- بخش 1 1
- مقدمه 1
- بخش 2 4
- پی نوشتها 7
- بخش 3 9
- بخش 4 11
- پی نوشتها 16
- بخش 5 18
- بخش 6 20
- بخش 7 22
- پی نوشتها 24
- بخش 8 26
- بخش 9 28
- پی نوشتها 32
- بخش 10 35
- بخش 11 37
- پی نوشتها 41
- بخش 12 43
- پی نوشتها 48
- بخش 13 49
- بخش 14 53
- پی نوشتها 58
- بخش 15 60
- بخش 16 62
- پی نوشتها 67
- بخش 17 69
- بخش 18 74
- پی نوشتها 78
- بخش 19 80
- قسمت اول 80
- قسمت دوم 85
- پی نوشتها 90
- بخش 20 92
- بخش 21 96
- پی نوشتها 100
- قسمت اول 102
- بخش 22 102
- قسمت دوم 107
- پی نوشتها 113
- بخش 23 116
- بخش 24 119
- پی نوشتها 122
- قسمت اول 124
- بخش 25 124
- قسمت دوم 128
- پی نوشتها 132
- بخش 26 134
- پی نوشتها 140
- بخش 27 141
- پی نوشتها 147
- بخش 28 148
- قسمت اول 149
- قسمت دوم 151
- از عهدنامه آن حضرت است 154
- قسمت اول 154
- قسمت دوم 157
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
ماهها و می توان گفت : سالهاست می خواهم قلم بردارم و صفحه هایی پیرامون زندگانی امیر مؤمنان علی(ع)بنگارم . هر بار که خود را آماده می کنم ، ندایی از درونم می شنوم : «آهسته باش ! چه گستاخی ! می خواهی در این میدان پهناور درآیی و بضاعت اندک خود را بنمایی ؟ نمی دانی مهتاب به گز پیمودن است و دریا را با مشت تهی نمودن . در میا ! که عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است . »از خود پوزش می خواهم و قلم را به یک سو می نهم . دیری نمی گذرد که دیگر بار شوق ، عنان می گسلاند و بی خواست من مرا می راند ، که آخر از مورچه و ران ملخ و پیشگاه سلیمان یادگیر . مگر نمی دانی در آستانه بزرگان از هر کس به اندازه توان او چشم می دارند ؟ «خدایا ! چه باید کرد ؟ »سرانجام به خود گفتم درست است که پرداختن به چنین کار در توان تو نیست ، اما به خود منگر که بضاعتت چیست ، بنگر که سخن درباره کیست . او دستگیر ناتوانان است و یاور درماندگان . از لطف خدا و سخن شاه اولیا مدد خواه !
شاید آن سان که در نهج البلاغه به گفته خود عنایتش بود و در ترجمه
یاریت نمود ، لطف از تو دریغ ندارد و موفقت گرداند ، تا هدیه ای به دوستانش تقدیم کنی و بکوش تا آنجا که می توانی از فرموده های او به پارسی برگردانی و علی از زبان علی بشناسانی . این بار آماده گشتم و این صفحه ها را نوشتم و کتاب را به شیفتگان علی(ع)تقدیم می کنم . در خواندن آن به نارسائی نوشته من ننگرند ، عظمت مقام علی را در نظر آورند و به هر حال این ضعیف را از دعای خیر فراموش نکنند .
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بخش 1
امیر مؤمنان علی(ع)فرزند ابو طالب و جد او عبد المطلب پسر هاشم است . نام عبد المطلب عامر بود و شیبه الحمد شهرت داشت . گویند چون زاده شد موهایی سپید بر سر او رسته بود ، پس او را شیبه لقب دادند . و چون مطلب عموی او پس از مرگ هاشم به مدینه رفت و شیبه را با خود به مکه آورد ، از او پرسیدند : «این کودک کیست ؟ »گفت : «بنده من است . »و گفته اند مردم چنان پنداشتند که مطلب در این سفر بنده ای با خود آورده است . از این رو عامر به عبد المطلب مشهور گردید . عبد المطلب فرزند هاشم است و هاشم پسر عبد مناف . خاندان هاشم شاخه ای از عبد مناف اند و شاخه دیگر آن بنی عبد شمس نیای امویان است . و هر دو خاندان از قریش اند . خاندان هاشم در قریش به بزرگواری و گشاده دستی شناخته بودند ، هر چند مکنتی چون خاندان عبد شمس نداشتند .