- مقدمه 1
- بخش اول: اهمیت و ارزش 4
- اشاره 4
- تاریخچه و ضرورت امر و نهی 5
- حدیث یکم 5
- حدیث دوم 7
- پیمان بر اجرای دو فریضه 7
- حدیث سوم 8
- والاتر از جهاد 8
- حدیث چهارم 9
- برترین کار 9
- حدیث پنجم 10
- ویژگی الهی 10
- هدف دین 11
- حدیث ششم 11
- حدیث هفتم 12
- ارزش هر مرتبه 12
- اشاره 14
- بخش دوم: آثار امر به معروف ونهی از منکر 14
- فراخوانی به اسلام 15
- حدیث هشتم 15
- حدیث نهم 17
- بازداشتن بی خردان 17
- تحقیر دشمن 18
- حدیث دهم 18
- حدیث یازدهم 19
- تحکیم نظام اجتماعی 19
- حدیث دوازدهم 21
- سلامت دنیا و آخرت 21
- اشاره 22
- بخش سوم: آمران و ناهیان 22
- حدیث سیزدهم 23
- خدا 23
- حدیث چهاردهم 24
- قرآن و پیامبر 24
- امامان 25
- حدیث پانزدهم 25
- شخصیت های دینی 27
- حدیث شانزدهم 27
- اهل ذکر 28
- حدیث هفدهم 28
- سرپرست خانواده 30
- حدیث هجدهم 30
- حدیث نوزدهم 32
- برادر دینی 32
- حدیث بیستم 33
- عقل 33
- اشاره 34
- بخش چهارم: شیوه ها و نیاز های امر و نهی 34
- لزوم رهبری جریان امر به معروف 35
- حدیث بیست و یکم 35
- باور نادرست دربارۀ امر و نهی 37
- حدیث بیست و دوم 37
- حدیث بیست و سوم 39
- صبر 39
- حدیث بیست و چهارم 40
- شجاعت 40
- پیشگامی 42
- حدیث بیست و پنجم 42
- محدوده امر به معروف 43
- حدیث بیست و ششم 43
- حدیث بیست و هفتم 46
- تحمل هزینه ها 46
- امر و نهی با عمل 47
- حدیث بیست و هشتم 47
- اجرای بدون تبعیض 48
- حدیث بیست و نهم 48
- اشاره 49
- بخش پنجم : ترک امر به معروف و عواقب آن 49
- حدیث سی ام 50
- سلطۀ اشرار 50
- حدیث سی و یکم 51
- عقوبت الهی 51
- ضرر عمومی 53
- حدیث سی و دوم 53
- حدیث سی و سوم 54
- نزول بلا 54
- حدیث سی و چهارم 55
- هلاکت 55
- حدیث سی و پنجم 57
- همسانی با گنهکار 57
- حدیث سی و ششم 59
- ذلّت 59
- سلب انسانیت 61
- حدیث سی و هفتم 61
- مستجاب نشدن دعا 62
- حدیث سی و هشتم 62
- حدیث سی و نهم 64
- مراحل سقوط 64
- مراحل ترک 66
- حدیث چهلم 66
- منابع 68
سرپرست خانواده
حدیث هجدهم
عن علی(علیه السّلام) قال، قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله ):
اَیّما رَجُلٍ رَأی فی مَنزٍلِهِ شَیئاً مِن فُجُورٍ فَلَمْ یُغیِّر، بَعَثَ اللهُ تَعالی بِطَیرٍ اَبَیضَ فَیُظِلُّ بِبابِهِ اَربَعینَ صَبَاحاً فَیَقُولُ لَهُ کُلَّما دَخَلَ وَ خَرَجَ غَیِّرْ، غَیِّرْ فاِنْ غَیَّرَ وَاِلا مَسَحَ بِجِناحِیهِ عَلَی عَینَیْهِ اِنْ رَاُی حَسَناً لَم یَراهُ حَسناً وَ اِنْ رَأَی قَبِیحاً لَم یُنکِرْهُ.(1)
1- مستدرک الوسایل، ج12، ص200.