا معناي اين دو جمله را به زبان ديگري بگويد مسلمان مي شود و بعد از مسلمان شدن بدن و آب دهان و بيني و عرق او پاك است و اگر موقع مسلمان شدن، عين نجاست به بدن او باشد بايد برطرف كند و جاي آن را آب بكشد ولي اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست برطرف شده باشد لازم نيست جاي آن را آب بكشد
مسأله 211 : اگر موقعي كه كافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد آن لباس نجس است ولي اگر در بدن او باشد بنا بر اظهر پاك مي شود
مسأله 212 : اگر كافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه پاك است ولي اگر بداند قلباً مسلمان نشده نجس بودن او خالي از وجه نيست
تبعيّت
مسأله 213 : تبعيت آن است كه چيز نجسي به واسطه پاك شدن چيز نجسِ ديگر پاك شود و همين طور است كودكي كه در جنگ با مسلمانان از كفار اسير مي شود كه به سبب تبعيت مسلمان اسير كننده پاك مي گردد
مسأله 214 : اگر شراب سركه شود اطراف داخل ظرف نيز با پاك شدن آن پاك مي شود
مسأله 215 : تخته يا سنگي كه روي آن، ميت را غسل مي دهند و پارچه اي كه با آن عورت ميت را مي پوشانند و دست كسي كه او را غسل مي دهد بعد از تمام شدن غسل پاك مي شود
مسأله 216 : كسي كه چيزي را با دست خود آب مي كشد بعد از پاك شدن آن چيز دست او هم پاك مي شود
مسأله 217 : اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبي كه روي آن ريخته اند جدا شود آبي كه در آن مي ماند
پاك است
مسأله 218 : ظرف نجس را كه با آب قليل آب مي كشند، بعد از جدا شدن آبي كه براي پاك شدن، روي آن ريخته اند، آب كمي كه در آن مي ماند پاك است.
برطرف شدن عين نجاست
مسأله 219 : اگر بدن حيواني و يا منقار مرغي به عين نجس مثل خون، يا متنجس مثل آب نجس آلوده شود چنانچه آنها برطرف شوند بدن آن حيوان پاك مي شود و همچنين است باطن بدن انسان مثل داخل دهان و بيني مثلا اگر خوني از لاي دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود آب كشيدن داخل دهان لازم نيست ولي اگر دندان مصنوعي در دهان نجس شود بايد آن را آب بكشند
مسأله 220 : اگر غذا لاي دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده يا نه آن غذا پاك است و اگر خون به آن برسد ظاهر آن نجس مي شود
استبراء حيوان نجاستخوار
مسأله 221 : بول و غائط حيواني كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده نجس است چنانچه در مسأله 90 گفته شد و اگر بخواهند پاك شود بايد آن حيوان را استبراء كنند يعني تا مدتي كه بعد از آن مدت ديگر به آن نجاستخوار نگويند نگذارند نجاست بخورد و غذاي پاك به آن بدهند و بنا بر احتياط واجب بايد شتر نجاستخوار را چهل روز و گاو را بيست روز و گوسفند را ده روز و مرغابي را هفت يا پنج روز و مرغ خانگي را سه روز از خوردن نجاست جلوگيري كنند و غذاي پاك به آنها بدهند
غايب شدن مسلمان
مسأله 222 : اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگري كه مانند ظرف و فرش در اختيار او است، نجس شود و آن مسلمان با آن چيزي كه در اختيار اوست غايب گردد و انسان احتمال بدهد كه آن چيز را آب كشيده يا به واسطه اي مثلا آن چيز در آب جاري افتاده پاك شده است، اجتناب از آن لازم نيست.
«پاك شدن اشياء نجس»
مسأله 223 : اگر خود انسان يقين كند چيزي كه نجس بوده پاك شده است، يا دو عادل به پاك شدن آن خبر دهند آن چيز پاك است و همچنين است اگر كسي كه چيز نجس در اختيار او است بگويد آن چيز پاك شده يا مسلماني چيز نجس را آب كشيده باشد اگر چه معلوم نباشد درست آب كشيده يا نه
مسأله 224 : كسي كه وكيل شده است لباس انسان را آب بكشد و لباس هم در اختيار او باشد اگر بگويد آب كشيدم در صورتي كه ظن به خلافِ گفته او نباشد آن لباس پاك است
مسأله 225 : اگر انسان حالي دارد كه در آب كشيدن چيز نجس يقين پيدا نمي كند مي تواند به گمان اكتفا نمايد و در صورتي كه مي تواند يقين تقديري متعارف را تشخيص دهد آن مقدم است يعني با اين كه يقين پيدا نمي كند، به مقداري بشويد كه ساير مسلمان ها مي شويند و بيش از آن لازم نيست .
«احكام ظرف ها»
مسأله 226 : ظرفي كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است در صورتي كه بداند ظرف موجب نجاست خوردني مي شود ولي اگر علم نداشت بنا بر احتياط اجتناب كند و همچنين نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايي كه بايد با چيز پاك انجام داد استعمال كند بلكه احتياط واجب آن است كه چرم سگ و خوك و مردار را، اگر چه ظرف هم نباشد در استعمالاتي كه مشروط به طهارت نيست هم استعمال نكنند
مسأله 227 : خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره حرام است ولي نگهداري و يا استعمال آنها در زينت اطاق حرام نمي باشد و در غير زينت محل احتياط است.
مسأله 228 : ساختن ظرف طلا و نقره براي استعمالِ حرام، حرام است و در غير اين صورت حرام نيست و نيز مزدي كه براي آن مي گيرند حرام نيست
مسأله 229 : خريد و فروش ظرف طلا و نقره براي غير استعمالات حرام اشكالي ندارد و پول و عوضي هم كه فروشنده مي گيرد حرام نيست.
مسأله 230 : گيره استكان كه از طلا يا نقره مي سازند اگر بعد از برداشتن استكان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن، چه به تنهايي و چه با استكان حرام است و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعي ندارد.
مسأله 231 : استعمال ظرفي كه روي آن را آب طلا يا آب نقره داده اند اشكال دارد، اگر چه به حدي نباشد كه دو ظرف متصل به حساب بيايد.
مسأله 232 : اگر فلزي را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند چنانچه مقدار آن فلز به قدري زياد باشد كه عرفاً به آن ظرف ظرف طلا يا نقره نگويند استعمال آن مانعي ندارد
مسأله 233 : اگر انسان غذايي را كه در ظرف طلا يا نقره است در ظرف ديگر بريزد اين استعمال جايز است ولي اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد و خالي كردن ظرف اول براي آن نباشد كه غذا خوردن از ظرف طلا يا نقره جايز نيست اين استعمال حرام مي باشد
مسأله 234 : استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچاري براي غير وضو و غسل اشكال ندارد
مسأله 235 : استعمال ظرفي كه معلوم نيست از طلا يا نقره است يا از چيز ديگر، اشكال ندارد.
مسأله 236 : استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و كارد و قاب قرآن و عطردان و سرمه دان اگر از طلا و نقره باشد خالي از اشكال نيست بلكه اظهر در عطردان و سرمه دان منع است.
وضو
مسأله 237 : در وضو واجب است با نيت صورت و دست ها را بشويند و جلو سر و روي پاها را مسح كنند
مسأله 238 : درازاي صورت را بايد از بالاي پيشاني جايي كه موي سر بيرون مي آيد تا آخر چانه شُست و پهناي آن به مقداري كه بين انگشت وسط و شَست يعني انگشت مياني كه وسطي و انگشت بزرگ كه ابهام است قرار مي گيرد بايد شسته شود و اگر مختصري از اين مقدار را هم نشويد وضو باطل است و براي آن كه يقين كند اين مقدار كاملا شسته شده بايد كمي اطراف آن را هم بشويد و ميزان در رستنگاه مو و در انگشتان افراد مستوي الخلقه و عادي مي باشد پس كساني كه رستنگاه مو يا انگشتان آنها غيرعادي است در مقدار شستن افراد عادي را ميزان قرار دهند
مسأله 239 : اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگري در ابروها و گوشه هاي چشم و لب او هست كه نمي گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد پيش از وضو يا وقت شستنِ آنها وارسي كند كه اگر هست برطرف نمايد.
مسأله 240 : اگر پوست صورت از لاي مو پيدا باشد علاوه بر شستن ظاهر موها، بنا بر احوط بايد آب را به پوست هم برساند و اگر پيدا نباشد شستن ظاهر مو كافيست و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
مسأله 241 : اگر شك كند كه پوست صورت از لاي مو پيداست يا نه، بنا بر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.
مسأله 242 : شستن داخل بيني و مقداري از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمي شود واجب نيست، ولي براي آن كه يقين كند از جاهايي كه بايد شسته شود چيزي باقي نمانده، واجب است مقداري از آنها را هم بشويد و كسي كه نمي دانسته بايد اين مقدار را بشويد اگر نداند در وضوهايي كه گرفته اين مقدار را شسته يا نه نمازهايي كه خوانده صحيح است
مسأله 243 : بايد صورت و دست ها را از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا بشويد و به همان شستن اكتفا كند بلكه مطلقاً در بعضي موارد وضو باطل است و رعايت ترتيب عرفي كافي است
مسأله 244 : اگر دست را تر كند و به صورت و دست ها بكشد، بايد بنا بر احتياط تري دست به قدري باشد كه به واسطه كشيدن دست، كمي آب بر آنها جاري شود.
مسأله 245 : بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت ها بشويد به طوري كه دست ها كاملا شسته شود
مسأله 246 : براي آن كه يقين كند آرنج را كاملا شسته بايد مقداري بالاتر از آرنج را هم بشويد.
مسأله 247 : كسي كه پيش از شستن صورت دست هاي خود را تا مچ شسته در موقع شستن دست ها براي وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است
مسأله 248 : در وضو شستن صورت و دست ها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم مستحب و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مي باشد و مقصود از هر مرتبه، شستن تمام عضو است
مسأله 249 : بعد از شستن هر دو دست بايد جلو سر را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند اگر تري در دست نمانده باشد وظيفه اش در مسأله 257 بيان خواهد شد و احتياط واجب در مسح سر از بالا به پايين است و مسح كردن با دست راست بهتر است
مسأله 250 : جلوي سر يك قسمت از چهار قسمت سر كه مقابل پيشاني است جاي مسح مي باشد و هر جاي اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافي است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازاي يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناي سه انگشت بسته مسح نمايد و واجب است در صورت امكان مسح با كف دست باشد نه با پشت آن.
مسأله 251 : لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موي جلو سر هم صحيح است ولي كسي كه موي جلو سر او به اندازه اي بلند است كه اگر مثلاً شانه كند به صورتش مي ريزد، يا به جاهاي ديگر سر مي رسد، بايد بيخ موها را مسح كند يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد و اگر مقداري را كه به صورت مي ريزد يا به جاهاي ديگر سر مي رسد جلو سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد، يا بر موي جاهاي ديگر سر، كه جلو آن آمده مسح كند باطل است.
مسأله 252 : بعد از مسح سر بايد با تري آب وضو كه در دست مانده روي پاها را از سر يكي از انگشت ها تا برآمدگي روي پا مسح كند و احتياط مستحب اين است كه تا مَفصل پا مسح نمايد.
مسأله 253 : پهناي مسح پا به هر اندازه باشد كافي است، ولي بهتر آن است كه به اندازه پهناي سه انگشت بسته مسح نمايد و بهتر از آن مسح تمام روي پا است.
مسأله 254 : اگر در مسح پا همه دست را روي همه پا بگذارد و كمي بكشد صحيح است
مسأله 255 : در مسح سر و روي پا بايد دست را روي آنها بكشد پس اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد وضو باطل است ولي اگر موقعي كه دست را مي كشد سر يا پا مختصري حركت نمايد اشكال ندارد
مسأله 256 : جاي مسح بايد خشك باشد و اگر به قدري تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند مسح باطل است، ولي اگر تري آن به قدري كم باشد كه رطوبتي كه بعد از مسح در آن ديده مي شود بگويند فقط از تري كف دست است، اشكال ندارد.
مسأله 257 : اگر براي مسح، رطوبتي در كف دست نمانده باشد، نمي تواند دست را با آب خارج، تر كند. بلكه بايد از اعضاي ديگر وضو، رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد و بهتر است اول از تري موي ريش و ابرو كمك بگيرد و اگر در آنها تري نبود از دست ها رطوبت مي گيرد.
مسأله 258 : هرگاه به سبب گرمي هوا يا جهات ديگر هيچ رطوبتي در اعضا براي مسح باقي نمي ماند بنا بر احتياط واجب هم با آب خارج مسح كند و هم بعد از وضو تيمم كند
مسأله 259 : اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، احتياط واجب آن است كه سر را با همان رطوبت مسح كند و براي مسح پاها از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد و بنا بر احتياط واجب بايد اول از تري موي ريش و ابرو كمك بگيرد و اگر در آنها تري نبود از دست ها رطوبت بگيرد
مسأله 260 : مسح كردن از روي جوراب و كفش باطل است ولي اگر به سبب سرماي شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد مسح كردن بر آنها اشكال ندارد و اگر روي كفش نجس باشد بايد چيز پاكي بر آن بيندازد و بر آن چيز مسح كند و احتياطاً تيمم هم بنمايد
مسأله 261 : اگر روي پا نجس باشد و نتواند براي مسح، آن را آب بكشد، اگر جبيره ممكن نباشد بايد تيمم نمايد و اگر جبيره ممكن بود بايد هم وضوي جبيره اي بگيرد و هم تيمم كند بنا بر احوط
مسأله 262 : تكرار مسح موجب بطلان وضو نيست خصوصاً اگر براي رعايت احتياط باشد، مگر آن كه از روي تشريع يا وسوسه باشد.
وضوي ارتماسي
مسأله 263 : وضوي ارتماسي آن است كه انسان صورت و دست ها را به قصد وضو در آب داخل كند يا آنها را بعد از اين كه در آب فرو برد، به قصد وضو بيرون آورد و اگر موقعي كه دست ها را در آب فرو مي برد نيت وضو كند و تا وقتي كه آنها را از آب بيرون مي آورد و ريزش آب تمام مي شود به قصد وضو باشد، وضوي او صحيح است و نيز اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند و تا وقتي كه ريزش آب تمام مي شود به قصد وضو باشد وضوي او صحيح مي باشد.
مسأله 264 : در وضوي ارتماسي نيز بايد صورت و دست ها از بالا به پايين شسته شود، پس اگر وقتي كه صورت و دست ها را در آب فرو مي برد قصد وضو كند بايد صورت را از طرف پيشاني و دست ها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند بايد صورت را از طرف پيشاني و دست ها را از طرف آرنج بيرون آورد
مسأله 265 : اگر وضوي بعضي از اعضاء را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي انجام دهد اشكال ندارد
مسأله 266 : شخصي كه مي تواند بدون كمك ديگران وضوي ارتماسي بگيرد نبايد به كمك ديگران وضوي غير ارتماسي ترتيبي بگيرد
دعاهاي وضو
مسأله 267 : كسي كه وضو مي گيرد مستحب است موقعي كه نگاهش به آب مي افتد بگويد:
بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَلَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً و موقعي كه پيش از وضو دست خود را مي شويد بگويد:
اللّهُمَّ اجْعَلْني مِنَ التّوّابينَ وَ اجْعَلْني مِنَ الْمُتَطهِّرين؛ و در وقت مضمضه كردن يعني آب در دهان گردانيدن بگويد:
اللّهُمَّ لَقِّنّي حُجَّتي يَوْمَ اَلْقاكَ وَ أَطْلِقْ لِساني بِذِكْرِك و در وقت استنشاق يعني آب در بيني كردن بگويد:
اللّهُمّ لا تُحَرِّمْ عَلَيَّ ريحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْني مِمَّنْ يَشُمُّ ريحَها وَ رَوْحَها وَ طيبَها و موقع شستن صورت بگويد:
اللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهي يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهي يَوْمَ تَبْيَضُّ فيهِ الْوُجوه؛ و در وقت شستن دست راست بگويد:
اللّهُمّ أَعْطِني كِتابي بِيَميني وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنان بِيَساري وَ حاسِبني حِساباً يَسيراً و موقع شستن دست چپ بگويد:
اللّهُمَّ لا تُعطِني كِتابي بِشِمالي و لا من وَراء ظَهْري وَ لا تَجْعَلْها مَغلولةً إلي عُنُقي وَ اَعوذُ بكَ مِن مُقَطَّعاتِ النِّيران؛ و موقعي كه سر را مسح مي كند بگويد:
اللّهُمَّ غَشِّني بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِك وَ عَفْوِك و در وقت مسح پا بگويد:
اللّهُمّ ثَبِّتْني عَلَي الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيه الاَقدامُ و اجْعَلْ سَعيي فيما يُرضيكَ عَنّي يا ذاالجَلالِ وَ الإِكرام
«شرايط وضو»
آموزش تصویری مرتبط با این حکم