احکام شرعی
آیت الله سید موسی شبیری زنجانی
آیت الله سید موسی شبیری زنجانی
آیت الله سید موسی شبیری زنجانی

رساله توضیح المسائل آیت الله سید موسی شبیری زنجانی

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مضاف [اقسام آب مطلق] 1 - آب کر 2 - آب قلیل 3 - آب جاری 4 - آب باران 5 - آب چاه احکام آبها احکام تخلّی تخلّی استبراء مستحبات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1 و 2 - بول و غائط 3 - منی 4 - مردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوک 8 - کافر 9 - شراب 10 - فقّاع 11 - بول و غائط و عرق حیوان نجاستخوار عرق جنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهّرات مطهّرات 1 - آب 2 - زمین 3 - آفتاب 4 - استحاله 5 - انقلاب 6 - کم شدن دوسوم آب انگور 7 - انتقال 8 - اسلام 9 - تبعیت 10 - برطرف شدن عین نجاست 11 - استبراء حیوان نجاستخوار 12 - خارج شدن خون متعارف از ذبیحه راه ثابت شدن طهارت احکام ظرفها وضو [وضوی ترتیبی] وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط صحت وضو اشاره شرط اول؛ آن که آب وضو پاک باشد شرط دوم؛ آن که با آب مطلق باشد. شرط سوم؛ آن که آب وضو و فضایی که در آن وضو می گیرد، بنا بر احتیاط مستحب مباح باشد. شرط چهارم؛ آن که ظرف آب وضو بنا بر احتیاط مستحب مباح باشد. شرط پنجم؛ آن که ظرف آب وضو بنا بر احتیاط مستحب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود. شرط ششم؛ آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد. شرط هفتم؛ آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. شرط هشتم؛ آن که به قصد قربت، یعنی برای خداوند عالم وضو بگیرد و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد، باطل است. شرط نهم؛ آن که وضو را به ترتیبی که گفته شد به جا آورد؛ یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید؛ و باید پای چپ را پیش از پای راست مسح نکند و بنا بر احتیاط همزمان نیز مسح ننماید و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است. شرط دهم؛ آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. شرط یازدهم؛ آن که شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است و کمک کردن در مقدمات وضو مکروه است بنابراین اگر کسی آب در کف دست انسان بریزد و انسان با آن آب وضو بگیرد وضو باطل نیست. شرط دوازدهم؛ آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. شرط سیزدهم؛ آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. این امر گاه شرط در صحت وضو نیست، بلکه وظیفه وضوی جبیره است، چنانچه در فصل احکام وضوی جبیره خواهد آمد. احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره جبیره [غسل] غسلهای واجب اشاره [جنابت] چیزهایی که بر جنب حرام است غسل جنابت [اقسام غسل] غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه [اقسام استحاضه] حیض [احکام حیض] احکام حائض اقسام زنهای حائض اشاره 1 - صاحب عادت وقتیه و عددیه 2 - صاحب عادت وقتیه 3 - صاحب عادت عددیه 4 و 5 - مبتدئه و مضطربه 6 - ناسیه نفاس احکام میت غسل مس میت احکام محتضر احکام بعد از مرگ تجهیز میت احکام غسل میت احکام کفن میت احکام حَنوط احکام نماز میت دستور نماز میت مستحبات نماز میت نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحب تیمم [موارد لزوم یا جواز تیمم] اشاره اول؛ نبودن آب به قدر وضو یا غسل. دوم؛ دسترسی نداشتن به آب موجود سوم؛ ترس از ضرر استعمال آب چهارم؛ نیاز مبرم به آب برای آشامیدن پنجم؛ نیاز به آب برای تطهیر بدن یا لباس ششم؛ حرام بودن آب یا ظرف آن هفتم؛ تنگ بودن وقت نماز چیزهایی که تیمم به آنها صحیح است دستور تیمم بدل از وضو یا غسل احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب [اقسام نمازهای واجب ] نمازهای واجب روزانه وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب [برخی احکام] وقت نافله های روزانه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز [احکام پوشانیدن بدن در نماز] شرایط لباس نمازگزار شرط اول؛ لباس نمازگزار باید پاک باشد. شرط دوم؛ لباس نمازگزار به احتیاط مستحب مباح باشد. شرط سوم؛ لباس نمازگزار از اجزاء مردار نباشد. شرط چهارم؛ لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد. شرط پنجم؛ لباس نمازگزار مرد باید از طلا نباشد. شرط ششم؛ لباس نمازگزار نباید ابریشم خالص باشد. احکام لباس نمازگزار احکام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز نیت تکبیرة الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه نماز تعقیب نماز مبطلات نماز چیزهایی که در نماز مکروه ست شکّیات شکهای باطل کننده نماز شکهایی که می توان به آنها اعتنا نکرد شک در نمازهای مستحبی. 1 - شک در چیزی که محل آن گذشته است. 2 - شک بعد از سلام نماز 3 - شک بعد از وقت 4 - کثیر الشک 5 - شک امام و مأموم 6 - شک در نماز مستحب شکهای صحیح سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز نماز مسافر شرط اول: «مسافت شرعی» شرط دوم: «قصد مسافت» شرط سوم: «استمرار قصد» شرط چهارم: «نبودن قاطع» شرط پنجم: «سفر حلال باشد» شرط ششم: «صحرانشین نباشد» شرط هفتم: «کثیرالسفر نباشد» شرط هشتم: «به حدّ ترخص برسد» چیزهایی که سفر را قطع می کند اول: رسیدن به وطن دوم: قصد اقامت ده روز سوم: ماندن یک ماه بدون قصد مسائل متفرقه نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرائط نماز جماعت اول: «بین امام و مأموم حائل نباشد.» دوم: «جای امام از مأموم بلندتر نباشد» سوم: «بین امام و مأموم فاصله نباشد» چهارم: «مأموم نیت جماعت داشته باشد» پنجم: «قبل از تمام شدن رکوع امام به جماعت برسد.» ششم: «مأموم جلوتر از امام نایستد» شرایط امام جماعت احکام جماعت چیزهایی که در نماز جماعت مستحب است چیزهایی که در نماز جماعت مکروه ست نماز آیات دستور نماز آیات نماز عید فطر و قربان نیابت در نماز احکام روزه نیّت روزه چیزهایی که روزه را باطل می کند 1 - خوردن و آشامیدن 2 - جماع 3 - استمنا 4 - رساندن غبار به حلق 5 - باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 6 - اماله کردن 7 - قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه ست جاهایی که قضا و کفاره واجب است کفاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از کارهایی که روزه را باطل می کند خودداری نماید احکام خمس [آنچه بر آن خمس واجب است] 1 - منفعت کسب و فایده های دیگر 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که از دریا و مانند آن بدست می آید 6 - غنیمت جنگی 7 - زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات [زکات واجب] [زکات مستحب] شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش زکات طلا و نقره زکات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحقّ زکاتند نیّت زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره احکام حج احکام خرید و فروش مستحبات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات باطل و حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف و شرایط آن احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرقه احکام شرکت احکام صلح احکام اجاره [اقسام «اجاره» ] شرایط موجر و مستأجر و اجیر اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده یا کار مورد اجاره مسائل متفرّقه اجاره احکام جعاله احکام مزارعه احکام مساقات احکام محجوران محجور احکام وکالت وکالت احکام قرض اشاره احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت کفالت: [شرایط کفیل ] احکام ودیعه (امانت) احکام عاریه احکام نکاح (ازدواج) [انواع نکاح] اشاره نکاح دائم نکاح موقّت احکام عقد نکاح دستور خواندن ازدواج دائم دستور خواندن ازدواج موقّت شرایط عقد ازدواج عیبهایی که به واسطه آنها می شود عقد ازدواج را به هم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است احکام ازدواج دائم ازدواج موقّت احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن [برخی احکام] شرایط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن احکام طلاق [احکام طلاق] [طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس] صیغه طلاق عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرّقه طلاق احکام غصب غصب احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند احکام سر بریدن [و صید] و شکار کردن حیوانات [برخی احکام] دستور سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوان دستور کشتن شتر مستحبات سر بریدن حیوان مکروهات سر بریدن حیوان احکام شکارکردن با اسلحه احکام شکارکردن با سگ شکاری احکام صید ماهی احکام صید ملخ احکام خوردنیها و آشامیدنیها [اجزاء حرام حیواناتِ حلال گوشت] آداب غذا خوردن چیزهایی که در غذا خوردن مذموم است آداب آشامیدن چیزهایی که در آشامیدن مذموم است [احکام نذر و عهد و قسم] احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیّت احکام ارث مقدمه [قواعد مربوط به طبقات و اصناف وارثان] [قواعد] [برخی مسائل] ارث طبقه اوّل ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر احکام حدود حد [تذکر] احکام دیه

نیّت زکات

نیّت زکات
مسأله 1965: انسان باید زکات را به قصد قربت؛ یعنی برای خداوند عالم بدهد و در نیّت معیّن کند که آنچه را می دهد زکات مال است یا زکات فطره، بلکه اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم است - ولو اجمالاً - معیّن کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو، ولی اگر تنها یک نوع زکات بر وی واجب باشد، مثلاً فقط زکات گندم بر وی واجب باشد، لازم نیست در نیّت خود، زکات گندم را هم قصد کند.
مسأله 1966: کسی که زکات چند مال بر او واجب شده، اگر مقداری زکات بدهد و نیّت هیچ کدام آنها را نکند، چنانچه مالی را که می پردازد تنها زکات یکی از آنها می تواند به حساب آید، زکات همان مال پرداخت شده است، ولی اگر بتواند زکات دو یا چند مال محسوب گردد، به آن دو یا چند مال قسمت می شود، بنابراین کسی که زکات پنج شتر و زکات بیست دینار طلا بر او واجب است، اگر یک گوسفند از بابت زکات بدهد، زکات پنج شتر به حساب می آید، ولی اگر مقداری پول بدهد، به زکاتی که برای شتر و طلا بدهکار است تقسیم می شود.
مسأله 1967: اگر به وسیله کسی زکات مال را بدهد، موقعی که آن شخص زکات را به فقیر می دهد باید مالک قصد قربت داشته باشد هر چند موقع دادن مال به واسطه، قصد قربت نداشته باشد و اگر در هنگامی که مال را به واسطه می دهد یا موقعی که او را وکیل می کند یا به او اجازه دادن زکات می دهد قصد قربت کند و تا موقع دادن زکات از این قصد منصرف نشود، کفایت می کند.
مسأله 1968: اگر مالک یا وکیل او بدون قصد زکات یا بدون قصد قربت مالی را به فقیر بدهد و پیش از آن که آن مال از بین برود خود مالک نیّت زکات و قصد قربت کند، زکات حساب می شود. مسائل متفرّقه زکات
مسأله 1969: موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و موقع خشک شدن خرما و انگور انسان باید زکات را به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا کند یا کاری (همچون نوشتن مقدار آن همراه با رعایت جهات لازم) انجام دهد که خطر از بین رفتن زکات نباشد و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه یازدهم و دیده شدن هلال ماه دوازدهم باید به فقیر بدهد یا از مال خود جدا کند یا کاری کند که خطر از بین رفتن زکات نباشد.
مسأله 1970: بعد از جدا کردن زکات لازم نیست فوراً آن را به مستحقّ بدهد، بلکه می تواند پرداخت زکات مال خود را به مقداری که خطر از بین رفتن نباشد تأخیر بیندازد، ولی اگر به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد احتیاط مستحبّ آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد.
مسأله 1971: کسی که می تواند زکات را به مستحقّ برساند، اگر ندهد و به واسطه کوتاهی او از بین برود، باید عوض آن را بدهد و اگر کوتاهی نکرده ضامن نیست، هر چند اگر فقیر حاضر بوده و به وی نداده، به احتیاط مستحبّ عوض آن را بدهد.
مسأله 1972: کسی که زکات را جدا نکرده و می تواند آن را به مستحقّ برساند، اگر زکات را ندهد و بدون آن که در نگهداری آن کوتاهی کند از بین برود، چنانچه دادن زکات را به قدری تأخیر انداخته که نمی گویند فوراً داده است، باید عوض آن را بدهد و اگر به این مقدار تأخیر نیانداخته، مثلاً دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده در صورتی که مستحقّ حاضر نبوده یا آن را مطالبه نکرده، چیزی بر او واجب نیست و اگر مستحقّ حاضر بوده و زکات را مطالبه کرده، بنا بر احتیاط واجب باید عوض آن را بدهد.
مسأله 1973: اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد، می تواند در بقیّه آن تصرّف کند و اگر از مال دیگرش کنار بگذارد، می تواند در تمام مال تصرّف نماید.
مسأله 1974: انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.
مسأله 1975: اگر از زکاتی که کنار گذاشته منفعت حاصل شود، مثلاً گوسفندی که برای زکات گذاشته بره بیاورد باید آن را به مصرف زکات برساند.
مسأله 1976: اگر موقعی که زکات را کنار گذاشته مستحقّی حاضر باشد، بهتر است زکات را به او بدهد، مگر کسی را در نظر دارد که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.
مسأله 1977: اگر بدون اجازه حاکم شرع، با مالی که برای زکات کنار گذاشته تجارت کند و ضرر نماید، نباید چیزی از زکات کم کند، ولی اگر منفعت کند باید آن را به مصرف زکات برساند.
مسأله 1978: اگر پیش از آن که زکات بر او واجب شود، چیزی بابت زکات به مستحقّ بدهد، زکات حساب نمی شود و بعد از آن که زکات بر او واجب شد، اگر چیزی را که به مستحقّ داده از بین نرفته باشد و بداند یا احتمال دهد که آن شخص هنوز مستحقّ زکات باشد، می تواند چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 1979: مستحقّی که می داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و آن را مصرف کند یا پیش او تلف شود ضامن است، پس موقعی که زکات بر انسان واجب می گردد، اگر بداند یا احتمال دهد آن شخص هنوز مستحقّ زکات است، می تواند عوض چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 1980: مستحقّی که خیال می کند زکات بر انسان واجب شده، یا در آن تردید دارد، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و آن را مصرف کند یا پیش او تلف شود، ضامن نیست و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.
مسأله 1981: مستحبّ است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد و در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و کمال را بر غیر آنان و کسانی را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدّم بدارد، ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد، مستحبّ است زکات را به او بدهد.
مسأله 1982: بهتر است زکات واجب را آشکار و صدقه مستحبّی را پنهان بدهند.
مسأله 1983: اگر در شهرِ کسی که می خواهد زکات بدهد مستحقّی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری هم که برای آن معیّن شده برساند، چنانچه امید نداشته باشد که بعداً مستحقّ پیدا کند باید زکات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند و بنا بر احتیاط واجب مخارج بردن به آن شهر را از زکات برندارد و اگر بدون کوتاهی زکات تلف شود ضامن نیست.
مسأله 1984: اگر در شهر خودش مستحقّ پیدا شود، می تواند زکات را به شهر دیگر ببرد، ولی مخارج بردن به آن شهر را بی اشکال باید خودش بدهد و اگر زکات تلف شود ضامن است، هر چند کوتاهی نکرده باشد، مگر آن که با اجازه حاکم شرع برده باشد.
مسأله 1985: اجرت وزن کردن و پیمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمایی را که برای زکات می دهد با خود او است.
مسأله 1986: کسی که به اندازه 5 درهم شرعی یا بیشتر از بابت زکات بدهکار است بنا بر احتیاط کمتر از 5 درهم شرعی به یک فقیر ندهد و نیز اگر غیر نقره چیز دیگری مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن به 5 درهم شرعی برسد، بنا بر احتیاط به یک فقیر کمتر از آن ندهد.
مسأله 1987: مکروه است انسان از مستحقّ درخواست کند که زکاتی را که از او گرفته به او بفروشد، ولی اگر مستحقّ بخواهد چیزی را که گرفته بفروشد، کسی که زکات به او داده در خریدن آن بر دیگران مقدّم است.
مسأله 1988: اگر شک کند زکاتی را که بر او واجب بوده داده یا نه و مال زکات دار موجود باشد باید زکات را بدهد و اگر عین تلف شده چنانچه احتمال دهد که زکات بدون کوتاهی تلف شده باشد زکات لازم نیست و گرنه باید زکات بدهد، مثلاً اگر مال زکات دار را مصرف کرده و نمی داند آیا زکات آن را داده و مصرف کرده یا پیش از پرداخت زکات مصرف کرده، باید زکات را بدهد و در این مسأله فرقی نیست که شک او در دادن زکات مربوط به زکات سالهای پیش باشد یا مربوط به همین سال باشد.
مسأله 1989: فقیر قبل از این که زکات را از مالک بگیرد، نمی تواند آن را با وی صلح کند یا به گونه دیگری مبادله نماید، همچنین فقیر نمی تواند زکات را از مالک بگیرد و به کمتر از مقدار آن صلح کند یا آن را به او ببخشد یا به قیمت کمتر به او بفروشد ولی کسی که زکات بدهکار است و فقیر شده و نمی تواند زکات را بدهد، چنانچه بخواهد توبه کند، فقیر می تواند زکات را از او بگیرد و به او ببخشد، ولی اگر بعداً دارا شود باید زکات را بدهد، همچنین اگر پس از مرگ وی مالی از وی باقی مانده باشد، باید زکات را از آن مال بردارند.
مسأله 1990: انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
مسأله 1991: انسان نمی تواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 1992: انسان می تواند برای رفتن به حجّ خانه خدا و زیارت، از سهم سبیل اللَّه زکات بگیرد؛ اگر چه فقیر نباشد یا این که به مقدار خرج سالش زکات گرفته باشد.
مسأله 1993: اگر مالک فقیری را وکیل کند که زکات مال او را بدهد، چنانچه آن فقیر احتمال دهد که قصد مالک این بوده که خود آن فقیر از زکات بر ندارد، نمی تواند چیزی از آن را برای خودش بردارد و اگر اطمینان داشته باشد که قصد مالک این نبوده، برای خودش هم می تواند بردارد.
مسأله 1994: اگر فقیر شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکات بگیرد، چنانچه در ملک وی شرایط واجب شدن زکات را دارا گردند، باید زکات آنها را بدهد.
مسأله 1995: اگر دو نفر در مالی که زکات آن واجب شده باهم شریک باشند و یکی از آنان زکات قسمت خود را بدهد، تا زکات قسمت دیگر را با اجازه شریک یا در صورت خودداری او، با اجازه حاکم شرع نداده نمی تواند در مال مشترک تصرّف کند، ولی اگر مال را تقسیم کنند، تصرّف او در سهم خودش اشکال ندارد هر چند بداند شریکش زکات سهم خود را نداده است، البتّه باید در تقسیم مال از حاکم شرع اجازه بگیرند.
مسأله 1996: کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفّاره و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند، همه آنها را بدهد، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهد و اگر از بین رفته باشد، هر مقداری از اینها را که می تواند می دهد و در چگونگی ادا کردن، اختیار دارد می تواند تمامی توانایی خود را در پرداخت یکی از موارد فوق صرف کند و می تواند از هر یک از آنها، مقداری را ادا کند و بهتر است توانایی خود را در موارد فوق تقسیم کند.
مسأله 1997: کسی که خمس یا زکات بدهکار است و نذر و کفّاره و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او برای همه آنها کافی نباشد، چنانچه مالی که خمس و زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیّه مال او را به چیزهای دیگری که بر او واجب است قسمت کنند و اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده، از بین رفته باشد، باید مال او را به خمس و زکات و قرض و نذر و کفّاره و مانند اینها قسمت نمایند، مثلاً اگر چهار میلیون تومان خمس بر او واجب است و دو میلیون تومان هم به کسی بدهکار است و همه مال او سه میلیون تومان است، باید دو میلیون تومان بابت خمس و یک میلیون تومان به دین او بدهند.
مسأله 1998: کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ باشد می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم