احکام شرعی
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي
آيت الله شيخ عباس محفوظي

رساله توضیح المسائل آيت الله شيخ عباس محفوظي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت «اقسام آب ها» اشاره آب كُر آب قليل آب جاري آب باران آب چاه «احكام آب ها» «احكام تخلّي» استبراء آداب تخلي نجاسات [نجاسات] اشاره بول و غائط مَني مُردار خون سگ و خوك كافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشياء «احكام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمين آفتاب انتقال اسلام تبعيّت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار غايب شدن مسلمان «پاك شدن اشياء نجس» «احكام ظرف ها» وضو وضوي ارتماسي دعاهاي وضو «شرايط وضو» اشاره شرط اول و دوم؛ آب وضو پاك و مطلق باشد. شرط سوم؛ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد. شرط چهارم؛ ظرف آب وضو مباح باشد غصبي نباشد ، ولي مانند شرط سوم ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنان كه در مسأله 271 گذشت شرط پنجم؛ ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد مگر اينكه به وسيله وضو گرفتن و شستن صورت و يا دست ها، اعضاي وضو خود به خود پاك شود شرط هفتم؛ وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است ولي اگر به قصد قربت وضو بگيرد و قصد ديگري مثل خنك شدن تابع قصد وضو باشد، اشكال ندارد شرط نهم؛ وضو را به ترتيبي كه گفته مي شود به جا آورد، اشاره شرط دهم؛ موالات يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد. شرط يازدهم؛ مباشرت يعني شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است؛ و منظور كمك در اصل شستن و مسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد. شرط دوازدهم؛ استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد. شرط سيزدهم؛ در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد و گرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود. «احكام وضو» مبطلات وضو وضوي جبيره اشاره غسل [غسل هاي واجب ] اشاره «احكام جنابت» آنچه كه بر جنب حرام است آنچه كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي «احكام غسل» «خون هاي سه گانه» 1 استحاضه اشاره [اقسام] استحاضه احكام استحاضه 2 حيض اشاره اقسام زن هاي حائض احكام حائض 3 نفاس اشاره «احكام اموات» غسل ميّت غسل مسّ ميت كفن ميّت حنوط نماز ميّت دستور نماز ميّت مستحبات نماز ميّت دفن ميّت مسائل متفرقه ميّت نبش قبر «غسل هاي مستحب» اشاره تيمّم [تيمم بدل از وضو و غسل ] اشاره 1 پيدا نكردن آب 2 مشقّت بيش از حد 3 ترس از ضرر 4 نياز به آب براي حفظ جان 5 نياز به آب براي تطهير 6 نداشتن آب مباح 7 نداشتن فرصت براي وضو يا غسل چيزهايي كه تيمّم بر آنها صحيح است دستور تيمّم احكام تيمّم احكام نماز اشاره «نمازهاي واجب» اشاره نمازهاي يوميّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام اوقات نماز ترتيب نمازها «نمازهاي مستحب» وقت نافله هاي يوميه نماز غفيله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» [شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اول: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مكروهات لباس نمازگزار «مكان نمازگزار» اشاره «احكام مسجد» مكان هايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره [اركان نماز] نيّت قيام ايستادن تكبيرة الاحرام قرائت ركوع سجود چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است سجده واجب قرآن تشهّد و سلام سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] «قنوت» تعقيبات نماز «مبطلات نماز» اشاره اول: دوم: سوم: [توضيح] چهارم: پنجم: ششم: [توضيح] هفتم: [توضيح] هشتم: نهم: [توضيح] دهم: [توضيح] يازدهم: دوازدهم: [توضيح] مكروهات نماز «شكّيات نماز» اشاره شك هاي مُبطِل اشاره شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد شك هاي صحيح موارد شكستن نماز «نماز احتياط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو «نماز مسافر» اشاره شرط اول: اشاره شرط هفتم: شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هشتم: اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرايط امام جماعت احكام جماعت مكروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آيات» دستور نماز آيات «نماز عيد فطر و قربان» اشاره «اجير گرفتن براي نماز» احكام روزه اشاره نيّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشاميدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پيغمبر (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقي ماندن بر جنابت حيض و نفاس تا اذان صبح اِماله كردن قِي كردن «كفّاره روزه» مواردي كه فقط قضاي روزه واجب است احكام روزه قضا احكام روزه مسافر كساني كه روزه بر آنها واجب نيست روزه حرام روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» اشاره احكام خُمس [خمس بر چه چيزهايي واجب مي شود] اشاره منفعت كسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهري كه با غواصي به دست مي آيد غنيمت زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد «مصرف خمس» احكام زكات اشاره «شرايط وجوب زكات» زكات گندم، جو، خرما و كشمش نصاب طلا نصاب نقره زكات شتر گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زكات» اشاره شرايط مستحقين زكات نيّت زكات مسائل متفرقه زكات «زكات فطره» مصرف زكات فطره مسائل متفرقه زكات فطره احكام حج [شرايط وجوب حج] اشاره امر به معروف و نهي از منكر اشاره خريد و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل اشاره معاملات مكروه معاملات مكروه خريد و فروش ميوه معامله سَلَف شرايط معامله سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرايط فروشنده و خريدار» اشاره «شرايط جنس و عوض آن» صيغه خريد و فروش «موارد فسخ معامله» اشاره احكام شركت مضاربه اشاره احكام صلح اشاره احكام اجاره شرايط مال مورد اجاره اشاره شرايط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله اشاره احكام مزارعه اشاره احكام مساقات اشاره احكام محجور اشاره احكام وكالت اشاره احكام قرض اشاره احكام رهن اشاره احكام وَديعه امانت اشاره احكام عاريه اشاره احكام ازدواج اشاره احكام عقد صيغه عقد دائم صيغه عقد غيردائم شرايط عقد موارد فسخ عقد احكام عقد دائم متعه يا صيغه «ازدواج هاي حرام» احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ازدواج احكام شير دادن شرايط شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام اولاد حضانت و نفقه احكام طلاق اشاره طلاق دادن زن در حال حيض صيغه طلاق عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعي احكام رجوع كردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احكام مالي كه پيدا شده» ذبح و شكار [و صيد] دستور ذبح شرايط ذبح دستور كشتن شتر شكار با اسلحه شكار با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ خوردنيها و آشاميدنيها آداب غذا خوردن احكام قسم نذر و عهد وقف اشاره وصيّت اشاره احكام ارث ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام ديه [اقسام قتل] [احكام] احكام بانك ها اعتبارات بانكي؛ صادرات كالا اشاره صادرات كالا [احكام] واردات كالا مسائل متفرقه

اشاره

اشاره
مزارعه معامله ايست بين مالك و زارع بدين صورت كه مالك زمين را در اختيار زارع مي گذارد تا زراعت كند و در عوض مقداري از حاصل آن را زارع به مالك بدهد.
مسأله 1765 : مزارعه چند شرط دارد:
1 مالك به زارع بگويد:
زمين را به تو واگذار كردم و زارع هم بگويد:
قبول كردم يا بدون اين كه حرفي بزنند مالك زمين را براي مزارعه واگذار كند و زارع تحويل بگيرد
2 مالك و زارع هر دو بالغ و عاقل باشند و با قصد و اختيار خود مزارعه را انجام دهند و حاكم شرع آنان را از تصرف در اموالشان منع نكرده باشد، بلكه اگر سفيه باشند، اگر چه حاكم شرع جلوگيري نكرده باشد نمي توانند مزارعه را انجام دهند و اين حكم در همه معاملات جاري است.
3 تمام محصول زمين به يكي از آن دو اختصاص داده نشود.
4 سهم هر كدام به طور مشاع باشد، مثل نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها و بايد تعيين شده باشد پس اگر قرار بگذارند كه حاصل يك قطعه، مال يكي و حاصل قطعه ديگر، مال ديگري باشد صحيح نيست و نيز اگر مالك بگويد:
در اين زمين زراعت كن و هرچه مي خواهي به من بده صحيح نيست
5 - مدتي را كه بايد زمين در اختيار زارع باشد معين كنند و بايد مدت به قدري باشد كه در آن مدت به دست آمدن محصول ممكن باشد.
6 - زمين قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممكن نباشد، اما بتوانند كاري كنند كه زراعت ممكن شود، مزارعه صحيح است.
7 اگر در محلي هستند كه مثلا يك نوع زراعت مي كنند
چنانچه اسم هم نبرند همان زراعت معين مي شود و اگر چند نوع زراعت مي كنند بايد زراعتي را كه مي خواهد انجام دهد معين نمايد، مگر آن كه نوع خاصي متعارف باشد كه به همان نوع بايد عمل شود.
8 مالك، زمين را معين كند، پس كسي كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند اگر به زارع بگويد در يكي از اين زمين ها زراعت كن و آن را معين نكند مزارعه باطل است
9 خرجي را كه هر كدام از آنان بايد بكنند معين نمايند، ولي اگر خرجي را كه هر كدام بايد بكنند معلوم باشد، لازم نيست آن را معين نمايند.
مسأله 1766 : اگر مالك با زارع قرار بگذارد كه مقداري از حاصل براي او باشد و بقيه را بين خودشان قسمت كنند، چنانچه به صورت شرطي در ضمن عقد مزارعه باشد كه شرط كنند زارع يك قسمت از حاصل را ملك مالك نمايد، صحيح است.
مسأله 1767 : اگر مدت مزارعه تمام شود و بدون اين كه زارع كوتاهي يا سهل انگاري كرده باشد، محصول به دست نيايد، پس در اين كه مالك بتواند خودش زراعت را بچيند يا زارع را وادار كند كه محصول را بچيند و زمين را خالي كند اشكال است و بنا بر اظهر چون هر دو قصد زراعت را داشته اند، مالك استحقاق اجرت براي نگهداشتن زرع تا زمان درو را ندارد و اگر نرسيدن محصول به علّت كوتاهي زارع باشد، احتمال است كه مالك مستحق اجرت المثل زمين در اين مدت زيادي بقاء زرع باشد ولي عدم استحقاق سهم خود از مزارعه، خالي از وجه نيست.
مسأله 1768 : در مسأله قبل، چنانچه در عقد مزارعه شرط كنند كه اگر در مدت معين شده، محصول آماده درو نشد، تا زمان درو، زراعت در زمين باقي بماند و يا شرط كنند كه بعد از رسيدن محصول، تا مدتي زَرع در زمين بماند، اين شرط لازم الوفاء است و مالك حق مطالبه اجرت المثل زمين را ندارد و اگر چنين شرطي نكرده باشد پس از رسيدن محصول در صورت دوم مالك مي تواند زارع را وادار به كندن و درو كردن زرع كند و يا خود اين كار را انجام دهد و حكم صورت اول در مسأله قبل گذشت
مسأله 1769 : اگر به سبب حوادثي زراعت در زمين ممكن نباشد، مثلا آب از زمين قطع شود، در صورتي كه مقداري از زراعت، حتي مثل قصيل كه بتوان به حيوانات داد به دست آمده باشد، آن مقدار مطابق قرارداد مال هر دوي آنهاست و در بقيه، مزارعه باطل است و اگر زارع زراعت نكند، چنانچه زمين در تصرف او بوده و مالك در آن تصرفي نداشته است، بايد اجاره آن مدت را به مقدار معمول به مالك بدهد.
مسأله 1770 : اگر مالك و زارع صيغه خوانده باشند، بدون رضايت يكديگر نمي توانند مزارعه را بهم بزنند و همچنين است اگر مالك به قصد مزارعه زمين را به كسي واگذار كند و او هم به همين قصد بگيرد، ولي اگر در ضمن خواندن صيغه مزارعه شرط كرده باشند كه هر دو يا يكي از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند، مي توانند مطابق قراري كه گذاشته اند معامله را بهم بزنند.
مسأله 1771 : اگر بعد از قرارداد مزارعه، مالك يا زارع بميرد، مزارعه بهم نمي خورد و ورّاث به جاي آنان مي باشند و اگر مالك در عقد مزارعه شرط كند كه زارع خودش كار مزارعه را انجام دهد، ولي زارع قبل از عمل بميرد، عقد باطل نمي شود ولي مالك اختيار فسخ پيدا مي كند و اگر بعد از آن كه مقداري از عمل را انجام داد بميرد، باز هم مزارعه باطل نمي شود، پس اگر مقصود از شرط اين بوده كه خودش از اول تا آخر كار كند به طوري كه اگر قبل از اتمام كار عاجز شد شرط آنها محقق نشده، مالك مي تواند مزارعه را نسبت به گذشته و آينده فسخ كند و اگر مقصود از شرط اين بوده كه تا وقتي هست و مي تواند، خودش انجام دهد، در اين صورت تنها نسبت به آينده حق فسخ دارد و ارزش كار زارع تا وقت مردن، براي ورّاث او محفوظ است.
مسأله 1772 : اگر با وجود تسليم زمين، زارع اختياراً زراعت نكرد و يا با حاضر بودن زارع، مالك زمين را تسليم ننمود، هر كدام به مقداري كه حق ديگري را ضايع كرده ضامن است. همچنين اگر عامل كوتاهي كند و به سبب زراعت نكردن نقصي در زمين حاصل شود، بي وجه نيست كه مالك حق گرفتن خسارت را داشته باشد.
مسأله 1773 : اگر زمين مزارعه بدون آب باشد و امكان جاري كردن آب هم بر آن وجود نداشته باشد، مزارعه باطل است، ولي اگر امكان جاري كردن آب بوده ولي زارع از موضوع خبر نداشته باشد، در صورتي كه تهيه آب و آبياري زراعت به اين صورت براي زارع مستلزم ضرر باشد، مي تواند عقد مزارعه را فسخ نمايد.
مسأله 1774 : اگر بعد از زراعت بفهمند مزارعه باطل بوده، چنانچه بذر، مال مالك بوده، محصولي كه به دست مي آيد مال اوست و بايد مزد زارع و مخارجي را كه كرده و كرايه گاو يا حيوان ديگري را كه مال زارع بوده و با آنها در آن زمين كار كرده به او بدهد و اگر بذر مال زارع بوده، زراعت هم مال اوست و بايد اجاره زمين و خرج هايي را كه مالك كرده و كرايه گاو يا حيوان ديگري كه مال او بوده و با آنها در آن مزرعه كار كرده به او بدهد.
مسأله 1775 : اگر بعد از جمع كردن محصول و تمام شدن مدت مزارعه، ريشه زراعت در زمين بماند و سال بعد دو مرتبه محصول دهد، چنانچه مالك و زارع از آن صرف نظر نكرده باشند، محصول مال صاحب بذر خواهد بود و اگر صاحب بذر مالك زمين نباشد، بايد اجرت زمين را به مالك بدهد.
احكام مساقات
آموزش تصویری مرتبط با این حکم