احکام شرعی
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي
حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

رساله توضیح المسائل حضرت آيت الله حاج ميرزا يدالله دوزدوزاني تبريزي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مُضاف اشاره 1- آب کُرّ 2- آب قلیل 3- آب جاری 4- آب باران 5- آب چاه احکام آبها احکام تخلّی (بول و غائط کردن) استبراء مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1-2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6-7. سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11-12. عرق حیوان نجاستخوار و جُنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات (پاک کننده ها) اشاره 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. انتقال 7. اسلام 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبرای حیوان نجاستخوار 11. غائب شدن مسلمان 12. رفتن خون متعارف احکام ظرف ها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی هنگام وضو گرفتن شرایط صحّت وضو احکام وضو کارهایی که برای آن ها باید وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسل های واجب اشاره احکام جنابت کارهایی که بر جُنب حرام است کارهایی که بر جُنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن غسل های اختصاصی زنان الف) استحاضه اشاره احکام استحاضه ب) حیض اشاره احکام حائض اقسام زن های حائض صاحب عادت وقتیّه و عددیّه صاحب عادت وقتیّه صاحب عادت عددیّه مُضطربه مبتدئه ناسیه مسائل متفرّقه حیض ج) نفاس غسل مسّ میّت اشاره احکام مُحْتضر احکام پس از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت احکام غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحب تیمم موارد تیمم اشاره اوّلین مورد دومین مورد تیمّم سومین مورد تیمّم چهارمین مورد تیمّم پنجمین مورد تیمّم ششمین مورد تیمّم هفتمین مورد تیمم چیزهائی که تیمّم بر آنها صحیح است طریقه تیمم احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب نمازهای واجب یومیّه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب وقت نافله های یومیّه چگونگی نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است مکان نماز گزار اشاره شرط اوّل: شرط دوم: شرط سوم: شرط چهارم: شرط پنجم: شرط ششم: جاهایی که نماز خواندن مستحب است جاهایی که نماز خواندن مکروه است آداب و احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز رکن نماز پنج چیز است: اشاره نیّت تکبیرةالإحرام قیام(ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه سوره حمد ترجمه سوره قُل هُو الله احد ترجمه ذکر رکوع و سجود ترجمه قنوت ترجمه تسبیحات اربعه ترجمه تشهد و سلام تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر(ص) مبطلات نماز مکروهات نماز مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد شک در چیزی که محل آن گذشته شک پس از سلام شک پس از وقت کثیرالشک(کسی که زیاد شک می کند) شک امام و مأموم شک در نماز مستحبی شک های صحیح نماز احتیاط سجده سهو طریقه سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز نماز مسافر مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت کارهایی که در نماز جماعت مستحب است کارهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات طریقه نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 2 - خوردن و آشامیدن 3 – جماع (آمیزش) 4 - استمناء 4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر(ص) 6 - رسانیدن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن سر در آب 7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8- اماله 10 - قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از مبطلات روزه خودداری نماید احکام خمس اشاره 1-منفعت کسب 3 - معدن 4 - گنج 5 - مال حلال مخلوط به حرام 5- جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 7 - غنیمت 8 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل زکات فطره احکام حجّ احکام خرید و فروش اشاره چیزهایی که هنگام خرید و فروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش احکام شراکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره احکام جُعاله احکام مزارعه احکام مُساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خود تصرّف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه(امانت) احکام عاریه احکام نکاح اشاره احکام عقد طریقه خواندن عقد دائم طریقه خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیب هایی که به سبب آن ها می شود عقد را به هم زد عده ای از زن ها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه یا صیغه (عقد موقت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن اشاره شرائط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره طریقه سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوانات طریقه کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است چیزهایی که هنگام غذا خوردن مکروه است مستحبات آشامیدن آب مکروهات آشامیدنِ آب احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیّت احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن و شوهر احکام متفرّقه ارث احکام حدود احکام دیه احکام اعتکاف امر به معروف و نهی از منکر جهاد اشاره دفاع از ناموس و جان و مال احکام مضاربه اشاره شرایط مضاربه مسائل متفرّقه (مبتلابه) مسائل جدید (مستحدثه) الف: احکام بانکها وام و سپرده گذاری اعتبارات بانکی نگهداری کالا و فروش کالای متروکه کفالت و ضمانت بانکی فروش سهام فروش اوراق قرضه و اوراق مشارکت حواله های داخلی و خارجی جوایز بانکی وصول سفته خرید و فروش ارز اضافه برداشت خرید و فروش سفته اشتغال در بانک مضاربه بانکی ب: قرارداد بیمه ج: سرقفلی د: احکام تشریح ه: احکام پیوند و: تلقیح مصنوعی ز: احکام کنترل جمعیت ح: حکم خیابان ها ط: مسائلی درباره نماز و روزه ی: حکم خرید و فروش برگه های جایزه دار

احکام خرید و فروش

احکام خرید و فروش
اشاره
بر کاسب لازم است احکام خرید و فروش را در موارد محلّ ابتلاء یاد بگیرد، تا در اثر ندانستن احکام، به حرام گرفتار نشود، از امام صادق(ع) روایت شده: کسی که می خواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد، و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند، به واسطه گرفتار شدن معامله های باطل و شبهه ناک به هلاکت می افتد.
همچنین کسی که مال ندارد و مخارجی بر او واجب است؛ مثل خرج زن و بچه، باید کسب کند و برای کارهای مستحب؛ مانند وسعت دادن به عیالات و دستگیری از فقرا، کسب کردن مستحب است.
چیزهایی که هنگام خرید و فروش مستحب است
مسأله 2059 ) چهار چیز هنگام خرید و فروش مستحب است:
اوّل- در قیمت جنس بین مشتری های مسلمان فرق نگذارد.
دوم- در قیمت جنس سخت گیری نکند.
سوم- چیزی را که می فروشد، زیادتر بدهد و آنچه را می خرد، کم تر بگیرد.
چهارم- کسی که با او معامله کرده، اگر پشیمان شود و تقاضا کند که معامله را به هم بزند، بپذیرد.
مسأله 2060 ) اگر انسان نداند معامله ای که کرده صحیح است یا باطل، نمی تواند در مالی که گرفته تصرف نماید مگر آن که بداند طرف راضی به تصرف است هرچند معامله باطل باشد.
مسأله 2061 ) کسی که مال ندارد و مخارجی بر او واجب است مثل خرج زن و بچه باید کسب کند. برای کارهای مستحب مانند وسعت دادن در خرجی خانواده و دستگیری از فقرا، کسب کردن مستحب است.
معاملات مکروه
مسأله 2062 ) عمده معاملات مکروه از این قرار است:
اوّل: کسی که زیاد حیوانات را ذبح می کند. دوم: کفن فروشی. سوم: معامله با مردمان پست. چهارم: معامله بین اذان صبح و اوّل آفتاب. پنجم: کار خود را خرید و فروش گندم و جو و مانند این ها قرار دهد. ششم: برای خریدن جنسی که دیگری می خواهد بخرد، داخل معامله شود.
معاملات حرام
مسأله 2063 ) معاملات حرام شش است:
اوّل- خرید و فروش عین نجس مثل مشروبات مسکر، سگ غیر شکاری، مردار و خوک. در غیر این ها در صورتی که بشود از آن استفاده حلال نمود، مثلاً غائط را کود نمایند و خون را به کسی تزریق نمایند، خرید و فروش جائز است اگرچه احتیاط ترک است.
دوم- خرید و فروش مال غصبی.
سوم- بنابر احتیاط خرید و فروش چیزهایی که در بین مردم مال محسوب نمی-شود مانند بسیاری از حشرات.
چهارم- معامله چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد، مانند اسباب قمار.
پنجم- معامله ای که در آن ربا باشد.
ششم- فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غِش می گویند. پیغمبر اکرم(ص) فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلّب و حیله نماید. هر که با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت روزی او را می برد و راه معاش او را می بندد و او را به خودش واگذار می کند.
مسأله 2064 ) فروختن چیز پاکی که نجس شده و آب کشیدن آن ممکن است اشکال ندارد ولی اگر مشتری آن چیز را برای کاری بخواهد که شرط آن پاک بودن است، مثلاً از قسم خوراکی است که می خواهد آن را بخورد، باید فروشنده نجس بودن آن را بگوید ولی اگر لباس است، گفتن لازم نیست اگرچه مشتری با آن نماز بخواند زیرا در نماز طهارت ظاهری بدن و لباس کافی است.
مسأله 2065 ) اگر کسی بخواهد چیزی را که نجس است، بفروشد باید نجس بودن آن را به خریدار بگوید، در صورتی که اگر نگوید خریدار در معرض مخالفت تکلیف الزامی قرار می گیرد، مثل این که آب نجس را در وضو و یا غسل به کار می برد و با آن نماز واجبش را می خواند و یا از آن چیز نجس در خوردن و یا آشامیدن استفاده می کند، البته اگر بداند که گفتن فائده ای ندارد، چون مثلاً آدم لاابالی است که نجاست و طهارت را رعایت نمی کند، لازم نیست بگوید.
مسأله 2066 ) خرید و فروش دواهای نجس که فقط برای خوردن و آشامیدن باشد و معالجه منحصر به آن نباشد حرام است ولی اگر پول را برای ظرف آن یا برای زحمت دوا فروش بدهند، اشکال ندارد.
مسأله 2067 ) خرید و فروش روغن و دواهای روان و عطرهایی که از ممالک غیر اسلامی می آورند، اگر نجس بودن آن ها معلوم نباشد، اشکال ندارد ولی روغنی را که از حیوان پس از جان دادن آن می گیرند، چنانچه در شهر کفار از دست کافر بگیرند و از حیوانی باشد که خون جهنده دارد، نجس است. معامله آن اگرچه غیر از خوردن منفعت حلال دیگری داشته باشد، صحیح نیست.
مسأله 2068 ) اگر روباه را به غیر دستوری که در شرع معین شده کشته باشند یا خودش مرده باشد، خرید و فروش پوست آن حرام و معامله آن باطل است.
مسأله 2069 ) خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی که از کشورهای غیر اسلامی می آورند یا از دست کافر گرفته می شود، باطل است. ولی اگر انسان بداند آن ها از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده، خرید و فروش آنها اشکال ندارد.
مسأله 2070 ) خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی که از دست مسلمان گرفته شود اشکال ندارد. ولی اگر انسان بداند که مسلمان آن را از دست کافر گرفته و تحقیق
نکرده از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده یا نه، خرید آن حرام و معامله آن باطل است.
مسأله 2071 ) خرید و فروش مسکرات، حرام و معامله آن ها باطل است.
مسأله 2072 ) فروختن مال غصبی باطل است و فروشنده باید پولی را که از خریدار گرفته به او برگرداند.
مسأله 2073 ) اگر خریدار قصد معامله کرده ولی هدفش این باشد پول جنسی را که می خرد، ندهد، این قصد به صحت معامله ضرر ندارد و لازم است پول آن را به فروشنده بدهد.
مسأله 2074 ) اگر خریدار بخواهد پول جنس را بعداً از حرام بدهد، معامله صحیح است ولی باید مقداری را که بدهکار است، از مال حلال بدهد.
مسأله 2075 ) خرید و فروش آلات لهو مثل تار و ساز حرام است. بنابر احتیاط سازهای کوچک که بازیچه بچه ها است، نیز آن حکم را دارد اما آلات مشترکه مثل رادیو و ضبط صوت در صورتی که به قصد استعمال در حرام نباشد، خرید و فروش آن مانعی ندارد.
مسأله 2076 ) اگر چیزی را که می شود استفاده حلال از آن ببرند، به قصد این بفروشد که آن را در حرام مصرف کنند مثلاً انگور را به این قصد بفروشد که از آن شراب تهیه نمایند، معامله آن حرام، بلکه بنابراحتیاط باطل است ولی اگر به این قصد نفروشد و فقط بداند که مشتری از انگور شراب تهیه خواهد کرد، ظاهراً معامله اشکال ندارد.
مسأله 2077 ) ساختن مجسمه جاندار، حرام است، بلکه نقاشی آن نیز بنابراحتیاط حرام است ولی خرید و فروش آن مانعی ندارد اگرچه احوط ترک است.
مسأله 2078 ) خریدن چیزی که از قمار یا دزدی یا از معامله باطل تهیه شده حرام است و اگر کسی آن را بخرد، باید به صاحب اصلیش برگرداند.
مسأله 2079 ) اگر روغنی را که با پیه مخلوط است بفروشد، چنانچه آن را معین کند مثلاً بگوید: این یک من روغن را می فروشم، معامله به مقدار پیه ای که در آن است، باطل می باشد. پولی که فروشنده برای پیه گرفته، مال مشتری و پیه مال فروشنده
است. مشتری می تواند معامله روغن خالصی را هم که در آن است، به هم بزند ولی اگر آن را معین نکند، بلکه یک من روغن بفروشد، سپس روغنی که پیه دارد بدهد، مشتری می تواند روغن را پس بدهد و روغن خالص درخواست کند.
مسأله 2080 ) اگر مقداری از جنسی را که با وزن یا پیمانه می فروشند، به زیادتر از همان جنس بفروشند، مثلاً یک من گندم را به یک من و نیم گندم بفروشد، ربا و حرام است. گناه یک درهم ربا بزرگ تر از آن است که انسان هفتاد مرتبه با مَحرم خود زنا کند، بلکه اگر یکی از دو جنس، سالم و دیگری معیوب، یا جنس یکی خوب و جنس دیگری بد باشد یا با یکدیگر تفاوت قیمت داشته باشند، چنانچه بیش-تر از مقداری که می دهد، بگیرد، ربا و حرام است. پس اگر مِس درست را بدهد و بیش تر از آن مس شکسته بگیرد، یا برنج صدری را بدهد و بیش تر از آن برنج گرده بگیرد، یا طلای ساخته را بدهد و بیش تر از آن طلای نساخته بگیرد، ربا و حرام می باشد.
مسأله 2081 ) اگر چیزی را که اضافه می گیرد غیر از جنسی باشد که می فروشد مثلاً یک من گندم به یک من گندم و یک ریال پول بفروشد، ربا و حرام است، بلکه اگر چیزی زیادتر نگیرد ولی شرط کند که خریدار عملی برای او انجام دهد، ربا و حرام است.
مسأله 2082 ) اگر کسی که مقدار کم تر را بدهد، چیزی اضافه کند مثلاً یک من گندم و یک دستمال را به یک من و نیم گندم بفروشد، اشکال ندارد، همچنین است اگر از هر دو طرف چیزی زیاد کنند مثلاً یک من گندم و یک دستمال را به یک من و نیم گندم و یک دستمال بفروشد.
مسأله 2083 ) اگر چیزی را که مثل پارچه با متر می فروشند، یا چیزی را که مثل گردو و تخم مرغ با شمار معامله می کنند، بفروشد و زیادتر بگیرد مثلاً ده تا تخم مرغ بدهد و یازده تا بگیرد اشکال ندارد ولی چنانچه مثلاً ده عدد تخم مرغ را به یازده عدد در ذمّه بفروشد، لازم است بین آن ها تفاوت باشد مثلاً ده عدد تخم مرغ بزرگ را به یازده عدد متوسط در ذمه بفروشد زیرا اگر بین آن ها تفاوتی نباشد، خرید و فروش محقَّق نمی شود، بلکه واقع معامله قرض است اگرچه به لفظ خرید و فروش باشد، بدین جهت معامله حرام و باطل است. از این قبیل است فروختن اسکناس نقداً به زیادتر از آن با مدت مثل صد تومان نقداً بدهد که صد و ده تومان پس از شش ماه بگیرد ولی اگر بین
آن ها تفاوت باشد مانعی ندارد مثل آن که صد تومان را به جنس دیگر از اسکناس مثل دینار یا لیر یا دلار بفروشد یا صد تومان خُرده را به صد تومان درشت بفروشد که در این صورت با تفاوت قیمت نیز اشکال ندارد.
مسأله 2084 ) جنسی را که در بعضی از شهرها با وزن، یا پیمانه می فروشند و در بعضی از شهرها با شمار معامله می کنند، در شهری که معمولاً آن را با شمار معامله می کنند، اگر به زیادتر بفروشند، اشکال ندارد.
مسأله 2085 ) اگر چیزی را که می فروشد و عوضی را که می گیرد از یک جنس نباشد، زیادی گرفتن اشکال ندارد، پس اگر یک من برنج بفروشد و دو من گندم بگیرد، معامله صحیح است. چون گوشت گوسفند با گوشت گاو مثلاً دو جنس است، می توانند یک من گوشت گوسفند بدهند و دو من گوشت گاو بگیرند، همچنین شیر و روغن گاو، پس می شود یک من روغن گوسفند بدهند و یک من و نیم روغن گاو بگیرد یا برعکس.
مسأله 2086 ) اگر جنسی را که می فروشد و عوضی را که می گیرد، از یک چیز عمل آمده باشد، باید در معامله زیادی نگیرد، پس اگر یک من روغن بفروشد و در عوض آن یک من و نیم پنیر بگیرد، ربا و حرام است. احتیاط واجب آن است که اگر میوه رسیده را با میوه نارس معامله کند، زیادی نگیرد.
مسأله 2087 ) جو و گندم در ربا یک جنس حساب می شود، پس اگر یک کیلو گندم بدهد و یک کیلو و نیم جو بگیرد، ربا و حرام است، نیز اگر مثلاً ده کیلو جو بخرد که سر خرمن ده کیلو گندم بدهد، چون جو را نقد گرفته و پس از مدتی گندم را می دهد، مثل آن است که زیادی گرفته و حرام می باشد.
مسأله 2088 ) اگر مسلمان از کافری که در پناه اسلام نیست، ربا بگیرد، اشکال ندارد، نیز پدر و فرزند و زن و شوهر می توانند از یکدیگر ربا بگیرند.
شرایط فروشنده و خریدار
مسأله 2089 ) برای فروشنده و خریدار شش چیز شرط است:
اوّل- بالغ باشند.
دوم- آن که عاقل باشند.
سوم- سفیه نباشند، یعنی مال خود را در کارهای بیهوده مصرف نکنند.
چهارم- قصد خرید و فروش داشته باشند، پس اگر مثلاً به شوخی بگوید مال خود را فروختم، معامله باطل است.
پنجم- کسی آن ها را مجبور نکرده باشد.
ششم- جنس و عوضی را که می دهند، مالک باشند.
مسأله 2090 ) معامله با بچه نابالغ باطل است اگرچه پدر یا جد آن بچه به او اجازه داده باشند که معامله کند اما اگر طفل وسیله باشد که پول را به فروشنده بدهد و جنس را به خریدار برساند یا جنس را به خریدار بدهد و پول را به فروشنده برساند چون واقعاً دو نفر بالغ با یکدیگر معامله کرده اند، معامله صحیح است، ولی باید فروشنده و خریدار یقین داشته باشند که طفل جنس و پول را به صاحب آن می رساند یا آن که صاحب پول یا جنس اذن داده باشند که آن را به بچه بدهد تا به او برساند.
مسأله 2091 ) اگر از بچه نابالغ چیزی بخرد یا چیزی به او بفروشد، باید جنس یا پولی را که از او گرفته به صاحب آن بدهد، یا از صاحبش رضایت بخواهد. اگر صاحب آن را نمی شناسد و برای شناختن او راهی ندارد، باید چیزی را که از بچه گرفته، از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقیر بدهد.
مسأله 2092 ) اگر کسی با بچه نابالغ معامله کند و جنس، یا پولی را که به بچه داده از بین برود، نمی تواند از بچه یا ولیّ او درخواست کند.
مسأله 2093 ) اگر خریدار یا فروشنده را به معامله مجبور کنند، چنانچه پس از معامله راضی شود و بگوید راضی هستم، معامله صحیح است ولی احتیاط مستحب آن است که دوباره صیغه معامله را بخوانند.
مسأله 2094 ) اگر انسان مال کسی را بدون اجازه او بفروشد، چنانچه صاحب مال به فروش آن راضی نشود و اجازه ندهد، معامله باطل است.
مسأله 2095 ) پدر و جد پدری و نیز وصی کودک اگر برای کودک مصلحت باشد، می توانند مال وی را بفروشند. مجتهد عادل هم با نبودن ولیّ و با رعایت مصلحت می تواند مال دیوانه یا طفل یتیم یا مال کسی را که غائب است، بفروشد.
مسأله 2096 ) اگر کسی مالی را غصب کند و بفروشد و پس از فروش، صاحب مال معامله را برای خودش اجازه دهد، معامله صحیح است. مالی را که غصب کننده به مشتری داده و منفعت های آن از موقع معامله، ملک مشتری است. مالی را که مشتری داده و منفعت های آن از موقع معامله ملک کسی است که مال او را غصب کرده اند.
مسأله 2097 ) اگر کسی مالی را غصب کند و بفروشد، به قصد این که پول آن مال خودش باشد، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه ندهد، معامله باطل است. اگر اجازه بدهد، معامله صحیح است و پول مال مالک می شود. اگر به کسی که مال را غصب کرده اجازه بدهد، صحیح بودن معامله اشکال دارد.
شرایط جنس و عوض آن
مسأله 2098 ) جنسی که می فروشند و چیزی که عوض آن می گیرند، پنج شرط دارد:
اوّل- مقدار آن با وزن یا پیمانه یا عدد و مانند این ها معلوم باشد.
دوم- بتوانند آن را تحویل دهند، بنابراین فروختن اسبی که فرار کرده صحیح نیست ولی اگر اسبی را که فرار کرده با چیزی که می تواند تحویل دهد، مثلاً با یک فرش بفروشد، اگرچه اسب پیدا نشود، معامله صحیح است.
سوم- خصوصیاتی را که در جنس و عوض هست و به واسطه آن ها میل مردم به معامله فرق می کند، معین نمایند.
چهارم- کسی در جنس، یا در عوض آن حقی نداشته باشد، پس مالی را که وقف شده، فروش آن جایز نیست.
پنجم- خود جنس را بفروشد، نه منفعت آن را، پس اگر مثلاً منفعت یک ساله خانه را بفروشد، صحیح نیست ولی چنانچه خریدار به جای پول، منفعت ملک خود را بدهد، مثلاً فرشی را از کسی بخرد و عوض آن منفعت یک ساله خانه خود را به او واگذار کند اشکال ندارد.
مسأله 2099 ) جنسی را که در شهری با وزن یا پیمانه معامله می کنند، در آن شهر انسان باید با وزن یا پیمانه بخرد، ولی می تواند همان جنس را در شهری که با دیدن معامله می کنند، با دیدن خریداری نماید.
مسأله 2100 ) چیزی را که با وزن خرید و فروش می کنند، با پیمانه هم می شود معامله کرد، مثلاً اگر می خواهد ده من گندم بفروشد، با پیمانه ای که یک من گندم می گیرد، ده پیمانه بدهد.
مسأله 2101 ) اگر یکی از شرط هایی که گفته شد در معامله نباشد، معامله باطل است ولی اگر خریدار و فروشنده راضی باشند که در مال یکدیگر تصرف کنند، اشکال ندارد.
مسأله 2102 ) معامله چیزی که وقف شده باطل است ولی اگر به طوری خراب شود که نتوانند استفاده ای از آن شی وقف شده ببرند، مثلاً فرش مسجد طوری پاره شود که نتوانند روی آن نماز بخوانند، فروش آن اشکال ندارد. در صورتی که ممکن باشد، باید پول آن را در همان مسجد به مصرفی برسانند که به مقصود وقف کننده نزدیک تر باشد.
مسأله 2103 ) هرگاه بین کسانی که مال را برای آنان وقف کرده اند طوری اختلاف پیدا شود که اگر مال وقف را نفروشند، گمان برود مال یا جانی تلف شود، فروش آن مشکل است.
مسأله 2104 ) خرید و فروش ملکی که آن را به دیگری اجاره داده اند، اشکال ندارد ولی استفاده ملک در مدت اجاره مال مستأجر است. اگر خریدار نداند که ملک را اجاره داده اند، یا به گمان این که مدت اجاره کم است، ملک را خریده باشد، پس از اطلاع می تواند معامله خودش را به هم بزند.
صیغه خرید و فروش
مسأله 2105 ) در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم و مشتری بگوید قبول کردم، معامله صحیح است، ولی خریدار و فروشنده باید قصد انشا داشته باشند، یعنی با گفتن این دو جمله مقصودشان خرید و فروش باشد.
مسأله 2106 ) اگر در موقع معامله صیغه نخوانند، ولی فروشنده و خریدار به دادن و گرفتن قصد خرید و فروش کنند، معامله صحیح است و هر دو مالک می شوند.
خرید و فروش میوه ها
مسأله 2107 ) فروش میوه ای که گُل آن ریخته و دانه بسته، پیش از چیدن صحیح است، نیز فروختن غوره بر درخت اشکال ندارد.
مسأله 2108 ) اگر بخواهند میوه ای را که بر درخت است، پیش از آن که دانه ببندد و گلش بریزد بفروشند، باید چیزی از حاصل زمین مانند سبزی ها را با آن بفروشند یا با مشتری شرط کنند که میوه را پیش از دانه بستن بچیند، یا میوه بیش تر از یک سال را به او بفروشند.
مسأله 2109 ) اگر خرمایی را که زرد یا سرخ شده، بر درخت بفروشند اشکال ندارد، ولی نباید عوض آن را خرما بگیرند، اما اگر کسی یک درخت خرما در خانه یا باغ کس دیگر داشته باشد، در صورتی که مقدار آن را تخمین بزنند و صاحب درخت آن را به صاحب خانه یا باغ بفروشد و عوض آن، خرما بگیرد، چنانچه خرمایی را که می گیرد کم تر یا زیادتر از مقداری که تخمین زده اند نباشد، اشکال ندارد.
مسأله 2110 ) فروختن خیار و بادنجان و سبزی ها و مانند این ها که سالی چند مرتبه چیده می شود، در صورتی که ظاهر و نمایان شده باشد، معیّن کنند که مشتری در سال چند دفعه آن را بچیند، اشکال ندارد.
مسأله 2111 ) اگر خوشه گندم و جو را پس از آن که دانه بسته، به چیز دیگری غیر گندم و جو بفروشند، اشکال ندارد.
نقد و نسیه
مسأله 2112 ) اگر جنسی را نقد بفروشند، خریدار و فروشنده پس از معامله می توانند جنس و پول را از یکدیگر درخواست کرده و تحویل بگیرند. تحویل دادن خانه و زمین و مانند این ها به این است که آن را در اختیار خریدار بگذارند که بتواند در آن تصرف کند. تحویل دادن فرش و لباس و مانند این ها به این است که آن را طوری در اختیار خریدار بگذارند که اگر بخواهد آن را به جای دیگر ببرد، فروشنده جلوگیری نکند.
مسأله 2113 ) در معامله نسیه باید مدت کاملاً معلوم باشد، پس اگر جنسی را بفروشد که سر خرمن پول آن را بگیرد، چون مدت کاملاً معین نشده، معامله باطل است.
مسأله 2114 ) اگر جنسی را نسیه بفروشد، پیش از تمام شدن مدتی که قرار گذاشته اند نمی تواند عوض آن را از خریدار درخواست کند، ولی اگر خریدار بمیرد و از خودش مال داشته باشد، فروشنده می تواند پیش از تمام شدن مدت، طلبی را که دارد، از ورثه درخواست نماید.
مسأله 2115 ) اگر جنسی را نسیه بفروشد، پس از تمام شدن مدتی که قرار گذاشته اند، می تواند عوض آن را از خریدار درخواست نماید، ولی اگر خریدار نتواند بپردازد باید به او مهلت دهد.
مسأله 2116 ) اگر به کسی که قیمت جنس را نمی داند، مقداری نسیه بدهد و قیمت آن را نگوید، معامله باطل است، ولی اگر به کسی که قیمت نقدی جنس را می داند نسیه بدهد و گران تر حساب کند، مثلاً بگوید: جنسی را که به تو نسیه می دهم، تومانی یک ریال از قیمتی که نقد می فروشم، گران تر حساب می کنم و او قبول کند، اشکال ندارد. اگر فروشنده بگوید: این جنس را به تو می فروشم به ده تومان نقد و دوازده تومان نسیه، و خریدار قبول کند، معامله باطل است، همچنین اگر بگوید: می فروشم به ده تومان یک ماه و دوازده تومان دو ماه، ولی اگر در مقام گفتگو باشند و بعداً معامله بر یکی از آن ها واقع شود، در هر دو صورت اشکال ندارد. اگر کسی جنسی را به دیگری نسیه بفروشد، می تواند آن را از خریدار دوباره بخرد، چه نقد باشد یا نسیه، به همان مدتی که فروخته است یا کم تر و یا بیش تر و به همان مقداری که فروخته است یا کم تر و یا بیش تر، در تمام این اقسام اشکال ندارد.
مسأله 2117 ) کسی که جنسی را نسیه فروخته و برای گرفتن پول آن مدتی قرار داده، اگر مثلاً پس از گذشتن نصف مدت مقداری از طلب خود را کم کند و بقیه را نقد بگیرد، اشکال ندارد ولی اگر جنسی را نقد بفروشد، نمی تواند مقداری بر آن اضافه نماید و برای آن مدتی قرار بدهد. مثلاً اگر جنسی را به ده تومان فروخته و بخواهد یک ماه برای دادن عوض مدت قرار بدهد و دوازده تومان بگیرد حرام است، همچنین اگر جنس را نسیه فروخته و پس از تمام شدن مدت یا هنوز مدت تمام نگشته، خریدار چیزی بر عوض اضافه نماید تا فروشنده مقداری بر مدت اضافه نماید، حرام است بلکه اگر وقت ادای دین رسیده باشد و مدیون چیزی اضافه بدهد که طلبکار بر مدت اضافه نماید، حرام است ولی در تمام این موارد اگر فروشنده به طلبکار چیزی بر مدت اضافه نماید فقط به قصد مساعدت و احسان، و خریدار به مدیون چیزی اضافه بدهد به قصد بخشش مثلاً، بدون آن که قراردادی بین آن ها بشود، اشکال ندارد.
معامله سلف
مسأله 2118 ) معامله سلف آن است که مشتری پول را بدهد که پس از مدتی جنس را تحویل بگیرد. اگر بگوید این پول را می دهم که مثلاً پس از شش ماه فلان جنس را تحویل بگیرم، و فروشنده بگوید قبول کردم، یا فروشنده پول را بگیرد و بگوید فلان جنس را فروختم که پس از شش ماه تحویل بدهم، معامله صحیح است.
مسأله 2119 ) اگر پول طلا و نقره یا طلا و نقره را سلف بفروشد به پول طلا و نقره یا به طلا و نقره معامله باطل است ولی اگر جنسی را سلف بفروشد و عوض آن را جنس دیگری یا پول بگیرد، معامله صحیح است. احتیاط مستحب آن است در عوض جنسی که می فروشد، پول بگیرد و جنس دیگر نگیرد.
شرایط معامله سلف
مسأله 2120 ) معامله سلف هفت شرط دارد:
اوّل- خصوصیاتی را که قیمت جنس به سبب آن ها فرق می کند معیّن نمایند ولی دقت زیاد هم لازم نیست. همین قدر که مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده، کافی است.
دوم- پیش از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد، یا به مقدار پول آن از فروشنده طلبکار باشد و طلب خود را بابت قیمت جنس حساب کند و او قبول نماید. چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگرچه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی فروشنده می تواند معامله را به هم بزند.
سوم- مدت را کاملاً معین کنند و اگر مثلاً بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل می دهم چون مدت کاملاً معلوم نشده، معامله باطل است.
چهارم- وقتی را برای تحویل جنس معیّن کنند که در آن وقت، جنس به قدری کمیاب نباشد که فروشنده نتواند آن را تحویل دهد.
پنجم- جای تحویل جنس را معیّن نمایند، ولی اگر از حرف های آنان جای آن معلوم باشد، لازم نیست اسم آن جا را ببرند.
ششم- وزن یا پیمانه را معیّن کنند. جنسی را که معمولاً با دیدن معامله می کنند، اگر سلف بفروشند، اشکال ندارد ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت آن به قدری کم باشد که مردم اهمیت ندهند.
هفتم- چیزی را که می فروشند چنانچه از اجناسی باشد که با وزن یا پیمانه فروخته می شوند، عوض از آن جنس نباشد، مثلاً گندم را به گندم نمی توان سلفاً فروخت.
احکام معامله سلف
مسأله 2121 ) انسان نمی تواند جنسی را که سلف خریده، پیش از تمام شدن مدت بفروشد. پس از تمام شدن مدت اگرچه آن را تحویل نگرفته باشد، فروختن آن اشکال ندارد ولی فروختن غلّه مانند گندم و جو و سایر اجناسی که با وزن یا پیمانه فروخته می شود، پیش از تحویل گرفتن آن مکروه است.
مسأله 2122 ) در معامله سلف اگر فروشنده جنسی را که قرارداد کرده بدهد، مشتری باید قبول کند، نیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد و طوری باشد که از همان جنس حساب شود، مشتری باید قبول نماید مگر در صورتی که مقصود خریدار جنس غیر مرغوب باشد.
مسأله 2123 ) اگر جنسی را که فروشنده می دهد، پست تر از جنسی باشد که قرارداد کرده، مشتری می تواند قبول نکند.
مسأله 2124 ) اگر فروشنده به جای جنسی که قرارداد کرده، جنس دیگری بدهد، در صورتی که مشتری راضی شود، اشکال ندارد.
مسأله 2125 ) اگر جنسی را که سلف فروخته در موقعی که باید آن را تحویل دهد، نایاب شود و نتواند آن را تهیه کند، مشتری می تواند صبر کند تا تهیه نماید، یا معامله را به هم بزند و چیزی را که داده پس بگیرد.
مسأله 2126 ) اگر جنسی را بفروشد و قرار بگذارد که پس از مدتی تحویل دهد و پول آن را هم بعد از مدتی بگیرد بنابراحتیاط معامله باطل است.
فروش طلا و نقره به طلا و نقره
مسأله 2127 ) اگر طلا را به طلا یا نقره را به نقره بفروشد، سکّه دار باشند یا بی سکه، در صورتی که وزن یکی زیادتر از دیگری باشد، معامله حرام و باطل است.
مسأله 2128 ) اگر طلا را به نقره، یا نقره را به طلا بفروشد، معامله صحیح است و لازم نیست وزن آن ها مساوی باشد.
مسأله 2129 ) اگر طلا یا نقره را به طلا یا نقره بفروشند، باید فروشنده و خریدار پیش از آن که از یکدیگر جدا شوند، جنس و عوض آن را به یکدیگر تحویل دهند. اگر هیچ مقدار از چیزی را که قرار گذاشته اند تحویل ندهند، معامله باطل است.
مسأله 2130 ) اگر فروشنده یا خریدار تمام چیزی را که قرار گذاشته تحویل دهد و دیگری مقداری از آن را تحویل دهد و از یکدیگر جدا شوند، اگرچه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی کسی که تمام مال به دست او نرسیده، می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2131 ) اگر خاک نقره معدن را به نقره خالص و خاک طلای معدن را به طلای خالص بفروشند، معامله باطل است ولی فروختن خاک نقره به طلا و خاک طلا به نقره اشکال ندارد.
مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند
مسأله 2132 ) حق به هم زدن معامله را خیار می گویند. خریدار و فروشنده در یازده صورت می توانند معامله را به هم بزنند:
اوّل- از مجلس معامله متفرق نشده باشند و این خیار را «خیار مجلس» می گویند.
دوم- مغبون شده باشند (خیار غَبْن).
سوم- در معامله قرارداد کنند که تا مدت معینی هر دو یا یکی از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند (خیار شرط).
چهارم- فروشنده، یا خریدار، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوری وانمود کند که قیمت مال در نظر مردم زیاد شود (خیار تدلیس).
پنجم- فروشنده یا خریدار شرط کند که کاری انجام دهد، یا شرط کند مالی را که می دهد، به گونه ی مخصوصی باشد، و به آن شرط عمل نکند که در این صورت دیگری می تواند معامله را به هم بزند (خیار تخلّف شرط).
ششم- در جنس یا عوض آن عیبی باشد (خیار عیب).
هفتم- معلوم شود مقداری از جنسی را که فروخته اند، مال دیگری است که اگر صاحب آن به معامله راضی نشود، خریدار می تواند معامله را به هم بزند، یا پول آن مقدار را از فروشنده بگیرد، نیز اگر معلوم شود مقداری از چیزی را که خریدار عوض قرار داده، مال دیگری است و صاحب آن راضی نشود، فروشنده می تواند معامله را به هم بزند یا عوض آن مقدار را از خریدار بگیرد(خیار شرکت).
هشتم- فروشنده خصوصیات جنس معینی را که مشتری ندیده به او بگوید، سپس معلوم شود طوری که گفته نبوده، که در این صورت مشتری می تواند معامله را به هم بزند، نیز اگر مشتری خصوصیات عوض معینی را که می دهد بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است، فروشنده می تواند معامله را به هم بزند (خیار رؤیت).
نهم- مشتری پول جنسی را که نقد خریده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد. اگر مشتری شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده می تواند معامله را به هم بزند. ولی اگر جنسی را که خریده مثل بعضی از میوه ها باشد که
اگر یک روز بماند، فاسد می شود چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده می تواند معامله را به هم بزند (خیار تأخیر).
دهم- حیوانی را خریده باشد که تا سه روز می تواند معامله را به هم بزند. اگر در عوض حیوانی که خریده، حیوان دیگری داده باشد، فروشنده هم تا سه روز می تواند معامله را به هم بزند (خیار حیوان).
یازدهم- فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد، مثلاً اسبی که فروخته، فرار کند که در این صورت مشتری می تواند معامله را به هم بزند(خیار تعذّر تسلیم).
مسأله 2133 ) اگر خریدار قیمت جنس را نداند، یا در موقع معامله غفلت کند و جنس را گران تر از قیمت معمولی آن بخرد، چنانچه به قدری گران خریده که مردم به آن اهمیت می دهند، می تواند معامله را به هم بزند، نیز اگر فروشنده قیمت جنس را نداند، یا موقع معامله غفلت کند و جنس را ارزان تر از قیمت آن بفروشد، در صورتی که مردم به مقداری که ارزان فروخته اهمیت بدهند، می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2134 ) در معامله بیع شرط که مثلاً خانه هزار تومانی را به دویست تومان می فروشند و قرار می گذارند که اگر فروشنده سرِ مدت پول را بدهد بتواند معامله را به هم بزند، در صورتی که خریدار و فروشنده قصد خرید و فروش داشته باشند، معامله صحیح است.
مسأله 2135 ) در معامله بیع شرط اگرچه فروشنده اطمینان داشته باشد که هرگاه سرِ مدت پول را ندهد، خریدار ملک را به او می دهد معامله صحیح است ولی اگر سرِ مدت پول را ندهد، حق ندارد ملک را از خریدار درخواست کند.
مسأله 2136 ) اگر چای اعلا را با چای پَست مخلوط کند و به اسم چای اعلا بفروشد، مشتری می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2137 ) اگر خریدار بفهمد مالی را که گرفته عیبی دارد مثلاً حیوانی را بخرد و بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه عیب پیش از معامله بوده و او نمی دانسته، می تواند معامله را به هم بزند، یا فرق قیمت سالم و معیوب آن را معیّن کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب، از پولی که به فروشنده داده، پس بگیرد مثلاً مالی را که به چهار تومان خریده، اگر بفهمد معیوب است، در صورتی که قیمت سالم آن هشت
تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم می باشد، می تواند یک چهارم پولی را که داده یعنی یک تومان از فروشنده بگیرد.
مسأله 2138 ) اگر فروشنده بفهمد در عوضی که گرفته عیبی هست، چنانچه عیب پیش از معامله در عوض بوده و نمی دانسته، می تواند معامله را به هم بزند، یا تفاوت قیمت سالم و معیوب را به دستوری که در مسأله پیش گفته شد، بگیرد.
مسأله 2139 ) اگر پس از معامله و پیش از تحویل گرفتن مال، عیبی در آن پیدا شود، خریدار می تواند معامله را به هم بزند، نیز اگر در عوض مال پس از معامله و پیش از تحویل گرفتن، عیبی پیدا شود، فروشنده می تواند معامله را به هم بزند ولی اگر بخواهند تفاوت قیمت بگیرند، اشکال دارد.
مسأله 2140 ) اگر پس از معامله عیب مال را بفهمد و فوراً معامله را به هم نزند، دیگر حق به هم زدن معامله را ندارد.
مسأله 2141 ) اگر پس از خریدن جنس، عیب آن را بفهمد، اگرچه فروشنده حاضر نباشد، می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2142 ) در چهار صورت اگر خریدار بفهمد مال عیبی دارد، نمی تواند معامله را به هم بزند، یا تفاوت قیمت بگیرد:
اوّل- موقع خریدن، عیب مال را بداند.
دوم- به عیب مال راضی شود.
سوم- در وقت معامله بگوید اگر مال عیبی داشته باشد، پس نمی دهم و تفاوت قیمت هم نمی گیرم.
چهارم- فروشنده در وقت معامله بگوید: این مال را با هر عیبی که دارد می فروشم ولی اگر عیبی را معین کند و بگوید: مال را با این عیب می فروشم و معلوم شود عیب دیگری هم دارد، خریدار می تواند برای عیبی که فروشنده معیّن نکرده، مال را پس بدهد یا تفاوت قیمت بگیرد.
مسأله 2143 ) در سه صورت اگر خریدار بفهمد مال عیبی دارد، نمی تواند معامله را به هم بزند ولی می تواند تفاوت قیمت بگیرد:
اوّل- پس از معامله در مال تصرّف کند.
دوم- پس از معامله بفهمد مال عیب دارد و فقط حق برگرداندن آن را ساقط کند.
سوم- پس از تحویل گرفتن مال، عیب دیگری در آن پیدا شود. ولی اگر حیوان معیوبی را بخرد و پیش از گذشتن سه روز عیب دیگری پیدا کند اگرچه آن را تحویل گرفته باشد، باز می تواند آن را پس دهد، نیز اگر فقط خریدار تا مدتی حق به هم زدن معامله را داشته و در آن مدت، مال، عیب دیگری پیدا کند، اگرچه آن راتحویل گرفته باشد، می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2144 ) اگر انسان مالی داشته باشد که خودش آن را ندیده و دیگری خصوصیات آن را برای او گفته باشد، چنانچه همان خصوصیات را به مشتری بگوید و آن را بفروشد و پس از فروش بفهمد که بهتر از آن بوده، می تواند معامله را به هم بزند.
مسائل متفرّقه خرید و فروش
مسأله 2145 ) اگر فروشنده قیمت خرید جنس را به مشتری بگوید، باید تمام ویژهایی را که به واسطه آن ها قیمت مال کم یا زیاد می شود بگوید اگرچه به همان قیمت یا کم تر بفروشد مثلاً باید بگوید که نقد خریده است یا نسیه. چنانچه بعضی از خصوصیات را نگوید و بعداً مشتری بفهمد، می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2146 ) اگر انسان جنسی را به واسطه بدهد و قیمت آن را معین کند و بگوید: این جنس را به این قیمت بفروش و هرچه زیادتر فروختی مال خودت باشد، هرچه زیادتر از آن قیمت بفروشد مال صاحب مال است و واسطه فقط می تواند مزد زحمت خود را از صاحب مال بگیرد ولی اگر زیادتی را به عنوان جُعاله –که تعریف آن خواهد آمد- برای او قرار دهد، صحیح است و هرچه زیادتر فروخت مال اوست، نه مال صاحب مال، همچنین اگر بگوید: این جنس را به این قیمت به تو فروختم و او بگوید: قبول کردم، یا به قصد فروختن جنس را به او بدهد و او هم به قصد خریدن بگیرد، هرچه زیادتر از آن قیمت بفروشد، مال خود اوست.
مسأله 2147 ) اگر قصّاب گوشت نر بفروشد و به جای آن، گوشت ماده بدهد معصیت کرده است، پس اگر گوشت را معین کرده و گفته این گوشت نر را می فروشم مشتری می تواند معامله را به هم بزند. اگر آن را معین نکرده، در صورتی که مشتری به گوشت گرفته راضی نشود، قصّاب باید گوشت نر به او بدهد.
مسأله 2148 ) اگر مشتری به بزّاز بگوید پارچه ای می خواهم که رنگ آن نرود و بزّاز پارچه ای به او بفروشد که رنگ آن برود، مشتری می تواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2149 ) قسم خوردن در معامله اگر راست باشد، مکروه است و اگر دروغ باشد حرام است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم