- اشاره 1
- «مقدمه دکتر محمد عبدالله دراز» 12
- درباره مقدّمه استاد محمود محمّد شاکر» 20
- فصلی در اعجاز قرآن (از استاد محمود محمّد شاکر) 21
- میدان جنگ نظامی- میدان نبرد فرهنگی 25
- نبرد فرهنگی و عقل جدید: 27
- تحدّی به لفظ، اسلوب و نحوه بیان 33
- ویژگیهای اعجاز قرآن 41
- بلندترین قلّههای باشکوه شعر جاهلی 49
- اهل جاهلیّت: 55
- تفسیر به رأی 60
- اصلاح پایان امّت اسلامی، به اصلاح آغاز آن! 71
- اشاره 76
- مقدمه مؤلف 76
- اشاره 78
- الف- عوامل تاریخی: 78
- پوزیتویسم و مسئله تفسیر قرآن: 83
- اشاره 88
- ب- عوامل مربوط به «شیوه»: 88
- استنباط معیاری اصیل از قرآن، از دیدگاه «پدیده شناسی»: 98
- پدیده قرآنی 104
- اشاره 104
- مذهب مادّی 110
- مذهب غیبی 117
- اشاره 121
- نهضت پیامبری 121
- مبدأ نبوّت 125
- نبوت راستین و ادعای نبوت 128
- «ارمیاء» و پدیده ذاتی 137
- اصول اسلام «منابع» 144
- نقد مصادر شناخت یک مذهب 144
- ارتباط ذات «محمّدی» با پدیده قرآنی 154
- دوران جوانی (ازدواج و عزلت) 166
- اندیشه عرفانی گروه «حُنفاء» و عزلت پیامبر اسلام 9 169
- عصر بعثت 176
- عصر قرآنی 1- دوره مکّه 176
- مرگ ابوطالب و خدیجه 185
- به زودی بانگ جهاد بلند میشود 191
- چگونگی وحی 201
- باورهای شخصی حضرت محمّد (ص) 206
- جایگاه شخصیّت محمّد (ص) در پدیده وحی 220
- اندیشه محمّد (ص) 227
- پیام 234
- خصائص ظاهری وحی 237
- اشاره 237
- الف: نزول تدریجی وحی 238
- ب: وحدت کمّی قرآن 242
- نمونهای از وحدت تشریعی قرآن 244
- «نمونهای از وحدت تاریخی قرآن» 245
- شکل ادبی قرآن 247
- محتوای پیام 252
- «ارتباط میان قرآن و کتاب مقدّس» 254
- تاریخ وحدانّیت 263
- داستان یوسف در قرآن و کتاب مقدّس 265
- «نتایج مقایسه میان دو روایت» 313
- تحلیل و بررسی تئوری نخست 316
- بررسی انتقادی مسأله همگونیهای قرآن با کتاب مقدّس 316
- تئوری دوّم 320
- جدول آماری آیات قرآنی 332
- «مسائلی که عقل در آن راه ندارد»: «فواتح سُوَر» 332
- قرآن و شخصیّت پیامبر (ص) 335
- «هماهنگیهای موجود میان قرآن و حقایق علمی» 340
- مجازات قرآنی 352
- «ارزش اجتماعی مفاهیم و اندیشههای قرآنی» 355
- راهنمای اعلام:- کسان- کتابها- مکانها 359
مجازات قرآنی
نبوغ (1)(عبقّریه) یک زبان در ارتباط تنگاتنگ با عواملی است که زمینهساز بلاغت آن میگردد. بنابراین کیفیّت مکان، آسمان، آب و هوا و حیوانات و گیاهان همه خالق اندیشهها و تصوّراتی هستند که در حکم میراث ویژه یک زبان محسوب میشوند. همچنین «زمین» بر اسباب بلاغتی که یک ملّیت آن را بکار میبرد، تأثیر میگذارد تا بتواند بیانگر نبوغ آن مردم باشد. در نتیجه در نقد و بررسی فرهنگ و ادبیّات یک ملّت، میبایست به کشف حد و مرز رابطه آن با عناصر سرزمینی که این ادبیّات در دامن آن پرورش یافته، همّت کرد. این قاعده در تحصیل اسلوب قرآن نیز استثنا ناپذیر است و باید در این تحصیل پیوند فرهنگ قرآن با مهد عربیّت را کشف و تبیین نمود. و شاید بتوان گفت مجاز، همان عنصر بلاغی بینظیری باشد که معیّن کننده چهار چوب یک زمان بهشمار میرود و به نوعی، مبیّن موقعیّت جغرافیایی آن است.
«امرء القیس» شاعر مشهور عرب آنگاه که به وصف و مدح اسب خود میپردازد، چنین میسراید:
مَکْرٌ مَفرٌ مُقبلٌ مُدبرٌ مَعاً کَجلُمود صُخر حَطَّهُ السَیْل منْ عُلِ
یعنی حمله آورنده و فراری دهنده دشمنان و روی کننده و پشت کننده به ایشان، همچون صخرهای است که سیل را از بلندی فرو غلتاند.
اگر در الفاظ بکار رفته در این مجازها دقّت کنیم، در مییابیم که این واژهها از دو تصویر متمایل و همگون حکایت میکنند که تماماً مأخوذ از 1- اطراف زندگی صحرا و 2- محیط آن میباشد. به عبارتی دیگر این شاعر بزرگ با نبوغ خود، از عناصری استفاده میکند که برگرفته از محیط جغرافیایی اوست. این عناصر یکی تصویر اسبی است که بر دشمن میتازد و دیگری صخره بزرگی است که سیل آن را میغلتاند.
1- نبوغ،(ارزش ویژه) شاید برای ترجمه «عبقریه» در اینجا رساتر باشد./ مترجم/