احکام شرعی
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

رساله توضیح المسائل حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مُضاف اشاره 1- آب کُرّ 2- آب قلیل 3- آب جاری 4- آب باران 5- آب چاه احکام آبها احکام تخلّی (بول و غائط کردن) استبراء مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1-2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6-7. سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11-12. عرق حیوان نجاستخوار و جُنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات (پاک کننده ها) اشاره 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. انتقال 7. اسلام 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبرای حیوان نجاستخوار 11. غائب شدن مسلمان 12. رفتن خون متعارف احکام ظرف ها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی هنگام وضو گرفتن شرایط صحّت وضو احکام وضو کارهایی که برای آن ها باید وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسل های واجب اشاره احکام جنابت کارهایی که بر جُنب حرام است کارهایی که بر جُنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن غسل های اختصاصی زنان الف) استحاضه اشاره احکام استحاضه ب) حیض اشاره احکام حائض اقسام زن های حائض صاحب عادت وقتیّه و عددیّه صاحب عادت وقتیّه صاحب عادت عددیّه مُضطربه مبتدئه ناسیه مسائل متفرّقه حیض ج) نفاس غسل مسّ میّت اشاره احکام مُحْتضر احکام پس از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت احکام غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحب تیمم موارد تیمم اشاره اوّلین مورد دومین مورد تیمّم سومین مورد تیمّم چهارمین مورد تیمّم پنجمین مورد تیمّم ششمین مورد تیمّم هفتمین مورد تیمم چیزهائی که تیمّم بر آنها صحیح است طریقه تیمم احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب نمازهای واجب یومیّه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب وقت نافله های یومیّه چگونگی نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است مکان نماز گزار اشاره شرط اوّل: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: جاهایی که نماز خواندن مستحب است جاهایی که نماز خواندن مکروه است آداب و احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز رکن نماز پنج چیز است: اشاره نیّت تکبیرةالإحرام قیام(ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه سوره حمد ترجمه سوره قُل هُو الله احد ترجمه ذکر رکوع و سجود ترجمه قنوت ترجمه تسبیحات اربعه ترجمه تشهد و سلام تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر(ص) مبطلات نماز مکروهات نماز مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد شک در چیزی که محل آن گذشته شک پس از سلام شک پس از وقت کثیرالشک(کسی که زیاد شک می کند) شک امام و مأموم شک در نماز مستحبی شک های صحیح نماز احتیاط سجده سهو طریقه سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز نماز مسافر مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت کارهایی که در نماز جماعت مستحب است کارهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات طریقه نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 2 - خوردن و آشامیدن 3 – جماع (آمیزش) 4 - استمناء 4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر(ص) 6 - رسانیدن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن سر در آب 7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8- اماله 10 - قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از مبطلات روزه خودداری نماید احکام خمس اشاره 1-منفعت کسب 3 - معدن 4 - گنج 5 - مال حلال مخلوط به حرام 5- جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 7 - غنیمت 8 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل زکات فطره احکام حجّ احکام خرید و فروش اشاره چیزهایی که هنگام خرید و فروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش احکام شراکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره احکام جُعاله احکام مزارعه احکام مُساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خود تصرّف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه(امانت) احکام عاریه احکام نکاح اشاره احکام عقد طریقه خواندن عقد دائم طریقه خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیب هایی که به سبب آن ها می شود عقد را به هم زد عده ای از زن ها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه یا صیغه (عقد موقت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن اشاره شرائط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره طریقه سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوانات طریقه کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است چیزهایی که هنگام غذا خوردن مکروه است مستحبات آشامیدن آب مکروهات آشامیدنِ آب احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیّت احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر احکام متفرّقه ارث احکام حدود احکام دیه احکام اعتکاف امر به معروف و نهی از منکر جهاد اشاره دفاع از ناموس و جان و مال احکام مضاربه اشاره شرایط مضاربه مسائل متفرّقه (مبتلابه) مسائل جدید (مستحدثه) الف: احکام بانکها وام و سپرده گذاری اعتبارات بانکی نگهداری کالا و فروش کالای متروکه کفالت و ضمانت بانکی فروش سهام فروش اوراق قرضه و اوراق مشارکت حواله های داخلی و خارجی جوایز بانکی وصول سفته خرید و فروش ارز اضافه برداشت خرید و فروش سفته اشتغال در بانک مضاربه بانکی ب: قرارداد بیمه ج: سرقفلی د: احکام تشریح ه: احکام پیوند و: تلقیح مصنوعی ز: احکام کنترل جمعیت ح: حکم خیابان ها ط: مسائلی درباره نماز و روزه ی: حکم خرید و فروش برگه های جایزه دار

احکام نماز

احکام نماز
اشاره
نماز مهم ترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خدا شود، عبادت های دیگر هم قبول می شود. اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمی شود. همان طور که اگر انسان در هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند. کسی که نماز را سبک شمارد، مانند کسی است که نماز نمی خواند. پیغمبر اکرم(ص) فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملاً به جا نیاورد، حضرت فرمود: اگر وی در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خدا بسیار پست و ناچیز ببیند. اگر انسان در موقع نماز کاملاً به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود. چنان که در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین علی(ع) بیرون کشیدند و حضرت متوجه نشدند، نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید. گناهانی که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند به جا نیاورد. مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند، نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند به جا آورد. مثلاً انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.
نمازهای واجب
نمازهای واجب شش است:
اوّل: نماز یومیه. دوم: نماز آیات. سوم: نماز میت. چهارم: نماز طواف واجب کعبه. پنجم: نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است. ششم: نمازی که به سبب اجاره و نذر و قسم و عهد واجب می شود. نماز جمعه از نمازهای روزانه است.
نمازهای واجب یومیّه
نمازهای واجب یومیّه پنج است: ظهر و عصر و هرکدام چهار رکعت. مغرب سه رکعت و عشا چهار رکعت؛ صبح دو رکعت.
مسأله 736 ) در سفر باید نمازهای چهار رکعتی را با شرایطی که گفته می شود، دو رکعت خواند.
وقت نماز ظهر و عصر
مسأله 737 ) اگر چوب یا چیزی مانند آن را (که به آن شاخص می گویند) راست در زمین هموار فرو برند، صبح که خورشید بیرون می آید، سایه آن به طرف مغرب می افتد و هرچه آفتاب بالا می آید، سایه کم می شود و در بیش تر کشورها در اوّل ظهر شرعی به آخرین درجه کمّی می رسد. ظهر که گذشت سایه آن به طرف مشرق برمی گردد. هرچه خورشید رو به مغرب می رود، سایه زیادتر می شود، بنابر این وقتی سایه به آخرین درجه کمّی رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت معلوم می شود ظهر شرعی شده، ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر سایه به کلی از بین می رود، پس از آن که سایه دوباره پیدا شد، معلوم می شود ظهر شده است.
مسأله 738 ) نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. اگر کسی سهواً تمام نماز عصر را در این وقت بخواند، بنابراحتیاط باید هر دو نماز را دوباره به ترتیب به جا آورد. وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب شرعی مانده باشد. اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. اگر کسی در این وقت اشتباهاً تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، نمازش صحیح است و باید نماز ظهر را پس از آن به جا آورد. اگر مقداری از نماز عصر در وقت مشترک واقع شود، مثل این که سه رکعت از نماز عصر در وقت مخصوص به ظهر و یک رکعت در وقت مشترک واقع شود بنابر احتیاط باید نماز عصر را پس از ظهر دوباره بخواند.
مسأله 739 ) اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه تمام مقداری را که خوانده یا بعضی از آن در وقت مشترک باشد، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیت کند آنچه تا به حال خوانده ام و آنچه را بعد می خوانم، نماز ظهر باشد. پس از آن که نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند. اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، بنابراحتیاط واجب، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند، سپس هر دو نماز را به ترتیب به جا آورد.
مسأله 740 ) در زمان حضور امام(ع) واجب است انسان در روز جمعه به جای نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند، ولی در زمان غیبت حضرت، خواندن نماز ظهر، در وقت امکان حضور در نماز جمعه با شرایط معتبر، خلاف احتیاط است.
مسأله 741 ) نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است. تفاوتش از نماز صبح این است که دو خطبه پیش از نماز دارد. نماز جمعه واجب تخییری است، به این معنی که مکلّف در روز جمعه مخیّر است که نماز جمعه را بخواند (در صورتی که شرایطش موجود باشد) یا نماز ظهر به جا آورد. اگر نماز جمعه را به جا آورد، احتیاط وجوبی این است که ظهر را هم بخواند.
مسأله 742 ) وقت نماز جمعه از اوّل ظهر است تا وقتی که معمولاً می توان نماز را در آن وقت خواند.
وقت نماز مغرب و عشا
مسأله 743 ) مغرب موقعی است که سرخی طرف مشرق، که پس از غروب آفتاب پیدا می شود، از بالای سر انسان بگذرد.
مسأله 744 ) نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند:
وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد که اگر کسی مثلاً مسافر باشد و سهواً یا به جهت ندانستن مسأله تمام نماز عشا را در این وقت بخواند، نمازش باطل است.
وقت مخصوص نماز عشا، موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند باید اوّل نماز عشا و پس از آن نماز مغرب را بخواند. بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترک نماز مغرب و عشا است که اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و پس از نماز ملتفت شود، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن به جا آورد.
مسأله 745 ) وقت مخصوص و مشترک که معنی آن در مسأله پیش گفته شد، برای اشخاص فرق می کند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اوّل ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهرِ کسی که مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترک می شود. برای کسی که مسافر نیست، باید به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.
مسأله 746 ) اگر پیش از خواندن نماز مغرب سهواً مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و سپس نماز عشا را بخواند. احتیاط آن است که اگر مقداری از آن را در وقت مخصوص مغرب خوانده باشد، نماز مغرب را پیش از نماز عشا دوباره بخواند. اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باشد، بنابراحتیاط باید نماز را تمام کرده و پس از خواندن نماز مغرب، نماز عشا را دوباره بخواند.
مسأله 747 ) آخر وقت نماز عشا برای کسانی که معذور نیستند، نصف شب است. شب را باید از اوّل غروب تا اذان صبح حساب کرد، نه تا اوّل آفتاب
مسأله 748 ) اگر به واسطه عذری، مانند خواب یا فراموشی یا حائض شدن، نماز مغرب و عشا را تا نصف شب نخواند، نمازش قضا نشده و باید آن را تا پیش از اذان صبح به نیت ادا بخواند. احتیاط مستحب آن است که نماز را بدون نیّت ادا و قضا به جا آورد. اگر از روی معصیت نماز مغرب و عشا را تا نصف شب نخواند، نماز وی قضا شده، ولی احتیاط واجب آن است که تا پیش از اذان صبح بدون این که نیت ادا و قضا کند، نماز را به جا آورد.
وقت نماز صبح
مسأله 749 ) نزدیک اذان صبح از طرف مشرق، سفیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اوّل یا فجر کاذب گویند. موقعی که سفیده پهن شد، فجر دوم یا فجر صادق و اوّلِ وقت نماز صبح است. آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون می آید.
احکام وقت نماز
مسأله 750 ) موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند یا اذان گویِ عادلِ وقت شناس اذان بگوید.
مسأله 751 ) اگر به واسطه ابر یا غبار یا نابینایی و یا بودن در زندان، نتواند در اوّل وقت نماز، به داخل شدن وقت یقین کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده، احتیاط واجب آن است که به گمان عمل نکند و نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین کند وقت داخل شده است.
مسأله 752 ) اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند یا اذان گویِ عادلِ وقت شناس اذان بگوید یا انسان یقین کند که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. همچنین است اگر پس از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا پس از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده، نماز صحیح است.
مسأله 753 ) اگر انسان ملتفت نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت، مشغول نماز شود، چنانچه پس از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده، نماز صحیح است. اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت خوانده، یا نفهمد که در وقت خوانده یا پیش از وقت، نمازش باطل است. بلکه اگر پس از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده، احتیاط واجب آن است که دوباره نماز را بخواند.
مسأله 754 ) اگر اطمینان کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز باطل است. اگر در بین نماز اطمینان داشته باشد که وقت داخل شده نمازش صحیح است، هرچند اطمینان کند که نماز را پیش از وقت شروع کرده است.
مسأله 755 ) اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به واسطه به جا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، همچون اذان و قنوت بلکه سوره بترسد مقداری از آن پس از وقت خوانده شود، باید مستحب را به جا نیاورد.
مسأله 756 ) کسی که به اندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد باید نماز را به نیت ادا بخواند. اگر عمداً نماز را تا این وقت به تأخیر بیندازد، معصیت کرده ولی باید نماز را به نیت ادا بخواند.
مسأله 757 ) کسی که مسافر نیست اگر نماز خود را تا نزدیکی غروب آفتاب به تأخیر بیندازد مسأله سه صورت دارد:
اوّل: به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، در این صورت باید نماز ظهر و عصر خود را به ترتیب بخواند.
دوم: به این اندازه وقت ندارد ولی به اندازه یک رکعت یا بیش تر وقت دارد، در این صورت نماز ظهرش قضا شده و باید نماز عصر را به جا آورد.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد، در این صورت نماز ظهر و عصر هر دو قضا شده است، نیز اگر نماز مغرب و عشا را تا نزدیکی نیمه شب به تأخیر بیندازد، باز مسأله سه صورت دارد:
اوّل: به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخواند.
دوم: به اندازه یک رکعت یا بیش تر وقت دارد: در این صورت باید نماز عشا را خوانده، سپس نماز مغرب را قضا کند. بنابراحتیاط واجب نماز مغرب را تا پیش از طلوع فجر به جا آورده، نیت ادا یا قضا نکند.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد، در این صورت نماز مغرب و عشا قضا شده و بنابراحتیاط واجب آن دو را تا پیش از طلوع فجر به جا آورده، نیت ادا یا قضا نکند. در تأخیر نماز مغرب و عشا تا نزدیکی طلوع فجر با عذر سه صورت وجود دارد:
اوّل: به اندازه پنج رکعت وقت داشته باشد: در این صورت باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب به نیّت ادا بخواند و بنابراحتیاط مستحب نیت ادا یا قضا نکند.
دوم: به این اندازه وقت نداشته باشد ولی به اندازه یک رکعت یا بیش تر وقت داشته باشد، در این صورت نماز مغربش قضا شده، می بایست نماز عشا را در این وقت به نیت ادا به جا آورد و بنابراحتیاط مستحب نیت ادا یا قضا نکند.
سوم: به اندازه یک رکعت هم وقت نداشته باشد، در این صورت نماز مغرب و عشا هر دو قضا شده است. بنابراحتیاط واجب تأخیر بدون عذر تا نزدیکی طلوع فجر در حکم تأخیر با عذر می باشد و نباید نیت ادا و قضا بنماید.
مسأله 758 ) کسی که مسافر است اگر نماز خود را در ظهر و عصر تا نزدیکی غروب آفتاب و در مغرب و عشا تا نصف شب و یا تا طلوع فجر با وجود عذر به تأخیر بیندازد، تمام فرض های مسأله پیش در این مسأله هم جاری است و فرقی بین این دو مسأله نیست مگر در مقدار وقت که در مسأله قبل برای غیر مسافر در ظهر و عصر و مغرب و عشا پنج رکعت به آخر وقت مانده فرض شده، ولی در این مسأله برای مسافر در ظهر و عصر سه رکعت و در مغرب و عشا چهار رکعت می باشد.
مسأله 759 ) مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و راجع به آن خیلی سفارش شده است. هرچه به اوّل وقت نزدیک تر باشد، بهتر است. مگر آن که تأخیر بهتر باشد، مثلاً صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.
مسأله 760 ) هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار است مثلاً با تیمم یا با لباس نجس نماز بخواند، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقی است، می تواند در اوّل وقت، نماز بخواند. اگر احتمال دهد که عذر او از بین می رود، باید صبر کند تا عذرش برطرف شود. چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر برای مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، می تواند تیمم کند و نماز را با مستحبات به جا آورد.
مسأله 761 ) کسی که مسائل نماز و احکام شک و سهو را نداند و احتمال می دهد که یکی از این ها در نماز پیش آید و نمازش را باطل کند، نمی تواند در اوّل وقت با قصد جزمی نماز را شروع کند بلکه یا باید نماز را در اوّل وقت به قصد رجا شروع کند یا برای یاد گرفتن این ها نماز را از اوّل وقت به تأخیر بیندازد. اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام می کند، می تواند در اوّل وقت با نیت جزمی مشغول نماز شود. در هر صورت اگر در نماز مسأله ای که حکم آن را نمی داند، پیش نیاید، نماز صحیح است. اگر مسأله ای که حکم آن را نمی داند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد، عمل نماید و نماز را تمام کند. ولی پس از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل باشد، دوباره بخواند. اگر صحیح بوده، اعاده لازم نیست.
مسأله 762 ) اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار طلب خود را درخواست می کند، در صورتی که ممکن است، باید اوّل قرض خود را بدهد، سپس نماز بخواند. همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را به جا آورد پیش آید، مثلاً ببیند مسجد نجس است که باید اوّل مسجد را پاک کند، سپس نماز بخواند. چنانچه اوّل نماز بخواند، معصیت کرده ولی نماز صحیح است.
نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود
مسأله 763 ) انسان باید نماز عصر را پس از ظهر، و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند. اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است.
مسأله 764 ) اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمی تواند نیت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند. همین طور است در نماز مغرب و عشا.
مسأله 765 ) اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده و نیت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده، بنابراحتیاط واجب باید نیت را به نماز عصر برگرداند و پس از تمام کردن نماز، دوباره نماز عصر را بخواند. مگر در موقعی که نیت را به ظهر برگردانده، هیچ یک از اعمال نماز را به جا نیاورده باشد، در این صورت اعاده لازم نیست.
مسأله 766 ) اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند. اگر وقت به قدری کم است که پس از تمام شدن نماز، مغرب می شود، باید به نیت نماز عصر، نماز را تمام کند و بنا می گذارد که نماز ظهر را خوانده است.
مسأله 767 ) اگر در نماز عشا پس از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، چنانچه وقت کم است باید نماز عشا را تمام کند و سپس مغرب را احتیاطاً بخواند. اگر به مقدار پنج رکعت وقت باشد باید نماز را به هم زده و پس از نماز مغرب، نماز عشا را بخواند.
مسأله 768 ) اگر در نماز عشا پس از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید نماز را تمام کند، سپس نماز مغرب را بخواند و بنابراحتیاط واجب نماز عشا را اعاده کند.
مسأله 769 ) اگر انسان نمازی را که خوانده، احتیاطاً دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمی تواند نیت را به آن
نماز برگرداند، مثلاً موقعی که نماز عصر را احتیاطاً می خواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمی تواند نیت را به نماز ظهر برگرداند.
مسأله 770 ) برگرداندن نیت از نماز قضا به ادا و از نماز مستحب به واجب جایز نیست.
مسأله 771 ) اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، و در بین نماز ادا به خاطرش بیاید که از همان روز نماز قضا دارد بنابر احتیاط مستحب باید عدول کند و نیت را به نماز قضا برگرداند، ولی باید برگرداندن نیت به نماز قضا ممکن باشد مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتی باید نیت را به قضای صبح برگرداند که داخل رکوع رکعت سوم نشده باشد.
نمازهای مستحب
مسأله 772 ) نمازهای مستحبی بسیار است و آن ها را نافله گویند. بین نمازهای مستحبی، خواندن نافله های شبانه روز بیش تر سفارش شده و در غیر روز جمعه سی و چهار رکعتند: هشت رکعت نافله ظهر، هشت رکعت نافله عصر، چهار رکعت نافله مغرب، دو رکعت نافله عشا، یازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله صبح می باشد. چون دو رکعت نافله عشا را بنابراحتیاط واجب باید نشسته خواند، یک رکعت حساب می شود، ولی در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه می شود. بهتر است که شش رکعت موقعی که آفتاب پهن شود و شش رکعت وقت بالا آمدن آفتاب و شش رکعت نزدیک ظهر و دو رکعت وقت ظهر به جا آورده شود.
مسأله 773 ) از یازده رکعت نافله شب، هشت رکعت باید به نیت نافله شب و دو رکعت به نیت نماز شفع و یک رکعت به نیت نماز وتْر خوانده شود.
مسأله 774 ) نمازهای نافله را می شود نشسته خواند، ولی بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را یک رکعت حساب کند، مثلاً کسی که می خواهد نافله ظهر را که هشت رکعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده رکعت بخواند. اگر می خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز یک رکعتی نشسته بخواند.
مسأله 775 ) نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند. نافله عشا در سفر ساقط نمی شود و بنابراحتیاط باید به قصد رجا خوانده شود.
وقت نافله های یومیّه
مسأله 776 ) نافله نماز ظهر پیش از آن خوانده می شود و وقت آن از اوّل ظهر است تا موقعی که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلاً اگر درازی شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه ای که بعد از ظهر پیدا می شود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است.
مسأله 777 ) نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می شود. وقت آن تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که پس از ظهر پیدا می شود، به چهار هفتم آن برسد. چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را پس از آن که سایه شاخص دو هفتم یا چهار هفتم شده، بخواند بهتر است نافله را پس از فریضه بخواند و نباید نیت ادا و قضا کند. نیز جایز است آن ها را پیش از وقت نماز ظهر بخواند حتی در غیر روز جمعه مخصوصاً در صورتی که بداند بعداً نمی تواند بخواند.
مسأله 778 ) وقت نافله مغرب پس از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب که پس از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می شود از بین برود.
مسأله 779 ) وقت نافله عشا پس از تمام شدن نماز عشا است. تا وقتی که نماز عشا ادا است، می تواند نافله را بخواند. بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
مسأله 780 ) نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده می شود و وقت آن پس از فجر اوّل است تا وقتی که سرخی طرف مشرق پیدا شود. نشانه فجر اوّل در وقت نماز صبح گفته شد. جایز است نافله صبح را پس از نافله شب بلافاصله بخوانند.
مسأله 781 ) وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.
مسأله 782 ) مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را پس از نصف شب بخواند، می تواند آن را در اوّل شب به جا آورد.
مسأله 783 ) یکی از نمازهای مستحبی بنابر مشهور نماز غُفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. وقت آن بنابر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود. بهتر است نماز غفیله را از نافله مغرب حساب کنند.
چگونگی نماز غفیله
در رکعت اوّل نماز غفیله، پس از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند:
{وَ ذاَ النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ اِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی المُؤْمِنِینَ}.
در رکعت دوم پس از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:
{وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی البَرِّ وَ البَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ}.
در قُنوت بگویند:
«أَلّلهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتِی لا یَعْلَمُها إِلاَّ أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذا وَکَذا»
(به جای) کذا وکذا حاجت های خود را بگویند و سپس:
«أَلّلهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ القادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ و عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لِی».
احکام قبله
مسأله 784 ) کعبه و محاذی آن تا آسمان، قبله است و باید روبروی آن نماز خواند. اگر طوری بایستد که بگویند: رو به قبله نماز می خواند، کافی است. همچنین است کارهای دیگر، مانند سر بریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرد.
مسأله 785 ) کسی که نماز واجب را ایستاده می خواند باید صورت و سینه و شکم او رو به قبله باشد. احتیاط مستحب آن است که انگشتان پا هم رو به قبله باشد.
مسأله 786 ) کسی که باید نشسته نماز بخواند، باید در موقع نماز صورت و سینه و شکم او رو به قبله باشد.
مسأله 787 ) کسی که نمی تواند نشسته نماز بخواند، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد. اگر ممکن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد. اگر این را هم نتواند، باید به پشت بخوابد به طوری که کف پاها رو به قبله باشد.
مسأله 788 ) نماز احتیاط و سجده و تشهّد فراموش شده را باید رو به قبله به جا آورد. بنابراحتیاط سجده سهو را نیز رو به قبله به جا آورد.
مسأله 789 ) نماز مستحبی را می شود در حال راه رفتن و سواری خواند. اگر انسان در این دو حال، نماز مستحبی بخواند، لازم نیست رو به قبله باشد.
مسأله 790 ) کسی که می خواهد نماز بخواند، باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین کند که قبله کدام طرف است. اگر نتواند یقین پیدا کند، باید به گمانی که از محراب مسجد یا قبرهای مسلمانان یا از راه های دیگر پیدا می شود عمل نماید. حتی اگر از گفته فاسق یا کافری که به واسطه قواعد علمی قبله را می شناسد گمان به قبله پیدا کند، کافی است.
مسأله 791 ) کسی که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قوی تری پیدا کند نمی تواند به گمان خود عمل نماید، مثلاً اگر میهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله پیدا کند ولی بتواند از راه دیگر گمان قوی تری پیدا کند، نباید به حرف او عمل نماید.
مسأله 792 ) اگر برای پیدا کردن قبله وسیله ای ندارد، یا با این که کوشش کرده گمانش به طرفی نمی رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بنابراحتیاط باید چهار نماز به چهار سمت مقابل یکدیگر بخواند. اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، باید به اندازه ای که وقت دارد، نماز بخواند. مثلاً اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد باید یک نماز به هر طرفی که می خواهد بخواند. باید نمازها را طوری بخواند که یقین کند یکی از
آن ها رو به قبله بوده یا اگر از قبله کج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است.
مسأله 793 ) اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکی از دو طرف است باید به هر دو طرف نماز بخواند.
مسأله 794 ) کسی که باید به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد دو نماز بخواند مثل نماز ظهر و عصر که باید یکی پس از دیگری خوانده شود، احتیاط مستحب آن است که نماز اوّل را به هر چند طرف که واجب است، بخواند، سپس نماز دوم را شروع کند؛ چنان که می تواند هر دو نماز را اول به یک طرف بخواند و بعداً به طرف دیگر.
مسأله 795 ) کسی که یقین به قبله ندارد، اگر بخواهد غیر از نماز کاری کند که باید رو به قبله انجام داد، مثلاً بخواهد سر حیوانی را ببرد، باید به گمان عمل نماید. اگر گمان ممکن نیست به هر طرف که انجام دهد، صحیح است.
پوشانیدن بدن در نماز
مسأله 796 ) مرد باید در حال نماز، اگرچه کسی او را نمی بیند، عورتین خود را بپوشاند و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
مسأله 797 ) زن باید در موقع نماز تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند. احتیاط مستحب است که کف پاها را هم بپوشاند. ولی پوشاندن صورت به مقداری که در وضو شسته می شود و دست ها تا مچ و روی پاها تا مچ پا لازم نیست.
مسأله 798 ) موقعی که انسان قضای سجده فراموش شده یا تشهّد فراموش شده را به جا می آورد، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند. احتیاط آن است که در موقع به جا آوردن سجده سهو نیز خود را بپوشاند.
مسأله 799 ) اگر انسان عمداً یا از روی ندانستن مسأله، عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
مسأله 800 ) اگر در بین نماز بفهمد که عورتش پیداست، باید آن را بپوشاند. احتیاط واجب آن است که نماز را تمام کند و دوباره بخواند، ولی اگر پس از نماز بفهمد که در نماز عورت او پیدا بوده، نمازش صحیح است.
مسأله 801 ) اگر در حال ایستاده لباسش عورت او را می پوشاند ولی ممکن است در حال دیگر، مثلاً در رکوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعی که عورت پیدا می شود، به وسیله ای آن را بپوشاند، نماز صحیح است، ولی احتیاط مستحب آن است که با آن لباس نماز نخواند.
مسأله 802 ) انسان موقعی که پوشاک ندارد، می تواند در نماز خود را با علف و برگ درختان بپوشاند. بنابراحتیاط، موقعی که پوشاک دارد، با علف و برگ درختان خود را نپوشاند.
مسأله 803 ) انسان در حال ناچاری می تواند در نماز خود را با گِل بپوشاند.
مسأله 804 ) اگر چیزی ندارد که در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه احتمال دهد که پیدا می کند، باید نماز را تأخیر بیندازد. اگر چیزی پیدا نکرد، در آخر وقت مطابق وظیفه اش که در مسأله بعدی گفته می شود، نماز بخواند.
مسأله 805 ) کسی که می خواهد نماز بخواند، اگر برای پوشاندن خود حتی برگ درخت و علف و گِل و لجن نداشته باشد و آب گل آلود یا چاله ای هم که در آن بایستد پیدا نکند و احتمال ندهد که تا آخر وقت چیزی پیدا کند که خود را با آن بپوشاند، در صورتی که احتمال بدهد نامحرمی غیر همسرش او را می بیند، باید نشسته نماز بخواند. برای رکوع و سجود به قدری خم شود که عورتش پیدا نباشد. برای سجود کمی بیش تر از رکوع خم شود و مهر را بالا بیاورد و پیشانی را بر آن بگذارد. اگر اطمینان دارد که نامحرم او را نمی بیند، بنابراحتیاط واجب باید دو نماز ایستاده بخواند: در یکی رکوع و سجود کند مثل نمازگزاری که لباس در تن دارد و در دیگری به جای رکوع و سجود با سر اشاره کند. در هر دو نماز بنابراحتیاط واجب جلوی خود را درحال ایستادن، با دست بپوشاند.
لباس نمازگزار
اشاره
مسأله 806 ) لباس نمازگزار شش شرط دارد: اوّل، پاک باشد. دوم، مباح باشد. سوم، از اجزای مردار نباشد. چهارم، از حیوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم، اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد.
شرط اوّل
مسأله 807 ) لباس نمازگزار باید پاک باشد. اگر کسی عمداً با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 808 ) کسی که نمی داند با بدن و لباس نجس نماز باطل است، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 809 ) اگر به واسطه ندانستن مسأله، چیز نجسی را نداند نجس است مثلاً نداند که عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 810 ) اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و پس از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحیح است. احتیاط مستحب آن است که اگر وقت دارد، دوباره آن نماز را بخواند.
مسأله 811 ) اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز، یا پس از آن یادش بیاید، باید نماز را دوباره بخواند. اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسأله 812 ) کسی که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن یا لباس او نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند، متوجه شود که نجس شده، یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن نماز را به هم نمی زند، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده، لباس را بیرون آورد. طوری باشد که اگر بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض کند یا بیرون آورد، نماز به هم می خورد و اگر لباس را بیرون آورد برهنه می ماند، باید نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند.
مسأله 813 ) کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند، بفهمد که نجس شده یا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس، نماز را به هم نمی زند و می تواند لباس را بیرون آورد، باید لباس را آب بکشد یا عوض کند، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند. اما اگر
چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمی تواند آب بکشد یا عوض کند، باید با همان لباس نماز را تمام کند. همچنین است اگر لباس را آب بکشد یا عوض کند، نماز به هم نمی خورد ولی به واسطه سرما و مانند آن نمی تواند لباس را بیرون آورد، باید با همان حال، نماز را تمام کند و نمازش صحیح است.
مسأله 814 ) کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند، متوجه شود که نجس شده یا بفهمد بدن او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن بدن، نماز را به هم نمی زند، باید آب بکشد. اگر نماز را به هم می زند باید با همان حال نماز را تمام کند و نماز صحیح است.
مسأله 815 ) کسی که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد، چنانچه نماز را بخواند و پس از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده، نماز صحیح است.
مسأله 816 ) اگر لباس را آب بکشد و یقین کند که پاک شده و با آن نماز بخواند و پس از نماز بفهمد پاک نشده نماز صحیح است و اعاده لازم نیست.
مسأله 817 ) اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خون های نجس نیست، مثلاً یقین کند که خون پشه است، چنانچه پس از نماز بفهمد از خون-هایی بوده که نمی شود با آن نماز خواند، نماز او صحیح است.
مسأله 818 ) اگر یقین کند خونی که در بدن یا لباس اوست خون نجسی است که نماز با آن صحیح است، مثلاً یقین کند خون زخم و دمل است، چنانچه پس از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح است.
مسأله 819 ) اگر نجس بودن چیزی را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشی نماز بخواند و پس از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است. اگر بدنش با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون این که خود را آب بکشد غسل کند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است، نیز اگر جایی از اعضای وضو با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و پیش از آن که آن جا را آب بکشد، وضو بگیرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل می باشد. مگر این که طوری باشد که با وضو گرفتن، اعضای وضو نیز پاک شود.
مسأله 820 ) کسی که یک لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب کشیدن یکی از آن ها آب داشته باشد، باید بدن را آب بکشد و با لباس نجس نماز بخواند ولی اگر مثلاً نجاست یکی بول است که اگر بخواهد با آب قلیل آب بکشد باید دو مرتبه آب روی آن بریزد و دیگری خون است که یک مرتبه ریختن آب روی آن کافی است، باید آن را (اعم از بدن و لباس) که به بول نجس شده آب بکشد.
مسأله 821 ) کسی که غیر از لباس نجس، لباس دیگری ندارد، باید نماز را با همان لباس به جا آورد.
مسأله 822 ) کسی که دو لباس دارد، اگر بداند یکی نجس است و نداند کدام یک است، چنانچه وقت دارد، باید با هر دو لباس نماز بخواند. مثلاً اگر می خواهد نماز ظهر و عصر بخواند باید با هرکدام یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخواند. اگر وقت تنگ است، باید نماز را با یکی از آن دو لباس به جا آورد. احتیاط مستحب آن است که نماز را با لباس پاک قضا نماید.
شرط دوم
مسأله 823 ) لباس نمازگزار باید مباح باشد. کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، اگر عمداً با لباس غصبی یا با لباسی که نخ یا تکمه یا چیز دیگر آن غصبی است نماز بخواند، باطل است.
مسأله 824 ) کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است ولی نمی داند نماز را باطل می کند، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 825 ) اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است. ولی اگر کسی خودش لباسی را غصب نماید و فراموش کند که غصب کرده و با آن نماز بخواند، بنابراحتیاط نمازش باطل است.
مسأله 826 ) اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و در بین نماز بفهمد، چنانچه چیز دیگری عورت او را پوشانده و می تواند فوراً بدون این که موالات، یعنی پی درپی بودن نماز به هم بخورد، لباس غصبی را بیرون آورد، باید آن را بیرون آورد و نمازش صحیح است. اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده، یا نمی تواند لباس غصبی را فوراً بیرون آورد که اگر بیرون آورد پی درپی بودن نماز به هم می خورد، در
صورتی که به مقدار یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را بشکند و با لباس غیر غصبی نماز بخواند. اگر به این مقدار وقت ندارد، باید درحال نماز لباس را بیرون آورد و طبق احکام نماز برهنگان، نماز را تمام نماید.
مسأله 827 ) اگر کسی برای حفظ جانش با لباس غصبی نماز بخواند، یا مثلاً برای این که دزد لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 828 ) اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس اشکال دارد.
شرط سوم
مسأله 829 ) لباس نمازگزار باید از اجزای حیوان مرده ای که خون جهنده دارد، یعنی حیوانی که اگر رگش را ببرند خون از آن جستن می کند، نباشد. بلکه اگر از حیوان مرده ای که مانند ماهی و مار، خون جهنده ندارد لباس تهیه کند، احتیاط واجب آن است که با آن نماز نخواند.
مسأله 830 ) هرگاه چیزی از مردار مانند گوشت و پوست از اعضای آن که دارای حس و روح است همراه نمازگزار باشد، اگرچه لباس او نباشد بنابراحتیاط واجب نمازش باطل است ولی چیزهایی که دارای حس و روح نیست مانند پشم و شاخ واستخوان چنانچه همراه نمازگزار باشد، اشکال ندارد.
مسأله 831 ) اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد، یا با لباسی که از آنها تهیه کرده اند، نماز بخواند نمازش صحیح است.
شرط چهارم
مسأله 832 ) لباس نمازگزار باید ازحیوان حرام گوشت نباشد؛ اگر حتی مویی از آن همراه نمازگزار باشد، نماز باطل است.
مسأله 833 ) اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد نماز باطل و اگر خشک شده و عین آن برطرف گردیده، نماز صحیح است.
مسأله 834 ) اگر مو و عرق و آب دهان کسی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد اشکال ندارد. همچنین است اگر مروارید و موم و عسل همراه او باشد.
مسأله 835 ) اگر شک داشته باشد که لباسی از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت، چه در داخل تهیه شده باشد و چه در خارج، احتیاط مستحب آن است که با آن نماز نخواند.
مسأله 836 ) نماز خواندن با صدف اشکال ندارد. معلوم نیست که صدف از اجزای حیوان حرام گوشت باشد.
مسأله 837 ) بنابراحتیاط واجب باید از پوست خز و سنجاب در نماز اجتناب کرد.
مسأله 838 ) اگر با لباسی که نمی داند یا فراموش کرده که از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند، واجب نیست نماز را دوباره بخواند یا اگر وقت گذشته قضا نماید.
شرط پنجم
مسأله 839 ) پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام و نماز با آن باطل است، ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسأله 840 ) استفاده طلا، مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچی طلا و عینک طلا گذاشتن برای مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است. ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسأله 841 ) اگر مردی نداند یا فراموش کند که انگشتر یا لباسش از طلا است یا شک داشته باشد و با آن نماز بخواند، احتیاط مستحب آن است که نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
شرط ششم
مسأله 842 ) لباس مرد نمازگزار حتی عرقچین و بند شلوار او بنابراحتیاط باید ابریشم (حریر) خالص نباشد. در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است.
مسأله 843 ) اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز با آن باطل است.
مسأله 844 ) لباسی را که نمی داند از ابریشم خالص است یا چیز دیگر، اگر در غیر نماز بپوشد اشکال ندارد. ولی احتیاط مستحب آن است که با آن نماز نخواند.
مسأله 845 ) دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند.
مسأله 846 ) پوشیدن لباس ابریشمی برای زن، در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسأله 847 ) پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی که از مردار تهیه شده در حال ناچاری مانعی ندارد، نیز کسی که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگری غیر از این ها ندارد، می تواند با این لباس ها نماز بخواند.
مسأله 848 ) اگر غیر از لباس غصبی لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد، نماز بخواند.
مسأله 849 ) اگر غیر از لباسی که از حیوان حرام گوشت یا از مردار تهیه شده، لباس دیگری ندارد، چنانچه به پوشیدن لباس ناچار باشد، می تواند با همان لباس نماز بخواند. اگر ناچار نباشد، باید طبق دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز را به جا آورد و بنابر احتیاط یک نماز دیگر هم با همان لباس بخواند.
مسأله 850 ) اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلاباف، لباس دیگری نداشته باشد، چنانچه به پوشیدن لباس ناچار نباشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز بخواند و بنابراحتیاط یک نماز دیگر هم با همان لباس بخواند.
مسأله 851 ) اگر چیزی ندارد که در نماز عورت خود را با آن بپوشاند واجب است اگرچه به کرایه یا خریداری باشد، تهیه نماید. ولی اگر تهیه آن به قدری پول لازم دارد که نسبت به دارایی او زیاد و خارج از اندازه یا طوری است که اگر پول را به مصرف لباس برساند، به حال او ضرر دارد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد، نماز بخواند.
مسأله 852 ) کسی که لباس ندارد اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقّت غیر قابل تحمل نداشته باشد، باید قبول کند، بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست، باید از کسی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نماید.
مسأله 853 ) پوشیدن لباسی که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد معمول نیست و برخلاف وضع او است به طوری که اگر آن را بپوشد انگشت نما می شود مثل آن که اهل علم درحال عادی لباس نظامی بپوشد، حرام است ولی اگر با آن لباس نماز بخواند، اشکال ندارد.
مسأله 854 ) احتیاط واجب آن است که مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولی اگر با آن لباس نماز بخواند، اشکال ندارد.
مسأله 855 ) کسی که باید خوابیده نماز بخواند، اگر لحافش از اجزای حیوان حرام گوشت باشد، نماز در آن جایز نیست هرچند برهنه نباشد. اگر نجس یا ابریشم باشد، در صورتی که پوشیدن بر آن صدق کند، نماز با آن نیز جایز نیست. ولی روی خود کشیدن آن عیبی ندارد و ضرر به نماز نمی رساند اما تشک به هر حال عیب ندارد، مگر این که مقداری از آن را به خود بپیچد که در عُرف پوشیدن گفته شود، دراین صورت حکم آن حکم لحاف است.
مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد
مسأله 856 ) در سه صورت که تفصیل آن ها بعداً گفته می شود، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است:
اوّل: به واسطه زخم یا جراحت یا دملی که در بدن اوست، لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد.
دوم: بدن یا لباس او به مقدار کم تر از درهم -که تقریباً به اندازه بند سرانگشت سبّابه(شهادت)- به خون آلوده باشد.
سوم: ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز صحیح است:
اوّل: لباس های کوچک او مانند جوراب و عرقچین نجس باشد.
دوم: بدن یا لباس زنی که پرستار بچه است نجس شده باشد. احکام این پنج صورت مفصّلاً در مسائل بعد گفته می شود.
مسأله 857 ) اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیش تر مردم سخت است اگرچه برای صاحب زخم و دمل سخت نباشد، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده، می تواند با آن خون نماز بخواند. همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته اند و نجس شده، در بدن یا لباس او باشد.
مسأله 858 ) اگر خون بریدگی و زخمی که به زودی خوب می شود و شستن آن آسان است در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
مسأله 859 ) اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جایز نیست با آن نماز بخواند ولی اگر مقداری از بدن یا لباس که معمولاً به رطوبت زخم آلوده می شود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعی ندارد.
مسأله 860 ) اگر از زخمی که توی دهان و بینی و مانند اینها است، خون بیرون آید و به بدن یا لباس از جاهایی که معمولاً وقت بیرون آمدن خون نجس می شود برسد، می تواند با آن نماز بخواند. همچنین است خون بواسیر، خواه دانه هایش بیرون باشد یا نباشد.
مسأله 861 ) کسی که بدنش زخم است، اگر در بدن یا لباس خود خونی ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر، جایز نیست با آن نماز بخواند.
مسأله 862 ) اگر چند زخم در بدن باشد و طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شود، تا وقتی همه خوب نشده اند، نماز خواندن با خون آن ها اشکال ندارد. ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هرکدام یک زخم حساب شود، هرکدام که خوب شد، باید برای نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بکشد.
مسأله 863 ) اگر سر سوزنی خون حیض، نفاس، استحاضه یا خون سگ یا خوک یا کافر یا مردار یا حیوانِ حرام گوشت در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است ولی خون های دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال گوشت اگرچه در چند جای بدن و لباس باشد در صورتی که روی هم کم تر از درهم باشد -که تقریباً به اندازه سرانگشت سبّابه می شود- نماز خواندن با آن اشکال ندارد.
مسأله 864 ) خونی که به لباس بی آستر بریزد و به پشت آن برسد، یک خون حساب می شود ولی اگر پشت آن، نیز خونی شود باید هر کدام را جدا حساب نمود. پس اگر خونی که در پشت و روی لباس است روی هم کم تر از درهم باشد، نماز با آن صحیح و اگر به مقدار درهم یا بیش تر باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 865 ) اگر خون، روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس نیز خونی شود، باید هرکدام را جدا حساب نمود، پس اگر خون روی لباس و آستر، کمتر از درهم باشد، نماز با آن صحیح و اگر به اندازه درهم یا بیش تر باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 866 ) اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد که اطراف را آلوده کند، نماز با آن باطل است اگرچه خون و رطوبتی که به آن رسیده، مجموعاً به اندازه درهم نباشد. ولی اگر رطوبت فقط به محل خون برسد و خون کم تر از درهم باشد، نماز با آن اشکال ندارد.
مسأله 867 ) اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی به واسطه رسیدن به خون نجس شود اگرچه مقداری که نجس شده کم تر از درهم باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 868 ) اگر خونی که در بدن یا لباس است کم تر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد، مثلاً یک قطره بول روی آن بریزد، نماز خواندن با آن جایز نیست.
مسأله 869 ) اگر لباس های کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب که نمی شود با آن ها عورت را پوشانید نجس شد، چنانچه از مردار و حیوان حرام گوشت و حیوان نجس العین (برای همه: چه مرد و چه زن) و ابریشم خالص و طلا (برای مردان) درست نشده باشد، نماز با آن ها صحیح است. نیز اگر با انگشتری نجس نماز بخواند، اشکال ندارد.
مسأله 870 ) احتیاط واجب آن است لباس و دستمال نجس که ساتر عورت است همراه نمازگزار نباشد ولی دستمالی که ساتر عورت نباشد و کلید و چاقوی نجس و مانند اینها اشکالی ندارد. احتیاط مستحب آن است که این ها نیز همراه نمازگزار نباشد.
مسأله 871 ) مادری که پرستار پسر بچه است و بیش تر از یک لباس ندارد، چنانچه نتواند لباس دیگری بخرد، یا کرایه کند و یا عاریه نماید، هرگاه در شبانه روزی یک مرتبه لباس خود را آب بکشد، اگرچه تا روز دیگر لباسش به بول بچه نجس شود، می تواند با آن لباس نماز بخواند، ولی احتیاط مستحب آن است که لباس خود را طرف عصر برای نماز ظهر و عصر آب بکشد. نیز اگر بیش تر از یک لباس دارد ولی ناچار است که همه آن ها را بپوشد، چنانچه شبانه روزی یک
مرتبه همه آن ها را آب بکشد کافی است و حکم بدن او با لباس یکی است.
مسأله 872 ) احتیاط واجب آن است که اگر لباس پرستار و مادر دختر بچه به بول دختر نجس شود اگرچه روزی یک مرتبه آن را آب بکشد، چنانچه پس از آن نجس شود، با آن لباس نماز نخواند.
چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است
مسأله 873 ) چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است، از جمله: عمّامه با تحت الحَنَک، پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباس ها و استعمال بوی خوش و دست کردن انگشتر عقیق.
چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است
مسأله 874 ) چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است، از جمله:
پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد، نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
مکان نماز گزار
اشاره
مکان نمازگزار شش شرط دارد:
شرط اوّل:
مکان نمازگزار مباح باشد
مسأله 875 ) کسی که در مِلک غصبی نماز می خواند، اگر چه روی فرش و تخت و مانند این ها باشد، بنابراحتیاط نمازش باطل است ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.
مسأله 876 ) نماز خواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است، بدون اجازه کسی که منفعت ملک، مال او می باشد، بنابراحتیاط باطل است مثلاً در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند، نمازش باطل است، همچنین است اگر در ملکی که دیگری در آن حقی دارد نماز بخواند. مثلاً اگر میت وصیت کرده باشد که ثُلث مال او را به مصرفی برسانند، تا وقتی ثلث را جدا نکنند، نمی شود در ملک او نماز خواند.
مسأله 877 ) کسی که در مسجد نشسته، اگر دیگری جای او را غصب کند و در آن جا نماز بخواند، بنابراحتیاط نمازش باطل است.
مسأله 878 ) اگر در جایی که نمی داند غصبی است نماز بخواند و پس از نماز بفهمد، یا در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده، نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است ولی کسی که خودش جایی را غصب کرده، اگر فراموش کند و در آن جا نماز بخواند، نمازش بنابراحتیاط باطل است.
مسأله 879 ) اگر بداند جایی غصبی است و بداند که غصب حرام است ولی نداند که در جای غصبی نماز باطل است و در آن جا نماز بخواند، نماز او باطل است.
مسأله 880 ) کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حیوان سواری یا زین یا نعل آن غصبی باشد نماز او باطل است، همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبی بخواند.
مسأله 881 ) کسی که در ملکی با دیگری شریک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شریکش نمی تواند در مِلک تصرف کند و نماز بخواند.
مسأله 882 ) اگر با عین پولی که خمس و زکات آن را نداده ملکی بخرد نماز خواندن در آن اشکال دارد.
مسأله 883 ) اگر صاحب ملک به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلباً راضی نیست، نماز خواندن در ملک او باطل است. اگر اجازه ندهد و انسان یقین کند که قلباً راضی است، نماز صحیح است.
مسأله 884 ) تصرف در ملک میتی که خمس یا زکات بدهکار است، حرام و نماز در آن باطل است ولی اگر بدهی او را بدهند یا ضامن شوند که ادا نمایند، در این صورت تصرف و نماز در ملک او اشکال ندارد.
مسأله 885 ) تصرف در ملک میتی که به مردم بدهکار است، در صورتی که ورثه بنای ادای قرض را بدون مسامحه نداشته باشند، حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله 886 ) اگر میت قرض نداشته باشد ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غائب باشند، تصرف در ملک او بدون اجازه ولی آنان حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله 887 ) نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند این ها که برای واردین آماده است، اشکال ندارد، ولی در غیر این قبیل جاها، در صورتی می شود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد یا حرفی بزند که معلوم شود برای نماز خواندن اذن داده است مثل این که به کسی اجازه دهد در ملک او بنشیند و بخوابد، که از این ها فهمیده می شود برای نماز خواندن هم اذن داده است.
مسأله 888 ) در زمین بسیار وسیعی که برای بیش تر مردم مشکل است موقع نماز از آن جا به جای دیگر بروند، بی اجازه مالک می شود نماز خواند، به گونه ای که در مسأله «277» در وضو گذشت.
شرط دوم:
دومین شرط «استقرار» است یعنی اگر مکان نمازگزار متحرک باشد به طوری که نتواند کارهای نماز را به طور عادی انجام دهد، نماز او باطل است. بنابراین نماز خواندن در کشتی و قطار و مانند آن اگر بتواند کارهای نماز را صحیح انجام دهد، اشکال ندارد. اگر از جهت تنگی وقت یا ضرورت دیگری ناچار باشد نماز را در کشتی و اتومبیل و مانند آن بخواند که قبله دائماً در حال تغییر است، باید تا آن جا که می تواند به طرف قبله برگردد و در حال برگشتن به سوی قبله چیزی نخواند.
مسأله 889 ) نماز خواندن روی خرمن گندم و جو و مانند اینها که مقداری حرکت دارد جایز است به شرط این که بتواند واجبات نماز را انجام دهد.
مسأله 890 ) در جایی که به واسطه احتمال باد و باران یا فشار جمعیت و مانند آن اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر به امید تمام کردن شروع کند و به مانعی برخورد ننماید، نمازش صحیح است.
مسأله 891 ) اگر در جایی که ماندن در آن حرام است، مثلاً زیر سقفی که نزدیک است خراب شود نماز بخواند - اگرچه معصیت کرده - ولی نمازش اشکالی ندارد.
مسأله 892 ) نماز خواندن روی چیزی که ایستادن و نشستن روی آن حرام است، مثل فرشی که اسم خدا بر آن نوشته شده، بنابراحتیاط صحیح نیست.
شرط سوم:
جای نمازگزار سقفش به اندازه ای که نتواند در آن جا راست بایستد، کوتاه نباشد، همچنین به اندازه ای که جای رکوع و سجود نداشته باشد، کوچک نباشد.
مسأله 893 ) اگر ناچار شود در جایی نماز بخواند که به طور کلی از ایستادن تمکّن ندارد، لازم است نشسته نماز بخواند. اگر از رکوع و سجود تمکن ندارد، برای آن ها با سر اشاره نماید.
شرط چهارم:
مکان نمازگزار بنابراحتیاط واجب نباید جلوتر از قبر پیغمبر و امام 8نماز بخواند.
مسأله 894 ) اگر در نماز چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد که بی احترامی نشود، اشکالی ندارد، ولی فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچه ای که روی آن افتاده، کافی نیست.
شرط پنجم:
در مکان نمازگزار نجاست سرایت کننده نباشد.
مکان نمازگزار اگر نجس است، به طوری تر نباشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد، ولی جایی که پیشانی را بر آن می گذارد، اگر نجس باشد، در صورتی که خشک هم باشد، نماز باطل و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلاً نجس نباشد.
مسأله 895 ) بنابراحتیاط مستحب باید زن عقب تر از مرد بایستد و جای سجده او از جای ایستادن مرد کمی عقب تر باشد.
مسأله 896 ) اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد و باهم وارد نماز شوند، احتیاط مستحب آن است که نماز را دوباره بخوانند. اگر یکی زودتر از دیگری به نماز بایستد، نماز او صحیح است و کسی که بعد مشغول نماز شده، بنابراحتیاط مستحب باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 897 ) اگر بین مرد و زن دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد که یکدیگر را نبینند یا بین آنان اقلاً ده ذراع که تقریباً پنج متر می شود، فاصله باشد، چنانچه زن برابر مرد یا جلوتر از او باشد، نماز هر دو صحیح است و کراهتی هم ندارد. همچنین است اگر مکان یکی از آنان به قدری بلند باشد که نگویند زن جلوتر از مرد یا برابر او ایستاده است.
شرط ششم:
جای پیشانی نمازگزار از جای زانوها و سر انگشتان پای او بیش از چهار انگشت بسته پست تر یا بلندتر نباشد. تفصیل این مسأله در احکام سجده گفته می شود.
مسأله 898 ) بودن مرد و زن نامحرم در جایی که کسی آن جا نیست و کسی هم نمی تواند وارد شود، بنابراحتیاط حرام است و در آن جا نماز نخوانند ولی اگر یکی از آنها مشغول نماز باشد و دیگری که با او نامحرم است وارد شود، نماز او اشکال ندارد.
مسأله 899 ) نماز خواندن در جایی که تار می زنند یا مانند آن را می نوازند، باطل نیست، اگرچه گوش دادن و استفاده آن معصیت است.
مسأله 900 ) احتیاط واجب آن است که در کعبه و بر بام آن نماز واجب نخوانند ولی در حال ناچاری اشکال ندارد.
مسأله 901 ) خواندن نماز مستحب در کعبه و بر بام آن اشکال ندارد، بلکه مستحب است در داخل خانه مقابل هر رکنی دو رکعت نماز بخوانند.
جاهایی که نماز خواندن مستحب است
مسأله 902 ) در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام است و پس از آن مسجد پیغمبر(ص) و
سپس مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس. در بعضی روایات مسجد بیت المقدس و مسجد کوفه یکسان شمرده شده است. پس از مسجد بیت المقدس، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و پس از مسجد محله، مسجد بازار است.
مسأله 903 ) برای زن ها نماز خواندن در خانه بهتر است و در حدیث شریف از امام جعفر صادق(ع) آمده است که: «خیر مساجد نساءکم البیوت».
مسأله 904 ) نماز در حرم امامان: مستحب، بلکه بهتر از مسجد است. نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین7 برابر دویست هزار نماز است.
مسأله 905 ) زیاد رفتن به مسجد و رفتن به مسجدی که نمازگزار ندارد، مستحب است. همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.
مسأله 906 ) مستحب است انسان با کسی که در مسجد حاضر نمی شود، غذا نخورد؛ در کارها با او مشورت نکند؛ همسایه او نشود؛ از او زن نگیرد و به وی زن ندهد.
جاهایی که نماز خواندن مکروه است
مسأله 907 ) نماز خواندن در چند جا مکروه است، از جمله:
1- حمام؛ 2- زمین نمکزار؛ 3- مقابل انسان؛ 4- مقابل دری که باز است؛ 5- در جاده و خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور می کنند زحمت نباشد. چنانچه زحمت باشد، حرام و نماز باطل است؛ 6- مقابل آتش و چراغ؛ 7- در آشپزخانه و هرجا که کوره آتش باشد؛ 8- مقابل چاه و چاله ای که محل بول باشد؛ 9- روبروی عکس و مجسمه چیزی که روح دارد، مگر این که روی آن پرده بکشند؛ 10- در اتاقی که جُنُب در آن باشد؛ 11- درجایی که عکس باشد اگرچه روبروی نمازگزار نباشد؛ 12- مقابل قبر؛ 13- روی قبر؛ 14- بین دو قبر؛ 15- در قبرستان.
مسأله 908 ) هرگاه انسان در جایی نماز می خواند که مردم از جلو او عبور می کنند، مستحب است مقابل خود چیزی بگذارد که میان او و آن ها حائل گردد، حتی اگر عصا و تسبیح و ریسمانی باشد، کافی است.
آداب و احکام مسجد
مسأله 909 ) نجس کردن مسجد حرام است، خواه زمین مسجد باشد و یا سقف و بام و طرف داخل دیوارها. احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند، مگر آن که واقف، آن را جزء مسجد قرار نداده باشد.
مسأله 910 ) اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند، تطهیر مسجد بر او واجب نیست، ولی باید به کسی که احتمال می دهد آن را تطهیر می کند، اطلاع دهد.
مسأله 911 ) اگر جایی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن ممکن نیست، باید آن جا را بکَنند یا خراب نمایند. پر کردن جایی که کنده اند و ساختن جایی که خراب کرده اند، بر کسی که مسجد را نجس کرده، لازم است و بر غیر او لازم نیست.
مسأله 912 ) اگر مسجدی را غصب کنند و به جای آن خانه و مانند آن بسازند، یا به طوری خراب شود که نماز خواندن در آن ممکن نباشد، بنابراحتیاط باز هم نجس کردن آن حرام و تطهیر آن واجب است.
مسأله 913 ) نجس کردن حرم امامان: حرام است. اگر یکی از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بی احترامی باشد، تطهیر آن واجب است بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد، آن را تطهیر کنند.
مسأله 914 ) اگر حصیر مسجد نجس شود بنابراحتیاط باید آن را آب بکشند، ولی چنانچه به واسطه آب کشیدن خراب می شود و بریدن جای نجس بهتر است، باید آن را ببُرند.
مسأله 915 ) بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد، حرام است، بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد، عین نجس را در مسجد نبرند ولی بردن چیزی که نجس شده، در صورتی حرام است که بی احترامی به مسجد باشد.
مسأله 916 ) اگر مسجد را برای روضه خوانی چادر بزنند و فرش کنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای در آن ببرند، در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود، اشکال ندارد.
مسأله 917 ) احتیاط واجب این است که مسجد را به طلا و صورت موجوداتی که مثل انسان و حیوان روح دارد، زینت نکنند.
مسأله 918 ) اگر مسجد خراب هم شود، نمی توانند آن را بفروشند، یا داخل ملک و جاده نمایند.
مسأله 919 ) فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است. اگر مسجد خراب شود، باید این ها را صرف تعمیر همان مسجد کنند. چنانچه به درد آن مسجد نخورد، باید در مسجد دیگر مصرف شود، ولی اگر به درد مسجدهای دیگر هم نخورد، می توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد کنند و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.
مسأله 920 ) ساختن مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی می باشد، مستحب است. اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد می توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند، بلکه می توانند مسجدی را که خراب نشده برای احتیاج مردم خراب کنند و بزرگ تر بسازند.
مسأله 921 ) تمیز کردن مسجد و روشن کردن چراغ آن مستحب است. کسی که می خواهد مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو کند و لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد و ته کفش خود را وارسی کند که نجاستی به آن نباشد، نیز موقع داخل شدن به مسجد اوّل پای راست و موقع بیرون آمدن، اوّل پای چپ را بگذارد. همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر از مسجد بیرون رود.
مسأله 922 ) وقتی انسان وارد مسجد می شود، مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحیّت و احترام مسجد بخواند. اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند کافی است.
مسأله 923 ) خوابیدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت کردن راجع به کارهای دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعری که نصیحت و مانند آن نباشد،
مکروه است، نیز مکروه است آب دهان و بینی واخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گمشده ای را طلب کند و صدای خود را بلند نماید، ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد.
مسأله 924 ) راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مکروه است. کسی که پیاز و سیر و مانند این ها خورده که بوی دهانش مردم را اذیت می کند، مکروه است به مسجد برود.
اذان و اقامه
مسأله 925 ) برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب یومیّه اذان و اقامه بگویند. بهتر این است که مردان حتی الإمکان اقامه را ترک نکنند ولی پیش از نمازهای واجب غیر یومیّه مثل نماز آیات، در صورتی که با جماعت بخوانند، مستحب است سه مرتبه بگویند: الصلاة.
مسأله 926 ) مستحب است در روز اوّلی که بچه به دنیا می آید، یا پیش از آن که بند نافش بیفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.
مسأله 927 ) اذان هیجده جمله است: اَلّلهُ أَکْبَرُ چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، حَیَّ عَلیَ الصَّلاةِ، حَیَّ عَلیَ الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَلِ، أَلّلهُ أَکْبَرُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ هر یک دو مرتبه.
اقامه هفده جمله است، یعنی دو مرتبه أَلّلهُ أَکْبَرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ از آخر آن کم می شود و پس از گفتن حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
مسأله 928 ) أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ جزو اذان و اقامه نیست، ولی جایز است پس از أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه به قصد قربت گفته شود.
ترجمه اذان و اقامه
أَلّلهُ أَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که وصف شود. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ یعنی شهادت می دهم که هیچ معبودی جز خداوند یکتا و بی همتا نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه یعنی شهادت می دهم که حضرت «محمد بن عبدالله(ص)» پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ أَمِیرَ المُؤْمِنِینَ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّه یعنی شهادت می دهم که امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلیَ الصَّلاةِ یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلیَ الفَلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَلِ
یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قامَتِ الصَّلاةِ یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لا اِلهَ اِلاَّ اللَّه یعنی هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست.
مسأله 929 ) بین جمله های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود. اگر بین آن ها بیش تر از معمول فاصله بیندازد، باید دوباره آن را از سر بگیرد.
مسأله 930 ) اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بیندازد، چنانچه غنا شود یعنی به طور آوازخوانی که در مجالس لهو معمول است اذان و اقامه را بگوید، حرام است. اگر غنا نشود، مکروه می باشد.
مسأله 931 ) در پنج نماز اذان ساقط می شود:
اوّل: نماز عصر روز جمعه. دوم : نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذی حجّه است. سوم: نماز عشای شب عید قربان، برای کسی که در مشعرالحرام باشد. چهارم: نماز عصر و عشای زن مستحاضه. پنجم: نماز عصر و عشای کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند. در این پنج نماز در صورتی اذان ساقط می شود که با نماز قبلی هیچ فاصله نشود یا فاصله کمی بین آن ها باشد، ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد.
مسأله 932 ) اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، کسی که با جماعت نماز می خواند، نباید برای نماز خود، اذان و اقامه بگوید.
مسأله 933 ) اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد برود و ببیند جماعت تمام شده، تا وقتی که صف ها به هم نخورده و جمعیت پراکنده نشده، نباید برای نماز خود اذان و اقامه با شرایطی که در مسأله بعد گفته می شود، بگوید.
مسأله 934 ) در جایی که عده ای مشغول نماز جماعت هستند، یا نماز آنان تمام شده و صف ها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فُرادی یا با جماعت دیگری که برپا می شود نماز بخواند، با شش شرط اذان و اقامه ساقط می شود:
اوّل: نماز جماعت در مسجد باشد. اگر در مسجد نباشد، ساقط شدن اذان و اقامه اشکال دارد.
دوم: برای آن نماز اذان و اقامه گفته باشند.
سوم: نماز جماعت باطل نباشد.
چهارم: نماز او و نماز جماعت در یک مکان باشد، پس اگر نماز جماعت، داخل مسجد باشد و او بخواهد بر بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگوید.
پنجم: نماز او و نماز جماعت هر دو ادا باشد.
ششم: وقت نماز او و نماز جماعت مشترک باشد مثلاً هر دو نماز ظهر، یا هر دو نماز عصر بخوانند، یا نمازی که به جماعت خوانده می شود نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند، یا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.
مسأله 935 ) اگر در شرط سوم از شرط هایی که در مسأله پیش گفته شد شک کند، یعنی شک کند که نماز جماعت صحیح بوده یا نه، اذان و اقامه از او ساقط است ولی اگر در یکی از پنج شرط دیگر شک کند مستحب است اذان و اقامه بگوید.
مسأله 936 ) کسی که اذان و اقامه دیگری را می شنود مستحب است هر قسمتی را که می شنود، تکرار کند.
مسأله 937 ) کسی که اذان و اقامه دیگری را شنیده، چه با او گفته باشد یا نه، در صورتی که بین اذان و اقامه و نمازی که می خواهد بخواند، زیاد فاصله نشده باشد، می تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید.
مسأله 938 ) اگر مرد اذان زن را با قصد لذّت بشنود به طوری که گوش دادن او حرام باشد، اذان از او ساقط نمی شود، بلکه اگر قصد لذت هم نداشته باشد، ساقط شدن اذان اشکال دارد.
مسأله 939 ) اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان بنابر این که زن می تواند امام جماعت باشد، اگر زن اذان و اقامه بگوید، کافی است.
مسأله 940 ) اقامه باید پس از اذان گفته شود و اگر پیش از اذان بگویند صحیح نیست، نیز معتبر است که در حال ایستاده و طهارت از حَدَث (یعنی با وضو یا غسل یا تیمم) باشد.
مسأله 941 ) اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید، مثلاً حیَّ علی الفلاح را پیش از حی علی الصلاة بگوید، باید از جایی که ترتیب به هم خورده، دوباره بگوید.
مسأله 942 ) باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بین آن ها به قدری فاصله دهد که اذانی را که گفته، اذان این اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه
بگوید، نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدری فاصله دهد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره برای آن نماز اذان و اقامه بگوید.
مسأله 943 ) اذان و اقامه باید به عربی صحیح گفته شود، پس اگر به عربی غلط بگوید، یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید، یا مثلاً ترجمه آنها را به فارسی بگوید، صحیح نیست.
مسأله 944 ) اذان و اقامه باید پس از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً یا از روی فراموشی پیش از وقت بگوید، باطل است.
مسأله 945 ) اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته، باید اذان را بگوید، ولی اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته، گفتن اذان لازم نیست.
مسأله 946) اگر در بین اذان یا اقامه پیش از آن که قسمتی را بگوید، شک کند که قسمت پیش از آن را گفته، باید قسمتی را که در گفتن آن شک کرده، بگوید. ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه شک کند که آنچه پیش از آن است گفته یا نه، گفتن آن لازم نیست.
مسأله 947 ) مستحب است انسان در موقع گفتن اذان، رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد و دو انگشت سبّابه را به گوش بگذارد و صدا را بلند نماید و بکشد و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد و میان آن ها حرف نزند.
مسأله 948 ) مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگوید و جمله های آن را به هم نچسباند ولی به اندازه ای که بین جمله های اذان فاصله می دهد، بین جمله های اقامه فاصله ندهد.
مسأله 949 ) مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند یا سجده کند، یا ذکر بگوید، یا دعا بخواند، یا قدری ساکت باشد، یا دو رکعت نماز بخواند، بلکه حرفی بزند ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مستحب نیست، بلکه مکروه است.
مسأله 950 ) مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معین می کنند، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
واجبات نماز
واجبات نماز یازده چیز است: اوّل نیت، دوم قیام (ایستادن)، سوم تکبیرةالإحرام یعنی گفتن الله اکبر در اول نماز، چهارم رکوع، پنجم سجود، ششم قرائت، هفتم ذکر، هشتم تشهد، نهم سلام، دهم ترتیب، یازدهم موالات یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.
مسأله 951 ) بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آن ها را به جا نیاورد یا در نماز اضافه کند، عمداً باشد یا اشتباهاً، نماز باطل می شود. بعضی دیگر رکن نیست، یعنی اگر عمداً کم یا زیاد شود، نماز باطل می شود و چنانچه اشتباهاً کم یا زیاد گردد، نماز باطل نمی شود.
رکن نماز پنج چیز است:
اشاره
اوّل نیت. دوم تکبیرةالإحرام. سوم قیام در موقع گفتن تکبیرةالإحرام و قیام متصل به رکوع، یعنی ایستادن پیش از رکوع. چهارم رکوع. پنجم دو سجده.
البته در نیت زیادی تصور نمی شود و تکبیرةالاحرام سهواً بنابراحتیاط مبطل است. بنابراین اگر کسی سهواً تکبیرةالاحرام را دوباره بگوید، نماز را تمام کرده، دوباره بخواند.
نیّت
مسأله 952 ) انسان باید نماز را به نیت قربت، یعنی برای انجام فرمان خدا به جا آورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلاً به زبان بگوید که چهار رکعت نماز ظهر می خوانم قربةً إِلی الله، بلکه توجه به عمل کافی است.
مسأله 953 ) در نیت نماز باید ظهر یا عصر بودن نماز را معین کند گرچه به نحو اجمال، مثل آن که نیت کند آن چه بر من اوّل واجب شده به جا می آورم، پس اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیت کند: چهار رکعت نماز می خوانم و به نحو اجمال هم معیّن نکند ظهر است یا عصر، نماز او باطل است.
مسأله 954 ) انسان باید از اوّل تا آخر نماز بر نیت خود باقی باشد، پس اگر در بین نماز به طوری غافل شود که اگر بپرسند چه می کنی؟ نداند چه بگوید، نمازش باطل است.
مسأله 955 ) انسان باید فقط برای انجام امر خدا نماز بخواند، پس کسی که ریا کند، یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد.
مسأله 956 ) اگر قسمتی از نماز را هم برای غیر خدا به جا آورد، نماز باطل است، چه آن قسمت واجب باشد، مثل حمد و سوره، چه مستحب باشد، مانند قنوت، بلکه اگر تمام نماز را برای خدا به جا آورد ولی برای نشان دادن به مردم در جای مخصوصی مثل مسجد یا در وقت مخصوصی مثل اوّل وقت یا به طرز مخصوصی، مثلاً با جماعت نماز بخواند، نمازش باطل است.
تکبیرةالإحرام
مسأله 957 ) گفتن اللّه اکبر در اوّل هر نماز، واجب و رکن است. باید حروف «الله» و حروف «اکبر» و دو کلمه «الله و اکبر» را پشت سرهم بگوید، نیز باید این دو کلمه به عربی صحیح گفته شود و اگر به عربی غلط بگوید، یا مثلاً ترجمه آن را به فارسی بگوید، صحیح نیست.
مسأله 958 ) احتیاط مستحب آن است که تکبیرةالإحرام نماز را به چیزی که پیش از آن می خواند، مثلاً به اقامه یا به دعایی که پیش از تکبیر می خواند، نچسباند.
مسأله 959 ) اگر انسان بخواهد الله اکبر را به چیزی که پس از آن می خواند، مثلاً به بسم الله الرحمن الرحیم بچسباند، بنابراحتیاط باید (ر) اکبر را پیش(-ُ) بدهد.
مسأله 960 ) موقع گفتن تکبیرةالاحرام باید بدن ایستاده و آرام باشد. اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد، تکبیرةالاحرام را بگوید یا عمداً یا از روی فراموشی نشسته بگوید، باطل است. ولی چنانچه سهواً در حال حرکت بدن تکبیرةالإحرام را بگوید، باطل نیست.
مسأله 961 ) تکبیر و حمد و سوره و ذکر و دعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود. اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمی شنود، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد، بشنود.
مسأله 962 ) کسی که لال است یا زبان او مشکلی دارد که نمی تواند الله اکبر را درست بگوید، باید هر طوری که می تواند بگوید. اگر هیچ نمی تواند بگوید، باید در قلب خود بگذراند و برای تکبیر اشاره کند و زبانش را هم اگر می تواند حرکت دهد.
مسأله 963 ) مستحب است پیش یا پس از تکبیرةالاحرام بگوید:
یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاکَ المُسِئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أَنْتَ المُحْسِنُ وَ أَناَ المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی.
یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گناهکار. به حق محمد و آل محمد9، رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هایی که می دانی از من سر زده، بگذر.
مسأله 964 ) مستحب است موقع گفتن تکبیر اوّل نماز و تکبیرهای بین نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها بالا ببرد.
مسأله 965 ) اگر شک کند که تکبیرةالاحرام را گفته، چنانچه مشغول خواندن چیزی شده، به شک خود اعتنا نکند. اگر چیزی نخوانده، باید تکبیر را بگوید.
مسأله 966 ) اگر پس از گفتن تکبیرةالاحرام شک کند که آن را صحیح گفته یا نه، چنانچه تکبیر تمام شده به شک خود اعتنا نکند، خواه از نماز چیزی خوانده باشد یا نه.
قیام(ایستادن)
مسأله 967 ) قیام در موقع گفتن تکبیرةالاحرام و قیامِ پیش از رکوع (که آن را قیام متصل به رکوع می گویند) رکن است ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام پس از رکوع رکن نیست. اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.
مسأله 968 ) واجب است پیش از گفتن تکبیر و پس از آن مقداری بایستد تا یقین کند که در حال ایستادن تکبیر گفته است.
مسأله 969 ) اگر رکوع را فراموش کند و پس از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید بایستد و به رکوع رود. اگر بدون این که بایستد، به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را به جا نیاورده، نماز او باطل است.
مسأله 970 ) موقعی که ایستاده است، باید بدن را حرکت ندهد و به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند ولی اگر از روی ناچاری باشد، یا در حال خم شدن برای رکوع پاها را حرکت دهد، اشکال ندارد.
مسأله 971 ) اگر موقعی که ایستاده، از روی فراموشی بدن را حرکت دهد، یا به طرفی خم شود یا به جایی تکیه کند، اشکال ندارد حتی در قیام، موقع گفتن تکبیرةالاحرام و قیام متصل به رکوع اگر از روی فراموشی باشد، ضرری ندارد اما اگر عمداً باشد، نماز باطل است.
مسأله 972 ) احتیاط مستحب آن است که در موقع ایستادن، هر دو پا روی زمین باشد، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا باشد، اشکال ندارد.
مسأله 973 ) کسی که می تواند درست بایستد، اگر پاها را خیلی گشاد بگذارد که به حال ایستادن معمولی نباشد، نمازش باطل است.
مسأله 974 ) موقعی که انسان در نماز مشغول خواندن چیزی است، حتی بنابراحتیاط در موقع گفتن ذکرهای مستحبی نماز، باید بدنش آرام باشد. در موقعی که می خواهد کمی جلو یا عقب برود، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید چیزی نگوید. ولی «بِحُولِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُد» را باید در حال برخاستن بگوید.
مسأله 975 ) اگر در حال حرکت بدن ذکر بگوید، مثلاً موقع رفتن به رکوع یا رفتن به سجده تکبیر بگوید و یا سمع الله لمن حمده را در حال برخاستن از رکوع بگوید، چنانچه آن را به قصد ذکری که در نماز دستور داده اند بگوید، باید احتیاطاً نماز
را دوباره بخواند. اگر به این قصد نباشد، بلکه بخواهد ذکری گفته باشد، نماز صحیح است.
مسأله 976 ) حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشکال ندارد اگرچه احتیاط مستحب آن است که آن ها را هم حرکت ندهد.
مسأله 977 ) اگر موقع خواندن حمد و سوره، یا خواندن تسبیحات بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن خارج شود، احتیاط مستحب آن است که پس از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حرکت خوانده، دوباره بخواند.
مسأله 978 ) اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود، باید بنشیند. اگر از نشستن هم عاجز شود، باید بخوابد، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
مسأله 979 ) تا انسان می تواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند مثلاً کسی که در موقع ایستادن، بدنش حرکت می کند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کج کند یا خم شود یا پاها را بیش تر از معمول گشاد بگذارد، باید هر طوری که می تواند ایستاده نماز بخواند ولی اگر هیچ گونه حتی مثل حال رکوع نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 980 ) تا انسان می تواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند. اگر نتواند راست بنشیند، باید هر طور که می تواند بنشیند. اگر هیچ گونه نمی تواند بنشیند، باید به طوری که در احکام قبله گفته شد، به پهلوی راست بخوابد. اگر نمی تواند به پهلوی چپ و اگر آن هم ممکن نیست، به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مسأله 981 ) کسی که نشسته نماز می خواند، اگر پس از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده به جا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود. اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.
مسأله 982 ) کسی که خوابیده نماز می خواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند، باید مقداری را که می تواند، نشسته بخواند، نیز اگر می تواند بایستد، باید مقداری را که می تواند، ایستاده بخواند. ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
مسأله 983 ) کسی که نشسته نماز می خواند اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که می تواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی نخواند.
مسأله 984 ) کسی که می تواند بایستد اگر بترسد که به واسطه ایستادن، مریض شود یا ضرری به او برسد، می تواند نشسته نماز بخواند. اگر از نشستن هم بترسد، می تواند خوابیده نماز بخواند.
مسأله 985 ) اگر انسان احتمال بدهد که تا آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند باید نماز را به تأخیر بیندازد. پس اگر نتوانست بایستد، در آخر وقت مطابق وظیفه اش نماز را به جا آورد.
مسأله 986 ) مستحب است در حال ایستادن، بدن را راست نگهدارد؛ شانه ها را پایین بیندازد؛ دست ها را روی ران ها بگذارد؛ انگشت ها را به هم بچسباند؛ جای سجده را نگاه کند؛ سنگینی بدن را به طوری مساوی روی دو پا بیندازد؛ با خضوع و خشوع باشد؛ پاها را پس و پیش نگذارد؛ اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهد و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
قرائت
مسأله 987 ) در رکعت اوّل و دوم نمازهای واجب روزانه، انسان باید اوّل حمد و پس از آن واجب است که یک سوره تمام بخواند. سوره «والضحی» و «الم نشرح» و همچنین سوره «فیل» و «لایلاف» در نماز یک سوره حساب می شود.
مسأله 988 ) اگر وقت نماز تنگ باشد یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلاً بترسد که اگر سوره را بخواند، دزد یا درنده، یا چیز دیگری به او صدمه بزند، نباید سوره را بخواند.
مسأله 989 ) اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند نمازش باطل است. اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و پس از خواندن حمد، سوره را از اوّل بخواند.
مسأله 990 ) اگر حمد و سوره یا یکی از آن ها را فراموش کند و پس از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.
مسأله 991 ) اگر پیش از آن که برای رکوع خم شود، بفهمد که حمد و سوره را نخوانده، باید بخواند. اگر بفهمد سوره را نخوانده، باید فقط سوره را بخواند ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، باید اوّل حمد و پس از آن دوباره سوره را بخواند، نیز اگر
خم شود و پیش از آن که به رکوع برسد، بفهمد حمد و سوره یا سوره تنها یا حمد تنها را نخوانده، باید بایستد و به همین دستور عمل نماید.
مسأله 992 ) اگر در نماز یکی از چهار سوره ای را که آیه سجده دارد و در مسأله 361 گفته شد، عمداً بخواند نمازش بنابراحتیاط باطل است.
مسأله 993 ) اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره ای شود که سجده واجب دارد، چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد، باید آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند. اگر پس از خواندن آیه سجده بفهمد، احتیاطاً به سجده اشاره نموده و سوره را تمام کند و بعد از نماز باید سجده آن را به جا آورد.
مسأله 994 ) اگر در نماز آیه سجده را گوش دهد، نمازش صحیح است و بنابراحتیاط به سجده اشاره نماید و پس از نماز سجده آن را به جا آورد، همین طور است اگر آیه سجده را ناخواسته بشنود.
مسأله 995 ) در نماز مستحبی، خواندن سوره لازم نیست. اگرچه آن نماز به واسطه نذر کردن واجب شده باشد، ولی در بعضی از نمازهای مستحبی مثل نماز وحشت که سوره مخصوصی دارد، اگر بخواهد به دستور آن رفتار کند، باید همان سوره را بخواند.
مسأله 996 ) در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه مستحب است در رکعت اوّل پس از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون بخواند. اگر مشغول یکی از این ها شود، بنابراحتیاط واجب نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.
مسأله 997 ) اگر پس از حمد مشغول خواندن سوره قُل هُوَ اللّه أحد یا سوره قُل یااَیُّهاَ الکافِرُونَ شود، نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند، ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقون، یکی از این دو سوره را بخواند، تا به نصف نرسیده، می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
مسأله 998 ) اگر در نماز جمعه یا نماز ظهر روز جمعه عمداً سوره قُل هُو اللّه احد یا سوره قُل یا ایُّها الکافرون بخواند، اگرچه به نصف نرسیده باشد، بنابراحتیاط واجب نمی تواند رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
مسأله 999 ) اگر در نماز، عمداً یا سهواً غیر سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ وَ قُلْ یا اَیُّهاَ الکافِرُونَ، سوره دیگری بخواند، تا به نصف نرسیده، می تواند رها کند و سوره دیگر بخواند.
مسأله 1000 ) اگر مقداری از سوره را فراموش کند یا از روی ناچاری، مثلاً به سبب تنگی وقت یا به جهت دیگر نشود آن را تمام نماید، می تواند آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند، اگرچه از نصف گذشته باشد، یا سوره ای را که می خواند، قُل هوالله احد یا قل یا ایهاالکافرون باشد.
مسأله 1001 ) بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
مسأله 1002 ) مرد باید در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد که تمام کلمات حمد و سوره حتی حرف آخر آن ها را بلند بخواند.
مسأله 1003 ) زن می تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود، بنابراحتیاط باید آهسته بخواند.
مسأله 1004 ) اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته خواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است. ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، صحیح است. اگر در بین خواندن حمد و سوره بفهمد اشتباه کرده، لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1005 ) اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیش تر از معمول صدایش را بلند کند، مثل آن که آن ها را با فریاد بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1006 ) انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند. کسی که هیچ گونه نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند. احتیاط مستحب آن است که نماز را به جماعت به جا آورد.
مسأله 1007 ) کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی داند و می تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد. اگر وقت تنگ است، بنابراحتیاط واجب در صورتی که ممکن باشد، باید نمازش را به جماعت بخواند.
مسأله 1008 ) لازم است برای یاد دادن واجبات نماز مزد نگیرند. مزد گرفتن برای یاد دادن مستحبات جایز است.
مسأله 1009 ) اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی، حرف دیگر بگوید مثلاً به جای (ض)، (ظ) بگوید، یا در جایی که باید بدون زیر و زَبَر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، باید کلمه ای را که غلط خوانده، صحیح بخواند و اگر نخواند، نماز باطل است.
مسأله 1010 ) اگر انسان کلمه ای را صحیح بداند و در نماز همان طور بخواند و سپس بفهمد غلط خوانده، بنابراحتیاط باید دوباره نماز را بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1011 ) اگر زیر و زبر کلمه ای را نداند یا نداند مثلاً کلمه ای به (ح) است یا به (ه) باید یاد بگیرد. چنانچه دوجور بخواند، نماز باطل است. اگر هر دو جور خواندن صحیح باشد، مانند {إهدناالصراط المستقیم} که با سین و صاد می شود قرائت کرد، دو جور خواندن ظاهراً موجب بطلان نمی شود.
مسأله 1012 ) وجوب مدّ آن گونه که اهل تجوید گفته اند، واجب نیست، بلکه این حروف باید به طور صحیح ادا شود. پس بنابراحتیاط مستحب این است که اگر در کلمه ای «واو» باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه پیش(-ُ) داشته باشد و حرف پس از واو در آن کلمه همزه(ء) باشد مثل کلمه «سُؤ»، باید آن واو را مدّ بدهد، یعنی آن را بکشد، همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه زبر(-َ) داشته باشد و حرف پس از الف در آن کلمه همزه باشد مثل «جاء» باید الف را بکشد، نیز اگر در کلمه ای (ی) باشد و حرف پیش از (ی) در آن کلمه زیر(-ِ) داشته باشد و حرف پس از (ی) در آن کلمه همزه باشد مثل (جئ) باید (ی) را با مدّ بخواند. اگر پس از (واو و الف و ی) به جای همزه (ء) حرفی باشد که ساکن است، یعنی زیر و زبر و پیش ندارد، باز باید این سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در {وَ لاَالضَّالِّین} که پس
از الف حرف لام ساکن است، باید الف را با مدّ بخواند. چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکند، باید همان کلمه را دو مرتبه صحیح بخواند و اگر نخواند، بنابراحتیاط نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1013 ) احتیاط آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید.
مسأله 1014 ) در رکعت سوم و چهارم نماز می تواند فقط یک حمد بخواند، یا یک مرتبه تسبیحات اربعه بگوید، یعنی بگوید: سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر. مستحب است که سه مرتبه بگوید. می تواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بگوید. بهتر است در هر دو رکعت تسبیحات بخواند. برای مأموم احوط اختیار تسبیحات در نمازهای جهریّه است.
مسأله 1015 ) در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.
مسأله 1016 ) بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند.
مسأله 1017 ) اگر در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابراحتیاط مستحب بسم الله آن را آهسته بگوید.
مسأله 1018 ) کسی که نمی تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.
مسأله 1019 ) اگر در دو رکعت اوّل نماز به خیال این که دو رکعت آخر است تسبیحات بگوید، چنانچه پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند. اگر در رکوع یا پس از آن بفهمد، نمازش صحیح است.
مسأله 1020 ) اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال این که دو رکعت اوّل است، حمد بخواند، یا در رکعت اوّل نماز با این که گمان می کرده در دو رکعت آخر است، حمد بخواند، چه پیش از رکوع بفهمد چه پس از آن، نمازش صحیح است.
مسأله 1021 ) اگر در رکعت سوم یا چهارم می خواست حمد بخواند اما تسبیحات به زبانش آمد، یا می خواست تسبیحات بخواند، حمد به زبانش آمد، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند. ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده، یعنی اجمالاً قصد آن را داشته، می تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.
مسأله 1022 ) کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند، اگر بدون قصد، حمد به زبانش آمد، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند، ولی اگر از عادت خود غفلت کند و به قصد انجام وظیفه حمد را بخواند، می تواند آن را تمام کند و نمازش صحیح است.
مسأله 1023 ) در رکعت سوم و چهارم مستحب است پس از تسبیحات استغفار کند مثلاً بگوید: استغفرالله ربی وأتوب الیه یا بگوید: اللهم اغفرلی. کسی که مشغول گفتن استغفار است، اگر شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده، باید به شک خود اعتنا بنماید، خواه عادت داشته در نماز فقط پس از تسبیحات استغفار کند یا نه؛ نیز اگر نمازگزار پیش از خم شدن برای رکوع در حالی که مشغول گفتن استغفار نیست، شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه، باید حمد یا تسبیحات را بخواند.
مسأله 1024 ) اگر در رکوع رکعت سوم یا چهارم شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده، باید به شک خود اعتنا نکند ولی چنانچه در حال رفتن به رکوع شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه بنابراحتیاط واجب باید برگردد و حمد و یا تسبیحات را بخواند.
مسأله 1025 ) هرگاه پس از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته، اگر به چیزی که رکن است داخل شده مثل این که در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند. اگر غیر رکن را شروع نمود مثل این که موقع گفتن الله الصمد شک کند قل هوالله احد را درست گفته، باز می تواند به شک خود اعتنا نکند ولی اگر احتیاطاً آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید، اشکال ندارد. بلکه اگر چند مرتبه هم شک کند می تواند چند بار بگوید اما اگر به
وسواس برسد، نباید بگوید. چنانچه گفت، بنابراحتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1026 ) مستحب است در رکعت اوّل، پیش از خواندن حمد بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر، بسم الله را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، نیز در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت می خواند، پس از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادی می خواند، بعد از آن که حمد تمام شد بگوید الحمد لله رب العالمین، هم چنین پس از خواندن سوره قل هوالله احد یک یا دو یا سه مرتبه کذلک الله ربی یا سه مرتبه کذلک الله ربنا بگوید. بعد از خواندن سوره کمی صبر کند، سپس تکبیر پیش از رکوع را بگوید، یا قنوت را بخواند.
مسأله 1027 ) مستحب است در تمام نمازها در رکعت اوّل، سوره انا انزلناه و در رکعت دوم سوره قل هوالله احد را بخواند.
مسأله 1028 ) مکروه است انسان در تمام نمازهای یک شبانه روز سوره قل هو الله احد را نخواند.
مسأله 1029 ) خواندن سوره قل هوالله احد به یک نفس مکروه است.
مسأله 1030 ) سوره ای را که در رکعت اوّل خوانده مکروه است در رکعت دوم بخواند. ولی اگر سوره قل هوالله احد را در هر دو رکعت بخواند، مکروه نیست.
رکوع
مسأله 1031 ) در هر رکعت پس از قرائت باید به اندازه ای خم شود که بتواند دست را بر زانو بگذارد. این عمل را رکوع می گویند.
مسأله 1032 ) اگر به اندازه رکوع خم شود، ولی دست ها را بر زانو نگذارد، اشکال دارد.
مسأله 1033 ) هرگاه رکوع را به طور غیر معمول به جا بیاورد، مثلاً به چپ یا راست خم شود، اگرچه دست های او به زانو برسد، صحیح نیست.
مسأله 1034 ) خم شدن باید به قصد رکوع باشد، پس اگر به قصد کار دیگر مثلاً برای کشتن جانور خم شود، نمی تواند آن را رکوع حساب کند، بلکه باید بایستد و دوباره برای رکوع خم شود. به سبب این عمل، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمی شود.
مسأله 1035 ) کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد، مثلاً دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو می رسد، یا زانوی او پایین تر از مردم دیگر است که باید خیلی خم شود تا دستش به زانو برسد، باید به اندازه معمول خم شود.
مسأله 1036 ) کسی که نشسته رکوع می کند، باید به قدری خم شود که اگر ایستاده رکوع می کرد کمرش را خم می نمود. بهتر است به قدری خم شود که صورتش مقابل جای سجده باشد.
مسأله 1037 ) واجب است در رکوع یک مرتبه سبحان الله یا یک مرتبه ذکرهای دیگری مانند الحمدلله و یا یک مرتبه سبحان ربی العظیم و بحمده بگوید. ذکر کوچک را سه مرتبه گفتن بنابراحتیاط واجب است.
مسأله 1038 ) ذکر رکوع باید بدون فاصله زیاد و به عربی صحیح گفته شود. مستحب است آن را سه یا پنج یا هفت مرتبه، بلکه بیش تر بگویند.
مسأله 1039 ) در رکوع باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد. در ذکر مستحب هم اگر آن را به قصد ذکری که برای رکوع دستور داده اند، بگوید، بنابر احتیاط واجب، آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1040 ) اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را می گوید، بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود، باید پس از آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگوید ولی اگر کمی حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج نشود، یا انگشتان را حرکت دهد، اشکال ندارد.
مسأله 1041 ) اگر پیش از آن که به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد، عمداً ذکر رکوع را بگوید و به همان ذکر بسنده کند، نمازش باطل است.
مسأله 1042 ) اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد نمازش باطل است. اگر سهواً بردارد، چنانچه پیش از آن که از حال رکوع خارج شود،
یادش بیاید که ذکر رکوع را تمام نکرده، باید در حال آرامی بدن دوباره ذکر را بگوید، اگر پس از آن که از حال رکوع خارج شد، یادش بیاید، نماز او صحیح است.
مسأله 1043 ) اگر نتواند به مقدار ذکر در رکوع بماند، مخیّر است که مقداری را در حال رفتن به رکوع یا مقداری را در حال برخاستن بگوید و آنچه را می تواند، در حال رکوع بگوید.
مسأله 1044 ) اگر به واسطه بیماری و مانند آن در رکوع آرام نگیرد، نماز صحیح است ولی باید پیش از آن که از حال رکوع خارج شود، ذکر واجب یعنی سبحان ربی العظیم و بحمده یا سبحان الله را بگوید.
مسأله 1045 ) هرگاه نتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و رکوع کند. اگر موقعی که تکیه داده، نتواند به طور معمول رکوع کند، باید به هر اندازه می تواند خم شود. اگر هیچ نتواند خم شود، باید موقع رکوع بنشیند و نشسته رکوع کند. احتیاط واجب آن است که نماز دیگری هم بخواند و برای رکوع آن با سر اشاره نماید.
مسأله 1046 ) کسی که می تواند ایستاده نماز بخواند، اگر در حال ایستاده یا نشسته نتواند رکوع کند، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره کند. اگر نتواند اشاره کند، باید به نیت رکوع چشم ها را هم بگذارد و ذکر آن را بگوید و به نیت برخاستن از رکوع چشم ها را باز کند. اگر از این هم ناتوان است است، باید در قلب نیت رکوع کند و ذکر آن را بگوید.
مسأله 1047 ) کسی که نمی تواند ایستاده یا نشسته رکوع کند و برای رکوع فقط می تواند در حالی که نشسته است کمی خم شود، یا در حالی که ایستاده است با سر اشاره کند، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید. احتیاط مستحب آن است که نماز دیگری هم بخواند و موقع رکوع آن بنشیند و هر قدر می تواند برای رکوع خم شود.
مسأله 1048 ) اگر پس از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، سر بردارد و دو مرتبه به اندازه رکوع خم شود، نمازش باطل است.
مسأله 1049 ) پس از تمام شدن ذکر رکوع باید راست بایستد و بعد از آن که بدن آرام گرفت به سجده رود. اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 1050 ) اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آن که به سجده برسد، یادش بیاید، باید بایستد، سپس به رکوع رود. چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد، نمازش باطل است.
مسأله 1051 ) اگر پس از آن که پیشانی به زمین رسید، یادش بیاید که رکوع نکرده اگر پیش از سجده دوم یادش بیاید، می تواند برگردد و پس از ایستادن رکوع را به جا آورد، نمازش صحیح است.
مسأله 1052 ) مستحب است پیش از رفتن به رکوع درحالی که راست ایستاده تکبیر بگوید. در رکوع زانوها را به عقب دهد. پشت را صاف نگهدارد و گردن را بکشد و مساوی پشت نگهدارد و بین دو قدم را نگاه کند. پیش از ذکر یا پس از آن صلوات بفرستد ولی آن را به نیت ذکر رکوع نگوید و پس از آن که از رکوع برخاست و راست ایستاد، درحال آرامی بدن بگوید: سمع الله لمن حمده.
مسأله 1053 ) مستحب است در رکوع زن ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
مسأله 1054 ) نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، پس از رکوع دو سجده کند. سجده آن است که پیشانی و کف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد.
مسأله 1055 ) دو سجده از یک رکعت روی هم یک رکن است که اگر کسی در نماز واجب عمداً یا از روی فراموشی هر دو را ترک کند، یا دو سجده دیگر به آنها اضافه نماید، نمازش باطل است.
مسأله 1056 ) اگر عمداً یک سجده کم یا زیاد کند، نماز باطل می شود. اگر سهواً یک سجده کم کند، حکم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 1057 ) اگر پیشانی را عمداً یا سهواً بر زمین نگذارد، سجده نکرده است اگرچه جاهای دیگر به زمین برسد. ولی اگر پیشانی را بر زمین بگذارد و سهواً جاهای دیگر را به زمین نرساند، یا سهواً ذکر نگوید، سجده صحیح است.
مسأله 1058 ) واجب است که در سجده یک مرتبه «سُبْحانَ اللَّه» یا یک مرتبه ذکر دیگری مانند «اَلحَمْدُلِلَّه» یا یک مرتبه «سُبحانَ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمْدِهِ» بگوید. ذکر کوچک را سه مرتبه گفتن بنابراحتیاط واجب است. باید این کلمات دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود. مستحب است «سُبْحانَ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمْدِهِ» را سه یا پنج یا هفت مرتبه بگوید.
مسأله 1059 ) در سجود باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذکر مستحب هم، اگر آن را به قصد ذکری که برای سجده دستور داده اند، بگوید بنابراحتیاط آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1060 ) اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد، عمداً ذکر سجده را بگوید، نمازش باطل است، به شرطی که در حال آرامی اعاده نکند، همچنین اگر پیش از تمام شدن ذکر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
مسأله 1061 ) اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد، سهواً ذکر سجده را بگوید و پیش از آن که سر از سجده بردارد بفهمد اشتباه کرده است، باید دوباره در حال آرام بودن، ذکر را بگوید.
مسأله 1062 ) اگر پس از آن که سر از سجده برداشت، بفهمد که پیش از آرام گرفتن بدن ذکر را گفته، یا پیش از آن که ذکر سجده تمام شود سر برداشته، نمازش صحیح است.
مسأله 1063 ) اگر موقعی که ذکر سجده را می گوید، یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز باطل می شود ولی موقعی که مشغول گفتن ذکر نیست، اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد.
مسأله 1064 ) اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده سهواً پیشانی را از زمین بردارد نمی تواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند، ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بردارد، باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
مسأله 1065 ) پس از تمام شدن ذکر سجده اوّل، باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1066 ) جای پیشانی نمازگزار باید از جای سرانگشتان پای او بلندتر یا پست تر از چهار انگشت بسته نباشد. بنابراحتیاط مستحب سر زانو و کف دست ها از جای پیشانی، بلکه تمام مواضع سجده با یکدیگر از مقدار چهار انگشت بسته بلندتر یا پست تر نباشد.
مسأله 1067 ) در زمین سراشیب که سراشیبی آن درست معلوم نیست، اگر جای پیشانی نمازگزار از جای انگشت های پای او مختصری بیش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1068 ) اگر پیشانی را بر چیزی بگذارد که از جای انگشت های پای او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندی آن به قدری است که نمی گویند در حال سجده است، باید سر را بردارد و بر چیزی که بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کم تر است بگذارد. اگر بلندی آن به قدری است که می گویند در حال سجده است، احتیاط واجب آن است که پیشانی را از روی آن بر چیزی که بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کم تر است، بکشد. اگر کشیدن پیشانی ممکن نیست، بنابراحتیاط واجب باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1069 ) باید بین پیشانی و آنچه بر آن سجده می کند، چیزی نباشد، پس اگر مُهر به قدری چرک باشد که پیشانی به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولی اگر مثلاً رنگ مهر تغییر کرده باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1070 ) در سجده باید کف دست را بر زمین بگذارد ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد. اگر پشت دست ممکن نباشد، باید مچ دست را بگذارد. چنانچه آن را هم نتواند، باید تا آرنج هرجا را که می تواند بر زمین بگذارد. اگر آن هم ممکن نیست، گذاشتن بازو کافی است.
مسأله 1071 ) در سجده باید دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد. اگر انگشت های دیگر پا، یا روی پا را بگذارد، یا به واسطه بلند بودن ناخن، سر انگشت شست به زمین نرسد نماز باطل است. کسی که به واسطه ندانستن مسأله نمازهای خود را این طور خوانده، باید دوباره بخواند.
مسأله 1072 ) کسی که مقداری از شست پایش بریده، باید بقیه آن را به زمین بگذارد. اگر چیزی از آن نمانده، یا اگر مانده خیلی کوتاه است، باید بقیه انگشتان را بگذارد. اگر هیچ انگشت ندارد، باید هر مقداری از پا باقی مانده، بر زمین بگذارد.
مسأله 1073 ) اگر به طور غیر معمول سجده کند، مثلاً سینه و شکم را به زمین بچسباند، یا پاها را دراز کند، بنابراحتیاط کافی نیست.
مسأله 1074 ) مهر یا چیز دیگری که بر آن سجده می کند، باید پاک باشد. ولی اگر مثلاً مهر را روی فرش نجس بگذارد، یا یک طرف مهر نجس باشد و پیشانی را به طرف پاک آن بگذارد، اشکال ندارد.
مسأله 1075 ) اگر در پیشانی دُمَل و مانند آن باشد، چنانچه ممکن است باید با جای سالم پیشانی سجده کند. اگر ممکن نیست باید زمین را گود کند و دمل را در گودال و جای سالم را به مقداری که برای سجده کافی باشد، بر زمین بگذارد.
مسأله 1076 ) اگر دمل یا زخم تمام پیشانی را گرفته باشد، بنابراحتیاط باید به یکی از دو طرف پیشانی و چانه اگرچه به تکرار نماز باشد، سجده کند. اگر ممکن نیست فقط به چانه، و اگر به چانه هم ممکن نیست، باید برای سجده اشاره کند.
مسأله 1077 ) کسی که نمی تواند پیشانی را به زمین برساند، باید به قدری که می تواند خم شود، و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دست ها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمین بگذارد.
مسأله 1078 ) کسی که اصلاً نمی تواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند. اگر نتواند، باید با چشم ها اشاره نماید. در هر دو صورت کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها را مقداری که می تواند بنابراحتیاط واجب باید بر زمین بگذارد. در هر دو صورت نیز احتیاط مستحب آن است که اگر می تواند مهر را بلند کند و به پیشانی بگذارد. اگر با سر یا چشم ها هم نمی تواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنابراحتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
مسأله 1079 ) کسی که نمی تواند بنشیند، باید ایستاده نیت سجده کند. چنانچه می تواند، برای سجده با سر اشاره کند. اگر نمی تواند، با چشم ها اشاره نماید. اگر این را
هم نمی تواند، در قلب نیت سجده کند و بنابراحتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
مسأله 1080 ) اگر پیشانی پس از آن که بر محل سجده قرار گرفت، بی اختیار از جای سجده بلند شود، چنانچه ممکن باشد باید نگذارد دوباره به جای سجده برسد، و این یک سجده حساب می شود، چه ذکر سجده را گفته باشد یا نه. اگر نتواند سر را نگهدارد و بی اختیار دوباره به جای سجده برسد، ذکر سجده را به عنوان ذکر مطلق بگوید. اگر پیشانی پیش از این که بر محل سجده قرار گیرد، از جا بلند شود، سجده حساب نمی شود بلکه باید به سجده برگردد، و ذکر سجده هم بگوید و بنابراحتیاط مستحب پس از اتمام، نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1081 ) جایی که انسان باید تقیه کند می تواند بر فرش و مانند آن سجده نماید و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود ولی اگر بتواند بر حصیر یا چیزی که سجده بر آن صحیح می باشد، طوری سجده کند که به زحمت نیفتد، نباید بر فرش و مانند آن سجده نماید.
مسأله 1082 ) اگر روی تشک فنری یا چیز دیگری که بدن روی آن آرام نمی گیرد سجده کند، باطل است.
مسأله 1083 ) اگر انسان ناچار شود که در زمین گِل نماز بخواند، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس برای او مشقّت ندارد، باید سجده و تشهّد را به طور معمول به جا آورد. اگر مشقّت دارد، می تواند در حالی که ایستاده، برای سجده با سر اشاره کند و تشهد را ایستاده بخواند. اگر سجده و تشهد را به طور معمول به جا آورد، نمازش صحیح است.
مسأله 1084 ) در رکعت اوّل و رکعت سومی که تشهد ندارد، مثل رکعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا باید پس از سجده دوم قدری بی حرکت بنشنید و بعد برخیزد.
چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است
مسأله 1085 ) باید بر زمین و چیزهای غیر خوراکی و پوشاکی که از زمین می روید مانند چوب و برگ درخت سجده کرد. سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی
مانند گندم و جو و پنبه و آنچه که از اجزای زمین شمرده نشود مانند طلا و نقره و قیر و عقیق و زُفت و امثال این ها صحیح نیست.
مسأله 1086 ) احتیاط واجب آن است که بر برگ مو سجده نکند.
مسأله 1087 ) سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و خوراک حیوان است مثل علف و کاه صحیح است.
مسأله 1088 ) سجده بر گل هایی که خوراکی نیستند، صحیح است، ولی سجده بر دواهای خوراکی که از زمین می روید، مانند گل بنفشه و گل گاوزبان بنابراحتیاط صحیح نیست.
مسأله 1089 ) سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی شهرها معمول است و در شهرهای دیگر معمول نیست و نیز سجده بر میوه نارس صحیح نیست.
مسأله 1090 ) سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ صحیح است. سجده بر گچ و آهک پخته و آجر و کوزه گلی و مانند آن نیز جایز است.
مسأله 1091 ) اگر کاغذ را از چیزی که سجده بر آن صحیح است مثلاً از کاه و درخت ساخته باشند، می شود بر آن سجده کرد به شرط این که اگر اجزای دیگری هم که سجده بر آن جایز نیست داشته باشد، از بین برود، ولی سجده بر کاغذی که از پنبه و مانند آن ساخته شده، اشکال دارد.
مسأله 1092 ) برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیدالشهداء7 می باشد، پس از آن خاک، سپس سنگ و بعد گیاه است.
مسأله 1093 ) اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد یا اگر دارد به سبب سرما یا گرمای زیاد و مانند این ها نمی تواند بر آن سجده کند، باید بر لباسش سجده کند. اگر ممکن نشد، باید بر پشت دست یا چیزهای معدنی مانند فیروزه و عقیق سجده نماید، ولی احتیاط واجب آن است که چیزهای معدنی مانند عقیق و فیروزه را بر پشت دست مقدّم دارد.
مسأله 1094 ) سجده بر گِل و خاک سستی که پیشانی روی آن آرام نمی گیرد، باطل است.
مسأله 1095 ) اگر در سجده اوّل مهر به پیشانی بچسبد، باید برای سجده دوم مهر را بردارد.
مسأله 1096 ) اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده می کند، گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت دارد، باید نماز را بشکند. اگر وقت تنگ است، باید به ترتیبی که درمسأله «1093» گفته شد، عمل نماید.
مسأله 1097 ) هرگاه در حال سجده بفهمد پیشانی را بر چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است، اگر ممکن باشد، باید پیشانی را از روی آن به روی چیزی که سجده بر آن صحیح است، بکشد. اگر ممکن نباشد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید نماز را بشکند. اگر وقت تنگ است، به ترتیبی که در مسأله «1093» گفته شد، عمل نماید.
مسأله 1098 ) اگر پس از سجده بفهمد پیشانی را روی چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است، اشکال ندارد.
مسأله 1099 ) سجده کردن برای غیر خدا حرام می باشد. بعضی از مردم که مقابل قبر امامان: پیشانی را بر زمین می گذارند، اگر برای شکر خدا باشد، اشکال ندارد و گرنه حرام است.
مستحبات و مکروهات سجده
مسأله 1100 ) در سجده چند چیز مستحب است:
1- کسی که ایستاده نماز می خواند، پس از آن که سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند، بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید.
2- موقعی که مرد می خواهد به سجده برود، اوّل دست ها و زن اوّل زانوها را بر زمین بگذارد.
3- بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است، بگذارد.
4- در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، طوری که سر آن ها رو به قبله باشد.
5- در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند:
یا خَیْرَ المَسْؤُولِینَ وَ یا خَیْرَ المُعْطِینَ اُرْزُقْنِی وَارْزُقْ عِیالِی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُوالفَضْلِ العَظِیمِ،
یعنی ای بهترین کسی که از او درخواست می کنند و ای بهترین عطا کنندگان! روزی بده به من و خانواده ام از فضل خود، به درستی که تو دارای فضل بزرگی هستی.
6- پس از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
7- بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت، تکبیر بگوید.
8- پس از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت، اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید.
9- سجده را طول بدهد و موقع نشستن دست ها را روی ران ها بگذارد.
10- برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن اَلّلهُ اَکْبَر بگوید.
11- در سجده ها صلوات بفرستد ولی آن را به قصد ذکری که در سجده دستور دارد، نگوید.
12- در موقع بلند شدن، دست ها را پس از زانوها از زمین بردارد.
13- مردها آرنج ها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند. زن ها آرنج ها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند.
مسأله 1101 ) قرآن خواندن در سجده مکروه است، نیز مکروه می باشد برای برطرف کردن گرد و غبار، جای سجده را فوت کند. اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان بیرون آید، نماز باطل است. غیر از این ها مکروهات دیگری در کتاب ها گفته شده است.
سجده واجب قرآن
مسأله 1102 ) در هر یک از چهار سوره (والنجم، اقْرأْ، الم تنزیل و حم سجده) یک آیه سجده است، که اگر انسان بخواند یا گوش دهد، پس از تمام شدن آن آیه، باید فوراً سجده کند. اگر فراموش کرد، هر وقت یادش آمد باید سجده نماید. اگر بدون اختیار آیه سجده دار شنید، بنابر احتیاط واجب است سجده کند.
مسأله 1103 ) اگر انسان موقعی که آیه سجده را گوش می دهد، خودش نیز بخواند، بنابراحتیاط واجب باید دو سجده نماید.
مسأله 1104 ) در غیر نماز اگر در حال سجده آیه سجده را بخواند یا گوش کند، باید سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.
مسأله 1105 ) اگر آیه سجده توسط ضبط صوت و مانند آن یا بچه غیر ممیّز که خوب و بد را نمی فهمد خوانده شود، بنابراحتیاط واجب باید کسی که آن را گوش می دهد یا ناخواسته می شنود، سجده نماید. همچنین است پخش رادیویی یا تلویزیونی اگر صدای قرآن قبلاً ضبط شده و پخش گردد، ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو یا تلویزیون آیه سجده را بخواند و به طور مستقیم پخش شود، بر کسی که به آن گوش می دهد یا ناخواسته می شنود سجده واجب است.
مسأله 1106 ) در سجده واجب قرآن باید جای انسان غصبی نباشد. بنابراحتیاط واجب جای پیشانی او از جای سرانگشتانش بیش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد ولی لازم نیست با وضو یا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند و بدن و جای پیشانی او پاک باشد، نیز چیزهایی که در لباس نمازگزار شرط می باشد در لباس شرط نیست اما اگر لباس او غصبی است، چنانچه سجده کردن تصرف در لباس باشد، سجده باطل است.
مسأله 1107 ) احتیاط واجب آن است که در سجده واجب قرآن، پیشانی را بر مهر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح است، گذاشته و جاهای دیگر بدن را به دستوری که در سجده نماز گفته شد، بر زمین بگذارد.
مسأله 1108 ) هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید، کافی است. گفتن ذکر، مستحب است. بهتر است بگوید:
لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ اِیماناً وَ تَصْدِیقاً لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ أَناَ عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتَجِیرٌ.
تشهد
مسأله 1109 ) در رکعت دومِ تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، باید انسان پس از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن تشهد بخواند، یعنی بگوید: أشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید.
مسأله 1110 ) کلمات تشهد باید به عربی صحیح و به طوری که معمول است، پشت سر هم گفته شود.
مسأله 1111 ) اگر تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند و پس از نماز برای ایستادن بی جا، دو سجده سهو به جا آورد. اگر در رکوع یا پس از آن یادش بیاید، باید نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا کند و برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1112 ) مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را به کف پای چپ بگذارد و پیش ازتشهد بگوید: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ یا بگوید بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَالحَمْدُ لِلَّهِ وَ خَیْرُ الأَسْماءِ لِلَّهِ، نیز مستحب است دست ها را بر ران ها بگذارد و انگشت ها را به یکدیگر بچسباند و به دامان خود نگاه کند و پس از تمام شدن تشهد بگوید: وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
مسأله 1113 ) مستحب است زن ها در وقت خواندن تشهد، ران ها را به هم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1114 ) پس از تشهدِ رکعت آخر نماز مستحب است درحالی که نشسته و بدن آرام است، بگوید: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهاَ النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ و بعد از آن
باید بگوید: اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ و یا بگوید: اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ. احتیاط لازم آن است که به جمله السلام علیکم جمله وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ را اضافه نماید. مستحب است هر دو جمله را بگوید.
مسأله 1115 ) اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند، مثل پشت به قبله کردن انجام نداده، باید سلام را بگوید و نمازش صحیح است.
مسأله 1116 ) اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم خورده، ولی کاری که عمداً و سهواً نماز را باطل می کند انجام نداده، سلام لازم نیست و نمازش صحیح است اما بنابراحتیاط واجب دو سجده سهو برای فراموشی سلام به جا آورد. اگر پیش از آن که صورت نماز به هم بخورد کاری که عمداً و سهواً نماز را باطل می کند انجام داده، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند. چنانچه سلام را فراموش کند و پس از حرف زدن یادش بیاید باید سلام را بگوید و دو سجده سهو برای حرف زدن به جا آورد.
ترتیب
مسأله 1117 ) اگر عمداً ترتیب نماز را به هم بزند، مثلاً سوره را پیش از حمد بخواند، یا سجود را پیش از رکوع به جا آورد، نماز باطل می شود.
مسأله 1118 ) اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد مثلاً پیش از آن که رکوع کند، سجده نماید نماز باطل است.
مسأله 1119 ) اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که بعد از آن است و رکن نیست به جا آورد، مثلاً پیش از آن که دو سجده کند تشهد بخواند، باید رکن را به جا آورد و آنچه را اشتباهاً پیش از آن خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1120 ) اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و رکن پس از آن را به جا آورد، مثلاً حمد را فراموش کند و مشغول رکوع شود، نمازش صحیح است.
مسأله 1121 ) اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و چیزی را که پس از آن است و آن هم رکن نیست به جا آورد، مثلاً حمد را فراموش کند و سوره را بخواند،
چنانچه مشغول رکن بعد شده باشد، مثلاً در رکوع یادش بیاید که حمد را نخوانده باید بگذرد و نماز او صحیح است. اگر مشغول رکن بعد نشده باشد، باید آنچه را که فراموش کرده به جا آورد و پس از آن، چیزی را که اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1122 ) اگر سجده اوّل را به خیال این که سجده دوم است، یا سجده دوم را به خیال این که سجده اوّل است به جا آورد، نماز صحیح است و سجده اوّل او سجده اوّل و سجده دوم او سجده دوم حساب می شود.
موالات
مسأله 1123 ) انسان باید نماز را با موالات بخواند، یعنی کارهای نماز مانند رکوع و سجود و تشهد را پشت سر هم به جا آورد و چیزهایی را که در نماز می خواند به طوری که معمول است پشت سر هم بخواند. اگر به قدری بین آن ها فاصله بیندازد که نگویند نماز می خواند نمازش باطل است.
مسأله 1124 ) اگر در نماز سهواً بین حرف ها یا کلمات فاصله بیندازد و فاصله به قدری نباشد که صورت نماز از بین برود ولی صورت قرائت یا ذکر از بین برود، چنانچه مشغول رکن بعد نشده باشد، باید حرف ها یا کلمات را به طور معمول بخواند. اگر مشغول رکن بعد شده باشد، نماز صحیح است.
مسأله 1125 ) طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره های بزرگ، موالات را به هم نمی زند.
قنوت
مسأله 1126 ) در تمام نمازهای واجب و مستحب، پیش از رکوع رکعت دوم مستحب است قنوت بخواند. در نماز وتر، با آن که یک رکعت می باشد، خواندن قنوت پیش از رکوع مستحب است. نماز جمعه در هر رکعت یک قنوت دارد: در رکعت اوّل پیش از رکوع و در رکعت دوم پس از رکوع. نماز آیات پنج قنوت، نماز عید فطر و قربان در رکعت اوّل پنج قنوت و در رکعت دوم چهار قنوت دارند.
مسأله 1127 ) مستحب است در قنوت دست ها را مقابل صورت و کف آن ها را رو به آسمان و پهلوی هم نگهدارد و به کف دست ها نگاه کند.
مسأله 1128 ) در قنوت هر ذکری بگوید اگرچه یک سبحان الله باشد، کافی است. بهتر است بگوید لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ الحَلِیمُ الکَریمُ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیم سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ العَرْشِ العَظِیمِ وَالحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِین.
مسأله 1129 ) مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ولی برای کسی که نماز را به جماعت می خواند، اگر امام جماعت صدای او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نیست.
مسأله 1130 ) اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد. اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند. اگر در رکوع یادش بیاید، مستحب است پس از رکوع قضا کند. اگر در سجده یادش بیاید، مستحب است بعد از سلام نماز، قضا نماید.
ترجمه سوره حمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی شروع می کنم به نام خداوندی که رحمتش گسترده و ابدی است. اَلْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است. اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی رحمتش گسترده و ابدی است. مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ یعنی صاحب اختیار روز قیامت است. اِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. اِهْدِناَ الصِّراطَ المُسْتَقِیم یعنی ما را به راه راست هدایت کن که آن دین اسلام است. صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَالضَّالِّینَ یعنی نه به راه کسانی که بر ایشان غضب کرده ای و نه کسانی که گمراهند.
ترجمه سوره قُل هُو الله احد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی شروع می کنم به نام خداوندی که رحمتش گسترده و ابدی است. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد یعنی بگو ای محمد(ص) که خدا یگانه است. أَلّلهُ الصَّمَدُ یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَد یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
ترجمه ذکر رکوع و سجود
سُبْحانَ رَبِّیَ العَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ یعنی پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم. سُبْحانَ رَبِّیَ الأَعْلی وَ بِحَمْدِهِ یعنی پروردگار من که از همه کس بالاتر می باشد، از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ یعنی خدا بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند. أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ اِلَیهِ یعنی طلب آمرزش و مغفرت می کنم از خداوندی که پرورش دهنده من است و به طرف او بازگشت می نمایم. بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ اَقْعُد یعنی به یاری خدای متعال و قوّه او برمی خیزم و می نشینم.
ترجمه قنوت
لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ یعنی نیست معبودی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتایی که بردبار و بخشنده است. لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ یعنی نیست معبودی سزاوار پرستش، مگر خدای یکتای بی همتایی که بلند مرتبه و بزرگ است. سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الأَرَضِینَ السَّبْعِ یعنی پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و هفت زمین است. وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ العَرْشِ العَظِیمِ یعنی پروردگار هر چیزی است که در آسمان ها و زمین ها و بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. وَالحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِین یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.
ترجمه تسبیحات اربعه
سُبْحانَ اللَّهِ وَالحَمْدُ للَّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ یعنی پاک و منزه است خدا و ثنا مخصوص اوست و نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای بی همتا و بزرگ تر است از این که او را وصف کنند.
ترجمه تشهد و سلام
اَلْحَمْدُ للَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ یعنی ستایش مخصوص خداوند است و شهادت می دهم که معبودی سزاوار پرستش نیست، مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ یعنی شهادت می دهم که محمد(ص) بنده خدا و فرستاده اوست. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ یعنی خدایا! رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهاَ النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. السَّلامُ عَلینا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ یعنی سلام از خدا بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ یعنی سلام و رحمت و برکات خدا بر شما مؤمنان باد.
تعقیب نماز
مسأله 1131 ) مستحب است انسان پس از نماز مقداری مشغول تعقیب، یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود. بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضو و غسل و تیمم او باطل شود، رو به قبله تعقیب را بخواند. لازم نیست تعقیب به عربی باشد ولی بهتر است ذکرهایی را که در کتاب های دعا دستور داده اند، بخواند. از تعقیب هایی که خیلی سفارش شده، تسبیح حضرت زهرا(س) است که باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله. پس از آن 33 مرتبه سبحان الله و می شود سبحان الله را پیش از الحمدلله گفت ولی بهتر است پس از الحمدلله گفته شود.
مسأله 1132 ) مستحب است بعد از نماز، سجده شکر کند. همین قدر که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارد کافی است. ولی بهتر است صد مرتبه، یا سه مرتبه، یا یک مرتبه شکراًلله یا عفواً بگوید. نیز مستحب است هر وقت نعمتی به انسان می رسد، یا بلایی از او دور می شود، سجده شکر به جا آورد.
صلوات بر پیغمبر(ص)
مسأله 1133 ) هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول 9 مانند محمد واحمد، یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
مسأله 1134 ) موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(ص) مستحب است صلوات را هم بنویسد. نیز بهتر است هر وقت حضرت را یاد می کند، صلوات بفرستد.
مبطلات نماز
مسأله 1135 ) دوازده چیز نماز را باطل می کند و آنها را مبطلات می گویند:
اوّل- در بین نماز یکی از شرط های آن از بین برود، مثلاً در بین نماز بفهمد مکانش غصبی است.
دوم- در بین نماز عمداً یا سهواً یا از روی ناچاری، چیزی که وضو را باطل می کند، پیش آید. مثلاً بول از او بیرون آید ولی کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، اگر در بین نماز بول یا غائط از او خارج شود، چنانچه به دستوری که در احکام وضو گفته شد ، رفتار نماید، نمازش باطل نمی شود و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتی که به دستور استحاضه رفتار کرده باشد، نمازش صحیح است.
مسأله 1136 ) کسی که بی اختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا پس از اتمام آن، باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1137 ) اگر بداند به اختیار خودش خوابیده و شک کند که پس از نماز بوده یا در بین نماز یادش رفته که مشغول نماز است و خوابیده، نمازش صحیح است.
مسأله 1138 ) اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است، یا در سجده شکر، باید نماز را دوباره بخواند.
سوم- از مبطلات نماز آن است که مثل بعض کسانی که شیعه نیستند دست ها را روی هم بگذارد.
مسأله 1139 ) هرگاه برای ادب دست ها را روی هم بگذارد، اگرچه مثل آنها نباشد مثل این که انگشت های دو دست را روی هم بگذارد نه تا مچ یا مرفق، بنابراحتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند، ولی اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا برای کار دیگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دست ها را روی هم بگذارد اشکال ندارد.
چهارم- از مبطلات نماز آن است که پس از خواندن حمد، آمین بگوید ولی اگر اشتباهاً یا از روی تقیه بگوید، نمازش باطل نمی شود.
پنجم- از مبطلات نماز آن است که عمداً یا از روی فراموشی پشت به قبله کند، یا به طرف راست یا چپ قبله برگردد، بلکه اگر عمداً به قدری برگردد که نگویند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست یا چپ نرسد، نمازش باطل است.
مسأله 1140 ) اگر عمداً سر را به قدری بگرداند که بتواند پشت سر را ببیند، گرچه به این که بدن را هم کمی برگرداند، نماز باطل است. اگر به طرف چپ و راست بگرداند، اگر زیاد باشد گرچه به نقطه مقابل شرق و غرب نرسد، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند. اگر زیاد نباشد، مکروه است ولی نماز صحیح می باشد.
ششم- از مبطلات نماز آن است که عمداً کلمه ای بگوید که یک حرف یا بیش-تر باشد، اگرچه معنی نداشته باشد، ولی اگر سهواً بگوید نماز باطل نمی شود.
مسأله 1141 ) اگر سهواً کلمه ای بگوید که یک حرف یا بیش تر دارد اگرچه معنی داشته باشد، نمازش باطل نمی شود ولی لازم است پس از نماز سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1142 ) سرفه کردن و آروغ زدن و آه کشیدن در نماز اشکال ندارد ولی گفتن آخ و آه و مانند اینها اگر عمدی باشد، نماز را باطل می کند.
مسأله 1143 ) اگر کلمه ای را به قصد ذکر بگوید، مثلاً «اللَّه اکبر» و در موقع گفتن، صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، بلکه اگر به قصد این که چیزی به کسی بفهماند کلمه ای را به قصد ذکر بگوید، اشکال ندارد.
مسأله 1144 ) خواندن قرآن در هرکجای نماز، غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارند و در احکام جنابت گفته شد، نیز دعا کردن در هر کجای نماز اشکال ندارد ولی احتیاط واجب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
مسأله 1145 ) اگر چیزی از حمد و سوره و ذکرهای نماز را عمداً بدون قصد جزئیت یا احتیاطاً چند مرتبه بگوید، اشکال ندارد.
مسأله 1146 ) در حال نماز انسان نباید به دیگری سلام کند. اگر دیگری به او سلام کند باید همان طور که سلام کرده، جواب دهد. مثلاً اگر گفته «سلامٌ علیکم» ، در جواب بگوید «سلامٌ علیکم» و نباید «علیکم» را جلو بیاندازد.
مسأله 1147 ) انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فوراً بگوید. اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که اگر جواب بگوید، جواب سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد، نباید جواب بدهد. اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
مسأله 1148 ) باید جواب سلام را طوری بگوید که سلام کننده بشنود، ولی اگر سلام کننده کر باشد، چنانچه انسان به طور معمول جواب بدهد کافی است.
مسأله 1149 ) احتیاط واجب آن است که نمازگزار جواب سلام را به قصد جواب بگوید، نه دعا و تحیّت.
مسأله 1150 ) اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه ممیّز یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد، به نمازگزار سلام کند، نمازگزار می تواند جواب او را بدهد. بنابراحتیاط در جواب سلام زن بگوید «سلامٌ علیکْ» و کاف را زیر و زبر و پیش ندهد.
مسأله 1151 ) اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، معصیت کرده و بنابراحتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1152 ) اگر کسی غلط سلام کند به طوری که سلام حساب نشود، جواب واجب نیست، بلکه اگر در حال نماز باشد جایز نیست.
مسأله 1153 ) جواب سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می کند واجب نیست، بلکه در حال نماز جایز نیست، ولی احتیاط واجب آن است که جواب سلام کافر ذمی، چه مرد باشد و چه زن را بدهد ولی در جواب به «سلام» یا «علیک» بسنده کند.
مسأله 1154 ) اگر کسی به عده ای سلام کند، جواب سلام او بر همه واجب است، ولی اگر یکی جواب دهد، کافی است.
مسأله 1155 ) اگر کسی به گروهی سلام کند و کسی که سلام کننده قصد سلام کردن به او را نداشته جواب دهد، باز جواب سلام او بر آن عده واجب است.
مسأله 1156 ) اگر به عده ای سلام کند و کسی که بین آنها مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته، نباید جواب بدهد،
همچنین است اگر بداند قصد او را هم داشته ولی دیگری جواب سلام را بدهد، اما اگر بداند که قصد او را هم داشته و دیگری جواب ندهد، باید جواب بگوید.
مسأله 1157 ) سلام کردن مستحب است و خیلی سفارش شده است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچک تر به بزرگ تر سلام کند.
مسأله 1158 ) اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند واجب نیست جواب سلام همدیگر را بدهند.
مسأله 1159 ) در غیر نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید، مثلاً اگر کسی گفت: «سلام علیکم»، در جواب بگوید: «سلام علیکم و رحمةالله».
هفتم- از مبطلات نماز خنده عمدی و با صدا است، همچنین خنده ای که بی اختیار باشد، اما تبسّم و لبخند، نماز را باطل نمی کند هرچند عمدی باشد، نیز خنده سهوی به گمان این که در حال نماز نیست موجب باطل شدن نماز نمی شود. اگر سهواً قهقهه زند، بنابراحتیاط نماز را تمام کرده دوباره بخواند.
مسأله 1160 ) اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند، مثلاً رنگش سرخ شود، بنابراحتیاط واجب، باید نمازش را تمام کرده و دوباره بخواند.
هشتم- از مبطلات نماز آن است که برای کار دنیا عمداً یا بی اختیار با صدا گریه کند. احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند، ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته یا بلند اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است.
نهم- از مبطلات نماز کاری است که صورت نماز را به هم بزند مثل رقص و به هوا پریدن و مانند این ها، کم باشد یا زیاد، عمداً باشد یا از روی فراموشی، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد.
مسأله 1161 ) اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که نگویند نماز می خواند، نمازش باطل می شود.
مسأله 1162 ) اگر در بین نماز کاری انجام دهد، یا مدتی ساکت شود و شک کند که نماز به هم خورده، نمازش صحیح است.
دهم- از مبطلات نماز، خوردن و آشامیدن است. اگر در نماز طوری بخورد یا بیاشامد که نگویند نماز می خواند، عمداً باشد یا از روی فراموشی، نمازش باطل
می شود، ولی کسی که می خواهد روزه بگیرد، اگر پیش از اذان صبح، نماز مستحبی بخواند و تشنه باشد، چنانچه بترسد که اگر نماز را تمام کند صبح شود، در صورتی که آب روبروی او در دو سه قدمی باشد، می تواند در بین نماز آب بیاشامد، اما باید کاری که نماز را باطل می کند، مثل روگرداندن از قبله، انجام ندهد.
مسأله 1163 ) اگر به واسطه خوردن یا آشامیدن عمدی، موالات نماز به هم بخورد، یعنی طوری شود که نگویند نماز را پشت سرهم می خواند، بنابراحتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1164 ) اگر در بین نماز، غذایی را که در دهان یا لای دندان ها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمی شود، نیز اگر قند یا شکر و مانند این ها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود اشکال ندارد.
یازدهم- از مبطلات نماز، شک در رکعت های نماز دو رکعتی یا سه رکعتی، یا در دو رکعت اوّل نمازهای چهار رکعتی است.
دوازدهم- از مبطلات نماز آن است که رکن نماز را عمداً یا سهواً کم یا زیاد کند یا چیزی را که رکن نیست، عمداً کم یا زیاد نماید.
مسأله 1165 ) اگر پس از نماز شک کند که در بین نماز کاری که نماز را باطل می کند، انجام داده، نمازش صحیح است.
مکروهات نماز
مسأله 1166 ) مکروه است در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند و چشم ها را بر هم بگذارد، یا به طرف راست و چپ بگرداند و با ریش و دست خود بازی کند و انگشت ها را داخل هم نماید و آب دهان بیندازد و به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتر نگاه کند، نیز مکروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف کسی ساکت شود، بلکه هرکاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد مکروه می باشد.
مسأله 1167 ) موقعی که انسان خوابش می آید و نیز موقع خودداری کردن از بول و غائط، مکروه است نماز بخواند، همچنین پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشار دهد در نماز مکروه می باشد. غیر از این ها مکروهات دیگری هم در کتاب های مفصل گفته شده است.
مواردی که می شود نماز واجب را شکست
مسأله 1168 ) شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد.
مسأله 1169 ) اگر حفظ جان خود یا کسی که حفظ جان او واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، باید نماز را بشکند ولی شکستن نماز برای مالی که اهمیت ندارد، مکروه است.
مسأله 1170 ) اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او درخواست کند، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد، باید در همان حال بپردازد. اگر بدون شکستن نماز دادن طلب او ممکن نیست، باید نماز را بشکند و طلب را بدهد و سپس نماز را بخواند.
مسأله 1171 ) اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، باید نماز را تمام کند. اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد نماز را به هم نمی زند، باید در بین نماز تطهیر کند، سپس بقیه نماز را بخواند. اگر نماز را به هم می زند، در صورتی که پس از نماز تطهیر مسجد ممکن باشد، شکستن نماز جایز نیست. اگر پس از نماز تطهیر مسجد ممکن نباشد، باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیر نماید، سپس نماز را بخواند.
مسأله 1172 ) کسی که باید نماز را بشکند، اگر نماز را تمام کند، معصیت کرده و احتیاط واجب آن است که نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1173 ) اگر پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید که اذان و اقامه را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است برای گفتن آن ها نماز را بشکند، همچنین است اگر پیش از قرائت یادش بیاید که اقامه را فراموش کرده است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم