احکام شرعی
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

رساله توضیح المسائل حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مُضاف اشاره 1- آب کُرّ 2- آب قلیل 3- آب جاری 4- آب باران 5- آب چاه احکام آبها احکام تخلّی (بول و غائط کردن) استبراء مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1-2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6-7. سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11-12. عرق حیوان نجاستخوار و جُنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات (پاک کننده ها) اشاره 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. انتقال 7. اسلام 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبرای حیوان نجاستخوار 11. غائب شدن مسلمان 12. رفتن خون متعارف احکام ظرف ها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی هنگام وضو گرفتن شرایط صحّت وضو احکام وضو کارهایی که برای آن ها باید وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسل های واجب اشاره احکام جنابت کارهایی که بر جُنب حرام است کارهایی که بر جُنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن غسل های اختصاصی زنان الف) استحاضه اشاره احکام استحاضه ب) حیض اشاره احکام حائض اقسام زن های حائض صاحب عادت وقتیّه و عددیّه صاحب عادت وقتیّه صاحب عادت عددیّه مُضطربه مبتدئه ناسیه مسائل متفرّقه حیض ج) نفاس غسل مسّ میّت اشاره احکام مُحْتضر احکام پس از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت احکام غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحب تیمم موارد تیمم اشاره اوّلین مورد دومین مورد تیمّم سومین مورد تیمّم چهارمین مورد تیمّم پنجمین مورد تیمّم ششمین مورد تیمّم هفتمین مورد تیمم چیزهائی که تیمّم بر آنها صحیح است طریقه تیمم احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب نمازهای واجب یومیّه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب وقت نافله های یومیّه چگونگی نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است مکان نماز گزار اشاره شرط اوّل: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: جاهایی که نماز خواندن مستحب است جاهایی که نماز خواندن مکروه است آداب و احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز رکن نماز پنج چیز است: اشاره نیّت تکبیرةالإحرام قیام(ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه سوره حمد ترجمه سوره قُل هُو الله احد ترجمه ذکر رکوع و سجود ترجمه قنوت ترجمه تسبیحات اربعه ترجمه تشهد و سلام تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر(ص) مبطلات نماز مکروهات نماز مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد شک در چیزی که محل آن گذشته شک پس از سلام شک پس از وقت کثیرالشک(کسی که زیاد شک می کند) شک امام و مأموم شک در نماز مستحبی شک های صحیح نماز احتیاط سجده سهو طریقه سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز نماز مسافر مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت کارهایی که در نماز جماعت مستحب است کارهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات طریقه نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 2 - خوردن و آشامیدن 3 – جماع (آمیزش) 4 - استمناء 4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر(ص) 6 - رسانیدن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن سر در آب 7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8- اماله 10 - قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از مبطلات روزه خودداری نماید احکام خمس اشاره 1-منفعت کسب 3 - معدن 4 - گنج 5 - مال حلال مخلوط به حرام 5- جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 7 - غنیمت 8 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل زکات فطره احکام حجّ احکام خرید و فروش اشاره چیزهایی که هنگام خرید و فروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش احکام شراکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره احکام جُعاله احکام مزارعه احکام مُساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خود تصرّف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه(امانت) احکام عاریه احکام نکاح اشاره احکام عقد طریقه خواندن عقد دائم طریقه خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیب هایی که به سبب آن ها می شود عقد را به هم زد عده ای از زن ها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه یا صیغه (عقد موقت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن اشاره شرائط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره طریقه سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوانات طریقه کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است چیزهایی که هنگام غذا خوردن مکروه است مستحبات آشامیدن آب مکروهات آشامیدنِ آب احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیّت احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر احکام متفرّقه ارث احکام حدود احکام دیه احکام اعتکاف امر به معروف و نهی از منکر جهاد اشاره دفاع از ناموس و جان و مال احکام مضاربه اشاره شرایط مضاربه مسائل متفرّقه (مبتلابه) مسائل جدید (مستحدثه) الف: احکام بانکها وام و سپرده گذاری اعتبارات بانکی نگهداری کالا و فروش کالای متروکه کفالت و ضمانت بانکی فروش سهام فروش اوراق قرضه و اوراق مشارکت حواله های داخلی و خارجی جوایز بانکی وصول سفته خرید و فروش ارز اضافه برداشت خرید و فروش سفته اشتغال در بانک مضاربه بانکی ب: قرارداد بیمه ج: سرقفلی د: احکام تشریح ه: احکام پیوند و: تلقیح مصنوعی ز: احکام کنترل جمعیت ح: حکم خیابان ها ط: مسائلی درباره نماز و روزه ی: حکم خرید و فروش برگه های جایزه دار

سجود

سجود
مسأله 1054 ) نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، پس از رکوع دو سجده کند. سجده آن است که پیشانی و کف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد.
مسأله 1055 ) دو سجده از یک رکعت روی هم یک رکن است که اگر کسی در نماز واجب عمداً یا از روی فراموشی هر دو را ترک کند، یا دو سجده دیگر به آنها اضافه نماید، نمازش باطل است.
مسأله 1056 ) اگر عمداً یک سجده کم یا زیاد کند، نماز باطل می شود. اگر سهواً یک سجده کم کند، حکم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 1057 ) اگر پیشانی را عمداً یا سهواً بر زمین نگذارد، سجده نکرده است اگرچه جاهای دیگر به زمین برسد. ولی اگر پیشانی را بر زمین بگذارد و سهواً جاهای دیگر را به زمین نرساند، یا سهواً ذکر نگوید، سجده صحیح است.
مسأله 1058 ) واجب است که در سجده یک مرتبه «سُبْحانَ اللَّه» یا یک مرتبه ذکر دیگری مانند «اَلحَمْدُلِلَّه» یا یک مرتبه «سُبحانَ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمْدِهِ» بگوید. ذکر کوچک را سه مرتبه گفتن بنابراحتیاط واجب است. باید این کلمات دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود. مستحب است «سُبْحانَ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمْدِهِ» را سه یا پنج یا هفت مرتبه بگوید.
مسأله 1059 ) در سجود باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذکر مستحب هم، اگر آن را به قصد ذکری که برای سجده دستور داده اند، بگوید بنابراحتیاط آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1060 ) اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد، عمداً ذکر سجده را بگوید، نمازش باطل است، به شرطی که در حال آرامی اعاده نکند، همچنین اگر پیش از تمام شدن ذکر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
مسأله 1061 ) اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد، سهواً ذکر سجده را بگوید و پیش از آن که سر از سجده بردارد بفهمد اشتباه کرده است، باید دوباره در حال آرام بودن، ذکر را بگوید.
مسأله 1062 ) اگر پس از آن که سر از سجده برداشت، بفهمد که پیش از آرام گرفتن بدن ذکر را گفته، یا پیش از آن که ذکر سجده تمام شود سر برداشته، نمازش صحیح است.
مسأله 1063 ) اگر موقعی که ذکر سجده را می گوید، یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز باطل می شود ولی موقعی که مشغول گفتن ذکر نیست، اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد.
مسأله 1064 ) اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده سهواً پیشانی را از زمین بردارد نمی تواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند، ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بردارد، باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
مسأله 1065 ) پس از تمام شدن ذکر سجده اوّل، باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1066 ) جای پیشانی نمازگزار باید از جای سرانگشتان پای او بلندتر یا پست تر از چهار انگشت بسته نباشد. بنابراحتیاط مستحب سر زانو و کف دست ها از جای پیشانی، بلکه تمام مواضع سجده با یکدیگر از مقدار چهار انگشت بسته بلندتر یا پست تر نباشد.
مسأله 1067 ) در زمین سراشیب که سراشیبی آن درست معلوم نیست، اگر جای پیشانی نمازگزار از جای انگشت های پای او مختصری بیش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1068 ) اگر پیشانی را بر چیزی بگذارد که از جای انگشت های پای او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندی آن به قدری است که نمی گویند در حال سجده است، باید سر را بردارد و بر چیزی که بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کم تر است بگذارد. اگر بلندی آن به قدری است که می گویند در حال سجده است، احتیاط واجب آن است که پیشانی را از روی آن بر چیزی که بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کم تر است، بکشد. اگر کشیدن پیشانی ممکن نیست، بنابراحتیاط واجب باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1069 ) باید بین پیشانی و آنچه بر آن سجده می کند، چیزی نباشد، پس اگر مُهر به قدری چرک باشد که پیشانی به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولی اگر مثلاً رنگ مهر تغییر کرده باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1070 ) در سجده باید کف دست را بر زمین بگذارد ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد. اگر پشت دست ممکن نباشد، باید مچ دست را بگذارد. چنانچه آن را هم نتواند، باید تا آرنج هرجا را که می تواند بر زمین بگذارد. اگر آن هم ممکن نیست، گذاشتن بازو کافی است.
مسأله 1071 ) در سجده باید دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد. اگر انگشت های دیگر پا، یا روی پا را بگذارد، یا به واسطه بلند بودن ناخن، سر انگشت شست به زمین نرسد نماز باطل است. کسی که به واسطه ندانستن مسأله نمازهای خود را این طور خوانده، باید دوباره بخواند.
مسأله 1072 ) کسی که مقداری از شست پایش بریده، باید بقیه آن را به زمین بگذارد. اگر چیزی از آن نمانده، یا اگر مانده خیلی کوتاه است، باید بقیه انگشتان را بگذارد. اگر هیچ انگشت ندارد، باید هر مقداری از پا باقی مانده، بر زمین بگذارد.
مسأله 1073 ) اگر به طور غیر معمول سجده کند، مثلاً سینه و شکم را به زمین بچسباند، یا پاها را دراز کند، بنابراحتیاط کافی نیست.
مسأله 1074 ) مهر یا چیز دیگری که بر آن سجده می کند، باید پاک باشد. ولی اگر مثلاً مهر را روی فرش نجس بگذارد، یا یک طرف مهر نجس باشد و پیشانی را به طرف پاک آن بگذارد، اشکال ندارد.
مسأله 1075 ) اگر در پیشانی دُمَل و مانند آن باشد، چنانچه ممکن است باید با جای سالم پیشانی سجده کند. اگر ممکن نیست باید زمین را گود کند و دمل را در گودال و جای سالم را به مقداری که برای سجده کافی باشد، بر زمین بگذارد.
مسأله 1076 ) اگر دمل یا زخم تمام پیشانی را گرفته باشد، بنابراحتیاط باید به یکی از دو طرف پیشانی و چانه اگرچه به تکرار نماز باشد، سجده کند. اگر ممکن نیست فقط به چانه، و اگر به چانه هم ممکن نیست، باید برای سجده اشاره کند.
مسأله 1077 ) کسی که نمی تواند پیشانی را به زمین برساند، باید به قدری که می تواند خم شود، و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دست ها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمین بگذارد.
مسأله 1078 ) کسی که اصلاً نمی تواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند. اگر نتواند، باید با چشم ها اشاره نماید. در هر دو صورت کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها را مقداری که می تواند بنابراحتیاط واجب باید بر زمین بگذارد. در هر دو صورت نیز احتیاط مستحب آن است که اگر می تواند مهر را بلند کند و به پیشانی بگذارد. اگر با سر یا چشم ها هم نمی تواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنابراحتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
مسأله 1079 ) کسی که نمی تواند بنشیند، باید ایستاده نیت سجده کند. چنانچه می تواند، برای سجده با سر اشاره کند. اگر نمی تواند، با چشم ها اشاره نماید. اگر این را
هم نمی تواند، در قلب نیت سجده کند و بنابراحتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
مسأله 1080 ) اگر پیشانی پس از آن که بر محل سجده قرار گرفت، بی اختیار از جای سجده بلند شود، چنانچه ممکن باشد باید نگذارد دوباره به جای سجده برسد، و این یک سجده حساب می شود، چه ذکر سجده را گفته باشد یا نه. اگر نتواند سر را نگهدارد و بی اختیار دوباره به جای سجده برسد، ذکر سجده را به عنوان ذکر مطلق بگوید. اگر پیشانی پیش از این که بر محل سجده قرار گیرد، از جا بلند شود، سجده حساب نمی شود بلکه باید به سجده برگردد، و ذکر سجده هم بگوید و بنابراحتیاط مستحب پس از اتمام، نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1081 ) جایی که انسان باید تقیه کند می تواند بر فرش و مانند آن سجده نماید و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود ولی اگر بتواند بر حصیر یا چیزی که سجده بر آن صحیح می باشد، طوری سجده کند که به زحمت نیفتد، نباید بر فرش و مانند آن سجده نماید.
مسأله 1082 ) اگر روی تشک فنری یا چیز دیگری که بدن روی آن آرام نمی گیرد سجده کند، باطل است.
مسأله 1083 ) اگر انسان ناچار شود که در زمین گِل نماز بخواند، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس برای او مشقّت ندارد، باید سجده و تشهّد را به طور معمول به جا آورد. اگر مشقّت دارد، می تواند در حالی که ایستاده، برای سجده با سر اشاره کند و تشهد را ایستاده بخواند. اگر سجده و تشهد را به طور معمول به جا آورد، نمازش صحیح است.
مسأله 1084 ) در رکعت اوّل و رکعت سومی که تشهد ندارد، مثل رکعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا باید پس از سجده دوم قدری بی حرکت بنشنید و بعد برخیزد.
چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است
مسأله 1085 ) باید بر زمین و چیزهای غیر خوراکی و پوشاکی که از زمین می روید مانند چوب و برگ درخت سجده کرد. سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی
مانند گندم و جو و پنبه و آنچه که از اجزای زمین شمرده نشود مانند طلا و نقره و قیر و عقیق و زُفت و امثال این ها صحیح نیست.
مسأله 1086 ) احتیاط واجب آن است که بر برگ مو سجده نکند.
مسأله 1087 ) سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و خوراک حیوان است مثل علف و کاه صحیح است.
مسأله 1088 ) سجده بر گل هایی که خوراکی نیستند، صحیح است، ولی سجده بر دواهای خوراکی که از زمین می روید، مانند گل بنفشه و گل گاوزبان بنابراحتیاط صحیح نیست.
مسأله 1089 ) سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی شهرها معمول است و در شهرهای دیگر معمول نیست و نیز سجده بر میوه نارس صحیح نیست.
مسأله 1090 ) سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ صحیح است. سجده بر گچ و آهک پخته و آجر و کوزه گلی و مانند آن نیز جایز است.
مسأله 1091 ) اگر کاغذ را از چیزی که سجده بر آن صحیح است مثلاً از کاه و درخت ساخته باشند، می شود بر آن سجده کرد به شرط این که اگر اجزای دیگری هم که سجده بر آن جایز نیست داشته باشد، از بین برود، ولی سجده بر کاغذی که از پنبه و مانند آن ساخته شده، اشکال دارد.
مسأله 1092 ) برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیدالشهداء7 می باشد، پس از آن خاک، سپس سنگ و بعد گیاه است.
مسأله 1093 ) اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد یا اگر دارد به سبب سرما یا گرمای زیاد و مانند این ها نمی تواند بر آن سجده کند، باید بر لباسش سجده کند. اگر ممکن نشد، باید بر پشت دست یا چیزهای معدنی مانند فیروزه و عقیق سجده نماید، ولی احتیاط واجب آن است که چیزهای معدنی مانند عقیق و فیروزه را بر پشت دست مقدّم دارد.
مسأله 1094 ) سجده بر گِل و خاک سستی که پیشانی روی آن آرام نمی گیرد، باطل است.
مسأله 1095 ) اگر در سجده اوّل مهر به پیشانی بچسبد، باید برای سجده دوم مهر را بردارد.
مسأله 1096 ) اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده می کند، گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت دارد، باید نماز را بشکند. اگر وقت تنگ است، باید به ترتیبی که درمسأله «1093» گفته شد، عمل نماید.
مسأله 1097 ) هرگاه در حال سجده بفهمد پیشانی را بر چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است، اگر ممکن باشد، باید پیشانی را از روی آن به روی چیزی که سجده بر آن صحیح است، بکشد. اگر ممکن نباشد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید نماز را بشکند. اگر وقت تنگ است، به ترتیبی که در مسأله «1093» گفته شد، عمل نماید.
مسأله 1098 ) اگر پس از سجده بفهمد پیشانی را روی چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است، اشکال ندارد.
مسأله 1099 ) سجده کردن برای غیر خدا حرام می باشد. بعضی از مردم که مقابل قبر امامان: پیشانی را بر زمین می گذارند، اگر برای شکر خدا باشد، اشکال ندارد و گرنه حرام است.
مستحبات و مکروهات سجده
مسأله 1100 ) در سجده چند چیز مستحب است:
1- کسی که ایستاده نماز می خواند، پس از آن که سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند، بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید.
2- موقعی که مرد می خواهد به سجده برود، اوّل دست ها و زن اوّل زانوها را بر زمین بگذارد.
3- بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است، بگذارد.
4- در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، طوری که سر آن ها رو به قبله باشد.
5- در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند:
یا خَیْرَ المَسْؤُولِینَ وَ یا خَیْرَ المُعْطِینَ اُرْزُقْنِی وَارْزُقْ عِیالِی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُوالفَضْلِ العَظِیمِ،
یعنی ای بهترین کسی که از او درخواست می کنند و ای بهترین عطا کنندگان! روزی بده به من و خانواده ام از فضل خود، به درستی که تو دارای فضل بزرگی هستی.
6- پس از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
7- بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت، تکبیر بگوید.
8- پس از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت، اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید.
9- سجده را طول بدهد و موقع نشستن دست ها را روی ران ها بگذارد.
10- برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن اَلّلهُ اَکْبَر بگوید.
11- در سجده ها صلوات بفرستد ولی آن را به قصد ذکری که در سجده دستور دارد، نگوید.
12- در موقع بلند شدن، دست ها را پس از زانوها از زمین بردارد.
13- مردها آرنج ها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند. زن ها آرنج ها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند.
مسأله 1101 ) قرآن خواندن در سجده مکروه است، نیز مکروه می باشد برای برطرف کردن گرد و غبار، جای سجده را فوت کند. اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان بیرون آید، نماز باطل است. غیر از این ها مکروهات دیگری در کتاب ها گفته شده است.
سجده واجب قرآن
مسأله 1102 ) در هر یک از چهار سوره (والنجم، اقْرأْ، الم تنزیل و حم سجده) یک آیه سجده است، که اگر انسان بخواند یا گوش دهد، پس از تمام شدن آن آیه، باید فوراً سجده کند. اگر فراموش کرد، هر وقت یادش آمد باید سجده نماید. اگر بدون اختیار آیه سجده دار شنید، بنابر احتیاط واجب است سجده کند.
مسأله 1103 ) اگر انسان موقعی که آیه سجده را گوش می دهد، خودش نیز بخواند، بنابراحتیاط واجب باید دو سجده نماید.
مسأله 1104 ) در غیر نماز اگر در حال سجده آیه سجده را بخواند یا گوش کند، باید سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.
مسأله 1105 ) اگر آیه سجده توسط ضبط صوت و مانند آن یا بچه غیر ممیّز که خوب و بد را نمی فهمد خوانده شود، بنابراحتیاط واجب باید کسی که آن را گوش می دهد یا ناخواسته می شنود، سجده نماید. همچنین است پخش رادیویی یا تلویزیونی اگر صدای قرآن قبلاً ضبط شده و پخش گردد، ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو یا تلویزیون آیه سجده را بخواند و به طور مستقیم پخش شود، بر کسی که به آن گوش می دهد یا ناخواسته می شنود سجده واجب است.
مسأله 1106 ) در سجده واجب قرآن باید جای انسان غصبی نباشد. بنابراحتیاط واجب جای پیشانی او از جای سرانگشتانش بیش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد ولی لازم نیست با وضو یا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند و بدن و جای پیشانی او پاک باشد، نیز چیزهایی که در لباس نمازگزار شرط می باشد در لباس شرط نیست اما اگر لباس او غصبی است، چنانچه سجده کردن تصرف در لباس باشد، سجده باطل است.
مسأله 1107 ) احتیاط واجب آن است که در سجده واجب قرآن، پیشانی را بر مهر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح است، گذاشته و جاهای دیگر بدن را به دستوری که در سجده نماز گفته شد، بر زمین بگذارد.
مسأله 1108 ) هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید، کافی است. گفتن ذکر، مستحب است. بهتر است بگوید:
لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ اِیماناً وَ تَصْدِیقاً لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ أَناَ عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتَجِیرٌ.
تشهد
مسأله 1109 ) در رکعت دومِ تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، باید انسان پس از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن تشهد بخواند، یعنی بگوید: أشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید.
مسأله 1110 ) کلمات تشهد باید به عربی صحیح و به طوری که معمول است، پشت سر هم گفته شود.
مسأله 1111 ) اگر تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند و پس از نماز برای ایستادن بی جا، دو سجده سهو به جا آورد. اگر در رکوع یا پس از آن یادش بیاید، باید نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا کند و برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1112 ) مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را به کف پای چپ بگذارد و پیش ازتشهد بگوید: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ یا بگوید بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَالحَمْدُ لِلَّهِ وَ خَیْرُ الأَسْماءِ لِلَّهِ، نیز مستحب است دست ها را بر ران ها بگذارد و انگشت ها را به یکدیگر بچسباند و به دامان خود نگاه کند و پس از تمام شدن تشهد بگوید: وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
مسأله 1113 ) مستحب است زن ها در وقت خواندن تشهد، ران ها را به هم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1114 ) پس از تشهدِ رکعت آخر نماز مستحب است درحالی که نشسته و بدن آرام است، بگوید: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهاَ النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ و بعد از آن
باید بگوید: اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ و یا بگوید: اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ. احتیاط لازم آن است که به جمله السلام علیکم جمله وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ را اضافه نماید. مستحب است هر دو جمله را بگوید.
مسأله 1115 ) اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند، مثل پشت به قبله کردن انجام نداده، باید سلام را بگوید و نمازش صحیح است.
مسأله 1116 ) اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم خورده، ولی کاری که عمداً و سهواً نماز را باطل می کند انجام نداده، سلام لازم نیست و نمازش صحیح است اما بنابراحتیاط واجب دو سجده سهو برای فراموشی سلام به جا آورد. اگر پیش از آن که صورت نماز به هم بخورد کاری که عمداً و سهواً نماز را باطل می کند انجام داده، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند. چنانچه سلام را فراموش کند و پس از حرف زدن یادش بیاید باید سلام را بگوید و دو سجده سهو برای حرف زدن به جا آورد.
ترتیب
مسأله 1117 ) اگر عمداً ترتیب نماز را به هم بزند، مثلاً سوره را پیش از حمد بخواند، یا سجود را پیش از رکوع به جا آورد، نماز باطل می شود.
مسأله 1118 ) اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد مثلاً پیش از آن که رکوع کند، سجده نماید نماز باطل است.
مسأله 1119 ) اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که بعد از آن است و رکن نیست به جا آورد، مثلاً پیش از آن که دو سجده کند تشهد بخواند، باید رکن را به جا آورد و آنچه را اشتباهاً پیش از آن خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1120 ) اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و رکن پس از آن را به جا آورد، مثلاً حمد را فراموش کند و مشغول رکوع شود، نمازش صحیح است.
مسأله 1121 ) اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و چیزی را که پس از آن است و آن هم رکن نیست به جا آورد، مثلاً حمد را فراموش کند و سوره را بخواند،
چنانچه مشغول رکن بعد شده باشد، مثلاً در رکوع یادش بیاید که حمد را نخوانده باید بگذرد و نماز او صحیح است. اگر مشغول رکن بعد نشده باشد، باید آنچه را که فراموش کرده به جا آورد و پس از آن، چیزی را که اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1122 ) اگر سجده اوّل را به خیال این که سجده دوم است، یا سجده دوم را به خیال این که سجده اوّل است به جا آورد، نماز صحیح است و سجده اوّل او سجده اوّل و سجده دوم او سجده دوم حساب می شود.
موالات
مسأله 1123 ) انسان باید نماز را با موالات بخواند، یعنی کارهای نماز مانند رکوع و سجود و تشهد را پشت سر هم به جا آورد و چیزهایی را که در نماز می خواند به طوری که معمول است پشت سر هم بخواند. اگر به قدری بین آن ها فاصله بیندازد که نگویند نماز می خواند نمازش باطل است.
مسأله 1124 ) اگر در نماز سهواً بین حرف ها یا کلمات فاصله بیندازد و فاصله به قدری نباشد که صورت نماز از بین برود ولی صورت قرائت یا ذکر از بین برود، چنانچه مشغول رکن بعد نشده باشد، باید حرف ها یا کلمات را به طور معمول بخواند. اگر مشغول رکن بعد شده باشد، نماز صحیح است.
مسأله 1125 ) طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره های بزرگ، موالات را به هم نمی زند.
قنوت
مسأله 1126 ) در تمام نمازهای واجب و مستحب، پیش از رکوع رکعت دوم مستحب است قنوت بخواند. در نماز وتر، با آن که یک رکعت می باشد، خواندن قنوت پیش از رکوع مستحب است. نماز جمعه در هر رکعت یک قنوت دارد: در رکعت اوّل پیش از رکوع و در رکعت دوم پس از رکوع. نماز آیات پنج قنوت، نماز عید فطر و قربان در رکعت اوّل پنج قنوت و در رکعت دوم چهار قنوت دارند.
مسأله 1127 ) مستحب است در قنوت دست ها را مقابل صورت و کف آن ها را رو به آسمان و پهلوی هم نگهدارد و به کف دست ها نگاه کند.
مسأله 1128 ) در قنوت هر ذکری بگوید اگرچه یک سبحان الله باشد، کافی است. بهتر است بگوید لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ الحَلِیمُ الکَریمُ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیم سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ العَرْشِ العَظِیمِ وَالحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِین.
مسأله 1129 ) مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ولی برای کسی که نماز را به جماعت می خواند، اگر امام جماعت صدای او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نیست.
مسأله 1130 ) اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد. اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند. اگر در رکوع یادش بیاید، مستحب است پس از رکوع قضا کند. اگر در سجده یادش بیاید، مستحب است بعد از سلام نماز، قضا نماید.
ترجمه سوره حمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی شروع می کنم به نام خداوندی که رحمتش گسترده و ابدی است. اَلْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است. اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی رحمتش گسترده و ابدی است. مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ یعنی صاحب اختیار روز قیامت است. اِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. اِهْدِناَ الصِّراطَ المُسْتَقِیم یعنی ما را به راه راست هدایت کن که آن دین اسلام است. صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَالضَّالِّینَ یعنی نه به راه کسانی که بر ایشان غضب کرده ای و نه کسانی که گمراهند.
ترجمه سوره قُل هُو الله احد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی شروع می کنم به نام خداوندی که رحمتش گسترده و ابدی است. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد یعنی بگو ای محمد(ص) که خدا یگانه است. أَلّلهُ الصَّمَدُ یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَد یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
ترجمه ذکر رکوع و سجود
سُبْحانَ رَبِّیَ العَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ یعنی پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم. سُبْحانَ رَبِّیَ الأَعْلی وَ بِحَمْدِهِ یعنی پروردگار من که از همه کس بالاتر می باشد، از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ یعنی خدا بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند. أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ اِلَیهِ یعنی طلب آمرزش و مغفرت می کنم از خداوندی که پرورش دهنده من است و به طرف او بازگشت می نمایم. بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ اَقْعُد یعنی به یاری خدای متعال و قوّه او برمی خیزم و می نشینم.
ترجمه قنوت
لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ یعنی نیست معبودی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتایی که بردبار و بخشنده است. لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ یعنی نیست معبودی سزاوار پرستش، مگر خدای یکتای بی همتایی که بلند مرتبه و بزرگ است. سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الأَرَضِینَ السَّبْعِ یعنی پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و هفت زمین است. وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ العَرْشِ العَظِیمِ یعنی پروردگار هر چیزی است که در آسمان ها و زمین ها و بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. وَالحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِین یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.
ترجمه تسبیحات اربعه
سُبْحانَ اللَّهِ وَالحَمْدُ للَّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ یعنی پاک و منزه است خدا و ثنا مخصوص اوست و نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای بی همتا و بزرگ تر است از این که او را وصف کنند.
ترجمه تشهد و سلام
اَلْحَمْدُ للَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ یعنی ستایش مخصوص خداوند است و شهادت می دهم که معبودی سزاوار پرستش نیست، مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ یعنی شهادت می دهم که محمد(ص) بنده خدا و فرستاده اوست. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ یعنی خدایا! رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهاَ النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. السَّلامُ عَلینا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ یعنی سلام از خدا بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ یعنی سلام و رحمت و برکات خدا بر شما مؤمنان باد.
تعقیب نماز
مسأله 1131 ) مستحب است انسان پس از نماز مقداری مشغول تعقیب، یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود. بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضو و غسل و تیمم او باطل شود، رو به قبله تعقیب را بخواند. لازم نیست تعقیب به عربی باشد ولی بهتر است ذکرهایی را که در کتاب های دعا دستور داده اند، بخواند. از تعقیب هایی که خیلی سفارش شده، تسبیح حضرت زهرا(س) است که باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله. پس از آن 33 مرتبه سبحان الله و می شود سبحان الله را پیش از الحمدلله گفت ولی بهتر است پس از الحمدلله گفته شود.
مسأله 1132 ) مستحب است بعد از نماز، سجده شکر کند. همین قدر که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارد کافی است. ولی بهتر است صد مرتبه، یا سه مرتبه، یا یک مرتبه شکراًلله یا عفواً بگوید. نیز مستحب است هر وقت نعمتی به انسان می رسد، یا بلایی از او دور می شود، سجده شکر به جا آورد.
صلوات بر پیغمبر(ص)
مسأله 1133 ) هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول 9 مانند محمد واحمد، یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
مسأله 1134 ) موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(ص) مستحب است صلوات را هم بنویسد. نیز بهتر است هر وقت حضرت را یاد می کند، صلوات بفرستد.
مبطلات نماز
مسأله 1135 ) دوازده چیز نماز را باطل می کند و آنها را مبطلات می گویند:
اوّل- در بین نماز یکی از شرط های آن از بین برود، مثلاً در بین نماز بفهمد مکانش غصبی است.
دوم- در بین نماز عمداً یا سهواً یا از روی ناچاری، چیزی که وضو را باطل می کند، پیش آید. مثلاً بول از او بیرون آید ولی کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، اگر در بین نماز بول یا غائط از او خارج شود، چنانچه به دستوری که در احکام وضو گفته شد ، رفتار نماید، نمازش باطل نمی شود و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتی که به دستور استحاضه رفتار کرده باشد، نمازش صحیح است.
مسأله 1136 ) کسی که بی اختیار خوابش برده، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا پس از اتمام آن، باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1137 ) اگر بداند به اختیار خودش خوابیده و شک کند که پس از نماز بوده یا در بین نماز یادش رفته که مشغول نماز است و خوابیده، نمازش صحیح است.
مسأله 1138 ) اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است، یا در سجده شکر، باید نماز را دوباره بخواند.
سوم- از مبطلات نماز آن است که مثل بعض کسانی که شیعه نیستند دست ها را روی هم بگذارد.
مسأله 1139 ) هرگاه برای ادب دست ها را روی هم بگذارد، اگرچه مثل آنها نباشد مثل این که انگشت های دو دست را روی هم بگذارد نه تا مچ یا مرفق، بنابراحتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند، ولی اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا برای کار دیگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دست ها را روی هم بگذارد اشکال ندارد.
چهارم- از مبطلات نماز آن است که پس از خواندن حمد، آمین بگوید ولی اگر اشتباهاً یا از روی تقیه بگوید، نمازش باطل نمی شود.
پنجم- از مبطلات نماز آن است که عمداً یا از روی فراموشی پشت به قبله کند، یا به طرف راست یا چپ قبله برگردد، بلکه اگر عمداً به قدری برگردد که نگویند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست یا چپ نرسد، نمازش باطل است.
مسأله 1140 ) اگر عمداً سر را به قدری بگرداند که بتواند پشت سر را ببیند، گرچه به این که بدن را هم کمی برگرداند، نماز باطل است. اگر به طرف چپ و راست بگرداند، اگر زیاد باشد گرچه به نقطه مقابل شرق و غرب نرسد، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند. اگر زیاد نباشد، مکروه است ولی نماز صحیح می باشد.
ششم- از مبطلات نماز آن است که عمداً کلمه ای بگوید که یک حرف یا بیش-تر باشد، اگرچه معنی نداشته باشد، ولی اگر سهواً بگوید نماز باطل نمی شود.
مسأله 1141 ) اگر سهواً کلمه ای بگوید که یک حرف یا بیش تر دارد اگرچه معنی داشته باشد، نمازش باطل نمی شود ولی لازم است پس از نماز سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1142 ) سرفه کردن و آروغ زدن و آه کشیدن در نماز اشکال ندارد ولی گفتن آخ و آه و مانند اینها اگر عمدی باشد، نماز را باطل می کند.
مسأله 1143 ) اگر کلمه ای را به قصد ذکر بگوید، مثلاً «اللَّه اکبر» و در موقع گفتن، صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، بلکه اگر به قصد این که چیزی به کسی بفهماند کلمه ای را به قصد ذکر بگوید، اشکال ندارد.
مسأله 1144 ) خواندن قرآن در هرکجای نماز، غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارند و در احکام جنابت گفته شد، نیز دعا کردن در هر کجای نماز اشکال ندارد ولی احتیاط واجب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
مسأله 1145 ) اگر چیزی از حمد و سوره و ذکرهای نماز را عمداً بدون قصد جزئیت یا احتیاطاً چند مرتبه بگوید، اشکال ندارد.
مسأله 1146 ) در حال نماز انسان نباید به دیگری سلام کند. اگر دیگری به او سلام کند باید همان طور که سلام کرده، جواب دهد. مثلاً اگر گفته «سلامٌ علیکم» ، در جواب بگوید «سلامٌ علیکم» و نباید «علیکم» را جلو بیاندازد.
مسأله 1147 ) انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فوراً بگوید. اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که اگر جواب بگوید، جواب سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد، نباید جواب بدهد. اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
مسأله 1148 ) باید جواب سلام را طوری بگوید که سلام کننده بشنود، ولی اگر سلام کننده کر باشد، چنانچه انسان به طور معمول جواب بدهد کافی است.
مسأله 1149 ) احتیاط واجب آن است که نمازگزار جواب سلام را به قصد جواب بگوید، نه دعا و تحیّت.
مسأله 1150 ) اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه ممیّز یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد، به نمازگزار سلام کند، نمازگزار می تواند جواب او را بدهد. بنابراحتیاط در جواب سلام زن بگوید «سلامٌ علیکْ» و کاف را زیر و زبر و پیش ندهد.
مسأله 1151 ) اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، معصیت کرده و بنابراحتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1152 ) اگر کسی غلط سلام کند به طوری که سلام حساب نشود، جواب واجب نیست، بلکه اگر در حال نماز باشد جایز نیست.
مسأله 1153 ) جواب سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می کند واجب نیست، بلکه در حال نماز جایز نیست، ولی احتیاط واجب آن است که جواب سلام کافر ذمی، چه مرد باشد و چه زن را بدهد ولی در جواب به «سلام» یا «علیک» بسنده کند.
مسأله 1154 ) اگر کسی به عده ای سلام کند، جواب سلام او بر همه واجب است، ولی اگر یکی جواب دهد، کافی است.
مسأله 1155 ) اگر کسی به گروهی سلام کند و کسی که سلام کننده قصد سلام کردن به او را نداشته جواب دهد، باز جواب سلام او بر آن عده واجب است.
مسأله 1156 ) اگر به عده ای سلام کند و کسی که بین آنها مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته، نباید جواب بدهد،
همچنین است اگر بداند قصد او را هم داشته ولی دیگری جواب سلام را بدهد، اما اگر بداند که قصد او را هم داشته و دیگری جواب ندهد، باید جواب بگوید.
مسأله 1157 ) سلام کردن مستحب است و خیلی سفارش شده است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچک تر به بزرگ تر سلام کند.
مسأله 1158 ) اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند واجب نیست جواب سلام همدیگر را بدهند.
مسأله 1159 ) در غیر نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید، مثلاً اگر کسی گفت: «سلام علیکم»، در جواب بگوید: «سلام علیکم و رحمةالله».
هفتم- از مبطلات نماز خنده عمدی و با صدا است، همچنین خنده ای که بی اختیار باشد، اما تبسّم و لبخند، نماز را باطل نمی کند هرچند عمدی باشد، نیز خنده سهوی به گمان این که در حال نماز نیست موجب باطل شدن نماز نمی شود. اگر سهواً قهقهه زند، بنابراحتیاط نماز را تمام کرده دوباره بخواند.
مسأله 1160 ) اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند، مثلاً رنگش سرخ شود، بنابراحتیاط واجب، باید نمازش را تمام کرده و دوباره بخواند.
هشتم- از مبطلات نماز آن است که برای کار دنیا عمداً یا بی اختیار با صدا گریه کند. احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند، ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته یا بلند اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است.
نهم- از مبطلات نماز کاری است که صورت نماز را به هم بزند مثل رقص و به هوا پریدن و مانند این ها، کم باشد یا زیاد، عمداً باشد یا از روی فراموشی، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد.
مسأله 1161 ) اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که نگویند نماز می خواند، نمازش باطل می شود.
مسأله 1162 ) اگر در بین نماز کاری انجام دهد، یا مدتی ساکت شود و شک کند که نماز به هم خورده، نمازش صحیح است.
دهم- از مبطلات نماز، خوردن و آشامیدن است. اگر در نماز طوری بخورد یا بیاشامد که نگویند نماز می خواند، عمداً باشد یا از روی فراموشی، نمازش باطل
می شود، ولی کسی که می خواهد روزه بگیرد، اگر پیش از اذان صبح، نماز مستحبی بخواند و تشنه باشد، چنانچه بترسد که اگر نماز را تمام کند صبح شود، در صورتی که آب روبروی او در دو سه قدمی باشد، می تواند در بین نماز آب بیاشامد، اما باید کاری که نماز را باطل می کند، مثل روگرداندن از قبله، انجام ندهد.
مسأله 1163 ) اگر به واسطه خوردن یا آشامیدن عمدی، موالات نماز به هم بخورد، یعنی طوری شود که نگویند نماز را پشت سرهم می خواند، بنابراحتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1164 ) اگر در بین نماز، غذایی را که در دهان یا لای دندان ها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نمی شود، نیز اگر قند یا شکر و مانند این ها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود اشکال ندارد.
یازدهم- از مبطلات نماز، شک در رکعت های نماز دو رکعتی یا سه رکعتی، یا در دو رکعت اوّل نمازهای چهار رکعتی است.
دوازدهم- از مبطلات نماز آن است که رکن نماز را عمداً یا سهواً کم یا زیاد کند یا چیزی را که رکن نیست، عمداً کم یا زیاد نماید.
مسأله 1165 ) اگر پس از نماز شک کند که در بین نماز کاری که نماز را باطل می کند، انجام داده، نمازش صحیح است.
مکروهات نماز
مسأله 1166 ) مکروه است در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند و چشم ها را بر هم بگذارد، یا به طرف راست و چپ بگرداند و با ریش و دست خود بازی کند و انگشت ها را داخل هم نماید و آب دهان بیندازد و به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتر نگاه کند، نیز مکروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف کسی ساکت شود، بلکه هرکاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد مکروه می باشد.
مسأله 1167 ) موقعی که انسان خوابش می آید و نیز موقع خودداری کردن از بول و غائط، مکروه است نماز بخواند، همچنین پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشار دهد در نماز مکروه می باشد. غیر از این ها مکروهات دیگری هم در کتاب های مفصل گفته شده است.
مواردی که می شود نماز واجب را شکست
مسأله 1168 ) شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد.
مسأله 1169 ) اگر حفظ جان خود یا کسی که حفظ جان او واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، باید نماز را بشکند ولی شکستن نماز برای مالی که اهمیت ندارد، مکروه است.
مسأله 1170 ) اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او درخواست کند، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد، باید در همان حال بپردازد. اگر بدون شکستن نماز دادن طلب او ممکن نیست، باید نماز را بشکند و طلب را بدهد و سپس نماز را بخواند.
مسأله 1171 ) اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، باید نماز را تمام کند. اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد نماز را به هم نمی زند، باید در بین نماز تطهیر کند، سپس بقیه نماز را بخواند. اگر نماز را به هم می زند، در صورتی که پس از نماز تطهیر مسجد ممکن باشد، شکستن نماز جایز نیست. اگر پس از نماز تطهیر مسجد ممکن نباشد، باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیر نماید، سپس نماز را بخواند.
مسأله 1172 ) کسی که باید نماز را بشکند، اگر نماز را تمام کند، معصیت کرده و احتیاط واجب آن است که نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1173 ) اگر پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید که اذان و اقامه را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است برای گفتن آن ها نماز را بشکند، همچنین است اگر پیش از قرائت یادش بیاید که اقامه را فراموش کرده است.
شکیات
اشاره
شکیّات نماز بیست و پنج قسم است: ده قسم آن شک هایی است که نماز را باطل می کند. به شش قسم نباید اعتنا کرد و نُه قسم دیگر صحیح است.
شک های باطل
مسأله 1174 ) شک هایی که نماز را باطل می کند:
اوّل: شک در شمار رکعت های نماز دو رکعتی واجب، مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولی شک در شمار رکعت های نماز مستحب دو رکعتی نماز احتیاط، چنانچه در مسأله «1238» خواهد آمد نماز را باطل نمی کند.
دوم: شک در شمار رکعت های نماز سه رکعتی.
سوم: در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده یا بیش تر.
چهارم: در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجده دوم، شک کند که دو رکعت خوانده یا بیش تر.
پنجم: شک بین دو و پنج یا دو و بیش تر از پنج.
ششم: شک بین سه و پنج پس از رکوع.
هفتم: شک بین سه و شش، یا سه و بیش تر از شش.
هشتم: شک بین چهار و پنج پس از رکوع و پیش از تمام شدن دو سجده.
نهم: شک بین چهار و شش، یا چهار و بیش تر از شش.
دهم: شک در رکعت های نماز که نداند چند رکعت خوانده است.
مسأله 1175 ) اگر یکی از شک های باطل برای انسان پیش آید، نمی تواند نماز را به هم بزند، ولی همین که شک او پابرجا شد، می تواند نماز را به هم بزند.
شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد
مسأله 1176 ) شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد:
اوّل: شک در چیزی که محل به جا آوردن آن گذشته است مثل آن که در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه.
دوم: شک پس از سلام نماز.
سوم: شک بعد از گذشتن وقت نماز.
چهارم: شک کثیرالشک یعنی کسی که زیاد شک می کند.
پنجم: شک امام در شمار رکعت های نماز، در صورتی که مأموم شمار آن ها را بداند و همچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعت های نماز را بداند.
ششم: شک در نمازهای مستحبی و نماز احتیاط.
شک در چیزی که محل آن گذشته
مسأله 1177 ) اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده یا نه، مثلاً شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد، نشده، باید آنچه را که در انجام آن شک کرده به جا آورد. اگر مشغول کاری که باید پس از آن انجام دهد شده، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1178 ) اگر در بین خواندن آیه ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه، یا وقتی آخر آیه را می خواند شک کند که اوّل آن را خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1179 ) اگر پس از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن، مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1180 ) اگر در حالی که به سجده می رود شک کند که رکوع کرده یا نه، یا شک کند که پس از رکوع ایستاده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1181 ) اگر در حال برخاستن شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه، باید برگردد و به جا آورد.
مسأله 1182 ) کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند، اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می خواند، شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند. اگر پیش از آن که مشغول حمد یا تسبیحات شود، شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه، باید به جا آورد.
مسأله 1183 ) اگر شک کند که یکی از رکن های نماز را به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که پس از آن است نشده، باید آن را به جا آورد. چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را به جا آورده بود، چون رکن زیاد شده، نمازش باطل است.
مسأله 1184 ) اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که پس از آن است نشده، باید آن را به جا آورد، مثلاً اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه، باید حمد را بخواند. اگر پس از انجام آن یادش بیاید که آن را به جا آورده بود، چون رکن زیاد نشده، نماز صحیح است.
مسأله 1185 ) اگر شک کند که رکنی را به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده، باید به شک خود اعتنا نکند، مثلاً موقعی که مشغول خواندن تشهد است اگر شک کند که دو سجده را به جا آورده، باید به شک خود اعتنا نکند. اگر یادش بیاید که رکن را به جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده، باید آن را به جا آورد. اگر مشغول رکن بعد شده، نمازش باطل است. مثلاً اگر پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید که دو سجده را به جا نیاورده، باید به جا آورد. اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید، نمازش باطل است.
مسأله 1186 ) اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که پس از آن است شده، باید به شک خود اعتنا نکند، مثلاً موقعی که مشغول خواندن سوره است، اگر شک کند که حمد را خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند. اگر بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده، باید به جا آورد. اگر مشغول رکن بعد شده، نمازش صحیح است. بنابراین اگر مثلاً در قنوت یادش بیاید که حمد را نخوانده، باید بخواند. اگر در رکوع یادش بیاید، نماز صحیح است.
مسأله 1187 ) اگر شک کند که سلام نماز را گفته یا نه، چنانچه مشغول نماز دیگر شده، یا به واسطه انجام کاری که نماز را به هم می زند از حال نمازگزار بیرون
رفته، باید به شک خود اعتنا نکند. اگر پیش از این ها شک کند، باید سلام را بگوید اگرچه مشغول تعقیب باشد. اگر شک کند که سلام را درست گفته یا نه، به شک خود اعتنا نکند، هرچند مشغول تعقیب نشده باشد.
شک پس از سلام
مسأله 1188 ) اگر پس از سلام نماز شک کند که نمازش صحیح بوده یا نه، مثلاً شک کند رکوع کرده، یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، به شک خود اعتنا نکند ولی اگر هر دو طرف شک او باطل باشد، مثلاً پس از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت، نمازش باطل است.
شک پس از وقت
مسأله 1189 ) اگر پس از گذشتن وقت نماز، شک کند که نماز خوانده یا نه، یا گمان کند که نخوانده، خواندن آن لازم نیست. ولی اگر پیش از گذشتن وقت، شک کند که نماز خوانده یا نه، باید نماز را بخواند، بلکه اگر گمان کند که خوانده، باید آن را به جا آورد.
مسأله 1190 ) اگر پس از گذشتن وقت شک کند که نماز را درست خوانده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1191 ) اگر پس از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده ولی نداند به نیت ظهر خوانده یا به نیت عصر، باید چهار رکعت نماز قضا به نیت نمازی که بر او واجب است، بخواند.
مسأله 1192 ) اگر پس از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا، بداند یک نماز خوانده ولی نداند سه رکعتی خوانده یا چهار رکعتی، باید قضای نماز مغرب و عشا را بخواند.
کثیرالشک(کسی که زیاد شک می کند)
مسأله 1193 ) کثیرالشک کسی است که عرفاً بگویند زیاد شک می کند یا این که در سه نماز لااقلّ یک مرتبه شک کند. چنین شخصی به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1194 ) کثیرالشک اگر در به جا آوردن چیزی شک کند، چنانچه به جا آوردن آن نماز را باطل نمی کند، باید بنا بگذارد آن را به جا آورده، مثلاً اگر شک کند که رکوع کرده، باید بنا بگذارد که رکوع کرده است. اگر به جا آوردن آن، نماز را باطل می کند، باید بنا بگذارد که آن را انجام نداده، مثلاً اگر شک کند که یک رکوع کرده یا بیش تر، چون زیاد شدن رکوع نماز را باطل می کند، باید بنا بگذارد که بیش تر از یک رکوع نکرده است.
مسأله 1195 ) کسی که در یک چیز نماز زیاد شک می کند، چنانچه در چیزهای دیگر نماز شک کند، باید به دستور آن عمل نماید، مثلاً کسی که زیاد شک می کند سجده کرده یا نه، اگر در به جا آوردن رکوع شک کند، باید به دستور آن رفتار نماید، یعنی اگر به سجده نرفته، رکوع را به جا آورد و اگر به سجده رفته، اعتنا نکند.
مسأله 1196 ) کسی که در نماز مخصوصی مثلاً در نماز ظهر زیاد شک می کند اگر در نماز دیگر مثلاً در نماز عصر شک کند، باید به دستور شک رفتار نماید.
مسأله 1197 ) کسی که وقتی در جای مخصوصی نماز می خواند، زیاد شک می کند، اگر در غیر آن جا نماز بخواند و شکی برای او پیش آید، باید به دستور شک عمل نماید.
مسأله 1198 ) اگر انسان شک کند که کثیرالشک شده یا نه، باید به دستور شک عمل نماید. کثیرالشک تا وقتی یقین نکند که به حال معمولی مردم برگشته، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1199 ) کسی که زیاد شک می کند، اگر شک کند رکنی را به جا آورده یا نه، و اعتنا نکند، سپس یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، چنانچه مشغول رکن بعد نشده، باید آن را به جا آورد. اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است. مثلاً اگر شک کند رکوع کرده یا نه و اعتنا نکند، چنانچه پیش از سجده یادش بیاید که رکوع
نکرده، و یا پیش از سجده دوم یادش بیاید، باید رکوع کند. اگر در سجده دوم یادش بیاید، نمازش باطل است.
مسأله 1200 ) کسی که زیاد شک می کند، اگر شک کند چیزی را که رکن نیست به جا آورده یا نه و اعتنا نکند و سپس یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، چنانچه از محل به جا آوردن آن نگذشته، باید آن را به جا آورد. اگر از محل آن گذشته نمازش صحیح است. مثلاً اگر شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتنا نکند، چنانچه در قنوت یادش بیاید که حمد نخوانده، باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، نماز صحیح است.
شک امام و مأموم
مسأله 1201 ) اگر امام جماعت در شمار رکعت های نماز شک کند، مثلاً شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، چنانچه مأموم یقین یا گمان داشته باشد که چهار رکعت خوانده و به امام بفهماند که چهار رکعت خوانده است، امام باید نماز را تمام کند و خواندن نماز احتیاط لازم نیست، نیز اگر امام یقین یا گمان داشته باشد که چند رکعت خوانده است و مأموم در شمار رکعت های نماز شک کند، باید به شک خود اعتنا ننماید.
شک در نماز مستحبی
مسأله 1202 ) اگر در شمار رکعت های نماز مستحبی شک کند، چنانچه طرف بیش تر شک را باطل می کند، باید بنا را بر کم تر بگذارد مثلاً اگر در نافله صبح شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است. اگر طرف بیش تر شک نماز را باطل نمی کند، مثلاً شک کند که دو رکعت خوانده یا یک رکعت به هر طرف شک عمل کند، نمازش صحیح است.
مسأله 1203 ) کم شدن رکن، نافله را باطل می کند ولی زیاد شدن رکن، آن را باطل نمی کند، پس اگر یکی از کارهای نافله را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که مشغول رکن پس از آن شده، باید آن کار را انجام دهد و دوباره آن رکن را به جا آورد
مثلاً اگر در بین رکوع یادش بیاید که سوره را نخوانده، باید برگردد و سوره را بخواند و دوباره به رکوع برود.
مسأله 1204 ) اگر در یکی از کارهای نافله شک کند، خواه رکن باشد یا غیر رکن چنانچه محل آن نگذشته، باید به جا آورد. اگر محل آن گذشته، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1205 ) اگر در نماز مستحبی دو رکعتی گمانش به سه رکعت یا بیش تر برود، باید اعتنا نکند و نمازش صحیح است. اگر گمانش به دو رکعت یا کم تر برود، باید به همان گمان عمل کند، مثلاً اگر گمانش به یک رکعت می رود باید یک رکعت دیگر بخواند.
مسأله 1206 ) اگر در نماز نافله کاری کند که برای آن سجده سهو واجب می شود یا یک سجده یا تشهد را فراموش نماید، لازم نیست پس از نماز، سجده سهو یا قضای سجده و تشهد را به جا آورد.
مسأله 1207 ) اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیّار وقت معیّن نداشته باشد، بنا بگذارد که نخوانده است، همچنین است اگر مثل نافله یومیه وقت معیّن داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را به جا آورده یا نه، ولی اگر پس از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
شک های صحیح
مسأله 1208 ) در نُه صورت اگر در شمار رکعت های نماز چهار رکعتی شک کند باید فوراً فکر نماید، پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا کرد، همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند و گرنه به دستورهایی که گفته می شود عمل نماید. نُه صورت از این قرار است:
اوّل: پس از تمام کردن ذکر واجب سجده دوم اگرچه هنوز سر برنداشته است، شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت، که باید بنا بگذارد سه رکعت خوانده و یک
رکعت دیگر بخواند و نماز را تمام کند و پس از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده به دستوری که بعداً گفته می شود، به جا آورد.
دوم: شک بین دو و چهار پس از سر برداشتن از سجده دوم یا پس از اِتمام ذکر سجده دوم که باید بنا بگذارد چهار رکعت خوانده و نماز را تمام کند و پس از نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.
سوم: شک بین دو و سه و چهار پس از اِتمام ذکر واجب که باید بنا بر چهار بگذارد و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و سپس دو رکعت نشسته به جا آورد.
چهارم: شک بین چهار و پنج پس از اِتمام ذکر سجده دوم که باید بنا بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد، ولی اگر پس از سجده اوّل یا پیش از اتمام ذکر سجده دوم یکی از این چهار شک برای او پیش آید، نمازش باطل است.
پنجم: شک بین سه و چهار، که در هر جای نماز باشد، باید بنا بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و پس از نماز بنابر احتیاط دو رکعت نماز احتیاط نشسته به جا آورد.
ششم: شک بین چهار و پنج در حال ایستاده که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته به جا آورد.
هفتم: شک بین سه و پنج در حال ایستاده که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده به جا آورد.
هشتم: شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستاده، که باید بنشیند و تشهد بخواند و پس از سلام نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و سپس دو رکعت نشسته به جا آورد.
نهم: شک بین پنج و شش در حال ایستاده که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو به جا آورد. بنابراحتیاط واجب دو سجده سهو دیگر برای ایستادن بی جا در این چهار صورت بنماید.
مسأله 1209 ) اگر یکی از شک های صحیح برای انسان پیش آید، نباید نماز را بشکند. چنانچه نماز را بشکند معصیت کرده است. پس اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند مثل روگرداندن از قبله، نماز را از سر گیرد، نماز دومش هم باطل
است. اگر پس از انجام کاری که نماز را باطل می کند، مشغول نماز شود، نماز دومش صحیح است.
مسأله 1210 ) اگر یکی از شک هایی که نماز احتیاط برای آن ها واجب است در نماز پیش آید، چنانچه انسان نماز را تمام کند و بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را از سر بگیرد، معصیت کرده است. پس اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند، نماز را از سر گرفته، نماز دومش هم باطل است. اگر بعد از انجام کاری که نماز را باطل می کند، مشغول نماز شده نماز دومش صحیح است.
مسأله 1211 ) وقتی یکی از شک های باطل برای انسان پیش آید و بداند که اگر به حالت بعدی منتقل شود، برای او یقین یا گمان پیدا می شود، جایز نیست با حالت شک نماز را ادامه دهد، مثلاً اگر در حال ایستادن شک کند که یک رکعت خوانده یا بیش تر و بداند که اگر به رکوع رود، به یک طرف یقین یا گمان پیدا می کند، جایز نیست با این حال رکوع کند.
مسأله 1212 ) اگر اوّل گمانش به یک طرف بیش تر باشد، سپس دو طرف در نظر او مساوی شود، باید به دستور شک عمل نماید. اگر اوّل دو طرف در نظر او مساوی باشد و به طرفی که وظیفه اوست بنا بگذارد، سپس گمانش به طرف دیگر برود، باید همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند.
مسأله 1213 ) کسی که نمی داند گمانش به یک طرف بیش تر است یا هر دو طرف در نظر او مساوی است باید به دستور شک عمل کند.
مسأله 1214 ) اگر پس از نماز بداند که در بین نماز حال تردیدی داشته که مثلاً دو رکعت خوانده یا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته ولی نداند که گمانش به خواندن سه رکعت بوده یا هر دو طرف در نظر او مساوی بوده و بنا را بر سه گذاشته، باید نماز احتیاط را بخواند.
مسأله 1215 ) اگر موقعی که تشهد می خواند، یا پس از ایستادن شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه، و در همان موقع یکی از شک هایی که اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بیفتد صحیح می باشد، برای او پیش آید، مثلاً شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، چنانچه به دستور آن شک عمل کند، نمازش صحیح است.
مسأله 1216 ) اگر پیش از آن که مشغول تشهد شود، یا پیش از ایستادن، شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه، و در همان موقع یکی از شک هایی که بعد از تمام شدن دو سجده صحیح است برایش پیش آید، نماز باطل است.
مسأله 1217 ) اگر موقعی که ایستاده بین سه و چهار یا بین سه و چهار و پنج شک کند و یادش بیاید که یک یا دو سجده از رکعت پیش به جا نیاورده، نمازش باطل است.
مسأله 1218 ) اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید، مثلاً اوّل شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، سپس شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید به دستور شک دوم عمل نماید.
مسأله 1219 ) اگر پس از نماز شک کند که در نماز مثلاً بین دو و چهار شک کرده، یا بین سه و چهار، احتیاط واجب آن است که به دستور هر دو عمل کند و نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1220 ) اگر پس از نماز بفهمد که در نماز شکی برای او پیش آمده ولی نداند از شک های باطل بوده یا از شک های صحیح و اگر از شک های صحیح بوده، کدام قسم آن بوده است، باید دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته و دو سجده سهو به جا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.
مسأله 1221 ) کسی که نشسته نماز می خواند، اگر شکی کند که باید برای آن یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بخواند، باید یک رکعت نشسته به جا آورد. اگر شکی کند که باید برای آن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند، باید دو رکعت نشسته به جا آورد.
مسأله 1222 ) کسی که ایستاده نماز می خواند، اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن عاجز شود، باید مثل کسی که نماز را نشسته می خواند، و حکم آن در مسأله پیش گفته شد، نماز احتیاط را به جا آورد.
مسأله 1223 ) کسی که نشسته نماز می خواند، اگر موقع خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد، باید به وظیفه کسی که نماز را ایستاده می خواند، عمل کند.
نماز احتیاط
مسأله 1224 ) کسی که نماز احتیاط بر او واجب است، پس از سلام نماز باید فوراً نیت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و حمد را بخواند و به رکوع رود و دو سجده نماید، پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده، تشهد بخواند و سلام دهد. اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از رکعت دوم تشهد خوانده و سلام دهد.
مسأله 1225 ) نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد و باید آن را آهسته بخوانند و نیت آن را به زبان نیاورند. احتیاط واجب آن است که بسم الله آن را هم آهسته بگویند.
مسأله 1226 ) اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد، نمازی که خوانده درست بوده، لازم نیست نماز احتیاط را بخواند. اگر در بین نماز احتیاط بفهمد لازم نیست آن را تمام نماید.
مسأله 1227 ) اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد که رکعت های نمازش کم بوده، چنانچه کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده، باید آنچه از نماز نخوانده، بخواند و برای سلام بیجا دو سجده سهو بنماید. اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام داده، مثلاً پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره به جا آورد.
مسأله 1228 ) اگر پس از نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش به مقدار نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط بخواند، سپس بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، نمازش صحیح است.
مسأله 1229 ) اگر پس از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز کم تر از نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین دو و چهار، دو رکعت نماز احتیاط بخواند، سپس بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، باید نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1230 ) اگر پس از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز بیش تر از نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخواند، سپس بفهمد نماز را دو رکعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل می کند انجام داده، مثلاً پشت به قبله کرده باید نماز را دوباره بخواند. اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده، باید دو رکعت کسری نمازش را به جا آورد، بدین
معنی که یک رکعت دیگر هم به طور متصل بخواند که با یک رکعت نماز احتیاط که خوانده نماز را کامل کند و نماز را دوباره بخواند و برای زیادی هر یک از سلام در اصل نماز و نماز احتیاط دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1231 ) اگر بین دو و سه و چهار شک کند و پس از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده، لازم نیست دو رکعت نماز احتیاط نشسته را بخواند. ولی دو سجده سهو برای زیادی سلام به جا آورد.
مسأله 1232 ) اگر بین سه و چهار شک کند و موقعی که یک رکعت ایستاده را می خواند، یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده باید نماز احتیاط را تمام کند و نماز صحیح است و برای سلام زیادی سجده سهو بنماید. اگر موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته می خواند یادش بیاید، اگر پیش از رکوع یادش بیاید، بایستد نماز را مطابق کسری که دارد تمام کند. اگر پس از رکوع یادش بیاید بنابراحتیاط وجوبی باید آن را تمام کند و نماز را بعداً دوباره بخواند.
مسأله 1233 ) اگر بین دو و سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می خواند، پیش از رکوع رکعت دوم یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، باید بنشیند و نماز احتیاط را یک رکعتی تمام کند، و برای سلام زیادی سجده سهو بنماید.
مسأله 1234 ) اگر در بین نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیش تر یا کم تر از نماز احتیاط بوده، چنانچه نتواند نماز احتیاط را مطابق کسری نمازش تمام کند باید آن را رها کند و کسری نماز را به جا آورد، و بنابراحتیاط واجب نماز را دوباره بخواند. مثلاً در شک بین سه و چهار اگر موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته را می خواند یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده چون نمی تواند دو رکعت نشسته را به جای دو رکعت ایستاده حساب کند، باید نماز احتیاط نشسته را رها کند و دو رکعت کسری نمازش را بخواند، و احتیاطاً نماز را هم دوباره به جا آورد.
مسأله 1235 ) اگر شک کند نماز احتیاطی را که بر او واجب بوده به جا آورده یا نه، چنانچه وقت نماز گذشته به شک خود اعتنا نکند. اگر وقت دارد، در صورتی که بین شک و نماز زیاد طول نکشیده و کاری هم مثل روگرداندن از قبله (که نماز را باطل
می کند) انجام نداده، باید نماز احتیاط را بخواند. اگر کاری که نماز را باطل می کند به جا آورده، یا بین نماز و شک او زیاد طول کشیده، به شک اعتنا ننماید.
مسأله 1236 ) اگر در نماز احتیاط، رکنی را زیاد کند یا مثلاً به جای یک رکعت دو رکعت بخواند، نماز احتیاط باطل می شود و باید دوباره نماز احتیاط و اصل نماز را بخواند.
مسأله 1237 ) موقعی که مشغول نماز احتیاط است اگر در یکی از کارهای آن شک کند، چنانچه محل آن نگذشته، باید به جا آورد. اگر محلش گذشته، باید به شک خود اعتنا نکند، مثلاً اگر شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه به رکوع نرفته باید بخواند و اگر به رکوع رفته، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1238 ) اگر در شمار رکعت های نماز احتیاط شک کند، چنانچه طرف بیش تر شک نماز را باطل می کند، باید بنا را بر کم تر بگذارد. اگر طرف بیش تر شک نماز را باطل نمی کند، باید بنا را بر بیش تر بگذارد، مثلاً موقعی که مشغول خواندن دو رکعت نماز احتیاط است، اگر شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، چون طرف بیش تر شک نماز را باطل می کند، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده؛ اگر شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت، چون طرف بیش تر شک نماز را باطل نمی کند، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است و بنابر احتیاط مستحب نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1239 ) اگر در نماز احتیاط چیزی که رکن نیست سهواً کم یا زیاد شود، بنابر احتیاط سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1240 ) اگر پس از نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزا یا شرائط آن را به جا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1241 ) اگر در نماز احتیاط، تشهد یا یک سجده را فراموش کند، احتیاط واجب است که پس از سلام نماز، آن را قضا نماید.
مسأله 1242 ) کسی که باید نماز احتیاط بخواند، چنانچه سجده سهو بر او واجب شده باشد، باید آن را پس از نماز احتیاط به جا آورد. سجده سهو برای تشهد و سجده فراموش شده را پس از قضای تشهد و سجده به جا می آورد.
مسأله 1243 ) حکم گمان در رکعات نماز مثل حکم یقین است، مثلاً اگر انسان گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده، نباید نماز احتیاط بخواند ولی گمان در افعال نماز فائده ندارد و باید احتیاط کند مثلاً اگر گمان دارد که رکوع کرده، این گمان کافی نیست و باید آن را تا محل باقی است انجام دهد. ولی گمان اگر در رکن باشد، نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1244 ) حکم شک و سهو و گمان در نمازهای واجب یومیه و نمازهای واجب دیگر فرق ندارد، مثلاً اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت چون شک او در نماز دو رکعتی است، نمازش باطل می شود.
سجده سهو
مسأله 1245 ) برای هفت چیز پس از سلام نماز، انسان باید دو سجده سهو به دستوری که گفته می شود، به جا آورد:
اوّل: در بین نماز، سهواً حرف بزند.
دوم: جایی که نباید نماز را سلام دهد، مثلاً در رکعت اوّل سهواً سلام دهد.
سوم: یک سجده را فراموش کند.
چهارم: تشهد را فراموش کند.
پنجم: در نماز چهار رکعتی پس از ذکر سجده دوم شک کند چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت.
ششم و هفتم: ایستادن و نشستن بی جا مثلاً اگر در جایی که باید بایستد، مثلاً موقع خواندن حمد و سوره، اشتباهاً بنشیند یا در جایی که باید بنشیند، مثلاً موقع خواندن تشهد اشتباهاً بایستد باید دو سجده سهو به جا آورد. بلکه برای هر چیزی که در نماز اشتباهاً کم یا زیاد کند، احتیاط مستحب آن است که دو سجده سهو بنماید. احکام این چند صورت در مسائل آینده گفته می شود.
مسأله 1246 ) اگر انسان اشتباهاً یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1247 ) برای حرفی که از آه کشیدن و سرفه پیدا می شود، سجده سهو واجب نیست. ولی اگر مثلاً سهواً آخ یا آه بگوید، باید سجده سهو نماید.
مسأله 1248 ) اگر چیزی را که غلط خوانده دوباره به طور صحیح بخواند، برای دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نیست.
مسأله 1249 ) اگر در نماز سهواً مدتی حرف بزند و تمام آنها عرفاً یک مرتبه حساب شود، دو سجده سهو پس از سلام نماز کافی است.
مسأله 1250 ) اگر سهواً تسبیحات اربعه را نگوید یا بیش تر یا کم تر از سه مرتبه بگوید، احتیاط مستحب آن است که پس از نماز دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1251 ) اگر در جایی که نباید سلام نماز را بگوید، سهواً بگوید: السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ یا بگوید: السَّلامُ عَلَیْکُمْ اگرچه وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ را نگفته باشد، باید دو سجده سهو بنماید ولی اگر اشتباهاً بگوید: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهاَ النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ احتیاط مستحب آن است که دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1252 ) اگر در جایی که نباید سلام دهد، اشتباهاً هر سه سلام را بگوید، دو سجده سهو کافی است.
مسأله 1253 ) اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید، باید برگردد و به جا آورد و پس از نماز برای ایستادن بیجا دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1254 ) اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید که یک سجده یا تشهد را از رکعت پیش فراموش کرده، باید پس از سلام نماز سجده یا تشهد را قضا نماید و بعد از آن دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1255 ) اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً به جا نیاورد، معصیت کرده و واجب است هرچه زودتر آن را انجام دهد. چنانچه سهواً به جا نیاورد، هر وقت یادش آمد باید فوراً انجام دهد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1256 ) اگر شک دارد که سجده سهو بر او واجب شده یا نه، لازم نیست به جا آورد.
مسأله 1257 ) کسی که شک دارد مثلاً دو سجده سهو بر او واجب شده یا چهار تا، اگر دو سجده بنماید، کافی است.
مسأله 1258 ) اگر بداند یکی از دو سجده سهو را به جا نیاورده، باید دو سجده سهو به جا آورد. اگر بداند سهواً سه سجده سهو کرده، احتیاط واجب آن است که دوباره دو سجده سهو بنماید.
طریقه سجده سهو
مسأله 1259 ) طریقه سجده سهو این است که پس از سلام نماز فوراً نیّت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است، بگذارد و بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلّیَ اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ یا بگوید: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یا بگوید: بِسْمِ اللَّهِ و بِاللَّهِ أَلسَّلامُ عَلیْکَ أَیُّهاَ النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. سپس باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد. می تواند در سلام به السَّلامُ عَلیْکُمْ اکتفا نماید.
قضای سجده و تشهّد فراموش شده
مسأله 1260 ) سجده و تشهدی را که انسان فراموش کرده و پس از نماز، قضای آن را به جا می آورد، باید تمام شرایط نماز مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرط های دیگر را داشته باشد.
مسأله 1261 ) اگر سجده یا تشهد را چند دفعه فراموش کند، مثلاً یک سجده از رکعت اوّل و یک سجده از رکعت دوم فراموش نماید، باید پس از نماز، قضای هر دو را با سجده های سهوی که برای آن ها لازم است، به جا آورد. لازم نیست معیّن کند که قضای کدام یک از آن هاست.
مسأله 1262 ) اگر یک سجده و تشهد را فراموش کند، می تواند هر یکی را که بخواهد اوّل قضا نماید، اگرچه بداند کدام یک اوّل فراموش شده است.
مسأله 1263 ) اگر دو سجده از دو رکعت فراموش نماید، لازم نیست هنگام قضا مراعات ترتیب نماید.
مسأله 1264 ) اگر در بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که اگر عمداً یا سهواً در نماز اتفاق بیفتد نماز باطل می شود. مثلاً پشت به قبله نماید، احتیاط مستحب آن است که پس از قضای سجده و تشهد، دوباره نماز را بخواند.
مسأله 1265 ) اگر پس از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده، چنانچه کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند، مثل رو گرداندن از قبله انجام نداده، بنابراحتیاط واجب باید به قصد این که وظیفه خود را انجام داده باشد، یک سجده و بعد از آن تشهد و سلام و دو سجده سهو به جا آورد، نیز اگر یادش بیاید که تشهد رکعت آخر را فراموش کرده، احتیاطاً باید به قصد این که وظیفه خود را انجام داده باشد، تشهد را بخواند و پس از آن سلام دهد و دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1266 ) اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن سجده سهو واجب می شود، مثل آن که سهواً حرف بزند، بنابراحتیاط واجب باید سجده یا تشهد را قضا کند، و غیر از سجده سهوی که برای قضای سجده یا تشهد می نماید، دو سجده سهو دیگر بنماید.
مسأله 1267 ) اگر نداند که سجده را فراموش کرده یا تشهد را، باید هر دو را قضا نماید و هرکدام را اوّل به جا آورد، اشکال ندارد.
مسأله 1268 ) اگر شک دارد که سجده یا تشهد را فراموش کرده یا نه، واجب نیست قضا نماید.
مسأله 1269 ) اگر بداند سجده یا تشهد را فراموش کرده و شک کند که پیش از رکوع رکعت بعد به جا آورده یا نه، احتیاط واجب آن است که آن را قضا نماید.
مسأله 1270 ) کسی که باید سجده یا تشهد را قضا نماید، اگر برای کار دیگری سجده سهو بر او واجب شود، بنابراحتیاط سجده سهو را پس از قضای سجده یا قضای تشهد به جا آورد.
مسأله 1271 ) اگر شک دارد که پس از نماز، قضای سجده یا تشهد فراموش شده را به جا آورده یا نه، چنانچه منافی به عمل نیامده، باید سجده یا تشهد را قضا نماید. اگر منافی به عمل آمده، به جا آوردن لازم نیست، چه داخل وقت باشد و چه خارج وقت.
کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز
مسأله 1272 ) هرگاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند، اگرچه یک حرف آن باشد، نماز باطل است.
مسأله 1273 ) اگر به واسطه ندانستن مسأله، چیزی از واجبات نماز را کم یا زیاد کند، بنابراحتیاط واجب نماز باطل است. ولی چنانچه به واسطه ندانستن مسأله، حمد و سوره نماز صبح و مغرب وعشا را آهسته بخواند، یا حمد و سوره نماز ظهر و عصر را بلند بخواند، یا در مسافرت، نماز ظهر و عصر و عشا را چهار رکعتی بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 1274 ) اگر در بین نماز بفهمد وضو یا غسلش باطل بوده، یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده، باید نماز را به هم بزند و دوباره با وضو یا غسل بخواند. اگر پس از نماز بفهمد، باید دوباره نماز را با وضو یا غسل به جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1275 ) اگر پس از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده، نمازش باطل است. اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید، باید برگردد و دو سجده را به جا آورد و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند و پس از نماز برای ایستادن بی جا دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1276 ) اگر پیش از گفتن السلام علینا و السلام علیکم یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را به جا نیاورده، باید دو سجده را به جا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1277 ) اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیش تر از آخر نماز نخوانده، باید مقداری را که فراموش کرده به جا آورد.
مسأله 1278 ) اگر پس از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیش تر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می کند، مثلاً پشت به قبله کرده نمازش باطل است. اگر کاری که عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می کند انجام نداده، باید فوراً مقداری را که فراموش کرده به جا آورد و برای سلام بی جا دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1279 ) هرگاه پس از سلام نماز عملی انجام دهد که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می کند، مثلاً پشت به قبله نماید و سپس یادش بیاید که دو سجده آخر را به جا نیاورده، نمازش باطل است. اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند یادش بیاید، باید دو سجده ای را که فراموش کرده به جا آورد و دوباره تشهد بخواند و سلام نماز را بدهد و دو سجده سهو دیگر برای تشهد و سلام بی جا که انجام داده است، به عمل آورد.
مسأله 1280 ) اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده، یا پشت به قبله یا به طرف راست یا به طرف چپ قبله به جا آورده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
نماز مسافر
مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته به جا آورد، یعنی دو رکعت بخواند:
شرط اوّل: سفر او کم تر از هشت فرسخ شرعی نباشد. هر فرسخ شرعی عبارت است از تقریباً پنج کیلومتر و نیم و هشت فرسخ ظاهراً 200/43 کیلومتر می باشد.
مسأله 1281 ) کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند، خواه رفتن یا برگشتنش هر یک به اندازه چهار فرسخ باشد یا نباشد. بنابراین اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد، یا برعکس باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1282 ) اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، خواه همان روز یا روزهای بعد برگردد، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار کند.
مسأله 1283 ) سفر اگر از هشت فرسخ شرعی مقداری کم تر باشد اگرچه آن مقدار خیلی کم است یا مسافر نداند که سفرش هشت فرسخ هست یا نه، باید نماز را تمام بخواند. هشت فرسخ به سه چیز ثابت می شود:
1- خود مسافر بداند. 2- دو عادل بگویند. 3- بین مردم معروف باشد که هشت فرسخ است.
اگر شک دارد که سفرش هشت فرسخ است، چنانچه تحقیق کردن مشقّت ندارد، باید تحقیق کند، پس اگر دو عادل بگویند یا بفهمد که بین مردم معروف است، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار کند. اگر در شک باقی بماند یا تحقیق کردن مشقت دارد به طوری که مردم تحمل نمی کنند، باید تمام بخواند و لازم نیست تحقیق کند.
مسأله 1284 ) اگر یک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، اگر از گفته او اطمینان حاصل شود، باید نماز را شکسته بخواند و گرنه باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1285 ) کسی که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتی به جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1286 ) کسی که قصد محل معینی داشته باشد و یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ است یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر هشت فرسخ بوده اگرچه کمی از راه باقی باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شکسته به جا آورد، اما اگر مثلاً قصد ملاقات شخصی را داشته و گمان می کرد که سر هفت فرسخ است، سپس معلوم شود سر هشت فرسخی یا بیش تر است، اگر نمازش را تمام خوانده، صحیح است. پس از دانستن هم تا قصد مسافرت هشت فرسخی نکرده، نمازش تمام است.
مسأله 1287 ) اگر بین دو محلی که فاصله آن ها کم تر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگرچه روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288 ) اگر محلی دو راه داشته باشد و رفتن و برگشتن یک راه آن کم تر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیش تر باشد، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است سفر کند باید نماز را شکسته بخواند. اگر از راهی که هشت فرسخ نیست مسافرت کند، باید تمام بخواند.
مسأله 1289 ) اگر شهر دیواری دارد، باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند و اگر دیوار ندارد، باید از خانه های آخر آن شهر حساب نماید، اگرچه آن شهر بزرگ باشد و انتهای هشت فرسخ، آخرین مقصد او می باشد.
شرط دوم: از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایی که کم تر از هشت فرسخ است مسافرت کند، و پس از رسیدن به آن جا قصد کند به جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و پیش از ده روز به وطنش یا به جایی که می خواهد ده روز بماند برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1290 ) کسی که نمی داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً برای پیدا کردن گمشده ای مسافرت می کند و نمی داند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند ولی در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جایی که می خواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ یا بیش تر باشد باید نماز را شکسته بخواند، نیز اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و پیش از ده روز برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1291 ) مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد سفر هشت فرسخی برود، پس کسی که از شهر بیرون می رود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا می کند باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد باید تمام بخواند.
مسأله 1292 ) کسی که قصد هشت فرسخ دارد اگرچه در هر روز مقدار کمی راه برود، وقتی به جایی برسد که صدای اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبینند، باید نماز را شکسته بخواند ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه برود که نگویند مسافر است، باید نمازش را تمام بخواند. احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1293 ) کسی که در سفر در اختیار دیگری است مانند خدمتکاری که با آقای خود مسافرت می کند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند. اگر نداند باید از او بپرسد که اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته به جا آورد.
مسأله 1294 ) کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295 ) کسی که در سفر در اختیار دیگری است اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ جدا می شود یا نه، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر شک او از این جهت است که احتمال می دهد مانعی برای سفر او پیش آید، خواه احتمال او در نظر مردم بجا باشد یا بجا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط سوم: بین راه از قصد خود برنگردد. پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 ) اگر پس از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که همان جا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن مردد باشد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 ) اگر پس از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد باید نماز را شکسته بخواند اگرچه بخواهد کم تر از ده روز در آن جا بماند.
مسأله 1298 ) اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و پس از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اوّلی که حرکت کرده تا جایی که می خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1299 ) اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعی که مردد است، راه نرود و سپس تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند، لکن بنابراحتیاط باید بین تمام و شکسته جمع نماید.
مسأله 1300 ) اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردد است مقداری راه برود و سپس تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و پیش از ده روز برگردد، تا آخر مسافرت باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1301 ) اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که راه را برود یا نه، و در موقعی که مردد است مقداری راه برود و سپس تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، چنانچه باقیمانده راه با آنچه باید برگردد به هشت فرسخ برسد باید شکسته بخواند.
شرط چهارم: نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیش تر در جایی بماند، پس کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302 ) کسی که نمی داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش می گذرد یا نه، یا ده روز در جایی می ماند یا نه، یعنی تصمیم بر هیچ طرف نگرفته است باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303 ) کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در جایی بماند، نیز کسی که مردد است که از وطنش بگذرد، یا ده روز در جایی بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و پیش از ده روز برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم: برای کار حرام سفر نکند. اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند، باید نماز را تمام بخواند، همچنین است اگر خود سفر حرام باشد مثل آن که زن بدون اذن شوهرش به سفری برود که شرعاً بر او واجب نیست یا انسان به منظور اذیت مؤمن(اعم از پدر و مادر یا غیر آن ها) سفر کند. اما اگر والدین با سفر فرزندشان مخالفت کنند موجب حرمت سفر نمی باشد مگر اینکه موجب عقوق باشد.
مسأله 1304 ) در سفری که ضرر عقلایی داشته باشد، بنابراحتیاط واجب نمازها را بین تمام و شکسته جمع نماید.
مسأله 1305 ) کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمی کند، اگرچه در سفر، معصیتی انجام دهد، مثلاً غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1306 ) اگر مخصوصاً برای آن که کار واجبی را ترک کند، مسافرت نماید نمازش تمام است، پس کسی که بدهکار است، اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم درخواست کند، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و مخصوصاً برای فرار از دادن قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر مخصوصاً برای ترک واجب مسافرت نکند، باید نماز را شکسته بخواند. احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1307 ) اگر سفر او حرام نباشد ولی حیوان سواری یا مرکب دیگری که سوار است، غصبی باشد یا در زمین غصبی مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1308 ) کسی که با ظالم مسافرت می کند، اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم باشد، باید نماز را تمام بخواند.اگر ناچار باشد یا مثلاً برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله 1309 ) اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند، حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1310 ) اگر برای لهو و خوش گذرانی به شکار رود، نمازش تمام است. چنانچه برای تهیه معاش به شکار رود، نمازش شکسته است. اگر برای کسب و زیاد کردن مال برود، باید نماز را شکسته بخواند و روزه نگیرد.
مسأله 1311 ) کسی که برای معصیت سفرکرده، موقعی که از سفر برمی گردد اگر توبه کرده، باید نماز را شکسته بخواند و اگر توبه نکرده در صورتی که برگشتن به تنهایی هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند. احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1312 ) کسی که سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا می خواهد به جایی برود که به ضمیمه برگشت هشت فرسخ می باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1313 ) کسی که برای معصیت سفر نکرده، اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولی نمازهایی را که شکسته خوانده، در صورتی که مقدار راهی که رفته، هشت فرسخ بوده، صحیح است وگرنه احتیاط واجب آن است که همه نمازهای شکسته را دوباره بخواند.
شرط ششم: از صحرانشین هایی نباشد که خانه ندارند و در بیابان ها گردش می کنند و هرجا آب و خوراک برای خود و حشم شان پیدا کنند، می مانند و پس از چندی به جای دیگر می روند. صحرانشین ها در این مسافرت ها باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314 ) اگر یکی از صحرانشین ها برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیوانات شان سفر کند، چنانچه خیمه و لوازم زندگی شان همراه او نباشد و سفر هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1315 ) اگر صحرانشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند این ها مسافرت کند، در صورتی که خیمه و اثاثیه زندگی شان همراهش نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط هفتم: بسیار مسافرت نکند (=کثیرالسفر نباشد) بنابراین کسی که شغل او مسافرت است، مانند شتردار و راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند این ها، باید نماز را تمام بخوانند، همچنین کسی که شغل او مسافرت نباشد ولی به جهتی مثلاً برای زیارت، می باید بسیار مسافرت کند.
مسأله 1316 ) کسی که شغلش مسافرت است اگر برای کار دیگری، مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت کند، واجب است نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1317 ) حمله دار (مدیر کاروان) یعنی کسی که برای رساندن حاجی ها به مکه مسافرت می کند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد و فقط در ایّام حج برای حمله داری سفر می کند، باید نمازش را شکسته بخواند.
مسأله 1318 ) کثیرالسفر در سفر اوّل نمازش را باید شکسته بخواند ولی در سفر دوم تمام بخواند.
مسأله 1319 ) کسی که فقط در مقداری از سال شغلش مسافرت است، مانند راننده ای که فقط در تابستان یا زمستان مسافران را جابه جا می کند، باید در آن سفر نماز را تمام بخواند. احتیاط مستحب آن است که شکسته نیز بخواند ولی اگر مدت سفر او کم باشد، به قدری که عرفاً به او کثیرالسفر نگویند مانند کسی که سالی یک ماه مسافر جابه جا می کند باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1320 ) راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می کند چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1321 ) کسی که زیاد مسافرت می کند اگر ده روز یا بیش تر در وطن خود بماند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد، چه بدون قصد بماند، باید در سفر اوّلی که پس از ده روز می رود، نماز را شکسته بخواند و در سفر دوم تمام خواندن نماز کفایت می کند.
مسأله 1322 ) کسی که زیاد مسافرت می کند، اگر در غیر وطن خود ده روز بماند، چنانچه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته، در سفر اوّلی که بعد از ده روز می رود، باید نماز را شکسته بخواند و در سفر دوم تمام کفایت می کند. اگر از اوّل قصد ماندن ده روز را نداشته، احتیاط واجب آن است که در سفر اوّل هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1323 ) کسی که زیاد مسافرت می کند، اگر شک کند که در وطن خود یا جای دیگر ده روز مانده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324 ) کسی که در شهرها سیاحت می کند و برای خود وطنی اختیار نکرده، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325 ) کسی که زیاد مسافرت نمی کند، اگر مثلاً در شهر یا در دهی جنسی دارد که برای حمل آن مسافرت های پی درپی می کند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1326 ) کسی که از وطنش صرفنظر کرده و می خواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند، اگر کثیرالسفر نباشد، باید در مسافرت نماز را شکسته بخواند.
شرط هشتم: که به «حدّ ترخّص» برسد، یعنی از وطن به اندازه ای دور شود که صدای اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبینند، اما دیدن و ندیدن دیوارهای شهر اثری ندارد، ولی باید در هوا گرد و غُبار یا مه یا چیز دیگری که مانع دیدن است یا سر و صدایی که مانع شنیدن است، وجود نداشته باشد.
مسأله 1327 ) اگر یکی از این دو علامت حاصل شود، کافی است، به شرط این که یقین به نبودن دیگری نداشته باشد، وگرنه احتیاط جمع میان نماز شکسته و تمام است، همچنین است معیار حد ترخّص موقع برگشتن به وطن خود.
مسأله 1328 ) اگر بخواهد از جایی که ده روز در آن جا می ماند مسافرت کند، اعتبار حد ترخص در این صورت معلوم نیست. احتیاط واجب است که پیش از رسیدن به حد ترخص اگر نماز بخواند، هم تمام بخواند و هم شکسته.
مسأله 1329 ) مسافری که به وطنش برمی گردد، وقتی که اهل شهر او را ببینند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند. ولی مسافری که می خواهد ده روز در جایی بماند وقتی که اهل شهر او را ببینند و صدای اذان شهر را بشنود، احتیاط واجب آن است که نمازش را به تأخیر بیندازد تا به منزل برسد. اگر بخواهد همان جا نماز بخواند، باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1330 ) معیار در شهرها، شهرهای معمولی است. اگر شهری زیاد در گودی یا در بلندی قرار گرفته باشد باید مطابق شهرهای معمولی با آن رفتار کرد، یعنی ببینیم چه اندازه مسافت سبب می شود که در شهرهای معمولی انسان صدای اذان شهر را نشنود و اهالی شهر او را نبینند.
مسأله 1331 ) اگر به قدری دور شود که نداند صدایی را که می شنود صدای اذان است یا صدای دیگر باید نماز را شکسته بخواند. ولی اگر بفهمد اذان می گویند و کلمات آن را تشخیص ندهد، باید تمام بخواند.
مسأله 1332 ) اگر به قدری دور شود که اذان خانه ها را نشنود ولی اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می گویند بشنود، نباید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1333 ) اگر به جایی برسد که اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می گویند، نشنود ولی اذانی را که در جای خیلی بلند (که خارج از حد متعارف و معمول باشد) می گویند، بشنود باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1334 ) اگر چشم یا گوش بیننده یا صدای اذان غیر معمولی باشد، در جایی باید نماز را شکسته بخواند که چشم متوسط او را نبیند و گوش متوسط صدای اذان معمولی را نشنود.
مسأله 1335 ) اگر موقعی که سفر می رود شک کند که به حد ترخص رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند. در موقع برگشتن، اگر شک کند که به حد ترخص رسیده یا نه، باید شکسته بخواند.
مسأله 1336 ) مسافری که در سفر از وطن خود عبور می کند، وقتی به حد ترخص برسد، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1337 ) مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده، تا وقتی در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و پیش از ده روز برگردد، وقتی به حد ترخص برسد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1338 ) جایی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
مسأله 1339 ) اگر قصد دارد در جایی که وطن اصلیش نیست، مدت کوتاهی بماند و سپس به جای دیگر رود، آن جا وطن او حساب نمی شود.
مسأله 1340 ) جایی را که انسان محلّ زندگی خود قرار داده و مثل کسی که آن جا وطن دائمی اوست، در آن جا زندگی می کند که اگر مسافرتی برای او پیش آید، دوباره به همان جا برمی گردد اگرچه قصد نداشته باشد که همیشه در آن جا بماند، وطن او محسوب می شود. کسانی که مانند اکثر طلاّب حوزه های علمیه و دانشجویان، مدتی مثلاً به تحصیل در جایی که وطن آن ها نیست، اشتغال دارند و در آن جا عرفاً مسافر خوانده نمی شوند، در زمان تحصیل -مثلاً- آن جا در حکم وطن آن ها می باشد.
مسأله 1341 ) کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو وطن اوست، نیز اگر بیش تر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آن ها وطن او حساب می شود.
مسأله 1342 ) کسی که مالک منزل مسکونی است اگر موقعی که آن ملک را دارد، شش ماه در آن جا به قصد وطن مانده باشد، سپس از آن محل صرف نظر نماید، هر وقت به آن جا برسد، باید بنابراحتیاط نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسأله 1343 ) اگر به جایی برسد که وطن او بوده و از آن جا صرف نظر کرده، نباید نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن دیگری هم برای خود اختیار نکرده باشد.
مسأله 1344 ) مسافری که قصد دارد ده روز پشت سرهم در جایی بماند، یا می داند که بدون اختیار ده روز در جایی می ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 ) مسافری که می خواهد ده روز در جایی بماند، لازم نیست قصد ماندن شب اوّل یا شب یازدهم را داشته باشد؛ همین که قصد کند از اوّل آفتاب روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، باید نماز را تمام بخواند. اگر مثلاً قصدش این باشد که از ظهر روز اوّل تا ظهر روز یازدهم بماند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1346 ) مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز در یک جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و کوفه یا در قم و روستای جمکران بماند، باید نماز را شکسته بخواند. معیار آن است که در عرف دو محل محسوب شوند، هرچند به قدری به یکدیگر نزدیک باشند که به مقدار حد ترخص نیز فاصله نباشد یا به هم چسبیده باشند.
مسأله 1347 ) مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، اگر از اوّل قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا برود، چنانچه جایی که می خواهد برود کم تر از مسافت شرعی باشد و زمان رفتن و برگشتن کم تر از نصف روز باشد، این مقدار ضرر به قصد ماندن ده روز در آن جا نمی رساند و نمازش تمام است. اگر بخواهد بیش تر بماند، احتیاط آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند. اگر جایی که می خواهد برود، به مقدار مسافت شرعی باشد، نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1348 ) مسافری که تصمیم ندارد ده روز در جایی بماند مثلاً قصدش این است که اگر رفیقش بیاید، یا منزل خوبی پیداکند، ده روز بماند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1349 ) کسی که تصمیم دارد ده روز در جایی بماند، اگرچه احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1350 ) اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز یا بیش تر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، باید نماز را شکسته بخواند. اگر فی الجمله قصد ماندن ده روز دارد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1351 ) اگر مسافر قصد کند ده روز در جایی بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف، یا مردد شود که درآن جا بماند یا به جای دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند. اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف، یا مردد شود، تا وقتی در آن جا هست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، روزه اش صحیح است. تا وقتی در آن جا هست، باید نمازهای خود را تمام بخواند. اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد، روزه آن روزش صحیح است اما نمازهای خود را باید شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمی تواند روزه بگیرد.
مسأله 1353 ) مسافری که قصدکرده ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن منصرف یا در ماندن مردّد شود، و شک کند که پیش از آن نماز چهار رکعتی ادایی خوانده است یا نه، چنانچه پس از قصد اقامه، وقت به جا آوردن نماز چهار رکعتی گذشته باشد، باید نمازهای بعدی را تمام بخواند، ولی چنانچه پیش از گذشتن وقت نماز چهار رکعتی شک کند که آیا نماز چهار رکعتی خوانده یا نه، باید آن نماز و نمازهای بعد را شکسته بخواند.
مسأله 1354 ) اگر مسافر به نیت این که نماز را شکسته بخواند، مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیش تر بماند، باید نماز را چهار رکعتی تمام نماید.
مسأله 1355 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر در بین نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده، باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیه نمازهای خود را شکسته بخواند. اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باید بنشیند و تشهد و سلام را بگوید و نمازش صحیح است. تا وقتی در آن جا هست، باید نماز را شکسته بخواند. اگر به رکوع رکعت سوم رفته بهتر است نماز را چهار رکعتی تمام کند و دوباره شکسته بخواند و تا در آن جا هست نمازهایش را شکسته به جا آورد.
مسأله 1356 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر بیش تر از ده روز در آن جا بماند، تا وقتی مسافرت نکرده، باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسأله 1357 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، باید روزه واجب را بگیرد. می تواند روزه مستحبی هم بگیرد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1358 ) مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی، یا بعد از ماندن ده روز -اگرچه یک نماز تمام هم نخوانده باشد- بخواهد به جایی که کم تر از مسافت شرعی است برود و برگردد، و دوباره در جای اوّل خود ده روز یا کم تر یا بیش تر بماند، از وقتی که می رود تا وقتی که برمی گردد و پس از برگشتن، باید نماز را تمام بخواند. اگر برگشتن به محلّ اقامتش فقط از این جهت باشد که در مسیر سفرش واقع شده و رفت و برگشت او مجموعاً هشت فرسخ باشد، لازم است در حال رفتن پس از گذشتن از حد ترخّص و در مقصد و در بازگشت و در جایی که قبلاً قصد اقامه کرده بود، نمازش را شکسته بخواند.
مسأله 1359 ) مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر پس از یک نماز چهار رکعتی ادایی، یا بعد از ماندن ده روز بخواهد به جای دیگری برود که کم تر از مسافت شرعی است، در تمام مدت سفر باید نماز خود را تمام بخواند، خواه قصد ماندن ده روز در مقصد یا در بین راه را داشته باشد یا نه. اگر محلی که می خواهد برود هشت فرسخ یا بیش تر باشد، در طول راه و در مقصد نمازش شکسته است. مگر آن که بخواهد ده روز در مقصد بماند که باید نماز را در موقع رفتن شکسته و در مقصد تمام بخواند.
مسأله 1360 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند اگر پس از ماندن ده روز یا پیش از تمام شدن آن بخواهد به جایی که کم تر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد که به محل اوّلش برگردد یا نه، یا به کلی از برگشتن به آن جا غافل باشد یا بخواهد پس از یک روز یا چند روز برگردد ولی مردد باشد که ده روز در آن جا بماند یا نه، یا آن که از ده روز ماندن در آن جا غافل باشد، باید از وقتی که می رود تا برمی گردد و پس از برگشتن نمازهای خود را تمام بخواند.
مسأله 1361 ) اگر به خیال این که رفقایش می خواهند ده روز در جایی بمانند، قصد کند که ده روز در آن جا بماند و پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی بفهمد که آن ها قصد نکرده اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتی که در آن جا هست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362 ) اگر مسافر پس از رسیدن به هشت فرسخ سی روز در جایی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن یا ماندن و برگشتن مردد باشد، پس ازگذشتن سی روز اگرچه به مقدار یک نماز در آن جا بماند، باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ در رفتن بقیه راه مردد باشد، از وقتی که مردد می شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363 ) مسافری که می خواهد نه روز یا کم تر در جایی بماند، اگر پس از آن که نه روز یا کم تر در آن جا ماند، بخواهد دوباره نه روز دیگر یا کم تر بماند و همین طور تا سی روز، روز سی و یکم باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 ) مسافری که سی روز مردد بوده، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند، پس از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند.
مسائل متفرّقه نماز مسافر
مسأله 1365 ) مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(ص)، بلکه در تمام شهر قدیم مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(ع) نماز را به شعاع تقریباً پنج ذراع(دو متر و نیم) تمام بخواند.
مسأله 1366 ) کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانی که در مسأله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1367 ) کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر فراموش کند که باید نماز را شکسته بخواند و تمام بخواند، بنابر احتیاط نمازش باطل است.
مسأله 1368 ) مسافری که نمی داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 1369 ) مسافری که می داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر بعضی از خصوصیات آن را نداند، مثلاً نداند که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخواند، چنانچه تمام بخواند و در وقت بفهمد، باید دوباره بخواند. چنانچه اعاده نکرد، قضا نماید و اگر در خارج وقت بفهمد، قضا کند.
مسأله 1370 ) مسافری که می داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان این که مقصد معیّن او کم تر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتی بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده، نمازی را که تمام خوانده، باید دوباره شکسته بخواند. اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1371 ) اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته به جا آورد. اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای نماز بر او واجب نیست.
مسأله 1372 ) کسی که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته به جا آورد، در هر صورت نمازش باطل است.
مسأله 1373 ) اگر مشغول نماز چهار رکعتی شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است، یا ملتفت شود که سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته، باید نماز را دو رکعتی تمام کند. اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل است. در صورتی که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1374 ) اگر مسافر بعضی از خصوصیات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند که اگر چهار فرسخ برود و پیش از توقف ده روز برگردد، باید شکسته بخواند، چنانچه به نیت نماز چهار رکعتی مشغول نماز شود، و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد، باید نماز را دو رکعتی تمام کند. اگر در رکوع ملتفت شود نمازش باطل است. در صورتی که به مقدار یک رکعت از وقت هم مانده باشد، باید نماز را از سر شکسته بخواند.
مسأله 1375 ) مسافری که باید نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نیت نماز دو رکعتی مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار رکعتی تمام کند. احتیاط مستحب آن است که پس از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار رکعتی بخواند.
مسأله 1376 ) مسافری که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایی برسد که می خواهد ده روز در آن جا بماند، باید نماز را تمام بخواند. کسی که مسافر نیست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1377 ) اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید اگرچه اوّل وقت به قدر ادای نماز حاضر بوده و اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به جا آورد. اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
مسأله 1378 ) مستحب است مسافر پس از هر نماز سی مرتبه بگوید: سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله والله اکبر. در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشا بیش تر سفارش شده است، بلکه بهتر است در تعقیب این سه نماز شصت مرتبه بگوید.
نماز قضا
مسأله 1379 ) کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آن را به جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده یا مست باشد. کسانی که در تمام وقت بیهوش و دیوانه بوده اند، قضا بر آن ها لازم نیست ولی چنانچه کاری کند که در تمام وقت بیهوش شود، مثل این که به جهت عمل جراحی خود را در اختیار پزشک قرار دهد، بنابراحتیاط واجب قضای نماز را به جا آورد ولی نمازهای یومیه ای را که زن در حال حیض یا نفاس نخوانده، قضا ندارد.
مسأله 1380 ) اگر پس از وقت نماز بفهمد نمازی که خوانده باطل بوده، باید قضای آن را بخواند.
مسأله 1381 ) کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند ولی واجب نیست فوراً آن را به جا آورد.
مسأله 1382 ) کسی که نماز قضا دارد می تواند نماز مستحبی بخواند.
مسأله 1383 ) اگر انسان احتمال دهد که نماز قضایی دارد یا نمازهایی را که خوانده صحیح نبوده، مستحب است احتیاطاً قضای آن ها را به جا آورد.
مسأله 1384 ) قضای نمازهای یومیه باید به ترتیب خوانده شود مثلاً کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، باید اوّل نماز عصر و پس از آن نماز ظهر را قضا نماید. اگر در یک روز نماز صبح و ظهر از او فوت شده باشد، باید نماز صبح را پیش از نماز ظهر بخواند.
مسأله 1385 ) اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه مانند نماز آیات را بخواند یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخواند، لازم نیست آن ها را به ترتیب به جا آورد.
مسأله 1386 ) اگر ترتیب نمازهایی را که نخوانده نداند، در این صورت ترتیب ساقط است مگر در نمازهایی که در ادای آن ها ترتیب لازم می باشد مانند نماز ظهر و عصر از یک روز ولی اگر مثلاً قضای یک نماز ظهر و یک نماز مغرب بر او واجب است و نمی داند کدام اوّل قضا شده، مخیّر است هرکدام را بخواهد اوّل به جا آورد.
مسأله 1387 ) اگر نماز ظهر یک روز و نماز عصر یک روز دیگر یا دو نماز ظهر یا دو نماز عصر یا ظهر و عشای یا عصر و عشای که رکعات آن ها یکسان است، از او قضا شده و نمی داند کدام اوّل قضا شده، ترتیب واجب نیست و هر یک را اوّل بخواند، کافی است. احتیاط مستحب آن است که به ترتیب بخواند پس چنانچه دو نماز چهار رکعتی بخواند به نیت این که اوّلی قضای نماز روز اوّل و دومی قضای نماز روز دوم باشد، کافی است. ترتیب مراعات شده است اگر هر دو اخفائیه باشد.
مسأله 1388 ) اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشا یا یک نماز عصر و یک نماز عشا از او قضا شود، و نداند کدام اوّل قضا شده، بهتر است طوری آن ها را بخواند که یقین کند به ترتیب به جا آورده است، مثلاً اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشا از او قضا شده و اوّلی آن ها را نمی داند، اوّل یک نماز ظهر، پس از آن یک نماز عشا، دوباره یک نماز ظهر بخواند، یا اوّل یک نماز عشا، سپس یک نماز ظهر، دوباره یک نماز عشا بخواند.
مسأله 1389 ) کسی که می داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده ولی نمی داند نماز ظهر است یا نماز عصر، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیّت قضای نمازی که نخوانده به جا آورد، کافی است.
مسأله 1390 ) کسی که پنج نماز پشت سرهم از او قضا شده و نمی داند اوّلی آن-ها کدام است، احتیاط مستحب آن است که نُه نماز به ترتیب بخواند مثلاً از نماز صبح شروع کند و پس از آن که ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند. اگر شش نماز پشت سرهم از او قضا شده و اوّلی آن ها را نمی داند، ده نماز به ترتیب قضا کند و همین طور برای هر نمازی که به نمازهای قضای او اضافه می شود. در صورتی که پشت سرهم قضا شده باشد، یک نماز بر مقداری که گفته شد، اضافه نماید مثلاً اگر هفت نماز از او قضا شده و اوّلی آن ها را نمی داند، یازده نماز به ترتیب به جا آورد و در تمام این صورت ها نمازهای فوت شده را قضا بکند کافی است.
مسأله 1391 ) کسی که می داند نمازهای پنجگانه او هر کدام از یک روز قضا شده و ترتیب آن ها را نمی داند پنج نماز بخواند، کافی است. بنابراحتیاط مستحب پنج شبانه روز نماز بخواند تا ترتیب بین آن ها مراعات شود. اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده شش شبانه روز نماز بخواند، همچنین برای هر نمازی که به نمازهای قضای او اضافه شود، یک شبانه روز بیش تر بخواند تا یقین کند به ترتیبی که قضا شده، به جا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز را هفت روز نخوانده باشد، هفت شبانه روز قضا نماید.
مسأله 1392 ) کسی که مثلاً چند نماز صبح یا چند نماز ظهر از او قضا شده و شمار آن ها را نمی داند، مثلاً نمی داند که سه یا چهار یا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است. ولی اگر شمار آن ها را می دانسته و فراموش کرده، بنابر احتیاط مستحب باید به قدری نماز بخواند که یقین کند تمام آن ها را خوانده، مثلاً اگر فراموش کرده که چند نماز صبح از او قضا شده است، و یقین دارد که بیش تر از ده تا نبوده، به طور احتیاط مستحب ده نماز صبح بخواند.
مسأله 1393 ) کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، بنابراحتیاط مستحب اگر ممکن است باید اوّل آن را بخواند، سپس مشغول نماز آن روز شود. اگر از روزهای پیش نماز قضا ندارد، ولی یک نماز یا بیش تر از همان روز از او قضا شده است در صورتی که ممکن باشد، بنابراحتیاط باید نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1394 ) اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیش تر از همان روز از او قضا شده، چنانچه وقت وسعت دارد و ممکن است نیت را به نماز قضا برگرداند، بنابراحتیاط باید نیت نماز قضا کند، مثلاً اگر در نماز ظهر پیش از تمام شدن رکعت دوم یادش بیاید که نماز صبح آن روز قضا شده، در صورتی که وقت نماز ظهر تنگ نباشد، احتیاطاً باید نیت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو رکعتی تمام کند، سپس نماز ظهر را بخواند، ولی اگر وقت تنگ است یا نمی تواند نیت را به نماز قضا برگرداند، مثلاً در رکوع رکعت سوم نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نیت نماز صبح کند یک رکوع که رکن است زیاد می شود، نباید نیت را به قضای صبح برگرداند.
مسأله 1395 ) اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیش تر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه برای قضای تمام آن ها وقت ندارد، یا نمی خواهد همه را در آن روز بخواند، بنابر احتیاط باید نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1396 ) تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نماز قضاهای خود عاجز باشد، دیگری نمی تواند نمازهای او را قضا نماید.
مسأله 1397 ) نماز قضا را با جماعت می شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا در صورتی که نماز قضا بر ذمّه امام قطعی باشد. لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکالی ندارد.
مسأله 1398 ) مستحب است بچه ممیّز، یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد، به نماز خواندن و عبادت های دیگر عادت بدهند، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها وادار کنند.
نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است
مسأله 1399 ) نمازی که پدر به واسطه داشتن عذر ترک نموده (مثل خواب و فراموشی) نه مثل سفر و بیماری و نتوانسته قضا کند، بر پسر بزرگ تر واجب است به-جا آورد یا برای آن اجیر بگیرد، نیز روزه ای را که به واسطه عذر مانند بیماری نگرفته و پس از برطرف شدن عذر می توانسته قضای آن را بگیرد یا روزه ای را که در سفر نگرفته گرچه بعد از سفر نتوانسته باشد عوض آن را بگیرد، بر پسر بزرگ تر واجب است، بلکه نماز و روزه ای را که عمداً نگرفته، احتیاط مستحب آن است که پسر بزرگ تر بگیرد. قضای نمازهای مادر بر پسر واجب نیست، هرچند بهتر است.
مسأله 1400 ) اگر پسر بزرگ تر شک دارد که پدرش نماز و روزه قضا داشته یا نه، چیزی بر او واجب نیست.
مسأله 1401 ) اگر پسر بزرگ تر بداند که پدرش نماز قضا داشته و نداند که به واسطه عذر ترک شده یا بدون عذر، واجب نیست قضا کند. ولی احتیاط مستحب آن است که قضا نماید.
مسأله 1402 ) اگر معلوم نباشد که پسر بزرگ تر کدام است، قضای نماز و روزه پدر بر هیچ کدام از پسرها واجب نیست ولی احتیاط مستحب آن است که نماز و روزه پدر را بین خود قسمت کنند، یا برای انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1403 ) اگر میت وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه او اجیر بگیرند، پس از آن که اجیر، نماز و روزه او را به طور صحیح به جا آورد، بر پسر بزرگ تر چیزی واجب نیست.
مسأله 1404 ) اگر پسر بزرگ تر بخواهد نماز مادر را بخواند، باید به تکلیف خود عمل کند، مثلاً قضای نماز صبح و مغرب و عشای مادرش را باید بلند بخواند.
مسأله 1405 ) کسی که خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر هم بر او واجب شود، هرکدام را اوّل به جا آورد، صحیح است.
مسأله 1406 ) اگر پسر بزرگ تر موقع مرگ پدر، نابالغ یا دیوانه باشد، وقتی که بالغ یا عاقل گردید، باید نماز و روزه پدر را قضا نماید. چنانچه پیش از بالغ یا عاقل شدن بمیرد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
مسأله 1407 ) اگر پسر بزرگ تر پیش از آن که بتواند نماز و روزه پدر را قضا کند بمیرد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
نماز جماعت
مسأله 1408 ) مستحب است نمازهای واجب خصوصاً نمازهای یومیه را به جماعت بخوانند. در نماز صبح و مغرب و عشا خصوصاً برای همسایه مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را می شنود، بیش تر سفارش شده است.
مسأله 1409 ) در روایات معتبره وارد است که نماز با جماعت بیست و پنچ درجه افضل از نماز فُرادی است.
در روایتی آمده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت آن ثواب یکصد و پنجاه نماز دارد. اگر دو نفر اقتدا کند، هر رکعت ثواب ششصد نماز. هر قدر عدد نمازگزاران بیش تر شود، ثواب نمازشان بیش تر خواهد شد. اگر عدد آنان از ده نفر بگذرد، چنانچه تمام آسمان ها کاغذ و دریاها مرکب و درخت ها قلم و ملائکه و انس و جن نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
مسأله 1410 ) حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنایی در بعضی از موارد جایز نیست. سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
مسأله 1411 ) مستحب است انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند. نماز جماعت از نماز اوّل وقت که فُرادی (تنها) خوانده شود، بهتر است، نیز نماز جماعتی را که مختصر بخوانند، از نماز فُرادی که آن را طول بدهند، بهتر می باشد.
مسأله 1412 ) وقتی که جماعت برپا می شود، مستحب است کسی که نمازش را فرادی خوانده، دوباره با جماعت بخواند. اگر بعد بفهمد که نماز اوّلش باطل بوده، نماز دوم او کافی است.
مسأله 1413 ) اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که با جماعت خوانده، دوباره با جماعت بخواند، در دو صورت جایز است:
1) احتمال فساد نماز اوّل را بدهد؛
2) امام جماعت باشد و کسی اقتدا کند که نماز واجب را نخوانده باشد.
مسأله 1414 ) کسی که در نماز به حدی وسواس دارد که موجب بطلان نمازش می شود و فقط در صورتی که نماز را با جماعت بخواند، از وسواس راحت می شود، باید نماز را با جماعت بخواند.
مسأله 1415 ) اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر او واجب می شود در صورتی که مخالفت موجب آزار در معاشرت باشد.
مسأله 1416 ) نماز مستحب را نمی شود به جماعت خواند مگر نماز استسقا که برای آمدن باران می خوانند و نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده است مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان امام معصوم(ع) واجب بوده اما به سبب غائب شدن ایشان مستحب می باشد.
مسأله 1417 ) موقعی که امام جماعت نماز یومیه می خواند، هرکدام از نمازهای یومیه را می شود به او اقتدا کرد، ولی اگر نماز یومیه امام جماعت به عقیده مأموم احتیاطی باشد، نمی شود به او اقتدا کرد. مگر در برخی صورت های خاص، مثل آن که مأموم و امام احتیاط مشابهی داشته باشند، مانند آن که دو نفر باهم سفر کرده اند و احتیاطاً می خواهند نماز را هم شکسته و هم تمام بخوانند که می تواند یکی از آن ها نمازِ شکسته خود را به نمازِ شکسته دیگری و نماز تمام را به نماز تمامِ او اقتدا کند.
مسأله 1418 ) اگر امام جماعت قضای یومیه خود یا قضای قطعی کس دیگر را می خواند، می شود به او اقتدا کرد ولی اگر نمازش را احتیاطاً قضا می کند، اقتدا به او اشکال دارد.
مسأله 1419 ) اگر انسان نداند نمازی را که امام می خواند نماز واجب یومیه است یا نماز مستحب، نمی تواند به او اقتدا کند.
مسأله 1420 ) اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد، کسانی که دو طرف محراب ایستاده اند و به واسطه دیوار محراب امام را نمی بینند نمی توانند اقتدا کنند ولی اگر کسی پشت سر امام اقتدا کرده باشد، اقتدا کردن کسانی که دو طرف او ایستاده اند و به سبب دیوار، محراب امام را نمی بینند اگر صف آن ها متصل باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1421 ) اگر به واسطه درازی صف اوّل، کسانی که دو طرف صف ایستاده اند، امام را نبینند، می توانند اقتدا کنند. نیز اگر به سبب درازی یکی از صف-های دیگر کسانی که دو طرف آن ایستاده اند، صف جلوی خود را نبینند، می توانند اقتدا نمایند.
مسأله 1422 ) اگر صف های جماعت تا درِ مسجد برسد، کسانی که در بیرون مسجد در دو طرف در و کسانی که مقابل در پشت صف داخل مسجد ایستاده اند یا کسانی که پشت سر آن ها اقتدا می کنند، نمازشان صحیح است. هرکس در نماز جماعت از جلو یا از طرف راست یا چپ متصل به نماز جماعت باشد، نمازش با جماعت صحیح است.
مسأله 1423 ) کسی که پشت ستون ایستاده، اگر از طرف راست یا چپ به واسطه مأموم دیگر به امام متّصل نباشد، نمی تواند اقتدا کند.
مسأله 1424 ) جای ایستادن امام باید از جای مأموم بلندتر نباشد، ولی اگر مکان امام مقدار خیلی کمی مثلاً چند سانتیمتر بلندتر باشد، اشکال ندارد، نیز اگر زمین سراشیبی باشد و امام در طرفی که بلندتر است، بایستد در صورتی که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن، زمین مسطّح بگویند، مانعی ندارد.
مسأله 1425 ) جای مأموم هرقدر بلندتر از جای امام باشد، اشکال ندارد. ولی اگر به قدری بلند باشد که نگویند اجتماع کرده اند، مانند این که سر مناره بلند اقتدا کنند، اشکال دارد.
مسأله 1426 ) اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده اند، بچه ممیز -یعنی بچه ای که بد و خوب را می فهمد- فاصله شود، چنانچه معلوم شود نمازش صحیح است، می توانند اقتدا کنند.
مسأله 1427 ) پس از تکبیر امام اگر صف جلو آماده نماز بوده و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، کسی که در صف بعد ایستاده، تکبیر گفتن او اشکال دارد.
مسأله 1428 ) اگر بداند نماز یک صف از صف های جلو باطل است، در صف-های بعد نمی تواند اقتدا کند، ولی اگر نداند نماز آنان صحیح است یا نه، می تواند اقتدا نماید.
مسأله 1429 ) هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگرچه خود امام ملتفت نباشد، نمی تواند به او اقتدا کند، ولی اگر نماز امام برخی از شرایط را دارا نباشد یا با برخی از موانع همراه باشد که فقدان سهوی آن شرایط یا همراه بودن سهوی موانع، نماز را باطل نمی کند، می توان به او اقتدا کرد، مثل آن که امام جماعت سهواً از قبله منحرف بوده و مقدار انحرافش به بیش از سمت راست یا سمت چپ قبله نرسیده باشد، یا سهواً با لباس نجس نماز بخواند، همچنین اگر امام برخی از کارهای نماز را ترک کند، در صورتی که انجام آن کارها توسط امام، به جای مأموم نباشد، بنابراین اگر امام به جهت فراموشی در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه را نخواند، یا در رکعت قبل، تمام یا قسمتی از حمد را نخوانده باشد، می تواند در رکعت بعد به او اقتدا کند، ولی در رکعتی که تمام یا قسمتی از حمد را نخوانده، نمی تواند به او اقتدا کند، اگرچه در حال رکوع بخواهد اقتدا کند. اگر پس از اقتدا، امام بعضی از قرائت را فراموش کند باید نماز خود را فرادی بخواند و خواندن مأموم کافی نیست.
مسأله 1430 ) اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده، یا کافر بوده، یا به جهتی نمازش باطل بوده، مثلاً بی وضو نماز خوانده، نمازش صحیح است و ظاهراً جماعت هم صحیح می باشد. بنابراین اگرچه سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد و به جهت تبعیت از امام جماعت، رکوع را زیاد کرده باشد، نمازش باطل نمی شود، هر چند زیادی سهوی رکوع در نماز فُرادی نماز را باطل می کند.
مسأله 1431 ) اگر در بین نماز جماعت پیش از رکوع، شک کند که تکبیرةالإحرام را گفته یا نه، بنا را بر این می گذارد که نگفته؛ اگر اطمینان دارد که تکبیرةالإحرام را گفته و شک کند که نیت جماعت کرده یا نه، باید نماز را به نیت فرادی تمام کند، هر چند پیش از نماز بنای بر جماعت خواندن داشته و الان هم مشغول کاری باشد که مأمومین انجام می دهند، مثلاً به حمد و سوره امام گوش می دهد. اگر در رکوع یا پس از آن شک کند که تکبیرةالإحرام را گفته یا نه، یا نیت جماعت کرده یا نه، نماز را به جماعت تمام کرده و صحیح می باشد.
مسأله 1432 ) احتیاط مستحب آن است که در بین نماز جماعت تا ناچار نشود، نیت فرادی نکند. ولی اگر نیت فرادی کرد، اشکالی ندارد، بلکه اگر از ابتدای نماز قصد داشته باشد که در بین نماز نیت فرادی کند، نماز جماعتش اشکالی ندارد.
مسأله 1433 ) اگر مأموم به واسطه عذری پس از حمد و سوره امام نیت فرادی کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند. ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده بخواند.
مسأله 1434 ) اگر در بین نماز جماعت نیت فرادی نماید، نمی تواند دوباره نیت جماعت کند ولی اگر مردد شود که نیت فرادی کند یا نه، و سپس تصمیم بگیرد که نماز را با جماعت تمام کند، نمازش صحیح است.
مسأله 1435 ) اگر شک کند که نیت فرادی کرده یا نه، باید بنا بگذارد که نیت فرادی نکرده است.
مسأله 1436 ) اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد، اگرچه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش صحیح است و یک رکعت حساب می شود اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش باطل است.
مسأله 1437 ) اگر موقعی که امام در رکوع است، اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، نمازش باطل است.
مسأله 1438 ) اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود امام سر از رکوع بردارد، بنابراحتیاط واجب باید نیّت فُرادی نماید.
مسأله 1439 ) اگر اوّل نماز یا بین حمد و سوره اقتدا کند و اتّفاقاً پیش از آن که به رکوع رود امام سر از رکوع بردارد، نماز او صحیح است.
مسأله 1440 ) اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید پس از نیت و گفتن تکبیرةالإحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، سپس بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن رکعت را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
مسأله 1441 ) مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و بنابراحتیاط واجب باید در وقت ایستادن از امام عقب تر باشد، بلکه اگر قد او بلندتر از امام باشد، بنابراحتیاط واجب باید طوری بایستد که در رکوع و سجود سر و جای مهر او از امام عقب تر باشد.
مسأله 1442 ) در نماز جماعت باید بین مأموم و امام، حائلی -خواه پشت آن دیده شود یا نه- فاصله نباشد، همچنین است بین انسان و مأموم دیگری که نمازگزار به واسطه او به امام متصل شده است. ولی اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بین آن زن و امام یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به واسطه او به امام متصل شده است، پرده و دیوار و مانند آن ها باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1443 ) اگر پس از شروع نماز بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او متصل به امام است، پرده یا چیز دیگری فاصله شود، نماز مأموم خود به خود فُرادی می شود گرچه قصد فرادی نکند.
مسأله 1444 ) احتیاط واجب آن است که بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام بیش تر از یک قدم بلند (یعنی مقداری که ممکن است پاها را از هم جدا گذاشت) فاصله نباشد، نیز اگر انسان به واسطه مأمومی که جلوی او ایستاده به امام متصل باشد، بنابراحتیاط واجب باید فاصله جای سجده اش از جای ایستادن او بیش تر از یک قدم بلند نباشد. احتیاط مستحب آن است که جای سجده مأموم با جای کسی که جلوی او ایستاده، هیچ فاصله نداشته باشد.
مسأله 1445 ) اگر مأموم به واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده، به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، بنابراحتیاط واجب باید با کسی که در طرف راست یا چپ او اقتدا کرده، بیش تر از یک قدم بلند فاصله نداشته باشد.
مسأله 1446 ) اگر در نماز، بین مأموم و امام یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او به امام متصل است، بیش تر از یک قدم فاصله پیدا شود، نماز مأموم خود به خود فُرادی می شود.
مسأله 1447 ) اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند، تمام شود یا همه نیّت فُرادی نمایند، نماز صف بعد فرادی می شود هرچند صف جلو فوراً برای نماز دیگری به امام اقتدا کنند.
مسأله 1448 ) اگر در رکعت دوم اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره بخواند. ولی می تواند قنوت و تشهد را با امام بخواند. احتیاط واجب آن است که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سینه پا را بر زمین بگذارد و زانوها را بلند کند. باید پس از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند. اگر برای سوره وقت ندارد و می تواند حمد را تمام
کند و در رکوع به امام برسد، باید حمد را بخواند و در رکوع به امام برسد. اگر برای خواندن حمد وقت ندارد، بنابراحتیاط واجب قصد فُرادی کند.
مسأله 1449 ) اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است، اقتدا کند، باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است، پس از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد. چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد، یک مرتبه بگوید و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند.
مسأله 1450 ) اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند، به رکوع امام نمی رسد، بنابراحتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود، سپس اقتدا نماید.
مسأله 1451 ) اگر در رکعت سوم یا چهار امام اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند. اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند. اگر نتواند حمد را تنها بخواند، بنابراحتیاط قصد فُرادی نماید.
مسأله 1452 ) کسی که می داند اگر سوره یا قنوت را تمام کند، به رکوع امام نمی رسد، چنانچه عمداً سوره یا قنوت را بخواند و به رکوع نرسد، نمازش صحیح است و باید به وظیفه فُرادی عمل نماید.
مسأله 1453 ) کسی که اطمینان دارد اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید، به رکوع امام می رسد، همین قدر که امام به رکوع رفت، می تواند سوره را ترک کند.
مسأله 1454 ) کسی که یقین دارد اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید، به رکوع امام می رسد، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع امام نرسد، نمازش صحیح است.
مسأله 1455 ) اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است می تواند اقتدا کند. ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگرچه بعد بفهمد که امام در رکعت اوّل یا دوم بوده نمازش صحیح است اما در نماز اخفائیه مثل ظهر و عصر بنابراحتیاط وجوبی باید صبر کند و در رکوع امام اقتدا نماید.
مسأله 1456 ) اگر به خیال این که امام در رکعت اوّل یا دوم است، حمد و سوره نخواند و پس از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده، بنابراحتیاط نمازش باطل است. ولی اگر پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند. اگر وقت
ندارد، فقط حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند. اگر نمی رسد، بنابراحتیاط قصد فُرادی کند.
مسأله 1457 ) اگر به خیال این که امام در رکعت سوم یا چهارم است، حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا پس از آن بفهمد که در رکعت اوّل یا دوم بوده، نمازش صحیح است. اگر در بین حمد و سوره بفهمد لازم نیست آنها را تمام کند.
مسأله 1458 ) اگر موقعی که مشغول نماز مستحبی است جماعت برپا شود چنانچه اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود. بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اوّل برسد، مستحب است به همین دستور رفتار نماید.
مسأله 1459 ) اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است، جماعت برپا شود، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.
مسأله 1460 ) اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد یا سلام اوّل باشد، لازم نیست نیت فُرادی کند.
مسأله 1461 ) کسی که یک رکعت از امام عقب مانده می تواند پس از سجده دوم برخیزد ولی بهتر این است که وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند، انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد.
شرایط امام جماعت
مسأله 1462 ) امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند، نیز اگر مأموم مرد است، امام او هم باید مرد باشد، بلکه در غیر نماز میّت احتیاط لازم آن است که زن امامت نکند هرچند مأموم زن باشد. اقتدا کردن بچه ممیز که خوب و بد را می فهمد به بچه ممیز دیگر مانعی ندارد.
مسأله 1463 ) امامی را که عادل می دانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقی است، می تواند به او اقتدا نماید.
مسأله 1464 ) کسی که ایستاده نماز می خواند، نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند، اقتدا کند. کسی که نشسته نماز می خواند، نمی تواند به کسی که خوابیده نماز می خواند، اقتدا نماید.
مسأله 1465 ) کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند، می تواند به کسی که نشسته نماز می خواند اقتدا کند. کسی که خوابیده نماز می خواند، می تواند به کسی که خوابیده نماز می خواند، اقتدا نماید.
مسأله 1466 ) اگر امام جماعت به واسطه عذری با تیمم یا با وضوی جبیره ای نماز بخواند، می شود به او اقتدا کرد. اما اگر به واسطه عذری با لباس نجس نماز بخواند، اقتدا به او مشکل است.
مسأله 1467 ) اگر امام بیماری دارد که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند بنابراحتیاط نباید به او اقتدا کرد، نیز اگر معذور باشد و نتواند وظیفه اصلی خود را اعم از سجده تام و قیام استقلالی (بدون تکیه) انجام دهد، افراد غیر معذور نباید به او اقتدا کنند.
مسأله 1468 ) بنابراحتیاط واجب کسی که مرض خوره یا پیسی دارد و کسی که حد شرعی بر او جاری شده است، نباید امام جماعت شود.
احکام جماعت
مسأله 1469 ) موقعی که مأموم نیت می کند، باید امام را معیّن نماید ولی دانستن اسم او لازم نیست مثلاً اگر نیت کند به امام حاضر اقتدا می کنم، نمازش صحیح است.
مسأله 1470 ) مأموم باید غیر از حمد و سوره همه چیز نماز را خودش بخواند، ولی اگر رکعت اوّل یا دوم او و رکعت سوم یا چهارم امام باشد، باید حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1471 ) اگر مأموم در رکعت اوّل و دوم نماز صبح و مغرب وعشا صدای حمد و سوره امام را بشنود، اگرچه کلمات را تشخیص ندهد، باید حمد و سوره را
نخواند. اگر صدای امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره را بخواند ولی باید آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند، اشکال ندارد.
مسأله 1472 ) اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره را نخواند.
مسأله 1473 ) اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، یا خیال کند صدایی را که می شنود، صدای امام نیست و حمد و سوره بخواند و سپس بفهمد صدای امام بوده، نمازش صحیح است.
مسأله 1474 ) اگر شک کند که صدای امام را می شنود یا نه، یا صدایی بشنود و نداند صدای امام است یا صدای کس دیگر، می تواند حمد و سوره بخواند.
مسأله 1475 ) خواندن حمد و سوره برای مأموم در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر بنابراحتیاط جایز نیست و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.
مسأله 1476 ) مأموم نباید تکبیرةالإحرام را پیش از امام بگوید، بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده، تکبیر نگوید.
مسأله 1477 ) اگر مأموم سهواً پیش از امام سلام دهد، نمازش صحیح است و لازم نیست دوباره با امام سلام دهد، بلکه اگر عمداً هم پیش از امام سلام دهد، نمازش اشکال ندارد، هرچند از اوّل نماز قصد داشته باشد.
مسأله 1478 ) اگر مأموم غیر از تکبیرةالإحرام چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید، اشکال ندارد، ولی اگر آن ها را بشنود، یا بداند امام چه وقت می گوید احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.
مسأله 1479 ) مأموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده می شود، کارهای دیگر آن مانند رکوع و سجود را با امام یا کمی پس از او به جا آورد. اگر عمداً پیش از امام یا مدتی بعد از وی انجام دهد، جماعتش باطل می شود ولی نمازش صحیح است و باید نمازش را فُرادی تمام کند.
مسأله 1480 ) اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام در رکوع باشد، باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد. در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است، نماز را باطل نمی کند. ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آن که به رکوع
برسد، امام سر بردارد به سبب زیادی رکن بدون حصول متابعت نمازش باطل است اما احتیاط لازم این است که نمازش را با امام تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1481 ) اگر اشتباهاً سر بردارد و ببیند امام در سجده است، باید به سجده برگردد. چنانچه در هر دو سجده این اتفاق بیفتد برای زیاد شدن دو سجده که رکن است، نماز باطل نمی شود.
مسأله 1482 ) کسی که اشتباهاً پیش از امام سر از سجده برداشته باید به سجده برگردد و هرگاه به سجده برگشت درحالی که امام سر برداشته، نمازش صحیح است. ولی اگر در هر دو سجده از یک رکعت این اتفاق بیفتد، نمازش باطل است اما احتیاط لازم این است که نمازش را با امام تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1483 ) اگر اشتباهاً سر از رکوع یا سجده بردارد یا پیش یا پس از ذکر و سهواً و یا به خیال این که به امام نمی رسد، به رکوع یا سجده نرود، نمازش صحیح است. اگر عمداً برنگردد نمازش را فُرادی تمام کند. اگر عمداً پیش از امام سر بردارد، چنانچه پس از ذکر است، نباید برگردد و نمازش را فُرادی تمام کند. اگر پیش از ذکر است، نماز باطل می شود.
مسأله 1484 ) اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال این که سجده اوّل امام است، برگردد با امام سجده کند و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم او حساب می شود. اگر به خیال این که سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اوّل امام بوده، باید دوباره با امام به سجده رود. در هر دو صورت احتیاط مستحب آن است که نماز را به جماعت تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1485 ) اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سربردارد به مقداری از قرائت امام می رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به رکوع رود، نمازش صحیح است. اگر عمداً برنگردد، نمازش باطل است. اگر عمداً پیش از امام به رکوع رود، چنانچه پیش از تمام شدن قرائت باشد، نمازش باطل است. اگر پس از قرائت باشد، نباید برگردد و نماز را فُرادی تمام کند.
مسأله 1486 ) اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر برگردد، به چیزی از قرائت امام نمی رسد، اگر برگردد و با امام به رکوع رود، جماعتش صحیح است. اگر عمداً برنگردد نمازش را فُرادی تمام کند.
مسأله 1487 ) اگر سهواً پیش از امام به سجده رود، اگر به قصد این که با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به سجده رود، جماعت و نمازش صحیح است. اگر عمداً برنگردد نمازش صحیح و فُرادی می شود.
مسأله 1488 ) اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد، به اشتباه قنوت بخواند، یا در رکعتی که تشهد ندارد، اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود، مأموم نباید قنوت و تشهد را بخواند، ولی نمی تواند پیش از امام به رکوع رود، یا پیش از ایستادن امام بایستد، بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند. در صورت امکان بنابراحتیاط واجب امام را متوجه سازد.
کارهایی که در نماز جماعت مستحب است
مسأله 1489 ) اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد. اگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد. اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بایستند. اگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند. اگر چند مرد و چند زن باشند مستحب است مردها عقب امام و زن ها پشت سر مردها بایستند.
مسأله 1490 ) در نماز میّت که امامت زن بر زنان جایز است، بهتر است که ردیف یکدیگر بایستند و امام جلوتر از دیگران نایستد.
مسأله 1491 ) مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف اوّل بایستند.
مسأله 1492 ) مستحب است صف های جماعت منظم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستاده اند، فاصله نباشد و شانه آنان ردیف یکدیگر باشد.
مسأله 1493 ) مستحب است پس ازگفتن «قد قامت الصلاة» مأمومین برخیزند.
مسأله 1494 ) مستحب است امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است، رعایت کند و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد، مگر بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند، مایلند.
مسأله 1495 ) مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می خواند، صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند، ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.
مسأله 1496 ) اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و می خواهد اقتدا کند، مستحب است رکوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد برخیزد، اگرچه بفهمد کس دیگری هم برای اقتدا وارده شده است.
کارهایی که در نماز جماعت مکروه است
مسأله 1497 ) اگر در صف های جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد.
مسأله 1498 ) مکروه است مأموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود.
مسأله 1499 ) مسافری که نماز ظهر و عصر و عشا را دو رکعتی می خواند، مکروه است در این نمازها به کسی که مسافر نیست، اقتدا کند. کسی که مسافر نیست، مکروه است در این نمازها به مسافر اقتدا نماید.
نماز آیات
مسأله 1500 ) نماز آیات که دستور آن بعداً گفته خواهد شد، به واسطه چهار چیز واجب می شود:
اوّل: گرفتن خورشید. دوم: گرفتن ماه اگرچه مقدار کمی از آن ها گرفته شود و کسی هم نترسد. سوم: زلزله اگرچه کسی نترسد. چهارم: رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند این ها در صورتی که بیش تر مردم بترسند.
مسأله 1501 ) اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آن ها واجب است، بیش از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک یک نماز آیات بخواند. مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
مسأله 1502 ) کسی که قضای چند نماز آیات بر او واجب است، چه همه آن ها برای یک چیز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشید گرفته و نماز آن ها را نخوانده است، چه برای چند چیز باشد مثلاً برای آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله نمازهایی بر او واجب شده باشد، موقعی که قضای آن ها را می خواند لازم نیست معیّن کند که برای کدام یک است.
مسأله 1503 ) چیزهایی که نماز آیات برای آن ها واجب است، در هر شهری اتفاق بیفتد، فقط مردم همان شهر باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهای دیگر واجب نیست ولی اگر مکان آن ها به قدری نزدیک باشد که با آن شهر یکی حساب شود، نماز آیات بنابراحتیاط بر آن ها هم واجب است.
مسأله 1504 ) از وقتی که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می کند، انسان می تواند نماز آیات را بخواند. تا باز شدن کامل، وقت نماز باقی است.
مسأله 1505 ) اگر خواندن نماز آیات را به قدری تأخیر بیندازد که آفتاب یا ماه شروع به باز شدن کند، باید نیت ادا کند ولی اگر پس از باز شدن تمام آن، نماز بخواند باید نیت قضا نماید.
مسأله 1506 ) اگر مدت گرفتن خورشید یا ماه به اندازه نماز آیات باشد، باید نماز آیات به جا آورد. تا زمانی که از گرفتن ماه یا خورشید به مقدار خواندن یک رکعت
وقت باقی است، نماز ادا است و پس از آن نماز قضا می شود. اگر مدت گرفتن خورشید یا ماه کم تر از نماز آیات باشد، بنابراحتیاط نماز آیات را بخواند و نیت ادا و قضا ننماید، هر چند پس از باز شدن خوانده شود.
مسأله 1507 ) موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند این ها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند. اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند، ادا است.
مسأله 1508 ) اگر پس از باز شدن آفتاب یا ماه بفهمد که تمام آن گرفته، باید قضای نماز آیات را بخواند، ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته، قضا بر او واجب نیست.
مسأله 1509 ) اگر عده ای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان اطمینان پیدا نکند و نماز آیات نخواند و سپس معلوم شود راست گفته اند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید قضای نماز آیات را بخواند، بلکه اگر مقداری از آن هم گرفته باشد، بنابراحتیاط مستحب نماز آیات را بخواند، همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست، بگویند خورشید یا ماه گرفته، سپس معلوم شود که عادل بوده اند.
مسأله 1510 ) اگر انسان به گفته کسانی که از روی قاعده علمی وقت گرفتن خورشید و ماه را می دانند، اطمینان پیدا کند که خورشید یا ماه گرفته، بنابراحتیاط واجب باید نماز آیات را بخواند، نیز اگر بگویند فلان وقت خورشید یا ماه می گیرد و فلان مقدار طول می کشد و انسان به گفته آنان اطمینان پیدا کند، بنابراحتیاط واجب باید به حرف آنان عمل نماید، مثلاً اگر بگویند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن می کند می تواند تا باز شدن کامل، نماز را تأخیر بیندازد.
مسأله 1511 ) اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند. اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1512 ) اگر در وقت نماز یومیه نماز آیات هم بر انسان واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد، هرکدام را اوّل بخواند، اشکال ندارد. اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد، باید اوّل آن را بخواند. اگر وقت هر دو تنگ باشد، باید اوّل نماز یومیه را بخواند.
مسأله 1513 ) اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است، چنانچه وقت نماز یومیه هم تنگ باشد، باید آن را تمام کند و سپس نماز آیات را بخواند. اگر وقت نماز یومیه تنگ نباشد، باید آن را بشکند و اوّل نماز آیات، سپس نماز یومیه را به جا آورد.
مسأله 1514 ) اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز یومیه تنگ است، باید نماز آیات را رها کند و مشغول نماز یومیه شود و پس از آن که نماز را تمام کرد، پیش از انجام کاری که نماز را به هم بزند، بقیه نماز آیات را از همان جا که رها کرده، بخواند.
مسأله 1515 ) اگر در حال حیض یا نفاس زن، آفتاب یا ماه بگیرد، نماز آیات بر او واجب نیست ولی احتیاط آن است که قضای آن را به جا آورد. اگر زلزله یا رعد و برق و مانند این ها اتفاق بیفتد، احتیاط واجب آن است که پس از پاک شدن، نماز آیات را بخواند.
طریقه نماز آیات
مسأله 1516 ) نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد و دستور آن این است که انسان پس از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه و پس از بلند شدن از رکوع پنجم، دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را مثل رکعت اوّل به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1517 ) در نماز آیات ممکن است انسان پس از نیت و تکبیر و خواندن حمد آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیش تر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سوره «قُل هو الله احد»، «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید و به رکوع رود، سپس بایستد و بگوید: «قل هو الله احد» دوباره به رکوع رود و پس از رکوع بایستد و بگوید «الله الصمد» باز به رکوع رود و بایستد و بگوید «لم یلد و لم یولد» و برود به رکوع، باز سر بردارد و بگوید «ولم یکن له کفواً احد» و پس از آن به رکوع پنجم رود و بعد از
سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را مثل رکعت اوّل به جا آورد و پس از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1518 ) اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
مسأله 1519 ) چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد. ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه بگویند: «الصلاة».
مسأله 1520 ) مستحب است پس از رکوع پنجم و دهم بگوید: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ و نیز پیش از هر رکوع و پس از آن تکبیر بگوید.
مسأله 1521 ) مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند. اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند، کافیست.
مسأله 1522 ) اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است.
مسأله 1523 ) اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اوّل است، یا در رکوع اوّل رکعت دوم و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است. ولی اگر مثلاً شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه شک او پیش از رسیدن به سجده بوده، باید رکوعی را که شک دارد به جا آورده یا نه، به جا آورد. اگر به سجده رسیده باشد، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1524 ) هر یک از رکوع های نمازهای آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود، نماز باطل است.
نماز عید فطر و قربان
مسأله 1525 ) نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام7 واجب است و باید به جماعت خوانده شود. در زمان ما که امام7 غائب است، مستحب می باشد و می شود آن را به جماعت یا فُرادی خواند.
مسأله 1526 ) وقت نماز عید فطر و قربان از اوّل آفتاب روز عید است تا ظهر.
مسأله 1527 ) مستحب است نماز عید قربان را پس از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است، بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکات فطره را بدهند یا جدا نمایند، سپس نماز عید را بخوانند.
مسأله 1528 ) نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که در رکعت اوّل پس از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر یک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم تکبیر دیگر بگوید و به رکوع رود و دو سجده به جا آورد و برخیزد. در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و پس از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1529 ) در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند، کافی است ولی بهتر است این دعا را بخوانند:
«اَللَّهُمَّ أَهْلَ الکِبْرِیاءِ وَالعَظَمَةِ وَ أهَْلَ الجُودِ وَالجَبَرُوتِ وَ أَهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ أَهْلَ التَّقْوی وَ المَغْفِرَةِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذاَ الیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّیَ اللَّهُ عَلَیْهِ و آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزِیداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداًوَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأءلُکَ خَیْرَ ما سَأَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمّاَ اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ المُخْلَصُونَ».
مسأله 1530 ) در زمان غائب بودن امام7 مستحب است پس از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
مسأله 1531 ) نماز عید سوره مخصوصی ندارد، ولی بهتر است که در رکعت اوّل آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اوّل سوره اعلی (سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
مسأله 1532 ) مستحب است نماز عید را در صحرا بخوانند ولی در مکه مستحب است در مسجدالحرام خوانده شود.
مسأله 1533 ) مستحب است پیاده و پابرهنه و باوقار به نماز عید بروند و پیش از نماز غسل کنند و عمامه سفید بر سر بگذارند.
مسأله 1534 ) مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند، نه بر مثل چوب و برگ درخت و در حال گفتن تکبیرها دست ها را بلند کنند و کسی که نماز عید می خواند، اگر امام جماعت است یا فرادی نماز می خواند، نماز را بلند بخواند.
مسأله 1535 ) پس از نماز مغرب و عشای شب عید فطر، و پس از نماز صبح آن و بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید:
أَللَّهُ أَکْبَرُ أَللَّهُ أَکْبَرُ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَر وَ لِلَّهِ الحَمْدُ أَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما أَوْلانا.
مسأله 1536 ) مستحب است انسان در عید قربان پس از ده نماز که اوّل آن ها نماز ظهر روز عید و آخر آن ها نماز صبح روز دوازدهم است، تکبیرهایی را که در مسأله پیش گفته شد، بگوید و بعد از آن بگوید: أَللَّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقْنا مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعامِ وَالحَمْدُ لِلَّهِ عَلی ما أَبْلانا. اگر عید قربان را در منی باشد، مستحب است پس از پانزده نماز که اوّل آن ها نماز ظهر روز عید و آخر آن ها نماز صبح روز سیزدهم ذی حجه است، این تکبیرها را بگوید.
مسأله 1537 ) احتیاط مستحب آن است که زن ها از رفتن به نماز عید خودداری کنند ولی این احتیاط برای زن های پیر نیست.
مسأله 1538 ) در نماز عید هم مثل نمازهای دیگر، مأموم باید غیر از حمد و سوره، ذکرهای دیگر نماز را خودش بخواند.
مسأله 1539 ) اگر مأموم موقعی برسد که امام مقداری از تکبیرها را گفته، پس از آن که امام به رکوع رفت، باید تکبیرها و قنوت هایی را که با امام نگفته خودش بگوید و در رکوع خود را به امام برساند. اگر به رکوع نمی رسد، احتیاط این است که بقیه نماز را فُرادی بخواند. اگر در هر قنوت یک سبحان الله یا یک الحمدلله بگوید، کافی است.
مسأله 1540 ) اگر در نماز عید موقعی برسد که امام در رکوع است، می تواند نیت کند و تکبیر اوّل نماز را بگوید و به رکوع رود و یک رکعت محسوب کند ولی احتیاط این است که به آن نماز اکتفا نکند.
مسأله 1541 ) اگر در نماز عید یک سجده یا تشهد را فراموش کند، احتیاط مستحب آن است که پس از نماز آن را به جا آورد، نیز اگر کاری که برای آن سجده سهو لازم است پیش آید، بنابراحتیاط مستحب پس از نماز دو سجده سهو بنماید.
اجیر گرفتن برای نماز
مسأله 1542 ) پس از مرگ انسان می شود نماز و عبادت های دیگر او را که در زندگی به جا نیاورده، شخص دیگری به جا آورد که به او نایب می گویند و عمل او را نیابت می نامند. در حال حیات انسان تنها در حج و زیارت، نیابت مشروع است.
مسأله 1543 ) انسان می تواند برای بعضی از کارهای مستحبی مثل زیارت قبر پیغمبر و امامان: از طرف زندگان اجیر شود، نیز می تواند کارهای مستحبی را انجام دهد و ثواب آن را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
مسأله 1544 ) کسی که برای نماز قضای میت اجیر شده، باید مجتهد باشد یا مسائل نماز را از روی تقلید صحیح بداند یا آن که عمل به احتیاط کند.
مسأله 1545 ) اجیر باید موقع نیت، میت را معیّن نماید و لازم نیست اسم او را بداند، پس اگر نیت کند از طرف کسی نماز می خوانم که برای او اجیر شده ام کافی است.
مسأله 1546 ) لازم نیست اجیر خود را به جای میت فرض کند و عبادت های او را قضا نماید بلکه همین اندازه که نظرش این باشد عملی که بر ذمّه میت است به جا آورد، کافی است. اگر عملی را به قصد عمل خود انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه کند، کافی نیست.
مسأله 1547 ) باید کسی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند عمل را به طور صحیح انجام می دهد.
مسأله 1548 ) کسی که دیگری را برای نمازهای میت اجیر کرده، اگر بفهمد که عمل را به جا نیاورده، یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرد.
مسأله 1549 ) هرگاه شک کند که اجیر عمل را انجام داده یا نه، اگرچه بگوید انجام داده ام، باید دوباره اجیر بگیرد مگر آن که از گفته او اطمینان حاصل شود ولی اگر شک کند که عمل او صحیح بوده یا نه، گرفتن اجیر لازم نیست.
مسأله 1550 ) کسی را که عذری دارد و مثلاً با تیمم یا نشسته نماز می خواند نمی شود برای نمازهای میت اجیر کرد، اگرچه نماز میت همان طور قضا شده باشد.
مسأله 1551 ) مرد برای زن و زن برای مرد می تواند اجیر شود و در بلند و آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید.
مسأله 1552 ) قضای نمازهای میت باید به ترتیب خوانده شود. اگر ترتیب آن ها را نمی دانند، مراعات ترتیب لازم نیست مگر در نمازهایی که در ادای آن ها ترتیب معتبر است مانند ظهر و عصر از یک روز.
مسأله 1553 ) اگر با اجیر شرط کنند که عمل را به طور مخصوصی انجام دهد، باید همان طور به جا آورد. اگر با او شرط نکنند، باید در آن عمل به تکلیف خود رفتار نماید.
مسأله 1554 ) اگر با اجیر شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، باید مقداری از مستحبات نماز را که معمول است، به جا آورد.
مسأله 1555 ) اگر انسان چند نفر را برای نماز قضای میت اجیر کند، اگر ترتیب قضا شدن آنها را می داند، باید برای هرکدام وقتی را معیّن نماید، مثلاً اگر با یکی قرار گذاشت که از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با دیگری قرار بگذارد که از ظهر تا شب بخواند، نیز باید نمازی را که در هر دفعه شروع می کند، معیّن نماید مثلاً قرار بگذارد اوّل نمازی را که می خواند، صبح باشد یا ظهر یا عصر، همچنین باید با آن ها قرار بگذارد که در هر دفعه نماز یک شبانه روز را تمام کند. اگر ناقص بگذارند، آن را حساب نکنند و در دفعه بعد نماز یک شبانه روز را از سر شروع نمایند. ولی همان طور که در مسأله 1386 گفته شد در صورت جهل به ترتیب، رعایت آن واجب نیست مگر در نمازهایی مانند ظهر و عصر که ترتیب در ادای آن ها واجب است.
مسأله 1556 ) اگر کسی اجیر شود که مثلاً در مدت یک سال نمازهای میت را بخواند و پیش از تمام شدن سال بمیرد، بنابراحتیاط واجب باید برای نمازهایی که می دانند یا احتمال می دهند به جا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند.
مسأله 1557 ) کسی را که برای نمازهای میت اجیر کرده اند، اگر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه آن ها را گرفته باشد، چنانچه شرط کرده باشند که تمام نمازها را خودش بخواند، باید اجاره کننده اجرةالمثل باقیمانده را بگیرد، یا آن که اجاره را فسخ نموده اجرةالمثل مقداری را که به جا آورده، کسر نموده و بقیه را بگیرد و
این در صورتی است که اجیر پس از عقد اجاره قادر بر عمل بوده؛ اگر قادر نبوده مورد اجاره را به جا آورد، ظاهراً اجاره باطل است و باید اجرةالمسمّی را گرفت. اگر شرط نکرده است که خودش بخواند، باید ورثه اش از مال او اجیر بگیرند، و اگر مال نداشته باشد، چیزی بر ورثه او واجب نیست.
مسأله 1558 ) اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، باید از مال او برای نمازهایی که اجیر بوده، دیگری را اجیر کنند. اگر چیزی زیاد آمد، در صورتی که وصیت کرده باشد و ورثه اجازه بدهند، برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند. اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم