احکام شرعی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی وحید خراسانی

«احکام تقلید» «احکام طهارت» آب مطلق و آب مضاف اشاره [اقسام آب مطلق] 1 آب کرّ 2 آب قلیل 3 آب جاری اشاره 4 آب باران 5 آب چاه احکام آبها احکام تخلّی مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات 1 2 بول و غائط 3 منی 4 مُردار 5 خون 6 7 سگ و خوک 8 کافر 9 شراب 10 فقّاع راه ثابت شدن نجاست چیز پاک چگونه نجس می شود احکام نجاسات مطهّرات اشاره 1 آب 2 زمین 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعیّت 9 بر طرف شدن عین نجاست 10 استبراء حیوان نجاستخوار 11 غایب شدن مسلمان 12 رفتن خون متعارف احکام ظرفها وضو وضوی ارتماسی دعایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط صحّت وضو «شرط اوّل» آن که آب وضو پاک باشد. «شرط دوم» آن که مطلق باشد. «شرط سوم» آن که آب وضو مباح باشد ، و بنابر احتیاط واجب فضایی که در آن وضو می گیرد نیز مباح باشد. «شرط چهارم» آن که ظرف آب وضو مباح باشد. «شرط پنجم» آن که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود. «شرط ششم» آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد ، اگر چه آن طهارت به شستن به آب وضو در صورتی که آب معتصم باشد حاصل شود ، و آب معتصم آبی است که به ملاقات با نجس نجس نشود ، مانند آب باران و کر و جاری. «شرط هفتم» آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. «شرط هشتم» آن که به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد ، و مراد از قصد قربت این است که عمل را به قصد آنچه که آن را به خداوند متعال اضافه می دهد ، مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت برای او انجام دهد. «شرط نهم» آن که وضو را به ترتیبی که بیان شد به جا آورد ، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید ، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است ، و بنابر احتیاط واجب پای چپ را بعد از پای راست مسح کند. «شرط دهم» آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. «شرط یازدهم» آن که شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد ، و اگر دیگری او را وضو دهد ، یا در شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید ، وضو باطل است. «شرط دوازدهم» آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. «شرط سیزدهم» آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. احکام وضو [شک در وضو] [سایر احکام] چیزهایی که باید برای آنها طهارت از حدث داشت [مس نمودن خط قرآن ] چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره اشاره غسلهای واجب اشاره احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض اشاره احکام حائض اشاره اقسام زنهای حائض اشاره 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه 2 صاحب عادت وقتیه 3 صاحب عادت عددیه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسیه مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مس میّت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت کیفیّت غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبّات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحبّ تیمّم [تیمم بدل از وضو و غسل] اشاره اوّل از موارد تیمّم اشاره دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است دستور تیمّم بدل از وضو یا غسل احکام تیمّم «احکام نماز» اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحبّ وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز شرایط لباس نمازگزار «شرط اوّل» «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» «شرط پنجم» «شرط ششم» مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره «شرط اوّل» اشاره «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» اشاره «شرط پنجم» «شرط ششم» اشاره «شرط هفتم» اشاره جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیره الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز اشاره صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مبطلات نماز (اوّل) (دوم) اشاره (سوم) اشاره (چهارم) (پنجم) اشاره (ششم) اشاره (هشتم) (نهم) اشاره (دهم) اشاره (یازدهم) (دوازدهم) اشاره چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکّیات اشاره شکهای باطل کننده شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد 1 شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 شک بعد از سلام 3 شک بعد از وقت 4 شک کثیرالشّک 5 شک امام و مأموم 6 شک در نماز مستحبّی شکهای صحیح نماز احتیاط سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز نماز مسافر [شرایط شکسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم اشاره شرط چهارم اشاره شرط پنجم اشاره شرط ششم اشاره شرط هفتم اشاره شرط هشتم اشاره مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت «احکام روزه» اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1 خوردن و آشامیدن 2 جماع 3 استمناء 4 دروغ بستن به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) 5 رساندن غبار به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله کردن 9 قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است [سایر احکام] احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحبّ «احکام اعتکاف» اشاره «احکام خمس» [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت کسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 6 غنیمت 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس «احکام زکات» [محل درآمد زکات] شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا و نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره [احکام] مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره «احکام حجّ» «احکام امر به معروف و نهی از منکر» اشاره خاتمه : «احکام خرید و فروش» اشاره مستحبّات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات باطل و حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش «احکام شرکت» «احکام صلح» «احکام اجاره» [احکام] شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره «احکام جعاله» «احکام مزارعه» «احکام مضاربه» اشاره «احکام مساقات و مغارسه» «کسانی که از تصرّف در مال خود ممنوعند» اشاره نشانه بلوغ اشاره [سایر احکام] «احکام وکالت» اشاره «احکام قرض» اشاره «احکام حواله» «احکام رهن» «احکام ضمان» «احکام کفالت» «احکام ودیعه (امانت)» «احکام عاریه» «احکام هبه» اشاره «احکام نکاح (ازدواج)» اشاره احکام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیبهایی که به واسطه آنها می شود عقدرا به هم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه (ازدواج موقّت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشویی «احکام شیر دادن» شرایط شیردادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن «احکام طلاق» [برخی احکام] عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقه طلاق «احکام غصب» اشاره «احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند» «احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات» [برخی احکام] دستور سر بریدن حیوان شرایط سربریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع کشتن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه [برخی احکام] شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ «احکام خوردنیها و آشامیدنیها» اشاره [اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت ] [سایر احکام] مستحبّات و مکروهات خوردن و آشامیدن اشاره [مکروهات در غذا خوردن ] [مکروهات در آب نوشیدن] «احکام نذر و عهد» «احکام قسم خوردن» «احکام وقف» «احکام وصیّت» «احکام ارث» [تقسیم بندی کسانی که به واسطه نسب ارث می برند ] اشاره ارث طبقه اوّل ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث ملحقات «مسائل مربوط به بانکها» اشاره اعتبارهای بانکی اشاره ضمانت نامه های بانکی اشاره فروش سهام اشاره حواله های داخلی و خارجی اشاره جایزه های بانکی اشاره خرید و فروش ارز (پولهای خارجی) حسابهای جاری خرید و فروش سفته ها اشاره کارهای بانکی «احکام بیمه» اشاره «احکام سرقفلی» اشاره «مسائلی از قاعده الزام» «احکام تشریح» «احکام تلقیح» «احکام خیابانهایی که به وسیله دولت احداث می شود» «مسائلی در نماز و روزه»

«احکام وصیّت»

«احکام وصیّت»
مسأله 2758: وصیّت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند ، یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد ، یا این که چیزی از مال او را به کسی تملیک یا وقف یا صرف در خیرات و مبرّات کنند ، یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با اوست ، قیّم و سرپرست معیّن کند ، و کسی را که به او وصیّت می کنند وصی می گویند.
مسأله 2759: کسی که نمی تواند حرف بزند ، اگر با اشاره مقصود خودرا بفهماند ، برای هرکاری می تواند وصیّت کند ، بلکه کسی هم که می تواند حرف بزند اگر با اشاره ای که مقصودش را بفهماند وصیّت کند صحیح است.
مسأله 2760: اگر نوشته ای بامضاء یا مهر میّت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیّت کردن نوشته باید مطابق آن عمل کنند.
مسأله 2761: کسی که وصیّت می کند باید عاقل باشد و بر وصیّت اکراه نشده باشد ، و وصیّت بچّه ده ساله در صورتی که ممیّز و وصیّتش عقلایی باشد در ثلث مالش برای ارحامش و امور خیریّه نافذ است ، و بنابر احتیاط واجب به وصیّت پسر هفت ساله ممیّز در مقدار کمی از مالش در مصرفی که سزاوار باشد عمل شود ، و وصیّت سفیه در مواردی که مستلزم تصرّف در مال است نافذ نیست.
مسأله 2762: کسی که به قصد خودکشی مثلا زخمی به خود زده یا سمّی خورده است و به واسطه آن بمیرد ، وصیّت او در مالش صحیح نیست ، ولی اگر وصیّت قبل از آن عمل باشد ، صحیح است.
مسأله 2763: اگر انسان وصیّت کند که چیزی از اموالش مال کسی باشد ، در صورتی که آن شخص وصیّت را قبول کند ، اگرچه قبولش در زمان زنده بودن موصی باشد ، آن چیز را بعد از مردن موصی مالک می شود ، بلکه ظاهر این است که قبول معتبر نیست ، و فقط رد وصیّت مانع است.
مسأله 2764: هرگاه انسان نشانه های مرگ را در خود ببیند ، نسبت به امانتهای مردم باید به وظیفه ای که در مسأله «2395» گذشت عمل کند ، و اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهی رسیده و طلبکار مطالبه می کند باید بدهد ، و اگر خودش نمی تواند بدهد یا موقع دادن بدهی او نرسیده یا طلبکار مطالبه نمی کند باید اطمینان به ادای دین پیدا کند هرچند به وصیّت کردن و شاهد گرفتن بر آن باشد.
مسأله 2765: کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند ، اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است و نمی تواند فوراً بدهد ، چنانچه از خودش مال دارد یا احتمال می دهد کسی آنهارا ادا نماید ، باید وصیّت کند ، و همچنین است اگر حج بر او واجب باشد.
مسأله 2766: کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند ، اگر نماز و روزه قضا دارد باید برای انجام آنها وصیّت کند ، مثل این که وصیّت کند که از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند ، و اگر مال نداشته باشد و احتمال بدهد کسی تبرّعاً انجام بدهد بازهم واجب است وصیّت نماید ، و اگر قضای نماز و روزه او به تفصیلی که در مسأله «1398» گذشت بر پسر بزرگترش واجب باشد ، باید به او اطّلاع دهد.
مسأله 2767: کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند اگر مالی پیش کسی دارد یا در جایی پنهان کرده است که ورثه نمی دانند ، چنانچه به واسطه ندانستن حقّشان از بین برود باید به آنان اطّلاع دهد ، و لازم نیست برای بچّه های صغیر خود قیّم و سرپرست معیّن کند ، و لی در صورتی که بدون قیّم مالشان از بین می رود ، یا خودشان ضایع می شوند ، باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.
مسأله 2768: وصی باید عاقل باشد ، و احوط این است که بالغ نیز باشد ، ولی در صورت انضمام به بالغ ، که بعد از بلوغ با وصی دیگر در انجام امور شریک شود ، اشکال ندارد ، و وصی شخص مسلمان در صورتی که مستلزم ولایت بر مسلمان باشد مانند قیمومت بر اولاد صغارش باید مسلمان باشد.
مسأله 2769: اگر کسی چند وصی برای خود معیّن کند ، چنانچه اجازه داده باشد که هرکدام به تنهایی به وصیّت عمل کند ، لازم نیست در انجام وصیّت از یکدیگر اجازه بگیرند ، و اگر اجازه نداده باشد چه گفته باشد که همه با هم به وصیّت عمل کنند یا نگفته باشد باید با نظر یکدیگر به وصیّت عمل نمایند ، و اگر بدون عذر شرعی حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیّت عمل کنند ، حاکم شرع آنهارا ملزم می کند ، و اگر اطاعت نکنند یا عذر شرعی داشته باشند ، حاکم شرع به جای یکی از آنان شخص دیگری را معیّن می نماید.
مسأله 2770: اگر انسان از وصیّت خود برگردد ، مثلا بگوید ثلث مالش را به کسی بدهند ، بعد بگوید به او ندهند ، وصیّت باطل می شود ، و اگر وصیّت خودرا تغییر دهد ، مثل این که قیّمی برای بچّه های خود معیّن کند بعد دیگری را به جای او قیّم نماید ، وصیّت اوّلش باطل می شود ، و باید به وصیّت دوم او عمل نمایند.
مسأله 2771: اگر کاری کند که معلوم شود از وصیّت خود برگشته یا کاری کند که با وصیّت او منافی باشد وصیّت باطل می شود.
مسأله 2772: اگر وصیّت کند چیز معیّنی را به کسی بدهند ، بعد وصیّت کند که نصف همان را به دیگری بدهند ، باید آن چیزرا دو قسمت کنند و به هرکدام از آن دو نفر یک قسمت آن را بدهند.
مسأله 2773: اگر کسی در مرضی که به آن مرض می میرد ، مقداری از مالش را به کسی ببخشد و وصیّت کند که بعد از مردن او هم مقداری به کسی بدهند باید مالی که بخشیده از اصل ترکه خارج نمایند چنانچه در مسأله «2308» گذشت ولی مالی را که وصیّت کرده از ثلث خارج کنند.
مسأله 2774: اگر وصیّت کند که ثلث مال او را نفروشند و عایدی آن را به مصرفی برسانند ، باید مطابق گفته او عمل نمایند.
مسأله 2775: اگر در مرضی که به آن مرض می میرد ، بگوید به کسی بدهکار است ، چنانچه متّهم باشد که برای ضرر زدن به ورثه گفته است ، باید مقداری را که معیّن کرده از ثلث او بدهند ، و اگر متّهم نباشد اقرار او نافذ است و باید از اصل مالش بدهند.
مسأله 2776: کسی را که انسان وصیّت می کند چیزی به او بدهند لازم نیست در حال وصیّت وجود داشته باشد ، پس اگر وصیّت کند به بچّه ای که ممکن است فلان زن به او آبستن شود چیزی بدهند اگر آن بچّه پس از مرگ موصی موجود باشد لازم است آن چیزرا به او بدهند ، و اگر موجود نباشد در صورتی که از وصیّت موصی یا قرائن دیگری استفاده شود که نظر موصی در صورت نبود آن بچّه صرف در مصرف دیگری است باید بر طبق نظرش عمل شود، وگرنه وصیّت باطل و به ورثه منتقل می شود ، و اگر وصیّت کند که چیزی از مال او بعد از مرگش مال کسی باشد پس اگر آن شخص وقت مرگ موصی موجود باشد وصیّت صحیح وگرنه باطل است و آنچه را که برای او وصیّت کرده به ورثه منتقل می شود.
مسأله 2777: اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده در غیر تجهیز میّت که حکم آن در مساًله «555» گذشت چنانچه به اطّلاع وصیّت کننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست ، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند ، ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده ، یا بفهمد و به او اطّلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیّت حاضر نیست ، در صورتی که مشقّت نداشته باشد باید وصیّت او را انجام دهد ، و اگر وصی پیش از مرگ موصی موقعی ملتفت شود که موصی به واسطه شدّت مرض یا مانع دیگر نتواند به دیگری وصیّت کند بنا بر احتیاط باید وصیّت را قبول نماید.
مسأله 2778: اگر کسی که وصیّت کرده بمیرد ، وصی نمی تواند دیگری را برای انجام کارهای وصیّت معیّن کند و خود از کار کناره گیرد ، ولی اگر بداند مقصود میّت این نبوده که وصی آن کار را خودش انجام دهد ، بلکه مقصودش انجام کار بوده ، می تواند دیگری را از طرف خود وکیل نماید.
مسأله 2779: اگر کسی دو نفر را با هم وصی کند ، چنانچه یکی از آن دو بمیرد یا دیوانه شود ، حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معیّن می کند ، و اگر هر دو بمیرند یا دیوانه شوند حاکم شرع دو نفر دیگر را معیّن می کند ، ولی اگر یک نفر بتواند وصیّت را عملی کند معیّن کردن دو نفر لازم نیست ، و همچنین است اگر یکی از آن دو یا هردو کافر شوند در صورتی که وصایت مستلزم ولایت باشد مانند قیمومت بر صغار.
مسأله 2780: اگر وصی نتواند به تنهایی یا به کمک گرفتن از دیگری کارهای میّت را انجام دهد ، حاکم شرع برای کمک او یک نفر دیگررا معیّن می کند.
مسأله 2781: اگر مقداری از مال میّت در دست وصی تلف شود ، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده مثل این که مال را در جایی گذاشته که مأمون نبوده و یا تعدّی نموده مثلا میّت وصیّت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگری برده و در راه از بین رفته ضامن است ، و اگر کوتاهی نکرده و تعدّی هم ننموده ضامن نیست.
مسأله 2782: هرگاه انسان کسی را وصی کند و بگوید اگر آن شخص بمیرد فلانی وصی باشد ، بعد از آن که وصی اوّل مرد وصی دوم باید کارهای میّت را انجام دهد.
مسأله 2783: حجّی که به استطاعت بر میّت واجب است و بدهکاری و حقوقی را که مثل خمس و زکات و مظالم ادا کردن آنها واجب می باشد باید از اصل مال میّت بدهند ، اگرچه میّت برای آنها وصیّت نکرده باشد ولی اگر وصیّت کرده باشد از ثلث بدهند باید به وصیّت عمل کنند ، و اگر ثلث کفایت نکرد از اصل مال خارج کنند.
مسأله 2784: اگر مال میّت از بدهی و حج واجب و حقوقی که مثل خمس و زکات و مظالم بر او واجب است زیاد بیاید ، چنانچه وصیّت کرده باشد که ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند باید به وصیّت او عمل کنند ، و اگر وصیّت نکرده باشد آنچه می ماند مال ورثه است.
مسأله 2785: اگر مالی را که وصیّت کرده بیشتر از ثلث مال او باشد وصیّت او در بیشتر از ثلث در صورتی صحیح است که ورثه حرفی بزنند یا کاری کنند که معلوم شود وصیّت را اجازه نموده اند و تنها راضی بودن آنها کافی نیست ، و اگر مدّتی بعد از مردن او هم اجازه نمایند صحیح است ، و چنانچه بعضی از ورثه اجازه و بعضی اجازه ننمایند وصیّت فقط در حصّه آنهایی که اجازه نموده اند نافذ است.
مسأله 2786: اگر مالی را که میّت وصیّت کرده ، از ثلث مال او بیشتر باشد ، و پیش از مردن او ورثه اجازه نمایند ، بعد از مردن او نمی توانند از اجازه خود برگردند.
مسأله 2787: اگر وصیّت کند که از ثلث او خمس و زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبّی هم مثل اطعام به فقراء انجام دهند ، باید اوّل بدهی او را از ثلث بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و اگر از آن زیاد آمد به مصرف کار مستحبّی که معیّن کرده برسانند ، و چنانچه ثلث مال او فقط باندازه بدهی او باشد و ورثه هم اجازه ندهند که بیشتر از ثلث مال مصرف شود ، ثلث بین بدهی ، نماز و روزه قسمت می شود و کسر واجب مالی از اصل ترکه داده می شود.
مسأله 2788: اگر وصیّت کند که بدهی او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبّی هم انجام دهند ، چنانچه وصیّت نکرده باشد که اینهارا از ثلث بدهند ، باید بدهی او را از اصل مال بدهند و اگر چیزی زیاد آمد ، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهای مستحبّی که معیّن کرده برسانند ، و در صورتی که ثلث کافی نباشد ، چنانچه ورثه اجازه بدهند باید به وصیّت او عمل شود و اگر اجازه ندهند باید نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چیزی زیاد آمد به مصرف کار مستحبّی که معیّن کرده برسانند.
مسأله 2789: اگر کسی بگوید که میّت وصیّت کرده فلان مبلغ به من بدهند ، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند ، یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید ، یا یک مرد عادل و دو زن عادل ، یا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند ، باید مقداری را که می گوید به او بدهند ، و اگر یک زن عادل شهادت دهد باید یک چهارم چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند ، و اگر دو زن عادل شهادت دهند نصف آن را ، و اگر سه زن عادل شهادت دهند سه چهارم آن را به او بدهند ، و نیز اگر دو مرد کافر کتابی که در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق کنند در صورتی که میّت ناچار بوده است که وصیّت کند و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیّت نبوده باید چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند.
مسأله 2790: اگر کسی بگوید من وصی میّتم که مال او را به مصرفی برسانم ، یا میّت مرا قیّم بچّه های خود قرار داده ، در صورتی باید حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند.
مسأله 2791: بنابر مشهور: «اگر وصیّت کند به مالی برای کسی و آن شخص پیش از آن که قبول کند یا رد نماید بمیرد ، تا وقتی ورثه او وصیّت را رد نکرده اند ، می توانند آن چیز را قبول نمایند» ولی بعید نیست اگر بعد از موصی وصیّت کننده بمیرد ، آن مال را ورثه به ارث ببرند ، و این حکم در صورتی است که وصیّت کننده از وصیّت خود بر نگردد ، و گرنه حقّی به آن چیز ندارند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم