- مقدّمه 1
- اشاره 2
- آموزش قرآن در عصر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله 2
- نظام امتیازی یا امتیازدهی با قرآن 8
- شیوه تفسیرگویی در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله 10
- اشاره 10
- 3. پاسخ به سؤالات قرآنی صحابه 14
- وارثان علوم نبوی 16
- شؤون اهل بیت علیهم السلام 19
- وصیّت نانوشته 21
- الف- ممنوعیت نقل و نگارش حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله 23
- پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله 23
- اشاره 23
- ب- رویگردانی و جلوگیری از تفسیر قرآن 26
- تفسیرگویی در عصر صحابه 29
- اشاره 32
- عصر صادقین؛ بازگشت به کتاب و سنت 32
- 1. نقد ملاک رأی و قیاس 33
- 2. انتقاد از فقهاء و مفسران اهل سنت 35
- الف- نهی از تندخوانی و ختم سریع قرآن 37
- اشاره 37
- 3. جهتگیری صحیح نسبت به قرآن 37
- ب- دعوت به ریشهیابی مطالب در قرآن 39
- د- توضیح و تبیین مقاصد قرآنی 41
- د- روشنگری در زمینه تأویل قرآن 43
- حاصل و نتیجه کار صادقین علیهما السلام؛ نگاهی به تفاسیر روایی شیعه 46
فراموشی کشیده شد.
وارثان علوم نبوی
وارثان علوم نبوی
پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله داناترین مردم به حقایق قرآن اهل بیت علیهم السلام هستند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در طول حیات خود نه تنها صلاحیت سیاسی اهل بیت علیهم السلام بلکه مقامات علمی آنان را نیز برای مردم تشریح فرمود. به عنوان مثال حدیث:
«أَنَا مَدینةُ العِلم وَ عَلیّ بابُها»
یا
«أَنَا دارُ الْحِکمَةِ وَ عَلیّ بَابُها» (1) 35
که در خصوص علی علیه السلام صادر شده است، از شواهد قطعی بر دانش آن حضرت است.
به عقیده شیعه علوم امامان علیهم السلام ریشهای غیبی و الهی دارد و تنها به معلومات اکتسابی خلاصه نمیگردد. امّا اگر کسی این سخن را نپذیرد لااقل این حقیقت را نمیتواند انکار کند که در بین اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله کسی به مانند علی علیه السلام بهپیامبر نزدیک نبود و از خرمن دانش آن حضرت بهرهنگرفت. در این خصوص ابن اسحاق- کهاز قدیمیترین سیرهنویسان اهل سنّت است- مینویسد: از نعمتهای خداوند بر علی علیه السلام یکی آن بود که آن حضرت از کودکی و قبل از ظهوراسلام در دامن رسول خدا صلی الله علیه و آله پرورش یافت». (2) 36 در این مدّت طولانی انوار علوم نبوی بر وجود علی علیه السلام تابیدن گرفت و آن حضرت وارث این علوم گردید. علی علیه السلام خود در این باره میفرماید: «نسبت من به
1- . سنن ترمذی 5/ 596.
2- . به نقل از السیرةالنبویه 1/ 262.