امیرالمؤمنین علیه السلام در کلام چهارده معصوم علیهم السلام صفحه 47

صفحه 47

رسول خدا صلی الله علیه و آله گرد و غبار از رخسارم زدودند

چند روز قبل از شهادت به دخترم گفتم: دخترم! فکر می کنم حضور من در کنار شما به پایانش نزدیک شده است . او پرسید: پدرجان، مقصودت چیست؟ خوابی را که دیده بودم، برایش نقل کردم و گفتم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. آن بزرگوار دست به صورت من می کشیدند و درحالی که گرد و غبار رخسارم را می زدودند، فرمودند: «یا علی! دیگر مسئولیتی برعهد تو نیست. آنچه بر عهده تو بود، به جای آوردی.»(1)

یا رسول الله از امت تو چه تلخی ها چشیدم

در همان شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، به فرزندم حسن علیه السلام گفتم:

فرزندم، امشب در لحظاتی که به خواب رفته بودم، رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم.

به ایشان عرض کردم: یا رسول الله! چه سختی های خستگی آور و چه دشمنی های تلخ که از امت تو تحمل کردم!

فرمودند: «نفرینشان کن!»

و من اینگونه خواستم: بار پروردگارا، بهتر از آنان را نصیب من فرما و بدتر از ما نصیب آنان کن!(2)

امشب همان شب موعود است

در آن شب ، بسیار از اتاق بیرون می آمدم و آسمان را می نگریستم و می گفتم:

به خدا سوگند! به من دروغ گفته نشده است و من نیز دروغ نمی گویم! قطعا امشب همان شب موعود است.

هنگامی که وقت اذان صبح شد، لباسم را پوشیدم و از اتاق بیرون آمدم و این اشعار را زمزمه می کردم:


1- - شرح الأخبار، ج 2، ص451؛ مناقب آل أبی طالب، ج2، ص211؛ روضه الواعظین ج1، ص135؛ خوارزمی، مناقب، ص 387.
2- - الاستیعاب، ج3، ص220؛ الامامه و السیاسه، ج1، ص180؛ أنساب الاشراف، ص494؛ الطبقات الکبری، ج3، ص36؛ تاریخ دمشق، ج42، ص556 و 559.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه