احکام شرعی
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

رساله توضیح المسائل حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مُضاف اشاره 1- آب کُرّ 2- آب قلیل 3- آب جاری 4- آب باران 5- آب چاه احکام آبها احکام تخلّی (بول و غائط کردن) استبراء مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1-2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6-7. سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11-12. عرق حیوان نجاستخوار و جُنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات (پاک کننده ها) اشاره 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. انتقال 7. اسلام 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبرای حیوان نجاستخوار 11. غائب شدن مسلمان 12. رفتن خون متعارف احکام ظرف ها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی هنگام وضو گرفتن شرایط صحّت وضو احکام وضو کارهایی که برای آن ها باید وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسل های واجب اشاره احکام جنابت کارهایی که بر جُنب حرام است کارهایی که بر جُنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن غسل های اختصاصی زنان الف) استحاضه اشاره احکام استحاضه ب) حیض اشاره احکام حائض اقسام زن های حائض صاحب عادت وقتیّه و عددیّه صاحب عادت وقتیّه صاحب عادت عددیّه مُضطربه مبتدئه ناسیه مسائل متفرّقه حیض ج) نفاس غسل مسّ میّت اشاره احکام مُحْتضر احکام پس از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت احکام غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحب تیمم موارد تیمم اشاره اوّلین مورد دومین مورد تیمّم سومین مورد تیمّم چهارمین مورد تیمّم پنجمین مورد تیمّم ششمین مورد تیمّم هفتمین مورد تیمم چیزهائی که تیمّم بر آنها صحیح است طریقه تیمم احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب نمازهای واجب یومیّه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب وقت نافله های یومیّه چگونگی نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است مکان نماز گزار اشاره شرط اوّل: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: جاهایی که نماز خواندن مستحب است جاهایی که نماز خواندن مکروه است آداب و احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز رکن نماز پنج چیز است: اشاره نیّت تکبیرةالإحرام قیام(ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه سوره حمد ترجمه سوره قُل هُو الله احد ترجمه ذکر رکوع و سجود ترجمه قنوت ترجمه تسبیحات اربعه ترجمه تشهد و سلام تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر(ص) مبطلات نماز مکروهات نماز مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد شک در چیزی که محل آن گذشته شک پس از سلام شک پس از وقت کثیرالشک(کسی که زیاد شک می کند) شک امام و مأموم شک در نماز مستحبی شک های صحیح نماز احتیاط سجده سهو طریقه سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز نماز مسافر مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت کارهایی که در نماز جماعت مستحب است کارهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات طریقه نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 2 - خوردن و آشامیدن 3 – جماع (آمیزش) 4 - استمناء 4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر(ص) 6 - رسانیدن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن سر در آب 7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8- اماله 10 - قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از مبطلات روزه خودداری نماید احکام خمس اشاره 1-منفعت کسب 3 - معدن 4 - گنج 5 - مال حلال مخلوط به حرام 5- جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 7 - غنیمت 8 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل زکات فطره احکام حجّ احکام خرید و فروش اشاره چیزهایی که هنگام خرید و فروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش احکام شراکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره احکام جُعاله احکام مزارعه احکام مُساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خود تصرّف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه(امانت) احکام عاریه احکام نکاح اشاره احکام عقد طریقه خواندن عقد دائم طریقه خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیب هایی که به سبب آن ها می شود عقد را به هم زد عده ای از زن ها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه یا صیغه (عقد موقت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن اشاره شرائط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره طریقه سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوانات طریقه کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است چیزهایی که هنگام غذا خوردن مکروه است مستحبات آشامیدن آب مکروهات آشامیدنِ آب احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیّت احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر احکام متفرّقه ارث احکام حدود احکام دیه احکام اعتکاف امر به معروف و نهی از منکر جهاد اشاره دفاع از ناموس و جان و مال احکام مضاربه اشاره شرایط مضاربه مسائل متفرّقه (مبتلابه) مسائل جدید (مستحدثه) الف: احکام بانکها وام و سپرده گذاری اعتبارات بانکی نگهداری کالا و فروش کالای متروکه کفالت و ضمانت بانکی فروش سهام فروش اوراق قرضه و اوراق مشارکت حواله های داخلی و خارجی جوایز بانکی وصول سفته خرید و فروش ارز اضافه برداشت خرید و فروش سفته اشتغال در بانک مضاربه بانکی ب: قرارداد بیمه ج: سرقفلی د: احکام تشریح ه: احکام پیوند و: تلقیح مصنوعی ز: احکام کنترل جمعیت ح: حکم خیابان ها ط: مسائلی درباره نماز و روزه ی: حکم خرید و فروش برگه های جایزه دار

کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز

کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز
مسأله 1272 ) هرگاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند، اگرچه یک حرف آن باشد، نماز باطل است.
مسأله 1273 ) اگر به واسطه ندانستن مسأله، چیزی از واجبات نماز را کم یا زیاد کند، بنابراحتیاط واجب نماز باطل است. ولی چنانچه به واسطه ندانستن مسأله، حمد و سوره نماز صبح و مغرب وعشا را آهسته بخواند، یا حمد و سوره نماز ظهر و عصر را بلند بخواند، یا در مسافرت، نماز ظهر و عصر و عشا را چهار رکعتی بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 1274 ) اگر در بین نماز بفهمد وضو یا غسلش باطل بوده، یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده، باید نماز را به هم بزند و دوباره با وضو یا غسل بخواند. اگر پس از نماز بفهمد، باید دوباره نماز را با وضو یا غسل به جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1275 ) اگر پس از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده، نمازش باطل است. اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید، باید برگردد و دو سجده را به جا آورد و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند و پس از نماز برای ایستادن بی جا دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1276 ) اگر پیش از گفتن السلام علینا و السلام علیکم یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را به جا نیاورده، باید دو سجده را به جا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1277 ) اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیش تر از آخر نماز نخوانده، باید مقداری را که فراموش کرده به جا آورد.
مسأله 1278 ) اگر پس از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیش تر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می کند، مثلاً پشت به قبله کرده نمازش باطل است. اگر کاری که عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می کند انجام نداده، باید فوراً مقداری را که فراموش کرده به جا آورد و برای سلام بی جا دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1279 ) هرگاه پس از سلام نماز عملی انجام دهد که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می کند، مثلاً پشت به قبله نماید و سپس یادش بیاید که دو سجده آخر را به جا نیاورده، نمازش باطل است. اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند یادش بیاید، باید دو سجده ای را که فراموش کرده به جا آورد و دوباره تشهد بخواند و سلام نماز را بدهد و دو سجده سهو دیگر برای تشهد و سلام بی جا که انجام داده است، به عمل آورد.
مسأله 1280 ) اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده، یا پشت به قبله یا به طرف راست یا به طرف چپ قبله به جا آورده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
نماز مسافر
مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته به جا آورد، یعنی دو رکعت بخواند:
شرط اوّل: سفر او کم تر از هشت فرسخ شرعی نباشد. هر فرسخ شرعی عبارت است از تقریباً پنج کیلومتر و نیم و هشت فرسخ ظاهراً 200/43 کیلومتر می باشد.
مسأله 1281 ) کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند، خواه رفتن یا برگشتنش هر یک به اندازه چهار فرسخ باشد یا نباشد. بنابراین اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد، یا برعکس باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1282 ) اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، خواه همان روز یا روزهای بعد برگردد، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار کند.
مسأله 1283 ) سفر اگر از هشت فرسخ شرعی مقداری کم تر باشد اگرچه آن مقدار خیلی کم است یا مسافر نداند که سفرش هشت فرسخ هست یا نه، باید نماز را تمام بخواند. هشت فرسخ به سه چیز ثابت می شود:
1- خود مسافر بداند. 2- دو عادل بگویند. 3- بین مردم معروف باشد که هشت فرسخ است.
اگر شک دارد که سفرش هشت فرسخ است، چنانچه تحقیق کردن مشقّت ندارد، باید تحقیق کند، پس اگر دو عادل بگویند یا بفهمد که بین مردم معروف است، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار کند. اگر در شک باقی بماند یا تحقیق کردن مشقت دارد به طوری که مردم تحمل نمی کنند، باید تمام بخواند و لازم نیست تحقیق کند.
مسأله 1284 ) اگر یک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، اگر از گفته او اطمینان حاصل شود، باید نماز را شکسته بخواند و گرنه باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1285 ) کسی که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتی به جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1286 ) کسی که قصد محل معینی داشته باشد و یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ است یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر هشت فرسخ بوده اگرچه کمی از راه باقی باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شکسته به جا آورد، اما اگر مثلاً قصد ملاقات شخصی را داشته و گمان می کرد که سر هفت فرسخ است، سپس معلوم شود سر هشت فرسخی یا بیش تر است، اگر نمازش را تمام خوانده، صحیح است. پس از دانستن هم تا قصد مسافرت هشت فرسخی نکرده، نمازش تمام است.
مسأله 1287 ) اگر بین دو محلی که فاصله آن ها کم تر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگرچه روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288 ) اگر محلی دو راه داشته باشد و رفتن و برگشتن یک راه آن کم تر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیش تر باشد، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است سفر کند باید نماز را شکسته بخواند. اگر از راهی که هشت فرسخ نیست مسافرت کند، باید تمام بخواند.
مسأله 1289 ) اگر شهر دیواری دارد، باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند و اگر دیوار ندارد، باید از خانه های آخر آن شهر حساب نماید، اگرچه آن شهر بزرگ باشد و انتهای هشت فرسخ، آخرین مقصد او می باشد.
شرط دوم: از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایی که کم تر از هشت فرسخ است مسافرت کند، و پس از رسیدن به آن جا قصد کند به جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و پیش از ده روز به وطنش یا به جایی که می خواهد ده روز بماند برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1290 ) کسی که نمی داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً برای پیدا کردن گمشده ای مسافرت می کند و نمی داند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند ولی در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جایی که می خواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ یا بیش تر باشد باید نماز را شکسته بخواند، نیز اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و پیش از ده روز برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1291 ) مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد سفر هشت فرسخی برود، پس کسی که از شهر بیرون می رود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا می کند باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد باید تمام بخواند.
مسأله 1292 ) کسی که قصد هشت فرسخ دارد اگرچه در هر روز مقدار کمی راه برود، وقتی به جایی برسد که صدای اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبینند، باید نماز را شکسته بخواند ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه برود که نگویند مسافر است، باید نمازش را تمام بخواند. احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1293 ) کسی که در سفر در اختیار دیگری است مانند خدمتکاری که با آقای خود مسافرت می کند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند. اگر نداند باید از او بپرسد که اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته به جا آورد.
مسأله 1294 ) کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295 ) کسی که در سفر در اختیار دیگری است اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ جدا می شود یا نه، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر شک او از این جهت است که احتمال می دهد مانعی برای سفر او پیش آید، خواه احتمال او در نظر مردم بجا باشد یا بجا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط سوم: بین راه از قصد خود برنگردد. پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 ) اگر پس از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که همان جا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن مردد باشد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 ) اگر پس از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد باید نماز را شکسته بخواند اگرچه بخواهد کم تر از ده روز در آن جا بماند.
مسأله 1298 ) اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و پس از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اوّلی که حرکت کرده تا جایی که می خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1299 ) اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعی که مردد است، راه نرود و سپس تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند، لکن بنابراحتیاط باید بین تمام و شکسته جمع نماید.
مسأله 1300 ) اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردد است مقداری راه برود و سپس تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و پیش از ده روز برگردد، تا آخر مسافرت باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1301 ) اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که راه را برود یا نه، و در موقعی که مردد است مقداری راه برود و سپس تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، چنانچه باقیمانده راه با آنچه باید برگردد به هشت فرسخ برسد باید شکسته بخواند.
شرط چهارم: نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیش تر در جایی بماند، پس کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302 ) کسی که نمی داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش می گذرد یا نه، یا ده روز در جایی می ماند یا نه، یعنی تصمیم بر هیچ طرف نگرفته است باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303 ) کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در جایی بماند، نیز کسی که مردد است که از وطنش بگذرد، یا ده روز در جایی بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و پیش از ده روز برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم: برای کار حرام سفر نکند. اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند، باید نماز را تمام بخواند، همچنین است اگر خود سفر حرام باشد مثل آن که زن بدون اذن شوهرش به سفری برود که شرعاً بر او واجب نیست یا انسان به منظور اذیت مؤمن(اعم از پدر و مادر یا غیر آن ها) سفر کند. اما اگر والدین با سفر فرزندشان مخالفت کنند موجب حرمت سفر نمی باشد مگر اینکه موجب عقوق باشد.
مسأله 1304 ) در سفری که ضرر عقلایی داشته باشد، بنابراحتیاط واجب نمازها را بین تمام و شکسته جمع نماید.
مسأله 1305 ) کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمی کند، اگرچه در سفر، معصیتی انجام دهد، مثلاً غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1306 ) اگر مخصوصاً برای آن که کار واجبی را ترک کند، مسافرت نماید نمازش تمام است، پس کسی که بدهکار است، اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم درخواست کند، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و مخصوصاً برای فرار از دادن قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر مخصوصاً برای ترک واجب مسافرت نکند، باید نماز را شکسته بخواند. احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1307 ) اگر سفر او حرام نباشد ولی حیوان سواری یا مرکب دیگری که سوار است، غصبی باشد یا در زمین غصبی مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1308 ) کسی که با ظالم مسافرت می کند، اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم باشد، باید نماز را تمام بخواند.اگر ناچار باشد یا مثلاً برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله 1309 ) اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند، حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1310 ) اگر برای لهو و خوش گذرانی به شکار رود، نمازش تمام است. چنانچه برای تهیه معاش به شکار رود، نمازش شکسته است. اگر برای کسب و زیاد کردن مال برود، باید نماز را شکسته بخواند و روزه نگیرد.
مسأله 1311 ) کسی که برای معصیت سفرکرده، موقعی که از سفر برمی گردد اگر توبه کرده، باید نماز را شکسته بخواند و اگر توبه نکرده در صورتی که برگشتن به تنهایی هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند. احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1312 ) کسی که سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا می خواهد به جایی برود که به ضمیمه برگشت هشت فرسخ می باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1313 ) کسی که برای معصیت سفر نکرده، اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولی نمازهایی را که شکسته خوانده، در صورتی که مقدار راهی که رفته، هشت فرسخ بوده، صحیح است وگرنه احتیاط واجب آن است که همه نمازهای شکسته را دوباره بخواند.
شرط ششم: از صحرانشین هایی نباشد که خانه ندارند و در بیابان ها گردش می کنند و هرجا آب و خوراک برای خود و حشم شان پیدا کنند، می مانند و پس از چندی به جای دیگر می روند. صحرانشین ها در این مسافرت ها باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314 ) اگر یکی از صحرانشین ها برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیوانات شان سفر کند، چنانچه خیمه و لوازم زندگی شان همراه او نباشد و سفر هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1315 ) اگر صحرانشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند این ها مسافرت کند، در صورتی که خیمه و اثاثیه زندگی شان همراهش نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط هفتم: بسیار مسافرت نکند (=کثیرالسفر نباشد) بنابراین کسی که شغل او مسافرت است، مانند شتردار و راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند این ها، باید نماز را تمام بخوانند، همچنین کسی که شغل او مسافرت نباشد ولی به جهتی مثلاً برای زیارت، می باید بسیار مسافرت کند.
مسأله 1316 ) کسی که شغلش مسافرت است اگر برای کار دیگری، مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت کند، واجب است نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1317 ) حمله دار (مدیر کاروان) یعنی کسی که برای رساندن حاجی ها به مکه مسافرت می کند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد و فقط در ایّام حج برای حمله داری سفر می کند، باید نمازش را شکسته بخواند.
مسأله 1318 ) کثیرالسفر در سفر اوّل نمازش را باید شکسته بخواند ولی در سفر دوم تمام بخواند.
مسأله 1319 ) کسی که فقط در مقداری از سال شغلش مسافرت است، مانند راننده ای که فقط در تابستان یا زمستان مسافران را جابه جا می کند، باید در آن سفر نماز را تمام بخواند. احتیاط مستحب آن است که شکسته نیز بخواند ولی اگر مدت سفر او کم باشد، به قدری که عرفاً به او کثیرالسفر نگویند مانند کسی که سالی یک ماه مسافر جابه جا می کند باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1320 ) راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می کند چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1321 ) کسی که زیاد مسافرت می کند اگر ده روز یا بیش تر در وطن خود بماند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد، چه بدون قصد بماند، باید در سفر اوّلی که پس از ده روز می رود، نماز را شکسته بخواند و در سفر دوم تمام خواندن نماز کفایت می کند.
مسأله 1322 ) کسی که زیاد مسافرت می کند، اگر در غیر وطن خود ده روز بماند، چنانچه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته، در سفر اوّلی که بعد از ده روز می رود، باید نماز را شکسته بخواند و در سفر دوم تمام کفایت می کند. اگر از اوّل قصد ماندن ده روز را نداشته، احتیاط واجب آن است که در سفر اوّل هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1323 ) کسی که زیاد مسافرت می کند، اگر شک کند که در وطن خود یا جای دیگر ده روز مانده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324 ) کسی که در شهرها سیاحت می کند و برای خود وطنی اختیار نکرده، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325 ) کسی که زیاد مسافرت نمی کند، اگر مثلاً در شهر یا در دهی جنسی دارد که برای حمل آن مسافرت های پی درپی می کند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1326 ) کسی که از وطنش صرفنظر کرده و می خواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند، اگر کثیرالسفر نباشد، باید در مسافرت نماز را شکسته بخواند.
شرط هشتم: که به «حدّ ترخّص» برسد، یعنی از وطن به اندازه ای دور شود که صدای اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبینند، اما دیدن و ندیدن دیوارهای شهر اثری ندارد، ولی باید در هوا گرد و غُبار یا مه یا چیز دیگری که مانع دیدن است یا سر و صدایی که مانع شنیدن است، وجود نداشته باشد.
مسأله 1327 ) اگر یکی از این دو علامت حاصل شود، کافی است، به شرط این که یقین به نبودن دیگری نداشته باشد، وگرنه احتیاط جمع میان نماز شکسته و تمام است، همچنین است معیار حد ترخّص موقع برگشتن به وطن خود.
مسأله 1328 ) اگر بخواهد از جایی که ده روز در آن جا می ماند مسافرت کند، اعتبار حد ترخص در این صورت معلوم نیست. احتیاط واجب است که پیش از رسیدن به حد ترخص اگر نماز بخواند، هم تمام بخواند و هم شکسته.
مسأله 1329 ) مسافری که به وطنش برمی گردد، وقتی که اهل شهر او را ببینند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند. ولی مسافری که می خواهد ده روز در جایی بماند وقتی که اهل شهر او را ببینند و صدای اذان شهر را بشنود، احتیاط واجب آن است که نمازش را به تأخیر بیندازد تا به منزل برسد. اگر بخواهد همان جا نماز بخواند، باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1330 ) معیار در شهرها، شهرهای معمولی است. اگر شهری زیاد در گودی یا در بلندی قرار گرفته باشد باید مطابق شهرهای معمولی با آن رفتار کرد، یعنی ببینیم چه اندازه مسافت سبب می شود که در شهرهای معمولی انسان صدای اذان شهر را نشنود و اهالی شهر او را نبینند.
مسأله 1331 ) اگر به قدری دور شود که نداند صدایی را که می شنود صدای اذان است یا صدای دیگر باید نماز را شکسته بخواند. ولی اگر بفهمد اذان می گویند و کلمات آن را تشخیص ندهد، باید تمام بخواند.
مسأله 1332 ) اگر به قدری دور شود که اذان خانه ها را نشنود ولی اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می گویند بشنود، نباید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1333 ) اگر به جایی برسد که اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می گویند، نشنود ولی اذانی را که در جای خیلی بلند (که خارج از حد متعارف و معمول باشد) می گویند، بشنود باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1334 ) اگر چشم یا گوش بیننده یا صدای اذان غیر معمولی باشد، در جایی باید نماز را شکسته بخواند که چشم متوسط او را نبیند و گوش متوسط صدای اذان معمولی را نشنود.
مسأله 1335 ) اگر موقعی که سفر می رود شک کند که به حد ترخص رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند. در موقع برگشتن، اگر شک کند که به حد ترخص رسیده یا نه، باید شکسته بخواند.
مسأله 1336 ) مسافری که در سفر از وطن خود عبور می کند، وقتی به حد ترخص برسد، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1337 ) مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده، تا وقتی در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و پیش از ده روز برگردد، وقتی به حد ترخص برسد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1338 ) جایی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
مسأله 1339 ) اگر قصد دارد در جایی که وطن اصلیش نیست، مدت کوتاهی بماند و سپس به جای دیگر رود، آن جا وطن او حساب نمی شود.
مسأله 1340 ) جایی را که انسان محلّ زندگی خود قرار داده و مثل کسی که آن جا وطن دائمی اوست، در آن جا زندگی می کند که اگر مسافرتی برای او پیش آید، دوباره به همان جا برمی گردد اگرچه قصد نداشته باشد که همیشه در آن جا بماند، وطن او محسوب می شود. کسانی که مانند اکثر طلاّب حوزه های علمیه و دانشجویان، مدتی مثلاً به تحصیل در جایی که وطن آن ها نیست، اشتغال دارند و در آن جا عرفاً مسافر خوانده نمی شوند، در زمان تحصیل -مثلاً- آن جا در حکم وطن آن ها می باشد.
مسأله 1341 ) کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو وطن اوست، نیز اگر بیش تر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آن ها وطن او حساب می شود.
مسأله 1342 ) کسی که مالک منزل مسکونی است اگر موقعی که آن ملک را دارد، شش ماه در آن جا به قصد وطن مانده باشد، سپس از آن محل صرف نظر نماید، هر وقت به آن جا برسد، باید بنابراحتیاط نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسأله 1343 ) اگر به جایی برسد که وطن او بوده و از آن جا صرف نظر کرده، نباید نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن دیگری هم برای خود اختیار نکرده باشد.
مسأله 1344 ) مسافری که قصد دارد ده روز پشت سرهم در جایی بماند، یا می داند که بدون اختیار ده روز در جایی می ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 ) مسافری که می خواهد ده روز در جایی بماند، لازم نیست قصد ماندن شب اوّل یا شب یازدهم را داشته باشد؛ همین که قصد کند از اوّل آفتاب روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، باید نماز را تمام بخواند. اگر مثلاً قصدش این باشد که از ظهر روز اوّل تا ظهر روز یازدهم بماند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1346 ) مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز در یک جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و کوفه یا در قم و روستای جمکران بماند، باید نماز را شکسته بخواند. معیار آن است که در عرف دو محل محسوب شوند، هرچند به قدری به یکدیگر نزدیک باشند که به مقدار حد ترخص نیز فاصله نباشد یا به هم چسبیده باشند.
مسأله 1347 ) مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، اگر از اوّل قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا برود، چنانچه جایی که می خواهد برود کم تر از مسافت شرعی باشد و زمان رفتن و برگشتن کم تر از نصف روز باشد، این مقدار ضرر به قصد ماندن ده روز در آن جا نمی رساند و نمازش تمام است. اگر بخواهد بیش تر بماند، احتیاط آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند. اگر جایی که می خواهد برود، به مقدار مسافت شرعی باشد، نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1348 ) مسافری که تصمیم ندارد ده روز در جایی بماند مثلاً قصدش این است که اگر رفیقش بیاید، یا منزل خوبی پیداکند، ده روز بماند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1349 ) کسی که تصمیم دارد ده روز در جایی بماند، اگرچه احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1350 ) اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز یا بیش تر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، باید نماز را شکسته بخواند. اگر فی الجمله قصد ماندن ده روز دارد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1351 ) اگر مسافر قصد کند ده روز در جایی بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف، یا مردد شود که درآن جا بماند یا به جای دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند. اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف، یا مردد شود، تا وقتی در آن جا هست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، روزه اش صحیح است. تا وقتی در آن جا هست، باید نمازهای خود را تمام بخواند. اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد، روزه آن روزش صحیح است اما نمازهای خود را باید شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمی تواند روزه بگیرد.
مسأله 1353 ) مسافری که قصدکرده ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن منصرف یا در ماندن مردّد شود، و شک کند که پیش از آن نماز چهار رکعتی ادایی خوانده است یا نه، چنانچه پس از قصد اقامه، وقت به جا آوردن نماز چهار رکعتی گذشته باشد، باید نمازهای بعدی را تمام بخواند، ولی چنانچه پیش از گذشتن وقت نماز چهار رکعتی شک کند که آیا نماز چهار رکعتی خوانده یا نه، باید آن نماز و نمازهای بعد را شکسته بخواند.
مسأله 1354 ) اگر مسافر به نیت این که نماز را شکسته بخواند، مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیش تر بماند، باید نماز را چهار رکعتی تمام نماید.
مسأله 1355 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر در بین نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده، باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیه نمازهای خود را شکسته بخواند. اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باید بنشیند و تشهد و سلام را بگوید و نمازش صحیح است. تا وقتی در آن جا هست، باید نماز را شکسته بخواند. اگر به رکوع رکعت سوم رفته بهتر است نماز را چهار رکعتی تمام کند و دوباره شکسته بخواند و تا در آن جا هست نمازهایش را شکسته به جا آورد.
مسأله 1356 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر بیش تر از ده روز در آن جا بماند، تا وقتی مسافرت نکرده، باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسأله 1357 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، باید روزه واجب را بگیرد. می تواند روزه مستحبی هم بگیرد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1358 ) مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی، یا بعد از ماندن ده روز -اگرچه یک نماز تمام هم نخوانده باشد- بخواهد به جایی که کم تر از مسافت شرعی است برود و برگردد، و دوباره در جای اوّل خود ده روز یا کم تر یا بیش تر بماند، از وقتی که می رود تا وقتی که برمی گردد و پس از برگشتن، باید نماز را تمام بخواند. اگر برگشتن به محلّ اقامتش فقط از این جهت باشد که در مسیر سفرش واقع شده و رفت و برگشت او مجموعاً هشت فرسخ باشد، لازم است در حال رفتن پس از گذشتن از حد ترخّص و در مقصد و در بازگشت و در جایی که قبلاً قصد اقامه کرده بود، نمازش را شکسته بخواند.
مسأله 1359 ) مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر پس از یک نماز چهار رکعتی ادایی، یا بعد از ماندن ده روز بخواهد به جای دیگری برود که کم تر از مسافت شرعی است، در تمام مدت سفر باید نماز خود را تمام بخواند، خواه قصد ماندن ده روز در مقصد یا در بین راه را داشته باشد یا نه. اگر محلی که می خواهد برود هشت فرسخ یا بیش تر باشد، در طول راه و در مقصد نمازش شکسته است. مگر آن که بخواهد ده روز در مقصد بماند که باید نماز را در موقع رفتن شکسته و در مقصد تمام بخواند.
مسأله 1360 ) مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند اگر پس از ماندن ده روز یا پیش از تمام شدن آن بخواهد به جایی که کم تر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد که به محل اوّلش برگردد یا نه، یا به کلی از برگشتن به آن جا غافل باشد یا بخواهد پس از یک روز یا چند روز برگردد ولی مردد باشد که ده روز در آن جا بماند یا نه، یا آن که از ده روز ماندن در آن جا غافل باشد، باید از وقتی که می رود تا برمی گردد و پس از برگشتن نمازهای خود را تمام بخواند.
مسأله 1361 ) اگر به خیال این که رفقایش می خواهند ده روز در جایی بمانند، قصد کند که ده روز در آن جا بماند و پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی بفهمد که آن ها قصد نکرده اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتی که در آن جا هست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362 ) اگر مسافر پس از رسیدن به هشت فرسخ سی روز در جایی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن یا ماندن و برگشتن مردد باشد، پس ازگذشتن سی روز اگرچه به مقدار یک نماز در آن جا بماند، باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ در رفتن بقیه راه مردد باشد، از وقتی که مردد می شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363 ) مسافری که می خواهد نه روز یا کم تر در جایی بماند، اگر پس از آن که نه روز یا کم تر در آن جا ماند، بخواهد دوباره نه روز دیگر یا کم تر بماند و همین طور تا سی روز، روز سی و یکم باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 ) مسافری که سی روز مردد بوده، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند، پس از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند.
مسائل متفرّقه نماز مسافر
مسأله 1365 ) مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(ص)، بلکه در تمام شهر قدیم مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(ع) نماز را به شعاع تقریباً پنج ذراع(دو متر و نیم) تمام بخواند.
مسأله 1366 ) کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانی که در مسأله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1367 ) کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر فراموش کند که باید نماز را شکسته بخواند و تمام بخواند، بنابر احتیاط نمازش باطل است.
مسأله 1368 ) مسافری که نمی داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند، نمازش صحیح است.
مسأله 1369 ) مسافری که می داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر بعضی از خصوصیات آن را نداند، مثلاً نداند که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخواند، چنانچه تمام بخواند و در وقت بفهمد، باید دوباره بخواند. چنانچه اعاده نکرد، قضا نماید و اگر در خارج وقت بفهمد، قضا کند.
مسأله 1370 ) مسافری که می داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان این که مقصد معیّن او کم تر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتی بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده، نمازی را که تمام خوانده، باید دوباره شکسته بخواند. اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1371 ) اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته به جا آورد. اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای نماز بر او واجب نیست.
مسأله 1372 ) کسی که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته به جا آورد، در هر صورت نمازش باطل است.
مسأله 1373 ) اگر مشغول نماز چهار رکعتی شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است، یا ملتفت شود که سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته، باید نماز را دو رکعتی تمام کند. اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل است. در صورتی که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1374 ) اگر مسافر بعضی از خصوصیات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند که اگر چهار فرسخ برود و پیش از توقف ده روز برگردد، باید شکسته بخواند، چنانچه به نیت نماز چهار رکعتی مشغول نماز شود، و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد، باید نماز را دو رکعتی تمام کند. اگر در رکوع ملتفت شود نمازش باطل است. در صورتی که به مقدار یک رکعت از وقت هم مانده باشد، باید نماز را از سر شکسته بخواند.
مسأله 1375 ) مسافری که باید نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نیت نماز دو رکعتی مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار رکعتی تمام کند. احتیاط مستحب آن است که پس از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار رکعتی بخواند.
مسأله 1376 ) مسافری که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایی برسد که می خواهد ده روز در آن جا بماند، باید نماز را تمام بخواند. کسی که مسافر نیست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1377 ) اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید اگرچه اوّل وقت به قدر ادای نماز حاضر بوده و اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به جا آورد. اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
مسأله 1378 ) مستحب است مسافر پس از هر نماز سی مرتبه بگوید: سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله والله اکبر. در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشا بیش تر سفارش شده است، بلکه بهتر است در تعقیب این سه نماز شصت مرتبه بگوید.
نماز قضا
مسأله 1379 ) کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آن را به جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده یا مست باشد. کسانی که در تمام وقت بیهوش و دیوانه بوده اند، قضا بر آن ها لازم نیست ولی چنانچه کاری کند که در تمام وقت بیهوش شود، مثل این که به جهت عمل جراحی خود را در اختیار پزشک قرار دهد، بنابراحتیاط واجب قضای نماز را به جا آورد ولی نمازهای یومیه ای را که زن در حال حیض یا نفاس نخوانده، قضا ندارد.
مسأله 1380 ) اگر پس از وقت نماز بفهمد نمازی که خوانده باطل بوده، باید قضای آن را بخواند.
مسأله 1381 ) کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند ولی واجب نیست فوراً آن را به جا آورد.
مسأله 1382 ) کسی که نماز قضا دارد می تواند نماز مستحبی بخواند.
مسأله 1383 ) اگر انسان احتمال دهد که نماز قضایی دارد یا نمازهایی را که خوانده صحیح نبوده، مستحب است احتیاطاً قضای آن ها را به جا آورد.
مسأله 1384 ) قضای نمازهای یومیه باید به ترتیب خوانده شود مثلاً کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، باید اوّل نماز عصر و پس از آن نماز ظهر را قضا نماید. اگر در یک روز نماز صبح و ظهر از او فوت شده باشد، باید نماز صبح را پیش از نماز ظهر بخواند.
مسأله 1385 ) اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه مانند نماز آیات را بخواند یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخواند، لازم نیست آن ها را به ترتیب به جا آورد.
مسأله 1386 ) اگر ترتیب نمازهایی را که نخوانده نداند، در این صورت ترتیب ساقط است مگر در نمازهایی که در ادای آن ها ترتیب لازم می باشد مانند نماز ظهر و عصر از یک روز ولی اگر مثلاً قضای یک نماز ظهر و یک نماز مغرب بر او واجب است و نمی داند کدام اوّل قضا شده، مخیّر است هرکدام را بخواهد اوّل به جا آورد.
مسأله 1387 ) اگر نماز ظهر یک روز و نماز عصر یک روز دیگر یا دو نماز ظهر یا دو نماز عصر یا ظهر و عشای یا عصر و عشای که رکعات آن ها یکسان است، از او قضا شده و نمی داند کدام اوّل قضا شده، ترتیب واجب نیست و هر یک را اوّل بخواند، کافی است. احتیاط مستحب آن است که به ترتیب بخواند پس چنانچه دو نماز چهار رکعتی بخواند به نیت این که اوّلی قضای نماز روز اوّل و دومی قضای نماز روز دوم باشد، کافی است. ترتیب مراعات شده است اگر هر دو اخفائیه باشد.
مسأله 1388 ) اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشا یا یک نماز عصر و یک نماز عشا از او قضا شود، و نداند کدام اوّل قضا شده، بهتر است طوری آن ها را بخواند که یقین کند به ترتیب به جا آورده است، مثلاً اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشا از او قضا شده و اوّلی آن ها را نمی داند، اوّل یک نماز ظهر، پس از آن یک نماز عشا، دوباره یک نماز ظهر بخواند، یا اوّل یک نماز عشا، سپس یک نماز ظهر، دوباره یک نماز عشا بخواند.
مسأله 1389 ) کسی که می داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده ولی نمی داند نماز ظهر است یا نماز عصر، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیّت قضای نمازی که نخوانده به جا آورد، کافی است.
مسأله 1390 ) کسی که پنج نماز پشت سرهم از او قضا شده و نمی داند اوّلی آن-ها کدام است، احتیاط مستحب آن است که نُه نماز به ترتیب بخواند مثلاً از نماز صبح شروع کند و پس از آن که ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند. اگر شش نماز پشت سرهم از او قضا شده و اوّلی آن ها را نمی داند، ده نماز به ترتیب قضا کند و همین طور برای هر نمازی که به نمازهای قضای او اضافه می شود. در صورتی که پشت سرهم قضا شده باشد، یک نماز بر مقداری که گفته شد، اضافه نماید مثلاً اگر هفت نماز از او قضا شده و اوّلی آن ها را نمی داند، یازده نماز به ترتیب به جا آورد و در تمام این صورت ها نمازهای فوت شده را قضا بکند کافی است.
مسأله 1391 ) کسی که می داند نمازهای پنجگانه او هر کدام از یک روز قضا شده و ترتیب آن ها را نمی داند پنج نماز بخواند، کافی است. بنابراحتیاط مستحب پنج شبانه روز نماز بخواند تا ترتیب بین آن ها مراعات شود. اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده شش شبانه روز نماز بخواند، همچنین برای هر نمازی که به نمازهای قضای او اضافه شود، یک شبانه روز بیش تر بخواند تا یقین کند به ترتیبی که قضا شده، به جا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز را هفت روز نخوانده باشد، هفت شبانه روز قضا نماید.
مسأله 1392 ) کسی که مثلاً چند نماز صبح یا چند نماز ظهر از او قضا شده و شمار آن ها را نمی داند، مثلاً نمی داند که سه یا چهار یا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است. ولی اگر شمار آن ها را می دانسته و فراموش کرده، بنابر احتیاط مستحب باید به قدری نماز بخواند که یقین کند تمام آن ها را خوانده، مثلاً اگر فراموش کرده که چند نماز صبح از او قضا شده است، و یقین دارد که بیش تر از ده تا نبوده، به طور احتیاط مستحب ده نماز صبح بخواند.
مسأله 1393 ) کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، بنابراحتیاط مستحب اگر ممکن است باید اوّل آن را بخواند، سپس مشغول نماز آن روز شود. اگر از روزهای پیش نماز قضا ندارد، ولی یک نماز یا بیش تر از همان روز از او قضا شده است در صورتی که ممکن باشد، بنابراحتیاط باید نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1394 ) اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیش تر از همان روز از او قضا شده، چنانچه وقت وسعت دارد و ممکن است نیت را به نماز قضا برگرداند، بنابراحتیاط باید نیت نماز قضا کند، مثلاً اگر در نماز ظهر پیش از تمام شدن رکعت دوم یادش بیاید که نماز صبح آن روز قضا شده، در صورتی که وقت نماز ظهر تنگ نباشد، احتیاطاً باید نیت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو رکعتی تمام کند، سپس نماز ظهر را بخواند، ولی اگر وقت تنگ است یا نمی تواند نیت را به نماز قضا برگرداند، مثلاً در رکوع رکعت سوم نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نیت نماز صبح کند یک رکوع که رکن است زیاد می شود، نباید نیت را به قضای صبح برگرداند.
مسأله 1395 ) اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیش تر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه برای قضای تمام آن ها وقت ندارد، یا نمی خواهد همه را در آن روز بخواند، بنابر احتیاط باید نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1396 ) تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نماز قضاهای خود عاجز باشد، دیگری نمی تواند نمازهای او را قضا نماید.
مسأله 1397 ) نماز قضا را با جماعت می شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا در صورتی که نماز قضا بر ذمّه امام قطعی باشد. لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکالی ندارد.
مسأله 1398 ) مستحب است بچه ممیّز، یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد، به نماز خواندن و عبادت های دیگر عادت بدهند، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها وادار کنند.
نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است
مسأله 1399 ) نمازی که پدر به واسطه داشتن عذر ترک نموده (مثل خواب و فراموشی) نه مثل سفر و بیماری و نتوانسته قضا کند، بر پسر بزرگ تر واجب است به-جا آورد یا برای آن اجیر بگیرد، نیز روزه ای را که به واسطه عذر مانند بیماری نگرفته و پس از برطرف شدن عذر می توانسته قضای آن را بگیرد یا روزه ای را که در سفر نگرفته گرچه بعد از سفر نتوانسته باشد عوض آن را بگیرد، بر پسر بزرگ تر واجب است، بلکه نماز و روزه ای را که عمداً نگرفته، احتیاط مستحب آن است که پسر بزرگ تر بگیرد. قضای نمازهای مادر بر پسر واجب نیست، هرچند بهتر است.
مسأله 1400 ) اگر پسر بزرگ تر شک دارد که پدرش نماز و روزه قضا داشته یا نه، چیزی بر او واجب نیست.
مسأله 1401 ) اگر پسر بزرگ تر بداند که پدرش نماز قضا داشته و نداند که به واسطه عذر ترک شده یا بدون عذر، واجب نیست قضا کند. ولی احتیاط مستحب آن است که قضا نماید.
مسأله 1402 ) اگر معلوم نباشد که پسر بزرگ تر کدام است، قضای نماز و روزه پدر بر هیچ کدام از پسرها واجب نیست ولی احتیاط مستحب آن است که نماز و روزه پدر را بین خود قسمت کنند، یا برای انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1403 ) اگر میت وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه او اجیر بگیرند، پس از آن که اجیر، نماز و روزه او را به طور صحیح به جا آورد، بر پسر بزرگ تر چیزی واجب نیست.
مسأله 1404 ) اگر پسر بزرگ تر بخواهد نماز مادر را بخواند، باید به تکلیف خود عمل کند، مثلاً قضای نماز صبح و مغرب و عشای مادرش را باید بلند بخواند.
مسأله 1405 ) کسی که خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر هم بر او واجب شود، هرکدام را اوّل به جا آورد، صحیح است.
مسأله 1406 ) اگر پسر بزرگ تر موقع مرگ پدر، نابالغ یا دیوانه باشد، وقتی که بالغ یا عاقل گردید، باید نماز و روزه پدر را قضا نماید. چنانچه پیش از بالغ یا عاقل شدن بمیرد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
مسأله 1407 ) اگر پسر بزرگ تر پیش از آن که بتواند نماز و روزه پدر را قضا کند بمیرد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
نماز جماعت
مسأله 1408 ) مستحب است نمازهای واجب خصوصاً نمازهای یومیه را به جماعت بخوانند. در نماز صبح و مغرب و عشا خصوصاً برای همسایه مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را می شنود، بیش تر سفارش شده است.
مسأله 1409 ) در روایات معتبره وارد است که نماز با جماعت بیست و پنچ درجه افضل از نماز فُرادی است.
در روایتی آمده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت آن ثواب یکصد و پنجاه نماز دارد. اگر دو نفر اقتدا کند، هر رکعت ثواب ششصد نماز. هر قدر عدد نمازگزاران بیش تر شود، ثواب نمازشان بیش تر خواهد شد. اگر عدد آنان از ده نفر بگذرد، چنانچه تمام آسمان ها کاغذ و دریاها مرکب و درخت ها قلم و ملائکه و انس و جن نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
مسأله 1410 ) حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنایی در بعضی از موارد جایز نیست. سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
مسأله 1411 ) مستحب است انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند. نماز جماعت از نماز اوّل وقت که فُرادی (تنها) خوانده شود، بهتر است، نیز نماز جماعتی را که مختصر بخوانند، از نماز فُرادی که آن را طول بدهند، بهتر می باشد.
مسأله 1412 ) وقتی که جماعت برپا می شود، مستحب است کسی که نمازش را فرادی خوانده، دوباره با جماعت بخواند. اگر بعد بفهمد که نماز اوّلش باطل بوده، نماز دوم او کافی است.
مسأله 1413 ) اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که با جماعت خوانده، دوباره با جماعت بخواند، در دو صورت جایز است:
1) احتمال فساد نماز اوّل را بدهد؛
2) امام جماعت باشد و کسی اقتدا کند که نماز واجب را نخوانده باشد.
مسأله 1414 ) کسی که در نماز به حدی وسواس دارد که موجب بطلان نمازش می شود و فقط در صورتی که نماز را با جماعت بخواند، از وسواس راحت می شود، باید نماز را با جماعت بخواند.
مسأله 1415 ) اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر او واجب می شود در صورتی که مخالفت موجب آزار در معاشرت باشد.
مسأله 1416 ) نماز مستحب را نمی شود به جماعت خواند مگر نماز استسقا که برای آمدن باران می خوانند و نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده است مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان امام معصوم(ع) واجب بوده اما به سبب غائب شدن ایشان مستحب می باشد.
مسأله 1417 ) موقعی که امام جماعت نماز یومیه می خواند، هرکدام از نمازهای یومیه را می شود به او اقتدا کرد، ولی اگر نماز یومیه امام جماعت به عقیده مأموم احتیاطی باشد، نمی شود به او اقتدا کرد. مگر در برخی صورت های خاص، مثل آن که مأموم و امام احتیاط مشابهی داشته باشند، مانند آن که دو نفر باهم سفر کرده اند و احتیاطاً می خواهند نماز را هم شکسته و هم تمام بخوانند که می تواند یکی از آن ها نمازِ شکسته خود را به نمازِ شکسته دیگری و نماز تمام را به نماز تمامِ او اقتدا کند.
مسأله 1418 ) اگر امام جماعت قضای یومیه خود یا قضای قطعی کس دیگر را می خواند، می شود به او اقتدا کرد ولی اگر نمازش را احتیاطاً قضا می کند، اقتدا به او اشکال دارد.
مسأله 1419 ) اگر انسان نداند نمازی را که امام می خواند نماز واجب یومیه است یا نماز مستحب، نمی تواند به او اقتدا کند.
مسأله 1420 ) اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد، کسانی که دو طرف محراب ایستاده اند و به واسطه دیوار محراب امام را نمی بینند نمی توانند اقتدا کنند ولی اگر کسی پشت سر امام اقتدا کرده باشد، اقتدا کردن کسانی که دو طرف او ایستاده اند و به سبب دیوار، محراب امام را نمی بینند اگر صف آن ها متصل باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1421 ) اگر به واسطه درازی صف اوّل، کسانی که دو طرف صف ایستاده اند، امام را نبینند، می توانند اقتدا کنند. نیز اگر به سبب درازی یکی از صف-های دیگر کسانی که دو طرف آن ایستاده اند، صف جلوی خود را نبینند، می توانند اقتدا نمایند.
مسأله 1422 ) اگر صف های جماعت تا درِ مسجد برسد، کسانی که در بیرون مسجد در دو طرف در و کسانی که مقابل در پشت صف داخل مسجد ایستاده اند یا کسانی که پشت سر آن ها اقتدا می کنند، نمازشان صحیح است. هرکس در نماز جماعت از جلو یا از طرف راست یا چپ متصل به نماز جماعت باشد، نمازش با جماعت صحیح است.
مسأله 1423 ) کسی که پشت ستون ایستاده، اگر از طرف راست یا چپ به واسطه مأموم دیگر به امام متّصل نباشد، نمی تواند اقتدا کند.
مسأله 1424 ) جای ایستادن امام باید از جای مأموم بلندتر نباشد، ولی اگر مکان امام مقدار خیلی کمی مثلاً چند سانتیمتر بلندتر باشد، اشکال ندارد، نیز اگر زمین سراشیبی باشد و امام در طرفی که بلندتر است، بایستد در صورتی که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن، زمین مسطّح بگویند، مانعی ندارد.
مسأله 1425 ) جای مأموم هرقدر بلندتر از جای امام باشد، اشکال ندارد. ولی اگر به قدری بلند باشد که نگویند اجتماع کرده اند، مانند این که سر مناره بلند اقتدا کنند، اشکال دارد.
مسأله 1426 ) اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده اند، بچه ممیز -یعنی بچه ای که بد و خوب را می فهمد- فاصله شود، چنانچه معلوم شود نمازش صحیح است، می توانند اقتدا کنند.
مسأله 1427 ) پس از تکبیر امام اگر صف جلو آماده نماز بوده و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، کسی که در صف بعد ایستاده، تکبیر گفتن او اشکال دارد.
مسأله 1428 ) اگر بداند نماز یک صف از صف های جلو باطل است، در صف-های بعد نمی تواند اقتدا کند، ولی اگر نداند نماز آنان صحیح است یا نه، می تواند اقتدا نماید.
مسأله 1429 ) هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگرچه خود امام ملتفت نباشد، نمی تواند به او اقتدا کند، ولی اگر نماز امام برخی از شرایط را دارا نباشد یا با برخی از موانع همراه باشد که فقدان سهوی آن شرایط یا همراه بودن سهوی موانع، نماز را باطل نمی کند، می توان به او اقتدا کرد، مثل آن که امام جماعت سهواً از قبله منحرف بوده و مقدار انحرافش به بیش از سمت راست یا سمت چپ قبله نرسیده باشد، یا سهواً با لباس نجس نماز بخواند، همچنین اگر امام برخی از کارهای نماز را ترک کند، در صورتی که انجام آن کارها توسط امام، به جای مأموم نباشد، بنابراین اگر امام به جهت فراموشی در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه را نخواند، یا در رکعت قبل، تمام یا قسمتی از حمد را نخوانده باشد، می تواند در رکعت بعد به او اقتدا کند، ولی در رکعتی که تمام یا قسمتی از حمد را نخوانده، نمی تواند به او اقتدا کند، اگرچه در حال رکوع بخواهد اقتدا کند. اگر پس از اقتدا، امام بعضی از قرائت را فراموش کند باید نماز خود را فرادی بخواند و خواندن مأموم کافی نیست.
مسأله 1430 ) اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده، یا کافر بوده، یا به جهتی نمازش باطل بوده، مثلاً بی وضو نماز خوانده، نمازش صحیح است و ظاهراً جماعت هم صحیح می باشد. بنابراین اگرچه سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد و به جهت تبعیت از امام جماعت، رکوع را زیاد کرده باشد، نمازش باطل نمی شود، هر چند زیادی سهوی رکوع در نماز فُرادی نماز را باطل می کند.
مسأله 1431 ) اگر در بین نماز جماعت پیش از رکوع، شک کند که تکبیرةالإحرام را گفته یا نه، بنا را بر این می گذارد که نگفته؛ اگر اطمینان دارد که تکبیرةالإحرام را گفته و شک کند که نیت جماعت کرده یا نه، باید نماز را به نیت فرادی تمام کند، هر چند پیش از نماز بنای بر جماعت خواندن داشته و الان هم مشغول کاری باشد که مأمومین انجام می دهند، مثلاً به حمد و سوره امام گوش می دهد. اگر در رکوع یا پس از آن شک کند که تکبیرةالإحرام را گفته یا نه، یا نیت جماعت کرده یا نه، نماز را به جماعت تمام کرده و صحیح می باشد.
مسأله 1432 ) احتیاط مستحب آن است که در بین نماز جماعت تا ناچار نشود، نیت فرادی نکند. ولی اگر نیت فرادی کرد، اشکالی ندارد، بلکه اگر از ابتدای نماز قصد داشته باشد که در بین نماز نیت فرادی کند، نماز جماعتش اشکالی ندارد.
مسأله 1433 ) اگر مأموم به واسطه عذری پس از حمد و سوره امام نیت فرادی کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند. ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده بخواند.
مسأله 1434 ) اگر در بین نماز جماعت نیت فرادی نماید، نمی تواند دوباره نیت جماعت کند ولی اگر مردد شود که نیت فرادی کند یا نه، و سپس تصمیم بگیرد که نماز را با جماعت تمام کند، نمازش صحیح است.
مسأله 1435 ) اگر شک کند که نیت فرادی کرده یا نه، باید بنا بگذارد که نیت فرادی نکرده است.
مسأله 1436 ) اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد، اگرچه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش صحیح است و یک رکعت حساب می شود اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش باطل است.
مسأله 1437 ) اگر موقعی که امام در رکوع است، اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، نمازش باطل است.
مسأله 1438 ) اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود امام سر از رکوع بردارد، بنابراحتیاط واجب باید نیّت فُرادی نماید.
مسأله 1439 ) اگر اوّل نماز یا بین حمد و سوره اقتدا کند و اتّفاقاً پیش از آن که به رکوع رود امام سر از رکوع بردارد، نماز او صحیح است.
مسأله 1440 ) اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید پس از نیت و گفتن تکبیرةالإحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، سپس بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن رکعت را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
مسأله 1441 ) مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و بنابراحتیاط واجب باید در وقت ایستادن از امام عقب تر باشد، بلکه اگر قد او بلندتر از امام باشد، بنابراحتیاط واجب باید طوری بایستد که در رکوع و سجود سر و جای مهر او از امام عقب تر باشد.
مسأله 1442 ) در نماز جماعت باید بین مأموم و امام، حائلی -خواه پشت آن دیده شود یا نه- فاصله نباشد، همچنین است بین انسان و مأموم دیگری که نمازگزار به واسطه او به امام متصل شده است. ولی اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بین آن زن و امام یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به واسطه او به امام متصل شده است، پرده و دیوار و مانند آن ها باشد، اشکال ندارد.
مسأله 1443 ) اگر پس از شروع نماز بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او متصل به امام است، پرده یا چیز دیگری فاصله شود، نماز مأموم خود به خود فُرادی می شود گرچه قصد فرادی نکند.
مسأله 1444 ) احتیاط واجب آن است که بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام بیش تر از یک قدم بلند (یعنی مقداری که ممکن است پاها را از هم جدا گذاشت) فاصله نباشد، نیز اگر انسان به واسطه مأمومی که جلوی او ایستاده به امام متصل باشد، بنابراحتیاط واجب باید فاصله جای سجده اش از جای ایستادن او بیش تر از یک قدم بلند نباشد. احتیاط مستحب آن است که جای سجده مأموم با جای کسی که جلوی او ایستاده، هیچ فاصله نداشته باشد.
مسأله 1445 ) اگر مأموم به واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده، به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، بنابراحتیاط واجب باید با کسی که در طرف راست یا چپ او اقتدا کرده، بیش تر از یک قدم بلند فاصله نداشته باشد.
مسأله 1446 ) اگر در نماز، بین مأموم و امام یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او به امام متصل است، بیش تر از یک قدم فاصله پیدا شود، نماز مأموم خود به خود فُرادی می شود.
مسأله 1447 ) اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند، تمام شود یا همه نیّت فُرادی نمایند، نماز صف بعد فرادی می شود هرچند صف جلو فوراً برای نماز دیگری به امام اقتدا کنند.
مسأله 1448 ) اگر در رکعت دوم اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره بخواند. ولی می تواند قنوت و تشهد را با امام بخواند. احتیاط واجب آن است که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سینه پا را بر زمین بگذارد و زانوها را بلند کند. باید پس از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند. اگر برای سوره وقت ندارد و می تواند حمد را تمام
کند و در رکوع به امام برسد، باید حمد را بخواند و در رکوع به امام برسد. اگر برای خواندن حمد وقت ندارد، بنابراحتیاط واجب قصد فُرادی کند.
مسأله 1449 ) اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است، اقتدا کند، باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است، پس از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد. چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد، یک مرتبه بگوید و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند.
مسأله 1450 ) اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند، به رکوع امام نمی رسد، بنابراحتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود، سپس اقتدا نماید.
مسأله 1451 ) اگر در رکعت سوم یا چهار امام اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند. اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند. اگر نتواند حمد را تنها بخواند، بنابراحتیاط قصد فُرادی نماید.
مسأله 1452 ) کسی که می داند اگر سوره یا قنوت را تمام کند، به رکوع امام نمی رسد، چنانچه عمداً سوره یا قنوت را بخواند و به رکوع نرسد، نمازش صحیح است و باید به وظیفه فُرادی عمل نماید.
مسأله 1453 ) کسی که اطمینان دارد اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید، به رکوع امام می رسد، همین قدر که امام به رکوع رفت، می تواند سوره را ترک کند.
مسأله 1454 ) کسی که یقین دارد اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید، به رکوع امام می رسد، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع امام نرسد، نمازش صحیح است.
مسأله 1455 ) اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است می تواند اقتدا کند. ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگرچه بعد بفهمد که امام در رکعت اوّل یا دوم بوده نمازش صحیح است اما در نماز اخفائیه مثل ظهر و عصر بنابراحتیاط وجوبی باید صبر کند و در رکوع امام اقتدا نماید.
مسأله 1456 ) اگر به خیال این که امام در رکعت اوّل یا دوم است، حمد و سوره نخواند و پس از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده، بنابراحتیاط نمازش باطل است. ولی اگر پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند. اگر وقت
ندارد، فقط حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند. اگر نمی رسد، بنابراحتیاط قصد فُرادی کند.
مسأله 1457 ) اگر به خیال این که امام در رکعت سوم یا چهارم است، حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا پس از آن بفهمد که در رکعت اوّل یا دوم بوده، نمازش صحیح است. اگر در بین حمد و سوره بفهمد لازم نیست آنها را تمام کند.
مسأله 1458 ) اگر موقعی که مشغول نماز مستحبی است جماعت برپا شود چنانچه اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود. بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اوّل برسد، مستحب است به همین دستور رفتار نماید.
مسأله 1459 ) اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است، جماعت برپا شود، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.
مسأله 1460 ) اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد یا سلام اوّل باشد، لازم نیست نیت فُرادی کند.
مسأله 1461 ) کسی که یک رکعت از امام عقب مانده می تواند پس از سجده دوم برخیزد ولی بهتر این است که وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند، انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد.
شرایط امام جماعت
مسأله 1462 ) امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند، نیز اگر مأموم مرد است، امام او هم باید مرد باشد، بلکه در غیر نماز میّت احتیاط لازم آن است که زن امامت نکند هرچند مأموم زن باشد. اقتدا کردن بچه ممیز که خوب و بد را می فهمد به بچه ممیز دیگر مانعی ندارد.
مسأله 1463 ) امامی را که عادل می دانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقی است، می تواند به او اقتدا نماید.
مسأله 1464 ) کسی که ایستاده نماز می خواند، نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند، اقتدا کند. کسی که نشسته نماز می خواند، نمی تواند به کسی که خوابیده نماز می خواند، اقتدا نماید.
مسأله 1465 ) کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند، می تواند به کسی که نشسته نماز می خواند اقتدا کند. کسی که خوابیده نماز می خواند، می تواند به کسی که خوابیده نماز می خواند، اقتدا نماید.
مسأله 1466 ) اگر امام جماعت به واسطه عذری با تیمم یا با وضوی جبیره ای نماز بخواند، می شود به او اقتدا کرد. اما اگر به واسطه عذری با لباس نجس نماز بخواند، اقتدا به او مشکل است.
مسأله 1467 ) اگر امام بیماری دارد که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند بنابراحتیاط نباید به او اقتدا کرد، نیز اگر معذور باشد و نتواند وظیفه اصلی خود را اعم از سجده تام و قیام استقلالی (بدون تکیه) انجام دهد، افراد غیر معذور نباید به او اقتدا کنند.
مسأله 1468 ) بنابراحتیاط واجب کسی که مرض خوره یا پیسی دارد و کسی که حد شرعی بر او جاری شده است، نباید امام جماعت شود.
احکام جماعت
مسأله 1469 ) موقعی که مأموم نیت می کند، باید امام را معیّن نماید ولی دانستن اسم او لازم نیست مثلاً اگر نیت کند به امام حاضر اقتدا می کنم، نمازش صحیح است.
مسأله 1470 ) مأموم باید غیر از حمد و سوره همه چیز نماز را خودش بخواند، ولی اگر رکعت اوّل یا دوم او و رکعت سوم یا چهارم امام باشد، باید حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1471 ) اگر مأموم در رکعت اوّل و دوم نماز صبح و مغرب وعشا صدای حمد و سوره امام را بشنود، اگرچه کلمات را تشخیص ندهد، باید حمد و سوره را
نخواند. اگر صدای امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره را بخواند ولی باید آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند، اشکال ندارد.
مسأله 1472 ) اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره را نخواند.
مسأله 1473 ) اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، یا خیال کند صدایی را که می شنود، صدای امام نیست و حمد و سوره بخواند و سپس بفهمد صدای امام بوده، نمازش صحیح است.
مسأله 1474 ) اگر شک کند که صدای امام را می شنود یا نه، یا صدایی بشنود و نداند صدای امام است یا صدای کس دیگر، می تواند حمد و سوره بخواند.
مسأله 1475 ) خواندن حمد و سوره برای مأموم در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر بنابراحتیاط جایز نیست و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.
مسأله 1476 ) مأموم نباید تکبیرةالإحرام را پیش از امام بگوید، بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده، تکبیر نگوید.
مسأله 1477 ) اگر مأموم سهواً پیش از امام سلام دهد، نمازش صحیح است و لازم نیست دوباره با امام سلام دهد، بلکه اگر عمداً هم پیش از امام سلام دهد، نمازش اشکال ندارد، هرچند از اوّل نماز قصد داشته باشد.
مسأله 1478 ) اگر مأموم غیر از تکبیرةالإحرام چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید، اشکال ندارد، ولی اگر آن ها را بشنود، یا بداند امام چه وقت می گوید احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.
مسأله 1479 ) مأموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده می شود، کارهای دیگر آن مانند رکوع و سجود را با امام یا کمی پس از او به جا آورد. اگر عمداً پیش از امام یا مدتی بعد از وی انجام دهد، جماعتش باطل می شود ولی نمازش صحیح است و باید نمازش را فُرادی تمام کند.
مسأله 1480 ) اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام در رکوع باشد، باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد. در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است، نماز را باطل نمی کند. ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آن که به رکوع
برسد، امام سر بردارد به سبب زیادی رکن بدون حصول متابعت نمازش باطل است اما احتیاط لازم این است که نمازش را با امام تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1481 ) اگر اشتباهاً سر بردارد و ببیند امام در سجده است، باید به سجده برگردد. چنانچه در هر دو سجده این اتفاق بیفتد برای زیاد شدن دو سجده که رکن است، نماز باطل نمی شود.
مسأله 1482 ) کسی که اشتباهاً پیش از امام سر از سجده برداشته باید به سجده برگردد و هرگاه به سجده برگشت درحالی که امام سر برداشته، نمازش صحیح است. ولی اگر در هر دو سجده از یک رکعت این اتفاق بیفتد، نمازش باطل است اما احتیاط لازم این است که نمازش را با امام تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1483 ) اگر اشتباهاً سر از رکوع یا سجده بردارد یا پیش یا پس از ذکر و سهواً و یا به خیال این که به امام نمی رسد، به رکوع یا سجده نرود، نمازش صحیح است. اگر عمداً برنگردد نمازش را فُرادی تمام کند. اگر عمداً پیش از امام سر بردارد، چنانچه پس از ذکر است، نباید برگردد و نمازش را فُرادی تمام کند. اگر پیش از ذکر است، نماز باطل می شود.
مسأله 1484 ) اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال این که سجده اوّل امام است، برگردد با امام سجده کند و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم او حساب می شود. اگر به خیال این که سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اوّل امام بوده، باید دوباره با امام به سجده رود. در هر دو صورت احتیاط مستحب آن است که نماز را به جماعت تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1485 ) اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سربردارد به مقداری از قرائت امام می رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به رکوع رود، نمازش صحیح است. اگر عمداً برنگردد، نمازش باطل است. اگر عمداً پیش از امام به رکوع رود، چنانچه پیش از تمام شدن قرائت باشد، نمازش باطل است. اگر پس از قرائت باشد، نباید برگردد و نماز را فُرادی تمام کند.
مسأله 1486 ) اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر برگردد، به چیزی از قرائت امام نمی رسد، اگر برگردد و با امام به رکوع رود، جماعتش صحیح است. اگر عمداً برنگردد نمازش را فُرادی تمام کند.
مسأله 1487 ) اگر سهواً پیش از امام به سجده رود، اگر به قصد این که با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به سجده رود، جماعت و نمازش صحیح است. اگر عمداً برنگردد نمازش صحیح و فُرادی می شود.
مسأله 1488 ) اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد، به اشتباه قنوت بخواند، یا در رکعتی که تشهد ندارد، اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود، مأموم نباید قنوت و تشهد را بخواند، ولی نمی تواند پیش از امام به رکوع رود، یا پیش از ایستادن امام بایستد، بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند. در صورت امکان بنابراحتیاط واجب امام را متوجه سازد.
کارهایی که در نماز جماعت مستحب است
مسأله 1489 ) اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد. اگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد. اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بایستند. اگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند. اگر چند مرد و چند زن باشند مستحب است مردها عقب امام و زن ها پشت سر مردها بایستند.
مسأله 1490 ) در نماز میّت که امامت زن بر زنان جایز است، بهتر است که ردیف یکدیگر بایستند و امام جلوتر از دیگران نایستد.
مسأله 1491 ) مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف اوّل بایستند.
مسأله 1492 ) مستحب است صف های جماعت منظم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستاده اند، فاصله نباشد و شانه آنان ردیف یکدیگر باشد.
مسأله 1493 ) مستحب است پس ازگفتن «قد قامت الصلاة» مأمومین برخیزند.
مسأله 1494 ) مستحب است امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است، رعایت کند و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد، مگر بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند، مایلند.
مسأله 1495 ) مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می خواند، صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند، ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.
مسأله 1496 ) اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و می خواهد اقتدا کند، مستحب است رکوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد برخیزد، اگرچه بفهمد کس دیگری هم برای اقتدا وارده شده است.
کارهایی که در نماز جماعت مکروه است
مسأله 1497 ) اگر در صف های جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد.
مسأله 1498 ) مکروه است مأموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود.
مسأله 1499 ) مسافری که نماز ظهر و عصر و عشا را دو رکعتی می خواند، مکروه است در این نمازها به کسی که مسافر نیست، اقتدا کند. کسی که مسافر نیست، مکروه است در این نمازها به مسافر اقتدا نماید.
نماز آیات
مسأله 1500 ) نماز آیات که دستور آن بعداً گفته خواهد شد، به واسطه چهار چیز واجب می شود:
اوّل: گرفتن خورشید. دوم: گرفتن ماه اگرچه مقدار کمی از آن ها گرفته شود و کسی هم نترسد. سوم: زلزله اگرچه کسی نترسد. چهارم: رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند این ها در صورتی که بیش تر مردم بترسند.
مسأله 1501 ) اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آن ها واجب است، بیش از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک یک نماز آیات بخواند. مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
مسأله 1502 ) کسی که قضای چند نماز آیات بر او واجب است، چه همه آن ها برای یک چیز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشید گرفته و نماز آن ها را نخوانده است، چه برای چند چیز باشد مثلاً برای آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله نمازهایی بر او واجب شده باشد، موقعی که قضای آن ها را می خواند لازم نیست معیّن کند که برای کدام یک است.
مسأله 1503 ) چیزهایی که نماز آیات برای آن ها واجب است، در هر شهری اتفاق بیفتد، فقط مردم همان شهر باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهای دیگر واجب نیست ولی اگر مکان آن ها به قدری نزدیک باشد که با آن شهر یکی حساب شود، نماز آیات بنابراحتیاط بر آن ها هم واجب است.
مسأله 1504 ) از وقتی که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می کند، انسان می تواند نماز آیات را بخواند. تا باز شدن کامل، وقت نماز باقی است.
مسأله 1505 ) اگر خواندن نماز آیات را به قدری تأخیر بیندازد که آفتاب یا ماه شروع به باز شدن کند، باید نیت ادا کند ولی اگر پس از باز شدن تمام آن، نماز بخواند باید نیت قضا نماید.
مسأله 1506 ) اگر مدت گرفتن خورشید یا ماه به اندازه نماز آیات باشد، باید نماز آیات به جا آورد. تا زمانی که از گرفتن ماه یا خورشید به مقدار خواندن یک رکعت
وقت باقی است، نماز ادا است و پس از آن نماز قضا می شود. اگر مدت گرفتن خورشید یا ماه کم تر از نماز آیات باشد، بنابراحتیاط نماز آیات را بخواند و نیت ادا و قضا ننماید، هر چند پس از باز شدن خوانده شود.
مسأله 1507 ) موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند این ها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند. اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند، ادا است.
مسأله 1508 ) اگر پس از باز شدن آفتاب یا ماه بفهمد که تمام آن گرفته، باید قضای نماز آیات را بخواند، ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته، قضا بر او واجب نیست.
مسأله 1509 ) اگر عده ای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان اطمینان پیدا نکند و نماز آیات نخواند و سپس معلوم شود راست گفته اند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید قضای نماز آیات را بخواند، بلکه اگر مقداری از آن هم گرفته باشد، بنابراحتیاط مستحب نماز آیات را بخواند، همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست، بگویند خورشید یا ماه گرفته، سپس معلوم شود که عادل بوده اند.
مسأله 1510 ) اگر انسان به گفته کسانی که از روی قاعده علمی وقت گرفتن خورشید و ماه را می دانند، اطمینان پیدا کند که خورشید یا ماه گرفته، بنابراحتیاط واجب باید نماز آیات را بخواند، نیز اگر بگویند فلان وقت خورشید یا ماه می گیرد و فلان مقدار طول می کشد و انسان به گفته آنان اطمینان پیدا کند، بنابراحتیاط واجب باید به حرف آنان عمل نماید، مثلاً اگر بگویند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن می کند می تواند تا باز شدن کامل، نماز را تأخیر بیندازد.
مسأله 1511 ) اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند. اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله 1512 ) اگر در وقت نماز یومیه نماز آیات هم بر انسان واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد، هرکدام را اوّل بخواند، اشکال ندارد. اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد، باید اوّل آن را بخواند. اگر وقت هر دو تنگ باشد، باید اوّل نماز یومیه را بخواند.
مسأله 1513 ) اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است، چنانچه وقت نماز یومیه هم تنگ باشد، باید آن را تمام کند و سپس نماز آیات را بخواند. اگر وقت نماز یومیه تنگ نباشد، باید آن را بشکند و اوّل نماز آیات، سپس نماز یومیه را به جا آورد.
مسأله 1514 ) اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز یومیه تنگ است، باید نماز آیات را رها کند و مشغول نماز یومیه شود و پس از آن که نماز را تمام کرد، پیش از انجام کاری که نماز را به هم بزند، بقیه نماز آیات را از همان جا که رها کرده، بخواند.
مسأله 1515 ) اگر در حال حیض یا نفاس زن، آفتاب یا ماه بگیرد، نماز آیات بر او واجب نیست ولی احتیاط آن است که قضای آن را به جا آورد. اگر زلزله یا رعد و برق و مانند این ها اتفاق بیفتد، احتیاط واجب آن است که پس از پاک شدن، نماز آیات را بخواند.
طریقه نماز آیات
مسأله 1516 ) نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد و دستور آن این است که انسان پس از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه و پس از بلند شدن از رکوع پنجم، دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را مثل رکعت اوّل به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1517 ) در نماز آیات ممکن است انسان پس از نیت و تکبیر و خواندن حمد آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیش تر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سوره «قُل هو الله احد»، «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید و به رکوع رود، سپس بایستد و بگوید: «قل هو الله احد» دوباره به رکوع رود و پس از رکوع بایستد و بگوید «الله الصمد» باز به رکوع رود و بایستد و بگوید «لم یلد و لم یولد» و برود به رکوع، باز سر بردارد و بگوید «ولم یکن له کفواً احد» و پس از آن به رکوع پنجم رود و بعد از
سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را مثل رکعت اوّل به جا آورد و پس از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1518 ) اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
مسأله 1519 ) چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد. ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه بگویند: «الصلاة».
مسأله 1520 ) مستحب است پس از رکوع پنجم و دهم بگوید: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ و نیز پیش از هر رکوع و پس از آن تکبیر بگوید.
مسأله 1521 ) مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند. اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند، کافیست.
مسأله 1522 ) اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است.
مسأله 1523 ) اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اوّل است، یا در رکوع اوّل رکعت دوم و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است. ولی اگر مثلاً شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه شک او پیش از رسیدن به سجده بوده، باید رکوعی را که شک دارد به جا آورده یا نه، به جا آورد. اگر به سجده رسیده باشد، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1524 ) هر یک از رکوع های نمازهای آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود، نماز باطل است.
نماز عید فطر و قربان
مسأله 1525 ) نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام7 واجب است و باید به جماعت خوانده شود. در زمان ما که امام7 غائب است، مستحب می باشد و می شود آن را به جماعت یا فُرادی خواند.
مسأله 1526 ) وقت نماز عید فطر و قربان از اوّل آفتاب روز عید است تا ظهر.
مسأله 1527 ) مستحب است نماز عید قربان را پس از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است، بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکات فطره را بدهند یا جدا نمایند، سپس نماز عید را بخوانند.
مسأله 1528 ) نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که در رکعت اوّل پس از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر یک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم تکبیر دیگر بگوید و به رکوع رود و دو سجده به جا آورد و برخیزد. در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و پس از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1529 ) در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند، کافی است ولی بهتر است این دعا را بخوانند:
«اَللَّهُمَّ أَهْلَ الکِبْرِیاءِ وَالعَظَمَةِ وَ أهَْلَ الجُودِ وَالجَبَرُوتِ وَ أَهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ أَهْلَ التَّقْوی وَ المَغْفِرَةِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذاَ الیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّیَ اللَّهُ عَلَیْهِ و آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزِیداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداًوَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأءلُکَ خَیْرَ ما سَأَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمّاَ اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ المُخْلَصُونَ».
مسأله 1530 ) در زمان غائب بودن امام7 مستحب است پس از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
مسأله 1531 ) نماز عید سوره مخصوصی ندارد، ولی بهتر است که در رکعت اوّل آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اوّل سوره اعلی (سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
مسأله 1532 ) مستحب است نماز عید را در صحرا بخوانند ولی در مکه مستحب است در مسجدالحرام خوانده شود.
مسأله 1533 ) مستحب است پیاده و پابرهنه و باوقار به نماز عید بروند و پیش از نماز غسل کنند و عمامه سفید بر سر بگذارند.
مسأله 1534 ) مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند، نه بر مثل چوب و برگ درخت و در حال گفتن تکبیرها دست ها را بلند کنند و کسی که نماز عید می خواند، اگر امام جماعت است یا فرادی نماز می خواند، نماز را بلند بخواند.
مسأله 1535 ) پس از نماز مغرب و عشای شب عید فطر، و پس از نماز صبح آن و بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید:
أَللَّهُ أَکْبَرُ أَللَّهُ أَکْبَرُ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَر وَ لِلَّهِ الحَمْدُ أَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما أَوْلانا.
مسأله 1536 ) مستحب است انسان در عید قربان پس از ده نماز که اوّل آن ها نماز ظهر روز عید و آخر آن ها نماز صبح روز دوازدهم است، تکبیرهایی را که در مسأله پیش گفته شد، بگوید و بعد از آن بگوید: أَللَّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقْنا مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعامِ وَالحَمْدُ لِلَّهِ عَلی ما أَبْلانا. اگر عید قربان را در منی باشد، مستحب است پس از پانزده نماز که اوّل آن ها نماز ظهر روز عید و آخر آن ها نماز صبح روز سیزدهم ذی حجه است، این تکبیرها را بگوید.
مسأله 1537 ) احتیاط مستحب آن است که زن ها از رفتن به نماز عید خودداری کنند ولی این احتیاط برای زن های پیر نیست.
مسأله 1538 ) در نماز عید هم مثل نمازهای دیگر، مأموم باید غیر از حمد و سوره، ذکرهای دیگر نماز را خودش بخواند.
مسأله 1539 ) اگر مأموم موقعی برسد که امام مقداری از تکبیرها را گفته، پس از آن که امام به رکوع رفت، باید تکبیرها و قنوت هایی را که با امام نگفته خودش بگوید و در رکوع خود را به امام برساند. اگر به رکوع نمی رسد، احتیاط این است که بقیه نماز را فُرادی بخواند. اگر در هر قنوت یک سبحان الله یا یک الحمدلله بگوید، کافی است.
مسأله 1540 ) اگر در نماز عید موقعی برسد که امام در رکوع است، می تواند نیت کند و تکبیر اوّل نماز را بگوید و به رکوع رود و یک رکعت محسوب کند ولی احتیاط این است که به آن نماز اکتفا نکند.
مسأله 1541 ) اگر در نماز عید یک سجده یا تشهد را فراموش کند، احتیاط مستحب آن است که پس از نماز آن را به جا آورد، نیز اگر کاری که برای آن سجده سهو لازم است پیش آید، بنابراحتیاط مستحب پس از نماز دو سجده سهو بنماید.
اجیر گرفتن برای نماز
مسأله 1542 ) پس از مرگ انسان می شود نماز و عبادت های دیگر او را که در زندگی به جا نیاورده، شخص دیگری به جا آورد که به او نایب می گویند و عمل او را نیابت می نامند. در حال حیات انسان تنها در حج و زیارت، نیابت مشروع است.
مسأله 1543 ) انسان می تواند برای بعضی از کارهای مستحبی مثل زیارت قبر پیغمبر و امامان: از طرف زندگان اجیر شود، نیز می تواند کارهای مستحبی را انجام دهد و ثواب آن را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
مسأله 1544 ) کسی که برای نماز قضای میت اجیر شده، باید مجتهد باشد یا مسائل نماز را از روی تقلید صحیح بداند یا آن که عمل به احتیاط کند.
مسأله 1545 ) اجیر باید موقع نیت، میت را معیّن نماید و لازم نیست اسم او را بداند، پس اگر نیت کند از طرف کسی نماز می خوانم که برای او اجیر شده ام کافی است.
مسأله 1546 ) لازم نیست اجیر خود را به جای میت فرض کند و عبادت های او را قضا نماید بلکه همین اندازه که نظرش این باشد عملی که بر ذمّه میت است به جا آورد، کافی است. اگر عملی را به قصد عمل خود انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه کند، کافی نیست.
مسأله 1547 ) باید کسی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند عمل را به طور صحیح انجام می دهد.
مسأله 1548 ) کسی که دیگری را برای نمازهای میت اجیر کرده، اگر بفهمد که عمل را به جا نیاورده، یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرد.
مسأله 1549 ) هرگاه شک کند که اجیر عمل را انجام داده یا نه، اگرچه بگوید انجام داده ام، باید دوباره اجیر بگیرد مگر آن که از گفته او اطمینان حاصل شود ولی اگر شک کند که عمل او صحیح بوده یا نه، گرفتن اجیر لازم نیست.
مسأله 1550 ) کسی را که عذری دارد و مثلاً با تیمم یا نشسته نماز می خواند نمی شود برای نمازهای میت اجیر کرد، اگرچه نماز میت همان طور قضا شده باشد.
مسأله 1551 ) مرد برای زن و زن برای مرد می تواند اجیر شود و در بلند و آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید.
مسأله 1552 ) قضای نمازهای میت باید به ترتیب خوانده شود. اگر ترتیب آن ها را نمی دانند، مراعات ترتیب لازم نیست مگر در نمازهایی که در ادای آن ها ترتیب معتبر است مانند ظهر و عصر از یک روز.
مسأله 1553 ) اگر با اجیر شرط کنند که عمل را به طور مخصوصی انجام دهد، باید همان طور به جا آورد. اگر با او شرط نکنند، باید در آن عمل به تکلیف خود رفتار نماید.
مسأله 1554 ) اگر با اجیر شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، باید مقداری از مستحبات نماز را که معمول است، به جا آورد.
مسأله 1555 ) اگر انسان چند نفر را برای نماز قضای میت اجیر کند، اگر ترتیب قضا شدن آنها را می داند، باید برای هرکدام وقتی را معیّن نماید، مثلاً اگر با یکی قرار گذاشت که از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با دیگری قرار بگذارد که از ظهر تا شب بخواند، نیز باید نمازی را که در هر دفعه شروع می کند، معیّن نماید مثلاً قرار بگذارد اوّل نمازی را که می خواند، صبح باشد یا ظهر یا عصر، همچنین باید با آن ها قرار بگذارد که در هر دفعه نماز یک شبانه روز را تمام کند. اگر ناقص بگذارند، آن را حساب نکنند و در دفعه بعد نماز یک شبانه روز را از سر شروع نمایند. ولی همان طور که در مسأله 1386 گفته شد در صورت جهل به ترتیب، رعایت آن واجب نیست مگر در نمازهایی مانند ظهر و عصر که ترتیب در ادای آن ها واجب است.
مسأله 1556 ) اگر کسی اجیر شود که مثلاً در مدت یک سال نمازهای میت را بخواند و پیش از تمام شدن سال بمیرد، بنابراحتیاط واجب باید برای نمازهایی که می دانند یا احتمال می دهند به جا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند.
مسأله 1557 ) کسی را که برای نمازهای میت اجیر کرده اند، اگر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه آن ها را گرفته باشد، چنانچه شرط کرده باشند که تمام نمازها را خودش بخواند، باید اجاره کننده اجرةالمثل باقیمانده را بگیرد، یا آن که اجاره را فسخ نموده اجرةالمثل مقداری را که به جا آورده، کسر نموده و بقیه را بگیرد و
این در صورتی است که اجیر پس از عقد اجاره قادر بر عمل بوده؛ اگر قادر نبوده مورد اجاره را به جا آورد، ظاهراً اجاره باطل است و باید اجرةالمسمّی را گرفت. اگر شرط نکرده است که خودش بخواند، باید ورثه اش از مال او اجیر بگیرند، و اگر مال نداشته باشد، چیزی بر ورثه او واجب نیست.
مسأله 1558 ) اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، باید از مال او برای نمازهایی که اجیر بوده، دیگری را اجیر کنند. اگر چیزی زیاد آمد، در صورتی که وصیت کرده باشد و ورثه اجازه بدهند، برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند. اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم