احکام شرعی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی وحید خراسانی

«احکام تقلید» «احکام طهارت» آب مطلق و آب مضاف اشاره [اقسام آب مطلق] 1 آب کرّ 2 آب قلیل 3 آب جاری اشاره 4 آب باران 5 آب چاه احکام آبها احکام تخلّی مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات 1 2 بول و غائط 3 منی 4 مُردار 5 خون 6 7 سگ و خوک 8 کافر 9 شراب 10 فقّاع راه ثابت شدن نجاست چیز پاک چگونه نجس می شود احکام نجاسات مطهّرات اشاره 1 آب 2 زمین 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعیّت 9 بر طرف شدن عین نجاست 10 استبراء حیوان نجاستخوار 11 غایب شدن مسلمان 12 رفتن خون متعارف احکام ظرفها وضو وضوی ارتماسی دعایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط صحّت وضو «شرط اوّل» آن که آب وضو پاک باشد. «شرط دوم» آن که مطلق باشد. «شرط سوم» آن که آب وضو مباح باشد ، و بنابر احتیاط واجب فضایی که در آن وضو می گیرد نیز مباح باشد. «شرط چهارم» آن که ظرف آب وضو مباح باشد. «شرط پنجم» آن که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود. «شرط ششم» آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد ، اگر چه آن طهارت به شستن به آب وضو در صورتی که آب معتصم باشد حاصل شود ، و آب معتصم آبی است که به ملاقات با نجس نجس نشود ، مانند آب باران و کر و جاری. «شرط هفتم» آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. «شرط هشتم» آن که به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد ، و مراد از قصد قربت این است که عمل را به قصد آنچه که آن را به خداوند متعال اضافه می دهد ، مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت برای او انجام دهد. «شرط نهم» آن که وضو را به ترتیبی که بیان شد به جا آورد ، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید ، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است ، و بنابر احتیاط واجب پای چپ را بعد از پای راست مسح کند. «شرط دهم» آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. «شرط یازدهم» آن که شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد ، و اگر دیگری او را وضو دهد ، یا در شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید ، وضو باطل است. «شرط دوازدهم» آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. «شرط سیزدهم» آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. احکام وضو [شک در وضو] [سایر احکام] چیزهایی که باید برای آنها طهارت از حدث داشت [مس نمودن خط قرآن ] چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره اشاره غسلهای واجب اشاره احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض اشاره احکام حائض اشاره اقسام زنهای حائض اشاره 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه 2 صاحب عادت وقتیه 3 صاحب عادت عددیه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسیه مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مس میّت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت کیفیّت غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبّات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحبّ تیمّم [تیمم بدل از وضو و غسل] اشاره اوّل از موارد تیمّم اشاره دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است دستور تیمّم بدل از وضو یا غسل احکام تیمّم «احکام نماز» اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحبّ وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز شرایط لباس نمازگزار «شرط اوّل» «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» «شرط پنجم» «شرط ششم» مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره «شرط اوّل» اشاره «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» اشاره «شرط پنجم» «شرط ششم» اشاره «شرط هفتم» اشاره جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیره الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز اشاره صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مبطلات نماز (اوّل) (دوم) اشاره (سوم) اشاره (چهارم) (پنجم) اشاره (ششم) اشاره (هشتم) (نهم) اشاره (دهم) اشاره (یازدهم) (دوازدهم) اشاره چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکّیات اشاره شکهای باطل کننده شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد 1 شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 شک بعد از سلام 3 شک بعد از وقت 4 شک کثیرالشّک 5 شک امام و مأموم 6 شک در نماز مستحبّی شکهای صحیح نماز احتیاط سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز نماز مسافر [شرایط شکسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم اشاره شرط چهارم اشاره شرط پنجم اشاره شرط ششم اشاره شرط هفتم اشاره شرط هشتم اشاره مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت «احکام روزه» اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1 خوردن و آشامیدن 2 جماع 3 استمناء 4 دروغ بستن به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) 5 رساندن غبار به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله کردن 9 قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است [سایر احکام] احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحبّ «احکام اعتکاف» اشاره «احکام خمس» [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت کسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 6 غنیمت 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس «احکام زکات» [محل درآمد زکات] شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا و نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره [احکام] مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره «احکام حجّ» «احکام امر به معروف و نهی از منکر» اشاره خاتمه : «احکام خرید و فروش» اشاره مستحبّات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات باطل و حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش «احکام شرکت» «احکام صلح» «احکام اجاره» [احکام] شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره «احکام جعاله» «احکام مزارعه» «احکام مضاربه» اشاره «احکام مساقات و مغارسه» «کسانی که از تصرّف در مال خود ممنوعند» اشاره نشانه بلوغ اشاره [سایر احکام] «احکام وکالت» اشاره «احکام قرض» اشاره «احکام حواله» «احکام رهن» «احکام ضمان» «احکام کفالت» «احکام ودیعه (امانت)» «احکام عاریه» «احکام هبه» اشاره «احکام نکاح (ازدواج)» اشاره احکام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیبهایی که به واسطه آنها می شود عقدرا به هم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه (ازدواج موقّت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشویی «احکام شیر دادن» شرایط شیردادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن «احکام طلاق» [برخی احکام] عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقه طلاق «احکام غصب» اشاره «احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند» «احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات» [برخی احکام] دستور سر بریدن حیوان شرایط سربریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع کشتن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه [برخی احکام] شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ «احکام خوردنیها و آشامیدنیها» اشاره [اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت ] [سایر احکام] مستحبّات و مکروهات خوردن و آشامیدن اشاره [مکروهات در غذا خوردن ] [مکروهات در آب نوشیدن] «احکام نذر و عهد» «احکام قسم خوردن» «احکام وقف» «احکام وصیّت» «احکام ارث» [تقسیم بندی کسانی که به واسطه نسب ارث می برند ] اشاره ارث طبقه اوّل ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث ملحقات «مسائل مربوط به بانکها» اشاره اعتبارهای بانکی اشاره ضمانت نامه های بانکی اشاره فروش سهام اشاره حواله های داخلی و خارجی اشاره جایزه های بانکی اشاره خرید و فروش ارز (پولهای خارجی) حسابهای جاری خرید و فروش سفته ها اشاره کارهای بانکی «احکام بیمه» اشاره «احکام سرقفلی» اشاره «مسائلی از قاعده الزام» «احکام تشریح» «احکام تلقیح» «احکام خیابانهایی که به وسیله دولت احداث می شود» «مسائلی در نماز و روزه»

«احکام زکات»

«احکام زکات»
[محل درآمد زکات]
مسأله 1870: زکات در نُه چیز واجب است: (اوّل) گندم ، (دوم) جو ، (سوم) خرما ، (چهارم) کشمش ، (پنجم) طلا ، (ششم) نقره ، (هفتم) شتر ، (هشتم) گاو ، (نهم) گوسفند ، و اگر کسی مالک یکی از این نُه چیز باشد ، با شرایطی که بعد می آید باید مقداری که معیّن شده به یکی از مصرفهایی که دستور داده اند برساند.
مسأله 1871: سلت که دانه ای است به نرمی گندم و خاصیت جو را دارد ، و علس که مثل گندم است ، احتیاط مستحب آن است که زکات آنها داده شود.
شرایط واجب شدن زکات
مسأله 1872: زکات در صورتی واجب می شود که مال به مقدار نصاب که بعد می آید برسد ، و مالک آن بالغ و عاقل و آزاد باشد ، و بتواند در آن مال تصرّف کند.
مسأله 1873: اگر انسان یازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد ، اوّل ماه دوازدهم باید زکات آنها را بدهد ، ولی اوّل سال بعد را باید بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کند.
مسأله 1874: اگر مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بین سال بالغ شود ، مثلا بچّه در اوّل محرّم مالک چهل گوسفند شود و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد ، یازده ماه که از اوّل محرّم بگذرد زکاتی بر او نیست ، بلکه بعد از گذشتن یازده ماه از بلوغش زکات بر او واجب می شود ، ولی احتیاط مستحب آن است که اگر یازده ماه از اوّل محرم بگذرد و شرایط دیگر زکات را هم دارا باشد زکات آن را بدهد.
مسأله 1875: زکات گندم و جو وقتی تعلّق می گیرد که عرفاً به آنها گندم و جو گفته شود ، و زکات کشمش وقتی تعلّق می گیرد که به آن انگور گفته شود ، و زکات خرما وقتی تعلّق می گیرد که عرب به آن تمر بگوید ، و وقت دادن زکات در گندم و جو موقع جدا کردن کاه از دانه است ، و در خرما و کشمش موقعی است که خشک شده باشند ، و اگر از آن وقت ادای زکات را بدون عذر با وجود مستحق تأخیر بیندازد ، ضامن است.
مسأله 1876: اگر موقع تعلّق زکات گندم و جو و کشمش و خرما که در مسأله پیش گذشت صاحب آنها بالغ و عاقل و آزاد و متمکّن از تصرّف باشد ، باید زکات آنها را بدهد هر چند قبل از آن واجد تمام یا بعضی از این شرایط نباشد و اگر فاقد یکی از این شرایط باشد زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1877: اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال یا مقداری از آن دیوانه باشد ، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1878: اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداری از سال مست یا بی هوش شود ، زکات از او ساقط نمی شود ، و همچنین است اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و خرما و کشمش ، مست یا بی هوش باشد.
مسأله 1879: مالی را که از انسان غصب کرده اند و نمی تواند در آن تصرّف کند ، زکات ندارد ، ولی اگر غصب شده زراعت گندم و جو و درخت خرما و انگور باشد و موقع تعلّق زکات در دست غاصب باشد ، هر وقت به صاحبش برگشت بنابر احتیاط واجب زکات آن را بدهد.
مسأله 1880: اگر طلا و نقره یا چیز دیگری را که زکات در آن واجب است قرض کند و یک سال نزد او بماند ، باید زکات آن را بدهد ، و بر کسی که قرض داده چیزی نیست.
زکات گندم و جو و خرما و کشمش
مسأله 1881: زکات گندم و جو و خرما و کشمش ، وقتی واجب می شود که به مقدار نصاب برسند ، و نصاب آنها سیصد صاع است ، و هر صاعی ششصد و چهارده مثقال و ربع مثقال صیرفی است ، که تقریباً «847» کیلوگرم می شود.
مسأله 1882: اگر پیش از دادن زکات از انگور و خرما و جو و گندمی که زکات به آنها تعلّق گرفته ، خود و عیالاتش بخورند یا به فقیر به غیر قصد زکات بدهد ، باید زکات مقداری را که مصرف کرده بدهد.
مسأله 1883: اگر بعد از آن که زکات به گندم و جو و خرما و انگور تعلّق گرفت مالک آن بمیرد ، باید مقدار زکات را از مال او بدهند ، ولی اگر پیش از تعلّق بمیرد ، هر یک از ورثه که سهم او به اندازه نصاب است باید زکات سهم خود را بدهد.
مسأله 1884: کسی که از طرف حاکم شرع مأمور جمع آوری زکات است موقع خرمن که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و بعد از خشک شدن خرمای تازه و کشمش شدن انگور می تواند زکات را مطالبه کند ، و اگر مالک ندهد و چیزی که زکات آن واجب شده از بین برود ، باید عوض آن را بدهد.
مسأله 1885: اگر بعد از مالک شدن درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو ، زکات به آنها تعلّق گیرد ، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1886: اگر بعد از آن که زکات به گندم و جو و خرما و انگور تعلّق گرفت ، زراعت و درخت را بفروشد ، فروشنده باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1887: اگر انسان تمام گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد و بداند که فروشنده زکات آن را داده ، چیزی بر او واجب نیست ، و اگر بداند که زکات آن را نداده ، در صورتی که فروشنده زکات آن را بدهد معامله صحیح است ، و همچنین اگر مشتری زکات را بدهد ، و می تواند به فروشنده رجوع کند ، و در غیر این دو صورت چنانچه حاکم شرع معامله مقداری را که باید بابت زکات داده شود اجازه نکند ، معامله آن مقدار باطل است ، و حاکم شرع می تواند مقدار زکات را از خریدار بگیرد ، و اگر معامله مقدار زکات را اجازه دهد معامله صحیح است و خریدار باید قیمت آن مقدار را به حاکم شرع بدهد ، و در صورتی که قیمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد ، می تواند از او پس بگیرد ، و اگر شک کند که زکات آن را داده یا نه ، حکم به نبودن زکات فعلا در آن مال محل اشکال است.
مسأله 1888: اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش موقعی که تر است به مقدار نصاب برسد و بعد از خشک شدن کمتر از این مقدار شود ، زکات به آنها تعلّق نمی گیرد.
مسأله 1889: اگر گندم و جو و خرما و انگور را پیش از خشک شدن مصرف کند ، چنانچه خشک آنها به اندازه نصاب باشد ، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1890: خرما بر سه قسم است:
مسأله 1891: گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات آنها را داده ، اگر چند سال هم نزد او بماند زکات ندارد.
مسأله 1892: اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود ، یا از رطوبت زمین استفاده کند ، زکات آن ده یک است ، و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود زکات آن بیست یک است.
مسأله 1893: اگر گندم و جو و خرما و انگور ، هم از آب باران و مانند آن مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده کند ، چنانچه طوری باشد که عرفاً بگویند آبیاری آن با دلو و مانند آن شده ، زکات آن بیست یک است ، و اگر بگویند با آب باران و مانند آن آبیاری شده ، زکات آن ده یک است ، و اگر طوری است که عرفاً می گویند به هر دو آبیاری شده ، زکات آن سه چهلم است.
مسأله 1894: چنانچه شک کند و نداند که عرف می گویند با هر دو آبیاری شده یا این که می گویند آبیاری آن مثلا با آب باران است ، دادن سه چهلم کافیست.
مسأله 1895: اگر شک کند و نداند که عرف می گویند با هر دو آبیاری شده یا این که می گویند با دلو آبیاری شده است ، دادن یک بیستم کافیست ، و همچنین است اگر احتمال سومی هم ضمیمه شود که در عرف بگویند با آب باران آبیاری شده است.
مسأله 1896: اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و مانند آن مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد ، ولی با آب دلو هم آبیاری شود و آب دلو به زیاد شدن محصول کمک نکند ، زکات آن ده یک است ، و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود و به آب باران و مانند آن محتاج نباشد ولی با آب باران و مانند آن هم مشروب شود و آنها به زیاد شدن محصول کمک نکنند ، زکات آن یک بیستم است.
مسأله 1897: اگر زراعتی را با دلو و مانند آن آبیاری کنند ، و در زمینی که پهلوی آن است زراعتی کنند که از رطوبت آن زمین استفاده نماید و محتاج به آبیاری نشود ، زکات زراعتی که با دلو آبیاری شده یک بیستم ، و زکات زراعتی که پهلوی آن است ، اگر از غیر مالک آن زراعت باشد یک دهم است ، و همچنین است بنابراحتیاط واجب اگر از مالک آن زراعت باشد.
مسأله 1898: مخارجی را که برای گندم و جو و خرما و انگور کرده است ، نمی تواند از حاصل کسر نموده و ملاحظه نصاب نماید ، پس چنانچه یکی از آنها پیش از ملاحظه مخارج به حد نصاب برسد ، باید زکات آن را بدهد.
مسأله 1899: تخمی را که به مصرف زراعت رسانده چه از خودش باشد یا خریده باشد نمی تواند از حاصل کسر کند و سپس ملاحظه نصاب نماید ، بلکه باید نصاب را نسبت به مجموع حاصل ملاحظه نماید.
مسأله 1900: آنچه که دولت از عین مال می گیرد زکات به آن تعلّق نمی گیرد ، و زاید بر آن متعلّق زکات است ، مثلا اگر حاصل زراعت (850) کیلو گرم باشد و دولت (50) کیلو گرم را به عنوان مالیات بگیرد ، فقط زکات در (800) کیلوگرم واجب می شود.
مسأله 1901: مصارفی را که انسان پیش از تعلّق زکات نموده ، بنابراحتیاط واجب نمی تواند کسر کند و فقط زکات بقیّه را بدهد.
مسأله 1902: مصارفی که بعد از تعلّق زکات است ، می تواند برای صرف آنها از حاکم شرع اذن بگیرد و آنچه نسبت به مقدار زکات خرج شده بردارد.
مسأله 1903: جایز نیست قبل از وقت تعلّق ، زکات را بدهد ، و واجب نیست بعد از تعلّق صبر کند تا جو و گندم به حد درو کردن و تصفیه دانه از کاه برسد ، و انگور و خرما خشک گردد ، بلکه همین که زکات تعلّق گرفت ، می تواند مقدار زکات را قیمت نموده و آن قیمت را به قصد زکات بدهد.
مسأله 1904: بعد از آن که زکات تعلّق گرفت ، می تواند عین زراعت یا خرما و انگور را پیش از درو کردن یا چیدن ، به مستحق یا حاکم شرع یا وکیل آنها مشاعاً تسلیم نماید ، و پس از آن در مصارف شریک می باشند.
مسأله 1905: در صورتی که مالک ، عین مال را از زراعت یا خرما و انگور به حاکم شرع یا مستحق یا وکیل آنها تسلیم نماید ، می تواند برای این که تا وقت درو و یا خشک شدن برسد ، برای ماندن آنها در زمینش اجرت مطالبه نماید.
مسأله 1906: اگر انسان در چند شهر که فصل رسیدن حاصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه آنها در یک وقت به دست نمی آید ، گندم یا جو و خرما یا انگور داشته باشد ، و همه آنها محصول یک سال حساب شود ، چنانچه چیزی که اوّل می رسد به اندازه نصاب باشد ، باید زکات آن را موقعی که می رسد بدهد ، و زکات بقیّه را هر وقت به دست می آید ادا نماید ، و اگر آنچه اوّل می رسد به اندازه نصاب نباشد ، صبر می کند تا بقیّه آن برسد ، پس اگر روی هم به مقدار نصاب باشد ، زکات به آن تعلّق می گیرد ، و اگر به مقدار نصاب نباشد زکات به آن تعلّق نمی گیرد.
مسأله 1907: اگر درخت خرما یا انگور در یک سال دو مرتبه میوه دهد ، چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد ، بنابر احتیاط واجب زکات به آن تعلّق می گیرد.
مسأله 1908: اگر مقداری خرما یا انگور تازه دارد که خشک آن به اندازه نصاب می شود ، چنانچه به قصد زکات از تازه آن به قدری به مصرف زکات برساند که اگر خشک شود به اندازه زکاتی باشد که بر او واجب است ، اشکال ندارد.
مسأله 1909: اگر زکات خرمای خشک یا کشمش بر او واجب باشد ، نمی تواند خرمای تازه یا انگور را به قصد زکاتی که بر او واجب است بدهد ، و نیز اگر زکات خرمای تازه یا انگور بر او واجب باشد ، نمی تواند خرمای خشک یا کشمش را به قصد زکات واجب بدهد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب نمی تواند تازه هر یک را به جای خشک آن ، یا خشک آن را به جای تازه آن از بابت قیمت بدهد.
مسأله 1910: کسی که بدهکار است و مالی هم دارد که زکات به آن تعلّق گرفته ، اگر بمیرد باید اوّل تمام زکات را از مالی که متعلّق زکات است بدهند ، بعد دین او را ادا نمایند.
مسأله 1911: کسی که بدهکار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد ، اگر بمیرد و پیش از آن که زکات به آنها تعلّق بگیرد ورثه دین او را از مال دیگر بدهند ، هر کدام که سهمشان به حد نصاب برسد باید زکات بدهد ، و اگر پیش از آن که زکات به آنها تعلّق بگیرد دین او را ندهند ، چنانچه مال میّت فقط به اندازه دین او باشد ، زکات به آن تعلّق نمی گیرد ، و اگر مال میّت بیشتر از دین او باشد ، باید نسبت جنس زکات دار را به تمام مال ملاحظه کنند مانند نسبت نصف و ثلث و ربع و غیر اینها و به همان نسبت از جنس زکات دار کسر شود ، و آنچه باقی مانده به ورثه منتقل می شود ، پس سهم هر یک از ورثه اگر به حد نصاب برسد ، زکات به آن تعلّق می گیرد.
مسأله 1912: اگر گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات به آنها تعلّق گرفته خوب و بد دارد ، احتیاط واجب آن است که زکات خوب را از بد ندهد.
نصاب طلا و نقره
مسأله 1913: طلا دو نصاب دارد:
مسأله 1914: نقره دو نصاب دارد:
مسأله 1915: کسی که طلا یا نقره او به اندازه نصاب است ، اگر چه زکات آن را داده باشد ، تا وقتی از نصاب اوّل کم نشده همه ساله باید زکات آن را بدهد.
مسأله 1916: زکات طلا و نقره در صورتی واجب می شود که آن را سکّه زده باشند و معامله با آن رواج داشته باشد ، و اگر سکّه آن هم از بین رفته باشد ، باید زکات آن را بدهند.
مسأله 1917: طلا و نقره سکّه داری که زنها برای زینت به کار می برند ، در صورتی که رواج معامله با آن باقی باشد ، یعنی معامله پول طلا و نقره با آن شود ، بنابر احتیاط زکات آن واجب است ، ولی اگر رواج معامله با آن باقی نباشد ، زکات واجب نیست.
مسأله 1918: کسی که طلا و نقره دارد ، اگر هیچکدام آنها به اندازه نصاب اوّل نباشد ، مثلا (104) مثقال نقره و (14) مثقال طلا داشته باشد ، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1919: چنانکه در سابق گذشت ، زکات طلا و نقره در صورتی واجب می شود که انسان یازده ماه مالک مقدار نصاب باشد ، و اگر در بین یازده ماه طلا و نقره او از نصاب اوّل کمتر شود ، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1920: اگر در بین یازده ماه ، طلا و نقره ای را که دارد با طلا یا نقره یا چیز دیگر عوض نماید ، یا آنها را آب کند ، زکات بر او واجب نیست ، ولی اگر برای فرار از دادن زکات این کارها را بکند ، احتیاط مستحب آن است که زکات را بدهد.
مسأله 1921: اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب کند ، باید زکات آنها را بدهد ، و چنانچه به واسطه آب کردن وزن یا قیمت آنها کم شود ، باید زکاتی را که پیش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسأله 1922: اگر طلا و نقره ای که دارد خوب و بد داشته باشد ، می تواند زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد ، ولی بهتر است زکات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد ، و احتیاط واجب آن است که زکات همه آنها را از قسمت بد ندهد.
مسأله 1923: پول طلا و نقره ای که بیشتر از اندازه معمول فلز دیگر دارد ، اگر به آن پول طلا و نقره بگویند و خالصش هم به حد نصاب برسد ، زکات به آن تعلّق می گیرد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در صورتی که خودش به حد نصاب برسد و خالصش به حد نصاب نرسد ، ولی اگر به آن پول طلا و نقره نگویند ، هر چند خالصش به حد نصاب برسد ، اقوی آن است که زکات به آن تعلّق نمی گیرد.
مسأله 1924: اگر طلا و نقره ای که دارد به مقدار معمول فلز دیگر با آن مخلوط باشد ، نمی تواند زکات آن را از طلا و نقره ای که بیشتر از معمول فلز دیگر دارد بدهد ، ولی اگر به قدری بدهد که یقین کند که طلا و نقره خالصی که در آن است به اندازه زکاتی می باشد که بر او واجب است اشکال ندارد ، و همچنین در صورتی که قیمت آن به اندازه زکاتی باشد که بر او واجب است و از بابت قیمت زکات واجب بدهد.
زکات شتر و گاو و گوسفند
اشاره
مسأله 1925: زکات شتر و گاو و گوسفند غیر از شرطهایی که گذشت ، دو شرط دیگر نیز دارد:
مسأله 1926: اگر انسان برای شتر و گاو و گوسفند خود چراگاهی را که کسی نکاشته بخرد یا اجاره کند ، بنابر احتیاط واجب زکات آن را بدهد ، ولی اگر برای چراندن در آن باج بدهد ، زکات آن واجب است.
نصاب شتر
مسأله 1927: شتر دوازده نصاب دارد:
مسأله 1928: زکات ما بین دو نصاب واجب نیست ، پس اگر شماره شترهایی که دارد از نصاب اوّل که پنج است بگذرد تا به نصاب دوم که ده تا است نرسیده باشد ، فقط باید زکات پنج تای آن را بدهد ، و همچنین است در نصابهای بعد.
نصاب گاو
مسأله 1929: گاو دو نصاب دارد:
نصاب گوسفند
مسأله 1930: گوسفند پنج نصاب دارد:
مسأله 1931: ما بین دو نصاب زکات ندارد ، پس اگر شماره گوسفندهای کسی از نصاب اوّل که چهل است بیشتر باشد ، تا به نصاب دوم که صد و بیست و یک است نرسیده باشد ، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد و زیادی آن زکات ندارد ، و همچنین است حکم در نصابهای بعد.
مسأله 1932: زکات شتر و گاو و گوسفندی که به مقدار نصاب برسد واجب است ، چه همه آنها نر باشند یا ماده ، یا بعضی نر باشند و بعضی ماده.
مسأله 1933: در زکات ، گاو و گاومیش یک جنس حساب می شوند ، و شتر عربی و غیر عربی یک جنس است ، و همچنین بز و میش و شیشک در زکات با هم فرق ندارند.
مسأله 1934: اگر برای زکات گوسفند بدهد ، بنابر احتیاط حداقل باید داخل سال دوم شده باشد ، و اگر بز بدهد ، بنابر احتیاط باید داخل سال سوم شده باشد.
مسأله 1935: گوسفندی را که بابت زکات می دهد ، اگر قیمتش مختصری از گوسفندهای دیگر کمتر باشد اشکال ندارد ، ولی بهتر است گوسفندی را که قیمت آن از تمام گوسفندهایش بیشتر است بدهد ، و همچنین است در گاو و شتر.
مسأله 1936: اگر چند نفر با هم شریک باشند ، هر کدام آنان که سهمش به نصاب اوّل رسیده ، باید زکات بدهد ، و بر کسی که سهم او کمتر از نصاب اوّل است ، زکات واجب نیست.
مسأله 1937: اگر یک نفر در چند جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشد و روی هم به اندازه نصاب باشند ، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1938: اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد مریض و معیوب باشد ، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1939: اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد ، همه مریض یا معیوب یا پیر باشند ، می تواند زکات را از خود آنها بدهد ، ولی اگر همه سالم و بی عیب و جوان باشند ، نمی تواند زکات آنها را مریض یا معیوب یا پیر بدهد ، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض ، و دسته ای معیوب و دسته دیگر بی عیب ، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند ، باید برای زکات آنها ، سالم و بی عیب و جوان بدهد.
مسأله 1940: اگر پیش از تمام شدن ماه یازدهم ، گاو و گوسفند و شتری را که دارد با چیز دیگر عوض کند ، یا نصابی را که دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نماید ، مثلا چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند دیگر بگیرد ، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1941: کسی که باید زکات گاو و گوسفند و شتر را بدهد ، اگر زکات آنها را از مال دیگرش بدهد ، تا وقتی شماره آنها از نصاب کم نشده همه ساله باید زکات را بدهد ، و اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اوّل کمتر شوند زکات بر او واجب نیست ، مثلا کسی که چهل گوسفند دارد ، اگر از مال دیگرش زکات آنها را بدهد ، تا وقتی که گوسفندهای او از چهل کم نشده همه ساله باید یک گوسفند بدهد ، و اگر از خود آنها بدهد ، تا وقتی به چهل نرسیده زکات بر او واجب نیست.
مصرف زکات
مسأله 1942: زکات در هشت مورد صرف می شود:
مسأله 1943: احتیاط واجب آن است که فقیر و مسکین بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زکات نگیرد ، و اگر مقداری پول یا جنس دارد فقط به اندازه کسری مخارج یک سالش زکات بگیرد.
مسأله 1944: کسی که مخارج سالش را داشته ، اگر مقداری از آن را مصرف کند و بعد شک کند که آنچه باقی مانده به اندازه مخارج یک سال او هست یا نه ، نمی تواند زکات بگیرد.
مسأله 1945: صنعت گر یا مالک یا تاجری که در آمد او از مخارج سالش کمتر است ، می تواند برای کسری مخارجش زکات بگیرد ، و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایه خود را به مصرف مخارج برساند.
مسأله 1946: فقیری که خرج سال خود و عیالاتش را ندارد ، اگر خانه ای دارد که ملک اوست و در آن نشسته ، یا وسیله سواری دارد ، چنانچه بدون اینها نتواند زندگی کند اگر چه برای حفظ آبرویش باشد می تواند زکات بگیرد ، و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد ، و فقیری که اینها را ندارد ، اگر به اینها احتیاج داشته باشد می تواند از زکات خریداری نماید.
مسأله 1947: فقیری که یاد گرفتن صنعت برای او مشکل نیست ، باید یاد بگیرد و با گرفتن زکات زندگی نکند ، ولی تا وقتی که مشغول یاد گرفتن است می تواند زکات بگیرد.
مسأله 1948: به کسی که قبلا فقیر بوده و می گوید فقیرم و شک در زوال فقرش باشد ، اگر چه از گفته او اطمینان پیدا نشود می توان زکات داد ، و به کسی که معلوم نباشد فقیر بوده یا نه و می گوید فقیرم ، اگر از گفته او اطمینان حاصل نشود ، بنابر احتیاط واجب نمی شود زکات داد.
مسأله 1949: کسی که می گوید فقیرم و قبلا فقیر نبوده ، چنانچه از گفته او اطمینان پیدا نشود ، نمی شود به او زکات داد.
مسأله 1950: کسی که باید زکات بدهد ، اگر از فقیری طلبکار باشد ، می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند ، ولی اگر بداند مالی را که طلبکار است در معصیت صرف کرده ، نمی تواند از بابت زکاتی که در ادای دین صرف می شود حساب کند.
مسأله 1951: اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه دینش نباشد ، انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند ، ولی در صورتی که بداند مالی را که مدیون است در معصیت صرف کرده ، نمی تواند از بابت زکاتی که در ادای دین صرف می شود حساب کند.
مسأله 1952: چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد ، لازم نیست به او بگوید که زکات است ، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد ، مستحب است بدون این که اظهار کند به قصد زکات بدهد.
مسأله 1953: اگر به خیال این که کسی فقیر است به او زکات بدهد ، بعد بفهمد فقیر نبوده ، یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می داند فقیر نیست زکات بدهد ، چنانچه مالی که به او داده باقی باشد ، باید از او بگیرد و به مستحق بدهد ، و اگر نتواند بگیرد ، باید عوض زکات را از مال خودش بدهد ، و اگر از بین رفته باشد ، پس اگر کسی که آن چیز را گرفته می دانسته زکات است ، انسان می تواند عوض آن را از او بگیرد و به مستحق بدهد ، و اگر نمی دانسته زکات است ، نمی تواند چیزی از او بگیرد ، و باید از مال خودش عوض زکات را به مستحق بدهد.
مسأله 1954: کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد ، اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد ، می تواند برای دادن قرض خود زکات بگیرد ، ولی باید مالی را که قرض کرده در معصیت خرج نکرده باشد.
مسأله 1955: اگر به کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد زکات بدهد ، بعد بفهمد قرض را در معصیت صرف کرده ، چنانچه آن بدهکار فقیر باشد ، می تواند آنچه را که به او داده است بابت زکاتی که به فقرا داده می شود حساب کند.
مسأله 1956: کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگر چه فقیر نباشد انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند ، ولی اگر فقیر نباشد ، در صورتی که بداند مالی را که بدهکار است در معصیت صرف کرده ، نمی تواند بابت زکات حساب کند.
مسأله 1957: مسافری که خرجی او تمام شده یا مرکبش از کار افتاده ، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند ، اگر چه در وطن خود فقیر نباشد ، می تواند زکات بگیرد ، ولی اگر بتواند در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کند ، فقط به مقداری که به آن جا برسد می تواند زکات بگیرد.
مسأله 1958: مسافری که در سفر درمانده شده و زکات گرفته ، بعد از آن که به وطنش رسید ، اگر چیزی از زکات زیاد آمده باشد ، در صورتی که نتواند به دهنده زکات برگرداند ، یا برگرداندن به او مشقّت داشته باشد ، باید آن را به حاکم شرع بدهد و بگوید آن چیز زکات است.
شرایط کسانی که مستحق زکاتند
مسأله 1959: کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد ، و اگر انسان کسی را شیعه دوازده امامی بداند و به او زکات بدهد ، و بعد معلوم شود نبوده ، باید دوباره زکات بدهد.
مسأله 1960: اگر طفل یا دیوانه ای از شیعه دوازده امامی ، فقیر باشد ، انسان می تواند به ولی او زکات بدهد به قصد این که آنچه می دهد ملک طفل یا دیوانه باشد و ولی آنها هم به همین قصد بگیرد.
مسأله 1961: اگر به ولی طفل و دیوانه دسترسی ندارد ، می تواند خودش یا به وسیله یک نفر امین زکات را به مصرف طفل یا دیوانه برساند ، و باید موقعی که زکات به مصرف آنان می رسد نیّت زکات کند ، و در صورتی که به ولی طفل و دیوانه دسترسی دارد بنابر احتیاط واجب به وسیله ولی یا به اذن او به مصرف آنان برساند.
مسأله 1962: به فقیری که گدایی می کند ، می شود زکات داد ، ولی به کسی که زکات را در معصیت صرف می کند ، نمی شود زکات داد.
مسأله 1963: به کسی که معصیت کبیره را آشکارا به جا می آورد ، و به تارک نماز و به شرابخوار بنابر احتیاط واجب نمی شود زکات داد.
مسأله 1964: کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد ، اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد ، می شود قرضش را از زکات داد.
مسأله 1965: انسان نمی تواند مخارج کسانی را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد ، ولی اگر مخارج آنان را ندهد ، دیگران می توانند به آنها زکات بدهند.
مسأله 1966: اگر انسان زکات را به پسرش بدهد که خرج زن و نوکر و کلفت خود بنماید ، اشکال ندارد.
مسأله 1967: اگر پسر به کتابهای علمی و دینی احتیاج داشته باشد ، پدر می تواند آنها را از زکات خریده و در معرض استفاده پسر قرار دهد ، و اگر بخواهد از سهم سبیل الله بخرد ، بنابر احتیاط باید بر آن مصلحت عمومی مترتّب باشد.
مسأله 1968: پدر می تواند به پسری که احتیاج به زن گرفتن دارد ، زکات خود را بدهد که زن بگیرد ، و همچنین است پسر نسبت به پدر.
مسأله 1969: به زنی که شوهر مخارج او را می دهد ، و زنی که شوهرش خرجی او را نمی دهد ولی می تواند او را به دادن خرجی مجبور کند ، نمی شود زکات داد.
مسأله 1970: زنی که به عقد موقت درآمده اگر فقیر باشد ، شوهرش و دیگران می توانند به او زکات بدهند ، ولی اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر او واجب باشد ، در صورتی که مخارج آن زن را بدهد ، نمی شود به آن زن زکات داد.
مسأله 1971: زن می تواند به شوهر فقیر خود زکات بدهد ، اگر چه شوهر زکات را صرف مخارج خود آن زن نماید.
مسأله 1972: سیّد نمی تواند از غیر سیّد زکات بگیرد ، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات غیر سیّد ناچار باشد ، می تواند به قدر مخارج روزانه بگیرد.
مسأله 1973: به کسی که معلوم نیست سیّد است یا نه ، می شود زکات داد.
نیّت زکات
مسأله 1974: انسان باید زکات را به قصد قربت چنانکه در وضو گذشت و با اخلاص بدهد ، و در نیّت معیّن کند که آنچه را می دهد زکات مال است یا زکات فطره.
مسأله 1975: کسی که زکات چند مال بر او واجب شده ، بنابر احتیاط واجب باید معیّن کند که آنچه را می دهد زکات کدام مال است ، چه آن چیزی که می دهد پول یا همجنس یکی از آنها باشد.
مسأله 1976: اگر کسی را وکیل کند که زکات مال او را بدهد ، باید وکیل وقتی زکات را به فقیر می دهد ، نیّت ادای زکات از طرف مالک بکند ، و مالک هم بنابر احتیاط نیّت ادای زکات در آن وقت داشته باشد ، و اگر او را وکیل کند که زکاتی را که به او می دهد به فقیر برساند ، باید مالک وقت دادن وکیل به فقیر نیّت کند ، و احتیاط مستحب آن است که از وقت دادن به وکیل نیّت کند و تا زمان رسیدن زکات به فقیر استمرار داشته باشد.
مسأله 1977: اگر بدون قصد قربت زکات را به فقیر بدهد و پیش از آن که آن مال از بین برود نیّت زکات کند ، زکات حساب می شود.
مسائل متفرّقه زکات
مسأله 1978: موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و موقع خشک شدن خرما و انگور ، انسان باید زکات را به فقیر بدهد ، یا از مال خود جدا کند ، و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه یازدهم باید به فقیر بدهد ، یا از مال خود جدا نماید.
مسأله 1979: بعد از جدا کردن لازم نیست فوراً آن را به مستحق بدهد ، ولی اگر به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد ، احتیاط مستحب آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد.
مسأله 1980: کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند ، اگر نرساند و به واسطه کوتاهی کردن در نگهداری از بین برود ، باید عوض آن را بدهد.
مسأله 1981: کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند ، اگر نرساند و در نگهداری آن کوتاهی نکند و ندادن برای غرض شرعی باشد مثل آن که منتظر مصرف افضلی یا فقیر معیّنی باشد ضامن نیست ، و در غیر این صورت ضامن است.
مسأله 1982: اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد ، می تواند در بقیّه آن مال تصرّف کند ، و اگر از مال دیگرش کنار بگذارد ، می تواند در تمام مال تصرّف نماید.
مسأله 1983: انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.
مسأله 1984: اگر از زکاتی که کنار گذاشته منفعت حاصل شود مثلا گوسفندی که برای زکات گذاشته برّه بیاورد مال فقیر است.
مسأله 1985: اگر موقعی که زکات را کنار می گذارد مستحقی حاضر باشد بهتر است زکات را به او بدهد ، مگر کسی را در نظر داشته باشد که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.
مسأله 1986: اگر بدون اجازه حاکم شرع با مالی که برای زکات کنار گذاشته تجارت کند و ضرر نماید ، اگر معامله به ذمّه باشد و آن مال را به عنوان ادای ما فی الذمّه بدهد ، ضرر بر مالک وارد شده و ضامن زکات است ، و اگر به عین آن مال معامله واقع شده باشد ، معامله باطل و قابل صحّت به اجازه حاکم شرع نیست ، و اگر منفعت کرده باشد ، در صورتی که معامله به ذمّه بوده و آن مال را از بابت ادای ما فی الذمّه داده ، منفعت مال خود اوست و ضامن زکات است ، و اگر به عین آن مال معامله واقع شده باشد و حاکم شرع معامله را اجازه کند ، منفعت را باید به مستحق بدهد.
مسأله 1987: اگر پیش از آن که زکات بر او واجب شود چیزی بابت زکات به فقیر بدهد ، زکات حساب نمی شود ، و بعد از آن که زکات بر او واجب شد ، اگر چیزی را که به فقیر داده از بین نرفته باشد و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد ، می تواند چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 1988: فقیری که می داند زکات بر انسان واجب نشده ، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن است ، پس موقعی که زکات بر انسان واجب می شود ، اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد ، می تواند عوض چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 1989: فقیری که نمی داند زکات بر انسان واجب نشده ، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن نیست ، و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.
مسأله 1990: مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد ، و در دادن زکات خویشان خود را بر دیگران ، و اهل علم و کمال را بر غیر آنان ، و کسانی را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدّم بدارد ، ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگر بهتر باشد ، مستحب است زکات را به او بدهد.
مسأله 1991: افضل آن است که زکات را آشکار ، و صدقه مستحبّی را مخفی بدهد.
مسأله 1992: اگر در شهر کسی که می خواهد زکات بدهد مستحقی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری هم که برای آن معیّن شده برساند ، چنانچه امید نداشته باشد که بعد مستحق پیدا کند ، باید زکات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف آن برساند ، و مخارج بردن به آن شهر را می تواند از زکات بردارد ، و احتیاط واجب آن است که برداشتنش با اجازه حاکم شرع باشد ، و اگر زکات تلف شود در صورتی که در نگهداری آن کوتاهی نکرده ضامن نیست.
مسأله 1993: اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود ، می تواند زکات را به شهر دیگر ببرد ، ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد ، و اگر زکات تلف شود ضامن است ، مگر آن که به اذن حاکم شرع برده باشد.
مسأله 1994: اجرت وزن کردن و پیمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمایی را که برای زکات می دهد ، با مالک است.
مسأله 1995: کسی که (2) مثقال و (15) نخود نقره یا بیشتر از بابت زکات بدهکار است ، احتیاط مستحب آن است که کمتر از (2) مثقال و (15) نخود نقره به یک فقیر ندهد ، و نیز اگر غیر نقره چیز دیگری مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن به (2) مثقال و (15) نخود نقره برسد ، احتیاط مستحب آن است که کمتر از آن به یک فقیر ندهد.
مسأله 1996: مکروه است انسان از مستحق درخواست کند که زکاتی را که از او گرفته به او بفروشد ، ولی اگر مستحق بخواهد چیزی را که گرفته بفروشد بعد از آن که به قیمت رساند ، کسی که زکات را به او داده در خرید آن بر دیگران مقدّم است.
مسأله 1997: اگر شک کند زکاتی را که بر او واجب بوده داده یا نه ، و مالی که زکات به آن تعلّق گرفته موجود باشد ، باید زکات را بدهد ، هر چند شک او برای زکات سالهای پیش بوده باشد ، و اگر آن مال تلف شده زکاتی بر او نیست ، هر چند از سال حاضر باشد.
مسأله 1998: فقیر نمی تواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند ، یا چیزی را گران تر از قیمت آن بابت زکات قبول نماید ، یا زکات را از مالک بگیرد و به او ببخشد، ولی کسی که زکات بدهکار است و فقیر شده و نمی تواند زکات را بدهد، چنانچه بخواهد توبه کند ، فقیر می تواند زکات را از او بگیرد و به او ببخشد.
مسأله 1999: جمعی از فقهاء «اعلی الله مقامهم» فرموده اند: انسان می تواند از زکات ، زمینی را وقف کند یا قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید و می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد ، ولی ولایت مالک بر وقف و تعیین متولّی بدون مراجعه به حاکم شرع محل اشکال است.
مسأله 2000: انسان نمی تواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 2001: انسان می تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها ، از سهم سبیل الله زکات بگیرد اگر چه فقیر نباشد ، یا این که فقیر باشد و به مقدار مخارج سالش زکات گرفته باشد ، و بنابر احتیاط واجب معتبر است که این امور علاوه بر این که طاعت هستند ، دارای مصلحت عمومی نیز باشند ، مانند تعظیم شعائر و ترویج دین.
مسأله 2002: اگر مالک فقیری را وکیل کند که زکات مال او را بدهد ، چنانچه آن فقیر احتمال دهد که قصد مالک این بوده که خود آن فقیر از آن زکات بر ندارد ، نمی تواند چیزی از آن را برای خودش بردارد ، و اگر یقین یا اطمینان داشته باشد که قصد مالک این نبوده ، برای خودش هم می تواند بردارد.
مسأله 2003: اگر فقیر شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکات بگیرد ، چنانچه شرطهایی که برای واجب شدن زکات ذکر شد در آنها جمع شود ، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 2004: اگر دو نفر در مالی که زکات آن واجب شده با هم شریک باشند و یکی از آنها زکات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسیم کنند ، هر چند بداند شریکش زکات سهم خود را نداده ، تصرّف او در سهم خودش اشکال ندارد.
مسأله 2005: کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفّاره و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است ، و قرض هم دارد ، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد ، اگر مالی که خمس یا زکات به آن تعلّق گرفته از بین نرفته باشد ، باید خمس و زکات را بدهد ، و اگر از بین رفته باشد ، مال را بنابر احتیاط واجب بر قرض و خمس و زکات به نسبت تقسیم کند ، و ادای اینها را بر ادای کفّاره و ادای مالی را که نذر کرده مقدّم بدارد.
مسأله 2006: کسی که خمس یا زکات بدهکار است و حجّه الاسلام بر او واجب است و قرض هم دارد ، اگر بمیرد و مال او برای همه آنها کافی نباشد ، چنانچه مالی که خمس و زکات به آن تعلّق گرفته از بین نرفته باشد ، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیّه مال او را بر حج و قرض قسمت نمایند ، و اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد ، در صورتی که صروره باشد یعنی اوّلین مرتبه رفتن او به حج باشد و در راه حج قبل از احرام مرده باشد ، باید مال او را صرف حج بنمایند ، و اگر چیزی باقی ماند بر خمس و زکات و قرض به نسبت قسمت نمایند ، و در غیر این صورت حج بر خمس و زکات مقدّم است ، ولی تقدّم آن بر قرض محل اشکال است.
مسأله 2007: کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند ، چنانچه تحصیل آن علم بر او واجب عینی یا واجب کفایی باشد و دیگری به آن وظیفه قیام نکرده باشد ، می شود از سهم فقرا به او زکات داد ، و همچنین از سهم سبیل الله ، ولی در این صورت احتیاط واجب آن است که تحصیل او مصلحت عمومی داشته باشد ، و اگر تحصیل آن علم برای او مستحب باشد ، زکات دادن به او از سهم فقرا جایز نیست ، ولی از سهم سبیل الله جایز است ، و بنابر احتیاط باید تحصیل او مصلحت عمومی داشته باشد ، و اگر نه واجب باشد و نه مستحب ، جایز نیست به او زکات بدهند.
زکات فطره
[احکام]
مسأله 2008: کسی که موقع غروب شب عید فطر بالغ و عاقل است و فقیر و بنده کسی نیست ، به این معنی که ماه رمضان را اگر چه به یک آن تا تحقّق غروب با این شرایط درک کند ، باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند ، هر نفری یک صاع که تقریباً سه کیلوگرم است گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج و مانند اینها به مستحق بدهد ، و بنابر احتیاط واجب غذای معمول محلّش باشد ، و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافیست ، و بنابر احتیاط واجب کسی که وقت غروب شب عید فطر بی هوش است ، باید فطره را بدهد.
مسأله 2009: کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذراند، فقیر است، و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
مسأله 2010: انسان فطره کسانی را که در غروب شب عید فطر نان خور او حساب می شوند باید بدهد ، کوچک باشند یا بزرگ ، مسلمان باشند یا کافر ، دادن خرج آنها بر او واجب باشد یا نه ، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر.
مسأله 2011: اگر کسی را که نان خور اوست و در شهر دیگر است وکیل کند که از مال او فطره خود را بدهد ، چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را می دهد ، لازم نیست خودش فطره او را بدهد.
مسأله 2012: فطره میهمانی که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و در وقت وجوب زکات فطره نان خور او حساب می شود ، بر او واجب است.
مسأله 2013: مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر بدون رضایت صاحبخانه وارد شده و مدّتی نزد او می ماند ، بنابر احتیاط واجب فطره اش را هم خودش و هم میزبان بدهد ، و همین احتیاط در مورد کسی که انسان را مجبور کرده اند که خرجی او را بدهد ، باید رعایت شود.
مسأله 2014: فطره مهمانی که بعد از غروب شب عید وارد می شود ، بر صاحبخانه واجب نیست ، اگر چه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کند.
مسأله 2015: اگر کسی موقع غروب شب عید فطر دیوانه باشد ، زکات فطره بر او واجب نیست.
مسأله 2016: اگر پیش از غروب بچّه بالغ شود یا دیوانه عاقل گردد یا فقیر غنی شود ، در صورتی که شرایط واجب شدن فطره را دارا باشد ، باید زکات فطره را بدهد.
مسأله 2017: کسی که موقع غروب شب عید فطر زکات فطره بر او واجب نیست ، اگر تا پیش از ظهر روز عید شرطهای واجب شدن فطره در او پیدا شود ، بنابر احتیاط مستحب زکات فطره را بدهد.
مسأله 2018: کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده ، فطره بر او واجب نیست ، ولی مسلمانی که شیعه نبوده اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود ، باید زکات فطره را بدهد.
مسأله 2019: کسی که فقط به اندازه یک صاع که تقریباً سه کیلوگرم است گندم و مانند آن دارد ، مستحب است زکات فطره را بدهد ، و چنانچه عیالاتی داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد ، می تواند به قصد فطره آن یک صاع را به یکی از عیالاتش بدهد ، و او هم به همین قصد به دیگری بدهد ، و همچنین تا به نفر آخر برسد ، و بهتر است نفر آخر چیزی را که می گیرد به کسی بدهد که از خودشان نباشد ، و اگر یکی از آنها صغیر باشد ، ولی او برای خودش بگیرد ، و آنچه را برای خود گرفته برای صغیر به قصد فطره بدهد ، و اگر برای صغیر گرفت بنابر احتیاط واجب آن را به کسی ندهد.
مسأله 2020: اگر بعد از غروب شب عید فطر بچّه دار شود ، یا کسی نان خور او حساب شود ، واجب نیست فطره او را بدهد ، اگر چه احتیاط مستحب آن است که فطره کسانی را که بعد از غروب تا پیش از ظهر عید ، نان خور او حساب می شوند بدهد.
مسأله 2021: اگر انسان نان خور کسی باشد و پیش از غروب نان خور کس دیگر شود ، فطره او بر کسی که نان خور او شده واجب است ، مثلا اگر دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود ، باید شوهرش فطره او را بدهد.
مسأله 2022: کسی که دیگری باید فطره او را بدهد ، واجب نیست فطره خود را بدهد.
مسأله 2023: اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد ، احتیاط مستحب آن است که اگر واجد شرایط وجوب زکات فطره باشد ، خودش بدهد.
مسأله 2024: اگر کسی که فطره او بر دیگری واجب است ، خودش فطره را بدهد ، از کسی که فطره بر او واجب شده ساقط نمی شود.
مسأله 2025: زنی که شوهرش مخارج او را نمی دهد ، چنانچه نان خور کس دیگر باشد ، فطره اش بر آن کس واجب است ، و اگر نان خور کس دیگر نیست ، در صورتی که شرایط وجوب در او جمع باشد ، باید فطره خود را بدهد.
مسأله 2026: کسی که سیّد نیست نمی تواند به سیّد فطره بدهد ، حتّی اگر سیّدی نان خور او باشد نمی تواند فطره او را به سیّد دیگری بدهد.
مسأله 2027: فطره طفلی که از مادر یا دایه شیر می خورد ، بر کسی است که مخارج مادر یا دایه را می دهد ، ولی اگر مادر یا دایه مخارج خود را از مال طفل بر می دارد ، فطره طفل بر کسی واجب نیست.
مسأله 2028: انسان اگر چه مخارج عیالاتش را از مال حرام بدهد ، باید فطره آنان را از مال حلال بدهد.
مسأله 2029: اگر انسان کسی را اجیر نماید و شرط کند که مخارج او را بدهد و به شرط خود وفا کند ، باید فطره او را هم بدهد ، ولی چنانچه شرط کند که مقدار مخارج او را بدهد ، مثلا پولی برای مخارجش بدهد و به عنوان نفقه نباشد چه به عنوان مزد کارش باشد یا به عنوان دیگری واجب نیست فطره او را بدهد.
مسأله 2030: اگر کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد ، باید فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند ، ولی اگر پیش از غروب بمیرد ، واجب نیست فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند.
مصرف زکات فطره
مسأله 2031: مشهور فرموده اند که مصرف زکات فطره مصرف زکات مال است ، ولی احتیاط واجب آن است که به فقرا داده شود ، و باید شیعه دوازده امامی باشد ، مگر در صورتی که مؤمن پیدا نکند ، که در این صورت به غیر ناصبی هم می شود داد.
مسأله 2032: اگر طفل شیعه دوازده امامی فقیر باشد ، به گونه ای که در مسأله «1960» و «1961» گذشت می تواند زکات فطره را به مصرف طفل برساند.
مسأله 2033: فقیری که فطره به او می دهند لازم نیست عادل باشد ، ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار و تارک نماز و کسی که آشکارا معصیت کبیره می کند ، فطره ندهند.
مسأله 2034: به کسی که فطره را در معصیت صرف می کند ، نباید فطره بدهند.
مسأله 2035: احتیاط واجب آن است که به یک فقیر کمتر از یک صاع که تقریباً سه کیلوگرم است فطره ندهند ، ولی اگر چند صاع بدهند اشکال ندارد.
مسأله 2036: اگر از جنسی که قیمتش دو برابر قیمت معمولی آن جنس است ، مثلا از گندمی که قیمت آن دو برابر قیمت گندم معمولی است ، نصف صاع بدهد کافی نیست ، و اگر آن را به قصد قیمت فطره هم بدهد ، کفایت نمی کند.
مسأله 2037: انسان نمی تواند نصف صاع را از یک جنس مثلا گندم و نصف دیگر آن را از جنس دیگر مثلا جو بدهد ، و اگر آن را به قصد قیمت فطره هم بدهد ، کفایت نمی کند.
مسأله 2038: مستحب است در دادن زکات فطره ، خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدّم بدارد ، و بعد همسایگان فقیر را ، و مستحب است کسی را که در دین و فقه و عقل مقدّم است در دادن فطره مقدم بدارد.
مسأله 2039: اگر انسان به خیال این که کسی فقیر است به او زکات فطره بدهد و بعد بفهمد فقیر نبوده ، چنانچه مالی را که به او داده از بین نرفته باشد ، باید پس بگیرد و به مستحق بدهد ، و اگر نتواند بگیرد ، باید از مال خودش عوض فطره را بدهد ، و اگر از بین رفته باشد ، در صورتی که گیرنده فطره می دانسته آنچه را که گرفته فطره است ، باید عوض آن را بدهد ، و اگر نمی دانسته ، دادن عوض بر او واجب نیست ، و انسان باید عوض فطره را بدهد.
مسأله 2040: اگر کسی بگوید فقیرم ، چنانچه بداند که قبلا فقیر بوده می شود به او فطره داد ، و به کسی که معلوم نباشد فقیر بوده یا نه و می گوید فقیرم ، اگر از قولش اطمینان پیدا نشود ، بنابر احتیاط واجب نمی شود فطره داد ، و اگر بدانند قبلا فقیر نبوده ، نمی شود فطره به او داد ، مگر این که از گفته او اطمینان پیدا شود.
مسائل متفرّقه زکات فطره
مسأله 2041: انسان باید زکات فطره را به قصد قربت چنانکه در وضو گذشت و با اخلاص بدهد ، و موقعی که آن را می دهد نیّت دادن فطره نماید.
مسأله 2042: اگر پیش از ماه رمضان فطره را بدهد صحیح نیست ، ولی بعد از داخل شدن ماه رمضان می تواند بدهد ، و احتیاط آن است که در ماه رمضان هم ندهد ، و می تواند پیش از ماه رمضان به فقیر قرض بدهد ، و بعد از آن که فطره بر او واجب شد ، طلب خود را بابت فطره حساب کند.
مسأله 2043: گندم یا چیز دیگری را که برای فطره می دهد ، باید با جنس دیگر یا خاک مخلوط نباشد ، و چنانچه مخلوط باشد ، اگر خالص آن به یک صاع که تقریباً سه کیلوگرم است برسد و جدا کردن آن زحمت و خرج نداشته باشد ، یا آنچه مخلوط شده به قدری کم باشد که عرف مردم آن را گندم خالص بدانند ، اشکال ندارد.
مسأله 2044: اگر فطره را از جنس معیوب بدهد ، بنابر احتیاطواجب کافی نیست.
مسأله 2045: کسی که فطره چند نفر را می دهد ، لازم نیست همه را از یک جنس بدهد ، مثلا اگر فطره بعضی را گندم و فطره بعضی دیگر را جو بدهد ، کافیست.
مسأله 2046: کسی که نماز عید فطر می خواند ، بنابر احتیاط واجب فطره را پیش از نماز عید بدهد ، ولی اگر نماز عید نمی خواند ، می تواند دادن فطره را تا ظهر تأخیر بیندازد.
مسأله 2047: اگر به نیّت فطره مقداری از مال خود را کنار بگذارد و تا ظهر روز عید به مستحق ندهد ، هر وقت آن را می دهد ، نیّت فطره نماید.
مسأله 2048: اگر موقعی که دادن زکات فطره واجب است ، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد ، بعد بنابر احتیاط واجب به نیّت آنچه شارع مقدّس از او خواسته فطره را بدهد.
مسأله 2049: اگر فطره را کنار بگذارد ، نمی تواند آن را برای خودش بردارد و مالی دیگر را برای فطره بگذارد.
مسأله 2050: اگر انسان مالی داشته باشد که قیمتش از فطره بیشتر است ، چنانچه فطره را ندهد و نیّت کند که مقداری از آن مال برای فطره باشد که مشترک باشد بین خودش و فطره اشکال دارد ، ولی اگر بخواهد همه آن را به فقیر بدهد اشکال ندارد.
مسأله 2051: اگر مالی را که برای فطره کنار گذاشته از بین برود ، چنانچه دسترسی به فقیر داشته و دادن فطره را تأخیر انداخته ، باید عوض آن را بدهد ، و اگر دسترسی به فقیر نداشته و در حفظ آن کوتاهی نکرده ضامن نیست.
مسأله 2052: اگر در محل خودش مستحق پیدا شود ، احتیاط واجب آن است که فطره را به جای دیگر نبرد ، و اگر به جای دیگر ببرد و تلف شود ، باید عوض آن را بدهد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم