احکام شرعی
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

رساله توضیح المسائل حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مُضاف اشاره 1- آب کُرّ 2- آب قلیل 3- آب جاری 4- آب باران 5- آب چاه احکام آبها احکام تخلّی (بول و غائط کردن) استبراء مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1-2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6-7. سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11-12. عرق حیوان نجاستخوار و جُنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات (پاک کننده ها) اشاره 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. انتقال 7. اسلام 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبرای حیوان نجاستخوار 11. غائب شدن مسلمان 12. رفتن خون متعارف احکام ظرف ها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی هنگام وضو گرفتن شرایط صحّت وضو احکام وضو کارهایی که برای آن ها باید وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسل های واجب اشاره احکام جنابت کارهایی که بر جُنب حرام است کارهایی که بر جُنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن غسل های اختصاصی زنان الف) استحاضه اشاره احکام استحاضه ب) حیض اشاره احکام حائض اقسام زن های حائض صاحب عادت وقتیّه و عددیّه صاحب عادت وقتیّه صاحب عادت عددیّه مُضطربه مبتدئه ناسیه مسائل متفرّقه حیض ج) نفاس غسل مسّ میّت اشاره احکام مُحْتضر احکام پس از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت احکام غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحب تیمم موارد تیمم اشاره اوّلین مورد دومین مورد تیمّم سومین مورد تیمّم چهارمین مورد تیمّم پنجمین مورد تیمّم ششمین مورد تیمّم هفتمین مورد تیمم چیزهائی که تیمّم بر آنها صحیح است طریقه تیمم احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب نمازهای واجب یومیّه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب وقت نافله های یومیّه چگونگی نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است مکان نماز گزار اشاره شرط اوّل: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: جاهایی که نماز خواندن مستحب است جاهایی که نماز خواندن مکروه است آداب و احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز رکن نماز پنج چیز است: اشاره نیّت تکبیرةالإحرام قیام(ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه سوره حمد ترجمه سوره قُل هُو الله احد ترجمه ذکر رکوع و سجود ترجمه قنوت ترجمه تسبیحات اربعه ترجمه تشهد و سلام تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر(ص) مبطلات نماز مکروهات نماز مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد شک در چیزی که محل آن گذشته شک پس از سلام شک پس از وقت کثیرالشک(کسی که زیاد شک می کند) شک امام و مأموم شک در نماز مستحبی شک های صحیح نماز احتیاط سجده سهو طریقه سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز نماز مسافر مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت کارهایی که در نماز جماعت مستحب است کارهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات طریقه نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 2 - خوردن و آشامیدن 3 – جماع (آمیزش) 4 - استمناء 4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر(ص) 6 - رسانیدن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن سر در آب 7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8- اماله 10 - قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از مبطلات روزه خودداری نماید احکام خمس اشاره 1-منفعت کسب 3 - معدن 4 - گنج 5 - مال حلال مخلوط به حرام 5- جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 7 - غنیمت 8 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل زکات فطره احکام حجّ احکام خرید و فروش اشاره چیزهایی که هنگام خرید و فروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش احکام شراکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره احکام جُعاله احکام مزارعه احکام مُساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خود تصرّف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه(امانت) احکام عاریه احکام نکاح اشاره احکام عقد طریقه خواندن عقد دائم طریقه خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیب هایی که به سبب آن ها می شود عقد را به هم زد عده ای از زن ها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه یا صیغه (عقد موقت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن اشاره شرائط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره طریقه سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوانات طریقه کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است چیزهایی که هنگام غذا خوردن مکروه است مستحبات آشامیدن آب مکروهات آشامیدنِ آب احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیّت احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر احکام متفرّقه ارث احکام حدود احکام دیه احکام اعتکاف امر به معروف و نهی از منکر جهاد اشاره دفاع از ناموس و جان و مال احکام مضاربه اشاره شرایط مضاربه مسائل متفرّقه (مبتلابه) مسائل جدید (مستحدثه) الف: احکام بانکها وام و سپرده گذاری اعتبارات بانکی نگهداری کالا و فروش کالای متروکه کفالت و ضمانت بانکی فروش سهام فروش اوراق قرضه و اوراق مشارکت حواله های داخلی و خارجی جوایز بانکی وصول سفته خرید و فروش ارز اضافه برداشت خرید و فروش سفته اشتغال در بانک مضاربه بانکی ب: قرارداد بیمه ج: سرقفلی د: احکام تشریح ه: احکام پیوند و: تلقیح مصنوعی ز: احکام کنترل جمعیت ح: حکم خیابان ها ط: مسائلی درباره نماز و روزه ی: حکم خرید و فروش برگه های جایزه دار

غسل های واجب

غسل های واجب
اشاره
غسل های واجب هشت تا است: اوّل: جنابت، دوم: غسل حیض، سوم: غسل نِفاس، چهارم: غسل استحاضه، پنجم: غسل مسّ میّت، ششم: غسل میّت، هفتم: غسلی که به واسطه نذر و قسم و مانند این ها واجب می شود، هشتم: کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده باشد، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد، بنابراحتیاط واجب باید برای قضای نماز آیات غسل کرده و نماز بخواند. نماز قضا بدون غسل باطل است.
احکام جنابت
مسأله 351 ) به دو چیز انسان جنب می شود،
اوّل: آمیزش (جماع)،
دوم: بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، با اختیار باشد یا بی اختیار.
مسأله 352 ) اگر رطوبتی از مرد سالم خارج شود و نداند منی است یا بول یا غیر این ها، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و پس از بیرون آمدن آن، بدن سست شده، رطوبت حکم منی را دارد. اگر هیچ یک از این سه نشانه، یا بعضی را نداشته باشد، حکم منی را ندارد. در زن اگر جدا شدن آب از محلش با شهوت همراه باشد، حکم منی را دارد و لازم نیست دو نشانه دیگر را داشته باشد. اگر به مریض حالت شهوت دست دهد و آبی خارج شود که احتمال بدهد منی است، حکم منی را دارد، هر چند بیرون آمدن آن با جستن نباشد.
مسأله 353 ) اگر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند بول است یا منی و از راهی که در مسأله پیش گفته شد، نشود وضع آن را روشن نمود، چنانچه پیش از خارج شدن رطوبت وضو داشته، احتیاط واجب آن است که هم وضو بگیرد و هم غسل به جا آورد وگرنه فقط باید وضو بگیرد.
مسأله 354 ) مستحب است انسان پس از بیرون آمدن منی بول کند. اگر بول نکند و پس از غسل رطوبتی از او بیرون آید که نداند منی است یا رطوبت دیگر، حکم منی را دارد.
مسأله 355 ) اگر انسان با زنی آمیزش کند و به اندازه ختنه گاه یا بیش تر داخل شود، در قُبُل باشد یا در دُبُر، بالغ باشند یا نابالغ اگرچه منی بیرون نیاید، هر دو جنب می شوند.
مسأله 356 ) اگر شک کند که به مقدار ختنه گاه داخل شده یا نه، غسل واجب نیست.
مسأله 357 ) اگر با حیوانی آمیزش کند و منی از او بیرون آید، غسل تنها کافی است. اگر منی بیرون نیاید، چنانچه پیش از آمیزش وضو داشته، باز غسل تنها کافی است. اگر وضو نداشته احتیاط آن است که غسل کند و وضو هم بگیرد؛ همچنین است حکم، در آمیزش کردن با مرد یا پسر.
مسأله 358 ) اگر منی از جای خود حرکت کند و بیرون نیاید، یا انسان شک کند که منی از او بیرون آمده یا نه، غسل بر او واجب نیست.
مسأله 359 ) کسی که نمی تواند غسل کند ولی تیمم برایش ممکن است، پس از داخل شدن وقت نماز هم می تواند با همسر خود آمیزش کند. ولی اگر در وقت نماز، وضو داشته باشد، باید پیش از آمیزش نماز را با وضو بخواند.
مسأله 360 ) اگر در لباس خود منی ببیند و بداند که از خود اوست و برای آن غسل نکرده، باید غسل کند. نمازهایی را که یقین دارد پس از بیرون آمدن منی خوانده قضا کند، ولی نمازهایی را که احتمال می دهد پیش از بیرون آمدن منی خوانده، لازم نیست قضا نماید.
کارهایی که بر جُنب حرام است
مسأله 361 ) پنج کار بر جنب حرام است:
اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و بنابر احتیاط مستحب به نام پیغمبران و امامان:، به طوری که در وضو گفته شد.
دوم: رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(ص) اگرچه از یک در داخل و از درِ دیگر بیرون برود.
سوم: توقّف در مساجد دیگر و همچنین بنابراحتیاط واجب در حرم امامان معصوم: ولی اگر از یک درِ مسجد داخل و از درِ دیگر بیرون برود، مانعی ندارد.
چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد اگر منوط به ورود در مسجد باشد. اگر منوط به ورود نیست، احتیاط واجب ترک آن است.
پنجم: خواندن آیه هایی که سجده واجب دارند و آن ها در چهار سوره هستند: اوّل: سوره سی و دوم قرآن «الم تنزیل = سجده»، دوم: سوره چهل و یکم «حم سجده = فُصِّلت»، سوم: سوره پنجاه و سوم «والنَّجم»، چهارم: سوره نود و ششم «إِقْرءْ = العلق». بنابراحتیاط مستحب آیات دیگر این سوره ها را نیز نخواند.
کارهایی که بر جُنب مکروه است
مسأله 362 ) نُه چیز بر جنب مکروه است: اوّل و دوم: خوردن و آشامیدن، ولی اگر وضو بگیرد یا دست ها را بشوید مکروه نیست. سوم: خواندن بیش تر از هفت آیه از سوره هایی که سجده واجب ندارند. چهارم: رساندن جایی از بدن به جلد و حاشیه و بین خط های قرآن. پنجم: همراه داشتن قرآن. ششم: خوابیدن ولی اگر وضو بگیرد یا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل تیمم کند، مکروه نیست.
هفتم: خضاب کردن به حنا و مانند آن. هشتم: مالیدن روغن به بدن. نهم: آمیزش کردن، پس از آن که محتلم شده، یعنی در خواب منی از او بیرون آمده است.
غسل جنابت
مسأله 363 ) غسل جنابت به خودی خود واجب نیست و برای خواندن نماز واجب و مانند آن واجب می شود، ولی برای نماز میّت و سجده شکر و سجده های واجب قرآن غسل جنابت لازم نیست.
مسأله 364 ) لازم نیست در وقت غسل، نیت کند که غسل واجب یا مستحب می کنم. اگر فقط به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خدا غسل کند کافی است.
مسأله 365 ) اگر یقین کند وقت نماز شده و نیت غسل واجب کند، سپس معلوم شود که پیش از وقت غسل کرده، غسل او صحیح است.
مسأله 366 ) غسل را چه واجب باشد و چه مستحب، به دو قسم می شود انجام داد: ترتیبی و ارتماسی.
غسل ترتیبی
مسأله 367 ) در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اوّل سر و گردن و سپس بنابراحتیاط طرف راست، و بعد طرف چپ بدن را بشوید. اگر عمداً یا از روی فراموشی یا به واسطه ندانستن مسأله به این ترتیب عمل نکند، غسل او باطل است.
مسأله 368 ) نصف ناف و نصف عورت را باید با طرف راست بدن و نصف دیگر را باید با طرف چپ بشوید، بلکه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
مسأله 369 ) برای آن که یقین کند هر سه قسمت یعنی سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را کاملاً غسل داده، باید هر قسمتی را که می شوید، مقداری از قسمت های دیگر را هم با آن بشوید. بلکه احتیاط مستحب آن است که تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشوید.
مسأله 370 ) اگر پس از غسل بفهمد جائی از بدن را نشسته و نداند کجای بدن است باید دوباره غسل کند.
مسأله 371 ) اگر پس از غسل بفهمد مقداری از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد، شستن همان مقدار کافی است. اگر از طرف راست باشد، باید پس از شستن آن مقدار دوباره طرف چپ را بشوید. اگر از سر و گردن باشد، باید پس از شستن آن مقدار دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشوید.
مسأله 372 ) اگر پیش از تمام شدن غسل، در شستن مقداری از طرف چپ شک کند، شستن همان مقدار کافی است. اگر در شستن مقداری از طرف راست شک کند، بنابراحتیاط باید پس از شستن آن مقدار، طرف چپ را هم بشوید. اگر در شستن مقداری از سر و گردن شک کند باید پس از شستن آن، دوباره طرف راست و طرف چپ را بشوید.
غسل ارتماسی
مسأله 373 ) در غسل ارتماسی باید آب در یک آنْ تمام بدن را بگیرد، پس اگر به نیّت غسل ارتماسی در آب فرو رود، چنانچه پای او روی زمین باشد، باید از زمین بلند کند.
مسأله 374 ) در غسل ارتماسی بنابراحتیاط واجب، باید هنگامی نیّت کند که مقداری از بدن بیرون آب باشد.
مسأله 375 ) اگر پس از غسل ارتماسی بفهمد به مقداری از بدن آب نرسیده، چه جای آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
مسأله 376 ) اگر برای غسل ترتیبی وقت ندارد و برای ارتماسی وقت دارد، باید غسل ارتماسی کند.
مسأله 377 ) کسی که روزه واجب گرفته یا برای حج عمره احرام بسته، نمی تواند غسل ارتماسی کند، ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کند، صحیح است.
احکام غسل کردن
مسأله 378 ) در غسل ارتماسی یا ترتیبی پاک بودن تمام بدن پیش از غسل لازم نیست، بلکه اگر با فرو رفتن در آب یا ریختن آب جاری به قصد غسل بدن پاک شود، غسل محقق می شود.
مسأله 379 ) کسی که از حرام جنب شده اگر با آب گرم غسل کند اگرچه عرق می کند غسل او صحیح است. احتیاط مستحب آن است که با آب سرد غسل کند.
مسأله 380 ) اگر در غسل به اندازه سر مویی از بدن نشُسته بماند، غسل باطل است. ولی شستن داخل گوش و بینی و هرچه از باطن شمرده می شود، واجب نیست.
مسأله 381 ) جایی را که شک دارد از ظاهر بدن است یا از باطن، بنابر احتیاط واجب شستن آن واجب است.
مسأله 382 ) اگر سوراخ جای گوشواره و مانند آن به قدری گشاد باشد که داخل آن دیده شود و جزء ظاهر بدن محسوب گردد، باید آن را شست. اگر دیده نشود، شستن داخل آن لازم نیست.
مسأله 383 ) چیزی را که مانع رسیدن آب به بدن است، باید برطرف کند. اگر پیش از آن که یقین کند برطرف شده غسل نماید، غسل او باطل است.
مسأله 384 ) اگر موقع غسل شک کند چیزی که مانع از رسیدن آب باشد، در بدن او هست یا نه، باید به شرحی که در مسأله «299» گذشت، وارسی کند تا مطمئن شود که مانعی نیست.
مسأله 385 ) موهای کوتاه را که جزء بدن حساب می شود باید بشوید. بنابراحتیاط واجب شستن موهای بلند و زیر آن ها هر دو لازم است.
مسأله 386 ) تمام شرط هایی که برای صحیح بودن وضو گفته شد، مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن، در صحیح بودن غسل هم شرط است. ولی در غسل لازم نیست بدن را از بالا به پایین بشوید. نیز در غسل ترتیبی لازم نیست پس از شستن هر قسمت فوراً قسمت دیگر را بشوید بلکه اگر پس از شستن سر و گردن مقداری صبر کند و سپس طرف راست را بشوید و سپس از مدتی طرف چپ را بشوید، اشکال ندارد. کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، اگر به اندازه ای که غسل کند و نماز بخواند، بول و غائط از او بیرون نمی آید، باید هر قسمت را فوراً پس از قسمت دیگر بشوید و بعد از غسل هم فوراً نماز بخواند. همچنین است حکم زن مستحاضه که گفته می شود.
مسأله 387 ) کسی که پول حمّامی را بدون این که بداند راضی است بخواهد نسیه بدهد، اگرچه بعد حمامی را راضی کند، غسل او باطل است.
مسأله 388 ) اگر حمامی راضی باشد که پول حمام نسیه بماند، ولی کسی که غسل می کند قصدش این باشد که طلب او را ندهد، یا از مال حرام بدهد، غسل او باطل است.
مسأله 389 ) اگر پولی را که خمس آن را نداده به حمامی بدهد، اگرچه مرتکب حرام شده، ولی ظاهر این است که غسل او صحیح باشد و مدیون مستحقّان خمس می شود.
مسأله 390 ) اگر مخرج غائط را در آب خزینه تطهیر کند و پیش از غسل شک کند که چون در خزینه تطهیر کرده، حمّامی به غسل کردن او راضی است یا نه، غسل او باطل است مگر این که پیش از غسل، حمامی را راضی کند.
مسأله 391 ) اگر شک کند که غسل کرده، باید غسل کند، ولی اگر پس از غسل شک کند که غسل او درست بوده یا نه، در صورتی که احتمال بدهد هنگام غسل متوجه بوده و صحیح به جا آورده، لازم نیست دوباره غسل نماید.
مسأله 392 ) اگر در بین غسل، حدَث اصغر از او سر زند مثلاً بول کند احتیاط واجب آن است که غسل را تمام نماید و دوباره غسل کند و وضو هم بگیرد، یا غسل را رها کند و غسل دیگری به جا آورد و وضو هم بگیرد.
مسأله 393 ) اگر به خیال این که به قدر غسل و نماز وقت دارد برای نماز غسل کند، چنانچه پس از غسل به اندازه خواندن یک رکعت یا بیش تر وقت داشته باشد، غسل او صحیح است، بلکه در غیر این صورت هم صحت غسل خالی از وجه نیست.
مسأله 394 ) کسی که جنب شده اگر شک کند که غسل کرده یا نه، نمازهایی را که خوانده، چنانچه احتمال بدهد که وقت شروع به نماز متوجه بوده، صحیح است، ولی برای نمازهای بعدی باید غسل کند. در صورتی که پس از نماز حَدَث اصغر از او صادر شده باشد، لازم است وضو بگیرد.
مسأله 395 ) کسی که چند غسل بر او واجب است می تواند به نیّت همه آن ها یک غسل به جا آورد و یا آن ها را جدا جدا انجام دهد.
مسأله 396 ) اگر بر جایی از بدن، آیه قرآن یا اسم خدا نوشته شده باشد، بنابر احتیاط واجب در صورت امکان، باید آن را از بین ببرد. اگر ممکن نیست باید وضو و غسل را ارتماسی انجام دهد. چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی به جا آورد، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد.
مسأله 397 ) کسی که غسل جنابت کرده نباید برای نماز وضو بگیرد، بلکه با غسل های واجب دیگر و با غسل های مستحب که شرایطش در مسأله «651» می آید نیز می تواند بدون وضو نماز بخواند گرچه بهتر است وضو هم بگیرد.
غسل های اختصاصی زنان
الف) استحاضه
اشاره
یکی از خون هایی که از زن خارج می شود، خون استحاضه است و زن را موقع آمدن خون استحاضه، مستحاضه می گویند.
مسأله 398 ) خون استحاضه خونی است که در غیر حال حیض و نفاس از زن بیرون می آید و مربوط به بکارت و جراحت مجرا نیست. معمولاً رقیق و کم رنگ و بدون حرارت و سوزش است. بنابراین هر خونی که محکوم به حکم حیض و نفاس نباشد و مربوط به بکارت و جراحت هم نباشد، خون استحاضه است.
مسأله 399 ) استحاضه سه قسم است: «قلیله، متوسّطه و کثیره» استحاضه قلیله آن است که خون فقط روی پنبه ای را که زن داخل فرج می نماید آلوده کند و در آن فرو نرود. استحاضه متوسّطه آن است که خون در پنبه فرو رود، اگرچه در یک گوشه آن باشد ولی از پنبه به دستمالی که معمولاً زن ها برای جلوگیری از خون می بندند، نرسد. استحاضه کثیره آن است که خون پنبه را بگیرد و به دستمال هم برسد.
احکام استحاضه
مسأله 400 ) در استحاضه قلیله باید زن برای هر نماز یک وضو بگیرد و ظاهر فرج را اگر خون به آن رسیده، آب بکشد و بنابر احتیاط واجب پنبه را عوض کند.
مسأله 401 ) در استحاضه متوسّطه زن باید برای نماز صبح غسل کند و تا صبح دیگر برای هر نماز حتی احتیاطاً برای نماز صبح وضو بگیرد و ظاهر فرج را اگر آلوده باشد، تطهیر نماید. احتیاط واجب آن است که پنبه را بشوید یا عوض کند. اگر عمداً یا از روی فراموشی برای نماز صبح غسل نکند، باید برای نماز ظهر و عصر غسل کند. اگر برای نماز ظهر و عصر غسل نکند، باید پیش از نماز مغرب و عشا غسل نماید، خواه خون بیاید یا قطع شده باشد.
مسأله 402 ) در استحاضه کثیره علاوه بر کارهای استحاضه متوسطه به صورتی که در مسأله پیش گفته شد، باید برای هر نماز احتیاطاً دستمال را عوض کند یا آب بکشد،
نیز لازم است یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یکی برای مغرب و عشا به-جا آورد و بین نماز ظهر و عصر فاصله نیندازد. اگر فاصله بیندازد، باید برای نماز عصر دوباره غسل کند، نیز اگر بین نماز مغرب و عشا فاصله بیندازد، باید برای نماز عشا دوباره غسل نماید.
مسأله 403 ) اگر خون استحاضه پیش از وقت نماز بیاید و قطع شود، چنانچه زن برای آن خون وضو و غسل به جا نیاورده باشد، باید در موقع نماز وضو و غسل کند.
مسأله 404 ) مستحاضه متوسطه که باید وضو بگیرد و غسل کند هر کدام را اوّل به جا آورد صحیح است ولی بهتر آن است که اوّل وضو بگیرد و مستحاضه کثیره اگر بخواهد وضو بگیرد باید قبل از غسل وضو بگیرد.
مسأله 405 ) اگر استحاضه قلیله زن پس از نماز صبح، متوسطه شود، باید برای نماز ظهر و عصر غسل کند. اگر پس از نماز ظهر و عصر متوسطه شود، باید برای نماز مغرب و عشا غسل نماید.
مسأله 406 ) اگر استحاضه قلیله یا متوسطه زن پس از نماز صبح کثیره شود، باید برای نماز ظهر و عصر یک غسل و برای نماز مغرب و عشا غسل دیگری به جا آورد. اگر پس از نماز ظهر و عصر کثیره شود، باید برای نماز مغرب و عشا غسل نماید.
مسأله 407 ) مستحاضه کثیره یا متوسطه اگر پیش از داخل شدن وقت نماز برای نماز غسل کند، غسل او باطل است. ولی اگر نزدیک اذان صبح برای نماز شب غسل کند و نماز شب را بخواند، باید پس از طلوع فجر احتیاطاً برای نماز صبح دوباره غسل نماید.
مسأله 408 ) زن مستحاضه برای هر نمازی چه واجب و چه مستحب، باید وضو بگیرد، نیز اگر بخواهد نمازی را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند، یا بخواهد نمازی را که تنها خوانده است، دوباره با جماعت بخواند، باید تمام کارهایی را که برای استحاضه گفته شد، انجام دهد. ولی برای خواندن نماز احتیاط و سجده و تشهّد فراموش شده و سجده سهو، اگر آن ها را پس از نماز بلافاصله به جا آورد، لازم نیست کارهای استحاضه را انجام دهد.
مسأله 409 ) زن مستحاضه پس از آن که خونش قطع شد، فقط برای نماز اوّلی که می خواند، باید کارهای استحاضه را انجام دهد و برای نمازهای بعدی لازم نیست.
مسأله 410 ) اگر زن نداند استحاضه او چه گونه است، موقعی که می خواهد نماز بخواند، باید مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند و بیرون آورد، پس از آن که فهمید استحاضه او کدام یک از سه گونه است، کارهایی را که برای آن دستور داده شده، انجام دهد. ولی اگر بداند تا وقتی که می خواهد نماز بخواند، استحاضه او تغییر نمی کند، پیش از وقت نماز هم می تواند خود را وارسی نماید.
مسأله 411 ) زن مستحاضه اگر پیش از آن که خود را وارسی کند، مشغول نماز شود چنانچه قصد قربت داشته و به وظیفه خود عمل کرده مثلاً استحاضه اش قلیله بوده و به وظیفه آن عمل نموده، نماز او صحیح است. اگر قصد قربت نداشته یا عمل او مطابق وظیفه اش نبوده مثل آن که استحاضه متوسطه بوده و به وظیفه قلیله رفتار کرده، نماز او باطل است.
مسأله 412 ) زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسی نماید، باید به آنچه مسلّماً وظیفه اوست، عمل کند. مثلاً اگر نمی داند استحاضه او قلیله است یا متوسطه، باید کارهای استحاضه قلیله را انجام دهد. اگر نمی داند متوسطه است یا کثیره، باید کارهای استحاضه متوسطه را انجام دهد ولی اگر بداند سابقاً کدام یک از آن سه گونه بوده، باید به وظیفه همان قسم رفتار نماید.
مسأله 413 ) اگر خون استحاضه در باطن باشد به طوری که اگر زن مقداری پنبه داخل فرج بگذارد و کمی صبر کند، سپس بیرون آورد، هیچ گونه آلوده به خون نیست، غسل و وضو اگر داشته، باطل نمی شود. اگر آلوده به خون باشد حتی به مقدار کمی بیرون بیاید گرچه به قدر سر سوزن، باید اعمال مستحاضه را شروع بکند.
مسأله 414 ) زن مستحاضه اگر پس از نماز خود را وارسی کند و خون نبیند، اگرچه بداند دوباره خون می آید، با وضویی که دارد، می تواند نماز بخواند.
مسأله 415 ) زن مستحاضه اگر بداند از وقتی که مشغول وضو یا غسل شده، خونی از او بیرون نیامده می تواند با همان وضو و غسل نماز بخواند.
مسأله 416 ) اگر مستحاضه بداند که پیش از گذشتن وقت نماز به کلی پاک می شود یا به اندازه خواندن نماز خون بند می آید، بنابراحتیاط واجب باید صبر کند و پس از بند آمدن خون اگر کثیره یا متوسطه است، غسل نماید و وضو بگیرد و نماز را در وقتی که پاک است بخواند.
مسأله 417 ) اگر پس از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد، به مقداری که وضو و غسل و نماز را به جا آورد، به کلّی پاک می شود، باید نماز راتأخیر بیندازد و موقعی که به کلی پاک شد، دوباره وضو و غسل را به جا آورده و نماز را بخواند.
مسأله 418 ) مستحاضه کثیره و متوسطه وقتی به کلی از خون پاک شد باید غسل کند ولی اگر بداند از وقتی که برای نماز پیش، مشغول غسل شده دیگر خون نیامده لازم نیست دوباره غسل نماید.
مسأله 419 ) مستحاضه قلیله پس از وضو، و مستحاضه کثیره و متوسطه بعد از غسل و وضو، باید فوراً مشغول نماز شود ولی گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهای پیش از نماز اشکال ندارد. در نماز هم می تواند کارهای مستحب مثل قنوت و غیر آن را به جا آورد.
مسأله 420 ) زن مستحاضه اگر بین غسل و نماز فاصله بیندازد، لازم است دوباره غسل کند و بلافاصله مشغول نماز شود.
مسأله 421 ) زن مستحاضه باید پس از وضو و غسل به وسیله پنبه یا چیز دیگر از بیرون آمدن خون جلوگیری کند. چنانچه کوتاهی کند و خون بیرون آید، اگر نماز را خوانده، باید دوباره پس از پاک کردن خود بخواند ولی لازم نیست دوباره غسل نماید.
مسأله 422 ) اگر در موقع غسل، خون قطع نشود، غسل صحیح است، ولی اگر در بین غسل، استحاضه متوسطه کثیره شود، باید غسل را از سر بگیرد.
مسأله 423 ) احتیاط مستحب آن است که زن مستحاضه در تمام روزی که روزه است، به مقداری که می تواند از بیرون آمدن خون جلوگیری کند.
مسأله 424 ) صحت روزه زن مستحاضه مشروط به انجام غسل های روزانه است اما غسل نماز مغرب و عشا شرط صحت روزه آن روز نیست، بلکه شرط صحت روزه روز آینده است که باید برای روزه فردا پیش از صبح غسل کند.
مسأله 425 ) اگر پس از نماز عصر، مستحاضه شود و تا غروب غسل نکند، روزه او صحیح است.
مسأله 426 ) اگر استحاضه قلیله زن پیش از نماز، متوسطه یا کثیره شود، باید کارهای متوسطه یا کثیره را که گفته شد، انجام دهد. اگر استحاضه متوسطه، کثیره شود باید کارهای استحاضه کثیره را انجام دهد. چنانچه برای استحاضه متوسطه غسل کرده باشد، فائده ندارد و باید دوباره برای کثیره غسل کند.
مسأله 427 ) اگر در بین نماز، استحاضه متوسّطه زن کثیره شود، باید نماز را بشکند و برای استحاضه کثیره غسل کند و وضو بگیرد و کارهای دیگر را انجام دهد و همان نماز را بخواند. اگر برای هیچ کدام از غسل و وضو وقت ندارد، باید دو تیمّم کند، یکی بدل از غسل و دیگری بدل از وضو. اگر برای یکی از آن ها وقت ندارد باید عوض آن تیمم کند و دیگری را به جا آورد. اگر برای تیمم هم وقت ندارد، نمی تواند نماز را بشکند و باید نماز را تمام کند و بنابراحتیاط واجب قضا نماید، همچنین است اگر در بین نماز، استحاضه قلیله او متوسطه یا کثیره شود.
مسأله 428 ) اگر در بین نماز خون بند بیاید و مستحاضه نداند که در باطن هم قطع شده یا نه، چنانچه پس از نماز بفهمد قطع شده، بنابراحتیاط واجب باید وضو و غسل و نماز را دوباره به جا آورد.
مسأله 429 ) اگر استحاضه کثیره زن متوسطه شود، باید برای نماز اوّل عمل کثیره و برای نمازهای بعد عمل متوسطه را به جا آورد. مثلاً اگر پیش از نماز ظهر استحاضه کثیره متوسطه شود، باید برای نماز ظهر غسل کند و برای نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگیرد. اگر برای نماز ظهر غسل نکند و فقط به مقدار عصر وقت داشته باشد، باید برای نماز عصر غسل نماید. اگر برای نماز عصر هم غسل نکند، باید برای نماز مغرب غسل کند. اگر برای آن هم غسل نکند و فقط به مقدار عشا وقت داشته باشد، برای عشا غسل نماید.
مسأله 430 ) اگر پیش از هر نماز خون مستحاضه کثیره قطع شود و دوباره بیاید، برای هر نماز باید یک غسل به جا آورد.
مسأله 431 ) اگر استحاضه کثیره، قلیله شود باید برای نماز اوّل عمل کثیره و برای نمازهای بعد عمل قلیله را انجام دهد، نیز اگر استحاضه متوسطه، قلیله شود، باید برای نماز اوّل، عمل متوسطه و برای نمازهای بعد عمل قلیله را به جا آورد.
مسأله 432 ) اگر مستحاضه یکی از کارهایی را که بر او واجب می باشد حتی عوض کردن پنبه که بنابر احتیاط واجب است ترک کند، نمازش باطل است.
مسأله 433 ) مستحاضه ای که برای نماز وضو گرفته یا غسل کرده، بنابراحتیاط نمی تواند درحال اختیار جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند و در حال اضطرار جایز است، ولی بنابر احتیاط باید وظیفه غسل یا وضویی را که برای نماز دارد، برای رساندن بدن به خط قرآن انجام دهد.
مسأله 434 ) اگر مستحاضه غسل های واجب خود را به جا آورد، رفتن در مسجد، هر چند برای عبور نباشد و خواندن آیه یا سوره ای که سجده واجب دارد و آمیزش شوهر با او حلال است. اگرچه کارهای دیگری را که برای نماز واجب است مثل: عوض کردن دستمال یا آب کشیدن آن، انجام نداده باشد.
مسأله 435 ) اگر زن در استحاضه کثیره بخواهد پیش از وقت نماز آیه ای را که سجده واجب دارد، بخواند یا مسجد برود، بنابراحتیاط استحبابی باید غسل نماید، همچنین است اگر شوهرش بخواهد با او آمیزش کند.
مسأله 436 ) نماز آیات بر مستحاضه واجب است. باید برای نماز آیات هم کارهایی را که برای نماز روزانه گفته شد، انجام دهد.
مسأله 437 ) هرگاه در وقت نماز روزانه نماز آیات بر مستحاضه واجب شود، اگرچه بخواهد هر دو را پشت سرهم به جا آورد، نمی تواند هر دو را با یک غسل و وضو بخواند.
مسأله 438 ) زن مستحاضه نمی تواند نماز قضا بخواند، مگر احتمال عقلایی بدهد که اگر نماز را تأخیر بیندازد، دیگر نتواند آن را انجام دهد. در این صورت باید برای هر نماز کارهایی را که برای نماز ادا بر او واجب است، به جا آورد.
مسأله 439 ) اگر زن بداند خونی که از او خارج می شود، خون زخم و دمل و مانند آن نیست و شرعاً حکم حیض و نفاس را ندارد، باید به دستور استحاضه عمل کند، بلکه اگر شک داشته باشد که خون استحاضه است یا خون های دیگر، چنانچه نشانه آن ها را نداشته باشد، باید کارهای استحاضه را انجام دهد.
ب) حیض
اشاره
حیض خونی است که غالباً در هر ماه چند روزی از رحمِ زن ها خارج می شود. زن را در موقع آمدن خون حیض، حائض می گویند.
مسأله 440 ) خون حیض در بیش تر اوقات غلیظ و گرم و رنگ آن سیاه یا سرخ است و با فشار و سوزش بیرون می آید.
مسأله 441 ) بنابر مشهور زن هایی که سیّد نیستند، پس از تمام شدن پنجاه سال یائسه می شوند، اما بنابر احتیاط باید زن های غیر سید و زن های سید پس از تمام شدن پنجاه سال تا تمام شدن شصت سال، چنانچه با نشانه های حیض یا در روز عادت خون ببینند، اعمال مستحاضه و تروک حیض را انجام بدهند.
مسأله 442 ) خونی که دختر پیش از تمام شدن نُه سال و زن پس از یائسه شدن می بیند، حیض نیست.
مسأله 443 ) زن حامله و زنی که بچه شیر می دهد ممکن است حیض ببیند.
مسأله 444 ) دختری که نمی داند نه سالش تمام شده یا نه، اگر خونی ببیند که نشانه های حیض را نداشته باشد، حیض نیست. اگر نشانه های حیض را داشته باشد، حکم به حیض بودن آن مشکل است مگر آن که اطمینان حاصل شود که حیض است و معلوم می شود نه سال او تمام شده است.
مسأله 445 ) زنی که شک دارد یائسه شده، اگر خونی ببیند و نداند حیض است یا نه، باید بنا بگذارد که یائسه نشده است.
مسأله 446 ) مدت حیض کم تر از سه روز و بیش تر از ده روز نمی شود. اگر مختصری از سه روز کم تر باشد، حیض نیست.
مسأله 447 ) باید سه روز اوّل حیض پشت سرهم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببیند و یک روز پاک شود و دوباره یک روز خون ببیند، حیض نیست.
مسأله 448 ) لازم نیست در تمام سه روز خون بیرون بیاید، بلکه اگر در فرج، خون باشد کافی است. چنانچه در بین سه روز مختصری پاک شود و مدت پاک شدن به قدری کم باشد که بگویند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز حیض است.
مسأله 449 ) لازم نیست شب اوّل و شب چهارم را خون ببیند، ولی باید در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از اوّل آفتاب روز اوّل تا غروب روز سوم پشت سرهم خون بیاید، یا در اواسط روز اوّل شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و سه شب که در خلال چهار روز است، خون قطع نشود، حیض است.
مسأله 450 ) اگر سه روز پشت سر هم خون ببیند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببیند و روزهایی که خون دیده و روزهایی که در وسط پاک بوده و روزهایی که قبلاً خون دیده، روی هم از ده روز بیش تر نشود، همه این روزها حیض است.
مسأله 451 ) اگر خونی ببیند که از سه روز بیش تر و از ده روز کم تر باشد و نداند خون دمل و زخم است یا خون حیض، نباید آن را خون حیض قرار دهد.
مسأله 452 ) اگر خونی ببیند که نداند خون زخم است یا حیض، باید عبادت های خود را به جا آورد مگر این که حالت سابقه اش حیض باشد.
مسأله 453 ) اگر خونی ببیند و شک کند که خون حیض است یا استحاضه، چنانچه شرایط حیض را داشته باشد، باید حیض قرار دهد.
مسأله 454 ) اگر خونی ببیند که نداند خون حیض است یا بکارت، باید خود را وارسی کند، یعنی مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند، سپس بیرون آورد، اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است و اگر به همه آن رسیده، حیض است.
مسأله 455 ) اگر کم تر از سه روز خون ببیند و پاک شود و سپس سه روز خون در عادت یا با نشانه های حیض ببیند، خون دوم حیض است. خون اوّل اگرچه در روزهای عادتش باشد، حیض نیست.
احکام حائض
مسأله 456 ) چند چیز بر حائض حرام است:
اوّل: عبادت هایی که مانند نماز باید با وضو یا غسل یا تیمم به جا آورده شود ولی انجام عبادت هایی که وضو و غسل و تیمم برای آن ها لازم نیست، مانند نماز میّت، مانع ندارد.
دوم: تمام چیزهائی که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.
سوم: آمیزش کردن در فرج، که هم برای مرد حرام است و هم برای زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، بلکه احتیاط واجب آن است که مقدار کم تر از ختنه گاه را هم داخل نکند و در دُبُر زن حائض هم آمیزش ننماید.
مسأله 457 ) آمیزش کردن درروزهایی که حیض زن قطعی نیست ولی شرعاً باید برای خود حیض قرار دهد، حرام است. پس زنی که بیش تر از ده روز خون می بیند و باید به دستوری که بعداً گفته می شود روزهای عادت خویشان خود را حیض قرار دهد، شوهرش نمی تواند در آن روزها با او آمیزش نماید.
مسأله 458 ) اگر شمار روزهای حیض زن را به سه قسمت تقسیم کنند و مرد در قسم اوّل آن با زن خود در فرج آمیزش کند، بنابراحتیاط مستحب هیجده نخود طلا کفّاره به فقیر بدهد. اگر در قسمت دوم آمیزش کند، نُه نخود و اگر در قسمت سوم آمیزش کند، چهار نخود و نیم بدهد مثلاً زنی که شش روز خون حیض می بیند، اگر شوهرش در شب یا روز اوّل و دوم با او جماع کند، هیجده نخود طلا بدهد. در شب یا روز سوم و چهارم، نه نخود و در شب یا روز پنجم و ششم، چهار نخود و نیم بدهد.
مسأله 459 ) غیر از آمیزش کردن با حائض، سایر کامجویی ها مانند بوسیدن و ملاعبه (شوخی و بازی) مانعی ندارد.
مسأله 460 ) احتیاط مستحب آن است که هیجده نخود طلای کفّاره را سکّه دار بدهد. اگر ممکن نباشد، قیمت آن را می توان داد.
مسأله 461 ) اگر قیمت طلا در وقتی که جماع کرده، با وقتی که می خواهد به فقیر بدهد، فرق کرده باشد، قیمت وقتی را که می خواهد به فقیر بدهد، حساب کند.
مسأله 462 ) اگر کسی هم در قسمت اوّل و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حیض با زن خود جماع کند، هر سه کفّاره را که روی هم سی و یک نخود و نیم می شود، بدهد.
مسأله 463 ) اگر با زن حائض چند مرتبه آمیزش کند، بهتر آن است که برای هر جماع یک کفّاره بدهد.
مسأله 464 ) اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، باید فوراً از او جدا شود. اگر جدا نشود نیز احتیاط مستحب آن است که کفّاره بدهد.
مسأله 465 ) اگر مرد با حائض نامحرم به گمان این که همسر خودش است آمیزش کند، احتیاط مستحب این است که کفّاره بدهد.
مسأله 466 ) کسی که از روی نادانی یا فراموشی با زن در حال حیض آمیزش کند، کفاره ندارد.
مسأله 467 ) اگر مرد به اعتقاد این که زن حائض است، با او آمیزش کند و بعداً معلوم شود که حائض نبوده است، کفّاره ندارد.
مسأله 468 ) طلاق دادن زن در حال حیض، به طوری که در احکام طلاق گفته می شود، باطل است.
مسأله 469 ) اگر زن بگوید حائضم یا از حیض پاک شده ام، باید حرف او را قبول کرد.
مسأله 470 ) اگر زن در بین نماز حائض شود، نمازش باطل است.
مسأله 471 ) اگر زن در بین نماز شک کند که حائض شده، نمازش صحیح است. ولی اگر پس از نماز بفهمد که در بین نماز حائض شده، نمازی که خوانده باطل است.
مسأله 472 ) پس از آن که زن از خون حیض پاک شد واجب است برای نماز و عبادتهای دیگری که باید با وضو یا غسل یا تیمم به جا آورده شود، غسل کند. دستور آن مثل غسل جنابت می باشد. و بهتر است پیش از غسل وضو هم بگیرد.
مسأله 473 ) پس از آن که زن از خون حیض پاک شد، اگرچه غسل نکرده باشد، طلاق صحیح است و شوهرش می تواند با او آمیزش کند، ولی احتیاط مستحب آن است
که پیش از غسل از جماع خودداری نماید. اما کارهای دیگری که در وقت حیض بر او حرام بوده، مانند ماندن در مسجد و مسّ خط قرآن تا غسل نکند، بر زن حلال نمی شود.
مسأله 474 ) اگر آب برای وضو و غسل کافی نباشد و به اندازه ای باشد که بتواند یا غسل کند یا وضو بگیرد، باید غسل کند. بهتر است بدل از وضو تیمم نماید. اگر آب فقط برای وضو کافی باشد و به اندازه غسل نباشد، باید وضو بگیرد و عوض غسل تیمم نماید. اگر برای هیچ یک از آن ها آب ندارد، باید دو تیمم کند: یکی بدل از غسل و دیگری بدل از وضو.
مسأله 475 ) نمازهای روزانه که زن در حال حیض نخوانده، قضا ندارد، ولی روزه های واجب را باید قضا کند.
مسأله 476 ) هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد حائض می شود، باید فوراً نماز بخواند.
مسأله 477 ) اگر زن نماز را تأخیر بیندازد و از اوّل وقت به اندازه وضو و غسل و مقدمات دیگر و خواندن یک نماز بگذرد و حائض شود، قضای آن نماز بر او واجب است ولی در تند و کُند خواندن و چیزهای دیگر، باید ملاحظه حال خود را بکند مثلاً زنی که مسافر نیست اگر در اوّل ظهر نماز نخوانده، قضای آن در صورتی واجب می شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستوری که گفته شد، از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود. برای کسی که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافی است، بلکه اگر مقدمات نماز آماده بوده مثل این که وضو داشت و حائض شد، اگر به مقدار یک نماز وقت داشته، باید قضا کند.
مسأله 478 ) اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات دیگر نماز مانند تهیّه کردن لباس یا آب کشیدن آن و خواندن یک رکعت نماز یا بیش تر از یک رکعت وقت داشته باشد، باید نماز را بخواند. اگر نخواند باید قضای آن را به جا آورد.
مسأله 479 ) اگر حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولی می تواند با تیمم نماز را در وقت بخواند، احتیاط واجب آن است که نماز را با تیمم بخواند. اگر با تیمم نخواند، قضای آن نماز واجب است. اما اگر گذشته از تنگی وقت، تکلیفش تیمم است، مثل آن که آب برایش ضرر دارد، باید تیمم کند و نماز را بخواند.
مسأله 480 ) اگر حائض پس از پاک شدن از حیض شک کند که برای نماز وقت دارد یا نه، باید نمازش را بخواند.
مسأله 481 ) اگر به خیال این که به اندازه تهیّه مقدمات نماز و خواندن یک رکعت وقت ندارد، نماز نخواند و سپس بفهمد وقت داشته، باید قضای نماز را به جا آورد.
مسأله 482 ) مستحب است حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نماید و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگیرد. اگر نمی تواند وضو بگیرد، تیمم کند و در جای نماز رو به قبله بنشیند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.
مسأله 483 ) خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جایی از بدن به جلد و حاشیه و بین خط های آن و نیز خضاب کردن به حنا و مانند آن، برای حائض مکروه است.
اقسام زن های حائض
مسأله 484 ) زن های حائض بر شش قسمند:
اوّل: صاحب عادت وقتیّه و عددیّه که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن خون حیض ببیند و شمار روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سرهم از اوّل ماه تا هفتم خون ببیند.
دوم: صاحب عادت وقتیّه که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن خون حیض ببیند ولی شمار روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سرهم از روز اوّل ماه خون ببیند ولی ماه اوّل، روز هفتم و ماه دوم، روز هشتم از خون پاک شود.
سوم: صاحب عادت عددیه که شمار روزهای حیض او در دو ماه پشت سرهم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آن که ماه اوّل از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند.
چهارم: مضطربه که چند ماه خون دیده، ولی عادت معیّنی پیدا نکرده، یا عادتش به هم خورده و عادت تازه ای پیدا نکرده است.
پنجم: مبتدئه که دفعه اوّل خون دیدن اوست.
ششم: ناسیه که عادت خود را فراموش کرده است. هرکدام احکامی دارند که در مسائل آینده گفته می شود.
صاحب عادت وقتیّه و عددیّه
مسأله 485 ) زن هایی که عادت وقتیه و عددیه دارند، سه دسته اند:
اوّل: زنی که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن خون حیض ببیند و در وقت معیّن هم پاک شود، مثلاً دو ماه پشت سرهم از روز اوّل ماه خون ببیند و روز هفتم پاک شود که عادت حیض این زن از اوّل ماه تا هفتم است.
دوم: زنی که از خون پاک نمی شود ولی دو ماه پشت سرهم چند روز معیّن مثلاً از اول ماه تا هشتم خونی که می بیند نشانه های حیض را دارد، یعنی غلیظ و سیاه و گرم است و با فشار و سوزش بیرون می آید و بقیّه خون های او نشانه های استحاضه را دارد که عادات او از اوّل ماه تا هشتم می شود.
سوم: زنی که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن خون حیض ببیند و پس از آن که سه روز یا بیش تر خون دید، یک روز یا بیش تر پاک شود و دوباره خون ببیند و تمام روزهائی که خون دیده، با روزهایی که در وسط پاک بوده، از ده روز بیش تر نشود و در هر دو ماه همه روزهایی که خون دیده و در وسط پاک بوده، روی هم یک اندازه باشد که عادت او به اندازه تمام روزهایی است که خون دیده و در وسط پاک بوده است. لازم نیست روزهایی که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به یک اندازه باشد، مثلاً اگر در ماه اوّل از روز اوّل ماه تا سوم خون ببیند و سه روز پاک شود، دوباره سه روز خون ببیند و در ماه دوم پس از آن که سه روز خون دید، سه روز کم تر یا بیش تر پاک شود و دوباره خون ببیند و روی هم از نه روز بیش تر نشود، همه حیض است و عادت این زن نه روز می شود.
مسأله 486 ) زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر در وقت عادت یا دو سه روز جلوتر باشد یا دو سه روز عقب تر خون ببیند، به طوری که بگویند حیض را جلو یا عقب انداخته اگرچه خون، نشانه های حیض را نداشته باشد، باید به احکامی که برای زن حائض گفته شد، عمل کند. چنانچه بعد بفهمد حیض نبوده، مثل این که پیش از سه روز پاک شود، باید عبادت هایی را که به جا نیاورده، قضا کند.
مسأله 487 ) زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد اگر چند روز پیش از عادت و همه روزهای عادت و چند روز پس از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیش تر نشود،
همه حیض است. اگر از ده روز بیش تر شود، فقط خونی را که در روزهای عادت خود دیده، حیض است. خونی که پیش و پس از آن دیده، استحاضه می باشد و باید عبادت هایی را که در روزهای پیش و پس از عادت به جا نیاورده، قضا نماید. اگر همه روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیش تر نشود، همه حیض است. اگر از ده روز بیش تر شود، فقط روزهای عادت او حیض است و خونی که جلوتر از آن دیده، استحاضه می باشد. چنانچه در آن روزها عبادت نکرده، باید قضا نماید. اگر همه روزهای عادت را با چند روز پس از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیش تر نشود، همه حیض است. اگر بیش تر شود، فقط روزهای عادت حیض و باقی استحاضه است.
مسأله 488 ) زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد اگر مقداری از روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیش تر نشود، همه حیض است. اگر از ده روز بیش تر شود، روزهایی که در عادت خون دیده با چند روز پیش از آن (که روی هم به مقدار عادت او شود) حیض و روزهای اوّل را استحاضه قرار می دهد. اگر مقداری از روزهای عادت را با چند روز پس از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیش تر نشود، همه حیض است. اگر بیش تر شود، باید روزهایی که در عادت، خون دیده با چند روز پس از آن (که روی هم به مقدار عادت او شود) حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 489 ) زنی که عادت دارد، اگر پس از آن که سه روز یا بیش تر خون دید، پاک شود و دوباره خون ببیند و فاصله بین دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده، از ده روز بیش تر باشد، مثل آن که پنج روز خون ببیند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببیند، چند صورت دارد:
الف) تمام خونی که دفعه اوّل دیده، در روزهای عادت باشد و خون دوم که پس از پاک شدن می بیند در روزهای عادت نباشد، در این صورت باید همه خون اوّل را حیض، و خون دوم را استحاضه قرار دهد. همچنین است اگر مقداری از خون اوّل را در عادت و مقداری از آن را پیش از عادت به یک یا دو روز ببیند یا این که دارای نشانه های حیض باشد چه پیش از عادت باشد، چه پس از آن.
ب) خون اوّل در روزهای عادت نباشد، و تمام خون دوم یا مقداری از آن به طوری که در صورت اوّل گفته شد، در روزهای عادت باشد که باید همه خون دوم را حیض، و خون اوّل را استحاضه قرار دهد.
پ) مقداری از خون اوّل و دوم در روزهای عادت باشد و خون اوّلی که در روزهای عادت بوده از سه روز کم تر نباشد. در این صورت آن مقدار با پاکی وسط و مقداری از خون دوم (که آن هم در روزهای عادت بوده و مجموع از ده روز بیش تر نیست) همه حیض است. مقداری از خون اوّل که پیش از روزهای عادت بوده و مقداری از خون دوم که پس از روزهای عادت بوده، استحاضه است مثلاً اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتی که یک ماه از اوّل تا ششم خون ببیند و دو روز پاک شود و سپس تا پانزدهم خون ببیند، از سوم تا دهم حیض است و روز اوّل و دوم و همچنین از یازدهم تا پانزدهم استحاضه می باشد.
ت) مقداری از خون اوّل و دوم در روزهای عادت باشد ولی خون اوّلی که در روزهای عادت بوده، از سه روز کم تر باشد. در این صورت بعید نیست مقداری را که در روزهای عادت خود دیده، با تکمیل آن از پیش، تا این که سه روز شود، حیض قرار دهد، پس اگر بشود مقداری را که از خون دوم در روزهای عادت دیده حیض قرار دهد (به این معنی که مجموع این مقدار با مقداری که از اوّل حیض قرار داده با پاکی بین آن ها از ده روز تجاوز نکند) تمام آن ها حیض است و گرنه خون اوّل را حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسأله 490 ) زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر در وقت عادت، خون نبیند و در غیر آن وقت به شمار روزهای حیضش با نشانه های حیض خون ببیند، باید همان را حیض قرار دهد، چه پیش از وقت عادت دیده باشد، چه پس از آن.
مسأله 491 ) زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببیند ولی شمار روزهای آن کم تر یا بیش تر از روزهای عادت او باشد و پس از پاک شدن، دوباره به شمار روزهای عادتی که داشته با نشانه های حیض خون ببیند، چنانچه مجموع این دو خون با پاکی بین آن ها از ده روز بیش تر نشود، همه را حیض قرار دهد. در صورتی که بیش تر شود، خونی را که در عادت دیده، حیض و خون دیگر استحاضه
است. چنانچه خون اوّل بیش تر از عادت بوده و مقدار زیادی نشانه های حیض را داشته، همه خون حیض است.
مسأله 492 ) زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد، اگر بیش تر از ده روز خون ببیند، خونی که در روزهای عادت دیده، اگرچه نشانه های حیض را نداشته باشد، حیض است. خونی که پس از روزهای عادت دیده، اگرچه نشانه های حیض را داشته باشد، استحاضه است. مثلاً زنی که عادت حیض او از اوّل ماه تا هفتم است. اگر از اوّل ماه تا دوازدهم خون ببیند، هفت روز اوّل آن حیض و پنج روز بعد استحاضه می باشد.
صاحب عادت وقتیّه
مسأله 493 ) زن هایی که عادت وقتیّه دارند، سه دسته اند:
اوّل: زنی که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن خون ببیند و پس از چند روز پاک شود ولی شمار روزهای آن در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سرهم روز اوّل ماه خون ببیند ولی ماه اوّل روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود، باید روز اوّل ماه را عادت حیض خود قرار دهد.
دوم: زنی که از خون پاک نمی شود ولی دوماه پشت سرهم در وقت معیّن خون او نشانه های حیض را دارد، یعنی غلیظ و سیاه و گرم است و با فشار و سوزش بیرون می آید و بقیّه خون های او نشانه استحاضه را دارد و شمار روزهایی که خون او نشانه حیض دارد، در هر دو ماه یک اندازه نیست مثلاً در ماه اوّل از اوّل ماه تا هفتم و در ماه دوم از اوّل ماه تا هشتم خون او نشانه های حیض و بقیّه نشانه استحاضه را داشته باشد، باید روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حیض خود قرار دهد.
سوم: زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معیّن سه روز یا بیش تر خون حیض ببیند و سپس پاک شود و دو مرتبه خون ببیند و تمام روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده، از ده روز بیش تر نشود ولی ماه دوم کم تر یا بیش تر از ماه اوّل باشد، مثلاً در ماه اوّل هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد، باید روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حیض خود قرار دهد.
مسأله 494 ) زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر در وقت عادت خود یا دو سه روز پیش از عادت یا دو سه روز پس از عادت خون ببیند، به طوری که بگویند حیض را جلو یا عقب انداخته، اگرچه خون نشانه های حیض را نداشته باشد، باید به احکامی که برای زن های حائض گفته شد، عمل کند. اگر بعد بفهمد حیض نبوده، مثل آن که پیش از سه روز پاک شود، باید عبادت هایی را که به جا نیاورده، قضا نماید.
مسأله 495 ) زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر بیش تر از ده روز خون ببیند و نتواند حیض را به واسطه نشانه های آن تشخیص دهد، باید شمار عادت خویشان خود را حیض قرار دهد - چه پدری باشند و چه مادری؛ زنده باشند یا مرده - ولی در صورتی می تواند عادت آنان را حیض خود قرار دهد که شمار روزهای حیض همه آنان یک اندازه باشد. اگر شمار روزهای حیض آنان یک اندازه نباشد، مثلاً عادت بعضی پنج روز و عادت بعضی دیگر هفت روز باشد، نمی تواند عادت آنان را حیض خود قرار دهد، مگر کسانی که عادتشان با دیگران فرق دارد، به قدری کم باشند که در مقابل آنان هیچ حساب شوند. در این صورت باید عادت بیش تر آنان را حیض خود قرار دهد.
مسأله 496 ) زنی که عادت وقتیه دارد و شمار عادت خویشان خود را حیض قرار می دهد، باید روزی را که در ماه اوّل عادت او بوده، اوّل حیض خود قرار دهد، مثلاً زنی که هر ماه، روز اوّل ماه خون می دیده و گاهی روز هفتم و گاهی روز هشتم پاک می شده، چنانچه یک ماه دوازده روز خون ببیند و عادت خویشانش هفت روز باشد، باید هفت روز اوّل ماه را حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسأله 497 ) زنی که با نشانه حیض نمی تواند حیضش را معیّن کند، و خویشاوندی ندارد یا به آنان دسترسی ندارد، هفت روز را حیض قرار می دهد و بنابراحتیاط آغاز حیض خود را از اول خون دیدن قرار دهد.
صاحب عادت عددیّه
مسأله 498 ) زن هایی که عادت عددیه دارند، سه دسته اند:
اوّل: زنی که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سرهم یک اندازه باشد، ولی وقت خون دیدن او یکی نباشد. در این صورت هر چند روزی که خون دیده عادت او
می شود. مثلاً اگر ماه اوّل از روز اوّل تا پنجم و ماه دوم از یازدهم تا پانزدهم خون ببیند، عادت او پنج روز می شود.
دوم: زنی که از خون پاک نمی شود ولی دو ماه پشت سر هم چند روز از خونی که می بیند نشانه حیض و بقیّه نشانه استحاضه را دارد و شمار روزهایی که خون نشانه حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه است اما وقت آن یکی نیست، در این صورت هرچند روزی که خون او نشانه حیض را دارد، عادت او می شود. مثلاً اگر یک ماه از اوّل ماه تا پنجم و ماه بعد از یازدهم تا پانزدهم خون او نشانه حیض و بقیه نشانه استحاضه را داشته باشد، شمار روزهای عادت او پنج روز می شود.
سوم: زنی که دو ماه پشت سرهم سه روز یا بیش تر خون ببیند و یک روز یا بیش تر پاک شود و دومرتبه خون ببیند و وقت دیدن خون در ماه اوّل با ماه دوم فرق داشته باشد. اگر تمام روزهایی که خون دیده، و روزهایی که در وسط پاک بوده، از ده روز بیشتر نشود، و شمار روزهای آن هم به یک اندازه باشد، تمام روزهایی که خون دیده با روزهای وسط که پاک بوده، عادت حیض او می شود. لازم نیست روزهایی که در وسط پاک بوده، در هر دو ماه به یک اندازه باشد مثلاً اگر ماه اوّل از روز اوّل تا سوم خون ببیند و ماه دوم از یازدهم تا سیزدهم خون ببیند و دو روز یا بیش تر یا کمتر پاک شود و دوباره خون ببیند و روی هم از هشت روز بیش تر نشود، عادت او هشت روز می شود.
مسأله 499 ) زنی که عادت عددیه دارد، اگر بیش تر از شمار عادت خود خون ببیند و از ده روز بیش تر شود، چنانچه همه خون هایی که دیده، یک جور باشد، مخیّر است به شمار روزهای عادتش از موقع دیدن خون یا از روزهای وسط یا آخر حیض حساب کند و بقیّه را استحاضه قرار دهد. اگر همه خون هایی که دیده یک جور نباشد، بلکه چند روز از آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهایی که خون نشانه حیض را دارد، با شمار روزهای عادت او یک اندازه است، باید همان روزها را حیض و بقیه را استحاضه قراردهد و اگر روزهایی که خون نشانه حیض دارد، از روزهای عادت او بیش تر است، فقط به اندازه روزهای عادت او حیض، و بقیه استحاضه است. اگر روزهایی که خون نشانه حیض دارد، از روزهای عادت او کم تر
است، باید آن روزها را با چند روز دیگر (که روی هم به اندازه روزهای عادتش شود) حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مُضطربه
مسأله 500 ) مضطربه، یعنی زنی که چند ماه خون دیده ولی عادت معیّنی پیدا نکرده یا عادتش از بین رفته و عادت تازه ای پیدا نکرده، اگر بیش تر از ده روز خون یک جور ببیند، چنانچه عادت خویشان او هفت روز است، باید هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر کم تر است مثلاً پنج روز است باید همان را حیض قرار دهد. و چنانچه خویشاوندی ندارد یا شمار عادت آنان مثل هم نباشد و خون هائی که دیده یک جور باشد مخیر است در هر ماه سه روز یا شش روز یا هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 501 ) مضطربه اگر بیش تر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه دارد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد، کم تر از سه روز یا بیش تر از ده روز باشد، باید به دستوری که در مسأله پیش گفته شد، رفتار نماید. اگر خونی که نشانه حیض دارد، کم تر از سه روز و بیش تر از ده روز نباشد، همه آن حیض است. اگر پیش از گذشتن ده روز از خونی که نشانه حیض دارد دوباره خونی ببیند که آن هم نشانه حیض را داشته باشد، مثل آن که پنج روز خون سیاه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سیاه ببیند، باید به دستوری که در مسأله قبل گفته شد، عمل کند.
مبتدئه
مسأله 502 ) مبتدئه یعنی زنی که دفعه اوّل خون دیدن اوست، اگر بیش تر از ده روز خون ببیند و همه خون هایی که دیده، یک جور باشد، باید عادت خویشان خود را به طوری که در وقتیّه گفته شد، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 503 ) مبتدئه اگر بیش تر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد،
کم تر از سه روز و بیش تر از ده روز نباشد، همه آن حیض است. اگر پیش از گذشتن ده روز از خونی که نشانه حیض دارد دوباره خونی ببیند که آن هم نشانه خون حیض داشته باشد، مثل آن که پنج روز خون سیاه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سیاه ببیند، باید عادت خویشان خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 504 ) مبتدئه اگر بیش تر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کم تر یا از ده روز بیش تر باشد، باید عادت خویشان خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد. چنانچه خویشی نداشته باشد یا عادت آنان مثل هم نباشد و خون هایی که دیده، یک جور باشد، همان طوری که در مسأله 500 گفته شد باید در هر ماه هفت روز را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد. به طور کلی حکم مبتدئه در تمام صورت های این مسأله مانند مضطربه است.
ناسیه
مسأله 505 ) ناسیه یعنی زنی که عادت خود را فراموش کرده، اگر بیش تر از ده روز خون ببیند، باید روزهایی را که خون او نشانه حیض را دارد، حیض قرار دهد. اگر نتواند حیض را به واسطه نشانه های آن تشخیص دهد، باید در هر ماه هفت روز، روز اوّل خون را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مسائل متفرّقه حیض
مسأله 506 ) مبتدئه و مضطربه و ناسیه و زنی که فقط عادت عددیه دارد، اگر خونی ببینند که نشانه حیض را داشته باشد، باید به وظائف حائض عمل کنند. چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده، باید عبادت های واجبی را که به جا نیاورده اند، قضا نمایند. اگر نشانه حیض را نداشته باشد، باید به وظائف استحاضه عمل نمایند.
مسأله 507 ) زنی که در حیض عادت دارد، چه در وقت حیض عادت داشته باشد، چه در عدد حیض، یا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سرهم برخلاف عادت خود خونی ببیند که وقت یا شمار روزهای آن، یا هم وقت و هم شمار روزهای
آن یکی باشد، عادتش برمی گردد به آنچه در این دو ماه دیده است. مثلاً اگر روز اوّل ماه تا هفتم خون می دیده و پاک می شده، چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببیند و پاک شود، از دهم تا هفدهم، عادت او می شود.
مسأله 508 ) مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اوّل تا آخر ماه.
مسأله 509 ) زنی که معمولاً ماهی یک مرتبه خون می بیند، اگر در یک ماه دو مرتبه خون ببیند و خون نشانه های حیض را داشته باشد، چنانچه روزهایی که در وسط پاک بوده، از ده روز کم تر نباشد، باید هر دو را حیض قرار دهد.
مسأله 510 ) اگر سه روز یا بیش تر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، سپس ده روز یا بیش تر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی با نشانه های حیض ببیند، باید خون اوّل و خون آخر را که نشانه های حیض داشته است، حیض قرار دهد.
مسأله 511 ) اگر زن پیش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نیست، باید برای عبادت های خود غسل کند، اگرچه گمان داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز، دوباره خون می بیند، ولی اگر یقین داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون می بیند نباید غسل کند.
مسأله 512 ) اگر زن پیش از ده روز پاک شود، و احتمال دهد که در باطن خون هست، باید قدری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند و بیرون آورد، پس اگر پاک بود، غسل کند و عبادت های خود را به جا آورد. اگر پاک نبود اگرچه به آب زرد رنگی هم آلوده باشد، چنانچه در حیض عادت ندارد، یا عادت او ده روز است، باید صبر کند که اگر پیش از ده روز پاک شد، غسل کند و اگر سر ده روز پاک شد، یا خون او از ده روز گذشت، سر ده روز غسل نماید. اگر عادتش کم تر از ده روز است، در صورتی که بداند پیش از تمام شدن ده روز پاک می شود نباید غسل کند. اگر احتمال دهد خون او از ده روز می گذرد، باید یک روز عبادت را ترک کند. اگر خون قطع نشد، روز دوم را هم ترک می کند و به همین ترتیب تا سرِ ده روز ادامه می دهد، پس اگر پیش از تمام شدن ده روز یا سر ده روز از خون پاک شد، تمامش حیض است.
اگر ده روز گذشت، باید عادت خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و عبادت هایی را که بعد از روزهای عادت به جا نیاورده است، قضا کند.
مسأله 513 ) اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند، سپس بفهمد حیض نبوده است، باید نماز و روزه ای را که در آن روزها به جا نیاورده، قضا نماید. اگر چند روز را به گمان این که حیض نیست عبادت کند، سپس بفهمد حیض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته، باید قضا نماید.
ج) نفاس
مسأله 514 ) از وقتی که اولین جزء بچّه از شکم مادر بیرون می آید، هر خونی که می بیند، اگر پیش از ده روز یا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. زن را در حال نفاس، نفساء می گویند.
مسأله 515 ) خونی که زن پیش از بیرون آمدن اولین جزء بچه می بیند، نفاس نیست.
مسأله 516 ) لازم نیست که خلقت بچه تمام باشد، بلکه اگر ناتمام نیز باشد، در صورتی که زاییدن صدق کند، خونی که تا ده روز ببیند خون نفاس است.
مسأله 517 ) ممکن است خون نفاس یک آنْ بیش تر نیاید، ولی بیشتر از ده روز نمی شود.
مسأله 518 ) هرگاه شک کند که چیزی سقط شده یا نه، یا بداند چیزی سقط شده و شک کند که زاییدن صدق می کند یا نه، لازم نیست وارسی کند و خونی که از او خارج می شود، نفاس نیست.
مسأله 519 ) توقف در مسجد و رساندن جایی از بدن به خط قرآن و کارهای دیگری که بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است. آنچه بر حائض واجب و مستحب و مکروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مکروه می باشد.
مسأله 520 ) طلاق دادن زنی که در حال نفاس است و آمیزش با او حرام می باشد. اگر شوهرش با او جماع کند، احتیاط مستحب آن است به دستوری که در احکام حیض گفته شد، کفّاره بدهد.
مسأله 521 ) وقتی زن از خون نفاس پاک شد باید غسل کند و عبادت های خود را به جا آورد. اگر دوباره خون ببیند، چنانچه روزهایی که خون دیده با روزهایی که در وسط پاک بوده، روی هم ده روز یا کم تر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است. اگر روزهایی که پاک بوده روزه گرفته باشد، باید قضا کند.
مسأله 522 ) اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست، باید مقداری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند که اگر پاک است، برای عبادت های خود غسل کند.
مسأله 523 ) اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حیض عادت دارد، به اندازه روزهای عادت او نفاس و بقیه استحاضه است. اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقیه استحاضه می باشد. احتیاط مستحب آن است کسی که عادت دارد از روز پس از عادت و کسی که عادت ندارد، بعد از روز دهم تا روز هیجدهم زایمان کارهای استحاضه را به جا آورد و کارهایی را که بر نفساء حرام است، ترک کند.
مسأله 524 ) زنی که عادت حیضش کمتر از ده روز است، اگر بیش تر از روزهای عادتش خون نفاس ببیند، باید به اندازه روزهای عادت خود نفاس قرار دهد و پس از آن بنابراحتیاط واجب، ابتدا یک روز عبادت را ترک کند. اگر خون قطع نشد، روز دوم هم عبادت را ترک می کند و به همین ترتیب تا سرِ ده روز ادامه دهد. اگر از ده روز بگذرد، استحاضه است و باید روزهای بعد از عادت تا روز دهم را هم استحاضه قرار دهد و عبادت هایی را که در آن روزها به جا نیاورده، قضا کند.
مسأله 525 ) زنی که در حیض عادت دارد، اگر پس از زاییدن، تا یک ماه یا بیش تر از یک ماه پی درپی خون ببیند، به اندازه روزهای عادت او نفاس است. ده روز از خونی که پس از نفاس می بیند، اگرچه در روزهای عادت ماهانه اش باشد، استحاضه است. مثلاً زنی که عادت حیض او از بیستم تا بیست و هفتم هر ماه است، اگر روز دهم ماه زایید و تا یک ماه یا بیش تر پی درپی خون دید، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتی خونی که در روزهای عادت خود که از بیستم تا بیست و هفتم است می بیند، استحاضه می باشد. پس از گذشتن ده روز، اگر خونی را که می بیند در روزهای عادتش باشد، حیض است چه نشانه های حیض را داشته یا نداشته باشد، همچنین است اگر در روزهای عادتش نباشد ولی نشانه های حیض را داشته باشد، اما
اگر خونی که پس از گذشتن ده روز از نفاس می بیند، در روزهای عادت حیض او نباشد و نشانه های حیض را هم نداشته باشد، استحاضه است.
مسأله 526 ) زنی که در حیض عادت ندارد، اگر پس از زایمان تا یک ماه یا بیش تر از یک ماه خون ببیند، ده روز اوّل آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است. خونی که پس از آن می بیند، اگر نشانه حیض را داشته باشد، حیض و گرنه استحاضه می باشد.
غسل مسّ میّت
اشاره
مسأله 527 ) اگر کسی بدن مرده ای را که سرد شده و غسلش نداده اند، مس کند، یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند، باید غسل مس میت نماید، چه در خواب مس کند و چه در بیداری، با اختیار مس کند یا بی اختیار، حتی اگر ناخن واستخوان او به ناخن و استخوان میت برسد، باید غسل کند، ولی اگر حیوان مرده ای را مس کند، غسل بر او واجب نیست.
مسأله 528 ) برای مس مرده ای که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نیست اگرچه جایی را که سرد شده، مس نماید.
مسأله 529 ) هرگاه موی خود را به بدن میّت بزند، یا دست به موی میّت برساند، احتیاط واجب آن است که غسل کند.
مسأله 530 ) برای مس بچّه مرده، حتی بچه سقط شده ای که چهار ماه او تمام شده، غسل مس میّت واجب است، بنابراین اگر بچّه چهار ماهه ای مرده به دنیا بیاید و بدنش سرد شده و ظاهر بدن مادر را مس کند، باید غسل مس میت کند.
مسأله 531 ) بچه ای که پس از مردن مادر و سرد شدن بدنش به دنیا می آید، چنانچه هنگام بیرون آمدن بدن مادر را مس کند، بنابراحتیاط وقتی بالغ شد، لازم است غسل مس میت کند. اگر هنگامی که ممیّز بود غسل کند، غسلش صحیح بوده، نیازی به غسل مجدّد ندارد.
مسأله 532 ) اگر انسان، میّتی را که سه غسل او کاملاً تمام شده مس نماید، غسل بر او واجب نمی شود. ولی اگر پیش از آن که غسل سوم تمام شود جایی از بدن او را مس کند، اگرچه غسل سوم آن قسمت تمام شده باشد، باید غسل مس میت نماید.
مسأله 533 ) اگر دیوانه یا بچّه نابالغی میّت را مس کند و پس از آن، دیوانه عاقل یا بچه بالغ شود، باید غسل مس میت نماید. اگر بچه هنگامی که ممیّز است غسل کند غسل او صحیح است و نیازی به غسل مجدد ندارد.
مسأله 534 ) اگر از بدن مرده قسمتی جدا شود، چنانچه بدن کسی به آن پیش از غسل و پس از جدا شدن برسد، باید غسل کند خواه استخوان داشته باشد یا نه، همچنین است جزء جدا شده از بدن زنده اگر استخوان داشته باشد.
مسأله 535 ) برای مس استخوانی که گوشت ندارد و آن را غسل نداده اند، چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده، بنابراحتیاط باید غسل کرد، همچنین است برای مس دندانی که از مرده جدا شده، در صورتی که آن را غسل نداده باشند، ولی برای مس دندانی که از زنده جدا شده و گوشت ندارد، یا گوشت آن خیلی کم است، غسل واجب نیست.
مسأله 536 ) غسل مس میت را باید مثل غسل جنابت انجام دهند ولی کسی که غسل مس میت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بنابراحتیاط مستحب وضو هم بگیرد.
مسأله 537 ) اگر چند میت را مس کند یا یک میت را چند بار مس نماید، یک غسل کافی است.
مسأله 538 ) برای کسی که پس از مس میت غسل نکرده است، ماندن در مسجد و جماع و خواندن آیه هایی که سجده واجب دارد، مانعی ندارد ولی برای نماز و مانند آن بنابر احتیاط واجب باید غسل کند.
احکام مُحْتضر
مسأله 539 ) مسلمانی را که محتضر است، یعنی در حال جان دادن می باشد، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، بنابر احتیاط واجب باید به پشت بخوابانند، به طوری که کف پاهایش به طرف قبله باشد. اگر خواباندن او کاملاً به این طور ممکن نیست، تا اندازه ای که ممکن است، باید به این دستور عمل کنند. چنانچه خواباندن او به هیچ گونه ممکن نباشد، باید او را رو به قبله بنشانند. اگر آن هم نشود، باید او را به پهلوی راست یا به پهلوی چپ رو به قبله بخوابانند.
مسأله 540 ) احتیاط واجب آن است که پس از مرگ، تا بلند کردن جنازه، او را رو به قبله بخوابانند، به گونه ای که در مسأله پیش گفته شد، همچنین بنابراحتیاط مستحب در حال غسل تا وقتی که غسل تمام نشده او را رو به قبله بخوابانند ولی پس از آن که غسلش تمام شد، بهتر آن است که او را مثل حالتی که بر وی نماز می خوانند بخوابانند.
مسأله 541 ) بنابر احتیاط رو به قبله کردن محتضر بر هر مسلمانی واجب است. اجازه گرفتن از ولیّ او احوط است.
مسأله 542 ) مستحب است شهادتین و اقرار به دوازده امام: و سایر عقائد بر حق را به کسی که در حال جان دادن است، طوری تلقین کنند که بفهمد، نیز مستحب است کارهایی را که گفته شد، تا وقت مرگ تکرار کنند.
مسأله 543 ) مستحب است که این دعا را طوری به محتضر تلقین کنند که بفهمد:
«أَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الکَثِیرَ مِنْ مَعاصِیکَ وَ اقْبَلْ مِنِّی الیَسِیرَ مِنْ طاعَتِکَ یا مَنْ یَقْبَلُ الیَسِیرَ وَ یَعْفُوا عَنِ الکَثِیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الیَسِیرَ وَاعْفُ عَنِّی الکَثِیرَ اِنَّکَ أَنْتَ العَفُوُّ الغَفُورُ الّلهُمَّ ارْحَمْنِی فَاِنَّکَ رَحِیمٌ».
مسأله 544 ) مستحب است کسی را که سخت جان می دهد، اگر ناراحت نمی شود به جایی که نماز می خوانده ببرند.
مسأله 545 ) مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و والصّافّات و احزاب و آیةالکرسی و آیه پنجاه و چهارم سوره اعراف {إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْض} تا آخر و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هرچه از قرآن ممکن است، بخوانند.
مسأله 546 ) تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیزی روی شکم او و بودن جنب و حائض نزد او، همچنین حرف زدن زیاد و گریه کردن و تنها گذاشتن زن ها نزد او، مکروه است.
احکام پس از مرگ
مسأله 547 ) پس از مرگ مستحب است چشم ها و لب ها و چانه میّت را ببندند و دست و پای او را دراز کنند و پارچه ای روی او بیندازند. اگر شب مرده است، در جایی که مرده چراغ روشن کنند و برای تشییع جنازه او مؤمنان را خبر کنند و در دفن او عجله نمایند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر کنند تا معلوم شود، نیز اگر میت حامله و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیاندازند که پهلوی چپ او را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند.
احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت
مسأله 548 ) غسل و کفن و نماز و دفن مسلمان اگرچه دوازده امامی نباشد، بر هر مکلّفی واجب است. اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود. چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه معصیت کرده اند.
مسأله 549 ) اگر کسی مشغول کارهای میت شود، بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند ولی اگر او عمل را نیمه کاره بگذارد، باید دیگران تمام کنند.
مسأله 550 ) اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند ولی اگر شک یا گمان دارد، باید اقدام نماید.
مسأله 551 ) اگر کسی بداند غسل یا کفن یا نماز یا دفن میت را باطل انجام داده اند، باید دوباره انجام دهد، ولی اگر گمان دارد که باطل بوده، یا شک دارد درست بوده یا نه، لازم نیست اقدام نماید.
مسأله 552 ) برای غسل و کفن و نماز و دفن میت، باید از ولیّ او اجازه بگیرند.
مسأله 553 ) ولیّ زن شوهر او است، و پس از او خویشاوندان نَسَبی به ترتیب طبقات ارث و در هر طبقه مردها بر زن ها مقدمند. در صورت تعدّد، بنابراحتیاط از همه باید اجازه گرفته شود.
مسأله 554 ) اگر کسی بگوید من ولیّ میت هستم، یا ولیّ میت به من اجازه داده که غسل و کفن و دفن میت را انجام دهم یا بگوید راجع به امور تجهیز میت من وصی او می باشم، چنانچه به حرف او اطمینان دارند، یا میت در تصرف او است یا این که دو نفر عادل، بلکه شخصی که مورد اطمینان باشد، به گفته او شهادت دهند، باید حرف او را قبول کرد.
مسأله 555 ) اگر میّت برای غسل و کفن و دفن و نماز خود غیر از ولیّ کسی دیگری را معین کند، ولایت این امور با اوست. لازم نیست کسی که میت او را برای انجام این کارها معین کرده، وصیت را قبول کند. ولی اگر قبول کرد، باید به آن عمل نماید.
احکام غسل میّت
مسأله 556 ) واجب است میت را سه غسل بدهند: اوّل: با آبی که با سِدر مخلوط باشد. دوم: با آبی که با کافور مخلوط باشد. سوم: با آب خالص.
مسأله 557 ) سدر و کافور باید به اندازه ای زیاد نباشد که آب را مضاف کند و به اندازه ای هم کم نباشد که نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است.
مسأله 558 ) اگر سدر و کافور به اندازه ای که لازم است پیدا نشود، بنابر احتیاط واجب باید مقداری که به آن دسترسی دارند، در آب بریزند.
مسأله 559 ) اگر کسی در حال احرام بمیرد، نباید او را با آب کافور غسل دهند و به جای آن باید با آب خالص غسلش بدهند، مگر این که در احرام حج بوده و سعی بین صفا و مروه کرده یا در احرام عمره مفرده بوده و حلق یا تقصیر نموده باشد.
مسأله 560 ) اگر سدر و کافور یا یکی از این ها پیدا نشود، یا استعمال آن جایز نباشد مثل آن که غصبی باشد، باید به جای هر کدام که ممکن نیست، میت را با آب خالص غسل بدهند.
مسأله 561 ) کسی که میّت را غسل می دهد باید مسلمان دوازده امامی و عاقل و بالغ بوده و غسل را درست انجام دهد، ولی اگر میّت مسلمان غیر دوازده امامی را هم مذهب خودش طبق مذهبش غسل بدهد، تکلیف از مسلمان دوازده امامی ساقط است.
مسأله 562 ) کسی که میت را غسل می دهد باید قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خدا به جا آورد. در آغاز غسل دوم و سوم تجدید نیت غسل لازم نیست. همان قصد باطنی که از اوّل داشته و اکنون هم دارد، کافی است.
مسأله 563 ) غسل بچه مسلمان اگرچه از زنا باشد، واجب است. غسل و کفن و دفن کافر و اولاد او، جایز نیست. کسی که از بچگی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر و مادر او یا یکی از آنان مسلمان باشند، باید او را غسل داد. اگر هیچ کدام آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جایز نیست.
مسأله 564 ) بچه سقط شده را اگر چهار ماه یا بیش تر دارد، باید غسل بدهند. اگر چهار ماه ندارد، واجب است در پارچه ای بپیچند و بدون غسل دفن کنند.
مسأله 565 ) حرام است مرد، زن را و زن، مرد را غسل بدهد ولی زن می تواند شوهر خود را غسل دهد. شوهر هم می تواند زن خود را غسل بدهد، اگرچه احتیاط مستحب آن است که زن، شوهر خود و شوهر، زن خویش را غسل ندهد.
مسأله 566 ) مرد می تواند دختر بچه ای را که سن او از سه سال بیش تر نیست، غسل دهد. زن هم می تواند پسر بچه ای را که سه سال بیشتر ندارد، غسل دهد.
مسأله 567 ) اگر برای غسل دادن میتی که مرد است، مرد پیدا نشود، زنانی که با او نسبت دارند و محرمند، مثل مادر و خواهر و عمّه و خاله، یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند، می توانند از زیر لباس یا چیزی که بدن او را بپوشاند، غسل بدهند. نیز اگر برای غسل میت زن، زن دیگری نباشد، مردهایی که با او نسبت دارند و محرمند یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند، می توانند از زیر لباس او را غسل دهند.
مسأله 568 ) اگر میت و کسی که او را غسل می دهد، هر دو مرد و یا هر دو زن باشند، بهتر آن است که غیر از عورت، جاهای دیگر میت برهنه باشد.
مسأله 569 ) نگاه کردن به عورت میت حرام است و کسی که او را غسل می دهد اگر نگاه کند معصیت کرده، ولی غسل باطل نمی شود.
مسأله 570 ) اگر جایی از بدن میت نجس باشد، باید پیش از آن که آن جا را غسل بدهند، آب بکشند. احتیاط مستحب آن است که تمام بدن میت، پیش از شروع به غسل پاک باشد.
مسأله 571 ) غسل میت مثل غسل جنابت است و احتیاط واجب آن است که تا غسل ترتیبی ممکن است، میت را غسل ارتماسی ندهند. در غسل ترتیبی جایز است هر یک از سه قسمت بدن را در آب فرو ببرند و یا آب را روی آن بریزند.
مسأله 572 ) کسی را که در حال حیض یا در حال جنابت مرده، لازم نیست غسل حیض یا غسل جنابت بدهند، بلکه غسل میت برای او کافی است.
مسأله 573 ) مزد گرفتن برای غسل دادن میت حرام است. اگر کسی برای گرفتن مزد، میت را غسل دهد، غسل باطل است ولی مزد گرفتن برای کارهای مقدماتی غسل حرام نیست.
مسأله 574 ) بنابر مشهور در غسل میت غسل جبیره ای نیست ولی در صورت امکان غسل جبیره ترک نشود. اگر آب پیدا نشود، یا استفاده آن مانعی داشته باشد، باید عوض هر غسل، میت را یک تیمم بدهند. احتیاط واجب آن است که یک تیمم دیگر هم عوض هر سه غسل بدهند. اگر کسی که تیمم می دهد، در یکی از سه تیمم قصد مافی الذّمّه نماید، یعنی نیّت کند که تیمم را برای آن که به تکلیف عمل شده باشد، انجام می دهم، تیمم چهارم لازم نیست.
مسأله 575 ) کسی که میت را تیمم می دهد، باید دست خود را به زمین بزند و به صورت و پشت دست های میت بکشد. اگر ممکن باشد، احتیاط واجب آن است که با دست میت هم او را تیمم بدهد.
احکام کفن میّت
مسأله 576 ) میت مسلمان را باید با سه پارچه که آن ها را لنگ و پیراهن و سرتاسری می گویند، کفن کنند.
مسأله 577 ) لنگ باید از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد. پیراهن باید از سر شانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند. بهتر آن است که تا روی پا برسد. درازای سرتاسری باید به قدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد و پهنای آن باید به اندازه ای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.
مسأله 578 ) مقداری از لنگ که ناف تا زانو را می پوشاند و مقداری از پیراهن که از شانه تا نصف ساق را می پوشاند، مقدار واجب کفن است.آنچه بیش تر از این مقدار در مسأله پیش گفته شد، مقدار مستحب کفن می باشد.
مسأله 579 ) اگر ورثه بالغ باشند واجازه دهند که بیش تر از مقدار واجب کفن را که در مسأله پیش گفته شد از سهم آنان بردارند، اشکال ندارد. احتیاط مستحب آن است که بیش تر از مقدار واجب کفن را از سهم وارثی که بالغ نشده، برندارند.
مسأله 580 ) اگر کسی وصیت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را که در دو مسأله پیش گفته شد، از ثُلث مال او بردارند، یا وصیت کرده باشد ثلث مال را به
مصرف خود او برسانند ولی مصرف آن را معیّن نکرده باشد، یا فقط مصرف مقداری از آن را معیّن نموده باشد، می توانند مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند.
مسأله 581 ) اگر میت وصیت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند، می توانند در حدود کفن های معمولی از اصل مال بردارند. احتیاط مستحب آن است که فقط مقدار واجب کفن را به ارزان ترین قیمتی که ممکن است تهیه نمایند ولی اگر کسانی از ورثه که بالغ هستند اجازه دهند که از سهم آنان بردارند، مقداری را که اجازه داده اند، از سهم آنان می شود برداشت.
مسأله 582 ) کفن زن بر شوهر است، اگرچه زن از خود مال داشته باشد، همچنین اگر زن را به شرحی که در احکام طلاق گفته می شود، طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد. چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
مسأله 583 ) کفن میّت بر خویشان او واجب نیست، اگرچه مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب باشد.
مسأله 584 ) احتیاط واجب آن است که هر یک از سه پارچه کفن به قدری نازک نباشد که بدن میت از زیر آن پیدا باشد.
مسأله 585 ) کفن کردن با پوست مردار و چیز غصبی، اگر چیز دیگری هم پیدا نشود، جایز نیست. چنانچه کفن میت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد، باید از تنش بیرون آورند، اگرچه او را دفن کرده باشند.
مسأله 586 ) کفن کرن میت با چیز نجس و یا پارچه ابریشمی خالص، یا پارچه ای که با طلا بافته شده، جایز نیست. ولی در حال ناچاری اشکال ندارد و اجزای حرام گوشت بر این ها مقدم است.
مسأله 587 ) کفن کردن با پارچه ای که از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده، در حال اختیار جایز نیست. احتیاط واجب آن است که با پوست حیوان حلال گوشتی هم که به دستور شرع کشته شده، میت را کفن نکنند ولی اگر کفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد، اشکال ندارد، اگرچه احتیاط مستحب آن است که با این دو هم کفن ننمایند.
مسأله 588 ) اگر کفن میت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود، چنانچه کفن ضایع نمی شود، باید مقدار نجس را بشویند یا ببُرند اگرچه پس از گذاشتن در قبر باشد. اگر شستن یا بریدن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن ممکن باشد، باید عوض نمایند.
مسأله 589 ) کسی که برای حج یا عمره احرام بسته اگر بمیرد، باید مثل دیگران کفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشکال ندارد.
مسأله 590 ) مستحب است انسان در حال سلامتی، کفن و سدر و کافور خود را تهیه کند.
احکام حنوط
مسأله 591 ) پس از غسل واجب است میت را حنوط کنند، یعنی به پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالند. مستحب است به سر بینی میت هم کافور بمالند. باید کافور، ساییده و تازه باشد. اگر به دلیل کهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد، کافی نیست.
مسأله 592 ) احتیاط واجب آن است که اوّل کافور را به پیشانی میت بمالند، ولی در جاهای دیگر ترتیب لازم نیست.
مسأله 593 ) بهتر آن است که میت را پیش از کفن کردن، حنوط نمایند اگرچه در بین کفن کردن و پس از آن هم مانعی ندارد.
مسأله 594 ) کسی که برای حج یا عمره احرام بسته، اگر بمیرد، حنوط کردن او جایز نیست، مگر این که در احرام حج پس از سعی بین صفا و مروه، یا عمره مفرده پس از حلق یا تقصیر بمیرد.
مسأله 595 ) زنی که شوهر او مرده و هنوز عدّه اش تمام نشده، اگرچه حرام است خود را خوشبو کند ولی چنانچه بمیرد، حنوط او واجب است.
مسأله 596 ) احتیاط واجب آن است که میت را با مشک و عنبر و عود و عطرهای دیگر خوشبو نکنند و این ها را با کافور مخلوط ننمایند.
مسأله 597 ) مستحب است قدری تربت حضرت سیّدالشُهداء(ع) را با کافور مخلوط کنند ولی باید از کافور به جاهایی که بی احترامی می شود، نرسانند، نیز باید تربت به قدری زیاد نباشد که وقتی با کافور مخلوط شد، به آن کافور نگویند.
مسأله 598 ) اگر کافور پیدا نشود، یا فقط به اندازه غسل باشد حنوط لازم نیست. چنانچه از غسل زیاد بیاید ولی به همه هفت عضو نرسد، باید اوّل پیشانی و اگر زیاد آمد، به جاهای دیگر بمالند.
مسأله 599 ) مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه میت بگذارند.
احکام نماز میّت
مسأله 600 ) نماز خواندن بر میّت مسلمان، اگرچه بچه باشد واجب است. ولی باید پدر و مادر بچه یا یکی از آنان مسلمان باشند و شش سال بچه تمام شده باشد.
مسأله 601 ) معلوم نیست نماز خواندن بر بچه ای که شش سال او تمام نشده، مستحب باشد، ولی چنانچه نماز بر او بخوانند صحیح است اما نماز خواندن بر بچه ای که مرده به دنیا آمده، قطعاً مستحب نیست.
مسأله 602 ) نماز میت باید پس از غسل و حنوط و کفن کردن او خوانده شود. اگر پیش از این ها یا در بین اینها بخوانند، اگر چه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، کافی نیست.
مسأله 603 ) کسی که می خواهد نماز میت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمم باشد و بدن و لباسش پاک باشد. اگر لباس او غصبی هم باشد، اشکال ندارد. اگرچه احتیاط مستحب آن است که تمام شرط هایی را که در نمازهای دیگر لازم است، رعایت کند.
مسأله 604 ) کسی که بر میت نماز می خواند، باید رو به قبله باشد، نیز واجب است میت را مقابل او به پشت بخوابانند، به طوری که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.
مسأله 605 ) مکان نمازگزار بنابراحتیاط باید غصبی نباشد، نیز باید از جای میت پست تر یا بلندتر نباشد ولی پستی و بلندی مختصر اشکال ندارد.
مسأله 606 ) نمازگزار باید از میت دور نباشد، ولی کسی که نماز میت را به جماعت می خواند، اگر از میت دور باشد، چنانچه صف ها به یکدیگر متصل باشند، اشکال ندارد.
مسأله 607 ) نمازگزار باید مقابل میت بایستد، ولی اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف میت بگذرد، نماز کسی که مقابل میت نیستد، اشکال ندارد.
مسأله 608 ) بین میت و نمازگزار، باید پرده و دیوار یا چیزی مانند این ها نباشد ولی اگر میت در تابوت و مانند آن باشد، اشکال ندارد.
مسأله 609 ) در وقت خواندن نماز، باید عورت میت پوشیده باشد. اگر کفن کردن او ممکن نیست، باید عورتش را اگرچه با تخته و آجر و مانند این ها، بپوشانند.
مسأله 610 ) نماز میت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند و در موقع نیت میت را معین کند، مثلاً نیت کند نماز می خوانم بر این میّت قُرْبَةً إِلیَ اللَّه.
مسأله 611 ) اگر کسی نباشد که بتواند نماز میت را ایستاده بخواند، می شود نشسته بر او نماز خواند.
مسأله 612 ) اگر میت وصیت کرده باشد که شخص معینی بر او نماز بخواند، احتیاط مستحب آن است که از ولیّ میت اجازه بگیرد و بر ولی هم واجب است که اجازه بدهد.
مسأله 613 ) مکروه است بر میت چند مرتبه نماز بخوانند، ولی اگر میت اهل علم و تقوا باشد، مکروه نیست.
مسأله 614 ) اگر میت را عمداً یا از روی فراموشی با به جهت عذری بدون نماز دفن کنند، یا پس از دفن معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده، باطل بوده، تا وقتی جسد از هم نپاشیده، واجب است با شرط هایی که برای نماز میت گفته شد، بر قبرش نماز بخوانند.
دستور نماز میّت
مسأله 615 ) نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است:
پس از نیّت و گفتن تکبیر اوّل بگوید: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.
پس از تکبیر دوم بگوید: أَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
پس از تکبیر سوم بگوید: أَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ المُؤْمِناتِ.
پس از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: أَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذاَ المَیِّتِ و اگر زن است بگوید: أَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتِ، سپس تکبیر پنجم را بگوید.
بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ.
پس از تکبیر دوم بگوید: أَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی إِبْراهِیمَ وَ آلِ اِبْراهِیمَ اِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیاءِ وَ المُرْسَلِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ جَمِیعِ عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ.
پس از تکبیر سوم بگوید: أَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ المُؤْمِناتِ وَالمُسْلِمِینَ وَالمُسْلِماتِ أَلاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الأَمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالخَیْراتِ اِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیٍ قَدِیرٌ.
سپس از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: أَلّلهُمَّ اِنَّ هذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ أَلّلهُمَّ اِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاَّ خَیْراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا، أَلّلهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَ اِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی أَعْلی عِلِّیّینَ وَاخْلُفْ عَلی أَهْلِهِ فِی الغابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
سپس تکبیر پنجم را بگوید. اگر میت زن است، پس از تکبیر چهارم بگوید: أَلّلهُمَّ اِنَّ هذِهِ أَمَتُکَ وَ ابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ أَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ أَلّلهُمَّ إِنَّا لا
نَعْلَمُ مِنْها اِلاَّ خَیْراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنَّا أَلّلهُمَّ اِنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی اِحْسانِها وَ اِنْ کانَتْ مُسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها ألّلهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی أَعْلی عِلِّیِّینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهْلِها فِی الغابِرِینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
مسأله 616 ) باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سرهم بخواند که نماز از صورت خود خارج نشود.
مسأله 617 ) کسی که نماز میت را به جماعت می خواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند.
مستحبات نماز میّت
مسأله 618 ) چند چیز در نماز میت مستحب است: اوّل: کسی که نماز میت می خواند، با وضو یا غسل یا تیمم باشد و احتیاط مستحب آن است که در صورتی تیمم کند که وضو و غسل ممکن نباشد، یا بترسد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند به نماز میت نرسد. دوم: اگر میت مرد است، امام جماعت یا کسی که فُرادی به او نماز می خواند، مقابل وسط قامت او بایستد و اگر میت زن است مقابل سینه اش بایستد. سوم: پابرهنه نماز بخواند. چهارم: در هر تکبیر دستها را بلند کند. پنجم: فاصله او با میت به قدری کم باشد که اگر باد لباسش را حرکت دهد، به جنازه برسد. ششم: نماز میت را به جماعت بخواند. هفتم: امام جماعت تکبیر و دعاها را بلند بخواند و کسانی که با او نماز می خوانند، آهسته بخوانند.
هشتم: در جماعت اگرچه مأموم یک نفر باشد، عقب امام بایستد. نهم: نمازگزار برای میت و مؤمنین زیاد دعا کند. دهم: پیش از نماز سه مرتبه بگوید: الصلاة. یازدهم: نماز را در جائی بخوانند که مردم برای نماز میت بیشتر به آن جا می روند. دوازدهم: زن حائض اگر نماز میت را به جماعت می خواند، در صفی تنها بایستد.
مسأله 619 ) خواندن نماز میت در مساجد مکروه است ولی در مسجدالحرام مکروه نیست.
احکام دفن
مسأله 620 ) واجب است میت را طوری در زمین دفن کنند که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند. اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
مسأله 621 ) اگر دفن میت در زمین ممکن نباشد لازم است به جای دفن، او را در بنا یا تابوت بگذارند.
مسأله 622 ) میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
مسأله 623 ) اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند و گرنه، باید در کشتی غسلش بدهند و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میت او را در خمره ای بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند. اگر ممکن نشد، چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیندازند. اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود.
مسأله 624 ) اگر بترسند که دشمن، قبر میت را بشکافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را ببُرد، چنانچه ممکن باشد باید طوری که در مسأله پیش گفته شد، او را به دریا بیندازند.
مسأله 625 ) مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میت را در صورتی که لازم باشد، باید از اصل مال میت بردارند.
مسأله 626 ) اگر زن کافر بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، یا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد.
مسأله 627 ) دفن مسلمان، در قبرستان کفّار و دفن کافر، در قبرستان مسلمانان جایز نیست.
مسأله 628 ) دفن مسلمان در جایی که بی احترامی به او باشد، مانند مکانی که خاکروبه و زباله می ریزند، جایز نیست.
مسأله 629 ) دفن میت در جای غصبی و در زمینی که مثل مسجد برای غیر دفن کردن وقف شده، جایز نیست.
مسأله 630 ) دفن میت در قبر مرده دیگر جایز نیست، مگر آن که قبر، کهنه شده و میت اوّلی از بین رفته باشد.
مسأله 631 ) چیزی که از میت جدا می شود، اگرچه مو و ناخن و دندانش باشد، باید با او دفن شود. دفن ناخن و دندانی که در حال زندگی از انسان جدا می شود، مستحب است.
مسأله 632 ) اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و چاه را قبر او قرار دهند.
مسأله 633 ) اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید با آسان ترین راه او را بیرون آورند. چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند، اشکال ندارد. ولی باید به وسیله شوهرش اگر اهل فنّ است، یا زنی که اهل فنّ باشد، او را بیرون بیاورند. اگر ممکن نیست، مرد محرمی که اهل فن باشد و اگر آن هم ممکن نشود، مرد نامحرمی که اهل فن باشد، بچه را بیرون بیاورد. در صورتی که وی هم پیدا نشود، کسی که اهل فن نباشد می تواند بچه را بیرون آورد.
مسأله 634 ) هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد، اگرچه احتمال زنده ماندن طفل ضعیف باشد، باید به ترتیبی که در مسأله پیش گفته شد، با هر راهی که برای زنده ماندن بچه سودمندتر است، بچه را از شکم مادر بیرون آورده و محلّ بریدگی را بدوزند.
مستحبّات دفن
مسأله 635 ) مستحب است قبر را به اندازه قدّ انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیک ترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آن جا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیش تر به آن جا بروند، نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر
کنند. اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند. اگر زن است، در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند. نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. پس از آن که میت را در لَحَد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد. پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: اِسمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانُ بْنُ فُلانٍ و به جای فُلانُ بنُ فُلانٍ اسم میّت و پدرش را بگویند، مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگوید: اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ پس از آن بگویند:
هَلْ اَنْتَ عَلیَ العَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبِیِّینَ وَ خاتمِ المُرْسَلِینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمِیرِالمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلیَ العالَمِینَ وَ اَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَ عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْن وَ مُحَمَّد بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَر بنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَیَ بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَالحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ وَالقائِمَ الحُجَّةِ المَهْدِی صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ اَئِمَّةالمُؤْمِنِینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّةً هُدیً اَبْرار.
یا فُلانَ بنَ فُلان (و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید) سپس بگویند: اِذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دِینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فِی جَوابِهِما اَللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبِّی وَ مُحَمَّدٌ صَلَّیَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نَبِیِّی وَالإِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَ اَمِیرُالمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْن اَبِیطالِبُ اِمامِی وَ الحَسَنُ
بْنُ عَلِیٍّ المُجْتَبی اِمامِی وَالحُسَیْنُ بنُ عَلِیٍّ الشَّهِیِدِ بِکَرْبَلاءَ اِمامِی وَ عَلِیٍّ زَیْنُ العابِدِینَ اِمامِی وَ مُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی وَ جَعْفَرٍ الصَّادِقُ اِمامِی وَ مُوسَی الکاظِمُ اِمامِی وَ عَلِیٍّ الرِّضا اِمامِی وَ مُحَمَّدٍ الجَوادُ اِمامِی وَ عَلِیٍّ الهادِیُ اِمامِی وَالحَسَنِ العَسْکَرِیُّ اِمامِی وَ الحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ اَجْمَعِینَ اَئِمَّتِی وَ سادَتِی وَ قادَتِی وَ شُفَعائِی. بِهِمْ اَتَوَلِّی وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ.
ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بنَ فُلان (و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند، بعد): اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّیَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَسَلَّم نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ اَمِیرَالمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْن اَبِیطالِبُ وَ اَوْلادُهُ المَعْصُومِینَ الأَئِمَّةَ الإِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةِ وَ اَنَّ ماجاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّیَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَسَلَّم حَقٌّ وَ اَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ وَ البَعْثَ حَقٌّ وَالنُّشُورَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَ المِیزانَ حَقٌّ وَ تَطائُرَ الکُتُبِ حَقٌّ وَالجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَاَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ.(پس بگویند):
اَفَهِمْتَ یا فُلانَ ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالقَوْلِ الثَّابِتِ هَداکَ اللَّهُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ. (پس بگویند):
اَللَّهُمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَ لَقِّه مِنْکَ بُرْهاناً اَللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ.
مسأله 636 ) مستحب است کسی که میت را در قبر می گذارد، با طهارت و سر برهنه و پابرهنه باشد و از طرف پای میت از قبر بیرون بیاید و غیر از خویشان میت کسانی که حاضرند با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجَعُونَ. اگر میت زن است، کسی که با او محرم می باشد، او را در قبر بگذارد. اگر محرمی نباشد، خویشانش او را در قبر بگذارند.
مسأله 637 ) مستحب است قبر را مربّع یا مربّع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند. پس از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دست ها را بر قبر بگذارند و انگشت ها
را باز کرده و به مقدار کمی که آثار انگشت باقی بماند، در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه «قدر= انّا أنزلناه» بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند:
ألَّلهُمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ أَصْعِدْ إِلَیْکَ رُوحَهُ وَ لَقِّه مِنْکَ رِضْواناً وَ اسْکُنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ.
مسأله 638 ) پس از رفتن کسانی که تشییع جنازه کرده اند، مستحب است ولیّ میت یا کسی که از طرف ولیّ اجازه دارد، دعاهایی را که دستور داده شده، به میت تلقین کند.
مسأله 639 ) پس از دفن، مستحب است صاحبان عزا را سرسلامتی دهند ولی اگر مدتی گذشته که به واسطه سرسلامتی دادن، مصیبت یادشان می آید، ترک آن بهتر است، نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میت غذا بفرستند. غذا خوردن نزد آنان و در منزل شان مکروه است.
مسأله 640 ) مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند انّا للَّهِ و اِنَّا اِلَیهِ راجِعُون بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که خراب نشود.
مسأله 641 ) بنابراحتیاط جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
مسأله 642 ) بنابراحتیاط پاره کردن گریبان در مرگ غیر پدر و برادر جایز نیست. احتیاط آن است که در مصیبت آنان هم گریبان پاره نکند.
مسأله 643 ) اگر زن در عزای میت صورت خود را بخراشد، یا موی خود را بکَند، بنابراحتیاط باید ده فقیر را طعام دهد یا آن ها را بپوشاند، همچنین است اگر مرد درمرگ زن یا فرزند گریبان یا لباس خود را پاره کند.
مسأله 644 ) احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت فریاد شدید به طوری که خارج از حد متعارف باشد، نزنند.
نماز وحشت
مسأله 645 ) مستحب است در شب اوّل قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است: در رکعت اوّل پس از حمد یک مرتبه آیةالکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «قدر= انا انزلناه» بخوانند و پس از سلام نماز بگویند: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ فُلان و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند و بنابراحتیاط واجب آیةالکرسی را تا {هُمْ فِیها خالِدُونَ} بخوانند.
مسأله 646 ) نماز وحشت را در هر موقع از شب اوّل قبر می شود خواند، ولی بهتر است در اوّل شب، پس از نماز عشا خوانده شود.
مسأله 647 ) اگر بخواهند میت را به شهر دوری ببرند، یا به جهت دیگر دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز وحشت را تا شب اوّل قبر او تأخیر بیندازند.
نبش قبر
مسأله 648 ) نبش قبر مسلمان، یعنی شکافتن قبر او اگرچه طفل یا دیوانه باشد حرام است، ولی اگر بدنش از بین رفته و خاک شده باشد، اشکال ندارد.
مسأله 649 ) نبش قبر امامزاده ها و شهیدان و عالمان و صالحان اگرچه سال ها بر آن گذشته باشد، حرام است.
مسأله 650 ) شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست:
اوّل: میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آن جا بماند.
دوم: کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده باشد، غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند، همچنین است اگر چیزی از مال میت که به ورثه رسیده، با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند، ولی اگر وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند، برای بیرون آوردن این ها نمی توانند قبر را بشکافند مگر در صورتی که قیمت آن از ثلث بیش تر باشد و ورثه اجازه ندهند.
سوم: میت بی غسل یا بی کفن یا بدون حنوط دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند ولی اگر کفن از حیوان حرام گوشت باشد، نبش قبر مشکل است.
چهارم: برای ثابت شدن حقی بخواهند بدن میت را ببینند.
پنجم: میت را در جایی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفار یا جایی که زباله و خاکروبه می ریزند دفن کرده باشند.
ششم: برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیش تر است، قبر را بشکافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حامله ای که دفنش کرده اند بیرون آورند.
هفتم: بترسند درنده ای بدن میت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد.
هشتم: قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط واجب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم