احکام شرعی
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي

رساله توضیح المسائل آيت الله شيخ عباس محفوظي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت «اقسام آب ها» اشاره آب كُر آب قليل آب جاري آب باران آب چاه «احكام آب ها» «احكام تخلّي» استبراء آداب تخلي نجاسات [نجاسات] اشاره بول و غائط مَني مُردار خون سگ و خوك كافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشياء «احكام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمين آفتاب انتقال اسلام تبعيّت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار غايب شدن مسلمان «پاك شدن اشياء نجس» «احكام ظرف ها» وضو وضوي ارتماسي دعاهاي وضو «شرايط وضو» اشاره شرط اول و دوم؛ آب وضو پاك و مطلق باشد. شرط سوم؛ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد. شرط چهارم؛ ظرف آب وضو مباح باشد غصبي نباشد ، ولي مانند شرط سوم ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنان كه در مسأله 271 گذشت شرط پنجم؛ ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد مگر اينكه به وسيله وضو گرفتن و شستن صورت و يا دست ها، اعضاي وضو خود به خود پاك شود شرط هفتم؛ وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است ولي اگر به قصد قربت وضو بگيرد و قصد ديگري مثل خنك شدن تابع قصد وضو باشد، اشكال ندارد شرط نهم؛ وضو را به ترتيبي كه گفته مي شود به جا آورد، اشاره شرط دهم؛ موالات يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد. شرط يازدهم؛ مباشرت يعني شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است؛ و منظور كمك در اصل شستن و مسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد. شرط دوازدهم؛ استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد. شرط سيزدهم؛ در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد و گرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود. «احكام وضو» مبطلات وضو وضوي جبيره اشاره غسل [غسل هاي واجب ] اشاره «احكام جنابت» آنچه كه بر جنب حرام است آنچه كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي «احكام غسل» «خون هاي سه گانه» 1 استحاضه اشاره [اقسام] استحاضه احكام استحاضه 2 حيض اشاره اقسام زن هاي حائض احكام حائض 3 نفاس اشاره «احكام اموات» غسل ميّت غسل مسّ ميت كفن ميّت حنوط نماز ميّت دستور نماز ميّت مستحبات نماز ميّت دفن ميّت مسائل متفرقه ميّت نبش قبر «غسل هاي مستحب» اشاره تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل ] اشاره 1 پيدا نكردن آب 2 مشقّت بيش از حد 3 ترس از ضرر 4 نياز به آب براي حفظ جان 5 نياز به آب براي تطهير 6 نداشتن آب مباح 7 نداشتن فرصت براي وضو يا غسل چيزهايي كه تيمّم بر آنها صحيح است دستور تيمّم احكام تيمّم احكام نماز اشاره «نمازهاي واجب» اشاره نمازهاي يوميّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام اوقات نماز ترتيب نمازها «نمازهاي مستحب» وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» [شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اول: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مكروهات لباس نمازگزار «مكان نمازگزار» اشاره «احكام مسجد» مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره [اركان نماز] نيّت قيام ايستادن تكبيرة الاحرام قرائت ركوع سجود چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است سجده واجب قرآن تشهّد و سلام سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] «قنوت» تعقيبات نماز «مبطلات نماز» اشاره اول: دوم: سوم: [توضيح] چهارم: پنجم: ششم: [توضيح] هفتم: [توضيح] هشتم: نهم: [توضيح] دهم: [توضيح] يازدهم: دوازدهم: [توضيح] مكروهات نماز «شكّيات نماز» اشاره شك هاي مُبطِل اشاره شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد شك هاي صحيح موارد شكستن نماز «نماز احتياط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو «نماز مسافر» اشاره شرط اول: اشاره شرط هفتم: شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرايط امام جماعت احكام جماعت مكروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آيات» دستور نماز آيات «نماز عيد فطر و قربان» اشاره «اجير گرفتن براي نماز» احكام روزه اشاره نيّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشاميدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقي ماندن بر جنابت حيض و نفاس تا اذان صبح اِماله كردن قِي كردن «كفّاره روزه» مواردي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست روزه حرام روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» اشاره احكام خُمس [خمس بر چه چيزهايي واجب مي شود] اشاره منفعت كسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهري كه با غواصي به دست مي آيد غنيمت زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد «مصرف خمس» احكام زكات اشاره «شرايط وجوب زكات» زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زكات» اشاره شرايط مستحقين زكات نيّت زكات مسائل متفرقه زكات «زكات فطره» مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج [شرايط وجوب حج] اشاره امر به معروف و نهي از منكر اشاره خريد و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل اشاره معاملات مكروه معاملات مكروه خريد و فروش ميوه معامله سَلَف شرايط معامله سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرايط فروشنده و خريدار» اشاره «شرايط جنس و عوض آن» صيغه خريد و فروش «موارد فسخ معامله» اشاره احكام شركت مضاربه اشاره احكام صلح اشاره احكام اجاره شرايط مال مورد اجاره اشاره شرايط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله اشاره احكام مزارعه اشاره احكام مساقات اشاره احكام محجور اشاره احكام وكالت اشاره احكام قرض اشاره احكام رهن اشاره احكام وَديعه امانت اشاره احكام عاريه اشاره احكام ازدواج اشاره احكام عقد صيغه عقد دائم صيغه عقد غيردائم شرايط عقد موارد فسخ عقد احكام عقد دائم متعه يا صيغه «ازدواج هاي حرام» احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ازدواج احكام شير دادن شرايط شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام اولاد حضانت و نفقه احكام طلاق اشاره طلاق دادن زن در حال حيض صيغه طلاق عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعي احكام رجوع كردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احكام مالي كه پيدا شده» ذبح و شكار [و صيد] دستور ذبح شرايط ذبح دستور كشتن شتر شكار با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ خوردنيها و آشاميدنيها آداب غذا خوردن احكام قسم نذر و عهد وقف اشاره وصيّت اشاره احكام ارث ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام ديه [اقسام قتل] [احكام] احكام بانك ها اعتبارات بانكي؛ صادرات كالا اشاره صادرات كالا [احكام] واردات كالا مسائل متفرقه

مكروهات لباس نمازگزار

مكروهات لباس نمازگزار
مسأله 728 : اگر نمازگزار چند چيز را به اميد اين كه ثواب نمازش زياد شود ترك كند خوب است قسمتي از آنها عبارتند از: پوشيدن لباس سياه غير از عمامه و كساء و لباس نازك كه ساتر عورت باشد و شلوار را روي پيراهن قراردادن و بدون حَنَك با عمامه نماز خواندن و بدون رداء امام شدن و پوشيدن لباس كسي كه از نجاست پرهيز نمي كند و لباسي كه نقش صورت دارد و دست كردن انگشتري كه نقش صورت دارد و نماز خواندن با نقاب و خلخال زيوري كه زنان در پا مي كنند و صدا مي كند براي زنان و با نقاب براي مردان
«مكان نمازگزار»
اشاره
مكان نمازگزار دو شرط دارد:
شرط اول:
مكان مباح باشد
شرط دوم:
مكان نمازگزار از نجاست مرطوبي كه به بدن و لباس نمازگزار سرايت كند خالي باشد
مسأله 729 : كسي كه در ملك غصبي نماز مي خواند اگر چه روي فرش و تخت و مانند اينها باشد نمازش باطل است، اگر قصد قربت در نماز نداشته باشد و همچنين است بنا بر احتياط اگر قصد قربت داشت ولي نماز خواندن در زير سقف و خيمه غصبي و در جائي كه فقط ديوار آن غصبيست بنا بر اظهر مانعي ندارد
مسأله 730 : نماز خواندن در ملكي كه منفعت آن مال ديگري است بدون اجازه او باطل است مثلا در خانه اجاره اي اگر صاحب خانه يا ديگري بدون اجازه كسي كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند نمازش باطل است مگر اين كه بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند مستأجر به نماز خواندن او راضيست بنا بر اظهر بلكه اگر نداند يا نشانه هايي نسبت به عدم رضايت مستاجر در كار نباشد تا موجب گمان به عدم رضايت مستاجر شود باز مي تواند بنا بر اظهر نماز بخواند و همچنين است اگر در ملكي كه ديگري در آن حقّي دارد نماز بخواند مثلا اگر ميّت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفي برسانند تا وقتي ثلث را جدا نكنند نمي شود در ملك او نماز خواند
مسأله 731 : نماز خواندن در خانه پدر مادر فرزند جدّ جدّه برادر خواهر عمو عمّه دايي و خاله بدون اذن آنها جايز نيست و حال آنها با ساير مردم مساوي است.
مسأله 732 : شخص معذور مثل محبوس در مكان غصبي و يا مضطرّ اگر اميد تمكن و برطرف شدن عذر را تا آخر وقت دارد بنا بر احوط بايد نماز را تأخير بيندازد و در صورتي كه تمكن بيرون رفتن از آن مكان را ندارد نماز در آن جا صحيح است.
مسأله 733 : اگر در جايي نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه غصبي بوده يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده، نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او بنا بر اظهر صحيح است اگر چه خودش غصب كرده باشد ولي اگر در بين نماز فهميد كه آن مكان غصبيست در صورت امكان بدون اين كه نماز را به هم بزند بايد بقيه نماز را در مكان مباح انجام دهد و در صورتي كه ممكن نباشد بايد نماز را قطع كند و در جايي مباح نماز را از سر بگيرد و اگر وقت تنگ است آنچه از نماز به جا آورده صحيح است و بقيّه نماز را در حين خروج از آن مكان بجا مي آورد
مسأله 734 : اگر بداند جايي غصبيست ولي نداند كه در جاي غصبي نماز باطل است و در ندانستن مسأله هم كوتاهي كرده و مقصر باشد و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است، اگر قصد قربت نداشت و اگر قصد قربت در نماز داشت باز بنا بر احتياط نمازش باطل است.
مسأله 735 : كسي كه در ملكي با ديگري شريك است اگر سهم او جدا نباشد بدون اجازه شريكش نمي تواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند
مسأله 736 : نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اينها كه براي واردين آماده است اشكال ندارد مگر اين كه انسان بداند يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش به نماز خواندن او راضي نيست و جاهاي ديگر كه ملك كسي مي باشد نيز در اين مسأله مانند اين مكان هاي عموميست كه در صورتي نماز صحيح نيست كه بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش راضي نيست
مسأله 737 : در زمين بسيار وسيعي كه از آبادي دور و چراگاه حيوانات است نماز خواندن و نشستن و خوابيدن اشكال ندارد مگر اين كه انسان بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش راضي نيست بنا بر اظهر و همچنين در زمين هاي زراعتي هم كه نزديك ده است و ديوار ندارد، اگر چه در ميان مالكين آنها صغير و ديوانه باشد، نماز و عبور و تصرفات جزئي اشكال ندارد ولي اگر يكي از صاحبانش ناراضي باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است
مسأله 738 : نماز خواندن جلوتر يا مساوي قبر پيامبر ( عليه السلام ) و امام (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) در صورتي كه بي ادبي نسبت به آنها نباشد بنا بر اظهر مكروه است ولي احتياط مستحب اين است كه به طور كلي از اين كار مخصوصاً از جلوتر ايستادن اجتناب شود.
مسأله 739 : اگر در نماز چيزي مانند ديوار بين او و قبر مطهر باشد كه مساوي يا جلوتر از قبر ايستادن بي احترامي نشود اشكال ندارد، ولي صندوق شريف و ضريح و پارچه اي كه روي آن افتاده براي فاصله شدن كافي نيست.
مسأله 740 : مكان نمازگزار اگر نجس است نبايد به طوري تر باشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد مگر اين كه طوري تر باشد كه اگر نجاست به بدن يا لباس سرايت كرد نماز را باطل نكند چنان كه خواهد آمد؛ ولي جايي كه پيشاني را بر آن مي گذارد اگر نجس باشد در صورتي كه خشك هم باشد نماز باطل است.
مسأله 741 : نماز خواندن زن جلوتر از مرد يا مساوي و همدوش با مرد مكروه است بنا بر اظهر مگر اين كه بين آن دو چيزي مانند پرده و مانند آن حائل بشود و يا اين كه بين آن دو به مقدار حد اقل يك وجب و حد اكثر ده ذراع كه حدود پنج متر مي شود فاصله باشد كه در اين صورت كراهت كم و يا برداشته مي شود.
«احكام مسجد»
مسأله 742 : بنا بر اظهر در قرار دادن مكاني به عنوان مسجد، صيغه وقف لازم نيست بلكه هر عملي كه دلالت بر آن كند كافي است اگر چه به كار بردن لفظ در ايجاب آن و تلفّظ به وقفيت به عنوان مسجديت احوط است و همچنين در قبول متولي يا حاكم شرع؛ و اظهر اعتبار قصد قربت است در وقف مسجد و كافيست كه با نيت و اراده بگويد:
«جَعَلْتُهُ مَسجِداً لِلّه» و مسجديّت را اعلام كند به معنايي كه در عرف مسلمين معمول است در مقابل مسجد به معناي لغوي ؛ و در قبضش كافيست يك نفر كه نمازش محكوم به صحت باشد با اذن واقف در آن جا نماز بخواند؛ و اقرب ترتيب آثار مسجديّت است بر مساجد مخالفين، در صورتي كه محكوم به كفر نباشند؛ و كليساها و كنيسه ها در جهت حصول تقرب مانند مساجد مخالفين است ولي در ساير جهات محل تأمل است
مسأله 743 : نجس كردن زمين، سقف، بام، ظاهر و باطن مسجد حرام است و هر كس بفهمد كه نجس شده است بايد فوراً نجاست آن را برطرف كند؛ و احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمايند مگر آن كه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد و بنا بر احوط كافر نبايد وارد مساجد مسلمين شود.
مسأله 744 : گذاشتن لباس نجس و ساير چيزهاي نجس و متنجّس در مسجد، در صورتي كه نجاست آن به مسجد سرايت نكند و موجب بي احترامي به آن نباشد، مانعي ندارد.
مسأله 745 : بنا بر احتياط واجب مسجد را به طلا نبايد زينت نمايند و همچنين نبايد صورت چيزي را نقاشي كنند و بكشند، مخصوصاً چيزهايي كه مثل انسان و حيوان روح دارد، كه در غير مسجد هم اشكال دارد و احتمال دارد نماز خواندن در اين مساجد هم مكروه باشد ولي نوشتن قرآن و احاديث صحيحه در مسجد مانعي ندارد.
مسأله 746 : اگر مسجد خراب هم شود نمي توانند آن را بفروشند، يا داخل ملك و جاده نمايند.
مسأله 747 : فروختن در و پنجره و چيزهاي ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند و چنانچه در آن مسجد قابل مصرف نيست و همان مسجد به پول آن نياز دارد، بفروشند و صرف نياز آن مسجد كنند و اگر آن مسجد به خود آن و به پول آن نياز ندارد در مساجد ديگر آن را مصرف كنند و اگر آنجا هم نياز نباشد بفروشند و پول آن را صرف مسجد كنند و غلّه و نذوراتي كه براي مسجد معيني قرار داده شده، در صورت بي نياز بودن آن مسجد و يا معذور بودن مصرف در آن مسجد مي توان آنها را در ساير مساجد مصرف كرد؛ و همچنين است حكم غلات و نذورات موقوفه مشاهد مشرفه؛ و با تعذر مصرف در موارد معين شده و يا مماثِل آن، مي توان آن غلات و نذورات را در مطلق خيرات و مبرّات مصرف نمود.
مسأله 748 : ساختن مسجد و تعمير مسجدي كه نزديك به خرابي مي باشد مستحب است و اگر مسجد طوري خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد، مي توانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند بلكه مي توانند مسجدي را كه خراب نشده، براي احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند.
مسأله 749 : چند چيز در مسجد مستحب است از جمله: تميز كردن مسجد روشن كردن چراغ آن و قرار دادن محل تطهير از بول و غايط در خارج مسجد و نيز مستحب است كسي كه مي خواهد مسجد برود ته كفش خود را وارسي كند كه نجاستي در آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد اول پاي راست و موقع بيرون آمدن اول پاي چپ را بگذارد.
مسأله 750 : مستحب است مسجد داراي سقف نباشد، بلكه سايبان قرار دادن بر آن به غير بوريا مكروه است مگر به سبب ضرورت و يا مرجّحات ديگري كه با وجود آنها، بنا بر اقرب اين كراهت از بين مي رود
مسأله 751 : خوابيدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت كردن راجع به كارهاي دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعري كه نصيحت و مانند آن نباشد در مسجد مكروه است؛ و نيز مكروه است آب دهان و بيني و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و گمشده اي را طلب كند و صداي خود را بلند كند و در هر صورت بايد از كارهايي كه با احترام مسجد منافات دارد يا مزاحم نمازگزاران است اجتناب كند؛ ولي بلند كردن صدا براي اذان مانعي ندارد.
مسأله 752 : مستحب است كه در مسجد از خريد و فروش و ساير معاملات عقود و ايقاعات غيرعبادي خودداري شود و امّا مانند نذر و وقف و نكاح چون حيثيت عبادي دارند اشكالي ندارد
و مستحب است از ورود ديوانگان و اطفال غيرمميز كه مراعات آداب مساجد را نمي نمايند به مساجد، خودداري شود؛ و مكروه است كسي كه بوي بدي از او استشمام مي شود مثل بوي سير و پياز، داخل مسجد شود و بعيد نيست نمازي را كه با اين حال خوانده اعاده اش مستحب باشد.
مسأله 753 : تعرض به معابد يهوديان و مسيحيان كه در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آنهاست جايز نيست و آن اماكن مثل مساجد محترم است و جايز نيست خراب كردن آنها مگر با شرايطي كه در مساجد هم
جاري است.
مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 754 : نماز در مسجد از نماز در غير مسجد افضل است؛ و بهتر از همه مسجد الحرام است و بعد مسجد النبي و بعد مسجد كوفه و بعد مسجد سهله و مسجد خيف و مسجد غدير و مسجد بيت المقدس و مسجد براثا و مسجد قبا و مسجد جامع هر شهر و بعد مسجد قبيله و بعد مسجد بازار و از جمله مواضع مستحب و بافضيلت مشاهد مشرفه انبياء و اوصياء آنان و ائمه ( عليهم السلام ) است
«اذان و اقامه»
مسأله 755 : براي مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاي يوميه اذان و اقامه بگويند، اما احتياط مستحب اين است كه اقامه ترك نشود مخصوصاً در نماز صبح و مغرب و براي كسي كه به جماعت نماز نمي خواند؛ ولي پيش از نماز عيد فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگويند:
«اَلصّلاة» ؛ و همچنين براي اين كه به ديگران اعلام شود كه وقت نماز داخل شده است، استحباب اذان بعيد نيست؛ و گفتن اذان و اقامه در غير اين موارد به قصد ورود در شرع حرام است.
مسأله 756 : مستحب است در گوش راست بچه اي كه به دنيا آمده اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله 757 : اذان هيجده جمله است:
«اللهُ اَكْبَر» چهار مرتبه؛ «اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ الله»، «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، «حَيَّ عَلَي الصَّلاة»، «حَيَّ عَلَي الفَلاح»، «حَيَّ عَلي خَيرِ الْعَمَل»، «اللهُ اَكْبَر»، «لااِلهَ اِلاَّ الله» هر يك دو مرتبه.
و اقامه هفده جمله است يعني دو مرتبه «الله اكبر» از اول اذان و يك مرتبه «لااِلهَ الاَّ الله» از آخر آن كم مي شود و بعد از گفتن «حَيَّ عَلي خَيرِ الْعَمَل» بايد دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» اضافه نمود
مسأله 758 : بعيد نيست مستحب بودن اقرار به ولايت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در اذان مستحبي، در صورتي كه به نيّت مطلوب بودن گفته شود به عبارات مختلفي كه در «نهايه» و «فقيه» و «احتجاج» نقل شده است كه «اَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» و يا «عَلِيٌّ اَميرُ المُؤمِنين» و يا به عبارت «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» باشد و اما اقرار به ولايت اگر چه در غير اذان باشد خوب است پس احتياج به دليل مخصوص ندارد؛ و كاملترين عبارتي كه در اينجا گفته مي شود آن است كه اقرار به خليفه بودن يا وصي بودن حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) در آن باشد.
مسأله 759 : در پنج نماز، اذان ساقط مي شود:
اول:
نماز عصر روز جمعه در صورتي كه با نماز جمعه با هم خوانده شود
دوم:
نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذي حجه است در صورتي كه با نماز ظهر جمع شود
سوم:
نماز عشاء شب عيد قربان، براي كسي كه در مشعر الحرام باشد در صورتي كه با نماز مغرب جمع شود و بنا بر احتياط در اين سه صورت كه گفته شد بايد اصلا اذان نگويند نه اين كه مستحب نباشد و گفتن آن بي اشكال باشد؛ ولي در جايي كه نماز عصر را با نماز ظهر با هم مي خوانند خوب است براي نماز عصر اذان گفته نشود.
چهارم:
نماز عصر و عشاء زن مستحاضه.
پنجم:
نماز عصر و عشاء كسي كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند و در اين پنج نماز در صورتي اذان ساقط مي شود كه با نماز قبلي فاصله نداشته باشد، يا
فاصله كمي بين آنها باشد و اگر فاصله پيدا كرد يا نافله بين آنها خوانده شد، بنا بر اظهر اذان گفتن به استحباب خود باقي است
مسأله 760 : اگر براي نماز جماعتي اذان و اقامه گفته باشند؛ كسي كه با آن جماعت نماز مي خواند، مي تواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد
مسأله 761 : اگر براي خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببيند جماعت تمام شده، تا وقتي كه صف ها به هم نخورده و جمعيت متفرق نشده بنا بر اظهر لازم نيست براي نماز خود اذان و اقامه بگويد، در صورتي كه براي جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد
مسأله 762 : در جايي كه عده اي مشغول نماز جماعتند، يا نماز آنان تازه تمام شده و صف ها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فُرادي به تنهايي يا با جماعت ديگري كه بر پا شده نماز بخواند، با سه شرط اذان و اقامه از او ساقط مي شود بنا بر اظهر؛ اول آن كه براي آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.
دوم آن كه نماز جماعت باطل نباشد.
سوم آن كه نماز او و نماز جماعت در يك مكان باشد و بنا بر احتياط بايد طوري باشد كه ملحق به صف بشود پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.
مسأله 763 : كسي كه اذان و اقامه ديگري را مي شنود مستحب است هر قسمتي را كه مي شنود بگويد ولي از «حَيَّ عَلَي الصَلاة» تا «حَيَّ عَلي خَيرِ العَمل» را به جاي هر كدام «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم» مي گويد
مسأله 764 : كسي كه اذان و اقامه ديگري را شنيده چه با او گفته باشد يا نه مي تواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد
مسأله 765 : اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويند صحيح نيست
مسأله 766 : اگر كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد مثلا «حَيَّ عَلَي الْفَلاح» را پيش از «حَيَّ عَلَي الصَّلاة» بگويد، بايداز جايي كه ترتيب به هم خورده، دوباره بگويد.
مسأله 767 : بنا بر احتياط بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بين آنها به قدري فاصله دهد كه اذاني را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگويد و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدري فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براي آن نماز، اذان و اقامه بگويد.
مسأله 768 : اذان و اقامه بايد بنا بر احتياط به عربي صحيح گفته شود بلكه لزوم آن خالي از وجه نيست؛ پس اگر به عربي غلط بگويد، اگر چه معني را تغيير ندهد؛ يا به جاي حرفي حرف ديگر بگويد يا مثلا ترجمه آنها را به فارسي بگويد صحيح نيست.
مسأله 769 : اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً يا از روي فراموشي پيش از وقت بگويد باطل است؛ مگر براي اين كه مردم مهيا براي نماز شوند و يا كارهاي خود را رها كنند، كه بعيد نيست يك اذان قبلا گفته شود اگر مردم را به اشتباه نيندازد و بعد اذان ديگري براي نماز گفته شود.
مسأله 770 : اگر كسي اذان و اقامه را فراموش كرد و بعد از ركوع يادش آمد براي درك آنها نمي تواند نماز را قطع كند؛ ولي اگر قبل از ركوع يادش آمد، مستحب است به قصد تحصيل ثواب اذان و اقامه نماز را قطع كند و بعد از اذان و اقامه نماز را از سر بگيرد؛ و اگر فقط اذان را به تنهايي فراموش كرده، بنا بر اظهر قطع نماز جايز نيست و اگر فقط اقامه را فراموش كرده جواز قطع نماز خالي از وجه نيست اگر چه خلاف احتياط است
مسأله 771 : اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه، بايد اذان را بگويد، ولي اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه، گفتن اذان
لازم نيست.
مسأله 772 : اگر در بين اذان يا اقامه، پيش از آن كه قسمتي را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتي را كه در گفتن آن شك كرده بگويد، ولي اگر در حال گفتن قسمتي از اذان يا اقامه شك كند جمله قبلي را گفته يا نه، بعيد نيست گفتن آن لازم نباشد.
مسأله 773 : مستحب است انسان در موقع گفتن اذان، رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل باشد. ولي در اقامه بنا بر احوط با وضو يا غسل بودن شرط است؛ و در اذاني كه براي اعلام داخل شدن وقت است مستحب است جاي بلندي بايستد و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نمايد و بكشد و بين جمله هاي اذان كمي فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.
مسأله 774 : مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگويد و بين جمله هاي آن كمتر از اذان فاصله دهد ولي جمله ها را به هم نچسباند و به خلاف اذان كه با تأنّي گفته مي شود اقامه را سريعتر بگويد
مسأله 775 : مستحب است بين اذان و اقامه در غير نماز مغرب دو ركعت نماز بخواند و در صورت نخواندن نافله قدري بنشيند يا سجده نمايد يا قدمي بردارد و در مغرب كافيست قدري ساكت شود يا قدمي بردارد و حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح، اگر ذكر نباشد مكروه است.
مسأله 776 : مستحب است كسي را كه براي گفتن اذان معين مي كنند عادل و بينا و وقت شناس باشد يا اين كه راهنما داشته باشد؛ و صدايش بلند باشد و اذان را در جاي بلند بگويد.
مسأله 777 : مؤذّن در مقابل اذان گفتن بنا بر احتياط واجب نبايد مزد بگيرد و امّا چيزي كه عنوان مزد ندارد جايز است، مثل ارتزاق از بيت المال و يا موقوفه اي كه از درآمد آن براي مؤذّن سهمي در نظر گرفته شده است.
«واجبات نماز»
اشاره
واجبات نماز يازده چيز است:
اول:
نيّت.
دوم:
قيام.
سوم:
تكبيرة الاحرام يعني گفتن «الله اكبر» در اول نماز
چهارم:
ركوع
پنجم:
سجود
ششم:
قرائت
هفتم:
ذكر
هشتم:
تشهد.
نهم:
سلام
دهم:
ترتيب يازدهم:
موالات يعني پي در پي بودن اجزاء نماز
[اركان نماز]
مسأله 778 : بعضي از واجبات نماز ركن است، يعني اگر انسان آنها را بجا نياورد، يا در نماز اضافه كند، عمداً باشد يا اشتباهاً، نماز باطل مي شود و بعضي ديگر ركن نيست، يعني اگر عمداً كم يا زياد شود، نماز باطل مي شود و چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد، نماز باطل نمي شود.
و اركان نماز پنج چيز است:
اول:
نيت.
دوم:
تكبيرة الاحرام.
سوم:
قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع، يعني ايستادن پيش از ركوع.
چهارم:
ركوع.
پنجم:
دو سجده.
نيّت
مسأله 779 : انسان بايد نماز را به نيت قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند يا مثلا به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مي خوانم قربةً الي الله بلكه همين قدر كه انگيزه انسان از اين كار نماز خواندن براي خدا باشد در تحقق نيت كافي است. ولي بهتر و افضل اين است كه نيت نماز را از قلب خود بگذراند مگر اين كه نزديك به حد وسوسه برسد
مسأله 780 : اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مي خوانم و معين نكند ظهر است يا عصر و تصميم هيچ كدام از اين دو را نداشته باشد نماز او باطل است و نيز كسي كه مثلا قضاي نماز ظهر بر او واجب است اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضا يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازي را كه مي خواند، در نيت معين كند بنا بر احوط
مسأله 781 : انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقي باشد، پس اگر در بين نماز به طوري غافل شود كه اگر بپرسند چه مي كني نداند چه بگويد نمازش باطل است
مسأله 782 : انسان بايد فقط براي انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس كسي كه ريا كند، يعني براي نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش بنا بر احوط باطل است، خواه فقط براي مردم باشد، يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسأله 783 : اگر قسمتي از نماز را هم براي غير خدا به جا آورد، نماز باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد و سوره و چه مستحب باشد مانند قنوت و چه از افعال نماز باشد يا از قبيل دعا و ذكر باشد، مگر اين كه از چيزهايي باشد كه شرط صحيح بودن نماز است ولي قصد قربت در انجام آن لازم نيست، مثل پوشاندن عورت.
مسأله 784 : اگر كسي مثلا خواست نماز ظهر بخواند ولي موقع شروع در نماز اشتباهاً به جاي لفظ ظهر لفظ عصر به زبان او آمد يا اين كه در قلبش به جاي ظهر مثلا عصر اشتباهاً خطور كرد ولي انگيزه او از اين عمل نماز ظهر بود، مانعي ندارد و نماز او صحيح است.
مسأله 785 : عدول نيت از نافله به فريضه و بالعكس جايز نيست و در صورت عدول در مورد اول، نماز نه نافله حساب مي شود و نه فريضه ولي در مورد دوّم بعضي از موارد استثناء شده است، چنانچه در مسائل نماز جماعت خواهد آمد.
قيام ايستادن
مسأله 786 : قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام بنا بر ظاهر و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مي گويند ركن است ولي قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست و اگر كسي آن را از روي فراموشي ترك كند، نمازش صحيح است
مسأله 787 : اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد اول بايستد و سپس به ركوع رود و اگر بدون اين كه بايستد، به حال خميدگي به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده نماز او باطل است
مسأله 788 : موقعي كه ايستاده، بايد بدن را عمداً حركت ندهد و به طرفي خم نشود و به جايي تكيه نكند ولي اگر از روي ناچاري باشد، يا در خم شدن براي ركوع پاها را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 789 : اگر موقعي كه ايستاده، از روي فراموشي بدن را حركت دهد، يا به طرفي خم شود، يا به جايي تكيه كند، اشكال ندارد ولي در قيامِ موقعِ گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع اگر از روي فراموشي هم باشد، بنا بر احتياط واجب، بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 790 : احتياط واجب آن است كه در موقع ايستادن، هر دو پا روي زمين باشد، ولي لازم نيست سنگيني بدن روي هر دو پا باشد و اگر روي يك پا هم باشد اشكال ندارد و اگر ايستادن صدق كرد و از روي فراموشي روي يك پا قرار گرفت نمازش باطل نيست، گرچه محل احتياط است.
مسأله 791 : كسي كه مي تواند درست بايستد لازم است پاها را طوري گشاد نگذارد كه به حال ايستادن معمولي نباشد ولي اگر بگويند ايستاده است و يا از روي فراموشي پاها را بيش از متعارف باز كرد نمازش باطل نمي شود گرچه محل احتياط است
مسأله 792 : حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد و ساير حالات اشكال ندارد
مسأله 793 : اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم، به همه اقسامش عاجز شود، بايد بخوابد، ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
مسأله 794 : انسان تا مي تواند ايستاده نماز بخواند، نبايد بنشيند مثلا كسي كه در موقع ايستادن بدنش حركت مي كند، يا مجبور است به چيزي تكيه دهد، يا بدنش را كج كند، يا خم شود، يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد، بايد به هر طوري كه مي تواند ايستاده نماز بخواند، ولي اگر به هيچ صورتي نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 795 : اگر كسي نمي تواند هم بايستد و هم ركوع و سجود را انجام دهد، بلكه يا بايد بايستد و براي ركوع و سجود اشاره كند و يا بنشيند و ركوع و سجود را بدون اشاره انجام دهد، بنا بر اظهر بايد صورت اول را اختيار كند.
مسأله 796 : انسان تا مي تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد هر طور كه مي تواند بنشيند و اگر به هيچ صورتي نمي تواند بنشيند بايد به پهلوي راست بخوابد و اگر نمي تواند بنا بر احوط به پهلوي چپ بخوابد و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طوري كه كف پاهاي او رو به قبله باشد و اگر آن هم ممكن نيست به هر صورتي كه ممكن است نماز بخواند ولي تا حدّ امكان طوري باشد كه نزديكتر به نماز كسي كه به طور عادي ايستاده نماز مي خواند باشد و گرنه بايد نزديكتر به نماز كسي كه ايستاده نمي خواند، با رعايت مراتبي كه گفته شد باشد.
مسأله 797 : كسي كه نشسته نماز مي خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده به جا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را هم نشسته به جا آورد.
مسأله 798 : كسي كه نشسته نماز مي خواند اگر در بين نماز بتواند بايستد، بايد مقداري را كه مي تواند، ايستاده بخواند ولي تا بدنش آرام نگرفته، بايد چيزي نخواند.
مسأله 799 : كسي كه خوابيده نماز مي خواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقداري را كه مي تواند، نشسته بخواند؛ و نيز اگر مي تواند بايستد، بايد مقداري را كه مي تواند، ايستاده بخواند. ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
مسأله 800 : كسي كه مي تواند بايستد اگر بترسد كه به سبب ايستادن مريض شود يا ضرري به او برسد، مي تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، مي تواند خوابيده نماز بخواند.
تكبيرة الاحرام
مسأله 801 : گفتن «اَللهُ اَكبَر» در اول هر نماز، واجب و ركن است و بايد بنا بر احوط حروف «الله» و حروف «اكبر» و دو كلمه «اللهُ اكبر» را پشت سر هم بگويد و نيز بايد كسي كه مي تواند، اين دو كلمه را به عربي صحيح بگويد و اگر به عربي غلط بگويد، يا مثلا ترجمه آن را به فارسي بگويد صحيح نيست
مسأله 802 : موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالي كه بدنش حركت دارد، تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است و همچنين بنا بر احتياط اگر سهواً يا از روي فراموشي باشد نيز باطل است.
مسأله 803 : كسي كه لال است يا زبان او مرضي دارد كه نمي تواند «اَللهُ اَكبَر» را درست بگويد، بايد به هر طوري كه مي تواند بگويد و اگر هيچ نمي تواند بگويد براي تكبير بنا بر احوط با انگشت اشاره كند و اگر مي تواند، زبانش را هم حركت دهد.
مسأله 804 : مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاي بين نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها يا مقابل صورت يا گونه ها يا مقابل پايين گردن، بالا ببرد و نبايد دست ها را از مقابل گوش ها و سر بالاتر ببرد؛
و مستحب است در نماز جماعت امام تكبير را بلند و مأموم آهسته بگويد
قرائت
مسأله 805 : در ركعت اول و دوم نمازهاي واجب يوميه، انسان بايد اول سوره حمد و بعد از آن بنا بر احتياط در صورتي كه مي داند يا مي تواند ياد بگيرد، يك سوره تمام بخواند و بنا بر اظهر اگر سوره ضُحي را مي خواند بايد سوره «الم نشرح» را هم به دنبال آن بخواند و اگر سوره فيل را خواند سوره قريش را هم بخواند.
مسأله 806 : اگر وقت نماز تنگ باشد، يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلا بترسد كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده، يا چيز ديگري به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند؛ و اگر در كاري عجله داشته باشد به طوري كه اگر سوره را بخواند ضرري به او مي رسد، مي تواند سوره را نخواند.
مسأله 807 : اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند و قصد او اين باشد كه سوره جزء نماز باشد نمازش باطل است، ولي اگر قصد او قرآن خواندن باشد مانعي ندارد و بعد از حمد يك سوره بنا بر احتياطي كه قبلا ذكر شد مي خواند و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
مسأله 808 : اگر حمد و سوره يا يكي از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح است ولي بايد دو سجده سهو به خاطر فراموش كردن قرائت به جا آورد.
مسأله 809 : اگر پيش از آن كه براي ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بنا بر احتياطي كه گذشت بخواند ولي اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و بعد از نماز دو سجده سهو به خاطر زياد شدن سوره به جا آورد و نيز اگر خم شود و پيش از آن كه به ركوع برسد بفهمد حمد و سوره، يا سوره تنها، يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
مسأله 810 : اگر در نماز يكي از چهار سوره اي را كه آيه سجده دارد، عمداً بخواند نمازش بنا بر احتياط باطل است. ولي در نماز مستحبي خواندن يكي از آنها جايز است و در بين نماز سجده مي كند.
مسأله 811 : اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره اي شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و بنا بر احتياط سوره ديگر بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد بنا بر احتياط سوره ديگري بخواند و بعد از نماز، سجده آن آيه اي كه سجده واجب داشته است به جا آورد.
مسأله 812 : اگر در نماز آيه سجده را بشنود، بنا بر احوط بعد از نماز سجده آن را بجا مي آورد و نمازش صحيح است.
مسأله 813 : در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين بخواند بلكه احتياط مستحب در اين است كه بدون عذر اينها را ترك نكند؛ و اگر مشغول يكي از اينها شود، بنا بر احتياط واجب نمي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 814 : اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو الله احد» يا سوره «قل يا أيُّها الكافرون» شود، نمي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند ولي در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر به نصف نرسيده، مي تواند آن را رها كند و سوره جمعه و منافقين را بخواند.
مسأله 815 : اگر در نماز، غير سوره «قل هو الله احد» و «قل يا ايها الكافرون» سوره ديگري بخواند، تا به نصف نرسيده مي تواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 816 : اگر مقداري از سوره را فراموش كند يا از روي ناچاري، مثلا به واسطه تنگي وقت يا جهت ديگر، نشود به هيچ وجه آن را تمام نمايد، مي تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند، اگر چه از نصف گذشته باشد؛ و احتياط در اين است كه به سوره «قل هو الله احد» يا «قل يا ايها الكافرون» عدول نمايد و در ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقين، اگر مانعي در كار نباشد
مسأله 817 : بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، مگر در ظهر جمعه كه مستحب است دو ركعت اوّل را بلند بخوانند.
مسأله 818 : زن مي تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند، ولي اگر نامحرم صدايش را بشنود بايد آهسته بخواند، در صورتي كه شنيدن صداي او حرام باشد، مثلا ترس فتنه و لذت بردن در بين باشد بنا بر اظهر.
مسأله 819 : اگر در جايي كه بايد نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند، يا در جايي كه بايد آهسته بخواند عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است؛ ولي اگر از روي فراموشي باشد يا مسأله را نداند و احتمال خلاف هم ندهد و ترديد در صحّت عملش نداشته باشد، به طوري كه قصد قربت از او حاصل بشود نمازش صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده، بنا بر اظهر لازم نيست مقداري را كه خوانده دوباره بخواند.
مسأله 820 : اگر كسي در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند، مثل آن كه آنها را با فرياد بخواند، نمازش بنا بر احتياط باطل است.
مسأله 821 : انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسي كه به هيچ وجه نمي تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه مي تواند بخواند و احتياط مستحب در آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.
مسأله 822 : كسي كه حمد و سوره و چيزهاي ديگر نماز را به خوبي نمي داند و مي تواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد ياد بگيرد و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد:
1 اگر در ياد گرفتن كوتاهي كرده، در صورتي كه عُسر و حرج نباشد بنا بر اظهر بايد نمازش را به جماعت بخواند، يا كسي بخواند و او هم همراه او بخواند يا اگر ممكن است از روي نوشته اي بخواند.
2 اگر كوتاهي نكرده بنا بر احتياط مستحب اين كارها را انجام دهد.
اگر كسي از قرآن هيچ نمي داند به مقداري كه واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبيح و تهليل و تكبير مي گويد.
مسأله 823 : اگر يكي از كلمات حمد يا سوره را نداند، يا عمداً آن را نگويد يا به جاي حرفي حرف ديگر بگويد مثلا به جاي «ض»، «ظ» بگويد به طوري كه در زبان عربي بگويند آن حرف را تلفظ نكرده و موافق هيچ يك از قرائت هاي هفتگانه نباشد؛ يا جايي كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود، زير و زبر بدهد، يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است بنا بر احتياط.
مسأله 824 : اگر زير و زبر كلمه اي را نداند بايد ياد بگيرد ولي اگر كلمه اي را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند ياد گرفتن زير و زبر آن لازم نيست ولي اگر نداند مثلا كلمه اي با «س» است يا با «ص» بايد ياد بگيرد و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، مثل آن كه در «اهدنا الصراط المستقيم»، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند، نمازش باطل است، مگر آن كه هر دو جور قرائت شده باشد و به اميد رسيدن به واقع بخواند.
مسأله 825 : رعايت مدّي كه در يك كلمه واقع شده واجب است؛ يعني اگر در كلمه اي «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه پيش ضمّه داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه ء باشد، مثل كلمه سوء، بايد آن واو را مدّ بدهد يعني آن را بكشد؛ و همچنين اگر در كلمه اي «الف» باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر فتحه داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد، مثل جاء بايد الف آن را بكشد و نيز اگر در كلمه اي «ي» باشد و حرف پيش از «ي» در آن كلمه زير كسره داشته باشد و حرف بعد از «ي» در آن كلمه همزه باشد مثل جيء بايد «ي» را با مد بخواند و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ي» به جاي همزه ء حرفي باشد كه ساكن است يعني زير و زبر
و پيش ندارد، باز هم بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلا در «وَ لاَالضَّآلّينَ» كه بعد از الف حرف لام ساكن است بايد الف آن را با مدّ بخواند
مسأله 826 : وصل به سكون در نماز بنا بر اظهر جائز است و وقف غير عمدي بر حركت، وضعاً صحيح است و اعاده ندارد و احوط آن است كه بدون عذر وقف به حركت ننمايد و معناي وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اي را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد، مثلا بگويد:
«الرحمنِ الرحيمِ» و ميم الرحيم را زير بدهد و بعد قدري فاصله دهد و بگويد:
«مالك يوم الدين» و معناي وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه اي را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند مثل آن كه بگويد:
«الرحمنِ الرحيمْ» و ميم الرحيم را زير ندهد و فوراً «مالك يوم الدين» را بگويد.
مسأله 827 : در ركعت سوم و چهارم نماز مي تواند فقط يك حمد بخواند، يا سه مرتبه تسبيحات اربعه بگويد يعني سه مرتبه بگويد:
«سُبحانَ اللهِ وَ الْحَمدُ للهِ وَ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكبَر» ؛ و اگر يك مرتبه هم تسبيحات اربعه را بگويد بنا بر اقوي كافيست ولي سه مرتبه فضيلت بيشتر دارد و موافق احتياط است؛ و مي تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد و بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات بخواند
مسأله 828 : در تنگي وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
مسأله 829 : بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند.
مسأله 830 : اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد «بسم الله» آن را هم آهسته بگويد
مسأله 831 : كسي كه نمي تواند تسبيحات را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند.
مسأله 832 : اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اين كه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
مسأله 833 : اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اين كه در دو ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت اول نماز با گمان به اين كه در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
مسأله 834 : اگر در ركعت سوم يا چهارم مي خواست حمد بخواند ولي تسبيحات به زبانش آمد، يا مي خواست تسبيحات بخواند ولي حمد به زبانش آمد بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند. ولي اگر عادتش خواندن چيزي بوده كه به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته مي تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
مسأله 835 : كسي كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم تسبيحات بخواند اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 836 : مستحب است در ركعت اول پيش از خواندن حمد، آهسته بگويد:
«أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، «بسم الله الرحمن الرحيم» را بلند بگويد و نيز مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند يعني آن را به آيه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معناي آيه توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت مي خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادي مي خواند، بعد از آن كه حمد خودش تمام شد، بگويد:
«الحمد لله ربّ العالمين» و بعد از خواندن سوره «قل هو الله أحد» يك يا دو مرتبه «كَذلِكَ اللهُ رَبّي» يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللهُ رَبُّنا» بگويد و بعد از خواندن سوره كمي صبر كند بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند
ركوع
مسأله 837 : در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازه اي خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد و اين عمل را ركوع مي گويند
مسأله 838 : اگر به اندازه ركوع خم شود ولي دست ها را به زانو نگذارد اشكال ندارد
مسأله 839 : هرگاه ركوع را به طور غير معمول به جا آورد مثلا به چپ يا راست خم شود اگر چه دست هاي او به زانو برسد صحيح نيست
مسأله 840 : ركوع بايد با قصد باشد اگرچه بعد از خم شدن پديد آيد پس اگر به قصد كار ديگر مثلا براي كشتن جانوري خم شود و قصد ركوع بعد از خم شدن به وجود آمد بنا بر اظهر كافي است
مسأله 841 : كسي كه دست يا زانوي او با دست و زانوي ديگران فرق دارد، مثلا دستش خيلي بلند است كه اگر كمي خم شود به زانو مي رسد؛ يا زانوي او پائين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلي خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازه معمول خم شود
مسأله 842 : كافي بودن هر ذكري كه خواست بگويد در ركوع خالي از وجه نيست ولي احتياط مستحب آن است كه سه مرتبه «سُبحانَ الله» يا يك مرتبه «سُبحانَ رَبِّيَ الْعَظيم وَ بِحَمْدِه» بگويد
مسأله 843 : در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و آرام گرفتن بدن در حدّي كه بگويند آرام گرفت داخل در ركن ركوعيست و زائد بر آن مثل خود ذكر ركوع، داخل در ركن نيست، اگرچه واجب است.
مسأله 844 : اگر موقعي كه ذكر واجب ركوع را مي گويد، بي اختيار به قدري حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود بايد بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذكر را بگويد ولي اگر كمي حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود، يا انگشتان را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 845 : اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، در صورتي كه بتواند پيش از آن كه از حد ركوع بيرون رود ذكر را بگويد، بايد در آن حال تمام كند.
مسأله 846 : اگر بدن به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نماز صحيح است ولي بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود ذكر واجب را بگويد.
مسأله 847 : هرگاه نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزي تكيه دهد و ركوع كند و اگر موقعي هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند بايد به هر اندازه مي تواند خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود بايد با سر اشاره نمايد و اگر آن هم ممكن نشد با چشم، به وسيله بستن براي ركوع و باز كردن براي برخاستن از ركوع اشاره نمايد و اگر ازاين هم عاجزست بايد در قلب، نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
مسأله 848 : كسي كه نمي تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براي ركوع فقط مي تواند در حالي كه نشسته است كمي خم شود، يا در حالي كه ايستاده است با سر اشاره كند؛ بايد ايستاده نماز بخواند و براي ركوع با سر اشاره نمايد.
مسأله 849 : بعد از تمام شدن ذكر ركوع، بايد راست بايستد و بعد از آن كه بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 850 : اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آن كه به سجده برسد، يادش بيايد، اگر به قصد ركوع خم شده بود و مختصر مكثي در ركوع كرد؛ فقط قيام بعد از ركوع را انجام نداده، بنا بر اين برمي گردد و آن قيام را به جا آورده و به سجده مي رود و الاّ بايد ايستاده و بعد به ركوع رود؛ و احتياط مستحب است اگر فراموش كردن ركوع قبل از خم شدن باشد، نماز را دو مرتبه بخواند و چنانچه به حالت خميدگي به ركوع برگردد، نمازش باطل است.
مسأله 851 : مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالي كه راست ايستاده تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بكشد و مساوي پشت نگه دارد و بين دو قدم را نگاه كند و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامي بدن بگويد:
«سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه» و در حال ركوع بلكه در تمام احوال نماز، گذاشتن دست ها در زير همه لباس ها مكروه است
مسأله 852 : مستحب است در ركوع زن ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
مسأله 853 : نماز گزار بايد در هر ركعت از نمازهاي واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده كند و سجده آن است كه پيشاني و تمام كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارند.
مسأله 854 : بنا بر احتياط مقدار پيشاني كه به زمين گذاشته مي شود نبايد كمتر از مقدار پهناي يك ناخن باشد، گرچه كفايت مطلق گذاشتن پيشاني روي زمين بدون تعيين مقدار خالي از وجه نيست و در صورت رعايت احتياط در مقدار سجده گاه يعني پهناي يك ناخن، احوط اتصال اين مقدار از زمين است به همديگر؛ پس سجود بر دانه هاي تسبيح متعارف خلاف احتياط است.
مسأله 855 : دو سجده روي هم يك ركن است كه اگر كسي در نماز واجب عمداً يا از روي فراموشي هر دو را ترك كند، يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نمازش باطل است.
مسأله 856 : اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند، نماز باطل مي شود و اگر سهواً يك سجده كم كند حكم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 857 : اگر پيشاني را عمداً يا سهواً بر زمين نگذارد، سجده نكرده است، اگر چه جاهاي ديگر به زمين برسد. ولي اگر پيشاني را به زمين بگذارد و سهواً جاهاي ديگر را به زمين نرساند، يا سهواً ذكر نگويد سجده صحيح است.
مسأله 858 : كفايت هر ذكري كه در سجده بگويد خالي از وجه نيست. ولي احتياط مستحب آن است كه سه مرتبه «سُبحانَ الله» يا يك مرتبه «سُبحانَ رَبِّيَ الاْعلي وَ بِحَمْدِه» بگويد
و مستحب است «سبحان ربّي الأعلي و بحمده» را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد
مسأله 859 : در سجود بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و اگر نتوانست به اندازه ذكر واجب آرامش بدن داشته باشد، اصل وجوب ذكر ساقط نمي شود و اگر به هيچ وجه بدنش آرام نمي گيرد احوط اين است كه نماز ديگري هم بخواند و سجده آن را با اشاره انجام دهد و منظور از آرامش بدن، توقف و مكث بين سر گذاشتن و برداشتن است.
مسأله 860 : اگر پيش از آن كه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، يا پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
مسأله 861 : اگر پيش از آن كه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام گيرد، سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آن كه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده بايد دوباره در حال آرام بودن، ذكر را بگويد.
مسأله 862 : اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته يا پيش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته نمازش صحيح است.
مسأله 863 : موقعي كه ذكر سجده را مي گويد بايد تمام هفت عضو روي زمين باشند و از زمين برداشته نشوند ولي موقعي كه مشغول گفتن ذكر نيست، اگر غير پيشاني جاهاي ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 864 : اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده سهواً پيشاني را از زمين بردارد نمي تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند. ولي اگر جاهاي ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد.
مسأله 865 : بعد از تمام شدن ذكر سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام بگيرد و بعد به سجده رود.
مسأله 866 : جاي پيشاني نمازگزار از محل ايستادن او در قيام و محل دو انگشت بزرگ پا در موقع سجده به اندازه يك خشت كه چهار انگشت بسته است بايد بلندتر نباشد و احتياط در اين است كه پايين تر از چهار انگشت بسته هم نباشد.
مسأله 867 : در زمين سراشيب كه سراشيبي آن درست معلوم نيست، بايد جاي پيشاني نماز گزار از جاي انگشتهاي پا بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد و بنا بر احتياط بايد پايين تر نيز نباشد.
مسأله 868 : اگر پيشاني را سهواً به چيزي بگذارد كه از جاي انگشتهاي پا و سر زانوهاي او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندي آن به قدريست كه نمي گويند در حال سجده است، مي تواند سر را بردارد و به چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد و مي تواند سر را كم كم بكشد تا به روي آنچه به اندازه چهار انگشت يا كمتر است برسد و اگر بلندي آن به قدريست كه مي گويند در حال سجده است احتياط واجب آن است كه پيشاني را از روي آن بكشد تا به روي چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است برسد و اگر كشيدن پيشاني ممكن نيست بنا بر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند
مسأله 869 : بايد بين پيشاني و آنچه بر آن سجده مي كند چيزي نباشد پس اگر مُهر به قدري چرك باشد كه پيشاني به خود مُهر نرسد، سجده باطل است، ولي اگر مثلا رنگ مُهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.
مسأله 870 : در سجده بايد تمام كف دست را بر زمين بگذارد ولي در حال ناچاري پشت دست هم مانعي ندارد و اگر پشت دست ممكن نباشد، بايد مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، بايد تا آرنج هر جا را كه مي تواند بر زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست، گذاشتن بازو كافي است.
مسأله 871 : در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها رابه زمين بگذارد و اگر روي انگشت بزرگ پا يعني طرف ناخن و يا پشت آن را هم به زمين بگذارد كافي بودنش خالي از وجه نيست ولي خلاف احتياط است و اگر فقط انگشت هاي ديگر پا يا روي پا را به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن سر شست به زمين نرسد نماز باطل است
مسأله 872 : كسي كه مقداري از شست پايش بريده، بايد بقيه آن رابه زمين بگذارد و اگر چيزي از آن نمانده، يا اگر مانده خيلي كوتاه است، بايد بقيه انگشتان را بگذارد و اگر هيچ انگشت ندارد، بايد هر مقداري از پا باقي مانده به زمين بگذارد.
مسأله 873 : مهر يا چيز ديگري كه بر آن سجده مي كند، بايد پاك باشد ولي اگر مثلا مُهر را روي فرش نجس بگذارد، يا يك طرف مُهر نجس باشد و پيشاني را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 874 : كسي كه فراموش كرده كه موضع سجده او نجس بوده و يا نمي دانسته و بعد از نماز فهميده، در صورتي كه قصد قربت داشته، نمازش صحيح است و اگر در بين نماز فهميد، اگر در حال سجده است پيشاني را از موضع نجس كم كم بكشد تا به موضع پاك برسد و اگر بعد از سجده فهميد سجده هاي گذشته صحيح است
مسأله 875 : اگر محل سجده منحصر در نجس شد، سقوط شرطيت طهارت خالي از وجه نيست؛ و اگر امر دائر است كه به محل نجس سجده كند يا بر لباس پاك، تخيير خالي از وجه نيست و در صورتي كه اميد برطرف شدن عذر را دارد، احوط تأخير نماز براي آخر وقت است.
مسأله 876 : اگر موضعي كه پيشاني بر آن گذاشته مي شود نجس باشد و حالت سرايت هم نداشته باشد ولي قسمتي از آن به مقداري كه براي سجده لازم است پاك باشد، سجده بر آن كفايت مي كند.
مسأله 877 : اگر در روي پيشاني دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است بايد با جاي سالم پيشاني سجده كند و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاي سالم را به مقداري كه براي سجده كافي باشد بر زمين بگذارد
مسأله 878 : اگر دمل يا زخم تمام پيشاني را گرفته باشد بايد به يكي از دو طرف پيشاني سجده كند و احتياط در اين است كه اگر طرف راست ممكن است آن را بر طرف چپ پيشاني مقدم بدارد و اگر ممكن نيست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست بايد با سر اشاره كند و اگر آن هم نشد با بستن و باز كردن چشمها سجده را انجام دهد.
مسأله 879 : كسي كه نمي تواند پيشاني رابه زمين برساند بايد به قدري كه مي تواند خم شود و مُهر يا چيز ديگري را كه سجده بر آن صحيح است روي چيز بلندي گذاشته و طوري پيشاني را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولي بايد بنا بر احتياط كف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمين بگذارد.
مسأله 880 : كسي كه هيچ نمي تواند خم شود براي سجده بايد سر را به قصد سجده خم كند و براي برخاستن از سجده، سر را بلند كند و اگر اين هم ممكن نشد، به قصد سجده چشم را مي بندد و به قصد برخاستن، چشم را باز مي كند و لازم نيست در اين صورت بقيه اعضا يعني كف دست و زانو و انگشت بزرگ پا روي زمين باشد، گرچه اين كار در صورت امكان موافق احتياط است.
مسأله 881 : اگر پيشاني بي اختيار از جاي سجده بلند شود، چنانچه در موقع سجده استقرار پيدا كرده بود و حالا مي تواند خود را نگه دارد و به سجده برنگردد، بايد نگذارد دوباره به جاي سجده برسد و اين يك سجده حساب مي شود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه و اگر نتواند سر را نگه دارد و بي اختيار دوباره به جاي سجده برسد، روي هم يك سجده حساب مي شود و اگر ذكر نگفته باشد بايد بگويد و اگر استقرار پيدا نكرده بود حتي اگر مي تواند خود را نگه دارد، بايد به سجده برگردد و روي هم يك سجده حساب مي شود و بايد ذكر را بگويد و اگر سجده اول است يك سجده ديگر به جا آورد.
مسأله 882 : اگر روي چيزي كه بدن روي آن آرام نمي گيرد سجده كند باطل است ولي روي تشك يا چيز ديگري كه بعد از سر گذاشتن و مقداري پايين رفتن آرام مي گيرد سجده اشكال ندارد
مسأله 883 : در ركعت اول و سوم كه تشهد ندارد مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشاء اگر بعد از سجده دوم بدون آن كه مقداري بنشيند براي ركعت بعد برخيزد بنا بر اظهر نمازش صحيح است. ولي بنا بر احتياط مستحب بعد از سجده دوم بايد قدري بي حركت نشسته و بعد برخيزد.
مسأله 884 : مستحب است تكبير گفتن در موقع رفتن به سجده و بعد از سر برداشتن از آن
و مستحب است در حال تكبير دستها را بلند كند؛ و براي مرد مستحب است در موقع سجده رفتن، دست ها را زودتر از زانوها بر زمين بگذارد و در موقع بلند شدن براي قيام، زانوها را زودتر از دست ها از زمين بردارد و زن در حال رفتن به سجده، اول زانوها را به زمين مي گذارد بعد دست ها را
و مستحب است در حال سجده بيني نيز به خاك و يا هر چه سجده بر آن جايز است گذاشته شود و بين دو سجده دعاهايي كه وارد شده بخواند، مثل استغفار و مانند آن
و مستحب است در بين دو سجده به حال تورّك بنشيند يعني بر ران چپ بنشيند و قدم راست را بر كف قدم چپ بگذارد و برروي دو پا نشستن مكروه است و براي زن مستحب است نشستن بر نشيمنگاه و بالا آوردن زانوها و چسباندن ران ها به يكديگر و همچنين مستحب است نمازگزار در وقت بلند شدن براي ايستادن بگويد:
«بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقعُدْ».
آموزش تصویری مرتبط با این حکم