- ابن میثم کیست؟ 1
- اشاره 1
- ترجمه شرح بر صد کلمه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام 1
- مقدمه مترجم 1
- اشاره 6
- در گذشت ابن میثم 11
- تصنیفات شارح 11
- شاگردان ابن میثم 13
- سخنی پیرامون این شرح 15
- حسن اتّفاق! 17
- اشاره 22
- بحث نخست تحقیق در بارۀ نفس حیوانی و گفتاری مختصر در دلیل موجود بودن آن است. 23
- فصل اول: در نفس حیوانی و متعلقات آن می باشد 23
- اشاره 23
- بحث دوّم در ماهیّت ادراک است 24
- اشاره 25
- بحث سوّم در حواسّ ظاهری پنجگانه است 25
- باید بدانی که این نیروهای پنجگانه دارای دو حکم کلی هستند: 28
- بحث چهارم در حواس باطنی است این حواس نیز پنج تاست: 29
- أوّل حس مشترک است 29
- دومین نیروی باطنی،خیال است 30
- سوّم قوۀ واهمه است 31
- پنجم قوّۀ متخیّله است (متصرّفه) 31
- چهارم قوّۀ حافظه است 31
- بحث پنجم:در نیروهایی است که موجب حرکت ارادی می شوند 32
- بحث ششم:در ارواحی است که این نیروها را حمل می کند 33
- فصل دوّم: در نفس انسانی و فلکی و در آن بحثهایی است 34
- بحث اوّل:در ماهیّت نفس انسانی و حیوانی و دلایل هستی آن دو می باشد. 34
- بحث دوّم:در نیروهای نفس انسانی است 36
- بحث سوّم در کمالات عقلی انسانی است 39
- بحث چهارم در شرح مختصری بر اصول فضایل اخلاقی است 41
- اشاره 41
- فصل سوّم: در حالات نفس پس از جدا شدن از بدن است و در آن بحثهایی است 50
- بحث اوّل:در این است که نفس از فاسد شدن تن باقی است 50
- بحث دوّم:در توضیح ماهیت خوشبختی و بدبختی است 50
- بحث سوّم در اثبات لذّت عقلانی برای ارواح آدمی است 53
- بحث چهارم در درجات خوشبختان و مراتب بدبختان است 55
- اشاره 59
- بحث أوّل در توضیح کسی که زاهد،عابد،عارف،نامیده شده است 59
- بحث سوّم در مقصود شخص غیر عارف از زهد و عبادت و هدف عارف از آن دو و عرفانش می باشد 62
- بحث چهارم در مراتب حرکات عارفان است 64
- بحث پنجم در أحکام عارفان و اخلاق ایشان است 67
- اشاره 70
- اشاره 70
- بحث نخست :در قدرت بر خبر دادن از امور غیبی و علّت آن می باشد 70
- فصل پنجم: در شرح احکام دیگری که برای نفوس کامله است 70
- امّا بیان سبب وقوع خبرهای غیبی بطور تفصیل بر دو مقدّمه نهاده شده است. 71
- بحث دوّم در این است که نفوس انسانی می تواند عادتها را بشکند و کار خلاف عادت انجام دهد 75
- اشاره 80
- اشاره 81
- کلمۀ نخست 81
- فصل اوّل: در مباحثی است که تعلّق به عقل و دانش و جهل و پندار و دقّت دارد 81
- کلمه دوّم 83
- کلمۀ سوّم 86
- کلمۀ چهارم 89
- کلمۀ پنجم 90
- کلمۀ ششم 92
- کلمۀ هفتم 93
- کلمۀ هشتم 94
- کلمۀ نهم 96
- اشاره 96
- مال و ثروت به دو دلیل جاوید نیست: 97
- کلمۀ دهم 99
- کلمه یازدهم گفتار آن حضرت(علیه السلام)است:اذا تم العقل نقص الکلام 101
- کلمه دوازدهم 102
- کلمۀ سیزدهم 104
- کلمۀ چهاردهم 107
- کلمۀ پانزدهم 109
- کلمۀ شانزدهم 110
- کلمۀ هجدهم 112
- کلمۀ هفدهم 112
- کلمۀ نوزدهم 114
- کلمۀ بیستم 116
- کلمۀ بیست و دوّم 120
- فصل دوّم: در مباحثی است که به اخلاق پسندیده و پست و آدابی که به آنها وابسته است 123
- کلمۀ نخست 123
- اشاره 123
- کلمۀ سوّم گفتار آن حضرت(علیه السلام):بشّر مال النجیل بحادث او وارث. 126
- کلمۀ پنجم 129
- کلمۀ ششم 131
- کلمۀ هفتم 132
- کلمۀ هشتم 133
- کلمۀ نهم 134
- کلمۀ دهم 136
- کلمۀ دوازدهم 138
- کلمۀ سیزدهم 140
- کلمۀ چهاردهم 142
- کلمۀ هفدهم 146
- کلمۀ هجدهم 148
- کلمۀ نوزدهم 149
- کلمۀ بیستم 150
- کلمۀ بیست و دوّم 153
- کلمۀ بیست و سوّم 155
- کلمۀ بیست و چهارم 156
- کلمۀ بیست و پنجم 156
- کلمۀ بیست و ششم 159
- کلمۀ بیست و هشتم 163
- کلمۀ بیست و نهم 165
- کلمۀ سی ام 167
- کلمۀ سی و یکم 168
- کلمۀ سی و دوّم 170
- اشاره 172
- فصل سوّم: در مباحثی است که به آداب و موعظه ها و حکمتهای خیر خواهانه مربوط است 172
- کلمۀ نخست 172
- کلمۀ دوّم 173
- کلمۀ سوّم 175
- اشاره 177
- کلمۀ چهارم 177
- کلمۀ پنجم 180
- کلمۀ ششم 181
- کلمۀ هفتم 182
- کلمۀ هشتم 183
- کلمۀ نهم 185
- کلمۀ دهم 187
- کلمۀ یازدهم 188
- کلمۀ دوازدهم 190
- کلمۀ سیزدهم 191
- کلمۀ چهاردهم 195
- کلمۀ پانزدهم 197
- کلمۀ شانزدهم 198
- کلمۀ هفدهم 200
- کلمۀ هجدهم 201
- کلمۀ نوزدهم 202
- کلمۀ بیستم 203
- کلمۀ بیست و یکم 205
- کلمۀ بیست و دوّم 207
- کلمۀ بیست و سوّم 208
- کلمۀ بیست و ششم گفتار آن حضرت(علیه السلام):فی کلّ اکل غصّه،و مع کلّ جرعه شرقه. 211
- کلمۀ بیست و هفتم و بیست و هشتم 212
- کلمۀ بیست و نهم 215
- کلمۀ سی و یکم 219
- کلمه سی و سوّم 222
- کلمۀ سی و چهارم 225
- کلمۀ سی و پنجم 226
- کلمه سی و ششم 227
- کلمه سی و هفتم 229
- کلمۀ سی و هشتم 230
- کلمه سی و نهم 232
- کلمۀ چهلم 234
- کلمۀ چهل و یکم 236
- کلمۀ چهل و سوّم 242
- کلمۀ چهل و پنجم 244
- کلمۀ چهل و ششم 246
- اشاره 250
- فصل اوّل: علی علیه السلام دارای همه فضایل انسانی 251
- اشاره 251
- اشاره 251
- 1-مقام اوّل این است که علی علیه السلام پس از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)استاد بشر بوده 251
- نخستین بحث در توضیح کمال آن حضرت بر حسب قوّه نظری است. 251
- مقام دوّم:این که آن حضرت بعد از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)سرور عارفان بوده است. 253
- بحث دوّم در توضیح این مطلب است که علی علیه السلام در قوه عملی کامل بوده 259
- اشاره 259
- بخش دوّم و سوّم از اقسام حکمت، 264
- نخستین بحث-در مطلع بودن آن حضرت(علیه السلام)بر امور نهانی است 271
- اشاره 271
- اشاره 271
- حکم اوّل-آنچه حضرت(علیه السلام)از وقوع آن در بارۀ 271
- فصل دوّم: آگاه بودن علی علیه السلام بر امور پنهانی و قدرت داشتن بر انجام کارهای خارق العاده 271
- حکم سوّم: 272
- حکم دوّم: 272
- حکم چهارم: 273
- حکم پنجم: 276
- حکم ششم: 277
- حکم هفتم: 278
- حکم هشتم: 279
- حکم نهم: 280
- حکم دهم: 284
- بحث دوّم در توضیح توانایی آن حضرت بر کارهای خارق العاده 286
- اشاره 286
- نشانۀ سوّم 287
- نشانۀ دوّم 287
- نشانۀ چهارم 288
- نشانۀ پنجم 288
- نشانۀ هفتم 289
- نشانۀ ششم 289
- نشانۀ هشتم 290
- نشانۀ دهم 291
- نشانۀ نهم 291
- اشاره 296
- 2-امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:النّاس نیام،اذا ماتوا انتبهوا 300
- 4-ما هلک امرو عرف قدره 302
- 6-من عرف نفسه فقد عرف ربه 303
- 5-قیمه کل امرئ ما یحسنه 303
- 8-بالبر یستعد الحر، 304
- 7-المرء مخبو تحت لسانه 304
- 9-من عذب لسانه کثر اخوانه 305
- 11-لا تنظر الی من قال و انظر الی ما قال 305
- 10-بشّر مال البخیل بحادث او وارث 305
- 14-لا ثناء مع الکبر 306
- 12-الجزع عند البلاء تمام المحنه 306
- 13-لا ظفر مع البغی 306
- 16-لا صحّه مع النهم 307
- 15-لا برّ مع الشّح 307
- 17.لا شرف مع سوء الادب 308
- 19-لا راحه مع الحسد 310
- 20-لا محبه مع مراء 311
- 21.لا سؤدد مع انتقام 311
- 22-لا زیاره مع زعاره. 312
- 23-لا صواب مع ترک المشوره. 313
- 24 لا مروّه لکذوب. 314
- 25-لا وفاء لملول. 315
- 26-لا کرم اعزّ من التّقوی 315
- 27-لا شرف اعز من الاسلام 316
- 28-لا معقل احصن من الورع 317
- 29-لا شفیع انجح من التّوبه 318
- 30-لا لباس اجمل من السّلامه 319
- 31-لا داء اعیا من الجهل. 320
- 33-لسانک یقتضیک ما عوّدته 321
- 35-رحم اللّه امرء عرف قدره و لم یتّعد طوره 322
- 36-اعاده الاعتذار تذکیر للّذنب 322
- 37-النصّح بین الملاء تقریع. 322
- 34-المرء عدو لما جهله 322
- 38-اذا تمّ العقل نقص الکلام 323
- 39-الشفیع جناح الطّالب 323
- 41-نعمه الجاهل کروضه فی مزبله 324
- 40-نفاق المرء ذلّه 324
- 42-الجزع عند المصیبه اتعب من الصّبر. 325
- 43-المسئول حرّ حتی یعد 326
- 44-اکبر الاعداء اخفاهم مکیده 327
- 46-السّامع للغیبه احد(المغتابین) 328
- 45-من طلب ما لا یعنیه فاته ما یعنیه. 328
- 47-الذّل مع الطمع،و العز مع القنع،خذ القنع،و دع الطمع 329
- 50-من کثر مزاحه لم یخل من حقد علیه او استخفاف به 330
- 51-عبد الشهوه اذّل من عبد الرّق 330
- 49-الحرمان مع الحرص. 330
- 52-الحاسد مغتاظ علی من لا ذنب له. 331
- 53-کفی بالظّفر شفیعا للمذنب 332
- 54-ربّ ساع یسعی فیها یضره 332
- 55-الیأس حر 333
- 56-ظنّ العاقل کهانه. 334
- 57-من نظر اعتبر. 334
- 58-العداوه شغل شاغل. 335
- 59-القلب اذا اکره عمی 335
- 61-لا تتکل علی المنی فانّها بضائع النّوکی 336
- 62-لا حیاء لحریص 336
- 64-من اوتی فی عجانه قلّ حیاؤه و بذاء لسانه. 337
- 63-من لانت اسافله صلبت اعالیه. 337
- 66-الشّر جامع لمساوی العیوب 338
- 65-السعید من وعظ بغیره 338
- 67-الحکمه ضاله المؤمن 339
- 68-کثره الوفاق نفاق و کثره الخلاف شقاق 339
- 69-ربّ امل خائب 340
- 70 و 71-ربّ رجاء یؤدّی الی الحرمان،و ربّ ربح یؤدّی الی الخسران 340
- 73-البغی سائق الی الحین 341
- 74-فی کلّ جرعه شرقه و مع کلّ اکله غصّه 341
- 75-من کثر فکره فی العواقب لم یشجع. 341
- 76-اذا حلّ القدر بطل الحذر 342
- 78-الاحسان یقطع اللسان 342
- 79-الشرف بالفضل و الأدب لا یقطع و النسب. 343
- 81 و 82-اکرم الادب حسن الخلق،و اکرم النّسب حسن الادب 343
- 80-افقر الفقر الحمق 343
- 83-اوحش الوحشه العجب 344
- 86-احذروا نفار النّعم فما کل شارد بمردود 345
- 87-اکثر مصارع العقول تحت بروق الاطماع 345
- 84-اغنی الغنی العقل 345
- 85-الطامع فی وثاق الذّل 345
- 88-من ابدی صفحته للحق ملک و من اعرض عن الحّق هلک 346
- 89-اذا املقتم فتاجروا للّه بالصدقه 346
- 91-قلب الاحمق فی فمه 347
- 92-لسان العاقل فی قلبه 347
- 90-من لان عوده کثرت اغصانه 347
- 93-من جری فی عنان امله عثر باجله 347
- 94-اذا وصلت الیکم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقلّه الشّکر 348
- 95-اذا قدرت علی عدوک فاجعل العفو شکر القدره علیه 348
- 97-البخیل مستعجل الفقر یعیش فی الدّنیا عیش الفقرا،و یحاسب فی الآخره 349
- 96-ما اضمر احد شیئا الاّ ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه 349
- 99-قلب الاحمق وراء لسانه 350
- 98-لسان العاقل وراء قلبه 350
- 100-اللّهم اغفر رمزات اللحاظ،و سقطات الالفاظ،و شهوات الجنان،و هفوات اللسان. 350
ترجمه شرح بر صد کلمه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام
مقدمه مترجم
اشاره
امتیاز انسان بر دیگر موجودات داشتن نیروی تعقّل و تفکّر است.آدمی در بسیاری از ویژگیهای جسمانی و ساختار بدنی با دیگر حیوانات مشترک است حتی بعضی از حیوانات در قوای جسمانی از انسان نیرومندترند و این امری است بدیهی آنچه آدمی را از دیگر حیوانات جدا می کند آن است که انسان به نیرویی مجهّز است که می تواند کلیّات را درک کند،از جزئیات به کلیات پی ببرد،استدلال کند،وحدت را به کثرت و کثرت را به وحدت تبدیل کند،از راه ابزار شناخت ظاهری(باصره-بینایی،سامعه-شنوایی، ذائقه-چشایی،شامه-بویایی،لامسه-بساوایی)موجودات پیرامون خود را بشناسد و به کمک نیروهای پنجگانه باطنی(خیال،واهمه،حافظه،متخیّله،حسّ مشترک)حقایق را ادراک کند.بنا بر این هر آنچه در میدان کار این قوا قرار گیرد مورد بررسی انسان و موضوع شناخت او واقع می شود،به همین دلیل است که شناخت افراد بشر بویژه شخصیتهای علمی و نوابغ جهان برای انسان از سه راه ممکن می شود:
نخستین راه شناخت یک فرد آن است که انسان با او همزمان و در ارتباط تنگاتنگ باشد.در این صورت تا حدودی او را خواهد شناخت و از اندیشه هایش آگاه خواهد شد و به درجات علمی او پی خواهد برد.
دوّمین راه شناخت آن است که از فرد مورد نظر آثار،علمی،فلسفی،هنری،و غیره بر جای مانده باشد و آدمی با مطالعه و بررسی آثارش به شخصیت او پی ببرد.
سومین راه شناخت آن است که شخصیتهای مشهور و معروف از او به عظمت و بزرگی یاد کنند و دانش و علم او را بستایند و آنان را به آیندگان معرفی نمایند.
ابن میثم کیست؟
شیخ کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی را می توان از دو راه یاد شده شناخت:
الف:اولین راه شناخت ابن میثم آثاری است که از او برای ما باقی مانده و در