احکام شرعی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی وحید خراسانی

«احکام تقلید» «احکام طهارت» آب مطلق و آب مضاف اشاره [اقسام آب مطلق] 1 آب کرّ 2 آب قلیل 3 آب جاری اشاره 4 آب باران 5 آب چاه احکام آبها احکام تخلّی مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات 1 2 بول و غائط 3 منی 4 مُردار 5 خون 6 7 سگ و خوک 8 کافر 9 شراب 10 فقّاع راه ثابت شدن نجاست چیز پاک چگونه نجس می شود احکام نجاسات مطهّرات اشاره 1 آب 2 زمین 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعیّت 9 بر طرف شدن عین نجاست 10 استبراء حیوان نجاستخوار 11 غایب شدن مسلمان 12 رفتن خون متعارف احکام ظرفها وضو وضوی ارتماسی دعایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط صحّت وضو «شرط اوّل» آن که آب وضو پاک باشد. «شرط دوم» آن که مطلق باشد. «شرط سوم» آن که آب وضو مباح باشد ، و بنابر احتیاط واجب فضایی که در آن وضو می گیرد نیز مباح باشد. «شرط چهارم» آن که ظرف آب وضو مباح باشد. «شرط پنجم» آن که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود. «شرط ششم» آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد ، اگر چه آن طهارت به شستن به آب وضو در صورتی که آب معتصم باشد حاصل شود ، و آب معتصم آبی است که به ملاقات با نجس نجس نشود ، مانند آب باران و کر و جاری. «شرط هفتم» آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. «شرط هشتم» آن که به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد ، و مراد از قصد قربت این است که عمل را به قصد آنچه که آن را به خداوند متعال اضافه می دهد ، مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت برای او انجام دهد. «شرط نهم» آن که وضو را به ترتیبی که بیان شد به جا آورد ، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید ، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است ، و بنابر احتیاط واجب پای چپ را بعد از پای راست مسح کند. «شرط دهم» آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. «شرط یازدهم» آن که شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد ، و اگر دیگری او را وضو دهد ، یا در شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید ، وضو باطل است. «شرط دوازدهم» آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. «شرط سیزدهم» آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. احکام وضو [شک در وضو] [سایر احکام] چیزهایی که باید برای آنها طهارت از حدث داشت [مس نمودن خط قرآن ] چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره اشاره غسلهای واجب اشاره احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض اشاره احکام حائض اشاره اقسام زنهای حائض اشاره 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه 2 صاحب عادت وقتیه 3 صاحب عادت عددیه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسیه مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مس میّت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت کیفیّت غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبّات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحبّ تیمّم [تیمم بدل از وضو و غسل] اشاره اوّل از موارد تیمّم اشاره دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است دستور تیمّم بدل از وضو یا غسل احکام تیمّم «احکام نماز» اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحبّ وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز شرایط لباس نمازگزار «شرط اوّل» «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» «شرط پنجم» «شرط ششم» مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره «شرط اوّل» اشاره «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» اشاره «شرط پنجم» «شرط ششم» اشاره «شرط هفتم» اشاره جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیره الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز اشاره صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مبطلات نماز (اوّل) (دوم) اشاره (سوم) اشاره (چهارم) (پنجم) اشاره (ششم) اشاره (هشتم) (نهم) اشاره (دهم) اشاره (یازدهم) (دوازدهم) اشاره چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکّیات اشاره شکهای باطل کننده شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد 1 شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 شک بعد از سلام 3 شک بعد از وقت 4 شک کثیرالشّک 5 شک امام و مأموم 6 شک در نماز مستحبّی شکهای صحیح نماز احتیاط سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز نماز مسافر [شرایط شکسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم اشاره شرط چهارم اشاره شرط پنجم اشاره شرط ششم اشاره شرط هفتم اشاره شرط هشتم اشاره مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت «احکام روزه» اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1 خوردن و آشامیدن 2 جماع 3 استمناء 4 دروغ بستن به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) 5 رساندن غبار به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله کردن 9 قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است [سایر احکام] احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحبّ «احکام اعتکاف» اشاره «احکام خمس» [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت کسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 6 غنیمت 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس «احکام زکات» [محل درآمد زکات] شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا و نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره [احکام] مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره «احکام حجّ» «احکام امر به معروف و نهی از منکر» اشاره خاتمه : «احکام خرید و فروش» اشاره مستحبّات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات باطل و حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش «احکام شرکت» «احکام صلح» «احکام اجاره» [احکام] شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره «احکام جعاله» «احکام مزارعه» «احکام مضاربه» اشاره «احکام مساقات و مغارسه» «کسانی که از تصرّف در مال خود ممنوعند» اشاره نشانه بلوغ اشاره [سایر احکام] «احکام وکالت» اشاره «احکام قرض» اشاره «احکام حواله» «احکام رهن» «احکام ضمان» «احکام کفالت» «احکام ودیعه (امانت)» «احکام عاریه» «احکام هبه» اشاره «احکام نکاح (ازدواج)» اشاره احکام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیبهایی که به واسطه آنها می شود عقدرا به هم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه (ازدواج موقّت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشویی «احکام شیر دادن» شرایط شیردادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن «احکام طلاق» [برخی احکام] عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقه طلاق «احکام غصب» اشاره «احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند» «احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات» [برخی احکام] دستور سر بریدن حیوان شرایط سربریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع کشتن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه [برخی احکام] شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ «احکام خوردنیها و آشامیدنیها» اشاره [اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت ] [سایر احکام] مستحبّات و مکروهات خوردن و آشامیدن اشاره [مکروهات در غذا خوردن ] [مکروهات در آب نوشیدن] «احکام نذر و عهد» «احکام قسم خوردن» «احکام وقف» «احکام وصیّت» «احکام ارث» [تقسیم بندی کسانی که به واسطه نسب ارث می برند ] اشاره ارث طبقه اوّل ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث ملحقات «مسائل مربوط به بانکها» اشاره اعتبارهای بانکی اشاره ضمانت نامه های بانکی اشاره فروش سهام اشاره حواله های داخلی و خارجی اشاره جایزه های بانکی اشاره خرید و فروش ارز (پولهای خارجی) حسابهای جاری خرید و فروش سفته ها اشاره کارهای بانکی «احکام بیمه» اشاره «احکام سرقفلی» اشاره «مسائلی از قاعده الزام» «احکام تشریح» «احکام تلقیح» «احکام خیابانهایی که به وسیله دولت احداث می شود» «مسائلی در نماز و روزه»

اشاره

اشاره
از معاملات رایج معامله سرقفلی است ، و حق سرقفلی ، آن است که مستأجر اختیار تخلیه و واگذاری عین اجاره شده را به غیر داشته باشد ، یا مالک اختیار زیاد کردن مال الاجاره و گرفتن عین اجاره شده را از مستأجر نداشته باشد.
مسأله 2877: صحّت این معامله متوقف است بر ثبوت حقّی برای مستأجر ، و آن حق به اجاره کردن محل سکنی و محل کسب ، هرچند مدّت اجاره طولانی باشد ، یا کیفیّت کسب و کار یا شخصیّت مستأجر که موجب ارزش و مرغوبیّت محل کار باشد حاصل نمی شود ، و هر چند از نظر عرف و قانون دولتی مستأجر را ذی حق بدانند ، اعتبار ندارد ، و بعد از انقضای مدّت اجاره ، هر گونه تصرّف در عین اجاره شده بر مستأجر حرام و ید او بر آن عین و منافع عین ، ید عدوان و ضمان است ، و اجاره دادن آن عین فضولی و با اجازه نکردن مالک فاسد است.
مسأله 2878: اگر در عقد اجاره شرط شده که مستأجر با تجدید اجاره به مال الاجاره اوّل تا مدتی که بخواهد می تواند در آن محل بماند ، مستأجر می تواند سرقفلی برای تخلیه محل بگیرد ، هر چند موجر ملزم به اجاره دادن به دهنده سرقفلی نیست.
«مسائلی از قاعده الزام»
مسأله 2879: به فتوای علمای عامّه جز معدودی از آنها در صحّت عقد نکاح حضور شهود شرط است ، و حنفیه و حنبلیه و شافعیه وقت آن را هنگام اجرای صیغه نکاح می دانند و مالکیه وقت آن را تا قبل از دخول توسعه داده اند ، و این شرط نزد علمای امامیّه معتبر نیست ، بنابراین اگر مردی از عامّه که تابع نظر مشهور علمای آنهاست بدون حضور شهود ، عقد کند ، بر مذهب خود او ، این عقد باطل است ، و آن زن همسر او نشده است ، در این صورت مرد شیعی مذهب می تواند بر طبق قاعده الزام ، آن زن را به عقد خود درآورد.
مسأله 2880: به فتوای علمای عامّه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمّه و دختر برادر عمّه ، و خاله و دختر خواهر خاله ، و فقط می تواند با یکی از آنان ازدواج کند ، پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل ، و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ، ولی در نزد علمای امامیّه جمع در نکاح بین آن دو با اجازه عمّه یا خاله صحیح است ، بنابراین اگر پیرو مذهب عامّه ، عمّه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند ، عقد هر دو به مذهب او باطل است ، و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام آنها ازدواج کند ، و اگر مقارن با یکدیگر نباشد ، شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند.
مسأله 2881: در مذهب عامّه در طلاق زن یائسه و یا صغیره ای که شوهر با آنها نزدیکی کرده باشد ، بر آن زن واجب است عدّه نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عّامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یائسه و صغیره عدّه واجب نیست.
مسأله 2882: اگر مردی از عامّه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد ، و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد ، بر مذهب او این طلاق صحیح است ، ولی بر مذهب امامیّه این طلاق باطل است ، بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با آن زن مطلقه پس از تمام شدن ایّام عدّه ازدواج کند.
مسأله 2883: اگر مردی از عامّه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد ، و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد ، این طلاق بر مذهب او صحیح است ، ولی در مذهب امامیّه این طلاق باطل است ، بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با آن زن بعد از تمام شدن ایّام عدّه ازدواج کند.
مسأله 2884: به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامّه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد آن طلاق صحیح است ، ولی به مذهب امامیّه باطل است ، بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رأیان او باشد ازدواج کند.
مسأله 2885: اگر مردی از عامّه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد ، و اگر آن کار را انجام داد زنش مطلقه شود ، و آن کار را انجام داد ، بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود ، و بر مذهب امامیّه قسم به طلاق منعقد نمی شود ، بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایّام عدّه با آن زن ازدواج کند ، و همچنین بر مذهب عامّه به کتابت طلاق جایز است ، و بر مذهب امامیّه طلاق به کتابت واقع نمی شود ، بنا به قاعده الزام ، مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده ، پس از ایّام عدّه ازدواج کند.
مسأله 2886: به فتوای ابی حنیفه به نقل ابن قدامه اگر کسی چیزی را بدون رؤیت به وصف فروشنده خریداری کند ، و بعد رؤیت نماید ، اگر چه آن چیز مطابق وصف فروشنده باشد، برای خریدار خیار رؤیت ثابت می شود، ولی در مذهب امامیّه در این مورد خیار رؤیت نیست ، بنابراین اگر شیعه از پیروی ابی حنیفه چیزی به وصف خرید و بعد رؤیت کرد ، بنا به قاعده الزام برای آن شیعه خیار رؤیت ثابت می شود.
مسأله 2887: بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد ، بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد ، بنا به قاعده الزام ، خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند.
مسأله 2888: در مذهب ابی حنیفه در صحّت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدّت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که آن چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ، ولی در مذهب شیعه این شرط در صحّت معامله سلم معتبر نیست ، بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد ، بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند ، و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد.
مسأله 2889: اگر شخصی از عامّه بمیرد و از او یک دختر عامّی مذهب بماند ، و برادری داشته باشد ، اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود ، بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند آنچه از ترکه میّت زیاد می آید از باب تعصیب بگیرد ، هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است.
مسأله 2890: در مذهب عامّه زن میّت از تمام آنچه از میّت مانده از نقود و متاع و اراضی و بساتین و غیر اینها ارث می برد ، ولی در مذهب امامیّه زن از زمین نه از عین آن و نه از قیمت آن ارث نمی برد ، بنابراین اگر میّت از عامّه وزن او شیعه باشد ، بنا به قاعده الزام زن شیعه از زمین ارث می برد.
«احکام تشریح»
مسأله 2891: تشریح بدن مسلمان مرده جایز نیست ، و بر تشریح کننده ، دیه جنین مسلمان به تفصیلی که در کتاب دیات مذکور است لازم می شود.
مسأله 2892: تشریح بدن کافر غیر ذمّی مرده جایز است ، و جواز تشریح بدن ذمّی و عدم ثبوت دیه جنین ذمّی در تشریح آن محل اشکال است ، مگر آن که در آیین آنها جایز باشد که در این صورت مانعی ندارد ، و اگر مرده ای مسلمان یا ذمّی بودن او مشکوک باشد ، تشریح بدن او جایز است.
مسأله 2893: اگر زنده ماندن مسلمان متوقف شود بر تشریح بدن مرده ای و تشریح بدن غیر مسلمان و یا مشکوک الاسلام ممکن نباشد ، و راه دیگری برای زنده نگه داشتن آن مسلمان نباشد ، در این صورت جایز است که بدن مسلمان مرده را تشریح کنند ، و دیه جنین مسلمان به تفصیلی که در باب دیات ذکر شده است بر تشریح کننده لازم می شود.
مسأله 2894: بریدن عضوی از اعضای بدن مسلمان مرده مانند چشم و غیر آن به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص زنده جایز نیست ، و قطع کننده باید دیه آن عضو را که دیه اعضای جنین مسلمان است بپردازد ، ولی چنانچه زنده ماندن مسلمان متوقف باشد بر این که عضو بدن مسلمان مرده ای را ببرند و به او پیوند زنند ، بریدن آن عضو جایز است ، ولی قطع کننده باید دیه آن را بپردازد. و پس از پیوند که جزء بدن زنده گشت ، احکام بدن زنده بر آن جاری است.
مسأله 2895: اگر شخصی راضی شود که در حال حیات خود عضوی از اعضای او را بریده و به دیگری پیوند زنند ، چنانچه آن عضو از اعضای رئیسه باشد که بریدن آن صدمه ای به حیات او می زند ، و یا نقص و عیبی در او ایجاد می کند ، بریدن آن عضو جایز نیست ، و اگر با بریدن آن عضو ضرر و عیبی بر او وارد نمی شود مانند بریدن مقداری از پوست و یا گوشت ران که جای آن روییده می شود بریدن آن عضو با رضایت او جایز است ، و می تواند برای رفع ید از آن عضو مبلغی دریافت کند.
مسأله 2896: اهدای خون به بیمارانی که احتیاج به تزریق خون دارند جایز است ، و گرفتن مبلغی در مقابل دادن خون مانعی ندارد ، و در هر صورت باید خون دادن به صاحب آن ضرر جانی نداشته باشد.
مسأله 2897: بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح آن جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمّی بودن او مشکوک است ، به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص مسلمان جایز است ، و پس از آن که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر آن جاری است.
«احکام تلقیح»
مسأله 2898: جایز نیست نطفه مرد اجنبی را به زنی تلقیح نمایند چه عمل تلقیح به وسیله اجنبی انجام شود و یا به وسیله شوهر زن و عمل تلقیح ، در فرض مذکور هر چند حرام است ، ولی زنا نیست ، و اگر زنِ تلقیح شده بچّه دار گردد آن بچّه فرزند صاحب نطفه است و تمام احکام اولاد بر او جاری است ، و زنی هم که به وسیله تلقیح بچّه دار شده مادر آن بچّه است و احکام اولاد بر او جاری است.
مسأله 2899: گرفتن نطفه مردی و گذاشتن آن در رحم مصنوعی و پرورش آن به منظور تولید فرزند جایز است ، مگر این که متوقف بر انجام کار حرامی باشد که ارتکاب آن کار حرام است.
مسأله 2900: تلقیح نطفه شوهر به زن او به وسیله خود شوهر جایز است ، و به وسیله غیر شوهر در صورتی که متوقف بر انجام کار حرامی باشد ، ارتکاب آن کار حرام است ، و بچّه ای که به تلقیح به وجود می آید احکام اولاد بر او مترتب است.
«احکام خیابانهایی که به وسیله دولت احداث می شود»
مسأله 2901: خیابانهایی که احداث می شود و خانه و املاک مردم در مسیر آنها قرار می گیرد ، و دولت به جبر و اعمال زور آنها را خراب و خیابان کشی می کند ، عبور از آنها جایز است ، ولی تصرّف در مصالح آن املاک بدون اذن مالک آنها جایز نیست.
مسأله 2902: مساجدی که در مسیر خیابان ها قرار می گیرد و جزء خیابان می شود ، احتیاط واجب آن است که احکام مسجد نسبت به آنها رعایت شود ، ولی اگر نجس شد تطهیر آن واجب نیست ، و اوقافی که در مسیر خیابان ها قرار می گیرد از وقفیّت خارج نمی شود ، و تصرّف در آنها بدون اذن متولی خاص یا حاکم شرع و وکیل او جایز نیست.
مسأله 2903: عبور و مرور از زمین اوقاف عامّه ، مانند مساجدی که در خیابان واقع شده ، جایز است ، ولی از اوقاف خاصّه ای که موقوف علیه خاص دارد ، مانند وقف بر اولاد و مدارس ، محل اشکال است.
مسأله 2904: آنچه از زمین مساجدی که بعد از خیابان کشیدن باقی مانده است ، اگر به اندازه ای باشد که می شود از آنها برای نماز و سایر عبادات استفاده کرد احکام مسجد بر آن باقیمانده مترتب است ، و هر گونه استفاده ای از آن که در ارتکاز متشرّعه با مسجد بودن منافات دارد جایز نیست.
مسأله 2905: قبرستان مسلمانان اگر در خیابان واقع و جزء خیابان شود ، چنانچه زمین آن قبرستان ملک کسی باشد ، حکم آن حکم املاک شخصی است که در مسأله اوّل گذشت ، و اگر وقف باشد حکم آن در مسأله دوم و سوم گذشت ، مگر آن که عبور و مرور از آن زمینها موجب هتک و بی حرمتی به اموات مسلمانان شود که در این صورت عبور از آنها جایز نیست.
«مسائلی در نماز و روزه»
مسأله 2906: اگر روزه دار در ماه رمضان بعد از غروب با هواپیما به محلّی که در آنجا آفتاب غروب نکرده مسافرت کند ، پس از رسیدن به آن محل واجب نیست که تا غروب آفتاب امساک نماید ، چه در محل خود افطار کرده باشد و چه نکرده باشد.
مسأله 2907: اگر مکلف نماز صبح را در محل خود به جا آورد ، و به محلّی که هنوز صبح طلوع نکرده مسافرت کند ، و یا نماز ظهر و عصر را خوانده و به طرفی که هنوز آن جا ظهر نشده مسافرت کند ، و یا نماز مغرب را خوانده و به محلّی که هنوز آفتاب در آن جا غروب نکرده مسافرت کند ، احتیاط واجب آن است که نمازهای خوانده شده را دوباره بخواند.
مسأله 2908: اگر در محل خودش وقت نماز گذشته و نماز را نخوانده باشد مثل این که آفتاب طلوع کرده و نماز صبح را نخوانده ، و یا آفتاب غروب کرده و نماز ظهر و عصر را نخوانده باشد و به محلّی مسافرت کند که در آن جا آفتاب طلوع نکرده و یا غروب نکرده است ، بنا بر احتیاط واجب نمازهایی را که از او فوت شده به قصد ما فی الذّمه اعم از قضا و ادا به جا آورد.
مسأله 2909: اگر کسی با هواپیما مسافرت کند و بخواهد نماز را در هواپیما بخواند ، چنانچه بتواند نماز را رو به قبله با سایر شرایط به جا آورد نماز او صحیح است ، و اگر نتواند نماز را رو به قبله به جا آورد ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد که پس از پیاده شدن می تواند نماز را رو به قبله به جا آورد ، در این صورت نماز خواندن در هواپیما باطل است ، و اگر وقت نماز تنگ شده باشد ، و تا موقع پیاده شدن وقت آن تمام می شود ، واجب است نماز را در هواپیما به آن طرفی که علم دارد قبله در آن طرف است به جا آورد ، و اگر علم ندارد به هر طرفی که گمان دارد قبله است نماز را بخواند ، و اگر گمان هم ندارد می تواند به هر طرف که بخواهد نماز بخواند ، اگر چه احتیاط مستحب آن است که به چهار طرف نماز بخواند ، و اگر اصلا تمکّن از نماز به سوی قبله ندارد این شرط از او ساقط است.
مسأله 2910: اگر کسی هواپیمایی سوار شود که سرعت حرکت آن برابر سرعت حرکت زمین باشد و از طرف شرق به سوی غرب حرکت کند و مدّتی به دور زمین بگردد ، بنابر احتیاط واجب در هر بیست و چهار ساعت نمازهای پنجگانه خود را انجام دهد و قضای آن نماز و روزه را هم به جا آورد.
مسأله 2911: کسی که وظیفه او روزه گرفتن در مسافرت است ، مانند کسانی که سفر شغل آنان می باشد ، اگر پس از طلوعِ صبح و نیّتِ روزه با هواپیما به محل دیگری مسافرت کند که در آنجا صبح نشده باشد ، به جا آوردن مفطرات برای او جایز است.
مسأله 2912: اگر کسی در ماه رمضان بعد از ظهر مسافرت کرد و به شهر دیگری رسید که در آن جا ظهر نشده واجب است امساک کند و روزه را به آخر برساند.
مسأله 2913: اگر فرض شود که مکلّف در محلّی است که روز آن شش ماه و شب آن شش ماه است ، و می تواند هجرت کند به شهری که نماز و روزه را در وقت شرعی به جا آورد ، واجب است هجرت کند ، و اگر نمی تواند هجرت کند ، بنابر احتیاط واجب در هر بیست و چهار ساعت یک بار نمازهای پنجگانه را به جا آورد ، و قضای آنها را نیز انجام دهد ، و باید روزه را قضا کند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم