احکام شرعی
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي

رساله توضیح المسائل آيت الله شيخ عباس محفوظي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت «اقسام آب ها» اشاره آب كُر آب قليل آب جاري آب باران آب چاه «احكام آب ها» «احكام تخلّي» استبراء آداب تخلي نجاسات [نجاسات] اشاره بول و غائط مَني مُردار خون سگ و خوك كافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشياء «احكام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمين آفتاب انتقال اسلام تبعيّت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار غايب شدن مسلمان «پاك شدن اشياء نجس» «احكام ظرف ها» وضو وضوي ارتماسي دعاهاي وضو «شرايط وضو» اشاره شرط اول و دوم؛ آب وضو پاك و مطلق باشد. شرط سوم؛ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد. شرط چهارم؛ ظرف آب وضو مباح باشد غصبي نباشد ، ولي مانند شرط سوم ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنان كه در مسأله 271 گذشت شرط پنجم؛ ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد مگر اينكه به وسيله وضو گرفتن و شستن صورت و يا دست ها، اعضاي وضو خود به خود پاك شود شرط هفتم؛ وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است ولي اگر به قصد قربت وضو بگيرد و قصد ديگري مثل خنك شدن تابع قصد وضو باشد، اشكال ندارد شرط نهم؛ وضو را به ترتيبي كه گفته مي شود به جا آورد، اشاره شرط دهم؛ موالات يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد. شرط يازدهم؛ مباشرت يعني شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است؛ و منظور كمك در اصل شستن و مسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد. شرط دوازدهم؛ استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد. شرط سيزدهم؛ در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد و گرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود. «احكام وضو» مبطلات وضو وضوي جبيره اشاره غسل [غسل هاي واجب ] اشاره «احكام جنابت» آنچه كه بر جنب حرام است آنچه كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي «احكام غسل» «خون هاي سه گانه» 1 استحاضه اشاره [اقسام] استحاضه احكام استحاضه 2 حيض اشاره اقسام زن هاي حائض احكام حائض 3 نفاس اشاره «احكام اموات» غسل ميّت غسل مسّ ميت كفن ميّت حنوط نماز ميّت دستور نماز ميّت مستحبات نماز ميّت دفن ميّت مسائل متفرقه ميّت نبش قبر «غسل هاي مستحب» اشاره تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل ] اشاره 1 پيدا نكردن آب 2 مشقّت بيش از حد 3 ترس از ضرر 4 نياز به آب براي حفظ جان 5 نياز به آب براي تطهير 6 نداشتن آب مباح 7 نداشتن فرصت براي وضو يا غسل چيزهايي كه تيمّم بر آنها صحيح است دستور تيمّم احكام تيمّم احكام نماز اشاره «نمازهاي واجب» اشاره نمازهاي يوميّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام اوقات نماز ترتيب نمازها «نمازهاي مستحب» وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» [شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اول: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مكروهات لباس نمازگزار «مكان نمازگزار» اشاره «احكام مسجد» مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره [اركان نماز] نيّت قيام ايستادن تكبيرة الاحرام قرائت ركوع سجود چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است سجده واجب قرآن تشهّد و سلام سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] «قنوت» تعقيبات نماز «مبطلات نماز» اشاره اول: دوم: سوم: [توضيح] چهارم: پنجم: ششم: [توضيح] هفتم: [توضيح] هشتم: نهم: [توضيح] دهم: [توضيح] يازدهم: دوازدهم: [توضيح] مكروهات نماز «شكّيات نماز» اشاره شك هاي مُبطِل اشاره شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد شك هاي صحيح موارد شكستن نماز «نماز احتياط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو «نماز مسافر» اشاره شرط اول: اشاره شرط هفتم: شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرايط امام جماعت احكام جماعت مكروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آيات» دستور نماز آيات «نماز عيد فطر و قربان» اشاره «اجير گرفتن براي نماز» احكام روزه اشاره نيّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشاميدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقي ماندن بر جنابت حيض و نفاس تا اذان صبح اِماله كردن قِي كردن «كفّاره روزه» مواردي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست روزه حرام روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» اشاره احكام خُمس [خمس بر چه چيزهايي واجب مي شود] اشاره منفعت كسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهري كه با غواصي به دست مي آيد غنيمت زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد «مصرف خمس» احكام زكات اشاره «شرايط وجوب زكات» زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زكات» اشاره شرايط مستحقين زكات نيّت زكات مسائل متفرقه زكات «زكات فطره» مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج [شرايط وجوب حج] اشاره امر به معروف و نهي از منكر اشاره خريد و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل اشاره معاملات مكروه معاملات مكروه خريد و فروش ميوه معامله سَلَف شرايط معامله سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرايط فروشنده و خريدار» اشاره «شرايط جنس و عوض آن» صيغه خريد و فروش «موارد فسخ معامله» اشاره احكام شركت مضاربه اشاره احكام صلح اشاره احكام اجاره شرايط مال مورد اجاره اشاره شرايط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله اشاره احكام مزارعه اشاره احكام مساقات اشاره احكام محجور اشاره احكام وكالت اشاره احكام قرض اشاره احكام رهن اشاره احكام وَديعه امانت اشاره احكام عاريه اشاره احكام ازدواج اشاره احكام عقد صيغه عقد دائم صيغه عقد غيردائم شرايط عقد موارد فسخ عقد احكام عقد دائم متعه يا صيغه «ازدواج هاي حرام» احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ازدواج احكام شير دادن شرايط شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام اولاد حضانت و نفقه احكام طلاق اشاره طلاق دادن زن در حال حيض صيغه طلاق عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعي احكام رجوع كردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احكام مالي كه پيدا شده» ذبح و شكار [و صيد] دستور ذبح شرايط ذبح دستور كشتن شتر شكار با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ خوردنيها و آشاميدنيها آداب غذا خوردن احكام قسم نذر و عهد وقف اشاره وصيّت اشاره احكام ارث ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام ديه [اقسام قتل] [احكام] احكام بانك ها اعتبارات بانكي؛ صادرات كالا اشاره صادرات كالا [احكام] واردات كالا مسائل متفرقه

شرط ششم:

شرط ششم:
مسأله 703 : لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز هم پوشيدن آن براي مرد حرام است ولي چيزهايي مثل عرقچين و يا بند شلوار و جوراب و مانند آن كه به تنهايي عورت را نمي پوشاند اگر ابريشم خالص باشد بنا بر اظهر نماز با آنها صحيح است گرچه خلاف احتياط است
مسأله 704 : اگر آستر تمام لباس يا آستر مقداري از آن ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براي مرد خالي از اشكال نيست.
مسأله 705 : دستمال ابريشمي و مانند آن، اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمي كند.
مسأله 706 : پوشيدن لباس ابريشمي براي زن و خنثاي مشكل بنا بر اظهر در نماز و غير نماز اشكال ندارد ولي صحت نماز پسر غيرمكلّف با لباس ابريشمي در حال اختيار بنا بر شرعيت نماز او محل تأمل است
مسأله 707 : پوشيدن لباس غصبي و ابريشمي خالص و طلاباف و لباسي كه از مردار تهيه شده، در حال ناچاري مانعي ندارد؛ و نيز كسي كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگري غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاري او از بين نمي رود، مي تواند با اين لباسها نماز بخواند.
مسأله 708 : اگر غير از لباس غصبي و لباسي كه از مردار تهيه شده، لباس ديگري ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 709 : اگر غير از لباسي كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگري ندارد، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد، مي تواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز را به جا آورد.
مسأله 710 : اگر مرد غير از لباس ابريشمي خالص يا طلاباف، لباس ديگري نداشته باشد، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 711 : پوشيدن لباس مخصوص زنان براي مرد و همچنين پوشيدن لباس مخصوصِ مردان براي زن حرام است اگر چه حرام بودن تا موقعي كه داخل در لباس شهرت نباشد مورد تأمل است و نيز تزيين هر يك از مرد و زن به زينت ديگري حرام است و لباس شهرت عبارت از لباسيست كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوه بُرش و دوخت و مانند آن خلاف شأن و زيّ پوشنده لباس باشد
موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار
مسأله 712 : در چهار صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مي شود اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است:
1 به واسطه زخم يا جراحت يا دملي كه در بدن او است، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد
2 بدن يا لباس او به مقدار كمتر از دِرهم كه تقريباً به اندازه بند سر انگشت سبابه انگشت شهادت مي شود به خون آلوده باشد
3 ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند
4 لباس هاي كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد
احكام اين چهار صورت به تفصيل در مسائل بعد گفته مي شود
مسأله 713 : اگر در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا جراحت يا دمل باشد چنانچه طوريست كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براي بيشتر مردم سخت است تا وقتي كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است مي تواند با آن خون نماز بخواند و اگر طوريست كه براي مردم آب كشيدن آن سخت نيست ولي براي شخص او سخت و مشكل است صحت نماز با اين لباس يا بدن خالي از وجه نيست و همچنين است اگر چركي كه با خون بيرون آمده يا دوايي كه روي زخم گذاشته اند و نجس شده در بدن يا لباس او باشد
مسأله 714 : اگر خون بريدگي و زخمي كه به زودي خوب مي شود و شستن آن آسان است، در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
مسأله 715 : اگر جايي از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند. ولي مقداري از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده مي شود، نماز خواندن با آن مانعي ندارد.
مسأله 716 : اگر از بواسيري كه دانه هاي آن بيرون نباشد يا زخمي كه توي دهان و بيني و مانند اينها است خوني به بدن يا لباس برسد بنا بر اظهر نمي تواند با آن نماز بخواند مگر اينكه عرفاً مضطر و مجبور باشد با همين بدن يا لباس نماز بخواند يا براي شخص او آب كشيدن يا تعويض آنها مشكل و سخت باشد و اما خون بواسيري كه دانه هاي آن بيرون است و يا اينكه در داخل بوده ولي مثل بواسيري كه در بيرون است بدن يا لباسش رانجس مي كند بدون اشكال نماز خواندن با آن جايز است
مسأله 717 : كسي كه بدنش زخم است اگر در بدن يا لباس خود خوني كه بيشتر از دِرهم است ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر بنا بر اظهر جايز است با آن نماز بخواند
مسأله 718 : اگر سر سوزني خون سگ، خوك، كافر، مردار و حيوان حرام گوشت بنا بر احوط، در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است و بنا بر احتياط خون حيض نفاس استحاضه نيز چنين است ولي خون هاي ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاي بدن و لباس باشد در صورتي كه روي هم كمتر از دِرهم باشد نماز خواندن با آن اشكال ندارد
مسأله 719 : اگر چند زخم در بدن باشد چنانچه مي شود آنها را موقع آب كشيدن جداي از يكديگر تطهير كرد و براي آن شخص مشكل نباشد، هر كدام يك زخم حساب مي شود، اگر چه زخم ها نزديك به هم باشد و هر كدام كه خوب شد بايد بدن يا لباس را از خون آن آب كشيد.
مسأله 720 : بايد مجموع خوني كه در لباس است از مقدار يك درهم بيشتر نباشد، بنا بر اين خوني كه به پشت لباس رسيده يا به آستر لباس هم سرايت كرده جداگانه حساب مي شود و بايد مجموع جاهايي را كه خوني شده، در نظر گرفت كه اگر از يك درهم كمتر بود، مانعي ندارد و گرنه بايد آب كشيده يا تعويض شود.
مسأله 721 : اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتي به آن برسد كه اطراف را آلوده كند، در صورتي كه خون و رطوبتي كه به آن رسيده، به اندازه درهم نباشد، بنا بر اظهر نماز صحيح است.
مسأله 722 : اگر بدن يا لباس خوني نشود، ولي با رطوبت به خون برسد و نجس شود اگر مقداري كه نجس شده كمتر از درهم باشد، بنا بر اظهر مي شود با آن نماز خواند
مسأله 723 : اگر خوني كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگري به آن برسد مثلا يك قطره بول روي آن بريزد و به بدن يا لباس برسد، نماز خواندن با آن جايز نيست
مسأله 724 : اگر لباس هاي كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نمي شود با آنها عورت را پوشانيد نجس باشد چنانچه از مردار و حيوان نجس العين درست نشده باشد نماز با آن صحيح است و بنا بر احتياط بايد از ساير حيوانات حرام گوشت نيز درست نشده باشد و يا با رطوبت با آنها ملاقات نكرده باشد و اگر با انگشتر نجس نماز بخواند اشكال ندارد
مسأله 725 : چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوي نجس جايز است
همراه نمازگزار باشد و اگر لباسي كه ساتر عورت نيست همراه او باشد ولي آن را نپوشيده و نجس است نماز با آن اشكال ندارد و اگر ساتر عورت باشد احوط اجتناب است
مسأله 726 : اگر مي داند خوني كه در بدن يا لباس او است، كمتر از درهم است ولي احتمال مي دهد از خون هايي باشد كه نماز را باطل مي كند، جايز است كه با آن خون نماز بخواند و شستن لازم نيست.
مسأله 727 : اگر خوني كه در لباس يا بدن است كمتر از درهم باشد و نداند كه از خون هاييست كه نماز با آن باطل است و نماز بخواند و بعد معلوم شود كه از خون هايي بوده كه نماز با آن باطل است، اعاده نماز لازم نيست؛ و همچنين است اگر اعتقاد پيدا كند كه كمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود كه به مقدار درهم يا بيشتر بوده كه در اين صورت نيز اعاده لازم نيست.
مكروهات لباس نمازگزار
مسأله 728 : اگر نمازگزار چند چيز را به اميد اين كه ثواب نمازش زياد شود ترك كند خوب است قسمتي از آنها عبارتند از: پوشيدن لباس سياه غير از عمامه و كساء و لباس نازك كه ساتر عورت باشد و شلوار را روي پيراهن قراردادن و بدون حَنَك با عمامه نماز خواندن و بدون رداء امام شدن و پوشيدن لباس كسي كه از نجاست پرهيز نمي كند و لباسي كه نقش صورت دارد و دست كردن انگشتري كه نقش صورت دارد و نماز خواندن با نقاب و خلخال زيوري كه زنان در پا مي كنند و صدا مي كند براي زنان و با نقاب براي مردان
«مكان نمازگزار»
اشاره
مكان نمازگزار دو شرط دارد:
شرط اول:
مكان مباح باشد
شرط دوم:
مكان نمازگزار از نجاست مرطوبي كه به بدن و لباس نمازگزار سرايت كند خالي باشد
مسأله 729 : كسي كه در ملك غصبي نماز مي خواند اگر چه روي فرش و تخت و مانند اينها باشد نمازش باطل است، اگر قصد قربت در نماز نداشته باشد و همچنين است بنا بر احتياط اگر قصد قربت داشت ولي نماز خواندن در زير سقف و خيمه غصبي و در جائي كه فقط ديوار آن غصبيست بنا بر اظهر مانعي ندارد
مسأله 730 : نماز خواندن در ملكي كه منفعت آن مال ديگري است بدون اجازه او باطل است مثلا در خانه اجاره اي اگر صاحب خانه يا ديگري بدون اجازه كسي كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند نمازش باطل است مگر اين كه بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند مستأجر به نماز خواندن او راضيست بنا بر اظهر بلكه اگر نداند يا نشانه هايي نسبت به عدم رضايت مستاجر در كار نباشد تا موجب گمان به عدم رضايت مستاجر شود باز مي تواند بنا بر اظهر نماز بخواند و همچنين است اگر در ملكي كه ديگري در آن حقّي دارد نماز بخواند مثلا اگر ميّت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفي برسانند تا وقتي ثلث را جدا نكنند نمي شود در ملك او نماز خواند
مسأله 731 : نماز خواندن در خانه پدر مادر فرزند جدّ جدّه برادر خواهر عمو عمّه دايي و خاله بدون اذن آنها جايز نيست و حال آنها با ساير مردم مساوي است.
مسأله 732 : شخص معذور مثل محبوس در مكان غصبي و يا مضطرّ اگر اميد تمكن و برطرف شدن عذر را تا آخر وقت دارد بنا بر احوط بايد نماز را تأخير بيندازد و در صورتي كه تمكن بيرون رفتن از آن مكان را ندارد نماز در آن جا صحيح است.
مسأله 733 : اگر در جايي نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه غصبي بوده يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده، نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او بنا بر اظهر صحيح است اگر چه خودش غصب كرده باشد ولي اگر در بين نماز فهميد كه آن مكان غصبيست در صورت امكان بدون اين كه نماز را به هم بزند بايد بقيه نماز را در مكان مباح انجام دهد و در صورتي كه ممكن نباشد بايد نماز را قطع كند و در جايي مباح نماز را از سر بگيرد و اگر وقت تنگ است آنچه از نماز به جا آورده صحيح است و بقيّه نماز را در حين خروج از آن مكان بجا مي آورد
مسأله 734 : اگر بداند جايي غصبيست ولي نداند كه در جاي غصبي نماز باطل است و در ندانستن مسأله هم كوتاهي كرده و مقصر باشد و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است، اگر قصد قربت نداشت و اگر قصد قربت در نماز داشت باز بنا بر احتياط نمازش باطل است.
مسأله 735 : كسي كه در ملكي با ديگري شريك است اگر سهم او جدا نباشد بدون اجازه شريكش نمي تواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند
مسأله 736 : نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اينها كه براي واردين آماده است اشكال ندارد مگر اين كه انسان بداند يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش به نماز خواندن او راضي نيست و جاهاي ديگر كه ملك كسي مي باشد نيز در اين مسأله مانند اين مكان هاي عموميست كه در صورتي نماز صحيح نيست كه بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش راضي نيست
مسأله 737 : در زمين بسيار وسيعي كه از آبادي دور و چراگاه حيوانات است نماز خواندن و نشستن و خوابيدن اشكال ندارد مگر اين كه انسان بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش راضي نيست بنا بر اظهر و همچنين در زمين هاي زراعتي هم كه نزديك ده است و ديوار ندارد، اگر چه در ميان مالكين آنها صغير و ديوانه باشد، نماز و عبور و تصرفات جزئي اشكال ندارد ولي اگر يكي از صاحبانش ناراضي باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است
مسأله 738 : نماز خواندن جلوتر يا مساوي قبر پيامبر ( عليه السلام ) و امام (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) در صورتي كه بي ادبي نسبت به آنها نباشد بنا بر اظهر مكروه است ولي احتياط مستحب اين است كه به طور كلي از اين كار مخصوصاً از جلوتر ايستادن اجتناب شود.
مسأله 739 : اگر در نماز چيزي مانند ديوار بين او و قبر مطهر باشد كه مساوي يا جلوتر از قبر ايستادن بي احترامي نشود اشكال ندارد، ولي صندوق شريف و ضريح و پارچه اي كه روي آن افتاده براي فاصله شدن كافي نيست.
مسأله 740 : مكان نمازگزار اگر نجس است نبايد به طوري تر باشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد مگر اين كه طوري تر باشد كه اگر نجاست به بدن يا لباس سرايت كرد نماز را باطل نكند چنان كه خواهد آمد؛ ولي جايي كه پيشاني را بر آن مي گذارد اگر نجس باشد در صورتي كه خشك هم باشد نماز باطل است.
مسأله 741 : نماز خواندن زن جلوتر از مرد يا مساوي و همدوش با مرد مكروه است بنا بر اظهر مگر اين كه بين آن دو چيزي مانند پرده و مانند آن حائل بشود و يا اين كه بين آن دو به مقدار حد اقل يك وجب و حد اكثر ده ذراع كه حدود پنج متر مي شود فاصله باشد كه در اين صورت كراهت كم و يا برداشته مي شود.
«احكام مسجد»
مسأله 742 : بنا بر اظهر در قرار دادن مكاني به عنوان مسجد، صيغه وقف لازم نيست بلكه هر عملي كه دلالت بر آن كند كافي است اگر چه به كار بردن لفظ در ايجاب آن و تلفّظ به وقفيت به عنوان مسجديت احوط است و همچنين در قبول متولي يا حاكم شرع؛ و اظهر اعتبار قصد قربت است در وقف مسجد و كافيست كه با نيت و اراده بگويد:
«جَعَلْتُهُ مَسجِداً لِلّه» و مسجديّت را اعلام كند به معنايي كه در عرف مسلمين معمول است در مقابل مسجد به معناي لغوي ؛ و در قبضش كافيست يك نفر كه نمازش محكوم به صحت باشد با اذن واقف در آن جا نماز بخواند؛ و اقرب ترتيب آثار مسجديّت است بر مساجد مخالفين، در صورتي كه محكوم به كفر نباشند؛ و كليساها و كنيسه ها در جهت حصول تقرب مانند مساجد مخالفين است ولي در ساير جهات محل تأمل است
مسأله 743 : نجس كردن زمين، سقف، بام، ظاهر و باطن مسجد حرام است و هر كس بفهمد كه نجس شده است بايد فوراً نجاست آن را برطرف كند؛ و احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمايند مگر آن كه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد و بنا بر احوط كافر نبايد وارد مساجد مسلمين شود.
مسأله 744 : گذاشتن لباس نجس و ساير چيزهاي نجس و متنجّس در مسجد، در صورتي كه نجاست آن به مسجد سرايت نكند و موجب بي احترامي به آن نباشد، مانعي ندارد.
مسأله 745 : بنا بر احتياط واجب مسجد را به طلا نبايد زينت نمايند و همچنين نبايد صورت چيزي را نقاشي كنند و بكشند، مخصوصاً چيزهايي كه مثل انسان و حيوان روح دارد، كه در غير مسجد هم اشكال دارد و احتمال دارد نماز خواندن در اين مساجد هم مكروه باشد ولي نوشتن قرآن و احاديث صحيحه در مسجد مانعي ندارد.
مسأله 746 : اگر مسجد خراب هم شود نمي توانند آن را بفروشند، يا داخل ملك و جاده نمايند.
مسأله 747 : فروختن در و پنجره و چيزهاي ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند و چنانچه در آن مسجد قابل مصرف نيست و همان مسجد به پول آن نياز دارد، بفروشند و صرف نياز آن مسجد كنند و اگر آن مسجد به خود آن و به پول آن نياز ندارد در مساجد ديگر آن را مصرف كنند و اگر آنجا هم نياز نباشد بفروشند و پول آن را صرف مسجد كنند و غلّه و نذوراتي كه براي مسجد معيني قرار داده شده، در صورت بي نياز بودن آن مسجد و يا معذور بودن مصرف در آن مسجد مي توان آنها را در ساير مساجد مصرف كرد؛ و همچنين است حكم غلات و نذورات موقوفه مشاهد مشرفه؛ و با تعذر مصرف در موارد معين شده و يا مماثِل آن، مي توان آن غلات و نذورات را در مطلق خيرات و مبرّات مصرف نمود.
مسأله 748 : ساختن مسجد و تعمير مسجدي كه نزديك به خرابي مي باشد مستحب است و اگر مسجد طوري خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد، مي توانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند بلكه مي توانند مسجدي را كه خراب نشده، براي احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند.
مسأله 749 : چند چيز در مسجد مستحب است از جمله: تميز كردن مسجد روشن كردن چراغ آن و قرار دادن محل تطهير از بول و غايط در خارج مسجد و نيز مستحب است كسي كه مي خواهد مسجد برود ته كفش خود را وارسي كند كه نجاستي در آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد اول پاي راست و موقع بيرون آمدن اول پاي چپ را بگذارد.
مسأله 750 : مستحب است مسجد داراي سقف نباشد، بلكه سايبان قرار دادن بر آن به غير بوريا مكروه است مگر به سبب ضرورت و يا مرجّحات ديگري كه با وجود آنها، بنا بر اقرب اين كراهت از بين مي رود
مسأله 751 : خوابيدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت كردن راجع به كارهاي دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعري كه نصيحت و مانند آن نباشد در مسجد مكروه است؛ و نيز مكروه است آب دهان و بيني و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و گمشده اي را طلب كند و صداي خود را بلند كند و در هر صورت بايد از كارهايي كه با احترام مسجد منافات دارد يا مزاحم نمازگزاران است اجتناب كند؛ ولي بلند كردن صدا براي اذان مانعي ندارد.
مسأله 752 : مستحب است كه در مسجد از خريد و فروش و ساير معاملات عقود و ايقاعات غيرعبادي خودداري شود و امّا مانند نذر و وقف و نكاح چون حيثيت عبادي دارند اشكالي ندارد
و مستحب است از ورود ديوانگان و اطفال غيرمميز كه مراعات آداب مساجد را نمي نمايند به مساجد، خودداري شود؛ و مكروه است كسي كه بوي بدي از او استشمام مي شود مثل بوي سير و پياز، داخل مسجد شود و بعيد نيست نمازي را كه با اين حال خوانده اعاده اش مستحب باشد.
مسأله 753 : تعرض به معابد يهوديان و مسيحيان كه در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آنهاست جايز نيست و آن اماكن مثل مساجد محترم است و جايز نيست خراب كردن آنها مگر با شرايطي كه در مساجد هم
جاري است.
مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 754 : نماز در مسجد از نماز در غير مسجد افضل است؛ و بهتر از همه مسجد الحرام است و بعد مسجد النبي و بعد مسجد كوفه و بعد مسجد سهله و مسجد خيف و مسجد غدير و مسجد بيت المقدس و مسجد براثا و مسجد قبا و مسجد جامع هر شهر و بعد مسجد قبيله و بعد مسجد بازار و از جمله مواضع مستحب و بافضيلت مشاهد مشرفه انبياء و اوصياء آنان و ائمه ( عليهم السلام ) است
«اذان و اقامه»
مسأله 755 : براي مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاي يوميه اذان و اقامه بگويند، اما احتياط مستحب اين است كه اقامه ترك نشود مخصوصاً در نماز صبح و مغرب و براي كسي كه به جماعت نماز نمي خواند؛ ولي پيش از نماز عيد فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگويند:
«اَلصّلاة» ؛ و همچنين براي اين كه به ديگران اعلام شود كه وقت نماز داخل شده است، استحباب اذان بعيد نيست؛ و گفتن اذان و اقامه در غير اين موارد به قصد ورود در شرع حرام است.
مسأله 756 : مستحب است در گوش راست بچه اي كه به دنيا آمده اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله 757 : اذان هيجده جمله است:
«اللهُ اَكْبَر» چهار مرتبه؛ «اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ الله»، «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، «حَيَّ عَلَي الصَّلاة»، «حَيَّ عَلَي الفَلاح»، «حَيَّ عَلي خَيرِ الْعَمَل»، «اللهُ اَكْبَر»، «لااِلهَ اِلاَّ الله» هر يك دو مرتبه.
و اقامه هفده جمله است يعني دو مرتبه «الله اكبر» از اول اذان و يك مرتبه «لااِلهَ الاَّ الله» از آخر آن كم مي شود و بعد از گفتن «حَيَّ عَلي خَيرِ الْعَمَل» بايد دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» اضافه نمود
مسأله 758 : بعيد نيست مستحب بودن اقرار به ولايت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در اذان مستحبي، در صورتي كه به نيّت مطلوب بودن گفته شود به عبارات مختلفي كه در «نهايه» و «فقيه» و «احتجاج» نقل شده است كه «اَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» و يا «عَلِيٌّ اَميرُ المُؤمِنين» و يا به عبارت «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» باشد و اما اقرار به ولايت اگر چه در غير اذان باشد خوب است پس احتياج به دليل مخصوص ندارد؛ و كاملترين عبارتي كه در اينجا گفته مي شود آن است كه اقرار به خليفه بودن يا وصي بودن حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) در آن باشد.
مسأله 759 : در پنج نماز، اذان ساقط مي شود:
اول:
نماز عصر روز جمعه در صورتي كه با نماز جمعه با هم خوانده شود
دوم:
نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذي حجه است در صورتي كه با نماز ظهر جمع شود
سوم:
نماز عشاء شب عيد قربان، براي كسي كه در مشعر الحرام باشد در صورتي كه با نماز مغرب جمع شود و بنا بر احتياط در اين سه صورت كه گفته شد بايد اصلا اذان نگويند نه اين كه مستحب نباشد و گفتن آن بي اشكال باشد؛ ولي در جايي كه نماز عصر را با نماز ظهر با هم مي خوانند خوب است براي نماز عصر اذان گفته نشود.
چهارم:
نماز عصر و عشاء زن مستحاضه.
پنجم:
نماز عصر و عشاء كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند و در اين پنج نماز در صورتي اذان ساقط مي شود كه با نماز قبلي فاصله نداشته باشد، يا
فاصله كمي بين آنها باشد و اگر فاصله پيدا كرد يا نافله بين آنها خوانده شد، بنا بر اظهر اذان گفتن به استحباب خود باقي است
مسأله 760 : اگر براي نماز جماعتي اذان و اقامه گفته باشند؛ كسي كه با آن جماعت نماز مي خواند، مي تواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد
مسأله 761 : اگر براي خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببيند جماعت تمام شده، تا وقتي كه صف ها به هم نخورده و جمعيت متفرق نشده بنا بر اظهر لازم نيست براي نماز خود اذان و اقامه بگويد، در صورتي كه براي جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد
مسأله 762 : در جايي كه عده اي مشغول نماز جماعتند، يا نماز آنان تازه تمام شده و صف ها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فُرادي به تنهايي يا با جماعت ديگري كه بر پا شده نماز بخواند، با سه شرط اذان و اقامه از او ساقط مي شود بنا بر اظهر؛ اول آن كه براي آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.
دوم آن كه نماز جماعت باطل نباشد.
سوم آن كه نماز او و نماز جماعت در يك مكان باشد و بنا بر احتياط بايد طوري باشد كه ملحق به صف بشود پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.
مسأله 763 : كسي كه اذان و اقامه ديگري را مي شنود مستحب است هر قسمتي را كه مي شنود بگويد ولي از «حَيَّ عَلَي الصَلاة» تا «حَيَّ عَلي خَيرِ العَمل» را به جاي هر كدام «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم» مي گويد
مسأله 764 : كسي كه اذان و اقامه ديگري را شنيده چه با او گفته باشد يا نه مي تواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد
مسأله 765 : اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويند صحيح نيست
مسأله 766 : اگر كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد مثلا «حَيَّ عَلَي الْفَلاح» را پيش از «حَيَّ عَلَي الصَّلاة» بگويد، بايداز جايي كه ترتيب به هم خورده، دوباره بگويد.
مسأله 767 : بنا بر احتياط بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بين آنها به قدري فاصله دهد كه اذاني را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگويد و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدري فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براي آن نماز، اذان و اقامه بگويد.
مسأله 768 : اذان و اقامه بايد بنا بر احتياط به عربي صحيح گفته شود بلكه لزوم آن خالي از وجه نيست؛ پس اگر به عربي غلط بگويد، اگر چه معني را تغيير ندهد؛ يا به جاي حرفي حرف ديگر بگويد يا مثلا ترجمه آنها را به فارسي بگويد صحيح نيست.
مسأله 769 : اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً يا از روي فراموشي پيش از وقت بگويد باطل است؛ مگر براي اين كه مردم مهيا براي نماز شوند و يا كارهاي خود را رها كنند، كه بعيد نيست يك اذان قبلا گفته شود اگر مردم را به اشتباه نيندازد و بعد اذان ديگري براي نماز گفته شود.
مسأله 770 : اگر كسي اذان و اقامه را فراموش كرد و بعد از ركوع يادش آمد براي درك آنها نمي تواند نماز را قطع كند؛ ولي اگر قبل از ركوع يادش آمد، مستحب است به قصد تحصيل ثواب اذان و اقامه نماز را قطع كند و بعد از اذان و اقامه نماز را از سر بگيرد؛ و اگر فقط اذان را به تنهايي فراموش كرده، بنا بر اظهر قطع نماز جايز نيست و اگر فقط اقامه را فراموش كرده جواز قطع نماز خالي از وجه نيست اگر چه خلاف احتياط است
مسأله 771 : اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه، بايد اذان را بگويد، ولي اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه، گفتن اذان
لازم نيست.
مسأله 772 : اگر در بين اذان يا اقامه، پيش از آن كه قسمتي را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتي را كه در گفتن آن شك كرده بگويد، ولي اگر در حال گفتن قسمتي از اذان يا اقامه شك كند جمله قبلي را گفته يا نه، بعيد نيست گفتن آن لازم نباشد.
مسأله 773 : مستحب است انسان در موقع گفتن اذان، رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل باشد. ولي در اقامه بنا بر احوط با وضو يا غسل بودن شرط است؛ و در اذاني كه براي اعلام داخل شدن وقت است مستحب است جاي بلندي بايستد و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نمايد و بكشد و بين جمله هاي اذان كمي فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.
مسأله 774 : مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگويد و بين جمله هاي آن كمتر از اذان فاصله دهد ولي جمله ها را به هم نچسباند و به خلاف اذان كه با تأنّي گفته مي شود اقامه را سريعتر بگويد
مسأله 775 : مستحب است بين اذان و اقامه در غير نماز مغرب دو ركعت نماز بخواند و در صورت نخواندن نافله قدري بنشيند يا سجده نمايد يا قدمي بردارد و در مغرب كافيست قدري ساكت شود يا قدمي بردارد و حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح، اگر ذكر نباشد مكروه است.
مسأله 776 : مستحب است كسي را كه براي گفتن اذان معين مي كنند عادل و بينا و وقت شناس باشد يا اين كه راهنما داشته باشد؛ و صدايش بلند باشد و اذان را در جاي بلند بگويد.
مسأله 777 : مؤذّن در مقابل اذان گفتن بنا بر احتياط واجب نبايد مزد بگيرد و امّا چيزي كه عنوان مزد ندارد جايز است، مثل ارتزاق از بيت المال و يا موقوفه اي كه از درآمد آن براي مؤذّن سهمي در نظر گرفته شده است.
«واجبات نماز»
اشاره
واجبات نماز يازده چيز است:
اول:
نيّت.
دوم:
قيام.
سوم:
تكبيرة الاحرام يعني گفتن «الله اكبر» در اول نماز
چهارم:
ركوع
پنجم:
سجود
ششم:
قرائت
هفتم:
ذكر
هشتم:
تشهد.
نهم:
سلام
دهم:
ترتيب يازدهم:
موالات يعني پي در پي بودن اجزاء نماز
[اركان نماز]
مسأله 778 : بعضي از واجبات نماز ركن است، يعني اگر انسان آنها را بجا نياورد، يا در نماز اضافه كند، عمداً باشد يا اشتباهاً، نماز باطل مي شود و بعضي ديگر ركن نيست، يعني اگر عمداً كم يا زياد شود، نماز باطل مي شود و چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد، نماز باطل نمي شود.
و اركان نماز پنج چيز است:
اول:
نيت.
دوم:
تكبيرة الاحرام.
سوم:
قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع، يعني ايستادن پيش از ركوع.
چهارم:
ركوع.
پنجم:
دو سجده.
نيّت
مسأله 779 : انسان بايد نماز را به نيت قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند يا مثلا به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مي خوانم قربةً الي الله بلكه همين قدر كه انگيزه انسان از اين كار نماز خواندن براي خدا باشد در تحقق نيت كافي است. ولي بهتر و افضل اين است كه نيت نماز را از قلب خود بگذراند مگر اين كه نزديك به حد وسوسه برسد
مسأله 780 : اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مي خوانم و معين نكند ظهر است يا عصر و تصميم هيچ كدام از اين دو را نداشته باشد نماز او باطل است و نيز كسي كه مثلا قضاي نماز ظهر بر او واجب است اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضا يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازي را كه مي خواند، در نيت معين كند بنا بر احوط
مسأله 781 : انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقي باشد، پس اگر در بين نماز به طوري غافل شود كه اگر بپرسند چه مي كني نداند چه بگويد نمازش باطل است
مسأله 782 : انسان بايد فقط براي انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس كسي كه ريا كند، يعني براي نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش بنا بر احوط باطل است، خواه فقط براي مردم باشد، يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسأله 783 : اگر قسمتي از نماز را هم براي غير خدا به جا آورد، نماز باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد و سوره و چه مستحب باشد مانند قنوت و چه از افعال نماز باشد يا از قبيل دعا و ذكر باشد، مگر اين كه از چيزهايي باشد كه شرط صحيح بودن نماز است ولي قصد قربت در انجام آن لازم نيست، مثل پوشاندن عورت.
مسأله 784 : اگر كسي مثلا خواست نماز ظهر بخواند ولي موقع شروع در نماز اشتباهاً به جاي لفظ ظهر لفظ عصر به زبان او آمد يا اين كه در قلبش به جاي ظهر مثلا عصر اشتباهاً خطور كرد ولي انگيزه او از اين عمل نماز ظهر بود، مانعي ندارد و نماز او صحيح است.
مسأله 785 : عدول نيت از نافله به فريضه و بالعكس جايز نيست و در صورت عدول در مورد اول، نماز نه نافله حساب مي شود و نه فريضه ولي در مورد دوّم بعضي از موارد استثناء شده است، چنانچه در مسائل نماز جماعت خواهد آمد.
قيام ايستادن
مسأله 786 : قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام بنا بر ظاهر و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مي گويند ركن است ولي قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست و اگر كسي آن را از روي فراموشي ترك كند، نمازش صحيح است
مسأله 787 : اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد اول بايستد و سپس به ركوع رود و اگر بدون اين كه بايستد، به حال خميدگي به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده نماز او باطل است
مسأله 788 : موقعي كه ايستاده، بايد بدن را عمداً حركت ندهد و به طرفي خم نشود و به جايي تكيه نكند ولي اگر از روي ناچاري باشد، يا در خم شدن براي ركوع پاها را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 789 : اگر موقعي كه ايستاده، از روي فراموشي بدن را حركت دهد، يا به طرفي خم شود، يا به جايي تكيه كند، اشكال ندارد ولي در قيامِ موقعِ گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع اگر از روي فراموشي هم باشد، بنا بر احتياط واجب، بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 790 : احتياط واجب آن است كه در موقع ايستادن، هر دو پا روي زمين باشد، ولي لازم نيست سنگيني بدن روي هر دو پا باشد و اگر روي يك پا هم باشد اشكال ندارد و اگر ايستادن صدق كرد و از روي فراموشي روي يك پا قرار گرفت نمازش باطل نيست، گرچه محل احتياط است.
مسأله 791 : كسي كه مي تواند درست بايستد لازم است پاها را طوري گشاد نگذارد كه به حال ايستادن معمولي نباشد ولي اگر بگويند ايستاده است و يا از روي فراموشي پاها را بيش از متعارف باز كرد نمازش باطل نمي شود گرچه محل احتياط است
مسأله 792 : حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد و ساير حالات اشكال ندارد
مسأله 793 : اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم، به همه اقسامش عاجز شود، بايد بخوابد، ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
مسأله 794 : انسان تا مي تواند ايستاده نماز بخواند، نبايد بنشيند مثلا كسي كه در موقع ايستادن بدنش حركت مي كند، يا مجبور است به چيزي تكيه دهد، يا بدنش را كج كند، يا خم شود، يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد، بايد به هر طوري كه مي تواند ايستاده نماز بخواند، ولي اگر به هيچ صورتي نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 795 : اگر كسي نمي تواند هم بايستد و هم ركوع و سجود را انجام دهد، بلكه يا بايد بايستد و براي ركوع و سجود اشاره كند و يا بنشيند و ركوع و سجود را بدون اشاره انجام دهد، بنا بر اظهر بايد صورت اول را اختيار كند.
مسأله 796 : انسان تا مي تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد هر طور كه مي تواند بنشيند و اگر به هيچ صورتي نمي تواند بنشيند بايد به پهلوي راست بخوابد و اگر نمي تواند بنا بر احوط به پهلوي چپ بخوابد و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طوري كه كف پاهاي او رو به قبله باشد و اگر آن هم ممكن نيست به هر صورتي كه ممكن است نماز بخواند ولي تا حدّ امكان طوري باشد كه نزديكتر به نماز كسي كه به طور عادي ايستاده نماز مي خواند باشد و گرنه بايد نزديكتر به نماز كسي كه ايستاده نمي خواند، با رعايت مراتبي كه گفته شد باشد.
مسأله 797 : كسي كه نشسته نماز مي خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده به جا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را هم نشسته به جا آورد.
مسأله 798 : كسي كه نشسته نماز مي خواند اگر در بين نماز بتواند بايستد، بايد مقداري را كه مي تواند، ايستاده بخواند ولي تا بدنش آرام نگرفته، بايد چيزي نخواند.
مسأله 799 : كسي كه خوابيده نماز مي خواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقداري را كه مي تواند، نشسته بخواند؛ و نيز اگر مي تواند بايستد، بايد مقداري را كه مي تواند، ايستاده بخواند. ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
مسأله 800 : كسي كه مي تواند بايستد اگر بترسد كه به سبب ايستادن مريض شود يا ضرري به او برسد، مي تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، مي تواند خوابيده نماز بخواند.
تكبيرة الاحرام
مسأله 801 : گفتن «اَللهُ اَكبَر» در اول هر نماز، واجب و ركن است و بايد بنا بر احوط حروف «الله» و حروف «اكبر» و دو كلمه «اللهُ اكبر» را پشت سر هم بگويد و نيز بايد كسي كه مي تواند، اين دو كلمه را به عربي صحيح بگويد و اگر به عربي غلط بگويد، يا مثلا ترجمه آن را به فارسي بگويد صحيح نيست
مسأله 802 : موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالي كه بدنش حركت دارد، تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است و همچنين بنا بر احتياط اگر سهواً يا از روي فراموشي باشد نيز باطل است.
مسأله 803 : كسي كه لال است يا زبان او مرضي دارد كه نمي تواند «اَللهُ اَكبَر» را درست بگويد، بايد به هر طوري كه مي تواند بگويد و اگر هيچ نمي تواند بگويد براي تكبير بنا بر احوط با انگشت اشاره كند و اگر مي تواند، زبانش را هم حركت دهد.
مسأله 804 : مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاي بين نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها يا مقابل صورت يا گونه ها يا مقابل پايين گردن، بالا ببرد و نبايد دست ها را از مقابل گوش ها و سر بالاتر ببرد؛
و مستحب است در نماز جماعت امام تكبير را بلند و مأموم آهسته بگويد
قرائت
مسأله 805 : در ركعت اول و دوم نمازهاي واجب يوميه، انسان بايد اول سوره حمد و بعد از آن بنا بر احتياط در صورتي كه مي داند يا مي تواند ياد بگيرد، يك سوره تمام بخواند و بنا بر اظهر اگر سوره ضُحي را مي خواند بايد سوره «الم نشرح» را هم به دنبال آن بخواند و اگر سوره فيل را خواند سوره قريش را هم بخواند.
مسأله 806 : اگر وقت نماز تنگ باشد، يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلا بترسد كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده، يا چيز ديگري به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند؛ و اگر در كاري عجله داشته باشد به طوري كه اگر سوره را بخواند ضرري به او مي رسد، مي تواند سوره را نخواند.
مسأله 807 : اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند و قصد او اين باشد كه سوره جزء نماز باشد نمازش باطل است، ولي اگر قصد او قرآن خواندن باشد مانعي ندارد و بعد از حمد يك سوره بنا بر احتياطي كه قبلا ذكر شد مي خواند و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
مسأله 808 : اگر حمد و سوره يا يكي از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح است ولي بايد دو سجده سهو به خاطر فراموش كردن قرائت به جا آورد.
مسأله 809 : اگر پيش از آن كه براي ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بنا بر احتياطي كه گذشت بخواند ولي اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و بعد از نماز دو سجده سهو به خاطر زياد شدن سوره به جا آورد و نيز اگر خم شود و پيش از آن كه به ركوع برسد بفهمد حمد و سوره، يا سوره تنها، يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
مسأله 810 : اگر در نماز يكي از چهار سوره اي را كه آيه سجده دارد، عمداً بخواند نمازش بنا بر احتياط باطل است. ولي در نماز مستحبي خواندن يكي از آنها جايز است و در بين نماز سجده مي كند.
مسأله 811 : اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره اي شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و بنا بر احتياط سوره ديگر بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد بنا بر احتياط سوره ديگري بخواند و بعد از نماز، سجده آن آيه اي كه سجده واجب داشته است به جا آورد.
مسأله 812 : اگر در نماز آيه سجده را بشنود، بنا بر احوط بعد از نماز سجده آن را بجا مي آورد و نمازش صحيح است.
مسأله 813 : در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين بخواند بلكه احتياط مستحب در اين است كه بدون عذر اينها را ترك نكند؛ و اگر مشغول يكي از اينها شود، بنا بر احتياط واجب نمي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 814 : اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو الله احد» يا سوره «قل يا أيُّها الكافرون» شود، نمي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند ولي در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر به نصف نرسيده، مي تواند آن را رها كند و سوره جمعه و منافقين را بخواند.
مسأله 815 : اگر در نماز، غير سوره «قل هو الله احد» و «قل يا ايها الكافرون» سوره ديگري بخواند، تا به نصف نرسيده مي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 816 : اگر مقداري از سوره را فراموش كند يا از روي ناچاري، مثلا به واسطه تنگي وقت يا جهت ديگر، نشود به هيچ وجه آن را تمام نمايد، مي تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند، اگر چه از نصف گذشته باشد؛ و احتياط در اين است كه به سوره «قل هو الله احد» يا «قل يا ايها الكافرون» عدول نمايد و در ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقين، اگر مانعي در كار نباشد
مسأله 817 : بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، مگر در ظهر جمعه كه مستحب است دو ركعت اوّل را بلند بخوانند.
مسأله 818 : زن مي تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند، ولي اگر نامحرم صدايش را بشنود بايد آهسته بخواند، در صورتي كه شنيدن صداي او حرام باشد، مثلا ترس فتنه و لذت بردن در بين باشد بنا بر اظهر.
مسأله 819 : اگر در جايي كه بايد نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند، يا در جايي كه بايد آهسته بخواند عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است؛ ولي اگر از روي فراموشي باشد يا مسأله را نداند و احتمال خلاف هم ندهد و ترديد در صحّت عملش نداشته باشد، به طوري كه قصد قربت از او حاصل بشود نمازش صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده، بنا بر اظهر لازم نيست مقداري را كه خوانده دوباره بخواند.
مسأله 820 : اگر كسي در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند، مثل آن كه آنها را با فرياد بخواند، نمازش بنا بر احتياط باطل است.
مسأله 821 : انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسي كه به هيچ وجه نمي تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه مي تواند بخواند و احتياط مستحب در آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.
مسأله 822 : كسي كه حمد و سوره و چيزهاي ديگر نماز را به خوبي نمي داند و مي تواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد ياد بگيرد و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد:
1 اگر در ياد گرفتن كوتاهي كرده، در صورتي كه عُسر و حرج نباشد بنا بر اظهر بايد نمازش را به جماعت بخواند، يا كسي بخواند و او هم همراه او بخواند يا اگر ممكن است از روي نوشته اي بخواند.
2 اگر كوتاهي نكرده بنا بر احتياط مستحب اين كارها را انجام دهد.
اگر كسي از قرآن هيچ نمي داند به مقداري كه واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبيح و تهليل و تكبير مي گويد.
مسأله 823 : اگر يكي از كلمات حمد يا سوره را نداند، يا عمداً آن را نگويد يا به جاي حرفي حرف ديگر بگويد مثلا به جاي «ض»، «ظ» بگويد به طوري كه در زبان عربي بگويند آن حرف را تلفظ نكرده و موافق هيچ يك از قرائت هاي هفتگانه نباشد؛ يا جايي كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود، زير و زبر بدهد، يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است بنا بر احتياط.
مسأله 824 : اگر زير و زبر كلمه اي را نداند بايد ياد بگيرد ولي اگر كلمه اي را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند ياد گرفتن زير و زبر آن لازم نيست ولي اگر نداند مثلا كلمه اي با «س» است يا با «ص» بايد ياد بگيرد و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، مثل آن كه در «اهدنا الصراط المستقيم»، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند، نمازش باطل است، مگر آن كه هر دو جور قرائت شده باشد و به اميد رسيدن به واقع بخواند.
مسأله 825 : رعايت مدّي كه در يك كلمه واقع شده واجب است؛ يعني اگر در كلمه اي «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه پيش ضمّه داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه ء باشد، مثل كلمه سوء، بايد آن واو را مدّ بدهد يعني آن را بكشد؛ و همچنين اگر در كلمه اي «الف» باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر فتحه داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد، مثل جاء بايد الف آن را بكشد و نيز اگر در كلمه اي «ي» باشد و حرف پيش از «ي» در آن كلمه زير كسره داشته باشد و حرف بعد از «ي» در آن كلمه همزه باشد مثل جيء بايد «ي» را با مد بخواند و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ي» به جاي همزه ء حرفي باشد كه ساكن است يعني زير و زبر
و پيش ندارد، باز هم بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلا در «وَ لاَالضَّآلّينَ» كه بعد از الف حرف لام ساكن است بايد الف آن را با مدّ بخواند
مسأله 826 : وصل به سكون در نماز بنا بر اظهر جائز است و وقف غير عمدي بر حركت، وضعاً صحيح است و اعاده ندارد و احوط آن است كه بدون عذر وقف به حركت ننمايد و معناي وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اي را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد، مثلا بگويد:
«الرحمنِ الرحيمِ» و ميم الرحيم را زير بدهد و بعد قدري فاصله دهد و بگويد:
«مالك يوم الدين» و معناي وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه اي را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند مثل آن كه بگويد:
«الرحمنِ الرحيمْ» و ميم الرحيم را زير ندهد و فوراً «مالك يوم الدين» را بگويد.
مسأله 827 : در ركعت سوم و چهارم نماز مي تواند فقط يك حمد بخواند، يا سه مرتبه تسبيحات اربعه بگويد يعني سه مرتبه بگويد:
«سُبحانَ اللهِ وَ الْحَمدُ للهِ وَ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكبَر» ؛ و اگر يك مرتبه هم تسبيحات اربعه را بگويد بنا بر اقوي كافيست ولي سه مرتبه فضيلت بيشتر دارد و موافق احتياط است؛ و مي تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد و بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات بخواند
مسأله 828 : در تنگي وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
مسأله 829 : بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند.
مسأله 830 : اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد «بسم الله» آن را هم آهسته بگويد
مسأله 831 : كسي كه نمي تواند تسبيحات را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند.
مسأله 832 : اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اين كه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
مسأله 833 : اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اين كه در دو ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت اول نماز با گمان به اين كه در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
مسأله 834 : اگر در ركعت سوم يا چهارم مي خواست حمد بخواند ولي تسبيحات به زبانش آمد، يا مي خواست تسبيحات بخواند ولي حمد به زبانش آمد بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند. ولي اگر عادتش خواندن چيزي بوده كه به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته مي تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
مسأله 835 : كسي كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم تسبيحات بخواند اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 836 : مستحب است در ركعت اول پيش از خواندن حمد، آهسته بگويد:
«أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، «بسم الله الرحمن الرحيم» را بلند بگويد و نيز مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند يعني آن را به آيه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معناي آيه توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت مي خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادي مي خواند، بعد از آن كه حمد خودش تمام شد، بگويد:
«الحمد لله ربّ العالمين» و بعد از خواندن سوره «قل هو الله أحد» يك يا دو مرتبه «كَذلِكَ اللهُ رَبّي» يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللهُ رَبُّنا» بگويد و بعد از خواندن سوره كمي صبر كند بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند
ركوع
مسأله 837 : در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازه اي خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد و اين عمل را ركوع مي گويند
مسأله 838 : اگر به اندازه ركوع خم شود ولي دست ها را به زانو نگذارد اشكال ندارد
مسأله 839 : هرگاه ركوع را به طور غير معمول به جا آورد مثلا به چپ يا راست خم شود اگر چه دست هاي او به زانو برسد صحيح نيست
مسأله 840 : ركوع بايد با قصد باشد اگرچه بعد از خم شدن پديد آيد پس اگر به قصد كار ديگر مثلا براي كشتن جانوري خم شود و قصد ركوع بعد از خم شدن به وجود آمد بنا بر اظهر كافي است
مسأله 841 : كسي كه دست يا زانوي او با دست و زانوي ديگران فرق دارد، مثلا دستش خيلي بلند است كه اگر كمي خم شود به زانو مي رسد؛ يا زانوي او پائين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلي خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازه معمول خم شود
مسأله 842 : كافي بودن هر ذكري كه خواست بگويد در ركوع خالي از وجه نيست ولي احتياط مستحب آن است كه سه مرتبه «سُبحانَ الله» يا يك مرتبه «سُبحانَ رَبِّيَ الْعَظيم وَ بِحَمْدِه» بگويد
مسأله 843 : در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و آرام گرفتن بدن در حدّي كه بگويند آرام گرفت داخل در ركن ركوعيست و زائد بر آن مثل خود ذكر ركوع، داخل در ركن نيست، اگرچه واجب است.
مسأله 844 : اگر موقعي كه ذكر واجب ركوع را مي گويد، بي اختيار به قدري حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود بايد بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذكر را بگويد ولي اگر كمي حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود، يا انگشتان را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 845 : اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، در صورتي كه بتواند پيش از آن كه از حد ركوع بيرون رود ذكر را بگويد، بايد در آن حال تمام كند.
مسأله 846 : اگر بدن به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نماز صحيح است ولي بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود ذكر واجب را بگويد.
مسأله 847 : هرگاه نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزي تكيه دهد و ركوع كند و اگر موقعي هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند بايد به هر اندازه مي تواند خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود بايد با سر اشاره نمايد و اگر آن هم ممكن نشد با چشم، به وسيله بستن براي ركوع و باز كردن براي برخاستن از ركوع اشاره نمايد و اگر ازاين هم عاجزست بايد در قلب، نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
مسأله 848 : كسي كه نمي تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براي ركوع فقط مي تواند در حالي كه نشسته است كمي خم شود، يا در حالي كه ايستاده است با سر اشاره كند؛ بايد ايستاده نماز بخواند و براي ركوع با سر اشاره نمايد.
مسأله 849 : بعد از تمام شدن ذكر ركوع، بايد راست بايستد و بعد از آن كه بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 850 : اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آن كه به سجده برسد، يادش بيايد، اگر به قصد ركوع خم شده بود و مختصر مكثي در ركوع كرد؛ فقط قيام بعد از ركوع را انجام نداده، بنا بر اين برمي گردد و آن قيام را به جا آورده و به سجده مي رود و الاّ بايد ايستاده و بعد به ركوع رود؛ و احتياط مستحب است اگر فراموش كردن ركوع قبل از خم شدن باشد، نماز را دو مرتبه بخواند و چنانچه به حالت خميدگي به ركوع برگردد، نمازش باطل است.
مسأله 851 : مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالي كه راست ايستاده تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بكشد و مساوي پشت نگه دارد و بين دو قدم را نگاه كند و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامي بدن بگويد:
«سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه» و در حال ركوع بلكه در تمام احوال نماز، گذاشتن دست ها در زير همه لباس ها مكروه است
مسأله 852 : مستحب است در ركوع زن ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
مسأله 853 : نماز گزار بايد در هر ركعت از نمازهاي واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده كند و سجده آن است كه پيشاني و تمام كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارند.
مسأله 854 : بنا بر احتياط مقدار پيشاني كه به زمين گذاشته مي شود نبايد كمتر از مقدار پهناي يك ناخن باشد، گرچه كفايت مطلق گذاشتن پيشاني روي زمين بدون تعيين مقدار خالي از وجه نيست و در صورت رعايت احتياط در مقدار سجده گاه يعني پهناي يك ناخن، احوط اتصال اين مقدار از زمين است به همديگر؛ پس سجود بر دانه هاي تسبيح متعارف خلاف احتياط است.
مسأله 855 : دو سجده روي هم يك ركن است كه اگر كسي در نماز واجب عمداً يا از روي فراموشي هر دو را ترك كند، يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نمازش باطل است.
مسأله 856 : اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند، نماز باطل مي شود و اگر سهواً يك سجده كم كند حكم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 857 : اگر پيشاني را عمداً يا سهواً بر زمين نگذارد، سجده نكرده است، اگر چه جاهاي ديگر به زمين برسد. ولي اگر پيشاني را به زمين بگذارد و سهواً جاهاي ديگر را به زمين نرساند، يا سهواً ذكر نگويد سجده صحيح است.
مسأله 858 : كفايت هر ذكري كه در سجده بگويد خالي از وجه نيست. ولي احتياط مستحب آن است كه سه مرتبه «سُبحانَ الله» يا يك مرتبه «سُبحانَ رَبِّيَ الاْعلي وَ بِحَمْدِه» بگويد
و مستحب است «سبحان ربّي الأعلي و بحمده» را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد
مسأله 859 : در سجود بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و اگر نتوانست به اندازه ذكر واجب آرامش بدن داشته باشد، اصل وجوب ذكر ساقط نمي شود و اگر به هيچ وجه بدنش آرام نمي گيرد احوط اين است كه نماز ديگري هم بخواند و سجده آن را با اشاره انجام دهد و منظور از آرامش بدن، توقف و مكث بين سر گذاشتن و برداشتن است.
مسأله 860 : اگر پيش از آن كه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، يا پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
مسأله 861 : اگر پيش از آن كه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام گيرد، سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آن كه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده بايد دوباره در حال آرام بودن، ذكر را بگويد.
مسأله 862 : اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته يا پيش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته نمازش صحيح است.
مسأله 863 : موقعي كه ذكر سجده را مي گويد بايد تمام هفت عضو روي زمين باشند و از زمين برداشته نشوند ولي موقعي كه مشغول گفتن ذكر نيست، اگر غير پيشاني جاهاي ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 864 : اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده سهواً پيشاني را از زمين بردارد نمي تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند. ولي اگر جاهاي ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد.
مسأله 865 : بعد از تمام شدن ذكر سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام بگيرد و بعد به سجده رود.
مسأله 866 : جاي پيشاني نمازگزار از محل ايستادن او در قيام و محل دو انگشت بزرگ پا در موقع سجده به اندازه يك خشت كه چهار انگشت بسته است بايد بلندتر نباشد و احتياط در اين است كه پايين تر از چهار انگشت بسته هم نباشد.
مسأله 867 : در زمين سراشيب كه سراشيبي آن درست معلوم نيست، بايد جاي پيشاني نماز گزار از جاي انگشتهاي پا بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد و بنا بر احتياط بايد پايين تر نيز نباشد.
مسأله 868 : اگر پيشاني را سهواً به چيزي بگذارد كه از جاي انگشتهاي پا و سر زانوهاي او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندي آن به قدريست كه نمي گويند در حال سجده است، مي تواند سر را بردارد و به چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد و مي تواند سر را كم كم بكشد تا به روي آنچه به اندازه چهار انگشت يا كمتر است برسد و اگر بلندي آن به قدريست كه مي گويند در حال سجده است احتياط واجب آن است كه پيشاني را از روي آن بكشد تا به روي چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است برسد و اگر كشيدن پيشاني ممكن نيست بنا بر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند
مسأله 869 : بايد بين پيشاني و آنچه بر آن سجده مي كند چيزي نباشد پس اگر مُهر به قدري چرك باشد كه پيشاني به خود مُهر نرسد، سجده باطل است، ولي اگر مثلا رنگ مُهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.
مسأله 870 : در سجده بايد تمام كف دست را بر زمين بگذارد ولي در حال ناچاري پشت دست هم مانعي ندارد و اگر پشت دست ممكن نباشد، بايد مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، بايد تا آرنج هر جا را كه مي تواند بر زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست، گذاشتن بازو كافي است.
مسأله 871 : در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها رابه زمين بگذارد و اگر روي انگشت بزرگ پا يعني طرف ناخن و يا پشت آن را هم به زمين بگذارد كافي بودنش خالي از وجه نيست ولي خلاف احتياط است و اگر فقط انگشت هاي ديگر پا يا روي پا را به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن سر شست به زمين نرسد نماز باطل است
مسأله 872 : كسي كه مقداري از شست پايش بريده، بايد بقيه آن رابه زمين بگذارد و اگر چيزي از آن نمانده، يا اگر مانده خيلي كوتاه است، بايد بقيه انگشتان را بگذارد و اگر هيچ انگشت ندارد، بايد هر مقداري از پا باقي مانده به زمين بگذارد.
مسأله 873 : مهر يا چيز ديگري كه بر آن سجده مي كند، بايد پاك باشد ولي اگر مثلا مُهر را روي فرش نجس بگذارد، يا يك طرف مُهر نجس باشد و پيشاني را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 874 : كسي كه فراموش كرده كه موضع سجده او نجس بوده و يا نمي دانسته و بعد از نماز فهميده، در صورتي كه قصد قربت داشته، نمازش صحيح است و اگر در بين نماز فهميد، اگر در حال سجده است پيشاني را از موضع نجس كم كم بكشد تا به موضع پاك برسد و اگر بعد از سجده فهميد سجده هاي گذشته صحيح است
مسأله 875 : اگر محل سجده منحصر در نجس شد، سقوط شرطيت طهارت خالي از وجه نيست؛ و اگر امر دائر است كه به محل نجس سجده كند يا بر لباس پاك، تخيير خالي از وجه نيست و در صورتي كه اميد برطرف شدن عذر را دارد، احوط تأخير نماز براي آخر وقت است.
مسأله 876 : اگر موضعي كه پيشاني بر آن گذاشته مي شود نجس باشد و حالت سرايت هم نداشته باشد ولي قسمتي از آن به مقداري كه براي سجده لازم است پاك باشد، سجده بر آن كفايت مي كند.
مسأله 877 : اگر در روي پيشاني دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است بايد با جاي سالم پيشاني سجده كند و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاي سالم را به مقداري كه براي سجده كافي باشد بر زمين بگذارد
مسأله 878 : اگر دمل يا زخم تمام پيشاني را گرفته باشد بايد به يكي از دو طرف پيشاني سجده كند و احتياط در اين است كه اگر طرف راست ممكن است آن را بر طرف چپ پيشاني مقدم بدارد و اگر ممكن نيست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست بايد با سر اشاره كند و اگر آن هم نشد با بستن و باز كردن چشمها سجده را انجام دهد.
مسأله 879 : كسي كه نمي تواند پيشاني رابه زمين برساند بايد به قدري كه مي تواند خم شود و مُهر يا چيز ديگري را كه سجده بر آن صحيح است روي چيز بلندي گذاشته و طوري پيشاني را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولي بايد بنا بر احتياط كف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمين بگذارد.
مسأله 880 : كسي كه هيچ نمي تواند خم شود براي سجده بايد سر را به قصد سجده خم كند و براي برخاستن از سجده، سر را بلند كند و اگر اين هم ممكن نشد، به قصد سجده چشم را مي بندد و به قصد برخاستن، چشم را باز مي كند و لازم نيست در اين صورت بقيه اعضا يعني كف دست و زانو و انگشت بزرگ پا روي زمين باشد، گرچه اين كار در صورت امكان موافق احتياط است.
مسأله 881 : اگر پيشاني بي اختيار از جاي سجده بلند شود، چنانچه در موقع سجده استقرار پيدا كرده بود و حالا مي تواند خود را نگه دارد و به سجده برنگردد، بايد نگذارد دوباره به جاي سجده برسد و اين يك سجده حساب مي شود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه و اگر نتواند سر را نگه دارد و بي اختيار دوباره به جاي سجده برسد، روي هم يك سجده حساب مي شود و اگر ذكر نگفته باشد بايد بگويد و اگر استقرار پيدا نكرده بود حتي اگر مي تواند خود را نگه دارد، بايد به سجده برگردد و روي هم يك سجده حساب مي شود و بايد ذكر را بگويد و اگر سجده اول است يك سجده ديگر به جا آورد.
مسأله 882 : اگر روي چيزي كه بدن روي آن آرام نمي گيرد سجده كند باطل است ولي روي تشك يا چيز ديگري كه بعد از سر گذاشتن و مقداري پايين رفتن آرام مي گيرد سجده اشكال ندارد
مسأله 883 : در ركعت اول و سوم كه تشهد ندارد مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشاء اگر بعد از سجده دوم بدون آن كه مقداري بنشيند براي ركعت بعد برخيزد بنا بر اظهر نمازش صحيح است. ولي بنا بر احتياط مستحب بعد از سجده دوم بايد قدري بي حركت نشسته و بعد برخيزد.
مسأله 884 : مستحب است تكبير گفتن در موقع رفتن به سجده و بعد از سر برداشتن از آن
و مستحب است در حال تكبير دستها را بلند كند؛ و براي مرد مستحب است در موقع سجده رفتن، دست ها را زودتر از زانوها بر زمين بگذارد و در موقع بلند شدن براي قيام، زانوها را زودتر از دست ها از زمين بردارد و زن در حال رفتن به سجده، اول زانوها را به زمين مي گذارد بعد دست ها را
و مستحب است در حال سجده بيني نيز به خاك و يا هر چه سجده بر آن جايز است گذاشته شود و بين دو سجده دعاهايي كه وارد شده بخواند، مثل استغفار و مانند آن
و مستحب است در بين دو سجده به حال تورّك بنشيند يعني بر ران چپ بنشيند و قدم راست را بر كف قدم چپ بگذارد و برروي دو پا نشستن مكروه است و براي زن مستحب است نشستن بر نشيمنگاه و بالا آوردن زانوها و چسباندن ران ها به يكديگر و همچنين مستحب است نمازگزار در وقت بلند شدن براي ايستادن بگويد:
«بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقعُدْ».
چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است
مسأله 885 : بايد بر زمين و چيزهاي غيرخوراكي و پوشاكي كه از زمين مي رويَد سجده كرد و سجده بر چيزهاي خوراكي و پوشاكي صحيح نيست و منظور از خوراكي چيزهاييست كه خام يا پخته آن عادتاً خورده مي شود، پس سجده بر گندم و جو و نخاله آنها كه در ضمن خورده مي شود صحيح نيست، ولي سجده بر پوست برنج و خربزه و هندوانه و انار، حتي در حال اتصال مانعي ندارد و همچنين سجده بر گياهان دارويي كه اختصاص به
مريض دارد و به هيچ وجه از آن در حال سلامت استفاده نمي شود جايز است و سجده بر تنباكو و مانند آن، كه خوراكي نيست جايز است به خلاف مثل قهوه و چاي و منظور از پوشاكي چيزيست كه عادتاً پوشيده مي شود ولو بعد از ريسيدن و بافتن، مثل پنبه و كتان و كنف، ولي سجده بر برگ درختان و چوب ها و آنچه كه از چوب ساخته مي شود و حصير و بادبزن و امثال آن جايز است.
مسأله 886 : سجده كردن بر چيزهاي معدني مانند طلا، نقره، عقيق و فيروزه و مرمر اصيل باطل است و اما سجده كردن بر سنگ هاي معدني مانند سنگ مرمر معمولي و سنگ هاي سياه بنا بر اظهر اشكال ندارد
مسأله 887 : سجده بر چيزهايي كه از زمين مي رويَد و خوراك حيوان است مثل علف و كاه صحيح است.
مسأله 888 : سجده بر گياهي كه خوردن آن در بعضي از شهرها معمول است در آن شهرها جايز نيست و بنا بر احتياط در شهرهاي ديگر نيز كه خورده نمي شود، سجده نكنند و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست.
مسأله 889 : بنا بر اظهر سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ صحيح است، بلكه به گچ و آهك پخته و آجر و كوزه گلي و مانند آن هم مي شود سجده كرد.
مسأله 890 : اگر كاغذ را از چيزي كه سجده برآن صحيح است مثلا از كاه ساخته باشند، مي شود بر آن سجده كرد و جواز سجده بر كاغذي كه احتمال دارد از چيزهايي درست شده باشد كه سجده بر آن جايز نيست مورد تأمل است لذا احتياطاً سجده ننمايند
مسأله 891 : براي سجده، بهتر از هرچيز تربت حضرت سيد الشهداء ( عليه السلام ) مي باشد، بعد از آن خاك است.
مسأله 892 : اگر چيزي كه سجده بر آن صحيح است ندارد، يا اگر دارد به واسطه سرما يا گرماي زياد و مانند اينها نمي تواند بر آن سجده كند، بايد به لباسش كه از كتان يا پنبه است، سجده كند وگرنه اگر از چيز ديگر است بر همان چيز سجده كند و اگر آن هم نيست بايد بر پشت دست و چنانچه آن هم ممكن نباشد به چيز معدني مانند انگشتر عقيق سجده نمايد بنا بر اظهر و اگر آن هم نشد، تا نزديك زمين خم مي شود و يا اين كه با اشاره سر سجده مي نمايد.
مسأله 893 : سجده بر گِل و خاك سستي كه پيشاني روي آن آرام نمي گيرد، اگر بعد از آن كه مقداري فرو رفت آرام بگيرد اشكال ندارد.
مسأله 894 : اگر در سجده اول، مهر به پيشاني بچسبد و بدون اين كه مهر را بردارد دوباره به سجده رود، اشكال ندارد اگر چه خلاف احتياط است.
مسأله 895 : اگر در بين نماز چيزي كه بر آن سجده مي كند گم شود و چيزي كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد، بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است، بايد به لباسش اگر از پنبه يا كتان است سجده كند و اگر از چيز ديگر است بر همان چيز و اگر آن هم ممكن نيست بر پشت دست و اگر آن هم نمي شود به چيز معدني مانند انگشتر عقيق سجده نمايد.
مسأله 896 : هرگاه در حال سجده بفهمد پيشاني را بر چيزي گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اگر ممكن باشد بايد پيشاني را از روي آن به روي چيزي كه سجده بر آن صحيح است بكشد و اگر وقت تنگ است، به دستوري كه در مسأله پيش گفته شد عمل كند.
سجده واجب قرآن
مسأله 897 : در هر يك از چهار سوره: «سجده» سوره 32 ، «فصّلت» سوره 41 ، «نجم» سوره 53 ، «علق» سوره 96 ، يك آيه سجده است كه اگر انسان بخواند يا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه، بايد فوراً سجده كند؛ و اگر فراموش كرد هر وقت يادش آمد بايد سجده نمايد
مسأله 898 : اگر انسان موقعي كه آيه سجده را مي خواند، از ديگري هم بشنود چنانچه گوش داده دو سجده نمايد و اگر به گوشش خورد، يك سجده كافيست اگر چه احتياط در دو سجده است و اگر انسان چند دفعه آيه سجده را شنيد و يا خود قرائت كرد اگر بعد از اولي سجده كرد واجب است باز هم براي دفعات بعد سجده كند؛ و اگر سجده نكرد بنا بر احتياط واجب براي هر قرائت يا شنيدن آيه سجده كند.
مسأله 899 : در غير نماز اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند يا به آن گوش بدهد بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.
مسأله 900 : اگر آيه سجده را از كسي كه قصد خواندن قرآن ندارد، بشنود، يا از ضبط صوت بشنود لازم نيست سجده نمايد، ولي اگر از وسيله اي كه مثل بلندگو صداي خود انسان را مي رساند بشنود، واجب است سجده كند.
مسأله 901 : در وجوب سجده براي كسي كه آيه سجده را مي شنود، فرق نمي كند كه قرائت كننده مكلف باشد يا نباشد و آنكه قرائت كننده خودش هم سجده كند يا نكند و آنكه صحيح قرائت كند يا غلط، اما به صورتي كه معلوم و مشخص باشد كه آيه سجده را تلاوت كرده و همين طور فرق نمي كند كه به صورت حرام، مثل غنا بخواند يا نه و آنكه شنيدن به صورت حرام باشد مثل التذاذ از صداي اجنبيه يا نه و باز هم فرق نمي كند كه وقت گوش دادن بداند كه به آيه سجده گوش مي دهد و يا بعد از گوش دادن بفهمد آيه سجده بوده است و اما اگر قرائت كننده طفل غيرمميز باشد و يا از شخص خواب بشنود سجده واجب نمي شود و همچنين است اگر شنونده كلمات و حروف را تشخيص ندهد و فقط همهمه اي بشنود.
مسأله 902 : در سجده واجب قرآن بايد نيت سجده كردن را داشته باشد و مكان هم مباح باشد و طوري باشد كه اگر مردم ديدند، بگويند سجده كرد، ولي ساير شرايطي كه در سجده نماز معتبر است لازم نيست مانند پوشانيدن عورت و پاك بودن مُهر يا چيزي كه بر آن سجده مي كنند و بلندتر نبودن محل سجده از محل پا و گذاشتن دست ها و زانوها و نوك انگشتان بزرگ پا بر زمين و مانند اينها، اگر چه رعايت اين امور مورد احتياط است
مسأله 903 : هرگاه در سجده واجب قرآن پيشاني را به قصد سجده به زمين بگذارد اگر چه ذكر نگويد كافيست و گفتن ذكر مستحب است و بهتر است بگويد:
«لاإلهَ اِلاّ اللهُ حَقّاً حَقّاً لااِلهَ اِلاّاللهُ ايماناً وَ تَصْديقاً لااِلهَ اِلاّ اللهُ عُبودِيّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لامُسْتَنكِفاً وَ لامُسْتَكْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجير».
تشهّد و سلام
مسأله 904 : در ركعت دوم تمام نمازهاي واجب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند و ذكر تشهد بنا بر احتياط عبارت است از:
«اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ أللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».
مسأله 905 : كلمات تشهّد بايد به عربي صحيح و به طوري كه معمول است پشت سر هم گفته شود.
مسأله 906 : كسي كه تشهد را نمي داند واجب است ياد بگيرد و در تنگي وقت در صورتي كه نتواند از غير خود متابعت كند و يا از روي نوشته بخواند، ترجمه آن را به زبان خودش، بخواند و اگر از ترجمه هم عاجز بود ذكر يا ترجمه ذكري را به جاي آن بخواند.
مسأله 907 : اگر تشهّد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع يادش بيايد كه تشهّد را نخوانده، بايد بنشيند و تشهد را بخواند و بقيه نماز را مطابق معمول بخواند سپس بعد از اتمام نماز دو سجده سهو براي ايستادن بي جا و دو سجده سهو براي قرائت يا تسبيحات زيادي در صورتي كه خوانده باشد نيز به جا آورد؛ و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد بايد نماز را مطابق معمول تمام كند و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا كند و بنا بر احتياط واجب براي تشهّد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 908 : مستحب است در حال تشهّد بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را به كف پاي چپ بگذارد و پيش از تشهد بگويد:
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ» يا بگويد:
«بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ خَيْرُ الاَسْماءِ لِلّهِ» و نيز مستحب است دست ها را بر ران ها بگذارد و انگشت ها را به يكديگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهّد بگويد:
«وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَه».
سلام نماز
مسأله 909 : بعد از تشهّد ركعت آخر نماز در حالي كه نشسته و بدن آرام است بايد سلام نماز را بگويد
و مستحب است ابتدا بگويد:
«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه» و بعد از آن بايد بگويد:
«اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلي عِبادِ اللهِ الصّالِحِين» و يا اين كه بگويد:
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» و بنا بر اظهر مستحب است بلكه موافق احتياط است كه بعد از آن بگويد:
«وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه» و بهتر آن است كه هر سه سلام را به ترتيبي كه ذكر شد بگويد
ترتيب
مسأله 910 : اگر عمداً ترتيب نماز را بهم بزند، مثلا سوره را پيش از حمد بخواند، يا سجود را پيش از ركوع به جا آورد، بنا بر احتياط نماز باطل مي شود.
مسأله 911 : اگر ركني از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را به جا آورد، مثلا پيش از آن كه ركوع كند دو سجده نمايد؛ نماز باطل است.
مسأله 912 : اگر ركني را فراموش كند و چيزي را كه بعد از آن است و ركن نيست به جا آورد، مثلا پيش از آن كه دو سجده كند تشهّد بخواند، بايد ركن را به جا آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره بخواند.
مسأله 913 : اگر چيزي را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را به جا آورد مثلا حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود و در ركوع يادش بيايد كه حمد را نخوانده بايد بگذرد و نمازش صحيح است
مسأله 914 : اگر چيزي را كه ركن نيست فراموش كند و چيزي را كه بعد از آن است و آن هم ركن نيست به جا آورد مثلا حمد را فراموش كند و سوره را بخواند چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد بايد آنچه را فراموش كرده به جا آورد و بعد از آن، چيزي را كه اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند
موالات
مسأله 915 : انسان بايد نماز را با موالات بخواند، يعني كارهاي نماز مانند ركوع و سجود و تشهد را پشت سر هم به جا آورد و چيزهايي را كه در نماز مي خواند به طوري كه معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدري بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مي خواند، نمازش باطل است.
مسأله 916 : اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد و فاصله به قدري نباشد كه صورت نماز از بين برود، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آن حرفها يا كلمات را به طور معمول بخواند و اگر مشغول ركن بعد شده باشد، نمازش صحيح است و احتياط در اين است كه بدون عذر و سهو از پي در پي آوردن مسامحه نكند اگر چه طوري نيست كه موالات را به هم بزند
مسأله 917 : طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره هاي بزرگ، موالات را به هم نمي زند. مگر آن قدر طول بدهد كه وقت نماز فوت شود. مثل عمداً خواندن سوره بزرگ در نماز صبح
[مستحبات نماز]
«قنوت»
مسأله 918 : در تمام نمازهاي واجب و مستحب پيش از ركوع ركعت دوّم مستحب است قنوت بخواند، بلكه احتياط در اين است كه قنوت را در نمازهاي واجب ترك نكند؛ و در نماز وتر با آن كه يك ركعت مي باشد، خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است؛ و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد در ركعت اول قبل از ركوع و در ركعت دوم بعد از ركوع و نماز آيات پنج قنوت و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اول پنج قنوت و در ركعت دوم چهار قنوت دارد
مسأله 919 : اگر بخواهد قنوت بخواند خوب است دست ها را مقابل صورت بلند كند بلكه احتياط در اين است كه در غيرموقع تقيه آن را ترك نكند
و مستحب است كه كف آنها را رو به آسمان و پهلوي هم نگه دارد
مسأله 920 : در قنوت هر ذكري بگويد اگر چه يك «سبحان الله» باشد، كافيست و بهتر است بگويد:
«لااِلهَ اِلاَّ اللهُ الْحَلِيمُ الْكَريم لااِلهُ الاّ اللهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيم سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاَْرَضِينَ السَّبْع وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيم وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِين».
مسأله 921 : اظهر جواز قنوت به غير عربيست و بايد به هر لغتي كه مي خواند صحيح بخواند تا وظيفه قنوتي را انجام داده باشد و همچنين بنا بر احتياط واجب بايد دعا خواندن به صورت غلط را در هر جاي نماز كه باشد ترك كند
مسأله 922 : مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ولي براي كسي كه نماز را به جماعت مي خواند اگر امام جماعت صداي او را بشنود بلند خواندن قنوت مستحب نيست
مسأله 923 : اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد، مستحب است بايستد و بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد، مستحب است بعد از ركوع قضا كند و اگر در سجده يادش بيايد مستحب است بعد از سلام نماز قضا نمايد و احتمال دارد هر جاي نماز كه يادش آمد بتواند قنوت را به جا آورد
مسأله 924 : مستحب است در حال قيام نگاه كردن به محل سجده؛ و نيز بعيد نيست استحباب نگاه كردن بين دو قدم در حال ركوع و به طرف بيني در حال سجود و به دامن خود در حال نشسته و به كف دو دست در حال قنوت؛
و مستحب است در حال قيام گذاشتن دستها روي رانها مقابل زانو و در حال قنوت قرار دادن آنها مقابل صورت به طوري كه كف آنها رو به آسمان باشد و در حال سجده گذاشتن دست ها مقابل گوش ها يا صورت يا شانه ها و در حال نشسته روي ران ها و در حال ركوع روي زانو براي مردها
تعقيبات نماز
مسأله 925 : مستحب است انسان بعد از نماز مشغول تعقيب، يعني خواندن ذكر و دعا و قرآن شود و بهتر است پيش از آن كه از جاي خود حركت كند و وضو و غسل و تيمم او باطل شود، روبه قبله تعقيب را بخواند و لازم نيست تعقيب به عربي باشد ولي بهتر است چيزهايي را كه در كتابهاي دعا دستور داده اند بخواند و از تعقيبهايي كه خيلي سفارش شده است، تسبيح حضرت زهرا ( عليها السلام ) است كه بايد به اين ترتيب گفته شود:
34 مرتبه «اللهُ اَكبر»، سپس 33 مرتبه «اَلحَمدُ لله» و بعد از آن 33 مرتبه «سُبحان الله» و بنا بر اظهر مي شود «سبحان الله» را پيش از «اَلحَمد لله» گفت ولي بهتر است بعد از «الحمد لله» گفته شود
مسأله 926 : مستحب است بعد از نماز سجده شكر نمايد و همين قدر كه پيشاني را به قصد شكر بر زمين بگذارد كافي است، ولي بهتر است صد مرتبه يا سه مرتبه يا يك مرتبه، «شُكراً لله» يا «شكراً» يا «عَفْواً» بگويد و نيز مستحب است هر وقت نعمتي به انسان مي رسد يا بلايي از او دور مي شود سجده شكر به جا آورد
«مبطلات نماز»
اشاره
دوازده چيز نماز را باطل مي كند و آنها را «مُبطِلات» مي گويند:
1 از بين رفتن يكي از شروط در اثناء نماز.
2 باطل شدن وضو يا غسل در اثناء نماز عمداً يا سهواً .
3 گذاشتن دستها روي هم عمداً با قصد اينكه جزء نماز است.
4 گفتن «آمين» عمداً بعد از حمد.
5 برگرداندن عمدي تمام بدن به پشت سر روي برگرداندن از قبله .
6 حرف زدن عمدي.
7 خنديدن عمدي قهقهه كردن .
8 براي امور دنيا با صداي بلند عمداً گريه كردن
9 كار زيادي كه صورت نماز را به هم بزند.
10 خوردن و آشاميدن در بين نماز.
11 شك در ركعت هاي نماز دو يا سه ركعتي.
12 كم و زياد كردن رُكن نماز عمداً يا سهواً .
و تفصيل موارد ذكر شده به ترتيب در مسائل بعدي ذكر مي شود.
اول:
آن كه در بين نماز يكي از شرط هاي آن از بين برود؛ مثلا در بين نماز بفهمد مكانش غصبي است.
دوم:
آن كه در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روي ناچاري، چيزي كه وضو يا غسل را باطل مي كند پيش آيد، مثلا بول از او بيرون آيد؛ ولي كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه به دستوري كه در احكام وضو گفته شد، عمل نمايد نمازش باطل نمي شود؛ و نيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتي كه به وظيفه مستحاضه عمل كرده باشد، نمازش صحيح است.
سوم:
[توضيح]
آن كه مثل بعضي از كساني كه شيعه نيستند دست ها را روي هم بگذارد و قصدش اين باشد كه اين كار جزء نماز است يا انجام دادن آن لازم است، در غير اين صورت اگر عمداً اين كار را بكند، از روي احتياط نمازش را بايد دوباره بخواند.
مسأله 927 : هرگاه براي ادب دست ها را روي هم بگذارد، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولي اگر از روي فراموشي يا ناچاري يا براي كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دست ها را روي هم بگذارد بنا بر اظهر اشكال ندارد
چهارم:
بنا بر احتياط آن كه بعد از خواندن حمد، آمين بگويد و گفتن آن حرام است. ولي اگر اشتباهاً يا از روي تقيه بگويد، نمازش باطل نمي شود.
پنجم:
آن كه عمداً با تمام بدن به پشت سر يعني بيش از سمت راست و چپ توجه كند و اگر فقط با صورت به طرف راست يا چپ توجه كند نمازش باطل نمي شود و اگر عمداً با تمام بدن به راست يا چپ و يا فقط با صورت به پشت سر توجه نمايد بنا بر اظهر و احوط نمازش باطل است و اگر سهواً و يا از روي فراموشي باشد، مانعي ندارد در اولي و محل احتياط است در دومي
ششم:
[توضيح]
آن كه عمداً كلمه اي بگويد كه دو حرف يا بيشتر داشته، ولي بي معنا باشد و يا اين كه يك حرف يا بيشتر بوده ولي معنا داشته باشد.
مسأله 928 : سرفه كردن، آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد ولي گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو حرف است، اگر عمدي باشد نماز را باطل مي كند. ولي اگر بگويد:
«آه مِنْ ذُنُوبي» اشكال ندارد
مسأله 929 : اگر كلمه اي را به قصد ذكر بگويد، مثلا به قصد ذكر بگويد:
«اللهُ اكبر» و در موقع گفتن آن صدا را بلند كند كه چيزي را به ديگري بفهماند، اشكال ندارد؛ ولي اگر به قصد اين كه چيزي را به كسي بفهماند كلمه اي را، مناسب مقصودش بگويد، اگر چه قصد ذكر هم داشته باشد، نماز باطل مي شود.
مسأله 930 : قرآن يا دعا خواندن در نماز اشكال ندارد مگر چهار آيه اي كه سجده واجب دارند و در مسأله 898 گذشت يا اين كه دعا خواندن به طوري كه به نظم واجب در قرائت و يا ذكر واجب صدمه بزند و يا نفرين بر مؤمن باشد كه در اين صورت نماز باطل خواهد بود
مسأله 931 : دعا يا ذكر خداوند متعال به هر لغتي كه مخصوص نمازگزار باشد، در بين نماز، اگرچه به عربي نباشد، مانعي ندارد ولي خلاف احتياط است حتي در قنوت. ولي بنا بر احتياط واجب ذكرهاي مستحبي ركوع، سجود و تشهد را به غير عربي نخواند.
مسأله 932 : اگر چيزي از حمد و سوره و ذكرهاي نماز را عمداً يا احتياطاً چند مرتبه بگويد؛ اشكال ندارد. مگر اين كه به نظم واجب ديگر، مثل قرائت و يا ذكر واجب صدمه بزند.
مسأله 933 : در حال نماز انسان نبايد به ديگري سلام كند و اگر ديگري به او سلام كند بايد مثل سلام او جواب بدهد بنا بر اين اگر گفت:
سلام عليكم جواب بگويد:
سلام عليكم و اگر گفت:
السلام عليك بايد در جواب بگويد:
السلام عليك
مسأله 934 : انسان بايد جواب سلام را در نماز و غيرنماز فوراً بگويد و اگر عمداً يا از روي فراموشي جواب سلام را به قدري طول دهد كه اگر جواب بگويد جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد نبايد جواب بدهد و در غير نماز ديگر جواب دادن واجب نيست
مسأله 935 : بايد جواب سلام را طوري بگويد كه سلام كننده بشنود، ولي اگر سلام كننده كر باشد، چنانچه انسان به طور معمول جواب او را بدهد كافي است
مسأله 936 : نمازگزار مي تواند به جاي رد سلام جواب سلام را به قصد دعاء بگويد
مسأله 937 : اگر زن يا مرد نامحرم يا بچه مميز يعني بچه اي كه خوب و بد را مي فهمد و به معناي سلام آگاه است به نمازگزار سلام كند نمازگزار بايد جواب او را بدهد
مسأله 938 : اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد معصيت كرده ولي نمازش صحيح است
مسأله 939 : اگر كسي به نمازگزار غلط سلام كند به طوري كه سلام حساب نشود جواب او واجب نيست مگر اينكه احتمال بدهد كه سلام كننده نمي تواند به طور صحيح سلام دهد كه در اين صورت ردّ سلام واجب است
مسأله 940 : جواب سلام كسي كه مسلمان نيست در نماز واجب نيست بلكه جايز هم نيست ولي در غير نماز ممكن است جواب به لفظ سلام فقط يا عليك فقط جايز باشد مگر اينكه مصلحتي در كار باشد كه در اين صورت با قصد قرآن خواندن سلامٌ عليك يا سلامٌ عليكم مي گويد كه در اين صورت جايز و گاهي خوب و گاهي واجب مي شود
مسأله 941 : اگر كسي به عدّه اي سلام كند جواب سلام او بر همه آنان واجب است ولي اگر يكي از آنان جواب دهد كافي است
مسأله 942 : سلام كردن مستحب است و خيلي سفارش شده است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و كوچكتر به بزرگتر سلام كند
مسأله 943 : اگر به عده اي سلام كند و كسي كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه نبايد جواب بدهد و همچنين است اگر بداند كه او را هم قصد كرده ولي ديگري جواب سلام را بدهد اما اگر بداند كه او را هم قصد كرده يا اين كه به وسيله اي بفهمد كه فقط او را قصد كرده است و ديگري جواب ندهد بايد جواب او را بگويد ولي اگر بچه مميزي هم جواب سلام را داد بنا بر اظهر از نمازگزار و ديگران
ساقط مي شود
مسأله 944 : اگر دو نفر با هم در يك زمان به يكديگر سلام كنند بر هر يك واجب است جواب سلام ديگري را بدهد ولي احتمال دارد كه بر هيچ كدام رد سلام واجب نباشد و اگر كسي به يكي از دو نفر بدون تعيين سلام كرد، جواب سلام بر هيچ كدام واجب نيست و در حال نماز جايز نيست
هفتم:
[توضيح]
از مبطلات نماز عمداً قهقهه كردن يعني خنديدن شديد است ولي اگر سهواً يا از روي فراموشي قهقهه كرد نمازش صحيح است و اگر كسي با صدا بخندد ولي به حدّ قهقهه نرسد در صورتي كه مقدمه خنديدن به اختيار و توجه او بوده است بنا بر اظهر نمازش باطل است و گرنه باطل بودن نماز مطابق احتياط است كه نماز را تمام كرده و بعد از روي احتياط دو مرتبه اعاده نمايد
مسأله 945 : اگر براي جلوگيري از صداي خنده حالش تغيير كند مثلا رنگش سرخ شود نمازش صحيح است
هشتم:
آن كه براي كار دنيا عمداً با صدا گريه كند ولي اگر براي كار دنيا بي صدا گريه كند اشكال ندارد و اگر از ترس خدا يا براي آخرت گريه كند آهسته باشد يا بلند اشكال ندارد بلكه از بهترين اعمال است
نهم:
[توضيح]
از مبطلات نماز كار زياديست كه نزد افراد متشرعه صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن و به هوا پريدن و مانند اينها كم باشد يا زياد عمداً باشد يا از روي فراموشي ولي كاري كه صورت نماز را به هم نزند مثل كشتن عقرب حفظ كردن مال ساكت كردن و بغل كردن و شير دادن بچه و اشاره كردن با دست اشكال ندارد
مسأله 946 : اگر در بين نماز به قدري ساكت بماند كه نگويند نماز مي خواند نمازش باطل است
دهم:
[توضيح]
از مبطلات نماز، خوردن و آشاميدن است كه اگر در نماز طوري بخورد يا بياشامد كه نگويند نماز مي خواند، نمازش باطل مي شود.
مسأله 947 : اگر عمداً در نماز چيز كمي بخورد به طوري كه موالات يعني پي درپي آوردن كارهاي نماز به هم نخورد و از صورت نمازگزار هم خارج نشود، بنا بر احتياط واجب، نمازش را بايد دو مرتبه بخواند ولي اگر سهواً باشد، بنا بر اظهر نماز صحيح است.
مسأله 948 : اگر در بين نماز، غذايي را كه لاي دندانها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمي شود؛ و همچنين اگر قند يا شكر و مانند اينها در دهان مانده باشد و در حال نماز كم كم آب شود و فرو رود بنا بر اظهر نماز اشكال پيدا نمي كند.
يازدهم:
از مبطلات نماز شك در ركعتهاي نماز دو ركعتي يا سه ركعتي، يا در دو ركعت اول نمازهاي چهار ركعتي است.
دوازدهم:
[توضيح]
آن است كه ركن نماز را عمداً يا سهواً كم يا زياد كند، يا چيزي از واجبات را كه ركن نيست عمداً كم يا زياد نمايد.
مسأله 949 : اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كاري كه نماز را باطل مي كند انجام داده يا نه، نمازش صحيح است.
مكروهات نماز
مسأله 950 : در نماز چند چيز مكروه است:
گرداندن صورت به مقدار كم به طرف راست يا چپ، بستن چشم ها، گرداندن چشم به چپ و راست، فوت كردن محل سجده، خميازه كشيدن، بازي كردن با ريش يا دست، داخل هم كردن انگشتان، آب دهان انداختن، گرفتن آب بيني و خلط سينه، نگاه كردن به خط قرآن يا كتاب يا خط انگشتري و هر كار ديگري كه خضوع و خشوع را از بين ببرد
مسأله 951 : موقعي كه انسان خوابش مي آيد و نيز موقع خودداري كردن از بول و غائط نماز خواندن مكروه است و غير از اينها مكروهات ديگري هم در كتاب هاي مفصّل ذكر شده است
«شكّيات نماز»
اشاره
شك هاي نماز 23 قسم است:
هشت قسم آن شك هاييست كه نماز را باطل مي كند و به شش قسم آن نبايد اعتنا كرد و نُه قسم ديگر آن صحيح است
شك هاي مُبطِل
اشاره
شك هايي كه نماز را باطل مي كند از اين قرار است:
1 شك در شماره ركعت هاي نماز دو ركعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر ولي شك در نماز مستحب دو ركعتي و بعضي از نمازهاي احتياط نماز را باطل نمي كند
2 شك در شماره ركعت هاي نماز سه ركعتي
3 اگر در نماز چهار ركعتي شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر
4 اگر در نماز چهار ركعتي پيش از تمام شدن سجده دوم شك كند كه دو ركعت خوانده يا بيشتر كه در اين صورت نمازش باطل است و بايد اعاده كند و بهتر آن است كه عمل به حكم شك كرده و نماز را اعاده نمايد
5 شك بين دو و پنج يا دو و بيشتر از پنج.
6 شك بين سه و شش يا سه و بيشتر از شش.
7 شك در ركعت هاي نماز، كه نداند چند ركعت خوانده است
8 شك بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش، چه پيش از تمام شدن سجده دوم باشد و چه بعد از آن.
مسأله 952 : اگر يكي از شك هاي باطل كننده براي انسان پيش آيد، بنا بر احوط نمي تواند نماز را به هم بزند بلكه بايد ابتدا قدري فكر كند تا علم يا گمان به يك طرف پيدا كند ولي اگر بعد از فكر كردن هم شك او از بين نرود به هم زدن نماز بنا بر اظهر مانعي ندارد و لازم نيست آن قدر صبر كند تا خود از حالت نمازگزار بيرون رود
شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد
مسأله 953 : شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد از اين قرار است:
1 شك در چيزي كه محل به جا آوردن آن گذشته است مثل آن كه در ركوع شك كند كه حمد را خوانده يا نه
2 شك بعد از سلام نماز
3 شك بعد از گذشتن وقت نماز
4 شك كثير الشك يعني كسي كه زياد شك مي كند
5 شك امام در شماره ركعت هاي نماز، در صورتي كه مأموم شماره آنها را بداند و همچنين شك مأموم در صورتي كه امام شماره ركعت هاي نماز را بداند
6 شك در نماز مستحبي
و تفصيل هر يك از اين شش مورد در مسائل بعدي بيان خواهد شد
1 شك بعد از محل
مسأله 954 : اگر در بين نماز شك كند كه يكي از كارهاي واجب آن را انجام داده يا نه، مثلا شك كند كه حمد خوانده يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بايد بعد از آن انجام دهد نشده، بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده به جا آورد و اگر مشغول كاري كه بايد بعد از آن انجام دهد شده، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 955 : اگر در بين خواندن آيه اي شك كند كه آيه پيش را خوانده يا نه، يا وقتي آخر آيه را مي خواند شك كند كه اولِ آن را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 956 : اگر بعد از ركوع يا سجود شك كند كه كارهاي واجب آن، مانند ذكر و آرام بودن بدن را انجام داده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 957 : اگر در حالي كه به سجده مي رود شك كند كه ركوع كرده يا نه، بنا بر احتياط بايد برگردد و ركوع را انجام دهد و اگر شك كند كه بعد از ركوع ايستاده يا نه بايد آن را بنا بر احتياط انجام دهد.
مسأله 958 : اگر در حال برخاستن شك كند كه تشهد را به جا آورده يا نه يا اگر شك كند كه سجده را به جا آورده يا نه بنا بر احتياط بايد برگردد و به جا آورد بلكه در دومي وجوب برگشتن اظهر است
مسأله 959 : كسي كه نشسته يا خوابيده نماز مي خواند اگر موقعي كه حمد يا تسبيحات مي خواند شك كند كه سجده يا تشهد را به جا آورده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر پيش از آن كه مشغول حمد يا تسبيحات شود شك كند كه سجده يا تشهد را به جا آورده يا نه بايد به جا آورد
مسأله 960 : اگر شك كند كه يكي از ركنهاي نماز را به جا آورده يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بعد از آن است نشده، بايد آن را به جا آورد مثلا اگر پيش از خواندن تشهد شك كند كه دو سجده را به جا آورده يا نه، بايد به جا آورد ولي چنانچه بعد يادش بيايد كه آن ركن را به جا آورده، چون ركن زياد شده نمازش باطل است.
مسأله 961 : اگر شك كند عملي را كه ركن نيست به جا آورده يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بعد از آن است نشده، بايد آن را به جا آورد، مثلا اگر پيش از خواندن سوره شك كند كه حمد را خوانده يا نه، بايد حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد كه آن را به جا آورده بوده چون ركن زياد نشده نماز صحيح است.
مسأله 962 : اگر شك كند ركني را به جا آورده يا نه؛ مثلا چنانچه مشغول تشهد است اگر شك كند كه دو سجده را به جا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر يادش بيايد آن ركن را بجا نياورده، در صورتي كه مشغول ركن بعد نشده، بايد آن را به جا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است، مثلا اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد كه دو سجده را بجا نياورده، بايد به جا آورد و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد نمازش باطل است.
مسأله 963 : اگر شك كند عملي را كه ركن نيست به جا آورده يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بعد از آن است شده، بايد به شك خود اعتنا نكند؛ مثلا موقعي كه مشغول خواندن سوره است، اگر شك كند كه حمد را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده، در صورتي كه مشغول ركن بعد نشده، بايد به جا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش صحيح است؛ بنا بر اين اگر مثلا در قنوت يادش بيايد كه حمد را نخوانده، بايد بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است.
مسأله 964 : اگر شك كند كه سلام نماز را گفته يا نه، در صورتي كه مشغول تعقيب نماز شده يا به سبب انجام كاري كه نماز را بهم مي زند از حال نمازگزار خارج شده، به شك خود اعتنا نمي كند و در صورت دوم در بعضي از موارد احتياط مستحب در اعاده است و اگر پيش از اينها شك كند بايد سلام را بگويد و امّا اگر در صحيح بودن سلام شك كند، چه مشغول كار ديگر شده باشد يا نه، بايد به شك خود اعتنا ننمايد.
مسأله 965 : اگر در صحيح بودن چيزي شك كند، مثلا تكبيرة الاحرام گفت يا حمد خواند و يا آيه اي را خواند و شك كرد صحيح گفته يا نه، نبايد به شك خود اعتناكند.
مسأله 966 : اگر كسي در نماز شك كرد كه ظهر را قصد كرده يا عصر را و مي داند كه قبلا ظهر را نخوانده يا شك در خواندن آن دارد، پس اگر در وقت مختص به ظهر يا وقت مشترك است، قصد نماز ظهر را مي كند و اگر در وقت مختص به عصر است اگر تا حال قصد انجام تكليف فعلي را داشته قصد نماز عصر مي نمايد و آن را تمام مي كند؛ و اگر مي داند كه نماز ظهر را قبلاً خوانده، پس با قصد انجام تكليف فعلي قصد نماز عصر مي كند و آن را تمام مي كند، چه در وقت مشترك باشد و چه در وقت مختص به عصر.
2 شك بعد از سلام
مسأله 967 : اگر بعد از سلام شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه، مثلا شك كند ركوع كرده يا نه يا بعد از سلام نماز چهار ركعتي شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت به شك خود اعتنا نكند ولي اگر هر دو طرف شك او باطل باشد مثلا بعد از سلام نماز چهار ركعتي شك كند كه سه يا پنج ركعت خوانده نمازش باطل است
مسأله 968 : اگر در نماز بين دو و چهار شك كرد و بنا را بر چهار گذاشت و بعد از سلام شك او به شك بين سه و چهار تبديل شد، يا آن كه بين دو و سه و چهار شك كرد و بنا را بر چهار گذاشت و بعد از سلام شك او به شك بين سه و چهار تبديل شد احوط اين است كه به وظيفه شك دوم عمل كند و اگر بين دو و چهار شك كرد و بنا را بر چهار گذاشت و بعد از سلام شك او به شك بين دو و سه تبديل شد، علاوه بر انجام وظيفه مربوط به شك بين دو و سه، دو سجده سهو نيز براي سلام بي جا بجا مي آورد
مسأله 969 : اگر بعد از نماز شك كند كه نمازي كه خوانده به قصد ظهر خوانده يا عصر، اگر مسافر نيست يك نماز چهار ركعتي و اگر مسافر است يك نماز دو ركعتي به قصد ما في الذمه بخواند كافيست و اگر شك كرد نمازي كه خوانده واجب بوده يا مستحب، بايد نماز واجب را بخواند.
3 شك بعد از وقت
مسأله 970 : اگر بعد از گذشتن وقت نماز شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، خواندن آن لازم نيست مگر گماني كه در حد اطمينان باشد، ولي اگر پيش از گذشتن وقت، شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، بايد آن نماز را بخواند بلكه اگر گمان كند كه خوانده، بايد آن را به جا آورد.
مسأله 971 : اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه نماز را درست خوانده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
4 كثير الشك
مسأله 972 : كسي كه زياد شك مي كند، نبايد به شك خود اعتنا كند و كثير الشك شدن به اين است كه مردم بگويند تو زياد شك مي كني و زياد شك كردن به اين صورت محقق مي شود كه در يك نماز سه مرتبه شك كند، يا در سه نماز پشت سر هم مثلا در نماز صبح و ظهر و عصر شك كند
مسأله 973 : كثير الشك اگر در به جا آوردن چيزي شك كند، چنانچه بجا نياوردن آن نماز را باطل مي كند بايد بنا بگذارد كه آن را به جا آورده، مثلا اگر شك كند كه ركوع كرده يا نه بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است و نيز اگر به جا آوردن آن نماز را باطل مي كند بايد بنا بگذارد كه آن را انجام نداده، مثلا اگر شك كند كه يك ركوع كرده يا بيشتر، چون زياد شدن ركوع نماز را باطل مي كند، بايد بنا بگذارد كه بيشتر از يك ركوع نكرده است.
مسأله 974 : كسي كه در يك چيز نماز زياد شك مي كند، چنانچه در چيزهاي ديگر نماز شك كند بايد به دستور آن عمل نمايد، مثلا كسي كه زياد شك مي كند سجده كرده يا نه، اگر در به جا آوردن ركوع شك كند بايد به دستور آن عمل نمايد يعني اگر ايستاده است ركوع را به جا آورد و اگر به سجده رفته اعتنا نكند.
مسأله 975 : اگر انسان شك كند كه كثير الشك شده يا نه، بايد به دستور شك عمل نمايد و كثير الشك تا وقتي يقين نكند كه به حال معمولي مردم برگشته بايد به شك خود اعتنا نكند.
5 شك امام و مأموم
مسأله 976 : اگر امام جماعت در شماره ركعتهاي نماز شك كند؛ مثلا شك كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت، چنانچه مأموم يقين يا گمان داشته باشد كه چهار ركعت خوانده و به امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است، امام بايد نماز را تمام كند و خواندن نماز احتياط لازم نيست و همچنين اگر امام يقين يا گمان داشته باشد كه چند ركعت خوانده است و مأموم در شماره ركعت هاي نماز شك كند، بايد به شك خود اعتنا ننمايد.
مسأله 977 : اگر در نماز جماعت، هم امام و هم مأموم شك كنند و شك هر كدام با ديگري فرق دارد هر كدام به وظيفه خود عمل مي كند و حكم سهو امام يا مأموم يا هر دو نيز همين است
6 شك در نماز مستحبي
مسأله 978 : اگر در شماره ركعت هاي نماز مستحبي شك كند، چنانچه طرف بيشترِ شك نماز را باطل مي كند بايد بنا را بر كمتر بگذارد مثلا اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است و اگر طرف بيشترِ شك نماز را باطل نمي كند مثلا شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت به هر طرف شك عمل كند نمازش صحيح است
مسأله 979 : اگر در يكي از كارهاي نافله شك كند، خواه ركن باشد يا غير ركن، بنا بر اظهر مي تواند به شك خود اعتنا نكند، ولي چنانچه محل آن نگذشته، احتياط مستحب در اين است كه آن را به جا آورد و اگر محل آن گذشته، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 980 : اگر در نماز نافله كاري كند كه براي آن سجده سهو واجب مي شود و يا يك سجده يا تشهد را فراموش نمايد، لازم نيست بعد از نماز، سجده سهو يا قضاي سجده و تشهد را به جا آورد.
مسأله 981 : اگر در نماز مستحبي كاري را فراموش كرد، چنانچه محل آن باقيست بنا بر اظهر بايد آن را به جا آورد و در اين جهت مثل نماز واجب است.
شك هاي صحيح
مسأله 982 : در نُه صورت اگر در شماره ركعت هاي نماز چهار ركعتي شك كند بنا بر احتياط بايد فكر نمايد پس اگر يقين يا گمان به يك طرفِ شك پيدا كرد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند و گرنه به دستورهايي كه گفته مي شود عمل نمايد و آن نُه صورت از اين قرار است:
1 شك بين دو و سه بعد از سر برداشتن از سجده دوم بنا بر اظهر كه بايد بنا بگذارد سه ركعت خوانده و يك ركعت ديگر بخواند و نماز را تمام كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به دستوري كه بعداً گفته مي شود به جا آورد، ولي احتياط در اين است كه يك ركعت ايستاده بخواند.
2 - شك بين دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم، كه بايد بنا بگذارد چهار ركعت خوانده و نماز را تمام كند و بعد ازنماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند و بعيد نيست استحباب دو سجده سهو بعد از نماز احتياط.
3 شك بين دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم، كه بايد بنا را بر چهار بگذارد و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته به جا آورد؛ ولي اگر بعد از سجده اول يا پيش از سر برداشتن از سجده دوم يكي از اين سه شك
برايش پيش آيد بايد نماز را رها كند و دوباره بخواند.
4 شك بين چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد ولي اگر بعد از ركوع ركعتي كه در آن شك كرده و پيش از سر برداشتن از سجده دوم اين شك براي او پيش آيد بنا بر احتياط واجب بايد به دستوري كه گفته شد عمل كند و نماز را دوباره هم بخواند
5 شك بين سه و چهار؛ كه در هر جاي نماز باشد، بايد بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به جا آورد.
6 شك بين چهار و پنج در حال ايستاده قبل از ركوع، كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به جا آورد و بنا بر احتياط دو سجده سهو نيز انجام دهد.
7 شك بين سه و پنج در حال ايستاده قبل از ركوع؛ كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو ركعت نماز احتياط ايستاده به جا آورد و بعيد نيست استحباب دو سجده سهو براي آنچه زياد شده است و اگر اين شك بعد از ركوع باشد احوط اين است كه آن ركعت را تمام كند و يك ركعت ديگر هم بخواند و بعد از سلام نماز را اعاده كند و همچنين احتياط
اين است كه در شك بين دو و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم نماز را تمام كند و دوباره آن را بخواند
8 شك بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده قبل از ركوع؛ كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و بعد از سلامِ نماز، دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته به جا آورد و سپس دو سجده سهو براي كارهاي زيادي كه انجام داده به جا آورد.
9 شك بين پنج و شش در حال ايستاده، كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 983 : اگر يكي از شك هاي صحيح براي انسان پيش آيد، نبايد نماز را بشكند و چنانچه نماز را بشكند معصيت كرده است
مسأله 984 : اگر يكي از شك هايي كه نماز احتياط براي آنها واجب است در نماز پيش آيد چنانچه انسان نماز را تمام كند و بدون خواندن نماز احتياط نماز را از سر بگيرد معصيت كرده است و در صورتي كه قصد قربت حاصل شود، مثل اين كه بعد از انجام كاري كه نماز را باطل مي كند مشغول نماز شده، نماز دومش صحيح است.
مسأله 985 : اگر موقعي كه ايستاده، بين سه و چهار يا بين سه و چهار و پنج شك كند و يادش بيايد كه يك سجده يا دو سجده از ركعت پيش بجا نياورده نمازش بنا بر اظهر باطل است
موارد شكستن نماز
مسأله 986 : شكستن نماز واجب از روي اختيار حرام است، ولي براي حفظ مال و جلوگيري از ضرر مالي يا بدني مانعي ندارد و همچنين شكستن نماز مستحبي از روي اختيار مانعي ندارد.
مسأله 987 : اگر حفظ جان خود يا كسي كه حفظ جان او واجب است يا حفظ مالي كه نگهداري آن واجب مي باشد، بدون شكستن نماز ممكن نباشد بايد نماز را بشكند.
مسأله 988 : كسي كه بايد نماز را بشكند، اگر نماز را تمام كند معصيت كرده ولي صحيح بودن نمازش خالي از وجه نيست
«نماز احتياط»
مسأله 989 : كسي كه نماز احتياط بر او واجب است بعد از سلام نماز بايد فوراً نيت نماز احتياط كند و تكبير بگويد و بنا بر اظهر حمد را بخواند و به ركوع برود و دو سجده نمايد پس اگر يك ركعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده، تشهد بخواند و سلام دهد و اگر دو ركعت نماز احتياط بر او واجب است بعد از دو سجده يك ركعت ديگر مثل ركعت اول به جا آورد و بعد از تشهد سلام دهد.
مسأله 990 : نماز احتياط سوره و قنوت ندارد و بايد آن را آهسته بخواند بنا بر لزومِ آهسته خواندن در قرائت ركعت سوم و چهارم و نيت آن را به زبان نياورد
مسأله 991 : اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد، نمازي كه خوانده درست بوده، لازم نيست نماز احتياط را بخواند و اگر در بين نماز احتياط بفهمد، لازم نيست آن را تمام نمايد بلكه مثل نماز نافله مي شود كه قطع و ادامه آن هر دو جايز است
مسأله 992 : اگر بعد از نماز احتياط بفهمد كسري نمازش به مقدار نماز احتياط بوده مثلا در شك بين سه و چهار، يك ركعت نماز احتياط بخواند بعد بفهمد نماز را سه ركعت خوانده، نمازش صحيح است.
مسأله 993 : اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسري نماز بيشتر از نماز احتياط بوده، مثلا در شك بين سه و چهار، يك ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو ركعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتياط كاري كه نماز را باطل مي كند انجام داده مثلا پشت به قبله كرده بايد نماز را دوباره بخواند و اگر كاري كه نماز را باطل مي كند انجام نداده بايد يك ركعت ديگر نماز بخواند و بنا بر احتياط نمازش را دو مرتبه اعاده كند
مسأله 994 : اگر بين دو و سه و چهار شك كند و بعد از خواندن دو ركعت نماز احتياط ايستاده، يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده بنا بر اظهر لازم نيست دو ركعت نماز احتياط نشسته را بخواند.
مسأله 995 : اگر بين سه و چهار شك كند و موقعي كه يك ركعت نماز احتياط ايستاده را مي خواند، يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده بايد نماز احتياط را تمام كند و نمازش بنا بر اظهر صحيح است، ولي اگر در اثناء دو ركعت نماز احتياط نشسته يادش بيايد، بايد احتياطاً نمازش را اعاده كند.
مسأله 996 : اگر بين دو و سه و چهار شك كند و موقعي كه دو ركعت نماز احتياط ايستاده را مي خواند پيش از ركوع ركعت دوم يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده بايد بنشيند و نماز احتياط را يك ركعتي تمام كند و بنا بر اظهر نمازش صحيح است
مسأله 997 : اگر در بين نماز احتياط بفهمد كسري نمازش بيشتر يا كمتر از نماز احتياط بوده، چنانچه نتواند نماز احتياط را مطابق كسري نمازش تمام كند، بايد آن را تمام كند و بنا بر احتياط واجب، نماز را دوباره بخواند مثلا در شك بين سه و چهار اگر موقعي كه دو ركعت نماز احتياط نشسته را مي خواند، يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده، چون نمي تواند دو ركعت نشسته را به جاي دو ركعت ايستاده حساب كند، بايد بعد از تمام كردن نماز احتياط، نماز را احتياطاً اعاده نمايد؛ و احتياط بيشتر در اين است كه اگر قبل از ركوع ركعت اول متوجه نقصان نماز شد، بايستد و دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند و بعد نمازش را دو مرتبه اعاده كند.
مسأله 998 : اگر شك كند نماز احتياطي كه بر او واجب بوده به جا آورده يا نه، بنا مي گذارد كه خوانده است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه در صورتي كه از حال نماز خارج نشده آن را به جا آورد.
مسأله 999 : اگر در نماز احتياط ركني را كم يا زياد كند يا مثلا به جاي يك ركعت دو ركعت بخواند نماز احتياط باطل مي شود و احتياط در جايي كه سهواً نماز احتياط را باطل كرده باشد اين است كه نماز احتياط و اصل نماز را دوباره بخواند
مسأله 1000 : موقعي كه مشغول نماز احتياط است اگر در يكي از كارهاي آن شك كند بايد به شك خود اعتنا نكند اگر چه محل آن نگذشته باشد بنا بر اظهر.
مسأله 1001 : اگر در عدد ركعات نماز احتياط شك كند به آن اعتنا نمي كند و بنا بر اظهر بنا را بر صحيح بودن نماز مي گذارد و اگر بعد از نماز شك كرد كه احتياط لازم يك ركعت است يا دو ركعت، احتياطاً هر دو را بجا مي آورد و سپس نماز را اعاده مي كند
مسأله 1002 : اگر بعد از سلام نماز احتياط شك كند كه يكي از اجزاء يا شرايط آن را به جا آورده يا نه به شك خود اعتنا نكند و اگر سهواً در نماز احتياط كلام بي جا گفت بنا بر اظهر سجده سهو واجب نيست اگر چه احتياط در به جا آوردن است
مسأله 1003 : حكم گمان در ركعت هاي نماز حكم يقين است، مثلا اگر در نماز چهار ركعتي انسان گمان دارد كه نماز را چهار ركعت خوانده نبايد نماز احتياط بخواند و همچنين اگر به افعال نماز گمان پيدا كرد، مثلا گمان كرد كه حمد خوانده است مثل اين است كه يقين كرده و لازم نيست بخواند و اگر گمان كرد كه نخوانده بايد دو مرتبه بخواند چه گمان به چيزي پيدا كند كه موجب صحيح بودن نماز است يا به چيزي كه نماز را باطل مي كند، به ركني از اركان نماز گمان پيدا كند يا به غير ركن، موقع شك يا فراموشي گمان حاصل شود يا خود به خود گمان پيدا كند، در تمام اين صورت ها، گمان داشتن مانند يقين است و حكم يقين را دارد، اگرچه احتياط مستحب در اين است كه اگر گمان به انجام دادن فعلي پيدا كرد كه ركن نيست، دو مرتبه آن را انجام بدهد.
مسأله 1004 : اگر هم نماز احتياط و هم سجده سهو بر نمازگزار لازم شد بنا بر اظهر بايد نماز احتياط را بر سجده سهو مقدم بدارد؛ و اگر همراه با نماز احتياط قضاي سجده يا تشهد هم بر او واجب شد پس در لزوم تقديم آنها بر نماز احتياط و يا تأخير تأمل است و در هر صورت علاوه بر به جا آوردن آن دو احوط اعاده نماز است
«سجده سهو»
اشاره
براي پنج چيز بعد از سلام نماز انسان بايد دو سجده سهو به دستوري كه بعداً گفته مي شود به جا آورد:
1 اگر در بين نماز سهواً حرف بزند
2 اگر يك سجده را فراموش كند
3 اگر در نماز چهار ركعتي بعد از سجده دوم شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت، ولي اگر قبل از تمام شدن سجده دوم شك كند، عمل به وظيفه اي كه قبلا گفته شد مي نمايد و بنا بر احتياط دو سجده سهو بجا مي آورد؛ و همچنين اگر در حال ايستاده شك كرد كه شش ركعت خوانده يا پنج ركعت بدون ركوع مي نشيند و تشهد خوانده سلام مي دهد و دو سجده سهو براي ايستادن بي جا و دو سجده ديگر براي شكي كه كرده بنا بر احتياط انجام مي دهد
4 جايي كه نبايد نماز را سلام دهد، مثلا در ركعت اول، سهواً سلام بدهد.
5 اگر سهواً چيزي از غير ركن را كم يا زياد كند، بنا بر احتياط دو سجده سهو بجا مي آورد.
مسأله 1005 : اگر انسان اشتباهاً يا به خيال اينكه نمازش تمام شده حرف بزند بايد دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1006 : اگر چيزي را كه غلط خوانده دوباره به طور صحيح بخواند براي دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نيست و همچنين اگر در بين نماز احتياط موجبات سجده سهو پيش بيايد، بنا بر اظهر سجده سهو واجب نمي شود.
مسأله 1007 : اگر در نماز سهواً مدتي حرف بزند و تمام آنها يك مرتبه حساب شود، دو سجده سهو بعد از سلام نماز كافي است.
مسأله 1008 : اگر سهواً تسبيحات اربعه را نگويد يا كمتر از يك مرتبه بگويد بايد دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1009 : اگر در جايي كه نبايد سلام دهد به نيت سلام اشتباهاً هر سه سلام را بگويد دو سجده سهو كافي است
مسأله 1010 : اگر يك سجده يا تشهد را فراموش كند و پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد و يا گمان كند كه سجده را از ركعت پيش فراموش كرده است، بايد برگردد و به جا آورد و بعد از نماز براي قيام بي جا احتياطاً دو سجده سهو به جا آورد و همچنين بنا بر احوط دو سجده سهو ديگر براي زياد شدن قرائت يا تسبيحات اگر آنها را خوانده باشد به جا آورد
مسأله 1011 : اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد كه يك سجده يا تشهد را از ركعت پيش فراموش كرده، بايد بعد از سلام بنا بر اظهر سجده يا تشهد را قضا نمايد و بعد از آن براي تشهد فراموش شده دو سجده سهو و بنا بر احتياط واجب براي يك سجده فراموش شده نيز دو سجده سهو به جا آورد
مسأله 1012 : اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً بجا نياورد، معصيت كرده و واجب است هرچه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه سهواً بجا نياورد، هر وقت يادش آمد بايد فوراً انجام دهد و لازم نيست نماز را دوباره بخواند
مسأله 1013 : اگر شك دارد كه سجده سهو بر او واجب شده يا نه لازم نيست به جا آورد
مسأله 1014 : كسي كه شك دارد دو سجده سهو بر او واجب شده يا چهار سجده، اگر دو سجده بنمايد كافي است.
مسأله 1015 : اگر بداند يكي از دو سجده سهو را بجا نياورده، در محل تدارك مي كند و در غير محل بنا بر احتياط واجب دو سجده سهو به جا آورد و اگر بداند سهواً سه سجده كرده، بنا بر احتياط مستحب دوباره دو سجده سهو بنمايد.
مسأله 1016 : اگر واجبي از واجبات سجده سهو را فراموش كرد، اگر محل آن نگذشته آن را بجا مي آورد و اگر بعد از سلام فهميد، بنا بر احتياط سجده سهو را اعاده كند.
مسأله 1017 : اگر در سجده سهو شك كرد كه دو سجده به جا آورده يا يك سجده، بنا را بر دو مي گذارد اگر چه قبل از تشهد باشد و اگر شك كرد كه دو سجده به جا آورده يا سه سجده بنا را بر دو مي گذارد و همچنين به شك در ذكر يا طمأنينه اعتنا نمي كند اگر چه قبل از سر برداشتن از سجده باشد، امّا اگر شك كرد كه اصل سجده را به جا آورده يا نه، بايد به جا آورد.
دستور سجده سهو
مسأله 1018 : دستور سجده سهو اين است كه بعد از سلام نماز فوراً نيت سجده سهو كند و پيشاني را به چيزي كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و بنا بر احتياط واجب به نحو مأثور بگويد:
«بسم اللهِ و بِاللهِ و صَلَّي اللهُ عَلي محمّد و آلِ محمّد» يا «بسم اللهِ و باللهِ اللّهمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد»، ولي بهتر است بگويد:
«بسم اللهِ و باللهِ السّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا النَّبِيُّ و رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه»، بعد بايد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكي از ذكرهايي را كه گفته شد بگويد و بنا بر اظهر وقتي سر از سجده برداشت تشهد بخواند سپس سلام بدهد
مسأله 1019 : آنچه در سجده نماز واجب است، از قبيل گذاشتن مواضع هفتگانه بر زمين گذاشتن پيشاني بر چيزي كه سجده بر آن صحيح است نشستن بين دو سجده و طمأنينه در آنها طهارت پوشش و رو به قبله بودن بنا بر احوط بايد در سجده سهو رعايت شود
قضاي سجده و تشهد فراموش شده
مسأله 1020 : سجده و تشهدي را كه انسان فراموش كرده و بعد از نماز قضاي آن را بجا مي آورد بايد تمام شرايط نماز مانند پاك بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرط هاي ديگر را داشته باشد
مسأله 1021 : اگر بين سلام نماز و قضاي سجده يا تشهد كاري كند كه اگر عمداً يا سهواً در نماز اتفاق بيفتد نماز باطل مي شود، مثلا پشت به قبله نمايد، بايد قضاي سجده و تشهد را به جا آورد و بنا بر احتياط نمازش را اعاده نمايد
مسأله 1022 : اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك سجده از ركعت آخر را فراموش كرده، بايد سجده را نه به قصد ادا و نه به قصد قضا، به جا آورد و ما بعد آن را كه تشهد و سلام است انجام دهد و بنا بر احتياط واجب دو سجده سهو براي سجده فراموش شده و دو سجده سهو براي زياد شدن تشهد و سلام به جا آورد و اگر تشهد ركعت آخر را فراموش كرده باشد و بعد از سلام يادش بيايد، در صورتي كه چيزي كه نماز را باطل كند انجام نداده باشد، بنا بر احتياط واجب آن تشهد را نه به قصد ادا و نه قضا به جا آورد و سلام را هم بگويد و سپس دو سجده سهو به قصد وظيفه فعليه انجام دهد.
كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز
مسأله 1023 : هرگاه چيزي از واجبات نماز را عمداً كم يا زياد كند، اگر چه يك حرف آن باشد، نماز باطل است.
مسأله 1024 : اگر در بين نماز بفهمد وضو يا غسلش باطل بوده، يا بدون وضو يا غسل مشغول نماز شده، بايد نماز را بهم بزند و دوباره با وضو يا غسل بخواند و اگر بعد از نماز بفهمد بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل به جا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1025 : اگر بعد از رسيدن به ركوع يادش بيايد كه دو سجده از ركعت پيش فراموش كرده، نمازش باطل است و اگر پيش از رسيدن به ركوع يادش بيايد، بايد برگردد و دو سجده را به جا آورد و برخيزد و حمد و سوره يا تسبيحات را بخواند و نماز را تمام كند
مسأله 1026 : اگر پيش از گفتن «السلام علينا» و «السلام عليكم» يادش بيايد كه دو سجده ركعت آخر را بجا نياورده، بايد دو سجده را به جا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1027 : اگر پيش از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر از آخر نماز نخوانده، بايد مقداري را كه فراموش كرده به جا آورد.
مسأله 1028 : اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه كاري انجام داده كه اگر در نماز عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد نماز را باطل مي كند، مثلا پشت به قبله كرده، نمازش باطل است و در غير اين صورت بايد فوراً مقداري كه فراموش كرده به جا آورد.
مسأله 1029 : هرگاه بعد از سلام عملي انجام دهد كه اگر در نماز عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد نماز را باطل مي كند، مثلا پشت به قبله نمايد و بعد يادش بيايد كه دو سجده آخر را بجا نياورده نمازش باطل است بلكه اگر پيش از انجام كاري هم كه نماز را باطل مي كند، يادش بيايد، دو سجده اي را كه فراموش كرده بجا مي آورد و دوباره تشهد مي خواند و نماز را سلام مي دهد و براي سلامي كه اول گفته است دو سجده سهو بجا مي آورد و بنا بر احتياط واجب بايد نماز را اعاده كند
مسأله 1030 : اگر بفهمد نمازش را پيش از وقت خوانده يا پشت به قبله يا با انحراف بيشتر از طرف راست و طرف چپ قبله به جا آورده بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته در صورتي كه قبل از وقت خوانده بايد قضا كند و اگر پشت به قبله خوانده بنا بر احوط قضا نمايد
«نماز مسافر»
اشاره
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شكسته به جا آورد يعني دو ركعت بخواند:
1 آن كه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد
2 از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد
3 در بين راه از قصد خود برنگردد
4 قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود يا جايي كه مي خواهد ده روز يا بيشتر در آنجا بماند نگذرد.
5 براي كار حرام سفر نكند.
6 از صحرانشين هايي نباشد كه در بيابان ها گردش مي كنند.
7 شغل او مسافرت نباشد.
8 از شهر خارج شده به حد ترخُّص برسد
تفصيل شروط ذكر شده در مسائل بعدي بيان مي شود
شرط اول:
اشاره
آن كه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد
مسأله 1031 : كسي كه مجموع مسافت رفت و برگشت او هشت فرسخ است و بخواهد همان روز كه رفته است برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند و همچنين اگر رفت و برگشت در شب يا در روز و شب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1032 : اگر مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد ولي همان روز كه رفته نمي خواهد برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار نمايد و اگر رفت و برگشت به تنهايي هشت فرسخ يا بيشتر باشد و در بين راه و مقصد، قصد ماندن ده روز نكرده باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار نمايد.
مسأله 1033 : اگر علم يا اطمينان داشته باشد و يا دو نفر عادل بگويند كه سفر او هشت فرسخ است بايد ترتيب اثر بدهد و نماز را شكسته بخواند، بلكه كافي بودن مطلق گمان اگر چه اطمينان نداشته باشد خالي از وجه نيست و اگر براي او سؤال كردن مشكل نيست و حرج ندارد بايد بنا بر احتياط سؤال كند.
مسأله 1034 : اگر دو نفر عادل بگويند سفر هشت فرسخ است و دو نفر عادل ديگر بگويند نيست، بنا بر احوط بايد قول دوم را بگيرد و نماز را تمام بخواند و اگر شكسته خوانده اعاده كند، حتي اگر بعداً هم معلوم شود كه هشت فرسخ بوده؛ مگر اينكه نماز اول را با قصد قربت خوانده باشد كه در اين صورت همان نماز كافي است.
مسأله 1035 : كسي كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده اگر چه كمي از راه باقي باشد بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته به جا آورد
مسأله 1036 : اگر طفل مميزي كه قصد سفر دارد در بين راه بالغ شود، در صورتي كه مجموع حركت از ابتداي سفر هشت فرسخ باشد واجب است از زمان بلوغ نماز را شكسته بخواند
مسأله 1037 : اگر دو همسفر يكي معتقد به مقدار مسافت شرعي يعني هشت فرسخ است و ديگري معتقد است كه هشت فرسخ نيست، بايد هر كدام به وظيفه خود عمل كند و بنا بر احتياط واجب هيچ كدام به ديگري اقتدا نكند
مسأله 1038 : اگر بين دو محلي كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند به نحوي كه به حدّ ترخّص برگردد، اگر چه روي هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1039 : اگر محلي دو راه داشته باشد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهي كه هشت فرسخ است، به آنجا برود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راه ديگر بدون قصد برگشت برود بايد تمام بخواند.
مسأله 1040 : اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداي مسافت را از ديوار شهر حساب كند و اگر ديوار ندارد، بايد از خانه هاي آخر شهر حساب نمايد.
شرط هفتم:
شغل او مسافرت نباشد بنا بر اين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها اگر چه براي بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند نمازشان تمام است
شرط دوم:
اشاره
از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايي برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايي كه مي خواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1041 : كسي كه نمي داند سفرش چند فرسخ است، مثلا براي پيدا كردن گمشده اي مسافرت مي كند و نمي داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولي در برگشتن، چنانچه تا وطنش يا جايي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن مثلاً قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفت و برگشت هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1042 : مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسي كه از شهر بيرون مي رود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخي برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مي كند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند و احتمال دارد كه مطلق گمان كافي باشد.
مسأله 1043 : كسي كه در سفر به اختيار ديگريست مانند نوكري كه با آقاي خود مسافرت مي كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1044 : كسي كه در سفر به اختيار ديگري است، اگر بداند يا گمان داشته باشد، بلكه اگر احتمال نيز بدهد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي شود و برمي گردد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1045 : كسي كه در سفر به اختيار ديگري است، اگر نداند كه آن ديگري قصد هشت فرسخ را دارد يا نه، بنا بر احوط بايد تحقيق كند و اگر تحقيق ممكن نيست بايد نماز را تمام بخواند و اگر معلوم شد كه از اول قصد هشت فرسخ را داشته بنا بر اظهر بايد نماز را شكسته بخواند و احوط جمع بين شكسته و تمام است مگر اين كه مسافت باقيمانده هشت فرسخ باشد كه در اين صورت بايد شكسته بخواند.
شرط سوم:
اشاره
در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردّد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1046 : اگر براي رفتن به محلي حركت كند و بعد از رفتن مقداري از راه بخواهد جاي ديگري برود، چنانچه از محل اولي كه حركت كرده تا جايي كه مي خواهد برود، هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1047 : اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعي كه مردّد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1048 : اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعي كه مردّد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود يا چهار فرسخ رفته و برگردد و يا اين كه تصميم بگيرد بقيه راه را برود و باقيمانده سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد ولي بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1049 : اگر در حال سفر بعد از گذشتن از حدّ ترخص مانعي براي مسافرت پيش بيايد تا وقتي كه تصميم او بر سفر باقيست و مشروط به تحقق امر ديگر نيست، بايد نماز را شكسته بخواند، ولي اگر از تصميم سفر برگردد و يا بخواهد در همان مكان ده روز بماند بايد نماز را تمام بخواند.
شرط چهارم:
اشاره
قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود نگذرد، يا نخواهد ده روز يا بيشتر در جايي بماند، پس كسي كه مي خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلي بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1050 : كسي كه نمي داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مي گذرد يا نه، يا ده روز در محلي مي ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1051 : كسي كه مي خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلي بماند و نيز كسي كه مردّد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلي بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر باقيمانده راهش هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط پنجم:
اشاره
براي كار حرام سفر نكند و اگر براي كار حرامي مانند دزدي سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن كه براي او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با وجود نهي پدر و مادر سفري بروند كه بر آنان واجب نباشد، ولي اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخوانند.
مسأله 1052 : كسي كه سفر او حرام نيست و براي كار حرام هم سفر نمي كند، اگر چه در سفر، معصيتي انجام دهد، مثلا نعوذ بالله غيبت كند يا شراب بخورد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر مقصود از سفر هم طاعت و هم معصيت باشد اگر هر دو قصد مستقل باشد بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر مقصود اصلي طاعت است و معصيت مقصود فرعي و تبعي است، نماز را شكسته مي خواند.
مسأله 1053 : اگر مخصوصاً براي آن كه كار واجبي را ترك كند، مسافرت نمايد نمازش تمام است، پس كسي كه بدهكار است، اگر بتواند بدهي خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهي خود را بدهد و مخصوصاً براي فرار از دادن بدهي مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند ولي مسافرت براي ترك روزه حرام نيست
مسأله 1054 : اگر سفر او سفر حرام نباشد ولي حيوان سواري يا مركب ديگري كه سوار است غصبي باشد و يا اين كه در زمين غصبي سفر مي كند، بنا بر اظهر نمازش تمام است.
مسأله 1055 : كسي كه با ظالم مسافرت مي كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلا براي نجات دادن مظلومي با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
مسأله 1056 : اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1057 : اگر براي لهو و خوشگذراني به شكار رود نمازش تمام است و چنانچه براي تهيه معاش به شكار رود، نمازش شكسته است و اگر براي كسب و زياد كردن مال برود، پس اگر از كساني مي شود كه شغلشان در مسافرت كردن است نمازش تمام است و روزه مي گيرد و گرنه احتياط واجب در جمع بين شكسته و تمام است ولي روزه را افطار مي كند
مسأله 1058 : كسي كه سفرش براي معصيت است اگر در بين راه توبه كرده در صورتي كه باقيمانده سفر به اندازه مسافت شرعي باشد نمازش شكسته است و اگر توبه نكرده و پس از ارتكاب معصيت و يا بدون آن برگشت در صورتي كه بقيه سفر به اندازه مسافت شرعي باشد بنا بر اظهر نماز را شكسته مي خواند.
مسأله 1059 : اگر قسمتي از سفر براي كار حرام و قسمتي ديگر براي كار غير حرام باشد آن قسمت سفر كه براي غير حرام است ملاك شروع مسافت شرعي براي شكسته بودن نماز است.
شرط ششم:
اشاره
از صحرانشين هايي نباشد كه در بيابان ها گردش مي كنند و هر جا آب و خوراك براي خود و حيواناتشان پيدا كنند مي مانند و بعد از چندي به جاي ديگر مي روند و صحرانشين ها در اين مسافرت ها بايد نماز را تمام بخوانند
مسأله 1060 : كسي كه شغلش مسافرت است اگر براي كار ديگري، مثلا براي زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند، ولي اگر مثلا راننده، عده اي را براي زيارت با اتومبيل خود ببرد و در ضمن خودش هم زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1061 : مسافرت هايي كه هميشه لازمه شغل انسان است، مثل سفر براي پيدا كردن منزل قبل از حركت كاروان، مانند همان شغل است بخلاف مسافرت هاي اتفاقي كه نماز در آن شكسته است.
مسأله 1062 : كسي كه در مقداري از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده اي كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مي دهد، در سفري كه مشغول به كارش است اگر به او راننده گفته مي شود، بايد نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1063 : در كثيرالسفر لازم نيست كه انسان سفرهاي متعدد داشته باشد بلكه يك سفر طولاني كه بيشتر سال را فرا گيرد مثل سفرهاي متعدد است؛ پس همين كه بگويند فلاني راننده است و يا شغلش سفر است اگر چه در يك سفر طولاني و بدون تكرار و تعدّد باشد كافي است.
مسأله 1064 : راننده و دوره گردي كه در دو سه فرسخي شهر رفت و آمد مي كند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخي برود ولي اين سفر جزء شغل او باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1065 : كسي كه شغلش مسافرت است، اگر در وطن يا غير وطن خود ده روز بماند، در سفر اولي كه بعد از ده روز مي رود، مانند سفر اوليست كه اين شغل را در ابتدا شروع كرده بود و بنا بر اين تا زماني كه اين سفر، عرفاً شغل او حساب نمي شود، بايد نماز را شكسته بخواند. بلي ماندن ده روز متصل در غيروطن بايد با قصد اقامه باشد ولي در وطن اگرچه بدون قصد هم باشد همين حكم را دارد
مسأله 1066 : كسي كه در شهرها سياحت مي كند و براي خود وطني اختيار نكرده بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1067 : كسي كه شغلش مسافرت نيست اگر مثلا در شهري يا در دهي جنسي دارد كه براي حمل آن مسافرت هاي پي در پي مي كند بايد نماز را شكسته بخواند
شرط هشتم:
اشاره
به حد ترخُّص برسد يعني از وطنش يا جايي كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، به قدري دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان آن را نشنود ولي بايد در هوا غبار يا چيز ديگري نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيري كند و لازم نيست به قدري دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوارها كاملا معلوم نباشد، كافي است.
مسأله 1068 : كسي كه به سفر مي رود اگر به جايي برسد كه اذان را نشنود ولي ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند و صداي اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1069 : اگر كسي بدون قصد سفر تا حد ترخّص رفته و از آن جا قصد سفر كرده، همين كه از آن محل شروع به حركت كرد به طوري كه عرفاً بگويند سفرش را آغاز كرده، بايد نمازش را شكسته بخواند و در اين صورت ديگر خروج از حد ترخصِ آن محل اعتباري ندارد و ابتداي مسافت شرعي را هم بايد از همان جا حساب كرد؛ و همچنين اگر در جايي بود كه نه وطن او بود و نه قصد ماندن ده روز را در آن جا داشت و نه سي و يك روز به طور ترديد در آنجا مانده بود و در عين حال نمازش در آن شهر يا محل تمام بود مثل اينكه به دنبال گمشده اي، بدون قصد سفر به آن جا رسيده بود و از آن جا قصد سفر كرد، خروج از حد ترخّصِ آن محل اعتباري ندارد و همين كه مسافت شرعي را عرفاً شروع كرد، نمازش را شكسته مي خواند.
مسأله 1070 : اگر مسافر به اجبار يا به اختيار خود بدون اينكه از قصد سفر برگردد به كمتر از حد ترخص برگشت، نمازش در آن جا تمام است، ولي اگر برگشتن او به كمتر از حدّ ترخص نبود نماز شكسته است، مگر آن كه از قصد سفر برگردد.
مسأله 1071 : مسافري كه به وطن خود برمي گردد، براي اين كه نماز را تمام بخواند بنا بر احتياط بايد هم ديوار وطن را ببيند و هم اذان آن جا را بشنود اگر چه اظهر كفايت شنيدن اذان است. ولي مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، اگر به جايي برسد كه ديوار آن محل را ببيند و صداي اذانش را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند
مسأله 1072 : هر گاه شهري در بلندي باشد كه از دور ديده شود، يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند، كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند، وقتي به اندازه اي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمي شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پَستي و بلندي خانه ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1073 : در شهرهاي بزرگي، مثل تهران، همين كه عرفاً صدق كند كسي كه در آن شهر زندگي مي كند براحتي مي تواند در نواحي مختلف شهر رفت و آمد كند بدون اين كه عرف او را مسافر حساب كند، بنا بر اظهر آن شهر حكم شهرهاي ديگر را دارد.
مسأله 1074 : اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمي شد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1075 : اگر به قدري دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولي اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويند بشنود بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1076 : اگر به جايي برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويند نشنود ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند مي گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1077 : اگر چشم يا گوش او يا صداي اذان، غيرمعمول باشد، در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداي اذان معمولي را نشنود.
مسأله 1078 : مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مي كند، وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1079 : مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداي اذان آن را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1080 : محلي را كه انسان براي اقامت و زندگي خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براي زندگي اختيار كرده باشد، پس وطن انسان بنا بر اقوي جاييست كه عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند و لازم نيست در آنجا ملكي داشته باشد و يا اينكه شش ماه آنجا زندگي كرده باشد بلكه همين قدر كه عرفاً آنجا وطن او به حساب بيايد كافي است.
مسأله 1081 : كسي كه در دو محل زندگي مي كند، مثلا شش ماه در شهري و شش ماه ديگر در شهري ديگر مي ماند، هر دو وطن او است؛ و نيز اگر بيشتر از دو محل را براي زندگي خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مي شود و زن در صورتي كه زندگيش در اين گونه وطن به همراه شوهرش است در مسأله وطن تابع شوهر خواهد بود و در صورتي كه فاصله بين دو وطن به اندازه مسافت شرعي باشد، نمازش در آن فاصله شكسته است و در غير اين صورت نمازش تمام است.
مسأله 1082 : غير از وطن اصلي و وطن غير اصلي كه ذكر شد در جاهاي ديگر اگر قصد اقامت ده روز نكند نمازش شكسته است ولي اگر جايي وطن او بوده و در آنجا شش ماه به قصد وطن بودن مانده است و ملك هم داشته و حالا اعراض كرده است، احتياط كردن در جمع بين نماز قصر و تمام و همچنين گرفتن روزه و قضاي آن خوب است و همين احتياط جاريست اگر در جايي شش ماه بدون قصد وطن بودن بماند و ملكي داشته باشد.
مسأله 1083 : اگر به جايي برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده نبايد نماز را تمام بخواند مگر اين كه قبلا شش ماه با داشتن ملك در آنجا مانده باشد كه خوب است احتياط مسأله قبلي رعايت شود، اگر چه وطن ديگر هم براي خود اختيار نكرده باشد.
مسأله 1084 : مسافري كه قصد دارد، ده روز پشت سر هم در محلي بماند، يا مي داند كه بدون اختيار ده روز در محلي مي ماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1085 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اذان صبح روزاول تا غروب روز دهم بماند بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر مثلا قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند بايد نماز را تمام بخواند و احوط اين است كه جبران كمبود را از شب يازدهم حساب نكند
مسأله 1086 : مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود، چنانچه جايي كه مي خواهد برود از مقدار ترخص دورتر نباشد بايد در همه ده روز نماز را تمام بخواند و اگر از مقدار ترخص دورتر باشد ولي كمتر از مقدار مسافت يعني چهار فرسخ شرعي باشد، چنانچه قسمت عمده روز را در محل اقامت باشد كافيست و نمازش تمام است و عرفاً صدق اقامت ده روز در آنجا مي كند.
مسأله 1087 : مسافري كه تصميم ندارد ده روز در جايي بماند مثلا قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبي پيدا كند ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1088 : اگر مسافر قصد كند ده روز در محلي بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود، يا مردّد شود كه در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود يا مردّد شود، تا وقتي در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند و بنا بر اظهر چه اين نماز چهار ركعتي را به طور اداء خوانده باشد يا قضاي يك نماز چهار ركعتي باشد كه در همان محل از او فوت شده باشد، ولي فقط گذشتن وقت نماز چهار ركعتي كافي نيست، مثل اين كه در تمام وقت حائض يا بيهوش يا در حال جنون باشد و اگر قبل از قضاي نمازش از نيت عدول كرده، بايد نمازش را شكسته بخواند.
مسأله 1089 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد، روزه اش صحيح است و تا وقتي در آنجا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد، روزه آن روزش صحيح است، اما نمازهاي خود را بايد شكسته بخواند و روزهاي بعد هم نمي تواند روزه بگيرد.
مسأله 1090 : اگر مسافر به نيت اين كه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد و اگر بعد از سلام نماز از نيّت خود برگشت، بنا بر اظهر اين برگشت از نيت بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي تأثيري ندارد و بقيه نمازهايش نيز تمام است.
مسأله 1091 : مسافري كه قصد كرده ده روز در جايي بماند، اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتي تمام نمايد و بقيه نمازهاي خود را شكسته بخواند و اگر داخل ركوع ركعت سوم شده و قبل از سلام نماز از قصد اقامت منصرف شود احتياط در تمام كردن آن نماز و اعاده آن به صورت شكسته است و در بقيه مدتي كه در آنجا مي ماند بنا بر احتياط نمازها را هم شكسته و هم تمام مي خواند.
مسأله 1092 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتي مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1093 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، بايد روزه واجب را بگيرد و مي تواند روزه مستحبي هم بگيرد و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1094 : مسافري كه قصد كرده ده روز در جايي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و به محل اقامت خود برگردد تا وقتي كه سفر شرعي جديدي را آغاز نكرده بايد نماز را تمام بخواند حتي اگر طوري خارج شود كه به اقامه او صدمه بزند مثل اين كه يك روز آنجا بماند تا وقتي كه قصد سفر جديد شرعي نكرده نماز تمام است
مسأله 1095 : مسافري كه قصد كرده ده روز در جايي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در رفتن و در جايي كه قصد ماندن ده روز كرده، نمازهاي خود را تمام بخواند، ولي اگر جايي كه مي خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد موقع رفتن نمازهاي خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1096 : مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردّد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلي از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولي مردّد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آن كه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد در طول مدتي كه مي رود و برمي گردد و بعد از برگشتن، نمازهاي خود را تمام بخواند.
مسأله 1097 : اگر به خيال اين كه رفقايش مي خواهند ده روز در محلي بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتي كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1098 : اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1099 : مسافري كه مي خواهد نُه روز يا كمتر در محلي بماند اگر بعد از آن كه نُه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا كمتر بماند و همين طور تا سي روز، روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1100 : مسافري كه سي روز مردّد بوده، در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز در يك جا بماند، پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند، بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند، مگر اين كه قسمت عمده روز را در جايي بماند و بقيه روز را در جاي ديگري كه كمتر از چهار فرسخ شرعيست به طوري كه عرفاً صدق كند سي روز يك جا مانده است كه در اين صورت بعد از سي روز مثل محل اقامت، نماز را در آنجا تمام مي خواند.
مسائل متفرقه نماز مسافر
مسأله 1101 : مسافر مي تواند در مسجد الحرام و مسجد النّبي (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند و احتياط در اين است كه نماز را شكسته بخواند. ولي اگر بخواهد در جايي كه اول جزء اين مساجد نبوده و بعد به آنها اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه شكسته بخواند و نيز مسافر مي تواند در حرم اصلي حضرت سيد الشهداء ( عليه السلام ) نماز را تمام بخواند، ولي اگر در اين چهار مكان نماز او قضا شد بنا بر احتياط واجب به طور شكسته قضا نمايد اگر چه در همان مكان باشد
مسأله 1102 : كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند اگر در غير چهار مكاني كه در مسأله پيش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1103 : مسافري كه نمي داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند و قصد قربت در نماز داشته باشد نمازش صحيح است.
مسأله 1104 : مسافري كه مي داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضي از خصوصيات آن را نداند، مثلا نداند كه در سفر هشت فرسخي بايد شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند در صورتي كه وقت باقيست بايد بنا بر احوط نماز را شكسته بخواند و اگر وقت گذشته به طور شكسته قضا نمايد.
مسأله 1105 : مسافري كه مي داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اين كه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتي بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازي را كه تمام خوانده، بنا بر احتياط واجب بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت هم گذشته، قضا نمايد.
مسأله 1106 : اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت يادش بيايد، بايد شكسته به جا آورد ولي اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاي آن نماز بر او واجب نيست.
مسأله 1107 : اگر از روي فراموشي نماز را شكسته بخواند با اين كه نمي دانست سفرش به اندازه مسافت شرعي هست يا نه، يا اين كه مي دانست به اندازه مسافت نيست ولي بعد معلوم شد كه به اندازه مسافت بوده، بنا بر اظهر اگر نيت قربت داشت اعاده لازم نيست
مسأله 1108 : مسافري كه نماز نخوانده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند، بنا بر اصح بايد نماز را تمام بخواند و كسي كه مسافر نيست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند، بنا بر اقوي در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1109 : اگر از مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آن را دو ركعتي قضا نمايد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاي آن را به جا آورد و اگر از كسي كه مسافر نيست يكي از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار ركعتي قضا نمايد اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
مسأله 1110 : مستحب است مسافر بعد از هر نمازي كه شكسته مي خواند سي مرتبه بگويد:
«سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرْ».
«نماز قضا»
مسأله 1111 : كسي كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، بايد قضاي آن را به جا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز، خواب مانده يا به سبب مستي نماز نخوانده باشد؛ ولي كسي كه در تمام وقت نماز، هنوز بالغ نشده و يا ديوانه و يا بيهوش است و يا زني كه در تمام وقت نماز در حال حيض يا نفاس است، نمازي كه اينها نخوانده اند قضا ندارد، مگر اين كه قبل از تمام شدن وقت نماز، اين افراد از چنين حالي خارج شوند يعني شخص غيربالغ به تكليف برسد و بيهوش به هوش آيد و زن از حيض و نفاس پاك شود و مجنون عاقل شود، كه دراين صورت نمازي را كه لااقل يك ركعت از آن را ولو با تيمّم و حذف مستحبات، در وقت مي توانسته بخواند و نخوانده، بايد قضا نمايد.
مسأله 1112 : اگر كسي به اختيار خود سبب حصول ديوانگي يا بيهوشي، يا حيض و نفاس در خود شود، بنا بر احتياط واجب بايد نمازهاي فوت شده در آن حال را قضا نمايد، خصوصاً اگر اين عمل بعد از دخول وقت باشد.
مسأله 1113 : نمازهايي كه واجب است قرائت در آنها بلند خوانده شود هنگام قضا هم بايد بلند خوانده شود و همچنين نمازهايي كه واجب است آهسته بخواند هنگام قضا نيز واجب است آهسته بخواند و بلند يا آهسته خواندن قضاي نافله ها تابع خود آنها است
مسأله 1114 : كسي كه وضو، غسل و تيمم برايش ممكن نيست، در خود وقت، نماز بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب بايد در وقتي كه قادر بر تحصيل طهارت است نماز را قضا نمايد، خصوصاً اگر خودش با اختيار سبب از بين رفتن تمكن شده باشد، بلكه اگر اين عمل بعد از گذشتن وقت كافي براي انجام نماز صورت گيرد، بايد نمازش را قضا كند.
مسأله 1115 : كافر اصلي، به جميع اقسام آن، در صورتي كه مسلمان شود، نمازهاي سابق او قضا ندارد و امّا مسلماني كه نماز نخوانده اگر چه معذور بوده يا مسلماني كه مرتد شده، اگر چه مرتد فطري باشد بنا بر اظهر و يامسلماني كه محكوم به كفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اينها قضا لازم است، ولي مسلماني كه شيعه شده و نمازهايش را قبلاً مطابق مذهب خودش يا مطابق مذهب شيعه با نيت قربت خوانده است بنا بر اظهر قضا براو واجب نيست و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده بايد قضا كند.
مسأله 1116 : اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازي را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاي آن را بخواند.
مسأله 1117 : كسي كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهي نكند ولي واجب نيست فوراً آن را به جا آورد و كسي كه نماز قضا دارد تا وقتي كه وقت فريضه تنگ نشده مي تواند نماز قضا يا نماز مستحبي بخواند.
مسأله 1118 : قضاي نمازهاي يوميه در صورتي كه ترتيب آنها معلوم باشد بايد به ترتيب خوانده شود مثلا كسي كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده بنا بر اظهر و احوط بايد اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نمايد
مسأله 1119 : اگر بخواهد قضاي چند نماز غير يوميه، مانند نماز آيات را بخواند يا مثلا بخواهد قضاي يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب به جا آورد.
مسأله 1120 : اگر كسي نداند و گمان هم ندارد كه نمازهايي كه از او قضا شده كداميك جلوتر بوده، بنا بر اقوي لازم نيست به طوري بخواند كه ترتيب حاصل شود و مي تواند هر كدام را خواست مقدم بدارد، اگر چه احتياط، در صورتي كه عسر و حرج پيش نيايد و موجب فوت آنچه يقيناً فوت شده، نشود، تحصيل يقين به ترتيب است، پس اگر نداند نماز مغرب و ظهر كه از او فوت شده كداميك جلوتر بوده يك نماز مغرب بين دو ظهر يا يك نماز ظهر بين دو مغرب بنا بر احتياط مستحب بخواند.
مسأله 1121 : اگر نماز ظهر و عصر از او قضا شده ولي نمي داند از يك روز بوده يا از دو روز و نمي داند كدام زودتر قضا شده، مي تواند دو نماز چهار ركعتي بخواند:
چهار ركعت اول به قصد نمازي كه اوّل فوت شده و چهار ركعت دوم به قصد نماز دوم
مسأله 1122 : كسي كه چند نماز از او قضا شده و تعداد آنها را نمي داند مثلا نمي داند چهار تا بوده يا پنج تا چنانچه براي او مشكل نيست و عسر و حرج در كار نباشد لازم است آن قدر نماز بخواند تا علم پيدا كند به مقدار نمازهاي قضا شده يا اينكه بيشتر نماز قضا خوانده است و اگر تحصيل علم ممكن نيست به مقداري كه اطمينان پيدا كند نماز بخواند و اگر آن هم نشد به قدري كه گمان پيدا كند و اين احتياطاً ت در صورتيست كه مي داند يا احتمال مي دهد كه سابقاً مقدار آنها را مي دانسته و الاّ فقط به قدري كه يقين دارد نماز بخواند و در مورد مقدار بيشتر احتياط كردن خوب است ولي ظاهر اين است كه لازم نيست
مسأله 1123 : كسي كه نماز قضا از همين روز يا روزهاي پيش دارد، مي تواند قبل از خواندن نمازي كه قضا شده، نماز ادايي را بخواند و لازم نيست نماز قضا را جلو بيندازد، گر چه مطابق احتياط است.
مسأله 1124 : كسي كه مي داند يك نماز چهار ركعتي نخوانده و نمي داند نماز ظهر است يا عصر است يا عشا، اگر يك نماز چهار ركعتي به نيت قضاي نمازي كه نخوانده بخواند كافي است.
مسأله 1125 : كسي كه مي داند يكي از نمازهاي پنجگانه از او فوت شده و نمي داند كدام بوده، كافيست يك نماز صبح و يك مغرب و يك چهار ركعتي به قصد ما في الذمّه بخواند و در بلند يا آهسته خواندن آن مخيّر است و اگر مسافر بوده كافيست يك مغرب و يك دو ركعتي به قصد ما في الذمه بخواند.
مسأله 1126 : اگر از روزهاي گذشته نمازهاي قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه براي قضاي تمام آنها وقت ندارد، يا نمي خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضاي آن روز را پيش از نماز ادا بخواند، بلكه مطابق احتياط است.
مسأله 1127 : نماز قضا را با جماعت مي شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلا اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد
مسأله 1128 : نمازهاي مستحبّي كه وقت خاص دارند در صورت ترك، قضاي آنها مستحب است ولي اگر در اثر بيماري فوت شد، استحباب قضا تأكد ندارد و اگر نمازهاي مستحبي فوت شده را قضا نكرد مستحب است براي هر نماز فوت شده يك مُدّ طعام صدقه بدهد
«نماز جماعت»
اشاره
مستحب است نمازهاي واجب خصوصاً نمازهاي يوميه را به جماعت بخوانند و در نماز صبح مغرب و عشاء بيشتر سفارش شده و در روايتي وارد شده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعت ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مي شود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها كاغذ و درياها مركّب و درخت ها قلم و جنّ و انس و ملائكه نويسنده شوند نمي توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند
مسأله 1129 : وقتي كه جماعت برپا مي شود، مستحب است كسي كه نمازش را فُرادي خوانده دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او كافي است.
مسأله 1130 : اگر امام يا مأموم بخواهد نمازي را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند، جواز جماعت محل تأمل است ولي در صورتي كه جماعت دوم داراي مزايايي باشد كه در شرع رجحان داشته باشد و كسي بخواهد به اميد مطلوب بودن دو مرتبه نمازش را به جماعت بخواند، بنا بر اظهر جايز است.
مسأله 1131 : نمازهاي مستحبي را نمي شود به جماعت خواند، ولي خواندن نماز عيد فطر و قربان در زمان غيبت امام ( عليه السلام ) به جماعت مستحب است در صورتي كه شروط وجوب موجود نباشد، همچنين خواندن نماز استسقاء كه براي طلب باران مي خوانند به جماعت مستحب است و بعيد نيست استحباب جماعت در نماز غدير كه به اميد مطلوبيت خوانده شود.
مسأله 1132 : موقعي كه امام جماعت نماز يوميه مي خواند، هر كدام از نمازهاي يوميه را مي شود به او اقتدا كرد ولي اگر نماز يوميه اش را احتياطاً دوباره مي خواند، فقط در صورتي كه مأموم احتياطش با امام يكي باشد مي تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1133 : اگر امام جماعت قضاي نماز يوميه خود را مي خواند، مي شود به او اقتدا كرد ولي اگر نمازش را احتياطاً قضا مي كند، يا قضاي نماز شخص ديگر را تبرعاً مي خواند، اقتدا به او اشكال دارد.
مسأله 1134 : اگر امام در محراب باشد و كسي پشت سر او اقتدا نكرده باشد، كساني كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمي بينند نمي توانند اقتدا كنند.
مسأله 1135 : اگر به واسطه طولاني بودن صف اول، كساني كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نبينند مي توانند اقتدا كنند و نيز اگر به واسطه درازي يكي از صفهاي ديگر كساني كه دو طرف آن ايستاده اند صف جلوي خود را نبينند مي توانند اقتدا نمايند
مسأله 1136 : اگر صفهاي جماعت تا درب مسجد برسد، كسي كه مقابل درب، پشت صف ايستاده، نمازش صحيح است و نيز نماز كساني كه با ديدن او اقتدا مي كنند صحيح مي باشد و در صف نماز جماعت از جهت اتّصال، تهيّأ نمازگزار متّصل، كافي است.
مسأله 1137 : كسي كه پشت ستون ايستاده، اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل نباشد، نمي تواند اقتدا كند، ولي اگر از دو طرف يا يك طرف متصل باشد و مأموم كسي را كه امام را مي بيند مشاهده كند، جماعتش صحيح است و منظور از ديدن امام اين است كه اگر مأمومين نباشند بتواند امام را ببيند ولي غير از مأمومين هر چه حائل شود موجب فرادي شدن نماز است.
مسأله 1138 : محل ايستادن امام بايد از محل مأموم بلندتر نباشد، ولي اگر مكان امام مقدار خيلي كمي، مثلاً كمتر از يك وجب بلندتر باشد، اشكال ندارد و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفي كه بلندتر است بايستد، در صورتي كه سراشيبي آن زياد نباشد و طوري باشد كه به آن، زمين مسطح بگويند مانعي ندارد.
مسأله 1139 : اگر مكان مأموم بلندتر از مكان امام باشد و ساير لوازم و شرايط اقتدا رعايت شود، اشكال ندارد.
مسأله 1140 : هرگاه بداند نماز امام باطل است، مثلا بداند امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نمي تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1141 : اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده يا كافر بوده، يا به جهتي نمازش باطل بوده، مثلا بي وضو نماز خوانده، نمازش صحيح است و همچنين اگر در اثناء نماز به يكي از اين سه امر اطلاع پيدا كرد، نيت فرادي مي كند و بقيه نماز را مي خواند و نمازش صحيح است.
مسأله 1142 : انسان در بين نماز جماعتي كه خواندن آن به جماعت واجب نيست بنا بر اظهر مي تواند نيت فُرادي كند اگر چه از اول نماز قصد فرادي داشته باشد، مثلاً نيّت كند كه دو نماز خود را با يك نماز امام بخواند يعني قصد كند كه بين نماز فرادي كند و زودتر تمام كند و دوباره نماز دوم را به او اقتدا كند. ولي ممكن است از جهت اخلال به نظم جماعت و اشتباه انداختن مأمومين ممنوع باشد.
مسأله 1143 : اگر مأموم به واسطه عذري بعد از حمد و سوره امام نيت فُرادي كند لازم نيست حمد و سوره را بخواند، ولي اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فُرادي نمايد، بايد مقداري را كه امام نخوانده بخواند.
مسأله 1144 : اگر در بين نماز جماعت نيت فُرادي نمايد، بنا بر احتياط واجب نبايد دوباره نيت جماعت كند، ولي اگر مردّد شود كه نيت فُرادي كند يا نه و بعد تصميم بگيرد نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.
مسأله 1145 : اگر موقعي كه امام در ركوع است، مأموم اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگر چه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش به طور جماعت صحيح است و يك ركعت حساب مي شود. اما اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد نمازش به طور فُرادي صحيح مي باشد و بايد آن را تمام نمايد.
مسأله 1146 : اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و به مقدار ركوع خم شود ولي شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه، نمازش صحيح است و بنا بر احتياط فُرادي مي شود.
مسأله 1147 : اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود، امام سر از ركوع بردارد، مي تواند نيت فرادي كند يا مي تواند صبر كند تا در ركعت بعد به امام ملحق شود و در صورت ملحق شدن تكبيرِ ديگر لازم نيست.
مسأله 1148 : چنانچه مأموم بترسد كه اگر ملحق به صف شود و اقتدا كند، امام سر از ركوع بردارد مي تواند در همان مكاني كه ايستاده اقتدا كند و تكبير بگويد و به ركوع برود به شرط آن كه مانعي از اقتدا در آن مكان نباشد، مثل وجود حائل يا بلند بودن جاي امام، بنا بر اين دور بودن فاصله بين مأموم و امام يا صف جماعت بنا بر اظهر مانع از اقتدا نيست پس مأموم بعد از رسيدن به ركوع امام، در حال ركوع و يا بعد از ركوع و بنا بر احتياط بعد از سجود، ولو به چند دفعه حركت، خود را به امام يا صف ملحق مي كند و بنا بر احتياط واجب در حال ذكر حركت نكند و اگر توانست، راه رفتن را به بعد از سجده تأخير بيندازد اين كار را مي كند، ولي در هر صورت طي كردن اين فاصله نبايد فعل كثير حساب شود
مسأله 1149 : اگر كسي بعد از سر برداشتن امام از ركوع رسيد، مي تواند به امام اقتدا كند و تكبيرة الاحرام بگويد، اما ركوع بجا نياورد ولي در يك سجده يا دو سجده امام را متابعت كند و در ركعت بعد كه امام برمي خيزد ركعت اول مأموم حساب مي شود و بنا بر اظهر تجديد تكبيرة الاحرام لازم نيست
مسأله 1150 : اگر موقعي برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تكبيرة الاحرام بنشيند و تشهد را با امام بخواند ولي سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد و بنا بر احتياط مستحب در اين حال به صورت تَجافي بنشيند، كه توضيح آن خواهد آمد، بعد بايستد و بدون آن كه دوباره نيت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اول نماز خود حساب كند و همچنين بنا بر اظهر در غير تشهد ركعت آخر هم مي تواند چنين كند.
مسأله 1151 : در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام پرده و مانند آن، كه پشت آن ديده نمي شود، فاصله نباشد و همچنين است بين انسان و مأموم ديگري كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است، ولي اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن زن و امام، يا بين آن زن و مأموم ديگري كه مرد است و زن به واسطه او به امام متصل شده است، پرده و مانند آن باشد اشكال ندارد.
مسأله 1152 : مأموم نبايد بنا بر اظهر جلوتر از امام بايستد و اظهر اين است كه مي تواند مساوي امام بايستد، ولي احتياط در اين است كه مساوي هم نايستد بلكه از امام عقب تر باشد و افضل آن است كه اگر مأموم يك نفر است در طرف راست امام بايستد و اگر بيشتر هستند پشت سر او قرار بگيرند.
مسأله 1153 : اگر بعد از شروع نماز، بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه او متصل به امام است، پرده يا چيز ديگري كه پشت آن را نمي توان ديد فاصله شود، نماز فُرادي مي شود و صحيح است.
مسأله 1154 : بايد بين جاي سجده مأموم و جاي ايستادن امام به قدر يك انسان كه به سجده رفته است فاصله نباشد، بنا بر اين اگر بين آن دو اين مقدار فاصله بود يعني از سر تا نوك انگشتان پاي يك نفر كه در سجده است بنا بر اظهر نماز جماعت اشكال دارد و همچنين اگر بين انسان و مأمومي كه جلوي او ايستاده و به وسيله او به امام متصل است به همين مقدار فاصله باشد نمازش اشكال دارد؛ و احتياط مستحب آن است كه جاي سجده مأموم با جاي كسي كه جلوي او ايستاده، هيچ فاصله نداشته باشد و اگر فاصله به قدر يك گام متعارف و معمولي باشد، بنا بر اظهر اشكالي ندارد.
مسأله 1155 : اگر مأموم به واسطه كسي كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، چنانچه كمتر از مقداري كه در مسأله فوق گفته شد فاصله داشته باشد، نماز و جماعتش صحيح است.
مسأله 1156 : اگر در اثناء نماز، بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه او به امام متصل است به مقدار فوق فاصله پيدا شود، نمازش فُرادي مي شود و صحيح است.
مسأله 1157 : اگر نماز همه كساني كه در صف جلو هستند تمام شود، يا همه نيت فُرادي نمايند، چنانچه فاصله به اندازه فوق نباشد نماز صف بعد به طور جماعت صحيح و گرنه نمازشان فُرادي مي شود و صحيح است.
مسأله 1158 : اگر در ركعت دوم اقتدا كند، مستحب است قنوت و تشهد را با امام بخواند و احتياط مستحب آن است كه موقع خواندن تشهد، به حال تَجافي بنشيند، يعني انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد، با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع خود را به امام برساند و چنانچه طوريست كه اگر بخواهد حمد را بخواند و يا تمام كند به ركوع امام نمي رسد اظهر تمام كردن حمد است اگر چه احتياط در قصد فُرادي است.
مسأله 1159 : اگر موقعي كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتيست اقتدا كند، بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشيند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد و چنانچه براي گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد، يك مرتبه بگويد و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند و اگر يك مرتبه تسبيحات را هم وقت ندارد كمتر از آن بگويد و به ركوع امام برسد و اگر اصلاً وقت ندارد، قريب است كه هيچ ذكر نگويد و با امام ركوع كند، اگر چه احتياط در قصد انفراد و اتمام است.
مسأله 1160 : اگر در ركعت سوم يا چهارم در حالي كه امام ايستاده و هنوز تكبير ركوع را نگفته اقتدا كند، بنا بر احوط بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام كند و در ركوع خود را به امام برساند و چنانچه طوريست كه اگر حمد بخواند يا حمد را بخواهد تمام كند به ركوع نخواهد رسيد احتياط در اين است كه قصد فرادي كند و حمد را تمام كرده و بقيه نماز را هم خودش بخواند، ولي اگر مأموم در ركعت دوم خود چنانچه طوريست كه اگر بخواهد حمد را تمام كند به ركوع امام نمي رسد، نمي تواند حمد را رها كرده و همراه امام به ركوع برود، بلكه بايد حمد را تمام كند و خود را در سجده به امام برساند، گرچه احوط در اين صورت قصد فرادي است.
مسأله 1161 : كسي كه مي داند اگر سوره را بخواند در ركوع به امام نمي رسد، بايد سوره را نخواند.
مسأله 1162 : كسي كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد به ركوع امام مي رسد احتياط واجب آن است كه سوره را شروع كند يا اگر شروع كرده تمام نمايد
مسأله 1163 : اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است مي تواند اقتدا كند، ولي بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر بعداً بفهمد كه امام در ركعت اول يا دوم بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 1164 : اگر به خيال اين كه امام در ركعت اول يا دوم است حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده، نمازش صحيح است، ولي اگر پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و بعد خود را به امام برساند.
مسأله 1165 : اگر به خيال اين كه امام در ركعت سوم يا چهارم است حمد و سوره بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 1166 : اگر موقعي كه مشغول نماز مستحبيست جماعت بر پا شود، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت مي رسد، مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود، بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد مستحب است به همين كيفيّت عمل نمايد.
مسأله 1167 : اگر موقعي كه مشغول نماز سه ركعتي يا چهار ركعتيست جماعت بر پا شود، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبي نماز را دو ركعتي تمام كند و خود را به جماعت برساند.
مسأله 1168 : اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد، لازم نيست نيت فُرادي كند.
شرايط امام جماعت
مسأله 1169 : امام جماعت بايد شيعه دوازده امامي، عاقل، عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند و بنا بر احتياط بايد بالغ باشد و نيز اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد.
مسأله 1170 : عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از حُسن ظاهر يعني دوري جستن از گناهان كبيره، به طوري كه ظاهر احوال شخص بطور ظني دلالت كند كه او بناي بر ترك گناه دارد، نه آن كه اتفاقاً چند روزي گناه را ترك كرده باشد و مأموم بايد اين حسن ظاهر را احراز كند و اصرار بر گناهان صغيره به منزله گناه كبيره است.
مسأله 1171 : كسي كه ايستاده نماز مي خواند بنا بر اظهر نمي تواند به كسي كه نشسته يا خوابيده نماز مي خواند اقتدا كند و همچنين بنا بر احوط كسي كه نشسته نماز مي خواند، نمي تواند به كسي كه خوابيده نماز مي خواند اقتدا نمايد و كسي كه در حال ايستاده به تكيه كردن نياز ندارد اقتداي او به كسي كه نياز دارد محل اشكال و احتياط است
مسأله 1172 : اگر امام جماعت در بين نماز از قيام عاجز شد، لازم است مأموم نيت فرادي كند و نماز خود را بخواند و همچنين است هر نقصي كه مانع از اقتدا است.
مسأله 1173 : كسي كه نشسته نماز مي خواند، مي تواند به كسي كه نشسته نماز مي خواند اقتدا كند و با تساوي در هر نقص اقتدا جايز است مثل اقتداي نشسته به نشسته ولي با اختلاف جهات كمال و نقص، مثل اقتداي ايستاده اي كه براي ركوع اشاره مي كند به نشسته اي كه براي ركوع خم مي شود محل اشكال است
مسأله 1174 : اگر امام جماعت به واسطه عذري با تيمم يا با وضوي جبيره اي نماز مي خواند، كسي كه وظيفه اش وضو بوده مي تواند به او اقتدا كند، ولي اگر امام با لباس نجس نماز مي خواند، بنا بر احتياط واجب نبايد به او اقتدا كرد.
مسأله 1175 : اگر امام مرضي دارد كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند بنا بر احتياط واجب نمي شود به او اقتدا كرد و نيز زني كه مستحاضه نيست نمي تواند بنا بر احتياط به زن مستحاضه اقتدا نمايد.
مسأله 1176 : امامت كسي كه مرض خوره يا پيسي دارد، مكروه است مگر براي كسي كه مثل اوست و امامت براي كساني كه تمايل به امامت او ندارند مكروه است و همچنين كسي كه حد شرعي براو اجرا شده، هر چند توبه كرده و حكم به عدالت او شده باشد، مگر براي مثل خودش علي الاظهر، همچنين امامت كسي كه با تيمّم نماز مي خواند براي كسي كه با وضو نماز مي خواند، مكروه است.
احكام جماعت
مسأله 1177 : موقعي كه مأموم نيت مي كند، بايد امام را معين نمايد ولي دانستن اسم او لازم نيست مثلا اگر نيت كند:
اقتدا مي كنم به امام حاضر نمازش صحيح است
مسأله 1178 : اگر كسي به قصد اينكه فلاني است اقتدا كند بعداً معلوم شود كه شخص ديگري است، نماز او به جماعت باطل است ولو آن ديگري هم نزد او عادل باشد و اگر به صورت وجوب يا استحباب يا احتياط، مأموم قرائت نماز خود را خوانده باشد نماز او به طور فُرادي صحيح است، ولي اگر طوري بوده كه اگر قبل از نماز مي فهميد كه دومي است، به او هم مثل اولي اقتدا مي كرد، نمازش به جماعت نيز صحيح است.
مسأله 1179 : مأموم بايد غير از حمد و سوره، همه چيز نماز را خودش بخواند، ولي اگر ركعت اول يا دوم او ركعت سوم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره خود را بخواند.
مسأله 1180 : مأموم در نماز با مخالفين غير شيعه واجب است به وظيفه منفرد عمل كند و اگر لازم است تقيه كند، حمد و سوره و لااقل حمد را به صورت آهسته بخواند، ولي در غير اين صورت نماز را اعاده نمايد.
مسأله 1181 : اگر مأموم در ركعت اول و دوم نماز صبح، مغرب و عشا صداي حمد و سوره امام را بشنود، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد، بايد بنا بر احتياط حمد و سوره را نخواند و اگر صداي امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره بخواند ولي بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1182 : اگر مأموم بعضي از كلمات حمد و سوره امام را بشنود بايد بنا بر احتياط همان قدر از حمد و سوره را نخواند.
مسأله 1183 : حمد و سوره خواندن مأموم در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر كراهت دارد
و مستحب است به جاي آن ذكر بگويد.
مسأله 1184 : مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه احتياط واجب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده تكبير نگويد.
مسأله 1185 : اگر مأموم پيش از امام عمداً هم سلام دهد بنا بر اقوي نمازش صحيح است ولي احتياط در اين است كه اگر عذري ندارد و مي خواهد قبل از امام سلام دهد قصد انفراد كند
مسأله 1186 : اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام كه حكم آن گذشت چيزهاي ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد ولي مستحب آن است كه پيش از امام نگويد
مسأله 1187 : مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مي شود و حكم آن گفته شد، كارهاي ديگر نماز، مانند ركوع و سجود را با امام يا كمي بعد از امام به جا آورد و نبايد پيش از امام انجام دهد و همچنين نبايد زياد از امام عقب بماند به طوري كه مثلا امام از ركوع برخيزد ولي مأموم هنوز به ركوع نرفته باشد و احتياط در اين است كه با امام هم انجام ندهد بلكه كمي بعد از امام انجام دهد. ولي اگر پيش از امام مشغول افعال نماز شود يا اينكه از او زياد عقب بماند، چنانچه تكبيرة الاحرام را بعد از امام گفته و جماعت منعقد شده باشد نمازش بنا بر اقوي صحيح است، ولي معصيت كرده است و اگر اين مخالفت در نماز زياد واقع شود، مخصوصاً اگر در چند ركن انجام بگيرد ممكن است از نماز جماعت خارج شود، ولي اصل نماز صحيح است.
مسأله 1188 : اگر مأموم عمداً زودتر از امام سر از ركوع بردارد، بايد بايستد تا امام سر از ركوع بردارد و اگر به قصد متابعت، دوباره به ركوع برگردد نمازش باطل است.
مسأله 1189 : اگر مأموم عمداً در غير ركعت اول خودش، زودتر از امام به ركوع برود، بايد صبر كند تا امام به او برسد و با او ركوع را تمام كند و برگشتن جايز نيست و در صورتي كه تمام قرائت امام را درك كرده باشد نماز او صحيح است و اگر به حالت ايستاده برگشت و با امام دوباره ركوع كرد، نمازش باطل است و اگر دوباره ركوع نكرد نماز و جماعتش صحيح است، اگر چه معصيت كرده است.
مسأله 1190 : اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بردارد، چنانچه امام در ركوع باشد، بايد به ركوع برگردد و با امام سر بردارد و در اين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمي كند، ولي اگر به ركوع برگردد و پيش از آن كه به ركوع برسد، امام سر بردارد بنا بر اظهر نمازش باطل است و همچنين در حكم سهو است اگر فراموش كند كه مأموم است و يا گمان كند كه امام سر از ركوع برداشته و يا هر عذري كه موجب ترك متابعت شده باشد.
مسأله 1191 : اگر مأموم سهواً قبل از امام سر از ركوع برداشت در حالي كه ذكر واجب را نگفته بود، بايد به قصد متابعت به ركوع برگردد و ذكر را بگويد ولي اگر ديد كه نمي تواند به ركوع امام برسد و امام زود سر برمي دارد، به ركوع برنگردد و به سبب نگفتن ذكر، نمازش باطل نيست.
مسأله 1192 : اگر اشتباهاً سر بردارد و ببيند امام در سجده است بايد به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد براي زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمي شود.
مسأله 1193 : كسي كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته هرگاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد، نمازش صحيح است، ولي اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد نمازش باطل است.
مسأله 1194 : اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اين كه به امام نمي رسد به ركوع يا سجده نرود، نمازش صحيح است.
مسأله 1195 : اگر سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است، چنانچه به خيال اين كه سجده اول امام است، به قصد اين كه با امام سجده كند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب مي شود و نمازش صحيح است و اگر به خيال اين كه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقيه نماز را با امام مي خواند.
مسأله 1196 : اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر سر بردارد به مقداري از قرائت امام مي رسد، بايد سر بردارد و با امام به ركوع رود و نمازش صحيح است.
مسأله 1197 : اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر برگردد به چيزي از قرائت امام نمي رسد، بايد سر بردارد و با امام نماز را تمام كند و نمازش صحيح است و اگر سر برندارد تا امام برسد باز هم نمازش صحيح است.
مسأله 1198 : اگر پيش از امام سهواً به سجده رود، بايد سر بردارد و با امام به سجده رود و اگر برنداشت نمازش صحيح است.
مسأله 1199 : اگر امام در ركعتي كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، يا در ركعتي كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند ولي نمي تواند پيش از امام به ركوع رود، يا پيش از ايستادن امام بايستد بلكه بايد صبر كند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقيه نماز را با او بخواند.
مسأله 1200 : در تحقق جماعت فقط كافيست كه مأموم نيّت اقتدا داشته باشد و نيّت امامت براي امام معتبر نيست و بدون نيّت او جماعت از طرفين محقق مي شود و احكام آن، از قبيل متابعت و شك جاري است، امّا در استحقاق ثواب جماعت براي امام بدون نيّت تأمل است و در اين صورت احوط براي امام اين است كه احكام جماعت را بر اين نماز جاري نكند
مسأله 1201 : صاحب مسجد و امام راتب امامي كه براي امامت آن مسجد معين شده و صاحب منزل يا مستأجر آن در صورت واجد شرايط بودن، از ديگران در امامت براي جماعت مقدّم هستند
و مستحب است كسي را كه فقيه تر يا قرائتش از ديگران بهتر يا مسنّ تر يا هاشميست امام جماعت قرار دهند.
مسأله 1202 : امام جماعت بايد يك نفر باشد ولي اگر در بين نماز براي امام حادثه اي پيش آمد، مثل مردن، بيهوشي، ديوانگي، حدث، مرض، جاري شدن خون از بيني، احتياج به قضاي حاجت و همينطور است اگر امام متوجه شود كه طهارت نداشته و يا نماز او شكسته بوده است، امام يا مأمومين مي توانند ديگري را امام قرار دهند، خواه آن فرد از اعضاي جماعت باشد و يا كسي باشد كه ابتداءاً مي خواهد نماز بخواند
مستحبات نماز جماعت
مسأله 1203 : اگر مأموم يك مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بايستد و اگر يك زن باشد، مستحب است پشت سر امام بايستد و اگر يك مرد و يك زن، يا يك مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و بقيه پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد يا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها پشت سر امام و زنها پشت مردها بايستند.
مسأله 1204 : اگر امام و مأموم هر دو زن باشند، بدون تقدم امام بر مأموم كنار هم مي ايستند.
مسأله 1205 : مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم، كمال و تقوي در صف اول بايستند.
مسأله 1206 : مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهايي كه بلند مي خواند صداي خود را به قدري بلند كند كه ديگران بشنوند، ولي بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.
مسأله 1207 : مستحب مؤكّد است كه امام بعد از نماز خود بنشيند تا همه مأمومين از نماز فارغ شوند.
مكروهات نماز جماعت
مسأله 1208 : اگر در صف هاي جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد راه دادن افرادي كه از كمال عقل برخوردار نيستند مثل طفل، ديوانه و ابله در صف اول و به خصوص نزديك امام و يا در جايي كه گمان مي رود موجب فساد نماز ديگران شود مكروه است
مسأله 1209 : مكروه است مأموم ذكرهاي نماز را طوري بگويد كه امام بشنود.
مسأله 1210 : در صورتي كه جماعت برپا شد و «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» گفته شود خواندن نافله براي مأموم مكروه است و بنا بر اقرب اين كراهت قبل از «قد قامت الصلاة» نيز هست، در صورتي كه بداند به اول جماعت نمي رسد
مسأله 1211 : اقتداي مسافر به غيرمسافر و همچنين برعكس مكروه است و كراهت در اين موارد به معناي كم شدن ثواب جماعت است
«نماز جمعه»
نماز جمعه دو ركعت است مانند نماز صبح و به جاي نماز ظهر خوانده مي شود و داراي دو خطبه و شرائط خاصيست كه خواهد آمد
مسأله 1 وقت نماز جمعه اول ظهر شرعي كه زوال شمس است مي باشد مثل نماز ظهر و بنا بر احوط بايد اول زوال مبادرت به انجام آن بشود با مراعات وقت خطبه ها چنان كه خواهد آمد و در موقعي كه واجب تعييني باشد اگر مبادرت مذكور صورت نگرفت احوط در صورت امكان جمع بين آن و نماز ظهر است كه اول جمعه را اقامه مي كنند و پس از آن ظهر را
مسأله 2 در زمان غيبت نماز جمعه واجب تخييريست و كفايت از نماز ظهر مي كند
مسأله 3 لازم نيست كه امام جمعه فقيه باشد اگرچه در صورت امكان احوط است
مسأله 4 هنگامي كه نماز جمعه وجوب تعييني دارد در همان حال بر مسافري كه نماز را شكسته مي خواند زن پير كور بنده و هر كسي كه حضور او باعث مشقّت و حرج برايش باشد مثل مريض واجب نيست اگرچه نماز جمعه از آنها در صورتي كه شركت بكنند صحيح است و كفايت از ظهر مي كند و اما وجوب تخييري پس براي جميع آنها ثابت است و فرقي با ديگران ندارند بلكه مي توانند نماز جمعه مستقل مثل جماعت مسافرين تشكيل بدهند ولي به جماعت زنان به تنهايي جمعه مستقل منعقد
نمي شود
مسأله 5 فاصله بين دو نماز جمعه كه هر دو واجد شرائط صحت باشند از يك فرسخ بايد كمتر نباشد و اگر كمتر بود هر كدام كه ديرتر شروع كرده باشند يعني در تكبيرة الاحرام متأخّر باشند نماز آنها باطل است خواه از همديگر مطّلع باشند يا نه و اگر مقارن يكديگر شروع كرده اند هر دو نماز باطل است و در صورتي كه وقت باقيست مي توانند از اول يك نماز جمعه در آن وقت باقيمانده بخوانند
مسأله 6 براي تشكيل نماز جمعه بايد جمعيت آنها از پنج نفر مرد كمتر نباشد كه يكي از آنها خود امام مي باشد بنا بر اين غير از امام اگر چهار نفر مرد هم كه نماز جمعه براي آنها وجوب تخييري دارد اگرچه وجوب تعييني نداشته باشد براي نماز جمعه حاضر شوند انعقاد آن جائز و مشروع مي شود
مسأله 7 خواندن دو خطبه و مقدّم بودن آنها بر نماز شرط صحت نماز جمعه است پس اگر عمداً نماز را بدون خطبه خواندند دوباره بعد از خواندن خطبه ها نماز را اعاده مي كنند و اگر از روي فراموشي خطبه را ترك كردند بنا بر احتياط واجب نماز را پس از خطبه اعاده مي كنند
مسأله 8 بنا بر اظهر واجب است واجبات خطبه ها را بعد از زوال ظهر شرعي بخوانند پس اگر خطبه ها قبل از زوال واقع شد بايد واجبات آنها را بعد از زوال اعاده كنند
مسأله 9 بايد هر يك از دو خطبه مشتمل بر حمد الهي باشد و نيز
بنا بر اظهر مشتمل بر صلوات بر پيامبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) و آل او ( عليهم السلام ) باشد و نيز بايد در مجموع دو خطبه، موعظه و قرائت قرآن كريم را ترك نكند بلكه بنا بر احتياط واجب هر يك از دو خطبه بايد مشتمل بر موعظه پند و نصيحت و قرائت قرآن باشد بلكه احوط رعايت ترتيب مذكور و نيز قرائت سوره كامل در هر يك از دو خطبه است و نيز احوط لزوم اشتمال خطبه دوم بر صلوات بر معصومين ( عليهم السلام ) به نحو تفصيل است
مسأله 10 بنا بر احتياط واجب بايد خود امام جمعه خطبه ها را بخواند ولي اگر ممكن نشد مي تواند ديگري بخواند
مسأله 11 بنا بر احتياط واجب بايد خطبه ها طوري خوانده شود كه مستمعين تمام محتواي آن را بفهمند اگرچه به غير عربي بيان شود و اين احتياط در بخش موعظه خطبه مؤكّدتر است
مسأله 12 واجب است خطيب در حال خواندن خطبه ايستاده باشد و نيز واجب است بين دو خطبه به مقدار كمي بنشيند و واجب است كه به نحو متعارف صداي خود را بلند كند تا آن عده اي كه مي توانند بشنوند به سمع آنها برساند اگرچه صحت جمعه با اسماعِ عددِ لازم خالي از وجه نيست
مسأله 13 بهتر است كه خطيب در هنگام ايراد خطبه باطهارت باشد اگرچه بنا بر اظهر صحّت خطبه مشروط به طهارت وضوء و غسل و تيمّم نيست و همين حكم در مورد مأمومين هم جاري است
و همچنين صحت خطبه مشروط
به پاك بودن بدن و لباس هم نيست
مسأله 14 حرف زدن خطيب به غير خطبه در اثناء خطبه باطل كننده آن نيست مادامي كه باعث به هم خوردن موالات و وحدت عرفيّه اي كه در يك خطبه شرط است و نيز باعث فوت وقت نماز جمعه نباشد و همچنين است اگر مثلا در اثناء خطبه وضوء بگيرد
مسأله 15 اگر ممكن است كه به وسيله بلندگو كلام خطيب به گوش تمام جمعيت نمازگزار برسد بعيد نيست كه واجب باشد
مسأله 16 در صورتي كه مأموم در شرائطيست كه اگر خطبه ها را گوش بدهد مي شنود واجب است گوش بدهد و نيز حرف زدني كه او را از اين گوش دادنِ واجب باز دارد حرام است اگرچه باعث بطلان خطبه و نماز جمعه نسبت به او نيست و احتياط مستحب آن است كه مأموم از حرف زدني كه او را از گوش دادنِ واجب هم باز نمي دارد اجتناب كند
مسأله 17 اگر مأموم به خطبه ها نرسيد ولي يك ركعت از نماز جمعه را درك كرد نماز جمعه او صحيح است
مسأله 18 واجب است نماز جمعه را به جماعت بخوانند و نيز جماعت شرط صحت آن است ولي اگر بعداً معلوم شد كه امام فاسق بوده و يا طهارت نداشته بنا بر اظهر نماز جمعه صحيح است
مسأله 19 امام جماعت در نماز جمعه بايد از كمال عقل برخوردار باشد و مرد و عادل و بالغ و حلال زاده و شيعه دوازده امامي باشد و لازم نيست نماز جمعه در اصل بر او واجب تعييني باشد پس
مسافر مي تواند امام جمعه شود و نيز ساير اموري كه در جماعت نمازهاي يوميه شرط است مثل فاصله نداشتن و غير آن) در اينجا نيز معتبر است
مسأله 20 در نماز جمعه لازم است كه مأمومين قصد اقتداء به امام را داشته باشند و احتياط مستحب براي امام نيز اين است كه نيّت امامت كند اگرچه با عدم نيّت امامت و تنها قصد وظيفه فعليّه نماز جمعه از همگي صحيح است
مسأله 21 در نماز جمعه سوره معيّني معتبر نيست ولي مستحب است در ركعت اول پس از حمد سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد سوره منافقون خوانده شود
مسأله 22 مستحب است كه حمد و سوره در نماز جمعه بلند خوانده شود
مسأله 23 در نماز جمعه دو قنوت مستحب است:
يكي در ركعت اول قبل از ركوع كه پس از خواندن قنوت به ركوع مي رود و ديگري در ركعت دوم بعد از ركوع كه پس از پايان قنوت به سجده مي رود
مسأله 24 اگر نمازگزار اشتباهاً در ركعت دوم پس از قنوت به ركوع رود و پيش از رسيدن به حدّ ركوع يادش بيايد بايد به سجده برود و نيز اگر در حال رسيدن به حدّ ركوع ملتفت شد و در آن حال هيچ مكث ركوعي نكرد به سجده مي رود و نمازش صحيح است اما اگر مكث كرد نمازش باطل است
مسأله 25 اگر مأموم به ركعت اول نماز جمعه نرسيد ولي به ركعت دوم آن كه در وقت نماز جمعه به جا آورده مي شود رسيد اگرچه تنها به ركوع امام
برسد نماز جمعه او صحيح است و ركعت دوم را خودش فرادي مي خواند ولي اگر شك كند كه ركوع امام را درك كرده يا نه نماز جمعه او باطل است و نماز ظهر مي خواند
مسأله 26 در موقعي كه نماز جمعه بر واجد شرائط وجوب تعييني دارد اگر بداند كه در صورت حركت براي حضور در جمعه به ركوع ركعت آخر هم نمي رسد مي تواند نماز ظهر را شروع كند و لازم نيست يقين كند كه نماز جمعه تمام شده است
و همچنين نماز ظهر صحيح است اگر آن را با نيّت قربت خواند و در اثناء آن يا بعد از فراغ معلوم شد كه از اول متمكّن از انجام نماز جمعه نبوده است
مسأله 27 شخص خنثي اگر به نماز جمعه حاضر شود نمازش صحيح است ولي نمي تواند خود امام شود و يا تكميلِ عددِ لازم كند
مسأله 28 اگر بعد از زوال اذان نماز براي جمعه گفته شد براي دفعه دوم اذان گفتن به نحوي كه مخالفين انجام مي دهند بدعت و حرام است و نيز بعد از خواندن نماز جمعه احتياط واجب آن است كه براي نماز عصر اذان نگويند
مسأله 29 اگر در بين نماز براي امام موت يا بي هوشي پيش آيد مأمومين يك نفر از خود را كه با آنها مشغول نماز بود و واجد شرائط امامت است پيش مي اندازند و بقيه نماز را با او مي خوانند و واجب است كه نيّت اقتداء را
تجديد كنند
و همچنين اگر از امام حدثي سر زد خود او يا سايرين
ديگري را امام قرار مي دهند و نماز مأمومين صحيح است
مسأله 30 اگر تعيين شخصي به جاي امام ممكن نشد پس اگر يك ركعت نماز را با جماعت تمام كرده بودند ممكن است گفته شود كه ركعت بعد را به عنوان نماز جمعه ولي فرادي تمام كنند مثل مأمومي كه فقط يك ركعت امام را درك كند و اگر يك ركعت را تمام نكرده بودند ممكن است گفته شود كه نماز خود را به عنوان ظهر تمام كنند و صحيح باشد لكن احتياط به تمام كردن جمعه و پس از آن خواندن ظهر در صورت دوم ترك نشود
مسأله 31 اگر در بين خطبه، افراد پراكنده شدند و براي نماز بازنگشتند و تعداد افراد شركت كننده از پنج نفر كمتر شد بر هر كدام از آنها نماز ظهر واجب است
مسأله 32 اگر بعد از تحقق مقدار واجبِ خطبه يا بعد از تمام شدن خطبه پراكنده شدند و سپس بازگشتند در صورتي كه وقت نماز جمعه نگذشته باشد اعاده خطبه لازم نيست اگرچه طول بكشد و اگر افراد ديگري غير از كساني كه خطبه را گوش داده اند حاضر شدند خطبه اعاده مي شود و نماز جمعه مي خوانند
مسأله 33 اگر بعد از آنكه عددِ لازم در نماز جمعه همگي تكبيرة الاحرام را گفتند متفرق شدنِ آنها پيش آمد پس اگر يك ركعت نماز را با جماعت تمام كرده اند و سپس متفرق شده اند كسي كه نمازش را ادامه مي دهد به عنوان جمعه تمام مي كند و صحيح است و اگر قبل از آن متفرق
شده اند احتياط واجب در تمام كردن نماز به عنوان جمعه و پس از آن خواندن نماز ظهر است
مسأله 34 اگر مأموم در اثر ازدحام جمعيت نتوانست دو سجده ركعت اول را همراه امام انجام دهد پس اگر بعد توانست انجام دهد و تا امام سر از ركوع ركعت ّدوم برنداشته خود را به او برساند نماز جمعه او صحيح است و اگر نتوانست همراه امام در ركعت دوم سجده مي كند به نيّت ركعت اول خودش و بعد از آن يك ركعت ديگر مي خواند و نماز جمعه او صحيح است
«نماز آيات»
مسأله 1212 : نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد به واسطه چهار چيز واجب مي شود:
1 و 2 گرفتن خورشيد و گرفتن ماه، اگر چه مقدار كمي از آنها گرفته شود و كسي هم از آن نترسد
3 زلزله، اگر چه كسي هم نترسد.
4 رعد و برق، بادهاي سياه و سرخ و صيحه ترسناك و مانند اينها از چيزهايي كه از آيات آسماني و زميني بوده و موجب ترس بيشتر مردم مي شود بنا بر اظهر.
مسأله 1213 : اگر از چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است بيشتر از يكي اتفاق بيفتد، انسان بايد براي هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلا اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند.
مسأله 1214 : چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است، در هر جايي اتفاق بيفتد، فقط مردم همان جا بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست، اگر چه از توابع يكديگر و به يك اسم معروف باشند.
مسأله 1215 : از وقتي كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مي كند، انسان بايد نماز آيات را بخواند و بايد به قدري تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند.
مسأله 1216 : اگر خواندن نماز آيات را به قدري تأخير بيندازد كه خورشيد يا ماه شروع به باز شدن كند، بنا بر احتياط واجب بايد نيت ادا و قضا نكند ولي اگر بعد از باز شدن تمام آن نماز بخواند بايد نيت قضا نمايد.
مسأله 1217 : اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه بيشتر از خواندن يك ركعت باشد ولي انسان نماز را نخواند، تا وقتي كه به اندازه خواندن يك ركعت به وقتِ بازشدن مانده باشد، بايد نيت ادا كند.
مسأله 1218 : موقعي كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مي افتد، انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
مسأله 1219 : اگر بعد از باز شدن خورشيد يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاي نماز آيات را بخواند، ولي اگر بفهمد مقداري از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1220 : اگر عده اي بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند و يا اين كه دو نفر كه عادل بودن آنها معلوم نيست شهادت بدهند و عادل بودن آنها ثابت نشود و انسان نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود كه عادل بوده اند، در صورتي كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيات را بخواند. بلكه اگر معلوم شود كه مقداري از آن گرفته، احتياط در آن است كه نماز آيات را بخواند.
مسأله 1221 : اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات نيز بر انسان واجب شود، چنانچه براي هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد و اگر وقت يكي از آن دو تنگ باشد، بايد اول آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اول نماز يوميه را بخواند.
مسأله 1222 : اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه تنگ نباشد، بايد آن را بشكند و اول نماز آيات، بعد نماز يوميه را به جا آورد و اگر وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند.
مسأله 1223 : اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آن كه نماز را تمام كرد، پيش از انجام كاري كه نماز را به هم بزند، بقيه نماز آيات را از همان جا كه رها كرده بخواند.
دستور نماز آيات
مسأله 1224 : نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن، اين است كه انسان بعد از نيت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1225 : در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاي يك سوره را پنج قسمت كند و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اين كه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد، مثلا به قصد سوره توحيد، «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد:
«قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد:
«اَللهُ الصَّمَدُ» باز به ركوع رود و بايستد و بگويد:
«لَمْ يَلِدْ و لَمْ يوُلَدْ» و به ركوع برود و باز هم سر بردارد و بگويد:
«وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَد» و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول به جا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1226 : اگر در يك ركعت از نماز آيات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعي ندارد.
مسأله 1227 : چيزهايي كه در نماز يوميه واجب
و مستحب است، در نماز آيات هم واجب و مستحب مي باشد ولي در نماز آيات مستحب است به جاي اذان و اقامه سه مرتبه به قصد اميد ثواب بگويند:
«اَلصَّلاة»
و مستحب است نماز آيات را به جماعت بخوانند و در اين صورت مثل نمازهاي يوميه قرائت هاي نماز را امام مي خواند
و مستحب است قرائت اين نماز را، حتي در آفتاب گرفتگي بلند بخوانند.
مسأله 1228 : مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد:
«سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه» و نيز قبل از هر ركوع و بعد از آن تكبير بگويد ولي بعد از ركوع پنجم و دهم گفتن تكبير مستحب نيست.
مسأله 1229 : مستحب است پيش از ركوع دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم و يا دو قنوت پيش از ركوع پنجم و دهم بخواند كافي است
مسأله 1230 : اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است يا در ركوع اول ركعت دوم و فكرش به جايي نرسد، نماز باطل است، ولي اگر مثلا شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه هنوز به سجده نرفته بايد ركوعي را كه شك دارد به جا آورده يا نه به جا آورد و اگر به سجده رفته به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1231 : هر يك از ركوع هاي نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود نماز باطل است و اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جايي نرسد، نمازش باطل است.
«نماز عيد فطر و قربان»
اشاره
نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام ( عليه السلام ) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام ( عليه السلام ) غايب است، بنا بر اظهر مستحب مي باشد.
مسأله 1232 : محل دو خطبه در نماز عيد فطر و قربان بعد از نماز است و هر خطبه بنا بر احوط بايد مشتمل بر همان چيزهايي باشد كه خطبه جمعه مشتمل بر آن است يعني: حمد و ثناي الهي و شهادتين و سفارش به تقوي و قرائت سوره كوتاه قرآن و نشستن امام بين دو خطبه.
مسأله 1233 : در صورتي كه عيد فطر بعد از ظهر ثابت شود، بعيد نيست كه نماز عيد فطر به جماعت در فرداي آن روز، بعد از طلوع آفتاب و قبل از ظهر، به اميد مطلوبيّت، بدون قصد قضا مستحب باشد.
مسأله 1234 : وقت نماز عيد فطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.
مسأله 1235 : مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و بعد از آن قرباني كنند و از گوشت قرباني قدري بخورند، ولي در عيد فطر مستحب است، بعد از بلند شدن خورشيد افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند، بعد نماز عيد را بخوانند.
مسأله 1236 : نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه نمازگزار در ركعت اول بعد از خواندن حمد و سوره بنا بر احوط پنج تكبير مي گويد و بعد از هر تكبير يك قنوت مي خواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگري مي گويد و به ركوع مي رود و دو سجده بجا مي آورد و برمي خيزد و در ركعت دوم بعد از حمد و سوره چهار تكبير مي گويد و بعد از هر تكبير قنوت مي خواند و تكبير پنجم را مي گويد و به ركوع مي رود و بعد از ركوع دو سجده بجا مي آورد و تشهد مي خواند و نماز را سلام مي دهد.
مسأله 1237 : در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذكري بخوانند كافيست ولي بهتر است اين دعا را به قصد اميد ثواب بخوانند:
«اَللّهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرياءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَروتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوي وَ الْمَغْفِرَةِ أَسألُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَوْمِ الَّذي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّد صَلَّي اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلهِ ذُخْراً وَ شَرَفَاً وَ كَرامَةً وَ مَزِيداً اَن تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تُدْخِلَني في كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ اَن تُخْرِجَني مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِم اَللّهُمَّ اِنّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ ما سَأَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الْصّالِحُونَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُوْنَ».
مسأله 1238 : مستحب است در نماز عيد فطر و قربان قرائت را بلند بخواند.
مسأله 1239 : نماز عيد سوره مخصوصي ندارد ولي بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس سوره 91 و در ركعت دوم سوره غاشيه سوره 88 و يا به عكس را بخوانند يا در ركعت اول سوره اعلي سوره 87 و در ركعت دوم سوره شمس يا به عكس را بخوانند
مسأله 1240 : مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دست ها را بلند كنند
مسأله 1241 : شب عيد فطر بعد از نماز مغرب و عشاء و روز عيد بعد از نماز صبح و نيز بعد از نماز عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويد:
«اَللهُ اَكبَرُ اَللهُ اَكبَرُ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكبَر وَ للهِِ الْحَمْدُ عَلي ما هَدانا وَ الْحَمْدُ للهِِ عَلي ما اَبْلانا
مسأله 1242 : مستحب است در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، اين تكبيرها را بگويد:
«اَللهُ اَكْبَرُ اَللهُ اَكْبَرُ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ و اَللهُ اَكْبَرُ اَللهُ اَكْبَرُ وَ للهِِ الْحَمْدُ اَللهُ اَكْبَرُ عَلي ما هَدانا اَللهُ اَكبَرُ عَلي ما رَزَقَنا مِن بَهِيمَةِ الاْنعامِ ولي اگر عيد قربان را در مني باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز، كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذيحجّه است، اين تكبيرها را بگويد.
مسأله 1243 : مستحب است نماز عيد را زير آسمان بخواند.
مسأله 1244 : اگر در تكبيرهاي نماز و قنوت هاي آن شك كند اگر از محل آن تجاوز نكرده است بنا را بر كمتر بگذارد و اگر بعد معلوم شد كه گفته بوده اشكال ندارد و اگر در حال قنوت شك كرد كه تكبير گفته يا نه، بنا بر اظهر به اين شك اعتنا نكند.
مسأله 1245 : اگر قرائت يا تكبيرها يا قنوت ها را فراموش كند و بجا نياورد نمازش صحيح است.
مسأله 1246 : اگر كاري كند كه در نمازهاي يوميه براي آن سجده سهو لازم است، بنا بر اظهر در نماز عيد سجده سهو لازم نيست، اگر چه احوط آن است كه سجده سهو به جا آورد.
«اجير گرفتن براي نماز»
مسأله 1247 : بعد از مرگ انسان مي توان براي نماز و عبادت هاي ديگر او كه در زمان حيات بجا نياورده ديگري را اجير نمود، يعني به كسي مزد دهند كه آنها را به جا آورد و اگر او بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح و مجزيست و در اين صورت بر وصي يا وليّ اجير گرفتن لازم نيست
مسأله 1248 : كسي كه براي نماز قضاي ميت اجير شده بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روي تقليد صحيح، بداند.
مسأله 1249 : اجير بايد هنگام نيت، ميت را معين نمايد ولي لازم نيست اسم او را بداند، پس اگر نيت كند كه از طرف كسي نماز مي خوانم كه براي او اجير شده ام، كافي است.
مسأله 1250 : اجير بايد خود را به جاي ميت فرض كند و عبادتهاي او را به نيابت از او قضا نمايد و يا به قصد به جا آوردن آنچه بر عهده ميت است، انجام دهد، ولي اگر عملي را انجام دهد و ثواب آن را براي ميّت هديه كند كافي نيست.
مسأله 1251 : بايد كسي را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند نماز را به صورت صحيح مي خواند.
مسأله 1252 : كسي كه ديگري را براي نمازهاي ميت اجير كرده اگر بفهمد كه عمل را بجا نياورده و يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله 1253 : هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر اجير بگويد، انجام داده ام، گفته او قبول است و اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، حمل بر صحت مي شود يعني بنا بر اين مي گذارند كه عمل را صحيح انجام داده است.
مسأله 1254 : كسي را كه عذري دارد، مثلاً نشسته نماز مي خواند، بنا بر احتياط نمي توان براي نمازهاي ميت اجير كرد، بلكه كسي را هم كه با تيمم يا وضوي جبيره نماز مي خواند بنا بر احتياط نمي شود اجير كرد
مسأله 1255 : مرد براي زن و زن براي مرد مي تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايد هر يك به وظيفه خود عمل نمايد
مسأله 1256 : اگر ترتيب قضا شدن نمازهاي ميت معلوم است، قضاي آنها هم بايد به ترتيب خوانده شود و اگر ترتيب نمازها را نمي دانند، چنانچه رعايت ترتيب مستلزم تكرار عمل باشد لازم نيست، حتي اگر بدانند كه ميت ترتيب نمازهاي خود را مي دانسته است.
مسأله 1257 : اگر با اجير شرط كنند كه عمل را به صورت مخصوص انجام دهد، بايد همان طور به جا آورد و اگر با او شرط نكنند، بايد در آن عمل به تكليف خود عمل نمايد.
مسأله 1258 : اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، مي تواند بدون مستحبات نماز را به جا آورد.
مسأله 1259 : اگر انسان چند نفر را براي نماز قضاي ميت اجير كند، در صورتي كه ترتيب قضا شدن نمازها براي مستأجر معلوم است، بايد براي هر كدام آنها وقتي را معين نمايد، مثلاً اگر با يكي از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز بخواند، با ديگري قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند و نيز بايد نماز را كه در هر دفعه شروع مي كند معين نمايد، مثلاً قرار بگذارد نماز اولي كه مي خواند صبح باشد يا ظهر يا عصر و با نفر دوم طوري قرار بگذارد كه ترتيب رعايت شود.
مسأله 1260 : اگر كسي اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاي ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براي نمازهايي كه مي دانند اجير بجا نياورده، ديگري را اجير نمايند، بلكه براي نمازهايي كه احتمال مي دهند بجا نياورده بنا بر احتياط واجب بايد اجير بگيرند.
مسأله 1261 : كسي را كه براي نمازهاي ميت اجير كرده اند اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط كرده باشد كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقداري را كه نخوانده از مال او به وليّ ميّتي كه براي نماز او اجير شده بود، بدهند، مثلا اگر نصف آنها را نخوانده بايد نصف پولي را كه گرفته از مال او به وليّ ميت بدهند و اگر شرط نكرده باشند، ورثه اجير بايد از مال او كسي را اجير بگيرند تا نمازهاي باقيمانده را بخواند و اگر مال نداشته باشد، بر ورثه چيزي واجب نيست و احتياط در اعلام به مستأجر است كه در صورت تمكّن فرد ديگري را اجير نمايد.
مسأله 1262 : اگر اجير تمام اجرت را بگيرد و پيش از تمام كردن نمازهاي ميّت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براي نمازهايي كه اجير بوده ديگري را اجير نمايند و قضاي نماز خودش بر وليّ اوست.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم