بانک جامع اشعار غدیرستان صفحه 163

صفحه 163

روزی که نه آب و نه گِلم بود

جای تو به خانه دلم بود

با مهر تو روی خود نمودم

با مهر تو چشم خود گشودم

دل را به ولات زنده کردم

گه گریه و گاه خنده کردم

ای شهد ولایت تو شیرم

ای کرده به عشق خود اسیرم

مادر که میان گاهواره

می کرد به صورتم نظاره

هر شب که به گاهواره خفتم

تا صبح علی علی شنفتم

صد شکر خدای را که هر دم

با دوستی تو رُشد کردم

عمری به محبتت اسیرم

تا با تو بمانم و بمیرم

ای مهر تو بود و هست میثم

فردا تو بگیر دست میثم

شماره4

صحرای حجاز آمده رشک ارم امشب

عالم همه گردیده محیط کرم امشب

تکبیر بگوئید حرم شد حرم امشب

بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب

در خانه زده صاحب خانه قدم امشب

بت ها همه گشتند به تعظیم خم امشب

در سیزده ماه رجب ماه مبارک

میلاد علی در حرم الله مبارک

این جان جهان است فدا باد جهانش

در قلب رسل چار کتاب است به شأنش

داده است خداوند به هر عصر نشانش

ریزد دُر توحید و نبوّت ز دهانش

پیوسته بود نام محمد به زبانش

ای کعبه در آغوش به بر گیر چو جانش

گلبوسه بزن صورت الله صمد را

تبریک بگو فاطمه بنت اسد را

ارکان حرم راست به سر شور ولایت

بت ها همه گشتند به توحید هدایت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه