احکام شرعی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی وحید خراسانی

«احکام تقلید» «احکام طهارت» آب مطلق و آب مضاف اشاره [اقسام آب مطلق] 1 آب کرّ 2 آب قلیل 3 آب جاری اشاره 4 آب باران 5 آب چاه احکام آبها احکام تخلّی مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات 1 2 بول و غائط 3 منی 4 مُردار 5 خون 6 7 سگ و خوک 8 کافر 9 شراب 10 فقّاع راه ثابت شدن نجاست چیز پاک چگونه نجس می شود احکام نجاسات مطهّرات اشاره 1 آب 2 زمین 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعیّت 9 بر طرف شدن عین نجاست 10 استبراء حیوان نجاستخوار 11 غایب شدن مسلمان 12 رفتن خون متعارف احکام ظرفها وضو وضوی ارتماسی دعایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط صحّت وضو «شرط اوّل» آن که آب وضو پاک باشد. «شرط دوم» آن که مطلق باشد. «شرط سوم» آن که آب وضو مباح باشد ، و بنابر احتیاط واجب فضایی که در آن وضو می گیرد نیز مباح باشد. «شرط چهارم» آن که ظرف آب وضو مباح باشد. «شرط پنجم» آن که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود. «شرط ششم» آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد ، اگر چه آن طهارت به شستن به آب وضو در صورتی که آب معتصم باشد حاصل شود ، و آب معتصم آبی است که به ملاقات با نجس نجس نشود ، مانند آب باران و کر و جاری. «شرط هفتم» آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. «شرط هشتم» آن که به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد ، و مراد از قصد قربت این است که عمل را به قصد آنچه که آن را به خداوند متعال اضافه می دهد ، مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت برای او انجام دهد. «شرط نهم» آن که وضو را به ترتیبی که بیان شد به جا آورد ، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید ، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است ، و بنابر احتیاط واجب پای چپ را بعد از پای راست مسح کند. «شرط دهم» آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. «شرط یازدهم» آن که شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد ، و اگر دیگری او را وضو دهد ، یا در شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید ، وضو باطل است. «شرط دوازدهم» آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. «شرط سیزدهم» آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. احکام وضو [شک در وضو] [سایر احکام] چیزهایی که باید برای آنها طهارت از حدث داشت [مس نمودن خط قرآن ] چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره اشاره غسلهای واجب اشاره احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض اشاره احکام حائض اشاره اقسام زنهای حائض اشاره 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه 2 صاحب عادت وقتیه 3 صاحب عادت عددیه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسیه مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مس میّت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت کیفیّت غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبّات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحبّ تیمّم [تیمم بدل از وضو و غسل] اشاره اوّل از موارد تیمّم اشاره دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است دستور تیمّم بدل از وضو یا غسل احکام تیمّم «احکام نماز» اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحبّ وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز شرایط لباس نمازگزار «شرط اوّل» «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» «شرط پنجم» «شرط ششم» مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره «شرط اوّل» اشاره «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» اشاره «شرط پنجم» «شرط ششم» اشاره «شرط هفتم» اشاره جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیره الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز اشاره صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مبطلات نماز (اوّل) (دوم) اشاره (سوم) اشاره (چهارم) (پنجم) اشاره (ششم) اشاره (هشتم) (نهم) اشاره (دهم) اشاره (یازدهم) (دوازدهم) اشاره چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکّیات اشاره شکهای باطل کننده شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد 1 شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 شک بعد از سلام 3 شک بعد از وقت 4 شک کثیرالشّک 5 شک امام و مأموم 6 شک در نماز مستحبّی شکهای صحیح نماز احتیاط سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز نماز مسافر [شرایط شکسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم اشاره شرط چهارم اشاره شرط پنجم اشاره شرط ششم اشاره شرط هفتم اشاره شرط هشتم اشاره مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت «احکام روزه» اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1 خوردن و آشامیدن 2 جماع 3 استمناء 4 دروغ بستن به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) 5 رساندن غبار به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله کردن 9 قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است [سایر احکام] احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحبّ «احکام اعتکاف» اشاره «احکام خمس» [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت کسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 6 غنیمت 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس «احکام زکات» [محل درآمد زکات] شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا و نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره [احکام] مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره «احکام حجّ» «احکام امر به معروف و نهی از منکر» اشاره خاتمه : «احکام خرید و فروش» اشاره مستحبّات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات باطل و حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش «احکام شرکت» «احکام صلح» «احکام اجاره» [احکام] شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره «احکام جعاله» «احکام مزارعه» «احکام مضاربه» اشاره «احکام مساقات و مغارسه» «کسانی که از تصرّف در مال خود ممنوعند» اشاره نشانه بلوغ اشاره [سایر احکام] «احکام وکالت» اشاره «احکام قرض» اشاره «احکام حواله» «احکام رهن» «احکام ضمان» «احکام کفالت» «احکام ودیعه (امانت)» «احکام عاریه» «احکام هبه» اشاره «احکام نکاح (ازدواج)» اشاره احکام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیبهایی که به واسطه آنها می شود عقدرا به هم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه (ازدواج موقّت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشویی «احکام شیر دادن» شرایط شیردادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن «احکام طلاق» [برخی احکام] عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقه طلاق «احکام غصب» اشاره «احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند» «احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات» [برخی احکام] دستور سر بریدن حیوان شرایط سربریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع کشتن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه [برخی احکام] شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ «احکام خوردنیها و آشامیدنیها» اشاره [اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت ] [سایر احکام] مستحبّات و مکروهات خوردن و آشامیدن اشاره [مکروهات در غذا خوردن ] [مکروهات در آب نوشیدن] «احکام نذر و عهد» «احکام قسم خوردن» «احکام وقف» «احکام وصیّت» «احکام ارث» [تقسیم بندی کسانی که به واسطه نسب ارث می برند ] اشاره ارث طبقه اوّل ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث ملحقات «مسائل مربوط به بانکها» اشاره اعتبارهای بانکی اشاره ضمانت نامه های بانکی اشاره فروش سهام اشاره حواله های داخلی و خارجی اشاره جایزه های بانکی اشاره خرید و فروش ارز (پولهای خارجی) حسابهای جاری خرید و فروش سفته ها اشاره کارهای بانکی «احکام بیمه» اشاره «احکام سرقفلی» اشاره «مسائلی از قاعده الزام» «احکام تشریح» «احکام تلقیح» «احکام خیابانهایی که به وسیله دولت احداث می شود» «مسائلی در نماز و روزه»

«احکام نماز»

«احکام نماز»
اشاره
قبل از ورود در احکام نماز اشاره به دو نکته لازم است: (اوّل) اهمیت نماز: در قرآن مجید نزدیک به صد مورد از نماز گفتگو شده ، و اشاره به دو مورد آن کافیست: 1 بعد از آن که خداوند متعال حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به مقام نبوّت و رسالت و خلّت اختیار نمود و به کلمات آزمایش و مبتلا کرد و آن حضرت کلمات را اتمام نمود ، به مقام امامت نایل شد ، و آن قدر عظمت مقام امامت بعد از آن همه مقامات در نظرش جلوه کرد که ( قالَ وَ مِنْ ذُرّیّتِی ) (گفت و از برای فرزندان من هم؟) جواب شنید: ( لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ ) (پیمان من به ظالمین نمی رسد) ، و در عظمت نماز همین اندازه بس که آن کس که خداوند متعال برای او مقام امامت را خواست و او برای ذریّه اش مسألت کرد بعد از طی تمام مقامات در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست: ( رَب اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصّلوهِ وَ مِنْ ذُرِیّتی ) (پروردگارا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و ذریّه مرا). و همچنین بعد از آن که ذرّیه خود را در نزد بیت مسکن داد ، گفت ( رَبّنا اِنّی اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِیّتی بِواد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرّمِ ، رَبّنا لِیُقِیمُوا الصّلوهَ )پروردگار ما هر آینه من از ذریّه خودم مسکن دادم به بیابان بدون زرع نزد خانه محترم تو ، پروردگارا برای این که اقامه نماز بنمایند. 2 در قرآن مجید یک سوره به نام مؤمنون است ، و در آن مؤمنان به خصوصیّاتی معرّفی شده اند ، و اوّل خصوصیّتی که به آن ابتدا شده این است که: ( الّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ) (آنان که همانا در نمازشان خاشعند) و آخر خصوصیّتی هم که به آن ختم می شود ( وَ الّذینَ هُمْ عَلی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ ) (و آن چنان کسانی که همانها بر نمازهایشان محافظت دارند). پس افتتاح ایمان و ختم ایمان به نماز است ، و ثمره آن هم این آیه است: ( اُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ * اَلّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوسَ هُمْ فیها خالِدُونَ ) و از سنّت همین اندازه بس است که از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: بعد از معرفت خدا چیزی را افضل از این صلوات پنجگانه نمی دانم ، و عدم علم از آن حضرت ، علم به عدم است ، و این روایت بیان کلام خداست ، و خداوند متعال هم در قرآن مجید می فرماید: ( ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًی لّلْمُتّقینَ * اَلّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصّلوهَ ) بعد از ایمان به غیب اقامه نماز ذکر شده است. و در عظمت نماز همین اندازه کفایت می کند که جامع تر از نماز بین عبادات عبادتی یافت نمی شود ، زیرا این عبادتی است مشتمل بر عبادت فعلی و بر عبادت قولی ، و عبادت فعلی آن شامل افعال عبادی از رکوع و سجود و قیام و قعود است ، و عبادت قولی آن شامل قرائت و ذکر و جامع جمیع معارف الهیّه از تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل که ارکان اربعه معارف حضرت حق سبحانه و تعالی است ، و مشتمل است بر تمام عبادات ملائکه مقرّبین ، که عدّه ای از آنها عبادتشان در قیام است و عدّه ای در قعود و جمعی در رکوع و جمعی در سجود. و عناوینی که برای نماز در روایات وارد شده زیاد است که از آن جمله است: «رَأْسُ الدّینِ ، وَ اخِرُ وَصایا الاَْنْبِیاءِ ، وَ اَحَب الاَْعْمالِ ، وَ خَیْرُ الاَْعْمالِ ، وَ قِوامُ الاِْسْلامِ ، وَ اِسْتِقْبالُ الرّحْمنِ ، مِنْهاجُ الاَْنْبِیاءِ ، وَ بِه یَبْلُغُ الْعَبْدُ اِلَی الدّرَجَهِ الْعُلْیا». (دوم) انسان مواظب باشد که به عجله و شتاب زدگی نماز نخواند ، و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد ، و متوجّه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم ناچیز ببیند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد ، کبر ، غیبت ، خوردن حرام ، آشامیدن مسکرات ، ندادن خمس و زکاه و بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی را که ثواب نماز را کم می کند به جا نیاورد ، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند ، و کارهایی را که ثواب نماز را زیاد می کند به جا آورد ، مثلا انگشتر عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.
نمازهای واجب
اشاره
نمازهای واجب شش است: (اوّل) نماز یومیّه که از آنهاست نماز جمعه. (دوم) نماز آیات. (سوم) نماز میّت ، بنابر این که اطلاق نماز بر آن به نحو حقیقت باشد هر چند در هر صورت واجب است. (چهارم) نماز طواف واجب خانه کعبه. (پنجم) نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است. (ششم) نمازی که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد و شرط در ضمن عقد واجب می شود.
نمازهای واجب یومیّه
اشاره
اشاره
نمازهای واجب یومیّه غیر از جمعه پنج است ، ظهر و عصر هر کدام چهار رکعت ، مغرب سه رکعت ، عشاء چهار رکعت ، صبح دو رکعت.
مسأله 735: در سفر و خوف باید نمازهای چهار رکعتی را با شرایطی که در محل خود ذکر می شود دو رکعت خواند.
وقت نماز ظهر و عصر
مسأله 736: اگر چوب یا چیزی مانند آن را که شاخص می گویند راست در زمین هموار فرو برند ، صبح که خورشید بیرون می آید ، سایه آن به طرف مغرب می افتد و هر چه آفتاب بالا می آید این سایه کم می شود و در شهرهای ما ، در اوّل ظهر شرعی به آخرین درجه کمی می رسد ، و ظهر که گذشت سایه آن به طرف مشرق بر می گردد و هر چه خورشید رو به مغرب می رود سایه زیادتر می شود.
مسأله 737: وقت نماز ظهر و عصر ما بین زوال تا غروب آفتاب است ، ولی چنانچه نماز عصر را عمداً قبل از نماز ظهر بخواند باطل است ، مگر این که از آخر وقت بیش از به جا آوردن یک نماز وقت نباشد که در این فرض اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده ، باید نماز عصر را بخواند و بعد از آن نماز ظهر را قضا کند ، و اگر کسی پیش از این وقت سهواً تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند نمازش صحیح است ، و احتیاط واجب آن است که آن را نماز ظهر قرار داده و چهار رکعت دیگر به قصد ما فی الذمّه به جا آورد.
مسأله 738: اگر پیش از خواندن نماز ظهر سهواً مشغول نماز عصر شود ، و در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است ، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند ، یعنی نیّت کند که آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه تا آخر نماز می خوانم همه نماز ظهر باشد ، و بعد از آن که نماز را تمام کرد نماز عصر را بخواند.
مسأله 739: نماز جمعه با امام معصوم (علیه السلام) یا منصوب از قبل آن حضرت واجب تعیینی است ، و در زمان غیبت مکلّف مخیّر است که نماز ظهر بخواند یا با اجتماع شرایط نماز جمعه بخواند ، و احوط نماز ظهر است و افضل نماز جمعه است.
مسأله 740: وقت نماز جمعه مضیّق است ، و بنابر احتیاط واجب از اوّل ظهر شرعی پس از احراز آن به یقین یا اطمینان و غیر اینها از امارات دخول وقت تأخیر نیندازد.
وقت نماز مغرب و عشاء
مسأله 741: احتیاط واجب آن است که نماز مغرب را از پنهان شدن قرص خورشید تأخیر بیندازند ، تا سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می شود از بالای سر انسان بگذرد.
مسأله 742: وقت نماز مغرب و عشاء برای مختار تا نیمه شب امتداد دارد ، و امّا برای مضطر به جهت خواب یا فراموشی یا حیض یا غیر اینها تا طلوع فجر صادق امتداد دارد ، و چون نماز عشاء را در صورت تذکّر باید بعد از نماز مغرب خواند ، در صورتی که با التفات قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است ، مگر این که از وقت بیش از مقدار ادای نماز عشاء نمانده باشد ، که در این صورت لازم است نماز عشاء را قبل از نماز مغرب بخواند.
مسأله 743: اگر کسی اشتباهاً نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحیح است ، و باید نماز مغرب را بعد از آن به جا آورد.
مسأله 744: اگر پیش از خواندن نماز مغرب سهواً مشغول نماز عشاء شود ، و در بین نماز ملتفت شود که اشتباه کرده ، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته است ، باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشاء را بخواند ، و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته است ، باید نماز را بهم زند و بعد از خواندن نماز مغرب نماز عشاء را به جا آورد.
مسأله 745: آخر وقت نماز عشاء برای مختار نصف شب است ، و بنابر احتیاط واجب شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب کند نه تا اوّل آفتاب.
مسأله 746: اگر عمداً نماز مغرب یا عشاء را تا نصف شب نخواند ، احوط آن است که تا قبل از اذان صبح بدون این که نیّت ادا و قضا کند آن نماز را به جا آورد.
وقت نماز صبح
مسأله 747: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق ، سفیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اوّل گویند ، و موقعی که آن سفیده پهن شد ، فجر دوم و اوّل وقت نماز صبح است ، و آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب طلوع می کند.
احکام وقت نماز
مسأله 748: موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود که یقین یا اطمینان کند وقت داخل شده است ، یا دو مرد عادل یا شخصی که مورد وثوق باشد و ظن بر خلاف قول او نباشد ، به داخل شدن وقت خبر دهند ، یا کسی که وقت شناس و مورد اطمینان باشد برای اعلام دخول وقت اذان بگوید.
مسأله 749: اگر به واسطه عذرهای عمومی مانند ابر یا غبار یا عذرهای شخصی مانند نابینایی و یا بودن در زندان نتواند اوّل وقت به داخل شدن وقت یقین یا حجّت شرعیّه ای پیدا کند ، باید نماز را تأخیر بیندازد تا یقین یا حجّت شرعیّه ای پیدا کند که وقت داخل شده است.
مسأله 750: اگر به یکی از راه های گذشته برای انسان ثابت شود که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده ، نماز او باطل است ، و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده است.
مسأله 751: اگر انسان ملتفت نباشد که باید با ثابت شدن دخول وقت مشغول نماز شود ، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده ، نماز او صحیح است ، و اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده یا نفهمد که در وقت خوانده یا پیش از وقت ، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده ، نمازش باطل است.
مسأله 752: اگر یقین یا اطمینان کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود ، و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه ، نماز او باطل است ، ولی اگر در بین نماز یقین یا اطمینان داشته باشد که وقت داخل شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه ، نمازش صحیح است.
مسأله 753: اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به واسطه به جا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود ، باید آن مستحب را به جا نیاورد ، مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می شود ، باید قنوت را نخواند.
مسأله 754: کسی که به اندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد ، نماز او ادا است ، ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.
مسأله 755: کسی که مسافر نیست ، اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد ، باید نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند ، و اگر کمتر وقت دارد باید فقط نماز عصر را بخواند و بعد نماز ظهر را قضا کند ، و همچنین کسی که معذور نیست اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت وقت دارد ، باید نماز مغرب و عشاء را بخواند ، و اگر کمتر وقت دارد ، باید فقط عشاء را بخواند و بعد مغرب را ، و احتیاط واجب آن است که مغرب را به نیّت ما فی الذمّه بدون قصد ادا و قضا به جا آورد.
مسأله 756: کسی که مسافر است ، اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد ، باید نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر کمتر وقت دارد ، باید فقط عصر را بخواند و بعد نماز ظهر را قضا کند ، و همچنین مسافری که معذور نیست اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد ، باید نماز مغرب و عشاء را بخواند ، و اگر به آن اندازه هم وقت ندارد ، ولی می تواند با خواندن نماز عشاء ، یک رکعت از مغرب را قبل از نصف شب درک کند باید اوّل عشاء را بخواند و بعد مغرب را فوراً به جا آورد ، و اگر کمتر از این وقت دارد باید عشاء را بخواند و بعد مغرب را به جا آورد ، و احتیاط واجب آن است که آن را به قصد ما فی الذمّه بدون قصد ادا و قضا بخواند ، و چنانچه بعد از خواندن عشاء معلوم شود که از وقت به مقدار
مسأله 757: مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند ، و راجع به آن خیلی سفارش شده است ، و هر چه به اوّل وقت نزدیک تر باشد بهتر است ، مگر آن که تأخیر آن از جهتی بهتر باشد ، مثل آن که صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.
مسأله 758: هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ناچار است با تیمّم نماز بخواند ، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقی است ، می تواند در اوّل وقت نماز بخواند ، ولی اگر احتمال دهد که عذر او از بین می رود باید صبر کند تا عذرش بر طرف شود ، و چنانچه عذر او بر طرف نشد در آخر وقت نماز بخواند ، و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند واجبات نماز را انجام دهد ، بلکه اگر برای مستحبّات نماز نیز مانند اذان و اقامه و قنوت وقت دارد ، می تواند تیمّم کند و نماز را با آن مستحبّات به جا آورد.
مسأله 759: کسی که مسائل نماز و شکّیات و سهویّات را نمی داند و احتمال می دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید و مبتلا به مخالفت تکلیف الزامی یا احتیاط لازم شود ، بنابر احتیاط باید برای یاد گرفتن اینها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد ، ولی اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام می کند ، می تواند در اوّل وقت مشغول نماز شود ، پس اگر در نماز مسأله ای که حکم آن را نمی داند پیش نیاید ، نماز او صحیح است ، و اگر پیش آید جایز است به یکی از
مسأله 760: اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه می کند ، در صورتی که ممکن است باید اوّل دین خود را بدهد ، بعد نماز بخواند ، و همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را به جا آورد پیش آمد کند ، مثل آن که ببیند مسجد نجس است ، باید اوّل مسجد را تطهیر کند بعد نماز بخواند ، و چنانچه در هر دو صورت اوّل نماز بخواند معصیت کرده ، ولی نماز او صحیح است.
نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود
مسأله 761: انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند ، و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند ، باطل است.
مسأله 762: اگر به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است ، نمی تواند نیّت را به نماز عصر برگرداند ، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند ، و همین طور است در نماز مغرب و عشاء.
مسأله 763: اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه ، باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند ، ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز آفتاب غروب می کند و برای یک رکعت هم وقت باقی نیست ، باید به نیّت نماز عصر نماز را تمام کند ، و بنا بگذارد که نماز ظهر را به جا آورده است.
مسأله 764: اگر در بین نماز عصر یقین یا اطمینان کند که نماز ظهر را نخوانده است و نیّت را به نماز ظهر برگرداند ، چنانچه قبل از آن که عملی انجام داده باشد یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده باید بقیّه نماز را به نیّت نماز عصر بخواند و نمازش صحیح است ، و همچنین در صورتی که آنچه را انجام داده رکن نباشد ، ولی در این صورت باید قرائت و ذکری را که به قصد نماز ظهر آورده بوده دوباره به قصد نماز عصر بیاورد ، و احتیاط مستحب آن است که در این دو صورت نماز را به نیّت عصر تمام کند و دوباره اعاده نماید ، و اگر آنچه را آورده رکعت یا رکوع یا دو سجده باشد باید نماز عصر را اعاده نماید.
مسأله 765: اگر در نماز عشاء پیش از رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه ، چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز به مقدار یک رکعت هم وقت برای نماز عشاء باقی نمی ماند ، باید به نیّت عشاء نماز را تمام کند و بنا بگذارد که نماز مغرب را به جا آورده ، و اگر به مقدار یک رکعت یا بیشتر وقت دارد ، باید نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتی تمام کند ، بعد نماز عشاء را بخواند.
مسأله 766: اگر در نماز عشاء بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه ، در وسعت وقت نمازش باطل است ، و باید نماز مغرب و عشاء را بخواند ، و همچنین است اگر به مقدار پنج رکعت وقت باشد ، و چنانچه وقت کمتر از این است نماز عشاء صحیح و باید آن را تمام کند و بنا بگذارد که نماز مغرب را به جا آورده است.
مسأله 767: اگر انسان نمازی را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند ، و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است ، نمی تواند نیّت را به آن نماز برگرداند ، مثلا موقعی که نماز عصر را احتیاطاً می خواند ، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است ، نمی تواند نیّت را به نماز ظهر برگرداند.
مسأله 768: برگرداندن نیّت از نماز قضا به نماز ادا ، و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست.
مسأله 769: اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد ، انسان می تواند در بین نماز نیّت را به نماز قضا برگرداند ، ولی باید برگرداندن نیّت به نماز قضا ممکن باشد ، مثلا اگر مشغول نماز ظهر است ، در صورتی می تواند نیّت را به قضای صبح برگرداند که داخل رکوع رکعت سوم نشده باشد.
نمازهای مستحبّ
مسأله 770: نمازهای مستحبّی زیاد است ، و آنها را نافله گویند ، و بین نمازهای مستحبّی به خواندن نافله های شبانه روزی بیشتر سفارش شده ، و آنها در غیر روز جمعه سی و چهار رکعت می باشند ، که هشت رکعت آن نافله ظهر ، و هشت رکعت نافله عصر ، و چهار رکعت نافله مغرب ، و دو رکعت نافله عشاء ، و یازده رکعت نافله شب ، و دو رکعت نافله صبح می باشد ، و چون دو رکعت نافله عشاء را بنابر احتیاط واجب باید نشسته خواند ، یک رکعت حساب می شود.
مسأله 771: از یازده رکعت نافله شب ، هشت رکعت آن باید به نیّت نافله شب ، و دو رکعت آن به نیّت نماز شفع ، و یک رکعت آن به نیّت نماز وتر خوانده شود ، و دستور کامل نافله شب در کتابهای دعا ذکر شده است.
مسأله 772: نمازهای نافله را می شود نشسته خواند ، ولی بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را یک رکعت حساب کند ، مثلا کسی که می خواهد نافله ظهر را که هشت رکعت است نشسته بخواند ، بهتر است شانزده رکعت بخواند ، و اگر می خواهد نماز وتر را نشسته بخواند ، دو نماز یک رکعتی نشسته بخواند.
مسأله 773: نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، و خواندن نافله عشاء به قصد رجاء مانعی ندارد.
وقت نافله های یومیّه
مسأله 774: نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده می شود و وقت آن از اوّل ظهر است ، و بنابر احتیاط واجب انتهاء آن موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود به اندازه دو هفتم آن شود ، مثلا اگر درازای شاخص هفت وجب باشد ، هر وقت مقدار سایه ای که بعد از ظهر پیدا می شود به دو وجب رسید ، بنابر احتیاط آخر وقت نافله ظهر است.
مسأله 775: نافله نماز عصر پیش از نماز عصر خوانده می شود ، و وقت آن بنابر احتیاط واجب تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود به چهار هفتم آن برسد ، و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند ، احتیاط واجب آن است که نافله ظهر را بعد از نماز ظهر ، و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند ، و نیّت ادا و قضا نکند.
مسأله 776: وقت نافله نماز مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است ، و تا آخر وقت نماز مغرب امتداد دارد ، و احتیاط مستحب آن است که تا سرخی طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب پیدا می شود از بین نرفته بخواند ، و اگر بعد از زوال آن خواند ، نیّت ادا و قضا نکند.
مسأله 777: وقت نافله نماز عشاء بعد از تمام شدن نماز عشاء تا نصف شب است ، و بهتر است بعد از نماز عشاء بلافاصله خوانده شود.
مسأله 778: وقت نافله نماز صبح بنابر احتیاط واجب بعد از فجر اوّل است تا وقتی که سرخی طرف مشرق پیدا شود ، و بعد از پیدا شدن سرخی طرف مشرق اگر خواست بخواند ، بعد از نماز صبح بخواند ، و نیّت ادا و قضا نکند ، و کسی که نماز شب می خواند می تواند بعد از نافله شب بلافاصله نافله صبح را بخواند.
مسأله 779: وقت نماز شب بنابر مشهور از نصف شب است تا اذان صبح ، ولی بعید نیست که وقت آن مابین اوّل شب تا اذان صبح باشد ، و بعد از نصف شب تا اذان صبح وقت فضیلت آن باشد ، و افضل آن است که در ثلث آخر شب خوانده شود.
مسأله 780: بنابر مشهور که وقت نافله شب از نصف شب است ، مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند می تواند آن را در اوّل شب بخواند ، هر چند بعید نیست که برای غیر آن دو هم جایز باشد چنانچه در مسأله قبل گذشت.
نماز غفیله
مسأله 781: نماز غفیله ، از نمازهای مستحبّی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود.
احکام قبله
مسأله 782: مکانی که خانه کعبه در آن می باشد ، قبله است و باید رو به آن نماز خواند ، ولی کسی که دور است ، اگر طوری بایستد که بگویند رو به قبله نماز می خواند کافیست ، و همچنین است کارهای دیگری مانند سر بریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرد.
مسأله 783: کسی که نماز واجب را ایستاده می خواند ، باید صورت و سینه و شکم او رو به قبله باشد ، و احتیاط مستحب آن است که انگشتان پای او هم رو به قبله باشد.
مسأله 784: کسی که باید نشسته نماز بخواند ، باید در موقع نماز صورت و سینه و شکم او رو به قبله باشد.
مسأله 785: کسی که نمی تواند نشسته نماز بخواند ، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد ، و اگر ممکن نیست ، باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد ، و اگر این را هم نتواند ، باید به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مسأله 786: نماز احتیاط و سجده و تشّهد فراموش شده و سجده سهوی که برای تشهّد فراموش شده به جا آورده می شود باید رو به قبله باشد ، و در غیر این مورد بنابر احتیاط مستحب سجده سهو را نیز رو به قبله به جا آورد.
مسأله 787: نماز مستحبّی را در حال استقرار بر زمین ، باید رو به قبله خواند ، ولی در حال راه رفتن و سواری لازم نیست رو به قبله باشد ، هر چند به نذر واجب شده باشد.
مسأله 788: کسی که می خواهد نماز بخواند ، باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین یا اطمینان به قبله پیدا کند ، یا دو عادل یا کسی که مورد وثوق است و ظن بر خلاف گفته او نیست به قبله خبر دهد ، و همچنین می تواند به قبله بلد مسلمین در نمازشان و قبورشان عمل کند ، و اگر اینها نبود باید در شناسایی قبله کوشش کند و به گمانی که از راه های دیگر پیدا می شود عمل نماید ، هر چند آن گمان از گفته کافر یا فاسقی که به واسطه قواعد علمی قبله را می شناسد حاصل شود.
مسأله 789: کسی که گمان به قبله دارد ، اگر بتواند گمان قوی تری پیدا کند ، نمی تواند به گمان خود عمل نماید ، مثلا اگر میهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پیدا کند ، ولی بتواند از راه دیگر گمان قوی تری پیدا کند ، نباید به حرف او عمل نماید.
مسأله 790: اگر برای پیدا کردن قبله وسیله ای ندارد ، یا با این که کوشش کرده گمانش به طرفی نمی رود ، نماز خواندن به یک طرف کفایت می کند ، و احتیاط مستحب آن است که در وسعت وقت چهار نماز به چهار طرف بخواند.
مسأله 791: اگر یقین یا چیزی که در حکم یقین است یا گمان پیدا شود که قبله در یکی از دو طرف است ، باید به هر دو طرف نماز بخواند.
مسأله 792: کسی که بخواهد به چند طرف نماز بخواند ، اگر بخواهد دو نماز بخواند که مثل نماز ظهر و عصر باید یکی بعد از دیگری خوانده شود ، احتیاط مستحب آن است که نماز اوّل را به آن چند طرف بخواند بعد نماز دوم را شروع کند.
مسأله 793: کسی که یقین یا آنچه در حکم یقین است به قبله ندارد ، اگر بخواهد غیر از نماز کاری کند که باید رو به قبله انجام داد ، مثلا بخواهد سر حیوانی را ببُرد ، در صورتی که می تواند تأخیر بیندازد تا قبله را پیدا کند ، بنابر احتیاط واجب تأخیر بیندازد ، و اگر نتواند یا تأخیر برای او حرجی است ، می تواند به گمان عمل نماید ، و اگر گمان ممکن نیست ، چنانچه کشتن آن حیوان ضرورت دارد مثل آن که اگر تأخیر بیندازد می میرد به هر طرف که انجام دهد صحیح است.
پوشانیدن بدن در نماز
مسأله 794: مرد باید در حال نماز اگر چه کسی او را نمی بیند عورتین خود را بپوشاند ، و احتیاط مستحب آن است که از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
مسأله 795: زن باید در موقع نماز تمام بدن حتّی سر و مو را بپوشاند ، و احتیاط مستحب آن است که کف پاها را هم بپوشاند ، ولی پوشاندن صورت به مقداری که در وضو شسته می شود و دستها تا مچ و روی پاها تا مچ پا لازم نیست ، امّا برای آن که اطمینان کند که مقدار واجب را پوشانده است ، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایین تر از مچها را هم بپوشاند.
مسأله 796: موقعی که انسان قضای سجده و تشهّد فراموش شده و سجده سهوی که برای قضای تشهّد فراموش شده به جا می آورد ، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند ، و احتیاط مستحب آن است که در موقع به جا آوردن سجده سهو در غیر این مورد نیز خود را بپوشاند.
مسأله 797: اگر انسان عمداً یا از روی ندانستن در صورتی که در یاد گرفتن مسأله کوتاهی کرده باشد در نماز عورتش را نپوشاند ، نمازش باطل است.
مسأله 798: اگر شخص در بین نماز بفهمد که عورت او پیداست ، باید فوراً آن را بپوشاند ، و بنابر احتیاط واجب نماز را تمام کند و دوباره اعاده نماید ، ولی اگر بعد از نماز بفهمد که در نماز عورت او پیدا بوده ، نمازش صحیح است ، و همچنین است اگر در اثنای نماز بفهمد که قبلا عورتش پیدا بوده ، در صورتی که فعلا پوشیده باشد.
مسأله 799: اگر لباس در حال ایستادن عورت را می پوشاند ولی ممکن است در حال دیگر مثلا در حال رکوع یا سجود نپوشاند ، چنانچه موقعی که عورت او پیدا می شود به وسیله ای آن را بپوشاند ، نماز او صحیح است ، ولی احتیاط مستحب آن است که با آن لباس نماز نخواند.
مسأله 800: انسان می تواند در حال نماز خود را با علف و برگ درختان بپوشاند ، ولی احتیاط مستحب آن است که وقتی خود را با اینها بپوشاند که چیز دیگر نداشته باشد.
مسأله 801: اگر چیزی غیر از گل ندارد که عورت خود را با آن بپوشاند ، بنابر احتیاط واجب بین نماز اختیاری با پوشاندن عورت به گل و نماز اضطراری عریان جمع کند.
مسأله 802: اگر چیزی ندارد که در نماز خود را با آن بپوشاند ، چنانچه احتمال دهد که تا آخر وقت پیدا می کند ، احتیاط مستحب آن است که نماز خود را تأخیر بیندازد ، و اگر چیزی پیدا نکرد ، در آخر وقت مطابق وظیفه اش نماز بخواند ، و می تواند هم نماز خود را بخواند ، و اگر تا آخر وقت چیزی پیدا نکرد نماز او صحیح است ، و اگر پیدا کرد اعاده کند.
مسأله 803: کسی که می خواهد نماز بخواند ، اگر برای پوشاندن عورت خود حتّی گل و لجن نداشته باشد ، در صورتی که ناظر محترم عورت او را نمی بیند ، ایستاده نماز بخواند و بنابر احتیاط واجب دست را بر عورت خود بگذارد ، و باید رکوع و سجود را با اشاره به جا آورد ، و بنابر احتیاط واجب اشاره سجود را بیشتر نماید.
شرایط لباس نمازگزار
مسأله 804: لباس نمازگزار شش شرط دارد:
«شرط اوّل»
مسأله 805: لباس نمازگزار باید پاک باشد ، و اگر کسی در حال اختیار با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است.
مسأله 806: کسی که از روی تقصیر نمی داند با بدن یا لباس نجس نماز باطل است ، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است.
مسأله 807: اگر به واسطه ندانستن مسأله ، نجس بودن چیز نجسی را نداند مثل آن که نداند عرق کافر غیر کتابی نجس است و با آن نماز بخواند ، در صورتی که جاهل مقصّر باشد ، نمازش باطل است.
مسأله 808: اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده ، نمازش صحیح است ، و بنابر احتیاط مستحب اگر در وقت بفهمد اعاده کند.
مسأله 809: اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید ، نماز را دوباره بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسأله 810: کسی که در وسعت وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز بدن یا لباسش نجس شود ، و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود که نجس شده ، یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده ، در صورتی که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن ، نماز را بهم نمی زند باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض نماید ، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده لباس را بیرون آورد ، ولی چنانچه طوری باشد که اگر بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض کند یا بیرون آورد نماز بهم می خورد ، یا اگر لباس را بیرون آورد عورتش برهنه می ماند ، نمازش باطل بوده ، و باید دوباره با بدن و لباس پاک نماز بخواند.
مسأله 811: کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز لباس او نجس شود ، و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند بفهمد که نجس شده ، یا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده ، در صورتی که آب کشیدن یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس مقدور است و نماز را بهم نمی زند ، باید لباس را آب بکشد ، یا عوض کند ، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند ، امّا اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم
مسأله 812: کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز بدن او نجس شود ، و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود که نجس شده ، یا بفهمد بدن او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده ، در صورتی که آب کشیدن بدن نماز را بهم نمی زند ، بدن را آب بکشد ، و اگر نماز را بهم می زند ، باید با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحیح است.
مسأله 813: کسی که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد و یقین یا آنچه در حکم یقین است بر نجاست سابقه آن ندارد ، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده ، نماز او صحیح است.
مسأله 814: اگر لباس را آب بکشد و یقین یا آنچه در حکم یقین است بر پاکی آن پیدا شود و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده ، نمازش صحیح است.
مسأله 815: اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خونهای نجس نیست ، مثلا یقین کند که خون پشه است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهایی بوده که نمی شود با آن نماز خواند ، نمازش صحیح است.
مسأله 816: اگر یقین کند خونی که در بدن یا لباس اوست ، خون نجسی است که نماز با آن صحیح است ، مثلا یقین کند خون زخم و دمل است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است ، نمازش صحیح است.
مسأله 817: اگر نجس بودن چیزی را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد ، و در حال فراموشی نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید نمازش صحیح است ، ولی اگر بدنش با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون این که خود را آب بکشد غسل کند و نماز بخواند ، غسل و نمازش باطل است ، مگر این که طوری باشد که به غسل نمودن ، بدن هم پاک شود مثل این که با آب معتصم غسل کند ، یعنی آبی که به ملاقات با نجس نجس نشود ، مانند آب کر و جاری و نیز اگر جایی از اعضای وضو با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد ، و پیش از آن که آن جا را آب بکشد وضو بگیرد و نماز بخواند ، وضو و نمازش باطل می باشد ، مگر این که طوری باشد که به وضو گرفتن ، اعضای وضو نیز پاک شود ، مثل این که با آب معتصم وضو بگیرد.
مسأله 818: کسی که یک لباس دارد ، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب کشیدن یکی از آنها آب داشته باشد ، بنابر احتیاط باید بدن را آب کشیده و با لباس نجس نماز بخواند ، مگر این که نجاست بدن کمتر از نجاست لباس باشد ، یا نجاست بدن یک مرتبه شستن و نجاست لباس دو مرتبه شستن لازم داشته باشد ، که در این دو صورت لازم است تطهیر لباس را مقدّم بدارد.
مسأله 819: کسی که غیر از لباس نجس لباس دیگری ندارد ، باید با لباس نجس نماز بخواند و نمازش صحیح است.
مسأله 820: کسی که دو لباس دارد ، اگر بداند یکی از آنها نجس است و نداند کدامیک آنها است ، چنانچه وقت دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند ، مثلا اگر می خواهد نماز ظهر و عصر بخواند ، باید با هر کدام یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخواند ، ولی اگر وقت تنگ است با یکی از آن دو نماز بخواند ، و بعد از وقت با لباس دیگر یا لباس پاک نماز را به جا آورد.
«شرط دوم»
مسأله 821: لباس نمازگزار که به آن ستر عورت می شود باید مباح باشد ، و کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، یا این که در یاد گرفتن حرمت پوشیدن لباس غصبی کوتاهی کرده ، اگر عمداً به آن عورت خود را بپوشاند و نماز بخواند، نمازش باطل است، ولی چیزهایی که به تنهایی عورت را نمی پوشاند و همچنین چیزهایی که فعلا نمازگزار آنها را نپوشیده ، مانند دستمال بزرگ ، یا لنگی که در جیب گذاشته شده اگر چه بشود عورت را با آنها پوشانید در صورتی که به حرکات نماز گزار حرکت نکند، غصبی بودن آنها موجب بطلان نماز نمی شود، هر چند احتیاط در ترک است، ولی اگر به حرکات نمازگزار حرکت کند نماز با آن محل اشکال است. وهمچنین است چیزهایی که نمازگزار آنها را پوشیده ولی به آنها ستر عورت نکرده است.
مسأله 822: کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، ولی نمی داند ستر عورت با آن نماز را باطل می کند ، اگر عمداً با آن در حال نماز عورت خود را بپوشاند ، نمازش باطل است.
مسأله 823: اگر نداند که لباس او غصبی است و با آن ستر عورت کند و نماز بخواند ، نمازش صحیح است ، و همچنین در صورتی که فراموش کند و خود غاصب نباشد ، و امّا اگر غاصب فراموش کند که غصب کرده و با لباس غصبی ستر عورت کند و نماز بخواند ، در صورتی که از غصب توبه نکرده باشد نماز او باطل است ، و اگر توبه کرده باشد بطلان نماز محل اشکال است.
مسأله 824: اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و در بین نماز بفهمد ، چنانچه چیز دیگری عورت او را پوشانده است و می تواند فوراً یا بدون این که موالات یعنی پی درپی بودن نماز بهم بخورد لباس غصبی را بیرون آورد ، باید آن را بیرون آورد ، و اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده ، یا نمی تواند لباس غصبی را فوراً بیرون آورد ، یا اگر بیرون آورد پی درپی بودن نماز بهم می خورد ، در صورتی که به مقدار یک رکعت هم وقت داشته باشد باید نماز را بشکند ، و با لباس غیر غصبی نماز بخواند ، و اگر به این مقدار هم وقت ندارد ، باید در حال نماز لباس را بیرون آورد و به دستور نماز برهنگان که در مسأله«803» گذشت نماز را تمام نماید.
مسأله 825: اگر کسی برای حفظ جانش با لباس غصبی هر چند ساتر عورت باشد ، نماز بخواند ، یا مثلا برای این که دزد لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخواند ، نمازش صحیح است.
مسأله 826: اگر با عین پولی که خمس آن را نداده لباس بخرد ، حکم نماز خواندن در آن لباس حکم نماز خواندن در لباس غصبی است.
«شرط سوم»
مسأله 827: لباس نمازگزار باید از اجزاء حیوان مرده ای که خون جهنده دارد یعنی اگر رگش را ببُرند خون از آن جستن می کند نباشد ، بلکه اگر از حیوان مرده ای که مانند ماهی و مار خون جهنده ندارد لباس تهیّه کند ، بنابر احتیاط واجب با آن نماز نخواند.
مسأله 828: هرگاه چیزی از مردار مانند گوشت و پوست آن که روح داشته همراه نمازگزار باشد ، اگر چه لباس او نباشد ، بنابر احتیاط نمازش باطل است.
مسأله 829: اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد ، یا با لباسی که از آنها تهیّه کرده اند نماز بخواند ، نمازش صحیح است.
«شرط چهارم»
مسأله 830: لباس نمازگزار باید از اجزاء حیوان حرام گوشت نباشد ، و اگر مویی از آن هم بر بدن یا لباس نمازگزار باشد ، نماز او باطل است.
مسأله 831: اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد ، چنانچه تر باشد نماز باطل است ، و اگر خشک شده و عین آن بر طرف شده باشد ، نماز صحیح است.
مسأله 832: اگر مو و عرق و آب دهان یا بینی کسی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد ، اشکال ندارد ، و همچنین است اگر مروارید و موم و عسل همراه او باشد.
مسأله 833: اگر شک داشته باشد که لباس از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت چه در مملکت اسلامی تهیّه شده باشد ، چه در غیر آن نماز خواندن با آن جایز است.
مسأله 834: نماز خواندن با صدف و آنچه از آن ساخته می شود ، مانند تکمه صدفی جایز است.
مسأله 835: پوشیدن خز خالص در نماز اشکال ندارد ، و احتیاط واجب آن است که با پوست سنجاب نماز نخواند.
مسأله 836: اگر با لباسی که نمی داند یا فراموش کرده که از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند ، اعاده بر او لازم نیست ، هر چند احتیاط مستحب آن است که اعاده نماید ، و همچنین در صورتی که جاهل قاصر به حکم باشد.
«شرط پنجم»
مسأله 837: پوشیدن لباس طلا باف برای مرد حرام ، و نماز با آن باطل است ، ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسأله 838: پوشیدن طلا ، مثل آویختن زنجیر طلا به گردن و بستن ساعت مچی طلا به دست و عینک طلا گذاشتن و انگشتر طلا به دست کردن و مانند اینها بر مرد حرام ، و نماز خواندن با آنها باطل است ، ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسأله 839: اگر مردی نداند یا فراموش کند که مثلا انگشتر یا لباس او از طلا است ، یا شک داشته باشد و با آن نماز بخواند ، نمازش صحیح است.
«شرط ششم»
مسأله 840: لباس مرد نمازگزار باید ابریشم خالص نباشد ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب مثل عرقچین و بند شلوار ، و در غیر نماز هم پوشیدن لباسی که ابریشم خالص باشد برای مردان حرام است.
مسأله 841: اگر تمام آستر لباس یا مقداری از آن ابریشم خالص باشد ، پوشیدن آن بر مرد حرام ، و نماز در آن باطل است.
مسأله 842: لباسی را که نمی داند از ابریشم خالص است یا چیز دیگر ، پوشیدن آن جایز و نماز خواندن در آن اشکال ندارد.
مسأله 843: دستمال ابریشمی و مانند آن ، اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد ، و نماز را باطل نمی کند.
مسأله 844: پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسأله 845: پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلا باف در حال ناچاری مانعی ندارد ، و نیز کسی که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگری تا آخر وقت غیر از اینها ندارد ، می تواند با این لباسها نماز بخواند.
مسأله 846: اگر غیر از لباس غصبی و لباسی که از اجزاء مردار تهیّه شده ، لباس دیگری تا آخر وقت ندارد ، و ناچار نیست لباس بپوشد ، باید به دستوری که برای برهنگان در مسأله «803» ذکر شد ، نماز بخواند.
مسأله 847: اگر غیر از لباسی که از اجزاء حیوان حرام گوشت تهیّه شده لباس دیگری تا آخر وقت ندارد ، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد ، می تواند با همان لباس نماز بخواند ، و اگر ناچار نباشد باید به دستوری که برای برهنگان ذکر شد نماز را به جا آورد.
مسأله 848: اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلا باف لباس دیگری تا آخر وقت نداشته باشد ، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد ، باید به دستوری که برای برهنگان ذکر شد ، نماز بخواند.
مسأله 849: اگر چیزی ندارد که در نماز عورت خود را با آن بپوشاند ، واجب است اگر چه به کرایه یا خریداری باشد تهیّه نماید ، ولی اگر تهیّه آن به قدری پول لازم دارد که نسبت به دارایی او زیاد است ، یا طوری است که اگر پول را به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد ، تهیّه آن لازم نیست ، و می تواند به دستوری که برای برهنگان ذکر شد نماز بخواند ، یا تحمّل ضرر کند و با ساتر نماز بخواند.
مسأله 850: کسی که لباس ندارد ، اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد ، چنانچه قبول کردن آن برای او حرجی نباشد باید قبول کند ، بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او حرجی نیست ، باید از کسی که لباس دارد طلب بخشش یا عاریه نماید.
مسأله 851: پوشیدن لباسی که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد معمول نیست ، در صورتی که موجب هتک حرمت او ، یا موجب شهرت و انگشت نما شدنش بشود حرام است ، و اگر با آن در نماز ستر عورت کند بعید نیست که حکمش حکم لباس غصبی باشد که در مسأله «821» گذشت.
مسأله 852: اگر مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه بپوشد ، در صورتی که زی پوشش خود قرار دهد ، بنابر احتیاط حرام است ، و ستر عورت با آن در نماز بنابر احتیاط موجب بطلان است.
مسأله 853: کسی که باید خوابیده نماز بخواند ، اگر لحافش از اجزاء حیوان حرام گوشت باشد ، نماز در آن جایز نیست ، و همچنین اگر تشکش از اجزاء حیوان حرام گوشت باشد و به خود بپیچد ، و اگر نجس باشد یا ابریشم یا طلاباف و نمازگزار مرد باشد ، بنابر احتیاط واجب در آن نماز نخواند.
مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد
مسأله 854: در سه صورت که تفصیل آنها خواهد آمد ، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحیح است.
مسأله 855: اگر در بدن یا لباس نمازگزار خون زخم یا جراحت یا دمل باشد ، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای نوع مردم مشقّت داشته باشد ، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است ، می تواند با آن خون نماز بخواند ، و همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته اند و نجس شده در بدن یا لباس او باشد.
مسأله 856: اگر خون بریدگی و زخمی که بزودی خوب می شود و شستن آن برای نوع مردم آسان است در بدن یا لباس نمازگزار باشد و کمتر از درهم نباشد و با آن نماز بخواند ، نماز او باطل است.
مسأله 857: اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود ، جایز نیست با آن نماز بخواند ، ولی اگر مقداری از بدن یا لباس که معمولا به رطوبت زخم آلوده می شود ، به رطوبت آن نجس شود ، نماز خواندن با آن مانعی ندارد.
مسأله 858: اگر از بواسیری که دانه های آن بیرون نباشد یا زخمی که توی دهان و بینی و مانند اینها است خونی به بدن یا لباس برسد ، ظاهر این است که می تواند با آن نماز بخواند ، و امّا خون بواسیری که دانه های آن بیرون است بدون اشکال نماز خواندن با آن جایز است.
مسأله 859: کسی که بدنش زخم است ، اگر در بدن یا لباس خود خونی ببیند که به مقدار درهم یا بیشتر از آن است و نداند از زخم است یا خون دیگر ، جایز نیست با آن نماز بخواند.
مسأله 860: اگر چند زخم در بدن باشد و به طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شود ، تا وقتی همه خوب نشده اند نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد ، ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هر کدام یک زخم حساب شود ، هر کدام که خوب شد باید برای نماز بدن و لباس را از خون آن در صورتی که از یک درهم کمتر نباشد آب بکشد.
مسأله 861: اگر سر سوزنی خون حیض یا سگ یا خوک یا کافر غیر کتابی یا مردار یا حیوان حرام گوشت در بدن یا لباس نمازگزار باشد ، نماز او باطل است ، و بنابر احتیاط واجب خون نفاس و استحاضه نیز چنین است ، ولی خونهای دیگر مثل خون بدن انسانی که نجس العین نیست ، یا خون حیوان حلال گوشت ، اگر چه در چند جای بدن و لباس باشد ، در صورتی که روی هم کمتر از درهم باشد ، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.
مسأله 862: خونی که به لباس بی آستر بریزد و به پشت آن برسد ، یک خون حساب می شود ، ولی اگر پشت آن جدا خونی شود ، باید هر کدام را یک خون جداگانه حساب کند ، پس اگر خونی که پشت و روی لباس است روی هم از یک درهم کمتر باشد ، نماز با آن صحیح ، و اگر به مقدار درهم یا بیشتر باشد نماز با آن باطل است.
مسأله 863: اگر خون روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد ، یا به آستر بریزد و روی لباس خونی شود ، باید هر کدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خون روی لباس و آستر کمتر از درهم باشد نماز با آن صحیح ، و اگر به مقدار درهم یا بیشتر باشد نماز با آن باطل است.
مسأله 864: اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد که اطراف را آلوده کند ، نماز با آن باطل است ، اگر چه خون و رطوبتی که به آن رسیده به اندازه درهم نباشد ، ولی اگر رطوبت فقط به خون برسد و اطراف را آلوده نکند ، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.
مسأله 865: اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی به واسطه رسیدن با رطوبت به خون نجس شود ، اگر چه مقداری که نجس شده کمتر از درهم باشد ، نمی شود با آن نماز خواند.
مسأله 866: اگر خونی که در بدن یا لباس است کمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد مثلا یک قطره بول روی آن بریزد در صورتی که به بدن یا لباس برسد ، نماز خواندن با آن جایز نیست.
مسأله 867: اگر لباسهای کوچک نمازگزار ، مثل عرقچین و جوراب که نمی شود با آنها عورت را پوشانید نجس باشد ، چنانچه سایر موانع لباس نمازگزار در آن نباشد مثل این که از مردار یا نجس العین یا حیوان حرام گوشت باشد نماز با آن صحیح است ، و نیز اگر با انگشتری نجس نماز بخواند اشکال ندارد.
مسأله 868: چیز نجس مانند دستمال و کلید و چاقوی نجس جایز است همراه نمازگزار باشد.
مسأله 869: اگر می داند خونی که در بدن یا لباس اوست کمتر از درهم است ، ولی احتمال می دهد که از خونهایی باشد که مورد عفو نیست ، جایز است که با آن خون نماز بخواند و شستن برای نماز لازم نیست.
مسأله 870: اگر خونی که در لباس یا بدن است کمتر از درهم باشد ، و نداند که از خونهایی است که مورد عفو نیست و نماز بخواند و بعد معلوم شود که از آنها بوده ، اعاده نماز لازم نیست ، و همچنین است اگر اعتقاد نماید که کمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود که به مقدار درهم یا بیشتر بوده ، در این صورت نیز اعاده لازم نیست.
چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است
مسأله 871: چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است ، و از آن جمله است: عمامه با تحت الحنک ، پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباسها ، و استعمال بوی خوش ، و دست کردن انگشتر عقیق.
چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است
مسأله 872: چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است ، و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند ، و نیز باز بودن تکمه های لباس ، و احتیاط واجب آن است که در لباس و انگشتری که نقش صورت دارد نماز نخواند.
مکان نمازگزار
اشاره
مکان نمازگزار هفت شرط دارد:
«شرط اوّل»
اشاره
آن که مباح باشد.
مسأله 873: کسی که در ملک غصبی نماز می خواند ، اگر چه روی فرش یا پتو و مانند اینها باشد ، در صورتی که مواضع سجودش غصبی باشد ، نمازش باطل است ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب در روی تخت و مانند آن ، ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.
مسأله 874: نماز خواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است بدون رضایت مالک منفعت باطل است ، مثلا در خانه اجاره ای ، اگر صاحب خانه یا دیگری بدون رضایت کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند ، نمازش باطل است.
مسأله 875: کسی که در مسجد نشسته ، اگر دیگری جای او را غصب کند و در آن جا نماز بخواند ، نمازش باطل است.
مسأله 876: اگر در جایی که نمی داند غصبی است نماز بخواند ، و بعد از نماز بفهمد محل سجده اش غصبی بوده نمازش باطل است ، امّا اگر در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید ، نماز او صحیح است ، ولی کسی که خودش جایی را غصب کرده اگر فراموش کند و در آن جا نماز بخواند ، در صورتی که از غصب توبه نکرده باشد نماز او باطل است و اگر توبه کرده باشد بطلان نماز محل اشکال است.
مسأله 877: نماز خواندن در جایی که مواضع سجود غصبی باشد و بداند غصبی است باطل است ، هر چند عالم به بطلان نماز نباشد.
مسأله 878: کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند ، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد و بر آن حیوان یا زین سجده کند ، نماز او باطل است ، و همچنین است اگر بخواهد بر آن حیوان نماز مستحبّی بخواند ، ولی اگر نعل آن غصبی باشد بطلان نماز محل اشکال است.
مسأله 879: کسی که در ملکی با دیگری شریک است ، تا سهم او جدا نشده ، بدون رضایت شریکش نمی تواند در آن ملک تصرّف کند و نماز بخواند.
مسأله 880: اگر با عین پولی که خمس آن را نداده ملکی بخرد ، تصرّف او در آن ملک حرام ، و نمازش در آن باطل است.
مسأله 881: اگر صاحب ملک اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلباً راضی نیست ، نماز خواندن در ملک او باطل است ، و اگر اجازه ندهد و انسان یقین کند که راضی است نماز او صحیح است.
مسأله 882: تصرّف در ملک میّتی که خمس یا زکات بدهکار است ، در صورتی که ترکه زاید بر خمس و زکات نباشد ، حرام و نماز در آن باطل است ، ولی اگر بدهی او را بدهند یا با قبول حاکم شرع ضامن شوند که ادا نمایند ، تصرّف و نماز در ملک او با اجازه ورثه اشکال ندارد.
مسأله 883: تصرّف در ملک میّتی که به مردم بدهکار است ، در صورتی که آن ملک زاید بر بدهکاری میّت نباشد ، بدون رضایت طلبکار حرام ، و نماز در آن باطل است ، ولی اگر ضامن شوند که قرضهای او را بپردازند و طلبکار هم قبول کند ، با اجازه ورثه تصرّف جایز و نماز هم صحیح است.
مسأله 884: اگر میّت قرض نداشته باشد ، ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غایب باشند ، تصرّف در ملک او بدون اجازه ولی آنها حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله 885: نماز خواندن در ملک دیگری در صورتی جایز است که یقین یا حجّت شرعیّه ای بر رضایت مالک داشته باشد ، و همچنین است اگر اذن در تصرّفی بدهد که عرفاً از اذن در آن تصرّف ،اذن در نماز خواندن هم فهمیده شود ، مثل این که به کسی اجازه بدهد در ملک او بنشیند و بخوابد ، که از اینها فهمیده می شود برای نماز خواندن هم اذن داده است.
مسأله 886: نماز خواندن در زمین بسیار وسیع ، به تفصیلی که در مسأله «277» گذشت ، منوط به اجازه مالک نیست.
«شرط دوم»
مسأله 887: در نماز واجب مکان نمازگزار نباید حرکتی داشته باشد که مانع از آرامش بدن نمازگزار و انجام واجبات نماز اختیاری باشد ، و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایی که چنین حرکتی دارد مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند ، به قدری که ممکن است باید آرامش بدن و قبله را رعایت نماید، و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند، به طرف قبله برگردد.
مسأله 888: نماز خواندن در اتومبیل و کشتی و ترن و مانند اینها ، هنگامی که ایستاده اند مانعی ندارد.
مسأله 889: روی خرمن گندم و جو و مانند اینها که مانع از آرامش بدن است ، نماز باطل است.
«شرط سوم»
مسأله 890: باید در جایی نماز بخواند که احتمال بدهد می تواند نماز را تمام کند ، و نماز خواندن در جایی که به واسطه باد و باران و زیادی جمعیّت و مانند اینها ، اطمینان دارد که نمی تواند آن را تمام کند ،باطل است ، اگر چه اتّفاقاً نماز را تمام کند.
مسأله 891: اگر در جایی که ماندن در آن حرام است مثلا زیر سقفی که نزدیک است خراب شود نماز بخواند ، اگر چه معصیت کرده ولی نمازش صحیح است.
مسأله 892: نماز خواندن روی چیزی که ایستادن و نشستن روی آن ملازم با هتک آن است ، و هتک آن هم حرام است مثل جایی از فرش که اسم خدا بر آن نوشته شده جایز نیست و بنابر احتیاط باطل است.
«شرط چهارم»
اشاره
جای نمازگزار سقفش به اندازه ای که نتواند در آنجا راست بایستد کوتاه نباشد ، و همچنین به اندازه ای که جای رکوع و سجود نداشته باشد ، کوچک نباشد.
مسأله 893: اگر ناچار شود که در جایی نماز بخواند که به کلّی از ایستادن تمکّن ندارد ، باید نشسته نماز بخواند ، و اگر از رکوع و سجود تمکّن ندارد ، برای آنها با سر اشاره نماید.
مسأله 894: نماز خواندن جلوتر از قبر پیغمبر و ائمّه اطهار(علیهم السلام) در صورتی که هتک باشد حرام و باطل است ، و همچنین در غیر این صورت بنابر احتیاط واجب ، ولی اگر در نماز چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهّر باشد ، اشکال ندارد ، و فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچه ای که روی آن افتاده کافی نیست.
«شرط پنجم»
مسأله 895: آن که مکان نمازگزار اگر نجس هست به طوری تر نباشد که نجاستی که موجب بطلان نماز است به بدن یا لباس او برسد ، ولی جایی که پیشانی را برای سجده بر آن می گذارد باید پاک باشد ، و اگر نجس باشد ، در صورتی که خشک هم باشد نماز باطل است ، و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلا نجس نباشد.
«شرط ششم»
اشاره
باید بین مرد و زن در حال نماز ، حداقل مقدار یک وجب فاصله باشد ، ولی نماز خواندن در فاصله کمتر از ده ذراع در غیر شهر مکّه مکروه است.
مسأله 896: اگر زن برابر مرد یا جلوتر در کمتر از فاصله ای که ذکر شد بایستد و با هم وارد نماز شوند ، باید نماز را دوباره بخوانند ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب در صورتی که یکی زودتر از دیگری به نماز بایستد.
مسأله 897: اگر بین مرد و زن که برابر هم ایستاده اند، یا زن جلوتر ایستاده و نماز می خوانند ، دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد که یکدیگر را نبینند ، نماز هر دو اشکال ندارد ، اگر چه بین آنها کمتر از فاصله ای که قبلا ذکر شد ، باشد.
«شرط هفتم»
اشاره
باید جای پیشانی نمازگزار از جای سر انگشتان پای او و بنابر احتیاط واجب از جای زانوهای او ، بیش از چهار انگشت بسته پست تر یا بلندتر نباشد ، و تفصیل آن در احکام سجده خواهد آمد.
مسأله 898: بودن زن و مرد نامحرم در جایی که کسی در آن جا نیست و کسی هم نمی تواند وارد شود در صورتی که احتمال وقوع در معصیت را بدهند ، جایز نیست ، و احتیاط مستحب آن است که در آن جا نماز نخوانند.
مسأله 899: نماز خواندن در جایی که تار می زنند ، یا مانند آن را استعمال می کنند باطل نیست ، ولی گوش دادن به آنها حرام است ، و همچنین است بودن در آنجا مگر برای کسی که بودنش برای جلوگیری از آن عمل باشد.
مسأله 900: خواندن نماز واجب در حال اختیار بر بام خانه کعبه جایز نیست ، و احتیاط مستحب آن است که در داخل خانه هم نخواند ، ولی در حال ناچاری اشکال ندارد.
مسأله 901: خواندن نماز مستحب در خانه کعبه اشکال ندارد ، بلکه مستحب است در داخل خانه مقابل هر رکنی دو رکعت نماز بخواند.
جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 902: در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند ، و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است ، و بعد از آن مسجد پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ، و بعد از آن مسجد کوفه ، و بعد از آن مسجد بیت المقدّس ، و بعد از آن مسجد جامع هر شهر ، و بعد از آن مسجد محلّه ، و بعد از آن مسجد بازار است.
مسأله 903: برای زنها نماز خواندن در خانه ، بلکه در پستوی خانه و اتاق عقب بهتر است.
مسأله 904: نماز خواندن در حرم امامان (علیهم السلام) مستحب است ، بلکه از بعضی روایات استفاده می شود که نماز در حرم مطهّر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)و سیّدالشّهداء (علیه السلام)افضل از مسجد است.
مسأله 905: زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدی که نمازگزار ندارد مستحب است ، و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد ، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.
مسأله 906: مستحب است انسان با کسی که در مسجد حاضر نمی شود غذا نخورد ، و در کارها با او مشورت نکند ، و همسایه او نشود ، و از او زن نگیرد ، و به او زن ندهد.
جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است
مسأله 907: نماز خواندن در چند جا مکروه است ، و از آن جمله است:
مسأله 908: کسی که در محل عبور مردم نماز می خواند ، یا کسی روبروی اوست ، مستحب است جلوی خود چیزی بگذارد، و اگر چوب یا ریسمانی هم باشد کافیست.
احکام مسجد
مسأله 909: نجس کردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجد حرام است ، و هر کس بفهمد که نجس شده است باید فوراً آن را تطهیر کند ، و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند ، و اگر نجس شود نجاستش را بر طرف کنند.
مسأله 910: اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید ، یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند ، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ، ولی باید به کسی که می تواند تطهیر کند و احتمال دهد که تطهیر می کند اطّلاع دهد.
مسأله 911: اگر جایی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن ممکن نیست ، باید آن جا را بکنند یا خراب نمایند ، در صورتی که خرابی کلی نبوده و مستلزم ضرر وقف نباشد ، و پر کردن جایی که کنده اند و ساختن جایی که خراب کرده اند واجب نیست ، ولی اگر چیزی مانند آجر مسجد نجس شود ، در صورتی که ممکن باشد ، باید بعد از آب کشیدن به جای اوّلش بگذارند.
مسأله 912: اگر مسجدی را غصب کنند و به جای آن خانه و مانند آن بسازند ، نجس کردن آن بنابر احتیاط حرام است ، و تطهیر آن واجب نیست ، ولی نجس کردن مسجدی که خراب شده هر چند در آن نماز نخوانند جایز نیست و تطهیر آن لازم است.
مسأله 913: نجس کردن حرم امامان (علیهم السلام) حرام است ، و اگر نجس شود ، چنانچه نجس ماندن آن بی احترامی باشد تطهیر آن واجب است ، بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد آن را تطهیر کنند.
مسأله 914: نجس کردن حصیر مسجد حرام است ، و کسی که آن را نجس کرده بنابر احتیاط باید تطهیر کند ، و بر غیر او احتیاط مستحب آن است که تطهیر نماید ، مگر این که نجاست آن بی احترامی به مسجد باشد ، که در این صورت باید تطهیر شود.
مسأله 915: بردن عین نجس و متنجس در مسجد ، اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است ، بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد ، عین نجس را در مسجد نبرند.
مسأله 916: اگر مسجد را برای روضه خوانی چادر بزنند و فرش کنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای در آن ببرند ، در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود ، اشکال ندارد.
مسأله 917: زینت کردن مسجد به طلا و صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد ، بنابر احتیاط واجب جایز نیست ، و نقاشی چیزهایی که روح ندارد ، مثل گل و بوته مکروه است.
مسأله 918: اگر مسجد خراب هم شود نمی توانند آن را بفروشند ، یا داخل ملک و جادّه نمایند.
مسأله 919: فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است ، و اگر مسجد خراب شود باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند ، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد ، باید در مسجد دیگر مصرف شود ، ولی اگر به درد مسجدهای دیگر هم نخورد ، آنچه را که از اجزای مسجد شمرده نشود و وقف بر مسجد باشد ، می توانند با اذن ولی شرعی بفروشند و پول آن را اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد ، وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند ، و اگر آن هم ممکن نشد ، در سایر وجوه بر و خیر صرف نمایند.
مسأله 920: ساختن مسجد و تعمیر آن مستحب است ، و اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد می توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند ، بلکه می توانند مسجدی را که خراب نشده برای احتیاج مردم به نماز خراب کنند و بزرگتر بسازند.
مسأله 921: تمیز کردن مسجد و روشن کردن چراغ در آن مستحب است ، و کسی که می خواهد مسجد برود مستحب است خود را خوشبو کند ، و لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد ، و ته کفش خود را وارسی کند که نجاستی به آن نباشد ، و موقع داخل شدن به مسجد اوّل پای راست ، و موقع بیرون آمدن اوّل پای چپ را بگذارد ، و همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر بیرون رود.
مسأله 922: وقتی انسان وارد مسجد می شود مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحیّت و احترام مسجد بخواند ، و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند کافیست.
مسأله 923: خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد ، و صحبت کردن راجع به کارهای دنیا ، و مشغول صنعت شدن ، و خواندن شعری که نصیحت و مانند آن نباشد مکروه است ، و نیز مکروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد ، و گمشده ای را طلب کند ، و صدای خود را بلند کند ، ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد ، بلکه مستحب است.
مسأله 924: راه دادن بچّه و دیوانه به مسجد مکروه است ، و کسی که پیاز و سیر و مانند اینها خورده که بوی دهانش مردم را اذیت می کند ، مکروه است به مسجد برود.
اذان و اقامه
مسأله 925: برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب یومیّه اذان و اقامه بگویند ، و برای نمازهای دیگر واجب یا مستحب مشروع نیست ، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان ، در صورتی که به جماعت خوانده شود مستحب است سه مرتبه ندا داده شود «الصّلاه» و در غیر این دو مانند نماز آیات در صورت جماعت رجاءً گفته شود.
مسأله 926: مستحب است بچّه ای که به دنیا می آید ، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند ، و بهتر آن است که روز اوّل ولادت باشد.
مسأله 927: اذان هیجده جمله است:
مسأله 928: اَشْهَدُ اَن عَلِیّا وَلِی اللّهِ» جزء اذان و اقامه نیست ، ولی چون ولایت آن حضرت مکمّل دین است ، شهادت به آن در هر حال و از جمله بعد از «اَشْهَدُ اَن مُحَمّداً رَسُولُ اللّهِ» از أفضل قُربات است.
مسأله 929: بین جمله های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود ، و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد باید دوباره آن را از سر بگیرد.
مسأله 930: اگر در اذان و اقامه صدا در گلو بیندازد ، چنانچه غنا شود یعنی به طور آوازخوانی که در مجلس لهو معمول است اذان و اقامه را بگوید حرام است ، و اگر غنا نشود مکروه است.
مسأله 931: در دو نماز اذان مشروع نیست:
مسأله 932: اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند ، کسی که با آن جماعت نماز می خواند ، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.
مسأله 933: اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده ، تا وقتی که صفها به هم نخورده و جمعیّت متفرّق نشده با شرایطی که در مسأله بعد می آید ، نمی تواند برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.
مسأله 934: در جایی که عدّه ای مشغول نماز جماعتند ، یا نماز آنها تازه تمام شده و صفها به هم نخورده است ، اگر انسان بخواهد فُرادی یا با جماعت دیگری که بر پا می شود نماز بخواند ، با شش شرط اذان و اقامه از او ساقط می شود. (و این سقوط به نحو عزیمت است یعنی نباید اذان و اقامه بگوید.)
مسأله 935: اگر در شرط سوم از شرطهایی که در مسأله پیش ذکر شد شک کند ، یعنی شک کند که نماز جماعت صحیح بوده یا نه ، اذان و اقامه از او ساقط است ، ولی اگر در به هم خوردن صفها یا تحقّق بقیّه شرایط شک کند ، چنانچه حالت سابقه معلوم باشد ، باید بر طبق حالت سابقه عمل کند ، مثلا اگر در اثر تاریکی شب ، شک کند که آیا صفوف متفرّق شده یا نه ، بنا بگذارد بر این که متفرّق نشده و اذان
مسأله 936: کسی که اذان دیگری را می شنود مستحب است هر قسمتی را که می شنود بگوید ، و امّا نسبت به اقامه ، از «حَی عَلَی الصّلاهِ» تا «قَدْ قامَتِ الصّلاهُ» را رجاءً بگوید ، و مستحب است بقیّه را به قصد ذکر بگوید.
مسأله 937: کسی که اذان و اقامه دیگری را شنیده باشد چه با او گفته باشد یا نه در صورتی که بین آن اذان و اقامه و نمازی که می خواهد بخواند زیاد فاصله نشده باشد ، می تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید.
مسأله 938: اگر مرد اذان زن را بشنود ، اذان از او ساقط نمی شود ، چه شنیدن با قصد لذّت باشد و چه بدون قصد لذّت.
مسأله 939: اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید ، ولی در نماز جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید کافیست.
مسأله 940: اقامه باید بعد از اذان گفته شود ، و اگر قبل از اذان گفته شود صحیح نیست ، و نیز در اقامه معتبر است که در حال ایستادن و طهارت از حدث (با وضو یا غسل یا تیمّم) باشد.
مسأله 941: اگر جمله های اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید ، مثلا «حَی عَلَی الفَلاحِ» را پیش از «حَی عَلَی الصّلاهِ» بگوید ، باید از جایی که ترتیب به هم خورده دوباره بگوید.
مسأله 942: باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد، و اگر بین آنها به قدری فاصله دهد که اذانی را که گفته اذان این اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگوید ، و نیز اگر بین اذان و اقامه و بین نماز به قدری فاصله دهد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره برای آن نماز اذان و اقامه بگوید.
مسأله 943: اذان و اقامه باید به عربی صحیح گفته شود ، پس اگر به عربی غلط بگوید ، یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید ، یا مثلا ترجمه آنها را به فارسی بگوید ، صحیح نیست.
مسأله 944: اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود ، و اگر عمداً یا از روی فراموشی پیش از وقت بگوید باطل است.
مسأله 945: اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته یا نه ، باید اذان را بگوید ، ولی اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته یا نه ، گفتن اذان لازم نیست.
مسأله 946: اگر در بین اذان یا اقامه پیش از آن که قسمتی را بگوید شک کند که قسمت پیش از آن را گفته یا نه ، باید قسمتی را که در گفتن آن شک کرده بگوید ، ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه شک کند که آنچه پیش از آن است گفته یا نه ، گفتن آن لازم نیست.
مسأله 947: مستحب است انسان در موقع اذان گفتن رو به قبله بایستد و این استحباب در تشهّد اذان مؤکّد است و با وضو یا غسل باشد ، و دو انگشت را در دو گوش بگذارد ، و صدا را بلند نماید و بکشد ، و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد ، وبین آنها حرف نزند.
مسأله 948: مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد ، و آن را از اذان آهسته تر بگوید ، و جمله های آن را به هم نچسباند ، ولی به اندازه ای که بین جمله های اذان فاصله می دهد ، بین جمله های اقامه فاصله ندهد.
مسأله 949: مستحب است بین اذان واقامه فاصله بیندازد به نشستن ، یا دو رکعت نماز، یا تکلّم، یا تسبیح، ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مکروه است.
مسأله 950: مستحب است کسی را که برای گفتن اذان اعلامی معیّن می کنند ، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد ، و اذان را در جای بلند بگوید.
واجبات نماز
اشاره
واجبات نماز یازده چیز است: (اوّل) نیّت ، (دوم) قیام یعنی ایستادن ، (سوم) تکبیره الاحرام یعنی گفتن الله اکبر در اوّل نماز ، (چهارم) رکوع ، (پنجم) سجود ، (ششم) قرائت ، (هفتم) ذکر ، (هشتم) تشهّد ، (نهم) سلام ، (دهم) ترتیب ، (یازدهم) موالات یعنی پی در پی بودن اجزای نماز.
مسأله 951: بعضی از واجبات نماز رکن است ، یعنی اگر انسان آنها را به جا نیاورد ، عمداً باشد یا اشتباهاً ، نماز باطل می شود ، و بعضی دیگر رکن نیست ، یعنی اگر اشتباهاً کم گردد نماز باطل نمی شود.
نیّت
مسأله 952: انسان باید نماز را به قصد قربت چنانکه در وضو گذشت و با اخلاص به جا آورد ، و لازم نیست نیّت را از قلب خود بگذراند ، یا بر زبان جاری کند ، مثل آن که بگوید:(چهار رکعت نماز ظهر می خوانم برای انجام فرمان خداوند) بلکه در نماز احتیاط جایز نیست به زبان بگوید.
مسأله 953: اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیّت کند که چهار رکعت نماز می خوانم و معیّن نکند ظهر است یا عصر نه تفصیلا و نه اجمالا نماز او باطل است ، و مقصود از نیّت اجمالی این است که مثلا نسبت به نماز ظهر قصد کند که آنچه اوّل بر من واجب شده به جا می آورم.
مسأله 954: انسان باید از اوّل تا آخر نماز به نیّت خود باقی باشد ، پس اگر در بین نماز به طوری غافل شود که اگر بپرسند چه می کنی؟ نداند چه بگوید ، نمازش باطل است.
مسأله 955: انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند ، پس کسی که ریا کند ، یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند ، نمازش باطل است ، خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد.
مسأله 956: اگر قسمتی از نماز را هم برای غیر خدا به جا آورد نمازش باطل است ، بلکه اگر نماز را برای خدا به جا آورد ولی برای نشان دادن به مردم در جای مخصوصی مثل مسجد ، یا در وقت مخصوصی مثل اوّل وقت ، یا به طرز مخصوصی مثلا با جماعت نماز بخواند ، نمازش باطل است ، و بنابر احتیاط واجب اگر مستحبّاتی را که ظرف آنها نماز است مثل قنوت برای غیر خدا به جا آورد ، نمازش باطل است.
تکبیره الاحرام
مسأله 957: گفتن «اَللّهُ اَکْبَر» در اوّل هر نماز واجب و رکن است ، و باید حروف «اَللّهُ» و حروف «اَکْبَر» و دو کلمه «اَللّهُ اَکْبَر» را پشت سر هم بگوید ، و نیز باید این دو کلمه به عربی صحیح گفته شود ، و اگر به عربی غلط بگوید ، یا ترجمه آن را بگوید ، باطل است.
مسأله 958: احتیاط واجب آن است که تکبیره الاحرام نماز را به چیزی که پیش از آن می خواند ، مثلا به اقامه یا به دعایی که پیش از تکبیر می خواند ، نچسباند.
مسأله 959: احتیاط مستحب آن است که «اَللّهُ اَکْبَر» را به چیزی که بعد آن می خواند ، مثلا به «بِسْمِ اللّهِ الرّحْمنِ الرّحِیمِ» نچسباند ، و اگر خواست وصل کند ، باید «راء» «اَکْبَرُ» را پیش یعنی ضمّه بدهد.
مسأله 960: موقع گفتن تکبیره الاحرام باید بدن آرام باشد ، و اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد تکبیره الاحرام را بگوید ، باطل است.
مسأله 961: تکبیر و حمد و سوره و ذکر و دعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود ، و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمی شنود ، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.
مسأله 962: کسی که لال است ، یا زبان او مرضی دارد که نمی تواند «اللّهُ اَکْبَر» را درست بگوید ، باید به هر طوری که می تواند بگوید ، و اگر هیچ نمی تواند بگوید ، باید در قلب خود بگذراند و برای تکبیر زبانش را حرکت دهد ، و به انگشت هم به آن اشاره کند.
مسأله 963: مستحب است قبل از تکبیره الاحرام بگوید: «یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ الْمُسِییُ وَ قَدْ اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِیی ، اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا الْمُسِییُ فَبِحَق مُحَمّد وَ الِ مُحَمّد صَل عَلی مُحَمّد وَ الِ مُحَمّد وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی» یعنی ای خدایی که احسان کننده ای ، بنده بدکردار به درگاه تو آمده و تو امر کرده ای به نیکوکار که از بدکردار بگذرد ، تو نیکوکاری و من بدکردار ، پس به حق محمّد و آل محمّد رحمت خود را برمحمّد وآل محمّد بفرست ،واز زشتیهایی که می دانی از من سرزده بگذر.
مسأله 964: مستحب است موقع گفتن تکبیر اوّل نماز و تکبیرهای بین نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
مسأله 965: اگر شک کند که تکبیره الاحرام را گفته یا نه ، چنانچه مشغول خواندن چیزی از قرائت شده ، به شک خود اعتنا نکند ، و اگر مشغول نشده باید تکبیر را بگوید.
مسأله 966: اگر بعد از گفتن تکبیره الاحرام شک کند که آن را صحیح گفته یا نه ، به شک خود اعتنا نکند ، چه مشغول خواندن چیزی شده باشد یا نه ، و احتیاط مستحب آن است که نماز را تمام کند و بعد اعاده نماید.
قیام (ایستادن)
مسأله 967: قیام در موقع گفتن تکبیره الاحرام ، و قیام پیش از رکوع که آن را قیام متّصل به رکوع می گویند رکن است ، ولی قیام در غیر این دو مانند قیام موقع خواندن حمد و سوره ، و قیام بعد از رکوع رکن نیست ، و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند ، نمازش صحیح است.
مسأله 968: واجب است پیش از گفتن تکبیره الاحرام و بعد از آن مقداری بایستد تا یقین کند که تکبیر را در حال ایستادن گفته است.
مسأله 969: اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده ، باید بایستد و به رکوع رود ، و اگر بدون این که بایستد به حال خمیدگی به رکوع برگردد ، چون قیام متّصل به رکوع را به جا نیاورده ، نماز او باطل است.
مسأله 970: موقعی که برای تکبیره الاحرام یا قرائت ایستاده است ، باید بدن را حرکت ندهد و به طرفی خم نشود ، و بنابر احتیاط واجب در حال اختیار به جایی تکیه نکند ، ولی اگر از روی ناچاری باشد ، یا در حال خم شدن برای رکوع پاها را حرکت دهد ، اشکال ندارد.
مسأله 971: اگر در قیام واجب برای تکبیره الاحرام و قرائت از روی فراموشی بدن را حرکت دهد ، یا به طرفی خم شود ، یا به جایی تکیه کند ، اشکال ندارد.
مسأله 972: احتیاط واجب آن است که در موقع ایستادن ، هر دو پا روی زمین باشد ، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد ، و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد.
مسأله 973: کسی که می تواند درست بایستد ، اگر پاها را خیلی گشاد بگذارد که ایستادن بر آن صدق نکند ، نمازش باطل است ، و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر به صورت ایستادن معمولی نباشد.
مسأله 974: موقعی که انسان در نماز مشغول خواندن چیزی از اذکار واجب است ، باید بدنش آرام باشد ، و موقعی که می خواهد کمی جلو یا عقب رود ، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد ، باید چیزی نگوید.
مسأله 975: اگر در حال حرکت بدن ذکر مستحبّی بگوید ذکر و نماز هر دو صحیح است ، ولی اذکار مستحبه نماز را اگر به قصد آنچه در نماز وارد شده بگوید ، بنابر احتیاط باید بدن آرام باشد ، اگر چه با آرام نبودن بدن نماز صحیح است ، ولی (بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ) را باید در حال برخاستن بگوید.
مسأله 976: حرکت دادن دست و انگشتان در موقع قرائت و ذکرهای واجب اشکال ندارد ، اگر چه احتیاط مستحب آن است که آنها را هم حرکت ندهد.
مسأله 977: اگر موقع خواندن حمد و سوره یا خواندن تسبیحات اربعه بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود ، بنابر احتیاط مستحب بعد از آرام گرفتن بدن ، آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.
مسأله 978: کسی که در بین نماز از ایستادن عاجز شود و عجزش تا آخر وقت باقی نباشد ، باید نماز را در حال قدرت ایستاده بخواند ، و در صورتی که عجزش تا آخر وقت باقی باشد ، باید بقیّه نماز را نشسته بخواند ، و همچنین اگر از نشستن هم عاجز شود ، باید خوابیده بخواند ، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید قرائت و اذکار واجبه را نخواند ، و حکم اذکار مستحبه در این مسأله و مسائل بعد در مسأله«975» گذشت.
مسأله 979: تا انسان می تواند ایستاده نماز بخواند ، نباید بنشیند ، مثلا کسی که موقع ایستادن بدنش حرکت می کند ، یا مجبور است به چیزی تکیه دهد ، یا بدنش را کج کند ، یا خم شود ، یا پاها را بیشتر از معمول گشاد بگذارد به گونه ای که در این سه صورت ایستادن صدق کند ، باید به هر طور که می تواند ایستاده نماز بخواند ، ولی اگر به هیچ قسم نتواند بایستد ، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 980: تا انسان می تواند بنشیند ، نباید خوابیده نماز بخواند ، و اگر نتواند راست بنشیند ، باید هر طور که می تواند بنشیند ، و اگر به هیچ قسم نمی تواند بنشیند ، باید به طوری که در احکام قبله گذشت ، به پهلوی راست بخوابد ، و اگر نمی تواند ، به پهلوی چپ بخوابد ، و اگر آن هم ممکن نیست به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مسأله 981: کسی که نشسته نماز می خواند ، اگر بعد از خواندن حمد و سوره یا تسبیحات بتواند بایستد و رکوع را ایستاده به جا آورد ، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود ، و اگر نتواند باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.
مسأله 982: کسی که خوابیده نماز می خواند ، اگر در بین نماز بتواند بنشیند ، باید مقداری را که می تواند ، نشسته بخواند ، و نیز اگر می تواند بایستد ، باید مقداری را که می تواند ایستاده بخواند ، ولی تا بدنش آرام نگرفته ، باید قرائت و اذکار واجبه را نخواند.
مسأله 983: کسی که نشسته نماز می خواند ، اگر در بین نماز بتواند بایستد ، باید مقداری را که می تواند ، ایستاده بخواند ، ولی تا بدنش آرام نگرفته ، باید قرائت و اذکار واجبه نماز را نخواند.
مسأله 984: کسی که می تواند بایستد ، اگر بترسد که به واسطه ایستادن مریض شود ، یا ضرری به او برسد ، می تواند نشسته نماز بخواند ، و اگر از نشستن هم بترسد ، می تواند خوابیده نماز بخواند.
مسأله 985: اگر انسان احتمال بدهد که تا آخر وقت می تواند ایستاده نماز بخواند ، بهتر است نماز را تأخیر بیندازد ، پس اگر نتوانست بایستد ، در آخر وقت مطابق وظیفه اش نماز را به جا آورد ، و همچنین کسی که در اوّل وقت به پهلو یا خوابیده می تواند نماز بخواند بهتر است نماز را تأخیر بیندازد ، و در آخر وقت مطابق وظیفه رفتار نماید ، و در صورتی که اوّل وقت نماز را خوانده و آخر وقت برایش قدرت بر ایستادن یا نشستن پیدا شد ، باید نماز را دوباره به صورتی که قدرت پیدا کرده به جا آورد.
مسأله 986: مستحب است در حال ایستادن فقرات پشت و گردن را راست نگهدارد ، و شانه ها را پایین بیندازد ، و دستها را روی رانها بگذارد ، و انگشتها را به هم بچسباند ، و جای سجده را نگاه کند ، و سنگینی بدن را به طور مساوی روی دو پا بیندازد ، و با خضوع و خشوع باشد ، و پاها را پس و پیش نگذارد ، و اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهد ، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
قرائت
مسأله 987: در رکعت اوّل و دوم نمازهای واجب یومیّه ، انسان باید اوّل حمد و بعد از آن یک سوره تمام بخواند ، و در نماز سوره والضّحی و الم نشرح ، و همچنین سوره فیل و لأیلاف ، یک سوره حساب می شود.
مسأله 988: اگر وقت نماز تنگ باشد ، یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند ، مثلا بترسد که اگر سوره را بخواند دزد یا درنده یا چیز دیگری به او صدمه بزند ، نباید سوره را بخواند ، و از مریض و کسی که در حاجتی عجله دارد سوره ساقط است ، و اگر خواند نباید به قصد جزئیّت نماز بخواند ، بلکه می تواند به قصد قرائت قرآن بخواند.
مسأله 989: اگر عمداً سوره را پیش از حمد به قصد جزئیّت بخواند نمازش باطل است ، و اگر اشتباهاً بخواند و در بین آن یادش بیاید ، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد ، سوره را از اوّل بخواند.
مسأله 990: اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد ، نمازش صحیح است.
مسأله 991: اگر پیش از آن که برای رکوع خم شود بفهمد که حمد و سوره را نخوانده ، باید بخواند ، و اگر بفهمد سوره را نخوانده ، باید فقط سوره را بخواند ، ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده ، باید اوّل حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند ، و نیز اگر خم شود و پیش از آن که به رکوع برسد بفهمد حمد و سوره ، یا سوره تنها ، یا حمد تنها را نخوانده ، باید بایستد و به همین دستور عمل نماید.
مسأله 992: اگر در نماز واجب یکی از چهار سوره ای را که آیه سجده دارد و در مسأله «361» گذشت ، عمداً بخواند ، واجب است بعد از قرائت آیه سجده سجده تلاوت را به جا آورد ، و در این صورت بنابر احتیاط واجب نماز را تمام کند و اعاده نماید ، و همچنین است اگر معصیت کرد و به جا نیاورد.
مسأله 993: اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره ای شود که سجده واجب دارد ، چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد ، باید آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند ، و اگر بعد از خواندن آیه سجده بفهمد ، احتیاطاً به سجده اشاره نموده و سوره را تمام کند ، و سوره دیگری هم به قصد قربت مطلقه یعنی اگر وظیفه اش سوره دیگری است این همان باشد وگرنه به عنوان قرائت قرآن باشد بخواند ، و بعد از نماز باید سجده آن را به جا آورد.
مسأله 994: اگر در نماز آیه سجده را گوش دهد ، نمازش صحیح است ، و به قصد سجده تلاوت اشاره کند ، و بنابر احتیاط مستحب بعد از نماز به نحو متعارف هم سجده آن را به جا آورد.
مسأله 995: در نماز مستحبّی خواندن سوره لازم نیست ، اگر چه آن نماز به واسطه نذر کردن و مانند آن واجب شده باشد ، ولی در بعضی از نمازهای مستحبّی ، مثل نماز وحشت که سوره مخصوصی دارد ، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار کرده باشد ، باید همان سوره را بخواند.
مسأله 996: در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه ، مستحب است در رکعت اوّل بعد از حمد سوره جمعه ، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره منافقون را بخواند ، و اگر مشغول یکی از اینها شود ، بنابر احتیاط مستحب نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.
مسأله 997: اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) یا سوره (قُلْ یا أیّهَا الکافِرُونَ) شود ، نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند ، ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه ، اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقون ، یکی از آن دو سوره را بخواند ، می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند ، و احتیاط مستحب این است که بعد از تجاوز نصف رها ننماید.
مسأله 998: اگر در نماز جمعه یا نماز ظهر روز جمعه عمداً سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) یا سوره (قُلْ یا أیّهَا الکافِرُونَ) را بخواند ، اگر چه به نصف آن نرسیده باشد ، بنابر احتیاط واجب نمی تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
مسأله 999: اگر در نماز غیر سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) و (قُلْ یا أیّهَا الکافِرُونَ) سوره دیگری بخواند تا از نصف تجاوز نکرده می تواند رها کند و سوره دیگر بخواند ، و بنابر احتیاط واجب بعد از تجاوز از نصف تا دو ثلث رها نکند ، و پس از اینکه به دو ثلث رسید رها کردن آن و عدول به سوره دیگر جایز نیست.
مسأله 1000: اگر مقداری از سوره را فراموش کند ، یا از روی ناچاری مثلا به واسطه تنگی وقت ، یا جهت دیگر نشود آن را تمام نماید ، می تواند آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند اگر چه از دو ثلث گذشته باشد ، یا سوره ای را که می خوانده (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) یا (قُلْ یا أیّهَا الکافِرُونَ) باشد.
مسأله 1001: بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند بخواند ، و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
مسأله 1002: مرد باید در نماز صبح و مغرب و عشاء مواظب باشد که تمام کلمات حمد و سوره حتّی حرف آخر آنها را بلند بخواند.
مسأله 1003: زن می تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند یا آهسته بخواند ، و اگر نامحرم صدایش را بشنود بنابر احتیاط واجب آهسته بخواند ، ولی در صورتی که شنواندن بر زن حرام باشد مثل این که قرائت را با خضوع در قول و صدای ظریف بخواند و نامحرم بشنود جایز نیست بلند بخواند ، و اگر خواند نمازش باطل است.
مسأله 1004: اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند ، یا در جایی که باید آهسته بخواند عمداً بلند بخواند ، نمازش باطل است ، ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد صحیح است ، و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه کرده ، لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1005: اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از معمول صدایش را بلند کند مثل این که آنها را با فریاد بخواند نمازش باطل است.
مسأله 1006: انسان باید نماز را یاد بگیرد که صحیح به جا آورد ، و کسی که به هیچ وجه نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد ، باید به هر طور که می تواند بخواند ، و احتیاط مستحب آن است که آنچه را که امام از مأموم تحمّل می کند ، اگر نتواند یاد بگیرد ، نماز را به جماعت به جا آورد.
مسأله 1007: کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی داند و می تواند یاد بگیرد ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید یاد بگیرد ، و اگر وقت تنگ است ، در صورتی که ممکن باشد باید نمازش را به جماعت بخواند.
مسأله 1008: مزد گرفتن برای یاد دادن مستحبات نمازجایز است و احتیاط واجب آن است که برای یاد دادن واجبات نماز مزد نگیرد.
مسأله 1009: اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند و مقصّر باشد ، یا عمداً آن را نگوید ، یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید ، مثلا به جای (ض) ، (ظ) بگوید ، یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود ، زیر و زبر بدهد ، یا تشدید را نگوید ، نماز او باطل است.
مسأله 1010: اگر انسان کلمه ای را صحیح بداند ، و در نماز همان طور بخواند ، و بعد بفهمد غلط خوانده ، در صورتی که در اعتقاد به صحّت قاصر بوده ، نمازش صحیح است ، و احتیاط مستحب آن است که دوباره نماز را بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نماید ، و در صورتی که مقصّر بوده باید دوباره بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسأله 1011: اگر نداند مثلا کلمه ای به (س) است یا به (ص) باید یاد بگیرد ، و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند ، در صورتی که قصد جزئیّت داشته باشد به آنچه که صحیح است و به غیر آن هم عرفاً ذکر غلط یا قرآن غلط گفته شود مثل آن که در ( اِهْدِنَا الصّراطَ المُسْتَقِیمَ ) مستقیم را یک مرتبه با (س) و یک مرتبه با (ص) بخواند نمازش صحیح است ، و در صورتی که کلام آدمی گفته شود ، نمازش باطل است ، و همچنین است اگر مثلا زیر و زبر کلمه ای را نداند ، ولی اگر در آخر کلمه ای باشد که وقف بر آن جایز است و همیشه وقف کند یا وصل به سکون نماید ، یاد گرفتن حرکت آخر آن کلمه واجب نیست ، و نمازش صحیح است.
مسأله 1012: اگر در کلمه ای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه پیش داشته باشد ، و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه باشد ، مثل کلمه (سُوْء) و همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد ، مثل (جآءَ) و نیز اگر در کلمه ای یاء باشد و حرف پیش از یاء در آن کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از یاء در آن کلمه همزه باشد مثل (جِئ) بنابر احتیاط مستحب این سه حرف را با مد یعنی با کشیدن بخواند.
مسأله 1013: احتیاط واجب آن است که در نماز وقف به حرکت ننماید ، و معنای وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد ، مثلا بگوید: (الرّحْمنِ الرّحِیمِ) و میم (الرّحِیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ).
مسأله 1014: در رکعت سوم و چهارم نماز می تواند فقط یک حمد بخواند ، یا یک مرتبه تسبیحات اربعه بگوید ، یعنی یک مرتبه بگوید: (سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ) و بهتر آن است که سه مرتبه بگوید ، و می تواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بگوید ، و بهتر است در هر دو رکعت تسبیحات بخواند.
مسأله 1015: در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.
مسأله 1016: بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند.
مسأله 1017: اگر در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند ، بنابر احتیاط واجب باید ( بِسْمِ اللّهِ ) آن را هم آهسته بخواند.
مسأله 1018: کسی که نمی تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند ولی می تواند حمد را درست بخواند ، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.
مسأله 1019: اگر در دو رکعت اوّل نماز به خیال این که دو رکعت آخر است تسبیحات بگوید ، چنانچه پیش از رکوع بفهمد باید حمد و سوره را بخواند ، و اگر در رکوع یا بعد از آن بفهمد ، نمازش صحیح است.
مسأله 1020: اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال این که در دو رکعت اوّل است حمد بخواند ، یا در دو رکعت اوّل نماز با این که گمان می کرده در دو رکعت آخر است حمد بخواند چه پیش از رکوع بفهمد و چه بعد از آن نمازش صحیح است.
مسأله 1021: اگر در رکعت سوم یا چهارم می خواست حمد بخواند تسبیحات به زبانش آمد ، یا می خواست تسبیحات بخواند حمد به زبانش آمد ، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند ، ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده ، می تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.
مسأله 1022: کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند ، اگر بدون قصد حتّی قصد انجام آنچه که بر او واجب است مشغول خواندن حمد شود ، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند.
مسأله 1023: در رکعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبیحات استغفار کند ، مثلا بگوید: (اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ) یا بگوید: «اَللّهُمَ اغْفِرْ لِی».
مسأله 1024: اگر در رکوع رکعت سوم یا چهارم شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند ، و اگر پیش از رسیدن به حد رکوع شک کند ، لازم است برگردد و حمد یا تسبیحات را بخواند.
مسأله 1025: هرگاه بعد از فراغ از آیه ای شک کند که آیه یا کلمه ای از آن را درست گفته یا نه ، به شک خود اعتنا نکند ، چه داخل در غیر آن شده یا نشده باشد ، و اگر قبل از فراغ از آیه شک کند که کلمه ای از آیه را درست گفته یا نه ، باید به شک خود اعتنا کند و دوباره آن کلمه و ما بعد آن را به طور صحیح بگوید ، اگر چه به تکرار ما قبل آن کلمه باشد ، و در هر دو صورت تکرار آن آیه یا کلمه و ما بعد آن برای احراز صحّت اشکال ندارد تا به حد وسواس نرسد ، که در این صورت دوباره گفتن حرام است ، ولی بطلان نماز محل اشکال است ، و احتیاط واجب این است که نمازش را تمام کرده و دوباره بخواند.
مسأله 1026: مستحب است در رکعت اوّل پیش از خواندن حمد بگوید: (اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشّیْطانِ الرّجِیمِ) و در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر (بِسْمِ اللّهِ) را بلند بگوید ، و حمد و سوره را شمرده بخواند ، و در آخر هر آیه وقف کند ، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند ، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد ، و اگر نماز را به جماعت می خواند بعد از تمام شدن حمد امام ، و اگر فرادی می خواند بعد از آن که حمد خودش تمام شد بگوید: (اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَب الْعالَمِینَ) و بعد از خواندن سوره ( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) یک یا دو یا سه مرتبه (کَذلِکَ اللّهُ رَبّی) یا سه مرتبه (کَذلِکَ اللّهُ رَبّنا) بگوید ، و بعد از خواندن سوره کمی صبر
مسأله 1027: مستحب است در تمام نمازها در رکعت اوّل ، سوره (اِنّا اَنْزَلْناهُ) و در رکعت دوم سوره ( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) را بخواند.
مسأله 1028: مکروه است انسان در تمام نمازهای یک شبانه روز ، سوره ( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) را نخواند.
مسأله 1029: خواندن سوره ( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) به یک نفس مکروه است.
مسأله 1030: سوره ای را که در رکعت اوّل خوانده مکروه است در رکعت دوم بخواند ، ولی اگر سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ) را در هر دو رکعت بخواند مکروه نیست.
رکوع
مسأله 1031: در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازه ای خم شود که سر انگشتها به زانو برسد ، و این عمل را رکوع می گویند ، و احوط آن است که بتواند دست را به زانو بگذارد.
مسأله 1032: اگر به اندازه رکوع خم شود ولی سر انگشتها را به زانو نگذارد ، اشکال ندارد.
مسأله 1033: هرگاه رکوع را به طور غیر معمول به جا آورد ، مثلا به چپ یا راست خم شود ، اگر چه دستهای او به زانو برسد صحیح نیست.
مسأله 1034: خم شدن باید به قصد رکوع باشد ، پس اگر به قصد کار دیگر مثلا برای کشتن جانوری خم شود ، نمی تواند آن را رکوع حساب کند ، بلکه باید بایستد و دوباره برای رکوع خم شود ، و به واسطه این عمل رکن زیاد نشده و نماز باطل نمی شود.
مسأله 1035: کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد ، مثلا دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو می رسد ، یا زانوی او پایین تر از مردم دیگر است که باید خیلی خم شود تا دستش به زانو برسد ، باید به اندازه متعارف خم شود.
مسأله 1036: کسی که نشسته رکوع می کند ، باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد ، و احوط آن است که به قدری خم شود که اگر ایستاده رکوع می کرد به همان مقدار خم می شد.
مسأله 1037: در حال اختیار واجب است در رکوع سه مرتبه (سُبْحانَ اللّهِ) یا یک مرتبه (سُبْحانَ رَبّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ) یا هر ذکری که به این مقدار باشد بگوید ، و احتیاط مستحب آن است که تسبیح را به صورتی که بیان شد بر ذکر دیگر مقدم بدارد ، و در تنگی وقت و در حال ناچاری گفتن یک (سُبْحانَ اللّهِ) کافیست.
مسأله 1038: ذکر رکوع باید دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود ، و مستحب است آن را ( سُبْحانَ رَبّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ ) سه یا پنج یا هفت مرتبه بلکه بیشتر بگویند.
مسأله 1039: در رکوع باید به مقدار ذکر واجب بدن آرام باشد ، و در ذکر مستحب هم اگر آن را به قصد ذکری که برای رکوع دستور داده اند بگوید ، بنابر احتیاط واجب آرام بودن بدن لازم است ، و اگر به قصد مطلق ذکر بگوید لازم نیست.
مسأله 1040: اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را می گوید بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود ، باید بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذکر را بگوید ، ولی اگر کمی حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج نشود ، یا انگشتان را حرکت دهد ضرری ندارد.
مسأله 1041: اگر پیش از آن که به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد عمداً ذکر رکوع را بگوید ، نمازش باطل است ، مگر این که جاهل قاصر باشد ، که نمازش از جهت این زیاده باطل نمی شود.
مسأله 1042: اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب عمداً سر از رکوع بر دارد ، نمازش باطل است ، مگر این که جاهل قاصر باشد ، که از این جهت نمازش باطل نمی شود ، و اگر سهواً سر بر دارد ، چنانچه پیش از آن که از حال رکوع خارج شود یادش بیاید که ذکر رکوع را تمام نکرده ، باید در حال آرامی بدن ذکر را بگوید ، و اگر بعد از آن که از حال رکوع خارج شد یادش بیاید ، نمازش صحیح است.
مسأله 1043: در موارد ضرورت جایز است به یک (سُبْحانَ اللّهِ) در ذکر رکوع اکتفا کند ، و احتیاط مستحب آن است که دو (سُبْحانَ اللّهِ) دیگر را در حال برخاستن بگوید.
مسأله 1044: اگر به واسطه مرض و مانند آن در رکوع آرام نگیرد ، نمازش صحیح است ، ولی باید پیش از آن که از حال رکوع خارج شود ، ذکر واجب را بگوید.
مسأله 1045: هرگاه نتواند به اندازه رکوع شرعی که در مسأله «1031» گذشت خم شود باید به چیزی تکیه دهد و رکوع شرعی را به جا آورد ، و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند رکوع شرعی را به جا آورد ، در صورتی که متمکّن از رکوع عرفی است ، بنابر احتیاط واجب باید رکوع عرفی را به جا آورد ، و به سر هم در حال قیام اشاره به رکوع بنماید ، و اگر نتواند به اندازه رکوع عرفی هم خم شود ، یا هیچ نتواند خم شود ، بنابر احتیاط واجب موقع رکوع بنشیند و نشسته رکوع کند ، و نماز دیگری هم بخواند و برای رکوع آن در حال ایستادن با سر اشاره نماید.
مسأله 1046: کسی که وظیفه اش این است که برای رکوع با سر اشاره کند ، اگر نتواند با سر اشاره کند باید به نیّت رکوع چشمها را ، هم بگذارد ، و ذکر آن را بگوید ، و به نیّت برخاستن از رکوع چشمها را باز کند ، و اگر از این هم عاجز است باید در قلب خود نیّت رکوع کند و ذکر آن را بگوید.
مسأله 1047: کسی که نمی تواند ایستاده یا نشسته رکوع کند حتّی به مقدار عرفی آن ، و فقط می تواند در حالی که نشسته است کمی خم شود ، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید ، و در صورتی که خم شدنش در حال نشستن به حدی باشد که رکوع عرفی برای نشسته صدق کند ، احتیاط واجب این است که نماز دیگری هم بخواند ، و موقع رکوع آن بنشیند و به همان اندازه خم شود.
مسأله 1048: اگر بعد از رسیدن به حد رکوع سر بردارد و دو مرتبه به اندازه رکوع خم شود ، نمازش باطل است ، و اگر بعد از آن که به اندازه رکوع خم شد به قدری خم شود که از اندازه رکوع بگذرد و دوباره به رکوع بر گردد ، در صورتی که به همان حالت خمیدگی برگردد تا به حد رکوع برسد ، نمازش باطل نیست.
مسأله 1049: بعد از تمام شدن ذکر رکوع باید راست بایستد ، و بعد از آن که بدن آرام گرفت به سجده رود ، و اگر عمداً پیش از ایستادن یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 1050: اگر رکوع را فراموش کند ، و پیش از آن که به سجده برسد یادش بیاید ، باید بایستد بعد به رکوع رود ، و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع بر گردد ، نمازش باطل است.
مسأله 1051: اگر بعد از آن که پیشانی به زمین رسید یادش بیاید که رکوع نکرده ، باید برگردد و رکوع را بعد از ایستادن به جا آورد و نمازش صحیح است ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو برای زیادی سجده به جا آورد ، و احتیاط مستحب آن است که دوباره نماز را اعاده نماید ، و اگر در سجده دوم یادش بیاید نمازش باطل است.
مسأله 1052: مستحب است پیش از رفتن به رکوع در حالی که راست ایستاده تکبیر بگوید ، و در رکوع زانوها را به عقب دهد ، و پشت را صاف نگهدارد ، و گردن را بکشد و مساوی پشت نگهدارد ، و بین دو قدم را نگاه کند ، و پیش از ذکر یا بعد از آن صلوات بفرستد ، و بعد از آن که از رکوع برخاست و راست ایستاد ، در حال آرامی بدن بگوید: (سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ).
مسأله 1053: مستحب است در رکوع زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند ، و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
مسأله 1054: نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب ، بعد از رکوع دو سجده کند ، یعنی پیشانی را به قصد خضوع به زمین بگذارد ، و در سجده نماز واجب است که کف دو دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد.
مسأله 1055: دو سجده روی هم یک رکن است ، و اگر کسی در نماز واجب عمداً یا از روی فراموشی در یک رکعت هر دو را ترک کند ، یا دو سجده دیگر به آنها اضافه نماید ، نمازش باطل است.
مسأله 1056: اگر عمداً یک سجده کم یا زیاد کند ، نمازش باطل می شود ، و اگر سهواً یک سجده کم یا زیاد کند حکم آن خواهد آمد.
مسأله 1057: اگر پیشانی را عمداً یا سهواً به زمین نگذارد ، سجده نکرده است اگر چه جاهای دیگر به زمین برسد ، ولی اگر پیشانی را به زمین بگذارد و سهواً جاهای دیگر را به زمین نرساند ، یا سهواً ذکر نگوید ، سجده صحیح است.
مسأله 1058: در حال اختیار واجب است در سجده سه مرتبه (سُبْحانَ اللّهِ) یا یک مرتبه (سُبْحانَ رَبّیَ الاَْعْلی وَ بِحَمْدِهِ) یا هر ذکری که به این مقدار باشد بگوید ، و احتیاط مستحب آن است که تسبیح را بر مطلق ذکر مقدّم بدارد ، و باید این کلمات دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود ، و مستحب است (سُبْحانَ رَبّیَ الاَْعْلی وَ بِحَمْدِهِ) را سه یا پنج یا هفت مرتبه یا بیشتر بگوید.
مسأله 1059: در سجود باید به مقدار ذکر واجب بدن آرام باشد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در موقع گفتن ذکر مستحب ، در صورتی که آن را به قصد ذکر در سجده بگوید.
مسأله 1060: اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد ، عمداً ذکر سجده را بگوید ، یا پیش از تمام شدن ذکر عمداً سر از سجده بر دارد ، نماز باطل است ، مگر این که جاهل قاصر باشد ، که در این صورت در هر دو فرض ، نماز صحیح است.
مسأله 1061: اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد سهواً ذکر سجده را بگوید و پیش از آن که سر از سجده بردارد بفهمد اشتباه کرده است ، باید دوباره در حال آرام بودن بدن ذکر را بگوید.
مسأله 1062: اگر بعد از آن که سر از سجده برداشت بفهمد پیش از آن که ذکر سجده تمام شود سر بر داشته ، نمازش صحیح است.
مسأله 1063: اگر موقعی که ذکر سجده را می گوید ، یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بر دارد ، در صورتی که جاهل قاصر نباشد نماز باطل می شود ، ولی موقعی که مشغول گفتن ذکر نیست ، اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد ، اشکال ندارد.
مسأله 1064: اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده سهواً پیشانی را از زمین بر دارد ، نمی تواند دوباره به زمین بگذارد ، و باید آن را یک سجده حساب کند ، ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بر دارد ، باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
مسأله 1065: بعد از تمام شدن ذکر سجده اوّل باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1066: جای پیشانی نمازگزار باید از جای سر انگشتان پای او بلندتر یا پست تر از چهار انگشت بسته نباشد ، و بنابر احتیاط واجب از جای زانوهای او هم بلندتر یا پست تر از این مقدار نباشد.
مسأله 1067: در زمین سراشیب که شیب آن درست معلوم نیست ، اگر جای پیشانی از جای سر انگشتهای پای او و زانوهایش بیش از چهار انگشت بسته بلندتر یا پست تر باشد ، بنابر احتیاط نماز او باطل است.
مسأله 1068: اگر پیشانی را اشتباهاً بر چیزی بگذارد که از جای انگشتهای پای او بلندتر از چهار انگشت بسته است ، چنانچه بلندی آن به قدری است که نمی گویند در حال سجده است ، باید سر را بردارد و بر چیزی که بلند نیست یا بلندیش به اندازه چهار انگشت بسته یا کمتر است بگذارد ، و اگر بلندی آن به قدری است که می گویند در حال سجده است ، باید پیشانی را از روی آن بر روی چیزی که بلندیش به اندازه چهار انگشت بسته یا کمتر است بکشد ، و اگر کشیدن پیشانی ممکن نیست ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.
مسأله 1069: باید بین پیشانی و آنچه بر آن سجده می کند ، چیزی فاصله نباشد ، پس اگر مُهر به قدری چرک باشد که پیشانی به خود مهر نرسد ، سجده باطل است ، ولی اگر مثلا رنگ مهر تغییر کرده باشد اشکال ندارد.
مسأله 1070: در سجده باید دو کف دست را به زمین بگذارد ، و در حال ناچاری باید پشت دست را بر زمین بگذارد ، و اگر پشت دست هم ممکن نباشد بنابر احتیاط واجب مچ دست را به زمین بگذارد ، و چنانچه آن را هم نتواند ، تا آرنج هر جا را که می تواند به زمین بگذارد ، و اگر آن هم ممکن نیست بازو را بگذارد.
مسأله 1071: در سجده باید دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد ، هر چند احتیاط مستحب این است که سر دو انگشت بزرگ را به زمین بگذارد ، و اگر انگشتهای دیگر پا ، یا روی پا را به زمین بگذارد ، یا به واسطه بلند بودن ناخن ، شست به زمین نرسد نماز باطل است ، و کسی که به واسطه ندانستن مسأله نمازهای خود را این طور خوانده ، اگر مقصّر است باید دوباره بخواند ، و اگر قاصر است نمازش صحیح است.
مسأله 1072: کسی که مقداری از شست پایش بریده ، باید بقیّه آن را به زمین بگذارد ، و اگر چیزی از آن نمانده یا اگر مانده خیلی کوتاه است ، احتیاط واجب آن است که بقیّه انگشتان را به زمین بگذارد ، و اگر هیچ انگشت ندارد ، باید هر مقدار که از پا باقی مانده به زمین بگذارد.
مسأله 1073: اگر به طور غیر معمول سجده کند ، مثلا سینه و شکم را به زمین بچسباند ، یا پاها را دراز کند ، اگر چه هفت عضوی که بیان شد به زمین برسد ، بنابر احتیاط واجب نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1074: مهر یا چیز دیگری که بر آن سجده می کند باید پاک باشد ، ولی اگر مثلا مهر را روی فرش نجس بگذارد ، یا یک طرف مهر نجس باشد و پیشانی را به طرف پاک آن بگذارد ، اشکال ندارد.
مسأله 1075: اگر در پیشانی دمل و مانند آن باشد ، چنانچه ممکن است باید با جای سالم پیشانی سجده کند ، و اگر ممکن نیست باید آنچه را که سجده بر آن صحیح است گود کند و دمل را در گودال و جای سالم را به مقداری که برای سجده کافی باشد بر آن بگذارد ، و احتیاط مستحب آن است که آن گودال در زمین باشد.
مسأله 1076: اگر دمل یا زخم تمام پیشانی را فرا گرفته باشد ، بنابر احتیاط واجب به یکی از دو طرف پیشانی و چانه اگر چه به تکرار نماز باشد سجده کند ، و اگر ممکن نیست فقط به چانه ، و اگر به چانه هم ممکن نیست باید برای سجده اشاره کند.
مسأله 1077: کسی که نمی تواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری که می تواند خم شود ، و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمین بگذارد.
مسأله 1078: اگر چیز بلندی نباشد که مهر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح است روی آن بگذارد ، لازم است که مهر یا چیز دیگر را با دست بلند کرده و بر آن سجده نماید ، و در صورتی که خودش نتواند ، دیگری بلند کند و او بر آن سجده نماید.
مسأله 1079: کسی که هیچ نمی تواند سجده نماید ، باید برای سجده با سر اشاره کند ، و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید ، و اگر با چشمها هم نمی تواند اشاره کند ، باید در قلب نیّت سجده کند و ذکر آن را بگوید.
مسأله 1080: اگر پیشانی بی اختیار از جای سجده بلند شود ، چنانچه ممکن باشد باید نگذارد دوباره به جای سجده برسد ، و این یک سجده حساب می شود ، چه ذکر سجده را گفته باشد یا نه ، و اگر نتواند سر را نگه دارد و بی اختیار دوباره به جای سجده برسد ، روی هم یک سجده حساب شدن محل اشکال است ، اگر چه یک سجده یقیناً آورده شده ، پس اگر ذکر نگفته باشد ، بنابر احتیاط واجب به قصد آنچه به او امر دارد اعم از واجب و مستحب ذکر بگوید.
مسأله 1081: جایی که انسان باید تقیّه کند ، می تواند بر فرش و مانند آن سجده نماید ، و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود ، ولی اگر بتواند بر حصیر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح می باشد طوری سجده کند که به زحمت نیفتد ، نباید بر فرش و مانند آن سجده نماید.
مسأله 1082: اگر روی تشک پر یا چیز دیگری که استقرار بر آن حاصل نمی شود سجده کند باطل است.
مسأله 1083: اگر انسان ناچار شود که در زمین گل نماز بخواند ، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس برای او حرجی نیست ، باید سجده و تشهّد را به طور معمول به جا آورد ، و اگر حرجی باشد در حالی که ایستاده برای سجده با سر اشاره کند و تشهّد را ایستاده بخواند ، و نمازش صحیح است.
مسأله 1084: در رکعت اوّل و رکعت سومی که تشهّد ندارد مثل رکعت سوم نماز ظهر و عصر و عشاء بنابر احتیاط مستحب بعد از سجده دوم قدری بی حرکت بنشیند و بعد برخیزد.
چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است
مسأله 1085: سجده باید بر زمین و چیزهای غیر خوراکی و پوشاکی که از زمین می روید مانند چوب و برگ درخت باشد و سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی ، مانند گندم و جو و پنبه ، و چیزهایی که زمین و روییدنی از زمین بر آنها صدق نمی کند ، مانند طلا و نقره و قیر و زفت و امثال اینها صحیح نیست ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب سجده بر سنگهای گرانبها مانند زمرّد و فیروزه.
مسأله 1086: سجده بر برگ مَوْ تا وقتی که معمولا خوردنی است جایز نیست.
مسأله 1087: سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و خوراک حیوان است ، مثل علف و کاه صحیح است.
مسأله 1088: سجده بر گُلهایی که خوراکی نیستند صحیح است ، و امّا دواهای خوراکی که از زمین می روید چنانچه خود آنها خوردنی باشد سجده بر آنها صحیح نیست ، و بنابر احتیاط مستحب بر دواهایی که می جوشانند یا دَمْ می کنند و از آب آنها استفاده می کنند ، سجده نکند.
مسأله 1089: سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی از جاها معمول است و در جاهای دیگر معمول نیست ، و نیز سجده بر میوه نارس صحیح نیست.
مسأله 1090: سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ صحیح است ، و احتیاط مستحب آن است که در حال اختیار به گچ و آهک پخته و آجر و کوزه گلی و مانند اینها سجده نکند.
مسأله 1091: اگر کاغذ را از چیزی که سجده بر آن صحیح است مثلا از کاه ساخته باشند ، می شود بر آن سجده کرد ، ولی سجده بر کاغذی که از پنبه و مانند آن ساخته شده باشد محل اشکال است.
مسأله 1092: برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) می باشد ، بعد از آن خاک ، بعد از خاک سنگ و بعد از سنگ گیاه است.
مسأله 1093: اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد ، یا اگر دارد به واسطه سرما یا گرمای زیاد و مانند اینها نمی تواند بر آن سجده کند ، باید به لباسش سجده کند به شرط آن که از حریر و ابریشم نباشد ، و احوط این است که لباسی که از پنبه و کتان است بر غیر آن مانند لباسی که از پشم و کرک است مقدّم بدارد.
مسأله 1094: سجده بر گل و خاک سستی که پیشانی روی آن آرام نمی گیرد باطل است.
مسأله 1095: اگر در سجده اوّل مهر به پیشانی بچسبد ، باید برای سجده دوّم مهر را بر دارد.
مسأله 1096: اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده می کند گم شود ، و چیزی که سجده بر آن صحیح است نداشته باشد، چنانچه وقتوسعت دارد بایدنماز را بشکند، و اگر وقت تنگ است باید به ترتیبی که در مسأله«1093» گذشت ، عمل نماید.
مسأله 1097: هرگاه در حال سجده بفهمد پیشانی را بر چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد و ممکن است بر چیزی که سجده بر آن صحیح است سجده نماید پیشانی را از روی آن بر داشته و بر چیزی که سجده بر آن صحیح است سجده نماید ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر ممکن نیست نماز را از سر گیرد ، و چنانچه وقت تنگ است به ترتیبی که در مسأله «1093» گذشت عمل نماید.
مسأله 1098: اگر بعد از سجده بفهمد پیشانی را روی چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است ، باید بر چیزی که سجده بر آن صحیح است سجده نماید ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر این کار در دو سجده از یک رکعت اتّفاق افتاد نمازش باطل است.
مسأله 1099: سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد ، و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان (علیهم السلام) پیشانی را بر زمین می گذارند ، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد ، وگرنه حرام است.
مستحبات و مکروهات سجده
مسأله 1100: در سجده چند چیز مستحب است:
مسأله 1101: قرآن خواندن در سجده مکروه است ، و نیز مکروه است برای بر طرف کردن گرد و غبار ، جای سجده را فوت کند ، و اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان عمداً بیرون آید ، حکم آن در مبطلات نماز (ششم) ذکر شده است.
سجده واجب قرآن
مسأله 1102: در هر یک از چهار سوره ( والنجم ) و ( اقرأ ) ( الم تنزیل ) ( حم سجده فصلت ) یک آیه سجده است که اگر انسان بخواند یا گوش دهد ، بعد از تمام شدن آن آیه باید فوراً سجده کند ، و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده نماید ، مگر در حال نماز باشد ، که در این صورت باید به دستوری که در مسأله «992 و 993 و 994» گذشت عمل کند ، و امّا اگر بدون اختیار آیه سجده را بشنود ، احتیاط مستحب این است که سجده کند.
مسأله 1103: اگر انسان موقعی که آیه سجده را گوش می دهد خودش نیز بخواند باید دو سجده کند.
مسأله 1104: در غیر نماز ، اگر در حال سجده آیه سجده را بخواند یا گوش دهد ، باید سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.
مسأله 1105: اگر انسان از بچّه غیر ممیّز که خوب و بد را نمی فهمد ، یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد ، یا مثلا از گرامافون یا نوار ضبط صوت آیه سجده را استماع کند ، سجده واجب نیست ، ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو آیه سجده را به قصد این که از قرآن است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد ، سجده واجب است.
مسأله 1106: در سجده واجب قرآن باید جای انسان غصبی نباشد ، و بنابر احتیاط واجب جای پیشانی او از جای سر انگشتانش بیش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد ، و لازم نیست با وضو یا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند و بدن و جای پیشانی او پاک باشد ، و نیز چیزهایی که در لباس نمازگزار شرط می باشد در لباس او شرط نیست.
مسأله 1107: در سجده واجب قرآن باید پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است گذاشته ، و بنابر احتیاط واجب جاهای دیگر بدن را که در سجده نماز ذکر شد بر زمین بگذارد.
مسأله 1108: هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد ، اگر چه ذکر نگوید کافیست ، و گفتن ذکر مستحب است ، و بهتر این است که بگوید: «لا اِلهَ اِلا اللّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ اِلا اللّهُ اِیْماناً وَ تَصدِیْقاً ، لا اِلهَ اِلا اللّهُ عُبُودِیّهً و رِقّاً ، سَجَدْتُ لَکَ یا رَب تَعَبّداً وَ رِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خائِفٌ مُسْتَجِیرٌ».
تشهّد
مسأله 1109: در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و مستحب ، و رکعت سوم نماز مغرب ، و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشاء باید انسان بعد از سجده دوم تشهّد بخواند ، یعنی بگوید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ ، وَ اَشْهَدُ اَن مُحَمّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ، اَللّهُم صَل عَلی مُحَمّد وَ الِ مُحَمّد» و احتیاط واجب آن است که به غیر کیفیت ذکر شده نگوید ، و در نماز وتر هم تشهّد لازم است ، و در نمازهای واجب باید بعد از سجده دوم بنشیند ، و در حال آرام بودن بدن تشهّد را بخواند ، ولی نشستن و آرام بودن بدن در نمازهای مستحب واجب نیست.
مسأله 1110: کلمات تشهّد باید به عربی صحیح و به طوری که معمول است پشت سر هم گفته شود.
مسأله 1111: اگر تشهّد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهّد را نخوانده ، باید بنشیند و تشهّد را بخواند و دوباره بایستد ، و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند.
مسأله 1112: مستحب است در حال تشهّد بر ران چپ بنشیند ، و روی پای راست را به کف پای چپ بگذارد ، و پیش از تشهّد بگوید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» یا بگوید:
مسأله 1113: مستحب است زنها در وقت خواندن تشهّد رانها را به هم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1114: بعد از تشهّد رکعت آخر نماز مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیْکَ اَیّهَا النَبِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» و بعد از آن باید بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللّهِ الصالِحِینَ» یا بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیْکُمْ» و مستحب است که به جمله «اَلسّلامُ عَلَیْکُمْ» جمله «وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» را اضافه نماید ، و در صورتی که «اَلسّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللّهِ الصالِحِینَ» را اوّل بگوید مستحب است که بعد از آن «اَلسّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» را هم بگوید.
مسأله 1115: اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری هم که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند مثل پشت به قبله کردن انجام نداده ، باید سلام را بگوید و نمازش صحیح است.
مسأله 1116: اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند مثل پشت به قبله کردن انجام داده باشد ، نمازش باطل است ، و اگر موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم خورده است ، ولی کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند انجام نداده است ، بنابر احتیاط نمازش باطل است.
ترتیب
مسأله 1117: اگر عمداً ترتیب نماز را به هم بزند ، نماز باطل می شود ، مثل آن که سوره را پیش از حمد بخواند ، مگر این که به هم خوردن ترتیب در غیر دو رکن باشد و آن شخص هم جاهل قاصر باشد ، که در این صورت نماز صحیح است.
مسأله 1118: اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد ، مثلا پیش از آن که رکوع کند دو سجده نماید ، نماز باطل می شود.
مسأله 1119: اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که بعد از آن است و رکن نیست به جا آورد ، مثلا پیش از آن که دو سجده کند تشهّد بخواند ، باید رکن را به جا آورد ، و آنچه را اشتباهاً پیش از آن خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1120: اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد ، مثلا حمد را فراموش کند و مشغول رکوع شود ، نمازش صحیح است.
مسأله 1121: اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و چیزی را که بعد از آن است و آن هم رکن نیست به جا آورد ، مثلا حمد را فراموش کند و سوره را بخواند ، باید
مسأله 1122: اگر سجده اوّل را به خیال این که سجده دوم است ، یا سجده دوم را به خیال این که سجده اوّل است به جا آورد ، نماز صحیح است ، و سجده اوّل او سجده اوّل ، و سجده دوم او سجده دوم حساب می شود.
موالات
مسأله 1123: انسان باید نماز را با موالات بخواند ، یعنی کارهای نماز مانند رکوع و سجود و تشهّد را پشت سر هم به جا آورد و بین آنها به اندازه ای فاصله نیندازد که صورت نماز بهم بخورد ، و همچنین چیزهایی را که در نماز می خواند ، به طوری که معمول است پشت سر هم بخواند ، و اگر به قدری بین آنها فاصله بیندازد که نگویند نماز می خواند ، نمازش باطل است.
مسأله 1124: اگر در نماز عمداً بین حرفها یا کلمات به قدری فاصله بیندازد که صورت کلمه یا ترکیب کلمات به هم بخورد ، نمازش باطل است ، مگر این که جاهل قاصر باشد و آن فاصله به قدری باشد که صورت نماز از بین نرود و در تکبیره الاحرام هم نباشد.
مسأله 1125: طول دادن رکوع و سجود، و خواندن سوره های بزرگ موالات را به هم نمی زند.
[مستحبات نماز]
قنوت
مسأله 1126: در تمام نمازهای واجب و مستحب ، بعد از قرائت و قبل از رکوع رکعت دوم مستحب است قنوت بخواند ، و در نماز شفع احوط آن است که به رجاء مطلوبیت بخواند ، و در نماز وتر با آن که یک رکعت می باشد ، خواندن قنوت پیش از رکوع مستحب است.
مسأله 1127: مستحب است در قنوت دستها را مقابل صورت ، و کف آنها را رو به آسمان و پهلوی هم نگهدارد ، و غیر شست انگشتهای دیگر را به هم بچسباند ، و به کف دستها نگاه کند.
مسأله 1128: در قنوت هر چه بر زبان بیاید از دعا و مناجات و ذکر ، اگر چه یک «سُبْحانَ اللّهِ» باشد کافیست ، و بهتر است بگوید: «لا اِلهَ اِلا اللّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ ، لا اِلهَ اِلا اللّهُ العَلِی الْعَظِیمُ ، سُبْحانَ اللّهِ رَب السّمَواتِ السّبْعِ وَ رَب الاَْرَضِینَ السّبْعِ وَ ما فِیْهِن وَ ما بَیْنَهُن وَ رَب الْعَرشِ الْعَظِیْمِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَب الْعالَمِینَ».
مسأله 1129: مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ، ولی برای کسی که نماز را به جماعت می خواند ، اگر امام جماعت صدای او را بشنود ، بلند خواندن قنوت مکروه است.
مسأله 1130: اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد ، و اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید ، مستحب است بایستد و بخواند ، و اگر در رکوع یادش بیاید ، مستحب است بعد از رکوع قضا کند ، و اگر در سجده یادش بیاید ، مستحب است بعد از سلام آن را قضا نماید.
ترجمه نماز
اشاره
قریب به این مضامین است:
( اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَب الْعالَمِینَ ) یعنی ثنا مخصوص الله است ، که پرورش دهنده جهانیان است.
( اَلرّحْمنِ الرّحِیمِ ) معنای آن گذشت.
( مالِکِ یَوْمِ الدّینِ ) یعنی دارنده و حکمران روز جزا است.
( اِیّاکَ نَعبُدُ وَاِیّاکَ نَسْتَعِینُ ) یعنی فقط تو را پرستش می کنم و فقط از تو کمک می خواهم.
( اِهْدِنا الصّراطَ الْمُسْتَقِیمِ ) یعنی راهنمایی کن ما را به راه راست.
( صِراطَ الّذِینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ ) یعنی راه کسانی که به آنان نعمت داده ای که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران و شهدا و صدّیقین و بندگان شایسته خداوندند ( غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّآ لّینَ ) یعنی نه راه کسانی که بر آن ها غضب شده ، و نه راه آن کسانی که گمراه اند.
2 ترجمه سوره قل هو الله احد
( بِسْمِ اللّهِ الرّحْمنِ الرّحِیمِ ) معنای آن گذشت.
( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) یعنی بگو ای محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) که او خدایی است یگانه.
( اَللّهُ الصّمَدُ ) یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز و همه به او نیازمندند.
( لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ) یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.
( وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ ) یعنی هیچ کسی همتای او نیست.
3 ترجمه ذکر رکوع و سجود
و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است
«سُبْحانَ رَبّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» یعنی پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزّه است ، و من مشغول ستایش او هستم.
«سُبْحانَ رَبّیَ الاَْعْلی وَ بِحَمْدِهِ» یعنی پروردگار من از همه موجودات بالاتر می باشد و از هر عیب و نقصی پاک و منزّه است ، و من مشغول ستایش او هستم.
«سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» یعنی خدا بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند.
«اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» یعنی طلب آمرزش می کنم از خداوندی که پرورش دهنده من است ، و من به طرف او بازگشت می نمایم.
«بِحَوْلِ اللهِ وَقُوّتِهِ اَقُومُ وَاَقْعُدُ» یعنی به یاری الله و قوّت او بر می خیزم و می نشینم.
4 ترجمه قنوت
«لا اِلهَ اِلا اللّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ» یعنی نیست خدایی مگر الله که صاحب حلم و کرم است.
«لا اِلهَ اِلا اللّهُ العَلِی الْعَظِیمُ» یعنی نیست خدایی مگر الله که بلند مرتبه و بزرگ است.
«سُبْحانَ اللّهِ رَب السّمواتِ السّبْعِ وَ رَب الاَْرَضِینَ السّبْعِ» یعنی پاک و منزّه است الله که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.
«وَ ما فِیْهِن وَ ما بَیْنَهُن وَ رَب الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ» یعنی پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و ما بین آنهاست ، و پروردگار عرش بزرگ است.
«وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَب الْعالَمِینَ» یعنی حمد و ثنا مخصوص الله است که پرورش دهنده تمام جهانیان است.
5 ترجمه تسبیحات اربعه
«سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا
اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ» یعنی الله پاک و منزّه است ، و ثنا مخصوص اوست ، و نیست خدایی معبودی مگر الله ، و بزرگ تر است از این که وصف شود.
6 ترجمه تشهّد و سلام
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» یعنی ستایش مخصوص الله است ، شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی مگر الله که یگانه است و شریک ندارد.
«وَ اَشْهَدُ اَن مُحَمّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» یعنی و شهادت می دهم که محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) بنده او و فرستاده اوست.
«اَللّهُم صَل عَلی مُحَمّد وَ الِ مُحَمّد» یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمّد و آل محمّد.
«وَ تَقَبّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» یعنی و قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه او را بلند کن.
«اَلسّلامُ عَلَیْکَ اَیّهَا النَبِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» یعنی درود و سلام بر تو ای پیغمبر ، و رحمت و برکات الله بر تو باد.
«اَلسّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ» یعنی درود و سلام الله بر ما نمازگزاران و تمام بندگان شایسته او.
«اَلسّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» یعنی درود و سلام و رحمت و برکات الله بر شما باد. (و مقصود از کلمه «شما» مراد واقعی از این کلمه باشد ، هر چند به حسب مستفاد از بعض روایات دو ملک راست و چپ و مؤمنین می باشد.) تعقیب نماز
مسأله 1131: مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب ، یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود ، و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت کند و وضو و غسل و تیمّم او باطل شود رو به قبله تعقیب
مسأله 1132: مستحب است بعد از نماز سجده شکر نماید ، و همین قدر که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارد کافیست ، ولی بهتر است صد مرتبه ، یا سه مرتبه ، یا یک مرتبه «شُکْراً لِلّهِ» یا «عَفْواً» بگوید ، و نیز مستحب است هر وقت نعمتی به انسان می رسد یا بلایی از او دور می شود سجده شکر به جا آورد.
صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)
مسأله 1133: هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) را مانند محمّد و احمد ، یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود ، اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد.
مسأله 1134: موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) مستحب است صلوات را هم بنویسند ، و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کنند صلوات بفرستند.
مبطلات نماز
مسأله 1135: دوازده چیز نماز را باطل می کند ، و آنها را مبطلات می گویند:
(اوّل)
آن که در بین نماز یکی از شرطهای آن از بین برود ، مثلا در بین نماز بفهمد که ساترش غصبی است.
(دوم)
اشاره
آن که در بین نماز عمداً یا سهواً یا از روی ناچاری چیزی که وضو یا غسل را باطل می کند پیش آید ، مثلا بول از او بیرون آید ، ولی کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند ، اگر در بین نماز بول یا غائط از او خارج شود ، چنانچه به دستوری که در احکام وضو گذشت رفتار نماید ، نمازش باطل نمی شود ، و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود ، در صورتی که به دستور استحاضه رفتار کرده باشد ، نمازش صحیح است.
مسأله 1136: کسی که بی اختیار خوابش برده ، اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1137: اگر بداند به اختیار خودش خوابیده ، و شک کند که بعد از نماز بوده یا در بین نماز یادش رفته که مشغول نماز است و خوابیده ، نمازش صحیح است.
مسأله 1138: اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است یا در سجده شکر ، باید آن نماز را دوباره بخواند.
(سوم)
اشاره
(از مبطلات نماز) آن است که دستها را به قصد این که جزء نماز باشد روی هم بگذارد ، مگر این که جاهل قاصرباشد ،و همچنین بنابر احتیاط واجب در صورتی که به قصد عبودیّت به جا آورد ، مگر این که جاهل قاصر باشد.
مسأله 1139: هرگاه از روی فراموشی یا ناچاری یا تقیّه یا برای کار دیگر مثل خاراندن دست و مانند آن دستها را روی هم بگذارد ، اشکال ندارد.
(چهارم)
(از مبطلات نماز) آن است که بعد از خواندن حمد در صورتی که قصد دعا نکند و یا به قصد این که جزء نماز باشد آمین بگوید ، بلکه گفتن آن بعد از خواندن حمد به قصد دعا هم محل اشکال است ، ولی اگر جاهل قاصر باشد و یا اشتباهاً و یا از روی تقیّه بگوید ، نمازش اشکال ندارد.
(پنجم)
اشاره
(از مبطلات نماز) آن است که عمداً پشت به قبله کند ، یا به طرف راست یا چپ قبله بر گردد ، بلکه اگر عمداً به قدری برگردد که نگویند رو به قبله است ، اگر چه به طرف راست یا چپ نرسد ، نمازش باطل است. و امّا در صورت سهو اگر به طرف راست یا چپ نرسد نماز او صحیح است ، و اگر برسد و متذکّر شود ، در صورتی که وقت هر چند به مقدار یک رکعت باقی مانده اعاده نماید ، و اگر به این اندازه باقی نمانده یا بعد وقت متذکّر شود قضا ندارد ، ولی اگر پشت به قبله کرده باشد بنابر احتیاط واجب قضا نماید.
مسأله 1140: اگر عمداً سر را به قدری بگرداند که مواجه طرف راست یا چپ قبله یا بیشتر باشد نمازش باطل است ، ولی اگر سر را کمی بگرداند که نگویند روی خود را از قبله برگردانده نمازش باطل نمی شود ، و اگر به مقداری برگرداند که بگویند روی خود را از قبله برگردانده است ولی به حد راست یا چپ قبله نرسیده باشد ، در این صورت چنانچه رو گرداندن عمدی باشد نماز باطل است ، و اگر سهوی باشد نماز صحیح است ، و اگر سهواً سر را به قدری بگرداند که مواجه طرف راست یا چپ قبله باشد و متذکّر شود ، در صورتی که وقت هر چند به مقدار یک رکعت باقی مانده بنابر احتیاط واجب اعاده نماید ، و اگر به این اندازه باقی نمانده یا بعد وقت متذکّر شود قضا ندارد ، ولی اگر سهواً پشت به قبله کرده باشد بنابر احتیاط واجب قضا نماید.
(ششم)
اشاره
(از مبطلات نماز) آن است که عمداً تکلّم کند به لفظی که از دو حرف کمتر نباشد و مفید معنایی باشد ، چه قصد افاده آن معنی را داشته باشد یا نه ، مگر این که جاهل قاصر باشد ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر دو حرف یا بیشتر داشته باشد و مفید معنی نباشد ، و در هر صورت اگر سهواً بگوید نمازش اشکال ندارد و باید سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1141: اگر کلمه ای بگوید که یک حرف دارد ، چنانچه آن کلمه معنی داشته باشد مثل (قِ) که در زبان عرب به معنای این است که نگهداری کن در صورتی که قصد معنای آن بکند ، نماز باطل می شود ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب در صورتی که معنای آن را بداند ، هر چند قصد معنی نکند ، و یا مفهم معنی نباشد.
مسأله 1142: سرفه کردن و آروغ زدن در نماز اشکال ندارد ، و ناله کردن عمدی ، نماز را باطل می کند ، مگر این که جاهل قاصر باشد.
مسأله 1143: اگر کلمه ای را به قصد ذکر بگوید مثلا به قصد ذکر بگوید: «اَللّهُ اَکْبَرُ» و در موقع گفتن آن صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند ، اشکال ندارد ، ولی چنانچه به قصد این که چیزی به کسی بفهماند بگوید ، یا به قصد ذکر و فهماندن با هم بگوید ، نماز باطل می شود ، مگر این که جاهل قاصر و در غیر تکبیره الاحرام باشد ، و اگر به قصد ذکر بگوید ، امّا آنچه او را بر این قصد وادار کرده فهماندن چیزی به غیر باشد ، نماز باطل نمی شود.
مسأله 1144: خواندن قرآن به قصد قرآنیّت نه قصد جزئیّت در نماز ، به غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ، ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
مسأله 1145: اگر چیزی از حمد و سوره و ذکرهای نماز را عمداً بدون قصد جزئیّت یا به جهت احتیاط چند مرتبه بگوید ، اشکال ندارد ، ولی اگر از روی وسواس چند مرتبه بگوید حرام است ، امّا بطلان نماز محل اشکال است.
مسأله 1146: در حال نماز ، انسان نباید به دیگری سلام کند ، و اگر دیگری به او سلام کند ، باید همان طور که او سلام کرده جواب دهد ، مثلا اگر گفته (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) در جواب بگوید: (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) ، مگر در جواب (عَلَیْکُمْ السَلامْ) ، که بنابر احتیاط واجب باید بگوید (سَلامٌ عَلَیْکُمْ).
مسأله 1147: انسان باید جواب سلام را در نماز یا غیر آن فوراً طوری بگوید که عرفاً جواب آن سلام باشد ، و اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که جواب آن سلام حساب نشود ، چنانچه در نماز باشد نباید جواب بدهد ، و اگر در غیر نماز باشد جواب دادن واجب نیست.
مسأله 1148: باید جواب سلام را طوری بگوید که سلام کننده بشنود ، ولی اگر سلام کننده کر باشد ، یا سلام داده و تند رد شود ، چنانچه انسان به طور معمول جواب او را بدهد کافیست.
مسأله 1149: باید نمازگزار جواب سلام را به قصد تحیّت بگوید ، هر چند در نظر گرفتن دعا هم مانعی ندارد.
مسأله 1150: اگر زن یا مرد نامحرم یا بچّه ممیّز یعنی بچّه ای که خوب و بد را می فهمد به نمازگزار سلام کند ، باید جواب او را بدهد ، ولی اگر زن در سلام بگوید: (سَلامٌ عَلَیْک) ، بنابر احتیاط واجب باید نمازگزار بگوید: (سَلامٌ عَلَیْک) ، و کاف را زیر و زبر ندهد.
مسأله 1151: اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد ، اگر چه معصیت کرده ، ولی نمازش صحیح است.
مسأله 1152: اگر کسی به نمازگزار غلط سلام کند به طوری که سلام حساب شود ، جواب او واجب و بنابر احتیاط باید به طور صحیح باشد ، ولی اگر به طوری باشد که سلام حساب نشود جواب او جایز نیست.
مسأله 1153: جواب سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می کند واجب نیست ، و جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان بنابر احتیاط واجب است ، و در جواب اکتفا کند به کلمه (سَلام) یا کلمه (عَلَیْک) هر چند احوط آن است که به کلمه (عَلَیْک) جواب بگوید.
مسأله 1154: اگر کسی به عدّه ای سلام کند ، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ، ولی اگر یکی از آنها جواب دهد کافیست.
مسأله 1155: اگر کسی به عدّه ای سلام کند و کسی که سلام کننده قصد سلام دادن به او را نداشته ، جواب دهد ، جواب سلام او از دیگران ساقط نمی شود.
مسأله 1156: اگر به عدّه ای سلام کند ، و کسی که بین آنها مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته یا نه ، نباید جواب بدهد ، و همچنین است اگر بداند قصد او را هم داشته ، ولی دیگری جواب سلام را بدهد ، امّا اگر بداند قصد او را هم داشته و دیگری جواب ندهد ، باید جواب او را بگوید.
مسأله 1157: سلام کردن مستحب است ، و در اخبار سفارش شده است که سواره به پیاده ، و ایستاده به نشسته ، و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
مسأله 1158: اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند ، بنا بر احتیاط باید هر یک جواب سلام دیگری را بدهد.
مسأله 1159: در غیر نماز ، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید ، مثلا اگر کسی گفت (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) در جواب بگوید (سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَهُ اللّه).
مسأله 1160: اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالتش تغییر کند مثلا رنگش سرخ شود لازم نیست نمازش را دوباره بخواند ، مگر آن که مانع دیگری پیدا شود ، مثل آن که از صورت نمازگزار خارج شود.
(هشتم)
( از مبطلات نماز ) بنابر احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا عمداً گریه کند ، مگر این که جاهل قاصر باشد، و اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند از بهترین اعمال است.
(نهم)
اشاره
(از مبطلات نماز) کاری است که صورت نماز را به هم بزند به طوری که عرفاً نگویند نماز می خواند مثل به هوا پریدن و مانند آن عمداً باشد یا از روی فراموشی ، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند ، مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد.
مسأله 1161: اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که نگویند نماز می خواند ، نمازش باطل می شود.
مسأله 1162: اگر در بین نماز کاری انجام دهد ، یا مدّتی ساکت شود ، و در اثر آن شک کند که صورت نماز به هم خورده یا نه ، باید نمازش را اعاده کند ، هر چند احتیاط مستحب این است که نماز را تمام کرده و دوباره بخواند.
(دهم)
اشاره
(از مبطلات نماز) خوردن و آشامیدن است ، که اگر در نماز طوری بخورد یا بیاشامد که نگویند نماز می خواند عمداً باشد یا از روی فراموشی نمازش باطل می شود ، امّا اگر طوری باشد که بگویند نماز می خواند ، چنانچه عمداً باشد ، نماز بنابر احتیاط باطل می شود ، ولی اگر جاهل قاصر یا از روی فراموشی باشد ، نمازش اشکال ندارد. بین نماز آب بیاشامد ، امّا باید کاری که نماز را باطل می کند ، مثل روگرداندن از قبله انجام ندهد.
مسأله 1163: اگر در بین نماز ، غذایی را که در دهان یا لای دندانها مانده فرو ببرد ، نمازش باطل نمی شود ، و نیز اگر قند یا شکر و مانند اینها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود اشکال ندارد.
(یازدهم)
(از مبطلات نماز) شک در رکعتهای نماز دو رکعتی مانند نماز صبح و نماز مسافر یا سه رکعتی ، یا در دو رکعت اوّل نمازهای چهار رکعتی است ، در صورتی که نماز گزار در حال شک باقی بماند.
(دوازدهم)
اشاره
(از مبطلات نماز) آن است که رکن نماز را عمداً یا سهواً کم کند ، یا چیزی را که رکن نیست عمداً کم یا زیاد نماید ، مگر این که جاهل قاصر باشد ، و اگر رکوع یا دو سجده از یک رکعت را عمداً یا سهواً زیاد کند ، نمازش باطل می شود ، ولی زیاد کردن تکبیره الاحرام سهواً مبطل نماز نیست ، و بطلان نماز به زیادی عمدی آن از جاهل قاصر محل اشکال است.
مسأله 1164: اگر بعد از نماز شک کند که در بین نماز کاری که نماز را باطل می کند انجام داده یا نه ، نمازش صحیح است.
چیزهایی که در نماز مکروه است
مسأله 1165: مکروه است در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند ، به طوری که نگویند روی خود را از قبله گردانده ، وگرنه نماز باطل است چنانکه گذشت.
مسأله 1166: موقعی که انسان خوابش می آید ، و نیز موقع خودداری کردن از بول و غائط مکروه است نماز بخواند ، و همچنین پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشار دهد در نماز مکروه می باشد ، و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصّل ذکر شده است.
مواردی که می شود نماز واجب را شکست
مسأله 1167: شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است ، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد.
مسأله 1168: اگر حفظ جان خود انسان یا کسی که حفظ جان او واجب است ، یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می باشد بدون شکستن نماز ممکن نباشد ، باید نماز را بشکند.
مسأله 1169: اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او مطالبه کند ، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد ، باید در همان حال بپردازد ، و اگر بدون شکستن نماز دادن طلب او ممکن نیست ، باید نماز را بشکند و طلب او را بدهد ، و بعد نماز را بخواند.
مسأله 1170: اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است ، چنانچه وقت تنگ باشد باید نماز را تمام کند ، و اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد نماز را به هم نمی زند ، باید در بین نماز تطهیر کند ، بعد بقیّه نماز را بخواند ، و اگر نماز را به هم می زند ، در صورتی که بعد از نماز تطهیر مسجد ممکن باشد ، شکستن نماز جایز نیست ، مگر آن که نجس بودن مسجد موجب هتک مسجد باشد ، که در این صورت باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیرنماید و بعد نماز را بخواند ، و همچنین اگر بعد از نماز تطهیر مسجد ممکن نباشد.
مسأله 1171: کسی که باید نماز را بشکند ، اگر نماز را تمام کند ، هر چند معصیت کرده ولی نمازش صحیح است ، اگر چه احتیاط مستحب آن است که دوباره بخواند.
مسأله 1172: اگر پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید که اذان و اقامه را فراموش کرده ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد ، مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشکند ، و همچنین است اگر پیش از قرائت یادش بیاید که اقامه را فراموش کرده.
شکّیات
اشاره
شکّیات نماز بیست و سه قسم است: هشت قسم آن شکهایی است که نماز را باطل می کند هر چند بطلان در بعضی از آنها مبنی بر احتیاط است ، و به شش قسم آن نباید اعتنا کرد ، و نُه قسم دیگر آن صحیح است.
شکهای باطل کننده
مسأله 1173: شکهایی که نماز را باطل می کند از این قرار است:
مسأله 1174: اگر یکی از شکهای باطل کننده برای انسان پیش آید ، باید به قدری فکر کند که آن شک مستقر شود ، و بعد از آن می تواند نماز را به هم بزند ، و بهتر آن است که به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد.
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد
مسأله 1175: شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است:
1 شک در چیزی که محل آن گذشته است
مسأله 1176: اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده یا نه مثلا شک کند که حمد خوانده یا نه چنانچه مشغول کاری که بعد از آن واجب است نشده ، باید آنچه را که در انجام آن شک کرده به جا آورد ، و اگر به کاری که بعد از آن است مشغول شده مثلا در حال خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1177: اگر در بین خواندن آیه ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه ، یا وقتی که آخر آیه را می خواند شک کند که اوّل آن را خوانده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1178: اگر بعد از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن ، مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده یا نه باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1179: اگر در حالی که به سجده می رود شک کند که رکوع کرده یا نه بنابر احتیاط واجب برگردد و بایستد و رکوع را به جا آورد و نماز را تمام کند و دوباره بخواند ، و اگر شک کند که بعد از رکوع ایستاده یا نه ، باید برگردد و بایستد و بعد به سجده رفته و نماز را تمام کند.
مسأله 1180: اگر در حال برخاستن شک کند که سجده یا تشهّد را به جا آورده یا نه ، باید برگردد و به جا آورد.
مسأله 1181: کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند ، اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می خواند شک کند که سجده یا تشهّد را به جا آورده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند ، و اگر پیش از آن که مشغول حمد یا تسبیحات شود شک کند که سجده یا تشهّد را به جا آورده یا نه ، چنانچه نداند آن حالت مثلا نشستن آیا نشستن بدل از قیام است یا نه ، باید برگردد و مشکوک را به جا آورد ، و اگر بداند که بدل از قیام است ، چنانچه شک در تشهّد باشد بنابر احتیاط واجب آن را به قصد قربت مطلقه اعم از وجوب و استحباب بیاورد و نمازش صحیح است ، و اگر شک در سجده است ، بنابر احتیاط واجب نماز را تمام کند و دوباره به جا آورد.
مسأله 1182: اگر شک کند که یکی از رکنهای نماز را به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده ، باید آن را به جا آورد ، مثلا اگر پیش از خواندن تشهّد شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه ، باید به جا آورد ، و چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را به جا آورده ، در صورتی که آن رکن رکوع یا دو سجده باشد نمازش باطل است.
مسأله 1183: اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده باید آن را به جا آورد ، مثلا اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه ، باید حمد را بخواند ، و اگر بعد از انجام آن یادش بیاید که آن را به جا آورده ، نمازش صحیح است.
مسأله 1184: اگر شک کند که رکنی را به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده باید به شک خود اعتنا نکند ، مثلا موقعی که مشغول خواندن تشهّد است اگر شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند ، و اگر یادش بیاید که آن رکن را به جا نیاورده ، در صورتی که تکبیره الاحرام باشد ، نمازش باطل است ، چه داخل رکن بعد شده باشد یا نشده باشد ، و در غیر آن چنانچه مشغول رکن بعد نشده ، باید آن را به جا آورد ، و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است ، مثلا اگر پیش از رکوع رکعتِ بعد یادش بیاید که دو سجده را به جا نیاورده ، باید به جا آورد و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید ، نمازش باطل است.
مسأله 1185: اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده باید به شک خود اعتنا نکند ، مثلا موقعی که مشغول خواندن سوره است ، اگر شک کند که حمد را خوانده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند ، و اگر بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده ، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده باید به جا آورد ، و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش صحیح است ، بنابراین اگر مثلا در قنوت یادش بیاید که سوره را نخوانده ، باید بخواند ، و اگر در رکوع یادش بیاید نمازش صحیح است.
مسأله 1186: اگر شک کند که سلام نماز را گفته یا نه ، چنانچه مشغول نماز دیگر شده ، یا به واسطه انجام کاری که صورت نماز را به هم می زند از حال نمازگزار بیرون رفته ، باید به شک خود اعتنا نکند ، و اگر پیش از اینها شک کند باید سلام را بگوید اگر چه مشغول تعقیب باشد ، و اگر شک کند که سلام را درست گفته یا نه در هر صورت به شک خود اعتنا نکند.
2 شک بعد از سلام
مسأله 1187: اگر بعد از سلام نماز شک کند که نمازش صحیح بوده یا نه مثلا شک کند رکوع کرده یا نه یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت ، به شک خود اعتنا نکند ، و مشهور فرموده اند: «اگر هر دو طرف شک او باطل باشد ، مثلا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت ، نمازش باطل است.» ولی این حکم محل اشکال است ، و احتیاط واجب آن است که یک رکعت دیگر بخواند و بعد از سلام نماز دو سجده سهو به جا آورد ، و نماز را هم اعاده نماید.
3 شک بعد از وقت
مسأله 1188: اگر بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده یا نه ، یا گمان کند که نخوانده ، خواندن آن لازم نیست ، ولی اگر پیش از گذشتن وقت شک کند که نماز خوانده یا نه ، اگر چه گمان کند که خوانده است باید آن نماز را بخواند.
مسأله 1189: اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که نماز را درست خوانده یا نه ، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1190: اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده ، ولی نداند به نیّت ظهر خوانده یا به نیّت عصر ، باید چهار رکعت نماز قضا به نیّت نمازی که بر او واجب است بخواند.
مسأله 1191: اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشاء بداند یک نماز خوانده ولی نداند سه رکعتی خوانده یا چهار رکعتی ، باید قضای نماز مغرب و عشاء را بخواند.
4 شک کثیرالشّک
مسأله 1192: کثیرالشّک کسی است که عرفاً بگویند زیاد شک می کند ، و کسی که حال او به نحوی باشد که لااقل در هر سه نماز پشت سر هم یک مرتبه شک کند مصداق کثیرالشّک است ، و چنانچه زیاد شک کردن از غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد ، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1193: کثیرالشّک اگر در به جا آوردن چیزی از اجزاء یا شرایط نماز شک کند ، باید بنا بگذارد که آن را به جا آورده ، مثلا اگر شک کند که رکوع کرده یا نه ، باید بنا بگذارد که رکوع کرده است ، و اگر در به جا آوردن چیزی شک کند که نماز را باطل می کند مثل این که شک کند که نماز صبح را دو رکعت خوانده یا سه رکعت بنا را بر صحّت بگذارد.
مسأله 1194: کسی که در یک چیز نماز زیاد شک می کند ، چنانچه در چیزهای دیگر نماز شک کند باید به دستور آن شک عمل نماید ، مثلا کسی که زیاد شک می کند سجده کرده یا نه ، اگر در به جا آوردن رکوع شک کند ، باید به دستور آن رفتار نماید ، یعنی اگر به سجده نرفته رکوع را به جا آورد ، و اگر به سجده رفته اعتنا نکند.
مسأله 1195: کسی که در نماز مخصوصی مثلا در نماز ظهر زیاد شک می کند ، اگر در نماز دیگر مثلا در نماز عصر شک کند ، باید به دستور شک رفتار نماید.
مسأله 1196: کسی که فقط وقتی در جای مخصوصی نماز می خواند زیاد شک می کند ، اگر در غیر آن جا نماز بخواند و شکّی برای او پیش آید ، باید به دستور شک عمل نماید.
مسأله 1197: اگر انسان شک کند که کثیرالشّک شده یا نه ، باید به دستور شک عمل نماید ، و کثیرالشّک تا وقتی یقین نکند که به حال معمولی مردم برگشته ، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1198: کسی که زیاد شک می کند ، اگر شک کند رکنی را به جا آورده یا نه و اعتنا نکند ، بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده ، در صورتی که تکبیره الاحرام باشد ، نمازش باطل است ، چه داخل رکن بعد شده باشد یا نشده باشد ، و در غیر آن چنانچه مشغول رکن بعد نشده ، باید آن را به جا آورد ، و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است ، مثلا اگر شک کند که رکوع کرده یا نه و اعتنا نکند ، چنانچه پیش از سجده دوم یادش بیاید که رکوع نکرده است باید بر گردد و رکوع کند ، و اگر در سجده دوم یادش بیاید نمازش باطل است.
مسأله 1199: کسی که زیاد شک می کند ، اگر شک کند چیزی را که رکن نیست به جا آورده یا نه و اعتنا نکند و بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده ، چنانچه از محل به جا آوردن آن نگذشته ، باید آن را به جا آورد ، و اگر از محل آن گذشته نمازش صحیح است ، مثلا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتنا نکند ، چنانچه در قنوت یادش بیاید که آن را نخوانده ، باید بخواند ، و اگر در رکوع یادش بیاید نمازش صحیح است.
5 شک امام و مأموم
مسأله 1200: اگر امام جماعت در شماره رکعتهای نماز شک کند ، مثلا شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت ، چنانچه مأموم یقین یا گمان داشته باشد که مثلا چهار رکعت خوانده ، و به امام بفهماند که چهار رکعت خوانده است ، امام باید نماز را تمام کند و نماز احتیاط ندارد ، و نیز اگر امام یقین یا گمان داشته باشد که چند رکعت خوانده است و مأموم در شماره رکعتهای نماز شک کند ، باید به شک خود اعتنا ننماید.
6 شک در نماز مستحبّی
مسأله 1201: اگر در شماره رکعتهای نماز مستحبّی شک کند ، چنانچه طرف بیشتر شک نماز را باطل می کند ، باید بنا را بر کمتر بگذارد ، مثلا اگر در نافله صبح شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت ، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است ، و اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی کند مثلا شک کند که دو رکعت خوانده یا یک رکعت به هر طرف شک عمل کند نمازش صحیح است.
مسأله 1202: کم شدن رکن نافله را باطل می کند ، ولی زیاد شدن رکن در آن اشکال ندارد ، پس اگر یکی از کارهای نافله را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که مشغول رکن بعد از آن شده ، باید آن کار را انجام دهد ، و دوباره آن رکن را به جا آورد ، مثلا اگر در بین رکوع یادش بیاید که سوره حمد را نخوانده ، باید برگردد و حمد را بخواند و دوباره به رکوع رود.
مسأله 1203: اگر در یکی از کارهای نافله شک کند خواه رکن باشد یا غیر رکن چنانچه محل آن نگذشته باید به جا آورد ، و اگر محل آن گذشته به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1204: اگر در نماز مستحبّی دو رکعتی گمانش به سه رکعت یا بیشتر برود ، نمازش صحیح است ، و اگر گمانش به دو رکعت یا کمتر برود ، باید به همان گمان عمل کند ، مثلا اگر گمانش به یک رکعت می رود ، باید یک رکعت دیگر بخواند.
مسأله 1205: اگر در نماز نافله کاری کند که برای آن در نماز واجب سجده سهو واجب می شود ، یا یک سجده یا تشهّد را فراموش نماید و بعد از سلام یادش بیاید ، سجده سهو و قضا بر او واجب نیست.
مسأله 1206: اگر شک کند که نماز مستحبّی را خوانده یا نه ، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیّار (علیه السلام) وقت معیّن نداشته باشد ، بنا بگذارد که نخوانده است ، و همچنین است اگر مثل نافله یومیّه وقت معیّن داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را به جا آورده یا نه ، ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه ، به شک خود اعتنا نکند.
شکهای صحیح
مسأله 1207: در نُه صورت ، اگر در شماره رکعتهای نماز چهار رکعتی شک کند ،باید فکر نماید ، و بنابر احتیاط واجب تأخیر نیندازد ، پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا کرد ، همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند ، وگرنه به دستورهایی که بیان می شود عمل نماید ، و آن نُه صورت از این قرار است:
مسأله 1208: اگر یکی از شکهای صحیح برای انسان پیش آید ، نباید نماز را بشکند ، بلکه به دستوری که برای آن شک هست عمل نماید ، و چنانچه به دستور شک عمل نکند ، پس اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند مثل روگرداندن از قبله نماز را از سر گیرد ، نماز دومش هم باطل است ، و اگر بعد از انجام کاری که نماز را باطل می کند مشغول نماز شود ، نماز دومش صحیح است.
مسأله 1209: اگر یکی از شکهایی که نماز احتیاط برای آنها واجب است در نماز پیش آید ، چنانچه انسان نماز را تمام کند باید نماز احتیاط را بخواند و نماز را از سر نگیرد ، و اگر نماز احتیاط را نخواند ، در صورتی که پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند نماز را از سر بگیرد ، نماز دومش هم باطل است ، و اگر بعد از انجام کاری که نماز را باطل می کند مشغول نماز شده ، نماز دومش صحیح است.
مسأله 1210: وقتی یکی از شکهای باطل برای انسان پیش آید و بداند اگر به حالت بعدی منتقل شود برای او یقین یا گمان پیدا می شود ، جایز نیست با حالت شک نماز را ادامه دهد ، مثلا اگر در حال ایستادن شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر و بداند که اگر به رکوع رود به یک طرف یقین یا گمان پیدا می کند ، جایز نیست با این حال رکوع نماید.
مسأله 1211: وقتی یکی از شکهای صحیح برای انسان پیش آید چنانچه گذشت بنابر احتیاط واجب فوراً فکر کند ، و اگر چیزهایی که به واسطه آنها ممکن است یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا شود از بین نمی رود ، چنانچه کمی فکر کردن را تأخیر بیندازد اشکال ندارد ، مثلا اگر در سجده شک کند می تواند تا بعد از سجده فکر کردن را تأخیر بیندازد.
مسأله 1212: اگر اوّل به یک طرف گمان داشته باشد ، بعد دو طرف در نظر او مساوی شود ، باید به دستور شک عمل نماید ، و اگر اوّل دو طرف در نظر او مساوی باشد و به طرفی که وظیفه اوست بنا بگذارد ، بعد گمانش به طرف دیگر برود ، باید همان طرف را بگیرد و به وظیفه عمل نماید.
مسأله 1213: کسی که نمی داند به یک طرف گمان دارد ، یا هر دو طرف در نظر او مساوی است ، باید به دستور شک عمل کند ، و احتیاط مستحب آن است که اگر شک از شکوک صحیحه و مورد نماز احتیاط است و گمانی که احتمال می دهد بر اکثر است ، نماز را بر طبق آن گمان تمام کند و نماز احتیاط بخواند ، و اگر بر اقل است یا شک از شکوک صحیحه نیست ، بر طبق گمان نماز را تمام کند و اعاده نماید.
مسأله 1214: اگر بعد از نماز بداند که در بین نماز حال تردیدی داشته ، که مثلا دو رکعت خوانده یا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته ، ولی نداند که گمانش به خواندن سه رکعت بوده یا هر دو طرف در نظر او مساوی بوده ، باید نماز احتیاط را بخواند.
مسأله 1215: اگر موقعی که تشهّد می خواند ، یا بعد از ایستادن شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه ، و در همان موقع یکی از شکهایی که اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتّفاق بیفتد صحیح می باشد برای او پیش آید مثلا شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت چنانچه به دستور آن شک عمل کند ، نمازش صحیح است.
مسأله 1216: اگر پیش از آن که مشغول تشهّد شود ، یا پیش از ایستادن در رکعتی که تشهّد ندارد شک کند که یک یا دو سجده را به جا آورده یا نه ، و در همان موقع یکی از شکهایی که بعد از تمام شدن دو سجده صحیح است برایش پیش آید ، نماز باطل است.
مسأله 1217: اگر موقعی که ایستاده بین سه و چهار ، یا بین سه و چهار و پنج شک کند و یادش بیاید که یک یا دو سجده از رکعت پیش به جا نیاورده ، نمازش باطل است.
مسأله 1218: اگر شک او از بین برود و شک دیگری برایش پیش آید ، مثلا اوّل شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت ، بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت ، باید به دستور شک دوم عمل نماید.
مسأله 1219: اگر بعد از نماز شک کند که در حال نماز مثلا بین دو و چهار شک کرده یا بین سه و چهار ، می تواند دست از نماز بر دارد و بعد از انجام کاری که نماز را باطل می کند مثل پشت به قبله کردن و تکلّم عمدی نمازش را دوباره بخواند ، هر چند احتیاط مستحب آن است که به دستور هر دو شک عمل کند و بعد نماز را اعاده نماید.
مسأله 1220: اگر بعد از نماز بفهمد که در حال نماز شکّی برای او پیش آمده ، ولی نداند از شکهای باطل یا صحیح بوده ، و اگر از شکهای صحیح بوده نداند کدام قسم آن بوده است ، می تواند دست از نماز بر داشته ، و کاری که نماز را باطل می کند انجام دهد ، و نمازش را دوباره بخواند ، و احتیاط مستحب آن است که به وظایف مقرّره در شکوک صحیحه عمل کند ، و بعد نماز را اعاده نماید.
مسأله 1221: کسی که نشسته نماز می خواند اگر شکی کند که باید برای آن ، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بخواند ، باید یک رکعت نشسته به جا آورد ، و اگر شکی کند که باید برای آن ، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند ، باید دو رکعت نشسته به جا آورد.
مسأله 1222: کسی که ایستاده نماز می خواند ، اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن عاجز شود ، باید مثل کسی که نماز را نشسته می خواند که حکم آن در مسأله پیش بیان شد نماز احتیاط را به جا آورد.
مسأله 1223: کسی که نشسته نماز می خواند ، اگر موقع خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد ، باید به وظیفه کسی که نماز را ایستاده می خواند عمل کند.
نماز احتیاط
مسأله 1224: کسی که نماز احتیاط بر او واجب است ، بعد از سلام نماز باید فوراً نیّت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و حمد را بخواند و به رکوع رود و دو سجده نماید ، پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است ، بعد از دو سجده تشهّد بخواند و سلام دهد ، و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است ، بعد از دو سجده یک رکعت دیگر مثل رکعت اوّل به جا آورد ، و بعد از تشهّد سلام دهد.
مسأله 1225: نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد ، و باید آن را آهسته بخواند و نیّت آن را به زبان نیاورد ، و بنابر احتیاط واجب «بسم الله» آن را هم آهسته بگوید.
مسأله 1226: اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد نمازی که خوانده درست بوده ، نماز احتیاط مورد ندارد ، و اگر در بین نماز احتیاط بفهمد ، لازم نیست آن را تمام نماید ، و می تواند آن را به قصد نافله دو رکعتی تمام نماید.
مسأله 1227: اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد که رکعتهای نمازش کم بوده ، چنانچه کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده ، باید آنچه را از نماز نخوانده بخواند و برای سلام بیجا بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو بنماید ، و همچنین برای هر موجب دیگری که پیش آمده باشد ، و اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام داده مثلا پشت به قبله کرده باید نماز را دوباره به جا آورد.
مسأله 1228: اگر بعد از نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش به مقدار نماز احتیاط بوده ، مثلا در شک بین دو و چهار دو رکعت نماز احتیاط بخواند بعد بفهمد نماز را دو رکعت خوانده ، نمازش صحیح است.
مسأله 1229: اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز کمتر از نماز احتیاط بوده ، مثلا در شک بین دو و چهار دو رکعت نماز احتیاط بخواند بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده ، باید نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1230: اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر از نماز احتیاط بوده ، چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل می کند انجام داده مثلا پشت به قبله کرده باید نماز را دوباره بخواند ، و اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده ، بنابر احتیاط واجب کسری نمازش را ضمیمه نماید و نماز را تمام کند ، و برای هر یک از سلام در اصل نماز و نماز احتیاط و هر موجب دیگری که پیش آمده باشد ، دو سجده سهو به جا آورد و نماز را هم اعاده نماید.
مسأله 1231: اگر بین دو و سه و چهار شک کند و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده ، لازم نیست دو رکعت نماز احتیاط نشسته را بخواند.
مسأله 1232: اگر بین سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته می خواند ، قبل از رکوع اوّل یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده ، آنچه را خوانده به حساب نیاورد ، و بنابر احتیاط واجب بایستد و کسری نماز را تمام کند ، و دو سجده سهو برای زیادی سلام ، و دو سجده دیگر برای زیادی تشهّد اگر آورده باشد به جا آورد و نماز را دوباره بخواند ، و اگر بعد از رکوع یادش بیاید نمازش باطل است.
مسأله 1233: اگر بین دو و سه و چهار شک کند ، و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می خواند پیش از رکوع دوم یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده ، بنابر احتیاط واجب بنشیند و نماز احتیاط را یک رکعتی تمام کند ، و دو سجده سهو برای زیادی سلام و دو سجده دیگر برای زیادی تشهّد اگر آورده باشد به جا آورد و نماز را اعاده نماید.
مسأله 1234: اگر در بین نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده ، چنانچه نتواند نماز احتیاط را مطابق کسری نمازش تمام نماید ، مثل آن که در شک بین سه و چهار موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته را می خواند یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده ، چون نمی تواند دو رکعت نشسته را به جای دو رکعت ایستاده حساب کند ، باید نماز احتیاط نشسته را رها کند ، و بنابر احتیاط واجب کسری نمازش را تمام کند ، و دو سجده سهو برای زیادی سلام و دو سجده سهو دیگر برای زیادی تشهّد اگر آورده باشد به جا آورد و نماز را اعاده نماید ، در صورتی که قبل از رکوع اوّل یادش بیاید ، و در غیر این صورت نمازش باطل است.
مسأله 1235: اگر شک کند نماز احتیاطی را که بر او واجب بوده به جا آورده یا نه ، چنانچه وقت نماز گذشته به شک خود اعتنا نکند ، و اگر وقت دارد ، در صورتی که بین شک و نماز زیاد طول نکشیده و کاری که منافی با نماز است مثل رو برگرداندن از قبله انجام نداده ، باید نماز احتیاط را بخواند ، و اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام داده ، یا بین نماز و شک او زیاد طول کشیده ، بنابر احتیاط واجب نماز را اعاده نماید.
مسأله 1236: اگر در نماز احتیاط به جای یک رکعت دو رکعت بخواند یا رکنی را زیاد کند ، نماز احتیاط باطل می شود ، و باید دوباره اصل نماز را بخواند.
مسأله 1237: موقعی که مشغول نماز احتیاط است ، اگر در یکی از کارهای آن شک کند ، چنانچه محل آن نگذشته باید به جا آورد ، و اگر محلّش گذشته باید به شک خود اعتنا نکند ، مثلا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه ، چنانچه به رکوع نرفته باید بخواند ، و اگر به رکوع رفته باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1238: اگر در شماره رکعتهای نماز احتیاط شک کند ، چنانچه طرف بیشتر شک نماز را باطل می کند ، باید بنا را بر کمتر بگذارد ، و اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی کند ، باید بنا را بر بیشتر بگذارد ، مثلا موقعی که مشغول خواندن دو رکعت نماز احتیاط است ، اگر شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت ، چون طرف بیشتر شک نماز را باطل می کند ، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده ، و اگر شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت ، چون طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی کند ، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است.
مسأله 1239: اگر در نماز احتیاط چیزی که رکن نیست سهواً کم یا زیاد شود ، سجده سهو ندارد ، مگر آنچه که در مسأله «1241» می آید.
مسأله 1240: اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزاء یا شرایط آن را به جا آورده یا نه ، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1241: اگر در نماز احتیاط ، تشهّد یا یک سجده را فراموش کند و در جای خود تدارکش ممکن نباشد ، باید بعد از سلام نماز ، اگر تشهّد را فراموش کرده ، بنابر احتیاط مستحب آن را قضا نماید ، و باید دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر سجده را فراموش کرده ، باید آن را قضا نماید.
مسأله 1242: اگر نماز احتیاط و قضای یک سجده یا قضای یک تشهّد یا دو سجده سهو بر او واجب شود ، باید اوّل نماز احتیاط را به جا آورد.
مسأله 1243: حکم گمان در نماز نسبت به رکعات مثل حکم یقین است ، مثلا اگر نداند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت و گمان داشته باشد که دو رکعت خوانده ، بنا می گذارد که دو رکعت است ، و اگر در نماز چهار رکعتی گمان دارد که چهار رکعت خوانده ، نباید نماز احتیاط بخواند ، و امّا نسبت به افعال ، گمان حکم شک را دارد ، پس اگر گمان دارد رکوع کرده ، در صورتی که داخل سجده نشده است ، باید آن را به جا آورد ، و اگر گمان دارد حمد را نخوانده ، چنانچه در سوره داخل شده باشد ، اعتنا به گمان ننماید و نمازش صحیح است.
مسأله 1244: حکم شک و سهو و گمان در نمازهای واجب یومیّه و نمازهای واجب دیگر فرق ندارد ، مثلا اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت ، چون شک او در نماز دو رکعتی است نمازش باطل می شود ، و اگر گمان داشته باشد که دو رکعت یا یک رکعت خوانده است ، بر طبق گمان خود نماز را تمام می نماید.
سجده سهو
مسأله 1245: برای پنج چیز بعد از سلام نماز ، باید دو سجده سهو به دستوری که می آید به جا آورد.
مسأله 1246: اگر انسان اشتباهاً یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند ، باید دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1247: برای صدایی که از آه کشیدن و سرفه کردن پیدا می شود سجده سهو واجب نیست ، ولی اگر مثلا سهواً آخ یا آه بگوید ، باید سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1248: اگر چیزی را که سهواً غلط خوانده دوباره به طور صحیح بخواند ، برای آن غلط سجده سهو واجب نیست.
مسأله 1249: اگر در نماز سهواً مدّتی حرف بزند و تمام آنها عرفاً یک مرتبه حساب شود ، دو سجده سهو بعد از سلام نماز کافیست.
مسأله 1250: اگر سهواً تسبیحات اربعه را نگوید ، احتیاط واجب آن است که بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1251: اگر در جایی که نباید سلام نماز را بگوید سهواً بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ» یا بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» بنابر احتیاط واجب باید دو سجده سهو به جا آورد ، و همچنین اگر اشتباهاً مقداری از این دو سلام را بگوید ، ولی اگر اشتباهاً بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیْکَ اَیّهَا النَبِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» احتیاط مستحب آن است که دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1252: اگر در جایی که نباید سلام دهد اشتباهاً هر سه سلام را بگوید ، دو سجده سهو کافیست.
مسأله 1253: اگر یک سجده یا تشهّد را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید ، باید برگردد و به جا آورد و بعد از نماز بنابر احتیاط مستحب برای ایستادن بیجا دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1254: اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید که یک سجده از رکعت پیش فراموش کرده ، باید بعد از سلام نماز سجده را قضا نماید ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید که تشهّد را از رکعت پیش فراموش کرده ، بنابر احتیاط مستحب تشهّد را قضا نماید ، و باید دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1255: اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً به جا نیاورد ، معصیت کرده ، و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد ، و چنانچه سهواً به جا نیاورد ، هروقت یادش آمد باید فوراً انجام دهد ، و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1256: اگر شک دارد که سجده سهو بر او واجب شده یا نه ، لازم نیست به جا آورد.
مسأله 1257: کسی که شک دارد مثلا دو سجده سهو بر او واجب شده یا چهار تا ، اگر دو سجده بنماید کافیست.
مسأله 1258: اگر بداند یکی از دو سجده سهو را به جا نیاورده ، و تدارک ممکن نباشد ، باید دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر بداند سهواً سه سجده کرده ، احتیاط واجب آن است که دوباره دو سجده سهو بنماید.
دستور سجده سهو
مسأله 1259: دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیّت سجده سهو کند ، و پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد ، و احتیاط واجب آن است که سایر مواضع سجده را هم بر زمین بگذارد و این ذکر را بگوید:
قضای سجده و تشهّد فراموش شده
مسأله 1260: سجده و تشهّدی را که انسان فراموش کرده و بعد از نماز قضای آن را به جا می آورد ، و همچنین دو سجده سهوی که برای تشهّد فراموش شده باید بجا آورد ، باید تمام شرایط نماز ، مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهای دیگر را داشته باشد.
مسأله 1261: اگر سجده را چند دفعه فراموش کند ، مثلا یک سجده از رکعت اوّل و یک سجده از رکعت دوم فراموش نماید ، باید بعد از نماز هر دو سجده را قضا کند ، و احتیاط واجب آن است که برای هر یک از آن دو دو سجده سهو بعد از قضای هر دو به جا آورد و لازم نیست معیّن کند که قضای کدام یک از آنها است ، و همچنین سجده سهو برای کدام یک از آنهاست.
مسأله 1262: اگر یک سجده و تشهّد را فراموش کند ، واجب است قضای سجده را به جا آورد و بنابر احتیاط مستحب تشهّد را قضا نماید ، و احتیاط واجب آن است که قضای سجده را بر قضای تشهّد مقدّم بدارد ، و باید برای تشهّد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب برای سجده فراموش شده.
مسأله 1263: اگر دو سجده از دو رکعت فراموش نماید ، لازم نیست هنگام قضا مراعات ترتیب نماید.
مسأله 1264: اگر بین سلام نماز و قضای سجده کاری کند که اگر عمداً یا سهواً در نماز اتّفاق بیفتد ، نماز باطل می شود مثلا پشت به قبله نماید احتیاط واجب آن است که بعد از قضای سجده نماز را اعاده کند، و همچنین در دو سجده سهوی که برای قضای تشهّد می آورد.
مسأله 1265: اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده یا تشهّد را از رکعت آخر فراموش کرده ، چنانچه کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می کند مثل روگرداندن از قبله انجام نداده ، باید برگشته و نماز را تمام نموده ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو برای سلام بیجا به جا آورد ، و همچنین دو سجده سهو دیگر ، در صورتی که یک سجده را فراموش کرده و قبل از سلام تشهّد به جا آورده باشد.
مسأله 1266: اگر بین سلام نماز و قضای سجده کاری کند که برای آن ، سجده سهو واجب می شود مثل آن که سهواً حرف بزند باید سجده را قضا کند ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو برای تکلّم سهوی و دو سجده سهو دیگر هم برای سجده فراموش شده به جا آورد.
مسأله 1267: اگر نداند که در نماز سجده را فراموش کرده یا تشّهد رکعت دوم را ، باید سجده را قضا نماید و دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1268: اگر شک دارد که سجده یا تشهّد را فراموش کرده یا نه ، واجب نیست قضا نماید یا سجده سهو به جا آورد.
مسأله 1269: اگر بداند سجده یا تشهّد را فراموش کرده ، و شک کند که پیش از رکوع رکعت بعد یادش آمده و آن را به جا آورده ، یا یادش نیامده ، اگر سجده است باید آن را قضا نماید ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو بجا آورد ، و اگر تشهّد است باید دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1270: کسی که باید سجده را قضا نماید ، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود ، بنابر احتیاط واجب بعد از نماز ، اوّل سجده را قضا نماید و بعد سجده سهو را به جا آورد.
مسأله 1271: اگر شک دارد که بعد از نماز قضای سجده را به جا آورده یا نه ، چنانچه شک بعد از وقت نماز باشد ، بنابر احتیاط واجب سجده را قضا کند ، و چنانچه شک در وقت است باید به جا آورد.
کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز
مسأله 1272: هرگاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند ، اگر چه یک حرف آن باشد نماز باطل است.
مسأله 1273: اگر به واسطه ندانستن مسأله از روی تقصیر ، چیزی از واجبات نماز را کم یا زیاد کند ، نماز باطل است ، ولی جاهل قاصر یا کسی که از روی فراموشی واجبات غیر رکنی نماز را کم یا زیاد کند ، نماز صحیح است. ( و حکم واجب رکنی در مسأله «951» گذشت )
مسأله 1274: اگر در بین نماز یا بعد از آن بفهمد وضو یا غسلش باطل بوده ، یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده ، نمازش باطل است ، و باید دوباره با وضو یا غسل بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسأله 1275: اگر بعد از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده نمازش باطل است ، و اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید ، باید برگردد و دو سجده را به جا آورد و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند ، و بعد از نماز برای آنچه زیاد کرده از قرائت یا تسبیحات بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و همچنین بنابر احتیاط مستحب دو سجده سهو برای ایستادن بیجا.
مسأله 1276: اگر پیش از گفتن «اَلسّلامُ عَلَیْنا ...» و یا «اَلسّلامُ عَلَیْکُمْ ...» یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را به جا نیاورده ، باید دو سجده را به جا آورد ، و دوباره تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد ، و برای زیادی تشهّد بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1277: اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز نخوانده ، باید مقداری را که فراموش کرده به جا آورد.
مسأله 1278: اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده ، چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتّفاق بیفتد ، نماز را باطل می کند مثلا پشت به قبله کرده نمازش باطل است ، و اگر چنین کاری انجام نداده ، باید فوراً مقداری را که فراموش کرده به جا آورد ، و برای سلام زیادی بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو بنماید ، و همچنین دو سجده سهو دیگر اگر تشهّد زیاد کرده باشد.
مسأله 1279: هرگاه بعد از سلام عملی انجام دهد که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتّفاق بیفتد نماز را باطل می کند مثلا پشت به قبله نماید و بعد یادش بیاید که دو سجده آخر را به جا نیاورده ، نمازش باطل است ، و اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند یادش بیاید ، باید دو سجده ای را که فراموش کرده به جا آورد ، و دوباره تشهّد بخواند و سلام دهد ، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو برای سلام بیجا به جا آورد و همچنین دو سجده سهو دیگر اگر تشهّد زیاد کرده باشد.
مسأله 1280: اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت خوانده ، باید دوباره بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نماید ، و اگر بعضی از نماز را پیش از وقت خوانده ، حکمش در مسأله «751» بیان شده است ، و اگر بفهمد نماز را رو به قبله نخوانده ، در صورتی که منحرف به ما بین راست و چپ باشد نمازش صحیح است ، و در غیر این صورت ، اگر پیش از گذشتن وقت بفهمد باید اعاده کند ، و اگر بعد از آن بفهمد قضا ندارد ، ولی اگر پشت به قبله کرده باشد بنابر احتیاط واجب قضا نماید.
نماز مسافر
[شرایط شکسته به جا آوردن نماز]
اشاره
مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشاء را با هشت شرط شکسته به جا آورد ، یعنی دو رکعت بخواند.
شرط اوّل
اشاره
آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد ، و فرسخ شرعی تقریباً کمتر از پنج کیلومتر و نیم است.
مسأله 1281: کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است ، چنانچه رفتن و همچنین برگشتنش کمتر از چهار فرسخ نباشد ، باید نماز را شکسته بخواند ، بنابراین اگر مثلا رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ یا به عکس باشد ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1282: اگر رفتن چهار فرسخ و برگشتن چهار فرسخ باشد ، اگر چه روزی که می رود همان روز یا شب آن بر نگردد ، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را نگیرد ، و احتیاط مستحب آن است که تمام نیز بخواند.
مسأله 1283: اگر سفر مختصری از هشت فرسخ کمتر باشد ، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه ، باید نماز را تمام بخواند ، و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه ، تحقیق کردن برایش لازم نیست ، و باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1284: اگر یک عادل خبر دهد یا شخصی که مورد وثوق است خبر دهد و ظن بر خلاف گفته او نباشد که سفر انسان هشت فرسخ است ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1285: کسی که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است ، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده ، باید آن را چهار رکعتی به جا آورد ، و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسأله 1286: کسی که یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست ، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه ، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده ، اگر چه کمی از راه باقی باشد باید نماز را شکسته بخواند ، و اگر تمام خوانده باشد ، چنانچه در وقت فهمید که هشت فرسخ است ، باید دوباره شکسته بخواند ، و اگر بعد از وقت فهمید لازم نیست دوباره بخواند.
مسأله 1287: اگر در بین دو محلّی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است ، چند مرتبه رفت و آمد کند ، اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288: اگر محلّی دو راه داشته باشد ، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ ، و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد ، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است به آن جا برود ، باید نماز را شکسته بخواند ، و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست برود باید تمام بخواند.
مسأله 1289: اگر شهر دیوار دارد ، باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند ، و اگر دیوار ندارد باید از خانه های آخر شهر حساب کند.
شرط دوم:
اشاره
آن که از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد ، پس اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آن جا قصد کند به جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ می شود ، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته ، باید نماز را تمام بخواند ، ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود ، یا چهار فرسخ به محلّی که در آن جا قاطع سفر محقّق نشود برود مثل آن که قصد ماندن ده روز در آن جا نداشته باشد و چهار فرسخ دیگر به وطنش یا محلّی که می خواهد ده روز در آن جا بماند بر گردد ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1290: کسی که نمی داند سفرش چند فرسخ است مثلا برای پیدا کردن گمشده ای مسافرت می کند و نمی داند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند باید نماز را تمام بخواند ، ولی در برگشتن ، چنانچه تا وطنش یا جایی که می خواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ یا بیشتر باشد ، باید نماز را شکسته بخواند ، و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ به محلّی که در آن جا قاطع سفر محقّق نشود برود مثل آن که قصد ماندن ده روز در آن جا نداشته باشد و چهار فرسخ برگردد ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1291: مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود ، پس کسی که از شهر بیرون می رود و مثلا قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند سفر هشت فرسخی برود ، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا می کند ، باید نماز را شکسته بخواند ، و اگر اطمینان ندارد باید تمام بخواند.
مسأله 1292: کسی که قصد هشت فرسخ دارد ، اگر چه در هر روز مقدار کمی راه برود ، وقتی به حد ترخّص رسید که در شرط هشتم معنای آن بیان شده باید نماز را شکسته بخواند ، ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه برود که عرفاً نگویند مسافر است مانند ده متر و بیست متر باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1293: کسی که در سفر در اختیار دیگری است مانند خدمتگذاری که با آقای خود مسافرت می کند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است ، باید نماز را شکسته بخواند ، و اگر نداند باید تمام بخواند ، و لازم نیست از او بپرسد ، و اگر هم از او بپرسد لازم نیست جواب بگوید.
مسأله 1294: کسی که در سفر در اختیار دیگری است ، اگر بداند یا گمان داشته باشد ، حتّی اگر مردّد باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295: کسی که در سفر در اختیار دیگری است ، اگر اطمینان ندارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا نمی شود ، باید نماز را تمام بخواند ، هر چند عدم اطمینان او از این جهت باشد که احتمال می دهد مانعی برای سفر او پیش آید ، ولی اگر اطمینان داشته باشد که از او جدا نمی شود ، احتمال موانعی که مورد انتظار نیست ، اثر ندارد و باید شکسته بخواند.
شرط سوم
اشاره
آن که در بین راه از قصد خود بر نگردد ، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود بر گردد ، یا مردّد شود ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296: اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود ، چنانچه تصمیم داشته باشد که همان جا بماند ، یا بعد از ده روز بر گردد ، یا در برگشتن و ماندن مردّد باشد ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297: اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد در صورتی که قاطع سفر مثل قصد ماندن ده روز در آن محل برایش پیش نیامده باشد ، باید نماز را شکسته بخواند به شرط این که برگشتن هم کمتر از چهار فرسخ نباشد.
مسأله 1298: اگر برای طی مسافتی که هشت فرسخ است حرکت کند ، و بعد از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود ، چنانچه از محل اوّلی که حرکت کرده تا جایی که می خواهد برود ، هشت فرسخ باشد ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1299: کسی که برای رفتن به محلّی که هشت فرسخ است سفر می کند ، اگر بعد از آن که چهار فرسخ رفت ، مردّد شود که بقیّه هشت فرسخ را برود یا بدون این که ده روز در جایی بماند به محل خود برگردد ، باید نماز را شکسته بخواند چه در موقعی که مردّد است راه برود یا نرود ، و چه آن که بعد تصمیم بگیرد که بقیّه راه را برود یا برگردد.
مسأله 1300: اگر بعد از آن که چهار فرسخ برود مردّد شود که بقیّه هشت فرسخ را برود ، یا این که به محل خود برگردد ولی احتمال این را بدهد که در محل تردید یا جای دیگر ده روز توقّف نماید ،اگرچه تصمیم بگیرد که بدون ماندن ده روز بقیّه راه را برود ، در این صورت باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1301: اگر پیش از آن که چهار فرسخ برود مردّد شود که بقیّه راه را برود یا نه ، و بعد تصمیم بگیرد که بقیّه راه را برود ، چنانچه باقی مانده سفر او هشت فرسخ باشد ، یا آن که بخواهد چهار فرسخ رفته و چهار فرسخ دیگر برگردد ، از وقتی که شروع به رفتن نماید نماز را باید شکسته بخواند.
شرط چهارم
اشاره
آن که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد ، یا ده روز یا بیشتر در جایی بماند ، پس کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد ، یا ده روز در محلّی بماند ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302: کسی که نمی داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش می گذرد یا نه ، یا ده روز در محلّی قصد اقامت می نماید یا نه ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303: کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد ، یا ده روز در محلّی بماند ، و نیز کسی که مردّد است از وطنش بگذرد یا ده روز در محلّی بماند ، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود ، باز هم باید نماز را تمام بخواند ، ولی اگر باقی مانده راه هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و بدون این که سر چهار فرسخ قاطع سفر برایش پیش آید برگردد و برگشتن هم چهار فرسخ باشد ، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم
اشاره
آن که برای کار حرام سفر نکند ، و اگر برای کار حرامی مانند دزدی یا اعانت ظالم در ظلمش یا ضرر رساندن به مسلمانی سفر کند ، یا خود سفر حرام باشد مثل آن که قسم شرعی خورده باشد که به سفر نرود ، یا برای او ضرری داشته باشد که تحمّل آن ضرر حرام باشد باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1304: سفری که واجب نیست اگر موجب اذیّت پدر و مادر باشد حرام است ، و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
مسأله 1305: کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمی کند ، اگر چه در سفر معصیتی انجام دهد مثلا غیبت کند یا شراب بخورد باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1306: اگر برای آن که کار واجبی را ترک کند مسافرت نماید ، نمازش تمام است ، پس کسی که بدهکار است ، اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند ، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و برای فرار از دادن قرض مسافرت نماید ، باید نماز را تمام بخواند ، ولی اگر سفرش برای ترک واجب نباشد ، هر چند در سفر ترک واجب کند نمازش شکسته است.
مسأله 1307: اگر سفر او حرام نباشد ولی در زمین غصبی مسافرت کند ، یا حیوان سواری یا مرکب دیگری که سوار است غصبی باشد ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند ، مگر این که سفر او بر آن مرکب برای فرار از رد آن به مالک باشد ، که در این صورت باید تمام بخواند.
مسأله 1308: کسی که با ظالم مسافرت می کند ، اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش ، یا موجب جلال و شوکت و تقویت حکم ظالم شود ، باید نماز را تمام بخواند ، و اگر ناچار باشد یا مثلا برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند ، نمازش شکسته است.
مسأله 1309: اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند ، سفر او حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1310: اگر برای لهو و خوش گذرانی به شکار رود ، سفرش در رفتن حرام و نمازش تمام است ، و در برگشتن اگر هشت فرسخ باشد و برای شکار لهوی نباشد شکسته است ، و چنانچه برای تهیّه معاش به شکار رود ، نمازش شکسته است ، و همچنین است اگر برای تجارت به شکار برود ، و احتیاط مستحب آن است که نمازش را شکسته و تمام بخواند ، و روزه را بگیرد و قضا نماید.
مسأله 1311: کسی که برای معصیت سفر کرده ، موقعی که از سفر بر می گردد ، اگر برگشتنش به تنهایی هشت فرسخ باشد ، باید نماز را شکسته بخواند ، و احتیاط مستحب آن است که در صورتی که توبه نکرده ، هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1312: کسی که سفر او سفر معصیت است ، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد ، چنانچه باقی مانده راه هشت فرسخ باشد ، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و چهار فرسخ هم برگردد ، باید از وقتی که شروع به سیر و رفتن می کندنماز را شکسته بخواند.
مسأله 1313: کسی که برای معصیت سفر نکرده ، اگر در بین راه قصد کند که بقیّه راه را برای معصیت برود ، باید نماز را بعد از آن که شروع به سیر و رفتن کرد تمام بخواند ، و نمازهایی را که شکسته خوانده ، در صورتی که مقدار گذشته مسافت بوده صحیح است ، وگرنه بنابر احتیاط واجب در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نماید.
شرط ششم
اشاره
آن که از کسانی نباشد که خانه به دوشند ، مانند صحرانشینهایی که در بیابانها گردش می کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و احشامشان پیدا کنند می مانند ، و بعد از چندی به جای دیگر می روند ، و چنین کسانی که خانه و لوازم زندگیشان هر جا بروند با خودشان هست ، باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314: اگر یکی از صحرانشینها برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتش سفر کند ، اگر چادر و لوازم زندگیش همراهش باشد ، نمازش تمام است ، وگرنه نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1315: اگر صحرانشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند ، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط هفتم
اشاره
آن که شغل او مسافرت نباشد ، بنابراین شتردار و راننده و کشتیبان و مانند اینها ، اگر چه برای بردن اثاثیه منزل خود مسافرت کنند ، باید نماز را تمام بخوانند ، و مدار بر این است که عرفاً بگویند شغلش سفر است ، مثلا بگویند کار او رانندگی یا ساربانی است.
مسأله 1316: کسی که شغلش مسافرت است ، اگر برای کار دیگری مانند زیارت یا حج مسافرت کند ، باید نماز را شکسته بخواند ، ولی اگر مثلا راننده اتومبیل خود را برای زیارت کرایه بدهد و در ضمن خودش هم زیارت کند ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1317: حمله دار مثل کسی که برای رساندن حاجی ها به مکّه مسافرت می کند چنانچه شغلش مسافرت باشد ، باید نماز را تمام بخواند ، و اگر شغلش مسافرت نباشد و مدّت سفر او هم کم باشد مانند آن که سفرش مثلا با هواپیما باشد باید شکسته بخواند ، ولی اگر مدت سفر او زیاد باشد احتیاط واجب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1318: کسی که شغل او حمله داری است و مثلا حاجی ها را از راه دور به مکّه می برد ، چنانچه تمام سال یا قسمت عمده سال را در راه باشد ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1319: کسی که در مقداری از سال شغلش مسافرت است مثل راننده ای که فقط تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه می دهد باید در آن سفری که کار اوست در آن قسمت از سال نماز را تمام بخواند ، و احتیاط مستحب آن است که هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسأله 1320: راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می کند ، چنانچه اتّفاقاً سفر شرعی برود ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1321: چارواداری که شغلش مسافرت است ، اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد یا بدون قصد بماند باید در سفر اوّلی که بعد از ده روز می رود نماز را شکسته بخواند ، ولی کسان دیگری که شغلشان سفر است یا شغلشان در سفر است ، احتیاط واجب آن است که در آن سفر جمع کنند بین شکسته و تمام.
مسأله 1322: چارواداری که شغلش مسافرت است ، اگر در غیر وطن خود ده روز یا بیشتر بماند ، چنانچه از اوّل قصد ماندن ده روز داشته باشد ، در سفر اوّلی که بعد از ده روز می رود باید نماز را شکسته بخواند ، ولی کسان دیگری که شغلشان سفر یا شغلشان در سفر است ، احتیاط واجب آن است که در آن سفر جمع کنند بین شکسته و تمام.
مسأله 1323: کسی که شغلش مسافرت است ، اگر شک کند که در وطن خود یا جای دیگر ده روز مانده یا نه ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324: کسی که در شهرها سیاحت می کند و برای خود وطنی اختیار نکرده ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325: کسی که شغلش مسافرت نیست ، اگر مثلا در شهری یا در دهی جنسی دارد که برای حمل آن مسافرتهای پی درپی می کند ، باید نماز را شکسته بخواند ، مگر در صورتی که سفر او بیشتر از بودن در وطنش باشد.
مسأله 1326: کسی که از وطنش صرف نظر کرده و می خواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند ، اگر شغلش مسافرت نباشد باید در مسافرت نماز را شکسته بخواند.
شرط هشتم
اشاره
آن که به حد ترخّص برسد ، یعنی از وطنش به قدری دور شود که اذان شهر را نشنود ، و وقتی اهل شهر را نبیند یقیناً به حد ترخّص رسیده است ، ولی باید مانعی نباشد ، و امّا در غیر وطن همین که از محل اقامت یا محلّی که سی روز در آن جا به طور تردید مانده خارج شود نمازش قصر است.
مسأله 1327: مسافری که به وطنش بر می گردد ، وقتی صدای اذان آن را بشنود باید نماز را تمام بخواند ، ولی مسافری که می خواهد ده روز در محلّی بماند ، مادامی که به آن محل نرسیده نمازش قصر است.
مسأله 1328: هرگاه شهر در بلندی باشد که از دور اهل آن دیده شود ، یا به قدری گود باشد که اگر انسان کمی دور شود اهل آن را نبیند ، کسی که از اهالی آن شهر مسافرت می کند برای آن که یقین کند به حد ترخّص که در شرط هشتم معنی آن گذشت رسیده است ، باید به اندازه ای دور شود که اگر آن شهر در زمین هموار بود ، اهلش از آن جا دیده نمی شد ، و نیز اگر پستی و بلندی راه بیشتر از معمول باشد ، باید برای حصول یقین به حد ترخّص ملاحظه معمول را بنماید.
مسأله 1329: اگر از محلّی مسافرت کند که اهل ندارد ، وقتی به جایی برسد که اگر آن محل اهل داشت از آن جا دیده نمی شد، یقیناً به حد ترخّص رسیده ، و خواندن نماز شکسته بی اشکال است.
مسأله 1330: اگر به قدری دور شود که نداند صدایی را که می شنود صدای اذان است یا صدای دیگر ، باید نماز را شکسته بخواند ، ولی اگر بفهمد اذان می گویند و کلمات آن را تشخیص ندهد ، باید تمام بخواند.
مسأله 1331: اگر به قدری دور شود که اذان خانه ها را نشنود ولی اذان شهر را که معمولا در جای بلند می گویند بشنود ، نباید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1332: اگر به جایی برسد که اذان شهر را که معمولا در جای بلند می گویند نشنود ولی اذانی را که در جای خیلی بلند می گویند بشنود ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1333: اگر گوش او یا صدای اذان غیر معمولی باشد ، در محلّی باید نماز را شکسته بخواند که گوش متوسّط صدای اذان معمولی را نشنود.
مسأله 1334: اگر موقعی که سفر می رود شک کند به حد ترخّص رسیده یا نه ، باید نماز را تمام بخواند ، و مسافری که به وطن بر می گردد اگر شک کند که به حد ترخّص رسیده یا نه ، باید شکسته بخواند ، مگر این که هنگام رفتن بداند که وقت برگشتن به همین شک مبتلا می شود ، یا در برگشتن در همان محل مبتلا به همان شک بشود ، که در این دو صورت باید احتیاط کند به این که در رفتن و برگشتن نماز را از آن محل تأخیر بیندازد تا یقین کند که از حد ترخّص گذشته ، و یا هم شکسته بخواند و هم تمام ، چه رفتن و برگشتن هر دو در وقت باشد ، یا در برگشتن وقت نماز اوّل گذشته باشد.
مسأله 1335: مسافری که در سفر از وطن خود عبور می کند ، وقتی به حد ترخّص رسید باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1336: مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده ، تا وقتی که در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند ، ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود ، یا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد ، وقتی که به حد ترخّص برسد باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1337: محلّی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست ، ولی اگر در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، اختیار کردن برای زندگی معتبر نیست ، بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست.
مسأله 1338: اگر قصد دارد در محلّی که وطن اصلیش نیست مدّتی بماند و بعد به جای دیگر برود ، آن جا وطن او حساب نمی شود.
مسأله 1339: جایی را که انسان محل زندگی خود قرار داده و مثل کسی که آن جا وطن اوست در آن جا زندگی می کند ، که اگر مسافرتی برای او پیش آید دوباره به همان جا بر می گردد اگر چه قصد نداشته باشد که همیشه در آن جا بماند وطن او نیست ، ولی احکام وطن بر آن جاری می شود.
مسأله 1340: کسی که در دو محل زندگی می کند مثلا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند هر دو محل وطن اوست ، و همچنین اگر بیشتر از دو محل برای زندگی خود اختیار کرده باشد ، به طوری که عرفاً گفته شود آن جا محل و مسکن دائمی اوست.
مسأله 1341: کسی که در محلّی مالک منزلی باشد که شش ماه متّصل را قصد ماندن در آن جا داشته و این مدّت را مانده باشد ، ولی فعلا صرف نظر کرده ، احکام وطن بر آن جاری نیست ، هر چند احتیاط مؤکّد آن است که هر وقت به آن جا برسد هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1342: اگر به جایی برسد که وطن او بوده و از آن جا صرف نظر کرده ، حکم وطن بر آن جاری نیست.
مسأله 1343: مسافری که قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلّی بماند ، یا می داند که بدون اختیار ده روز در محلّی می ماند ، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1344: مسافری که می خواهد ده روز در محلّی بماند ، لازم نیست قصد ماندن شب اوّل یا شب یازدهم را داشته باشد ، و همین که قصد کند از اوّل روز اوّل که بنابر احتیاط واجب از طلوع فجر صادق است تا غروب روز دهم بماند ، باید نماز را تمام بخواند ، و همچنین اگر قصدش این باشد که مثلا از ظهر روز اوّل تا ظهر روز یازدهم بماند.
مسأله 1345: مسافری که می خواهد ده روز در محلّی بماند ، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در یک جا بماند ، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و کوفه یا در تهران و شمیران در صورتی که مردم آنها را دو محل می دانند بماند ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1346: مسافری که می خواهد ده روز در محلّی بماند ، اگر از اوّل قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا که به قدر حد ترخّص تا کمتر از چهار فرسخ دور باشد برود ، در صورتی که مدّت رفتوآمدش به اندازه ای باشد که در نظر عرف با اقامت ده روز او در آن محل منافات نداشته باشد مانند یک یا دو ساعت باید نماز را تمام بخواند ، و اگر مدّت بیشتر از این باشد ، در صورتی که تمام روز یا شب باشد نمازش شکسته است ، و در غیر این صورت بنابر احتیاط واجب نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسأله 1347: مسافری که تصمیم ندارد ده روز در محلّی بماند مثلا قصدش این است که اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا کند ده روز بماند باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1348: کسی که تصمیم دارد ده روز در محلّی بماند ، اگر احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی پیدا شود و احتمال او عقلایی باشد ، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1349: اگر مسافر بداند که مثلا ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند ، باید نماز را تمام بخواند ، بلکه اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند تا آخر ماه بماند ، در صورتی که آخر ماه معلوم باشد چه روزی است مثلا معلوم باشد روز جمعه است ولی مسافر نداند که روز اوّل قصدش پنجشنبه است تا مدّت اقامتش نه روز باشد ، یا چهارشنبه تا ده روز باشد ، در این صورت نیز اگر بعد معلوم شود که روز اوّل قصدش چهارشنبه بوده ، نمازش تمام است ، و در غیر این صورت باید نماز را شکسته بخواند ، اگر چه از موقعی که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز یا بیشتر باشد.
مسأله 1350: اگر مسافری قصد کند ده روز در محلّی بماند ، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود یا مردّد شود که در آن جا بماند یا به جای دیگر برود ، باید نماز را شکسته بخواند ، ولی اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود یا مردّد شود ، تا وقتی که در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1351: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود ، چنانچه یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، تا وقتی که در آن جا هست روزه هایش صحیح است و باید نمازهای خود را تمام بخواند ، و اگر نماز چهار رکعتی نخوانده باشد ، بنابر احتیاط واجب روزه آن روز را تمام کند و قضا نماید ، و نمازهای خود را باید شکسته بخواند ، و روزهای بعد هم نمی تواند روزه بگیرد ، و اگر بعد از غروب و قبل از خواندن یک نماز چهار رکعتی منصرف شود ، روزه آن روزش صحیح است.
مسأله 1352: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر از ماندن منصرف شود و پیش از آن که از قصد ماندن برگردد ، یا بعد از آن شک کند که یک نماز چهار رکعتی خوانده یا نه ، باید نمازهای خود را شکسته بخواند.
مسأله 1353: اگر مسافر به نیّت این که نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود ، و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1354: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر در بین نماز اوّل چهار رکعتی از قصد خود برگردد ، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده ، باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیّه نمازهای خود را شکسته بخواند ، و همچنین است اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باشد ، که باید بنشیند و نماز را شکسته به آخر برساند ، و اگر قرائت یا تسبیح زیاد کرده بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر به رکوع رفته باشد نمازش باطل است ، و باید آن را شکسته اعاده نماید ، و تا وقتی که در آن جا هست نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1355: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر بیشتر از ده روز در آن جا بماند ، تا وقتی که مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند ، و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسأله 1356: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، باید روزه واجب را بگیرد ، و می تواند روزه مستحبّی را هم به جا آورد ، و نافله نماز ظهر و عصر و عشاء را هم بخواند.
مسأله 1357: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی ، یا بعد از ماندن ده روز اگر چه یک نماز تمام هم نخوانده باشد بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جای اوّل خود ده روز یا کمتر بماند ، از وقتی که می رود تا وقتی که بر می گردد و بعد از برگشتن ، باید نماز را تمام بخواند ، ولی اگر برگشتن به محل اقامتش فقط از این جهت باشد که در طریق سفرش واقع شده است و سفر او مسافت شرعیّه باشد ، لازم است موقع برگشتن نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1358: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جای دیگری که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند ، در رفتن و در محلّی که قصد ماندن ده روز دارد ، باید نمازهای خود را تمام بخواند ، ولی اگر محلّی که می خواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر باشد ، باید موقع رفتن نمازهای خود را شکسته بخواند ، و چنانچه نخواهد ده روز در آن محل بماند ، باید مدّتی را که در آن جا می ماند نیز نمازهای خود را شکسته بخواند.
مسأله 1359: مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند ، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود ، چنانچه مردّد باشد که به محل اوّل برگردد یا نه ، یا به کلّی از برگشتن به آن جا غافل باشد ، یا بخواهد برگردد ولی مردّد باشد که ده روز در آن جا بماند یا نه ، یا آن که از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد ، باید از وقتی که می رود تا وقتی که بر می گردد و بعد از برگشتن نمازهای خود را تمام بخواند.
مسأله 1360: اگر به خیال این که رفقایش می خواهند ده روز در محلّی بمانند قصد کند که ده روز در آن جا بماند ، و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بفهمد که آنها قصد نکرده اند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود تا مدّتی که در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1361: اگر مسافر اتّفاقاً سی روز در محلّی بماند که در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردّد باشد ، بعد از گذشتن سی روز اگر چه مقدار کمی در آن جا بماند ، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362: مسافری که می خواهد نُه روز یا کمتر در محلّی بماند ، اگر بعد از آن که نُه روز یا کمتر در آن جا ماند ، بخواهد دوباره نُه روز دیگر یا کمتر بماند ، و همینطور تا سی روز ، روز سی و یکم باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363: مسافر بعد از سی روز در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند ، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند ، بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند.
مسائل متفرّقه نماز مسافر
مسأله 1364: مسافر در شهر مکّه قدیم که از عقبه مدنیین است تا ذی طوی و مدینه زمان حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) و شهر کوفه و حرم حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) مخیّر است نمازش را شکسته یا تمام بخواند ، و تمام افضل است ، هر چند احوط آن است که در خارج از مسجد الحرام و مسجد النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) حتّی ملحقات آن دو مسجد بعد از زمان ائمّه (علیهم السلام) ، و خارج مسجد کوفه ، و دورتر از اطراف ضریح مقدّس ، نماز را تمام نخواند.
مسأله 1365: کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند ، اگر در غیر چهار جایی که در مسأله پیش بیان شد عمداً تمام بخواند ، نمازش باطل است ، و اگر فراموش کند که نماز مسافر شکسته است و تمام بخواند ، چنانچه در وقت یادش بیاید باید اعاده کند ، و اگر بعد از وقت یادش بیاید قضا بر او نیست.
مسأله 1366: کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند اگر سهواً تمام بخواند ، چنانچه در اثنای وقت ملتفت شود نمازش باطل است ، و اگر بعد از وقت ملتفت شود قضا بر او نیست.
مسأله 1367: مسافری که نمی داند باید نماز را شکسته بخواند ، اگر تمام بخواند نمازش صحیح است.
مسأله 1368: مسافری که می داند باید نمازش را شکسته بخواند ، اگر بعضی از خصوصیّات آن را نداند مثلا نداند که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخواند چنانچه تمام بخواند و در وقت بفهمد ، باید اعاده کند ، و در صورتی که اعاده نکرد بعد از وقت باید قضا کند ، و اگر بعد از وقت بفهمد قضا ندارد.
مسأله 1369: مسافری که می داند باید نماز را شکسته بخواند ، اگر به گمان این که سفر او کمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند ، در صورتی که در وقت بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده ، نمازی را که تمام خوانده باید دوباره شکسته بخواند ، و اگر اعاده نکرد باید قضا کند ، و اگر بعد از وقت بفهمد قضا بر او نیست.
مسأله 1370: اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند ، چنانچه در وقت یادش بیاید باید شکسته اعاده کند ، و اگر اعاده نکرد باید قضا کند ، و اگر بعد از وقت یادش بیاید قضا بر او نیست.
مسأله 1371: کسی که باید نماز را تمام بخواند ، اگر شکسته به جا آورد نمازش باطل است ، ولی مسافری که قصد ماندن ده روز در جایی داشته باشد ، و به جهت ندانستن حکم مسأله نماز را شکسته بخواند ، احتیاط واجب آن است که نماز را تمام اعاده نماید.
مسأله 1372: اگر مشغول نماز چهار رکعتی شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است ، یا ملتفت شود که سفر او هشت فرسخ است ، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته باید نماز را دو رکعتی تمام کند ، و اگر قرائت یا تسبیح زیاد کرده ، بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل است ، و در صورتی که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد ، نماز را از سر شکسته بخواند ، و اگر به مقدار یک رکعت هم وقت باقی نباشد ، نماز را شکسته قضا نماید.
مسأله 1373: اگر مسافر بعضی از خصوصیات نماز مسافر را نداند ، مثلا نداند که اگر چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد باید شکسته بخواند ، چنانچه به نیّت نماز چهار رکعتی مشغول نماز شود و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد ، باید نماز را دو رکعتی تمام کند ، و اگر قرائت یا تسبیح زیاد کرده ، بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر در رکوع ملتفت شود نمازش باطل است ، و در صورتی که به مقدار یک رکعت هم از وقت مانده باشد نماز را شکسته بخواند ، و اگر به مقدار یک رکعت هم وقت باقی نباشد ، نماز را شکسته قضا نماید.
مسأله 1374: مسافری که باید نماز را تمام بخواند ، اگر به واسطه ندانستن مسأله به نیّت نماز دو رکعتی مشغول نماز شود ، و در بین نماز مسأله را بفهمد ، باید نماز را چهار رکعتی تمام کند.
مسأله 1375: مسافری که نماز نخوانده ، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد ، یا به جایی برسد که می خواهد ده روز در آن جا بماند ، باید نماز را تمام بخواند ، و کسی که مسافر نیست ، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت کند ، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1376: اگر مسافری که باید نماز را شکسته بخواند ، نماز ظهر یا عصر یا عشاء او قضا شود ، باید آن را دو رکعتی قضا نماید ، اگر چه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به جا آورد و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود ، باید چهار رکعتی قضا نماید ، اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
مسأله 1377: مستحب است نمازگزار بعد از هر نمازی سی مرتبه بگوید: (سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ) و برای مسافر در تعقیب نمازهای شکسته مستحب مؤکّد است.
نماز قضا
مسأله 1378: کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آن را به جا آورد ، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده ، یا به واسطه مستی یا بی هوشی که به اختیار او بوده نماز نخوانده باشد ، و نمازهایی را که زن در حال حیض یا نفاس نخوانده قضا ندارد ، چه نمازهای یومیّه باشد چه غیر آن ، ولی در نماز آیات برای زلزله و رعد و برق بنابر احتیاط واجب بدون نیّت ادا و قضا بجا آورد.
مسأله 1379: اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده ، باید قضای آن را به جا آورد.
مسأله 1380: کسی که نماز قضا دارد باید در خواندن آن کوتاهی نکند ، ولی واجب نیست فوراً آن را به جا آورد.
مسأله 1381: کسی که نماز قضا دارد می تواند نماز مستحبّی بخواند.
مسأله 1382: اگر انسان احتمال دهد که نماز قضایی دارد ، یا نمازهایی را که خوانده صحیح نبوده ، احتیاط مستحب آن است که قضای آنها را به جا آورد.
مسأله 1383: در قضای نمازهای یومیّه ترتیب لازم نیست ، مگر در نمازهایی که در ادای آنها ترتیب هست ، مثل نماز ظهر و عصر ، یا مغرب و عشاء از یک روز ، اگر چه احتیاط مستحب در غیر اینها نیز مراعات ترتیب است.
مسأله 1384: اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیّه مانند نماز آیات را بخواند ، یا مثلا بخواهد قضای یک نماز یومیّه و چند نماز غیر یومیّه را بخواند ، لازم نیست آنها را به ترتیب به جا آورد.
مسأله 1385: اگر ترتیب نمازهایی را که نخوانده فراموش کند ،احتیاط مستحب آن است که طوری آنها را بخواند که یقین کند به ترتیبی که قضا شده به جا آورده است ، مثلا اگر قضای یک نماز ظهر و یک نماز مغرب بر او واجب است و نمی داند کدام اوّل قضا شده ، اوّل یک نماز مغرب و بعد از آن یک نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند ، یا اوّل یک نماز ظهر و بعد از آن یک نماز مغرب ، و دوباره نماز ظهر را بخواند تا یقین کند هر کدام را که اوّل قضا شده اوّل خوانده است.
مسأله 1386: اگر نماز ظهر یک روز و نماز عصر روز دیگر ، یا دو نماز ظهر ، یا دو نماز عصر از او قضا شده و نمی داند کدام اوّل قضا شده است ، چنانچه دو نماز چهار رکعتی بخواند به نیّت این که اوّلی قضای نماز روز اوّل و دومی قضای نماز روز دوم باشد ، در حاصل شدن ترتیب کافیست.
مسأله 1387: اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشاء ، یا یک نماز عصر و یک نماز عشاء از او قضا شود و نداند کدام اوّل قضا شده است ، احتیاط مستحب آن است که طوری آنها را بخواند که ترتیب حاصل شود ، و برای یقین به حصول ترتیب مثلا اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشاء از او قضا شده و اوّلی آنها را نمی داند می تواند اوّل یک نماز ظهر و بعد از آن یک نماز عشاء و دوباره یک نماز ظهر بخواند ، یا اوّل یک نماز عشاء بعد یک نماز ظهر و دوباره یک نماز عشاء بخواند.
مسأله 1388: کسی که می داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده ولی نمی داند نماز ظهر است یا نماز عصر ، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیّت قضای نمازی که نخوانده به جا آورد کافیست ، و همچنین است اگر نداند نمازی که نخوانده ظهر است یا عشاء ، و در این صورت نسبت به جهر و اخفات مخیّر می باشد.
مسأله 1389: کسی که پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمی داند اوّلی آنها کدام است ، چنانچه نُه نماز به ترتیب بخواند مثلا از نماز صبح شروع کند و بعد از آن که ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند ، دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند یقین به ترتیب حاصل نموده است ، و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اوّلی آنها را نمی داند ، برای یقین به حصول ترتیب ده نماز به ترتیب قضا کند ، و همین طور برای هر یک نمازی که به نمازهای قضای او اضافه می شود ، در صورتی که پشت سر هم قضا شده باشد ، یک نماز بر مقداری که گفته شد اضافه نماید تا یقین به حصول ترتیب پیدا شود.
مسأله 1390: کسی که می داند نمازهای پنجگانه او هر کدام از یک روز قضا شده و ترتیب آنها را نمی داند ، بهتر این است که نماز پنج شبانه روز را بخواند ، و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده نماز شش شبانه روز را بخواند ، و همچنین برای هر نمازی که به نمازهای قضای او اضافه شود ، یک شبانه روز بیشتر بخواند ، و به این کیفیّت یقین پیدا می کند که به ترتیبی که قضا شده به جا آورده است.
مسأله 1391: کسی که مثلا چند نماز صبح یا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمی داند یا فراموش کرده مثلا نمی داند که سه یا چهار یا پنج نماز بوده چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافیست ، ولی احتیاط مستحب این است که به قدری نماز بخواند که یقین کند تمام آنها را خوانده است ، مخصوصاً در صورتی که یقین به مقدار داشته و بعد از آن مقدار را فراموش کرده باشد.
مسأله 1392: کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد ، احتیاط مستحب این است که در صورت امکان اوّل آن را بخواند ، بعد مشغول نماز آن روز شود ، و نیز اگر از روزهای پیش نماز قضا ندارد ولی یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده است ، مستحب است که در صورت امکان نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند ، و در هر دو صورت اگر وقت فضیلت نماز یومیّه فوت می شود بهتر آن است که نماز یومیّه را مقدّم بدارد.
مسأله 1393: اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده ، یا فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد ، چنانچه وقت وسعت دارد و ممکن است نیّت را به نماز قضا برگرداند ،احتیاط مستحب این است که نیّت نماز قضا کند ، مثلا اگر در نماز ظهر پیش از رکوع رکعت سوم یادش بیاید که نماز صبح آن روز قضا شده ، در صورتی که وقت نماز ظهر تنگ نباشد ، نیّت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو رکعتی تمام کند بعد ظهر را بخواند ، ولی اگر وقت تنگ است یا نمی تواند نیّت را به نماز قضا برگرداند مثل آن که در رکوع رکعت سوم نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده ، چون اگر بخواهد نیّت نماز صبح کند ، یک رکوع که رکن است زیاد می شود نباید نیّت را به قضای صبح برگرداند.
مسأله 1394: اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده ، چنانچه برای قضای تمام آنها وقت ندارد یا نمی خواهد همه را در آن روز بخواند ، مستحب است نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند ، و احتیاط مستحب این است که بعد از خواندن قضای نمازهای سابق ، دوباره نماز قضایی را که در آن روز پیش از نماز ادا خوانده به جا آورد.
مسأله 1395: تا انسان زنده است اگر چه از قضای نمازهای خود عاجز باشد ، دیگری نمی تواند نمازهای او را قضا نماید.
مسأله 1396: نماز قضا را با جماعت می شود خواند ، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا ، و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند ، مثلا اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند ، اشکال ندارد.
مسأله 1397: مستحب است بچّه ممیّز را یعنی بچّه ای که خوب و بد را می فهمد به نماز خواندن و عبادتهای دیگر عادت دهند ، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها هم وادار نمایند.
نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1398: اگر پدر نمازهای واجب خود را به جا نیاورده باشد ، و می توانسته است قضا کند و بنابر احتیاط هر چند از روی نافرمانی ترک کرده باشد ، یا صحیح به جا نیاورده باشد ، بر پسر بزرگترش واجب است که بعد از مرگش به جا آورد ، یا برای او اجیر بگیرد ، و قضای نمازهای مادر بر او واجب نیست هر چند احوط است.
مسأله 1399: اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدرش نماز قضا داشته است یا نه ، چیزی بر او واجب نیست.
مسأله 1400: اگر پسر بزرگتر بداند که پدرش نماز قضا داشته و شک کند که به جا آورده یا نه ، بنابر احتیاط واجب قضا نماید.
مسأله 1401: اگر معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام است ، قضای نماز پدر بر هیچکدام از پسرها واجب نیست ، ولی احتیاط مستحب آن است که به نحو وجوب کفائی به جا آورند یا نماز را بین خودشان قسمت کنند یا برای انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1402: اگر میّت وصیّت کرده باشد که برای نماز او اجیر بگیرند ، بعد از آن که اجیر نماز او را به طور صحیح به جا آورد ، از پسر بزرگتر ساقط می شود.
مسأله 1403: اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر و مادر را بخواند ، باید به تکلیف خود عمل کند ، مثلاقضای نماز صبح و مغرب وعشاء مادرش را باید بلندبخواند.
مسأله 1404: کسی که خودش نماز قضا دارد ، اگر نماز پدر و مادر را هم بخواهد قضا کند ، هر کدام را اوّل به جا آورد صحیح است.
مسأله 1405: اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر نابالغ یا دیوانه باشد ، وقتی که بالغ شد یا عاقل گردید ، باید نماز پدر را قضا نماید.
مسأله 1406: اگر پسر بزرگتر پیش از آن که نماز پدر را قضا کند بمیرد ، بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
نماز جماعت
مسأله 1407: مستحب است نمازهای واجب ، خصوصاً نمازهای یومیّه را با جماعت بخوانند ، و در نماز صبح و عشاء ، و برای همسایه مسجد ، و کسی که صدای اذان را می شنود بیشتر سفارش شده است ، و همچنین به حسب بعضی از روایات در نماز مغرب.
مسأله 1408: نماز با جماعت افضل است از نماز فرادی به بیست و چهار درجه و برابر است با بیست و پنج نماز ، و در بعضی از روایات قریب به این مضمون وارد شده است ، که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کسی که به مسجدی برود به طلب نماز جماعت ، برای او به هر قدمی هفتاد هزار حسنه است ، و مثل آن از درجات ، پس اگر بمیرد و او بر این حال باشد خداوند موکّل می کند بر او هفتاد هزار ملک را که به قبر او بروند و بشارت به او بدهند و در تنهایی قبر مونس او باشند و استغفار کنند برای او تا روزی که مبعوث می شود.
مسأله 1409: حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنایی جایز نیست ، و سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
مسأله 1410: مستحب است انسان صبر کند که نماز را با جماعت بخواند ، و نماز جماعت از نماز اوّل وقت که فرادی خوانده شود بهتر است تا وقتی که وقت فضیلت فوت نشود ، و نیز جماعتی را که مختصر بخوانند از نماز فرادایی که آن را طول بدهند افضل است.
مسأله 1411: وقتی که جماعت بر پا می شود مستحب است کسی که نمازش را فرادی خوانده دوباره با جماعت بخواند ، و اگر بعد بفهمد که نماز اوّلش باطل بوده ، نماز دوم او کافیست.
مسأله 1412: اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که با جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند ، چنانچه احتمال فساد آن نماز را ندهد جایز نیست ، مگر این که در نماز دوم امام باشد و در مأمومین کسی باشد که نماز واجب را نخوانده باشد ، که در این صورت اعاده مستحب است.
مسأله 1413: کسی که در نماز به حدّی وسواس دارد که موجب بطلان نمازش می شود و فقط در صورتی که نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت می شود ، باید نماز را با جماعت بخواند ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در صورتی که موجب بطلان نمازش نشود.
مسأله 1414: اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کنند که نماز را با جماعت بخواند ، در صورتی که ترک آن موجب ایذاء آنها شود ، مخالفت آنها حرام است.
مسأله 1415: نماز مستحب را نمی شود با جماعت خواند ، مگر نماز استسقاء که برای آمدن باران می خوانند ، و نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده است ، مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان حضور امام (علیه السلام) واجب بوده و به واسطه غایب شدن ایشان مستحب می باشد.
مسأله 1416: موقعی که امام جماعت نماز یومیّه می خواند ، هر کدام از نمازهای یومیّه را می شود به او اقتدا کرد.
مسأله 1417: اگر امام جماعت قضای نماز یومیّه خود یا شخص دیگری را می خواند ، در صورتی که فوت نماز یقینی باشد می شود به او اقتدا کرد ، ولی اگر احتیاطاً قضا می کند ، اقتدا به او جایز نیست ، مگر در صورتی که نماز مأموم نیز احتیاطی باشد و منشأ احتیاط هر دو یکی باشد.
مسأله 1418: اگر انسان نداند نمازی را که کسی می خواند نماز واجب یومیّه است یا نماز مستحب ، نمی تواند به او اقتدا کند.
مسأله 1419: در صحّت جماعت شرط است که بین امام و مأموم ، و همچنین بین مأموم و مأموم دیگر که واسطه بین مأموم و امام است حایلی نباشد که مانع از دیدن شود ، مانند پرده یا دیوار و امثال اینها ، پس اگر در تمام احوال نماز یا بعض آن بین امام و مأموم یا بین مأموم و مأموم دیگر که واسطه اتّصال است چنین حایلی باشد ، جماعت باطل است ، و زن از این حکم مستثنی است ، چنانکه خواهد آمد.
مسأله 1420: اگر به واسطه درازی صف اوّل ، کسانی که دو طرف صف ایستاده اند امام را نبینند ، می توانند اقتدا کنند ، و نیز اگر به واسطه درازی یکی از صفهای دیگر ، کسانی که دو طرف آن ایستاده اند صف جلوی خود را نبینند ، می توانند اقتدا نمایند.
مسأله 1421: اگر صفهای جماعت تا در مسجد برسد ، کسی که مقابل در پشت صف ایستاده نمازش صحیح است ، و همچنین نماز کسانی که پشت سر او اقتدا می کنند صحیح می باشد ، بلکه نماز کسانی که در دو طرف ایستاده اند و اتصال به جماعت دارند ، نیز صحیح است.
مسأله 1422: کسی که پشت ستون ایستاده ، اگر از طرف راست یا چپ به واسطه مأموم دیگر به امام متّصل نباشد ، نمی تواند اقتدا کند.
مسأله 1423: جای ایستادن امام باید از جای مأموم بلندتر نباشد ، ولی اگر به مقدار کمی مانند کمتر از یک وجب بلندتر باشد ، اشکال ندارد ، و نیز اگر زمین سراشیب باشد و امام در طرفی که بلندتر است بایستد ، در صورتی که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن زمین مسطّح بگویند ، مانعی ندارد.
مسأله 1424: اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد اشکال ندارد ، ولی اگر به قدری بلندتر باشد که صدق جماعت مشکوک باشد ، نمی تواند قصد جماعت کند.
مسأله 1425: اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده اند ، یک نفر که نمازش باطل است یا بچّه ممیّزی که ندانند نماز او صحیح است فاصله شود ، در صورتی که از جهت مأموم دیگر اتّصال به جماعت نباشد بنابر احتیاط واجب نمی شود اقتدا کرد.
مسأله 1426: بعد از تکبیر امام ، اگر صف جلو آماده نماز و تکبیر گفتن باشد ، کسی که در صف بعد ایستاده می تواند تکبیر بگوید ، ولی احتیاط مستحب آن است که صبر کند تا کسی یا کسانی که از صف جلو واسطه اتّصال او هستند تکبیر بگویند.
مسأله 1427: اگر بداند نماز یک صف از صفهای جلو باطل است در صفهای بعد نمی تواند اقتدا کند ، ولی اگر نداند نماز آنان صحیح است یا نه ، می تواند اقتدا نماید.
مسأله 1428: هرگاه بداند نماز امام باطل است ، مثلا بداند امام وضو ندارد ، اگر چه خود امام ملتفت نباشد ، نمی تواند به او اقتدا کند.
مسأله 1429: اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده ، و یا کافر بوده ، و یا به جهتی نمازش باطل بوده مثلا بیوضو نماز خوانده نمازش صحیح است در صورتی که کاری که نماز فرادی را اگر چه سهواً باطل می کند مثل زیاد کردن رکوع انجام نداده باشد.
مسأله 1430: اگر در بین نماز شک کند که اقتدا کرده یا نه باید نماز را فرادی تمام نماید ، مگر این که از جهت قراینی اطمینان کند که نیّت جماعت کرده است.
مسأله 1431: عدول از جماعت به فرادی در حال تشهّد قبل از سلام امام در صورتی که از اوّل قصد عدول نداشته اشکال ندارد ، و همچنین است قبل از تشهّد در صورتی که معذور باشد ، و در غیر این دو صورت محل اشکال است ، چه از اوّل نیت عدول داشته باشد یا در اثناء قصد عدول کند ، ولی اگر به وظیفه منفرد عمل کرده نمازش صحیح است ، و همچنین اگر بعد از گذشتن محل قرائت عدول کرده و از اوّل قصد انفراد نداشته نمازش از جهت ترک قرائت صحیح است.
مسأله 1432: اگر مأموم پیش از تمام شدن حمد و سوره امام نیّت فرادی نماید ، واجب است حمد و سوره را بخواند ، هر چند مقداری از آن را امام خوانده باشد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر بعد از حمد و سوره امام پیش از رکوع نیّت فرادی کند.
مسأله 1433: اگر در بین نماز جماعت نیّت فرادی نماید ، نمی تواند دوباره نیّت جماعت کند ، ولی اگر مردّد شود که نیّت فرادی کند یا نه ، هر چند بعد تصمیم بگیرد که نماز را با جماعت تمام کند ، جماعت او محل اشکال است.
مسأله 1434: اگر شک کند که در بین نماز نیّت فرادی کرده یا نه ، باید بنا بگذارد که نیّت فرادی نکرده است.
مسأله 1435: اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد ، اگر چه ذکر امام تمام شده باشد نماز و جماعتش صحیح است ، و یک رکعت حساب می شود ، امّا اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد ، نمازش باطل است.
مسأله 1436: اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه ، نمازش باطل است.
مسأله 1437: اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند ، و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود امام سر از رکوع بردارد ، باید با امام به سجده برود و رکعت بعد امام را رکعت اوّل خود قرار دهد ، و بنابر احتیاط واجب بعد از متابعت امام بایستد ، و تکبیر را به قصد قربت مطلقه اعم از تکبیره الاحرام و ذکر بگوید.
مسأله 1438: اگر اوّل نماز یا اثنای حمد و سوره اقتدا کند و پیش از آن که به رکوع رود امام سر از رکوع بردارد ، در صورتی که در تأخیر معذور باشد ، نماز و جماعت او صحیح است.
مسأله 1439: اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است ، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد ، باید بعد از نیّت اقتدا و گفتن تکبیره الاحرام بنشیند و تشهّد را بنابر احتیاط واجب به نیّت قربت مطلقه اعم از وجوب و شهادت مستحب با امام بخواند ، ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد ، بعد بایستد و بدون آن که دوباره نیّت کند و تکبیر بگوید حمد و سوره را بخواند ، و آن را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
مسأله 1440: مأموم نباید جلوتر از امام بایستد ، و بنابر احتیاط واجب اگر مأموم یک مرد باشد در طرف راست امام بایستد ، و لازم نیست عقب تر از امام باشد ، مگر در صورتی که قد او بلندتر از امام باشد ، که بنابر احتیاط واجب باید طوری بایستد که در رکوع و سجود جلوتر از امام نباشد ، و اگر مأموم متعدد باشد ، حکم آن در مسأله «1488» بیان شده است.
مسأله 1441: اگر امام مرد و مأموم زن باشد ، چنانچه بین آن زن و امام ، یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به واسطه او به امام متّصل شده است پرده و مانند آن فاصله باشد ، اشکال ندارد.
مسأله 1442: اگر بعد از شروع به نماز جماعت بین مأموم و امام ، یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او متّصل به امام است پرده یا چیز دیگری حایل شود ، جماعت باطل و نمازش فرادی می شود ، و باید به وظیفه منفرد عمل نماید.
مسأله 1443: اقوی آن است که بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام بیش از اندازه ای که به یک قدم بلند طی می شود فاصله نباشد ، و همچنین است اگر انسان به واسطه مأمومی که جلوی او ایستاده به امام متّصل باشد ، و احتیاط مستحب آن است که جای سجده مأموم با جای کسی که جلوی او ایستاده فاصله نداشته باشد.
مسأله 1444: اگر مأموم به واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده به امام متّصل باشد ، و از جلو به امام متّصل نباشد ، بنابر احتیاط واجب باید با کسی که در طرف راست یا چپ او اقتدا کرده بیشتر از اندازه ای که به یک قدم بلند طی می شود فاصله نداشته باشد.
مسأله 1445: اگر در نماز بین مأموم و امام ، یا بین مأموم و مأمومی که جلوی او ایستاده بیشتر از اندازه ای که به یک قدم بلند طی می شود فاصله پیدا شود جماعت باطل ، و نماز را فرادی بخواند ، و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر بین مأموم و مأمومی که از طرف راست یا چپ واسطه اتصال است این فاصله پیدا بشود.
مسأله 1446: اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود ، چنانچه فاصله بین کسانی که در صف بعد هستند با کسانی که در صف جلوتر از کسانی که نمازشان تمام شده ، کمتر یا به اندازه ای که به یک قدم بلند طی می شود باشد و فوراً صفی که نمازشان تمام شده برای نماز دیگری به امام اقتدا کنند ، جماعت صف بعد صحیح است ، و اگر فاصله بیشتر از این حد باشد ، جماعت صف بعد باطل و نماز آنها فرادی می شود.
مسأله 1447: اگر در رکعت دوم اقتدا کند ، حمد و سوره از او ساقط است و قبل از امام نباید به رکوع برود و قبل از تشهّد امام هم نباید برخیزد ، و می تواند قنوت و تشهّد را با امام بخواند ، و احتیاط واجب آن است که موقع تشهّد امام ، انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند کند ، و باید با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند ، و اگر برای سوره وقت ندارد حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند ، و اگر در رکوع به امام نرسد بنابر احتیاط واجب قصد انفراد نماید.
مسأله 1448: اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند ، باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است ، بعد از دو سجده بنشیند و تشهّد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد ، و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد یک مرتبه بگوید و در رکوع خود را به امام برساند ، و اگر در رکوع به امام نرسید بنابر احتیاط واجب قصد انفراد نماید.
مسأله 1449: اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد ، و مأموم بداند بلکه چنانچه احتمال هم بدهد که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمی رسد ، بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود ، بعد اقتدا نماید.
مسأله 1450: اگر در حال قیام رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کند ، باید حمد و سوره را بخواند ، و اگر برای سوره وقت ندارد باید حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند ، و اگر در رکوع به امام نرسد بنابر احتیاط واجب قصد انفراد کند.
مسأله 1451: کسی که می داند اگر سوره یا قنوت را تمام کند به رکوع امام نمی رسد ، چنانچه عمداً سوره یا قنوت را بخواند و به رکوع نرسد ، نمازش صحیح است و باید به وظیفه منفرد عمل نماید.
مسأله 1452: کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام می رسد ، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند یا اگر شروع کرده تمام نماید ، ولی اگر موجب آن شود که به رکوع امام نرسد ، چنانچه شروع کرده تمام ننماید.
مسأله 1453: کسی که یقین دارد اگر سوره را بخواند به رکوع امام می رسد ، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع نرسد ، جماعتش صحیح است.
مسأله 1454: اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است ، می تواند اقتدا کند ، ولی بنابر احتیاط واجب حمد و سوره را به قصد اعم از جزئیّت نماز و قرائت قرآن بخواند ، اگر چه بعد بفهمد که امام در رکعت اوّل یا دوم بوده است.
مسأله 1455: اگر به خیال این که امام در رکعت اوّل یا دوم است ، حمد و سوره را نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده ، نمازش صحیح است ، ولی اگر پیش از رکوع بفهمد باید حمد و سوره را بخواند ، و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند ، و اگر به مقدار حمد هم وقت ندارد ، بنابر احتیاط واجب قصد انفراد نماید.
مسأله 1456: اگر به خیال این که امام در رکعت سوم یا چهارم است ، حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اوّل یا دوم بوده ، نمازش صحیح است ، و اگر در بین حمد و سوره بفهمد باید بقیّه را نخواند.
مسأله 1457: اگر موقعی که مشغول نماز مستحبّی است جماعت برپا شود ، چنانچه اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت می رسد ، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود ، بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اوّل برسد ، مستحب است به همین دستور رفتار نماید.
مسأله 1458: اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است ، جماعت برپا شود ، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت می رسد ، مستحب است به نیّت نماز مستحبّی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.
مسأله 1459: اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهّد یا سلام اوّل باشد ، لازم نیست نیّت فرادی کند.
مسأله 1460: کسی که یک رکعت از امام عقب مانده ، وقتی امام تشهّد رکعت آخر را می خواند اگر قصد انفراد نکند ، بنابر احتیاط واجب انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد ، و اگر در همان جا بخواهد قصد انفراد نماید مانعی ندارد ، ولی چنانچه از اوّل قصد انفراد داشته محل اشکال است.
شرایط امام جماعت
مسأله 1461: امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلال زاده باشد و قرائت نمازش صحیح باشد در صورتی که اقتدا در دو رکعت اوّل و دوم باشد و قرائت مأموم هم صحیح باشد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در غیر این صورت ، و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد ، و امامت زن برای زن در غیر نماز میّت کراهت دارد ، و در نماز میّت در صورتی که سزاوارتر از او به میّت نباشد ، کراهت ندارد ، و اقتدا کردن بچّه ممیّز که خوب و بد را می فهمد به بچّه ممیّز دیگر مانعی ندارد ، و ترتیب آثار جماعت خالی از وجه نیست ولی احوط عدم ترتیب است.
مسأله 1462: امامی را که عادل می دانسته ، اگر شک کند که به عدالت خود باقی است یا نه ، می تواند به او اقتدا نماید.
مسأله 1463: کسی که ایستاده نماز می خواند ، نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند اقتدا کند ، و کسی که نشسته نماز می خواند ، نمی تواند به کسی که خوابیده نماز می خواند اقتدا نماید.
مسأله 1464: کسی که نشسته نماز می خواند ، می تواند به کسی که نشسته نماز می خواند اقتدا کند ، و همچنین کسی که خوابیده به کسی که خوابیده می تواند اقتدا کند ، و کسی که نشسته به کسی که ایستاده می تواند اقتدا کند ، ولی کسی که خوابیده به کسی که نشسته نمی تواند اقتدا کند.
مسأله 1465: اگر امام جماعت به واسطه عذری با لباس نجس یا با تیمّم یا با وضوی جبیره ای نماز بخواند ، می شود به او اقتدا کرد.
مسأله 1466: اگر امام مرضی دارد که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند ، می شود به او اقتدا کرد ، و نیز زنی که مستحاضه نیست می تواند به زن مستحاضه اقتدا نماید.
احکام جماعت
مسأله 1468: موقعی که مأموم نیّت می کند باید امام را معیّن نماید ، ولی دانستن اسم او لازم نیست ، مثلا اگر نیّت کند اقتدا می کنم به امام حاضر ، نمازش صحیح است.
مسأله 1469: مأموم باید غیر از حمد و سوره ، همه چیزهای نماز را خودش بخواند ، ولی اگر رکعت اوّل یا دوم مأموم رکعت سوم یا چهارم امام باشد ، باید حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1470: اگر مأموم در رکعت اوّل و دوم نماز صبح و مغرب و عشاء ، صدای حمد و سوره امام را بشنود ، اگر چه کلمات را تشخیص ندهد باید حمد و سوره را نخواند ، و اگر صدای امام را نشنود مستحب است حمد و سوره را بخواند ، ولی قصد جزئیّت نماز نکند ، و باید آهسته بخواند ، و چنانچه سهواً بلند بخواند اشکال ندارد.
مسأله 1471: اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود ، می تواند آنچه را نمی شنود بخواند ، ولی احتیاط مستحب آن است که حمد و سوره را نخواند.
مسأله 1472: اگر مأموم سهواً حمد و سوره را بخواند ، یا خیال کند صدایی را که می شنود صدای امام نیست و حمد و سوره را بخواند و بعد بفهمد صدای امام بوده ، نمازش صحیح است.
مسأله 1473: اگر شک کند که صدای امام را می شنود یا نه ، یا صدایی بشنود و نداند که صدای امام است یا صدای کس دیگر ، می تواند حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1474: مأموم در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر نباید حمد و سوره را بخواند ، و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.
مسأله 1475: مأموم نباید تکبیره الاحرام را پیش از امام بگوید ، بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده تکبیر نگوید.
مسأله 1476: اگر مأموم سهواً پیش از امام سلام دهد ، نمازش صحیح است ، بلکه اگر عمداً هم پیش از امام سلام دهد در صورتی که از اوّل قصد عدول نداشته ، نمازش اشکال ندارد.
مسأله 1477: اگر مأموم غیر از تکبیره الاحرام ، چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید ، اشکال ندارد ، ولی اگر آنها را بشنود یا بداند امام چه وقت می گوید ، احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.
مسأله 1478: مأموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده می شود ، کارهای دیگر آن را مانند رکوع و سجود با امام یا کمی بعد از امام به جا آورد ، و اگر عمداً پیش از امام یا مدّتی بعد از امام انجام دهد ، جماعتش باطل می شود ، ولی اگر به وظیفه منفرد عمل نموده نمازش صحیح است.
مسأله 1479: اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد ، چنانچه امام در رکوع باشد باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد ، و در این صورت زیاد شدن رکوع نماز را باطل نمی کند ، ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آن که به رکوع امام برسد امام سر بردارد ، نمازش باطل است.
مسأله 1480: اگر اشتباهاً سر بردارد و ببیند امام در سجده است ، باید به سجده برگردد ، و چنانچه در هر دو سجده این اتّفاق بیفتد ، برای زیاد شدن دو سجده نماز باطل نمی شود.
مسأله 1481: کسی که اشتباهاً پیش از امام سر از سجده برداشته ، هرگاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسیده امام سر بردارد ، نمازش صحیح است ، ولی اگر در هر دو سجده این اتّفاق بیفتد ، نمازش باطل است.
مسأله 1482: اگر اشتباهاً سر از رکوع یا سجده بردارد ، و سهواً یا به خیال این که به امام نمی رسد به رکوع یا سجده نرود ، جماعت و نمازش صحیح است.
مسأله 1483: اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است ، چنانچه به خیال این که سجده اوّل امام است ، به قصد این که با امام سجده کند ، به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده ، سجده دوم او حساب می شود ، و اگر به خیال این که سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اوّل امام بوده ، باید به قصد این که با امام سجده کند تمام کند ، و دوباره با امام به سجده رود ، و در هر دو صورت احتیاط مستحب آن است که بعد از تمام کردن نماز به جماعت دوباره هم بخواند.
مسأله 1484: اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سر بردارد به مقداری از قرائت امام می رسد ، چنانچه سر بردارد و با امام به رکوع رود نماز و جماعتش صحیح است ، و اگر عمداً برنگردد ، صحّت نمازش محل اشکال است.
مسأله 1485: اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر برگردد به چیزی از قرائت امام نمی رسد ، اگر به قصد متابعت امام سر بردارد و با امام به رکوع رود ، جماعت و نمازش صحیح است ، و اگر صبر کند تا امام به او برسد ، نمازش صحیح و جماعتش محل اشکال است.
مسأله 1486: اگر سهواً پیش از امام به سجده رود و به قصد متابعت امام سر بردارد و با امام به سجده رود ، جماعت و نمازش صحیح است ، و اگر صبر کند تا امام به او برسد نمازش صحیح و جماعتش محل اشکال است.
مسأله 1487: اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند ، یا در رکعتی که تشهّد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهّد شود ، مأموم نباید قنوت و تشهّد را بخواند ، ولی نمی تواند پیش از امام به رکوع رود یا پیش از امام قیام کند ، بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهّد امام تمام شود و بقیّه نماز را با او بخواند.
مسأله 1488: بنابر احتیاط واجب ، اگر مأموم یک مرد باشد طرف راست امام بایستد ، و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند ، مرد طرف راست امام بایستد و بقیّه پشت سر امام ، و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند ، مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند ، و اگر یک یا چند زن باشد پشت سر امام بایستد ، و در صورتی که یک زن باشد ، مستحب است پشت سر در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش محاذی زانو یا قدم امام باشد.
مسأله 1489: اگر امام و مأموم هر دو زن باشند ، احتیاط واجب آن است که همه ردیف یکدیگر بایستند و امام جلوتر از دیگران نایستد.
مسأله 1490: مستحب است امام در وسط صف بایستد ، و اهل علم و کمال و تقوی در صف اوّل بایستند.
مسأله 1491: مستحب است صفهای جماعت منظّم باشد ، و بین کسانی که در یک صف ایستاده اند فاصله نباشد ، و شانه آنان ردیف یکدیگر باشد.
مسأله 1492: مستحب است بعد از گفتن (قَدْ قامَتِ الصّلاهُ) مأمومین برخیزند.
مسأله 1493: مستحب است امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است رعایت کند ، و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد ، مگر بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند مایلند.
مسأله 1494: مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می خواند ، صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند ، ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.
مسأله 1495: اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و می خواهد اقتدا کند ، مستحب است رکوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد برخیزد ، اگر چه بفهمد کس دیگری هم برای اقتدا وارد شده است.
مسأله 1496: اگر در صفهای جماعت جا باشد ، مکروه است انسان تنها بایستد.
مسأله 1497: مکروه است مأموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود.
مسأله 1498: مسافری که نماز ظهر و عصر و عشاء را دو رکعت می خواند ، مکروه است در این نمازها به کسی که مسافر نیست اقتدا کند ، و کسی که مسافر نیست مکروه است در این نمازها به مسافر اقتدا نماید.
مسأله 1499: نماز آیات که دستور آن خواهد آمد به واسطه چهار چیز واجب می شود :
مسأله 1500: اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد ، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند ، مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود ، باید یک نماز آیات برای گرفتن خورشید ، و نماز دیگر هم برای زلزله بخواند.
مسأله 1501: کسی که قضای چند نماز آیات بر او واجب است ، چه همه آنها برای یک چیز واجب شده باشد مثل آن که سه مرتبه خورشید گرفته و نماز آنها را نخوانده است چه برای چند چیز باشد مثل خورشید گرفتن و ماه گرفتن موقعی که قضای آنها را می خواند ، لازم نیست معیّن کند که برای کدام یک از آنهاست ، هر چند احتیاط مستحب آن است که معیّن نماید اگر چه به تعیین اجمالی ، مثل آن که نیّت کند اوّل نمازِ آیات یا دوم نمازِ آیاتی که بر من واجب شده قضای آن را به جا می آورم.
مسأله 1502: چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است ، در هر جایی اتّفاق بیفتد ، فقط مردم همان جا باید نماز آیات بخوانند ، و بر مردم جاهای دیگر واجب نیست.
مسأله 1503: وقت نماز آیات در کسوف و خسوف ، از زمانی است که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می کند تا زمانی که تمام قرص باز نشده ، و احتیاط مستحب آن است که به قدری تأخیر نیندازد که شروع به باز شدن کند ، بلکه مستحب است هنگام شروع به گرفتن نماز را بخواند.
مسأله 1504: اگر خواندن نماز آیات را به قدری تأخیر بیندازد که آفتاب یا ماه شروع به باز شدن کند ادا است ، ولی اگر بعد از باز شدن تمام آن نماز بخواند قضا است.
مسأله 1505: اگر مدّت گرفتن خورشید یا ماه به اندازه خواندن یک رکعت نماز یا کمتر باشد ، نماز آیات واجب و ادا است ، و همچنین است اگر مدّت گرفتن آنها بیشتر باشد ولی انسان نماز را نخواند تا به اندازه خواندن یک رکعت یا کمتر از آن به آخر وقت مانده باشد.
مسأله 1506: موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد چنانچه گذشت باید نماز آیات بخواند ، و باید به اندازه ای که عرفاً تأخیر گفته می شود نماز را عقب نیندازد ، و در صورت تأخیر نماز را به جا آورد و بنابر احتیاط واجب نیّت ادا و قضا نکند.
مسأله 1507: اگر گرفتن خورشید یا ماه را نداند و بعد از باز شدن خورشید یا ماه بفهمد که تمام آن گرفته بوده ، باید قضای نماز آیات را بخواند ، ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته بوده ، قضا بر او واجب نیست.
مسأله 1508: اگر عدّه ای بگویند خورشید یا ماه گرفته است ، چنانچه انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا نکند ، و در آن اشخاص شخصی که گفته او شرعاً معتبر است نباشد ، و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند ، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد ، نماز آیات را بخواند ، ولی اگر مقداری از آن گرفته باشد خواندن نماز آیات بر او واجب نیست ، و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست ، یا شخصی که ثقه بودن او معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته ، بعد معلوم شود که آن دو عادل بوده اند و یا آن شخص ثقه ای بوده که ظن بر خلاف قول او نبوده است.
مسأله 1509: اگر انسان از گفته کسانی که از روی قاعده علمی از گرفتن خورشید و ماه خبر می دهند ، اطمینان پیدا کند که خورشید یا ماه گرفته ، باید نماز آیات را بخواند ، و نیز اگر بگویند فلان وقت خورشید یا ماه می گیرد و فلان مقدار طول می کشد ، و انسان از گفته آنان اطمینان پیدا کند ، باید به اطمینان خودش عمل نماید.
مسأله 1510: اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده ، واجب است دوباره بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسأله 1511: اگر در وقت نماز یومیّه نماز آیات هم بر انسان واجب شود ، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد هر کدام را اوّل بخواند اشکال ندارد ، و اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد ، اوّل آن را بخواند ، و اگر وقت هر دو تنگ باشد باید اوّل نماز یومیّه را بخواند.
مسأله 1512: اگر در بین نماز یومیّه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است ، چنانچه وقت نماز یومیّه هم تنگ باشد ، باید آن را تمام کند ، بعد نماز آیات را بخواند ، و اگر وقت نماز یومیّه تنگ نباشد آن را قطع کند ، و اوّل نماز آیات و بعد نماز یومیّه را به جا آورد.
مسأله 1513: اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز یومیّه تنگ است ، باید نماز آیات را رها کند و مشغول نماز یومیّه شود ، و بعد از آن که نماز را تمام کرد پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند ، بقیّه نماز آیات را از همان جا که رها کرده بخواند.
مسأله 1514: اگر در حال حیض یا نفاس زن ، خورشید یا ماه بگیرد ، نماز آیات بر او واجب نیست و قضا هم ندارد ، ولی در غیر موقّت مانند زلزله و رعد و برق بنابر احتیاط واجب بعد از پاک شدن نماز را بدون نیّت ادا و قضا به جا آورد.
مسأله 1515: نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد ، و کیفیّت آن این است که انسان بعد از نیّت تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد ، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند باز به رکوع رود تا پنج مرتبه ، و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد ، و رکعت دوم را هم مثل رکعت اوّل به جا آورد ، و تشهّد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1516: در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیّت و تکبیر و خواندن حمد ، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند ، و یک آیه یا بیشتر یا کمتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود ، و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید ، مثلا به قصد سوره ( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) ، ( بِسْمِ اللّهِ الرّحْمنِ الرّحِیْمِ ) بگوید و به رکوع رود ، بعد بایستد و بگوید: ( قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ) دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: ( اَللّهُ الصّمَدُ ) باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: ( لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ )و به رکوع برود ، و سر بردارد و بگوید: ( وَ لَمْ یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَدٌ ) و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند ، و رکعت دوم را هم مثل رکعت اوّل به جا آورد و بعد از سجده دوم تشهّد بخواند و نماز را
مسأله 1517: اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند ، مانعی ندارد.
مسأله 1518: چیزهایی که در نمازهای یومیّه واجب و مستحب است ، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد ، ولی در نماز آیات در صورتی که با جماعت باشد به جای اذان و اقامه رجاءً سه مرتبه بگویند (اَلصّلاه).
مسأله 1519: مستحب است بعد از سر برداشتن از رکوع پنجم و دهم بگوید: (سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ) و نیز پیش از هر رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید ، ولی بعد از رکوع پنجم و دهم گفتن تکبیر مستحب نیست.
مسأله 1520: مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند ، و اگر فقط پیش از رکوع دهم هم بخواند کافیست.
مسأله 1521: اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد ، نماز باطل است.
مسأله 1522: اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اوّل است یا در رکوع اوّل رکعت دوم و فکرش به جایی نرسد ، نمازش باطل است ، و اگر در عدد رکوعها شک کند بنا را بر کمتر بگذارد ، مگر در صورتی که شک کند چهار رکوع کرده یا پنج رکوع ، که در این صورت چنانچه برای رفتن به سجده خم نشده باید رکوعی را که شک کرده به جا آورد ، و اگر شک او بعد از خم شدن برای سجده و پیش از رسیدن به سجده باشد بنابر احتیاط واجب برگردد و رکوع را به جا آورده و نماز را تمام نماید واعاده کند ، ولی اگر به سجده رسیده باشد ، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسأله 1523: هر یک از رکوعهای نماز آیات رکن است که اگر عمداً یا سهواً کم یا زیاد شود ، نماز باطل است.
مسأله 1524: نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام (علیه السلام) واجب است و باید با جماعت خوانده شود ، و در زمان ما که امام (علیه السلام) غایب است مستحب می باشد ، و می شود آن را با جماعت یا فرادی خواند ، و بنابر احتیاط واجب در صورت جماعت عدد کمتر از پنج نفر نباشد.
مسأله 1525: وقت نماز عید فطر و قربان از اوّل آفتاب روز عید تا ظهر است.
مسأله 1526: مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند ، و در عید فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند ، و بنابر احتیاط واجب زکات فطره را بدهند ، بعد نماز عید را بخوانند.
مسأله 1527: نماز عید فطر و قربان دو رکعت است ، که در رکعت اوّل بعد از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید ، و بعد از هر تکبیر بنابر احتیاط واجب یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و دو سجده به جا آورد و برخیزد ، و در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید ، و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع دو سجده کند و تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1528: در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافیست ، ولی بهتر است دعایی را که شیخ طوسی (رحمه الله) در مصباح المتهجّد نقل فرموده بخوانند:
مسأله 1529: در زمان غایب بودن امام (علیه السلام) بنابر احتیاط مستحب بعد از نماز عید فطر و قربان ، در جماعت دو خطبه بخوانند ، و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره ، و در خطبه عید قربان احکام
مسأله 1530: نماز عید سوره مخصوصی ندارد ، ولی بهتر است که در رکعت اوّل آن سوره ( سَبّحِ اسْمَ رَبّکَ الأَعْلی ) «سوره 87» و در رکعت دوم سوره شمس «سوره 91» را بخوانند ، و افضل از همه آن است که در رکعت اوّل سوره شمس ، و در رکعت دوم سوره غاشیه «سوره 88» را بخوانند.
مسأله 1531: مستحب است نماز عید را در صحرا بخوانند ، ولی در مکّه مستحب است در مسجد الحرام خوانده شود.
مسأله 1532: مستحب است امام جماعت و مأموم پیش از نماز غسل کند ، و عمامه سفیدی از پنبه بر سر بگذارد که یک طرف آن را بر سینه اش و طرف دیگر را بین دو کتفش بیندازد ، و پیاده و پا برهنه و با وقار به نماز عید برود.
مسأله 1533: مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند ، و در حال گفتن تکبیرها دستها را بلند کنند ، و امام جماعت قرائت را بلند بخواند.
مسأله 1534: مستحب است بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح آن و بعد از نماز عید فطر ، این تکبیرها را بگوید: «اَللّهُ اَکْبَرُ ، اَللّهُ اَکْبَرُ ، لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ ، اَللّهُ اَکْبَرُ وَ لِلّهِ الْحَمْدُ ، اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا».
مسأله 1535: مستحب است انسان در عید قربان بعد از ده نماز ، که اوّل آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است ، تکبیرهایی را که در مسأله پیش گذشت بگوید ، و بعد از آن بگوید: «اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهِیمَهِ الاَْنْعامِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما اَبْلانا» ولی اگر عید قربان را در منی باشد مستحب است بعد از پانزده نماز ، که اوّل آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذی حجّه است ، این تکبیرها را بگوید.
مسأله 1536: احتیاط مستحب آن است که زنها از رفتن به نماز عید خودداری کنند ، ولی این احتیاط برای زنهای پیر نیست.
مسأله 1537: در نماز عید هم مثل نمازهای دیگر مأموم باید غیر از حمد و سوره ، چیزهای دیگر نماز را خودش بخواند.
مسأله 1538: اگر مأموم موقعی برسد که امام مقداری از تکبیرها را گفته ، بعد از آن که امام به رکوع رفت باید آنچه از تکبیرها و قنوتها را که با امام نگفته خودش بگوید و خود را به رکوع امام برساند ، و اگر در هر قنوت یک «سُبْحانَ اللّهِ» یا یک «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» بگوید کافیست.
مسأله 1539: اگر در نماز عید موقعی برسد که امام در رکوع است ، می تواند نیّت کند و تکبیر اوّل نماز را بگوید و به رکوع رود ، هر چند احتیاط این است که نماز را به قصد رجاء به جا آورد.
مسأله 1540: اگر در نماز عید یک سجده از رکعت آخر یا تشهّد را فراموش کند ، در صورتی که کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده باشد ، برگردد و آن را به جا آورد ، و اگر سجده از رکعت قبل باشد ، بنابر احتیاط واجب آن را قضا کند ، و در هر حال اگر کاری کند که برای آن در نماز یومیّه سجده سهو لازم است اگر چه به احتیاط بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو بنماید.
مسأله 1541: بعد از مرگ انسان می شود برای نماز و عبادتهای دیگر او که در زندگی به جا نیاورده ، دیگری را اجیر کنند ، یعنی به او مزد دهند که آنها را به جا آورد ، و اگر کسی بدون مزد هم آنها را انجام دهد ، صحیح است.
مسأله 1542: انسان می تواند برای بعضی از کارهای مستحبّی ، مثل زیارت قبر پیغمبر و امامان (علیهم السلام) از طرف زندگان اجیر شود ، به این معنی که متعلّق اجاره نیابت از آنان در انجام آن کار باشد ، چنانکه می تواند همین نیابت را تبرّعاً انجام دهد ، و نیز می تواند کار واجب یا مستحبّی را انجام دهد و ثواب آن را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
مسأله 1543: کسی که برای نماز قضای میّت اجیر شده، باید در مسائل نماز یا مجتهد باشد، یا نماز را از روی تقلید صحیح انجام بدهد، یا آن که عمل به احتیاط کند.
مسأله 1544: اجیر باید موقع نیّت میّت را معیّن نماید ، و لازم نیست اسم او را بداند ، پس اگر نیّت کند از طرف کسی نماز می خوانم که برای او اجیر شده ام کافیست.
مسأله 1545: اجیر باید عمل را به قصد آنچه در ذمّه میّت است به جا آورد ، و اگر عملی را انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه کند ، کافی نیست.
مسأله 1546: باید کسی را اجیر کنند که بدانند یا حجّت شرعیّه داشته باشند مثل اطمینان یا اخبار دو عادل یا شخص مورد وثوقی که ظن بر خلاف قولش نباشد که عمل را انجام می دهد.
مسأله 1547: کسی را که برای نمازهای میّت اجیر کرده اند ، اگر ثابت شود که عمل را به جا نیاورده ، یا باطل انجام داده ، باید دوباره اجیر بگیرند.
مسأله 1548: هرگاه شک کند که اجیر عمل را انجام داده یا نه ، همین که مورد اطمینان باشد و بگوید انجام داده ام ، یا بیّنه یا خبر ثقه ای که ظن بر خلاف آن نباشد قائم شود بر این که انجام داده ، کفایت می کند ، و اگر شک کند که عمل او صحیح بوده یا نه ، بنابر صحّت آن بگذارد.
مسأله 1549: کسی را که عذری دارد مثلا با تیمّم یا نشسته نماز می خواند نمی شود برای نمازهای میّت اجیر کرد ، اگر چه نمازهای میّت هم همان طور قضا شده باشد.
مسأله 1550: مرد برای زن و زن برای مرد می تواند اجیر شود ، و در بلند و آهسته خواندن نماز باید اجیر به تکلیف خود عمل نماید.
مسأله 1551: در قضای نمازهای میّت ترتیب واجب نیست ، هر چند احتیاط مستحب رعایت ترتیب است ، مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد ، مثل نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء از یک روز.
مسأله 1552: اگر با اجیر شرط کنند که عمل را به طور مخصوصی انجام دهد ، باید همان طور به جا آورد ، مگر این که علم به فساد عمل داشته باشد که در این صورت نمی تواند بر آن عمل اجیر شود ، و اگر با او شرط نکنند ، باید در آن عمل به تکلیف خود رفتار نماید ، و احتیاط مستحب آن است که از وظیفه خودش و میّت هر کدام که به احتیاط نزدیکتر است به آن عمل کند ، مثلا اگر وظیفه میّت گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه بوده و تکلیف او یک مرتبه است ، سه مرتبه بگوید.
مسأله 1553: اگر با اجیر شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبّات آن بخواند ، باید مقداری از مستحبّات نماز را که معمول است به جا آورد.
مسأله 1554: اگر انسان چند نفر را برای قضای نماز میّت اجیر کند ، بنابر آنچه در مسأله «1551» گذشت ، لازم نیست برای هرکدام آنها وقتی را معیّن نماید.
مسأله 1555: اگر کسی اجیر شود که مثلا در مدّت یک سال نمازهای میّت را بخواند ، و پیش از تمام شدن سال بمیرد ، باید برای نمازهایی که می دانند به جا نیاورده دیگری را اجیر نمایند ، و اگر احتمال می دهند به جا نیاورده ، بنابر احتیاط واجب نیز اجیر بگیرند.
مسأله 1556: کسی را که برای نمازهای میّت اجیر کرده اند ، اگر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد ، چنانچه شرط کرده باشند که تمام نمازها را خودش بخواند ، اگر قادر بر عمل بوده اجاره صحیح ، و اجاره کننده می تواند اجره المثل باقی مانده را بگیرد ، یا آن که اجاره را فسخ نموده و اجره المثل مقداری را که به جا آورده کسر و مابقی را بگیرد ، و اگر قادر نبوده اجاره نسبت به ما بعد فوت اجیر باطل است ، و می تواند اجره المسمّای باقی مانده را گرفته ، یا آن که اجاره مقدار گذشته را فسخ نموده و اجره المثل آن را بدهد ، و اگر شرط نکرده باشند که خودش بخواند باید ورثه اش از مال او کسی را اجیر بگیرند ، و امّا اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چیزی واجب نیست.
مسأله 1557: اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میّت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد ، بعد از عمل به دستوری که در مسأله قبلی ذکر شد ، اگر چیزی از مال او زیاد آمد ، در صورتی که وصیّت کرده باشد و اجرت نمازهای او بیش از ثلث باشد و ورثه اجازه بدهند ، برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند ، و اگر اجازه ندهند ، ثلث آن را به مصرف نماز او برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم