- مقدمه 1
- خوشا به حال من! 2
- دلتنگ زن و بچه خود هستم 12
- عروس چشم آبی من! 17
- که عشق آسان نمود اوّل! 34
- میترسم شمشیر من خطا رود 40
- از همه غم و غصّهها راحت شدم 46
- به اسیر کن مدارا! 53
- آیا سؤلی دارید که بخواهید بپرسید ؟ 62
- سلام بر فرشتگان خوب خدا! 68
- منابع تحقیق 75
- نویسنده، کتب، ناشر 85
- اشاره 86
- ارتباط با نویسنده 86
- سایت www.hasbi.ir 86
- ایمیل khodamian@yahoo.com 86
- سامانه پیامکوتاه 30004569 86
- درباره نویسنده 86
- کتب فارسی 87
- اشاره 87
- کتب نویسنده 87
- رمان مذهبی 88
- آموزههای دینی 90
- کتب عربی 92
- تلفکس: 700 35 77-0253 94
- نشر وثوق 94
- خرید کتابهای فارسی نویسنده 94
- همراه: 39 58 252 0912 94
- خرید اینترنتی: سایت نشر وثوق: www.Nashrvosoogh.com 95
- سامانه پیام کوتاه نشر وثوق 30004657735700 95
اکنون علی(ع) وارد حیاط خانه میشود و میخواهد به سمت درِ خانه برود که فریادِ مرغابیهایی که در خانه اُمکُلثوم هستند، بلند میشود.
چرا این مرغابیها، این وقت شب، این قدر سر و صدا میکنند؟ چه شده است؟
امام لحظهای میایستد، نگاهی به مرغابیها میکند و میگوید: «مصیبتی در پیش است که این مرغابیها اینگونه نوحه میکنند».
این سخن علی(ع) چه پیامی دارد؟ آیا مصیبت بزرگی در پیش است که حتی پرندگان هم در آن نوحه خواهند خواند؟47
به اسیر کن مدارا!
علی(ع) وارد مسجد میشود، قندیلهای مسجد کم نور شدهاند، کسانی که برای اعتکاف در مسجد هستند در خوابند. علی(ع) به سوی محراب میرود و مشغول خواندن نماز میشود و بعد از نماز با خدای خویش راز و نیاز میکند. هیچ کس نمیداند که علی(ع) چگونه سراسر شوق رفتن شده است.
ساعتی میگذرد، اکنون دیگر وقت اذان است، علی(ع) به بالای مسجد کوفه میرود تا اذان بگوید:
«اللّه اکبر! اللّه اکبر!...».
صدای علی(ع) در تمام کوفه میپیچد، همه این صدا را میشناسند، این صدا مایه آرامش اهل ایمان است. مردم کم کم آماده میشوند تا برای نماز به مسجد بیایند. تا آمدن مردم به مسجد باید ده دقیقهای صبر کرد، علی(ع) از محل اذان [ مَأذنه ]، پایین میآید و به سوی محراب میرود تا نافله نماز صبح را بخواند. تو میدانی به نماز دو رکعتی که قبل از نماز صبح خوانده میشود، نافله صبح میگویند. نگاه کن! هنوز مسجد خلوت است و تاریک.
* * *